برنامه زندگى

برنامه زندگى0%

برنامه زندگى نویسنده:
گروه: درس ها

برنامه زندگى

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: آيت الله االعظمى حسين مظاهرى
گروه: مشاهدات: 9452
دانلود: 1901

توضیحات:

برنامه زندگى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 49 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9452 / دانلود: 1901
اندازه اندازه اندازه
برنامه زندگى

برنامه زندگى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل سوم : خمس

خمس از فروع دين اسلام است و تعريف كلى آن، اين است كه مسلمانان بايد يك پنجم از مازاد درآمدهاى سالانه ى ‌خود نسبت به هزينه‌هاى عادى زندگى را براى مصالح كلى جامعه‌، ترويج دين و رفع نياز تنگدستان- به ويژه از خاندان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم - در اختيار امام و رهبر جامعه اسلامى و در دوران غيبت امام عصر (عج) در اختيار نايبان عام آن حضرت كه فقهاى جامع الشرايط هستند، قرار دهد.

در حقيقت، خمس نوعى از انفاقات واجب در اسلام است كه ميزان پرداخت آن مشخص شده است و مي‌تواند در راه رفع نيازهاى اساسى جامعه ى اسلامى و توزيع عادلانه ى ثروت در جامعه راهگشا و كارساز باشد. خداوند متعال در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّـهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّـهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ ۗ وَاللَّـهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِير ) ١

بدانيد كه هر گاه چيزى به غنيمت گرفتيد، خمس آن از آن خدا و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و در راه‌ماندگان است. .

بعضى از فرقه‌هاى اسلامى كه خمس را در زمره ى فروع دين به شمار نمي‌آورند، بر اين عقيده‌اند كه اين آيه ى شريفه منحصراً مربوط به غنايمى است كه در جنگ با كافران نصيب مسلمانان مي‌شود؛ به عبارت ديگر، چنانچه از طريق جنگ با كافران اموالى به دست مسلمانان برسد، به آن خمس تعلق مي‌گيرد. آنان معتقدند كه سهم خداوند تشريفاتى است و پرداخت آن ميسر نيست. سهم پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز با رحلت ايشان از بين مي‌رود. منظور از «لذى القربي» در اين آيه حضرت زهراعليه‌السلام و همسران پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه با فوت ايشان سهم آنان نيز از بين مي‌رود. بنابراين، آيه‌اى كه درباره ى خمس در قرآن آمده است، در زمان پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و خانواده ى ايشان مصداق پيدا مي‌كرده است و به زمانهاى ديگر ارتباطى ندارد.

در ميان فرقه‌هاى اسلامى شيعه معتقد است موضوع خمس كه در قرآن مطرح شده است، براساس گفتار امامان معصومعليه‌السلام فقط به غنيمتهاى جنگى مربوط نمي‌شود و اگر شخصى اضافه بر نياز يك سال خود و خانواده‌اش اموالى به دست بياورد، بايد خمس آن را بدهد. بنا بر اعتقاد شيعه، خمس اموال بعد از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ي‌اطهارعليه‌السلام به نايبان آن بزرگواران؛ يعنى مجتهدان جامع‌الشرايط و علماى دين تعلّق مي‌گيرد تا از اين طريق بتوانند جامعه ى اسلامى را اداره كنند.

خمس به حكومت اسلامى تعلّق دارد و حكومت هم مخصوص خداوند و كسانى است كه از سوى پروردگار تعيين مي‌شوند؛ يعنى پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه ى ‌طاهرينعليه‌السلام و در زمان غيبت امام دوازدهم (عج) نايبان و جانشنان آن حضرت كه علماى دين و مجتهدان جامع‌الشرايط هستند، عهده‌دار حكومت الهى در جامعه اسلامي‌اند و از اين رو خمس به آنان تعلّق مي‌گيرد.

بديهى است كه خداوند، رسول و امام و نايبان ايشان، به خمس اموال نيازى ندارند، بلكه منظور از تعلّق گرفتن خمس عايدات به آنها، اين است كه خمس در راه ترويج دين و مصالح عمومى جامعه ى ‌اسلامى به اقتضاى زمان به مصرف برسد. در نتيجه، زندگى اجتماعى سالمى به وجود آيد و افراد جامعه، در هر موقعيت و شرايطى كه زندگى مي‌كنند، خود را نيازمند و محروم احساس نكنند. همه ى گروههاى مردم از زندگى انسانى بهره‌مند شوند و نيازهاى جسمانى و معنوى افراد جامعه تأمين گردد.

در صورتي‌كه مؤمن خمس مال خود را با كمال رضايت و اختيار بدهد، علاوه بر اداى يك وظيفه ى اجتماعى، عمل او عبادت محسوب مي‌شود. اگر در كشورهاى اسلامى كسانى كه بيشتر از نيازهاى شخصى و خانوادگى خود دارند، طبق موازين شرعى خمس مال خود را پرداخت كنند و كسانى كه اين عايدات را دريافت مي‌كنند به مصارف صحيح و مورد نياز جامعه برسانند،‌قدرت مسلمانان در جهان افزايش و دين مبين اسلام در دنيا گسترش مي‌يابد و فقر و بدبختى نيز در جامعه ى اسلامى از بين مي‌رود.

سابقه ى تاريخى خمس

پرداخت خمس در طول تاريخ شيعه داراى سابقه‌اى طولانى است. در كتب روايى و تاريخى اشارات روشنى در مورد پرداخت خمس و سهم امام به ائمه طاهرينعليه‌السلام وجود دارد و به اين دليل، هم امامان بزرگوار و هم شيعيان آنان تحت فشار حاكمان زمان خود قرار مي‌گرفتند. گاهى سختگيريها به حدّى بود كه بعضى از امامان معصومعليه‌السلام براى حفظ جان شيعيان، به حكم تقيّه پيروان خود را به طور موقّت از پرداخت خمس معاف مي‌كردند. از زمان امامت حضرت موسي‌بن‌جعفرعليه‌السلام به بعد مسئله ى پرداخت خمس بيشتر مورد تأكيد قرار گرفت، زيرا خمس درآمد مهمى براى آنان محسوب مي‌شد و آنان را قادر مي‌ساخت براى پيشبرد اهداف مقدس خود از آن استفاده كنند.

در تاريخ آمده است كه از حضرت موسي‌بن‌جعفرعليه‌السلام درباره ى پيرزنى سؤال كردند كه مقدارى نخ ريسيده و از درآمد آن پنج درهم به دست آورده است. آن حضرت در پاسخ فرمودند : «بايد يك درهمش را خمس بدهد.» در زمان امام حسن عسگرىعليه‌السلام خمس به وسيله ى وكلاى آنان در نقاط مختلف جمع آورى مي‌شد و حكايتهاى مشهورى در اين زمينه مطرح شده است كه ذكر بعضى از آنها بي‌مناسبت نيست.

سعدبن‌عبدالله كه يكى از علماى بزرگ آن زمان بود، مي‌گويد كه روزى همراه محمدبن‌عيسى اشعرى قمى، كه وكيل امام عسگرىعليه‌السلام در قم بود، به خدمت آن حضرت شرفياب شديم. محمدبن عيسى صدو شصت كيسه از خمس شيعيان و نيز نامه‌هايى از سوى آنان به همراه داشت و به امام عسگرىعليه‌السلام تقديم كرد. در كنار امام عسگرىعليه‌السلام فرزندشان حضور داشتند و امام به فرزند خود فرمودند : «بگو اين پولها و نامه‌ها از سوى چه كسانى براى ما فرستاده شده و مقدار پولهاى خمس چقدر است.» فرزند امام عسگرىعليه‌السلام كه امام دوازدهم (عج) بودند، پولها را جدا كردند و نام فرستندگان خمس و نامه‌ها را ذكر فرمودند. آنان‌كه خمس درآمدهاى حلال بود، كنار گذاشتند و خمسى كه از كسب حرام، مثلاً رباخوارى، كم‌فروشى و غش در معامله به دست آمده بود نيز جدا كردند و فرمودند : اين پولها به درد ما نمي‌خورد، زيرا از راه حلال به دست نيامده است.

شايان ذكر است كه در آن روزگار، رسم برآن بود كه وقتى كسى خمس خود را خدمت امام عسگرىعليه‌السلام مي‌آورد، امامعليه‌السلام مقدار خمس و صاحبان آن را نام مي‌برد تا در امامت ايشان ترديدى باقى نماند و شيعيان با اطمينان خاطر خمس خود را به امام تحويل بدهند. دليل اين امر آن بود كه در برهه‌اى از زمان، افرادى پيدا شدند كه خود را براى دريافت خمس شايسته مي‌دانستند و به دروغ مدّعى امامت و رهبرى جامعه مي‌شدند و مشخص كردن مقدار خمس و صاحبان آن بهترين راه براى تشخيص امامعليه‌السلام در آن روزگار بود.

يكى ديگر از وكلاى امام حسن عسگرىعليه‌السلام ابودردا بود. وى مي‌گويد كه امام يازدهمعليه‌السلام مرا مأمور كردند تا به مداين بروم و سهم امام و خمس شيعيان را دريافت كنم و براى ايشان بياورم. امام عسگرىعليه‌السلام فرمودند : «ابودردا! وقتى از مداين برگردى، من از دنيا رفته‌ام.» عرض كردم : «اى فرزند رسول خدا! فدايت شوم، چه كسى بعد از شما عهده‌دار امامت خواهد بود و خمسى را كه از مداين مي‌‌آوردم به چه كسى تحويل دهم؟» امام عسگرىعليه‌السلام فرمودند : «امام بعد از من كسى است كه مشخص كند پولهاى خمس از آن چه كسانى است و مقدار آن چقدر است و كسى كه بر جنازه ى من نماز بخواند.» ابودردا مي‌گويد كه بعد از بازگشت از سفر مداين، براى زيارت امام عسگرىعليه‌السلام به سامرا رفتم و متوجه شدم كه امامعليه‌السلام رحلت كرده است و برادر ايشان، جعفربن‌على، كه بعدها به «جعفر كذّاب» معروف شد، در مجلس نشسته است و جمعيت زيادى به مناسبت رحلت امامعليه‌السلام به او تسليت و به دليل تصدّى مقام امامت به وى تبريك مي‌گويند. براساس شناختى كه از جعفر داشتم، تعجب كردم و با خود گفتم، امام بايد معصوم باشدو جعفربن‌على كه مقيد به احكام دينى نيست و مورد تأييد حكومت وقت هم هست، نمي‌تواند معصوم باشد. از اين موضوع ناراحت شدم و احساس نگرانى كردم، در اين‌هنگام ‌ديدم چند ايرانى كه از خراسان آمده بودند، نزد جعفر كذاب رفتند و به او گفتند : «از ايران آمده‌ايم و سهم امام از سوى شيعيان آنجا آورده‌ايم. شما كه جانشين امام عسگرىعليه‌السلام هستيد، مطابق سنّت معمول، مقدار خمس و نام فرستندگان آن را مشخص كنيد.» جعفربن‌على گفت : «شما از من علم غيب مي‌خواهيد؟ من نمي‌دانم.» نمايندگان ايرانى با شنيدن اين سخن از دادن خمس به جعفر خوددارى كردند. در اين هنگام بانويى از خانه ى امام حسن عسگرىعليه‌السلام آمد و گفت : «آقا مقدار پولها و صاحبان آن را ذكر فرمودند. سهم امام را بدهيد تا خدمت ايشان ببرم.» ابودردا مي‌گويد كه در مورد پرداخت خمس نگرانى من برطرف شد. هنگامى كه خواستند بر پيكر مطهر امام حسن عسگرىعليه‌السلام نماز بخوانند، جعفربن‌على جلو آمد تا نماز بخواند كه ناگهان نوجوانى آمد و عباى جعفر را گرفت و گفت : «عمو كنار برو! من به نماز خواندن بر جنازه پدرم شايسته‌ترم.» ظاهراً در اين حين امامعليه‌السلام تصرف ولايى كردند، به طورى كه جعفر و همه ى افراد حاضر تمكين نمودند. بدين ترتيب، شيعيان متوجه شدند كه امامت بعد از امام عسگرىعليه‌السلام به فرزند ايشان منتقل شده است.

بعد از شهادت امام حسن عسگرىعليه‌السلام عاملان خليفه ى وقت كه از وجود فرزند ايشان آگاه شده بودند، براى دستگيرى يا به شهادت رساندن وى به منزل امام عسگرىعليه‌السلام هجوم بردند. در آن هنگام، امام زمان (عج) در سردابى پنهان شدند و از همان زمان غيبت صغراى ايشان شروع شد. غيبت صغراى امام زمانعليه‌السلام هفتاد و چهار سال طول كشيد و در اين مدت شيعيان از طريق نايبانى كه آن حضرت تعيين كرده بودند،‌خمس و سهم امام را به آن حضرت مي‌رساندند.

نايبان خاص امام دوازدهمعليه‌السلام چهار تن بودند. اولين آنها عثمان‌بن‌سعيد و بعد از فوت او پسرش محمد‌بن‌عثمان، بعد از او حسين‌بن‌روح‌نوبختى و آخرين نايب امام (عج) علي‌بن‌محمد‌سمرى بود. بجز اين نايبان خاص، امام زمان (عج) وكلايى نيز در نقاط مختلف تعيين كرده بودند و آنان سهم امام را دريافت مي‌كردند و به نايبان خاص آن حضرت تحويل مي‌دادند. بدين ترتيب، امام زمان (عج) امور مربوط به مسلمانان را به واسطه ى اين نايبان اداره مي‌كردند.

هنگامى كه غيبت صغرى پايان يافت، امام زمان (عج) به آخرين نايب خود، علي‌بن‌محمد‌سمرى، فرمودند : «از اين به زمان بعد نيابت خاص تمام و نيابت عام آغاز مي‌شود.» امام زمان (عج) در زمان غيبت كبرى نايبى از سوى خود تعيين نكردند و فرمودند :

«و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الى رواة احاديثنا فانهم حجتى عليكم و انا حجت الله.»٢

و اما حوادث و مشكلاتى كه براى شما رخ مي‌دهد، در مورد آنها به راويان احاديث ما مراجعه كنيد،‌زيرا آنان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوندم. .

از زمانى كه غيبت كبراى امام زمان (عج) شروع شد، بنا بر فرموده ى آن حضرت، خمس به علما و مجتهدان جامع الشرايط تعلّق گرفت. علماى بزرگى چون شيخ صدوق، شيخ مفيد، شيخ طوسى، سيد مرتضى و سيد رضى از طريق خمس امور مربوط به مسلمانان را اداره مي‌كردند. بعد از آنان نيز علماى ديگرى مانند علامه حلّى، صاحب جواهر و شيخ مرتضى انصارى و مجتهدان و علماى ديگر خمس اموال شيعيان را دريافت مي‌كردند. در روزگار حاضر نيز مجتهدان جامع الشرايط به نيابت از امام زمان (عج) خمس درآمدهاى مازاد بر هزينه‌هاى شيعيان را دريافت و در موارد تعيين شده از سوى شرع مقدس هزينه مي‌كنند.

موارد مصرف خمس

بنا بر فتواى مجتهدان،‌خمس شامل دو قسمت است : يك قسمت آن سهم سادات است و بنا بر احتياط با اجازه ى مجتهد جامع الشرايط مي‌توان آن را به سادات فقير، يتيم و درمانده در سفر اختصاص داد؛ قسمت ديگر خمس سهم امامعليه‌السلام است كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط داده شود يا در مواردى كه ايشان اجازه دهد، هزينه كرد.

بديهى است كه خمس در زمره ى اموال شخصى امام و مجتهدان محسوب نمي‌شود. بنا بر يك روايت صحيح، وكيل امام رضاعليه‌السلام خدمت امام جوادعليه‌السلام عرض كرد : «اى فرزند رسول خدا! مقدارى پول از پدر بزرگوارتان نزد من است. اين پولها را چه كنم؟» امام جوادعليه‌السلام فرمودند : «اگر خمس است، متعلق به من است و اگر مال شخص پدرم است،‌بايد به قاعده ى ارث تقسيم شود.»

از اين فرموده ى امامعليه‌السلام معلوم مي‌شود كه مجتهد جامع الشرايط كه به نيابت از امام زمانعليه‌السلام خمس را دريافت و مصرف مي‌كند، مالك خمس نيست و اين خمس به دليل اجتهاد و مرجعيت اوست كه در اختيارش گذاشته مي‌شود.

مرحوم آيت الله بروجردىرحمهم‌الله در جواب اين سؤال كه خمس در چه مواردى بايد مصرف شود، مي‌فرمودند : خمس متعلق به امام زمانعليه‌السلام است و ما مي‌دانيم كه مهمترين و با ارزش ترين هدفها نزد امام زمانعليه‌السلام حوزه‌هاى علميه است و رسيدگى به ساير امور در مراتب بعدى قرار دارد. قرآن مي‌فرمايد :

( وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ) ٣

و نتوانند مؤمنان كه همگى به سفر نروند. چرا از هر گروهى دسته‌اى به سفر نرود تا دانش دين خويش را بياموزند و چون بازگشتند، مردم خود را هشدار دهند، باشد كه از زشتكارى حذر كنند.

بنابر اين آيه ى شريفه،‌جوانهاى با استعداد و خوش ذوق بايد در حوزه‌هاى علميه تحصيل كنند و مردم هم از طريق خمس طلبه‌ها و حوزه‌هاى علميه را اداره كنند تا در اين حوزه‌ها چهره‌هاى ارزشمندى چون مراجع تقليد و علماى عظام تربيت شوند و مشعل هدايت مردمان را بر افروزند.

به طور خلاصه، براى مصرف خمس مي‌توان به اين موارد اشاره كرد : تقويت و ترويج اسلام، اداره ى حوزه‌هاى علميه، تربيت علما و دانشمندان دينى، كمك به سادات مستمند و ديگر فقراى جامعه با اذن مجتهد، بالارفتن توان مالى حكومت اسلامى و مصالح جامعه ى اسلامى به اقتضاى زمان.

فوايد پرداخت خمس

خمس اموال مسلمانان سهم امام و مجتهدان جامعه است و چون جزو اموال شخصى آنان محسوب نمي‌شود، در اصل به مردم و امت اسلامى تعلق مي‌گيرد. اگر كسى به پرداخت خمس مازاد درآمدهاى سالانه خود مقيد باشد تا سهم امام و مسلمانان در مال او وجود نداشته باشد و اموال او طيب و پاك باشد، هيچ‌گاه به دنبال گردآورى مال از راههاى حرام و غصبى نخواهد رفت و در واقع، پرداخت خمس در مسلمانان نوعى مصونيّت ايجاد مي‌كند.

اگر كسانى از راههاى حرام اموالى به دست آورند و از روى ناآگاهى بخواهند با دادن خمس، آنها را حلال كنند، نادرست فكر كرده‌اند، زيرا به داراييهايى كه از راه حلال به دست آمده باشد، خمس تعلق مي‌گيرد و اساساً به دست آوردن مال حرام، گناه و معصيت پروردگار است.

اداى فريضه ى خمس، موجب افزايش مال و بركت آن در دنيا و عاقبت به خيرى و روسفيدى در جهان آخر ت مي‌شود. خمس نوعى انفاق واجب است و اگر كسى خمس اموال خود را پرداخت كند، خداوند به او چندين برابر پاداش مي‌دهد. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّـهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ) ٤

مَثل آنان‌كه مال خود را در راه خدا انفاق مي‌كنند، مَثل دانه‌اى است كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشه‌اى صد دانه باشد. خدا پاداش هر كس را كه بخواهد، چند برابر مي‌كند و خدا گشايش دهنده و داناست.

در روايتى آمده است كه اگر كسى خمس ندهد،‌ در راه ديگرى چندين برابر مقدارى كه بايد خمس بپردازد، مصرف مي‌كند، بدون آنكه خود بدان رضايت داشته باشد. امام خمينى زماني‌كه در عراق حضور داشتند، مي‌فرمودند : «اگر بازاريهاى بغداد خمس اموال خود را بدهند، ديگر يك فقير هم در عراق پيدا نمي‌شود.» حقيقتاً اگر مسلمانان با ميل و رغبت خمس داراييهاى خود را بپردازند، توان مالى جامعه اسلامى افزايش مي‌يابد زمينه ى تلاش در راه بهبود وضع اجتماعى، اقتصادى،‌ فرهنگى و سياسى جامعه ى اسلامى فراهم مي‌گردد و در نتيجه، وضع مسلمانان در سراسر جهان به نحو چشمگيرى دگرگون مي‌شود.

موارد تعلق خمس

بنا بر نظر اغلب فقهاى شيعه بر هفت چيز خمس واجب مي‌شود.

اول : منفعت كسب،‌هر گاه كسى از تجارت يا صنعت يا كسبهاى ديگر مالى به دست آورد، چنانچه از مخارج سال او و خانواده‌اش زياد بيايد،‌بايد خمس؛ يعنى پنج يك آن را بپردازد.

دوم : معدن، اگر كسى از معادن طلا، نقره، مس، آهن، نفت، زغال سنگ و غير آن، عوايدى حاصل كند، در صورتي‌كه به مقدار نصاب تعيين شده برسد، بايد خمس آن را بپردازد.

سوم : گنج، اگر مالى در زمين، درخت، كوه يا ديوار پنهان باشد و كسى آن را پيدا كند و به‌گونه‌اى باشد كه به آن گنج گويند، اگر نصاب آن به١٥ مثقال طلا برسد، بايد خمس آن را بدهد.

چهارم : مال مخلوط به حرام،‌ اگرمال حلال با مال حرام به طورى مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را ازيكديگر تشخيص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن، هيچ كدام معلوم نباشد، بايد خمس تمام مال داده شود و بعد از دادن خمس، بقيه ى مال حلال مي‌شود.

پنجم : جواهرى كه از راه غواصى به دست آيد. چنانچه كسى از راه غواصى مرواريد و مرجان يا جواهر ديگرى از دريا بيرون آورد، اگر بعد از كم كردن مخارجى كه براى بيرون آوردن آن هزينه كرده است، قيمت آن به ١٨ نخود طلا و بيشتر برسد، بايد خمس آن را بدهد، چه در يك دفعه آن را از دريا بيرون آورده باشد يا در چند دفعه، و آنچه از دريا بيرون آمده از يك جنس يا از چند جنس باشد.

ششم : غنيمت، اگر مسلمانان به فرمان امامعليه‌السلام با كفار جنگ كنند و اموالى در جنگ به دست آوردند، به آن غنيمت گفته مي‌شود و مخارجى را كه براى آن غنيمت پرداخت كرده‌اند، مانند هزينه‌هاى نگهدارى و حمل ونقل آن و مقدارى را كه امامعليه‌السلام صلاح مي‌داند به مصرفى برساند و چيزهايى كه مخصوص به امامعليه‌السلام است، بايد از غنيمت كنار بگذارند و خمس بقيه ى آن را بدهند.

هفتم : زمينى كه كافر ذمّى از مسلمان بخرد. اگر كافر ذمّى زمينى را از مسلمانى بخرد، بايد خمس آن را از همان زمين يا قيمت آن بدهد. در مورد احكام و دستورهاى خمس و شرح بيشتر آن علاقه‌مندان مي‌توانند به رساله‌هاى عمليه مراجعه كنند.

_______________________

پى نوشت ها :

١. قرآن، انفال/ ٤١.

٢. وسائل الشيعه، ج ١٨، ص ١٠١.

٣. قرآن، توبه/ ١٢٢.

٤. قرآن، بقره/ ٢٦١.

فصل چهارم : زكات

زكات در لغت به معناى پاكى و نمو آمده است و در اصطلاح فقه عبارت از اين است كه هر مسلمانى بخشى از اموال خود را،‌ در صورتي‌كه از حد معينى بيشتر شده باشد، به نفع نيازمندان و افراد فقير جامعه پرداخت نمايد؛ به عبارت ديگر، زكات اين است كه از درآمدها و محصولات توليدى مانند محصولات كشاورزى و دامدارى و نيز از داراييهاى نقدى كه در طول سال راكد مي‌ماند، در صورتي‌كه به حد نصاب برسد،‌ مقدارى معين به خزانه ي‌دولت اسلامى براى مصارف مشخص شده اختصاص مي‌يابد.

اهميت زكات

خداوند متعال زكات را از پايه‌هاى دين مبين اسلام و در رديف نماز كه برترين نشانه ى ايمان است، قرار داده است. چنان كه در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ) ١

نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد.

قرآن كريم در آيات متعدد بعد از اقامه ى نماز به اداى زكات سفارش كرده است. شايد حكمت آن، اين است كه نماز عبادتى شخصى و زكات عبادتى اجتماعى و اقتصادى است. مسلمانان به وسيله ى نماز با پروردگار عالم ارتباط برقرار مي‌كنند و با پرداخت زكات و رفع نياز بندگان خدا به خالق هستى تقرّب مي‌جويند. مسلمانان به موازات ارتباط با خداوند، با مردم نيز مرتبط مي‌شوند. اين از ويژگي‌هاى مكتب اسلام است كه پيوند با خلق را شرط تقرّب به خالق نموده است.

در قرآن كريم اداى زكات از شرايط ايمان شمرده مي‌شود و در سوره ى مؤمنون يكى از ويژگي‌هاى مؤمنان را اداى زكات مي‌داند و مي‌فرمايد :

( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿ ١ ﴾ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿ ٢ ﴾ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿ ٣ ﴾ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ) ٢

به تحقيق مؤمنان رستگار شدند، كسانى كه وظيفه ى خود را در مورد زكات به انجام مي‌رسانند.

در بيان اهميت زكات در آيه ى ديگرى از قرآن كريم آمده است، كسانى كه از پرداخت زكات خوددارى كنند، در زمره ى مشركان و كافران به خداوند و معاد محسوب مي‌شوند. چنان‌كه مي‌فرمايد :

( وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ ﴿ ٦ ﴾ الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ) ٣

واى بر مشركان، كسانى كه زكات پرداخت نمي‌كنند.

در اين زمينه حديثى از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مي‌كنند كه به حضرت علىعليه‌السلام مي‌فرمايند : « اى علي! ده كس از امت من به خداى بزرگ كافر شدند و از جمله ي‌آنها كسى است كه زكات نمي‌پردازد.»٤

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در سال دوم هجرت، بعد از آنكه آيات مربوط به زكات را براى مردم خواندند و آنها را از وجوب زكات آگاه كردند، فرمودند :

«زكوا اموالكم تقبل صلاتكم.»٥

زكات اموال خود را بدهيد تا نماز شما مورد قبول واقع شود.

شايان ذكر است كه زكات تنها به مال و دارايى اشخاص مربوط نمي‌شود، بلكه هر نعمتى را كه خداى متعال به انسان مرحمت كرده است، زكات آن بايد ادا شود. هيچ نعمتى بدون مسئوليت نيست. در روايتهايى كه از ائمه‌اطهارعليه‌السلام نقل شده، بر اين نكته تأكيد شده است كه اداى زكات نعمتهاى خداوند لازم و ضرورى است. هر گاه پروردگار به كسى علم و دانش عطا فرمايد، او بايد به پاس اين نعمت، علم خود را به ديگران بياموزد. چنانچه به كسى زيبايى داده شده است،‌ او بايد بيش از ديگران در حفظ عفت و پاكدامنى خود بكوشد. اگر كسى از نعمت شجاعت برخوردار شد،‌بايد زكات اين نعمت را كه همانا فداكارى و ايثار در راه خداوند است، ادا كند. اگر كسى از توانايى نويسندگى برخوردار شده است، بايد آن را در راه نشر اسلام به كار گيرد. زكات قدرت، رعايت عدل و انصاف است. زكات تندرستى، تلاش در راه طاعت خداوند است. زكات مقام و موقعيت اجتماعى،‌شفاعت و ميانجيگرى است. زكات عقل، تحمل سخنان افراد نادان است و زكات مال و دارايى، بخشش و مصرف آن در راه رضاى الهى است.

امام صادقعليه‌السلام درباره ي ‌زكات اعضاى بدن چنين فرمودند : «بر هر يك از اجزا و اندامهاى تو زكاتى واجب و مقرر شده است، بلكه بر هر تار مو و بر هر نگاه تو زكاتى مقرر و ثابت است. زكات چشم،‌نگاه عبرت‌آموز و فروپوشى آن از مناظر شهوت‌انگيز و مانند آن است. زكات گوش، شنيدن آيات قرآن و مطالب علمى و حكمت‌آميز و كلمات سود بخش، پند آموز و نجات‌دهنده و نيز بازداشتن آن از شنيدن سخنان و مطالب مغاير با موارد مذكور مانند دروغ، غيبت و امثال آن است. زكات زبان، خيرخواهى براى مسلمانان،‌هشدار دادن به غافلان، تسبيح گفتن و ذكر خداوند بر لب راندن و امثال آن است. زكات دست، بذل و بخشش و احسان از آنچه خداوند بر تو ارزانى داشته است و گماردن آن به نگارش مطالب علمى و كتابهاى سودمند براى جامعه اسلامى و واداشتن آن در اطاعت و فرمانبردارى خداوند متعال و بازداشتن آن از بدى و ستم به ديگران است. زكات پا، رفتن و قدم نهادن در مسير اداى حقوق الهى،‌همچون ديدار مردمان صالح،‌رفتن به مجالس ذكر، قدم نهادن در راه برقرارى صلح ميان مردم و تحكيم پيوند بين خويشان، جهاد در راه خدا و رفتن در هر راهى كه پاكسازى روح و سلامت دين تو در آن باشد.»٦

شيخ محمود شبسترى چه نيكو سروده است :

زكات پاكبازان ترك جان است

نمى دانم كه را ياراى آن است

ز دست و پا و چشم و گوش وبينى

زكاتت هست اگر خود نيك بينى

به هر دم كز خدايابى حياتى

از آن واجب شود بر تو زكاتى

اگر بر دست‌دارى مال سهل است

ولى گر در دلش‌دارى ز جهل است

براى مصلحت دنيا گنه نيست

سر جمله گناهان حب دنيى است

براى مصلحت دنيا نگه‌دار

به مهرش دل مبند اى مرد هوشيار٧

موارد تعلق زكات

در قرآن كريم درباره ى اينكه زكات به چه چيزهايى تعلق مي‌گيرد،‌ آيه ى صريحى نيامده است،‌ همان‌گونه كه درباره ى چگونگى خواندن نماز و نحوه ى انجام دادن عبادتهاى ديگر نيز بيان صريحى وجود ندارد. قرآن كريم كليات احكام را ذكر كرده است و تبيين آن را به پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامان معصومعليه‌السلام واگذار نموده است. چنان‌كه خداوند در قرآن كريم خطاب به پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايد :

( بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ) ٨

ما اين ذكر (قرآن) را بر تو نازل كرديم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است، براى آنان تبيين كنى،‌شايد انديشه كنند.

بنابراين،‌پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه مفسر قرآن بودند، چگونگى اداى فرايض الهى، همچون نماز، روزه،‌حج، زكات و ساير عبادتها را براى مسلمانان بيان كردند. پس براى مشخص شدن اينكه زكات به چه چيزهايى تعلق مي‌گيرد،‌ بايد به احاديث نبوى و شيوه ي‌ عمل آن حضرت مراجعه كرد.

بعد از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ،‌ ائمه‌اطهارعليه‌السلام آيات قرآن و احكام اسلام را براى امت اسلامى تبيين مي‌كردند، زيرا اهل‌بيت پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز مفسر و مُبيّن قرآن هستند، قرآن و اهل‌بيت دو ميراث گرانقدر پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستند كه مطابق حديث ثقلين- روايت شده از سوى تمام فرقه‌هاى اسلامي- از يكديگر جدا نمي‌شوند در روز قيامت به پيامبر ملحق شوند. مادامى كه امت اسلامى از اين دو ميراث گرانقدر تبعيت كند، هرگز به گمراهى مبتلا نخواهند شد.

هنگامى كه زكات بر امت اسلامى واجب شد، پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دستور فرمودند كه از نُه چيز زكات گرفته شود و آن نُه چيز عبارت اند از : چهار نوع از محصولات زراعى : گندم، جو، كشمش و خرما كه آنها را غلات اربعه مي‌گويند. سه نوع از حيوانات : گوسفند، گاو و شتر كه به آنها مواشى ثلاثه مي‌گويند و نقدين : سكه‌هاى طلا و نقره.

قابل ذكر است كه در احاديث معتبر اسلامى در اشاره به اين مطلب كه موارد تعلق زكات منحصر به همين نُه چيز نيست، تعبيراتى آمده است. امام صادقعليه‌السلام در اين زمينه مي‌فرمايند :

«كل ما كيل بالصاع فبلغ الا وساق فعليه الزكاة.»٩

همه ى آن چيزهايى كه به وزن و پيمانه در مي‌آيند،‌اگر به حد معينى برسند زكات دارند.

در عصركنونى كه شيوه‌هاى توليد و توزيع و فعاليتهاى اقتصادى با گذشته فرق كرده است و معمولاً در شهرها زكات به معناى فقهى و سنّتى به كمتر كسى تعلق مي‌گيرد، حكم اسلامى زكات براى مردم اين عصر نيز پيام دارد. كمترين پيام آن كمك كردن به نيازمندان و تلاش نمودن در جهت گره‌گشايى از كار مسلمانان و بهبود وضع آنان است و بر فقها و دانشمندان اسلامى است كه با استفاده از قواعد فقهى و دستورهاى دينى، مفهوم زكات را به فعاليتهاى عصر كنونى نيز تسرّى بدهند و مطابق مقتضيّات زمان، اين دستور مترقى و گره‌گشاى اسلامى را تبيين كنند.

خداوند در قرآن كريم به طور كلى دستور مي‌دهد كه از آنچه از راه صحيح و پسنديده به دست آمده است يا از آنچه از زمين براى شما بيرون مي‌آوريم، انفاق كنيد :

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الْأَرْضِ ) ١٠ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از دستاوردهاى نيكوى خويش و از آنچه برايتان از زمين رويانيده‌ايم، انفاق كنيد.

همچنين در آيه ى ديگرى مي‌فرمايد :

( وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ ) ١١

از آنچه روزيتان داده‌ايم، در راه خدا انفاق كنيد پيش از آنكه يكى از شما را مرگ فرا رسد و بگويد : اى پروردگار من! چرا مرگ مرا اندكى به تأخير نينداختى تا صدقه دهم و از شايستگان باشم.