برنامه زندگى

برنامه زندگى16%

برنامه زندگى نویسنده:
گروه: درس ها

برنامه زندگى
  • شروع
  • قبلی
  • 49 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11350 / دانلود: 3032
اندازه اندازه اندازه
برنامه زندگى

برنامه زندگى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.


1

فضيلت جهاد و مجاهد

در قرآن كريم آيات متعددى وجود دارد كه فضيلت و برترى جهاد را نسبت به اعمال ديگر بيان مي‌كند. در سوره ى توبه مي‌فرمايد :

( أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ .) ٨

آيا آب دادن به حاجيان و عمارت مسجدالحرام رابا عقل كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است، برابر مي‌دانيد؟ نه، نزد خدا برابر نيستند و خدا ستمكاران را هدايت نمي‌كند. آنان كه ايمان آوردند و مهاجرت كردند و در راه خدا به مال و جان خويش جهاد كردند، نزد خدا درجه‌اى عظيمتر دارد و كام‌يافته‌گان‌اند.

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در فضيلت مجاهد مي‌فرمايند : «خداوند سه كس را دوست دارد : كسى كه شب برخيزد و كتاب خدا را بخواند؛ كسى كه با دست راست خود صدقه دهد و آن را با دست چپ خود مخفى دارد و كسى كه با گروهى به جنگ برود و يارانش بگريزند و او در برابر دشمن بايستد.»٩

امام رضاعليه‌السلام نيز درباره ى فضيلت مجاهدان در راه خدا چنين فرمودند :

«للجنة باب يقال له باب المجاهدون، يمضون اليه فاذا هو مفتوح و هم متقلدون سيوفهم و الجمع فى المواقف و الملائكة ترحب بهم. .»١٠

بهشت را درى است كه آن را درِ مجاهدان نام نهاده‌اند و مجاهدان از آن در به بهشت وارد مي‌شوند، در حالى كه شمشيرهايشان را حمايل ساخته و در موقف گرد آمده‌اند و فرشتگان به آنها خوشامد مي‌گويند.

در فضيلت جهاد همين بس‌كه قرآن كريم آن را معامله و تجارت با خداوند و موجب دوستى حق تعالى معرفى مي‌كند. قرآن شريف مي‌فرمايد :

( إِنَّ اللَّـهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّـهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ) ١١

خداوند از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريده‌ است تا بهشت از آنان باشد. در راه خدا جنگ مي‌كنند، چه بكشند يا كشته شوند، وعده‌اى كه خدا در تورات و انجيل و قرآن داده است به حق برعهده ى اوست و چه كسى بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد كرد؟ بدين خريد و فروش كه كرده‌ايد، شاد باشيد كه كاميابى بزرگى است.

علامه طباطبايىرحمهم‌الله در تفسير اين آيه ى شريفه مي‌فرمايد :

«كلمة اشتراء به معناى قبول آن جنسى است كه در خريد و فروش در برابر پرداخت قيمت به انسان منتقل مي‌شود. خداى سبحان در اين آيه به كسانى كه در راه خدا با جان و مال خود جهاد مي‌كنند، وعده قطعى بهشت مي‌دهد و مي‌فرمايد كه اين وعده را در تورات و انجيل هم داده است، همان‌طور كه در قرآن مي‌دهد. خداوند اين وعده را درقالب تمثيل ريخته و آن را به خريد و فروش تشبيه كرده است؛ يعنى خود را خريدار، مؤمنان را فروشنده، جان و مال ايشان را كالاى مورد معامله، بهشت را قيمت و بهاى آن و تورات، انجيل و قرآن را سند آن خوانده است و چه تمثيل لطيفى به كار برده است. در آخر مؤمنان را به اين معامله بشارت داده و به رستگارى عظيمى تهنيت داده است.»١٢

قرآن كريم جهاد را موجب دوستى خداوند بيان مي‌كند و مي‌فرمايد :

( إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ ) ١٣

خداوند دوست دارد كسانى را كه در راه او در صفى به هم‌پيوسته همچون شالوده‌هاى سربى مي‌جنگند.

بر اساس اين آيه ى شريفه، كسانى كه در راه خداوند و برقرارى دين الهى محكم و استوار به جهاد با مشركان و كافران بپردازند، مورد محبت و دوستى حق تعالى قرار مي‌گيرند و اين منتهاى سعادت انسان است.

قرآن كريم براى مجاهدانى كه در جبهه‌ها به شهادت مي‌رسند،‌ارزش فراوانى قايل است و از روايات پيشوايان معصوم نيز اين نكته برداشت مي‌شود كه شهيدان راه خدا از مقام و منزلتى خاص برخوردار مي‌شوند. خداوند در قرآن مجيد درباره ى ‌شهيدان مي‌فرمايد :

( وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ) ١٤

كسانى راكه در راه خدا كشته شده‌اند مرده مپنداريد،‌ بلكه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزى داده مي‌شوند.

در روايتى آمده است هنگامى كه مجاهد به شهادت مي‌رسد، فرشتگان به زمين نازل مي‌شوند و او را به قصرى در بهشت مي‌برند كه براى او تعبيه شده است و وسايل زندگى او را تا روز قيامت در آنجا فراهم مي‌كنند. روز قيامت ملائكه او را نزد پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و زير لواى حمد مي‌برند و شهيد از آنجا محشر را تماشا مي‌كند. هنگامى كه شهيد از آب كوثر سيراب شد، همسر، فرزند، پدر، مادر و اقوام خود را زير لواى حمد جمع مي‌كند و پروردگار عالم نيز به خاطر او همه ي‌ خويشان و خانواده‌اش را مورد بخشايش خود قرار مي‌دهد و آنان در بهشت در همسايگى امام حسينعليه‌السلام ، سرور شهيدان، سكنى مي‌گزينند.

قرآن كريم و روايات پيشوايان معصومعليه‌السلام اين نكته را به ما مى آموزد كه شهيدانى كه با نثار جان خود در راه خدا موجب عظمت و سربلندى اسلام مى شوند،در بهشت در جوار پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قرار مى گيرند و روز قيامت در صف اول و همرديف انبيا و اوليا مى ايستند.

حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در فضيلت شهيدان فرمودند : «خداوند هفت فضيلت براى شهيدان راه خدا برشمرده است : با اولين قطره ى خونى كه از بدن شهيد بر زمين ريخته مى شود، تمام گناهان او آمرزيده مى شود؛ سر شهيد در كنار دو فرشته قرار مى گيرد و آنها گرد و خاك از چهره ى او مى زدايند و به او خوشامد مى گويند؛ از لباسهاى بهشتى بر اندام شهيد پوشانده مى شود؛ در بهشت پذيرايى كنندگان براى معطر كردن شهيد بر يكديگر سبقت مى گيرند؛ پيش از آنكه روح از پيكر شهيد جدا شود، جايگاه خود را در بهشت مي‌بيند؛ در بهشت به روح او گفته مي‌شود كه در هر جايگاه و مقامى كه مي‌خواهى اقامت كن؛ شهيد به وجه الله نظر مي‌كند و چشمان او روشن مي‌شود و شادمان از اين است كه از الطاف مخصوص الهى برخوردار مي‌شود و خشنودى پروردگار را درك مي‌‌كند.»١٥

حضرت علىعليه‌السلام نخستين كسى است كه در راه مبارزه با كافران و دشمنان اسلام و به منظور برقرارى عدالت و مساوات ميان مسلمانان شمشير خود را با اين شعار حماسه آفرين كه گراميترين مرگ كشته شدن در راه خداست، به‌كاربرد و راه جهاد را براى همگان هموار كرد. آن حضرت در نهج‌البلاغه درباره ى فضيلت جهاد سخنان گهربارى فرموده و از مجاهدان راه خدا ستايش و تمجيد فراوان كرده است. ايشان در زمينه ى شهادت مي‌فرمايند :

«. . ان اكرم الموت القتل، والذى نفس ابن ابى طالب بيده لالف ضربة بالسيف اهون على من ميتة على الفراش فى غير طاعة الله»١٦

همانا گراميترين مرگ كشته شدن است. سوگند به آن كه جان پسر ابوطالب به دست اوست، تحمل هزار ضربت شمشير بر من آسانتر از جان دادن در بسترى است كه در غير طاعت خدا باشد.

حضرت علىعليه‌السلام همچنين كسانى را كه سستى مي‌كنند و از رفتن به ميدان جنگ و جهاد خوددارى مي‌كنند، مورد نكوهش و انتقاد قرار داده است و مي‌فرمايد : «هر كس جهاد را ترك كند، لباس مذلت خواهد پوشيد.»١٧

اميرمؤمنانعليه‌السلام با سخنان پرشور خود تحول و حماسه ى شورانگيزى در روح شيعيان، در مقابل ستمگران به وجود آورد، به همين دليل بايد ما شيعيان به راستى سپاسگزار مولايمان علىعليه‌السلام باشيم، زيرا آن حضرت با گفتار و عمل خود شيوه ى مبارزه با ستمگران، عهدشكنان و منحرفان را به ما آموخت.

اقسام جهاد

جهاد از ديدگاه اسلام داراى اقسامى است كه مهمترين آنها عبارت‌اند از : جهاد ابتدايى، جهاد دفاعى و جهاد با نفس كه در اينجا به شرح اقسام مذكور مي‌پردازيم.

جهاد ابتدايى

در اين نوع جهاد، مسلمانان به منظور گسترش دين اسلام در سرزمينهاى كفر، اعتلاى كلمه ى توحيد، برقرارى احكام اسلامى و نجات انسانها از گمراهى و نادانى به جهاد برمي‌خيزند.

اين حركت جهادى در پاسخ به حمله و هجوم دشمن صورت نمي‌گيرد، بلكه با هدف عرضه ى دين اسلام به كافران و گسترش اين آيين نجات‌بخش در سراسر جهان تحقق مي‌پذيرد. در جهاد ابتدايى، هدف مسلمانان اساساً كشور گشايى و تجاوز به حقوق و آزاديهاى انسانهاى ديگر و گرفتن اموال آنان نيست، بلكه منظور اصلى آنان دعوت مردم به دين اسلام، گسترش حقايق دينى و ترويج شعاير مذهبى است.

در قرآن كريم آياتى درباره ى جهاد ابتدايى نازل شده است كه مسلمانان را در پرداختن بدين امر حياتى و انسان‌ساز راهنمايى مي‌كند. در سوره ي‌ توبه چنين مي‌خوانيم :

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ) ١٨

اى كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! با كافرانى كه نزديك شما هستند، جنگ كنيد تا در شما شدت و درشتى يابند و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است.

بنا بر اين آيه ى شريفه، يكى از اهداف جهاد ابتدايى اين است كه دشمنان اسلام در سپاه مسلمانان قدرت و قاطعيت ببينند و هيچ‌گاه به فكر حمله و تعرض به آنان نيفتند، بلكه سپاه اسلام را نيرومند و استوار بيابند كه با قدرت و اطمينان كامل به ميدان جنگ قدم مي‌گذارند و در راه خداوند از نثار جان خود دريغ نمي‌ورزند. هدف آنان نشان دادن قدرت اسلام، سرافرازى مسلمانان و شايستگى رهبرى مؤمنان است و اين هدفها در پرتو حمايت و يارى پروردگار به مؤمنان ارزانى شده است.

هنگامى كه خطرى جان، دين، فرهنگ، اقتصاد، ارزشها و اعتقادات مسلمانان را در سراسر جهان تهديد مي‌كند يا انسان‌هايى مورد ظلم و ستم گروهى قرار مي‌گيرند، بر مسلمانان واجب است كه براى دفع خطر و از بين بردن ظلم و ستم، به ميدان مبارزه و جهاد بيايند. اين در حقيقت نوعى جهاد ابتدايى محسوب مي‌شود، زيرا حفظ شئون جوامع اسلامى و حمايت از كيان اسلام بر همه ي‌ مسلمانان واجب است. از سوى ديگر، مسئله ى اساسى اقدام به جهاد، ريشه‌كنى كفر، شرك و فساد و جايگزينى دين مبين اسلام و برقرارى مبانى آن است.

اگر يكى از حكومت‌هاى جابر مانع نشر دعوت اسلام در ميان ملت خود شود و نيز مانع از اين شود كه مسلمانان صداى اسلام را به گوش توده ى مردم برسانند، بر مسلمانان لازم است كه با جنگ ابتدايى چنين مانعى را از پيش پاى اسلام بردارند تا مردم آزادانه بتوانند از تعاليم حيات‌بخش اسلام آگاه و از مزاياى احكام عادلانه ي‌ آن بهره‌مند شوند.

نمونه ي‌ ديگر جهاد ابتدايى در سوره ى حجرات چنين تعريف شده است :

«اگر دو گروه از مؤمنان با يكديگر به جنگ برخاستند، ميان آنان آشتى افكنيد و اگر يك گروه بر ديگرى تعدّى كرد، با آنكه تعدّى كرده است، بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر به فرمان خدا بازگشت، ميانشان صلحى عادلانه برقرار كنيد و عدالت ورزيد كه خدا عادلان را دوست دارد.»١٩

اين آيه ى شريفه نشان مي‌دهد كه پيكار با متجاوزان به منظور به‌وجود آمدن صلح و آرامش در جامعه ى اسلامى اهميت بسزايى دارد و جهاد فقط به جنگ با كافران و مشركان اختصاص ندارد. اسلام حكم مي‌كند كه حتى اگر گروهى از ايمان آورندگان هم به ظلم و تجاوز بر گروه ديگرى دست بزنند، بايد با آنان نيز مبارزه كرد تا نتوانند به تجاوز و ظلم خود ادامه دهند. دستورهاى اسلامى اين اصل اساسى را بيان مي‌كنند كه جوامع اسلامى براى به دست آوردن قدرت و توانايى به منظور استقرار احكام الهى بايد در ميان خود آرامش و امنيت را برقرار كنند. اگر برخى از اهل ايمان درصدد ظلم و تجاوز به گروه ديگرى باشند و امنيت را از جامعه ى اسلامى سلب كنند، در اين صورت با دشمنان اسلام فرقى نخواهند داشت و بايد آنان را از ستم كردن بازداشت.

شايان ذكر است كه هدف از اين نوع مبارزه فقط برپاداشتن عدالت و حفظ و تداوم صلح و آرامش در جامعه ى اسلامى است و به هيچ‌وجه جنبه ى كينه‌توزى و انتقامجويى شخصى در آن مطرح نيست.

يكى ديگر از مصداقهاى جهاد ابتدايى اين است كه مسلمانان وظيفه دارند با كسانى كه هرگونه كار حرام و گناهى را انجام مي‌دهند و موجب گسترش فساد و رواج بي‌دينى در جامعه مي‌شوند، به جنگ بپردازند و با جهاد خويش آنان را در مسير حركت به سوى پروردگار قرار دهند. قرآن كريم مي‌فرمايد :

( قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّـهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ) ٢٠

با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نمي‌آورند و چيزهايى را كه خدا و پيامبرش حرام كرده‌ است برخود حرام نمي‌كنند و دين حق را نمي‌پذيرند، جنگ كنيد.

جهاد دفاعى

هنگامى كه دشمنان به ناحيه‌اى از كشور اسلامى حمله كنند، بر تمام مسلمانان واجب است در مقابل آنان از دين، كشور، شرف و ناموس خود دفاع كنند و براى حفظ آنها از مال و جان خود دريغ نورزند. در اين جهاد، حتى بچه‌هايى كه به تكليف نرسيده‌اند اما توانايى دفاع دارند و نيز زنان كه در شرايط عادى جهاد از ايشان برداشته شده است، بايد در حد توان خود در دفاع شركت كنند. در جهاد دفاعى اذن و اجازة حاكم شرع لازم نيست و مسلمانان نبايد در شرايط حساس هجوم دشمن منتظر اجازة ولي‌فقيه باشند.

چنانچه كسى به سرزمين اسلام حمله كند ومال، ثروت، استقلال و آزادى آنان را مورد تعرض قرار دهد به منظور آنكه مسلمانان را تحت سيطره ى خود درآورد، در اين شرايط دين تكليف مي‌كند كه مسلمانان به دفاع برخيزند و از سرزمين اسلام و عزت و سربلندى خود دفاع كنند و هرگز تسليم دشمن نشوند.

قرآن كريم درباره ى جهاد دفاعى مي‌فرمايد :

( وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ) ٢١

اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله ى بعضى ديگر دفع نمي‌كرد، زمين تباه مي‌شد، ولى خدا بر جهانيان فضل و كرم خويش را ارزانى مي‌دارد.

نمونه ي‌ بارز جهاد دفاعى، هشت سال دفاع مقدس مردم ايران در برابر رژيم بعثى عراق است. در سالهاى دفاع مقدس همه ي‌ مردم ايران با حضور يكپارچه ى خود در تمام صحنه‌ها، از جبهه ى اسلام حمايت مي‌كردند. در صف مقدم جبهه، رزمندگان دلير اسلام، ارتشيان، سپاهيان، بسيجيان و عشاير كه همگى هدف واحدى را دنبال مي‌كردند، جان خود را بر كف نهادند و به مبارزه با دشمن پرداختند. در پشت جبهه نيز مردم با كمكهاى خود به حمايت و پشتيبانى از رزمندگان مشغول بودند.

در اين دفاع مقدس، زنان هم دوشادوش مردان به فعاليّت و تكاپو براى نجات كشور خود مي‌پرداختند و از نثار جان، مال،‌ فرزند، همسر و عزيزترين بستگان خود در راه دفاع از اسلام و ميهن دريغ نمي‌ورزيدند.

هر چند در اين دفاع مقدس، مردم ايران تحت رهبرى ولي‌فقيه به دفاع پرداختند، از ديدگاه اسلام حتى اگر اذن ولي‌فقيه هم نبود، باز هم مردم مكلف به دفاع از سرزمين و ارزش‌هاى خود بودند. البته، بهتر است حاكم شرع فرماندهى جنگ و مسئوليت آن را برعهده بگيرد.

ناگفته نماند كه در اين جنگ هشت ساله، دشمن از نيروى نظامى قوى و پشتيبانى مالى و نظامى قدرتهاى بزرگ برخوردار بود، اما ملت ايران به دليل داشتن ايمان مستحكم به حقانيت خود و با اتحاد و همبستگى توانست دشمن را از كشور خود بيرون راند.

در اين جنگ، جوانان برومند با نثار خون خود، جانبازان عزيز كه سند افتخار نظام مقدس جمهورى اسلامى هستند، با تقديم اعضاى بدن خود و آزادگان سرافراز با تحمل رنج و سختى دوران اسارت، زمينه‌هاى پيروزى ملت ايران را فراهم ساختند. اين عزيزان با داشتن ايمانى قوى و روحيه‌اى خلل‌ناپذير بر دشمن پيروز شدند و اين در تاريخ اسلام بي‌سابقه نيست.

در تاريخ پرفراز و نشيب اسلام، به خصوص در صدر اسلام، نمونه‌هاى فراوانى را مي‌توان مشاهده كرد كه سپاهيانى اندك با امكانات و تجهيزات جنگى ناچيز، به دليل داشتن روحيه‌اى قوى، با توكل به خداوند و ايمان به امدادهاى غيبى الهى به ميدان جنگ مي‌شتافتند و در مقابل دشمنان بهره‌مند از امكانات رزمى و سپاهيان بي‌شمار به پيروزى دست مي‌يافتند و دشمن را شكست مي‌دادند.

در صدر اسلام جنگها غالباً دفاعى بود و مسلمانان معمولاً در جنگها پيشقدم نمي‌شدند، بلكه همواره به دفاع از خود مي‌پرداختند و هنگامى كه دشمن از جنگ دست برمي‌داشت، آنان نيز از جنگ كنار مي‌رفتند و به نشر دين اسلام و تربيت و تهذيب انسانهاى مؤمن مي‌پرداختند.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در جنگ خيبر و فتح مكه نيز براى رفع توطئه و از بين بردن شرك و بت‌پرستى جنگ را آغاز كردند. در جنگ خيبر، يهوديان كه كافر حربى بودند، عليه اسلام توطئه و مردم را به جنگ با مسلمانان ترغيب و تشويق مي‌كردند. در آن شرايط، پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لازم ديدند كه براى نابودى توطئه اقدام كنند و دست دشمنان دين را كوتاه نمايند. در فتح مكه نيز پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى اينكه كافران قريش را از حمله به مسلمانان باز دارد و نيز براى از بين بردن و رفع شرك و بت‌پرستى جهاد كردند.

قابل ذكر است كه انقلاب پرشكوه اسلامى ايران كه از مكتب الهى و قرآن الهام گرفته بود و به دنبال آن هشت سال دفاع مقدس، زمينه ى مساعدى فراهم آورد تا استعدادها شكوفا شود و نيروى ابتكار و خلاقيت در مردم به وجود آيد، همه ى اينها در پرتو ايمان و اعتقادى بود كه دين مبين اسلام به ارمغان آورد و آن را به پيروان راه حق و حقيقت ارزانى داشت.

در جهاد ابتدايى شرايطى مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن، مرد بودن، سلامت از انواع بيماريها و تمكن و قدرت بر اداى نفقه وجود دارد، اما در جهاد دفاعى بسيارى از اين شرايط وجود ندارد، زيرا هدف از اين جهاد، دفاع هر چه سريعتر و بيشتر از مبانى اسلام و آبرو و شرف جامعه ى اسلامى و مسلمانان است. بنابراين، در جهاد دفاعى شرايط آسانتر شده است تا عده ى بيشترى از مردم را شامل شود و مسلمانان با تمام امكانات و نيروى خود از دين، جان و ناموس خود در برابر دشمنان تجاوزگر دفاع كنند و با آنان به مبارزه برخيزند.

جهاد با نفس

مبارزه با نفس امّاره كه به انجام دادن بديها فرمان مي‌دهد، بالاترين نوع جهاد محسوب مي‌شود. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جهاد با نفس را«جهاد اكبر» ناميدند. حضرت علىعليه‌السلام فرمودند :

«ان رسول الله صلى الله عليه و آله بعث بسريه فلما رجعوا قال : مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر، قيل : يا رسول الله و ما الجهاد الاكبر؟ قال : جهاد النفس ثم قالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : افضل الجهاد من جاهد نفسه التى بين جنبيه.»٢٢

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سپاهيانى را به مقصدى گسيل داشت، پس از بازگشت آنان فرمود : مرحبا به قومى كه از جهاد كوچكتر بازگشته‌اند، در حالي‌كه جهاد بزرگتر براى آنان باقى مانده است. پرسيدند : اى رسول خدا! جهاد بزرگتر چيست؟ فرمود : جهاد با نفس، سپس آن حضرت خاطرنشان ساختند كه برترين جهاد آن است كه انسان با نفس خود كه در بين دو پهلوى او قرار دارد، مبارزه كند.

به‌طور كلى، در درون آدمى هميشه ميان عقل،‌ وجدان اخلاقى و نفس امّاره ستيز وجود دارد. بين بعد ملكوتى و بعد حيوانى انسان هميشه جنگ و جدال هست. در برخى از انسانها عقل و وجدان اخلاقى بر نفس امّاره پيروز مي‌شود و در برخى ديگر نفس امّاره ى آنان زمام امور را در دست مي‌گيرد و بر آنان مسلّط مي‌شود.

انسانى كه بتواند نفس اماره را كه چون اسب چموش و سركشى است، دهنه و لگام ببندد و او را كنترل كند، بهترين وسيله ى عروج خود را به عرش الهى فراهم كرده است و مي‌تواند با‌ آن به جايى برسد كه جز خدا نبيند. شاعر در اين زمينه چه نيكو سروده است :

اگر درنده خويى ز طبيعتت بميرد

همه عمر زنده باشى به روان آدميّت

چنانچه نفس امّاره بر عقل انسان حاكم شود، از آن مركبى مي‌سازد و انسان را به سوى وادى نيستى و نابودى مي‌برد. تسلّط نفس امّاره بر آدمى منشأ تمام ظلمها و جنايتهاست. به‌خصوص اگر انسان هوشمندى نتواند نفس امّاره را مهار كند، مرتكب ستمها و جنايتهاى فراوانى مي‌شود. نمونه ى آن معاويه و عمرو عاص هستند. دو شخصيتى كه در تاريخ از آنان به عنوان انسانهاى هوشمند و با كياست نام‌برده شده است، اما آنان با پيروى از نفس امّاره، آن‌گونه ظلمها و جنايتها را كه تاريخ شاهد آن است، مرتكب شدند. هميشه در جامعه افرادى با پيروى از نفس امّاره از ظلم به انسانها لذت مي‌برند.

انسانهاى زيادى نيز توانسته‌اند نمفس امّاره را مهار و ملكه ى عدالت پيدا كنند. آنان توانسته‌اند اين نفس را از راه خودش مهار كنند. نفس اماره نابود شدنى نيست، ولى مي‌توان از راه عقلى و شرعى آن را كنترل كرد. قرآن كريم مي‌فرمايد :

( وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) ٢٣

من خويشتن را از گناه تبرئه نمي‌كنم، همانا نفس امّاره به بدى فرمان مي‌دهد، مگر آنكه رحم و شفقت خداوند مشمول حال آدمى گردد. به‌راستى كه پروردگار من آمرزنده مهربان است.

بزرگان و پيشوايان دين درباره ى جهاد با نفس روايات فراوانى نقل كرده‌اند كه در اينجا به ذكر نمونه‌هايى از آن مي‌پردازيم. حضرت علىعليه‌السلام مي‌فرمايند :

«اعلموا ان الجهاد الاكبر جهاد النفس فاشتغلوا بجهاد انفسكم تسعدوا.»٢٤

بدانيد كه جهاد اكبر، مبارزه با نفس است. پس به جهاد با خويشتن خود بپردازيد تا سعادتمند شويد.

حضرت علىعليه‌السلام در حديث ديگرى مى فرمايند :

«لا فضيلة كالجهاد و لا جهاد كمجاهدة الهوي.»٢٥

هيچ فضيلتى مانند جهاد نيست و هيچ جهادى هم تراز با جهاد با هوى و هوس نفسانى نيست.

امام كاظمعليه‌السلام در روايتى درباره ى مبارزه با نفس مى فرمايند :

«جاهد نفسك لتردها عن هواها، فانه واجب عليك كجهاد عدوك.»٢٦

با نفس امّاره خود پيكار كن تا آن را از تمايلات خود بر حذر داري. اين مبارزه همانند جهاد با دشمنان بر تو واجب است.

انسانهايى كه به دنبال به دست آوردن مال حلال هستند، افرادى كه پُست و مقام را براى خدمت به مردم مى پذيرند و از آن، براى ستم به آنان استفاده نمي‌كنند و اشخاصى كه رذيلتهاى اخلاقى را از خود دور مي‌كنند و به كسب فضيلتها مي‌پردازند، بر نفس خود مسلّط و به جهاد اكبر مشغول هستند.

حضرت علىعليه‌السلام مي‌فرمايند : «اگر بدن مرا بر روى خارها بغلطانند تا به شخصى ستم كنم، اين كار را نخواهم كرد و اگر تمام عالم را به من بدهند تا به مورچه‌اى ستم كنم، هرگز مرتكب چنين كارى نخواهم شد.»

علاوه بر موارد ذكر شده، در شرايط كنونى مي‌توان حضور در صحنه ى مسائل اجتماعى و سياسى جامعه ى اسلامى و تلاش در راه صدور فرهنگ انقلاب اسلامى را از مصاديق جهاد در اسلام دانست.

حضور در صحنه به معناى اين است كه مسلمانان نسبت به مسائلى كه در جامعه ى آنان اتفاق مي‌افتد، احساس مسئوليت كنند و هميشه مراقب باشند تا دشمن نتواند به دين و ارزشهاى آنان تعرّض كند.

اگر كسى از مرزهاى كشور خود مواظبت كند تا نقشه‌هاى دشمن را خنثى كند، خداوند متعال به ازاى هر شب پاسدارى در اين راه دويست هزار سال عبادت در نامه ى عمل او مي‌نويسد.

در جامعه ى انقلابى ما ملت مسلمان در تمام صحنه‌هاى انقلاب حضور دارند. در انتخابات شركت مي‌كنند و در مورد مسائلى كه به كشور و انقلاب مربوط مي‌شود، احساس مسئوليت مي‌كنند. هر گاه خطرى از سوى دشمنان يا مغرضان داخلى دين و ارزشهاي‌ مردم را تهديد كند، همه ى امت اسلامى، جوانها، پيرها، زنها و مردها همگى با اطاعت از ولايت فقيه در صحنه آماده مي‌شوند. اگر كسى بتواند توطئه دشمن را دفع كند، ولى با بي‌اعتنايى و مسئوليت گريزى با آن برخورد كند تا توطئه دشمن به نتيجه برسد، گناه بزرگى را مرتكب شده است.

صدور فرهنگ انقلاب اسلامى نيز يكى ديگر از مصاديق جهاد در زمان حاضر است. اگر مسلمانان بتوانند مفاهيم و فرهنگ انقلاب اسلامى و ارزشها و هدفهاى اين دين مقدس را به گوش مردم كشورهاى جهان برسانند، در واقع نوعى جهاد انجام داده‌اند.

بهترين نوع صدور انقلاب اين است كه مسلمانان با اعمال و رفتار خود موجب شوند تا ديگران به سوى آنان جذب بشوند. امام صادقعليه‌السلام مي‌فرمايند :

«كونوا دعاة الى الله بغير السنتكم و كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا.»٢٧

اى مسلمانان! بدون كاربرد زبانهايتان، مردم را به سوى خداوند دعوت كنيد ـ يعنى با اعمالتان ـ و براى ما زينت باشيد نه آنكه مايه ى خوارى و حقارت ما شويد.

هنگامى كه مردم ملاحظه كنند كه احكام و قوانين اسلام به درستى در جامعه پياده مي‌شود و در بازار مسلمانان تقلب، كم‌فروشى، رباخوارى و گران‌فروشى وجود ندارد، وقتى مردم جهان ببينند كه در جامعه ى اسلامى به قانون مساوات عمل مي‌شود، با علاقه ى فراوان به سوى انقلاب و اسلام جذب مي‌شوند.

امام صادقعليه‌السلام به شاگردان خود توصيه مي‌فرمودند كه من نمي‌خواهم پيروان ساير فرق اسلامى را تابع خود كنم، اما شما با رفتار و اعمال خود كارى كنيد كه توجه همه به سوى شما جلب شود و بگويند رحمت خدا بر آن امامى كه چنين پيروانى تربيت كرده است.

اگر مسلمانان بر طبق موازين اسلام عمل كنند، قطعاً همه ى مردم حتى مادي‌گرايان، يهوديان و مسيحيان به سوى دين مبين اسلام جذب مي‌شوند.

فلسفة جهاد در اسلام

خداوند متعال در وجود موجودات زنده غرايز گوناگونى قرار داده كه يكى از آن غريزه‌ها «غضب» است تا هرگاه حياط آنها در معرض خطر و تهاجم دشمن قرار گرفت، با تمام نيرو و ابزارى كه در اختيار دارند، از خود دفاع كنند.

در انسان همان گونه كه غريزه ى شهوت وجود دارد و بايد كنترل شود و در مسير مناسبى قرار گيرد، قوه ى غضب نيز وجود دارد. اگر اين غريزه از مسير اصلى خود كه همان دفاع است، منحرف شود، موجوب به وجود آمدن جنگهاى خانمان‌برانداز، تجاوز به سرزمين ديگران و از ميان بردن حقوق انسانهاى ديگر مي‌شود. اسلام اين‌گونه جنگها و ظلم به انسان‌ها را گناهى بزرگ مي‌داند.

بنابراين، جهاد امرى فطرى است و چنانچه دينى اين اصل مهم و منطبق با فطرت انسان را نداشته باشد، بر خلاف فطرت انسانى است و چنان دينى الهى و پذيرفتنى نخواهد بود.

دين اسلام براى جهاد ارزش فراوانى قائل است و جهاد و پيكار در راه خداوند را مايه ى نجات انسانها و حفظ حقوق آنان مي‌داند. اسلام معتقد است كه جهاد در راه خداوند خواه براى دفاع از جامعه ى اسلامى و حمايت از مظلومان و خواه براى حفظ دين و گسترش آن در سرزمينهاى ديگر باشد، در هر حال دفاع از حقوق انسانها محسوب مي‌شود. نابراين، در جوامع اسلامى براى دفاع از ارزشهاى دين، وجود يك نيروى دفاعى قدرتمند ضرورى احساس مي‌شود تا از چنين ايده‌هاى الهى و انسانى با ارزشى دفاع كند.

در جهاد اسلامى، جنگ و مبارزه با رهبران و پيشوايان كفر، فتنه و فساد از اهميت بييشترى برخوردار است. چنان‌كه خداوند متعال در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ ) ٢٨

با پيشوايان كفر قتال كنيد كه ايشان را رسم سوگند نگهداشتن نيست، باشد كه از كردار خود بازايستد.

اين آيه ى شريفه، اين نكته را در بردارد كه در پيكار با كفر و شرك، هدف اصلى، بيشتر رهبران و عوامل آنهاست، زيرا آنان به عنوان رهبر، گروهى از مردم مستضعف و ناآگاه را فريب مي‌دهند و به سوى انحراف و كفر سوق مي‌دهند يا با به‌وجود آوردن فضاى خفقان و ترس، مردم را به شرك و بت‌پرستى وادار مي‌كنند. با نابودى اين پيشوايان، ريشه‌هاى كفر هم از بين مي‌رود و چه بسا پيروان آنان نيز خود ارشاد و هدايت شوند و ديگر نيازى به جنگ با آنان نباشد.

پروردگار عالم در آيات متعددى د رقرآن كريم از آزمايش الهى سخن گفته است و در آن آيات، نعمتهاى الهى و همچنين مشكلات و گرفتاريها را وسيله‌اى براى امتحان و آزمايش انسانها معرفى مي‌كند. جهاد نيز يكى از موارد امتحان انسانها از سوى خداوند است. قرآن شريف مي‌فرمايد :

( أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّـهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّـهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ) ٢٩

آيا مي‌پنداريد كه به بهشت خواهيد رفت و حال آنكه هنوز خداوند معلوم نداشته است كه از ميان شما چه كسانى جهاد مي‌كنند چه كسانى پايدارى مي‌ورزند؟

پروردگار عالم جهاد را بر مسلمانان واجب كرد تا فتنه و فساد از جهان رخت بربندد و به آنان امر مي‌كند كه براى بر انداختن فتنه و فسادكاران، با آنان پيكار و مبارزه كنيد.

قرآن كريم مى فرمايد :

( وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّـهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ) ٣٠

با آنها بجنگبد تا ديگر فتنه‌اى نباشد و دين تنها از آن خدا شود. ولى اگر از آيين خويش دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست.

در اين آيه ى شريفه، امر شده است كه مسلمانان جنگ كنند تا فقط احكام و اوامر الهى بر مردم حكمفرما شود و فتنه از ميان برود. مقصود اين است كه كسانى با حيله و تزوير مي‌كوشند تا مسلمانان را از دين خود خارج كنند. در چنين شرايطى، فضاى جامعه ى اسلام به ترديد و شبهه آلوده مي‌شود، حق و باطل درهم مي‌آميزد و تفكيك آنها براى مسلمانان دشوار مي‌شود. در اين صورت، بايد با عوامل فتنه‌گر جنگيد تا حق از باطل تميز داده شود و عوامل انحراف از ميان برود.

در آيه ى ديگرى از قرآن كريم، فلسفه ى جهاد چنين بيان شده است :

( الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّـهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ) ٣١

و اگر خداوند بعضى را به وسيله ى بعضى ديگر دفع نكرده بود، ديرها، كليساها، كنشتها و مسجدهايى كه نام خدا به فراوانى در آنها برده مي‌شود، ويران مي‌شد و خدا هر كس را كه ياريش دهد، يارى مي‌كند و خدا توانا و پيروز است.

مراتب روزه

روزه از نظر فقهاى اسلام و علماى اخلاق داراى مراتب مختلفى است. مرتبه ى نخست آن، روزه ى فقهى است و آن روزه‌اى است كه مطابق دستورهاى فقهى گرفته شود. بدين معنا كه روزه‌دار قبل از اذان صبح نيت روزه كند و تا مغرب از مبطلات روزه پرهيز نمايد. از نظر فقهاى اسلام چنين روزه‌اى صحيح است و رفع تكليف مي‌كند. اين روزه انسان را از سقوط و گمراهى نجات مي‌دهد، ولى لزوماً موجب تقرّب انسان به درگاه الهى نمي‌شود. علماى اخلاق به چنين روزه‌اى، روزه ى عامّه گويند، زيرا عموم مردم بدين صورت روزه مي‌گيرند.

مرتبه ى دوم، روزه ى خواص است. در اين مرتبه روزه‌دار علاوه بر اينكه از مبطلات روزه پرهيز مي‌كند، از گناهان كبيره و صغيره نيز اجتناب مي‌ورزد؛ به عبارت ديگر، چشم، گوش، زبان و اعضاى بدن او هم روزه هستند.

روزه‌ دار چشم خود را از آنچه نهى شده است حفظ مي‌كند، گوش خود را از هر چيزى كه شايسته ى شنيدن نيست نگاه مي‌دارد، زيرا شنونده در معصيت دروغ و غيبت و غير آن، با گوينده شريك است. همچنين،‌زبان خود را از بيهوده گويى باز مي‌دارد،‌ يا خاموش مي‌نشيند يا به خواندن ذكرها و تلاوت قرآن كريم مشغول مي‌شود و سخنى كه مورد رضايت خداوند نيست، بر زبان نمي‌آورد. خلاصه آنكه دست، پا و همه ى اعضا و جوارح او از كارهاى ناشايست پرهيزمى كنند. چنين روزه اى به افراد خاصّى از انسانها اختصاص دارد و به آن روزه ى اخلاقى نيز مي‌گويند. محمد بن مسلم از امام صادقعليه‌السلام روايت كرد كه فرمودند :

«اذا صمت فليصم سمعك و بصرك و شعرك و جلدك- و عدد اشياء غير هذا- و قال : لا يكون يوم صومك كيوم فطرك. .»٦

چون روزه گرفتى، پس بايد گوش، چشم، مو و پوست تو نيز روزه‌دار باشند و اعضا و جوارح ديگر نيز همين‌طور، نبايد روزى كه روزه‌دارى با روزى كه روزه نيستى يكسان باشد.

شيخ محمد شبسترىرحمهم‌الله چه نيكو گفته است :

نپندارى كه روزه بسته كام است

زمن بشنو كه تا گويم كدام است

كه پرهيزد ز نمّامى و غيبت

ز گفتار دروغ و مكر و ريبت

ز بد ديده فراگير و فرو پوش

مكن غيبت و گر كردند منيوش

ز هر چه كار بد، يكسر حذركن

چو ديدى بد، چو باد از وى گذر كن٧

امام باقرعليه‌السلام فرمودند : «روزى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زنى روزه‌دار را ديد كه به كنيز خود دشنام مي‌داد. پس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند كه طعام بياورند و سپس به آن زن فرمودند : طعام بخور! آن زن گفت : اى رسول خدا! چگونه طعام بخورم در حالي‌كه روزه‌دار هستم. حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : آيا روزه‌دارى و به كنيز خود دشنام مي‌دهي؟ روزه تنها خوددارى از خوراك و نوشيدنى نيست. بدرستي‌كه خداوند روزه را حجابى در برابر كارهاى زشت و گفتارهاى ناروا قرار داده است،‌ زيرا اين گونه كارها نيز روزه را باطل مي‌كنند. چه اندك اند روزه‌داران و چه بسيارند گرسنگان.»٨

از نظر علماى اخلاق اگر رزوه‌دارى دروغ بگويد يا غيبت كند و به عيبجويى از مسلمانان بپردازد روزه ى او صحيح نيست و نمي‌تواند هنگام افطار به خداوند متعال عرض كند كه خداوندا براى تو روزه گرفتم و با روزى تو افطار مي‌كنم. چنين روزه‌اى از نظر اخلاقى پذيرفتنى نيست،‌ هر چند ممكن است از نظر فقهى و شرعى صحيح باشد و قضا و كفاره هم نداشته باشد.

زمن بشنو رها كن لعب و طيبت

دهان خود بشوى از لغو و غيبت

پس آنگه روزه‌گير از هر چه مَنهى است

اگر دانسته‌اى الصوم لى چيست٩

در روايتى آمده است كه يك روز از ماه شعبان پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اصحاب فرمودند : امروز روزه بگيريد و هنگام افطار نزد من آييد، آنگاه روزه ى خود را بگشاييد. پيرمردى خدمت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد و عرض كرد : اى رسول خدا! من و دو دخترم روزه‌دار هستيم، اجازه مي‌دهيد تا افطار كنيم؟ حضرت فرمودند : تو روزه هستى، اما دختران تو روزه نيستند. به خانه برو و به آنها بگو كه روزه آنان قبول نيست. پيرمرد با تعجب به خانه برگشت و به دخترانش گفت : رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايند كه روزه شما قبول نيست. در اين‌هنگام دختران در حالت كشف ديدند كه دولخته ى گوشت از دهانشان روى زمين افتاد. آنان با ناراحتى خدمت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفتند و عرض كردند : اى رسول خدا! ما ديشب گوشت نخورديم و امروز هم روزه بوديم، لخته‌هاى گوشت چيست؟ حضرت فرمودند : شما با زبان روزه،‌غيبت كرديد و كسى كه غيبت ديگرى را بكند،‌ مانند آن است كه گوشت مرده خورده باشد. مگر در قرآن نخوانده‌ايد كه مي‌فرمايد :

( وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ ) ١٠

و از يكديگر غيبت نكنيد. آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده ى خود را بخوريد؟ پس آن را ناخوش خواهيد داشت و از خدا بترسيد.

حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند : ‌«كسى كه در ماه (مبارك) رمضان از روى ايمان و به انگيزه ى انجام دادن تكاليف الهى روزه بدارد و گوش،‌ چشم و زبانش را از آنچه به مردم زيان مي‌رساند حفظ كند،‌ خداوند روزه ى او را مي‌پذيرد،‌ گناهان گذشته و آينده‌اش را مي‌آمرزد و پاداش صابران را به او عطا مي‌كند.»١١

حضرت فاطمهعليه‌السلام فرمودند :

«ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه؟»١٢

روزه‌دارى كه زبان،‌گوش، چشم و ساير اندامهاى خود را حفظ نكند، روزه‌اش به حال او چه سودى دارد؟

مرتبه ى سوم، روزه ى دل و باطن است. در اين مرتبه روزه‌دار علاوه بر پرهيز از مبطلات روزه و اجتناب از گناهان و حفظ اعضا و جوارح، دل و باطن خود را نيز متوجه حق مي‌كند و از شائبه غير خدا محفوظ نگه‌ مي‌دارد.

چنين روزه‌دارى از صبح تا مغرب دلش در محضر ربوبى است و خود را درپيشگاه خداوند متعال احساس مي‌كند. روزه ى دل به‌گونه‌اى ديگر نيز تعبير شده است و آن اينكه گناهان قلبى از قبيل كبر،‌ حسد، ريا، كينه، غرور و غيره در دل روزه‌دار راه نمي‌يابد و قلب او از انديشه‌هاى باطل و صفات ناپسند مبرّى است. حضرت علىعليه‌السلام مي‌فرمايند :

«صوم القلب خير من صيام اللسان و صيام اللسان خير من صيام البطن.»١٣

روزه ى قلب از روزه ى زبان و روزه ى زبان از روزه ى شكم بهتر است.

روزه ى قلب كه در برخى از متون عرفانى به روزه ى خاص الخواص تعبير شده است. داراى اين ويژگى است كه روزه‌دار در حالي‌كه روزه است، هيچ‌گونه انديشه ى غير خدايى به دل خود راه نمي‌دهد، زيرا توجه به غير خدا و انديشيدن درباره ى امور دنيوى و حتى اخروى موجب بطلان اين روزه است.

گرفته روزه ى خاصان درگاه

خوشا وقت كسى كه رفته اين راه

از آن پس روزه ى خاص الخواص است

كه پيش خاصگانش اختصاص است

ز دنيا فارغند از فرط غيرت

ز عقبى رسته‌اند از عين حيرت

بجز حق هر چه شان در خاطر آيد

از آن هم روزه ي‌ آنان گشايد١٤

قِسم اول روزه؛‌يعنى روزه ى فقهى و امساك از خوردن و آشاميدن و ديگرمفطرات روزه موجب رفع تكليف مي‌شود. قِسم دوم؛‌ يعنى روزه ى اعضا و جوارح ظاهرى موجب غفران الهى مي‌شود. قِسم سوم؛ يعنى روزه‌اى كه همراه با حضور قلب باشد و همه ى قواى باطنى، فكر و دل بنده هم در حال روزه باشد،‌ موجب تقرّب بنده به حق تعالى مي‌گردد و او در ظلّ حضرت معبود قرار مي‌گيرد و ميهمان خداوند مي‌شود. هر كدام از اين سه قِسم روزه، اجر و پاداش مخصوص به خود را دارد. روزه ى دل و باطن از روزه ى اعضا و جوارح مهمتر و روزه ى اعضا و جوارح هم از روزه ى خوردن و آشاميدن مهمتر است. اگر روزه ى دل و قلب ميسر نشد،‌روزه‌دار بايد بكوشد با گرفتن روزه ى خواص، دادن صدقه، اطعام روزه‌داران، توسل به اهل‌بييتعليه‌السلام و كمك به مستمندان زمينه ى قبولى روزه‌هاى خود را در درگاه ربوبى فراهم سازد. بهترين عمل براى روزه‌دار در ماه مبارك رمضان تلاوت قرآن مجيد است. روزه‌دار مي‌تواند از اين طريق كاستيهاى روزه ى خود را جبران كند. درباره ى تلاوت قرآن مجيد در روايات آمده است كه اگر روزه‌دار در ماه مبارك رمضان يك آيه از قرآن را تلاوت كند، اجر و ثواب يك ختم قرآن براى او نوشته مي‌شود. اگر كسى يك بار قرآن را در ماه رمضان ختم كند،‌ثواب و پاداش آن معادل هفت هزار ختم قرآن كريم در ماههاى ديگر است. درباره ى اهيمت تلاوت قرآن كريم، خداوند در سوره ى مزمّل مي‌فرمايد :

( فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ ۚ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّـهَ قَرْضًا حَسَنًا ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّـهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا ۚ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّـهَ ۖ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) ١٥

تا جايى كه ميسر مي‌شود، قرآن بخوانيد، [خداوند] مي‌داند چه كسانى از شما بيمار خواهند شد و گروهى به طلب روزى خدا به سفر مي‌روند و گروهى ديگر در راه خداوند به جهاد بر مي‌خيزند، پس تا جايى كه ميسر مي‌شود، قرآن بخوانيد.

اين آيه ى شريفه به اين نكته اشاره مى كند كه انسان در هر حالتى قرار دارد، چه در تندرستى و بيمارى، چه در سفر و حضر و چه در حال جهاد و مبارزه با دشمنان خدا بايد در حد امكان قرآن بخواند. رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايند :

«البيت الذى يقرء فيه القرآن يتراءى لاهل السماء كما تتراءى النجوم لاهل الارض.»١٦

خانه‌اى كه در آن قرآن خوانده مي‌شود،‌ در نظر اهل آسمان چنان مي‌نمايد كه ستارگان در نظر اهل زمين.

در جاى ديگرى از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است كه مي‌فرمايند :

«ان هذه القلوب تصدء كما يصدء الحديد قيل فما جلاءها قال ذكر الموت و تلاوة القرآن.»١٧

دلها مانند آهن زنگ مي‌زند. گفتند صيقل آ‌ن چيست؟ فرمودند : ياد مرگ و خواندن قرآن.

روزه ى حقيقى

از نظر قرآن قبولى اعمال بندگان مشروط به وجود خلوص در آنهاست. عملى كه به انگيزه ى تقرب به خداوند انجام شود، اگر با خلوص همراه باشد، پذيرفته است. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ) ١٨

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! صدقه‌هاى خويش را با منّت نهادن و آزار رسانيدن باطل نكنيد، مانند كسى كه اموال را از روى ريا و خودنمايى انفاق مي‌كند و به خداوند و روز قيامت ايمان ندارد.

قرآن در اين آيه ى كريمه هشدار مي‌دهد كه خدمتهاى خود را با منّت باطل نكنيد و در اعمال خود ريا و تظاهر نداشته باشيد. اگر تظاهر و خودنمايى در عملى باشد، علاوه بر آنكه آن عمل باطل است، گناه آن در حد كفر به خداوند و بي‌ايمانى نسبت به جهان آخرت است. بنابراين، چنانچه در روزه خلوص وجود نداشته باشد، جز تشنگى و گرسنگى فايده‌اى براى روزه‌دار نخواهد داشت. اگر شخصى براى ستايش مردم و خودنمايى و ريا روزه بگيرد، روزه او نه تنها باطل است، بلكه گناه آن در حد كفر به پروردگار عالميان است. حضرت علىعليه‌السلام فرمودند :

«كم من صائم ليس له من صيامه الا الظماء، و كم من قائم ليس له من قيامه الا العناء، حبذا نوم الاكياس و افطارهم.»١٩

چه بسا روزه‌دارى كه از روزه‌اش جز تشنگى نصيبى ندارد و چه بسا شب‌زنده‌دارى كه جز رنج و سختى بهره‌اى نمي‌برد. چه خوش است خواب هوشمندان و افطار آنها.

در قرآن كريم خداوند خطاب به پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايد :

( قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ) ٢٠

بگو شما را به يك چيز اندرز مي‌دهم : دو دو و يك يك براى خدا قيام كنيد، سپس بينديشد.

اين آيه ى كريمه همگان را به قيام لله كه همانا انجام دادن خالصانه ى اعمال براى خداست، دعوت مي‌كند و آن را اندرز يگانه و موعظه‌بخش بشريت معرفى مي‌كند.

اگر در يك ظرف غذا مقدار كمى مواد آلوده ريخته شود، محتويات ظرف هر چند غذاى خوشمزه‌اى باشد، غيرقابل استفاده مي‌شود. ريا و تظاهر هم اين چنين است، اگر در نماز، روزه و هر عمل عبادى ديگر ذرّه‌اى ريا و تظاهر وجود داشته باشد، آن اعمال ارزش خود را از دست مي‌دهند و مورد قبول درگاه احديّت قرار نمي‌گيرد. قرآن شريف مي‌فرمايد :

( صِبْغَةَ اللَّـهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ) ٢١

اين است نگارگرى الهى و كيست خوش نگارتر از خداوند.

اگر انسان بتواند به گفتار و كردار خود رنگ خدايى بدهد، عمل او با ارزش مي‌شود و نزد خداوند ارج و بها پيدا مي‌كند. چنانچه روزه‌دار با خلوص نيّت و تنها به خاطر خشنودى پروردگار روزه گرفت، چنين كسى مي‌تواند در وقت افطار بگويد :

«اللهم لك صمت و على رزقك افطرت و عليك توكلت.»٢٢

خدايا فقط براى تو روزه گرفتم و با روزى تو افطار مي‌كنم و تنها بر تو توكل مي‌كنم.

آدمى با پر و بال اخلاص مي‌تواند به عالم ملكوت پرواز كند و به جايى برسد كه جز خدا نبيند. وقتى همه ى افكار و اعمال انسان نور خدايى داشته باشد، شيطان نمي‌تواند او را فريب دهد. همان‌گونه كه در قرآن كريم آمده است :

( إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ) ٢٣

شيطان را بر كسانى كه ايمان آورده‌اند و بر خدا توكل مي‌كنند، تسلّطى نيست.

در روايتى نقل شد ه است كه يك عابد پرهيزگار و يك فاسق گناهكار وارد مسجد شدند. اما وقتى از مسجد بيرون آمدند، آن عابد،‌فاسق و آن گناهكار،‌پرهيزگار شده بود. راز اين تحول شگفت را از امام صادقعليه‌السلام پرسيدند،‌حضرت فرمودند : آن فاسق وقتى وارد مسجد شد، از گناه و عمل خود شرمنده گشت و خداوند را خالصانه عبادت كرد و متّقى شد. اما آن عابد صديق وقتى وارد مسجد شد،‌احساس غرور كرد و با خود گفت : من آن كسى هستم كه نماز شب مي‌خوانم. ماه مبارك رمضان روزه مي‌گيرم، در راه خدا جنگيده‌ام و چندين مرتبه عمره انجام داده‌ام،‌اين غرور موجب سقوط او گرديد و فاسق شد. از اين حكايت چنين برداشت مي‌شود كه اعمال آن عابد خالصانه نبوده است.

در روايتى آمده است : «الناس كلهم هالكون الا العالمون و العالمون كلهم هالكون الا العالمون و العالمون كلهم هالكون الا المخلصون و المخلصون فى خطر عظيم؛ همه ى مردم در معرض هلاكت قرار دارند، جز انسانهاى عالم و آشناى به دين؛ عالمان همگى در معرض هلاكت هستند، جز عمل كنندگان به دين؛ عمل كنندگان نيز همگى در معرض هلاكت هستند،‌ جز اخلاص پيشگان و مخلصان نيز در موقعيتى سترگ و در معرض خطرى عظيم قرار دارند.»

انسانهاى مخلص در معرض خطر شيطان قرار مي‌گيرند. شيطان با وسوسه ى پيوسته ى خود مي‌كوشد تا با وارد كردن نوعى ريا و تظاهر ارزش اعمال مؤمنان مخلص را از بين ببرد. ارزش يك ماه روزه، تلاوت قرآن و نماز شب، اگر با غرور، ريا و خودنمايى همراه شود، از ميان مي‌رود. در قرآن كريم آمده است كه شيطان به خداوند عرض مي‌كند :

( فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿ ٨٢ ﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ .) ٢٤

گفت به عزّت تو سوگند كه همگان را گمراه مي‌كنم، مگر آنها كه از بندگان مخلص تو باشند.

بندگان مخلَص كسانى هستند كه خداوند متعال بر قلب و روح آنان حاكم است. و عبادتهاى آنان فقط براى تقرب به حق تعالى و لقاى پروردگار است. شخصى كه خداوند بر دلش حاكم شده باشد،‌ديگر هوى و هوس به قلب او راه نمي‌يابد، افكار و خواطر شيطانى به ذهن او وارد نمي‌شود و در خطر وسوسه‌هاى شيطان قرار نمي‌گيرد. قلب المؤمن عرش الرحمن؛ يعنى قلب مؤمن عرش خداى رحمان است.

فوايد روزه

روزه از عبادتهايى است كه در تقويت ايمان و اراده و نيز تهذيب روح و روان انسان نقش مؤثرى دارد. پرهيز كردن از خوردن و آشاميدن و ديگر مبطلات روزه، موجب استحكام و استوارى ايمان و تقويت اراده مى شود. وقتى اراده قوى شود، جسم نيز از آن پيروى مي‌كند. روزه سبب شكستن شهوات و خواهشهاى نفسانى است و روزه موجب حيات دل و دورى انسان از گناهان مي‌باشد و آدمى بر اثر دورى از گناهان و پاك شدن از بديها مسير تعالى و رشد را طى مي‌كند. حضرت علىعليه‌السلام مي‌فرمايند :

«الاصيام اجتناب المحارم يمتنع الرجل من الطعام و الشراب.»٢٥

روزه دورى گزيدن از كارهاى حرام است،‌ همان‌گونه كه روزه‌دار از خوراك و نوشيدنى خوددارى مي‌ورزد.

از فوايد ديگر روزه،‌ تندرستى،‌ نشاط و شادابى جسم است. كسانى كه روزه مي‌گيرند،‌اين نشاط و شادابى را بخوبى در خود احساس مي‌كنند. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايند :

«صوموا تصحوا.»٢٦

روزه بگيريد تا تندرست بمانيد.

پيامبر اكرم در روايتى ديگرى مي‌فرمايند : «هر چيزى زكاتى دارد و زكات بدنها روزه است.»٢٧

روزه در سير و سلوك و پيمودن راه تقرب به پروردگار نقش مهمى دارد. استادان علم اخلاق براى تهذيب شاگردان خود به آنان دستور روزه ى مستحبى مي‌دهند. روزه مجاهدتى است كه در سوق دادن سالك به سوى مقصد اعلى و آماده كردن او براى لقاى حضرت حق كارساز است.

روزه موجب رفع گرفتارى و برآوردن بعضى از حاجتها در اين دنيا و خشنودى و لقاى پروردگار در جهان آخرت مي‌شود. امام صادقعليه‌السلام مي‌فرمايند :

«للصائم فرحتان : فرحة عند افطاره، و فرحه ى عند لقاء ربه.»٢٨

براى روزه‌دار دو هنگامه شادى و سرور است، نخست شادى وقت افطار و ديگرشادى هنگام ديدار پروردگار.

مهمترين اثر و بركت روزه به وجود آمدن روح تقوا و خداترسى در انسانهاست. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد :

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ) ٢٩

اى كساني‌كه ايمان آورده‌ايد! خداوند روزه را بر شما واجب گردانيد، همان‌گونه كه بر گذشتگان شما واجب شده بود، باشد كه تقوا پيشه كنيد.

در واقع، راز و حكمت وجوب روزه بر انسانها پديد آمدن روح و تقوا و خداترسى در آنهاست. از ديدگاه اسلامى مهمترن عنصر در خودسازى، تقواست. روح خداترسى در انسان موجب مي‌شود كه شيطانهاى درون و برون نتوانند بر او چيره شوند. در بينش قرآنى بهترين نماد تقوا و پرهيزگارى يوسف صديقعليه‌السلام است. او كه در معرض وسوسه ى شيطان درون و شيطان برون قرار گرفت و با استمداد از عنايت پروردگار، دامان خويش را پاك نگاه داشت. در ما آدميان كمتر كسى را مي‌توان يافت كه در چنان شرايط دشوارى كه يوسفعليه‌السلام با آن رو‌ به رو شد خود را از گناه باز دارد. تقواى يوسف موجب عزّت و سربلندى او شد. در مقابل، زليخا كه نماد هواپرستى و بي‌تقوايى بود، به خفّت و خوارى مبتلا شد و محبوبيت و بزرگى خود را از دست داد.

فايده ى ديگر روزه‌ آن است كه به مثابه معلم اخلاق انسان را تربيت مي‌كند. همان‌گونه كه معلم اخلاق، شاگردان خود را در رسيدن به مقصد و هدف متعالى كمك و راهنمايى مي‌كند، روزه نيز انسان را به هدفهاى با ارزش و والاى انسانى هدايت و او را در اين راه يارى مي‌كند.

در خصوص فوايد روزه در روايات معصومانعليه‌السلام آمده است كه روزه شكرگزارى از نعمتهاى الهى است، چرا كه به سبب روزه و گرسنگى، قدر نعمتهاى خداوند بر روزه‌دار آشكار مي‌شود و شكر آن نعمتها را به‌جا مي‌آورد.

فايده ى ديگر روزه، احسان كردن به مستمندان است، زيرا به سبب روزه و درك گرسنگى، حال فقيران بر روزه‌دار معلوم مي‌شود و اين باعث رقّت قلب و احسان به آنان مي‌شود.

از نظر معصومينعليه‌السلام به وجود آمدن حالت تضرّع و خشوع در روزه‌دار از مهمترين فوايد روزه محسوب مي‌شود، چرا كه روزه سبب برطرف شدن تيرگى باطن و كدورت دل است و جلاى دل نيز موجب تضرّع و خشوع است و تضرّع و خشوع هم قرب الهى را در پى دارد. روزه موجب صفاى دل، قطع اميد از مخلوق و انس به باري‌تعالى است. روزه موجب مي‌شود كه حساب بنده در روز قيامت سبك و حسنات او دو چندان شود.

در قرآن كريم آمده است :

( وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ ) ٣٠

از صبر و نماز يارى جوييد و اين دو جز براى اهل خشوع، امرى بزرگ و دشوار است.

در اين آيه ى كريمه به جاى روزه صبر گفته شده است، زيرا روزه يكى از مصاديق صبر است. بنابراين، معناى آيه به تعبير برخى از مفسران اين است كه در مشكلات و گرفتاريهاى خود از روزه و نماز يارى جوييد. بدين ترتيب، نماز و روزه دو عامل نيرومند معنوى هستند كه در هنگام بروز مشكلات مي‌توان با استمداد از آنها تلخى و دشوارى را بر خود هموار كرد.

فضيلت روزه‌دار

روزه‌دار در پيشگاه خداوند متعال داراى ارزش و مقام والايى است كه نمي‌توان آن را توصيف كرد. كسى كه به‌ خاطر رضاى پروردگار و خشنودى حق تعالى رنج گرسنگى و تشنگى را تحمل مي‌كند، اجر و ثواب بسيار زيادى نزد خداوند دارد. رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند :

«ان للجنة بابا يدعى الريان لا يدخل منه الا الصائمون.»٣١

بهشت را درى است به نام ريان كه از آن در، جز روزه‌داران به بهشت وارد نمي‌شوند.در خصوص فضيلت ماه مبارك رمضان در روايات آمده است كه تمام اعمال و حركات روزه‌داران در اين ماه در حكم عبادت پروردگار است. رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي‌فرمايند :

«الصائم فى عبادة الله و ان كان نائما على فراشه، ما لم يغتب مسلما.»٣٢

روزه‌دار در حال عبادت خداوند است، اگر چه در بستر خويش خوابيده باشد،‌ مادامى كه از مسلمانى غيبت نكند.

بنابراين، يكى از شروط قبولى روزه، حفظ حقوق اجتماعى ساير مسلمانان است و هنگامى خواب روزه‌دار در حكم عبادت پروردگار به حساب مي‌آيد كه وى از غيبت، تهمت، دروغ و شايعه پراكنى اجتناب ورزد.

امام صادقعليه‌السلام در فضيلت روزه‌دار مي‌فرمايند : «چنانچه كسى به خاطر خداى عزّوجل در شدت گرما روزه بگيرد و تشنگى بر او عارض شود، خداوند هزار فرشته بر او مي‌گمارد تا صورت او را دست بكشند و به او مژده نيكو دهند تا وقتى كه افطار شود، در آن هنگام خداى تعالى مي‌فرمايد : بوى تو چه خوش و جان تو چه نيكو ست! اى فرشتگان من! گواه باشيد كه من او را آمرزيدم.»٣٣

درباره ى نقش روزه در ارزش بخشيدن به اعمال و حالات روزه‌دار، مولاى متقيان علىعليه‌السلام مي‌فرمايند :

«نوم الصائم عباده و صمته تسبيح و دعاؤه مستجاب و عمله مضاعف، ان اللصائم عند افطاره دعوة لا ترد.»٣٤

خواب روزه‌دار عبادت، سكوتش تسبيح، دعايش مستجاب و عمل او داراى ارزش مضاعف است. همانا دعاى روزه‌دار هنگام افطار هرگز رد نمي‌شود.

اقسام روزه

روزه داراى اقسامى بدين شرح است : روزه ى واجب، روزه ى حرام، روزه ى مكروه و روزه ى مستحب.

روزه ى واجب، روزه‌اى است كه شرع مقدس آن را بر عموم مكلفين، با شرايط خاصى، واجب كرده است. مهمترين اين قسم از روزه، عبارت است از : روزه ى ماه مبارك رمضان و روزه‌اى كه به واسطه ى نذر، قسم و عهد بر انسان واجب مي‌شود.

روزه ى حرام، روزه‌اى است كه گرفتن آن در دين اسلام منع شده است. چنين روزه‌اى باطل است و موجب گناه و معصيت خداوند مي‌شود. مانند روزه ى عيد فطر و عيد قربان و روزه ى ايام تشريق براى حاجيانى كه در منى وقوف دارند.

روزه ى مكروه، روزه‌اى است كه نگرفتن آن بهتر از گرفتن آن است. مانند روزه ى روز عاشورا براى همه مكلفين و روز عرفه براى كسانى كه در صورت روزه گرفتن از خواندن دعا و مناجات باز مي‌مانند.

روزه ى مستحبى، روزه‌اى است كه گرفتن آن ترجيح دارد و از سوى معصومينعليه‌السلام در مورد آن سفارش شده است. كسانى كه به گرفتن روزه ى مستحبى موفق مي‌شوند، نزد خداوند داراى اجر مي‌باشند. روزه ى تمام ايام سال به غير از روزه‌هاى حرام و مكروه، مستحب است و در مورد بعضى از روزها بيشتر سفارش شده است. پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند :

«من صام ثلاثة ايام من كل شهر، كان لمن صام الدهر، لان الله عزّوجل يقول : من جاء بالحسنة فله عشر امقالها.»٣٥

كسى كه سه روز از هر ماه را روزه بدارد، مانند كسى است كه همه ى عمر را روزه داشته است. زيرا خداوند عزّوجل فرمود : هر كس يك نيكى كند، ده برابر آن به عنوان پاداش به او داده مي‌شود.

بنابر روايتى از امام رضاعليه‌السلام اين سه روز در هر ماه، عبارت از پنجشنبه ى اول، پنجشنبه ى آخر و اولين چهارشنبه بعد از روزه دهم ماه است. روزه‌هاى مستحب ديگر عبارت است از : سيزدهم،‌ چهاردهم و پانزدهم هر ماه، تمام ماههاى رجب و شعبان، روز اول تا نهم ذي‌الحجه، به ويژه عيد سعيد غدير، بيست‌و‌پنجم ماه ذي‌القعده، هفدهم ربيع‌الاول و بيست‌و‌هفتم رجب.

اسرار روزه

نماز، روزه و ساير احكام الهى داراى اسرارى است كه انسان مي‌تواند از آنها آگاه شود. راز اصلى عبادتها اين است كه روح انسان به كمك آنها از تيرگى گناهان و رذايل اخلاقى پيراسته و به زيور فضايل و مكارم اخلاقى آراسته گردد. هیچ دشمنى بدتر از دشمن درونى و نفس امّاره نيست. بنابراين، تمام عبادتها براى آن است كه انسان از راههاى مختلف از غرور و خودخواهى رهايى يابد و بر نفس امّاره پيروزشود. حكمت و راز عبادات،‌ كسب طهارت روح و پاكى روان است و اينكه انسان وجود خود را از هر چه غير خداست پاك كند. حضرت علىعليه‌السلام در مورد حكمت بعضى از عبادتها مي‌فرمايند :

«فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك، و الصلوة تنزيها عن الكبر، الزكوة تسبيبا للرزق، الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق. .»٣٦

خداوند ايمان را بر مردمان واجب كرد تا از آلودگى شرك پاك شوند، نماز را واجب گردانيد تا از كبر و خودپسندى پاك شوند، زكات را فريضه ساخت تا عاملى براى جلب روزى باشد و روزه را قرار داد تا وسيله‌اى براى آزمون اخلاص مردمان باشد.

يكى ديگر از اسرار روزه كه در روايات به آن اشاره شده است،‌تحمل گرسنگى و تشنگى و دورى از شهوات و تمالات نفسانى است. روزه‌دار با گرفتن روزه رابطه ى خود را با خداوند محكم و استوار مي‌كند و تحمل سختيها در راه رسيدن به محبوب و كسب رضاى او برايش آسان مي‌شود.

امام صادقعليه‌السلام در مورد يكى از اسرار روزه فرمودند : «خداوند روزه را واجب كرد تا فقير و غنى با يكديگر برابر شوند و سرّ آن، اين است كه ثروتمندان به رنج و گرسنگى مبتلا نشده‌اند تا به افراد فقير مهربان باشند، زيرا ثروتمند هر گاه چيزى بخواهد، قادر است آن را تأمين كند. پس خداوند عزّوجل خواست تا ميان آفريدگانش برابرى ايجاد كند و ثروتمندان طعم گرسنگى و رنج را بچشند تا بر ضعيف رقّت ورزند و به گرسنگان مهربانى كنند.»٣٧

اما باقرعليه‌السلام يكى ديگر از اسرار روزه را آرامش قلوب بندگان مي‌دانند و مي‌فرمايند :

«الصيام و الحج تسكين القلوب.»٣٨

روزه و حج مايه ى آرامش دلهاست.

______________________________

پى نوشت ها :

١. بحارالانوار، ج ٧٧، ص ٢٧.

٢. همان، ج ٩٦، ص ٢٥٥.

٣. وسائل الشيعه،ج ١٠، ص ٤٠٦.

٤. بحارالانوار، ج ٩٦، ص ٢٤٩.

٥. الكافى، ج ٤، ص ٦٢.

٦. همان، ج ٤، ص ٨٧.

٧. كنز الحقايق، ص ٨٩.

٨. بحارالانوار، ج ٩٦، ص ٢٩٣.

٩. كنز الحقايق، ص ٨٨.

١٠. قرآن، حجرات،/ ١٢.

١١. المحجه ى البيضاء، ج ٢، ص ١٢٤.

١٢. بحارالانوار، ج ٩٦، ص ٢٩٤.

١٣. شرح غررالحكم و دررالكلم، ج ٤، ص ٢٢٣.

١٤. كنز الحقايق، ص ٨٩.

١٥. قرآن، مزمل/ ٢٠.

١٦. نهج الفصاحه، ص ٢٢٣.

١٧. همان، ص ١٨٩.

١٨. قرآن، بقره/ ٢٦٤.

١٩. بحارالانوار، ج ٩٦، ص ٢٩٤.

٢٠. قرآن، سبا/ ٤٦.

٢١. قرآن، بقره/ ١٣٨.

٢٢. مفاتيح الجنان، ص ٣١٩.

٢٣. قرآن، نحل/ ٩٩.

٢٤. قرآن، ص/ ٨٢ - ٨٣.

٢٥. بحارالانوار، ج ٩٦، ص ٢٩٤.

٢٦. همان، ج ٩٦، ص ٢٥٥.

٢٧. همان، ج ٩٦، ص ٢٥٧.

٢٨. الكافى، ج ٤، ص ٦٥.

٢٩. قرآن، بقره/ ١٨٣.

٣٠. قرآن، بقره/ ٤٥.

٣١. بحارالانوار، ج ٩٦، ص ٢٥٢.

٣٢. الكافى، ج ٤، ص ٦٤.

٣٣. همان، ج ٤، ص ٦٤.

٣٤. بحارالانوار، ج ٩٣، ص ٣٦٠.

٣٥. همان، ج ٩٧، ص ١٠٨.

٣٦. نهج البلاغه، حكمت ٢٤٤.

٣٧. المحجه ى البيضاء، ج ٢، ص ١٢٤.

٣٨. بحارالانوار، ج ٧٨، ص ١٨٣.


4

5

6

7

8

9

10

11

12