زن از زبان قرآن

زن از زبان قرآن0%

زن از زبان قرآن نویسنده:
گروه: زنان

زن از زبان قرآن

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مركز فرهنگ و معارف قرآن
گروه: مشاهدات: 11101
دانلود: 2779

توضیحات:

زن از زبان قرآن
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11101 / دانلود: 2779
اندازه اندازه اندازه
زن از زبان قرآن

زن از زبان قرآن

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل ششم: زنان ويژه در قرآن

بهترين زنان از ديدگاه قرآن

پرسش شماره ٤٨) بهترين زنان از منظر قرآن كريم چه ويژگى هايى دارند؟

در قرآن به دو دسته از صفات خوب اشاره شده است:

١. خصوصياتى كه هر دو گروه زنان و مردان را شامل مى شود؛ براى مثال در سوره احزاب مى فرمايد: به يقين مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان با ايمان و زنان با ايمان و مردان مطيع فرمان خدا و مردان راستگو و زنان راستگو و مردان شكيبا و زنان شكيبا و مردان با خشوع و زنان فروتن و مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده و مردان روزه دار و زنان روزه دار و مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار به ياد خدا هستند و خداوند براى همه آنها مغفرت و پاداش بزرگ فراهم كرده است(٢٢١) .

در توضيح اين آيه كه صفات جامعى براى هر مرد و زن با ايمان بيان كرده، بايد گفت: اسلام با معرفت و شناخت آغاز مى شود و مسلمان با محبت و گرايش به خداوند و آخرت، به عمل روى مى آورد. اهل فروتنى و استقامت است. همواره خاشع بوده و ارتباطش با فقرا و ضعيفان نيز برقرار است و به گرفتارى آنها توجه دارد. صدقه مى دهد و در عين حال در همه حالات خويش، ياد خداوند را فراموش نمى كند تا عجب و غرور بر او غلبه نكند و اعمال خود را بزرگ نبيند و به ياد داشته باشد كه آنچه انجام داده، با امكانات خداوند بوده و اگر همه امكانات را هم به كار گيرد، تازه عبادت و طاعتش به اندازه خود او است نه به اندازه عظمت خداوند.

٢. به دليل برخى از ويژگى هاى جسمانى و مسئوليت و نقش خاصى كه زنان در حفظ سلامت خانواده و تربيت صحيح فرزندان دارند، صفات و خصوصيات پسنديده اى براى آنان بيان شده است.

قرآن در آياتى نظير آيات حجاب و آياتى كه درباره زنان پيامبران است، ويژگى هاى يك زن مسلمان را ترسيم كرده است كه به تعدادى از آنها اشاره مى كنيم:

١. فروتنى و حفظ عفت خويش، اموال و آبروى شوهر در غياب وى:( لرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّـهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّـهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ) (٢٢٢)؛ زنان صالح، زنانى متواضع هستند و در غياب (همسر خود) اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقى كه خداوند به آنها داده است حفظ مى كنند.

صالح به كسى مى گويند كه به شناخت و معرفت رسيده و فرمان خداوند را تنها براى او انجام مى دهد.

اطاعت و فروتنى - كه ترجمه كلمه قانتات است - نيز به اين معنا است كه بر آنچه انجام مى دهند، منتى نمى گذارند. اينها در آشكار و پنهان، آنچه را خداوند مى خواهد حفظ شود، حفظ شود، حفظ مى كنند كه اسرار و اموال همسر و حيا و عفت به وسيله زنان اشاره شده است:( وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّـهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) (٢٢٣) ؛ دامان خود را حفظ مى كنند.

٢. رعايت پوشش و دورى از خود آرايى( وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّـهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) (٢٢٤) ؛ زينت هاى خود را آشكار نكنند، مگر آن مقدار كه نمايان است و (اطراف) روسرى هاى خود را روى سينه خود بيفكنند (تا گردن و سينه آنها پوشيده شود.) در انتهاى همين آيه مى فرمايد: هنگام راه رفتن، پا بر زمين نزنند تا زينت هاى پنهانى آنها آشكار نشود.

٣. ترك نگاه به نامحرم: وقل للمومنت يغضضن من ابصرهن(٢٢٥) ؛ به زنان مومن بگو نگاه هاى خود را كوتاه كنند؛ يعنى چشم به نامحرم ندوزند و به او خيره نشوند.

٤. عفاف در سخن گفتن: حدود و موازين الهى را رعايت مى كنند و مراقب مخاطب نامحرم خود هستند و او را مراعات مى كنند و مواظب هستند كه هيچ مفسده اى از رفتار و گفتارشان برپا نشود و هيچ دلى به آنها متمايل نگردد و در او طمع نكند. در آيه ٣٢ سوره احزاب آمده است: فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض؛ نبايد در گفتار با نامحرم، صداى خود را نازك كنند تا آنهايى كه در دل هاى شان مرض است، در او طمع نكنند (و گفتارشان را مطابق حدود الهى انجام دهند.) همه اينها به سبب آن است كه هيچ زمينه آلودگى از ناحيه كسانى كه زمينه ساز فساد هستند، مهيا نشود(٢٢٦) .

٥. توحيد، پرهيز از دزدى و زنا، خوددارى از كشتن فرزندان خود، پرهيز تهمت و افترا درباره فرزندانى كه به دنيا آورده اند (آنها را به غير پدران واقعى نسبت ندهند) و سرانجام، پيروى بى قيد و شرط از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، شش دستور ديگرى است كه همه زنان صالح بايد رعايت كنند:اى پيامبر! هنگامى كه زنان مومن نزد تو آيند (با اين شرط كه) چيزى را با خدا شريك نسازند و دزدى نكنند و فرزندان خود را نكشند و بر كسى افترا و بهتان نزنند (فرزندى را كه به دنيا آورده اند به غير پدرش نسبت ندهند) و در هيچ كار شايسته اى با فرمان تو مخالفت نكنند، با آنان بيعت كن و براى آنان از درگاه خداوند آمرزش بخواه كه خداوند، آمرزنده و مهربان است(٢٢٧) .

زنان شايسته و برگزيده

١. حضرت زهراعليهما‌السلام

پرسش شماره ٤٩) چه آياتى در شان حضرت زهراعليهما‌السلام نازل شده است؟

قرآن كريم به نام حضرت زهراعليهما‌السلام و بسيارى از اولياى خدا تصريح نكرده است؛ اما تفسير و تاويل برخى از سوره ها و آيات، جز بر اشخاص خاصى تطبيق نمى كند؛ به گونه اى كه همه مفسران درباره آنها اتفاق نظر دارند(٢٢٨) .

آياتى كه درباره حضرت فاطمه زهراعليهما‌السلام نازل شده، دو قسم است:

يك قسم، تنها در شان حضرتعليهما‌السلام نازل شده كه آيات سوره كوثر در زمره اين دسته است و مفسران گفته اند كه مراد از كوثر، حضرت زهراعليهما‌السلام است.

قسم ديگر، آيات و سوره هايى است كه در شان اهل بيتعليهم‌السلام نازل شده و كه يكى از آنها حضرت زهراعليهما‌السلام است؛ از جمله:

١. آيه تطهير:( وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرً ) (٢٢٩) ؛ خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و شما را به طور كامل پاك سازد(٢٣٠) .

٢. آيه مودت( ذَٰلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّـهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ) (٢٣١) ؛ من براى امر رسالت هيچ پاداشى از شما نمى خواهم؛ تنها پاداشى كه مى خواهم دوستى خويشان و اهل بيت من است.

٣. آيه مباهله:( فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ) (٢٣٢) ؛ هرگاه بعد از علم و دانشى كه (درباره مسيح) به تو رسيد (باز) كسانى كه با توجه به محاجه و ستيز برخاستند به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما نازل خويش را دعوت كنيم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

هنگامى كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مسيحيان نجران را به دين اسلام دعوت كرد و براى آنها دليل آورد كه حضرت عيسىعليه‌السلام مخلوق است و پدر نداشتن او دليل نمى شود كه او خدا باشد و آنها زير بار نرفتند، حضرت با آنها قرار مباهله گذاشت كه هر كس دروغگو است، لعنت خدا بر او باشد و آنها چون ديدند حضرت با اهل بيت خود آمده، فهميدند كه او بر حق است و زير بار مباهله نرفتند، آن گاه حضرت با آنها مصالحه كرد تا جزيه بپردازند. مقصود از نسائنا در آيه بالا حضررت زهراعليهما‌السلام است.

٤. آيات مربوط به نزول قرآن در شب قدر: آيه سوم سوره دخان و سوره قدر در شان اهل بيتعليهم‌السلام نازل شده است. در روايات آمده است كه با دشمنان ما با سوره قدر و دخان احتجاج كنيد(٢٣٣) . در اين سوره آمده است كه ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم و ملائكه و روح با اذن پروردگار، امور را فرو مى آورند. حضرت مى فرمايند: اين مسئله اى است كه هر سال در شب قدر اتفاق مى افتد؛ اين امور بر چه كسى نازل مى شود؟ آن گاه حضرت مى فرمايند: اين امور بر ما اهل بيت نازل مى شود(٢٣٤) .

٥. علاوه بر آنچه گذشت، صدها آيه ديگر نيز درباره اين خانواده پاك نازل شده كه ذكر آنها از حوصله اين كتاب خارج است(٢٣٥) .

پرسش شماره ٥٠) با اينكه حضرت فاطمه زهراعليهما‌السلام از ازل الگوى تمام زنان بوده، چرا قرآن كريم بيشتر از حضرت مريمعليهما‌السلام سخن به ميان آورده است؟!

نام حضرت فاطمهعليهما‌السلام به سبب مصالح و حكمت هايى به صراحت در قرآن كريم نيامده؛ ولى او مصداق همه خصوصيات و ويژگى هايى است كه براى يك زن كامل وجود دارد. قرآن كريم حضرت مريم را برگزيده خدا دانسته و او را بر تمام زنان جهان برترى داده(٢٣٦) ؛ در واقع برترى حضرت مريمعليهما‌السلام نسبت به زنان جهان معاصر ايشان است و اين موضوع با آنچه درباره حضرت فاطمه زهراعليهما‌السلام رسيده - كه او برترين بانوى جهان است - منافات ندارد و اين حقيقت در روايات اسلامى نيز آمده است(٢٣٧) ؛ چنان كه پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد: مريم بانوى زنان زمان خود بود؛ اما فاطمهعليهما‌السلام بانوى همه بانوان جهان، از اولين و آخرين است(٢٣٨) .

برخى از دلايل و حكمت هاى تصريح نكردن قرآن به نام اهل بيتعليهما‌السلام عبارت اند از:

١. اگر نام اهل بيتعليهم‌السلام در قرآن مى آمد، به احتمال زياد، نااهلان قرآن را تحريف مى كردند و به سبب دشمنى با اهل بيتعليهم‌السلام و حذف نام ايشان از قرآن، در قرآن دست مى بردند؛ چنان كه در روايات اسلامى دست بردند. آنها بسيارى از رواياتى را كه درباره اهل بيتعليهم‌السلام بود نابود كردند.

٢. آمدن نام افراد در قرآن، دليل بر برترى آنان نيست؛ چنان كه در قرآن از زيد پسر خوانده پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نام برده شده، در حالى كه هيچ كس او را بهترين فرد پس از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نمى داند.

٣. در قرآن كريم، تنها كليات بيان شده و ذكر جزئيات بر عهده پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامان معصومعليهم‌السلام است؛ چنان كه ابوبصير از امام صادقعليه‌السلام پرسيد: مردم مى گويند: چرا از حضرت علىعليه‌السلام و اهل بيت او نامى در قرآن نيامده است؟ امامعليه‌السلام فرمودند: به كسانى كه چنين اعتراضى مى كنند، بگوييد: همان گونه كه نماز در قرآن آمده، ولى سه يا چهار (ركعت) بودن آن مشخص نشده و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را براى مردم تفسير كرد و نيز زكات و...؛ براى مثال در قرآن آمده است: ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ) (٢٣٩) ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از خدا و رسولش و اولى الامر اطاعت كنيد و... اين آيه درباره حضرت على و امام حسن و امام حسينعليهم‌السلام نازل شده است و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين مطلب را بيان فرمودند: هر كس من مولا (ولى امر) او هستم، پس على مولاى او است و(٢٤٠) ...

٢. حضرت مريمعليهما‌السلام

پرسش شماره ٥١) چه مسائلى درباره حضرت مريمعليهما‌السلام در قرآن آمده است؟

خداى متعال در قرآن كريم فرازهايى از زندگانى حضرت مريمعليهما‌السلام را بيان كرده است. حضرت مريم بر اساس آيات ٨٣ تا ٨٥ سوره انعام، از نسل حضرت ابراهيمعليه‌السلام است؛ زيرا در اين آيات، حضرت عيسىعليه‌السلام از طريق مادر به حضرت ابراهيمعليه‌السلام منسوب شده است. پدرش حضرت عمران از شخصيت هاى نامدار و به باور برخى، از انبياى الهى بوده است(٢٤١) . قرآن كريم نام مادر وى را ذكر نكرده، ولى مفسران گفته اند نام وى حنه است(٢٤٢) .

حضرت مريمعليهما‌السلام در يك حالت ناباورانه به دنيا آمد؛ زيرا مادرش منتظر پسرى بود تا او را خادم بيت المقدس گرداند، ناگهان نوزاد خود را دختر يافت، پس نام او را مريم نهاد و او و ذريه اش را از شيطان رجيم در پناه خدا قرار داد و خداوند دعاى او را به بهترين وجه پذيرفت(٢٤٣) .

از آنجا كه حضرت مريم پدر نداشت و مادرش او را نذر بيت المقدس كرده بود، او را به بيت المقدس برد و شخصيت هاى بزرگ بنى اسرائيل، از جمله حضرت زكرياعليه‌السلام در سرپرستى او به رقابت پرداختند و در نهايت به حكم قرعه، سرپرستى او به حضرت زكرياعليه‌السلام - كه شوهر خاله حضرت مريم بود - واگذار شد(٢٤٤) . زنى كه بنا است در آينده، فرزندى همچون حضرت عيسىعليه‌السلام به دنيا آورد بايد تحت سرپرستى حضرت زكرياعليه‌السلام - كه پيامبر خدا بود و در سن پيرى، كوله بارى از تجربه داشت - قرار گيرد.

حضرت مريمعليهما‌السلام در مدتى كه نزد زكرياعليه‌السلام بود، در مكانى كه قرآن از آن به محراب تعبير مى كند، مشغول عبادت بود و هرگاه زكرياعليه‌السلام بر او وارد مى شد، غذاى آسمانى نزد او مى يافت(٢٤٥) .

او از لحاظ معنوى تا جايى عروج كرد كه با فرشتگان گفت و گو مى كرد(٢٤٦) . خدا او را تطهير و پاك ساخت(٢٤٧) و از لحاظ كمالات معنوى به قدرى تكامل يافت كه او را برگزيده و بر زنان جهان برترى داد(٢٤٨) و الگوى مومنان معرفى كرد(٢٤٩) .

حضرت مريمعليهما‌السلام دخترى باكره و و بدون شوهر بود و حضرت عيسىعليه‌السلام بدون پدر از او متولد شد. داستان تولد حضرت عيسى در سوره مريم، در آيه هاى ١٦ تا ٣٣ بيان شده است.

٣. مادر موسى، زن فرعون و...

پرسش شماره ٥٢) سرگذشت چه زنان نمونه اى در قرآن كريم آمده است؟

به جز حضرت مريمعليهما‌السلام نام هيچ زن ديگرى در قرآن به صراحت برده نشده؛ اما از كارها و حالات چند زن در قرآن كريم حكايت شده است كه آثار و تبعات آنها مى تواند نشان دهنده دامنه عمل انسان باشد؛ به همين دليل قرآن كريم به اين حالت ها و اعمال بيشتر توجه كرده است تا نام اشخاصى كه عامل آنها بوده اند.

داستان مادر حضرت موسى(٢٥٠) كه در سوره قصص به آن اشاره شده است: فرعون كه خواب ديده بود يكى از پسران بنى اسرائيل، او را تخت سرنگون مى كند، تصميم گرفت پسران بنى اسرائيل را بكشد. موسىعليه‌السلام به طور پنهانى از مادر متولد شد و مدتى مادرش به او شير داد: ولى چون ماموران فرعون در جست و جوى نوزادان بودند تا آنها را بكشند، مادر حضرت موسىعليه‌السلام به دستور خداوند، موسىعليه‌السلام را در نيل انداخت، اما نگران بود كه چه بلايى بر سر كودكش مى آيد. خداوند به او فرمود: نترس و نگران نباش! ما او را به تو برمى گردانيم.

از آن سو، همسر فرعون (آسيه) موسىعليه‌السلام را از آبى كه از نيل منشعب شده بود و به كاخ فرعون وارد مى شد، گرفت و از فرعون خواست كه او را نكشد و به عنوان فرزند، قبولش كند و فرعون پذيرفت و اين از عجايب تاريخ است كه فرعون موسى را در دامان خود تربيت كرد. آنها تربيت موسىعليه‌السلام را به عهده گرفتند تا دشمن فرعون و مايه اندوه او به دست خودش بزرگ شود.

خداوند مى فرمايد: دل مادر موسى هراسناك شد و اگر به خاطر ايمانش نبود و اگر ما دل او را محكم نكرده بوديم، هر آينه او مطلب را فاش كرده بود. او به دليل استوارى ايمان، به خواهر موسى دستور داد پيگيرى كند. خواهر موسىعليه‌السلام نيز متوجه شد كه حضرت موسىعليه‌السلام به دست فرعونيان افتاده است. موسىعليه‌السلام به هيچ كس توجه نكرد و شير هيچ زنى را نخورد و خواهرش در مقام نصيحت به آنها گفت: من كسى را مى شناسم كه شايد اين فرزند از شيرش بياشامد و به اين ترتيب، وعده خداوند تحقق يافت و فرزند به مادر باز گردانده شد تا چشمش روشن شود و محزون نباشد و بداند كه وعده هاى خداوند، حق است(٢٥١) .

تا اينجا از سه زن (مادر حضرت موسىعليه‌السلام خواهر او و آسيه) سخن گفتيم. درباره همسر فرعون و تاثير عمل و ايمان او در سوره تحريم نيز سخن به ميان آمده است؛ آنجا كه خداوند براى اهل ايمان، به همسر فرعون مثل مى زند:( وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ) (٢٥٢) ؛ خداوند براى مومنان به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام كه گفت:پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش. دو زن ديگر كه قرآن با نيكى از آنها ياد مى كند، دختران شعيب اند. موسىعليه‌السلام به دليل كشتن مرد قبطى، تحت تعقيب بود. وقتى به چاه مدين رسيد، مردمى را ديد كه آب بر مى داشتند و دو دخترى كنارى نشسته بودند و داخل ازدحام و جمعيت نمى شدند؛ از آنها پرسيد: چرا نشسته ايد؟ آنها در پاسخ گفتند: پدر ما پير است و ما نمى توانيم براى حيوانات خود آب برداريم، صبر مى كنيم تا اين چوپانان باز گردند. آنها با همه گرفتارى و مشكلاتى كه داشتند، حدود را رعايت مى كردند تا با مردان برخوردى نداشته باشند. موسىعليه‌السلام براى آنها فراهم مى كند و بعد زير سايه اى مى نشيند و از خدا مى خواهد كه هر چه خير است براى او پيش آورد.

در اين هنگام يكى از دختران حضرت شعيب، از نزد پدرش باز مى گردد و با حياء پيام پدر را به موسىعليه‌السلام مى رساند كه پدرم، تو را دعوت كرده است تا اجرت كارت را بدهد. حضرت موسىعليه‌السلام داستان را براى حضرت شعيب تعريف مى كند و شعيبعليه‌السلام مى گويد: نترس! از دست قوم ظالم نجات مى يابى. در اين هنگام يكى از دختران مى گويد: پدر! او را اجير كن؛ زيرا او بهترين كسى است كه مى توانى اجير كنى؛ او مردى قوى و امين است، آن گاه حضرت شعيبعليه‌السلام يكى از دختران خود را به ازدواج او در مى آورد و مهريه او را كار موسىعليه‌السلام قرار مى دهد(٢٥٣) .

از مادر حضرت مريم و حالات و رفتار او و نيز همسر حضرت ابراهيمعليه‌السلام سخن به ميان آمده است. علاوه بر آنچه گذشت، در قرآن كريم به زنان و دختران پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، زنان مومنى كه با پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيعت كردند و... اشاره شده است.

پرسش شماره ٥٣) آسيه به چه دليل از خداوند خواست كه خانه اى براى او در بهشت بنا كند؟ مگر او غير از نگهدارى از حضرت موسىعليه‌السلام چه عمل نيك ديگرى انجام داده بود؟

آسيه (همسر فرعون) با آنچه فرعون انجام مى داد، مخالف بود و عمل او را نمى پسنديد؛ اما نمى توانست با او مخالفت كند. هنگامى كه فرعونيان موسىعليه‌السلام را از آب گرفتند، او با تدبير مانع كشتن موسىعليه‌السلام شد و به فرعون گفت: چشم من و تو به او روشن شد؛ او را نكش تا به ما سود برساند و او را فرزند خود قرار دهيم(٢٥٥) . او براى خدا از امكانات و سرورى در كاخ فرعون گذشت و اين كار بزرگى است. برخى براى كمترين چيز بدترين ظلم ها را مرتكب مى شوند؛ اما او براى رضاى خدا از همه چيز گذشت و بدترين شكنجه ها را تحمل كرد. آيا بعد از اين همه گذشت، سزاوار اين پاداش نيست؟ خداوند بهتر از چيزهايى كه در دنيا از آن گذشت، در آخرت براى او مهيا كرد. او از عزت و ثروت گذشت و خداوند همه اينها را در بهشت و در نزديكى خود به او عطا كرد(٢٥٦) .