درسنامه امام صادق (علیه السلام)

درسنامه امام صادق (علیه السلام)0%

درسنامه امام صادق (علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام صادق علیه السلام

درسنامه امام صادق (علیه السلام)

نویسنده: آيت الله سيد صادق حسينى شيرازى
گروه:

مشاهدات: 12754
دانلود: 2218

توضیحات:

درسنامه امام صادق (علیه السلام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 133 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12754 / دانلود: 2218
اندازه اندازه اندازه
درسنامه امام صادق (علیه السلام)

درسنامه امام صادق (علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

پاورقی ها

۱. كافى، ج ۸، ص ۲.

۲. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۱۰.

۱. متن نامه.

۲. فرقان، آيه ۷۷.

۳. بحارالأنوار، ج ۲، ص ۶۲.

۴. آيت الله ميرزا مهدى شيرازىقدس‌سره .

۵. بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۳۱۶.

۶. كافى، ج ۲، ص ۴۵۳.

۷. محمد بن مسلم بن عبدالله بن شهاب الزهرى ۵۸-۱۲۴ ق. از اعيان فقها و محدثين و تابعين بوده است. مالك بن انس، سفيان ثورى، سفيان بن عيينه و جمع ديگرى از محدثين از وى روايت كرده اند، وى احاديث بسيارى از حضرت سجادعليه‌السلام روايت كرده است. بعضى از علماى رجال او را از اصحاب امام صادقعليه‌السلام نيز شمرده اند. علماى اهل سنت بيش از اندازه او را ستوده اند و جلال الدين سيوطى او را اولين كسى مى داند كه حديث را تدوين نموده است. ريحانة الادب، ج ۲، ص ۳۹۸ و ۳۹۹.

۸. زهير بن قين از جمله اصحاب امام حسينعليه‌السلام است، امام بعد از شنيدن خبر شهادت مسلم در صحراى كربلا سفيرى به اردوى زهير فرستاد و از او طلب يارى كرد. زهير ابتدا امتناع كرد ولى با تشويق زنش هر دو به يارى امام شتافتند و سرانجام شهد شهادت نوشيدند.

۹. على نمازى شاهرودى ۱۲۹۳ ـ ۱۳۶۳ ش.، عالم دينى، فقيه،محدث و متكلم. در شاهرود به دنيا آمد پس از فراگيرى مقدمات نزد پدرش، به مشهد مهاجرت نمود و مدارج عالى سطح را نزد استادان مشهد فرا گرفت. در معارف و اخلاق از محضر ميرزا مهدى غروى اصفهانى بهره مند گشت. وى علاوه بر امامت جماعت يكى از مساجد مشهد به كار تأليف و تصنيف نيز اشتغال داشت. از آثار وى مى توان مستدرك سفينة البحار، ابواب رحمت، تاريخ فلسفه و تصوف، اركان دين، مقام قرآن وعترت در اسلام، فهرست منتهى الجمان، اثبات ولايت و آثار ديگرى را نام برد.

اثرآفرينان: زندگينامه نام آوران فرهنگى ايران از آغاز تا سال ۱۳۰۰ شمسى، ج ۶، ص ۶۴.

۱۰. ابوالنضر محمد بن مسعود بن محمد بن عياش، معروف به عياشى ؛ فاضل، اديب، مفسر، محدث، و از اعيان شيعه در عهد محمد بن يعقوب كلينى است. در فهرست ابن نديم ۱۵۷ كتاب به وى نسبت داده شده است كه مهم ترين آنها تفسير عياشى است. ريحانة الادب،ج۴، ص۲۲۰ و ۲۲۱.

۱۱. ابو عمرو محمدبن عمر بن عبد العزيز م: حدود ۳۴۰ ق. از ثقات علما ومحدثين اماميه است. از شاگردان محمد بن مسعود عياشى بوده و از وى روايت نموده است. وى در علم رجال تبحّر داشت و كتاب رجال او معروف است، نام اصلى اين كتاب معرفة اخبار الرجال يا معرفة الناقلين عن الأئمة الصادقين است. رجال كشى به دست شيخ طوسى تلخيص شده و اختيار الرجال يا اختيار الكشى ناميده شده است آنچه امروز در دسترس است همين خلاصه است و اصل كتاب وى بنا بر قولى موجود نيست. ريحانة الادب ج۵، ص۶۲ ـ ۶۳.

۱۲. ابو الخير ابو الحسن ابو العباس. احمد بن على بن احمد نجاشى اسدى كوفى، صاحب رجال مشهور، از علماى اماميه در قرن پنجم، از شاگردان سيد مرتضى است و از شيخ مفيد، هارون بن موسى تلعكبرى، احمد بن نوح سيرافى و احمد بن حسين ابن الغضائرى روايت كرده است از آثار وى مى توان رجال وى را نام برد. ريحانة الادب، ج۶، ص۱۳۴ و ۱۳۵.

۱۳. متن نامه.

۱۴. غررالحكم و درر الكلم، ص ۲۵۷، ح ۵۴۷۳.

۱۵. عده اى از زوار براساس اعتقاد يا نذر اموالى را در حرم پخش مى كنند.

۱۶. بحارالأنوار، ج ۸۴، ص ۳۳۹.

۱۷. عبدالله بن عباس بن مطلب بن هاشم، سه سال قبل از هجرت ـ ۶۸ ق. معروف به ابن عباس، از اكابر صحابه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و از شاگردان خاص اميرمؤمنان بود و رسول خدا بارها در حق او دعا كرد.

۱۸. نهج البلاغه، خطبه ۳۳ ؛ بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۷۶.

۱۹. نهج البلاغه، نامه ۴۵.

۲۰. طمرين به لباس دو تكه اى گفته مى شود كه يك تكه آن از شانه تا كمر را مى پوشاند و نصف ديگر آن از كمر تا ساق پاها را مى پوشاند. مطمار به ژنده پوش گفته مى شود.

۲۱. نهج البلاغه، نامه ۴۵.

۲۲. همان، نامه ۶۹.

۲۳. همان، خطبه ۱۶.

۲۴. سمرة بن جندب م: ۶۰ ق. از جنايت كاران عصربنى اميه است. بسيارى از مفسران شأن نزول آيهوَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ . بقره۲۰۷.» را حادثه ليلة المبيت مى دانند و برآنند كه آيه درشأن حضرت علىعليه‌السلام و جان فشانى ايشان درشب هجرت رسول خدا نازل شده اما سمرة بن جندب با گرفتن چهارصد هزاردرهم حاضرشدكه نزول اين آيه را درباره حضرت علىعليه‌السلام انكاركند و در مجمعى عمومى بگويدكه آيه درباره عبدالرحمان بن ملجم نازل شده است.وى نه تنها نزول آيه را درباره علىعليه‌السلام انكاركرد، بلكه آيه ديگرى را كه درباره منافقان است مربوط به علىعليه‌السلام دانست. آيه يادشده اين است:وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ . بقره ۲۰۴. ؛ و از ميان مردم كسى است كه در زندگى اين دنيا سخنش تو را به تعجب وا مى دارد، و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه مى گيرد، و حال آنكه او سخت ترين دشمنان است.» آن ملعون در دوران استاندارى «زياد» در عراق، فرماندار بصره بود و به سبب دشمنى با خاندان پيامبر، هشت هزار نفر را به جرم ولايت و دوستى با حضرت علىعليه‌السلام كشت. وقتى زياد از او بازجويى كرد كه چرا و به چه جرئتى اين همه آدم را كشته است و هيچ تصور نكرد در ميان آنان بى گناهى باشد، با كمال بى شرمى پاسخ داد: «لو قتلت مثلهم ما خشيت ؛ من از كشتن دو برابر آنان نيز باكى نداشتم.» شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج۴، ص۷۳ ؛ تاريخ طبرى، ج۲، حوادث سال پنجاهم هجرى.

۲۵. مستحب است شخص طلب كار، وقت بدهى خود را از بدهكار دريافت مى كند از او بپرسد كه پول را از كجا آورده است اين مطلب از آن رو نيست كه از حلال بودن پول اطمينان حاصل شود، بلكه حتى اگر طلبكار يقين داشته باشد از راه حلال بوده مستحب است سؤال كند تا مطمئن گردد بدهكار ضروريات زندگى اش را براى پرداخت دين نفروخته است.

۲۶. نهج البلاغه، نامه ۳۱.

۲۷. على بن حسين ۳۵۵ ـ ۴۳۶ ق.، معروف به سيد مرتضى و ملقب به ثمانين ذوالمثانين، ابوالمثامنين و علم الهدى، نسبش به امام موسى كاظمعليه‌السلام مى رسد، از استادان وى مى توان شيخ مفيد، خطيب ابن نباته، و شيخ حسين بن بابويه را نام برد. شيخ طوسى، قاضى ابن براج، ابوالصلاح حلبى،ابوالفتح كراجكى و سلار بن عبدالعزيز از شاگردان وى بوده اند. ريحانة الادب، ج۴، ص۱۸۳ ـ ۱۹۰.

۲۸. ابو جعفر محمد بن حسن بن على معروف به شيخ طوسى ۳۸۵ ـ ۴۶۰ق. مؤلف دو كتاب از كتب اربعه شيعيان به نام تهذيب و استبصار و بنيان گذار حوزه علميه نجف است. شاگردان بسيارى از شيعيان و عامه داشته است. اثر آفرينان، ج سوم، ص ۳۷۹و۳۸۹.

۲۹. سيد محمد مهدى طباطبايى بروجردى ۱۱۵۵ ـ ۱۲۱۲ق. فقيه، محدث، مفسر، مجتهد، و از شاگردان وحيد بهبهانى و شيخ يوسف بحرانى است در پانزده سالگى به درجه اجتهاد نائل آمد. از آثار وى مى توان مصباح و الدرة البهية را نام برد اثر آفرينان، ج۲، ص۳۵.

۳۰. ملا احمد بن محمد معروف به مقدس و محقق اردبيلى م: ۹۹۳ق. از محضر اساتيدى همچون شهيد ثانى بهره مند گرديد و پس از شهيد ثانى مرجعيت شيعه به وى رسيد او معاصر شيخ بهائى و ميرزا محمد استر آبادى صاحب رجال بوده است. از شاگردان او مى توان صاحب معالم و امير فيض الله تفرشى، و از آثار وى مى توان حديقة الشيعة، زبدة البيان فى براهين آيات أحكام القرآن را نام برد اثر آفرينان، ج۵، ص۲۷۰.

۳۱. شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ۱۲۷۵ ـ ۱۳۵۵ ق.، بنيانگذار حوزه علميه قم، از محضر استادانى همچون سيدمحمد طباطبائى فشاركى، آيت الله محمدتقى شيرازى وملا محمد كاظم خراسانى بهره مند گرديد. و با اصرار علما در قم رحل اقامت افكند و حوزه علميه اين شهر را بنيان گذارد، از شاگردان وى مى توان، آيات عظام مرعشى، شريعتمدارى و گلپايگانى را نام برد اثر آفرينان، ج۲، ص ۲۵۹.

۳۲. متن نامه.

۳۳. رحمن، آيه ۶۰.

۳۴. رعد، آيه ۲۲.

۳۵. وسائل الشيعه، ج ۱۶، ص ۱۴۶: «عن أبى جعفرعليه‌السلام فى حديث. قال: أوحى الله إلى شعيب النّبىعليه‌السلام إنى معذب من قومك مأة الف، اربعين ألفاً من شرارهم و ستين ألفاً من خيارهم، فقالعليه‌السلام : يا ربّ، هؤلاء الأشرار، فما بال الأخيار؟ فأوحى الله عزّوجل إليه: داهنوا اهل المعاصى و لم يغضبوا لغضبي».

۳۶. قلم، آيه ۹.

۳۷. آل عمران، آيه ۱۵۹.

۳۸. بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۲۹۸.

۳۹. وسائل الشيعه، ج ۱۵، ص ۳۶۹.

۴۰. نحل، آيه ۹۰.

۴۱. محمد باقربن محمد تقى مجلسى ۱۰۳۷ ـ ۱۱۱۰ ق.، محدث و فقيه بزرگ امامى، از محضر استادانى همچون شيخ عبدالله بن جابر آملى، شيخ على جبل عاملى و ملامحسن فيض كاشانى بهره مند گرديد. پس از فراگيرى علوم عقلى به علم حديث روى آورد و آثار بسيارى در اين زمينه من جمله كتاب عظيم بحارالانوار به رشته تحرير درآورد. از زمان شاه عباس دوم تا زمان سلطان حسين داراى مقام و قدرت دينى بود و عنوان شيخ الاسلامى از جانب سلاطين صفوى به وى عطا گرديد.

۴۲. رضى الدين ابوالقاسم على بن موسى بن جعفر ۵۸۹ ـ ۶۶۴ق. معروف به سيدبن طاووس، فقيه، متكلم، محدث و مورخ، مادرش دختر شيخ ورام بن ابى فراس حلى و مادر پدرش دختر شيخ طوسى است، با دو خليفه عباسى مستنصر و مستعصم معاصر بوده و با آنها رابطه خوبى داشته است. پس از تصرف عراق توسط مغولان تلاش فراوانى جهت جلوگيرى از ويرانى انجام داد. مقام نقابت علويان را با اكراه قبول كرد و تا آخر عمر در اين مقام بود. دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج۲، ص۵۴ و ۵۵.

۴۳. مسعود بن ابى فراس ورام. متوفاى ۶۰۵ ق فقيه و محدث امامى، نسبش به مالك اشتر نخعى مى رسد و جد مادرى سيد بن طاووس است كتاب تنبيه الخواطر و نزهة النواظر كه به مجموعه ورّام شهرت يافته از آثار اوست. ريحانه الادب، ج ۶، ص ۳۱۳ و ۳۱۴.

۴۴. بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۲۹۸.

۴۵. نمل، آيه ۱۴.

۴۶. يوسف، آيه ۸۹.

۴۷. هود، آيه ۱۱۹.

۴۸. متن نامه.

۴۹. در اصطلاح، قدرت استنباط احكام شرعى از ادله آنها را اجتهاد گويند.

۵۰. روم، آيه ۱۰.

۵۱. حجر، آيه ۱۹.

۵۲. بحارالأنوار، ج ۷۹، ص ۱۴۸.

۵۳. زمر، آيه ۴۷.

۵۴. بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۳۶۶.

۵۵. طور، آيه ۲۱.

۵۶. نجم، آيه ۳۹.

۵۷. زيارت مخصوصه حضرت اميرعليه‌السلام در روز عيد غدير، مفاتيح الجنان، ص۶۰۸، چاپ دارالثقلين، قم.

۵۸. در شورائى كه بعد از عمرو به دستور وى تشكيل شد به حضرت علىعليه‌السلام پيشنهاد شد كه در صورت عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر و سيره ابوبكر و عمر ما با تو بيعت مى كنيم حضرت فرمود كتاب خدا و سنت پيامبر را قبول دارم اما سيره آن دو را نه نمى پذيرم و به رأى و اجتهاد خودم عمل مى كنم.

۵۹. بحار الانوار، ج ۳۱، ص ۳۹۸.

۶۰. همان.

۶۱. كافى، ج ۱، ص ۵۹.

۶۲. در بعضى از نسخه ها تزلقوا آمده است. متن نامه.

۶۳. كافى، ج۲، ص ۱۱۵، باب الصمت وحفظ اللسان.

۶۴. بحار الانوار، ج ۳۱، ص ۱۹۷.

۶۵. همان، ج ۳۳، ص ۱۶۹، باب ما ورد فى معاويه.

۶۶. احتجاج، ج ۲، ص ۳۰۷. احتجاج زينب بنت على بن ابى طالب.

۶۷. نهج البلاغه، حكمت ۳۸۶.

۶۸. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۱۹۹ و ۲۶۲ ؛ مصباح المتهجد، ص ۷۱۹.

۶۹. غرر الحكم، ص ۴۷.

۷۰. براى نمونه: فمن اضطر غيرباغ و لا عاد فلا اثم عليه بقره، آيه ۱۷۳.؛ فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه بقره، آيه ۲۰۳. ؛ و من يفعل ذلك عدوانا و ظلماً نساء، آيه ۳۰.

۷۱. براى نمونه: و يتناجون بالاثم و العدوان و معصية الرسول مجادله، آيه ۸. ؛ وترى كثيراً منهم يسارعون فى الاثم و العدوان مائده، آيه ۶۲.

۷۲. مرحوم طبرسى در تفسير آيه ۶۲ از سوره مائده آورده است:

«الفرق بين الاثم والعدوان ان الاثم الجرم كائناً ما كان و العدوان الظلم» يعنى فرق بين اثم و عدوان اين است كه ارتكاب هر جرمى را اثم مى گويند، اما عدوان به ظلم گفته مى شود. تفسير مجمع البيان، ج۳، ص ۳۳۴.

۷۳. متن نامه.

۷۴. كافى، ج ۴، ص ۱۲، باب كفاية العيال و التوسع عليهم ؛ وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۵۴۲.

۷۵. بحار الانوار، ج ۶۳، ص ۱۴۰.

۷۶. اختيار معرفة الرجال، ص ۵۹۱ ـ ۵۹۲.

۷۷. شيخ عباس قمى فرزند محمدرضا معروف به محدث قمى م: ۱۳۵۹ ق. از شاگردان و ملازمان ميرزا حسين نورى بود و داراى آثار بسيار پر ارزشى همچون: بيت الأحزان فى مصائب سيدة النسوان، سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار، الكنى والألقاب، منازل الآخرة، منتهى الآمال فى مصائب النبى و الآل و مفاتيح الجنان مى باشد ريحانة الادب، ج ۴، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.

۷۸. سيد حسين طباطبائى قمى فرزند محمود ۱۲۸۲ ـ ۱۳۶۶ق. فقيه و مرجع تقليد، در قم به دنيا آمد. پس از فراگيرى مقدمات و دوره سطح در زادگاه خود، به سامرا عزيمت نمود و از محضر ميرزاى بزرگ شيرازى به مدت سه سال بهره مند گرديد. سال ۱۳۰۶ق به تهران رفت و نزد استادانى همچون ميرزا ابوالحسن جلوه و حسن آشتيانى تلمذ نمود. سال ۱۳۱۱ ق راهى نجف گرديد و در درس بزرگانى همچون ميرزا حبيب الله رشتى، آخوندخراسانى، سيد ميرزا محمدتقى شيرازى حاضر شد و ميرزاى شيرازى نيز او را پس از خود به عنوان مرجع تقليد معرفى نمود. سال ۱۳۳۱ق به مشهد رفت و در آن جا علاوه بر عهده دار شدن مرجعيت، حوزه درس و بحث تشكيل داد.در سال ۱۳۱۴ش به تهران آمد و از آن جا به عراق تبعيد شد كه اين تبعيد ده سال به طول انجاميد. سال ۱۳۲۱ش به قصد زيارت مشهد عازم ايران گرديد و در اين زمان بود كه موفق شد آزادى حجاب در ايران را رسميت بخشد، پس از اين ماجرا به كربلا بازگشت اثر آفرينان: زندگى نامه نام آوران فرهنگى ايران از آغاز تا سال ۱۳۰۰ ش، ج ۴، ص۳۵۸.

۷۹. سيد شهاب الدين مرعشى نجفى ۱۲۷۹ ـ ۱۳۶۹ش. اصولى، فقيه، محدث، رجالى، اديب و مورخ معاصر كه از مراجع تقليد بودند.

۸۰. بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۹۸، باب ۷.

۸۱. تحريم، آيه ۶.

۸۲. وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۱۸۶.

۸۳. شيخ محمودعراقى فرزند محمود، معروف به صاحب قوامع م: ۱۳۱۰ق، تهران. از اكابر علماى اماميه در اوائل قرن چهاردهم هجرى بود. او پس از فراگيرى مقدمات در سال ۱۲۵۵ق جهت ادامه تحصيل عازم بروجرد گرديد. پس از آن به مدت ده سال به شهرهاى سلطان آباد، تهران، مشهد و آذربايجان مسافرت كرد و عاقبت به نجف رفت و در درس شيخ مرتضى انصارى حاضر شد. با وفات شيخ به ايران آمد و در همدان اقامت گزيد. سال هاى پايانى عمر خويش را در تهران به سر برد و همان جا نيز رحلت كرد و جنازه وى به نجف اشرف انتقال داده شد.

۸۴. شيخ مرتضى انصارى فرزند محمد امين شوشترى م: ۱۲۸۱ ق. فقيه و اصولى بزرگ اماميه و معروف به شيخ اعظم و خاتم الفقهاء والمجتهدين بود. او در دزفول متولد شد و ابتدا نزد پدر و عموى خويش به تحصيل پرداخت. سال ۱۲۳۲ق به همراه پدر به عتبات عاليات رفت و به مدت چهار سال نزد سيد محمد مجاهد و شريف العلماى مازندارنى درس خواند. پس از آن به نجف رفت و نزد شيخ موسى بن جعفر كاشف الغطاء تلمذ نمود. سال ۱۲۴۰ق پس از مراجعه به زادگاهش رحل اقامت افكند و از ملا احمد نراقى اجازه اجتهاد دريافت نمود. براى بار دوّم سال ۱۲۵۰ق وارد عراق شد و پس از فوت مرحوم صاحب جواهر در سال ۱۲۶۶ق مرجع تقليد شيعيان گرديد. اثر آفرينان: زندگى نامه نام آوران فرهنگى ايران از آغاز تا سال ۱۳۰۰ ش، ج۱، ص۳۲۰.

۸۵. ملا احمد نراقى فرزند ملا مهدى م: ۱۲۴۴ يا ۱۲۴۵ق. از فحول علماى اماميه، فقيه، اصولى، محدث، رجالى، منجم، رياضى دان، حكيم، فيلسوف و شاعر مى باشد. او استاد شيخ مرتضى انصارى بود و از پدر خود و سيد بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشف الغطاء روايت مى كرده است. ريحانة الادب، ج ۶، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۲.

۸۶. مستدرك الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۸.

۸۷. متن نامه.

۸۸. تضرّع به معناى تواضع و زارى و گاه حتى به معناى فروتنى و كُرنش نيز آمده است.

۸۹. سيد عبدالله شبّر فرزند محمد رضا م: ۱۲۴۲ ق. از محدثين و فقهاى بزرگ اماميه در كاظمين بود.

۹۰. ص، آيه ۳۵.

۹۱. بحارالأنوار، ج ۹۰، ص ۱۶۶.

۹۲. جمعه، آيه ۱.

۹۳. اسراء، آيه ۴۴.

۹۴. هيچ عامى نيست مگر اين كه تخصيص مى شود، هر قانون كلى استثنائاتى دارد.

۹۵. بقره، آيه ۱۰۶.

۹۶. جمعه، آيه ۱.

۹۷. بحارالأنوار، ج ۲۴، ص ۲۱۰.

۹۸. من لايحضره الفقيه، ج ۱، ص ۲۸.

۹۹. مؤمنون، آيه ۱۴.

۱۰۰. روم، آيه ۱۴.

۱۰۱. خواب به خودى خود حجّت نيست، اما در روايت آمده است كه اگر خواب منطبق با خارج باشد درست است، و در كل دو نوع خواب صحيح است: خوابى كه با خارج انطباق دارد و ديگرى خوابى كه با ادله و روايات، موافق باشد. شيرازى

۱۰۲. سيد محمد كاظم يزدى.

۱۰۳. ابوعلى جميل بن دراج بن عبدالله نخعى از محدثين ثقه اماميه و از اصحاب امام صادق و امام كاظمعليهما‌السلام بوده و از آن بزرگواران بدون واسطه روايت مى كرده است. كتابى نيز دارد كه ظاهراً يكى از اصول اربعمأة است. وى در عهد امام رضاعليه‌السلام وفات يافت ريحانة الادب، ج ۷، ص ۵۱۶

۱۰۴. متن نامه.

۱۰۵. بحار الانوار، ج ۶۳، ص ۱۴۰.

۱۰۶. بحارالأنوار، ج ۶۳، ص ۳۳۶.

۱۰۷. حديد، آيه ۱۳.

۱۰۸. بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۴۵.

۱۰۹. همان.

۱۱۰. متن نامه.

۱۱۱. بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۳، باب ۵ باب دخوله الشعب و ما جرى بعده الى الهجرة و عرض نفسه على القبائل و...

۱۱۲. همان، ص ۶.

۱۱۳. همان، ص ۱۸.

۱۱۴. مراسم حج قبل از اسلام و از زمان حضرت ابراهيمعليه‌السلام در ميان عرب ها مرسوم بوده است. مشركان قبل از اسلام نيز حج به جا مى آوردند و خانه خدا را طواف مى كردند، اما در حين طواف مرتكب اعمال زشتى مى شدند. شيرازى.

۱۱۵. عثمان بن مظعون بن حبيب بن وهب الجمحى، صحابى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، قبل از اسلام از حكماى عرب بود. وى سيزدهمين مردى است كه اسلام آورد و دوبار به حبشه مهاجرت نموده، در جنگ بدر حاضر شد و به سال دوم هجرى درگذشت. پس از بازگشت از حبشه در پناه وليد بن مغيره وارد مكه گرديد و از آزار دشمن در امان بود. اما با چشمان خود مى ديد كه ساير مسلمانان در آزار و زيرشكنجه قريش به سر مى بردند و سخت ناراحت بود. لذا از وليد خواست كه در مجمعى عمومى اعلام كند كه از اين لحظه به بعد عثمان ديگر در پناه اونيست تا او نيز مانند ديگر مسلمانان باشد. وليد نيز اعلام كردكه از اين لحظه به بعد عثمان بن مظعون در پناه من نيست. عثمان نيز با صداى بلند گفت، تصديق مى كنم چيزى نگذشت كه شاعر و سخنور معروف عرب «لبيد» برآن جمع وارد شد و شروع به خواندن قصيده معروف خود نمود: «ألا كلّ شيء ماخلاالله باطل؛ هرموجودى جز خدا پوچ و بى اساس است». عثمان با صداى بلند گفت: «راست گفتى». لبيد مصراع دوم را خواند «و كلّ نعيم لا محالة زائل؛ تمام نعمت هاى الهى ناپايدار است». عثمان برآشفت و گفت اشتباه مى كنى، نعمت هاى سراى ديگر ناپايدار نيست. اعتراض عثمان، بر لبيد گران آمد و گفت اى قريش، وضع شما عوض شده است. اين فرد كيست؟ يك نفر از حضار گفت: اين ابله از آيين ما بيرون رفته و از شخصى مثل خودش پيروى مى كند. گوش به سخن او نده. سپس برخاست و سيلى محكمى به صورت او نواخت. و چهره او را سياه كرد. وليد بن مغيره گفت: اگر در پناه من باقى مى ماندى هرگز چنين آسيبى به تو نمى رسيد. عثمان گفت:در پناه خداى بزرگ هستم، وليد گفت،حاضرم بار ديگر به تو پناه دهم. گفت: هرگز نخواهم پذيرفت. لغت نامه دهخدا؛ فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام، ص ۱۳۵ و ۱۳۶.

۱۱۶. مستدرك الوسائل، ج ۲، ص ۳۳۷.

۱۱۷. احزاب، آيه ۲۱.

۱۱۸. انفال، آيه ۴۲.

۱۱۹. نجم الدين ابوالقاسم جعفربن حسن بن يحيى بن هذلى حلى،معروف به محقق حلى ۶۰۲ ـ ۶۷۶ ق. از فحول علماى اماميه در قرن هفتم و معاصر خواجه نصير طوسى بوده است. از شاگردان پدر و جد خود و نيز سيد فخاربن معد موسوى و سيد ابن زهره بوده است. ازآثار وى مى توان استحباب التياسرلاهل العراق، تلخيص الفهرست، شرائع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام و نهج الوصول الى علم الاصول را نام برد ريحانة الادب ج ۵،ص ۲۳۱ و ۲۳۶؛ لغت نامه دهخدا.

۱۲۰. شرائع الاسلام، ج ۲، ص ۳۱۹ و ۳۲۰.

۱۲۱. محمد حسن بن باقر شريف اصفهانى م:۱۲۶۴يا۱۲۶۸ق. از فحول علماى اماميه از شاگردان سيد جواد عاملى صاحب مصباح الكرامه، شيخ جعفر كاشف الغطاء و پسرش شيخ موسى كاشف الغطاء مى باشد نسبت كتاب معروف وى جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام. به فقه جعفرى، مانند نسبت بحارالانوار مجلسى است به اخبار اهل بيتعليهم‌السلام . او در اين كتاب فروع فقه را به همراه ادله آنها آورده است. تأليف اين كتاب شريف بيشتر از سى سال به طول انجاميده است ريحانه الادب ج۳، ص ۳۵۷ و ۳۵۸.

۱۲۲. جواهر الكلام، ج ۲۹، ص ۲۱.

۱۲۳. احزاب، آيه ۲۱.

۱۲۴. ابوعبدالله محمدبن نعمان، معروف به شيخ مفيد م: ۴۱۳ ق. فقيه،اصولى،محدث،رجالى و متكلم و از شاگردان جعفربن محمد قولويه، شيخ صدوق، ابوغالب رازى، احمد بن محمد بن حسن بن وليد بوده است. سيد رضى، سيد مرتضى،شيخ ابوالفتح كراجكى، شيخ طوسى و سلاربن عبد العزيز ديلمى، از شاگردان مبرز شيخ بوده اند. وى داراى تأليفات بسيار از جمله: احكام أهل الجمل، الإختصاص، الإرشاد فى معرفه حجج الله على العباد، الإستبصار فى ما جمعه الشافعى من الأخبار، الإنتصار، التمهيد،كشف الإلتباس، المقنعه مى باشد. ريحانة الادب ج۵،ص ۳۶۱-۳۶۵.

۱۲۵. انفال، آيه ۴۲.

۱۲۶. احقاف، آيه ۳۵.

۱۲۷. صدر آيه مربوط به سوره فاطر، آيه ۴ و ذيل آن مربوط به سوره انعام، آيه ۳۴ است. ممكن است قرائت امام، قرائت ديگرى غير از قرائت مشهور باشد.

۱۲۸. قصص، آيه ۴۱.

۱۲۹. متن نامه.

۱۳۰. حضرت نوح، حضرت ابراهيم، حضرت موسى، حضرت عيسى، و حضرت محمد صلوات الله عليهم.

۱۳۱. هود، آيه ۴۶.

۱۳۲. ضرب المثلى عربى است، معادل فارسى آن: «به در مى گويد تا ديوار بشنود».

۱۳۳. حجرات، آيه ۶.

۱۳۴. آب دريا را اگر نتوان كشيد / هم به قدر تشنگى بايد چشيد.

۱۳۵. نساء، آيه ۳۴.

۱۳۶. عادت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنين بود كه هيچ وقت چيزى از غنائم براى خود برنمى داشتند.

۱۳۷. بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۰۲، باب غزوة بدر الكبرى.

۱۳۸. عثمان بن مظعون.

۱۳۹. محمد جواد بلاغى ۱۲۸۳-۱۳۵۲ ق از شاگردان آقا رضا همدانى، شيخ محمد طه، ملا كاظم خراسانى و استادِ آية الله خويى بود.

۱۴۰. ايشان كتاب هاى ديگرى نظير انوارالهدى و نصائح الهدى نيز دارند كه با كتاب پيش گفته تشابه اسمى دارند.

۱۴۱. پدر آية الله العظمى سيدصادق شيرازى و شاگرد مرحوم بلاغى.

۱۴۲. انعام، آيه ۳۴.

۱۴۳. در بين اعراب ضرب المثل است.

۱۴۴. نمل، آيه ۱۴.

۱۴۵. يس، آيه ۳۰.

۱۴۶. متن نامه.

۱۴۷. نجم، آيه ۳۹.

۱۴۸. نجم، آيه ۴۰.

۱۴۹. فرقان، آيه ۷۷.

۱۵۰. بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۴۰۵ ؛ تأويل الآيات، ص ۴۳۰ ؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۱، ص ۲۱۶.

۱۵۱. احمد بن محمد بن فهد حلى ۷۵۷-۸۴۱ ق

۱۵۲. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۴۲.

۱۵۳. همان.

۱۵۴. بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۱۴۰.

۱۵۵. مستدرك الوسائل، ج ۵، ص ۲۱۷.

۱۵۶. همان.

۱۵۷. همان.

۱۵۸. وسائل الشيعه، ج ۷، ص ۶۰.

۱۵۹. مستدرك الوسائل، ج ۵، ص ۱۹۳.

۱۶۰. غافر، آيه ۶۰.

۱۶۱. مستدرك الوسائل، ج ۵، ص ۲۶۸، باب وجوب ترك الداعى الذنوب.

۱۶۲. فاطر، آيه ۶.

۱۶۳. مستدرك الوسائل، ج ۵، ص ۲۶۹.

۱۶۴. كافى، ج ۲، ص ۴۴۸.

۱۶۵. لقمان، آيه ۱۵.

۱۶۶. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۰۱.

۱۶۷. همان.

۱۶۸. اين شاعر كميت بن زيد است كه از ستايندگان اهل بيتعليهم‌السلام و از شاعران خوب است. در بعضى از متون تاريخى آمده است كه شاعر جواب داد: «قد قلت ذلك فوالله ما رجعت عن ايمانى و انى لكم لموال و لكنى قلته على التقية ؛ بله من آنرا سروده ام، ولى به خدا قسم از عقيده ام نسبت به شما بر نگشته ام، و البته از پيروان و مواليان شمايم، و آنچه را در اين شعر گفته ام از روى تقيه بوده است و نه از روى عقيده ».

۱۶۹. مستدرك الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۲۷.

۱۷۰. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۴۰۱.

۱۷۱. همان، ج ۹۰، ص ۳۵۱.

۱۷۲. متن نامه.

۱۷۳. اسراء، آيه ۷.

۱۷۴. تغابن، آيه ۱۶.

۱۷۵. آل عمران، آيه ۹۷.

۱۷۶. وسائل الشيعه، ج ۲۷، ص ۱۶۷ ؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۸.

۱۷۷. سيد محمدحسين طباطبايى بروجردى ۱۲۵۲-۱۳۴۰ش. از جمله عالمان و مراجع بزرگ كم نظير عالم تشيع است كه در عمر بابركت خود بزرگ ترين و بيشترين خدمات را به اسلام و مسلمانان كرده است.

۱۷۸. كافى، ج ۶، ص ۳۵۰.

۱۷۹. متن نامه.

۱۸۰. فصلت، آيه ۴۶.

۱۸۱. ذاريات، آيه ۵۸.

۱۸۲. نجم، آيه ۳۹.

۱۸۳. منية المريد، ص ۱۶۰.

۱۸۴. در آن روزگار در عراق «روپيه» پولِ رايج بوده است.

۱۸۵. مادرشوهر ؛ در عراق به مادر شوهر، عمه مى گويند و لو اينكه خواهر پدر نباشد.

۱۸۶. نساء، آيه ۷۹.

۱۸۷. بحارالأنوار، ج ۲۸، ص ۳۲۸، گوينده اشعار «متلمس» است.

۱۸۸. متن نامه.

۱۸۹. نساء، آيه ۶۵.

۱۹۰. خواب حجيت شرعى ندارد، مگر در صورتى كه منطبق با خارج يا بر ادله شرعيه و بر حسب فرمايش كسانى باشد كه از غيب خبر دارند، مثلا اگر كسى درخواب ديد كه پولى دستش رسيد و همان روز نيز مقدارى پول به دستش رسيد، يا خواب ديد كه به حج رفته و در همان سال نيز به حج مشرف شد معلوم مى شود كه رؤيايش، رؤياى صادقه بوده چرا كه خوابش با خارج منطبق بوده است، يا اگر كسى در خواب يزيد را در جهنم يا سلمان فارسى را دربهشت ديد رؤيايش صادق است چرا كه اين خواب مطابق ادله و فرمايش بزرگان دين است غير از اين دو مورد خواب حجيتى ندارد، مگر خواب كسى كه عصمت دارد و خواب و بيدارى اش مانند هم است. در قرآن كريم به رؤياى صادقه و غير صادقه اشاره شده است و از خواب هاى صادقه به «رؤيا» تعبير شده است.

۱۹۱. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۷۶، اين جمله در ضمن وصيت رسول الله به اباذر آمده است. و اين وصيتنامه از سوى حضرت آقاى سيد صادق شيرازى تدريس شده و از نوار استخراج و پس از نگارش و ويرايش بصورت كتابى با عنوان «اى ابوذر اين گونه باش» به چاپ رسيده است. ويراستار.

۱۹۲. زلزله، آيات ۷و۸.

۱۹۳. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۲.

۱۹۴. همان، ج ۲۲، ص ۴۸۴.

۱۹۵. همان، ج ۹۲، ص ۳۸۴.

۱۹۶. متن نامه.

۱۹۷. كافى، ج ۶، ص ۵۳۲ ؛ بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۱۷۷.

۱۹۸. در اين زمينه نك: وسائل الشيعه، ج ۱۰، ص ۳۱۳ ؛ بحارالانوار، ج ۵۵، ص ۳۷۶ و نيز ج ۸۷، ص ۳۶۲ ؛ علل الشرايع، ج ۱، ص ۲۶۸.

۱۹۹. شيخ طوسى مى فرمايد: اسماعيل بن جابر مى خواست نوافل روز را در شب قضا كند كه با اين كار به فرائضش صدمه مى خورد، و امام او را از اين كار برحذر داشتند تهذيب الاحكام، ج ۲، ص ۱۶.

۲۰۰. بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۳۸۹.

۲۰۱. نهج البلاغه، حكمت ۳۹.

۲۰۲. همان، حكمت ۲۷۹.

۲۰۳. سجده، آيه ۱۷.

۲۰۴. نساء، آيه ۸۲ ؛ محمد، آيه ۲۴.

۲۰۵. تحريم، آيه ۶.

۲۰۶. يكى از كتاب هاى درسى حوزه هاى علميه كه موضوع آن علم اصول است و طلاب علوم دينى به عنوان اولين كتاب درسى اصول، آن را مى خوانند.

۲۰۷. بقره، آيات ۲۰ و ۱۰۶ ؛ و نيز جاهاى ديگر.

۲۰۸. وسائل الشيعه، ج ۸، ص ۲۴۸.

۲۰۹. بحارالأنوار، ج ۹۵، ص ۳۹۰.

۲۱۰. مائده، آيه ۱۰۳.

۲۱۱. انعام، آيه ۳۷.

۲۱۲. كهف، آيه ۱۰۴.

۲۱۳. همان، آيه ۱۰۳.

۲۱۴. تهذيب الاحكام، ج ۶، ص ۶۹.

۲۱۵. متن نامه.

۲۱۶. مانند سوره مباركه توحيد: «قل هوالله احد» كه در آن احديّت درالله منحصر شده است.

۲۱۷. نساء، آيه ۶۵.

۲۱۸. كافى، ج ۱، ص ۳۹۰.

۲۱۹. كنيز.

۲۲۰. كمال الدين، ص ۹۳.

۲۲۱. مستدرك الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۱۸.

۲۲۲. نهج البلاغه، خ ۱۹۳ خطبه همام

۲۲۳. متن نامه.

۲۲۴. من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۲۹۵.

۲۲۵. نهج البلاغه، خطبه ۲۰.

۲۲۶. جمال السالكين، سيد جمال الدين گلپايگانى در گلپايگان متولد شد و در اصفهان و نجف درس خواند و از جمله شاگردان به نام حكيم عارف جهانگيرخان قشقايى است.

۲۲۷. بحارالانوار، ج ۴، ص ۴۳.

۲۲۸. همان، ج ۸۴، ص ۶۸.

۲۲۹. در اين رابطه ذكر حكايتى از ابو هريره كه به گمان خود مى خواست بين بهشت و جهنم جمع كند خالى از لطف نيست. در جنگ صفين نمازش را پشت سر حضرت علىعليه‌السلام مى خواند، و در وقت خوردن غذا با معاويه همسفره مى شد، و در هنگام جنگ روى يك بلندى مى ايستاد و مى گفت «الصلوة خلف عليّ أتم واللقمة مع معاوية أكثم و وقوف على التل أسلم»، و اين در حالى است كه بارها از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيده بود «على مع الحق والحق مع علي». بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۴۳۲.

۲۳۰. متن نامه.

۲۳۱. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در وصف علىعليه‌السلام مى فرمايد: «و كلّ علم علّمنيه قد علّمته علياً اليقين، ص ۳۵۰. ؛ هر چه خدا به من ياد داده، من نيز به على ياد داده ام». لذا پرسيدن سؤال در اين مقام از رسول خدا، سؤال عارفى است كه براى فهم ديگران مى پرسد ؛ مثل آن كه عالمى در حضور جمع مطلبى از يك مرجع تقليد بپرسد و هدف او از سؤال اين باشد كه حاضران چيزى ياد بگيرند و خود بر آن مسئله واقف است شيرازى.

۲۳۲. وسائل الشيعه، ج ۱۰، ص ۳۱۴.

۲۳۳. شيخ حسنعلى اصفهانى معروف به نخودكى در سال ۱۲۴۱ در اصفهان متولد شد و از كودكى تحت نظارت حاج ميرزا ملامحمدصادق به تحصيل علم پرداخت. سپس در نزد حكيم الهى ملامحمد كاشانى فلسفه و حكمت و عرفان آموخت و بعد از اين مرحله به نجف رفت و نزد سيد مرتضى كشميرى به ادامه تحصيل پرداخت، پس از مراجعت از نجف در مشهد مقدس رحل اقامت افكند از محضر حاج آقاحسين قمى بهره جست و سرانجام در سال ۱۳۲۰ش رخ در نقاب خاك كشيد.

۲۳۴. وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۱۳۱.

۲۳۵. نهج البلاغه، خطبه ۷.

۲۳۶. همان.

۲۳۷. بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۳۷۸.

۲۳۸. اين جمله در چهار جاى قرآن آمده است: سوره هاى: انعام، آيه ۱۶۴ ؛ اسراء، آيه ۱۵ ؛ فاطر، آيه ۱۸ ؛ زمر، آيه ۷.

۲۳۹. مائده، آيه ۱۱۶.

۲۴۰. نهج البلاغه، نامه ۴۵.

۲۴۱. متن نامه.

۲۴۲. حشر، آيه ۷.

۲۴۳. الغدير، ج ۳، ص ۱۷۷ ؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۴۳۱.

۴۲۴. كافى، ج ۲، ص ۴۱۵.

۲۴۵. در بعضى از روايت ها اين مسئله را به عبدالرحيم قيصر نسبت مى دهند.

۲۴۶. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۸.

۲۴۷. كافى، ج ۳، ص ۴۷۶.

۲۴۸. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۷۴.

۲۴۹. تهذيب، ج ۲، ص ۲۵۹.

۲۵۰.همان.

۲۵۱. كافى، ج ۳، ص ۲۷۴.

۲۵۲. تهذيب، ج ۱، ص ۴۲۰.

۲۵۳. وسائل الشيعه، ج ۲۷، ص ۵۲.

۲۵۴. متن نامه.

۲۵۵. يوسف، آيه ۵۳.

۲۵۶. حميده بربريه كنيز و در عين حال از زنان دانشمند خاندان اهل بيتعليهم‌السلام بود. او مادر امام موسى بن جعفرعليه‌السلام است.

۲۵۷. كافى، ج ۳، ص ۲۷۰.

۲۵۸. تهذيب، ج ۲، ص ۲۳۷.

۲۵۹. متن نامه.

۲۶۰. بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۸۴.

۲۶۱. ماده اى است كه به وسيله آن طلا را صاف مى كنند و در اصطلاح يك نوع آب را گويند كه همان اسيد نيتريك است.

۲۶۲. نوعى آب است كه در صنعت گوگرد استفاده مى شود.

۲۶۳. همان، ج ۶۴، ص ۳۰۵.

۲۶۴. همان، ج ۴۳، ص ۳۴۴.

۲۶۵. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۳.

۲۶۶. نهج البلاغه، نامه ۶۹.

۲۶۷. وسائل الشيعه، ج ۲۷، ص ۱۴۱.

۲۶۸. متن نامه.

۲۶۹. نهج البلاغه، كلام ۲۳۶.

۲۷۰. از جمله ثقات است.

۲۷۱. نساء، آيه ۴۰.

۲۷۲. متن نامه.

۲۷۳. آل عمران، آيه ۳۱.

۲۷۴. به غير از صحيح بخارى، در بقيه صحاح سته اهل سنت مسئله غدير آمده است.

۲۷۵. بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۱۸.

۲۷۶. تحريم، آيه ۶.

۲۷۷. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۳.

۲۷۸. وسائل الشيعه، ج ۲۰، ص ۳۹۷.

۲۷۹. بقره، آيه ۲۹.

۲۸۰. مائده، آيه ۶۶.

۲۸۱. مائده، آيه ۶۷.

۲۸۲. بحارالأنوار، ج ۴۲، ص ۱۹۵.

۲۸۳. نساء، آيه ۱۵۰.

۲۸۴. بقره، آيه ۱۹۴.

۲۸۵. بقره، آيه ۲۳۷.

۲۸۶. مقصود حضرت خانه آخرت بود.

۲۸۷. مؤلف تاريخ مدينه، «ابن شبه» مى باشد كه استاد طبرى است.

۲۸۸. كافى، ج ۷، ص ۲۶۸.