حيات القلوب امام شناسي جلد ۵

حيات القلوب  امام شناسي0%

حيات القلوب  امام شناسي نویسنده:
گروه: سایر کتابها
صفحات: 543

حيات القلوب  امام شناسي

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: علامه مجلسى
گروه: صفحات: 543
مشاهدات: 47834
دانلود: 3269


توضیحات:

جلد 1 جلد 2 جلد 3 جلد 4 جلد 5
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 543 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 47834 / دانلود: 3269
اندازه اندازه اندازه
حيات القلوب  امام شناسي

حيات القلوب امام شناسي جلد 5

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل پنجم در بيان آنكه برگزيده بندگان وآل ابراهيم، ائمهعليه‌السلام اند و در اين باب چند آيه است

آيه اول - آنكه حق تعال مى فرمايد( ثُمَّ أَوْرَ‌ثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَ‌اتِ بِإِذْنِ اللَّـهِ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ‌ ﴿٣٢﴾ جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا ) (1) تا آخر آيه، يعنى: پس به ميراث داديم كتاب را كه قرآن باشد يا تورات يا مطلق كتابهاى الهى را. الذين اصطفينا من عبادنا به آنها كه برگزيده ايم از بندگان خود، بعضى گفته اند كه اين برگزيده ها پيغمبرانند؛ و بعضى گفته اند كه علماى امت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اند؛ و احاديث بسيار خواهد آمد كه اين مخصوص اهل بيت است، فمنهم ظالم لنفسه پس بعضى از ايشان ستم كننده اند مر نفس خود را، اختلاف كرده اند مفسران در مرجع ضمير منهم، سيد مرتضى و جماعتى از مفسران گفته اند كه ضمير راجع است به عباد، يعنى: بعضى از بندگان ما ستم كننده اند بر نفس خود؛ و بعضى گفته اند كه راجع است به برگزيدگان، و منهم مقتصد و بعضى از ايشان ميانه رواند و منهم سابق بالخيرات باذن الله و بعضى از ايشان پيشى گيرنده اند به خيرات و نيكيها به توفيق خدا، ذلك هو الفضل الكبير اين است آن فضيلت بزرگ. باز اختلاف كرده اند مفسران در احوال اين سه فرقه كه در آيه مذكور شده: بعضى گفته اند همه

____________________

1- سوره فاطر: ٣٣ و ٣٢.

۱۶۱

نجات مى يابند؛ و بعضى گفته اند آنها كه ظالمند از عذاب الهى نجات نمى يابند، چنانكه قتاده گفته است كه: ظالم، اصحاب مشئمه، و مقتصد، اصحاب ميمنه است؛ و سابق، سابقون مقربونند. جنات عدن يدخلونها بهشتهاى عدن و دار اقامت است كه ايشان داخل مى شوند آنها را خلاف كرده اند در آنكه ضمير فاعل يدخلونها به چه راجع است؛ بعضى گفته اند كه به هر سه راجع است و هر سه داخل بهشت مى شوند؛ و بعضى گفته اند راجع است به برگزيدگان كه فرمود الذين اصطفينا من عبادنا؛ و بعضى گفته اند راجع است به مقتصد و سابق، و ظالم داخل نيست.(1)

و اما احاديث كه در اين باب وارد شده است:

در معانى الاخبار از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: ظالم پيوسته متابعت شهوات نفس خود مى كند، و مقتصد دور دل خود مى گردد - يعنى سعى در تصحيح عقايد خود مى نمايد يا در پى اصلاح نفس خود است، يا در پى عبادت است و اغراض دنيوى نيز او را منظور مى باشد - و سابق به خيرات گرد پروردگار خود مى گردد - يعنى از مرادات خود خالى شده و بغير رضاى پرورگار خود غرضى نمى دارد -(2)

و ايضا به سند معتبر از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: ظالم از ذريه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن است كه حق امام را نداند؛ و مقتصد آن است كه امامت امام را اعتقاد كند و حق او را داند، و سابق به خيرات امام است.(3) .

و در مجمع البيان از حضرت صادقعليه‌السلام روايت كرده است اين مضمون را و در آخرش فرمود كه همه ايشان آمرزيده اند، جنات عدن يدخلونها يعنى سابق و مقتصد داخل جنت مى شوند.(4)

و ايضا به سند معتبر از امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: از تفسير اين آيه سؤال

____________________

1- رجوع شود به مجمع البيان ٤/٤٠٨، تفسير قرطبى ١٤/٣٤٦؛ تفسير فخر رازى ٢٦/٢٤.

2- معانى الاخبار ١٠٤.

3- معانى الاخبار، ١٠٤ و در تفسير روح المعانى ١١/٣٦٩ از امام صادق عليه السلام نقل شده است.

4- مجمع البيان ٤/٤٠٩.

۱۶۲

كرده اند فرمود: كه در حق ما اهل بيت نازل شده.

ابوحمزه ثمالى گفت كه: پرسيدم: ظلم كننده بر خود، از شما كيست؟

فرمود: آن است كه گناه و ثواب او برابر باشد از ما اهل بيت، يعنى ذريه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، پس او ظلم كننده است بر نفس خود كه تقصير در عبادت خدا كرده است.

گفتم: كيست مقتصد از شما؟

فرمود: آن است كه عبادت خدا كند در حال شدت و رخا، يا در حال غلبه اهل حق و حال غلبه اهل باطل تا وقتى كه مرگ متيقن به او برسد.

گفت: كيست سابق به خيرات از شما؟

فرمود: آن است كه مردم را به راه پروردگار خود بخواند و امر كند مردم را به نيكيها و طاعات و نهى كند مردم را از بديها و معاصى و ياور گمراه كنندگان نباشد و از جانب خيانت كنندگان خصمى ننمايد و راضى به حكم فاسقان نباشد مگر كسى كه بر نفس خود و دين خود ترسد و ياورى نيابد كه با ايشان معارضه كند و از روى تقيه با ايشان مدارا كند.(1) على بن ابراهيم گفته: الذين اصطفينا ائمهعليه‌السلام اند، ظالم لنفسه از آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم غير ائمه اند كه انكار حق امام كنند، و مقتصد آن است كه اقرار به امام كند از آل محمدعليه‌السلام ؛ و سابق الخيرات امام است.(2)

و در احتجاج روايت نموده كه: ابوبصير از حضرت صادقعليه‌السلام سؤ ال كرد از تفسير اين آيه، حضرت فرمود، تو چه مى گوئى؟ گفت: من مى گويم مخصوص فرزندان فاطمهعليه‌السلام است، حضرت فرمود: كسى كه شمشير بلند كند و مردم را بسوى خود دعوت كند و بسوى ضلالت و گمراهى و به ناحق دعوى كند خواه از فرزندان: فاطمه باشد و خواه از غير ايشان داخل اين آيه نيست، گفت: پس كه داخل است در اين آيه؟ فرمود كه: ظالم بر نفس خود آن است كه مردم را نه بسوى ظلالت مى خواند و نه بسوى هدايت؛ و مقتصد از ما اهل بيت

____________________

1- معانى الاخبار ١٠٥.

2- تفسير قمى ٢/٢٠٩؛ تاويل الآيات الظاهرة ٢/٤٨٣.

۱۶۳

آن است كه حق امام را مى شناسد؛ و سابق بالخيرات امام است.(1)

و در بصائرالدرجات به چهارده طريق معتبر روايت كرده كه: سابق به خيرات امام است.(2)

از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده كه: (الَّذِینَ اَصطَفینا) آل محمدعليهم‌السلام اند؛ و سابق به خيرات امام است(3) .

از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده كه: اين آيه در شان ما نازل شده است، و سابق به خيرات امام است.(4)

و به سند ديگر از آن حضرت روايت نموده كه: سابق به خيرات امام است، و اين آيه در شان فرزندان على و فاطمهعليه‌السلام نازل شده است.(5)

و در كشف الغمه از دلايل حيمرى روايت كرده كه ابوهاشم جعفرى گفت: سوال كردم از حضرت امام حسن عسكرىعليه‌السلام از تفسير اين آيه، فرمود كه: هر سه از آل محمدند، و ظالم لنفسه آن است كه اقرار به امام نمى كند.

ابوهاشم گفت: پس آب از ديده من ريخت و در خاطر خود گذرانيدم كه اين چه بزرگى است كه خدا به آل محمد داده است؛ حضرت به اعجاز مى دانست كه اين معنى در خاطر من خطور كرده، پس نظر كرد بسوى من و فرمود كه: امر امامت عظيمتر و رتبه امام بزرگتر است از آنچه در خاطر گذرانيدى از عظمت شان آل محمد، پس حمد كن خدا را كه تو را متمسك به حبل ايشان گردانيده است و معتقد به امامت ايشان نموده، تو را در روز قيامت به نام ايشان خواهند طلبيد در وقتى كه هر گروهى را به نام امام خود بخوانند؛ پس شاد باشى اى ابوهاشم كه تو بر مذهب حقى،.(6)

____________________

1- احتجاج ٢/٣٠١.

2- بصائرالدرجات ٤٤-٤٧.

3- بصائرالدرجات ٤٦.

4- بصائرالدرجات ٤٦.

5- بصائرالدرجات ٤٥.

6- كشف الغمة ٣/٢١٥؛ خرايج ٢/٦٨٧.

۱۶۴

و در مجمع البيان در ابوالدردا روايت نموده كه گفت: شنيدم از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه در تفسير اين آيه فرمود كه: سابق داخل بهشت مى شود بى حساب؛ و مقتصد را حساب مى كنند حساب آسان؛ و ظلم كننده بر نفس خود در مدتى طويل در مقام حساب او را حبس مى كنند پس داخل بهشت مى شود، پس ايشانند كه مى گويند:( الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ ) (1) يعنى: حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه از ما برطرف كرد ترس و اندوه و بدى عاقب را.(2)

و از امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: ظلم كننده از ما آن است كه عمل شايسته كند و عمل ديگر بد و ناشايسته كند؛ و مقتصد عبادت كننده است كه سعى بسيار در عبادت كند؛ و سابق به خيرات على و حسن و حسينعليه‌السلام است و هر كه شهيد كشته شود از آل محمدعليه‌السلام .(3)

و سيد ابن طاووس در كتاب سعدالسعود از تفسير محمد بن العباس روايت نموده، و صاحب تاويل الآيات الباهره نيز از او روايت كرده است به سند او از ابى اسحاق سبيعى كه گفت: به حج رفتم محمد بن على را ملاقات كردم - يعنى ابن الحنيفه را - پس از تفسير اين آيه پرسيدم، او گفت: قوم تو در تفسير اين آيه چه مى گويند - و مراد از قوم او اهل كوفه اند؟ گفتم كه: مى گويند مراد شيعيانند، فرمود: پس چرا مى ترسند هر گاه از اهل بهشتند؟ گفتم: پس تو چه مى گويى فداى تو شوم؟ فرمود كه: اين مخصوص ما اهل بيت است، اى اسحاق! اما سابق به خيرات پس على بن ابى طالب و حسن و حسينعليه‌السلام است و هر امامى از ما - و در بعضى از نسخ: و هر شهيدى از ما -؛ و مقتصد آن است كه روزها روزه مى دارد و شب به عبادت مى ايستد؛ و اما ظالم بر خود، پس در او هست آنچه در حق توبه كاران نازل شده است - و در بعضى از روايات: آنچه در ساير مردم است - و او آمرزيده است، اى ابواسحاق! به سبب ما زايل مى گرداند خدا عيبهاى شما را و به ما ادا

____________________

1- سوره فاطر: ٣٤.

2- مجمع البيان ٤/٤٠٨.

3- مجمع البيان ٤/٤٠٩؛ مناقب ابن شهر آشوب ٤/١٤٢؛ تفسير روح المعانى ١١/٣٦٩.

۱۶۵

مى كند قرضهاى شما را و به ما افتتاح مى كند خلافت و هدايت را و به ما ختم مى كند نه به شما، و مائيم غار شما و پناه شما مانند اصحاب كهف، و مائيم كشتى نجات شما مانند كشتى نوح، و مائيم درگاه حطه شما مانند باب حطه بنى اسرائيل.

و سيد رحمه الله فرموده است كه: محمد بن العباس تاويل اين آيه را به اين وجه به بيست طريق روايت كرده است به اندك زيادتى و نقصانى.(1)

و فرات بن ابراهيم نيز روايت كرده است به اندك تفاوتى.(2)

و در كتاب تاويل الآيات الباهره از تفسير محمد بن العباس به سند معتبر از سورة بن كليب روايت كرده است كه: از امام محمد باقرعليه‌السلام سوال كردم از تفسير اين آيه، حضرت فرمود كه: ظالم لنفسه آن است كه امام را نشناسد؛ گفتم، پس مقصدت كيست؟ گفت: آن است كه امام را شناسد، گفتم: سابق به خيرات كيست؟ گفت: امام است؛ گفتم: پس از براى شيعيان شما چيست؟ گفت: گناهان ايشان آمرزيده مى شود و قرضهاى ايشان ادا مى شود و مائيم باب حطه ايشان و به ما آمرزيده مى شود گناهان ايشان.(3)

و ايضا به سند معتبر از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: الذين اصطفينا آل محمدعليه‌السلام اند كه برگزيده خدايند، و ظلم كننده بر نفس خود، هالك است؟ و مقتصد، صالحانند، و سابق به خيرات، على مرتضىعليه‌السلام است، خداوند عالم مى فرمايد ذلك هو الفضل الكبير يعنى قرآن، جنات عدن يدخلونها يعنى آل محمدعليه‌السلام داخل مى شوند در قصور بهشتها كه هر قصرى از يك دانه مرواريد است كه در آن شكافى و وصلى نيست، اگر جمع شوند اهل سلام در آن قصر گنجايش همه داشته باشد، و در آن قصر قبه ها از زبرجد بوده باشد و در هر قبه دو درگاه بوده باشد كه هر درگاهى طولش دوازده ميل بوده باشد كه چهار فرسخ است؛ بعد از آن خدا مى گويد كه: ايشان چون داخل بهشت شوند گويند: حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه از ما برداشت حزن را،

____________________

1- سعدالسعود ١٠٧؛ تاويل الآيات الظاهرة ٢/٤٨١.

2- تفسير فرات كوفى ٣٤٨.

3- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٤٨١.

۱۶۶

حضرت فرمود كه: آن چيزى است كه در دينا به ايشان رسيده باشد از ترسها و شدتها و سختيها(1)

مترجم گويد كه: حاصل اين احاديث به يكى از دو وجه بر مى گردد:

اول آنكه: ضماير راجع است به اهل بيتعليه‌السلام و ساير ذريه طيبه بوده باشد؛ و ظالم، فاسق ايشان باشد، و مقتصد، صالح ايشان باشد، و سابق به خيرات، امام باشد، و بنابراين در اين قسمت داخل نخواهد بود كسى كه دعوى امامت به ناحق كند يا از جهت ديگر عقايدش درست نباشد.

دوم آنكه: ظالم كسى باشد كه اعتقادش درست نباشد؛ و مقتصد كسى باشد كه عقايدش درست باشد و امرى كه منافى ايمان باشد از او صادر نشود، پس ضمير يدخلونها راجع به مقتصد و سابق است نه ظالم، و مى تواند بود كه هر دو مراد باشند به حسب ظهر و بطن آيه يا بطون مختلفه؛ و بر هر تقدير مراد به اصطفينا آن خواهد بود كه خدا اين ذريه طيبه را برگزيده است به آنكه در ميان ايشان اوصياء و ائمه قرار داده نه آنكه هر يك زا ايشان را وصى و امام گردانيده؛ و همچنين مراد به ميراث در آن كتاب آن است كه بعضى از ايشان را علم كتاب داده و اين شرفى است براى همه اگر ضايع نكنند.

آيه دوم -( إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَ‌اهِيمَ وَآلَ عِمْرَ‌انَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿٣٣﴾ ذُرِّ‌يَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ) (2) يعنى: بدرستى كه حق تعالى برگزيد براى نبوت و امامت و خلافت آدم و نوح را و آل ابراهيم را - كه اولاد اويند و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه هدىعليه‌السلام نيز داخلند - و آل عمران را و خلاف است كه كيستند: بعضى گفته اند مراد موسى و هارون و اولاد ايشانند زيرا كه موسى و هارون پسرهاى عمران بودند؛ و بعضى گفته اند مريم و عيسى مرادند زيرا كه مريم دختر عمران بود.(3) و شيخ طبرسى رحمه الله گفته است كه در قرائت اهل بيت چنين است: و آل محمد على

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٤٨٢-٤٨٣.

2- سوره آل عمران: ٣٣ و ٣٤.

3- تفسير تبيان ٢/٤٤١؛ مجمع البيان ١/٤٣٣؛ تفسير كشاف ١/٣٥٤؛ تفسير بغوى ١/٢٩٤.

۱۶۷

العالمين؛ و از ائمهعليه‌السلام منقول است كه: آل ابراهيم آل محمدعليه‌السلام اند.(1)

و ايضا طبرسى گفته است كه: واجب است كه آن جماعتى كه خدا ايشان را برگزيده است مطهر و معصوم و منزه باشند از قبايح، زيرا كه خدا اختيار نمى كند و بر نمى گزينند مگر كسى را كه چنين باشد و ظاهرش مثل باطنش باشد در طهارت و عصمت، پس بنابراين اصطفا مخصوص كسى خواهد بود كه معصوم باشد از آل ابراهيم و آل عمران خواه پيغمبر باشد و خواه امام. ذريه يعنى اولاد و اعقابى چندند، بعضها من بعض كه بعضى از ايشان از بعضى ديگرند يعنى يارى يكديگر مى كنند در دين، يا از نسل يكديگرند زيرا كه ذريه آدمند پس ذريه نوح پس ذريه ابراهيم؛ چنانچه از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه فرموده است: آنها كه خدا ايشان را بگزيده است بعضى از نسل بعضى اند. تمام شد كلام(2) طبرسى.

و على بن ابراهيم در تفسير گفته است كه: عالم - يعنى امام موسى كاظمعليه‌السلام - فرمود كه: آيه چنين نازل شده: و آل ابراهيم و آل عمران و آل محمد على العالمين، پس آل محمد را از قرآن انداختند.(3)

و شيخ طوسى در مجالس به سند معتبر از ابراهيم بن عبدالصمد روايت كرده كه گفت: شنيدم از حضرت صادقعليه‌السلام كه اين آيه را چنين مى خواند ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل محمد على العالمين و فرمود: چنين نازل شده.(4)

و در كتاب تاويل الآيات از حضرت باقرعليه‌السلام روايت كرده كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: چيست حال جماعتى كه چون آل ابراهيم و آل عمران را ياد مى كنند شاد مى شوند و چون آل محمد را ياد مى كنند دلهاى ايشان منقبض مى شود؟ سوگند ياد مى كنم به آن خدائى كه جان محمد در دست قدرت اوست كه اگر يكى از آنها به قيامت بيايد با عمل هفتاد پيغمبر

____________________

1- مجمع البيان ١/٤٣٣، تفسير تبيان ٢/٤٤١.

2- مجمع البيان ١/٤٣٣.

3- تفسير قمى ١/١٠٠.

4- امالى شيخ طوسى ٣٠٠.

۱۶۸

خدا قبول نكند تا ولايت من و على بن ابى طالب را اقرار نكند.(1) و ايضا روايت كرده است از ابن عباس كه گفت: رفتم به خدمت حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام و گفتم: اى ابوالحسن! خبر ده مرا به آنچه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وصيت فرموده است بسوى تو، گفت: خبر مى دهم شما را بدرستى كه خدا برگزيده از براى شما دين خود را و پسنديد آن را از براى شما و تمام كرد نعمت خود را بر شما و شما سزاوارتر بوديد به آن نعمت و اهل آن بوديد، و بدرستى كه حق تعالى وحى كرد بسوى پيغمبرش كه وصيت كند بسوى من پس حضرت فرمود: يا على! حفظ كن وصيت مرا و رعايت كن امان مرا و وفا كن به عهد من و به وعده هاى من و اداكن قرضهاى مرا و احيا كن سنتهاى مرا و دعوت كن مردم را بسوى ملت من، زيرا كه خدا برگزيد مرا و پسنديد مرا پس به خاطر آوردم دعاى برادرم موسىعليه‌السلام را پس گفتم: خداوندا! بگردان از براى من وزيرى از اهل من چنانچه هارون از براى موسى قرار دادى، پس حق تعالى وحى كرد بسوى من كه: على وزير توست و ياور توست و خليفه توست بعد از تو؛ يا على! تو از امامان هدايتى و اولاد تو از تواند، پس شما كشانندگانيد بسوى هدايت و تقوى و درختيد كه من اصل آنم و شما شاخه ها و فرع آنيد، هر كه به آن درخت چنگ زند پس بتحقيق كه نجات يافته است و هر كه از آن تخلف كند پس هلاك گرديده است و در دركات ضلالت فرو رفته است، و شمائيد آنها كه حق تعالى واجب گردانيده است مودت و محبت شما را و اقرار به امامت شما را، و شمائيد آن جماعتى كه ايشان را در كتابش ياد كرده است و وصف نموده ايشان را از براى بندگانش پس فرموده است ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين * ذرية من بعض و الله سميع عليم پس شمائيد بگزيده از جانب خدا از آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران و بهترين قبيله اند و شيعه ايد از اسماعيل و عترت و هدايت كنندگانيد از محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (2)

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ١/١٠٦. و همچنین رجوع شود به امالی شیخ طوسی140.

2- تاويل الآيات الظاهرة ١/١٠٦.

۱۶۹

و عياشى از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير ان الله اصطفى تا ذرية بعضها من بعض فرمود: ما از آن ذريتيم و بقيه آن عترتيم.(1) و به سند ديگر روايت كرده است كه: در قرآن به جاى و آل عمران، و آل محمد بوده است، آنها كه قرآن را جمع كرده اند نامى را به جاى نامى گذاشته اند.(2)

و به چند سند ديگر روايت كرده كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: روح و راحت و رحمت و نصرت و آسانى و توانگرى و خشنودى و غلبه بر اعادى و قرب خدا و محبت از جانب خدا و از جانب رسول او از براى كسى است كه على را دوست دارد و پيروى كند اوصياء بعد از او را، بر من واجب است كه ايشان را داخل گردانم در شفاعت خود و بر پروردگار من لازم است كه شفاعت مرا در حق ايشان قبول كند زيرا كه ايشان اتباع منند و هر كه متابعت من نمايد از من است، مثل ابراهيم جارى شده است در من كه ابراهيم گفت:( فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي ) (3) زيرا كه ابراهيم از من است و من از اويم، و دين من دين او و دين او دين من است، سنت من سنت اوست و سنت من است، و فضيلت من فضيلت اوست و من از او افضلم، و اين تصديق فرموده پروردگار من است كه فرمود ذرية بعضها من بعض و الله سميع عليم(4)

و ابن بطريق در كتاب عمده از تفسير ثعلبى روايت كرده است از ابى وابل كه گفت: خوانده ام در مصحف عبدالله بن مسعود: ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل محمد على العالمين.(5)

آيه سوم - قول خدا است( الْحَمْدُ لِلَّـهِ وَسَلَامٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَىٰ ) (6) يعنى

____________________

1- تفسير عياشى ١/١٦٨.

2- تفسير عياشى ١/١٦٨ و ١٦٩.

3- سوره ابراهيم: ٣٦.

4- تفسير عياشى ١/ ١٦٩.

5- عمده ابن بطريق ٥٥.

6- سوره نمل: ٥٩.

۱۷۰

سپاس مخصوص خداوند عالميان است و سلام خدا بر بندگان او كه برگزيده است ايشان را.

على بن ابراهيم گفته است كه: آن بندگان برگزيده، آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اند.(1)

آيه چهارم -( رَّ‌بَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّ‌يَّتِي ) تا آخر آيات، در وقتى كه حضرت ابراهيمعليه‌السلام اسماعيل و هاجر را به امر الهى در نزد كعبه معظمه گذاشت گفت: اى پروردگار ما! بدرستى كه من ساكن گردانيدم بعضى از ذريه و فرزندان خود را( بِوَادٍ غَيْرِ‌ ذِي زَرْ‌عٍ ) در واديى كه ذر آنجا زراعت نمى شود و قابل زراعت نيست چون سنگ است،( عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّ‌مِ ) نزد خانه تو كه مكرم و محترم است هميشه( رَ‌بَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ ) اى پروردگار ما! از براى آنكه نماز را برپا دارند.( فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ ) پس بگردان دلهاى چند از مردم را كه سرعت كنند به مودت و شوق بسوى ايشان يا دوست و مشتاق ايشان باشند( وَارْ‌زُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَ‌اتِ ) و روزى كن ايشان را از ميوه ها،( لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُ‌ونَ ) (2) شايد كه ايشان شكر كنند اين نعمتها را.

عياشى و ابن شهر آشوب از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده اند كه: مائيم بقيه آن عترت و دعاى حضرت ابراهيم از براى ما بود و بس؛(3) و به روايت ديگر: مائيم بقيه آن ذريه.(4) و در تفسير فرات از ابن عباس روايت كرده است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: مراد از افئدة من الناس دلهاى شيعيان ماست كه ميل مى كنند و مسارعت مى نمايند بسوى محبت ما.(5)

و به سند ديگر از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه حق تعالى

____________________

1- تفسير قمى ٢/١٢٩.

2- سوره ابراهيم: ٣٧.

3- تفسير عياشى ٢/٢٣٢؛ مناقب ابن شهر آشوب ٤/١٩٥. مجمع البيان ٣/٣١٨.

4- تفسير عياشى ٢/٢٣١.

5- تفسير فرات كوفى ٢٢٤.

۱۷۱

فرمود فاجعل افئدة من الناس تهوى اليهم كه ضمير راجع به ذريه باشد، و نفرمود اليه كه ضمير راجع به خانه كعبه باشد، پس شما گمان مى كنيد كه خدا بر شما واجب گردانيده است آمدن بسوى سنگها را و دست ماليدن بسوى اينها را و واجب نگردانيده است، بر شما آمدن بسوى ما را و سؤ ال كردن مسائل از ما را و محبت ما اهل بيت را، و الله كه بر شما واجب نگردانيده است غير اين را.(1)

آيه پنجم -( اِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَ‌اهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَـٰذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّـهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ) (2) يعنى: سزوارترين مردم به انتساب به حضرت ابراهيم آن جماعتند كه پيروى او كردند و اين پيغمبر و آنها كه ايمان آورده اند به او و خدا ولى و ياور مومنان است.

در كافى به سند معتبر از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است كه: مراد به اينها كه ايمان آورده اند، ائمهعليه‌السلام اند و اتباع(3) ايشانند. و در مجمع البيان از عمر بن يزيد روايت كرده است كه حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: شما و الله از آل محمديد، گفتم: از خودشان؟ گفت: بلى و الله از خودشان؛ سه مرتبه فرمود پس نظر كرد بسوى من و من نظر كردم بسوى او، پس فرمود: اى عمر! حق تعالى در كتابش مى فرمايد ان اولى الناس تا آخر آيه.(4)

آيه ششم -( أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّ‌يَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّ‌يَّةِ إِبْرَ‌اهِيمَ وَإِسْرَ‌ائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّ‌حْمَـٰنِ خَرُّ‌وا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ) (5) ترجمه ظاهر لفظش آن است كه: ايشان آن جماعتند كه انعما كرده است خدا بر ايشان پيغمبران از فرزندان آدم و از آن جماعت كه ايشان را بار كرديم با

____________________

1- تفسير فرات كوفى ٢٢٣-٢٢٤.

2- سوره آل عمران: ٦٨.

3- كافى ١/٤١٦؛ تفسير عياشى ١/١٧٧. و در آنجا روايت از امام صادق عليه السلام است.

4- مجمع البيان ١/٤٥٨. تفسير قمى ١/١٠٥. تفسير عياشى ١/١٧٧. امالى شيخ طوسى ٤٥.

5- سوره مريم: ٥٨.

۱۷۲

نوح در كشتى و از ذريه ابراهيم و اسرائيل - كه يعقوب است - و از آن جماعت كه ايشان را هدايت كرديم و برگزيديم گروهى هستند كه هر گاه خوانده مى شود بر ايشان آيات خداوند رحمان بر زمين مى افتند سجده كننده گان و گريه كنندگان. محمد بن العباس روايت كرده است به سند معتبر از حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام كه از آن حضرت پرسيدند از تفسير اين آيه، فرمود: مائيم ذريه ابراهيم و مائيم آنها كه با نوح در كشتى سوار شديم و مائيم برگزيده خدات و اما قول حق تعالى و ممن هدينا و اجتبينا پس ايشان بخدا سوگند كه شيعيان مايند كه خدا هدايت كرده است ايشان را بسوى مودت و محبت ما و اختيار كرده است ايشان را از براى دين ما پس بر دين ما زندگى مى كنند و بر آن مى ميرند؛ و وصف كرده است حق تعالى ايشان را به عبادت و خشوع و رقت قلب به آنكه فرموده است اذا تتلى عليهم تا(1) بكيا

مترجم گويد: تفسيرى كه حضرت فرموده مبتنى بر آن است كه و ممن هدينا جمله مستانفه باشد چنانچه جمعى از مفسران گفته اند(2)

آيه هفتم -( وَلَقَدِ اخْتَرْ‌نَاهُمْ عَلَىٰ عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ) (3) يعنى: برگزيديم ايشان را دانسته بر عالميان.

در تفسير محمد بن العباس به سند معتبر از امام محمد باقرعليه‌السلام روايت كرده است در تفسير اين آيه كه: يعنى امامان از مؤ منان را تفضيل داديم بر غير ايشان.(4)

مترجم گويد: اگر چه ظاهر آيه اين است كه ضمير راجع به حضرت موسىعليه‌السلام و قوم او بوده باشد اما چون حكم بنى اسرائيل و اين امت متشابه است و به جاى پيغمبران كه در امت موسى بودند كه خلفاى او بودند در اين امت ائمه قائم مقام حضرت رسولند و افضلند از ساير امت.

____________________

1- تاويل الآيات الظاهرة ١/٣٠٥.

2- مجمع البيان ٣/٥١٩.

3- سوره دخان: ٣٢. ٤٨٦- تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٧٤.

4- تاويل الآيات الظاهرة 2/574.

۱۷۳

فصل ششم در بيان وجوب مودت و محبت اهل بيتعليه‌السلام است و آنكه مودت ايشان مزدرسالت است

حق تعالى مى فرمايد( وَلَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا رُ‌سُلًا مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّ‌يَّةً ) (1) و مى فرمايد( قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرً‌ا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْ‌بَىٰ وَمَن يَقْتَرِ‌فْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ‌ شَكُورٌ‌ ) (2)

شيخ طبرسى رحمه الله در تفسير اين آيه اولى روايت كرده است از ابن عباس كه: كافران سرزنش كردند حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به بسيار تزويج كردن زنان، و گفتند: اگر پيغمبر مى بود هر آينه مشغول مى كرد او را پيغمبرى از خواستن زنان؛ پس اين آيه نازل شد.(3) و روايت كرده اند از حضرت صادقعليه‌السلام كه اين آيه را خواند پس اشاره نمود به سينه خود و گفت: مائيم بخدا سوگند ذريه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .(4)

و در تفسير آيه دوم گفته است كه: اختلاف كرده اند در معنى صدر آيه بر چند قول:

اول آنكه: سوال نمى كنيم در تبليغ رسالت مزدى مگر دوستى و محبت كردن در چيزى كه موجب قرب الهى باشد.

____________________

1- سوره رعد: ٣٨.

2- سوره شورى: ٢٣.

3- مجمع البيان ٣/٢٩٧.

4- مجمع البيان ٣/٢٩٧. مناقب ابن شهر آشوب ٤/٢٣٥.

۱۷۴

دوم آنكه: مراد آن باشد كه: مگر آنكه دوست داريد مرا در قرابتى كه با شما دارم.

سوم آنكه: نمى خواهم از شما بر رسالت مزدى مگر آنكه دوست داريد خويشان و عترت مرا، و حفظ نمائيد حرمت مرا در ايشان. و اين معنى منقول است از على بن الحسينعليه‌السلام و سعيد بن جبير و عمرو بن شعيب و امام محمد باقرعليه‌السلام و امام جعفر صادقعليه‌السلام و جماعتى.(1)

و در شواهد التنزيل روايت نموده است از ابن عباس كه: چون اين آيه نازل شد صحابه گفتند: يا رسول الله! كيستند آن جماعت كه ما را امر كرده اند به دوستى ايشان؟ حضرت فرمود كه: على و فاطمه و فرزندان ايشان.(2)

و ايضا از ابو امامه باهلى روايت كرده است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت كه: حضرت عزت خلق كرد پيغمبران را از درختهاى متفرق، و مخلوق شديم من و على از يك درخت پس من اصلم و على فرع آن است و حسن و حسين ميوه هاى آنند و شيعيان ما برگهاى آنند، پس هر كه به شاخه اى از شاخه هاى آن بچسبد نجات مى يابد، و هر كه ميل كند از آن فرو مى رود در دركات عذاب الهى، و اگر بنده اى عبادت كند خدا را در ميان صفا و مرده هزار سال پس هزار سال تا آنكه مانند مشك پوسيده شود پس درنيايد محبت ما را، خدا او را سرنگون در آتش جهنم اندازد؛ پس اين آيه را خواند قل لا اسلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى(3)

وزاذان از حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام روايت نموده است كه: در سوره هاى حم در شات مودت ما آيه اى هست كه حفظ نمى كند مودت ما را مگر هر مؤ منى؛ پس اين آيه را خواند.(4)

____________________

1- براى اطلاع از اقوال گذشته رجوع شود به تفسير تبيان ٩/١٥٨؛ مجمع البيان ٥/٢٨. تفسير بغوى ٤/١٢٥.

2- شواهد التنزيل ٢/١٨٩. تفسير الدر المنثور ٦/٧؛ مناقب ان المغازلى ٢٥٩. عمده ابن بطريق ٤٧.

3- شواهد التنزيل ٢/٢٠٥. مجمع البيان ٥/٢٩.

4- شواهد التنزيل ٢/٢٠٥؛ مجمع البيان ٥/٢٩.

۱۷۵

پس شيخ طوسى رحمه الله گفته است كه: بر هر تقدير در اين مودت دو قول است:

اول آنكه: استثناء منقطع است، زيرا كه اين مودت به سبب اسلام واجب است پس مزد پيغمبرى نخواهد بود.

دوم آنكه: استثناى متصل است، يعنى: سؤ ال نمى كنم مزدى مگر مودت كه به اين مزد راضى شدم و اين نفعش به شما بر مى گردد، پس گويا مزدى سوال نكرده ام.(1)

و ابوحمزه ثمالى در تفسيرش از ابن عباس روايت نموده است كه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون به مدينه تشريف آورد و مستحكم شد اسلام، انصار در ميان خود گفتند كه: مى رويم به خدمت آن حضرت و عرض مى كنيم كه: خرجها بر تو وارد مى شود اينك مالهاى ما از توست هر حكم كه مى خواهى در آنها بكن بى آنكه حرجى بر تو باشد يا حرام باشد بر تو؛ پس چون اين عرض را كردند اين آيه نازل شد قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى پس آيه را بر ايشان خواند و فرمود كه: بايد خويشان مرا دوست بداريد بعد از من؛ پس از خدمت بيرون آمدند انقياد كنندگان فرموده آن حضرت را، پس منافقان گفتند: محمد اين را دز همين مجلس افترا كرد مى خواهد ما را ذليل خويشان خود گرداند بعد از خود، پس اين آيه نازل شد) افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا ( (2) پس فرستاد بسوى ايشان و آيه را بر ايشان خواند، پس گريستند و نزول اين آيه بر ايشان دشوار آمد، پس اين آيه نازل شد) وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ ( (3) يعنى اوست خداوندى كه قبول مى كند توبه از بندگانش، پس از عقب ايشان فرستاد و ايشان را بشارت داد و فرمود) وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا ( (4) يعنى: و مستجاب مى گرداند خدا دعاى آنها را كه ايمان آوردند، يا ثواب مى دهد ايشان را، يا ايشان اجابت مى كنند دعوت خدا را؛ پس گفت: مراد آن جماعتند كه اول انقياد كردند فرموده

____________________

1- مجمع البيان ٥/٢٩.

2- سوره شورى: ٢٤.

3- سوره شورى: ٢٥.

4- سوره شورى: ٢٦.

۱۷۶

خدا را و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا يعنى: هر كه طاعتى بكند زياده مى كنيم براى او در اين طاعت، نيكى را؛ يا آنكه ثواب از براى او واجب مى گردانيم؛ يا مضاعف مى گردانيم ثواب او را. و ابوحمزه ثمالى از سدى روايت كرده است كه: اقتراف حسنه؛ دوستى آل محمد است.(1)

در حديث صحيح روايت شده است از حضرت امام حسن مجتبىعليه‌السلام كه خطبه اى براى مردم خواند و در خطبه فرمود كه: من از اهل بيت هستم كه خدا فرض گردانيده است مودت ايشان را بر هر مسلمانى، پس گفته است، قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فى القربى و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا و اقتراف حسنه، دوستى با اهل بيت است.(2) و از حضرت صادقعليه‌السلام منقول است كه: اين آيه نازل شده است در شان ما اهل بيت؟ اصحاب عبائيم.(3) تا اينجا كلام طبرسى بود.

و علامه حلى قدس الله سره در كشف الحق گفته است كه: روايت كرده اند سنيان در صحيح بخارى و مسلم و احمد بن حنبل در مسند خود و ثعلبى در تفسير خود كه: چون اين آيه نازل شد صحابه گفتند: يا رسول الله! كيستند قرابت تو كه خدا واجب گردانيده است بر ما مودت ايشان را؟ فرمود كه: على و فاطمه و دو فرزند ايشان؛(4) و واجب بودن مودت مستلزم وجوب اطاعت است. و اين روايت را بيضاوى نيز در تفسيرش روايت نموده.(5)

فخر رازى كه از معظم علماى ايشان است در تفسير كبير خود روايت نموده از ابن عباس كه: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون به مدينه آمد و خرجها بر او وارد مى شد و حقوق بر او لازم مى شد به سبب بسيار آمدن عرب و غير آن، و وسعت مالى در دست او نبود؛ انصار به

____________________

1- مجمع البيان ٥/٢٩؛ تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٤٥.

2- مناقب ابن شهر آشوب ٤/٦؛ تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٤٥.

3- مجمع البيان ٥/٢٩، تاويل الآيات الظاهرة ٢/٥٤٥.

4- نهج الحق ١٧٥؛ كفاية الطالب ٩١.

5- تفسير بيضاوى ٤/٩١. المعجم الكبير ٣/٤٧. فرائد المسطمين ٢/١٣. شواهد التنزيل ٢/١٩٦.

۱۷۷

يكديگر گفتند كه: خدا شما را هدايت كرد بر دست اين مرد و او خواهر زاده شماست و نازل شده است در شهر شمات پس از براى او، جمع كنيد قدرى از اموال خود را؛ پس قدرى از اموال خود جمع نمودند و به خدمت آن حضرت آوردند، حضرت قبول نفرمود و رد كرد بر ايشان پس اين آيه نازل شد قل لا اسالكم عليه اجرا الا الامودة فى القربى يعنى: بر ايمان آوردن شما مزدى نمى خواهم مگر آنكه دوست داريد اقارب و خويشان مرا پس تحريض و ترغيب كرد ايشان را بر مودت اقارب خود.(1)

پس نقل نموده است از صاحب كشاف كه او روايت كرده است از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه: هر كه بميرد بر محبت آل محمد شهيد مرده است، و هر كه بر محبت آل محمد بميرد؛ آمرزيده مرده است؛ و هر كه بر محبت آل محمد بميرد توبه كرده است؛ و هر كه بر محبت آل محمد بميرد با ايمان كامل مرده است؛ و هر كه بر محبت آل محمد بميرد، بشارت دهد او را ملك موت به بهشت پس بشارت مى دهند او را منكر و نكير به بهشت؛ و هر كه بميرد بر محبت آل محمد؛ او را زفاف كنند بسوى بهشت چنانچه زفاف مى كنند عروس را به خانه شوهرش؛ و هر كه بر محبت آل محمد بميرد؛ بر سنت و جماعت مرده است؛ و هر كه بر بغض و عداوت آل محمد بميرد، كافر مرده است؛ و هر كه بر بغض آل محمد بميرد، بوى بهشت را نشنود.(2)

فخر رازى گفته است: اين است آنچه صاحب كشاف روايت نموده است و من مى گويم: آل محمد آن جماعتند كه امر ايشان به آن حضرت راجع مى شود، و هر كه بر گرديدن امرش به آن حضرت شديدتر باشد مى بايد او آل باشد، شك نيست در آنكه فاطمه و على و حسن و حسين تعلق ميان ايشان و ميان رسول خدا شديدترين تعلقات بود، و اين از بابت معلوم متواتر است، پس مى بايد كه ايشان آل باشند. و ايضا اختلاف كرده اند مردم در آل: بعضى گفته اند خويشانند؛ و بعضى گفته اند امت آن حضرتند. پس اگر

____________________

1- تفسير فخر رازى ٢٧/١٦٤.

2- تفسير فخر رازى ٢٧/١٦٥؛ تفسير كشاف ٤/٢٢٠)-٢٢١.

۱۷۸

حمل بر خويشان كنيم؛ ايشان آلند؛ و اگر حمل كنيم بر امتى كه قبول دعوت آن حضرت كرده اند؛ باز ايشان آلند؛ پس ايشان بر هر تقدير آلند. و اما غير ايشان پس خلافى است، پس بر هر تقدير ايشان آل محمدند.

و روايت نموده است صاحب كشاف كه: چون اين آيه نازل شد گفتند: يا رسول الله! كيست قرابت تو، آن قرابتى كه واجب است بر ما مودت ايشان؟ آن حضرت فرمود كه: على و فاطمه و دو پسر ايشان؛ پس ثابت شد كه اين چهار نفر اقارب پيغمبرند، و هر گاه اين ثابت شد واجب است كه ايشان مخصوص باشند به زيادت تعظيم. و دلالت مى كند بر اختصاص ايشان به زيادت تعظيم و تكريم به چند وجه:

اول: قول حضرت عزت الا المودة فى القربى چنانچه گذشت.

دوم: چون ثابت شده است كه حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حضرت فاطمهعليه‌السلام را بسيار دوست مى داشت فرمود: فاطمة بضعة منى يؤ ذنى ما يؤ ذنها(1) ، و ثابت شده است به نقل متواتر از پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه او دوست مى داشت على و حسن و حسينعليه‌السلام را، هرگاه اين ثابت شد بر همه ملت امت مثل آن واجب است، به دليل قول حق تعالىفاتبعوه لعلكم تفلحون (2) يعنى: پس متابعت كنيد حضرت رسول را شايد فلاح و رستگارى بيابيد، و فرموده است) فَلْيَحْذَرِ‌ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِ‌هِ ( (3) يعنى: بايد حذر كنند آنها كه مخالفت مى كنند از امر خدا از آنكه به ايشان برسد فتنه يا عذاب اليمى، و فرموده است) قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّـهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّـهُ ( (4) بگو - يا محمد - به ايشان كه: اگر دوست مى داريد خدا را پس متابعت كنيد مرا تا خدا شما را دوست دارد؛ و باز فرموده

____________________

1- رجوع شود به صحيح بن مسلم ٤/١٩٠٢؛ صحيح بخارى مجلد ٣، جزء ٦/١٥٨؛ حلية الاوليا ٢/٤٠؛ صفة الصفوة ١/٣٩٣. اسد الغابة ٧/٢١٧.

2- ایه ای به این عبارت نسیت، در سوره اعراف:158 (و اتبعوه لعلکم تهتدون) می باشد، و همچنین در مصدر است.

3- سوره نور: ٦٣.

4- سوره آل عمران: ٣١.

۱۷۹

است) لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَ‌سُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ( (1) يعنى: بتحقيق كه بود شما را در رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اقتدا و متابعت نيكو

سوم آنكه: دعاكردن از براى آل آن حضرت منصب عظيمى است و لهذا اين دعا را خاتمه تشهد قرار دادند در همه نمازها كه مى گويند اللهم صل على محمد و آل محمد و اين تعظيم در غير آل بعمل نيامده.

پس اينها همه دلالت مى كنند بر آنكه محبت آل محمد واجب است؛ پس شعرى چند از شافعى نقل نموده است از جمله اين است:

ان كان رفضا حب آل محمد

فلیشهد الثقلان انی رافض

يعنى: اگر دوستى آل محمد رفض است، پس گواه باشند انس و جن كه من رافضى ام. تمام شد كلام فخر رازى.(2)

و صاحب كشاف زياده بر آنچه رازى از آن نقل كرده روايت نموده است از حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام كه: شكايت كردم بسوى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حسد بردن مردم را بر من، حضرت فرمودند كه: آيا راضى نيستم كه چهارم چهار نفر باشى؛ اول كسى كه داخل بهشت مى شود منم و تو و حسن و حسين و زنان ما از جانب راست و چپ ما، و فرزندان ما از عقب زنان.

و از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كرده است كه: حرام است بهشت بر كسى كه ظلم كند اهل بيت مرا و آزار كند مرا در حق عترت من، و هر كه احسان كند بسوى يكى از فرزندان عبدالمطلب و او جزا ندهد او را بر آن احسان، من جزا مى دهم او را بر آن احسان در وقتى كه در قيامت ملاقات كند مرا.(3)

و على بن ابراهيم در تفسير خود روايت كرده است از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام در تفسير

____________________

1- سوره احزاب: ٢١.

2- تفسير فخر رازى ٢٧/١٦٦.

3- تفسير كشاف ٤/٢٢٠.

۱۸۰