پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق0%

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق نویسنده:
گروه: امام صادق علیه السلام

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق

نویسنده: آيت الله محمد تقى مصباح يزدى
گروه:

مشاهدات: 20770
دانلود: 2607

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 32 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 20770 / دانلود: 2607
اندازه اندازه اندازه
پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق

نویسنده:
فارسی

این کتاب که بخشى از مباحث مطرح شده در درس هاى اخلاق حضرت استاد در جمع طلاب حوزه علمیه قم طى سال هاى 1376 تا 1378 می باشد، نخستین بار توسط انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (رحمه الله) در سال 1381 منتشر گردیده است.
محور اصلى بیست و هشت درس این کتاب، شرح و توضیح مبسوط حدیثى گرانبها از امام صادق (علیه السلام)، خطاب به عبدالله بن جندب است. آن حضرت در این حدیث به بسیارى از مباحث و موضوعات اخلاقى اشاره فرموده اند. هر یک از مطالب این کتاب گنجى گران قدر، توشه اى تمام ناشدنى، و پرتوی درخشان براى ره جویان صادق است.
موضوعاتی چون دوستان واقعی اهل بیت (علیهم السلام) با اشاره به ویژگی های آنان، شرح چگونگی نگاه مؤمن به دنیا، نشانه های ایمان واقعی و علامت های مؤمن حقیقی، توضیح ثمرات استقامت در دین، بیان مفهوم خوف و رجا، اشاره به دام های شیطان، شرح نماز مقبول و راه های رسیدن به جوار الهی و نیز توضیح و بیان نشانه های شیعه واقعی از منظر امام صادق (ع) از جمله مباحثی است که در این کتاب به آن ها اشاره شده است.

درس چهاردهم: پاداش هایى بزرگ براى شیعیان واقعى

( یا ابْنَ جُندب اَلْماشى فى حاجةِ اَخیه كالسّاعى بَینَ الصَّفا وَالمروَةِ وَ قاضى حاجَتِه كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فى سَبیلِ اللّهِ یومَ بدر و اُحُد و ما عَذَّبَ اللّهُ اُمَّةً اِلّا عِندَ اسْتِهانَتِهِمْ بحُقوقِ فُقَراءِ اِخوانِهِم. یا ابْنَ جُندب بَلِّغْ مَعاشِرَ شیعَتِنا و قُل لَهُم لا تَذهَبَنَّ بِكُمُ المَذاهِبُ فَواللّهِ لا تُنالُ وِلایتُنا اِلّا بِالوَرَعِ وَ الاِجتِهاد فى الدّنیا وَ مُواساةِ الاِخْوان فِى اللّه وَ لَیسَ مِن شیعتِنا مَنْ یظْلِمُ النّاسَ ) .

انگیزه و اخلاص، ملاك عمل

امام صادق عليه‌السلام در این قسمت از روایت شریف مى فرماید: كسى كه در برآورده ساختن حوایج برادر ایمانى اش قدمى بردارد، مانند كسى است كه سعى بین صفا و مروه انجام مى دهد و اگر شخصاً نیاز برادر ایمانى خود را برآورده سازد، ثواب كسى را دارد كه در راه خدا و در جنگ بدر و احد جهاد كرده و در خون خویش غلتیده است.

نظیر این گونه تعبیرات، در روایات دیگر هم به چشم مى خورد و تشبیهات عجیب و ثواب هاى بسیار بزرگى براى انجام اعمالى به ظاهر كوچك بیان شده است. البته ممكن است سوء تعبیرهایى نیز از این روایات بشود. از یك سو، ممكن است كسانى كه این تعبیرات برایشان سنگین است، به بهانه صحیح نبودن سند این گونه روایات، به كلى آنها را رد كنند و از سوى دیگر، كسانى فكر كنند اگر هر كارى را به هر صورتى انجام دهند، همه این ثواب ها را مى برند. هر دوى این برداشت ها غلط و افراط و تفریط است.

شاید بعضى از عبادات در ظاهر چندان اهمیتى نداشته باشند، اما در حقیقت بسیار بزرگ و باارزش باشند و خداوند متعال اجر زیادى براى آن قرار داده باشد. اجر و ثواب عبادات تنها به كمیت آنها بستگى ندارد، بلكه بیش از هر چیز انگیزه، نیت، سعى و تلاش و اخلاص انسان ملاك عمل است. این گونه تشبیهات در مقام این است كه بگوید، مثلاً خدمت به برادر ایمانى مى تواند به شكلى انجام بگیرد كه ثواب شهید را داشته باشد؛ یعنى چنین امكان و استعدادى در این عمل هست، اما این گونه نیست كه این عمل را هر كسى، به هر نیتى و در هر شرایطى انجام دهد چنین ثوابى داشته باشد. مثلاً اگر شخص میلیاردرى صدتومان به فردى نیازمند كمك نماید، این طور نیست كه ثواب شهادت در جنگ بدر و احد را داشته باشد. اما كسى كه براى رفع نیاز خودش هم مشكل دارد، اگر از نیازمندى هاى خانواده اش بگذرد و در حد توانش مبلغى ـ هر چند اندك ـ را براى رفع حاجت برادر ایمانى اش صرف كند، این ثواب شامل حال او مى شود.

ما در زندگى طلبگى خودمان شاهد مواردى از این قبیل بوده ایم؛ نمونه هاى بسیارى كه شاید در نظر برخى افسانه جلوه كند! بعضى از طلبه ها با این كه نهایت احتیاج را به شهریه ناچیز آن زمان داشتند، اگر شخصى نیازمندتر از خودشان را مى دیدند، شهریه مزبور را به صورتى كه آن شخص متوجه نشود و رعایت حفظ عزّت و كرامت وى نیز شده باشد، در راه رفع نیاز او خرج مى كردند. درست است كه این پول از نظر مقدار، قابل توجه نبود، اما براى كسى كه به آن احتیاج داشت و چه بسا براى این كه به رفیقش كمك نماید، باید شب را گرسنه بخوابد، بسیار با ارزش بود.

ارزش ایثار به گونه اى كه انسان، دیگرى را بر خودش مقدم بدارد، آن هم نه براى اغراض مادى و دنیوى، بلكه براى این كه خدا دوست دارد، از بعضى جهادها كم تر نیست: ( ... وَ یؤْثِروُنَ عَلى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ.... ) (103) بنابراین، ما نباید تعجب كنیم از این كه چرا كمك به برادران ایمانى ثواب شهادت در جنگ بدر و احد را دارد؛ زیرا اگر ارزش یابى دقیقى از فداكارى و گذشتى كه فرد انجام داده است به عمل آوریم، متوجه خواهیم شد كه ارزش كار او كم تر از ایثار و از خودگذشتگى شهداى جنگ هاى بدر و اُحد نیست. علاوه بر آن، مسأله تفضلات الهى، فوقِ اجر و ثوابى است كه شخص استحقاق پیدا مى كند. خداوند براى بعضى اعمال، چندین برابر پاداش قرار داده است: ( وَ اللّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ ) ؛ (104) ( و مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها.... ) (105) بنابراین، تحقق تعبیراتى كه در این گونه روایات آمده است بستگى به شرایط خاصى دارد. حضرت امام رضا عليه‌السلام در حدیث مشهور سلسلة الذهب، خطاب به مردم نیشابور مى فرمایند: ( كَلِمةُ لا اِلهَ اِلّا اللّه حِصْنى فَمَن دَخَلَ حِصنى أمِنَ مِن عَذابى... بِشروطِها وَ اَنا مِن شُروطِه ) . (106) آرى، كلمه «لا اله الا الله» چنین توانى دارد كه انسان را از عذاب الهى حفظ كند، اما به شرطها و شروطها. داشتن ولایت اهل بیت عليهم‌السلام ، یكى از شروط تأثیر این كلمه است. به عبارت دیگر، آن كلمه چنین اقتضایى دارد، اما به طور مطلق عمل نمى كند، بلكه شرایطى دارد. این گونه مسایل در امور طبیعى هم مصداق دارد؛ مثلاً درست است كه آتش مى سوزاند، اما نه هر چیزى را و نه در هر شرایطى؛ باید جسم قابل احتراقى باشد، اكسیژن در محیط وجود داشته باشد و.... پس اگر گفتند فعلى چنین تأثیرى دارد، معنایش این نیست كه به طور مطلق داراى چنین تأثیرى است، بلكه مى تواند در شرایط خاصى، چنین اثرى داشته باشد.

آثار بى اعتنایى به حقوق برادران ایمانى

امام صادق عليه‌السلام در ادامه با اشاره به جنبه سلبى قضیه، به تبیین یك سنت الهى مى پردازند. مى فرمایند بسیارى از اقوام گذشته كه مستوجب عذاب الهى شدند، مادامى كه حقوق فقرایشان را رعایت مى كردند، از عذاب خداوند در امان بودند، اما زمانى كه از پرداخت حقوق مستمندان و فقرا غفلت مى ورزیدند و این گناه را مرتكب مى شدند، عذاب الهى بر ایشان مسجّل مى شد. نمونه بسیار مشهور در این زمینه، تأخیر چند ساله عذاب فرعون و فرعونیان از جانب خداوند متعال مى باشد. مادامى كه عده زیادى از مردم فقیر و تهیدست سر سفره فرعون غذا مى خوردند و سیر مى شدند، خداوند عذابش را بر آن قوم نازل نكرد.

بنابراین بى اعتنایى به حقوق برادران ایمانى، عذاب الهى را به دنبال خواهد داشت؛ خواه در این دنیا باشد و خواه در آخرت. عذاب هاى اجتماعى مخصوص جامعه اى است كه افرادش حقوق محرومان و مستضعفان را رعایت نمى كنند. چه بسا یكى از دلایل وقوع سیل ها، زلزله ها و گرفتارى هاى عجیب و غریب این باشد كه مردم آن جوامع به افراد فقیر و تهیدست بهایى نمى دهند و توانمندانشان به فكر افزایش هر چه بیش تر قدرت و ثروت خود هستند، هرچند این كار به بهاى محروم تر شدن محرومان جامعه باشد. توجه به این نكات مى تواند پاسخ بسیارى از سؤالات را براى ما روشن نماید؛ سؤالاتى از این قبیل كه: چرا خداوند افرادى را كه مستحق عقاب بودند، عذاب نكرد و یا چرا بعضى انسان ها خیلى زود مستوجب عذاب الهى شدند؟

لزوم توجه به شرایط تحقق وعده هاى الهى

نكته مهمى كه حضرت در این روایت به آن اشاره مى كنند و شیعیان را از آن بر حذر مى دارند این است كه انسان نباید با نادیده گرفتن شرایط تحقق وعده هاى الهى، فریب شیطان را خورده و از این مسأله سوء استفاده نماید. در تاریخ به نمونه هاى زیادى از سوء برداشت انسان ها از وعده هاى الهى برمى خوریم. مثلاً وقتى بنى اسرائیل در چنگال فرعونیان بودند، خداى متعال توسط پیامبرانش به آنان وعده داد كه اگر ایمان بیاورید، نجات خواهید یافت و بر دشمنانتان پیروز خواهید شد. آیات زیادى هم در قرآن وجود دارد كه براى بنى اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب عليه‌السلام ) امتیازهاى ویژه اى قایل شده است؛ از جمله: ( یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیكُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِینَ ) ؛ (107) یا این آیه: ( ... وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِینَ ) . (108) بنى اسرائیل بر این باور بودند كه خداوند، هم عزّت و سعادت دنیاى آنان را تضمین كرده است و هم نجات از عذاب آخرت را: ( وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَیاماً مَعْدُودَةً... ) ؛ (109) و یهود گفتند كه هیچ وقت خدا ما را در آتش عذاب نكند، جز چند روزى معدود. آنان حتى خود را فرزندان و عزیزكرده هاى خدا مى دانستند: ( ... نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ.... ) (110) امروز هم صهیونیست ها مدعى اند كه از نسل حضرت یعقوب عليه‌السلام و ملت برگزیده خدا هستند و چون همه انسان ها به طفیل آنها خلق شده اند، باید مطیع و فرمانبردار آنان باشند!

در زمان ائمه عليهم‌السلام هم عده اى از مسلمانان كه به طوایف مُرجئه معروف بودند چنین اعتقاداتى داشتند؛ یعنى مى گفتند صِرف داشتن ایمان، انسان را از عذاب آخرت نجات مى دهد اگرچه همه كبایر را هم مرتكب شده باشد. این گروه از مسلمانان با داشتن چنین عقایدى، در واقع خـودشان را فـریب مى دادند.

متأسفانه در میان شیعیان هم كسانى با شنیدن و یا مشاهده روایاتى كه در شأن و منزلت ائمه اطهار عليهم‌السلام و در امان بودن محبّان ایشان از عذاب آخرت بیان شده است، به چنین توهمات و اعتقادات افراطى دچار شده اند؛ یعنى فكر مى كنند چون دوستدار اهل بیت عليهم‌السلام هستند، حتى اگر مرتكب بزرگ ترین گناهان كبیره نیز شوند! آمرزیده مى شوند. چنین عقایدى حتى در زمان امام باقر و امام صادق عليهم‌السلام نیز در بین شیعیان شایع شده بود. از جمله كارهایى كه امامان ما ـ خصوصاً از زمان امام باقر عليه‌السلام به بعد ـ براى مقابله با این گونه افكار انحرافى انجام دادند، تلاش براى زدودن این اعتقادات غلط از میان شیعیان بود. امام رض عليه‌السلام در ضمنِ روایتى به این موضوع اشاره نموده و مى فرمایند: ( اِنَّه لَیس بین اللّهَ و بین اَحَد قَرابَةٌ ) ؛ (111) خداوند با كسى خویشاوندى ندارد. امام باقر عليه‌السلام نیز در روایتى مى فرمایند: ( مَن كانَ لِلّه مُطیعاً فَهوَ لَنا وَلىٌّ وَ مَن كانَ لِلّه عاصیاً فَهوَ لنا عَدوٌّ ) ؛ (112) هر كس مطیع فرمان الهى باشد، دوست ما و هر كه از فرمان خداوند سرپیچى نماید دشمن ما است.

فلسفه دعوت به محبت اهل بیت عليهم‌السلام این نیست كه مردم نسبت به انجام گناه جرى تر شده و گستاخانه به معصیت خدا بپردازند، بلكه این دعوت، دعوتى است در راستاى انجام آنچه مرضى خدا است؛ چرا كه راه اهل بیت عليهم‌السلام جز راه خدا نیست. بنابراین كسانى كه ادعاى محبت اهل بیت عليهم‌السلام را دارند، نباید مرتكب اعمالى شوند كه رضاى الهى در آنها نیست. امام باقر عليه‌السلام در همین روایتى كه در سطر بالا به آن اشاره كردیم بر این مطلب تأكید مى ورزند كه محبت اهل بیت عليهم‌السلام باید داراى ریشه و عمق باشد تا در عمل و رفتار انسان اثر بگذارد. اگر صِرف گفتن «اُحِبُّ علیاً» بتواند نجات دهنده انسان از عذاب آخرت باشد، به طریق اولى گفتن «احبُّ محمداً» براى این منظور مؤثر است؛ چرا كه پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله افضل از حضرت على عليه‌السلام است!

امام صادق عليه‌السلام خطاب به عبدالله بن جندب مى فرمایند: این مطلب را به همه شیعیان ما برسان كه بى جهت این سو و آن سو نروند و راه را گم نكنند؛ زیرا دسترسى به ولایت ما جز در پرهیز از گناه و جدیت در انجام وظایف میسر نخواهد شد. سپس حضرت مى فرمایند: شرط دیگر رسیدن به ولایت ما، برطرف كردن نیاز برادران ایمانى مى باشد؛ یعنى همان طور كه انسان براى زندگى خویش تلاش مى كند، باید براى رفع نیازهاى برادران ایمانى اش هم تلاش كند و مشكل آنها را مشكل خود بداند و در حلّ آن تلاش كند. هم چنین كسى كه به دیگران ظلم مى كند، شیعه اهل بیت عليهم‌السلام نیست، شیعه واقعى بودن شرایط خاصى دارد و صِرف اظهار محبت به اهل بیت عليهم‌السلام ، خواندن اشعار در مدح آنان، شركت در عزادارى ها و... براى اهل ولایت بودن كافى نیست. البته حتى داشتن مرتبه اى ضعیف از محبت اهل بیت عليهم‌السلام ـ كه عده زیادى از آن محرومند ـ گوهر گران بهایى است و خواه ناخواه اثراتى هم خواهد داشت، اما شیعه واقعى بودن صرفاً در محبت اهل بیت عليهم‌السلام خلاصه نمى شود.