قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)0%

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)

نویسنده: آيت الله شيخ محمد تقى تسترى
گروه:

مشاهدات: 44228
دانلود: 3538

توضیحات:

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 64 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44228 / دانلود: 3538
اندازه اندازه اندازه
قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)

قضاوت های امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام)

نویسنده:
فارسی

فصل بيست و هشتم: مواردی كه اقامه گواه ممكن نبوده

۱- آزمايش كری

مردی استخوانی به گوش ديگری زد، مضروب ادعا كرد كه در اثر آن ضربه شنوايی او از بين رفته است. حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: تا يك سال از او مراقبت نموده و احيانا او را غافلگير كنند، پس اگر شنوايی او بر آنان ثابت گرديد و يا دو مرد عادل بر آن گواهی دادند ديه ای طلب ندارد و گرنه او را بر عدم شنوايی سوگند داده ديه گوشش را به او می پردازند.

كسانی گفتند: يا اميرالمومنين! اگر پس از گذشت يك سال شنوايی او ثابت گرديد حكمش چيست؟

حضرت فرمود: اثری ندارد چه بسا خداوند شنواييش را بعد از يك سال مجددا به او مرحمت نموده باشد(۳۷۲) .

و در ادامه خبر حضرت رضاعليه‌السلام از اميرالمومنين -عليه‌السلام - چنين آمده كه اگر مورد ادعا، از دست دادن تمام شنوايی باشد... صبر می كنند تا به خواب سنگينی فرو رفته بر او فرياد می كشند(۳۷۳) .

۲- آزمايش بينايی و بويايی و گويايی

از اميرالمومنينعليه‌السلام از مردی كه ديگری بر سرش كوفته بود و مضروب ادعا می كرد بينايی و بويايی و گويايی خود را از دست داده پرسش نمودند.

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: اگر راست می گويد سه ديه طلب دارد.

پرسيدند، چگونه معلوم می شود؟

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: بوياييش بدين وسيله آزمايش می شود كه پارچه نيم سوزی زير بينی او می گيرند، اگر در جای خود ايستاده و حركت نكرد راست گفته، و اگر سر را دور كرد و چشمانش اشك آورد دروغ گفته است؛ و آزمايش بيناييش بدين ترتيب كه چشمانش را در مقابل قرص خورشيد باز نگه می دارند، اگر بدون اختيار چشمان را بر هم زد دروغ گفته و گرنه راست گفته است.

و اما گوياييش؛ سوزنی در زبان او فرو می برند پس اگر خون سرخ بيرون آمد دروغ گفته، و اگر خون سياه خارج شد راست گفته است(۳۷۴) .

۳- ضعف بينايی

اميرالمومنينعليه‌السلام بينايی چشم مردی را كه ضربه ای به چشمش خورده و بيناييش كم شده ولی به ساختمان چشم آسيبی نرسيده بود چنين آزمايش نمود: پارچه ای بر چشم سالمش بست، و آنگاه مردی به دستور آن حضرت تخم مرغی در برابر چشم معيوبش گرفته و اندك اندك از او دور شده تا جايی كه مضروب ادعا كرد كه آن را نمی بيند، پس آن نقطه را نشانه كرد و چشم سالمش را نيز بدانگونه آزمايش نموده و آنگاه تفاوت دو مسافت را مشخص كرده، به همان نسبت به او ارش جنايت داد(۳۷۵) .

۴- ضعف بينايی هر دو چشم

مردی كه ضربه ای به سرش كوبيده شده بود نزد اميرالمومنينعليه‌السلام آمده و ادعا كرد كه در اثر آن ضربه بيناييش ضعيف شده است. آن حضرت وی را در محلی نشانيد و با نشان دادن تخم مرغی ديد چشمش را از چهار جانب آزمايش نمود و چون بينايی از چهار طرف مساوی بود به وی فرمود: ادعايت راست و پذيرفته است. و آنگاه مردی را در همان سن و سال پيش خواند و در كنار او نشانيد و ابتداء ديد چشمش را از چهار جانب آزمايش كرد و سپس تفاوت دو مسافت را تعيين نموده، به همان نسبت به مضروب ديه داد (مثلا اگر نصف بيناييش كم شده بود نصف ديه چشم و اگر ثلث ثلث...)(۳۷۶) .

۵- آزمايش عنن

زنی ادعا می كرد شوهرش عنين است. مرد انكار می كرد اميرالمومنينعليه‌السلام دستور داد زنانی بدون اطلاع شوهر در رحم زن خلوق (نوعی بوی خوش) داخل كنند، و آنگاه به شوهر فرمود: اگر آلتش به خلوق رسيده عنين نيست(۳۷۷)

۶- نقص زبان

مردی ضربه ای بر زبان ديگری زد به طوری كه قدری از زبان مضروب بريده شده نتوانست بعض حروف را ادا كند. نزاع نزد عمر بردند عمر حكمش را ندانست.

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: حروف الفباء بيست و هشت تاست و بايد ديد كه مضروب چند حرف را اداء نمی كند، پس به همان نسبت از جانی ارش جنايت می گيرد(۳۷۹)

فصل بيست و نهم: سوگند خاص

۱- سوگند دادن لال

از اميرالمومنينعليه‌السلام از كيفيت سوگند دادن شخص گنگ پرسش نمودند؛ آن حضرتعليه‌السلام فرمود: سپاس خدای را كه مرا از دنيا نبرد تا اين كه تمام نيازهای مردم را برايشان برطرف سازم. آنگاه فرمود: برايم قرآنی بياوريد! چون آوردند به مرد گنگ رو كرده و فرمود: اين چيست؟

مرد گنگ سر به سوی آسمان بلند كرده و فهماند كه آن قرآن است.

سپس امامعليه‌السلام فرمود: ولی او را حاضر كنيد! برادرش را آوردند، امام آن مرد را در كنار برادر گنگ خود نشانيد و پس از آن فرمود: ای قنبر! برايم قلم و كاغذ بياور، قنبر قلم و كاغذ آورد. پس به برادر گنگ فرمود: به برادرت بگو كه قاضی بين تو خصمت علیعليه‌السلام است، مرد موضوع را به برادر خود فهماند، در اين موقع آن حضرتعليه‌السلام دعايی مشتمل بر برائت ذمه گنگ نوشت و آن را با آب شست و به وی فرمود: آب را بياشامد، ولی مرد گنگ از نوشيدن آب امتناع ورزيد، پس امامعليه‌السلام او را به پرداخت دين ملزم گرداند(۳۷۹) .

۲- سوگند دادن ظالم

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: اگر بخواهيد شخص ستمگری را سوگند دهيد به او بگوييد از حول و قوه خدا بيزاری جويد كه اگر سوگندش دروغ باشد زود به عقوبت خواهد رسيد، ولی اگر بگويد سوگند به خدای يگانه در عقوبتش تعجيل نخواهد شد؛ زيرا به يگانگی خداوند اعتراف نموده است(۳۹۰) .

فصل سی ام: راه علاج

۱- كور كردن با آيينه

غلامی از قبيله قيس با مولای خود به نزد عثمان رفتند، غلام اظهار داشت كه مولايش با زدن ضربه شديدی چشم او را كور كرده ولی ساختمان چشم سالم است، مولا به غلام می گفت: ديه چشمت را به تو می دهم از قصاص صرفنظر كن. غلام از گرفتن ديه ابا داشت و تنها خواسته اش قصاص بود.

عثمان در حكم قضيه درمانده گرديد، از اين رو آنان را به نزد حضرت اميرعليه‌السلام برد و از آن حضرت تقاضای داوری كرد. مولا يك ديه كامل به غلام تسليم نمود تا از قصاص درگذرد. غلام نپذيرفت، مولا حاضر شد دو ديه بپردازد ولی باز هم غلام امتناع داشت و جز به قصاص راضی نبود. در اين موقع اميرالمومنينعليه‌السلام به منظور قصاص گرفتن از مولا، آيينه ای طلبيده آن را داغ نمود و آنگاه مقداری پنبه خواست و آن را خيس كرد و بر اطراف چشم او روی پلكها گذاشت و چشم را در مقابل آفتاب نگهداشت و به وی فرمود: در آيينه نگاه كن و چون قدری نگاه كرد كور شد، بدون اين كه آسيبی به ساختمان چشمش وارد شود(۳۹۱) .

۲- وزن زنجير

غلامی زنجير به پا از كنار دو مرد عبور می كرد، آن دو نفر در مقدار وزن زنجير با هم شرط بندی كردند، يكی از آنان گفت: اگر وزن زنجير فلان مقدار نباشد همسر من سه طلاقه است، ديگری گفت: اگر حدس تو درست باشد زن من سه طلاقه است، پس هر دو برخاسته و به همراه غلام نزد مولايش رفته به مولای غلام گفتند: زنجير را باز كن تا آن را وزن نمائيم.

مولای غلام هم گفت: زنم طلاق است اگر بخواهم زنجير را باز كنم، همگی نزد عمر رفتند و مشكل را نزد او مطرح كرده از او چاره جويی نمودند.

عمر گفت: سوگند مولايش بر دو سوگند ديگر مقدم است. و آنگاه گفت: بيائيد با هم به نزد علی بن ابيطالب برويم شايد او برای حل اين مشكل تدبيری بينديشد، پس به نزد آن حضرت رفته جريان را عرضه داشتند.

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: چقدر پاسخش آسان است و سپس دستور داد ظرف بزرگی آوردند و زنجير را با نخی به پای غلام بستند و سپس پای غلام را با زنجير در ميان ظرف گذاشتند بر آن آب ريختند تا اين كه ظرف پر از آب شد، پس از آن فرمود: زنجير را بالا ببريد، زنجير را بالا بردند تا حدی كه از آب بيرون شد و در اين هنگام، آب قدری پائين رفت و آنگاه فرمود: پاره آهن در آب بريزند تا به جای سابقش برگردد، چون دستور انجام گرفت فرمود: حالا پاره های آهن را وزن كنيد، هر چه شد همان وزن زنجير است(۳۹۲) .

۳- تدبير

مردی نزد اميرالمومنينعليه‌السلام آمد و گفت: مقداری خرما جلويم بود، ناگهان زنم پيشدستی كرده دانه ای از آنها برداشته در دهن انداخت پس من سوگند ياد كردم كه خرما را چه بخورد و چه بيرون بيندازد طلاق باشد.

امامعليه‌السلام به وی فرمود: نصفش را بخورد و نصفش را بيندازد، در اين صورت تو از سوگندت خلاصی يافته ای(۳۹۳) .

۴- سوگند مشكل

مردی را كه سوگند ياد كرده بود، كه اگر در روز ماه رمضان با همسرش آميزش نكند او سه طلاقه باشد، نزد اميرالمومنين آوردند، حضرت فرمود: او را به سفر ببرد و به سوگندش وفا كند(۳۹۴) .

۵- وزن در

گروهی آهنگر دربی آهنی را به وزنی كه صاحبان در برای آن تعيين نمودند معامله نموده در را به طرف مقصد می بردند، در بين راه كسانی وزن در را از آنان پرسيده و خريداران جريان را گفتند آنان اظهار داشتند وزن در هرگز به اين مقدار نمی باشد.

خريداران برگشته از فروشندگان تقاضای كم نمودن قيمت در را نمودند، آنان ابا كردند نزاعشان در گرفت، نزد اميرالمومنينعليه‌السلام رفتند، آن حضرت به آنان اندازه فرورفتگی قايق را در آب نشانه كنيد، و سپس فرمود: حالا به جای در خرمای وزن شده قرار دهيد تا به همان اندازه در آب فرو رود، پس فرمود، وزن در به مقدار وزن خرماهاست(۳۹۵) .

۶- عيبی در تنفس

مردی كه ضربه ای بر سينه اش وارد شده و مدعی بود كه در اثر آن ضربه عيبی در تنفسش پديد آمده، شكايت به نزد اميرالمومنينعليه‌السلام برده از آن حضرت داوری خواست آن حضرت در صدد آزمايش او برآمده فرمود: نفس زمانی از سوراخ راست بينی و زمانی از سوراخ چپ بينی خارج می شود و بامداد از موقع طلوع سپيده تا طلوع آفتاب غالبا از سوراخ راست بينی خارج می گردد پس شماره نفسهای مدعی را در همان موقع تعيين نمود، و روز ديگر مردی را در همان سن و سال و در همان موقع مورد آزمايش قرار داد و آنگاه به نسبتی كه نقص وارد شده بود از جانی ارش جنايت گرفت(۳۹۶) .

فصل سی و يكم: وجه استنباط

۱- دارويی از قرآن

مردی نزد حضرت علیعليه‌السلام آمد و از نوعی بيماری شكايت كرد. آن حضرت به او فرمود: يك درهم از مهر زنت بگير و با آن مقداری عسل خريداری نموده و آن را با آب باران بخور؛ بيمار به دستور آن حضرت علیعليه‌السلام عمل كرده شفا يافت.

كسانی راز مطلب را از امام پرسيدند و گفتند: آيا در اين خصوص روايتی از پيامبر خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيده ايد؟

حضرت فرمود: نه، وليكن آن را از آيات قرآن استنباط كردم كه می فرمايد:

( فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا ) ؛(۳۹۷) و اگر آنان مقداری از مهر خود را به طيب خاطر به شما دادند بخوريد خوش و گوارايتان باد.

و نيز می فرمايد:( يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ ) ؛(۳۹۹) بيرون آيد از شكمهای آنان نوشابه ای كه رنگهای آن گوناگون است و درمان است برای مردم.

و همچنين می فرمايد: و نزلنا من السماء ماءا مباركا؛ از آسمان آبی با بر كت فرود آورديم.

پس به حكم آيه های مذكور گوارايی و شفا و بركت در آن دستور جمع شده، اميدوار گرديدم كه با آن بهبودی حاصل شود(۳۹۹)

۲- استغفار

حضرت اميرعليه‌السلام برای طلب باران به منبر رفت و جز استغفار چيزی از آن حضرت شنيده نشد، بعضی سبب آن را پرسيدند؛ علیعليه‌السلام فرمود: مگر كلام خدا را نشنيده ايد كه می فرمايد:

( فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا (۹) يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا (۱۰) وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا ) (۳۹۰) پس بديشان گفتم طلب آمرزش كنيد از پروردگارتان كه او بسيار آمرزنده است، می فرستد بر شما باران پی در پی، و ياری می دهد شما را به مالها و پسران، و قرار می دهد برای شما بوستانها و جويهای آب.

آنگاه فرمود: كدام دعاست كه از استغفار برتر و بركتش بيشتر باشد.

۳- امان از عذاب خدا

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: روی زمين دو امان از عذاب خدا وجود داشت، يكی از آن دو از ميان شما رفت، پس كوشش كنيد در نگهداری و مواظبت از ديگری.

امانی كه از دستتان رفت رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود، امانی كه باقی است استغفار و طلب آمرزش است؛ زيرا خداوند می فرمايد:

( وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ) (۳۹۱) .

خداوند عذاب نمی كند ايشان را با آن كه تو (ای محمد) در ميان آنان باشی و خداوند عذاب نمی كند ايشان را با آن كه ايشان از گناهان آمرزش جويند(۳۹۲) .

۴- اجر و مزد

اميرالمومنينعليه‌السلام به يكی از يارانش كه به مرضی مبتلا شده بود فرمود: خداوند بيماريت را سبب ريختن گناهانت قرار دهد؛ زيرا مرض اجر و پاداشی ندارد ولی گناهان را مانند برگ درختان می ريزد، و تنها اجر و مزد در برابر گفتار زبانی و كردار بدنی است. و خداوند هر كه را بخواهد، از بندگان پاك سرشت نيكو كردارش، به بهشت می برد(۳۹۳) .

۵- زهد

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: تمام زهد در دو جمله از قرآن مجيد قرار گرفته است:( لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ) ؛(۳۹۴) تا بر آنچه از شما فوت شده غمگين نشويد و به آنچه به شما داده شده دلشاد نگرديد.

و كسی كه بر گذشته تاسف نخورد و بر آينده شادمان نگردد هر دو طرف زهد را دارا گشته است(۳۹۵) .

۶- خوف و رجاء

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: بر بهترين افراد اين امت از عذاب خدا ايمن مباش؛ زيرا خداوند می فرمايد:

( فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ) ؛(۳۹۶) از مكر و كيفر خدا ايمن نمی باشند مگر مردم زيانكار و بر بدترين افراد اين امت از رحمت و لطف خدا نوميد مشو؛ زيرا خداوند می فرمايد:

( إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ) ؛(۳۹۷) از رحمت خدا نوميد نمی باشند مگر كافران(۳۹۹) .

فصل سی و دوم: پاسخهای عاميانه

۱- مسافت خاور و باختر

مسافت خاور و باختر را از اميرالمومنينعليه‌السلام پرسش نمودند؛ فرمود: مسير يك روز خورشيد(۳۹۹) .

۲- حساب

از اميرالمومنينعليه‌السلام پرسيدند؛ چگونه خداوند با تمام خلق با آن همه زيادی كه دارند محاسبه می كند؟ فرمود: همان گونه كه آنان را با آن همه كثرت روزی می دهد.

و نيز پرسيدند؛ چگونه خداوند با آنان حساب می كند و او را نمی بينند؟

فرمود: آن گونه كه آنان را روزی می دهد و او را نمی بينند(۴۰۰) .

۳- رزق

از حضرت علیعليه‌السلام پرسيدند؛ اگر مردی در اتاقی نگهداری شود روزيش از كجا به او می رسد؟ فرمود: از جايی كه مرگ به سراغش می آيد(۴۰۱) .

۴- فرق حق و باطل

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: فاصله بين حق و باطل چهار انگشت است. معنای آن را از آن حضرت پرسيدند، امام چهار انگشت دست خود را جمع نموده و ميان گوش و چشم خود قرار داد، و آنگاه فرمود: باطل اين است كه بگويی شنيدم، و حق اين است كه بگويی ديدم(۴۰۲) .

۵- فاصله آسمان و زمين

فاصله آسمان و زمين را از آن حضرتعليه‌السلام پرسيدند؛ فرمود: به قدر مد بصر، و دعای ستمديده(۴۰۳) .

۶- مزه آب

مزه آب را از آن حضرتعليه‌السلام پرسيدند؛ فرمود: آب طعم زندگی می دهد(۴۰۴) .

فصل سی و سوم: قواعد فقهی

۱- ماهی بدون پولك

اميرالمومنينعليه‌السلام در كوفه بر استر رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سوار شد و به بازار ماهی فروشان تشريف برد و به آنان فرمود: نخوريد و نفروشيد از اقسام ماهی، آن قسمی را كه پولك ندارد(۴۰۵) .

۲- پرنده حرام گوشت

بپرهيزيد از خوردن گوشت پرنده ای كه سنگدان و چينه دان و خار پشت پا ندارد(۴۰۶) .

۳- حيوان حرام گوشت

بپرهيزيد از خوردن گوشت حيوان درنده ای كه دندان نيش دارد و پرنده ای كه دارای چنگال است(۴۰۷) .

۴- صيد

پرنده هرگاه قادر بر پرواز گردد صيد است و برای هر كس كه او را بگيرد حلال می باشد(۴۰۹) .

۵- آلت ذبح

ذبح روا نمی باشد مگر به وسيله آهن(۴۰۹) (وسيله ذبح بايد از جنس آهن باشد).

۶- استصحاب

هر كس نسبت به چيزی يقين داشته باشد، پس در آن شك كند بايد طبق تفتيش عمل نمايد، زيرا شك يقين را دفع نمی كند و آن را نمی شكند(۴۱۰)

۷- نيت خير

دو شتر از مردی فرار كرده، ديگری آنان را گرفته هر دو را به يك ريسمان، يكی از آن دو خفته شد و مرد ماجرا نزد امير المومنينعليه‌السلام مطرح گرديد، آن حضرت گيرنده را ضامن نكرد و فرمود: او جز اصلاح قصدی نداشته است(۴۱۱)

و در اين باره نيز كلياتی از عترت طاهرين آن حضرتعليه‌السلام وارد شده، چنانچه زراره می گويد: به خدا سوگند من هرگز كسی مانند ابی جعفر امام محمد باقر نديده ام، زيرا از آن حضرتعليه‌السلام پرسيدم، پرندگان حلال گوشت چه نشانه ای دارند؟

فرمود: بخور گوشت پرنده ای را كه به هنگام پرواز بالهايش را حركت می دهد، و نخور گوشت پرنده ای را كه در آن حال بالهايش رامی گستراند

پرسيدم، تخم هايی كه در جنگل می بينم كدام نوعش حلال و كدام نوعش حرام می باشد؟

فرمود: نخور آن را كه دو طرفش مساوی است و بخور آن را كه دو طرفش بزرگ و كوچك است(۴۱۲)

و نيز ابن ابی ليلی نقل شده كه می گويد: دو نفر كه با هم نزاع داشتند به نزد من آمده، يكی از آنان گفت: اين مرد اين كنيز را به من فروخته و هنگامی كه او را برهنه نمودنم ديدم موی زهار ندارد و گمانم كه در اصل خلقت چنين بوده است.

ابن ابی ليلی به وی گفت: مردم در اين باره چاره جويی می كنند، تو از چه چيز كراهت داری؟!

مرد گت: اگر اين عيب است به نفع من حكم كنی.

ابن ابی ليلی پاسخش را ندانست، به او گفت: صبر كن می روم بر می گردم و پاسخ تو را می گويم، كه الان در شكم خود احساس ناراحتی می كنم، سپس داخل خانه شد و از در ديگر خارج گرديده به نزد محمد بن مسلم رفت و مساله را به او در مطرح كرد و پرسيد، آيا در اين باره از ابی جعفر امام محمد باقر حديثی در نظر داری؟

محمد بن مسلم گفت: در اين خصوص چيزی به خاطر ندارم، وليكن يك اصل كلی از آن حضرتعليه‌السلام در نظرم هست كه فرمود: هر چه كه از اصل خلقت زياد يا كم باشد عيب است.

ابن ابی ليلی گفت: كافی است و آنگاه نزد آنان بازگشته، و حكم به عيب بودن آن نمود(۴۱۳) و نيز در كافی درباره آيه شريفه( إِن تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ ) ، اگر به مستحقان انفاق صدقات آشكارا كنيد كاری نيكوست.از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: مقصود از آن زكات واجب است

راوی می گويد: گفتم پس مقصود از: وان تخفوها و توتوها الفقراء و اگر در پنهانی به فقيران آبرومند رسانيد.چيست؟

فرمود صدقات مستتحب و ائمهعليهم‌السلام در فرائض اظهار نمودن را و در نوافل كتمان كردن و پوشيده نگهداشتن را مستحب می دانسته اند(۴۱۴)

و از جمله قواعد فقهی كه از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده: لاضرر و الاضرار است، كه آن بابی است از علم كه هزار باب از آن گشوده می شود، و داستان آن چنين است كه: سمرة بن جندب درخت خرمايی در باغستانی متعلق به برای رفتن به سوی درخت خرمای خود از منزل انصاری می گذشت و از او اجازه نمی گرفت انصاری نخست با زبانخوش به او تذكر داد و از او خواست تا موقع عبور از خانه اذن بگيرد سمره برای رفتن به سوی درخت خرمای خود از منزل انصاری می گذشت و از او اجازه نمی گرفت.انصاری نخست با زبان خوش به او تذكر داد و از او خواست تا موقع عبور از خانه اذن بگيرد سمره سربرتافت، و چون انصاری اين بديد به نزد رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شكايت برد و جريان را عرضه داشت رسول خدا موضوع شكايت داشتن انصاری را از اين كار خلاف سمره به او پيغام داد و از او خواست تا به هنگام ورود استيذان نمايد، سمره ابا كرد، تا اين كه رسول خدا در مقام قيمت گذاری درخت بر آمده ولی او همچنان امتناع می ورزيد تا اين كه حاضر شدند چند برابر قيمتش را به او بدهند ولی با هم قبول نكرد، سرانجام رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را با نخلی در بهشت مورد معاوضه قرار داد، سمره نپذيرفت، در اين موقع رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به انصاری رو كرده و فرمود: برو درخت را بكن و آن را به نزد او بينداز فانه لاضرر ولاضرار، حقا كه ضرر رساندن و زير با ضرر رفتن روا نيست(۴۱۵)

مؤلّف:

جای شگفت نيست اين كه كسی دارای نفسی خبيث و سرشتی ناپاك باشد، آن همه پيشنهادات پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را نپذيرد.

و در تاريخ طبری در ضمن وقايع سال ۵۰ آمده، زياد حكم ولايت بصره را به سمره داد و او به كوفه آمد و هشت هزار نفر را كشت.

زياد به او گفت: هيچ نترسيدی يك تن از آنان بی گناه باشد؟!

سمره پاسخ داد: از كشتن افرادی مانند آنان هيچ ترسی ندارم.

فصل سی و چهارم: جنايات حيوانات

۱- پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حق علیعليه‌السلام دعا كرد

گاو نری الاغی را كشته بود، اين قضيه در زمان رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اتفاق افتاده، پس هنگامی كه آن بزرگوار در ميان جمعی از اصحاب خود كه ابوبكر و عمر نيز در ميان آنان بودند، نشسته بود طرفين دعوی نزد آن حضرت آمده و نزاع خود را مطرح كردند. در اين موقع پيامبر خدا به ابوبكر رو كرده و فرمود: بين آنان داوری كن!

ابوبكر گفت: ضمانی نيست؛ زيرا حيوانی حيوان ديگر را كشته است.

پيامبر به عمر فرمود: تو بين آنان قضاوت كن! عمر گفتار ابوبكر را تكرار كرد.

رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علیعليه‌السلام رو كرد و فرمود: بين آنان حكم كن!

علیعليه‌السلام فرمود: اگر گاو در استراحتگاه الاغ داخل شده، صاحبان گاو ضامن الاغ هستند، و در صورت عكس ضامن نيستند.

در اين هنگام رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست به سوی آسمان بلند كرد و فرمود: «الحمدالله الذی جعل منی من يقضی بقضاء النبيين

سپاس خدای را كه قرار داد از خاندانم شخصی را كه به قضاوتهای پيامبران داوری می كند(۴۱۶) .

۲- در اسلام ضرر نيست

دو نفر نزد عمر آمدند؛ يكی از آنان گفت: گاو اين مرد شكم شترم را پاره كرده، عمر گفت: رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جنايات بهائم را موجب ضمان ندانسته است.

اميرالمومنينعليه‌السلام به عمر فرمود: رسول خدا فرموده: لا ضرر ولا ضرار يعنی در اسلام ضرر رسانيدن و تحمل ضرر روا نيست. در اين مورد اگر صاحب گاو گاوش را در راه شتر بسته ضامن شتر است، و گرنه ضامن نيست، و چون رسيدگی كردند ديدند صاحب گاو گاوش را از روستا آورده و در راه شتر بسته است، پس عمر طبق فرموده آن حضرت حكم كرد و بهای شتر را از صاحب گاو گرفت و به صاحب شتر داد(۴۱۷) .

۳- علیعليه‌السلام ستمگر نيست

هنگامی كه اميرالمومنينعليه‌السلام از طرف رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در يمن بود، روزی چند نفر بر آن حضرت وارد شده، نزاع خود را چنين مطرح كردند: اسب يكی از آنان گريخته و به مردی لگد زده و او را كشته است. صاحب اسب گواه آورد كه اسب، خود از خانه فرار كرده است.

علیعليه‌السلام حكم به عدم ضمان نمود اوليای مقتول از يمن به نزد رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده و گفتند: علی در حق ما ظلم نموده و خونبهای كشته ما را پايمال كرده است.

پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به آنان فرمود: علی ستمگر نيست، و برای ستم نمودن آفريده نشده است و ولايت و خلافت پس از من از آن اوست، حكم و سخنش حق، و منكر ولايتش كافر است(۴۱۹) .

۴- ضرر بر كشتزار

اميرالمومنينعليه‌السلام جنايات و آسيبهای حيوانات را كه در روز بر كشتزار ديگران وارد می آوردند موجب ضمان نمی دانست، و می فرمود: صاحب زراعت در روز خودش بايد از زراعتش پاسداری كند، ولی ضررهای شبانه آنها را موجب ضمان صاحبان آنها می دانست(۴۱۹) .

۵- جنايت سگ

علیعليه‌السلام جنايت روزانه سگ را موجب ضمان صاحب او می دانست ولی گاز گرفتن او را در شب موجب ضمان نمی دانست(۴۲۰) .

۶- ضمانت اهل خانه

اگر با اجازه اهل خانه وارد خانه شدی و سگ خانه تو را گاز گرفت، آنان ضامن هستند، ولی اگر بدون اجازه وارد شدی ضامن نيستند(۴۲۱) .

۷- حيوان سركش

علیعليه‌السلام اولين حمله حيوان سركش را موجب ضمان نمی دانست، ولی در نوبتهای بعد صاحبش را ضامن می كرد(۴۲۲) .

۸- تفصيل

اميرالمومنينعليه‌السلام زيانهايی را كه چارپايان در اثر پايمال كردن با دست و پا وارد می آوردند موجب ضمان صاحبانشان می دانست و جناياتی را كه به واسطه لگد انداختن وارد می آوردند موجب ضمان نمی دانست مگر اين كه كسی حيوان را زده باشد (كه زننده ضامن است)(۴۲۳) .

۹- ضمانت راكب، و قائد حيوان

اميرالمومنينعليه‌السلام راكب حيوان را ضامن زيانهای دست و پای حيوان می نمود. ولی قائد را تنها ضامن زيانهای پای حيوان می دانست نه دست او(۴۲۴) .

فصل سی و پنجم: حريم ها

اميرالمومنينعليه‌السلام می فرمود: فاصله دو چاهی كه برای آب دادن شتر حفر می شود چهل ذراع، و دو چاه آبياری كشتزار شصت ذراع و دو چشمه پانصد ذراع بايد باشد.

و كوچه ای كه مورد نزاع می باشد، هفت ذراع آن به كوچه اختصاص دارد(۴۲۵) .

فصل سی و ششم: قراردادها

مردی گوسفندی را ذبح كرده با دوستان خود شرط بست كه اگر تمام گوسفند را بخورند مالی بدهكار نباشد ولی اگر چيزی از آن باقی گذاشتند بدهكاری تمام بهای آن باشند.

اميرالمومنينعليه‌السلام به آنان فرمود شرط بندی در مورد خوردن مطلقا باطل است چه كم و چه زياد، و از پرداخت غرامت جلوگيری نمود(۴۲۶) .

از حضرت رضاعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: كسی كه با زنی ازدواج نمايد و برای پدر زن مالی قرار دهد، اصل عقد صحيح است و آنچه كه برای پدر قرار داده باطل می باشد(۴۲۷) .