پوشش عزا
١. به نظر مبارك حضرتعالی پوشيدن لباس سياه در عزای امام حسينعليهالسلام
و ديگر امامانعليهمالسلام
چنانكه از كلام صاحب حدائق استفاده مي شود رجحان شرعی دارد يا خير؟
سلام الله و سلام انبيائه و ملائكته علی سيدنا و مولانا ابی عبـد الله الحسيـن المظلوم سيد الشهداء و ابـی الأحـرار و علی أهـل بيتـه و أولاده و أصحـابه
با توجه به اينكه پوشيدن لباس سياه، شعار اهل مصيبت و علامت سوگواری و عزاست، پوشيدن آن در عزای حضرت سيد الشهداعليهالسلام
و سائر حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين بي شبهه راجح و تعظيم شعائر و اعلان ولايت و برائت از اعداء آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين، تجليل از ايثار و فداكاری و شهادت در راه خدا، پاسداری از دين ومذهب ومصداق عناوين وجهات راجحه ديگر است.
يكی از شعائر شيعيان در عراق در دهه عاشورا، برافراشتن پرچم های سياه عزا بر بالای خانه ها بود كه حتی كسی كه در وسط بيابان تنها در يك خانه و كوخ محقر زندگی مي كرد ملتزم به اين اعلام عزا و سوگواری بود.
يقيناً اين برنامه ها و سياه پوشيدن و سياه پوش كردن در و ديوار خانه ها و حسينيه ها و تكايا و مجالس كه متضمن درس های بسيار آموزنده و موجب تعالی افكار و اهداف و تبلور شعور مذهبی و انسانی است همه راجح و سبب احيا و بسط امر مذهب و تحكيم علائق و روابط با خاندان رسالت و تجديد ميثاق تشيع و پيروی از آن بزرگواران و محكوم كردن ظلم و استضعاف و استكبار است.
واما مسأله كراهت پوشيدن لباس سياه كه به اجماع و اخبار بر كراهت آن استناد شده است:
اولا: اصلِ حكم به كراهت، قابل خدشه و اشكال است؛ زيرا عمده دليل آن كه اجماع است محصّل نيست و به فرض محصّل بودن، با وجود احتمال استناد مجمِعين به اخبار، حجت و كاشف از قول معصومعليهالسلام
نيست و رواياتی كه بر آنها استناد شده است اخباری مراسيل و ضعاف است و تمسك به آنها به عنوان تسامح در ادله مكروهات جرياً علی التسامح فی ادله المستحبات، مثبِت حكم شارع مقدس به كراهت نيست.
علاوه بر آنكه اثبات حكم موضوعی برای موضوع ديگر يا اثبات حكم موضوع ذی الخصوصيه برای فاقد خصوصيت بدون يقين به تساوی هر دو موضوع در موضوعيت برای حكم و بدون يقين به عدم دخالت خصوصيت مثل ما نحن فيه) قياس و حكم به غير علم است.
بنابراين با اخبار تسامح در ادله سنن جواز تسامح در ادله مكروهات و حكم به كراهت ثابت نمي شود، مضافاً بر اينكه در اصل مقيس عليه نيز استفاده حكم به استحباب مابلغ فيه الثواب عن النبی صلی الله عليه وآله محل تأمل و اشكال است.
«غايه الامر نقول: انه يستفاد من هذه الأخبار ان من بلغه عن النبی صلی الله عليه وآله ثواباً علی امر ثبت رجحانه بالشرع سواء كان مستحباً أو واجباً أو لم يثبت عدم رجحانه ان اتی به التماساً لهذا الثواب يعطی به ذلك الثواب و يوجر به و اين هذا من الحكم بالاستحباب حتی يقال به فی غيره
.»
به هر حال اخبار داله بر كراهت از جهت سند، فاقد اعتبارند و جبران ضعف آنها به عمل اصحاب، بنابراينكه عمل، جابرضعف سند باشد درصورتی است كه استناد ايشان در فتوا به نفس خبر باشد، ولی در مثل اين مورد كه محتمل است بر اساس همان تسامح در ادله، مشی كرده باشند، عمل با استناد به نفس حديث، ثابت نمي شود.
مضافاً بر اينكه به فرض جبر ضعف سند به عمل، دلالت روايات بر كراهت مطلقه، مورد اشكال است؛ زيرا از خود آنها استفاده مي شود كه حكم در اين موضوع به عنوان اولی موضوع نيست، بلكه به جهت تعنون آن به عنوان ثانوی و شعار و لباس بنی عباس بودن است كه پوشيدن آن تشبه به آنها و موجب ارائه نفوذ و كثرت جمعيت پيروان آنهاست. و در واقع نهی از آن به ملاحظه اين بوده كه يكی از مصاديق تلبس به لباس ظلمه و تشبه به آنهاست و مثل اين حكم طبعاً دائر مدار بقای تعنون موضوع به عنوان مورد نظر است.
بنابراين اگر بنی عباس از بين رفتند اين شعاريت و عنوان، بي موضوع و منتفی شد، يا اگر رنگ ديگری شعار آنها يا ظلمه و كفار و اهل باطل شد موضوع عوض مي شود و حكم بر موضوع خود مترتب مي گردد و پوشيدن لباسی كه شعاريت فعليه مثل كروات دارد مكروه مي شود.
ثانياً: با قبول اينكه اصل حكم فی الجمله ثابت است، دليل آن اگر اجماع باشد دخول پوشيدن لباس سياه در عزا كه ظاهراً در اعصارائمهعليهمالسلام
وبعد از ايشان متداول بوده در معقد اجماع معلوم نيست و قدر متيقن از آن مواردی است كه اين عنوان عزا را نداشته باشد و تلبس به لباس و شعار اعدا بر آن صادق باشد و اگر احاديث را هم مستند حكم بشماريم شمول و ظهور اطلاق يا عموم آنها در اين مورد به مناسبت حكم و موضوع، قابل منع است.
و بعد از تمام اين تفاصيل همان روايتی كه صاحب حدائق به عنوان تأييد نفی بعد استثناء لبس سواد در عزای حضرت سيد الشهداءعليهالسلام
از جلاء العيون علامه مجلسی قدس سره نقل كرده دليل است و به نظر حقير هم با آن حصر مفاد روايات كراهت در غير موارد عزا فهميده مي شود و هم مي توان به فرض قبول اطلاق يا عموم روايات، آن رامقيديامخصص آنها دانست وجهت اين كه صاحب حدائق صريحاً به آن استناد نفرموده ظاهراً عدم ذكر سند آن در جلاء و عدم اطلاع يا عدم مراجعه ايشان به واسطه ضيق مجال به كتاب های ديگر بوده است.
اينك حديث شريف:
محدث مشهور احمد بن محمد بن خالد برقی ازطبقه سابعه دركتاب محاسن، ص۴۲۰، ح١۹۵ از پدرش محمد بن خالد از حسن بن ظريف بن ناصح از طبقه ششم از پدرش ظريف بن ناصح از طبقه پنجم از حسين بن زيد كه ظاهراًحسين بن زيد بن علی بن الحسينعليهمالسلام
معروف بذی الدمعه و از طبقه پنجم است و او از عمويش) عمر بن علی بن الحسينعليهماالسلام
روايت كرده است و سند و لفظ حديث به اين شرح است:
عنه عن الحسن بن ظريف بن ناصح عن ابيه عن الحسين بن زيد عن عمر بن علی بن الحسين عليهما السلام قال:
«لما قتل الحسين بن علی عليهما السلام لبسن نساء بنی هاشم السواد والمسوح وكن لا تشتكين من حر و لا برد، وكان علی بن الحسين عليهما السلام يعمل لهن الطعام للماتم»
۵١)
از اين حديث شريف كه مورد اعتماد و حجت است و شخصيت هايی از مشاهير و ثقات و اكابر اهل بيتعليهمالسلام
آن را روايت نموده اند استفاده مي شود:
١. پوشيدن لباس سياه درماتم و عزا از صدر اول مرسوم بوده است و لذا بانوان معظمه بني هاشم در ماتم حضرت سيد الشهداعليهالسلام
لباس سياه پوشيدند و ظاهر اين است كه اين عادت و سنتی بوده است كه قبل از آن تا عصر رسالت هم سابقه داشته است و مثل اين است كه لباس سياه به عنوان ترك تزيّن و شعارعزادار بودن متداول و مرسوم بوده است.
بنابراين روايات «كراهت لبس سواد» شامل اين گونه لبس موقت و معمول نمي شود و منصرف به اين است كه لباس متعارف و رسمی شخص، سياه باشد و به فرضی كه اطلاق يا عموم داشته باشد اين روايت آن اطلاق يا عموم را تقييد يا تخصيص مي دهد.
۲. تشويق و ترغيب امامعليهالسلام
از اين عمل دليل بر رجحان آن است و از آن فهميده مي شودكه ادامه آن جهت فراموش نشدن اين واقعه بسياربزرگ تاريخی بزرگداشت و موقف عظيم سيد الشهداعليهالسلام
راجح و مستحب است.
گفته نشود كه: حديث حكايت از عمل بانوان و تصويب امامعليهالسلام
دارد و دلالت بر رجحان پوشيدن لباس سياه در عزای آن حضرت برای مردها ندارد؛ زيرا گفته مي شود:
وجه تصويب و تشويق امامعليهالسلام
حال حزن و مصيبتی است كه به وسيله پوشيدن لباس سياه اظهار مي شود و خصوصيت صدور اين حال از زن يا مرد ملحوظ نيست و اين حال در هر كس ظاهر شود مطلوب است البته اگر پوشيدن لباس سياه فقط ظهور اين حال را از زنان نشان مي داد اختصاص به آنها پيدا مي كرد.
ولی وقتی در هر دو عند العرف علی السواء ظاهر مي شود يا گاهی در مردها ظاهرتر است و جهی برای اختصاص نيست و مثل رجلٌ شك بين الثلاث والاربع است كه چون اين شك برای زن و مرد هر دو علی السوا حاصل مي شود از آن اشتراك زن با مرد در حكم، معلوم مي شود.
اين حديث مانند كلام امير المؤمنينعليهالسلام
است:
«الخضاب زينه و نحن قوم فی مصيبه
»
كه از آن استفاده مي شود زينت مناسب مصيبت زدگی نيست، خواه خضاب باشد يا چيز ديگر. مصيبت زده مرد باشد يا زن. از اين حديث هم استفاده مي شود، اظهار عزاداری به وسيله پوشيدن لباس سياه مورد تصويب و تشويق است خواه از مرد صادر شود يا از زن. و چنان نيست كه با اينكه از جانب مرد نيز اين اظهار ممكن باشد رجحان اظهار آن مختص به زن باشد، زيرا عرف آنچه را موضوع مطلوبيت اين عمل مي يابد ارائه حال عزا و سوگواری است كه صدور آن از زن و مرد هر دو مطلوب است.
بلكه مي توانيم بگوييم از مثل اين حديث مي فهميم كه:
ارائه حال سوگواری در مصيبت حضرت سيد الشهداءعليهالسلام
به هرنحو مشروع كه عند العرف حال سوگواری باشد مطلوب است؛ خواه به وسيله پوشيدن لباس سياه يا صيحه زدن در مجالس عزا يا ناله و گريه كردن يا مرثيه خواندن يا پابرهنه رفتن يا صورت های مشروع و مقبول ديگر موجب اجر عظيم الهی در آخرت خواهد بود.
«جعلنا الله من القائمين بها وحشرنا فی زمرتهم بحق محمد وآله الطاهرين صلوات الله عليهم اجمعين
» ۵۲)
۲. آيا كراهتی كه در پوشيدن مشكی وجود دارد، لباس عزايِ امام حسينعليهالسلام
را هم شامل مي شود؟
پوشيدن لباس سياه درعزای امام حسينعليهالسلام
مانعی ندارد ومطلوب است.
۳. آيا نمازخواندن با لباس سياه مربوط به عزاداری امام حسينعليهالسلام
مكروه است؟
پوشيدن سياه در عزاداری سالار شهيدان مطلوب است و كراهت آن جبران مي شود انشاء الله.