زن از زبان قرآن

زن از زبان قرآن0%

زن از زبان قرآن نویسنده:
گروه: زنان

زن از زبان قرآن

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مركز فرهنگ و معارف قرآن
گروه: مشاهدات: 11035
دانلود: 2738

توضیحات:

زن از زبان قرآن
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11035 / دانلود: 2738
اندازه اندازه اندازه
زن از زبان قرآن

زن از زبان قرآن

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

زن از زبان قرآن

نویسنده: مركز فرهنگ و معارف قرآن

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

پيش گفتار

قرآن، تنها كتاب آسمانى است كه از تحريف مصون مانده و كلامى است كه بر بلندى قله فصاحت و بلاغت، هدايت و رستگارى را نويد مى دهد(١) و رمز و راز مكتوم عالم را باز مى گويد(٢) .

قرآن، عالى ترين معارف گنجينه غيب را با آهنگى روح نواز به عالميان هديه مى كند(٣) .

قرآن، سرشار از حقايقى است كه آدمى جز در پرتو وحى، از آن بهره مند نخواهد شد. نعمت بزرگى كه پروردگار هستى، عطاى آن را بر زمينان منتى بزرگ مى داند(٤) .

قرآن، چشمه سار بى پايان و فوران آب حيات است(٥) . اكسير سعادت و شراب جاودانگى است. شعاع پر فروغش، روشنى بخش ظلمتكده عالم ملك است(٦) .

قرآن، شورانگيزترين نغمه اى است كه جان هاى مشتاق را به خويش مى خواند. آواى آسمانى اش در اعماق وجود حق پويان، طنين انداز است و نقبى به سوى نور و آگاهى مى گشايد. مرواريد اشك، اين مستوره مقدس دل هاى پاك را همچون لطافت شبنمى با طراوت بر گونه ها جارى مى سازد(٧) و سرود وجد و ابتهاج را در دل سر مى دهد(٨) . انذارهايش تن و جان خاشعان را به لرزه و اضطراب در مى آورد و بشارت هايش، اميد و شوق به رحمت و فضل الهى را بارو مى سازد.

قرآن، حزن، شادى، بيم و اميد را در هم مى آميزد و فروغ بى پايان و شور و شتاب را در دل ها مى تاباند و در پرتو اين تحول شگرف، جان ها از هدايت و ايمان سرشمار مى شوند(٩) .

قرآن از محبس ظلمانى ملك تا اوج تابناك و طربناك ملكوت، راه رستگارى و صراط مستقيم را در آيينه آيه هاى نور، تصوير مى كند و حق پويان پاك نهاد را به ضيافت خويش فرا مى خواند.

چون به جان در رفت جان ديگر شود

جان كه ديگر شد جهان ديگر شود

همچو حق پنهان و هم پيداست اين

زنده و پاينده و گوياست اين(١٠)

جهان شمولى و جاودانگى آيات الهى قرآن، اقتضا ميكند كه در تمامى زمان ها، محور حل مشكلات و زداينده ظلمت و گمراهى باشد؛ از اين رو پيشرفت و تكامل علوم از طراوت و تازگى آن نكاسته، محوويت پيام آسمانى آن را مخدوش نمى سازد.

امروزه، با تراكم و انفجار اطلاعات، شاهد شبهات و پرسش هاى فراوان و موضوعات گوناگونى هستيم كه جهان پرالتهاب كنونى، بويژه جوامع اسلامى را به چالش فرا خوانده، دل مشغولان حقيقت و دين مداران پرسوز را به پاسخ گويى دعوت مى كند.

حوزه هاى علميه، سنگربانان شريعت نبوى و پاسداران انديشه علوى، پاسخ گويى به سوالات و شبهات اعتقادى را اصلى ترين رسالت خود دانسته و همواره اين نقش خطير را به زيبايى ايفا كرده اند.

گروه پاسخ به پرسش ها و شبهات قرآنى در مركز فرهنگ و معارف قرآن از زير مجموعه هاى دفتر تبليغات اسلامى، يكى از گروه هاى برخاسته از حوزه علميه در سال ١٣٧٧ با هدف پاسخ گويى به سوالات عقيدتى، كار خود را آغاز كرد.

حاصل تلاش اين گروه، پاسخ دهى به بيش از چهل هزار پرسش در زمانى كمتر از شش سال بود. تنوع و گستردگى پرسش ها كه از حدود دويست شهر از سراسر كشور ارسال شده است. رابطه مطلوب اين مركز با قشرهاى مختلف جامعه اسلامى را نويد مى دهد.

اين تلاش صادقانه كه به گسترش و تداوم ارتباطى صميمى و پرثمر، ميان حوزويان و آحاد مردم انجاميد. حاصل سفارش هاى موكد مقام معظم رهبرى، مراجع تقليد و مسئولان بلند پايه نظام جمهورى اسلامى ايران است.

از آن جا كه اين پرسش ها از متن جامعه برخاسته و نمايانگر شبهات و سوالات اعتقادى رايج عصر ما است، گروه پاسخ به پرسش ها و شبهات قرآنى تصميم گرفت، اين سوالات را در مجموعه هاى موضوعى و صنفى(١١) مستقل، چاپ و منتشر نموده، در دسترس جويندگان حقايق دينى قرار دهد؛ از اين رو اين وظيفه به عهده گروه گذاشته شد. در گام اول، دوازده پروژه مستقل پرسمان قرآنى در دستور كار قرار گرفت و پس از تدوين آيين نامه اجرايى پروژه ها و شناسايى محققان شايسته، كار آغاز شد.

قابل توجه است كه:

١. اختلاف سطح علمى، تفاوت سنى و تنوع فرهنگى پرسشگران، محققان را ملزم مى ساخت كه پاسخ ها را با توجه به ويژگى هاى پرسشگر، سامان دهند؛ گاه با زبانى ساده و بيانى عاميانه، پاسخ را فهم پذير مى ساختند و زمانى با بيان علمى - تخصصى، بلاغت و مطلوبيت پاسخ فراهم مى شد، با اين حال در تدوين اين مجموعه سعى بر اين شد كه پاسخ ها تا حد امكان يك دست شود.

٢. رسيدن به نظمى كاملا منطقى و تدوينى آرمانى با توجه به اهداف اين مجموعه كارى بس دشوار مى نمود كه اين مهم با حساسيت فراوان و جلسات متعدد كارشناسى از سوى اين مركز پيگيرى شد و تا حد امكان تامين گرديد.

٣. علاوه بر پاسخ گويى به شبهات و پرسش هاى گسترده، ارائه گزارشى از تلاش محققان براى راه يابى به پاسخ گويا و منطبق با سطح علمى، ويژگى هاى سنى، فضاى روحى و نيازهاى عاطفى پرسشگر، يكى ديگر از اهداف تدوين اين مجموعه است.

٤. ممكن است مستند يا متن ارجاعى برخى از پاسخ ها در نگاه فرزانگان و استادان با كاستى هايى همراه باشد. اين ملاحظات اغلب از نگاه ناظران علمى و گروه ياد شده نيز دور نمانده است؛ اما با توجه به سطح مخاطبان و اصولى كه مى بايست در پاسخ دهى رعايت شود، اين پاسخ ها براى ارسال به پرسشگر و همچنين انتشار آن براى عموم، مناسب ارزيابى شده است.

٥. عطوفت، شيوايى، اتقان، سادگى، اختصار، استناد و نيز ارجاع پرسشگر به نوشته هاى قابل فهم و در دسترس، اصول مورد توجه اين گروه در مسير شكل گيرى اين پاسخ ها است.

٦. مجموعه اى كه هم اكنون پيش روى شماست، پاسخ به پرسش هايى است كه با عنوان زن از نگاه قرآن تدوين شده است.

از همه افرادى كه در تهيه اين مجموعه، مركز را يارى كرده اند، به ويژه حجج الاسلام آقايان رضا محمدى، حميد ملكى، محمود لطيفى، محمد على محمدى، على كرجى، حسينعلى يوسف زاده، محمد صادق سيد نژاد خانم فرزانه حكيم زاده و... كه كار نظارت و بازنويسى و تدوين بر طرح را بر عهده داشته اند، كمال تشكر و قدردانى را داريم.

محمد صادق يوسفى

مدير مركز فرهنگ و معارف قرآن

گروه پاسخ به پرسش ها و شبهات قرآنى

مقدمه

زن كه تقريبا نيمى از پيكره اجتماع است، افزون بر دارا بودن مقام انسانى كه با مرد همتا و همسو است و مى تواند به مقام خليفه اللهى برسد، نقش تعيين كننده اى در ايجاد، بقا و گسترش نسل انسانى، پرورش و تربيت و ديگر خدمات فرهنگى داشته و دارد و همواره در طول تاريخ، همراه مرد، در فراز و فرودهاى زندگى اجتماعى، حضور فعال و موثرش را اثبات كرده است؛ به همين دليل، شخصيت انسانى زن و نقش هاى چشمگير او در خانواده و اجتماع و نيز ديدگاه دين اسلام به ويژه قرآن كريم نسبت به او هميشه مورد توجه دانشمندان اسلامى بوده است و همواره ابعاد هويتى او را مورد كنكاش قرار داده و در معرفى او كوشيده اند؛ به ويژه در سال هاى اخير كه به اهرم فشار دشمنان تبديل شده است. آنان آگاهانه، احكام و قوانين اسلامى درباره زنان را خشن و تبعيض آميز دانسته اند و به سبب عدم درك صحيح اين قوانين، پرسش ها و شبهات فراوانى ميان مردم، به ويژه زنان مطرح كرده اند.

نوشتارى كه پيش رو داريد، با عنوان پرسمان قرآنى زن در بر دارنده مطالبى در اين زمينه به صورت پرسش و پاسخ است.

اين مجموعه از چند فصل تشكيل شده است: در فصل اول به راز آفرينش زن، در فصل دوم به نسبت ميان مرد و زن، در فصل سوم به ويژگى هاى فردى و اجتماعى زن، در فصل چهارم به حقوق زنان، در فصل پنجم به زن در فقه اسلامى، در فصل ششم به بررسى موضوع حجاب و عفاف زنان، در فصل هفتم به بحث ازدواج و خانواده، در فصل هشتم به زنان نمونه و معيارهاى آنان و در فصل نهم به سرنوشت زنان با ايمان در قيامت پرداخته شده است.

گروه پاسخ به پرسش ها و شبهات قرآن مركز فرهنگ و معارف قرآن

فصل اول: آفرينش و شخصيت انسانى زن

پرسش: آيا از نخستين آيه سوره نساء برنمى آيد كه حضرت حواعليهما‌السلام از بدن حضرت آدمعليه‌السلام آفريده شده است چنان كه برخى مفسران در اين زمينه رواياتى نقل كرده اند كه زن از زيادى گل آدمعليه‌السلام يا از استخوان هاى چپ او آفريده شده است؟

خداوند متعال مى فرمايد:

( يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءًوَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ) (١٢) .

اى مردم! از (مخالفت) با پروردگارتان بپرهيزيد؛ همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (روى زمين) منتشر ساخت. از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مى خواهيد نام او را مى بريد! همچنين (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود پرهيز كنيد! زيرا خداوند مراقب شما است.

از اين آيه و مانند آن(١٣) برمى آيد كه حضرت حوا از همان حقيقتى آفريده شده است كه آدم و ديگر فرزندان او آفريده شده اند و اين آيه نشان مى دهد كه همه انسان ها از جمله حضرت حوا - كه نخستين زن است - همگى يك حقيقت دارند كه همان انسانيت است.

به بيان ديگر، اين آيه مى خواهد بيان كند كه انسان ها از حيث حقيقت و جنس يك هستند و با همه كثرتى كه دارند، همه از يك ريشه منشعب شده اند كه اين معنا از جمله وبث منها رجالا كثيرا و نساء... به روشنى استفاده مى شود.

ظاهر جمله و خلق منها زوجها مى فهماند كه همسر آدم از نوع خود آدم و انسانى مانند او است و اين افراد بى شمارى كه در كره زمين پراكنده شده اند، همگى از دو فرد شبيه به هم نشئت گرفته اند.

بنابراين، براى تفسير جمله و خلق منها زوجها بايد به آيات ديگر قرآن مراجعه كرد. در آيه ٢١ سوره روم آمده است:( وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ) از هاى او اين نشانه است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا كنار آنان آرامش يابيد و در آيه ٧٢ سوره نحل مى فرمايد:( وَاللَّـهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّـهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ) خداوند همسرانى از جنس خودتان براى شما قرار داد.

با دقت در اين آيات، آشكار مى شود كه ميان و خلق منها زوجها و خلق لكم من انفسكم ازواجا و نيز جعل لكم من انفسكم ازواجا تفاوت مفهومى وجود ندارد و كاملا روشن است كه مقصود از اين دو آيه، خلقت زن از بدن مرد نيست. آيه نخست سوره نساء نيز به همين معنا است است و مقصود از آن، خلقت زن از جنس مرد است.

بنابراين آنچه در بعضى تفسيرها آمده كه همسر آدم از بدن خود او خلق شده، صحيح نيست. اين تفسير از سوى امامان معصومعليهم‌السلام كذب شمرده شده است.

در روايت آمده است كه زاره بن اعين از امام صادقعليه‌السلام پرسيد: نزد ما مردمى هستند كه مى گويند: خداوند حوا را از بخش نهايى ضلع چپ آدم آفريد. امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداوند از چنين نسبتى منزه و برتر از آن است. آيا خداوند توان آن را نداشت كه همسر آدم را از غير دنده او بيافريند تا بهانه به دست شناعت كنندگان دهد كه بگويند: بعضى از اجزاى آدم با بعضى ديگر ازدواج كرد، سپس فرمود: خداوند پس از آفرينش آدم، حورا را به گونه نو ظهور پديد آورد. آدمعليه‌السلام پس از آگاهى از خلقت وى از پروردگارش پرسيد: اين كيست كه قرب و نگاه او مايه انس من شده است؟ خداوند فرمود: اين حوا است. آيا دوست دارى با تو باشد و با تو سخن بگويد و تابع تو گردد؟ آدم گفت: آرى پروردگارا! تا زنده ام سپاس تو بر من لازم است، آن گاه خداوند فرمود: ازدواج با او را از من بخواه؛ زيرا صلاحيت همسرى تو را جهت تامين علاقه جنسى نيز دارد و خداوند شهوت جنسى را به او عطا كرد(١٤) .

از اين روايت برمى آيد كه آفرينش حوا از استخوان چپ مرد يا از پس مانده گلى كه آدمعليه‌السلام با آن آفريده شد، پديد نيامده است؛ بلكه خلقت حوا، همانند خلقت آدم، بديع، نو ظهور و مستقل بوده است(١٥) .

راز آفرينش زن

پرسش شماره ١) فلسفه آفرينش زن از ديدگاه قرآن چيست؟

اين پرسش را از دو جنبه مى توان بررسى كرد:

نخست آنكه چون زن، انسان است، پرسش را مى توان اين گونه مطرح كرد:فلسفه آفرينش انسان چيست؟ كه در پاسخ آن گفته مى شود: هر فلسفه اى كه براى آفرينش مرد مطرح مى شود (مانند: عبوديت، رسيدن به كمال مطلوب و مقام خليفه اللهى و...) بدون هيچ كم و كاستى، براى زن نيز صادق است، همان گونه كه آيه( وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ) (١٦) اين مطلب را مى رساند؛ زيرا واژه انس در اين آيه، مرد و زن را دربر مى گيرد؛ پس بر اساس اين آيه، هدف از آفرينش زن،بندگى خداوند متعال است.

دوم آنكه پرسيده شود: فلسفه آفرينش زن در برابر مرد چيست؟ در اين باره گفت كه رسيدن دستگاه بزرگ آفرينش به هدف مورد نظر آفربننده آن و نيز حفظ نوع بشر، نيازمند همكارى و تعاون دو جنس مذكر و مونث است؛ از اين رو خداوند موجودات را به صورت مذكر و مونث آفريد تا با توليد مثل، نسل انسان از بين نرود و به كمال مطلوب برسد(١٧) ؛ بنابراين زن مكمل آفرينش است و مى توان گفت كه زن و مرد، مكمل يكديگر و مايه شكوفايى، نشاط و پرورش هم هستند، به گونه اى كه هر يك بدون ديگرى ناقص است؛ از اين رو يكى از فلسفه هاى آفرينش دو جنس زن و مرد، سكونت و آرامش آنها است( وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ) (١٨) ؛ و از نشانه هاى او اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا كنار آنان آرامش يابيد(١٩)

پرسش شماره ٢) راز آفرينش زن و مرد كنار يكديگر چيست؟

خداوند متعال آفرينش انسان ها را از زن و مرد، در آيات بسيارى به عنوان يك پديده بزرگ معرفى كرده است:( وَاللَّـهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْوَاجًا وَمَا تَحْمِلُ مِنْ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرٌ ) (٢٠) ؛ خداوند شما را از خاك، سپس از نقطه اى آفريد، آن گاه شما را به صورت زوج هايى قرار داد.

اين آيه و مانند آن، نشان مى دهد كه آفرينش زن و مرد كنار يكديگر، قانون، سنت الهى است كه فطرت انسان ها نيز با آن هماهنگ است؛ زيرا انسان به گونه طبيعى به جنس مخالف خود تمايل دارد و اين تمايل، از ريشه دارترين غرايز انسان و ضامن بقاى نسل او است(٢١) .

راز اين قانون و سنت الهى (آفرينش زن و مرد كنار يكديگر) را در چند مطلب بايد جست و جو كرد:

١. بقاى نسل انسان: با توجه به اينكه انسان اشرف مخلوقات است و جايگاه ويژه اى در نظام آفرينش دارد، سنت الهى بر اين تعلق گرفته است كه مرد و زن براى بقاى نسل خويش كنار يكديگر باشند. خداوند در اين باره مى فرمايد:

( فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ) (٢٢) ؛ همسرانى از جنس شما براى شما قرار داد و جفت هايى از چهارپايان آفريد و شما را به اين وسيله (همسران) زياد مى كند(٢٣) .

٢. مكمل يكديگر بودن: آفرينش انسان به گونه اى است كه دو همسر در زندگى زناشويى، مكمل يكديگرند. خداوند متعال در اين باره مى فرمايد( أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللَّـهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّـهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُون َ) (٢٤) ؛ آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها. همان گونه كه لباس، انسان را از سرما و گرما و از خطر برخورد اشيا به بدن حفظ كرده، عيب هاى او را مى پوشاند و زينتى براى تن آدمى محسوب مى گردد، دو همسر نيز يكديگر را از انحرافات حفظ كرده، عيب هاى يكديگر را مى پوشانند و هريك زينت ديگرى هستند.

پس اين دو جنس، مكمل يكديگر و مايه شكوفايى، نشاط و پرورش هم هستند؛ به گونه اى كه هر يك بدون ديگرى، ناقص است و طبيعى است كه ميان يك موجود و مكمل وجود او بايد چنين جاذبه اى وجود داشته باشد.

٣. آرامش و سكون: يكى از عناصر مهم در زندگى اجتماعى انسان ها، سكونت و آرامش است. خداوند متعال با آفرينش زن و مرد كنار هم، زمينه را براى دستيابى به اين آرامش فراهم كرده و مى فرمايد :( وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَالِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ) (٢٥) ؛ و از نشانه هاى او اين است كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا كنار آنان آرامش يابيد(٢٦) . اين آرامش اثرهاى مثبت بسيارى بر جسم و روح افراد خانواده و اجتماع دارد كه در جاى خود بايد به آن ها پرداخت.

پرسش شماره ٣) گويا ميان آيه ٢١ سوره روم كه در پرسش و پاسخ پيشين مطرح شد - و آيه ٢٨ سوره رعد كه مى فرمايد:( الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّـهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ) (٢٧) نوعى تناقض وجود دارد؛ زيرا آيه نخست، آرامش را ميان زن و مرد اثبات مى كند و اين آيه، تنها راه رسيدن به آرامش را ياد الهى مى داند! اين تنافى را چگونه مى توان حل كرد؟

آرامش از مفاهيمى است كه داراى مراتب شدت و ضعف است و در موارد گوناگون با عنوان هاى متعدد مى آيد؛ در موردى با كلمه سكونت و در مورد ديگر با عنوان اطمينان همراه است و اين از قبيل گرمى است كه در درجه اى خاص به ولرم و در درجه ديگر بهداغ تعبير مى شود. همان گونه كه ولرمى و داغى، دو مرتبه از يك واقعيت است، سكونت و اطمينان نيز كه در آن دو آيه آمده، دو مرتبه از حالت نفس انسانى است.

كلمه سكونت در آيه ٢١ سوره روم لتسكنوا اليها به معناى آرامشى است كه به سبب استقرار در مكان خاص و تمركز در يك موضوع مهم، مانند تشكيل خانواده به دست مى آيد كه اين مرتبه، يكى از مراتب پايين آرامش است و هر كسى كه به گونه مشروع، تشكيل خانواده دهد، مى تواند به آن برسد؛ مگر آنكه مانعى (مانند نبود تفاهم ميان دو همسر) در كار باشد.

از اين آيه برمى آيد كه آرامش زن و شوهر در پناه يكديگر، از مصاديق رحمت عامه خداوند است؛ از اين رو براى رسيدن به آن، جز تشكيل خانواده، چيز ديگرى نياز ندارد. بله، مراتب بالاتر آرامش، نيازمند نوعى تسليم در برابر خداوند است و خداوند آن را به عنوان پاداش به بندگان خود عطا مى كند و گاه از آن با كلمه سكينه ياد مى كند؛ مانند آنچه در آيه ذيل آمده:( هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّـهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّـهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ) (٢٨) ؛ او كسى است كه آرامش را در دل هاى مومنان فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمان آنها افزوده شود(٢٩).

اما آرامشى كه در آيه( الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّـهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ) (٣٠) آمده و با واژه اطمينان از آن ياد شده، يكى از مراتب بالاى ايمان و تقواى الهى است كه تنها راه رسيدن به آن، ياد و ذكر خداوند است؛ بنابراين اطمينان قلب، افزون بر ايمان قوى، نيازمند ياد هميشگى خداوند است و به دست آوردن اين گونه آرامش، تنها با رسيدن به مقام ذاكر ممكن است؛ پس ميان دو آيه هيچ گونه تنافى ديده نمى شود(٣١) .

معناى برابرى مرد و زن

پرسش شماره ٤) برابرى مرد و زن در اسلام به چه معنا است و حدود آن چيست؟

معناى برابرى مرد و زن آن است كه زن، هم در اصل انسانيت با مرد برابر است و هم مانند مرد در بهره مندى از موهبت هاى خدادادى اختيار كامل دارد و همان گونه كه مرد در تصرف در همه شئون حيات فردى و اجتماعى خود - جز مواردى كه ممنوع است - استقلال دارد، زن نيز داراى استقلال است و اسلام كه دينى فطرى است، اين استقلال و آزادى را به كامل ترين وجه به زبان داده است.

قرآن كريم مى فرمايد:( وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ) (٣٢) ؛

گناهى بر شماست نيست (اشكالى ندارد) كه هر چه مى خواهند درباره خودشان به طور شايسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج كنند).

ولى اين مطلب، به آن معنا نيست كه هر چه از مرد خواسته اند، از زن هم خواسته باشند؛ به بيان ديگر، درباره برابرى زن و مرد بايد توجه داشت كه اسلام زن و مرد را مساوى هم مى داند نه مشابه هم. تساوى به اين معنا است كه شرايط بدنى و ويژگى هاى روحى هر يك در ابعاد مختلف ملاحظه شود و به هر كس به تناسب استعداد، توان و نيازش، حقوق و وظايفى تعلق گيرد؛ ولى تشابه به معناى آن است كه در تمام موارد، حقوق و وظايف يكسان تعلق گيرد؛ بدون ملاحظه استعدادها و نيازهاى طبيعى و فطرى خاص هر گروه.

بنابر ديدگاه اسلامى، شرايط تكوينى انسان ها ملاحظه مى شود و در نتيجه، هر گروه متناسب با شرايط طبيعى خود به فعاليت هايى مى پردازند و از حقوقى بهره مند مى شوند؛ در واقع نوعى تقسيم كار و حقوق طبيعى بر اساس ناموس خلقت، بين زن و مرد ايجاد مى شود؛ براى مثال جسم زن، لطيف تر و نرم تر و جسم مرد، خشن تر و محكم تر باشد و احساسات لطيف (از قبيل: دوستى، رقت قلب و ميل به جمال و زينت) در زن، غالب تر و بيشتر از مرد باشد و در مقابل، نيروى تعقل اجتماعى در مرد، غالب تر از زن باشد؛ پس حيات اجتماعى زن، حياتى احساسى - عاطفى و حيات اجتماعى مرد، حياتى تعقلى است.

به سبب همين اختلافى كه در زن و مرد وجود دارد، اسلام در وظايف و تكاليف عمومى و اجتماعى كه قوامش با يكى از اين دو چيز (تعقل و احساس) است، بين زن و مرد فرق گذاشته و آنچه را كه ارتباطش به تعقل بيشتر از احساس است (مانند: ولايت، قضا و جنگ) مديريت آن را به مردان واگذار كرده و آنچه را كه ارتباطش به تعقل بيشتر از احساس است (مانند: ولايت، قضا و جنگ) مديريت آن را به مردان واگذار كرده و آنچه را كه ارتباطش بيشتر با احساس است، مديريت آن را ويژه زنان دانسته است؛ مانند پرورش و تربيت اولاد، تدبير منزل و مانند آن