برنامه زندگى

برنامه زندگى16%

برنامه زندگى نویسنده:
گروه: درس ها

برنامه زندگى
  • شروع
  • قبلی
  • 49 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11347 / دانلود: 3030
اندازه اندازه اندازه
برنامه زندگى

برنامه زندگى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

موارد مصرف زكات

قرآن مجيد درباره ى مصرف زكات چنين فرموده‌ است :

( إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ) ١٢

صدقات (زكات) براى فقيران، مسكينان و كارگزاران جمع‌آورى آن است و نيز براى به دست آوردن دل مخالفان، آزاد كردن بندگان، قرضداران، انفاق در راه خدا و مسافران نيازمند است و آن فريضه‌اى از جانب خداست و خداوند دانا و حكيم است.

بر اساس آيه ى شريف و مطابق نظر فقهاى اماميّه، زكات مي‌تواند در هشت مورد مصرف شود كه در تأمبن آسايش نيازمندان و رفع نيازهاى عمومى جامعه،‌ايجاد الفت، محبّت، امنيّت و امور اجتماعى ديگر نقش بسيار مؤثرى دارد. آن هشت مورد عبارت است از :

١ - فقيران : كسانى كه مخارج سال خود و خانواده‌شان را نمي‌توانند تأمين كنند. اين گروه شامل كسانى كه كار مي‌كنند، ولى قادر به تأمين مخارج سالانه ى خود و خانوداه‌شان نيز مي‌شود. كسى كه صنعت،‌ ملك يا سرمايه‌اى دارد كه مي‌تواند مخارج سال خود را تأمين كند، فقير محسوب نمي‌شود.

٢ - مسكينان : كسانى كه زندگى آنها از فقرا سخت‌تر مي‌گذرد. اين گروه شامل كسانى مي‌شود كه يا بر اثر نقص عضو يا بيمارى و سالخوردگى يا علتهاى ديگر نمي‌توانند كار كنند و زندگى خود را اداره كنند.

٣ - عاملان : كسانى كه از طرف امامعليه‌السلام ، نايب امام يا حكومت اسلامى مأمور جمع‌آورى و نگهدارى زكات هستند و به حساب آن رسيدگى مي‌كنند. آنها بايد با نهايت صداقت، امانت و مدارا وظيفه ى خود را انجام دهند. بنابراين، بايد زندگى آنان تأمين شود تا در انجام دادن وظيفه ى خود كوتاهى نكنند.

٤ - در راه دعوت كافران به اسلام : كافرانى كه اگر زكات به آنها پرداخت شود، به دين اسلام گرايش مي‌يابند يا در جنگ به مسلمانان كمك مي‌كنند،‌مي‌توانند از دريافت كنندگان زكات باشند، همچنين كسانى كه با دادن پول يا تهيه وسايل زندگى مي‌توان آنان را به مكتب اسلام علاقه‌مند نمود.

٥ - آزاد كردن بندگان و اسيران : كسانى كه در اسارت و مشقّت و سختى زندگى مي‌كنند، مي‌توان ا زمحل زكات آزادى و راحتى آنها را تأمين كرد. زندانيان بي‌گناه، اسيران و امثال آنها را مي‌توان با دادن زكات از گرفتارى و اسارت نجات داد.

٦ - بدهكاران : ورشكستگان آبرومند و كسانى كه براى امور لازم زندگى قرض كرده‌اند و قادر به پرداخت آن نيستند يا بر اثر اتفاقى گرفتار شده‌اند و آبروى آنان در خطر است، مي‌توان از محل زكات آنها را از گرفتارى رهايى بخشيد.

٧ - سبيل الله : يعنى كارى كه منفعت عمومى دينى دارد،‌مانند ساختن مسجد يا كارى كه نفع آن به عموم مسلمانان مي‌رسد، مانند ساختن مدرسه، جاده و امثال آن. به طور كلى آنچه در هر زمان مورد نياز جامعه اسلامى است، بايد از محل درآمد زكات تأمين شود، مثل ساختن خيابان، پل، مدرسه، بيمارستان، مسجد، تأمين آب بهداشتى، آبادانى كشور و امور ديگرى كه در هر زمان متناسب با شرايط محيطى اجرا مي‌شود.

٨ - ابن السبيل : يعنى مسافرى كه در سفر درمانده‌ شده است؛ به عبارت ديگر،‌ افراد غريب كه از وطن و شهر خود دور مانده‌اند و به واسطه ي‌پيشامدهايى سرگردان شده‌اند، گر چه در شهر خود زندگى خوبى داشته باشند، چون در حال حاضر گرفتار و درمانده شده‌اند، بايد آنها را يارى كرد تا به وطنشان برگردند. اين كمك مي‌تواند از محل زكات صورت گيرد.

اسرار زكات

همچنان كه نماز داراى ظاهر و باطنى است كه باطن آن روح و حقيقت آن محسوب مي‌شود، زكات نيز چنين است. اگر كسى سر و حقيقت زكات را نداند، زكات او صورتى بي‌روح است.

يكى از اسرار زكات اين است كه خداوند آن را وسيله‌اى براى آزمايش بندگان قرار داده است. مال و دارايى يكى از خواسته‌هاى انسان است و كسى كه در دعوى دوستى خداوند صادق باشد، با طيب خاطر و رضايت كامل بخشى از دارايى خود را در راه خداوند انفاق مي‌كند.

سرّ ديگر زكات، تطهير دل و پاك شدن آن از بخل و پليدى است. بخل و خسّت در دل انسان به منزله ى آلودگى باطنى است كه موجب از دست دادن شايستگى قرب حق تعالى مي‌گردد، همچنان كه آلودگى ظاهر موجب مي‌شود كه بنده شايستگى اقامه ى نماز را از كف بدهد. آلودگى بخل، با چيزى جز خرج كردن مال پاك نمي‌شود. بدين سبب، زكات همچون آبى است كه با آن آلودگى بخل شسته مي‌شود.

يكى ديگر از اسرار زكات،‌شكر نعمت الهى است. مال و دارايى نعمتى است كه سبب آسايش مؤمنان در دنيا و آخرت مي‌شود. چنان‌كه نماز، روزه و حج شكر نعمت تن و سلامت آن است، زكات شكر نعمت مال است. وقتي‌كه يك مسلمان توانمند و بي‌نياز، مسلمان ديگرى را درمانده و محتاج مي‌بيند، با پرداخت زكات شكر نعمت الهى را به جا مي‌آورد كه او را از مردم بي‌نياز كرده است.

سرّ ديگر زكات، پاكى اموال و داراييها و نيز تهذيب زكات دهنده است. خداوند متعال خطاب به پيامبراكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايد :

( خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ) ١٣

از داراييهايشان صدقه ( زكات) بگير تا بدان وسيله آنان را پاك و منزه سازى و براى آنها دعا كن، زيرا دعاى تو مايه ى آرامش آنهاست و خداوند شنوا و داناست.

از اين آيه ى شريفه مي‌توان چنين برداشت كرد كه :

اولاً زكات مايه ى تطهير اموال مسلمانان است، زيرا مالى كه به آن زكات تعلق گيرد و زكات آن پرداخت نشود، رجس و پليد است و با دادن زكات پاك و مطهر مي‌شود. ثانياً به واسطه ى پرداخت زكات شخص زكات دهنده‌ مهذّب و پاكيزه مي‌شود، چون زكات نيز مانند نماز و روزه نقش تهذيب كننده دارد و ريشه ى صفات ناپسندى چون بخل و حبّ دنيا را از دل مؤمن مي‌كند.

از اسرار ديگر زكات، به وجود آمدن خير و بركت در اموال است، زيرا همان‌طور كه گفته شد، يكى از معانى زكات نمو است. اگر كسى قسمتى از مال خود را در راه خدا انفاق كند، به ظاهر دارايى او كم مي‌شود، ولى در واقع آنچه داده است، در باطن جهان باقى مي‌ماند و بقيه دارايى او نيز نمو مي‌كند و داراى خير و بركت مي‌شود. امام باقرعليه‌السلام فرمودند :

«الزكوة تزيد فى الرزق.»١٤

زكات روزى را افزايش مي‌دهد.

سرّ ديگر زكات اين است كه با دادن زكات، دل نيازمندان شاد مي‌شود و آنها نيز در حق زكات دهنده خالصانه دعا مي‌كنند و دعاى مستمندان همچون حصارى است كه مسلمانان را از آفتها و بلاها حفظ مي‌كند.

مهمترين سرّ زكات، به وجود آمدن روحيه ى سخاوت، كرامت، فداكارى و همدلى در مسلمانان است.

مفهوم زكات گسترده‌تر از پرداخت زكات اقلام نُه‌گانه موصوف در فقه است. روح زكات، ايجاد صفت ايثار، گذشت، انفاق و مردم گرايى در مؤمن است. اسلام با دستور زكات مي‌خواهد مسلمانان را به مواسات، هم‌انديشى و همكارى با يكديگر ترغيب كند. پرورش اين روحيه‌ها و خصلتها در مسلمانان، آنها را به سوى كمال سوق مي‌دهد.

فلسفه ى زكات

همان‌طور كه نماز و روزه در اسلام به دو گونه واجب و مستحب مقرر شده است، به طوري‌كه بخش واجب آن بر همگان لازم است، اما بخش مستحب آن براى كسانى است كه بخواهند از مزايا و فوايد اين عبادتها بهره ى بيشترى ببرند، زكات نيز چنين است. زكات واجب به موارد مشخصى كه ذكر شد تعلق مي‌گيرد، اما زكات مستحب محدود به موارد خاصى نيست و مسلمان بايد متناسب با نيازهاى مسلمانان در هر زمان به انجام دادن آن اقدام كند. خطاب قرآن كريم در بيشتر آياتى كه از واژه زكات و انفاق استفاده شده است، متوجه اين نوع زكات است. زكات به اين معنى يك عبادت مالى است كه به منظور ايجاد توازن اقتصادى و برقرارى مواسات بين مسلمانان تعيين شده است. در قرآن كريم درباره ى زكات فقهى دو آيه آمده است و زكاتى كه بارها بر آن تأكيد و سفارش شده است، زكات فقهى نيست، بلكه زكات مستحب و عبادت مالى است.

پيشوايان معصومعليه‌السلام در پرداخت زكات مستحب به نيازمندان، خود پيشتاز و نمونه بودند و اين مي‌تواند براى پيروان راستين آنها سرمشق و الگو باشد. دادن انگشترى به فقير در هنگام نماز كه موجب نزول آيه ي«ولايت» در حق علىعليه‌السلام شد و همچنين، دادن طعام به مسكين و اسير از سوى حضرت علىعليه‌السلام ، فاطمه زهراعليه‌السلام و فرزندان معصوم آنها در حالي‌كه روزه داشتند و خود سخت به آن نيازمند بودند، از نمونه‌هاى بارز و مثال‌زدنى است كه نظير آن در مورد هيچ يك از سخاوتمندان تاريخ گفته نشده است. اين گذشت و ايثار نيز موجب نزول سوره ي«هل اتي» در حق اهل‌بيت پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شد. شيخ محمود شبسترى در اين مورد چه نيكو سروده است :

زكات خاصگان آن على بود

نمود آنچه خدايش امر فرمود

نكرد اين كار از خلق جهان كس

زكات اندر صلات او داده و بس

شنيدستم كه در وقت ركوعش

به سايل داد خاتم با خشوعش

شبى تنها سه قرص نان جو داشت

به حاجت چونكه سايل بانگ برداشت

همان سه قرصه هم بهر خدا داد

خدايش«هل اتي» او را جزا داد

تو هم گر مي‌توانى رو چنين باش

مشو دنيا پرست و مرد دين باش١٥

امام صادقعليه‌السلام مي‌فرمايند : «زكات به مثابه آزمونى براى ثروتمندان و راهى براى كمك كردن به فقيران است. چنانچه مردم زكات اموالشان را مي‌پرداختند، مسلمان فقير و محتاجى باقى نمي‌ماند، بلكه به واسطه ى آنچه خداوند واجب كرده است، غنى و بي‌نياز مي‌شدند و مردمان، تنگدست و نيازمند نشدند و گرسنه و برهنه نماندند، مگر به واسطه ى گناه ثروتمندان.»١٦

با توجه به اين حديث شريف، اسلام با وضع حكم زكات در صدد ايجاد و توازن اقتصادى در جامعه است. وضعيتى كه در آن همه ى مسلمانان از زندگى ساده و آبرومندى برخوردار باشند. زندگى مورد سفارش اسلام، زندگى ساده همراه با رفاه نسبى است. چنين زندگي‌اى با تجمل‌گرايى رواج يافته در ميان برخى از مردم زمان ما سازگارى ندارد. زندگى ساده و مورد سفارش اسلام اين است كه افراد جامعه از نظر نيازهاى اوليه زندگى تأمين باشند. اسلام مي‌گويد : زندگى ضرورى براى همه لازم است، زندگى همراه با رفاه براى كسانى كه داشته باشند،" مجاز است، اما زندگى تجملى براى همه حرام است.

منظور از زندگى تجملى، زندگي‌اى است كه در آن هزينه‌ها از حد ضرور فراتر مي‌رود. نشانه‌هاى اين نوع زندگى، خريد اجناس لوكس و قيمتى و تزيين خانه‌ها با آنها و صرف هزينه‌هاى سنگين در مراسم مختلف ( مانند تولد، عروسى، بازگشت از سفر، مرگ نزديكان و خويشان و. . ) است كه متأسفانه عده‌اى در جامعه با اين كارها موجبات برقرارى سنتهاى غلط و اسرافكارانه را فراهم مي‌سازد.

يكى از مراحل زندگى ازدواج است كه متأسفانه در زمان حاضر به دليل تجمل‌گرايى برخى با شرايط سنگينى همراه شده است. عده‌اى با مهريه‌هاى هنگفت و جهيزيه‌هاى سنگين و مراسم عقد و عروسى پرهزينه، مراسم ازدواج را برگزار مي‌كنند و اين الگويى براى بقيه ى افراد جامعه مي‌شود. مردم فقير قادر به تأمين برگزارى چنين مراسمى نيستند، به همين دليل، سن ازدواج جوانها بالا مي‌رود و آنها نمي‌توانند به موقع تشكيل خانواده بدهند و بخشى ا زگناه آن به عهده ي‌كسانى است كه اين سنتهاى ناپسند را در جامعه ترويج مي‌كنند. اگر اينان روحيه ى اسلامى داشته باشند و پولى كه در اين جشنها وبراى جهيزيه‌هاى سنگين هزينه مي‌كنند به چند خانواده ى نيازمند بدهند، چندين ازدواج ساده صورت مي‌گيرد و خير دنيا و آخرت نصيب آنان مي‌شود.

در قرآن كريم تجمل‌گرايى عامل نابودى جامعه معرفى شده است. چنان‌كه مي‌فرمايد :

( وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا ) ١٧

و ما چون اهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم پیشوایان و متنعّمان آن شهر را امر کنیم (به طاعت، لیکن) آنها راه فسق (و تبهکاری و ظلم) در آن دیار پیش گیرند (و مردم هم به راه آنها روند) پس آنجا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت، آن گاه همه را هلاک می‌سازیم .

وقتى بنا شود كه قومى هلاك شوند، مترفين و ثروتمندان آن قوم به تجمل‌گرايى و اسراف و فسق و فجور روى مي‌آورند، در نتيجه در جامعه تفرقه و اختلاف پديد مي‌آيد و بر اثر تضادها و كشمكشهاى حاصل، جامعه مسير نابودى را طى مي‌كند. عبارت«امرنا مترفيها» در اين آيه اشاره به حقيقت دارد كه پيشاهنگان نابودى جامعه مرفّهان بي‌درد و تجمل‌گرايان اسرافكار هستند. وقتى در جامعه تجمل‌گرايى زياد شد، خواه ناخواه گناه و خارج شدن از مسير حق در جامعه رواج پيدا مي‌كند و قرآن كريم مي‌فرمايد كه چنين قومى مستحق عذاب مي‌شوند و عذاب آنها چيزى جز نابودى آن جامعه نيست.

نابودى جامعه مي‌تواند صورتهاى مختلفى داشته باشد. زمانى به صورت عذاب مهلكى بوده كه يك قوم يا ملت را از صفحه ى روزگار محو مي‌كرده است، مانند آنچه بر سر قوم لوط و قوم ثمود آمده است. هنگامى ديگر به صورت از بين رفتن يك مكتب فكرى و اجتماعى است. نمونه ى بارز آن در عصر ما نابودى كمونيزم در جوامع شرقى است. يكى ديگر از صورتهاى نابودى جامعه،‌ بروز بيماريها، افسردگيها، اضطرابها و پديدآمدن فلسفه‌هاى پوچى، رواج خودكشيها و كشتارهاى جمعى در جوامع مختلف عصر كنونى است.

ساده زيستى و زندگى بدون تجمل، زندگى سالم همراه با آسايش و آرامش را براى همه به ارمغان مي‌آورد. مي‌گويند : «ابراهيم ادهم كه حاكم سرزمينى بود،‌ روزى در قصر خود به اطراف نگاه مي‌كرد. كارگر ساده‌اى را ديد كه در پايين قصر او به كنار نهر آمد و تكه‌اى نان خشك را در آب فرو برد و با اشتها و لذتى فراوان آن را خورد. سپس بيل خود را از آب پركرد و قدرى آب نوشيد و. بعد همان بيل را زير سر خود گذاشت و به خواب راحتى فرو رفت. ابراهيم ادهم وقتى اين صحنه را مشاهده كرد، با خود گفت : خوردن غذاهاى رنگين و شربتهاى گوارا هيچ‌گاه براى من چنين لذتى نداشته است. در اين قصر با شكوه، با وجود نگهبانان و امنيّت فراوان، خواب راحتى نداشتم. زندگي‌اى كه بتوان با تكّه‌اى نان خشك و قدرى آب و خوابيدن بر روى خاك گذراند، چه ارزشى دارد كه انسان خود را براى آن به زحمت بيندازد. اين ماجرا باعث شد كه تحولى بزرگ در زندگى ابراهيم ادهم به وجود آيد. او در همان لحظه از قصر خود بيرون رفت و زندگى فقيرانه و زاهدانه‌اى در پيش گرفت.»

وقتى در ميان افراد جامعه صفا، صميميت و همدلى وجود داشته باشد و همه ى آنها به زندگى ساده اكتفا كنند، آسايش، آرامش و محبت ميان اعضاى آن جامعه برقرار مي‌شود. زمانى كه انسان متناسب با نيازهاى خود مصرف كند و مازاد اموال خود را در راه خداوند انفاق نمايد تا نيازمندان نيز از زندگى ساده و رفاه نسبى برخوردار شوند، احساس رضايت و خرسندى در او به وجود مي‌آيد و از زندگى خود لذّت مي‌برد.

يكى ا زدلايل وجود فقر در جامعه اين است كه بعضى از مردم خمس، زكات و حقوق جامعه را نمي‌پردازند يا اينكه بخشى از اموال جامعه صرف تجملات و اشياى لوكس مي‌شود. تجمل‌گرايى پديده ي‌خطرناكى است كه از طريق فرهنگ بيگانه به كشور اسلامى ما راه يافته است وبايد با آن مبارزه و از گسترش و رواج آن در جامعه اسلامى جلوگيرى كرد. بهترين شيوه براى مبارزه با فرهنگ غرب، توجه به فرهنگ و ارزشهاى غنى اسلام است، توجه به زندگى معصومينعليه‌السلام و اصحاب و پيروان ايشان نيز كه نمونه‌هاى برجسته ى ساده‌زيستى هستند،‌مي‌تواند راهگشاى امت اسلامى قرار گيرد.

امام محمد غزالى در كتاب احياء العلوم نقل كرده است : «روايت كننده‌اى حكايت مي‌كند كه هنگام رحلت سلمان فارسى، صحابى ارجمند پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و استاندار مداين، در كنار بستر او بودم و ديدم اشك مي‌ريزد. گفتم : سلمان چرا گريه مي‌كني؟ گفت : روايتى از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به خاطرم آمد كه فرمودند : در روز قيامت هفتاد گردنه وجود دارد و از اين گردنه‌ها جز سبكبالان نمي‌توانند عبور كنند. راوى مي‌گويد : دقت كردم تا ببينم چرا اين بزرگوار خود را سنگين بار احساس مي‌كند. ديدم اتاقى را اجاره كرده است كه هم خانه و هم محل كار اوست. يك پوست گوسفند در آن پهن كرده است كه هم فرش و هم رختخواب اوست. يك كاسه،‌ يك آفتابه و يك آبخورى گِلى و يك قلم و دوات،‌همه ى اسباب و اثاث او را تشكيل مي‌دهد، آن گاه گريه مي‌كند و مي‌گويد من سنگين‌بار هستم.»

توازن اقتصادى

توازن اقتصادى مهمترين فلسفه ى زكات است و از يك مفهوم اجتماعى و اقتصادى برخوردار مي‌باشد. توازن اقتصادي؛ يعنى اينكه پول و ثروت در ميان افراد جامعه گردش كند و همه ى امّت اسلامى از رفاه نسبى برخوردار باشند. اسلام مي‌خواهد در جامعه اختلافات طبقاتى وجود نداشته باشد. گروهى داراى ثروت بسيار و گروهى در نهايت فقر و بيچارگى نباشند. توصيه ى اسلام اين است كه ثروتمندان زندگى ساده‌اى داشته باشند و مازاد دارايى خود را به فقرا و نيازمندان بدهند تا آنها هم از زندگى ساده‌اى برخوردار شوند. در جامعه ى اسلامى، چنانچه كسى به خوراك، پوشاك و مسكن نيازمند باشد، اولاً دولت اسلامى و ثانياً امّت اسلام مسئول هستند. در قرآن كريم، عبادت مالى گاهى به زكات و گاهى به انفاق تعبير شده است. انفاق در لغت به معناى رساندن، راه مصرف باز كردن و پركردن شكافهاست. در اسلام بعد از اصل ايمان، مهمترين اصل عملى اقامه ى نماز و انفاق است. نماز ارتباط با خداوند و انفاق ايجاد رابطه با مردم با نيّت الهى است. خداوند در سوره ي‌بقره كه ويژگيهاى انسانهاى پرهيزگار را بر مي‌شمرد، مي‌فرمايد :

( الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ) ١٨

آنان كه به غيب ايمان مي‌آورند و نماز مي‌گزارند و از آنچه روزيشان داده‌ايم، انفاق مي‌كنند.

در اين آيه ي‌ شريفه يكى از ويژگيهاى مؤمنان، انفاق در راه خداوند شمرده شده است، زيرا مؤمن مردم گراست. همان‌طور كه به خود و خانواده‌اش مي‌انديشد،‌به نيازهاى مردم جامعه ي‌خود نيز فكر مي‌كند و از علم، قدرت، مقام، شخصيّت، قدم، زبان، قلم و مال خود را در راه خدمت به مردم جامعه استفاده مي‌كند. در اين آيه ي‌ شريفه به جاى لفظ زكات، انفاق آورده شده است و مي‌تواند معناى زكات را هم در برداشته باشد، زيرا در قرآن كريم در برخى آيات لفظ زكات و در برخى ديگر انفاق آمده است.

قرآن كريم در آيات متعددى به انفاق در راه خداوند سفارش كرده و ترك آن را موجب نابودى جامعه دانسته است. از جمله در سوره ى بقره آمده است :

( وَأَنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ) ١٩

در راه خدا انفاق كنيد و خويشتن را به هلاكت ميندازيد و نيكى كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

در تفسير نمونه ذيل اين آيه ي‌شريفه مطالب ارزنده‌اى بيان شده است كه به نقل آن مي‌پردازيم :

«گر چه اين آيه در ذيل آيات جهاد آمده است، ولى يك حقيقت كلى و اجتماعى را مي‌توان از آن استفاده نمود و آن اينكه انفاق به طور كلى سبب مي‌شود كه افراد اجتماع از هلاكت رهايى يابند و به عكس، هنگامى كه مسئله ى انفاق فراموش شود و ثروتها در يك قطب اجتماع جمع شود، اكثريّتى محروم و بينوا به وجود مي‌آيند و ديرى نخواهد گذشت كه يك انفجار عظيم در اجتماع به وجود مي‌آيد كه نفوس و اموال سرمايه‌داران در آتش اين انفجار خواهد سوخت. از اينجا ارتباط مسئله ي‌ انفاق و پيشگيرى از هلاكت روشن مي‌شود.

بنابراين، انفاق قبل از آنكه به حال محرومان مفيد باشد، به نفع سرمايه‌داران است؛ يعنى تعديل ثروت، حافظ ثروت است. چنان كه حضرت علىعليه‌السلام به همين حقيقت اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد : «حصّنوا اموالكم بالزكوة» اموال خويش را با دادن زكات حفظ كنيد. در پايان آيه دستور به احسان داده شده است و از مرحله ى جهاد و انفاق به مرحله ى احسان و نيكى رهبرى مي‌كند، زيرا مرحله ى احسان بلندترين مراحل تكامل انسانى است كه اسلام به آن توجه كامل دارد، آمدن اين جمله در ذيل آيه ي‌ انفاق، اشاره به اين است كه در انفاق مي‌بايست كمال نيكى و مهربانى باشد و از هر نوع منّت و آنچه باعث رنجش و ناراحتى شخصى كه مورد انفاق مي‌باشد، بر حذر گردد.»٢٠

به طور كلى،‌ چنانچه اختلاف طبقاتى و تبعيض در جامعه باشد، منجر به عداوت و دشمنى ميان مردم مي‌شود و اگر در جامعه‌اى برادرى و اتحاد وجود نداشته باشد، به سوى هلاكت و نابودى پيش مي‌رود.

قرآن شريف در زمينه ى برادرى و اتّحاد مي‌فرمايد :

( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ) ٢١

و همگان دست در ريسمان خداوند زنيد و پراكنده نشويد و از نعمتى كه خدا بر شما ارزانى داشته است ياد كنيد. آن هنگام كه دشمن يكديگر بوديد و او دلهايتان را به هم مهربان ساخت و به لطف او برادر شديد و بر لبه ى پرتگاهى از آتش بوديد، خدا شما را از آن برهانيد. خدا آيات خود را براى شما اين چنين بيان مي‌كند، شايد هدايت يابيد.

در تفسير آيه ى شريفه، گروهى معتقدند كه منظور از ريسمان الهى، دين اسلام است. همه به دين اسلام بگرويد و با هم متّحد باشيد و تفرقه را كنار بگذاريد. در قسمت بعد آيه به عربها مي‌گويد كه متذكر اين باشيد كه شما برلب گودال آتش بوديد، اختلاف شما باعث شده بود كه در لبه ى گودال آتش قرار بگيريد و پروردگار عالم با دين اسلام شما را متحد و برادر كرد. اگر در جامعه‌اى اتحاد و همدلى وجود نداشته باشد و اختلاف طبقاتى ميان افراد آن باشد و مردم هم بدون توجه به نيازهاى ديگران فقط به فكر خود باشند، چنين جامعه‌اى در مسير نابودى قرار مي‌گيرد و اختلاف براى آن جامعه دره‌اى از آتش است، دره‌اى كه درون آن آتش و فلاكت و نابودى است.

در جامعه‌اى كه افراد خمس و زكات اموالشان را ندهند، اختلاف طبقاتى بروز مي‌كند. در جامعه‌اى كه كاخ و كوخ در كنار هم قرار بگيرد، چنين جامعه‌اى به سمت نابودى پيش مي‌رود. اگر در ميان اعضاى يك خانواده، كه نهاد كوچكى از جامعه است، اختلاف و تبعيض بروز كند، امنيت و آرامش از آن خانواده سلب مي‌شود و اعضاى آن از سعادت و خوشبختى محروم مي‌شوند. جامعه نيز چنين است، اگر در ميان گروههاى مردم اختلاف و تبعيض وجود داشته باشد، اين امر موجب تضاد اجتماعى و رو در رو قرار گرفتن قشرهاى مختلف اجتماع مي‌شود. افراد فقير جامعه د ر كنار خو د انسانهاى مرفه و ثروتمندى را مي‌بينند كه هزينه‌هاى هنگفتى را صرف زندگى فردى و خانوادگى خود مي‌كنند، از اين رو به طور ناخودآگاه كينه ى اين افراد را به دل مي‌گيرند و اين ممكن است بروز مفاسد اجتماعى مانند سرقت، قتل، آدم ربايى و امثال آن را در پى داشته باشد.

يكى از راههاى ايجاد توازن اقتصادى در جامعه، گردش مال در سطوح مختلف جامعه و جلوگيرى از انحصار آن در دست ثروتمندان است. قرآن كريم در اين باره به يك اصل كلى اشاره مي‌كند كه جهت‌گيرى كلى اقتصاد اسلامى را نشان مي‌دهد :

( كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ ) ٢٢

تا اموال ميان توانگرانتان دست به دست نشود.

در تفسير اين آيه در كتاب تفسير نمونه چنين آمده است : «اين آيه يك اصل اساسى را در اقتصاد اسلامى بازگو مي‌كند و آن اينكه جهت‌گيرى اقتصاد اسلامى چنين است كه در عين احترام به مالكيت خصوصى برنامه‌ را طورى تنظيم كرده است تا اموال و ثروتها در دست گروهى محدود متمركز نشود كه پيوسته در ميان آنها دست به دست بگردد. البته، اين به آن معنى نيست كه ما پيش خود قوانينى وضع كنيم و ثروتها را از گروهى بگيريم و به گروه ديگر بدهيم، بلكه منظور اين است كه اگر مقررات اسلامى در زمينه ى تحصيل ثروت و همچنين مالياتهايى چون خمس،‌ زكات و خراج و غير آن و احكام بيت‌المال و انفاق درست پياده شود، خود به خود چنين نتيجه‌اى را خواهد داد كه در عين احترام به تلاشهاى فردى، مصالح جمع نيز تأمين خواهد شد و از دو قطبى شدن جامعه ( اقليتى ثروتمند و اكثريتى فقير) جلوگيرى مي‌كند.»٢٣

مال در جامعه، نظير خون در بدن است. همان‌طور كه خون بايد در تمام اعضاى بدن گردش كند و همه ى اعضا و جوارح خون مورد نياز خود را دريافت كنند، مال نيز بايد در ميان افراد جامعه جريان داشته باشد. همان‌گونه كه اگر خون درحد لازم به برخى از اعضاى بدن نرسد، موجب فلج شدن و نابودى آن عضو مي‌شود، مال هم اگر در ميان همه ى افراد جامعه به طور صحيح گردش نداشته باشد، جامعه به سوى هلاكت و نابودى پيش مي‌رود.

بنابراين، كسانى كه خداوند به آنان نعمتهاى بي‌شمار عطا كرده است و ثروتى در جامعه به دست آورده‌اند، بايد به كسانى كه نمي‌توانند پول كافى به دست آوردندتا احتياجات خود و خانواده‌شان را تأمين كنند، كمك مالى و انفاق نمايند تا در جامعه امنيت و آسايش به وجود آيد و برادرى و اتحاد در آن حكمفرما باشد.

نماز مقبول ونماز صحيح

نماز مقبول آن است كه با خضوع و خشوع به‌جا آورده شود و آداب ظاهرى و باطنى درآن مراعات شود. اين نماز موجب تزكيه ى نفس و پاكى روح وروان مي‌شود و تأثير تربيتى و اخلاقى فراوانى دارد. از اين‌رو چنين نمازى را نماز اخلاقى نيز مي‌گويند؛ نمازى كه فرشتگان آن را با درخشندگى خاصى به پيشگاه خداوند متعال مي‌برند و پروردگار عالم اين نماز را مي‌پذيرد.

نماز صحيح، همان‌طور كه پيشتر توضيح داده شد، موجب رفع تكليف مى شود و به سبب آن انسان درجهان آخرت مورد بازخواست قرار نمي‌گيرد. چنين نمازى را نماز فقهى نيز مي‌گويند. نمازى كه فرشتگان آن را در حالى كه نورانيت و درخششى ندارد، به محضر ربوبى مي‌برند و مورد قبول خداوند قرار نمي‌گيرد. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند :

«ان من الصلوة لما يقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الى العشرون ان منها لما يلف كما يلف الثوب الخلق فيضرب لها وجه صاحبها و ان ما لك من صلوتك الا ما اقبلت عليه بقلبك.»٢٦

بعضى از نمازها نيمى از آن پذيرفته مي‌شود، بعضى يك سوم آن، برخى يك چهارم و يعضى يك پنجم تا آنجا كه برخى يك دهم آن قبول مي‌شود و بعضى از نمازها همچون جامه ى كهنه پيچيده و بر صورت صاحبش زده مي‌شود و نمازگزار بهره‌اى از نمازهايش نمي‌برد، مگر به اندازه‌اى كه در هنگام خواندن آنها به خداوند توجّه داشته است.

نمازى كه با حضور قلب خوانده شود، ارزشمند و بسيار با اهميت است. ممكن است دربعضى از نمازها شخص نتواند خشوع در آن را مراعات كند. در چنين مواقعى نمازگزار با رعايت خضوع ظاهرى و به‌جا آوردن مستحبات، نظير گفتن اذان و اقامه و خواندن ذكرهاى اضافه بر ذكر اصلى در ركوع و سجده‌ها كه در رساله‌هاى عمليّه و كتب ادعيه آمده است، مي‌تواند قبولى نماز خود را فراهم آورد. نمازگزار مي‌‌‌‌تواند بعد از نماز با ذكر صلوات بر پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و خواندن تعقيبات؛ يعنى دعاهايى كه بعد از نمازهاى يوميّه وارد شده است، بخشى از كاستيهاى نماز خود را جبران كند. آن‌گاه آن نماز را به خداوند متعال عرضه نمايد تا پروردگار با فضل و كرم خود آن را بپذيرد.

در ميان تعقيبات نماز،‌تسبيح حضرت زهراعليه‌السلام خيلى فضيلت دارد. امام صادقعليه‌السلام مي‌فرمايند : تسبيح جدّه‌ام حضرت زهراعليه‌السلام ، بعد از نمازهاى روزانه، نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز برتر و محبوبتر است. در مورد تعقيبات نماز، از آيت‌الله حصه‌اىرحمهم‌الله يكى از علماى اصفهان تشبيه زيبايى نقل شده است. ايشان نماز را به بادباك كاغذى تشبيه مي‌كردند و مي‌گفتند : وقتى بادبادك دنباله‌ نداشته باشد به آسمان نمي‌رود. نمازى هم‌كه تعقيب نداشته باشد به عالم ملكوت نمي‌رود.

فوايد نماز

نماز مانند نهر روان و چشمه ى زلال و پاكيزه‌اى است كه انسان مؤمن هر روز روح و روان خود را در آن مي‌شويد. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : «نماز مثل چشمه ى زلالى است كه نمازگزار در شبانه روز پنج نوبت در آن شستشو مي‌كند.» نماز بسيارى از فضيلتها و نيكوييها را براى انسان تحصيل و بسيارى از رذيلتها و زشتيها را از او دور مي‌كند. قرآن شريف مي‌فرمايد :

( تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ) ٢٧ همانا نماز آدمى را از فحشا و منكر باز مي‌دارد و ذكر خدا بزرگتر است و خدا به كارهايى كه مي‌كنيد، آگاه است.

يكى از فايده‌هاى نماز اين است كه به تدريج روح و اخلاق انسان را پاكيزه مي‌كند و مانند معلم اخلاق عمل مي‌كند؛ معلمى كه همه جا حضور دارد و همه مي‌توانند از آن بهره ببرند؛ معلمى كه موجب نجات انسان از گمراهيها و هدايت او به سوى رستگارى مي‌شود و معلمى كه انسان را به راه راست كه راه سعادت است، هدايت مي‌كند.

وظيفه ى معلم اخلاق به وجود آوردن قلب مطمئن در وجود شاگردش است. وى نهال رذيلت را از دل او برمي‌كند و به جاى آن درخت فضيلت مي‌نشاند. معلم اخلاق شاگرد خود را به سوى خداوند و به سمت نور مطلق رهبرى مي‌كند تاجايى كه نور الهى در دل او جلوه‌گر مي‌شود و همه ى رفتار و منش او با نور خداوند همراه مي‌شود. نماز واقعى نيز مانند معلم اخلاق، انسان را به معراج حقيقى، قرب معنوى و وصول به حق رهبرى مي‌كند. دورى كردن از كارهاى ناروا، چه در پنهان و چه در آشكار، از آثار و خواص نماز است. نماز با حضور قلب انسان را از ارتكاب گناهان كبيره و صغيره باز مي‌دارد.

نماز مانند فرشته ى نجاتى در شب اول قبر، عالم برزخ و روز قيامت به فرياد انسان مي‌رسد. نماز بهترين وسيله ى تأمين آسايش و آرامش روح و روان انسان در دنيا و برخوردارى از نعمتهاى بهشتى در آخرت است. قرار گرفتن در كنار حوض كوثر با پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه اطهارعليه‌السلام با نماز امكان پذير مي‌شود. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿ ١٢٤ ﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا. قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا ۖ وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى ) ٢٨

و هر كس از ياد من اعراض كند، زندگيش تنگ شود و روز قيامت نابينا محشورش سازيم. گويد : اى پروردگار من! چرا مرا نابينا محشور كردى و حال آنكه من بينا بودم؟ گويد : همچنان كه تو آيات ما را در دنيا فراموش مي‌كردى، امرزو خود فراموش گشته‌اي.

هر گاه آيه ى شريفه را همراه با آيه ى( وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي .) ٢٩ مورد توجه قرار دهيم، نتيجه مي‌گيريم كه يكى از مصاديق ذكر در اين آيه نماز است. بنابراين، كسى كه نماز نخواند و يا نماز را سبك بشمارد، در دنيا زندگى خوب و پربركتى ندارد و در روز قيامت نابينا محشور مي‌شود.

يكى از فوايد نماز آن است كه نگرانى، اضطراب و افسردگى را كه بيمارى رايج در عصر حاضر است، در مؤمنان حقيقى و نمازگزاران واقعى از بين مي‌برد. چنان‌كه قرآن كريم مي‌فرمايد :

( أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ .) ٣٠

آگاه باشيد كه ياد خدا دلها را آرامش مي‌بخشد.

در زمان پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، دريكى از جنگها كه نزديك بود سپاه اسلام با شكست روبه‌رو شود، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : امتى الصلوة، امتى الصلوة و دو ركعت نماز خواندند و سپس با توكل بر خداوند و قلبى مطمئن بر دشمن پيروز شدند.

شيخ‌الرّئيس ابوعلى سينارحمهم‌الله فيلسوف و دانشمند مشهورى است و كتابهاى فراوانى تأليف كرده است. يكى از شاگردان او به نام ملاسليمان نقل مي‌كند : «زمانى كه شيخ‌الرّئيس در نيمه‌هاى شب مشغول مطالعه بود و مسئله و شبهه‌اى براى او پيش مي‌آمد و نمي‌توانست آن را حل كند، همان موقع به مسجد مي‌رفت و دو ركعت نماز مي‌خواند و شبهه‌اش برطرف مي‌شد.»

نماز شب

از امور مستحبى كه در آيات و روايات بر آن تأكيد فراوانى شده است، خواندن نماز شب است. انس‌بن مالك مي‌گويد كه از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيدم كه فرمودند :

«الركعتان فى جوف الليل احبّ الى من الدّنيا و ما فيها.»٣١

دو ركعت نماز در دل شب، نزد من از دنيا و آنچه در آن است، محبوبتر است.

وقتى كه مؤمن در نيمه‌هاى شب، با صرف نظر كردن از لذّت و شيرينى خواب از جاى خود برمي‌خيزد و نماز شب مي‌خواند، مورد عنايت خاصى از سوى پروردگار عالم قرار مي‌گيرد.

يكى از شرايط سير و سلوك و قرار گرفتن در مسير تقرّب به حق‌تعالى، اقامه ى نماز شب و مداومت بر آن است. امام حسن عسگرىعليه‌السلام مي‌فرمايند : «وقتى انسان بخواهد منازل طريقت را طى كند و به مقام«لقاءالله» برسد، بايد از نماز شب يارى جويد كه پيمودن راه سير و سلوك بدون نماز شب ناممكن است.»

امام صادقعليه‌السلام از پدران بزرگوار خويش، از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مي‌كند كه فرمودند :

«مازال جبرئيل يوصينى بقام الليل حتى ظننت ان خيار امتى لن يناموا.»٣٢

جبرئيل هميشه قيام به عبادت درشب را به من توصيه مي‌كرد، آن‌چنان كه گمان نمودم ديگر نيكان امت من شبها نمي‌خوابند.

خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ) ٣٣

و قسمتى از شب را بيدار باش و به نافله‌هايى كه خاص تو مي‌باشد بپرداز، باشد كه خداوند به تو مقام محمود عنايت فرمايد.

در اين آيه،‌خداوند رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به تهجّد، قيام به عبادت در شب و انجام دادن نافله‌هاى خاصى امر مي‌كند و مي‌فرمايد : «به واسطه ى نماز شب به تو مقام محمود عنايت مي‌كنيم.» به اين دليل پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را محمود مي‌گويند كه مورد ستايش خداوند است. مقصود از مقام محمود اين است كه انسان در دنيا و آخرت به درجه و مقامى مي‌رسد كه ديگران به او غبطه مي‌خورند.

شخصى كه نماز شب خوانده است،‌ در روز قيامت نورانيت و درخشندگى خيره‌كننده‌اى پيدا مي‌كند. او در صف محشر جلو مي‌رود تا به صف انبيا مي‌رسد و آنجا مقام محمود است،‌در چنان موقعيتى اهل محشر به او غبطه مي‌خورند.

فوايد نماز شب

مهمترين فايده ى نماز شب اين است كه موجب آمرزش و غفران الهى است. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند :

«اذا قام العبد من لذيذ مضجعه و النعاس فى عينه ليرضى ربه بصلاة ليله باهى الله به الملائكة و قال : اما ترون عبدى هذا قد قام من لذيذ مضجعه الصلاة لم افرضها عليه، اشهدوا انّى قد غفرت له.»٣٤

آن‌گاه كه بنده از بستر گرم و خوشايند خود برمي‌خيزد، تا خشنودى پرودگارش را با برپاداشتن نماز شب به دست بياورد، در حالى كه خواب آلودگى در چشمان او باقى است، خداوند متعال به خاطر او به فرشتگان مباهات مي‌كند و مي‌فرمايد : آيا نمي‌بينيد اين بنده ى مرا! او از بستر گرم خويش برخاسته است تا نمازى را كه بر او واجب نگردانيده‌ام، برپا دارد؛ شاهد باشيد كه من او را آمرزيدم.

نماز شب موجب تابش انوار ربوبى است. تابش نور پروردگارى بر دل شب‌زنده‌داران نمازگزار، بر چهره ى آنان نيز تجلّى مي‌كند، به‌طورى كه بر همگان آشكار مي‌گردد. گويى زيبايى، شادابى و نشاط خاصى بر چهره آنان ظاهر مي‌شود.

از امام سجادعليه‌السلام پرسيدند : «چرا مداومت كنندگان نماز شب از زيبايى خاصى برخوردارند؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند : براى اينكه آنان با خدا خلوت كرده‌اند و خداوند پرتوى از نور خود را بر چهره ى آنان تابانيده است.»

جذبه‌هاى الهى شامل بندگانى مي‌شود كه در دل شب براى خواندن نماز شب قيام مي‌كنند. چنين بندگانى درمعرض رحمت الهى و نسيم ربوبى قرار مي‌گيرند. نماز شب موجب حسن خلق مي‌شود و غم و اندوه را از دل بنده ى شب‌زنده‌دار زايل مي‌كند. نماز شب راه و روش انبياست و موجب ارتقاى منزلت و مقام نزد پروردگار متعال مي‌شود. نماز شب موجب خشنودى پروردگار و از بين رفتن گناهان مي‌شود. در روايات آمده است كه نماز شب روزى را زياد و صورت را زيبا مي‌كند.

نمونه‌هاى كوچكى از فوايد و آثار نماز شب ذكر شد و براى بركات آن حد و اندازه‌اى نمي‌توان تعيين كرد. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ) ٣٥

كسى نمي‌داند كه در عالم غيب آنچه مايه ى روشنى چشمهاست براى شب زنده‌داران آماده شده است و اين پاداش عملى است كه انجام داده‌اند.

از وصاياى پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علىعليه‌السلام است كه مي‌فرمايد :

«يا علي! ثلالث فرحات للمؤمن : لقى الاخوان و الافطار من الصّيام و التّهجد من آخر الّيل.»٣٦

اى علي! براى مؤمن سه شادى است : ديدار برادران، گشودن روزه هنگام افطار و شب‌زنده‌دارى و نماز در آخر شب.

نماز شب يازده ركعت است،‌هشت ركعت آن به صورت چهار نماز دو ركعتى است كه با نيّت نماز شب خوانده مي‌شود و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر است. در اهميت نماز شفع و نماز وتر همين بس كه خداوند در سوره ى فجر به آنها سوگند ياد كرده است.

مراعات حضور قلب در نماز شب، شرط اساسى است. نمازى كه در آن حضور قلب نباشد، مقبول نيست و موجب صعود و عروج به سوى خداوند متعال نمي‌شود. رعايت اخلاص و مجاهدت در نماز شب از اركان اصلى آن محسوب مي‌شود.

نمازهاى ديگر

علاوه بر نمازهاى يوميّه، نمازهاى ديگرى نيز بر يك مسلمان واجب است كه در صورت وجود شرايط بايد آنها را به‌جا آورد. از جمله ى اين نمازها مي‌توان موارد زير را ذكر كرد :

١ - نماز جمعه

از جمله نمازهايى كه در زمان پيشوايان معصومعليه‌السلام و نايبان آن بزرگواران بر امّت مسلمان واجب مي‌شود،‌نماز جمعه است. روز جمعه، روز بزرگ و عيد شريفى است. خداوند امّت مسلمان را به اين روز مخصوص گردانيده و آن را وقت شريفى براى عبادت قرار داده است تا ايشان را به مقام قرب خود نزديك و از آتش دوزخ دور كند. يكى از عبادتهايى كه موجب نزديكى به پيشگاه حضرت حق مي‌شود، نماز جمعه است. خداوند در قرآن كريم از نماز جمعه به «ذكرالله» تعبير كرده است و از ميان ساير نمازها كه بهترين وسيله ى تقرب به مقام قرب هستند، نماز جمعه را به ذكر خاص مخصوص گردانيده و فرموده است :

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّـهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ) ٣٧

اى كساني‌كه ايمان آورده‌ايد، چون به نماز جمعه فراخوانده شديد، به سوى ذكر خدا بشتابيد و داد و ستد را رها كنيد. اگر دانا باشيد، اين كار برايتان بهتر است.

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : «كسى كه سه نماز جمعه را از روى عمد و بدون علت ترك كند، خداوند بر قلبش مهر نفاق مي‌زند.»٣٨

از امام باقرعليه‌السلام روايت شده است كه فرمودند : «ملائكه مقرّب در هر جمعه به زمين مي‌آيند و با آنها كاغذهايى از نقره و قلمهايى از طلاست. پس بر در مساجد بر كرسي‌اى از نور مي‌نشينند و نام اشخاصى را كه براى نماز جمعه حاضر مي‌شوند به ترتيب مي‌نويسند تا زمانى كه امام جمعه از مصلى خارج شود، همين‌كه امام خارج شد، دفترهاى خود را مي‌بندند.»٣٩

نماز جمعه دو ركعت است و به‌جاى نماز ظهر خوانده مي‌شود و داراى دو خطبه است. از حضرت علىعليه‌السلام روايت شده است كه فرمودند : «وقتى كه امام خطبه مي‌خواند، نبايد صحبت كرد و به جايى توجّه نمود،‌ مگر آن مقدار كه در نماز جايز است. همانا نماز جمعه دو ركعت قرار داده شده است، به مناسبت دو خطبه كه به جاى دو ركعت آخر محسوب مي‌شود. پس تا امام خطبه را تمام نكرده است،‌مثل اين است كه مشغول نماز هستي.٤٠

٢ - نماز عيدين

در دو عيد بزرگ اسلامى كه يكى عيد سعيد فطر و ديگرى عيد قربان است، مقرّر شده است كه در زمان امام معصومعليه‌السلام و نايبان ايشان مسلمانان دو ركعت نماز عيد به‌جا آورند. شرايط برپايى اين نماز مانند نماز جمعه است.

٣ - نماز آيات

هنگام گرفتن خورشيد و ماه، وقوع زمين لرزه و وزش بادهاى سخت و تاريك و ديگر امورى كه باعث ترس وبيم عموم مردم شود،‌دو ركعت نماز آيات بر مسلمانان واجب مي‌شود. كيفيت و شرايط انجام دادن اين فريضه در رساله‌هاى علميّه ذكر شده است.

_________________________

پى نوشت ها :

١. قرآن، بقره/ ٣.

٢. قرآن، بقره/٤٣

٣. الكافى، ج ٣، ص ٢٦٤؛ بحارلانوار، ج ٨٢، ص ٢٢٦.

٤. بحارالانوار، ج ٨٢، ص٢٠٢.

٥. قرآن، مدثر/ ٤٠-٤٥.

٦. قرآن، مدثر،/ ٤٨.

٧. بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٢٣٦.

٨. همان، ج ٨٣، ص ٩.

٩. قرآن، مؤمنون / ٩.

١٠. بحارالانوار، ج ٨٢، ص ٣٥٩.

١١. همان، ج ٨٣، ص ٢١.

١٢. المحجه ى البيضاء، ج ١، ص ٣٤٠.

١٣. همان، ج ١، ص ٣٣٩.

١٤. همان، ج ١، صص ٢٦٤ - ٣٦٥.

١٥. بحارالانوار، ج ٨٤، ص ٢٣٠.

١٦. المحجه ى البيضاء، ج ١، ص ٣٤٢.

١٧. همان، ج ١، ص ٣٤٣.

١٨. همان، ج ١، ص ٣٥٨.

١٩. همان، ج ١، ص ٣٤٤.

٢٠. بحارالانوار، ج ٢٢، ص ٤٥٤.

٢١. المحجه ى البيضاء، ج ١، ص ٣٤٩.

٢٢. سر الصلوه ى، ص ٥٠.

٢٣. قرآن، مؤمنون/ ١ - ٢.

٢٤. بحارالانوار، ج ٨٤‌، ص ٢٦٤.

٢٥. قرآن، بقره/ ٤٥.

٢٦. سر الصلوه ى، ص ٥٠.

٢٧. قرآن، عنكبوت/ ٤٥.

٢٨. قرآن، طه/ ١٢٤ - ١٢٦.

٢٩. قرآن، طه/ ١٤.

٣٠. قرآن، رعد/ ٢٨.

٣١. بحارالانوار، ج ٨٧، ص ١٤٨.

٣٢. همان، ج ٧٦، ص ٣٣٣.

٣٣. قرآن، اسراء/ ٧٩.

٣٤. وسائل الشيعه، ج ٨، ص ١٥٧.

٣٥. قرآن، سجده/ ١٧.

٣٦. بحارالانوار، ج ٧٤، ص ٣٥٢.

٣٧. قرآن، جمعه/ ٩.

٣٨. المحجه ى البيضاء، ج ٢، ص ١٤.

٣٩. همان، ج ٢، ص ٢٦.

٤٠. همان، ج ٢، ص ٢٨.

فصل دوم : روزه

يكى از پايه‌هاى اساسى دين مبين اسلام روزه است و بعد از نماز مهمترين دستور عبادى در اين دين مقدس محسوب مي‌شود. روزه، هم از نظر فردى و تهذيب نفس و هم از نظر اجتماعى و جامعه سازى داراى آثار مادى و معنوى بسيار مهمى است.

صوم در لغت به معنا خوددارى است و در اصطلاح شرعى آن است كه مسلمانان در ماه مبارك رمضان از اول اذان صبح تا مغرب، از خوردن، آشاميدن و انجام دادن كارهاى ديگرى كه شرع مقدس تعيين كرده است، اجتناب ورزند روزه در ميان اديان مختلف جهان به صورتهاى گوناگون وجود دارد. دراسلام نيز بر عموم مكلفان، در صورت نداشتن عذرى، واجب است كه يك ماه از سال را روزه بگيرند. اگر كسى به دليل داشتن عذر شرعى نتواند در ماه مبارك رمضان روزه بگيرد، فقط قضاى آن روزه ها بر او واجب مي‌شود. اما اگر شخصى از روى عمد حتى يك روز از ماه مبارك رمضان را روزه نگيرد، علاوه بر قضا، كفاره نيز بر او واجب مي‌شود. مجازات روزه نگرفتن در اسلام خيلى سنگين است و از اين مجازات معلوم مي‌شود كه روزه در مكتب اسلام از اهميت زيادى برخورداراست

در حديث معراج آمده است كه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از خداوند متعال سؤال كرد : «اى پروردگارمن! ميراث روزه چيست؟ خداوند فرمود : روزه حكمت را به ارث مي‌گذارد و حكمت، معرفت را و معرفت، يقين را؛ پس چون بنده به يقين نايل شود، سختى و آسايش زندگى براى او تفاوتى ندارد.»١

در اهميت روزه همين بس كه خداوند متعال در حديث قدسى فرموده است :

«الصوم لى و انا اجزى به.»٢

روزه براى من است و من خود پاداش آن هستم.

چنين پاداشى ارزش مادى ندارد، بلكه نويدبخش لقاى پروردگار است و اين پاداش مخصوص روزه‌دار است. اين تعبير فقط درباره ى روزه ذكر شده است و درباره ى عبادتهاى ديگر چنين بيانى وارد نشده است. اين حديث شريف به صورت ديگرى نيز تعبير شده است و آن اينكه فعل «اُجزي» را به صورت معلوم «اَجزي» بخوانيم، در آن صوت معناى حديث چنين مي‌شود : روزه براى من است و من پاداش آن‌را خواهم داد.

ابن‌اثير در كتاب النّهايه مي‌گويد : «يكى از نكاتى كه در توضيح اين حديث قدسى مي‌‌توان ذكر كرد، اين است كه هيچ كدام از مشركان و بت‌پرستان براى تقرّب به بتها روزه نمي‌گرفتند. آنان براى بتها نماز مي‌خواندند و قربانى نيز مي‌كردند، اما هيچ‌گاه براى آنان روزه نمي‌گرفتند. روزه يك فرمان الهى است و هيچ ملتى آن‌را جز براى پروردگار متعال، براى هيچ معبود باطلى انجام نداده است. بنابراين، خداوند فرمود : «الصوم لى و انا اجزى به.»

ابوحمزه مي‌گويد : «از امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه فرمود : هر كس از شما روزه بگيرد، در عالم غيب، در باغهاى بهشت از نعمتها و لذتها بهره‌مند مي‌شود، در آنها سير مي‌كند و ملائكه تا هنگام افطار براى او دعا مي‌كنند.»٣

خداوند تبارك و تعالى در اهميت روزه فرموده است :

«كل عمل ابن آدم هو له غير الصيام، هو لى و انا اجزى به.»٤

هر عمل فرزند آدم از آن اوست، بجز روزه كه از آن من است و من پاداش آن هستم.حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در اهميت روزه مي‌فرمايند :

«الصوم جنة من النار.»٥

روزه سپرى در مقابل آتش است.


3

4

5

6

7

8

9

10

11

12