پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق13%

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق نویسنده:
گروه: امام صادق علیه السلام

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق
  • شروع
  • قبلی
  • 32 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 24377 / دانلود: 3625
اندازه اندازه اندازه
پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق

پندهای امام صادق (ع) به ره جویان صادق

نویسنده:
فارسی

این کتاب که بخشى از مباحث مطرح شده در درس هاى اخلاق حضرت استاد در جمع طلاب حوزه علمیه قم طى سال هاى ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸ می باشد، نخستین بار توسط انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (رحمه الله) در سال ۱۳۸۱ منتشر گردیده است.
محور اصلى بیست و هشت درس این کتاب، شرح و توضیح مبسوط حدیثى گرانبها از امام صادق (علیه السلام)، خطاب به عبدالله بن جندب است. آن حضرت در این حدیث به بسیارى از مباحث و موضوعات اخلاقى اشاره فرموده اند. هر یک از مطالب این کتاب گنجى گران قدر، توشه اى تمام ناشدنى، و پرتوی درخشان براى ره جویان صادق است.
موضوعاتی چون دوستان واقعی اهل بیت (علیهم السلام) با اشاره به ویژگی های آنان، شرح چگونگی نگاه مؤمن به دنیا، نشانه های ایمان واقعی و علامت های مؤمن حقیقی، توضیح ثمرات استقامت در دین، بیان مفهوم خوف و رجا، اشاره به دام های شیطان، شرح نماز مقبول و راه های رسیدن به جوار الهی و نیز توضیح و بیان نشانه های شیعه واقعی از منظر امام صادق (ع) از جمله مباحثی است که در این کتاب به آن ها اشاره شده است.

درس دوم: محاسبه نفس (۱)

( یا ابْنَ جُنْدَب حَقٌّ عَلى كُلِّ مُسْلِم یعْرِفُنا اَنْ یعْرِضَ عَمَلَهُ فى كُلِّ یوم و لَیلَة عَلى نَفْسِهِ فَیكُونُ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها و اِنْ رَأى سَیئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یخْزى یوْمَ القیامةِ ) .

در بخش اول از تبیین وصایاى امام صادق عليه‌السلام به عبدالله بن جندب، درباره موضوعاتى چون: گرایش فطرى انسان در تقرّب به خدا، پیروى از اهل بیت عليهم‌السلام به عنوان عرفان حقیقى، بزرگ ترین خطر تهدید كننده سالك الى الله در دام هاى گسترده شیطان و برخى از ویژگى هاى دوستان اهل بیت عليهم‌السلام (عظمت آخرت در نظر آنان، نورانى بودن دل هاى ایشان، اجتناب از دنیاگرایى و انس با خدا) سخن به میان آمد. اكنون ادامه مطلب را پى مى گیریم.

قرآن و سنّت، كیمیاى گم شده انسان

به بركت پیروى از اهل بیت عليهم‌السلام ، همه ما تا حدى راه سعادت را از شقاوت تشخیص مى دهیم. برخى معارفى كه در نظر ما كوچك و كم ارزش به حساب مى آید، براى كسانى كه از این معارف بى بهره اند مانند گوهر گران بهایى است كه باید مدت ها زحمت بكشند تا به آن دست بیابند. به بركت اهل بیت عليهم‌السلام ، این گوهرها به راحتى به دست ما رسیده است. متأسفانه به همین دلیل، گاهى در زندگى به آنها چندان اهمیت نمى دهیم و آنها را خوب به كار نمى گیریم؛ تصور مى كنیم براى رسیدن به سعادت، باید به دنبال چیزى گشت كه نه در كتابى باشد و نه كسى درباره آن بحثى كرده باشد، در حالى كه چنین نیست و این تصور اشتباه است. آنچه براى سعادت ما اهمیت داشته، در كتاب و سنّت آمده و مسایلى كه در این زمینه مهم تر بوده بیش تر بر آن تأكید گردیده و واضح تر بیان شده است؛ زیرا خدا خود مى خواهد كه بندگان را به قرب خویش برساند. بنابراین نباید آنها را كم اهمیت تلقى كنیم و به دنبال دستورها و مسایلى عجیب و غریب باشیم.

محاسبه نفس

یكى از موضوعاتى كه در روایات بسیار تأكید گردیده و علماى اخلاق درباره آن بسیار بحث كرده اند، مسأله «محاسبه نفس» است. در این روایت نیز بر این مسأله تأكید شده كه هر كس باید از خود حساب بكشد و دست كم، در هر شبانه روز، یك بار خود را محاسبه كند. بهترین موقع براى این كار شب ها است كه پیش از خواب، دست كم، چند دقیقه در رفتارمان تأمل كنیم و ببینیم آیا كارهایى كه انجام داده ایم درست بوده است یا نه. اگر خطایى انجام داده ایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.

امام صادق عليه‌السلام در این روایت به ابن جندب مى فرمایند: ی ( ا ابنَ جندب، حَقٌّ على كُلِّ مُسْلِم یعْرِفُنا أنْ یعرِضَ عَمَلَهُ فی كلِّ یوم و لَیلَة على نَفْسِهِ فَیكُونُ محاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِنْ رَأى حَسَنةً إِسْتَزادَ مِنْها و إنْ رَأى سَیئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یخُزى یومَ القیمةِ ) ؛ اى پسر جندب، بر هر مسلمانى كه ما را مى شناسد، لازم است كه در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بكشد؛ اگر كار خوبى در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر كار زشتى یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایى نگردد.

عامل وادار سازنده انسان به محاسبه

امام صادق عليه‌السلام در این روایت، بر این نكته تأكید دارند كه هر مسلمانى كه ما را مى شناسد و خود را به ما منتسب مى كند و مى خواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید كارهاى خود را وارسى كند.

از جمله ویژگى هایى كه خداى متعال به روح انسان عطا كرده این است كه مى تواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یكى از مسایلى است كه بسیارى از فیلسوفان جهان در آن متحیر مانده اند. هر كس معمولاً مى تواند به دیگران و كارها و رفتارهاى آنان نظر داشته باشد، اما این كه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگى هاى مهم روح آدمى است. كسانى كه درباره معرفت نفس مطالعاتى دارند، به خوبى به این واقعیت پى برده اند كه انسان موجودى است كه مى تواند خود را تشویق كند، تنبیه نماید، توبیخ كند و.... این كه این چه خصوصیتى است نیاز به بحثى مفصل دارد، اما گذشته از آن، یكى از الطاف خداوند است كه به انسان مرحمت كرده است. بنابراین مورد تأكید است كه انسان در هر شبانه روز، دست كم، یك بار اعمال خود را بررسى كند؛ ببیند آیا كار خوبى انجام داده است یا نه.

طبق این روایت، انسان باید حساب رس اعمال خود باشد، اگر كار خوبى در اعمالش مشاهده كرد، توجه داشته باشد كه لطفى از جانب خدا است، از او توفیق بخواهد كه آن كار را بیش تر انجام دهد. در روایات دیگرى آمده است كه در چنین حالتى، ابتدا خدا را شكر گزارد، سپس از او بخواهد كه توفیق عنایت كند تا فردا كارهاى بهتر و بیش ترى انجام دهد. اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده كرد، تدارك كند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهى توبه لوازمى دارد؛ مثلاً، اگر عملى از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقى از كسى ضایع ساخته، ادا كند و یا چنان چه كار زشت دیگرى انجام داده، آن را جبران نماید تا كارهاى بد در روح او رسوخ نكند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.

امام صادق عليه‌السلام در كلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نكته را هم متذكر مى شوند كه: ( لِئَلاّ یخْزى یوْمَ القیمةِ ) ؛ تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب مى كند تا ما كاملا مراقب باشیم و كارى نكنیم كه در قیامت رسوا شویم؛ چرا كه در آن روز، دیگر راهى براى جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد.

از نظر روحى، چنین هشدارهایى مهم و مؤثر است؛ زیرا تا وقتى انسان سود یا ضرر كارى را درك نكند نسبت به انجام یا ترك آن رغبتى نشان نمى دهد. عاملى كه انسان را وادار به انجام كارى مى كند، نفع و مصلحتى است كه از كار عاید او مى شود. نیز آنچه او را از انجام آن باز مى دارد، ترس از گرفتارى است. اگر بخواهیم برنامه صحیحى اجرا كنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسّم نماییم تا انگیزه اى براى انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم. عدم توجه به این مسایل و در نتیجه، كار بدون انگیزه، موجب مى شود انسان تنبل بار بیاید و مسایل را جدى نگیرد. بنابراین براى جلوگیرى از پشیمانى ـ كه از هر عذابى دردناك تر است ـ انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگى كند.

یكى از نام هاى قیامت، «یوم الحسرة» است. این نشانه اهمیت عذاب روحى ناشى از مسأله پشیمانى است. یكى دیگر از نام هاى آن «یوم الحساب» است. اگر انسان توجه نداشته باشد كه روزى به كارهایش رسیدگى مى شود و از او حساب مى كشند، احساس مسؤولیت نمى كند و به فكر نمى افتد كه به كارهایش سرو سامانى بدهد، كارى را ترك كند یا به كارى همت گمارد؛ اما اگر بداند كه مسأله جدى است، به جزئیات كارهایش هم رسیدگى مى كند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است كه عذاب قیامت به دلیل فراموشى روز حساب است؛ همان فراموشى كه موجب مى شود انسان مرتكب كارهایى شود كه در نهایت، عذاب ابدى را به دنبال داشته باشد: ( إِنَّ الَّذِینَ یضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یوْمَ الْحِسابِ ) . (۴) این عذاب براى كسانى است كه روز حساب را از یاد برده اند، هر چند ممكن است به آن اعتقاد نیز داشته باشند، اما اعتقاد كم رنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تأثیر نمى گذارد.

قرآن كریم داستان دو برادر را نقل مى كند كه یكى از آنها بى بند و بار بود و دراموالش حساب و كتابى نداشت. برادر دیگر هر قدر به او سفارش مى كرد كه مراقب اعمال و كردار خود باشد، مى گفت: ( ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّی لاََجِدَنَّ خَیراً مِنْها مُنْقَلَباً ) (۵) تصور نمى كنم قیامتى برپا شود و اگر به فرض هم خدا و قیامتى باشد و من به سوى خداى خود باز گردم، در آن جهان نیز منزلى بهتر از این دنیا خواهم یافت. مقصود قرآن از نقل این داستان این است كه بگوید، چنین اعتقادى به معاد فایده اى ندارد؛ زیرا ركن اساسى اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. آنچه مهم است این اعتقاد است كه در آن جهان زنده مى شویم تا نتیجه اعمالمان را ببینیم، وگرنه صرف اعتقاد به زنده شدن كارآیى ندارد. لازمه چنین اعتقادى توجه به عاقبت كار در همین دنیا است. پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله در روایتى مى فرمایند: ( حَاسِبُوا اَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبوا ) ؛ (۶) پیش از آن كه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.

اگر چنین باورى در انسان وجود داشته باشد كه روزى به همه اعمالش رسیدگى مى گردد و مطابق آنها دقیقاً پاداش یا كیفر داده مى شود، به فكر محاسبه نفس خود مى افتد و از خود حساب مى كشد.

مراحل محاسبه

مسأله محاسبه نفس به قدرى مهم است كه برخى از علما در خصوص این موضوع كتاب هایى نوشته اند. در این باره آیات و روایات بسیارى داریم و بحث هاى فراوانى پیرامون آن انجام گرفته است. در كتاب هاى اخلاقى، دستورالعمل هایى به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به این مهم بپردازند. براى محاسبه نفس سه یا چهار مرحله شمرده شده است:

اول مشارطه است؛ یعنى از اول صبح انسان با خودش شرط كند كه آن روز وظایفش را به خوبى انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.

دوم مراقبه است؛ یعنى در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد كرده تخطّى نكند.

سوم محاسبه است، كه در آخر شب، به حساب كارهاى خود برسد؛ بررسى كند كه چه مقدار به وظایف خویش عمل كرده و چه مقدار كوتاهى داشته است.

مرحله چهارم كه برخى از علماى اخلاق آن را ذكر كرده اند معاتبه است؛ یعنى اگر انسان در محاسبه متوجه لغزش ها و اشتباهاتى در رفتارش شد، به جبران آنها خود را تنبیه كند؛ مثلاً خود را ملزم كند كه روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغى انفاق كند یا قدرى قرآن تلاوت نماید یا كار خیر دیگرى انجام دهد تا جبران مافات شود.

در مسأله محاسبه آنچه بیش از همه اهمیت دارد نفس حساب كشیدن از خویش است، تا اگر كار خوبى انجام داده بودیم، خدا را شكر كنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم، به فكر تدارك آن بیفتیم.

نكاتى در باب محاسبه

درباره محاسبه نفس، نكات مهم دیگرى نیز وجود دارد كه در این جا به برخى از آنها اشاره مى كنیم:

الف) اجتناب از گناه

انسان باید درباره گناه بیش تر بیندیشد كه اصلا گناه یعنى چه؟ اعتقاد ما این است كه خداوند ما را آفریده و ضمن معرفى راه خوب و بد به ما، انتخاب هریك از آنها را در اختیار خود ما قرار داده است. هم چنین معتقدیم عالم دیگرى غیر از این دنیا نیز وجود دارد كه در آن به كارهایمان و انتخاب هایى كه در این دنیا كرده ایم رسیدگى مى شود و كیفر و پاداش مى بینیم. مقتضاى چنین اعتقادى این است كه از سرمایه عمرى كه در اختیار داریم به بهترین شكل استفاده كنیم. ما به این دنیا پا گذاشته ایم تا امتحان شویم، طى مراحلى خودسازى كنیم و به كمال برسیم تا در زندگى ابدى از نتایج آن بهره مند گردیم. بنابراین باید توجه داشته باشیم كه زندگانى این دنیا موقتى و در مقایسه با آخرت، نظیر زندگى جنینى نسبت به زندگى دنیوى است. همان گونه كه جنین فقط چند ماهى را در شكم مادر مى گذراند، آن هم براى این كه آماده زندگى این جهانى شود، ما هم در این برهه كوتاه زندگى دنیایى، براى زندگى ابدى آماده مى شویم، با این تفاوت كه رشد جنینى قهرى بود، ولى رشد این جهانى اختیارى است. علاوه بر آن، زندگى جنینى با زندگى دنیوى از حیث مدت قابل مقایسه است، ولى جهان آخرت به دلیل ابدى بودنش، به هیچ وجه، با زندگى محدود این جهانى قابل مقایسه نیست.

به هر صورت، آن گونه كه دین معرفى مى كند، این دنیا محل ابتلا و خودسازى است. باید خود را براى عالم دیگر مهیا كنیم. اگر با این نگرش نگاه كنیم، مى بینیم در مقابل سرمایه اى كه از كف مى دهیم، چیزى به دست مى آوریم كه براى زندگى ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شكر كنیم؛ ( إنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها ) . اما اگر نگرشى غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلت شویم، در مقابل صَرف سرمایه گران مایه، بدبختى اخروى براى خویش مهیا ساخته ایم. پس باید به فكر جبران آن برآییم؛ ( إنْ رأى سَیئَةً استَغْفَرَ منها لِئَلاّ یخْزى یوْمَ القیمةِ ) . چقدر فرق است بین این كه كسى معامله اى بكند، و مشكلش فقط این باشد كه از آن سودى نبرد، اما در هر صورت سرمایه اش بر جاى باقى بماند، و این كه كسى در معامله سود كه نمى برد، ضرر هم مى كند و اصل سرمایه را از كف مى دهد. گناه كردن از همین سنخ معامله دوم است؛ یعنى از دست دادن سرمایه و خریدن زیان؛ از كف دادن عمر و سعادت اخروى و دچار عذاب ابدى گردیدن.

ب) توجه به كمّیت گناهان انجام شده

نكته دوم در مورد محاسبه نفس این است كه وقتى فهمیدیم گناه بسیار زشت است، باید ببینیم چقدر گناه كرده ایم و در صدد جبران آن برآییم. انسان باید به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، نه آن كه آنها را انكار كند یا به فراموشى بسپارد. البته انسان نمى تواند مشخص كند كه دقیقاً هر روز از اول صبح تا شب، چند گناه كرده است (مثلاً چند غیبت كرده، چند دروغ گفته، چند تهمت زده و...) اما به هرحال باید دقت كنیم، ببینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. این مسأله مهمى است كه بتوانیم به كمّیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است كه محاسبه در تكامل انسان اثر مى گذارد و موجب مى گردد هر روز زندگى او نسبت به گذشته بهتر شود.

ج) توجه به كیفیت گناهان انجام شده

نكته سوم توجه به كیفیت گناهان است. بعضى از گناهان به قدر هفتاد سال ارتكاب نوع دیگرى از گناه عظمت و اهمیت دارند، با آن كه ممكن است انجام آنها یك لحظه بیش تر طول نكشد. توجه به صغیره یا كبیره بودن گناه مهم است؛ مثلاً، درباره غیبت و اهمیت آن روایات متعددى وارد شده كه قبح بسیار آن را مى رساند. در این باره، به این نكته مهم نیز باید توجه داشت كه درست است برخى از گناهان صغیره اند و اهمیتشان از كبایر كم تر است، اما باید دانست كه كوچك شمردن گناهان صغیره، خود گناه كبیره به حساب مى آید و این از جمله دام هاى شیطان است كه انسان را به غفلت مى افكند.

د) انجام همه واجبات

نكته چهارم آن كه، باید مراقب باشیم همه واجباتمان را به جا آوریم. شاید ابتدا تصورمان این باشد كه ما نماز، روزه و وظایفى مانند آن را ترك نمى كنیم، پس كدام واجب را ترك كرده ایم؟ این همان دام شیطان است؛ زیرا بسیارى ازتكالیف مورد غفلت ما است. حتى آنان كه به طور دایم، با فقه، آیات قرآن و سخنان اهل بیت عليهم‌السلام سر و كار دارند نیز از بسیارى واجبات غفلت مى كنند. نیكى به والدین، صله رحم، قضاى حاجت مؤمنى كه اظهار حاجت كرده و بسیارى دیگر، همه از جمله واجبات است كه ممكن است گاهى تا سال ها، ما به فكر انجام بسیارى از آنها نباشیم. اگر واجبات اجتماعى وسیاسى را هم به آنها اضافه كنیم، مى بینیم تعدادشان بسیار بیش ترمى شود. امروز به بركت انقلاب، مردم ما به مسایل سیاسى و اجتماعى خود تا حد بسیارى توجه پیدا كرده اند، ولى زمانى بود كه از بسیارى از این وظایف غفلت داشتند؛ اگر چه هنوز هم عده اى هستند كه از این وظایف غافلند و آنها را جزو تكالیف خود به شمار نمى آورند. امر به معروف، نهى از منكر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقیدتى، فكرى و دینى و... از اهم واجبات است كه كوتاهى در آنها گناه كبیره به حساب مى آید.

وقتى مى توانیم به خوبى به همه این وظایف عمل كنیم كه از قبل، براى فردایمان برنامه ریزى كرده، جدولى از تكالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل كنیم.

هـ) توجه به شروط صحت اعمال

نكته پنجم این است كه گاهى ما دل خوش مى كنیم كه تكالیفمان را انجام داده ایم، غافل از آن كه كارمان از ارزش واقعى بى بهره است و در حین یا پس از انجام عمل، آن را فاسد كرده ایم؛ مثلاً، وظیفه ما این است كه نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از این كه نماز مى خوانیم، درجماعت هم شركت مى كنیم تا ثواب بیش ترى ببریم؛ اما توجه نمى كنیم كه آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هست یانه؛ آیا ریایى مرتكب نمى شویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت مى كنیم؟ پس از انجام كار، با عجب و غرور، نتیجه آن را از بین نمى بریم؟ یا اگر مثلاً انفاق مى كنیم آیا با منّت گذاردن، اجر كارمان را تباه نمى سازیم؟... بنابراین باید به شرایط صحت و قبولى اعمال نیز توجه كنیم.

برترى امام مهدى عليه‌السلام

پوشيده نماند که مقام حضرت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از امامان پيشين، از امام سجّادعليه‌السلام تا پدر بزرگوارش، برتر است، چنان که، از احاديث استفاده مى شود، درميان چهارده معصومعليهم‌السلام ، از نظر درجه برترى، نخست رسول خداست، سپس اميرمؤمنان وفاطمه زهراعليها‌السلام وامام حسن وامام حسينعليهما‌السلام وپس از اينها حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وبعد از امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف امامان ديگر از امام سجّادعليه‌السلام تا امام حسن عسکرىعليه‌السلام مى باشند.(٣١)

حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف داراى شرافت نَسَبى، در رابطه با پدران پاکش مى باشد، واز ناحيه مادر نيز، چنان که گفته شد، به شمعون الصّفا وصی حضرت عيسىعليه‌السلام مى رسد، در نتيجه، سلسله نسبش به بسيارى از پيامبران واوصيا، که يکى از آنها حضرت ابراهيم خليلعليه‌السلام است منتهى مى گردد.

نکته ديگر در برترى مقام حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف همان بس، که در روز ولادتش به وسيله فرشتگان به آسمان ها برده شد.(٣٢)

و در حديث ديگر از امام حسن عسکرىعليه‌السلام نقل شده که: خداوند متعال حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را با اين سخنش برترى بخشيد: (مرحباً بِکَ عبيدى بکَ نُصرةُ دينى، واظهارُ اَمرِى، ومهديُّ عبادى، آليتُ انِّى بِکَ آخذٌ، وبِکَ اُعّطِى وبِکَ اغفر وبِکَ اُعَذِّبُ؛(٣٣) مرحبا به تو اى بنده من، يارى دين وآشکار شدن فرمان من، وهدايت شدن بندگانم به وسيله تو انجام مى شود، سوگند به خودم ياد کرده ام که به وسيله تو بگيرم، ببخشم، وبه وسيله تو بيامرزم وبه وسيله تو گنه کاران را، عذاب نمايم). چنان که قبلاً ذکر شد.

و اين که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف آخرين اوصياى اِلاهى وحجت هاست(٣٤) وبعد از او وصّى به اين معناى خاص نخواهد بود،(٣٥) واو متعهد به بيعت، با هيچ يک از جبّاران نخواهد بود ودست ظلمِ هيچ ستمکار وکافر ومنافقى به او نمى رسد، چنان که به بعضى از اجدادش به خاطر مصلحت اِلاهى نرسيد.

در حديث آمده: هنگامى که امام حسن مجتبىعليه‌السلام با معاويه صلح کرد، عده اى از مردم نزد آن حضرت آمده واو را در مورد بيعت با معاويه سرزنش کردند، امام حسنعليه‌السلام به آنها فرمود: (واى بر شما، شما نمى دانيد که من چه کار مفيدى، انجام داده ام، سوگند به خدا، آنچه انجام داده ام براى شيعيانم بهتر است از آنچه خورشيد بر آن مى تابد وغروب مى کند، آيا نمى دانيد که من امام شما هستم که اطاعتم بر شما واجب است، وبه تصريح رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يکى از دو آقاى اهل بهشتم، آيا نمى دانيد که همه ما بر عهده اش بيعت با طاغوت زمانش رخ مى دهد مگر قائم ما عجل الله تعالى فرجه الشريف که حضرت عيسى روح الله، فرزند مريمعليها‌السلام پشت سر او نماز مى خواند، خداوند متعال، محل تولدش، وشخص او را پنهان مى سازد، تا هيچ کس از جبّاران بيعت او را نطلبد. اين قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف نهمين نفر از فرزندان برادرم حسينعليه‌السلام ، وفرزند بهترين کنيزان خواهد بود، خداوند عمرش را طولانى مى کند، تا به قدرتش او را آشکار سازد، به چهره جوانى که کمتر از چهل سال دارد، تا همه بدانند که خداوند بر همه چيز توانا است).(٣٦)

از امتيازات حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: پس از ظهور، حضرت عيسى بن مريمعليه‌السلام روح وکلمه خدا(٣٧) در نماز جماعت به او اقتدا مى کند، امام صادقعليه‌السلام از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى کند که فرمود: (... من ذرّيتى المهدى، اذا خَرَجَ نَزَلَ عيسى بنِ مريمَ لِنُصرَتهِ، فقدَّمَهَ وَصلّى خلفه؛(٣٨) از نسل من حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است، که وقتى قيام کند، عيسى بن مريم از آسمان به زمين براى يارى او فرود آيد، وآن حضرت را پيشاپيش صفوف قرار مى دهد، ودر نماز به او اقتدا مى کند).

واز محمّد حنفيه نقل شده که گفت: (ما خاندان، داراى شش امتياز هستيم که هيـچ کس از پيشينيان وآيندگان داراى آن نيست، محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سرور رسولان، علىعليه‌السلام سرور اوصيا، ومهدى اين اُمت، که عيسى بن مريم در نماز به او اقتدا مى کند، از ماست).(٣٩)

ودر کتاب عيون اخبار الرّضاعليه‌السلام ، از حضرت رضاعليه‌السلام نقل شده فرمود: (اذا خرج المهدى مِن ولدى نزل عيسى بن مريم فصلى خلفه؛(٤٠) هرگاه فـرزندم مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از نسل من ظاهر شـود، عيسىعليه‌السلام از آسمان فرود آيد ودر پشت سر او نماز مى خواند).

امتياز ديگر حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: هنگام ظهورش نداى عظيمى از آسمان شنيده مى شود، چنان که روايات بسيار به اين موضوع اشاره نموده اند، از جمله: از على بن ابراهيم روايت شده که در تفسير اين آيه( واستمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَريبٍ ) (٤١) وگوش فرا ده ومنتظر چيزى باش که منادى از مکانى نزديک ندا مى دهد، فرمود: (منادى حق به نام قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف ونام پدرش ندا کند).(٤٢)

در روايت ديگر از امام باقرعليه‌السلام نقل شده فرمود: (منادى حق از آسمان به نام قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف ندا کند، همه انسان ها در مغرب ومشرق، صداى آن حضرت را مى شنوند، از هراس آن صدا، هر کسى که در خواب است بيدار مى گردد، وهرکس که ايستاده مى نشيند، وهرکس که نشسته است مى ايستد، آن گاه خداوند آنها را که، از اين ندا عبرت گرفتند وجواب مثبت دادند، مشمول رحمتش قرار دهد، صداى اول، صداى جبرئيل روح الأمين است که در ماه رمضان شب جمعه شب ٢٣ اين ماه است). چنان که اين مطلب در کتاب غيبة النّعمانى(٤٣) نيز نقل شده، واحاديث بسيار به آن دلالت دارند.

____________________

پى نوشت ها :

(١) خواهر امام هادىعليه‌السلام . (٢) معمولاً به بانوانى که شريف وپر برکتند در عرب مرسوم ومعمول است چنين بانوانى را با اين لقب (مبارکه) خطاب مى کنند، (ويراستار). (٣) کمال الدين شيخ صدوق، باب ٤٢، ص ٤٣١. باب ماروى فى ميلاد القائم عجل الله تعالى فرجه الشريف حديث٧. (٤) غيبة الطوسى، ص ٢٣٩، بحار الانوار، ج ٥١، ص ٢٦ باب ٣٧ ح ١. (٥) سوه اسراء، آيه ٨١. (٦) سوره قصص، آيه ٥ و٦. (٧) بحار الانوار، ج ٥٣، ص ٣٢٧. (٨) بحار الأنوار: ج ٥١ ص ١٤، ب ١، ح ١٤. (٩) سوره قصص، آيه ١٣. (١٠) بحار، ج ٥١، ص١٤، ب١، ح ١٤. (١١) بحار، ج ٥١، ص١٤، ب١، ح ١٤. (١٢) سوره قصص، آيه ٥. (١٣) بحار الانوار، ج ٥١، ص ٢٧،ب١،ح ٣٧. (١٤) همان، ص ٢٧و ج٤٢، ص ١٦٦، ب٢٤. (١٥) ارهاصات، يعنى نشانه هايى که براى حقانيّت امامت از قبل اتفاق افتاده باشد. (ويراستار). (١٦) دومين نايب خاص امام زمان ـ عج. (١٧) معادل ٣٢٧٦ کيلوست. (١٨) بحارالانوار، ج ٥١، ص٥ باب١ ح٩. (١٩) سوره حجرات، آيه ١٣. (٢٠) بحار الانوار، ج ٧٤، ص ٩٠. (٢١) بحار الانوار، ج ٧٣، ص ٣٥٠. (٢٢) بحار الانوار، ج ١٠، ص ١٧٠. (٢٣) غيبت صغرا از سال ٢٦٠ هـجرى تا سال ٣٢٩ حدود ٧٠ سال بود که نُواب خاص چهارگانه امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف در اين زمان، به تناوب، واسطه بين آن حضرت و شيعيان بودند. (٢٤) محمّد بن حسين عاملى متوفاى سال ١٠٣٠ هـ ق. (٢٥) سيد محمد باقر حسينى گرگانى معروف به محقق داماد، متوفاى سال ١٠٤٠ هـ ق از فلاسفه بزرگ، و محققين فقها و مراجع عصر صفويه بود. (مترجم). (٢٦) سليمان بن عبدالله ماحوزى بحرانى، از علماى محقق و متبحر، صاحب تأليفات بسيار، متوفاى ١١٢١ هـ.ق که در (دونج) يکى از روستاهاى ماحوز در مقبره ميثم بن معلى به خاک سپرده شد (فوائد الرّضويه محدث قمى، ص ٢٠٥). مترجم. (٢٧) مؤلف معظم قُدّس سره در موسوعة الفقه، ج ٩٣، کتاب المحرمات، ص ١٩٨ مى نويسد: (ظاهر اين است که تلفظ به نام مبارک امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف حرام نيست، گرچه بعضى از فقها به دليل بعضى از روايات آن را حرام مى دانند، مانند: روايت صحيح ابى رئاب از امام صادقعليه‌السلام (وسائل الشيعه، ج ١٢، ص ٤٨٦، حديث٤ باب ٣٣) وروايت صحيح ديگر در همين کتاب (ص ٤٨٦، حديث ٦) و چند روايت ديگر. ولى ظاهر اين روايت بيان گر حرمت در موارد تقيّه است، چنان که بعضى از روايات به اين مطلب دلالت دارد، و در روايت حسن عمرى آمده: (توقيعى از ناحيه مقدسه امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف با خطى که مى شناختم صادر شد که آن حضرت نوشته بود: کسى که نام مرا در حضور مردم ببرد، لعنت خدا بر او باد) (وسائل الشيعه، ج١٢، ص ٤٨٦، حديث ١٣ باب ٣٣) به هر حال قول به حرمت مشکل است، واحتياط در ترک نام بردن آن حضرت است). (٢٨) کمال الدين، ص ٢٨٦. باب مااخبر النبىعليه‌السلام من وقوع الغيبة بالقائم عجل الله تعالى فرجه الشريف. (٢٩) غيبة الطّوسى، ص ٢٦٦. (٣٠) کمال الدين، ص ٢٥٧، باب ٢٤، حديث ٢. باب ماروى عن النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فى النص على القائم عجل الله تعالى فرجه الشريف وانه الثانى عشر من الأئمةعليهم‌السلام . (٣١) در اين باره به دو کتاب (من فقه الزهرا سلام الله عليها)، ج١، مقدمه، وافضل اُسوةٌ للنّساء) مراجعه کنيد. (٣٢) کمال الدين، ص ٤٢٨. (٣٣) بحار الانوار، ج ٥١، ص ٢٧، حديث ٣٧، وج ٥٢، ص ١٦٦. باب ٢٤. (٣٤) کمال الدين، ص ٤٤١، غيبة الطوسى، ص ٢٤٦و ٢٧٣. الصراط المستقيم، ج٢ ص ٢١٠ ب ١١، مصباح الکفعمه، ص ٤٩٧ زيارة المهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، مصباح المتهجد: ص ٣٢٨، الخرائج: ص ٤٥٨. (٣٥) همان مدرک، ص ٤٤ وباب ٣٠٣ و٣١٦. (٣٦) کمال الدين، ص ٣١٦، باب ٢٩ باب ما اخبر به الحسن بن على بن ابى طالبعليه‌السلام من وقوع الغيبة بالقائم عجل الله تعالى فرجه الشريف. (٣٧) همان مدرک، ص ٧٧، ٢٥٠، ٢٨٠، ٢٨٤، ٣٣٠، ٣٣١، ٣٤٥ و٥٢٧. (٣٨) امالى شيخ صدوق، ص ٢١٩، مجلس ٣٩، حديث ٤. (٣٩) خصال شيخ صدوق، ص ٣٢٠. (٤٠) عيون اخبار الرّضا، ج ٢، ص ٢٠٢. (٤١) سوره ق، آيه ٤١. (٤٢) تفسير القمّى، ج٢، ص ٣٢٧. (٤٣) غيبة النعمانى، ص ٢٥٣ و٢٥٤.

دگرگونى حرکت افلاک

هنگام ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف سرعت افلاک (ستارگان وزمين) کُند وکاهش مى يابد در روايتى که از امام باقرعليه‌السلام نقل شده، آن حضرت فرمود: (هنگامى که قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف قيام کند به سوى کوفه حرکت مى کند، ودر کوفه هفت سال که طول هر سال آن معادل ده سال از سال هاى شماست (در مجموع هفتاد سال) سکونت نمايد، سپس آنچه را که خدا بخواهد انجام مى دهد).

راوى گويد: به آن حضرت عرض کردم: فدايت گردم: (چگونه بر طول سال ها افزوده مى شود؟) در پاسخ فرمود: (خداوند متعال به فلک (ستاره) فرمان مى دهد که توقّف کند واز سرعت خود بکاهد، ودر نتيجه روزها وسال ها طولانى گردد).

او مى گويد: به امام باقرعليه‌السلام عرض کردم: مردم مى گويند: (اگر فلک وستاره اى در مسير دائمى خود دگرگون شود، تباه ونابسامان مى شود).

امام باقرعليه‌السلام فرمود: اين گفتار از سخنان منکران خدا است، ولى مسلمانان چنين سخنى نمى گويند، وطبق اعتقادات خود نمى توانند چنين حرفى بزنند، زيرا خداوند ماه را (درماجراى شقّ القمر) براى پيامبرش دو نصف کرد(١) وقبل از آن، خورشيد، که غروب کرده بود، را براى يوشع بن نون وصى موسى، برگردانيد، واز طول روز قيامت خبر داد( کَاَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تعُدُّونَ ) (٢) مى باشد.

ومطابق بعضى از روايات، در عصر عدالت ودادگرى، سرعت سير فلک طولانى مى شود، با اين که در عصر ظلم وجور از سرعت سير آن کاسته مى شود، وما اين حديث را در احکام آداب وسنن نقل کرده ايم.(٣)

از ويژگى هاى ديگر آن حضرت

وقتى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ظهور مى کند، مصحف اميرمؤمنان علىعليه‌السلام را که آن حضرت بعد از رحلت رسول خدا آن را تدوين کرده ومشتمل بر تفسير وتأويل قرآن است.

ويژگى ديگر اين که همواره ابر بر بالاى سر آن حضرت سايه مى افکند، واز ميان آن ابر، منادى حق، با زبان فصيح وشيوا ندا مى کند، به گونه اى که همه جن وانس آن ندا را مى شنوند، منادى در آن ندا مى گويد: (اين مهدى آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى کند).(٤) اين ندا غير از آن نداى آسمانى است که قبلاً به آن اشاره شد.

ويژگى ديگر اين که: فرشتگان وجن وانس در لشکر آن حضرت براى يارى او حاضر مى شوند، چنان که در مورد حضرت سليمان پيامبرعليه‌السلام چنين بود.(٥)

ويژگى ديگر اين که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف هنگام ظهور به شکل سى يا چهل ساله ظاهر مى شود، وايام طولانى روزگار، چهره او را دگرگون نمى سازد.(٦)

در روايت ديگر آمده: اباصلت هِرَوى مى گويد: به امام رضاعليه‌السلام عرض کردم؛ (نشانه هاى قائم شما هنگام خروج چيست؟) در پاسخ فرمود: نشانه اش اين است که از نظر سن وسال پير است، ولى چهره جوان دارد، به طورى که هر کس او را ببيند، گمان مى کند که او چهل سال يا کمتر دارد، ونيز از نشان هاى او اين است که با گذشت روزگار، پير نمى شود تا آن هنگام که اجلش فرا رسد.(٧)

روابط محبت آميز حيوانات

از ويژگى هاى حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: همان گونه که حيوانات نسبت به همديگر ترس وهراس ندارند، از انسان ها نيز، ترس وهراس نخواهند داشت، وبين آنها اُلفت و رابطه مهرانگيز برقرار است، اميرمؤمنان علىعليه‌السلام در يکى از سخنانشان فرمودند: (هنگامى که حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف قيام کند، آسمان باران خود را فرو مى فرستد، و زمين گياهانش را مى روياند، وهرگونه کينه وعداوت از دل هاى بندگان نسبت به همديگر برطرف مى شود، بين درّندگان وحيوانات اهلى صلح برقرار مى شود، به گونه اى که يک زن از عراق تا شام جز به سبزه زار قدم نمى نهد، وحال آن که زيورآلاتى با خود دارد در اَمان است، ودر مسير راه از گزند درندگان هيچ ترس وهراس ونگرانى به خود راه نمى دهد).(٨)

به عنوان مثال: در آن زمان زمين، نمونه کوچکى از بهشت مى شود، چنان که قرآن در توصيف بهشت مى فرمايد:( ونَزَعنا ما فِى صُدُورهِمْ مِنْ غِلً ) (٩) وآنچه در سينه از کينه وحسد دارند ريشه کن مى کنيم؛ تا همه در صفا وصميميت با هم زندگى کنند.

زنده شدن بعضى از مردگان

از ويژگى هاى حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: بعضى از مردگان زنده مى شوند، ودر رکاب او حضور پيدا مى کنند، چنان که روايت شده، امام صادقعليه‌السلام به يکى از شاگردانش به نام مفضّل فرمود: (از پشت کوفه (نجف) بيست وهفت نفر با حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف ظهور مى کنند، که پانزده نفر از آنها از قوم موسىعليه‌السلام هستند، که به راه حق هدايت شده، وبه آن توجّه دارند، هفت نفر آنها اصحاب کهف مى باشند، وبقيّه عبارت اند از: يوشع بن نون، سلمان، ابودُجانه انصارى، مقداد ومالک اشتر، اين افراد در پيشگاه امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف به عنوان ياران وفرمانروايان، در خدمت آن حضرت خواهند بود).(١٠)

زمين وگنج هايش

در عصر حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف زمين، گنج ها وذخاير پنهان خود را که جداً بسيار است، آشکار مى سازد. باران هاى بسيار وپياپى مى بارد، ميوه ها وساير نعمت ها، فراوان مى شود، به گونه اى که حالت زمين نسبت به قبل، به طور کلى در همه ابعاد دگرگون مى شود، چنـان کـه طبق بعضى از رواياتـى که در تفسيـر اين آيه آمده:( يومَ تُبَدَّلُ الارضُ غَيرَ الاَرضِ ) (١١) در آن روز اين زمين به زمين ديگر مبدل مى شود، به همين مطلب تفسير شده است.

نيروى جسمانى آن حضرت

هنگامى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ظهور کند، دست مرحمتش را بر سر مردم مى نهد، در پرتو آن، هرگونه کينه وحسادت از ميان مردم نابود مى شود، ودانش ها فروان مى گردد، به طورى که براساس پاره اى از احاديث، آنچه تا کنون از دانش ها براى بشر، کشف وآشکار شده، تنها دو حرف (دو بخش) از علوم است، ولى در عصر ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بيست وپنج حرف به اضافه دو حرف ديگر که قبلاً آشکار شده، آشکار مى گردد.

امام باقرعليه‌السلام از جدّش اميرمؤمنان علىعليه‌السلام نقل مى کند که آن حضرت بر فراز منبر فرمود: (يخرجُ رَجلٌ منْ ولدى فى آخِرِ الزمان... اذا هزَّ رايتهُ اضاءَ لها ما بَينَ المشرق والمغربِ، ووَضعَ يَدَهُ على رؤوس العبادِ، فلا يبقى مؤمنٌ الا صار قلبهُ اشدُّ من زبر الحديد؛(١٢) مردى از فرزندانم در آخر الزمان خارج مى شود، وقتى که پرچمش به اهتزاز درآيد وحکومتش پا برجا شود، بين مشرق ومغرب را روشن ونورانى سازد، وآن حضرت دستش را بر سر بندگان مى نهد، در آن وقت هيچ مؤمنى نيست مگر اين که قلبش محکم تر از پاره آهن مى گردد). وامام باقرعليه‌السلام وامام صادقعليه‌السلام فرمودند: (اذا قام قائمنا، وضعَ يَدَهُ على رؤوس العباد، فَجَمَعَ بها عقُو لَهُم، وکمّلت بها احلامَهم؛(١٣) هنگامى که قائم ما قيام کند، دستش را بر سر بندگان مى نهد، در پرتو آن خرد هاى آنها را به کمک هم گرفته، وانديشه هاى شان را کامل مى سازد).

ويژگى ديگر اين که: نيروى فوق العاده اى در چشم ها وگوش هاى اصحاب حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف به گونه اى پديدار مى شود، که در فاصله چهار فرسخى وبيشتر، امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را مى بينند، وصدايش را مى شنوند وعمر ياران آن حضـرت آن چنان طولانى شـود که امـام صادقعليه‌السلام فرموده: (ويعمر الرّجُلُ فى ملکهِ حتى يُولَدُ الفُ وَلدٍ ذکرٍ، لا يولَدُ فيهم اُنثي؛(١٤) مردم درعصر حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف عمر هاى طولانى مى کنند، تا آن جا که داراى هزار پسر شوند، که در ميان آنها هيچ دختر متولد نشود).

ظاهر اين عبارت اين است که تنها در ميان اين هزار نفر، يک دختر وجود ندارد، وگرنه روشن است که تولد دختر براى حفظ نظام جامعه تا قيامت استمرار دارد.

از ديگر ويژگى هاى حکومت آن حضرت اين که: در آن عصر، بلاها، آفت ها و ضعف وسستى از ياران وحاميانش برطرف مى شود، در اين مورد امام سجاد مى فرمايد: (هنگامى که قائم ما قيام کند، خداوند هرگونه بلا وآفت را از شيعيان، برطرف سازد، ودل هاى آنها را همانند پاره آهن محکم نمايد، ونيروى هر يک از آنها به اندازه نيروى چهل نفر مى شود. وآنها در آن عصر، فرمانداران وسرداران زمين خواهند شد).(١٥) نظير اين مطلب نيز در بيان ديگر امام صادقعليه‌السلام آمده است.(١٦)

در آن وقت، حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف پرچم رسول خدا را به اهتزاز درآورد،(١٧) وزره آن حضرت را بپوشد، وخداوند ابرى را در اختيارش مى گذارد، که داراى رعد وبرق است، امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بر روى آن مى نشيند، آن گاه آن ابر آن حضرت را به راه هاى آسمان هاى هفت گانه مى برد، همچنين اين موهبت در اختيار بعضى از اصحاب آن حضرت نيز قرار مى گيرد).(١٨)

آيا منظور از اَرَضين (زمين ها) در اين حديث، همين طبقه زمين وقاره هاى آن است، ويا منظور تفسيرى است که امام رضاعليه‌السلام (درمورد ديگر) در معناى زمين ها نموده است؟ دو احتمال دارد.

نبودن ترس وتقيه

در عصر حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نه ترسى هست ونه تقيّه، چرا که آن حضرت شؤون زندگى مردم را آن چنان منظم وسامان مى دهد که مسئله خوف از سلطان ظالم يا ترس وتقيّه از دشمن منکر، وخون خوار، وجود ندارد. خداوند در اين مورد مى فرمايد:

( وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنوا وعَمِلوُا الصالحات ليستخلفنَّهُمْ فى الاَرضْ کما استخلَفَ الذينَ من قبلِهِم، وليمکنَنَّ لَهُمْ دينهم الذى ارتضى لَهُم ولَيُبَدِّلَنَّهُم مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ امناً يَعبُدُونَنى لا يِشرکونَ بى شيئاً ) .(١٩)

خداوند به کسانى از شما را که ايمان آورده وکارهاى شايسته انجام داده اند، وعده مى دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمين خواهد کرد، همان گونه که به پيشينيان آنها، خلافت روى زمين را بخشيد، ودين وآيينى را که براى آنان پسنديد، پا بر جا وريشه دار خواهد ساخت، وترسشان را به آرامش وامنيت مبدّل مى کند، آن چنان، که تنها مرا مى پسندند، وچيزى را شريک من نخواهند ساخت.

حاکميت بر شرق وغرب

يکى ديگر از ويژگى هاى حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: آن حضرت بر همه جهان از شرق وغرب، خشکى ودريا، کوه ودشت، تسلط مى يابد، چنان که امام هادىعليه‌السلام در مژده خود به حضرت نرجسعليها‌السلام فرمود: (مژده باد به تو، به فرزندى که بر همه دنيا از شرق وغرب حاکم ومالک مى شود).(٢٠)

طبق حديث ديگر، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (به زودى خداوند متعال سُنّتش را در وجود فرزند قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف جارى مى سازد، ودست حکومت او را بر شرق وغرب جهان مى گستراند، به طورى که هيچ راه وجايى از دشت وکوه که ذوالقرنين(٢١) به آنها دست يافت، باقى نمى ماند، مگر اين که بر آنها دست مى يابد، وخداوند گنج ها ومواد زمين براى او از درون زمين خارج مى سازد، وبا ترسى که بر دل هاى دشمنان مى افکند، او را يارى مى کند، پس سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى کند).(٢٢)

قضاوت آن حضرت

حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بين مردم با علم امامت، بدون نياز به حضور شاهد يا بيّنه (دو گواه عادل) وامثال آن، داورى مى کند، همان گونه که حضرت داوودعليه‌السلام وحضرت سليمان، طبق آنچه را که، روايات متعدد بيانگر آن است، طبق عِلم خود، قضاوت مى کردند، در کتاب کمال الدين از امام صادقعليه‌السلام نقل شده که در ضمن گفتارى فرمود: (هذا المهديُّ يَقضِى داوُدَ وسليمانَعليه‌السلام ولا يُريدُ عليهِ بَيِّنة؛ اين مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مانند: قضاوت حضرت داوود وحضرت سليمانعليهما‌السلام قضاوت مى کند، وبراى قضاوت خود بيّنه نمى طلبد).(٢٣)

ودر حديث ديگر فرمود: (... تا اين که خداوند متعال، قائم از خاندان رسالت را مى فرستد، ودر مورد آن دو نفر (حاکم بعد از رسول خدا) به حکم خداوند متعال، داورى مى کند، ودر اين مورد، بينه نمى طلبد).(٢٤)

بشارت هاى ظهور حضرت مهدى عليه‌السلام

از پديده هاى جالب حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين که: شمشير ها واسلحه هاى ديگر از آسمان براى يارانش آورده مى شود، حيوانات مطيع ياران وحاميان او مى گردند.

امام باقرعليه‌السلام در اين مورد مى فرمايد: (گويى اصحاب قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف را مى نگرم که بين مشرق ومغرب را دراختيار خود گرفته اند، وهمه چيز، حتى درّندگان زمين وپرندگان هوا از آنها اطاعت مى کنند، ودر هر چيز، حتى رضايت آنها را مى طلبند، تا آن جا که زمين بر زمين ديگر جلوه گرى (ومباهات) مى کند ومى گويد: امروز مردى از اصحاب قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف از روى من عبور کرده است).(٢٥)

دو نهر از آب وشير، در پشت کوفه (نجف اشرف) مقر حکومتش از سنگى که به پيامبر خدا موسىعليه‌السلام نسبت دارد، آشکار مى شوند، چنان که اين دو نهر از اين سنگ، در عصر حضرت موسىعليه‌السلام در بيابان تيه آشکار شد.

روايت شده، امام باقرعليه‌السلام فرمود: (هنگامى که قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف در مکه قيام کند، ومى خواهد به سوى کوفه روانه شود، منادى حق ندا مى کند: (آگاه باشيد هيچ کس غذا ونوشيدنى با خود بر ندارد) در اين هنگام آن سنگ منسوب به موسىعليه‌السلام همراه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف حمل مى شود، همان سنگى که از آن سنگ (با زدن عصا توسط موسی) دوازده چشمه جارى شد.(٢٦)

حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در مسير راه مکه به کوفه، به هر منزل که مى رسد، آن سنگ را نصب مى کند، از آن، چشمه هاى مختلف مى جوشد، هر کس که گرسنه باشد، با نوشيدن آن سير مى شود، وهرکس تشنه باشد با آشاميدن آن، سيراب مى شود، وهمان توشه همراهان حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است تا به نجف اشرف در پشت کوفه مى رسند، وقتى که به آن سرزمين رسيدند آب وشير به طور دائم از آن به جريان مى افتد، هر گرسنه وتشنه از آن شير وآب، سيراب مى شوند).(٢٧)

پديده جالب ديگرى اين که: پيامبر خدا عيسى بن مريمعليها‌السلام از آسمان، براى يارى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف به زمين فرود آيد، ودر رکاب آن حضرت، با دشمنان مى جنگد، ودر نماز، به آن حضرت اقتدا مى کند، نخستين کسى که با آن حضرت بيعت مى کند، جبرئيلعليه‌السلام است.

در روايتى از اَبان بن تغلب نقل شده که امام صادقعليه‌السلام فرمود: (نخستين شخصى که با امام قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف بيعت مى کند، جبرئيل است، سپس جبرئيل با صداى بلند اعلام مى کند به طورى که همه خلايق صدايش را مى شنوند ومى گويد: (أتى امر الله فلا تَستعجلوهُ)(٢٨) فرمان خدا فرار رسيده است، براى آن شتاب نکنيد).

ودر عصر حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف دجّال (که يک طاغوت گردنکش خوش ظاهر، از دشمنان آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است)(٢٩) واکنون وجود دارد، به فرمان حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف کشته مى شود. از بعضى از احاديث فهميده مى شود که دجّال نه از جن است ونه انسان ونه فرشته، واو از عصر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا زمان ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف زنده است.(٣٠)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: (خداوند متعال چهارده هزار سال قبل از آفرينش موجودات، چهارده نور آفريد، واين انوار نخستين روح هاى ما بودند) شخصى از آن حضرت پرسيد: آن چهارده نفر کيانند ؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: آنها عبارت اند از: محمد، على، فاطمه، حسن وحسين وامامان از فرزندان حسينعليه‌السلام که آخرين آنها حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف است، که پس از غيبت، قيام مى کند، ودجّال را مى کشد، وسراسر زمين را از هر ظلم وجور، پاک مى نمايد).(٣١)

ونيز روايت شده، هنگامى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف رحلت کند، در نماز بر جنازه اش، هفت تکبير گفته شود، واين از ويژگى هاى اميرمؤمنان علىعليه‌السلام بود. وبا ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف دولت جباران وستمگران نابود مى گردد، خدايا، در فرجش شتاب فرما، وراه خروجش را آسان گردان، وما را از ياران وحاميانش قرار بده.

شمه اى از برکات ظهور حضرت مهدى عليه‌السلام

با ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف خداوند در سراسر زمين آن گونه که دوست دارد، عبادت مى شود، وبه يارى اِلاهى، سراسر زمين همان گونه که پر از ظلم وجور شده پر از عدل وداد مى شود، ودين در سراسر جهان گسترده مى شود چنان که خداوند مى فرمايد:( لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ کُلِهِ ) (٣٢) تا اسلام را بر ساير آيين ها غالب گرداند).

و در زيارتنامه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف چنين مى خوانيم: (السلام على المهدى الاُمم، وجامعِ الکلمَ، السلام عَلى المهدِى الذى وَعَد الله بهِ الاممَ اَنْ يَجْمعَ به الکلمَ ويلمَّ بهِ الشعثَ، ويملأ الارضَ عَدلاً وقِسطاً، ويُمکَّنَ لَهُ، وُيُنجِزَ بِهِ وَعْدَ المُؤمنين؛ سلام بر مهدى، که نجات بخش انسان هاست، وعقايد مختلف را در محور او گردآورى ويکپارچه نموده است، سلام بر مهدى اى که خداوند به امت ها وعده داده است که به وسيله او همه را در صف واحد با اعتقادات موزون به گِرد هم آورد، وبه وسيله او پراکندگى ها را سامان بخشد، وسراسر زمين را پر از عدل وداد کند، وامکانات را در اختيارش نهد، وبه وسيله او به وعده هايى که به مؤمنان داده شده وفا کند).(٣٣)

اخلاق وسيره رسول خدا در سيماى حضرت مهدى عليه‌السلام

اخلاق وسيره زندگى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف هنگام ظهور، همانند اخلاق جدّش رسول خداست، اما آنچه بعضى مى پندارند که باظهور آن حضرت، خون هاى بسيار ريخته مى شود وامثال آن، مطالبى است که دليلى بر آن نداريم.

از جابر بن يزيد جُعفى نقل شده که جابر بن عبدالله انصارى گفت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (المهديُّ من وُلدى، اسمُهُ اِسمى، وکنيَتُهُ کُنيتى، اَشبَهُ الناسِ بى خلقاً وخُلقاً، تکون بِهِ غيبةٌ وخيرةٌ..). مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از فرزندان من مى باشد، هم نام وهم کنيه من واز نظر جمال وکمال شبيه ترين انسان ها به من است، او داراى غيبتى طولانى است که همين موجب حيرت وسرگردانى مردم مى گردد).(٣٤)

ودر حديث ديگر آمده است، ابوبصير گويد: امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرد که فرمود: (مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از من است، وشبيه ترين انسان ها در صورت وسيرت به من مى باشد).(٣٥)

حديث ديگر در همين باب در کتاب آمده: وقال ابو جعفرعليه‌السلام : (فى صاحب هذا الأمر سُنة من موسىعليه‌السلام وسُنة من عيسىعليه‌السلام وسنة من يوسفعليه‌السلام وسُنة من محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وأما من محمد فالقيام بسيرته وتبيين آثاره).(٣٦)

در حديث امام باقرعليه‌السلام در شأن حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف آمده: (صاحب الامر عجل الله تعالى فرجه الشريف داراى سنت هايى از پيامبران است، سنتى از موسىعليه‌السلام ، وسنتى از عيسى (عليه‌السلام )، وسنتى از يوسفعليه‌السلام ، وسنتى از محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارد، اما آن سنتى که از محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارد، اين است که در مسير ونور هدايت او، گام بر مى دارد، ورفتار خود را همانند سيره وشيوه او، هماهنگ مى سازد).(٣٧)

وامام باقرعليه‌السلام فرمود: (علم به کتاب خدا وسنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در قلب مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف آن گونه روييده مى شود(٣٨) که زراعت به بهترين شکل خود در زمين روييده مى شود). واحاديث ديگر.

روايات بسيار پيرامون حضرت مهدى عليه‌السلام

احاديث قدسى ورواياتى که از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وامامان معصومعليهم‌السلام درباره حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وويژگى هاى آن حضرت به ما رسيده، بسيار است، در اين جا نظر شما را به بخشى از اين روايات، از کتاب ارزشمند کمال الدين، شيخ صدوق، جلب مى کنيم:

برترى امام مهدى عليه‌السلام

پوشيده نماند که مقام حضرت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از امامان پيشين، از امام سجّادعليه‌السلام تا پدر بزرگوارش، برتر است، چنان که، از احاديث استفاده مى شود، درميان چهارده معصومعليهم‌السلام ، از نظر درجه برترى، نخست رسول خداست، سپس اميرمؤمنان وفاطمه زهراعليها‌السلام وامام حسن وامام حسينعليهما‌السلام وپس از اينها حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وبعد از امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف امامان ديگر از امام سجّادعليه‌السلام تا امام حسن عسکرىعليه‌السلام مى باشند.(٣١)

حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف داراى شرافت نَسَبى، در رابطه با پدران پاکش مى باشد، واز ناحيه مادر نيز، چنان که گفته شد، به شمعون الصّفا وصی حضرت عيسىعليه‌السلام مى رسد، در نتيجه، سلسله نسبش به بسيارى از پيامبران واوصيا، که يکى از آنها حضرت ابراهيم خليلعليه‌السلام است منتهى مى گردد.

نکته ديگر در برترى مقام حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف همان بس، که در روز ولادتش به وسيله فرشتگان به آسمان ها برده شد.(٣٢)

و در حديث ديگر از امام حسن عسکرىعليه‌السلام نقل شده که: خداوند متعال حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را با اين سخنش برترى بخشيد: (مرحباً بِکَ عبيدى بکَ نُصرةُ دينى، واظهارُ اَمرِى، ومهديُّ عبادى، آليتُ انِّى بِکَ آخذٌ، وبِکَ اُعّطِى وبِکَ اغفر وبِکَ اُعَذِّبُ؛(٣٣) مرحبا به تو اى بنده من، يارى دين وآشکار شدن فرمان من، وهدايت شدن بندگانم به وسيله تو انجام مى شود، سوگند به خودم ياد کرده ام که به وسيله تو بگيرم، ببخشم، وبه وسيله تو بيامرزم وبه وسيله تو گنه کاران را، عذاب نمايم). چنان که قبلاً ذکر شد.

و اين که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف آخرين اوصياى اِلاهى وحجت هاست(٣٤) وبعد از او وصّى به اين معناى خاص نخواهد بود،(٣٥) واو متعهد به بيعت، با هيچ يک از جبّاران نخواهد بود ودست ظلمِ هيچ ستمکار وکافر ومنافقى به او نمى رسد، چنان که به بعضى از اجدادش به خاطر مصلحت اِلاهى نرسيد.

در حديث آمده: هنگامى که امام حسن مجتبىعليه‌السلام با معاويه صلح کرد، عده اى از مردم نزد آن حضرت آمده واو را در مورد بيعت با معاويه سرزنش کردند، امام حسنعليه‌السلام به آنها فرمود: (واى بر شما، شما نمى دانيد که من چه کار مفيدى، انجام داده ام، سوگند به خدا، آنچه انجام داده ام براى شيعيانم بهتر است از آنچه خورشيد بر آن مى تابد وغروب مى کند، آيا نمى دانيد که من امام شما هستم که اطاعتم بر شما واجب است، وبه تصريح رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يکى از دو آقاى اهل بهشتم، آيا نمى دانيد که همه ما بر عهده اش بيعت با طاغوت زمانش رخ مى دهد مگر قائم ما عجل الله تعالى فرجه الشريف که حضرت عيسى روح الله، فرزند مريمعليها‌السلام پشت سر او نماز مى خواند، خداوند متعال، محل تولدش، وشخص او را پنهان مى سازد، تا هيچ کس از جبّاران بيعت او را نطلبد. اين قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف نهمين نفر از فرزندان برادرم حسينعليه‌السلام ، وفرزند بهترين کنيزان خواهد بود، خداوند عمرش را طولانى مى کند، تا به قدرتش او را آشکار سازد، به چهره جوانى که کمتر از چهل سال دارد، تا همه بدانند که خداوند بر همه چيز توانا است).(٣٦)

از امتيازات حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: پس از ظهور، حضرت عيسى بن مريمعليه‌السلام روح وکلمه خدا(٣٧) در نماز جماعت به او اقتدا مى کند، امام صادقعليه‌السلام از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل مى کند که فرمود: (... من ذرّيتى المهدى، اذا خَرَجَ نَزَلَ عيسى بنِ مريمَ لِنُصرَتهِ، فقدَّمَهَ وَصلّى خلفه؛(٣٨) از نسل من حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است، که وقتى قيام کند، عيسى بن مريم از آسمان به زمين براى يارى او فرود آيد، وآن حضرت را پيشاپيش صفوف قرار مى دهد، ودر نماز به او اقتدا مى کند).

واز محمّد حنفيه نقل شده که گفت: (ما خاندان، داراى شش امتياز هستيم که هيـچ کس از پيشينيان وآيندگان داراى آن نيست، محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سرور رسولان، علىعليه‌السلام سرور اوصيا، ومهدى اين اُمت، که عيسى بن مريم در نماز به او اقتدا مى کند، از ماست).(٣٩)

ودر کتاب عيون اخبار الرّضاعليه‌السلام ، از حضرت رضاعليه‌السلام نقل شده فرمود: (اذا خرج المهدى مِن ولدى نزل عيسى بن مريم فصلى خلفه؛(٤٠) هرگاه فـرزندم مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از نسل من ظاهر شـود، عيسىعليه‌السلام از آسمان فرود آيد ودر پشت سر او نماز مى خواند).

امتياز ديگر حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: هنگام ظهورش نداى عظيمى از آسمان شنيده مى شود، چنان که روايات بسيار به اين موضوع اشاره نموده اند، از جمله: از على بن ابراهيم روايت شده که در تفسير اين آيه( واستمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَکانٍ قَريبٍ ) (٤١) وگوش فرا ده ومنتظر چيزى باش که منادى از مکانى نزديک ندا مى دهد، فرمود: (منادى حق به نام قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف ونام پدرش ندا کند).(٤٢)

در روايت ديگر از امام باقرعليه‌السلام نقل شده فرمود: (منادى حق از آسمان به نام قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف ندا کند، همه انسان ها در مغرب ومشرق، صداى آن حضرت را مى شنوند، از هراس آن صدا، هر کسى که در خواب است بيدار مى گردد، وهرکس که ايستاده مى نشيند، وهرکس که نشسته است مى ايستد، آن گاه خداوند آنها را که، از اين ندا عبرت گرفتند وجواب مثبت دادند، مشمول رحمتش قرار دهد، صداى اول، صداى جبرئيل روح الأمين است که در ماه رمضان شب جمعه شب ٢٣ اين ماه است). چنان که اين مطلب در کتاب غيبة النّعمانى(٤٣) نيز نقل شده، واحاديث بسيار به آن دلالت دارند.

____________________

پى نوشت ها :

(١) خواهر امام هادىعليه‌السلام . (٢) معمولاً به بانوانى که شريف وپر برکتند در عرب مرسوم ومعمول است چنين بانوانى را با اين لقب (مبارکه) خطاب مى کنند، (ويراستار). (٣) کمال الدين شيخ صدوق، باب ٤٢، ص ٤٣١. باب ماروى فى ميلاد القائم عجل الله تعالى فرجه الشريف حديث٧. (٤) غيبة الطوسى، ص ٢٣٩، بحار الانوار، ج ٥١، ص ٢٦ باب ٣٧ ح ١. (٥) سوه اسراء، آيه ٨١. (٦) سوره قصص، آيه ٥ و٦. (٧) بحار الانوار، ج ٥٣، ص ٣٢٧. (٨) بحار الأنوار: ج ٥١ ص ١٤، ب ١، ح ١٤. (٩) سوره قصص، آيه ١٣. (١٠) بحار، ج ٥١، ص١٤، ب١، ح ١٤. (١١) بحار، ج ٥١، ص١٤، ب١، ح ١٤. (١٢) سوره قصص، آيه ٥. (١٣) بحار الانوار، ج ٥١، ص ٢٧،ب١،ح ٣٧. (١٤) همان، ص ٢٧و ج٤٢، ص ١٦٦، ب٢٤. (١٥) ارهاصات، يعنى نشانه هايى که براى حقانيّت امامت از قبل اتفاق افتاده باشد. (ويراستار). (١٦) دومين نايب خاص امام زمان ـ عج. (١٧) معادل ٣٢٧٦ کيلوست. (١٨) بحارالانوار، ج ٥١، ص٥ باب١ ح٩. (١٩) سوره حجرات، آيه ١٣. (٢٠) بحار الانوار، ج ٧٤، ص ٩٠. (٢١) بحار الانوار، ج ٧٣، ص ٣٥٠. (٢٢) بحار الانوار، ج ١٠، ص ١٧٠. (٢٣) غيبت صغرا از سال ٢٦٠ هـجرى تا سال ٣٢٩ حدود ٧٠ سال بود که نُواب خاص چهارگانه امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف در اين زمان، به تناوب، واسطه بين آن حضرت و شيعيان بودند. (٢٤) محمّد بن حسين عاملى متوفاى سال ١٠٣٠ هـ ق. (٢٥) سيد محمد باقر حسينى گرگانى معروف به محقق داماد، متوفاى سال ١٠٤٠ هـ ق از فلاسفه بزرگ، و محققين فقها و مراجع عصر صفويه بود. (مترجم). (٢٦) سليمان بن عبدالله ماحوزى بحرانى، از علماى محقق و متبحر، صاحب تأليفات بسيار، متوفاى ١١٢١ هـ.ق که در (دونج) يکى از روستاهاى ماحوز در مقبره ميثم بن معلى به خاک سپرده شد (فوائد الرّضويه محدث قمى، ص ٢٠٥). مترجم. (٢٧) مؤلف معظم قُدّس سره در موسوعة الفقه، ج ٩٣، کتاب المحرمات، ص ١٩٨ مى نويسد: (ظاهر اين است که تلفظ به نام مبارک امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف حرام نيست، گرچه بعضى از فقها به دليل بعضى از روايات آن را حرام مى دانند، مانند: روايت صحيح ابى رئاب از امام صادقعليه‌السلام (وسائل الشيعه، ج ١٢، ص ٤٨٦، حديث٤ باب ٣٣) وروايت صحيح ديگر در همين کتاب (ص ٤٨٦، حديث ٦) و چند روايت ديگر. ولى ظاهر اين روايت بيان گر حرمت در موارد تقيّه است، چنان که بعضى از روايات به اين مطلب دلالت دارد، و در روايت حسن عمرى آمده: (توقيعى از ناحيه مقدسه امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف با خطى که مى شناختم صادر شد که آن حضرت نوشته بود: کسى که نام مرا در حضور مردم ببرد، لعنت خدا بر او باد) (وسائل الشيعه، ج١٢، ص ٤٨٦، حديث ١٣ باب ٣٣) به هر حال قول به حرمت مشکل است، واحتياط در ترک نام بردن آن حضرت است). (٢٨) کمال الدين، ص ٢٨٦. باب مااخبر النبىعليه‌السلام من وقوع الغيبة بالقائم عجل الله تعالى فرجه الشريف. (٢٩) غيبة الطّوسى، ص ٢٦٦. (٣٠) کمال الدين، ص ٢٥٧، باب ٢٤، حديث ٢. باب ماروى عن النبى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فى النص على القائم عجل الله تعالى فرجه الشريف وانه الثانى عشر من الأئمةعليهم‌السلام . (٣١) در اين باره به دو کتاب (من فقه الزهرا سلام الله عليها)، ج١، مقدمه، وافضل اُسوةٌ للنّساء) مراجعه کنيد. (٣٢) کمال الدين، ص ٤٢٨. (٣٣) بحار الانوار، ج ٥١، ص ٢٧، حديث ٣٧، وج ٥٢، ص ١٦٦. باب ٢٤. (٣٤) کمال الدين، ص ٤٤١، غيبة الطوسى، ص ٢٤٦و ٢٧٣. الصراط المستقيم، ج٢ ص ٢١٠ ب ١١، مصباح الکفعمه، ص ٤٩٧ زيارة المهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف، مصباح المتهجد: ص ٣٢٨، الخرائج: ص ٤٥٨. (٣٥) همان مدرک، ص ٤٤ وباب ٣٠٣ و٣١٦. (٣٦) کمال الدين، ص ٣١٦، باب ٢٩ باب ما اخبر به الحسن بن على بن ابى طالبعليه‌السلام من وقوع الغيبة بالقائم عجل الله تعالى فرجه الشريف. (٣٧) همان مدرک، ص ٧٧، ٢٥٠، ٢٨٠، ٢٨٤، ٣٣٠، ٣٣١، ٣٤٥ و٥٢٧. (٣٨) امالى شيخ صدوق، ص ٢١٩، مجلس ٣٩، حديث ٤. (٣٩) خصال شيخ صدوق، ص ٣٢٠. (٤٠) عيون اخبار الرّضا، ج ٢، ص ٢٠٢. (٤١) سوره ق، آيه ٤١. (٤٢) تفسير القمّى، ج٢، ص ٣٢٧. (٤٣) غيبة النعمانى، ص ٢٥٣ و٢٥٤.

دگرگونى حرکت افلاک

هنگام ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف سرعت افلاک (ستارگان وزمين) کُند وکاهش مى يابد در روايتى که از امام باقرعليه‌السلام نقل شده، آن حضرت فرمود: (هنگامى که قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف قيام کند به سوى کوفه حرکت مى کند، ودر کوفه هفت سال که طول هر سال آن معادل ده سال از سال هاى شماست (در مجموع هفتاد سال) سکونت نمايد، سپس آنچه را که خدا بخواهد انجام مى دهد).

راوى گويد: به آن حضرت عرض کردم: فدايت گردم: (چگونه بر طول سال ها افزوده مى شود؟) در پاسخ فرمود: (خداوند متعال به فلک (ستاره) فرمان مى دهد که توقّف کند واز سرعت خود بکاهد، ودر نتيجه روزها وسال ها طولانى گردد).

او مى گويد: به امام باقرعليه‌السلام عرض کردم: مردم مى گويند: (اگر فلک وستاره اى در مسير دائمى خود دگرگون شود، تباه ونابسامان مى شود).

امام باقرعليه‌السلام فرمود: اين گفتار از سخنان منکران خدا است، ولى مسلمانان چنين سخنى نمى گويند، وطبق اعتقادات خود نمى توانند چنين حرفى بزنند، زيرا خداوند ماه را (درماجراى شقّ القمر) براى پيامبرش دو نصف کرد(١) وقبل از آن، خورشيد، که غروب کرده بود، را براى يوشع بن نون وصى موسى، برگردانيد، واز طول روز قيامت خبر داد( کَاَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تعُدُّونَ ) (٢) مى باشد.

ومطابق بعضى از روايات، در عصر عدالت ودادگرى، سرعت سير فلک طولانى مى شود، با اين که در عصر ظلم وجور از سرعت سير آن کاسته مى شود، وما اين حديث را در احکام آداب وسنن نقل کرده ايم.(٣)

از ويژگى هاى ديگر آن حضرت

وقتى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ظهور مى کند، مصحف اميرمؤمنان علىعليه‌السلام را که آن حضرت بعد از رحلت رسول خدا آن را تدوين کرده ومشتمل بر تفسير وتأويل قرآن است.

ويژگى ديگر اين که همواره ابر بر بالاى سر آن حضرت سايه مى افکند، واز ميان آن ابر، منادى حق، با زبان فصيح وشيوا ندا مى کند، به گونه اى که همه جن وانس آن ندا را مى شنوند، منادى در آن ندا مى گويد: (اين مهدى آل محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است، سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى کند).(٤) اين ندا غير از آن نداى آسمانى است که قبلاً به آن اشاره شد.

ويژگى ديگر اين که: فرشتگان وجن وانس در لشکر آن حضرت براى يارى او حاضر مى شوند، چنان که در مورد حضرت سليمان پيامبرعليه‌السلام چنين بود.(٥)

ويژگى ديگر اين که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف هنگام ظهور به شکل سى يا چهل ساله ظاهر مى شود، وايام طولانى روزگار، چهره او را دگرگون نمى سازد.(٦)

در روايت ديگر آمده: اباصلت هِرَوى مى گويد: به امام رضاعليه‌السلام عرض کردم؛ (نشانه هاى قائم شما هنگام خروج چيست؟) در پاسخ فرمود: نشانه اش اين است که از نظر سن وسال پير است، ولى چهره جوان دارد، به طورى که هر کس او را ببيند، گمان مى کند که او چهل سال يا کمتر دارد، ونيز از نشان هاى او اين است که با گذشت روزگار، پير نمى شود تا آن هنگام که اجلش فرا رسد.(٧)

روابط محبت آميز حيوانات

از ويژگى هاى حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: همان گونه که حيوانات نسبت به همديگر ترس وهراس ندارند، از انسان ها نيز، ترس وهراس نخواهند داشت، وبين آنها اُلفت و رابطه مهرانگيز برقرار است، اميرمؤمنان علىعليه‌السلام در يکى از سخنانشان فرمودند: (هنگامى که حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف قيام کند، آسمان باران خود را فرو مى فرستد، و زمين گياهانش را مى روياند، وهرگونه کينه وعداوت از دل هاى بندگان نسبت به همديگر برطرف مى شود، بين درّندگان وحيوانات اهلى صلح برقرار مى شود، به گونه اى که يک زن از عراق تا شام جز به سبزه زار قدم نمى نهد، وحال آن که زيورآلاتى با خود دارد در اَمان است، ودر مسير راه از گزند درندگان هيچ ترس وهراس ونگرانى به خود راه نمى دهد).(٨)

به عنوان مثال: در آن زمان زمين، نمونه کوچکى از بهشت مى شود، چنان که قرآن در توصيف بهشت مى فرمايد:( ونَزَعنا ما فِى صُدُورهِمْ مِنْ غِلً ) (٩) وآنچه در سينه از کينه وحسد دارند ريشه کن مى کنيم؛ تا همه در صفا وصميميت با هم زندگى کنند.

زنده شدن بعضى از مردگان

از ويژگى هاى حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: بعضى از مردگان زنده مى شوند، ودر رکاب او حضور پيدا مى کنند، چنان که روايت شده، امام صادقعليه‌السلام به يکى از شاگردانش به نام مفضّل فرمود: (از پشت کوفه (نجف) بيست وهفت نفر با حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف ظهور مى کنند، که پانزده نفر از آنها از قوم موسىعليه‌السلام هستند، که به راه حق هدايت شده، وبه آن توجّه دارند، هفت نفر آنها اصحاب کهف مى باشند، وبقيّه عبارت اند از: يوشع بن نون، سلمان، ابودُجانه انصارى، مقداد ومالک اشتر، اين افراد در پيشگاه امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف به عنوان ياران وفرمانروايان، در خدمت آن حضرت خواهند بود).(١٠)

زمين وگنج هايش

در عصر حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف زمين، گنج ها وذخاير پنهان خود را که جداً بسيار است، آشکار مى سازد. باران هاى بسيار وپياپى مى بارد، ميوه ها وساير نعمت ها، فراوان مى شود، به گونه اى که حالت زمين نسبت به قبل، به طور کلى در همه ابعاد دگرگون مى شود، چنـان کـه طبق بعضى از رواياتـى که در تفسيـر اين آيه آمده:( يومَ تُبَدَّلُ الارضُ غَيرَ الاَرضِ ) (١١) در آن روز اين زمين به زمين ديگر مبدل مى شود، به همين مطلب تفسير شده است.

نيروى جسمانى آن حضرت

هنگامى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف ظهور کند، دست مرحمتش را بر سر مردم مى نهد، در پرتو آن، هرگونه کينه وحسادت از ميان مردم نابود مى شود، ودانش ها فروان مى گردد، به طورى که براساس پاره اى از احاديث، آنچه تا کنون از دانش ها براى بشر، کشف وآشکار شده، تنها دو حرف (دو بخش) از علوم است، ولى در عصر ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بيست وپنج حرف به اضافه دو حرف ديگر که قبلاً آشکار شده، آشکار مى گردد.

امام باقرعليه‌السلام از جدّش اميرمؤمنان علىعليه‌السلام نقل مى کند که آن حضرت بر فراز منبر فرمود: (يخرجُ رَجلٌ منْ ولدى فى آخِرِ الزمان... اذا هزَّ رايتهُ اضاءَ لها ما بَينَ المشرق والمغربِ، ووَضعَ يَدَهُ على رؤوس العبادِ، فلا يبقى مؤمنٌ الا صار قلبهُ اشدُّ من زبر الحديد؛(١٢) مردى از فرزندانم در آخر الزمان خارج مى شود، وقتى که پرچمش به اهتزاز درآيد وحکومتش پا برجا شود، بين مشرق ومغرب را روشن ونورانى سازد، وآن حضرت دستش را بر سر بندگان مى نهد، در آن وقت هيچ مؤمنى نيست مگر اين که قلبش محکم تر از پاره آهن مى گردد). وامام باقرعليه‌السلام وامام صادقعليه‌السلام فرمودند: (اذا قام قائمنا، وضعَ يَدَهُ على رؤوس العباد، فَجَمَعَ بها عقُو لَهُم، وکمّلت بها احلامَهم؛(١٣) هنگامى که قائم ما قيام کند، دستش را بر سر بندگان مى نهد، در پرتو آن خرد هاى آنها را به کمک هم گرفته، وانديشه هاى شان را کامل مى سازد).

ويژگى ديگر اين که: نيروى فوق العاده اى در چشم ها وگوش هاى اصحاب حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف به گونه اى پديدار مى شود، که در فاصله چهار فرسخى وبيشتر، امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف را مى بينند، وصدايش را مى شنوند وعمر ياران آن حضـرت آن چنان طولانى شـود که امـام صادقعليه‌السلام فرموده: (ويعمر الرّجُلُ فى ملکهِ حتى يُولَدُ الفُ وَلدٍ ذکرٍ، لا يولَدُ فيهم اُنثي؛(١٤) مردم درعصر حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف عمر هاى طولانى مى کنند، تا آن جا که داراى هزار پسر شوند، که در ميان آنها هيچ دختر متولد نشود).

ظاهر اين عبارت اين است که تنها در ميان اين هزار نفر، يک دختر وجود ندارد، وگرنه روشن است که تولد دختر براى حفظ نظام جامعه تا قيامت استمرار دارد.

از ديگر ويژگى هاى حکومت آن حضرت اين که: در آن عصر، بلاها، آفت ها و ضعف وسستى از ياران وحاميانش برطرف مى شود، در اين مورد امام سجاد مى فرمايد: (هنگامى که قائم ما قيام کند، خداوند هرگونه بلا وآفت را از شيعيان، برطرف سازد، ودل هاى آنها را همانند پاره آهن محکم نمايد، ونيروى هر يک از آنها به اندازه نيروى چهل نفر مى شود. وآنها در آن عصر، فرمانداران وسرداران زمين خواهند شد).(١٥) نظير اين مطلب نيز در بيان ديگر امام صادقعليه‌السلام آمده است.(١٦)

در آن وقت، حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف پرچم رسول خدا را به اهتزاز درآورد،(١٧) وزره آن حضرت را بپوشد، وخداوند ابرى را در اختيارش مى گذارد، که داراى رعد وبرق است، امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بر روى آن مى نشيند، آن گاه آن ابر آن حضرت را به راه هاى آسمان هاى هفت گانه مى برد، همچنين اين موهبت در اختيار بعضى از اصحاب آن حضرت نيز قرار مى گيرد).(١٨)

آيا منظور از اَرَضين (زمين ها) در اين حديث، همين طبقه زمين وقاره هاى آن است، ويا منظور تفسيرى است که امام رضاعليه‌السلام (درمورد ديگر) در معناى زمين ها نموده است؟ دو احتمال دارد.

نبودن ترس وتقيه

در عصر حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف نه ترسى هست ونه تقيّه، چرا که آن حضرت شؤون زندگى مردم را آن چنان منظم وسامان مى دهد که مسئله خوف از سلطان ظالم يا ترس وتقيّه از دشمن منکر، وخون خوار، وجود ندارد. خداوند در اين مورد مى فرمايد:

( وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنوا وعَمِلوُا الصالحات ليستخلفنَّهُمْ فى الاَرضْ کما استخلَفَ الذينَ من قبلِهِم، وليمکنَنَّ لَهُمْ دينهم الذى ارتضى لَهُم ولَيُبَدِّلَنَّهُم مِنْ بَعْدِ خَوفِهِمْ امناً يَعبُدُونَنى لا يِشرکونَ بى شيئاً ) .(١٩)

خداوند به کسانى از شما را که ايمان آورده وکارهاى شايسته انجام داده اند، وعده مى دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمين خواهد کرد، همان گونه که به پيشينيان آنها، خلافت روى زمين را بخشيد، ودين وآيينى را که براى آنان پسنديد، پا بر جا وريشه دار خواهد ساخت، وترسشان را به آرامش وامنيت مبدّل مى کند، آن چنان، که تنها مرا مى پسندند، وچيزى را شريک من نخواهند ساخت.

حاکميت بر شرق وغرب

يکى ديگر از ويژگى هاى حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين است که: آن حضرت بر همه جهان از شرق وغرب، خشکى ودريا، کوه ودشت، تسلط مى يابد، چنان که امام هادىعليه‌السلام در مژده خود به حضرت نرجسعليها‌السلام فرمود: (مژده باد به تو، به فرزندى که بر همه دنيا از شرق وغرب حاکم ومالک مى شود).(٢٠)

طبق حديث ديگر، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (به زودى خداوند متعال سُنّتش را در وجود فرزند قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف جارى مى سازد، ودست حکومت او را بر شرق وغرب جهان مى گستراند، به طورى که هيچ راه وجايى از دشت وکوه که ذوالقرنين(٢١) به آنها دست يافت، باقى نمى ماند، مگر اين که بر آنها دست مى يابد، وخداوند گنج ها ومواد زمين براى او از درون زمين خارج مى سازد، وبا ترسى که بر دل هاى دشمنان مى افکند، او را يارى مى کند، پس سراسر زمين را همان گونه که پر از ظلم وجور شده، پر از عدل وداد مى کند).(٢٢)

قضاوت آن حضرت

حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف بين مردم با علم امامت، بدون نياز به حضور شاهد يا بيّنه (دو گواه عادل) وامثال آن، داورى مى کند، همان گونه که حضرت داوودعليه‌السلام وحضرت سليمان، طبق آنچه را که، روايات متعدد بيانگر آن است، طبق عِلم خود، قضاوت مى کردند، در کتاب کمال الدين از امام صادقعليه‌السلام نقل شده که در ضمن گفتارى فرمود: (هذا المهديُّ يَقضِى داوُدَ وسليمانَعليه‌السلام ولا يُريدُ عليهِ بَيِّنة؛ اين مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مانند: قضاوت حضرت داوود وحضرت سليمانعليهما‌السلام قضاوت مى کند، وبراى قضاوت خود بيّنه نمى طلبد).(٢٣)

ودر حديث ديگر فرمود: (... تا اين که خداوند متعال، قائم از خاندان رسالت را مى فرستد، ودر مورد آن دو نفر (حاکم بعد از رسول خدا) به حکم خداوند متعال، داورى مى کند، ودر اين مورد، بينه نمى طلبد).(٢٤)

بشارت هاى ظهور حضرت مهدى عليه‌السلام

از پديده هاى جالب حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف اين که: شمشير ها واسلحه هاى ديگر از آسمان براى يارانش آورده مى شود، حيوانات مطيع ياران وحاميان او مى گردند.

امام باقرعليه‌السلام در اين مورد مى فرمايد: (گويى اصحاب قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف را مى نگرم که بين مشرق ومغرب را دراختيار خود گرفته اند، وهمه چيز، حتى درّندگان زمين وپرندگان هوا از آنها اطاعت مى کنند، ودر هر چيز، حتى رضايت آنها را مى طلبند، تا آن جا که زمين بر زمين ديگر جلوه گرى (ومباهات) مى کند ومى گويد: امروز مردى از اصحاب قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف از روى من عبور کرده است).(٢٥)

دو نهر از آب وشير، در پشت کوفه (نجف اشرف) مقر حکومتش از سنگى که به پيامبر خدا موسىعليه‌السلام نسبت دارد، آشکار مى شوند، چنان که اين دو نهر از اين سنگ، در عصر حضرت موسىعليه‌السلام در بيابان تيه آشکار شد.

روايت شده، امام باقرعليه‌السلام فرمود: (هنگامى که قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف در مکه قيام کند، ومى خواهد به سوى کوفه روانه شود، منادى حق ندا مى کند: (آگاه باشيد هيچ کس غذا ونوشيدنى با خود بر ندارد) در اين هنگام آن سنگ منسوب به موسىعليه‌السلام همراه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف حمل مى شود، همان سنگى که از آن سنگ (با زدن عصا توسط موسی) دوازده چشمه جارى شد.(٢٦)

حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف در مسير راه مکه به کوفه، به هر منزل که مى رسد، آن سنگ را نصب مى کند، از آن، چشمه هاى مختلف مى جوشد، هر کس که گرسنه باشد، با نوشيدن آن سير مى شود، وهرکس تشنه باشد با آشاميدن آن، سيراب مى شود، وهمان توشه همراهان حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف است تا به نجف اشرف در پشت کوفه مى رسند، وقتى که به آن سرزمين رسيدند آب وشير به طور دائم از آن به جريان مى افتد، هر گرسنه وتشنه از آن شير وآب، سيراب مى شوند).(٢٧)

پديده جالب ديگرى اين که: پيامبر خدا عيسى بن مريمعليها‌السلام از آسمان، براى يارى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف به زمين فرود آيد، ودر رکاب آن حضرت، با دشمنان مى جنگد، ودر نماز، به آن حضرت اقتدا مى کند، نخستين کسى که با آن حضرت بيعت مى کند، جبرئيلعليه‌السلام است.

در روايتى از اَبان بن تغلب نقل شده که امام صادقعليه‌السلام فرمود: (نخستين شخصى که با امام قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف بيعت مى کند، جبرئيل است، سپس جبرئيل با صداى بلند اعلام مى کند به طورى که همه خلايق صدايش را مى شنوند ومى گويد: (أتى امر الله فلا تَستعجلوهُ)(٢٨) فرمان خدا فرار رسيده است، براى آن شتاب نکنيد).

ودر عصر حکومت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف دجّال (که يک طاغوت گردنکش خوش ظاهر، از دشمنان آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است)(٢٩) واکنون وجود دارد، به فرمان حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف کشته مى شود. از بعضى از احاديث فهميده مى شود که دجّال نه از جن است ونه انسان ونه فرشته، واو از عصر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تا زمان ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف زنده است.(٣٠)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: (خداوند متعال چهارده هزار سال قبل از آفرينش موجودات، چهارده نور آفريد، واين انوار نخستين روح هاى ما بودند) شخصى از آن حضرت پرسيد: آن چهارده نفر کيانند ؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: آنها عبارت اند از: محمد، على، فاطمه، حسن وحسين وامامان از فرزندان حسينعليه‌السلام که آخرين آنها حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف است، که پس از غيبت، قيام مى کند، ودجّال را مى کشد، وسراسر زمين را از هر ظلم وجور، پاک مى نمايد).(٣١)

ونيز روايت شده، هنگامى که حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف رحلت کند، در نماز بر جنازه اش، هفت تکبير گفته شود، واين از ويژگى هاى اميرمؤمنان علىعليه‌السلام بود. وبا ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف دولت جباران وستمگران نابود مى گردد، خدايا، در فرجش شتاب فرما، وراه خروجش را آسان گردان، وما را از ياران وحاميانش قرار بده.

شمه اى از برکات ظهور حضرت مهدى عليه‌السلام

با ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف خداوند در سراسر زمين آن گونه که دوست دارد، عبادت مى شود، وبه يارى اِلاهى، سراسر زمين همان گونه که پر از ظلم وجور شده پر از عدل وداد مى شود، ودين در سراسر جهان گسترده مى شود چنان که خداوند مى فرمايد:( لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ کُلِهِ ) (٣٢) تا اسلام را بر ساير آيين ها غالب گرداند).

و در زيارتنامه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف چنين مى خوانيم: (السلام على المهدى الاُمم، وجامعِ الکلمَ، السلام عَلى المهدِى الذى وَعَد الله بهِ الاممَ اَنْ يَجْمعَ به الکلمَ ويلمَّ بهِ الشعثَ، ويملأ الارضَ عَدلاً وقِسطاً، ويُمکَّنَ لَهُ، وُيُنجِزَ بِهِ وَعْدَ المُؤمنين؛ سلام بر مهدى، که نجات بخش انسان هاست، وعقايد مختلف را در محور او گردآورى ويکپارچه نموده است، سلام بر مهدى اى که خداوند به امت ها وعده داده است که به وسيله او همه را در صف واحد با اعتقادات موزون به گِرد هم آورد، وبه وسيله او پراکندگى ها را سامان بخشد، وسراسر زمين را پر از عدل وداد کند، وامکانات را در اختيارش نهد، وبه وسيله او به وعده هايى که به مؤمنان داده شده وفا کند).(٣٣)

اخلاق وسيره رسول خدا در سيماى حضرت مهدى عليه‌السلام

اخلاق وسيره زندگى امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف هنگام ظهور، همانند اخلاق جدّش رسول خداست، اما آنچه بعضى مى پندارند که باظهور آن حضرت، خون هاى بسيار ريخته مى شود وامثال آن، مطالبى است که دليلى بر آن نداريم.

از جابر بن يزيد جُعفى نقل شده که جابر بن عبدالله انصارى گفت، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: (المهديُّ من وُلدى، اسمُهُ اِسمى، وکنيَتُهُ کُنيتى، اَشبَهُ الناسِ بى خلقاً وخُلقاً، تکون بِهِ غيبةٌ وخيرةٌ..). مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از فرزندان من مى باشد، هم نام وهم کنيه من واز نظر جمال وکمال شبيه ترين انسان ها به من است، او داراى غيبتى طولانى است که همين موجب حيرت وسرگردانى مردم مى گردد).(٣٤)

ودر حديث ديگر آمده است، ابوبصير گويد: امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل کرد که فرمود: (مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف از من است، وشبيه ترين انسان ها در صورت وسيرت به من مى باشد).(٣٥)

حديث ديگر در همين باب در کتاب آمده: وقال ابو جعفرعليه‌السلام : (فى صاحب هذا الأمر سُنة من موسىعليه‌السلام وسُنة من عيسىعليه‌السلام وسنة من يوسفعليه‌السلام وسُنة من محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وأما من محمد فالقيام بسيرته وتبيين آثاره).(٣٦)

در حديث امام باقرعليه‌السلام در شأن حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف آمده: (صاحب الامر عجل الله تعالى فرجه الشريف داراى سنت هايى از پيامبران است، سنتى از موسىعليه‌السلام ، وسنتى از عيسى (عليه‌السلام )، وسنتى از يوسفعليه‌السلام ، وسنتى از محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارد، اما آن سنتى که از محمّدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارد، اين است که در مسير ونور هدايت او، گام بر مى دارد، ورفتار خود را همانند سيره وشيوه او، هماهنگ مى سازد).(٣٧)

وامام باقرعليه‌السلام فرمود: (علم به کتاب خدا وسنت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در قلب مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف آن گونه روييده مى شود(٣٨) که زراعت به بهترين شکل خود در زمين روييده مى شود). واحاديث ديگر.

روايات بسيار پيرامون حضرت مهدى عليه‌السلام

احاديث قدسى ورواياتى که از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وامامان معصومعليهم‌السلام درباره حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف وويژگى هاى آن حضرت به ما رسيده، بسيار است، در اين جا نظر شما را به بخشى از اين روايات، از کتاب ارزشمند کمال الدين، شيخ صدوق، جلب مى کنيم:


4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23