حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

حيات القلوب  امام شناسي3%

حيات القلوب  امام شناسي نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 543

جلد ۱ جلد ۲ جلد ۳ جلد ۴ جلد ۵
  • شروع
  • قبلی
  • 543 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 55422 / دانلود: 4215
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب  امام شناسي

حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

۱
۲

۳
۴
۵
۶

فهرست مطالب

باب اول: در بيان وجوب امام عليه‌السلام در هر عصر، و آنكه هيچ عصر خالى از امامنمى باشد،و در وجوب اطاعت او و آنكه هدايت نمى يابند مردم مگر با او، و آنكه مى بايدمعصوم از گناهان و از جانب خدا منصوص باشد، و بيان بعضى از نصوصمجمل بر ايشان و برخى از فضايل ايشان ۱۵

فصل اول در وجوب امامت و آنكه هيچ زمانى خالى از امام نمى باشد ۱۷

فصل دوم در بيان آنكه امام بايد معصوم باشد از جميع گناهان ۴۹

فصل سوم در بيان آنكه امامت به نص خدا ورسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى باشد نه بيعت واختيار مردم، و آنكه واجب است بر هر امامكه نص كند بر امام بعد از خود و بعضى از دلايل اين مطلب درفصل اول مذكور شد ۶۴

فصل چهارم در بيان وجوب معرفت امام است، و آنكه مردم معذور نيستند در ترك ولايت امامحق، و آنكه هركه بميرد و امام خود را نشناسد مرده خواهدبود با كفر و نفاق ۷۸

فصل پنجم در بيان آنكه هر كه انكار يك امام كند چنان است كه انكار همه كرده باشد ۸۸

۷

فصل ششم در بيان وجوب اطاعت ائمه حق است ۹۸

فصل هفتم در بيان آنكه هدايت نمى توان يافت اگر از جهت ائمه حق، و ايشانند وسيله ميان خداو خلق، و بدون معرفت ايشان نجات از عذاب الهىحاصل نمى گردد ۱۰۳

فصل هشتم در حديث ثقلين و امثال آن ۱۰۷

فصل نهم در بيان ساير نصوص متفرقه ايشان كه مجملا در ضمن اخبار مختلفه واردشده است ۱۲۵

باب دوم در بيان آياتى كه در شان ائمه عليه‌السلام مجملانازل شده ۱۳۵

فصل اول در تاويل سلام على اِل ياسين ۱۳۷

فصل دوم در بيان آنكه اهل ذكر، اهل بيت عليه‌السلام اند؛ و آنكه بر شيعه سوال ازايشان واجب است و بر ايشان جواب واجب نيست ۱۴۱

فصل سوم در بيان آنكه ايشانند اهل علم قرآن و راسخون در علم و انذاركنندگان به قرآن ۱۴۹

فصل چهارم در بيان آنكه آيات خدا و بينات خدا و كتاب خدا ايشانند در بطن قرآن ۱۵۷

فصل پنجم در بيان آنكه برگزيده بندگان وآل ابراهيم، ائمه عليه‌السلام اند و در اين باب چند آيه است ۱۶۱

فصل ششم در بيان وجوب مودت و محبت اهل بيت عليه‌السلام است و آنكه مودت ايشان مزدرسالت است ۱۷۴

۸

فصل هفتم در تاويل والدين و ولد و ارحام و ذوى القربى به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وائمه هدى عليه‌السلام ۱۸۹

فصل هشتم در بيان آنكه در قرآن امانت به معناى امامت است و آن در دو آيه است ۲۰۵

فصل نهم در بيان آياتى كه دلالت بر وجوب متابعت اهل بيت عليه‌السلام مى كند ۲۱۴

فصل دهم در تاويل آيات نور در اهل بيت عليه‌السلام ، وبيان آنكه ايشانند انوارسبحانى و تاويل مساجد وبيوت مقدسه به خانه هاى ايشان وتاويل ظلمت به اعداى ايشان ۲۳۰

فصل يازدهم در بيان آنكه ايشانند شهدا و گواهان بر خلق و آنكه اعمال عباد بر ايشان عرض مى شود ۲۶۶

فصل دوازدهم در بيان اخبارى است بر تاويل آيات مؤ منين و ايمان و مسلمين و اسلام به اهل بيت عليه‌السلام و ولايت ايشان، و تاويل آيات كفار و مشركين و كفر و شرك و اصنامبه اعداى ايشان وترك ولايت ايشان ۲۸۴

فصل سيزدهم در بيان احاديثى كه دلالت مى كند بر آنكه ايشان ابرازند و متقيان وسابقان ومقربان، و شيعيان ايشان اصحاب يمينند، و دشمنان ايشان اشرار و فجار واصحاب شمالند ۳۰۷

فصل چهاردهم در بيان اخبارى كه در باب تاويل صراط وسبيل و اشباه اينها به ائمه هدى عليه‌السلام وارد شده است ۳۲۲

فصل پانزدهم در تاويل آياتى كه مشتمل است بر صدق و صادق و صديق ۳۳۸

۹

فصل شانزدهم در بيان اخبارى كه در تاويل حسنه و حسنى به ولايت و سيئه به عداوت ايشان وارده شده است و در آن چند آيه هست ۳۴۸

فصل هفدهم در بيان آنكه نعمت و نعيم در آيات كريمه مفسر است به ولايت اهل بيت عليه‌السلام ، و بيان آنكه ولايت ايشان اعظم نعم است و در اين باب آيات بسياراست ۳۵۴

فصل هيجدهم در بيان اخبارى است كه در تاويل شمس و قمر و نجوم و بروج وامثال آنها به ائمه عليه‌السلام وارد شده است ۳۶۸

فصل نوزدهم در بيان آنكه آنها حبل الله المتين و عروة الوثقى وامثال اينهايند؛ و در اين باب آيات بسيار است ۳۷۸

فصل بيست و دوم در تاويل اهل رضوان و درجات به ائمه عليه‌السلام واهل سخط و عقوبات به اعداى ايشان، و در آن چند آيه است ۳۹۴

فصل بيست و سوم در آنكه ناس، اهل بيت عليه‌السلام ؛ و شبيه ناس، شيعيان ايشانند؛و غيرايشان، نسناسند ۳۹۹

فصل بيست و چهارم در تاويل بحر و لؤ لؤ و مرجان به ايشان عليه‌السلام ۴۰۳

۱۰

فصل بيست و پنجم در تاويل ماء معنى و بئر معطله و قصر مشيد و سحاب و مطر وظل و فواكه و ساير منافع ظاهره است به ائمه عليه‌السلام و علوم و بركات ايشان وآيات در اين باب بسيار است ۴۰۶

فصل بيست و ششم در بيان تاويل نحل است به ائمه عليه‌السلام ۴۱۶

فصل بيست و هفتم در بيان تاويل سبع مثانى است به ائمه عليه‌السلام ۴۲۱

فصل بيست و هشتم در بيان آنكه علما در قرآن، ائمه عليه‌السلام اند و اولوالالباب،شيعيان ايشانند ۴۲۵

فصل بيست و نهم در بيان آنكه ايشانند متوسمون و به روى هر كس نظر كنند مى دانندايمان ونفاق او را و ايشانند آنان كه خدا مى فرمايد ان فى ذلك لآيات للمتوسمين(۱) ۴۲۹

فصل سى ام در تاويل آيات آخر فرقان در شان ائمه عليه‌السلام ۴۳۴

فصل سى و يكم در تاويل شجره طيبه به اهل بيت عليه‌السلام و شجره خبيثه ملعونه به دشمنان ايشان ۴۳۹

فصل سى و دوم در بيان آيات هدايت به ائمه عليه‌السلام است و در اين معنى آيات بسيار است ۴۴۶

فصل سى و سوم در تاويل آيات كه مشتملند بر امام و امت در شان ائمه عليه‌السلام وآن چندآيه است ۴۵۳

فصل سى و چهارم در نزول سلم و استسلام در ائمه عليه‌السلام و شيعيان ايشان و در آن چندآيه است ۴۶۰

فصل سى و پنجم در بيان آنكه ايشانند خلفاى خدا كه مى خواهد ايشان را متمكن گردانددرزمين و وعده نصرت به ايشان داده است و بعضى از آيات كه درشان قائمآل محمد عليه‌السلام نازل شده و در آن آيات بسياراست ۴۶۳

۱۱

فصل سى و ششم در بيان آنكه كلمه و كلمات در قرآن مجيد مؤول است به اهل بيت عليه‌السلام و ولايت ايشان و آيات در آين مقام بسيار است ۴۷۲

فصل سى و هفتم در بيان آنكه ايشان داخلند در حرمتهاى الهى ۴۸۵

فصل سى و هشتم در تاويل آيات عدل و معروف و احسان و قسط و ميزان به ولايت ائمه عليه‌السلام ؛ و تاويل كفر و فسوق و عصيان و فحشاء و منكر وبغى به عداوت و ترك ولايت ايشان وآيات در اين باب بسياراست ۴۸۸

فصل سى و نهم در تاويل جنب الله و وجه الله و يد الله وامثال اينها به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه عليه‌السلام و آيات در اين باب بسيار است ۴۹۳

فصل چهلم در آنكه ائمه عليه‌السلام خانه هاى علمند و معدن حكمتهايند، و شيعيان ايشان محل رحمت الهى اند، و آنكه ايشانند حزب الله و بقية الله ومحل علوم انبياء و آيات در اين مضامين بسيار است ۵۰۲

فصل چهل و يكم در بيان آياتى كه در محبت ملائكه نسبت به ايشان و شيعيان ايشان نازل شده ۵۱۰

فصل چهل و دوم در بيان آنكه آيات صبر و مرابطه و عسر و يسر در شان ائمه و شيعيان ايشان است و آيات در اين باب بسيار است ۵۱۴

فصل چهل و سوم در بيان آياتى است كه در مظلوميت ائمه عليه‌السلام نازل شده و آنها بسيار است ۵۲۲

۱۲
۱۳
۱۴

باب اول: در بيان وجوب امامعليه‌السلام در هر عصر، و آنكه هيچ عصر خالى از امامنمى باشد،و در وجوب اطاعت او و آنكه هدايت نمى يابند مردم مگر با او، و آنكه مى بايدمعصوم از گناهان و از جانب خدا منصوص باشد، و بيان بعضى از نصوصمجمل بر ايشان و برخى از فضايل ايشان

و در آن چندفصل است

۱۵
۱۶

فصل اول در وجوب امامت و آنكه هيچ زمانى خالى از امام نمى باشد

بدان كه خلاف است ميان علماى امت در آنكه نصب امام آيا واجب است بعد از انقراض زمان نبوت يا نه، و بر تقدير وجوب آيا بر خدا واجب است يا بر امت؟ و بر هر تقدير آيا وجوبش عقلى است كه عقل حكم مى كند به وجوبش يا از دلايل سمعيه وجوبش معلوم مى شود؟ پس قاطبه علماى اماميه را اعتقاد آن است كه نصب امام بر حق تعالى واجب است عقلا و سمعا؛ و بعضى از معتزله اهل سنت و جميع خوارج را اعتقاد آن است كه نصب امام مطلقا بر خدا و خلق خدا واجب نيست؛ و اشاعره و اصحاب حديث اهل سنت و بعضى از معتزله قائلند كه نصب امام بر مردم واجب است به دليل سمعى نه عقلى؛ و جمعى از معتزله را اعتقاد آن است كه واجب است بر مردم نصب امام با امن از فتنه نه با خوف فتنه؛ و بعضى بر عكس گفته اند.

و اما در لغت عرب به معناى پيشوا و مقتدا است، و در اصطلاح فرقه ناجيه در باب صلاة كه امام مى گويند غالبا به معنى پيشنماز است؛ و در كلام كه امام مى گويند مراد شخصى است كه از جانب خدا به خلافت و نيابت حضرت رسالت پناه معين شده باشد، و گاهى هست كه به پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و نيز امام اطلاق مى نمايند. و از بعضى اخبار معتبره كه انشاءالله بعد از اين مذكور خواهد شد معلوم مى شود كه مرتبه امامت بالاتر از مرتبه پيغمبرى است چنانچه حق تعالى بعد از نبوت به حضرت ابراهيم خطاب فرموده

۱۷

كه( اِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ) (۱)

و بعضى از محققان گفته اند: امام شخصى است كه حاكم باشد بر خلق از جانب خدا بواسطه آدمى در امور دين و دنياى آنها مثل پيغمبر الا آنكه پيغمبر از جانب خدا بى واسطه آدمى نقل مى كند و امام به واسطه آدمى كه پيغمبر است.

مولف گويد: اين تعريف نيز مشكل است زيرا كه بسيارى از پيغمبران غيراولوالعزم تابع انبياى اولوالعزم بوده اند و شريعت ايشان را به خلق مى رسانيدند؛ و احاديث بسيار خواهد آمد كه ائمه اطهار ما صلوات الله عليهم به توسط ملائكه و روح المقدس استفاده علوم از خداوند حى و قيوم مى نمودند. و فرقى چند در احاديث ميان نبى و امام مذكور است كه بعد از اين انشاء الله بيان خواهد شد؛ و حق اين است كه در كمالات و شرايط و صفات، فرقى ميان پيغمبر و امام نيست بغير آنچه در اخبار ذكر خواهد شد، و از براى تعظيم حضرت رسالت پناهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و آنكه آن جناب خاتم انبياء باشد منع اطلاق اسم نبى و آنچه مرداف آن است بر آن حضرت كرده اند. و شيخ مفيد در كتاب مسائل به اين قائل شده و نسبت به فرقه ناجيه اماميه داده است.

و ظاهر است كه در امم سابق بعد از وفات پيغمبرى از انبياى صاحب شريعت با مبعوث گرديدن صاحب شريعت ديگر، پيغمبران بسيار بودند كه اوصياى پيغمبر سابق و حافظ ملت و شريعت او بودند، لهذا روايت شده است از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه: علماى امت من مانند پيغمبران بنى اسرائيلند.(۲)

و تفسير علما در بعضى از روايات به ائمه شده است،(۳) و معلوم است كه هر فايده اى كه بر وجود رسول و نبى مترتب مى شود بر وجود امام مترتب است از دفع فساد و حفظ شريعت و منع مردم از ظلم و جور و معاصى.

و اما وجوب نصب امام بر حق تعالى، پس فرقه ناجيه اماميه را بر آن كه دلايل عقليه

____________________

١- سوره بقره ؛ ١٢٤.

۲- عوالى اللئالى ٤/٧٧.

٣- بصائر الدرجات ٢٨٧؛ كافى ١/٢١٣ و ٤٣٩؛ اختصاص ٣٠٦.

۱۸

بسيار است كه در كتب مبسوطه ايراد نموده اند مانند شافى سيدمرتضى و تلخيص شيخ طوسى و غير آنها، و ما به ايراد دو دليل از آنها اكتفا مى كنيم زيرا كه موضوع اين كتاب ايراد دلايل سمعيه است از قرآن مجيد و اخبار متواتره از طريق خاصه و عامه:

دليل اول: آن است كه لطف بر خدا واجب است، زيرا كه كردن آنچه نسبت به بندگان اصلح است بر خدا لازم است از جهت آنكه عقل حاكم است بر آن كه افعال كريم لايزال مبنى بر حكمت و مصلحت است، و هرگاه اصلح كه راجح و انفع است مانع باشد ترك آن و تبديلش به غير اصلح با آنكه ترجيح مرجوح است از فاعل مختار غنى كريم، قبيح نيز هست عقلا، و چون وجوب اصلح ثابت شد بايد كه لطف نيز بر خدا واجب باشد زيرا كه لطف عبارت است از امرى كه به سبب آن فعل مامور به و ترك منهى عنه بر مكلف آسان شود، و به سبب آسانى فعل و ترك آن از او بعمل آيد اما به شرطى كه به حد الجاء و اضطرار نرسد چه علت استحقاق ثواب و عقاب اختيارى بودن فعل است، پس به اين سبب قايلان به حسن و قبح عقلى و وجوب اصلح قايلند به وجوب لطف بر حق تعالى.

و دليل بر آن اينست كه تكليف مشمتمل است بر منافع و مصالح بسيار به حسب دنيا و عقبى براى عباد و تكليف مشتمل است بر لطف، و لطف البته اصلح است از غير آن، پس لطف بر خدا واجب باشد بنا بر وجوب اصلح، و اين معلوم است كه وجود امام لطف است زيرا كه علم ضرورى همه كس را حاصل است كه هرگاه مردم را سركرده اى بوده باشد كه ايشان را منع كند از فتنه و فساد و ظلم و ستم بر يكديگر و ارتكاب معاصى و بدارد آنها را بر طاعات و عبادات و انصاف و مروت، البته امور مردم منسق و منتظم مى گردد و به صلاح اقرب و از فساد ابعد خواهد بود.

دليل دوم: آن است كه شريعت حضرت رسول را حافظى ضرور است كه از تحريف و تغيير و زيادت و نقصان آن را نگاه دارد، و آيات قرآنى مجمل است و اكثر احكام از ظاهر قرآن معلوم نمى شود و از جانب خدا مفسرى مى بايد كه استنباط احكام از قرآن تواند نمود، برخلاف آنكه عمر در وقتى كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در هنگام ارتحال به عالم قدس دوات و قلم طلبيد كه نامه اى براى امت بنويسد كه هرگز گمراه نشوند

۱۹

گفت: (ان الرجل ليهجر حسبنا كتاب الله)(۱) يعنى اين مرد هذيان مى گويد، كتاب خدا ما را كافى است. با آنكه آن ملعون تفسير يك آيه قرآن را نمى دانست و هر مساله كه عارض مى شد او و رفيقش معطل مى ماندند و پناه به حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام مى آوردند تا آنكه سنيان نقل كرده اند كه در هفتاد موضع عمر گفت:

لولا على لهلك عمر(۲) اگر على نمى بود عمر هلاك مى شد.

و اگر كتاب خدا بس بود امت را، اينقدر اختلاف در ميان آنها چرا بهم رسيد؟ و در ضمن تفسير آيات و ترجمه احاديث دلايل بسيار مذكور مى شود انشاءالله.

اما آيات خدا مى فرمايد( إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ‌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ) (۳) بعضى از مفسران گفته اند كه يعنى

توئى ترساننده و هدايت كننده هر قوم كه هاد عطف باشد بر منذر؛ و بعضى گفته اند مراد آن است كه ((توئى ترساننده كفار و فجار از عذاب الهى و هر قوم را هدايت كننده اى هست))(۴) پس از قبيل عطف جمله بر جمله خواهد بود و دلالت مى كند بر آنكه هيچ عصرى خالى از امام هدايت كننده نيست، و بر تفسير اخير احاديث از طريق عامه و خاصه بسيار است چنانكه عامه از ابن عباس روايت كرده اند كه چون: اين آيه نازل شد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود كه: من انذار كننده و على هدايت نماينده، يا على! به تو هدايت مى يابند هدايت يافتگان.(۵)

و ابوالقاسم حسكانى در كتاب شواهد التنزيل روايت كرده است از ابى بريده اسلمى كه: حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آب وضو طلبيد و حضرت على بن ابى طالبعليه‌السلام حاضر بود، چون از وضو فارغ شد دست حضرت اميرالمؤ منين را گرفت و به سينه مبارك خود

____________________

۱- رجوع شود به صحيح مسلم ٣/١٢٥٩؛ صحيح بخارى ١/٣٧؛ مسند احمد ٥/١٣٥.

۲- رجوع شود به صحيح مسلم ٣/١٢٥٩؛ صحيح بخارى ١/٣٧؛ مسند احمد ٥/١٣٥.

۳- سوره رعد: ٧.

۴- مجمع البيلان ٣/٢٧٨؛ تفسير طبرى ٧/٣٤٢.

۶- مجمع البيان ٣/٢٨٧؛ تفسير طبرى ٧/٣٤٤؛ تفسير فخر رازى ١٩/١٤. و براى اطلاعات بيشتر از مصادر عامه رجوع شود به كتاب احقاق الحق ٣/٨٨.

۲۰

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40

41

42

43

44

45

46

47

48

49

50

51

52

53

54

55

56

57

58

59

60

61

62

63

64

65

66

67

68

69

70

71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

121

122

123

124

125

126

127

128

129

130

131

132

133

134

135

136

137

138

139

140

141

142

143

144

145

146

147

148

149

150

151

152

153

154

155

156

157

158

159

160

161

162

163

164

165

166

167

168

169

170

171

172

173

174

175

176

177

178

179

180

181

182

183

184

185

186

187

188

189

190

191

192

193

194

195

196

197

198

199

200

201

202

203

204

205

206

207

208

209

210

211

212

213

214

215

216

217

218

219

220

221

222

223

224

225

226

227

228

229

230

231

232

233

234

235

236

237

238

239

240

241

242

243

244

245

246

247

248

249

250

251

252

253

254

255

256

257

258

259

260

261

262

263

264

265

266

267

268

269

270

271

272

273

274

275

276

277

278

279

280

281

282

283

284

285

286

287

288

289

290

291

292

293

294

295

296

297

298

299

300

301

302

303

304

305

306

307

308

309

310

311

312

313

314

315

316

317

318

319

320

321

322

323

324

325

326

327

328

329

330

331

332

333

334

335

336

337

338

339

340

341

342

343

344

345

346

347

348

349

350

351

352

353

354

355

356

357

358

359

360

361

362

363

364

365

366

367

368

369

370

371

372

373

374

375

376

377

378

379

380

381

382

383

384

385

386

387

388

389

390

391

392

393

394

395

396

397

398

399

400

401

402

403

404

405

406

407

408

409

410

411

412

413

414

415

416

417

418

419

420

421

422

423

424

425

426

427

428

429

430

431

432

433

434

435

436

437

438

439

440

441

442

443

444

445

446

447

448

449

450

451

452

453

454

455

456

457

458

459

460

461

462

463

464

465

466

467

468

469

470

471

472

473

474

475

476

477

478

479

480

481

482

483

484

485

486

487

488

489

490

491

492

493

494

495

496

497

498

499

500

501

502

503

504

505

506

507

508

509

510

511

512

513

514

515

516

517

518

519

520

521

522

523

524

525

526

527

528

529

530

531

532

533

534

535

536

537

538

539

540

541

542

543