مظلوم تاریخ (زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام)

مظلوم تاریخ (زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام)37%

مظلوم تاریخ (زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام) نویسنده:
ناشرین: 14 نور پاک
گروه: امام حسن مجتبی علیه السلام

مظلوم تاریخ (زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام)
  • شروع
  • قبلی
  • 69 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10214 / دانلود: 2980
اندازه اندازه اندازه
مظلوم تاریخ (زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام)

مظلوم تاریخ (زندگی نامه امام حسن مجتبی علیه السلام)

نویسنده:
ناشرین: ۱۴ نور پاک
فارسی

۱. گفتار مرحوم شرف الدین:

آرى مهم ترین فراز زندگى امام حسنعلیه‌السلام صلح با معاویه تشكیل مى دهد كه مورد گفتگوى دوست و دشمن قرار گرفته است و در این باره كتابها تنظیم یافته و سمینارهایى تشكیل گردیده است درباره صلح یا پر شكوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ اسلام تنها به گفتار یكى از اندیشمندان اسلام شریف دین و آبروى مسلمانان مرحوم سید شرف الدین جبل عاملى بسنده مى شود او كه یكى از رجال علم و فضیلت و كلام مى باشد حق مطلب را در این باره به خوبى ادا كرده است:

او در پیشگفتارى كه بر كتاب پر ارزش صلح الحسن علامه شیخ راضى آل یاسین ترجمه ادیب فرزانه دانشور گرانمایه حضرت آیة الله سید على خامنه اى دارد چنین مى نویسد:

توطئه هاى باند اموى حسن بن على و برادرش را در برابر خطر مهیب قرار داد كه اسلام را با نام اسلام تهدید مى كرد و به خاموش ساختن نور حقیقت به نام حقیقت كمر مى بست. آن دو امام براى دفع این خطر دو راه بیشتر نداشتند.

مقاومت یا مسالمت به یقین. مقاومت در نوبت حسن بن علىعلیه‌السلام به نابودى جبهه حق و طرفداران دین و راه راست منجر مى گردید چه در آن روزگار حسن بن علىعلیه‌السلام خود وبنى هاشم و یاران ایشان را به خطر مى افكند و آنان را با قواى نیرومند و مجهز معاویه روبرو مى ساخت و اگر همچون برادرش حسین در عاشورا بر فداكارى و جانبازى همت مى گماشت بدون تردید جنگ با نابودى تمامى افراد این جبهه پایان مى پذیرفت و هدف و آرمان آنان نیز لوث مى گردید.

باند اموى بدین وسیله به پیروزى درخشانى نایل مى گشت و پس از این پیروزى، میدان براى معاویه خالى و بى رقیب مى ماند و امكان همه نوع ترك تازى و جولان به رقیب داده مى شد و در نتیجه امام حسنعلیه‌السلام به همان سرانجامى كه سخت از آن پرهیز داشت دچار مى گشت و فداكارى و جانبازى او نیز در آراء عمومى جز اعتراض و ایراد خالى، اثرى به جاى نمى گذاشت.

زیرا معاویه با اصرار تمام از روى سیاست پیشنهاد صلح را داشت و براى قبول هر شرطى براى خدا و به نفع امت، خود را آماده نشان مى داد و هیچ نوع عذرى از امام حسنعلیه‌السلام در برابر این آمادگى شنیده نمى شد و اظهار آمادگى معاویه همه را فریب داده بود و چهره زشت امویان هنوز آن چنان بى پرده و آشكار، رو نشده بود و عامه مردم به او به عنوان یك مسلمان باسابقه مى نگریستند ولى در ایام سید الشهداء این پرده فریب از هم دریده شده بود و بدین جهت فداكارى و جانبازى او مى توانست در زمینه یارى حقیقت و اهل حقیقت آثار جاوید درخشانى به جا بگذارد آنچنان كه گذاشت.

وارث بعدى، خط مشى امام حسنعلیه‌السلام را تفسیر و توجیه نمود و نقاب از چهره ء این طاغوت زمان برداشت، و نخستین ماده انفجارى كه به وسیله امام حسن كار گذاشته شده بود منفجر گردید و معاویه با غرور تمام گفت: اى اهل عراق! به خدا سوگند من به خاطر نماز و روزه و زكات و حج با شما نجنگیدم، جنگ من با شما فقط براى حكومت بود و خدا مرا به مقصودم رسانید با آنكه شما نمى خواستید(۱۱۵)

بدین وسیله ماسك از صورت دزدان افتاد وكوس رسوایى بنى امیه بر سر بازارها زده شد و به بركت همت تدبیر بود كه برادرش سید الشهداء توانست آن انقلاب بزرگ را كه روشنگر حقیقت و عبرت بخش خردمندان بود به وجود آورد.

شهادت كربلا بیش از آنكه حسینىعلیه‌السلام باشد حسنىعلیه‌السلام بود روز ساباط با مفهوم فداكارى و جانبازى آن با روز عاشورا آمیخته بود. چون امام حسن شالوده آن را ریخت و وسائل و مقدمات آن را فراهم آورده بود.(۱۱۶)

۲. گفتارى از سیره پیشوایان:

۱. امام حسنعلیه‌السلام فردى شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه پیدا نمى كرد، او در راه پیشرفت اسلام از هرگونه جانبازى دریغ نمى ورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود. چنان كه در جنگ جمل، در ركاب پدر خویش امیر مؤمنانعلیه‌السلام در خط مقدم جبهه مى جنگید و از یاران دلاور و شجاع علىعلیه‌السلام سبقت مى گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى مى كرد.(۱۱۷)

پیش از شروع این جنگ، به دستور پدر، همراه عمار یاسر و تنى چند از یاران امیر مؤمنانعلیه‌السلام وارد كوفه شد و مردم كوفه را جهت شركت در این جهاد دعوت وتبلیغ نمود.(۱۱۸)

او وقتى وارد كوفه شد كه هنوز ابو موسى اشعرى (یكى از مهره هاى فاسد عثمان) بر سر كار بود و با حكومت امیر مؤمنانعلیه‌السلام مخالفت نموده از جنبش مسلمانان، در پشتیبانى از مبارزه آن حضرت، با پیمان شكنان، جلوگیرى مى نمود، با این حال حسن بن على توانست على رغم كارشكنی هاى ابو موسى و هم دستانش، متجاوز از نه هزار نفر را از شهر، به میدان جنگ، گسیل بدارد.(۱۱۹)

و نیز در جنگ صفین، در بسیج عمومى نیروها و گسیل داشتن ارتش امیر مؤمنان براى جنگ با سپاه معاویه نقش مهمى به عهده داشت و با سخنان پر شور ومهیج، مردم كوفه را به جهاد در ركاب امیر مؤمنانعلیه‌السلام و سركوبى خائنان و دشمنان اسلام دعوت مى فرمود.(۱۲۰)

آمادگى او براى جانبازى در راه حق به اندازه اى بود كه امیر مؤمنان در جنگ صفین از یاران خود خواست كه او و برادرش حسین بن علىعلیه‌السلام را از ادامه ى جنگ با دشمن باز دارند تا نسل پیامبرصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با كشته شدن این دو شخصیت از بین نرود.

مردم پیمان شكن!

مردم عراق در واقع با این دست و آن دست كردن، و كندى در گسیل داشتن نیرو براى جنگ با گروه هاى متخاصم شام كه به حجاز و یمن و حدود عراق شبیخون مى زدند علاقه به صلح و خستگى از جنگ را نشان مى دادند و این كه عراقیان دعوت مجدد أمیر المؤمنینعلیه‌السلام را به جنگ صفین به كندى اجابت نمودند، نشانه همین خستگى از جنگ بود.

پس از شهادت امیرمؤمنانعلیه‌السلام كه حسن بن علىعلیه‌السلام به خلافت رسید، این پدیده به شدت خود را نشان داد و مخصوصا هنگامى كه امام حسنعلیه‌السلام مردم را به جنگ اهل شام، دعوت نمود، مردم خیلى به كندى آماده شدند.

بیدار باش حوادث

این حوادث وحشتناك، مردم عراق را سخت تكان داد و آنان را از رخوت و سستى به در آورد و ماهیت اصلى حكومت اموى را تا حدى نشان داد. در همان حال كه رؤساى قبایل، از آثار و منافع پیمان صلح امام حسنعلیه‌السلام بهره مند مى شدند، مردم عادى عراق، كم كم به ماهیت اصلى حكومت بیدادگر و خودكامه ى معاویه كه به پاى خود به سوى آن رفته، و به دست خود، آن را تثبیت نموده بودند، پى مى بردند.

مردم عراق وضع خود را در زمان حكومت حضرت علىعلیه‌السلام به یاد آورده، حسرت مى خوردند و از كوتاهى هایى كه در پشتیبانى از علىعلیه‌السلام مرتكب شده بودند، و نیز از صلحى كه با اهل شام برقرار نموده بودند، انگشت ندامت به دندان مى گزیدند، و هر وقت به هم مى رسیدند، یكدیگر را به خاطر گذشته ها، سرزنش نموده درباره اینكه در آینده چه مى توانند بكنند، به فكر و اندیشه فرو مى رفتند به طورى كه بیش از چند سال نگذشت كه پى در پى هیئت هاى نمایندگى از طرف عراقیان به محضر امام حسینعلیه‌السلام شرفیاب شده از آن حضرت مى خواست بر ضد معاویه قیام كند.(۱۶۲)

بنابراین دوران صلح امام حسنعلیه‌السلام دوران آمادگى و تمرین براى جنگ به شمار مى رفت تا روزى موعود - روزى كه جامعه ى اسلامى آمادگى و یارى انقلاب را داشته باشد - فرا رسد. روزى كه امام حسنعلیه‌السلام صلح كرد هنوز اجتماع به آن پایه از درك و استعداد نرسیده بود كه هدف امام را تأمین كند.

آن روز هنوز جامعه اسلامى اسیر زنجیرهاى آمال و آرزوها بود، آمال و آرزوهایى كه روح شكست در آنها تزریق شده بود. از این رو هدفى كه امام حسنعلیه‌السلام تعقیب مى كرد، این بود كه افكار عمومى را براى قیام بر ضد حكومت اموى آماده كند و به مردم فرصت دهد تا خود بیندیشند و به حقایق اوضاع و اساس حكومت اموى پى ببرند و مخصوصا با اشارتهایى كه حضرت مجتبىعلیه‌السلام به ستمگری ها و جنایات حكومت اموى وزیر پا گذاشتن احكام، مى فرمود، افكار مردم را كاملا بیدار مى كرد.

كم كم این آمادگى قوت گرفت به طورى كه شخصیت هاى بزرگ عراق متوجه حسین بن علىعلیه‌السلام شده از او مى خواستند، قیام كند.(۱۶۳)

هر یك از جنایتهاى معاویه بلافاصله در مدینه طنین مى افكند و محور بحث و گفتگو به شمار مى رفت كه حسین بن علىعلیه‌السلام با شركت بزرگان شیعه در عراق و حجاز و مناطق دیگر اسلامى تشكیل مى داد، براى نمونه هنگامى كه معاویه حجر بن عدى و همراهان او را كشت عده اى از بزرگان كوفه نزد حسینعلیه‌السلام آمده، جریان را به حضرت خبر دادند و امامعلیه‌السلام موجى از نفرت در همه قشرهاى با ایمان برانگیخت.

این مطالب نشان مى دهد كه در آن هنگام جنبش منظمى بر ضد حكومت اموى شكل مى گرفت كه مبلغین و عوامل موثر آن همان پیروان اندك و صمیمى امام حسنعلیه‌السلام بودند كه امام از كشته شدن آنها دریغ ورزید و با معاویه صلح كرد. هدف این گروه این بود كه از رهگذر جنایاتى كه در سراسر دوران حكومت معاویه موج مى زد، روح انقلاب را در دل هاى مردم برانگیزد تا روز موعود فرا رسید!(۱۶۴)

پاسخ شبهه دوم: تعدد همسران آن حضرت

مسأله تعدد زوجات و كثرت طلاق ها، را بیشتر در كتبى كه در دوران بنى عباس تألیف یافته و مى توان جستجو نمود و متأسفانه بعضى از نویسندگان دوست هم بدون توجه به ریشه و عواقب آن، به نقل آن پرداخته اند، حتى بعضى از خوش باوران كثرت ازدواج را به حساب منقبت امامعلیه‌السلام آورده اند كه چون امامعلیه‌السلام ، مورد توجه همگان بود و مردم به گونه اى مى خواستند، وصلتى با رسول خداصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و اهلبیتعلیه‌السلام داشته باشند دوست داشتند (ولو در مدتى كوتاه) افتخار تقرب سببى را از طریق امام حسنعلیه‌السلام با پیامبر خداصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم داشته باشند.

اینان راز كثرت ازدواج ها و طلاق ها را در همین مسأله خلاصه مى كنند، غافل از آنكه اصل مسأله ساخته و پرداخته مخالفان كینه توز آن حضرت مى باشد.

وآنگهى: كثرت ازدواج ها و طلاق ها، به گونه ى مبهم مطرح شده است و اسامى زنان امامعلیه‌السلام را ذكر نكرده اند، اگر مسأله واقعیت داشت چرا این گونه به ابهام برگذار كرده اند؟!

اگر واقعا مسأله، حقیقت داشت اسامى زنان، حتى مطلقات را مى توانستند ذكر كنند و مهمتر آنكه: تعداد فرزندان آن حضرت را غالبا در حدود پانزده تن اعم از پسر و دختر نگاشته اند و این تعداد در آن ایام یك رقم معمولى و مقبولى بود و در صورتى كه صحت ادعاى كثرت ازدواج و طلاق، اگر مورد تردید نبود بدون تردید فرزندانش، باید بیش از تعدادى باشند كه مورخان نوشته اند.(۱۶۵)

ولى باید دید آیا به راستى امام مجتبىعلیه‌السلام داراى همسران متعددى بود یا این موضوع هم همانند بسیارى از موضوعات تاریخى، به مرور ایام، بوسیله دوستان نادان و یا دشمنان آگاه و مغرض، شاخ و برگ پیدا كرده و به صورت مبالغه آمیزى در آمده است؟

بعید به نظر نمى رسد كه مسأله ازدواجهاى فراوان امام حسنعلیه‌السلام از دسیسه هاى بنى امیه و محصول دسیسه هاى آنان بوده باشد و در واقع مى توان گفت كه این موضوع نیز یكى از توطئه هاى دامنه دارى است كه دودمان ننگین بنى امیه، بر ضد خاندان پیامبرصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چیده بودند و با جعل و نشر اخبار دروغ مربوط به این قسمت خواسته اند افكار عمومى مسلمانان را نسبت به فرزند رشید علىعلیه‌السلام بدبین و مشوش سازند (نعوذ بالله).

او را اهل بزم و عیش و نوش معرفى نمایند نه مرد رزم و جهاد. شواهدى براى این موضوع وجود دارد كه در ذیل به برخى از آنها اشاره مى شود. پیشواى دوم در پاك ترین و برجسته ترین خاندان چشم به جهان گشود و تحت تربیت و پرورش پدر و مادر عالیقدرى پرورش یافت و شخصیتى برجسته و صفاتى ممتازى را كسب نمود.

او یك مرد الهى بود كه از تمام امكانات خود، نه براى بهره بردارى بیشتر از لذات زندگى، بلكه در راه خدا و خشنودى پروردگار، و رسیدگى به وضع بیچارگان استفاده مى كرد. او اوقات خود را صرف عبادت و اطاعت خدا مى نمود همانطور كه گذشت ۲۵ بار با پاى پیاده به زیارت بیت الله الحرام رهسپار و با وجود آنكه مركب سوارى در اختیار داشت ولى پیاده و گاه پا برهنه راهپیمائى مى كرد تا در پیشگاه پرودگار خود، بیشترین اجر و پاداش را داشته باشد.(۱۶۶)

در عصر او هیچ كس از لحاظ كثرت عبادت و نیایش و توجه به خدا، به پایه ى او نمى رسید، هرگاه نام خدا را مى بردند او به یاد روز رستاخیز و عوالم پس از مرگ مى افتاد، دگرگونى خاصى به او دست مى داد، هنگام ساختن وضو و موقع نیایش، حالت روحى و جذبه ى معنوى عمیقى پیدا مى كرد كه فقط در مردان الهى، مى توان نظاره نمود و چون به قصد راز و نیاز با خدا، به در مسجد مى رسید، با سوز و گداز خاصى زبان به مناجات و اعتذار به پیشگاه خدا باز مى گشود، او هرگز خدا را فراموش نمى كرد.(۱۶۷)

با توجه به این حقایق مسلم تاریخى، قابل قبول نیست كه شخصى كه داراى چنین اخلاق و رفتار، و چنین روحیه سراسر عبادت و كوشش در راه خدا - آنچنان كه بعضى از مورخان مبالغه جو نوشته اند - علاقه و توجه خارج از حد متعارف به مسأله ازدواج و زناشوئى از خود نشان دهد.

جالب توجه است منشاء این منقولات، همان تاریخ نگاران دربار اموى مى باشند.... كسانى كه چنین اخبارى را نقل كرده اند در اصل سه یا چهار نفر بیشتر نبوده اند و بقیه ناقلین در كتب وآثار خود، به گفته هاى آنان استناد جسته اند و این شایعه را دامن زده اند.

اما آن چهار نفر عبارتند از: یحیى بن العلاء، ابوالحسن مدائنى، شبلنجى (صاحب نور الأبصار) وابوطالب مكى. اینك به معرفى و گزارشات آنان مى پردازیم:

۱.یحیى بن العلاء : در كافى از یحیى بن العلاء درباره كثرت ازدواج و طلاق امام حسنعلیه‌السلام روایتى شده است كه آن جناب پنجاه زن را طلاق داد و حضرت امیرعلیه‌السلام در منبر كوفه فرمود اى مردم! به حسن زن ندهید زیرا كه او مطلاق (كثیر الطلاق) است!

باید دانست كه یحیى بن العلاء قاضى منصور دوانیقى بوده و خود منصور هم درباره جعل چنین روایاتى با او همدست بوده است زیرا سادات حسنى (عبد الله بن حسن مثنى و پسران او ابراهیم و محمد) كه در زمان خلافت منصور علیه او خروج كرده بودند موقعیت منصور را متزلزل نموده و او براى این كه سادات حسنى را در نظر مردم منفور جلوه دهد، به جعل چنین اباطیل واكاذیبى دست مى زد و امام حسن مجتبىعلیه‌السلام را كه نیاى آنان بود مورد تهمت و افتراء قرار مى داده است تا اصل و ریشه را از بیخ و بن درآورده باشد.

چنان كه به نوشته مسعودى مورخ مشهور هنگامى كه منصور عبد الله بن حسن را دستگیر كرد خطبه اى خواند و حضرت امیر و اولادش را مورد لعن و نفرین قرار داد و نسبت به امام حسنعلیه‌السلام هم مطالبى ناروا گفت و اضافه كرد كه: «وأقبل على النساء یتزوج الیوم واحدة، ویطلق اخرى، فلم یزل لذلك حتى مات فراشه(۱۶۸) و به زنان رو آورد و هر روز یكى را تزویج مى كرد و دیگرى را طلاق مى داد و همیشه بر این كار ادامه مى داد تا در گذشت علاوه بر این منبع گویا علماى رجال یحیى را راستگو ندانسته اند و به نوشته عسقلانى در تهذیب التهذیب (ج ۱۱، ص ۲۶۱) احمد بن حنبل یحیى را كذاب وجعال دانسته است.

همچنین نسائى مى نویسد، كه به روایات یحیى نمى شود عمل كرد. ذهبى در میزان الاعتدال (به شماره ء ۵۲۶) یحیى بن العلاء را مردود دانسته است و اردبیلى صاحب جامع الرواة در ص ۱۶۴ مى نویسد: یحیى قاضى منصور دوانیقى در رى بوده و روشن است كه قاضى منصور افكار پلید منصور را نشر خواهد داد.(۱۶۹)

۲.ابوالحسن مدائنى : ابن ابى الحدید در جلد چهارم شرح نهج البلاغه از وى نقل كرده است كه حسن بن على تعداد كثیرى زن را به حباله نكاح خویش درآورده بود و سپس آنان را طلاق داد! به طورى كه نوشته اند مدائنى مبلغ رسمى بنى امیه بوده و اشعارى هم در مدح معاویه بن ابى سفیان سروده است.(۱۷۰)

و كسى كه معاویه و خاندان اموى را مدح كند به یقین درباره امام حسنعلیه‌السلام از گفتن و نوشتن چنین تهمتى، باكى نخواهد داشت. و اصولا سرمایه زندگى اش تقبیح و تكذیب رقیبان خواهد بود. مسلم كه از علما ومحدثین بزرگ اهل سنت است در صحیح خود از این كه حدیثى از مدائنى نقل كند امتناع ورزیده است و به طور كلى ارباب جرح و تعدیل درباره او اختلاف كرده اند و اغلب او را تضعیف نموده و گفته اند در نقل قول، قابل اعتماد و وثوق نیست و روایت مسند، بسیار كم دارد.(۱۷۱)

۳.شبلنجى : هم روایت نود زن را در نور الأبصار آورده است!! و این سخن را به طور مرسل یعنى بدون ذكر سند و مدركى نقل نموده است و معلوم نیست از كجا گرفته است؟ و پرواضح است كه چنین روایتى هرگز قابل اعتماد نخواهد بود.

۴.ابوطالب مكى : او رقم بالاترى را در كتاب قوة القلوب خود نقل كرده وناقلین دیگر نیز مانند ابن شهر آشوب و غیره در نقل این روایت، به او استناد جسته اند. اما احادیثى كه وى در كتاب مزبور نقل كرده است عموما بى پایه و بى اساس مى باشند.

ابوطالب مكى با اینكه خود از اهل سنت مى باشد ولى مورد طعن دانشمندان و علماى علم رجال خود اهل سنت نیز قرار گرفته است. ابن كثیر در البدایه (ج ۱۱، ص ۳۱۹) و ابن حجر در لسان المیزان (ج ۵، ص ۳۰۰) و ابن اثیر در لباب الانساب (ج ۳، ص ۱۷۴) و از شیعیان محدث قمى در الكنى و الالقاب در تضعیف وى، سخنانى گفته اند و گویا به علت خبط دماغ گاهگاهى سخنان هذیان و پریشان مى گفته چنان كه محدث قمى مى نویسد كه او گفت: لیس على المخلوق، اضر من الخالق.(۱۷۲)

و كسى كه چنین جمله كفرآمیز را بگوید از آن چه توقعى باید داشت؟ و به طورى كه گفته اند كتاب قوة القلوب را موقعى نوشته است كه دچار خبط دماغ بوده است.(۱۷۳)

پس تمامى روایاتى كه در مورد كثرت ازدواج و طلاق امام حسنعلیه‌السلام وارد شده به چنین راویانى بر مى گردد كه متخصصین علم رجال آنان را مردود شمرده اند تازه اگر مورد اطمینان و موثق هم باشند این روایات از روایات آحاد است و خبر واحد در موضوعات، حجت نبوده و از نظر علماء هم معتبر نمى باشد.

بعضى از نویسندگان هم بدون تحقیق از ماهیت امر به تصور اینكه اخبار و روایات مزبور صحیح مى باشند در صدد توجیه آنها در آمده و به حساب خود مجوزى بر آن درست كرده اند كه به درد خودشان مى خورد. توجیه خنده دار هم كه بعضى نموده اند اینست كه اغلب زنان امام آنهائى بوده اند كه شوهرانشان در جنگهاى جمل و صفین و نهروان كشته شده و خود بى سرپرست مانده بودند از این جهت آن جناب آنان را به عقد خود درآورده بود تا عهده دار مخارج آنان باشد!

این سخن هم به هیچ وجه حقیقت نداشته و امام حسنعلیه‌السلام براى تأمین هزینه زندگى چنین خانواده هائى سهمیه اى از بیت المال كوفه منظور كرده بود و در ماده ء چهارم قراداد صلح هم دیدیم كه با معاویه شرط نموده بود كه موجودى بیت المال كوفه و خراج سالیانه شهر داراب را براى صرف مخارج زندگى خانواده هاى شهیدان در اختیار او بگذارد.

اگر این نویسندگان تحقیق عمیقى در كیفیت و ماهیت این روایات به عمل مى آوردند براى آنان معلوم مى شد كه اخبار مزبور عموما ساختگى است و از ناحیه مخالفین و دشمنان جعل شده است و در این صورت احتیاجى نبود كه به چنین توجیهات مهمل و بى معنى دست بزنند.

اما دلایل وقرائن عقلى در رد و جعلى بودن این روایات:

۱. از نقطه نظر شرع طلاق زن بدون دلیل و عذر موجه مجوزى نداشته و فقط در موارد استثنائى كه باصطلاح عامیانه كارد به استخوان رسد و در اثر اختلاف عقیده و عدم تفاهم و هماهنگى ادامه زندگى حقیقا براى طرفین سخت و غیر قابل تحمل باشد آن هم با شرایط مخصوص اجازه طلاق داده شده است و پیغمبر اكرمصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم درباره مرد و زنى كه فقط براى هوسرانى واشباع غریزه جنسى با هم ازدواج كرده و بعد از هم جدا شوند فرماید: «ان الله لایحب الذواقین والذواقات ».(۱۷۴) خداوند مردانى را كه مكرر زن بگیرند و زنانى را كه مكرر شوهر مى كنند، دوست نمى دارد.

پاسخ قطعى

زهد و پارسائى امام حسنعلیه‌السلام به قدرى بود كه براى او مجال چنین خوشگذرانى ها را ولو از راه مشروع، باقى نگذاشته بود و همانگونه كه مطلع هستید ابن بابویه كتابى به نام زهدالحسن درباره زهد و پارسائى آن بزرگوار نوشته است.

وقتى زهد و تقوى و پارسائى در آدمى شدت یابد خود به خود نیروى شهوانى و جنسى كاهش یافته و ممكن است به كلى از بین برود و امام حسنعلیه‌السلام كه در چنین صفات ملكوتى سرآمد تمام مردم بود مسلما خود را در اخیتار غریزه شهوانى و تمایلات نفسانى نمى گذاشت تا زنان متعددى گرفته و سپس طلاق دهد و اصولا این گونه زندگى هاى آلوده به هوى و هوس، با برنامه آسمانى و مأموریت الهى امام، هرگز قابل انطباق نمى باشد.

۲. یكى از همسران امام حسنعلیه‌السلام جعده دختر اشعث بن قیس بود كه امام را به وسیله سمى كه معاویه فرستاده بود مسموم ساخت.

براى اهل تحقیق روشن است كه جعده اگر از اول به امام علاقه مند بود نمى توانست یك مرتبه تغییر روش دهد و او را مسموم سازد پس به طور قطع رفتارش نسبت به امام از ابتداء خوب نبوده است و به همین جهت معاویه هم از بین زنان امام، او را براى انجام این كار انتخاب كرده بود و حتى این مطلب از پیش، براى خود امام حسنعلیه‌السلام روشن بوده است.

قطب الدین راوندى از حضرت صادقعلیه‌السلام روایت مى كند كه امام حسنعلیه‌السلام با خانواده خود گفتگو مى كرد و مى فرمود كه من هم مانند جدم رسول خداصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به وسیله زهر مسموم خواهم شد پرسیدند چه كسى چنین كارى خواهد نمود؟

فرمود: جعده! گفتند او را از خانه ى بیرون كن و از خود دور گردان فرمود: چگونه بیرون كنم كه هنوز كارى انجام نگرفته است و اگر او را بیرون كنم قتل من جز به دست او نیست و این خود عذرى براى او مى باشد كه گوید شوهرم مرا بدون جهت، از خانه بیرون كرده است.(۱۷۵)

اكنون جاى این سؤال است كه امامعلیه‌السلام جعده را كه موجب قتل او بوده و از اول هم حتما بدرفتارى مى كرده حاضر به طلاقش نشده پس چگونه چنین وجود مهربان و رئوف ممكن است زنهاى دیگرى را عقد كند و رها سازد؟

۳. كرامت نفس و بزرگوارى امام حسنعلیه‌السلام هرگز اجازه نمى داد كه زنى را كه با او زندگى كرده بى جهت رها كند و بى سرپرست گذارد، او خود متكفل تأمین هزینه زندگى درماندگان و یتیمان بى سرپرست بود.

در این صورت چگونه خودش كس دیگرى را بى سرپرست رها سازد، و با اینكه حضرتش چنین عملى را نوعى ناجوانمردى مى شمرد چنان كه وقتى از دنائت ولوم پرسیدند چنین فرمود: خوشگذرانى و در فكر و اندیشه خود بودن و بى اعتنائى به همسر و سر خود رها كردن او، و عدم حمایت از وى مى باشد.

۴. دشمن سرسخت امام حسن مجتبىعلیه‌السلام معاویه بود كه از هیچگونه عمل جنایت آمیز براى درهم كوبیدن قدرت او كوتاهى نمى كرد و حتى جلسات مناظره تشكیل مى داد و به وسیله طرفداران وندیمانش با امامعلیه‌السلام به گفتگو مى پرداخت و تهمت ها و افتراهائى به ساحت مقدس او و پدرش وارد مى ساخت اگر حضرتش زنهاى متعددى مى گرفت و طلاق مى داد.

این موضوع را كه براى او نقطه ضعفى شمرده اند معاویه بیش از هر رقیب دیگرى، مورد هجو و وهن او قرار مى داد و در جلسات مناظره، براى خفت وى مطرح مى نمود اما تاكنون در هیچ مكتوبى دیده نشده و از هیچ مورخى شنیده نشده است كه معاویه چنین نسبتى را به امامعلیه‌السلام داده باشد و همین نكته مؤید نظر ماست كه موضوع كثرت ازدواج و طلاق آن جناب از اصل، حقیقت نداشته و روایات وارده در این مدت صد در صد ساختگى و جعلى است و جاعلین آنها، مدت ها پس از رحلت امام حسنعلیه‌السلام به مقتضاى مصالح اجتماعى و سیاسى حاكمان وقت به جعل چنین روایات بى اساس پرداخته اند و اگر نه در زمان حیات امامعلیه‌السلام صحبت از چنین خرافات و اكاذیبى مطرح نبود چون همانگونه كه گذشت اگر چنین شایعاتى وجود داشت، معاویه از همه كس سزاواتر بود كه آن را دست آویز و بهانه خود قرار دهد و روى آنها مانور تبلیغى انجام دهد.

فرزندان امام

از شواهد زنده دیگر این موضوع تعداد فرزندان آن حضرت است چه اگر آن حضرت همسران متعددى اختیار كرده بود لازمه اش این بود كه فرزندان متعدد و فراوانى هم داشته باشد در صورتى كه چنین نیست.

بالاترین رقم را در مورد فرزندان امام مجتبىعلیه‌السلام ابن جوزى نوشته است كه ۲۳ نفر مى باشد.(۱۷۶) ، یعقوبى فرزندان آن حضرت را ۸ نفر(۱۷۷) ، ابن شهر آشوب ۱۳ پسر و یك دختر(۱۷۸) ، ابن خشاب ۱۱ پسر و یك دختر(۱۷۹) ، طبرسى ۱۶ پسر و یك دختر(۱۸۰) ، و مكتوب معتبرترین همه ى آنها شیخ مفید است كه در این گونه مباحث بیش از دیگران دقت و تحقیق دارد، تعداد فرزندان آن حضرت را ۸ پسر و ۷ دختر دانسته است و جمعا ۱۵ نفر مى داند(۱۸۱) (و ما در پایان كتاب سخنان او را آورده ایم)، صاحب كتاب العدد كه بنا به نقل مرحوم علامه مجلسى همسران متعددى براى آن حضرت نوشته است در عین حال، فرزندان حضرت مجتبىعلیه‌السلام را بیش از ۱۵ نفر ننوشته است.(۱۸۲)

بدین ترتیب، طبق تصریح تاریخ دقیق، امام مجتبىعلیه‌السلام حداكثر بیش از ۱۵ فرزند نداشته است و این نشان مى دهد كه موضوع تعدد زوجات آن حضرت، به آن صورت كه در پاره اى از كتابها به چشم مى خورد كاملا بى اساس و بى اعتبار است.

آیا با توجه به این تعداد از فرزندان، دروغ بودن نسبت چندین همسر به امام حسن مجتبىعلیه‌السلام روشن به نظر نمى رسد؟ و آیا با توجه به این سند تاریخى، نباید گفت كه این گونه اخبار دروغین، ساخته و پرداخته عوامل بنى امیه است كه سابقه در جعل اخبار فراوان داشتند؟ و ما نباید دانسته و یا ندانسته در مسیر این گونه اخبار مجعول قرار گرفته و یا بازگویى آنها به دشمنان خاندان پیامبرصلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم كمك كنیم.

بخش پنجم: رهنمودها و ارشادات معنوى امامعلیه‌السلام

حیاببین که پوشد او ، چهره خود ز کور هم

فاطمه ای تو بازگو ، فلسفه حیات را

ساخته جد و جهد تو سفینة النجاة را

زنده نگاه داشتی و آتوالزکاة را

حی علی الفلاح را حی علی الصلاة را

مزرعه عفاف را ز اشک ، آب داده ای

به بانوان ز شرم خود ، درس حجاب داده ای

ای که خدای بی مثل ، به کوثرت مثال زد

دم از جلال و قدر تو قادر ذوالجلال زد

نبی زمهر ، بضعتی ، به سینه ات مدال زد

حلقه به باب خانه ات دست علی و آل زد

یافته است پرورش ، خون خدا ز شیر تو

شیر خدا به مرتبت ، نظیر تو ، بشیر تو

به حسن تو که می کند جلوه گر آفتاب را

به اشک تو که بشکند قیمت در ناب را

به کوی تو که دلم ربوده صبر و تاب را

عرض سلام کردم و منتظرم جواب را

دریغ از جواب ما به خاطر خدا مکن

دست توسل مرا ز دامنت جدا مکن

قسمتی از قصیده : سید رضا مؤ ید

وظایف مرد یا آداب زن داری

مرد بعنوان سرپرست خانواده و تنظیم کننده برنامه زندگی ، دارای وظائفی است ، که باید آن را مراعات کند ، از نظر اقتصادی ، مرد مسئول تاءمین مخارج همسر و فرزندان می باشد و باید در حد توان خود به این مهم بپردازد ، اما مسئولیت مهم او همان تربیت و اخلاق پسندیده در خانه است ، که در بحث خانواده توضیح خواهیم داد ، اینک پاره ای از روایات و دستورات اسلامی در رابطه با وظائف مرد نسبت به همسر خویش ذکر می شود .

فرمان خدا در مورد بانوان

(( عاشروهن بالمعروف ))

خداوند راجع به رفتار شایسته با همسر می فرماید : با زنهای خود به نیکوئی رفتار کنید (32)

آری ، این جمله در حین کوتاهی ، حدود برخورد با همسر و کیفیت رفتار با او را تعیین می کند و می فرماید مرد نباید در رفتار نسبت به همسر ، از حد اعتدال خارج شود ، ظلم و بداخلاقی و بخل و سختگیری ، خلاف دستور خداست ، همچنانکه رها کردن همسر ، مراقب او نبودن ، مطیع کامل زن بودن و خرجهای بیهوده و سستی های ناپسند نیز درست نیست ، مرد باید با همسر از حد اعتدال خارج نشود ، نه ظلم کند و نه خود را رها و در اختیار همسر قرار دهد حضرت علی علیه السلام فرمود : هر مردی که امور او را زن بگرداند ملعون است (33)

زن گل است با او مدارا کنید

(( فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة ))

امیرالمؤ منین در ضمن سفارشات خویش به فرزندانش محمد حنفیه فرمود : ای پسر من وقتی قوی بر طاعت خدا قوی باش (ظلم نکن ، به مردم خدمت کن ) و چون ناتوان شدی از معصیت خدا ناتوان باش (حقوق مردم را ضایع مکن ) اگر بتوانی که زن را بیش از آنچه مربوط به خود اوست ، اختیار ندهی ، انجام ده ، چرا که این کار جمال زن را پیوسته و خاطرش را آسوده و حال او را نیکو می کند ، همانا زن گل است نه قهرمان ، با او به هر حال مدارا کن و نیکو برخورد نما تا زندگی تو با صفا شود (34)

با همسر خود خوب رفتار کنید

(( رحم الله عبدا احسن فیما بیته و بین زوجته ))

امام صادق علیه السلام فرمود :

رحمت خدا بر آن بنده که با همسرش به نیکی رفتار کند ، همانا خداوند زن را در اختیار او قرار داده و او را سرپرست وی کرده است (35) (پس باید با این امانت به خوبی برخورد کند)

با زنها ، زیبا صحبت کنید

(( فداروهن علی کل حال و احسنوا لهن المقال لعلهن یحسن الفعال ))

امیرالمؤ منین علیه السلام در ضمن بیاناتی که راجع به صفات ناپسند (برخی ) بانوان همانند خودپسندی و تکبر ، ناشکری و بی صبری و مانند اینها ایراد نمود و توصیه فرمود که مراقب زنها باشید تا به هلاکت نیفتند و سرپرستی خانواده را به آنها نسپارید فرمود :

با زنها در هر حالی مدارا کنید (سخنان تند و زشت بر زبان نیاورید) شاید (در اثر این رفتار نیکویی شما) آنها کارهای خود را درست کنند (36)

اذیت و آزار به همسر مجازات دارد

بزرگی از علماء اعلام و سلسله جلیله سادات که شاید از ذکر نام شریفش راضی نباشد نقل فرمود : وقتی پدر علامه ام را در خواب دیدم و پرسشهایی از ایشان نموده و پاسخهایی شنیدم ، پرسیدم : ارواحی که در عالم برزخ معذبند ، عذاب و سختیهای آنها چگونه است ؟

در پاسخ فرمود : آنچه برای تو که هنوز در عالم دنیا هستی از عذاب برزخ و ناچاری آن می توان بیان کرد مثل آن است که در دره ای باشی و از چهار سمت کوههای بسیار مرتفعی که هیچ توانایی بر بالا رفتن از آنها نباشد تو را بر گرفته باشد و در آن حال گرگی هم تو را دنبال کند و هیچ راه فراری از او نباشد (عذاب برزخ هم چنین است )

پرسیدم : آیا خیراتی که در دنیا برای شما انجام داده ام به شما رسیده و کیفیت بهره مندی شما از خیرات ما چگونه است ؟

در پاسخ فرمود : بلی تمام آنها به من رسیده است و اما کیفیت بهره مندی از آنها را هم با ذکر مثالی برای شما بیان می کنم .

هرگاه در حمام گرم و بسیار پر جمعیتی باشی که در اثر بخار و حرارت ، نفس کشیدنت سخت باشد در آن حال گوشه درب حمام باز شود و نسیمی خنک به تو برسد چقدر شاداب و راحت و آزاد می شوی ؟ ! چنین است حال ما هنگام رسیدن خیرات شما !

صورت نورانی و لبهای چرکین

ایشان می گوید : چون بدن پدرم را سالم و نورانی دیدم و تنها لبهای او زخمی و آلوده به چرک خون بود از ایشان سبب زخم بودن لبهایش را پرسیدم و گفتم اگر کاری از دست من بر می آید برای بهبود لبهای شما بفرمائید تا انجام دهم ؟

در پاسخ فرمود : تنها علاج آنها بدست علویه مادر شما است ، زیرا سبب اهانتی بود که در دنیا به او می نمودم و چون نامش سکینه است و هر وقت او را صدا می زدم خانم سکو می گفتم ، او رنجیده خاطر می شد ، اگر بتوانی او را از من راضی کنی امید بهبودی هست ایشان از خواب بیدار شده گوید :

این مطلب را به مادرم گفتم در جواب گفت : بلی پدر شما هر وقت مرا می خواند از روی تحقیر می گفت خانم سکو و من سخت آزرده و رنجیده می شدم ولی اظهار نمی کردم و احترام ایشان چیزی نمی گفتم و چون فعلا گرفتار و ناراحت است او را حلال نموده و از او راضی هستم و از صمیم قلب برایش دعا می کنم (37)

زن خوب سعادت است

(( من سعادة المراة الزوجة الصالحة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : از خوشبختی مرد ، داشتن زن شایسته است (38)

زن خوب فرمانبردار پارسا

کند مرد درویش را پادشا

چو مستور باشد زن خوبروی

به دیدار او در بهشت است شوی

دست روی همسر بلند نکنید

(( انی اتعجب ممن یضرب امراته و هو بالضرب اولی منها ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده : تعجب می کنم از مردی که همسرش را می زند در حالی که خویش مستحق تر است به کتک خوردن (39) (خود دهها خطا را انجام داده است اما تحمل یک خطا را ندارد) .

خشونت و محبت ؟ !

(( ایضرب احدکم المراة ثم یظل معانقها ))

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : کسی که همسرش را نمی زند چگونه دست در گردن او می کند . (40) (وقتی کانون زندگی باید با شعله های محبت گرم باشد ، زدن همسر به شدت از این صمیمیت می کاهد) .

گذشت و مروت

آورده اند که مردی زن زیبائی داشت ، چند سالی با کمال خوشی با هم زندگی نمودند ، تا اینکه ناگاه زن در اثر آبله صورتش از زیبایی افتاد .

شوهر جوانمردی وی برای اینکه مبادا همسرش از این حادثه خجالت کشد و غمگین شود ، روزی چون سر از خواب برداشت ، شروع کرد به فریاد کردن و گریستن و بر سر و صورت می زد ، زن پرسید چه شد است ؟ گفت : دریغا که هر دو چشم من نابینا شده و جایی را نمی بینم ، و مدت بیست سال باقیمانده عمر خود را با این حال سپری کرد ، تا مبادا همسرش از زشتی رخسارش خجالت کشد .

عفو حق زن است

اسحاق ابن عمار می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : حق زن بر شوهر چیست ؟ حضرت فرمود : او را سیر کند ، لباس بپوشاند ، و اگر خطائی کرد از او در گذرد (41)

حضرت هود و همسر ایشان

حضرت هود یکی از پیامبران الهی است ، او همسر بدی داشت ، اما برایش دعا می کرد ، از علت این کار پرسیدند ؟ فرمود : خداوند هیچ مؤ منی را نیافرید ، مگر اینکه دشمنی دارد که او را اذیت می کند ! دشمن من هم همین زن من است ، اگر دشمنم در اختیار خودم باشد بهتر از این است که من در اختیار دشمنم باشم (42)

پاداش مرد صبور

(( من صبر علی خلق امراة سینة الخلق و احتسب فی ذلک الاجر اعطاه الله ثواب الشاکرین ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر مردی که اخلاق بد همسر خود را به خاطر پاداش آن ، تحمل کند ، خداوند پاداش شاکرین به او عطا خواهد نمود (43)

مهربانی و محبت به بانوان

(( العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فی الایمان فضلا ))

امام صادق علیه السلام فرمود : بنده هر چه محبتش به بانوان زیادتر شود ایمانش بیشتر فضیلت می یابد (44)

شیرینی جاودانه

(( قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : شوهری که به همسرش بگوید دوستت دارم ، این سخن همیشه در دل زن خواهد ماند (45) (زیرا بانوان دوست دارند خود را محبوب شوهر ببینند و این اظهار محبت ، نشان دهنده علاقه و موجب محبت نیز می شود )

سفارش نسبت به زن

(( اوصافی جبرئیل بالمراءة حتی ظننت انه لا ینبغی طلاقها الا من فاحشة مبینة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : جبرئیل آنقدر راجع به زن به من سفارش کرد که گمان کردم جز در کار زشت آشکار نمی شود زن را طلاق گفت (46)

با غیرت باشید

(( یا اهل العراق نبئت ان نسائکم یدافعن الرجال فی الطریق اما تستحون لعن الله من لایغار ))

حضرت امیر علیه السلام فرمود : ای اهل عراق (ای مردم ) شنیده ام که زنهای شما در راه رفتن با مردها برخورد پیدا می کنند ، آیا خجالت نمی کشید ، خدا لعنت کند بی غیرتها را (هیچ لزومی ندارد بانوان برای مسائل جزئی در کوچه و بازار تردد کنند و موجب تحریک و تهییج غرائز دیگران شوند آن هم با عدم رعایت مسائل عفت در لباس و سخن و حرکات خود ) (47)

این مرد جهنمی است

(( من اضر بامراءة حتی تفتدی منه نفسها لم یرض الله له بعقوبة دون النار ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر مردی که همسرش را آزار دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را آزار کند ، خداوند به کمتر از جهنم او راضی نخواهد شد (48)

بهشت بر او حرام است

(( حرمت الجنة علی الدیوث ))

حضرت صادق علیه السلام فرمود : بهشت بر دیوث حرام است (کسی که از آمیزش همسرش با اجانب ناراحت نیست ) (49)

از اعدام تا شهادت به خاطر پنج خصلت

امام باقر علیه السلام فرمود : چند اسیر (مشرک و بت پرست که جز اسلام از آنها پذیرفته نشود و آنها هم اسلام را نپذیرفته بودند) نزد پیامبر آوردند ، حضرت دستور داد ایشان را بکشند ، لیکن یکی از ایشان را جدا نمود ، آن مرد گفت : چرا مرا آزاد کردی ؟ حضرت فرمود : جبرئیل از طرف خدا به من خبر داد که تو پنج خصلت داری که خدا و رسول او آن را دوست می دارند ، نسبت به خانواده خودت به شدت غیرتمند هستی ، سخاوت و خوش خلقی و راستگوئی و شجاعت داری ، آن مرد که این سخن را شنید مسلمان شد و اسلامش نیکو گردید و با پیامبر جهاد کرد تا شهید شد (50)

بی غیرتی پستی است

(( کان ابی ابراهیم غیورا و انا اغیر منه و ارغم الله انف من لایغار من المؤ منین ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : پدرم ابراهیم با غیرت بود و من از او با غیرت ترم ، خدا به خاک مالد بینی آن مؤ منی را که غیرت ندارد (51) (شوهر باید تا می تواند همسر خود را از معاشرت نامشروع در اعمال و مجالس حفظ کند ، بی حجابی یا بد حجابی ، شوخی با اجانب و شرکت در محافل نامحرم بدون ضرورت ، از کم غیرتی مرد است ) .

همسرانتان را حفظ کنید

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : به پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند ، نسبت به زنان مردم عفت پیشه کنید تا زنان شما با عفت باشند . (52)

این هم صدقه است

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مردی فرمود : آیا امروز را روزه داری ؟ (گویا جمعه بوده است ) گفت : نه فرمود : به فقیری غذا داده ای ؟ گفت : نه فرمود : برو نزد خانواده ات که این خود انفاق است (53)

بیشترین خیر در زنهاست

(( اکثر الخیر فی النساء ))

امام صادق علیه السلام فرمود : بیشترین خیر در زنهاست (شکم مادر و اخلاق و پرورش او سرمنشاء استعداد و پیشرفت هر خدمتگذار و خیراندیش است ) و می شود معنای حدیث این باشد که : نسبت به بانوان نیکی بسیار نمائید (54)

سه نعمت بی حساب

(( ثلاثه لا یحاسب علیهن المؤ من طعام یا کله و ثوب یلبسه و زوجة صالحه تعاونه و یحصن بها فرجه ))

امام صادق علیه السلام فرمود : سه چیز است که بر مؤ من حسابرسی ندارد ، غذائی که می خورد ، لباسی که می پوشد ، و زن نیکوئی که او را یاری داده و شهوت خود را به او کنترل می کند (55)

اینجا اطاعت نکنید

حضرت امیر علیه السلام فرمود : هر که در چهار چیز به حرف زنش گوش دهد ، خداوند به صورت ، او را در آتش افکند ، گفتند آنها چیست ؟ فرمود : در پوشیدن لباس نازک ، در رفتن به حمامها (زیرا رعایت عفت کلام و بدن را نمی کنند) در رفتن به عروسی (زیرا رعایت حجاب و جدائی زن و مرد نمی شود بعلاوه بد زبانیها ، چشم و هم چشمی و تفاخر بی جا و بهانه جوئیها از اثرات این مراکز است ) و نوحه خوانیها (56) (که سابقا برای اموات خود می گرفتند و زنها مراعات مسائل اسلامی را نمی کردند ، بطور کلی مرد باید مراقب رفت و آمدهای همسر خود باشد و او را از رفتن به مجالسی که زمینه ساز فساد و موجب وسوسه شیطانی می باشد منع کند )

به سخن این زن گوش ندهید

(( طاعة المراة ندامة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : اطاعت کردن از زن پشیمانی آورد (57)

مؤ لف گوید : شاید منظور از این حدیث و امثال آن ، اطاعت از بانوانی است که عقل و دین آنها اسیر هواها و هوسهای بی مورد است ، همچنانکه در بسیاری از افراد مشاهده می شود ، بانوانی که توقعات بی جا از شوهران خویش دارند و بدون در نظر گرفتن ضروریات زندگی و درآمد و شئونات خانواده چه بسا روی چشم و هم چشمی و یا احیانا احساسات بی جا ، در خواستهائی می کنند ، انجام این دستورات موجب ندامت است ، آن بانوئی که از روی کم فکری ، شوهرش را تشویق به جدائی از پدر و مادر و یا فامیل می کند اطاعتش ندامت می آورد ، آن بانوئی که شوهرش را وادار به حرام و مخارج حرام و یا بیهوده می کند اطاعتش موجب ندامت است ، آن بانوئی که هنگام جنگ و شهامت و شهادت ، شوهر و فرزندانش را تشویق به سستی می کند اطاعتش موجب ندامت است ، آن بانوئی که شوهرش را و یا دختری که پدرش را تشویق به خریدن وسائل گمراه کننده و یا تفریحات ناسالم و یا مجالس گناه و یا خریدن لباسهای ناهنجار می کند اطاعتش موجب ندامت است ، خلاصه آنکه بانوان باید در خواستهای خود را مطابق عقل و درایت و دین قرار دهند نه طبق احساسات و هوسهای بیهوده همچنانکه مردها باید در انجام تقاضاهای بانوان طبق عقل و درایت و دین عمل کنند و زمام زندگی را خود بدست گیرند نه همسرانشان .

مشورت با همسر شایسته او را سعادتمند کرد

امام هفتم موسی ابن جعفر علیه السلام فرمود : در بنی اسرائیل مرد شایسته ای بود که همسر شایسته ای نیز داشت ، شبی در خواب دید که به او خبر دادند ، عمر تو فلان مقدار است و چند سال را برای او معین کردند ، و به او گفتند : خداوند مقدر کرده است نصف عمرت را در وسعت و ثروت باشی و نصف دیگر را در تنگدستی باشی ، حالا خودت انتخاب کن ، کدامیک را می خواهی اول بگذرانی ؟

آن مرد در خواب جواب داد : من همسر شایسته ای دارم که شریک زندگی من است ، با او مشورت می کنم و جواب می دهم ، چون صبح شد خواب خویش را با همسرش در میان گذاشت ، زنش گفت : نیمه اول را انتخاب کن ، اول در عاقبت باشیم ، شاید خداوند به ما رحم کند و نعمت خود را بر ما تمام کند شب بعد ، همان شخص به خواب او آمد و پرسید : تصمیم تو چه شد ؟ آن مرد گفت : نیمه اول را انتخاب کردم ، قبول شد ، از آن به بعد دنیا از هر طرف به او رو کرد و نعمتش زیاد شد ، همسرش به او گفت : به فامیلت و نیازمندان رسیدگی کن ، به همسایه و برادرت خدمت کن و بخشش نما ، تا اینکه نیمه اول تمام شد و آن وقت موعود فرا رسید ، باز آن مرد را در خواب دید ، اینبار به او گفت : خداوند متعال از این کار خیر تو تشکر نمود و مقدر نمود تا آخر عمر خود را در رفاه و ثروت زندگی کنی (58)

خیر دنیا و آخرت در چهار چیز است

نوه امام مجتبی علیه السلام از مادرش دختر امام حسین علیه السلام و ایشان از امام حسین و ایشان از پدرشان حضرت علی علیه السلام و ایشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمودند :

کسی که در دنیا به او چهار چیز داده شد ، خیر دنیا و آخرت را به او داده اند ، و بهره خود را از دنیا برده است (1) ورع و پرهیزکاری که او را از حرام باز دارد (2) اخلاقی که میان مردم زندگی کند (3) بردباری که با آن نادانی مردم را دفع کند (4) زن شایسته ای که او را در دین و دنیا کمک دهد (59)

صفاتی که زنان در مردان می پسندند

تو مرد رهی واقف راه باش

زحال زنان نیز آگاه باش

1 - مال و ثروت ، چرا که موجب رونق خانه و زندگی و زیبائی جامه و خانه می شود و این امور مورد توجه بانوان است ، اما مرد می بایست با عقل و فکر در تاءمین این گونه خواسته ها اقدام کند .

2 - قدرت و توانایی ، چرا که زن مرد را نگهدار خود می داند و می خواهد پشتیبان او قوی باشد .

3 - مردانگی و غیرتمند بودن مرد .

4 - استقلال در زندگی ، بگونه ای که مرد آزادانه زندگی کند و زیر بار منت دیگری نباشد .

5 - میان مردم با آبرو و با شخصیت باشد .

6 - اهل سخن و شیرین کلام و شوخ باشد چرا که زن از مرد خاموش و بی سرو صدا رنج می برد .

7 - وضع سر و لباس او تمیز و زیبا و مرتب باشد .

8 - گاهی با هدیه و سوغاتی و گاهی با سخن علاقه خود را ابراز کند .

9 - گاهی سخنان و کارهای زن را تحسین کند .

10 - رعایت ادب و نزاکت را بکند .

11 - خوش سلیقه باشد و نسبت به کارهای زن در خانه بی تفاوت نباشد ، بلکه به آنها نظارت کند و اگر سستی یا ناهنجاری مثل کثافت و بی انضباطی دید بی تفاوت نباشد وگرنه زن نیز سرد و بی تفاوت می شود .

چهار چیز کمر شکن

پیامبر اکرم به حضرت امیر علیه السلام در ضمن سفارشات خود فرمود : یا علی چهار چیز ، پشت انسان را می شکند ، (یعنی بسیار سخت و گران و غیر قابل تحمل است ) (1) پیشوایی که معصیت خدا می کند ولی حرفش را گوش می کنند (2) زنی که شوهرش او را مراعات می کند ولی او به شوهر خیانت می کند (3) تنگدستی که صاحب آن چاره ندارد (4) همسایه بدی که در محل اقامت دائمی انسان باشد (60)

این زن نفرین کرد و خودش مرد

مردی با زنش نزد حضرت صادق آمد و از بد اخلاقی زن خود شکایت کرد ، حضرت به آن زن فرمود : چرا شوهرت از تو شکایت می کند ، زن شروع کرد به شوهرش نفرین کردن ، حضرت فرمود : اگر همینطور (بر این کنیه و بد اخلاقی و نفرین ) ادامه دهی بیش از سه روز زنده نیستی ، زن (با گستاخی ) گفت : برایم مهم نیست که هرگز او را نبینم (یعنی بمیرم و راحت شوم ) در روایت است که این زن بیش از سه روز عمر نکرد و مرد .

حضرت صادق علیه السلام فرمود : این زن متجاوز بود و خداوند عمرش را کوتاه کرد و شوهرش را راحت نمود (61)

طلا باشید نه خاک !

حضرت صادق علیه السلام فرمود : زن گردنبند است ، توجه کن چه چیزی به گردن می آویزی ، برای زن قیمت (مشخصی ) نیست ، نه خوبش و نه بدش ، اما خوبانشان را با طلا و نقره برابری نمی کنند چون طلا و نقره بهترند ، اما زن بد ، ارزش (مشتی ) خاک را هم ندارد ، خاک از آن بهتر است (زن خوب همواره سعادت آفرین و زن بد سبب سیاه کردن زندگی می شود و هیچکدام از این دو بهتر با طلا و خاک قابل مقایسه نیست ) (62)

پیری زودرس

(( کان من دعا رسول الله صلی الله علیه و آله اعوذ بک من امراة تشیبنی قبل مشیبی ))

امام صادق علیه السلام فرمود : یکی از دعاهای پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که خدایا به تو پناه می برم از همسری که قبل از پیری مرا پیر کند (63)

دل آرام باشد مرد نیکخواه

و لیک از زن بد خدایا پناه

با این سخن اعمال زن باطل می شود

(( ایما امراة قالت لزوجها ما رایت قط من وجهک خیرا فقد حبط عملها ))

امام صادق علیه السلام فرمود : هر زنی که شوهر خویش بگوید از تو خیری ندیده ام ، اعمالش باطل می گردد (64)

دستورهای بیجا ندهید

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر زنی که با شوهر مدارا نکند و او را به آنچه نمی تواند وادار کند ، خداوند هیچ کار خوبی از او قبول نمی کند و خدا را در حالی که بر او خشمگین است ملاقات می کند (65)

بلای سفر به که در خانه جنگ

تهی پای رفتن به از کفش تنگ

بلای سفر به که در خانه جنگ

به زندان قاضی گرفتار ، به

که در خانه بینی بر ابرو گره

در خرمی بر سرایی ببند

که بانگ زن از وی برآید بلند

کسی را بینی گرفتار زن

مکن سعد یا طعنه بروی مزن

تو هم جور بینی و بارش کشی

اگر یک سحر در کنارش کشی

بر زنها هم حرام است

(( اشتد غضب الله علی امراءة ذات بعل ملات عینها من غیر زوجها ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : خشم خدا شدید است بر زن شوهرداری که چشم خویش را با نگاه به اجانب پر کند (66) (نگاه زن هم به نامحرم مثل نگاه مرد به زن اشکال دارد) .

سه چیز شوم

راوی گوید نزد امام صادق علیه السلام سخن از شوم بودن می کردیم ، حضرت فرمود : شومی در سه چیز است در زن و اسب و خانه ، اما شومی زن در زیاد بودن مهر او و ناراحت کردن شوهر است و اما اسب ، شومی او را رام نبودن او و چموشی آن است و اما خانه شومی آن در تنگ و کوچک بودن آن و بدی همسایه ها و عیوب زیاد داشتن است . (67)

جزای سرکوفت زدن بر شوهر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : اگر تمامی آنچه روی زمین از طلا و نقره را زنی به خانه شوهر ببرد ولی یکروز بر شوهرش سرکوفت زند و بگوید تو چه کاره ای مال خودم است ، اعمال او باطل می شود و لو از عابدترین مردم باشد مگر اینکه توبه کند و برگردد و از شوهرش معذرت خواهی کند (68)

و در حدیث دیگری فرمود : هر زنی که بر شوهرش بخاطر مالش منت گذارد و بگوید تو از دارائی من می خوری ، اگر تمام آن مال را در راه خدا صدقه دهد خداوند از او قبول نمی کند مگر اینکه شوهرش از او راضی شود (69)

زن و تقاضای طلاق

(( ایما امراءة ساءلت زوجها الطلاق من غیر باءس فحرام علیها رائحة الجنة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر زنی که بی دلیل از شوهرش تقاضای طلاق کند بوی بهشت بر او حرام است (70)

واسطه ملعون

من عمل فی فرقة بین امراءة و زوجهان کان علیه غضب الله و لعنته فی و الاخره ))

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : هر که برای جدائی زن و شوهری گام بردارد خشم و لعنت خدا بر او است در دنیا و آخرت (71)

خداوند از طلاق نفرت دارد

همانا خداوند جائی که در آن عروسی واقع شود دوست می دارد و جائی که در آن طلاق واقع شود دشمن می دارد ، خداوند از هیچ کاری مثل طلاق نفرت ندارد (72)

صفات پسندیده و ناپسند شوهر

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : از بهترین مردان شما مرد با تقوی و پاکیزه و دست باز است که نگاه او سالم باشد (به نامحرم نظر نکند) و به پدر و مادرش مهربان بوده و عیان خود را به دیگری محتاج نکند و فرمود : از بدترین مردان مرد تهمت زننده ای است که بخیل و بد دهن باشد ، تنها غذا خورده ، میهمان دوست نباشد ، همسر و خدمتکار خویش را بزند و عیال خویش را به دیگری محتاج کند و پدر و مادرش را اذیت نماید (73)

حیاببین که پوشد او ، چهره خود ز کور هم

فاطمه ای تو بازگو ، فلسفه حیات را

ساخته جد و جهد تو سفینة النجاة را

زنده نگاه داشتی و آتوالزکاة را

حی علی الفلاح را حی علی الصلاة را

مزرعه عفاف را ز اشک ، آب داده ای

به بانوان ز شرم خود ، درس حجاب داده ای

ای که خدای بی مثل ، به کوثرت مثال زد

دم از جلال و قدر تو قادر ذوالجلال زد

نبی زمهر ، بضعتی ، به سینه ات مدال زد

حلقه به باب خانه ات دست علی و آل زد

یافته است پرورش ، خون خدا ز شیر تو

شیر خدا به مرتبت ، نظیر تو ، بشیر تو

به حسن تو که می کند جلوه گر آفتاب را

به اشک تو که بشکند قیمت در ناب را

به کوی تو که دلم ربوده صبر و تاب را

عرض سلام کردم و منتظرم جواب را

دریغ از جواب ما به خاطر خدا مکن

دست توسل مرا ز دامنت جدا مکن

قسمتی از قصیده : سید رضا مؤ ید

وظایف مرد یا آداب زن داری

مرد بعنوان سرپرست خانواده و تنظیم کننده برنامه زندگی ، دارای وظائفی است ، که باید آن را مراعات کند ، از نظر اقتصادی ، مرد مسئول تاءمین مخارج همسر و فرزندان می باشد و باید در حد توان خود به این مهم بپردازد ، اما مسئولیت مهم او همان تربیت و اخلاق پسندیده در خانه است ، که در بحث خانواده توضیح خواهیم داد ، اینک پاره ای از روایات و دستورات اسلامی در رابطه با وظائف مرد نسبت به همسر خویش ذکر می شود .

فرمان خدا در مورد بانوان

(( عاشروهن بالمعروف ))

خداوند راجع به رفتار شایسته با همسر می فرماید : با زنهای خود به نیکوئی رفتار کنید (32)

آری ، این جمله در حین کوتاهی ، حدود برخورد با همسر و کیفیت رفتار با او را تعیین می کند و می فرماید مرد نباید در رفتار نسبت به همسر ، از حد اعتدال خارج شود ، ظلم و بداخلاقی و بخل و سختگیری ، خلاف دستور خداست ، همچنانکه رها کردن همسر ، مراقب او نبودن ، مطیع کامل زن بودن و خرجهای بیهوده و سستی های ناپسند نیز درست نیست ، مرد باید با همسر از حد اعتدال خارج نشود ، نه ظلم کند و نه خود را رها و در اختیار همسر قرار دهد حضرت علی علیه السلام فرمود : هر مردی که امور او را زن بگرداند ملعون است (33)

زن گل است با او مدارا کنید

(( فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة ))

امیرالمؤ منین در ضمن سفارشات خویش به فرزندانش محمد حنفیه فرمود : ای پسر من وقتی قوی بر طاعت خدا قوی باش (ظلم نکن ، به مردم خدمت کن ) و چون ناتوان شدی از معصیت خدا ناتوان باش (حقوق مردم را ضایع مکن ) اگر بتوانی که زن را بیش از آنچه مربوط به خود اوست ، اختیار ندهی ، انجام ده ، چرا که این کار جمال زن را پیوسته و خاطرش را آسوده و حال او را نیکو می کند ، همانا زن گل است نه قهرمان ، با او به هر حال مدارا کن و نیکو برخورد نما تا زندگی تو با صفا شود (34)

با همسر خود خوب رفتار کنید

(( رحم الله عبدا احسن فیما بیته و بین زوجته ))

امام صادق علیه السلام فرمود :

رحمت خدا بر آن بنده که با همسرش به نیکی رفتار کند ، همانا خداوند زن را در اختیار او قرار داده و او را سرپرست وی کرده است (35) (پس باید با این امانت به خوبی برخورد کند)

با زنها ، زیبا صحبت کنید

(( فداروهن علی کل حال و احسنوا لهن المقال لعلهن یحسن الفعال ))

امیرالمؤ منین علیه السلام در ضمن بیاناتی که راجع به صفات ناپسند (برخی ) بانوان همانند خودپسندی و تکبر ، ناشکری و بی صبری و مانند اینها ایراد نمود و توصیه فرمود که مراقب زنها باشید تا به هلاکت نیفتند و سرپرستی خانواده را به آنها نسپارید فرمود :

با زنها در هر حالی مدارا کنید (سخنان تند و زشت بر زبان نیاورید) شاید (در اثر این رفتار نیکویی شما) آنها کارهای خود را درست کنند (36)

اذیت و آزار به همسر مجازات دارد

بزرگی از علماء اعلام و سلسله جلیله سادات که شاید از ذکر نام شریفش راضی نباشد نقل فرمود : وقتی پدر علامه ام را در خواب دیدم و پرسشهایی از ایشان نموده و پاسخهایی شنیدم ، پرسیدم : ارواحی که در عالم برزخ معذبند ، عذاب و سختیهای آنها چگونه است ؟

در پاسخ فرمود : آنچه برای تو که هنوز در عالم دنیا هستی از عذاب برزخ و ناچاری آن می توان بیان کرد مثل آن است که در دره ای باشی و از چهار سمت کوههای بسیار مرتفعی که هیچ توانایی بر بالا رفتن از آنها نباشد تو را بر گرفته باشد و در آن حال گرگی هم تو را دنبال کند و هیچ راه فراری از او نباشد (عذاب برزخ هم چنین است )

پرسیدم : آیا خیراتی که در دنیا برای شما انجام داده ام به شما رسیده و کیفیت بهره مندی شما از خیرات ما چگونه است ؟

در پاسخ فرمود : بلی تمام آنها به من رسیده است و اما کیفیت بهره مندی از آنها را هم با ذکر مثالی برای شما بیان می کنم .

هرگاه در حمام گرم و بسیار پر جمعیتی باشی که در اثر بخار و حرارت ، نفس کشیدنت سخت باشد در آن حال گوشه درب حمام باز شود و نسیمی خنک به تو برسد چقدر شاداب و راحت و آزاد می شوی ؟ ! چنین است حال ما هنگام رسیدن خیرات شما !

صورت نورانی و لبهای چرکین

ایشان می گوید : چون بدن پدرم را سالم و نورانی دیدم و تنها لبهای او زخمی و آلوده به چرک خون بود از ایشان سبب زخم بودن لبهایش را پرسیدم و گفتم اگر کاری از دست من بر می آید برای بهبود لبهای شما بفرمائید تا انجام دهم ؟

در پاسخ فرمود : تنها علاج آنها بدست علویه مادر شما است ، زیرا سبب اهانتی بود که در دنیا به او می نمودم و چون نامش سکینه است و هر وقت او را صدا می زدم خانم سکو می گفتم ، او رنجیده خاطر می شد ، اگر بتوانی او را از من راضی کنی امید بهبودی هست ایشان از خواب بیدار شده گوید :

این مطلب را به مادرم گفتم در جواب گفت : بلی پدر شما هر وقت مرا می خواند از روی تحقیر می گفت خانم سکو و من سخت آزرده و رنجیده می شدم ولی اظهار نمی کردم و احترام ایشان چیزی نمی گفتم و چون فعلا گرفتار و ناراحت است او را حلال نموده و از او راضی هستم و از صمیم قلب برایش دعا می کنم (37)

زن خوب سعادت است

(( من سعادة المراة الزوجة الصالحة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : از خوشبختی مرد ، داشتن زن شایسته است (38)

زن خوب فرمانبردار پارسا

کند مرد درویش را پادشا

چو مستور باشد زن خوبروی

به دیدار او در بهشت است شوی

دست روی همسر بلند نکنید

(( انی اتعجب ممن یضرب امراته و هو بالضرب اولی منها ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده : تعجب می کنم از مردی که همسرش را می زند در حالی که خویش مستحق تر است به کتک خوردن (39) (خود دهها خطا را انجام داده است اما تحمل یک خطا را ندارد) .

خشونت و محبت ؟ !

(( ایضرب احدکم المراة ثم یظل معانقها ))

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : کسی که همسرش را نمی زند چگونه دست در گردن او می کند . (40) (وقتی کانون زندگی باید با شعله های محبت گرم باشد ، زدن همسر به شدت از این صمیمیت می کاهد) .

گذشت و مروت

آورده اند که مردی زن زیبائی داشت ، چند سالی با کمال خوشی با هم زندگی نمودند ، تا اینکه ناگاه زن در اثر آبله صورتش از زیبایی افتاد .

شوهر جوانمردی وی برای اینکه مبادا همسرش از این حادثه خجالت کشد و غمگین شود ، روزی چون سر از خواب برداشت ، شروع کرد به فریاد کردن و گریستن و بر سر و صورت می زد ، زن پرسید چه شد است ؟ گفت : دریغا که هر دو چشم من نابینا شده و جایی را نمی بینم ، و مدت بیست سال باقیمانده عمر خود را با این حال سپری کرد ، تا مبادا همسرش از زشتی رخسارش خجالت کشد .

عفو حق زن است

اسحاق ابن عمار می گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم : حق زن بر شوهر چیست ؟ حضرت فرمود : او را سیر کند ، لباس بپوشاند ، و اگر خطائی کرد از او در گذرد (41)

حضرت هود و همسر ایشان

حضرت هود یکی از پیامبران الهی است ، او همسر بدی داشت ، اما برایش دعا می کرد ، از علت این کار پرسیدند ؟ فرمود : خداوند هیچ مؤ منی را نیافرید ، مگر اینکه دشمنی دارد که او را اذیت می کند ! دشمن من هم همین زن من است ، اگر دشمنم در اختیار خودم باشد بهتر از این است که من در اختیار دشمنم باشم (42)

پاداش مرد صبور

(( من صبر علی خلق امراة سینة الخلق و احتسب فی ذلک الاجر اعطاه الله ثواب الشاکرین ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر مردی که اخلاق بد همسر خود را به خاطر پاداش آن ، تحمل کند ، خداوند پاداش شاکرین به او عطا خواهد نمود (43)

مهربانی و محبت به بانوان

(( العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فی الایمان فضلا ))

امام صادق علیه السلام فرمود : بنده هر چه محبتش به بانوان زیادتر شود ایمانش بیشتر فضیلت می یابد (44)

شیرینی جاودانه

(( قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : شوهری که به همسرش بگوید دوستت دارم ، این سخن همیشه در دل زن خواهد ماند (45) (زیرا بانوان دوست دارند خود را محبوب شوهر ببینند و این اظهار محبت ، نشان دهنده علاقه و موجب محبت نیز می شود )

سفارش نسبت به زن

(( اوصافی جبرئیل بالمراءة حتی ظننت انه لا ینبغی طلاقها الا من فاحشة مبینة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : جبرئیل آنقدر راجع به زن به من سفارش کرد که گمان کردم جز در کار زشت آشکار نمی شود زن را طلاق گفت (46)

با غیرت باشید

(( یا اهل العراق نبئت ان نسائکم یدافعن الرجال فی الطریق اما تستحون لعن الله من لایغار ))

حضرت امیر علیه السلام فرمود : ای اهل عراق (ای مردم ) شنیده ام که زنهای شما در راه رفتن با مردها برخورد پیدا می کنند ، آیا خجالت نمی کشید ، خدا لعنت کند بی غیرتها را (هیچ لزومی ندارد بانوان برای مسائل جزئی در کوچه و بازار تردد کنند و موجب تحریک و تهییج غرائز دیگران شوند آن هم با عدم رعایت مسائل عفت در لباس و سخن و حرکات خود ) (47)

این مرد جهنمی است

(( من اضر بامراءة حتی تفتدی منه نفسها لم یرض الله له بعقوبة دون النار ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر مردی که همسرش را آزار دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را آزار کند ، خداوند به کمتر از جهنم او راضی نخواهد شد (48)

بهشت بر او حرام است

(( حرمت الجنة علی الدیوث ))

حضرت صادق علیه السلام فرمود : بهشت بر دیوث حرام است (کسی که از آمیزش همسرش با اجانب ناراحت نیست ) (49)

از اعدام تا شهادت به خاطر پنج خصلت

امام باقر علیه السلام فرمود : چند اسیر (مشرک و بت پرست که جز اسلام از آنها پذیرفته نشود و آنها هم اسلام را نپذیرفته بودند) نزد پیامبر آوردند ، حضرت دستور داد ایشان را بکشند ، لیکن یکی از ایشان را جدا نمود ، آن مرد گفت : چرا مرا آزاد کردی ؟ حضرت فرمود : جبرئیل از طرف خدا به من خبر داد که تو پنج خصلت داری که خدا و رسول او آن را دوست می دارند ، نسبت به خانواده خودت به شدت غیرتمند هستی ، سخاوت و خوش خلقی و راستگوئی و شجاعت داری ، آن مرد که این سخن را شنید مسلمان شد و اسلامش نیکو گردید و با پیامبر جهاد کرد تا شهید شد (50)

بی غیرتی پستی است

(( کان ابی ابراهیم غیورا و انا اغیر منه و ارغم الله انف من لایغار من المؤ منین ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : پدرم ابراهیم با غیرت بود و من از او با غیرت ترم ، خدا به خاک مالد بینی آن مؤ منی را که غیرت ندارد (51) (شوهر باید تا می تواند همسر خود را از معاشرت نامشروع در اعمال و مجالس حفظ کند ، بی حجابی یا بد حجابی ، شوخی با اجانب و شرکت در محافل نامحرم بدون ضرورت ، از کم غیرتی مرد است ) .

همسرانتان را حفظ کنید

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : به پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند ، نسبت به زنان مردم عفت پیشه کنید تا زنان شما با عفت باشند . (52)

این هم صدقه است

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مردی فرمود : آیا امروز را روزه داری ؟ (گویا جمعه بوده است ) گفت : نه فرمود : به فقیری غذا داده ای ؟ گفت : نه فرمود : برو نزد خانواده ات که این خود انفاق است (53)

بیشترین خیر در زنهاست

(( اکثر الخیر فی النساء ))

امام صادق علیه السلام فرمود : بیشترین خیر در زنهاست (شکم مادر و اخلاق و پرورش او سرمنشاء استعداد و پیشرفت هر خدمتگذار و خیراندیش است ) و می شود معنای حدیث این باشد که : نسبت به بانوان نیکی بسیار نمائید (54)

سه نعمت بی حساب

(( ثلاثه لا یحاسب علیهن المؤ من طعام یا کله و ثوب یلبسه و زوجة صالحه تعاونه و یحصن بها فرجه ))

امام صادق علیه السلام فرمود : سه چیز است که بر مؤ من حسابرسی ندارد ، غذائی که می خورد ، لباسی که می پوشد ، و زن نیکوئی که او را یاری داده و شهوت خود را به او کنترل می کند (55)

اینجا اطاعت نکنید

حضرت امیر علیه السلام فرمود : هر که در چهار چیز به حرف زنش گوش دهد ، خداوند به صورت ، او را در آتش افکند ، گفتند آنها چیست ؟ فرمود : در پوشیدن لباس نازک ، در رفتن به حمامها (زیرا رعایت عفت کلام و بدن را نمی کنند) در رفتن به عروسی (زیرا رعایت حجاب و جدائی زن و مرد نمی شود بعلاوه بد زبانیها ، چشم و هم چشمی و تفاخر بی جا و بهانه جوئیها از اثرات این مراکز است ) و نوحه خوانیها (56) (که سابقا برای اموات خود می گرفتند و زنها مراعات مسائل اسلامی را نمی کردند ، بطور کلی مرد باید مراقب رفت و آمدهای همسر خود باشد و او را از رفتن به مجالسی که زمینه ساز فساد و موجب وسوسه شیطانی می باشد منع کند )

به سخن این زن گوش ندهید

(( طاعة المراة ندامة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : اطاعت کردن از زن پشیمانی آورد (57)

مؤ لف گوید : شاید منظور از این حدیث و امثال آن ، اطاعت از بانوانی است که عقل و دین آنها اسیر هواها و هوسهای بی مورد است ، همچنانکه در بسیاری از افراد مشاهده می شود ، بانوانی که توقعات بی جا از شوهران خویش دارند و بدون در نظر گرفتن ضروریات زندگی و درآمد و شئونات خانواده چه بسا روی چشم و هم چشمی و یا احیانا احساسات بی جا ، در خواستهائی می کنند ، انجام این دستورات موجب ندامت است ، آن بانوئی که از روی کم فکری ، شوهرش را تشویق به جدائی از پدر و مادر و یا فامیل می کند اطاعتش ندامت می آورد ، آن بانوئی که شوهرش را وادار به حرام و مخارج حرام و یا بیهوده می کند اطاعتش موجب ندامت است ، آن بانوئی که هنگام جنگ و شهامت و شهادت ، شوهر و فرزندانش را تشویق به سستی می کند اطاعتش موجب ندامت است ، آن بانوئی که شوهرش را و یا دختری که پدرش را تشویق به خریدن وسائل گمراه کننده و یا تفریحات ناسالم و یا مجالس گناه و یا خریدن لباسهای ناهنجار می کند اطاعتش موجب ندامت است ، خلاصه آنکه بانوان باید در خواستهای خود را مطابق عقل و درایت و دین قرار دهند نه طبق احساسات و هوسهای بیهوده همچنانکه مردها باید در انجام تقاضاهای بانوان طبق عقل و درایت و دین عمل کنند و زمام زندگی را خود بدست گیرند نه همسرانشان .

مشورت با همسر شایسته او را سعادتمند کرد

امام هفتم موسی ابن جعفر علیه السلام فرمود : در بنی اسرائیل مرد شایسته ای بود که همسر شایسته ای نیز داشت ، شبی در خواب دید که به او خبر دادند ، عمر تو فلان مقدار است و چند سال را برای او معین کردند ، و به او گفتند : خداوند مقدر کرده است نصف عمرت را در وسعت و ثروت باشی و نصف دیگر را در تنگدستی باشی ، حالا خودت انتخاب کن ، کدامیک را می خواهی اول بگذرانی ؟

آن مرد در خواب جواب داد : من همسر شایسته ای دارم که شریک زندگی من است ، با او مشورت می کنم و جواب می دهم ، چون صبح شد خواب خویش را با همسرش در میان گذاشت ، زنش گفت : نیمه اول را انتخاب کن ، اول در عاقبت باشیم ، شاید خداوند به ما رحم کند و نعمت خود را بر ما تمام کند شب بعد ، همان شخص به خواب او آمد و پرسید : تصمیم تو چه شد ؟ آن مرد گفت : نیمه اول را انتخاب کردم ، قبول شد ، از آن به بعد دنیا از هر طرف به او رو کرد و نعمتش زیاد شد ، همسرش به او گفت : به فامیلت و نیازمندان رسیدگی کن ، به همسایه و برادرت خدمت کن و بخشش نما ، تا اینکه نیمه اول تمام شد و آن وقت موعود فرا رسید ، باز آن مرد را در خواب دید ، اینبار به او گفت : خداوند متعال از این کار خیر تو تشکر نمود و مقدر نمود تا آخر عمر خود را در رفاه و ثروت زندگی کنی (58)

خیر دنیا و آخرت در چهار چیز است

نوه امام مجتبی علیه السلام از مادرش دختر امام حسین علیه السلام و ایشان از امام حسین و ایشان از پدرشان حضرت علی علیه السلام و ایشان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمودند :

کسی که در دنیا به او چهار چیز داده شد ، خیر دنیا و آخرت را به او داده اند ، و بهره خود را از دنیا برده است (1) ورع و پرهیزکاری که او را از حرام باز دارد (2) اخلاقی که میان مردم زندگی کند (3) بردباری که با آن نادانی مردم را دفع کند (4) زن شایسته ای که او را در دین و دنیا کمک دهد (59)

صفاتی که زنان در مردان می پسندند

تو مرد رهی واقف راه باش

زحال زنان نیز آگاه باش

1 - مال و ثروت ، چرا که موجب رونق خانه و زندگی و زیبائی جامه و خانه می شود و این امور مورد توجه بانوان است ، اما مرد می بایست با عقل و فکر در تاءمین این گونه خواسته ها اقدام کند .

2 - قدرت و توانایی ، چرا که زن مرد را نگهدار خود می داند و می خواهد پشتیبان او قوی باشد .

3 - مردانگی و غیرتمند بودن مرد .

4 - استقلال در زندگی ، بگونه ای که مرد آزادانه زندگی کند و زیر بار منت دیگری نباشد .

5 - میان مردم با آبرو و با شخصیت باشد .

6 - اهل سخن و شیرین کلام و شوخ باشد چرا که زن از مرد خاموش و بی سرو صدا رنج می برد .

7 - وضع سر و لباس او تمیز و زیبا و مرتب باشد .

8 - گاهی با هدیه و سوغاتی و گاهی با سخن علاقه خود را ابراز کند .

9 - گاهی سخنان و کارهای زن را تحسین کند .

10 - رعایت ادب و نزاکت را بکند .

11 - خوش سلیقه باشد و نسبت به کارهای زن در خانه بی تفاوت نباشد ، بلکه به آنها نظارت کند و اگر سستی یا ناهنجاری مثل کثافت و بی انضباطی دید بی تفاوت نباشد وگرنه زن نیز سرد و بی تفاوت می شود .

چهار چیز کمر شکن

پیامبر اکرم به حضرت امیر علیه السلام در ضمن سفارشات خود فرمود : یا علی چهار چیز ، پشت انسان را می شکند ، (یعنی بسیار سخت و گران و غیر قابل تحمل است ) (1) پیشوایی که معصیت خدا می کند ولی حرفش را گوش می کنند (2) زنی که شوهرش او را مراعات می کند ولی او به شوهر خیانت می کند (3) تنگدستی که صاحب آن چاره ندارد (4) همسایه بدی که در محل اقامت دائمی انسان باشد (60)

این زن نفرین کرد و خودش مرد

مردی با زنش نزد حضرت صادق آمد و از بد اخلاقی زن خود شکایت کرد ، حضرت به آن زن فرمود : چرا شوهرت از تو شکایت می کند ، زن شروع کرد به شوهرش نفرین کردن ، حضرت فرمود : اگر همینطور (بر این کنیه و بد اخلاقی و نفرین ) ادامه دهی بیش از سه روز زنده نیستی ، زن (با گستاخی ) گفت : برایم مهم نیست که هرگز او را نبینم (یعنی بمیرم و راحت شوم ) در روایت است که این زن بیش از سه روز عمر نکرد و مرد .

حضرت صادق علیه السلام فرمود : این زن متجاوز بود و خداوند عمرش را کوتاه کرد و شوهرش را راحت نمود (61)

طلا باشید نه خاک !

حضرت صادق علیه السلام فرمود : زن گردنبند است ، توجه کن چه چیزی به گردن می آویزی ، برای زن قیمت (مشخصی ) نیست ، نه خوبش و نه بدش ، اما خوبانشان را با طلا و نقره برابری نمی کنند چون طلا و نقره بهترند ، اما زن بد ، ارزش (مشتی ) خاک را هم ندارد ، خاک از آن بهتر است (زن خوب همواره سعادت آفرین و زن بد سبب سیاه کردن زندگی می شود و هیچکدام از این دو بهتر با طلا و خاک قابل مقایسه نیست ) (62)

پیری زودرس

(( کان من دعا رسول الله صلی الله علیه و آله اعوذ بک من امراة تشیبنی قبل مشیبی ))

امام صادق علیه السلام فرمود : یکی از دعاهای پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که خدایا به تو پناه می برم از همسری که قبل از پیری مرا پیر کند (63)

دل آرام باشد مرد نیکخواه

و لیک از زن بد خدایا پناه

با این سخن اعمال زن باطل می شود

(( ایما امراة قالت لزوجها ما رایت قط من وجهک خیرا فقد حبط عملها ))

امام صادق علیه السلام فرمود : هر زنی که شوهر خویش بگوید از تو خیری ندیده ام ، اعمالش باطل می گردد (64)

دستورهای بیجا ندهید

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر زنی که با شوهر مدارا نکند و او را به آنچه نمی تواند وادار کند ، خداوند هیچ کار خوبی از او قبول نمی کند و خدا را در حالی که بر او خشمگین است ملاقات می کند (65)

بلای سفر به که در خانه جنگ

تهی پای رفتن به از کفش تنگ

بلای سفر به که در خانه جنگ

به زندان قاضی گرفتار ، به

که در خانه بینی بر ابرو گره

در خرمی بر سرایی ببند

که بانگ زن از وی برآید بلند

کسی را بینی گرفتار زن

مکن سعد یا طعنه بروی مزن

تو هم جور بینی و بارش کشی

اگر یک سحر در کنارش کشی

بر زنها هم حرام است

(( اشتد غضب الله علی امراءة ذات بعل ملات عینها من غیر زوجها ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : خشم خدا شدید است بر زن شوهرداری که چشم خویش را با نگاه به اجانب پر کند (66) (نگاه زن هم به نامحرم مثل نگاه مرد به زن اشکال دارد) .

سه چیز شوم

راوی گوید نزد امام صادق علیه السلام سخن از شوم بودن می کردیم ، حضرت فرمود : شومی در سه چیز است در زن و اسب و خانه ، اما شومی زن در زیاد بودن مهر او و ناراحت کردن شوهر است و اما اسب ، شومی او را رام نبودن او و چموشی آن است و اما خانه شومی آن در تنگ و کوچک بودن آن و بدی همسایه ها و عیوب زیاد داشتن است . (67)

جزای سرکوفت زدن بر شوهر

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : اگر تمامی آنچه روی زمین از طلا و نقره را زنی به خانه شوهر ببرد ولی یکروز بر شوهرش سرکوفت زند و بگوید تو چه کاره ای مال خودم است ، اعمال او باطل می شود و لو از عابدترین مردم باشد مگر اینکه توبه کند و برگردد و از شوهرش معذرت خواهی کند (68)

و در حدیث دیگری فرمود : هر زنی که بر شوهرش بخاطر مالش منت گذارد و بگوید تو از دارائی من می خوری ، اگر تمام آن مال را در راه خدا صدقه دهد خداوند از او قبول نمی کند مگر اینکه شوهرش از او راضی شود (69)

زن و تقاضای طلاق

(( ایما امراءة ساءلت زوجها الطلاق من غیر باءس فحرام علیها رائحة الجنة ))

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : هر زنی که بی دلیل از شوهرش تقاضای طلاق کند بوی بهشت بر او حرام است (70)

واسطه ملعون

من عمل فی فرقة بین امراءة و زوجهان کان علیه غضب الله و لعنته فی و الاخره ))

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : هر که برای جدائی زن و شوهری گام بردارد خشم و لعنت خدا بر او است در دنیا و آخرت (71)

خداوند از طلاق نفرت دارد

همانا خداوند جائی که در آن عروسی واقع شود دوست می دارد و جائی که در آن طلاق واقع شود دشمن می دارد ، خداوند از هیچ کاری مثل طلاق نفرت ندارد (72)

صفات پسندیده و ناپسند شوهر

پیامبر اکرم (ص ) فرمود : از بهترین مردان شما مرد با تقوی و پاکیزه و دست باز است که نگاه او سالم باشد (به نامحرم نظر نکند) و به پدر و مادرش مهربان بوده و عیان خود را به دیگری محتاج نکند و فرمود : از بدترین مردان مرد تهمت زننده ای است که بخیل و بد دهن باشد ، تنها غذا خورده ، میهمان دوست نباشد ، همسر و خدمتکار خویش را بزند و عیال خویش را به دیگری محتاج کند و پدر و مادرش را اذیت نماید (73)


4

5

6

7

8