داستان هایی از پوشش و حجاب

داستان هایی از پوشش و حجاب0%

داستان هایی از پوشش و حجاب نویسنده:
گروه: زنان

داستان هایی از پوشش و حجاب

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: على ميرخلف زاده
گروه: مشاهدات: 10658
دانلود: 2289

توضیحات:

داستان هایی از پوشش و حجاب
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 116 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10658 / دانلود: 2289
اندازه اندازه اندازه
داستان هایی از پوشش و حجاب

داستان هایی از پوشش و حجاب

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

حجاب همچون سدى آهنين

زن و مرد مانند آتش و پنبه هستند و بايد تا آنجا كه ممكن است از هم دور نگه داشته شوند، مگر از طريق تشكيل خانواده كه روابط جنسى بايد به آن محدود گردد.

حضور زنان و مردان در جامعه بصورتى كه هيچگونه تحريك و شائبه جنسى با آن همراه نباشد آن جامعه را استوار و محكم نموده و زمينه پيشرفت تعالى آنرا فراهم خواهد كرد. استاد شهيد مطهرى در توضيح اين مطلب چنين مى فرمايد: آيا اگر پسر و دخترى در محيط جداگانه اى تحصيل كنند، و فرضا اگر در يك محيط درس مى خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هيچگونه آرايشى نداشته باشند بهتر درس مى خوانند و فكر مى كنند و به سخن استاد گوش مى كنند؟

يا وقتى كه كنار هر پسرى يك دختر آرايش كرده با دامن كوتاه تا يك وجب بالاى زانو نشسته باشد؟

آيا اگر مردى در خيابان و بازار و اداره و كارخانه و غيره با قيافه هاى محرّك و مهيّج زنان آرايش كرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم كار و فعاليت مى شود يا در محيطى كه با چنين مناظرى روبرو نشود؟(٥٧)

بنابر اين حجاب مجوّز ورود زن به جامعه است نه مانع از آن ، براى روشن شدن نقش حجاب در استفاده شايسته از نيروى زنان به مثالهاى ذيل توجه فرمائيد.

مثال اول : همانطور كه براى بهره بردارى از نيروى گاز مى بايست آن را در محفظه اى مخصوص و غير قابل نفوذ قرار دهيم و يا لوله هاى آن را از نظر نشت مراقبت نمائيم ، هميشه در آسايش قرار داريم

حال اگر در محفظه قرار نگيرد و مراقبتها انجام نشود، نه تنها از آن بهره بردارى نمى كنيم ، بلكه انفجار آن باعث تخريب خواهد شد.

بهره بردارى از نيروى زن نيز منوط به رعايت حفاظ محكم حجاب است در غير اين صورت با رواج فرهنگ مبتذل ، آرايش و خودنمائى ، نيمى از جامعه را به خود مشغول كرده كه چه بپوشند؟ چگونه بپوشند؟ و خود را چگونه بيارايند؟

و نيم ديگر جامعه را به آنان مشغول خواهد ساخت آنوقت كار آموزش تحقيق و پژوهش جاى خود را به آرايش ، خودنمائى ، چشم چرانى و لذّت جوئى خواهد داد و سقوط و سوختن و از بين رفتن جامعه در آن صورت حتمى خواهد بود.

مثال دوّم : همانطورى كه سدّ، نيروى آب را مهار مى كند و آن را در معرض استفاده مطلوب قرار مى دهد. حجاب هم مثل سدّى آهنين ، است كه نيروى زنان را ذخيره كرده و از هرز رفتن آن در مسيرهاى نامطلوب جلوگيرى مى كند. و امكان استفاده مطلوب را از آن ميسّر خواهد ساخت

مثال سوّم : همانطور كه آتش مى تواند آب را گرم كند و حتّى آن را بصورت غليان و حالت جوش درآورد البته در صورتى كه (بين آن دو حجابى وجود داشته باشد و در ظرفى جاى داده شود) و الاّ با ريختن آب بر روى آتش نه تنها حرارتى ايجاد نخواهد كرد بلكه خود نيز خاموش خواهد شد. و هر دو از بين خواهند رفت

نيروى زن وقتى موقعيت خود را خواهد يافت و گرمى بخش و مكمّل فعاليتهاى ديگر اجتماعى مى شود كه حجاب بطور كامل رعايت گردد.

در غير اينصورت ، با آرايش و خود نمائى نه تنها نيرويش صرف تجمّل مى شود بلكه همچون آبى بر آتش از به جريان افتادن چرخ فعاليت ديگران نيز جلوگيرى خواهد كرد.

زيرا زن به آراستن خود مشغول مى گردد و نيم ديگر از اجتماع هم به او.(٥٨)

بى حجابى يا بدحجابى باعث فشارهاى روانى

بى ترديد اگر زنان متين و موقر باشند و با پوشش مناسب ظاهر شوند و تحريكى صورت نگيرد، همسران آنها و ديگر افراد جامعه از آرامش روانى برخوردار خواهند بود.

امّا اگر حضور زنان در جامعه بصورت تحريك آميز باشد، التهاب و اضطراب و هيجان روحى بيننده ، هر لحظه با ديدن صحنه اى تازه افزايش پيدا خواهد كرد و از آنجا كه ارضاى غريزه جنسى در تمامى موارد به دلخواه ممكن نيست ، باعث به هم خوردن تعادل روحى آنها مى شود، اين تاثيرات منفى روانى نه تنها بينندگان اين مناظر را تهديد مى كند، بلكه همسران اين زنان بى حجاب را نيز در معرض بيماريهاى روانى قرار مى دهد.

زيرا اين مردان دائما با نگاههاى هوس آلود ديگران به زن و دختران خود مواجه هستند كه مانند نيشى زهر آگين آنان را مورد آزار و اذيّت قرار مى دهند، و متاسفانه در بسيارى از موارد نمى توانند به آن اعتراض كنند!!

و در برخى از موارد مجبورند عليرغم فطرت انسانى و اعتقادات مذهبى خود و... يا سكوت كرده و بدينوسيله آن را تاءييد كنند و باخود نسبت به تهيه آن لباسها و كفشهاى مبتذل كه توجّه ديگران را جلب مى كند اقدام نمايند و با دست خود عامل بيمارى روانى خود را فراهم سازند!! حتّى مى توان گفت : زنان بى حجاب ديگرى كه قادر به تهيه آن نوع لباس و كفش نيستند نيز دچار فشارهاى روانى شده و تعادل روحى خود را از دست بدهند، بهم خوردن تعادل روحى در بينندگان اين مناظر و همسران بدبخت آنان يا زنان بى حجاب ديگر بيماريهاى جسمى و روانى را بوجود مى آورند كه از زبان متخصصان به آن اشاره مى نمائيم :

دكتر الكسيس كارل نويسنده معروف كتاب انسان موجود ناشناخته مى گويد: فكر و هيجان مى تواند سبب ضايعات عضوى واحشائى شود... عدم تعادل دستگاههاى عصبى و نقص دستگاه هاضمه در اثر هيجان عامل بيمارى هاى معده و روده است(٥٩)

دكتر ديل كارنگى بنقل از دكتر ژوزف مى گويد: عصبانيت و هيجان عامل زخم معده است(٦٠)

قرآن مجيد: حجاب را عامل طهارت قلب و روح معرفى مى كند و خداوند متعال در قرآن چنين مى فرمايد:

هر گاه از زنان پيامبر متاعى را مى خواهيد پس آن را از پس پرده بخواهيد زيرا اين كار براى طهارت و پاكى قلوب شما و ايشان بهتر است(٦١)

وَ اِذ ا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعا فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَر اَّءِ حِج ابٍ ذ لِكُمْ اَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ. (٦٢)

بى حجابى يا بدحجابى يعنى كمبود شخصيت

زنانى كه حجاب دارند از سلامت روانى برخوردارند و در خود كمبودى احساس نمى نمايند و تمايلى هم به جلب توجه ديگران ندارند، ولى زنانى كه بى حجابند داراى عُقْده حقارت هستند و با نمايش زيبائيها و زينت و نوع پوشش ، مى كوشند تا حس كمبود خود را بنحوى مرتفع نمايند.

روان شناسان در اين باره چنين مى گويند: «زنان و مردانى كه در تعويض لباس و انتخاب رنگهاى متنوع مبالغه و وسواس دارند جز جبران يك نقيصه ذاتى كار ديگرى نمى كنند، زيرا افراط در لباس پوشيدن هم ، نظير افراط در حرف زدن است و نوعى مبالغه زياده روى است و زياده روى هم شكل منحرف و «پى گم كرده» از حس حقارت است

زنى كه مورد توجه مردان نباشد مى كوشد تا با پوشيدن لباسها و زينتهاى مختلف جبران نازيبائيهاى خود را كرده و احيانا توجه ديگران را از نقائص صورى خويش منحرف سازد.(٦٣)

آرى انتخاب لباس و نحوه پوشش و آرايش چهره مانند رنگ رخساره از سرّ ضمير خبر مى دهد، افرادى كه دچار كمبود شخصيت هستند مى كوشند با لباسى كه تن مى كنند براى خود نوعى تشخّص و تعيّن ايجاد كنند، بنابر اين مى توان حجاب را علامت سلامت روحى زن دانست ، و بى حجابى را نشان بيمارى روانى

در روايت نيز به اين نكته اشاره گرديده است :

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

كَفى بِالْمَرءِ خِذْيا اَنْ يَلْبِسَ ثَوْبا يَشْهُرَهُ

در خذلان و پستى (عقده حقارت) فرد همين بس كه لباسى مى پوشد تا بوسيله آن مشهور گردد. (توجّه ديگران را جلب كند).(٦٤)

بى حجابى يا بدحجابى باعث از هم گسيختگى جامعه است

يكى از عوامل مهّم فحشا و منكرات ، و جرايم ويرانگر و گيج كننده در جهان غرب كه ناله همه را بلند كرده است برهنگى و بى حجابى است

مطابق آمارهاى قطعى و مستند، روز به روز، بلكه ساعت به ساعت و لحظه به لحظه بر تعداد بهم پاشيدگى خانواده ها و طلاق ، و فرزندان نامشروع و انحرافات جنسى مى افزايد كه هر كدام از اينها عاملى براى جرايم و انحرافات گوناگون و بسيار ديگر خواهد شد، بطورى كه دانشمندان تربيتى براى اصلاح جامعه نااميد شده اند، زيرا يكى از علل مهم آن اين است كه بازار برهنگى و دورى از حريم حجاب و عفاف و آزادى در روابط، زنان را به صورت كالاى مشترك در آورده ، به طورى كه دو همسر تعلّق به خود ندارند، در نتيجه قداست پيمان زناشويى مفهومى ندارد، و به دنبال اين برنامه ، خانواده ها همچون تار عنكبوت به سرعت متلاشى مى شوند، و كودكان ، بى سرپرست مى مانند، و همين وضع اساس اعتياد، بزه كارى ، انحرافات شديد، و قتل و جنايت را پى ريزى مى نمايد، و جامعه را به صورت فساد و لجام گسيخته درمى آورد، تا آنجا كه آمار طلاق در آمريكا به ٥٠ در صد رسيده ، يعنى از هر دو نفر خانواده زندگى يك نفرشان به طلاق و بهم پاشيدگى كشيده شده است

و از صفحات حوادث روزنامه ها كه بيانگر نمونه هايى از جنايات هولناك و تباهيهاى جامعه است ، به خوبى مى توان به پيامدهاى شوم بى حجابى يا بد حجابى پى برد.(٦٥)

آمار فساد

آمار ذيل كه مال سالها پيش است ، يك روز آمريكا را به تصوير كشيده گوياى تاثير فساد در افزايش طلاق و جرائم مى باشد.

١ - هر روز در آمريكا ٩٠٧٧ كودك بدنيا مى آيد كه ١٢٦٣ نفر آن غير مشروع هستند.

٢ - در قبال ٥٩٦٢ ازدواج روزانه در آمريكا هر روز زن و شوهر نيز از هم جدا مى شوند.

٣ - هر روز ٣٢٣١ نفر عمل سقط جنين در اين كشور انجام مى شود.

٤ - روزانه ٢٧٤٠ دختر در آمريكا باردار مى شوند

٥ - نوجوانانى كه هر روز در آمريكا به امراض تناسلى دچار مى شوند به ٦٨٤٩٣ نفر مى رسد.

٦ - در هر ٨ دقيقه يك آدم ربايى در اين كشور صورت مى گريد.

٧ - در هر ٧٨ ثانيه يك نفر كشته مى شود.

٨ - در هر ١٦ ثانيه يك سرقت مسلحانه صورت مى گيرد.

٩ - در هر ١٦ ثانيه يك اتومبيل ربوده مى شود.

١٠ - آمريكائى ها روزانه ٩٠ ميليون بطرى مشروبات الكلى مى نوشند.

١١ - هر روز ١٦٠ ميليون سيگار در آمريكا كشيده مى شود.

١٢ - روزانه چندين هزار نفر معتاد به هروئين و كوكائين و... مى شوند.

اين آمار كه توسط يكى از نشريات خارجى تهيه و انتشار يافته نشانگر گوشه اى از اين پيامدها و نابسامانى ها اجتماعى طى هر شبانه روز در اين كشور مى باشد.(٦٦)

زن با حجاب مانند گوهر در صدف

بطور كلى هر چيزى كه در همه جا پيدا مى شود و در دسترس همه به آسانى مى رسد از ارزش كمترى برخوردار است ولى از اشياء كم ياب و ذى قيمت و پر بها بخوبى نگهدارى مى نمايند و از دسترس ديگران دور نگه مى دارند و بطور خاصى از آن مراقبت مى كنند. مثلا طلا و جواهرات را در گاوصندوقهاى محكمى حفظ مى كنند كه از دسترس دزدان محفوظ باشد.

زن هم مثل گوهر گرانبهايى است كه بايد محفوظ باشد. اسلام زن را جواهر گرانبهاى هستى مى داند و براى او شخصيت والايى قائل است و او را انسانى كامل شناسانده و حجاب را همچون گاوصندوق و صدف و ويترين ، و پوشش را بهترين وسيله براى حفظ و ثبات شخصيت زن معرفى كرده است

آنهايى كه زن را تشويق و ترغيب به آرايش و تزئين و نمايش زيبائيهاى جسمى مى كنند در حقيقت زن را فاقد شخصيت و روح انسانى مى شمارند.

تجربه اين مطلب را ثابت كرده قبل از ظهور اسلام نه تنها زنان ارزشى نداشتند، بلكه با داشتن يك دختر ننگ به حساب مى آمدند در چنين جامعه اى بى حجابى كه علامت آن بى ارزشى بود رواج داشت

اسلام مقام زن را بالا بُرد و شخصيت او را مورد تكريم قرار داد و با آوردن قانون حجاب حفظ و دوام اين شخصيت را براى هميشه بيمه كرد.

دكتر گوستاو لبون مورخ معروف فرانسوى مى گويد: اين مطلب نيز روشن شد كه اسلام در بهبودى وضع زن بسيار كوشيده و اولين مذهبى است كه مقام زن را بالا برده و روى هم رفته زنان مشرق زمين از نظر احترام و شخصيت علمى و تربيتى و سعادت بهتر از زنان اروپائى هستند.

بى حجابى يا بدحجابى يعنى تنزّل شخصيت زن

اسلام نه تنها زن را يك انسان كامل مى داند بلكه احترام به او را ملاك كرامت انسان معرفى مى كند: آقا رئيس اسلام حضرت رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: م ا اَكْرَمَ النِّس اءِ اِلاّ الْكَريم وَ م ا اَه انُهُنَّ اِلا الْلَئ يم

هرگز زنان را گرامى نمى دارند مگر كريمان با كرامت و به آنان اهانت نمى كنند مگر لئيمان بى ارزش

خانم «ايفيلين كوبالاد» نويسنده انگليسى ، كه بالا خره به اسلام گرويد و مسلمان شد، در كتاب «بسوى خدا» مى گويد: در مقام و بزرگى زن در اسلام همين بس كه مسلمين او را «حرم» كه از احترام و حرمت گرفته شده مى خوانند.

بدين اساس حجاب وسيله اى است در خدمت زن تا موفّقيت خويش را در جامعه تحكيم كرده و شخصيّت و احترام خويش را فزونى بخشد.

«ويليام جميس» روانشناس معروف در تأ ييد اين مطلب چنين مى گويد: زنان دريافتند كه دست و دل بازى مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند.

قرآن مى فرمايد:

«اى پيامبر به همسران و دخترانت و همه زنان مسلمان بگوى كه : حجاب و روسرى شان را به خود نزديك سازند تا (به عفاف) زنان عفيفى شناخته شوند و مورد آزار اوباشان قرار نگيرند. خداوند آمرزنده و مهربان است(٦٧)

عصمتيان را به مقام جلال جلوه حرام است مگر با حلال(٦٨)

بى حجابى يا بدحجابى يعنى تنزّل شخصيت زن

امروزه با رواج بى حجابى شخصيت انسانى زن بفراموشى سپرده شده و تنها به زيبائيهاى جسمى او توجّه مى شود.

در استخدام او بيشتر از صلاحيتهاى تخصصى زيبائى جسمش مورد دقّت قرار مى گيرد. چاپ تصوير برهنه او بمنظور تبليغ بر روى بى ارزشترين اجناس امرى عادى شده ، زن از نظر آنها موجودى است با هويّت صرفا جنسى ، نه داراى يك شخصيّت انسانى ، بدين صورت ارزش زن را تا حدّ يك (كالاى لوكس) نظير اجناس ديگر تنزل داده اند و اين نگرش توهين آميز به زن هر ساله با جارو جنجال فراوانى انتخاب (ملكه زيبائى) صورت مى پذيرد.

زن را وسيله اى براى كاميابى قلمداد كرده اند كه بعد از مدّتى ملال آور مى گردد و هر چند گاه يك بار بايد به او تنوّع بخشيد، در همين راستا روابط آزاد جنسى مورد حمايت قرار مى گيرد.

به قول گاندى : زن با اينكه به ظاهر در صدد آزادى بر آمده ولى در خطر جديدى قرار گرفته و آن خطر بازيچه و قرار گرفتن وسيله هوسرانيهاى مرد است(٦٩)

وى اضافه مى كند: من ترجيح مى دهم كه نسل انسان نابود شود تا اينكه بماند و با تبديل زن يا ظريفترين مخلوق الهى (به يك وسيله عياشى و شهوترانى مرد) از هر حيوانى پست تر گردد...

اگر من زن بودم عليه دعوى مرد دائر بر اينكه زن بدنيا آمده تا بازيچه او باشد، سخت عصيان مى كردم ، اى زنان اگر آرايش كردن شما تنها به خاطر جلب شهوت مردهاست از اين كار خوددارى كنيد و زير بار ننگ چنين خفتى نرويد.

ولى اين اقدامات غرب جز مزاحمت و تجاوز نتيجه ديگرى براى زنان بهمراه نداشته است

طبق آمارگيرى در ٦٣ شهر آمريكا ٩١ در صد زنان دامن كوتاه و نيمه عريان هر روز در معرض تهديد و تجاوز جنسى قرار دارند.

طبق اين آمار تنها ٩ در صد از آنان از اين تهديدات مصون مانده اند.

اميد آنكه زنان جهان با روى آوردن به حجاب ، ارزش و شخصيت از دست رفته خويش را به چنگ آورند و هر ساله بجاى انتخاب ملكه زيبائى شاهد انتخاب ملكه علمى و هنرى يا ملكه اخلاقى و عاطفى زنان باشيم(٧٠)

حجاب يعنى شكوفايى استعدادها

اگر زنان داراى حجاب باشند همه مثل هم مى شوند امتيازات ظاهرى و زيبائيهاى جسمى زيور و مقام محو مى گردد.

آنگاه ذهنها متوجه ارزشهاى واقعى نظير علم ، ادب ، هنر و اخلاق مى شود. و در تحصيل آنها كوشا مى گردد و در نتيجه استعدادها شكوفا و جامعه راه ترقى و پيشرفت را بسرعت طى خواهد نمود. آرى از آن جهت كه حجاب احياگر ارزشهاى معنوى است ، اسلام پوشش از بيگانه را ملاك برترى زن معرفى كرده است

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

بهترين زنان شما زنان با عفت و غير عقيمى هستند كه تنها براى شوهرانشان خود را مى آرايند و در مقابل بيگانه كاملا پوشيده اند.(٧١)

در حديث ديگر فرمودند:

آيا بدترين زنان را بشما معرفى كنم ؟ بدترين زنان شما زنانى هستند كه در برابر بيگانه آرايش كنند و نزد شوهر پوشيده باشند.(٧٢)

هان ز اغيار بپوشان رخ زيبا زنهار

نرسد ميوه در آن باغ كه ديوارش نيست

(٧٣) پس اگر زنان خواهان تحكيم موقعيت و افزايش محبوبيت خويشند بايد آن را در پناه حجاب بدست آورند.

زن امروزى با بى حجابى از جذابيت خود كاسته ، حجاب مؤ ثرترين چيز براى حفظ زيبايى و طراوت است ، چون زنان باحجاب ، آرامش روانى دارند.

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: حجاب زن ، براى طراوت و زيبائى اش مفيدتر است(٧٤)

ايرادهاى مخالفان حجاب

طرفداران برهنگى و كشف حجاب ، براى برداشتن حجاب اسلامى ، به اصطلاح خودشان توجيه و برهانى ارائه مى دهند، اشكالاتى را مطرح مى كنند تا با اِلقاى شبهه ، در دلها ترديد ايجاد كنند، و عمده اشكالات آنها به پنج اشكال زير باز مى گردد، كه ما آن را در اينجا به طور فشرده مطرح كرده و به پاسخ آن مى پردازيم :

١ - آنها مى گويند انسان چه زن و چه مرد، آزاد آفريده شده ، و آزادى مفهوم مقدّسى است كه همگان طرفدار آن هستند، ولى حجاب و پوشش ا سلامى ، دست و پا گير است و زنان را منزوى و پرده نشين كرده و از مواهب آزادى محروم مى سازد.

خداوند (و به قول بعضى طبيعت) غرايزى را در وجود انسان ، آفريده ، كه يكى از آنها «غريزه جنسى» است كه ، نبايد آن را حبس و سركوب كرد، بلكه بايد آن را با كمال آزادى اشباع نمود، وگرنه موجب عقده و بيمارى روانى خواهد گرديد.

٢ - زنان نيمى از جامعه هستند و بايد دوش به دوش مردان به تلاش هاى مختلف فرهنگى ، سياسى و اقتصادى بپردازند، و به هيچ وجه صحيح نيست كه نيمى از نيروهاى انسانى جامعه به انزوا كشيده شوند، و از صحنه هاى تلاش دور گردند، حجاب عامل مهمّى براى اين انزوا است زيرا دست و پاگير است و طبعا زنان را از فعاليتهاى فرهنگى و اقتصادى و سياسى عقب مى راند.

٣ - حجاب و پوشش زن موجب فاصله انداختن بين زن و مرد شده و همين موضوع مردان را به زنان حريصتر مى كند. و آتش تمايلات جنسى آنها را شعله ور مى سازد، چرا كه از قديم گفته اند و از نظر روانى ثابت شده كه انسان نسبت به آنچه را كه از آن ممنوع شده حريص است

٤ - با پوشش زن ، موارد بسيارى از مصالح و منافع از دست خواهد رفت ، و گاهى ناديده گرفتن اين مصالح ، موجب سقوط و رنجهاى ابدى خواهد شد، مثلا جوانى كه مى خواهد با دخترى ازدواج كند، چگونه آن دختر را كه در ميان حجاب پنهان شده بشناسد، آيا ازدواج جوان با آن دختر باحجاب اقدام كوركورانه براى انتخاب شريك زندگى تا آخر عمر، نخواهد بود؟!

٥ - اگر حجاب براى حفظ زنان از روابط نامشروع ، و از بروز انحرافات جنسى و فساد است پس چرا زن از نظر اسلام در نماز بايد كاملا رعايت حجاب كند، گرچه در درون اطاق در بسته باشد، آيا اين كار يك نوع به زنجير كشيدن زن نيست ؟!

پاسخ به اشكالات

١ - آزادى ، كلمه مقدسى است ، ولى هر چيزى داراى حدّ است ، مثلا آيا انسان آزاد است غذاى مسموم بخورد؟ آيا آزاد است چند برابر غذاى معمولى بخورد؟آيا آزاد است نصف شب كه همسايه ها در خواب هستند با بلند كردن صداى طبل آنها را بيدار نمايد؟ آيا...؟ آيا...؟

قطعا آزادى داراى مرز و حدّ است ، آن آزادى مقدّس است كه موجب ضرر و زيان و باعث سلب آزادى ديگران نشود، همه انديشمندان با انصاف معتقدند كه آزادى بر دو گونه است

١ - آزادى صحيح ٢ - آزادى غلط، ما با دليل و منطق ثابت كرديم كه آزادى زنان به اين معنى كه بدون پوشش اسلامى و مَلا عام آشكار شوند، آزادى غلط است ، و هرگز عقل و علم چنين آزادى مفسده انگيز را نمى پذيرد.

٢ - درست است كه زنان نيمى از جامعه هستند، و بايد در همه صحنه هاى زندگى تلاش داشته باشند، ولى پوشش اسلامى هرگز آنها را منزوى نمى كند و هرگز دست و پاگير نيست در حدّى كه آنها را از تلاش در صحنه هاى كار و فعاليت باز دارد.

زيرا حجاب ، به معنى پرده نشينى نيست ، بلكه به معنى يك پوشش معقول است ، اگر ما در گذشته در پاسخ به اين اشكال ، نياز به استدلال داشتيم ، امروز پس از جمهورى اسلامى در ايران ، ديگر نياز به استدلال نيست ، چرا كه آشكارا مى بينيم زنان در تمام صحنه ها، از مجلس قانونگذارى گرفته تا ادارات و بيمارستانها و راديو و تلويزيون و فروشگاه ها و.. در عين حفظ حجاب اسلامى ، مشغول كار و تلاش شبانه روزى زندگى هستند.

زن مى تواند با لباسهاى بلند و پوشش كامل اسلامى به تلاش زندگى بپردازد، و در موارد ديگر با چادر كه لباس برتر و پوشش عاليتر است در صحنه ها ظاهر شود، آرى وضع موجود، پاسخ دندان شكنى به اشكال فوق است ، چنانكه فلاسفه گفته اند: بهترين دليل بر امكان چيزى وقوع آن است»به زبان معمولى خودمان :

آنجا كه عيان است چه حاجت به بيان است وانگهى مگر خانه دارى و فرزنددارى ، كار و تلاش بسيار مهم اقتصادى و فرهنگى نيست ؟!

٣ - اين اشكال نيز بى اساس است زيرا پوشش در اسلام به معنى محروميت زن و مرد از اشباع غريزه جنسى از راه صحيح نيست ، تا موجب عطش بيشتر و انفجار گردد، اگر آنچه را كه اسلام درباره ازدواج و آسان گيرى در تحقق آن فرموده ، اجرا گردد، غريزه جنسى از راه صحيح اشباع شده و هيچگونه اشكالى پيش نمى آيد.

وانگهى اگر وضع فعلى جمهورى اسلامى ، را با وضع عصر رژيم گذشته مقايسه كنيم ، به روشنى مى فهميم كه امروز تا حدود زيادى حجاب اسلامى رعايت مى شود، در حالى كه آن روز رعايت نمى شد، و در امروز دهها و صدها برابر فساد و تباهى و بى بندوبارى و بى عفّتى كمتر شده است ، بنابر اين بى بندوبارى و بى حجابى عطش جنسى زن و مرد را بيشتر خواهد كرد، و حجاب و مقّيد بودن به حفظ حريم حجاب و عفاف ، تباهى و فساد را از بين مى برد. و آمارهاى قطعى نشان مى دهد كه فساد در كشورهاى بى حجاب اسلامى به مراتب بيشتر است ، از فساد در كشورهايى كه در آن رعايت حجاب مى شود، اينها شواهد عينىِ خلل ناپذيرى است كه بيانگر فوايد حجاب ، و بازدارندگى آن از بسيارى از تباهيها است ، و به عكس بى حجابى و بى بندوبارى وسيله نزديك و عامل مؤ ثر براى افزايش فساد و گسترش دامنه انحرافها خواهد بود.

٤ - در پاسخ چهارم بايد گفت :

اولا: پوشش براى زنان ، داراى فوايد و مصلحتهاى بسيار مهم براى آنها و جامعه است ، كه هرگز به خاطر بعضى از مصلحتهاى فرضى و جانبى نمى توان از آن دست كشيد.

ثانيا: در آن مواردى كه مصلحت مهمترى در ميان باشد، اسلام پوشش را در آنجا لازم نمى داند، بلكه گاهى عدم پوشش را واجب مى داند، به عنوان مثال : اگر مردى در حال غرق شدن يا سوختن است ، و در آنجا مردى كه او را نجات دهد نيست ، ولى زنان نامحرم در آنجا هستند، بر آنان واجب است گرچه موجب كنار رفتن پوششان گردد آن مرد را نجات دهند.

و به عنوان مثال : جوانى كه مى خواهد با دخترى ازدواج كند، با توجه به مصلحت آينده براى او نگاه به چهره دختر مورد نظر، نگاه به مواضع زينت او جايز است تا او را بشناسد.

حتّى در اين مورد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله امر كرده كه خواستگار، دختر مورد نظرش را بنگرد.

بنابر اين با رعايت پوشش اسلامى ، و دستورهاى اسلام ، هيچگونه مصلحتى از دست نمى رود.

٥ - فلسفه رعايت حجاب در حال نماز ممكن است از چند جهت زير باشد:

١ - حجاب براى زنان بهترين حالت است ، نماز نيز بهترين عمل عبادى است و چه بهتر كه زن نماز خود را در بهترين حالت كه حالت پوشش است انجام دهد.

٢ - نماز در عين آنكه يك عبادت است ، يك فرهنگ است ، يك كلاس بزرگ و پربار است كه درسهاى مختلف مى آموزد، يكى از درسهاى آن اين است كه درس حجاب را به زنان مى آموزد، و آنها را عملا به حجاب دعوت مى كند.

٣ - با توجّه به پنج بار نماز واجب در شبانه روز، زنان مسلمان پنج مرتبه با حجاب كامل اسلامى با خدا رابطه برقرار مى كنند، و همين تكرار عمل ، چگونگى حجاب را به آنها ياد مى دهد، و اين دستور مقدّس را براى آنها به صورت يك عادت خوب ، درمى آورد، و پيوند آنها را با حجاب محكم مى سازد، قطعا چنين تكرارى آن هم در نماز، تمرين عميق و خوبى براى رعايت حفظ پوشش خواهد بود.(٧٥)

دخترك مسيحى در رشت

مرحوم حاج شيخ يوسف جيلانى در كتاب طومار عفّت مى نويسد:

در گيلان ما دختر قشنگ و خوشگلى كه مسيحيهّ بود و پدر وى هم دكتر بود.

دكتر و مادر و جدّه دختر كه در سبزه ميدان رشت ساكن بودند، پيوسته در حفظ و حراست آن دختر بودند كه مبادا شهوت پرستان و دزدان ناموس او را بربايند. ولى آن دختر بيچاره چون زيبا و بدحجاب بود و هميشه خود را آرايش مى كرد به جوانان عرضه مى نمود هدف گلوله قرار گرفت

پدر و مادر به خاطر حفظ آبرويشان به ناچار او را براى معالجه به خارج بردند و پولهاى زيادى خرج او كردند تا بلكه بتوانند او را از منجلاب مرگ تدريجى و بى آبرويى نجات دهند. گرچه دخترك از مرگ نجات يافت ، اما چه فايده آنكه ديروز از زيارتش مسرور بود، امروز از ديدنش ناراحت مى شد، و مى هراسيد، من اين قضاوت را به خود شما واگذار مى كنم ، آيا اين كار بر اثر حجاب و پوشش بود يا در سايه بى حجابى ؟!...(٧٦)

خاطره اى از آيت اللّه مرواريد

بنده در مراجعت از عراق بعد از قضاياى مسجد گوهر شاد به واسطه قطع ارتباط بين مشهد و تهران كه از ناحيه خود دولت به وجود آمد.

هر كس مى خواست عبور كند مى بايد تحت كنترل باشد و مراقبت شود.

چند روزى در تهران ماندم و بعد آمدم ، بالاخره خيلى فشار مى آوردند هم از جهت لباس و هم از جهت كشف حجاب زنان ، وضع خيلى فجيعى به وجود آورده بودند.

حتى در حرم مطهّر به خُدّام و پاسداران حرم دستور داده بودند كه چادر و چارقد را از سر زنها بكشند و به يك تعبير گفتند كه گاهى شنيده مى شد، عده اى خودشان در پاى ضريح مى گفتند: خجالت بكش با روسرى نيا.

زنهاى خانواده ما و منسوب به ما، سحر از منزل بيرون مى رفتند وصله ارحام به جا مى آوردند.

حتى يكى از خانمها را كه مامور تعقيب كرد، حالتى برايش به وجود آمد كه بعد از دو - سه روز ناراحتى در منزل ما فوت شدند.

از حجاب به شدت جلوگيرى مى كردند و دخترها را با اوضاع بدى در خيابانها رژه مى بردند، كاملا روشن بود كه همه اين كارها براى از بين بردن مظاهر دينى است(٧٧ )

خاطره حجاب زنى از كشمير

خانم سيده آسيه آندرابى از كشور كشمير مى گويد:

سال ١٣٦٠ نقطه عطفى در زندگى من بود، در آن سال من به كتابى تحت عنوان افكار عميق زنان مسلمان برخوردم كه تاءثير زيادى در روح من گذاشت و سپس با آثار خواهر «مريم جميله» آشنا شدم كه باعث گرايش من به درك عميق مفاهيم قرآن شد.

به آخرين تفسير «مولانا مودودى» پى بردم با مطالعه در سيره پيامبرانى چون حضرت ابراهيم ، موسى عيسى و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله به اين واقعيّت پى بردم كه همه آنها به خاطر مبارزه با خدايان دروغين زمان خود همواره در رنج بوده اند.

اين مطالعات باعث ايجاد يك انقلاب درونى من گرديد و من حجاب را به عنوان اوّلين اقدام انتخاب نمودم و آن را در بين تمام اعضاء خانواده ام رواج دادم و سپس خانه به خانه و مدرسه به مدرسه شروع به تبليغ نموديم و جايگاه والايى را كه اسلام به زن اختصاص داده براى زنان جامعه معرفى كرديم(٧٨)

طاغوتى ها از حجاب مى ترسند

(قسمتى از خاطرات اسداللّه اعلم وزير در بار شاه)

سه شنبه ١٧ ارديبهشت ماه ١٣٥٠ شرفيابى شاه از من به خاطر سخنرانى ديروزم در دانشگاه پهلوى شيراز تمجيد كرد، به او گفتم كه چه استقبال گرمى از من به عمل آمده بود ٣٠٠ دانشجو در استاديوم ورزشى (دانشگاه) اجتماع كرده بودند، البته از ديدن اين همه دختر با چادر وحشت كردم

در زمان خودم در مقام رياست دانشگاه چادر كم و بيش منسوخ شده بود.

هر دخترى كه مى خواست آن را بر سر كند تحقير مى شد. ليكن در كنفرانس ديروز سى نفرشان بودند، مناسب نديدم كه در آن لحظه اظهار نظرى بكنم

ضمنا به من اطلاع داده شد كه بعضى از اين دختران از دست دادن با فرهنگ مهر، رئيس جديد دانشگاه خوددارى كرده اند، و مدّعى بودند كه اسلام هر نوع تماس جسمانى را با جنس مخالف خارج از چارچوب ازدواج ممنوع كرده است شاه خيلى اوقاتش تلخ شد.(٧٩)

حجاب زن آلمانى

به نام خدا اسم قبلى من زابنيه است ماجراى تشرفم به اسلام از اين قرار است كه در آلمان در همسايگى ما يك خانواده مسلمان اهل تركيه زندگى مى كردند.

دختران آنها در مدرسه با من دوست بودند و با هم رفت و آمد داشتيم وقتى كه من به خانه آنها مى رفتم مى ديدم آنها نماز مى خوانند كم كم جذب آنها شده و با اسلام آشنا شدم در تاريخ ٤/١٢/١٩٩٠ در مسجد اسلامى هامبورك به سرپرستى برادر محمد مقدم به دين اسلام تشرف يافتم

آيا فكر نمى كنيد الگوى حجابى كه اسلام براى زن در نظر گرفته زحمت دارد؟

هر موجودى براى مصونيت از آسيب دشمن و بيگانه به دنبال حفاظ و مأ من و پناهگاهى مى گردد تا در پناه آن احساس امنيت و آرامش كند شما اگر يك لاك پشت را در نظر بگيريد، مشاهده مى كنيد كه چگونه درون پوستى سخت و مقاوم مى رود تا از گزند و دشمن ايمن باشد.

چرا انسان وزن مسلمان اينگونه نباشد آدم وقتى كه دنبال محافظى مى گردد تا او را انگشت نماى غير نكند و او را از جلب توجه به ديگران حفظ كند چه بهتر كه حجاب را انتخاب نمايد.

حجاب براى من نه تنها زحمت و تحميل نيست ، بلكه يك اصل مسلم و خدشه ناپذير است كه از عقيده ام سرچشمه گرفته است و در صددم كه عقيده و حجابم را براى همگان ابراز داشته و توضيح بدهم

اين من بودم كه در حجاب وارد شدم و دريافتم كه حجاب يك ارزشى است و ارزشهاى ديگر در كنار حجاب به من ارزانى مى شود، نه اينكه حجاب بر من تحميل شده باشد. من خودم اينطور تصميم گرفتم(٨٠)

بهترين خدمت به نسل جوان

نامه اى از يك برادر دلسوز و دردمند انقلابى از بوشهر:

غم ها و رنج هاى زيادى است كه بر قلب جوانم سنگينى مى كند از مسئولين كشور گله مندم ، امّا نه براى تورّم و گرانى و نه هشت سال جنگ و نه از براى مسائل مادى و دنيوى ديگر، مسائلى كه بر دل من سنگينى مى كند اين است كه چرا مسئولين كشور كه حاميان عزّت و شرف اين ملتند به حرف ميليونها حزب اللّهى اين مرز و بوم توجّه نمى كنند؟

آيا به دستورات به پيامها و وصيت نامه آن بزرگوار عمل مى كنيد؟

آيا از بى حجابى و بدحجابى ، از عروسى هاى كذائى ، از پخش و توزيع عكسها و نوارهاى مبتذل جلوگيرى مى كنيد...؟

راديو، تلويزيون فرهنگ اسلام را تبليغ مى كند يا....؟

بسيجيان ، طلاّب و روحانيون و تمامى افراد مومن متعهد از دست مسئولين مى نالند كه چرا در برخورد با مفاسد اقدامى جدّى صورت نمى گيرد؟

چرا مسئولين به درد دل برادران ، خواهران ، مادران و پدران شهدا گوش نمى دهند؟

مسئولين كشور! انقلاب را دريابيد، خدا مى داند حيف است كه آن همه رنجها و زحمت امام راحلمان و آن همه رشادتها و دليرى فرزندان انقلاب در ميادين نبرد هدر برود....

مسئولين بدانند كه در مبارزه با مظاهر فساد و تلاش براى فرهنگ اسلام مردم حامى آنها هستند، ولى چنانچه در انجام وظيفه كوتاهى نمايند پيش خدا و ملّت و امام راحلمان مسئولند.

مگر نه اين است كه مقام معظم رهبرى آية اللّه خامنه اى فرمودند:

«فلسفه وجود ما خدمت به مردم است» مگر نه اين است كه مسئولين خادم اين ملّت هستند پس بايد به مردم خدمت كنند و اكنون شايد خدمتى بهتر و ارزشمندتر از مبارزه با فساد بى حجابى و بدحجابى نباشد و اين بهترين خدمت خصوصا به نسل جوان است(٨١)