جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا

جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا0%

جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام حسین علیه السلام

جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نویسنده: محمد رضا هدايت پناه
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7487
دانلود: 1910

جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 17 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7487 / دانلود: 1910
اندازه اندازه اندازه
جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا

جریان شناسی فکری معارضان قیام کربلا

نویسنده:
فارسی

حادثه عظیم و ارزشمند کربلا توجه محققان بسیارى را، از شیعه و سنى و حتى غیرمسلمان، به خود جلب کرده و هر یک از زاویه اى به آن نگریسته و آن را مورد بررسى و تحلیل قرار داده اند اما به نظر مى رسد هنوز نکات و مطالب قابل توجهى وجود دارد که به دلیل حساسیت و یا شهرت، کم تر مورد نقد و بررسى قرار گرفته است؛ از جمله این موارد، شناخت دقیق تفکر سیاسى ـ مذهبى نیروهاى عراقى اى است که در برابر قیام امام حسین (علیه السلام) صف آرایى کردند و در کوفه و کربلا حزب اموى را یارى رساندند. اهمیت پرداختن به این موضوع، ناشى از جایگاه تاریخى شهر کوفه به عنوان مهد تفکر شیعه و مرکز اجتماع شیعیان است. این سابقه تاریخى با وقوع حادثه کربلا در حوزه ى جغرافیاى سیاسى این نقطه، بر پیچیدگى تحلیل این نهضت افزوده و سبب شده است که همیشه صورت ظاهرى آن ـ به عمد و یا به سهو ـ مورد توجه قرار گیرد و به آن دامن زده شود تا حقیقت ماجرا و یا قسمت قابل توجهى از آن در ابهام بماند و چهره ى بازیگران و دست اندرکاران واقعى آن آشکار نگردد.

پی نوشتها

[1]. طبرى، تاریخ الطبرى، ج 2، ص 390؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج 2، ص 340؛ شامى، سبل الهدى و الرشاد، ج 8، ص 205.

[2]. حسین جعفرى، محمد، تشیع در مسیر تاریخ، صص 15 ـ 37. و نیز درباره ى نقد این نظریه نك: منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنى در حمایت اهل بیتعليهم‌السلام ، ص 303.

[3]. رك: نقش قبایل یمنى در حمایت از اهل بیت علیهم السلام، ص 165.

[4]. شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 242، ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 9، ص 57.

[5]. براى اطلاع از سخنان آنان ر. ك: تاریخ تشیع، 30 ـ 34؛ نقش قبایل یمنى در حمایت اهل بیتعليهم‌السلام صص 187 ـ 188.

[6]. در میان صحابه و تابعین و نیز محدثان، بسیارى را با تعابیر عثمانى و علوى نام برده اند. مثلا مى گویند: كان عبدالله بن حكیم عثمانیاً و كان عبدالرحمن بن ابى لیلى علویاً. و نیز: كان سهم بن طریف عثمانیاً و على بن ربیع علویاً. شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 370 و ج 4، صص 100.

[7]. تاریخ طبرى، ج 3، ص 522؛ شیخ مفید، الجمل، صص 344 و 345 و 346 و 349 و 353 ـ 354 و 371؛ منقرى، نصر، وقعة صفین، صص 164، 365، 385 و 556؛ كوفى، مناقب امیرالمؤمنینعليه‌السلام ، ج 2، ص 338؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 342.

[8]. ابن نما، ذوب النضار، 133 ـ 134.

[9]. سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ج 1، ص 469.

[10]. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ج 1، صص 22 ـ 23.

[11]. قاضى عبدالجبار، تثبیت دلائل النبوة، ج 1، صص 62 ـ 63. وى نقل مى كند كه شریك بن عبدالله نخعى (م. 177هـ) به افضلیت ابوبكر بر امیرالمؤمنینعليه‌السلام معتقد بود و چون با تعجب از او سؤال شد كه چگونه این را مى گویى در حالى كه خود را شیعه مى دانى؟! پاسخ داد: «من بر این باورم و اساساً شیعه كسى است كه به این مطلب اعتقاد داشته باشد. » همان. به یقین منظور او تشیع سیاسى بوده است نه تشیع مذهبى كه قائل به نص و افضلیت امیرالمؤمنینعليه‌السلام بر تمام خلفا و صحابه هستند.

[12]. كلینى، الكافى، ج 8، ص 59؛ ابوحنیفه دینورى، الأخبار الطوال، ص 207؛ بلاذرى، انساب الاشراف، ج 2، ص 370؛ شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 269؛ ابن اثیر، الكامل فى التاریخ، ج 3، ص 343؛ مامقانى، تنقیح المقال، ج 2، ص 83؛ مرتضى عاملى، سید جعفر، الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج 2، ص 149.

[13]. الكافى، ج 3، ص 63؛ ابوالصلاح حلبى، تقریب المعارف، ص 347؛ شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 269 و ج 2، ص 283؛ بیاضى، الصراط المستقیم، ج 3، ص 26؛ شیخ طوسى، تلخیص الشافى، ج 4، ص 58؛ ، كشف القناع، ص 65 ـ 66؛ شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، كتاب الصلاة، باب 10، ابواب نوافل شهر رمضان؛ الصحیح من سیرة النبى الأعظم، ج 2، ص 149.

[14]. الكافى، ج 8، ص 59 ـ 63.

[15]. تسترى، شیخ اسدالله، كشف القناع، ص 64؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 83؛ تسترى، قاموس الرجال، ج 5، ص 67؛ الصحیح من سیرة النبى الاعظم، ج 2، ص 149.

[16]. رحبه، صحن مسجد و مكان فراخ را گویند.

[17]. ابن حنبل شیبانى، احمد، مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 84 و 88 و 119؛ ابن ابى عاصم، السنة، ص 593؛ نسائى، السنن الكبرى، ج 5، ص 132 و 134؛ طبرانى، المعجم الاوسط، ج 2، ص 275 و 369؛ طبرانى، المعجم الصغیر، ج 1، ص 64؛ هیثمى، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج 1، ص 9 و ج 9، ص 104؛ شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 74.

[18]. در ادامه اشاره خواهد شد كه كسانى نیز بودند كه در مقابل این كراماتْ عكس العمل منفى از خود نشان مى دادند و امیرالمؤمنینعليه‌السلام را به دروغگویى و كهانت متهم مى كردند.

[19]. تاریخ طبرى، ج 4، ص 47.

[20]. مسند احمد، ج 5، ص 419؛ المعجم الكبیر، ج 4، ص 174؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 104.

[21]. نهج البلاغة، كلام 117.

[22]. البته مطلب این گونه نیست؛ چرا كه از ابتدا گروهى هر چند اندك به حقانیت امیرالمؤمنین اعتقاد داشتند و پس از سقیفه این گروه به رهبرى امام على براى به اجرا در آوردن فرمان رسول خدا (ص) در غدیر تلاش نمودند، اما به خاطر مصالح عمومى مسلمانان سكوت كردند.

[23]. ذهبى، سیر اعلام النبلاء، ج 11، ص 236.

[24]. تاریخ طبرى، ج 3، ص 449؛ شیخ مفید، الجمل، صص 210 ـ 211 و 218.

[25]. عجلى، تاریخ الثقات، ج 1، ص 108؛ الجمل، ص 85 و پاورقى 3 محقق كتاب و ص 207 - 211؛ ابن حجر عسقلانى، احمد، فتح البارى، ج 6، ص 132 و ج 12، ص 271.

[26]. الاخبار الطوال، ص 163.

[27]. تاریخ مدینة دمشق، ج 26، ص 116.

[28]. صنعانى، عبدالرزاق، المصنف، ج 4، ص 50؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبرى، ج 6، ص 333؛ المالكى، نحو انقاذ التاریخ الاسلامى، ص 165.

[29]. عقیلى، الضعفاء الكبیر، ج 4، ص 458.

[30]. تاریخ الثقات، ج 1، ص 271.

[31]. ابن قانع، المعجم.

[32]. ابن اعثم كوفى، الفتوح، ج 2، ص 350.

[33]. انساب الاشراف، ص 453 و 458؛ تاریخ طبرى، ج 4، ص 107.

[34]. ابوجعفر اسكافى، المعیار و الموازنة، ص 32.

[35]. المعیار و الموازنة، ص 32.

[36]. معروف الحسنى، هاشم، درسات فى الحدیث و المحدثین، ص 186.

[37]. براى اطلاع بیشتر رك: جعفریان، رسول، تاریخ و سیره ى امیرمؤمنان على بن ابى طالبعليه‌السلام ، بحث جایگاه امام على در میان اهل سنت، صص 191 ـ 220.

[38]. سمعانى، الانساب، ج 4، ص 74.

[39]. مِزِّى، تهذیب الكمال، ج 13، ص 437.

[40]. السنن الكبرى، ج 5، ص 133؛ نسائى، خصائص امیرالمؤمنینعليه‌السلام ، ص 99؛ محب الدین طبرى، ذخائرالعقبى، ص 66؛ قاضى ابوحنیفه، شرح الاخبار، ص 155 و 156؛ شیخ طوسى، الامالى، ص 86؛ طبرسى، الاحتجاج، ج 1، ص 42؛ مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 21.