فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)20%

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) نویسنده:
محقق: حبیب چایچیان
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13570 / دانلود: 4663
اندازه اندازه اندازه
فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

نویسنده:
فارسی

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

بسم الله الرحمن الرحيم

فاطمة الزهرا سلام الله عليها

مؤلف: گفتار علامه امينی

به كوشش: حبيب چايچيان

مقدمه

فاطمه الزهراء امّ ابيها

شعری از حسان شاعر معاصر

منم كه عصمت اللّه و، به ساق عرش زيورم

حبيبه خدامنم، حباب نور داورم

رضای من رضای او،ولای من ولای او

كه من ولية اللّه و، زهر بدی مطهرم

علی است نفس احمد وحقيقت محمدی

منم كه بضعة النبی و، با علی برابرم

به تخت اقتدارشان، نشسته ام كنارشان

به تاج افتخارشان، يگانه است گوهرم

بجز محمد و علی، كه نور ما بود يكی

ز انبياء و اولياء، خدا نموده برترم

نبی چو گفت بر ملا: اگر نبود مرتضی

ز اولين و آخرين،هر كسی نبود همسرم

علی، شهاب ثاقب و منم فروغ زُهر وی

با اوج عصمت و حيا، به هر زمان منورم

نهال عشق ايزدی، بهار حسن سرمدی

شكوفه محمدی، عطای رب و كوثرم

حسين با حسن مرا، دو گوشوار زينتند

علی است طوق گردنم، محمد است افسرم

محمد و علی و من، چو اصل و ام خلقتيم

منم كه باب خويش را، درين مقام مادرم

فدك چه جلوه ای كند، به پيشگاه دولتم

كه مالكيت جنان، به كف بود چو حيدرم

عليه غاصب فدك، از آن قيام كرده ام

كه راه پر جهاد حق، نشان دهم به دخترم

(حسان) بود مودت رسول و آل مصطفی

اميد برزخ من و، پناه روز محشرم

فاطمة الزهراءعليه‌السلام : بانوی بانوان دو جهان، عطای خداوند سبحان، كوثر پربهای قرآن، كفو و همتای اميرمومنانعليه‌السلام ، و يكی از علل آفرينش عالم امكان.

فاطمة الزهراءعليه‌السلام : در آل كسا محور، عزيز قلب پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، شفيعه محشر، ولية الله اطهر، و از يازده فرزند معصومش برتر...

فاطمة الزهراءعليه‌السلام : خانه اش، منزل «هل اتی»، پدرش: محمد مصطفیصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : همسرش: علی مرتضیعليه‌السلام ، پسرانش: امام حسن مجتبیعليه‌السلام و امام حسين سيدالشهداءعليه‌السلام ، دخترانش: ام كلثومعليه‌السلام و زينب كبریعليه‌السلام ، دستش بوسه گاه رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مهرش: صفابخش قلوب اولياء مودتش: اجر رسالت خاتم الانبياءصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و والاترين مدحش: «ام ابيها»...

اين كتاب: از مناقب بی شمار آن حضرت شمه ای است، و از دريای بی كران فضايلش قطره ای، و از روايات موثق و متواتر و آيات رحمت قرآن بهره ای...

گفتاری است از عالم كم نظير، آيت الله كبير، دانشمند روشن ضمير صاحب كتاب «الغدير» علامه امينی رحمة الله عليه.

در آن زمان كه علامه امينی ساكن نجف اشرف بود و يا در تابستان هر سال كه به تهران می آمد، عارفی نكته دان، استاد ولايت و عرفان، عاشق دلباخته عترت و قرآن، دوست بزرگوارم: آقای حاج كريم رومينا (دستمالچی)، در انجام امور مربوط به ايشان و كتابخانه حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام شبانه روز كوشا بود، و در راه خدمت علامه امينی و اهداف مقدس او، آنچه در توان داشت صميمانه ايثار می كرد.

در يكی از اين سفرها، آن دوست ارجمند، با همتی عارفانه و با اصرار و پيگيری مداوم و عاشقانه، علامه امينی را مهيا ساخت تا مطالبی بسيار جالب درباره مقام ولايت كبرای حضرت صديقه زهراء سلام الله عليها بيان فرمايد، در حالی كه آن عارف ربانی تنها مخاطب گفتار علامه امينی بود، آن مطالب بسيار ارزنده در نوارهای منحصر بفرد ضبط گرديد، كه بيش از پانزده سال با دقت علاقه ای كم نظير توسط ايشان نگهداری شده است در طی اين مدت، آنان كه از وجود اين نوارها مطلع بودند، بی صبرانه تكثير نوارها و يا پياده كردن آن گفتار را در خواست می كردند، تا به صورت كتابی در دسترس همه و مورد استفاده عموم قرار گيرد، و چون مطالب عالمانه مذكور بطور خصوصی خطاب به كی نفر ايراد شده بود، بدون اينكه در اين مورد به مراعات نظم و دقت كامل در جمله بندی و ادای كلمات (چنان كه در سخنرانيهای رسمی و عمومی معمول است) نيازی باشد؛ لذا بنظر رسيد كه بهتر از تكثير نوارها، همان پياده كردن نوارهاست به تنظيم جملات و بازنويسی كامل آن گفتار، بدون اينكه در مفهوم آن مطالب سنگين عالمانه و پربار كوچكترين تغييری حاصل شود.

در همان ايام كه دوست بزرگوارم تصميم به پياده كردن نوارها گرفت، و مرا برای اين كار مهم انتخاب كرد و در تسريع انجام آن تأكيد و اصرار داشت، شبی در يك رؤيای صادقه علامه امينی را ديدم كه بر فراز تختی نشسته است و جمعی از علاقه مندان و عاشقان مقام والای حضرت زهرا سلام الله عليها برگرد او ازدحام نموده و بی تابانه در خواست انتشار آن فرمايشان را داشتند. همان گنه كه علامه امينی در زمان حياتش، با لحنی گيرا و دلنشين، دستور می داد در مجالس علمی و آموزنده اش به قرائت اشعارم مفتخر شوم، در آن رؤ يای صادقه نيز، در حالی كه با دست به سوی من اشاره می كرد، فرمود: «حسان مأمور انجام اين كار است».

من كه از اين تأييد غيبی و مأموريت افتخار آفرين معنوی سر از پا نمی شناختم با اشتياق تمام به سوی مشهد مقدس محل سكونت دوست بزرگوارم (صاحب نوارها) شتافتم.

من به فضل و ياری خداوند مستعان، و با توجهات امام زمانعليه‌السلام ، آنچه در توان داشتم در انجام اين ماءموريت مقدس و معنوی بكار بردم، و گاهی برای نگارش عبارات تا مفهوم، سرعت و تسلط كم نظيری ادا فرموده است حتی بيش از ده بار به نوار آن گفتار گوش فرا دادم، با وجود اين، هر سهو و نارسائی و اشتباهی در اين كتاب گرانبها به نظر خوانندگان عزيز برسد از من ناچيز است.

من اقرار می كنم كه شايسته بود اين گفتار سنگين، عالمانه و پر بار و جاودانه با شرح و تفسير و حواشی مفصلی پياده شود، تا بهتر حق مطلب ادا گردد، ولی با توجه به اينكه حتی قرآن كريم كه كلام خدا و ولاترين سخنهاست اگر فقط به صورت تفاسير بسيار مفصل چاپ و منتشر می شد، عده كثيری كه حوصله و مجال كمتری برای مطالعه دارند همواره از فيوضات بی پايان آن بی بهره می ماندند، و به همين جهت است كه در تمام قرون و اعصار، كلام خدا، بطور ساده - با ترجمه - و با تفاسير مفصل (به هر سه صورت) چاپ و در دسترس و مورد استفاده عموم قرار داده شده است، من نيز با پياده كردن متن اين گفتار گرانبار فقط قدم اوليه را در نشر آن برداشته ام و به نظر من، صلاحيت شرح و تفسير و حاشيه نويسی مطالب ای كتاب را، بيش از هر كس، دو استاد محقق و دانشمند حجت الاسلام حاج آقا رضا امينی و حجت الاسلام حاج آقا هادی امينی فرزندان ارجمند علامه امينی دارا می باشند، كه اميد است در آينده به اين امر مهم اقدام فرمايند.

ام ابيهاعليه‌السلام

دنياست چو قطره ای و، دريا، زهرا

كی فرصت جلوه دارد اينجا، زهرا

قدرش بود امروز نهان چون ديروز

هنگامه كند و ليك فردا، زهرا

خالق چو كتاب خلقت انشا فرمود

عالم جو الفبا شد و معنی، زهرا

(احمد) كه خدا گفت به مدحش: لولاك

كی ميشدی آفريده، لولا، زهرا

((طاها)) و ((علی)) دو پيكران دريايند

و آن برزخ مابين دو دريا، زهرا

او سر خدا و ليلة القدر نبی است

خير دو سرا، درخت طوبی، زهرا

بر تخت جلال، از همه والاتر

بر مسند افتخار، يكتا، زهرا

در ((آل كسا)) محور شخصيتهاست

مابين ((آب)) و ((بعل)) و ((بنيها)) زهرا

سر سلسله نسل پيمبر كوثر

سرچشمه نور چشم طاها، زهرا

تنها نه همين مادر سبطين است او

فرمود نبی: ((ام ابيها))زهرا

آن پايه كه ديروز پيمبر بنهاد

امروز نگهداشته برپا، زهرا

از ((احمد)) و ((مرتضی)) چه باقی ماند

از مجمعشان، شود چو منها، زهرا

حرمت بنگر كه در صفوف محشر

يك زن نبود سواره الا زهرا

هنگام شفاعت چو رسد روز جزا

كافی است برای شيعه، تنها، زهرا

حيف است (حسانا) كه در آتش بسوزد

آن شيعه كه ورد اوست: زهرا، زهرا

پيشگفتار

اعتقاد اكثر مردم بر اين است، و معمولا چنين می پندارند كه مناقب و فضائل حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها فقط به اين جهت است كه دختر حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده است، و اين مطلب، موضوع بسيار مهم و گرانبهائی است كه شايسته است درباره آن مفصلا بحث و گفتگو بعمل آيد، و بايد معتقد بود كه حضرت فاطمهعليها‌السلام صاحب ولايت كبری است، يعنی همانطور كه بايد به ولايت رسول اكرم اميرالمؤ منين و حسنينعليهم‌السلام ايمان داشت، می بايست به ولايت حضرت صديقه زهراء سلام الله عليها نيز همانگونه اعتراف كرد و معتقد بود.

برای اثبات اين موضوع، می توان مطالب را از دو نظر تحقيق و بررسی كرد و در دو بخش آنها را خلاصه نمود:

١ - بخش اول: فاطمه سلام الله عليها از ديدگاه قرآن، و بررسی آياتی كه مربوط به آن حضرت است.

٢ - بخش دوم: فاطمه سلام الله عليها از ديدگاه روايات، و بررسی احاديثی كه در مناقب و فضائل آن حضرت وارد شده است و همرديف مناقبی است كه درشان پيامبر اكرم و اميرالمؤ منين سلام الله عليها و اولاد معصوم اوست.

فاطمه سلام الله عليها از ديده گاه قرآن

آيه اول:

( إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا )

«خدا چنين می خواهد كه رحبس (هر آلايش) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاك و

منزه گرداند»

برخی را عقيده بر اين است كه چون اين آيه شريفه بين دو آيه واقع شده كه آن آيات درباره زوجات پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل گرديده است، بنابراين به همان نسق، اين آيه هم بايد درشان زوجات آن حضرت باشد، و ما لازم می دانيم كه از پنج طريق به اين آيه

نظر كنيم:

١ - اول بررسی اينكه بعد از نزول اين آيه، از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره آن نصی (كلام صريحی) هست كه آيه تطهير درشان چه كسی نازل شده است؟

٢ - دوم اينكه در اين موضوع، از خود زنهای پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كلام معتبر و صريحی وجود دارد كه دلالت كند اين آيه درباره كيست؟، آيا يكی از آنان ادعا كرده است كه آيه تطير درشان ما زنان پيامبر نازل شده است؟ و يا اينكه عكس اين مطلب را اظهار نموده است؟

٣ - سوم اينكه آيا علی سلام الله عليه و يا اولاد اميرالمؤ منينعليه‌السلام با اين آيه احتجاج و مشاهده كرده اند؟ آيا ادعا كرده اند كه اين آيه درشان ما اهل بيت است و در غير ما نيست؟ و آيا در مقام احتجاج از صحابه چه شنيده اند؟

٤ - چهارم اينكه آيا از خود صحابه كلام معتبر و صريحی در اين باره موجود است كه آيه تطهير درباره چه كسی نازل شده است؟

٥ - پنجم اينكه رجال تفسير و حديث در اين مورد چه می گويند؟ ايا با نظر آن كسانيكه می گويند آيه تطهير (مانند دو آيه قبل و بعد آن) مربوط به زوجات پيغمبر است همرای و موافق هستند؟ يا اينكه می گويند نه خير، چون درباره شان نزول اين آيه، نص (كلام معتبر و صريحی) وجود دارد، لذا بايد تابع آن نص شد.

بنابراين آنچه درباره تطهيرشان می شود از اين پنج طريق كه گفته شد، بيرون نيست.

آيه تطهير گفتار پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

اما آنچه نفس قضيه است: درشان نزول اين آيه روايات متواتری در دست است كه حاكی است آيه تطهير در خانه ام سلمه نازل شده است و در آن هنگام رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، حضرت صديقه، اميرالمؤ منين، و حسنين صلوات الله عليهم حضور داشته اند، جناب ام سلمه خودش از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تقاضا می كند كه من نيز به جمع شما داخل بشوم و تحت كسا نزد شما خاندان رسالت قرار گيرم؟ حضرت او را نهی كرد و فرمود: نه، تو داخل نشو (وانت فی خير) چون اين آيه مخصوص است به ما پنج تن.

نام جماعتی از صحابه كه شان نزول اين آيه را به همين ترتيب نقل كرده اند و روايات آنها متواتر است به اين شرح می باشد:

سعدبن ابی وقاص - انس بن مالك - ابن عباس - ابوسعيد خدری - عمر بن ابوسلمه - واصلة بن اسقع - عبدالله بن جعفر - ابوحمرا هلال - عايشه - ام سلمه - ابوهريره - معقل بن يسار - ابوطفيل - جعفربن حبان - حبيره - ابوبرزه اسلمی - مقداد بن اسود.

رواياتی كه صحابه مذكور نقل كرده اند، در اين موضوع هم رای و هم سخن هستند كه آيه شريه تطهير در خانه «ام سمله» نازل شده، و فقط درشان پنج تن بوده است و هيچيك از زنان پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داخل اين قضيه نيست، و اين مطلب از مسلمات است. غير از حضرات صحابه، تقريبا ٣٠٠ نفر ديگر نيز اين روايت را به همان ترتيب و با ذكر اينكه محل نزول آيه خانه «ام سمله» بوده است، نقل كرده اند. و ما مشخصات اين ٣٠٠ نفر را كه در قرون مختلفه می زيسته اند بطور تقصيل در كتاب «الغدير» شرح داده ايم.

تمام اين ٣٠٠ نفر نصوصی از پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده اند، كه بعد از نزول آيه تطهير از حضرت پرسيده شد كه اين آيه شريفه در شان كيست؟ حضرت فرمود: منم، علی، فاطمه، حسنين (عليهم‌السلام ).

پس با توجه به مطالب فوق، جای هيچگونه ترديدی نيست كه حضرت صديقه زهراء سلام الله عليها نيز مشمول آيه تطهير است و در كلمه «اهل البيت» او نيز مراد می باشد. گذشته از اينها، پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، برای اثبات و روشن شدن حقيقت امر كار بسيار جالبی كرده است كه ٩ نفر از صحابه آنرا نقل كرده اند، به اين شرح كه بعد از نزول اين آيه، حضرت رسولصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، هر روز (تا زمان وفاتش تقريبا)، هنگام خروج از منزل كه برای اقامه نماز صبح به مسجد تشريف می برد، قبل از نماز به در خانه حضرت صديقه سلام الله عليها می آمد و می فرمود:

«السلام عليكم يا اهل البيت، انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا »

«سلام بر شما ای اهل البيت، بدرستيكه خدا اراده فرموده است كه هر ناپاكی را از شما خاندان نبوت دور گرداند و شما را پاك و منزه نمايد».

راوی ديگری می گويد: من شش ماه در مدينه بودم و اين جريان را هر روز مشاهده كردم، راوی ديگر نقل می كند: من نه ماه در مدينه توقف كردم و هر روز ناظر اين صحنه بودم.

راوی ديگر اظهار می دارد: من ١٢ ماه در مدينه ساكن بودم و هر روز شاهد اين روش پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بودم و اين جريان تا آخرين روز زندگانی رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ادامه داشته است.

پس با توجه به مطالب مذكور كاملا روشن است كه آيه تطهير مخصوص بوده است به خانه صديقه سلام الله عليها، و آن اشخاصی كه در آنجا ساكن بوده اند.

حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه به اين روش، به اين استمرار، به اين استقرار و در اين مدت متوالی، هر روز بر در خانه زهرا سلام الله عليها می آمد، منظورش اين بوده است كه اگر كسی سخنان آموزنده و تعيين كننده او را ديروز نشنيده است امروز بشنود، و اگر امروز نشد فردا، و اگر فردا نشد، روزهای ديگر....

همه صحابه، چه آنانكه در مدينه حضور داشتند، و چه مسافرينی كه وارد شهر می شدند، از اين روش رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، آگاه شدند كه آيه تطهير فقط و فقط درشان خاندان پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (پنج تن) نازل شده است.

آيه تطهير و گفتار زنان پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

اينك بررسی اينكه آيا از همسران پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مورد آيه تطهير ادعائی كرده است يا نه؟ در اين مورد شيعيان رواياتی از زنان پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، از جمله «ام سلمه» نقل كرده اند كه آن احاديث را حضرت عامه نيز صحيح و معتبر شمرده اند.

يكی از آن روايات كه مورد قبول فريقين (شيعه و سنی) می باشد، اين است كه جناب «ام سلمه» می فرمايد: من از پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيدم كه اين آيه تطهير درشان كيست؟

حضرت فرمود: درباره من، علی، فاطمه، حسنين است و تهم مشمول اين آيه نيستی. مشمول اين آيه نيستم، ما همسران نبی، مورد خطاب اين قضيه نيستيم، و كاملا واضح است كه اگر آيه شريفه تطهير درباره زنان پيغميرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود، جناب «عايشه» آنرا بر پيشانی جمل می نوشد و غوغائی بر پا می كرد، در صورتيكه هيچيك از همسران رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هرگز چنين ادعائی نكرده اند كه اين آيه درشان آنان بوده است.

آيه تطهير و گفتار ائمه اطهارعليه‌السلام و حضرت زهراءعليه‌السلام

اميرالمؤمنينعليه‌السلام ، حضرت صديقه سلام الله عليها، حسن بن علیعليه‌السلام ، حسين بن علیعليه‌السلام ، حضرت سجاد، حضرت باقر، و حضرت صادقعليهم‌السلام همگی در هنگام منقبت شماری به اين آيه استناد و احتجاج كرده و برهان سخن خويش قرار داده اند.

اميرالمؤ منينعليه‌السلام در «يوم الدار» برای اثبات گفتار خود به اين آيه احتجاج و استنشاد نموده است كه آيا آيه تطهير در مورد ما نيست؟ و تمامی صحابه و تابعين، ضمن قبول اظهارات آن حضرت عرض كرده اند: بلی، اين آيه درشان شماست، و اين مطلب از مسلمات است.

آيه تطهير و گفتار صحابه

همانطوريكه در قسمت اول اين بخش اشاره شد، تمام صحابه و تابعين در اين مطلب هم رای و هم سخن هستند كه آيه تطهير درشان پنج تن است و از آنان كسی كه مخالف اين عقيده است، فقط و فقط «عكرمه» است كه داستان «سياق» از او نقل شده است.

آيه تطهير و رجال تفسير و حديث

علماء و رجال تفسير و حديث پس از بررسی روايات مذكور، همگی، متفق القول و هم عقيده اند كه سند «عكرمه» اعتبار ندارد، و اين استدلال ((سياق)) و برهان صحيحی نيست.

به ملاحظه اين كه ضمائر آيه شريفه تطهير همه مذكر است و ضمائر دو آيه قبل و بعد آن مؤ نث می باشد. بنابراين سياق آيه تطهير كه در وسط آن دو آيه است عوض شده، و تغيير كرده است در نتيجه نمی شود كه مربوط به همسران پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بوده باشد، و اگر جز آيه تطهير منقبت ديگری درشان زهرای اطهرعليه‌السلام نبود، همين يك آيه برهانی است كافی و نشانگر اينكه حضرت صديقه سلام الله عليها معصومه است، و عصمت از جمله شئون و مناصب ولايت است، و ما، غير ولی كه معصوم باشد سراغ نداريم. از ابتدای خلقت، آدم تا آخر، هر كسی كه معصوم است ولی است، يا پيغمبر است، يا امام است، و يا صديق است كه حضرت صديقه سلام الله عليها نيز يكی از آنان است.

آيه دوم:

( فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ )

«پس بگو (ای پيامبر) بيائيد ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم با مباهله بر خيزيم (يعنی در حق يكديگر نفرين كنيم) تا دروغگويان را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم».

اين آيه بطور صريح و آشكارا ندا می كند بر اينكه پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگامی كه با نصارای نجران مباهله فرمود، حضرت صديقه سلام الله عليها نيز در اين مورد شركت داشت، و او وجود مقدسی است كه ميان چهار معصوم ديگر در آيه مباهله قرار گرفته است، دو معصوم: ابنانا (حسنينعليه‌السلام ) و دو معصوم: انفسنا (پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علیعليه‌السلام ) و يك معصومه: نسائنا: ما بين آنها، كه از نساء منحصر است به اين وجود مقدس، و با توجه به اين مطلب كه مباهله (ابتهال و نفرين كردن) با نصارای نجران يك كار عادی نيست، و با زن و مرد عادی نمی توان اقدام به مباهله كرد و طرف مقابل را مغلوب و رسوا نمود، بلكه صلاحيت اقدام به چين امر خطيری را افراد مقدس و شايسته ای دارا هستند كه مورد نظر مرحمت حضرت حق تبارك و تعالی بوده باشند، و حضرت صديقه سلام الله عليها نيز يكی از آن شخصيتهائی است كه مشمول اين آيه شريفه است و اين از مسلمات است.

آيه سوم:

( فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ )

«پس حضرت آدمعليه‌السلام از حضرت حق تبارك و تعالی كلمات را فرا گرفت و آن كلمات را وسيله (قبول) توبه خويش قرار داد» درباره اين آيه احاديثی نقل شده است كه بسيار فوق العاده است، و با توجه به آيه مذكور و اين روايات، انسان می تواند بخوبی درك نمايد كه حضرت صديقه سلام الله عليها علت خلقت است و يكی از اسباب آفرينش ‍ جهان می باشد، يعنی همانطور كه رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، اميرالمؤ منين و حسنينعليهم‌السلام سبب خلقتند، حضرت صديقه سلام الله عليها نيز يكی از علل آفرينش است، و معقول نيست كسی علت خلقت باشد و ولايت نداشته باشد.

در اين باره دو روايت، يكی از جناب اميرالمؤ منين سلام الله عليها و ديگری از جناب ابن عباس نقل می كنم: روايتی كه از وجود مقدس اميرالمؤ منينعليه‌السلام است و جمعی از حفاظ عامه آن را ذكر كرده اند چنين است:

«سالت النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قول الله تعالی:( فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ) فقال: ان الله اهبط آدم بالهند، و حوا بجدة... حتی بعث الله اليه جبرئيل و قال: يا آدم الم اخلقك بيدی؟، المانفخ فيك من روحی؟،...

قال بلی، قال: فما هذا لبكاء؟، قال: و ما يمنعنی من البكاء و قد اخرجت من جوار الرحمان.

قال: فعليك بهولاء الكلمات فان الله قابل تويتك و غافر ذنبك، قل يا آدم: اللهم انی اسالك بحق محمد و آل محمد، سبحانك لا اله الا انت عملت سوءا و ظلمت نفسی فاغفرلی، انك انت الغفور الرحيم، فهولاء الكلمات التی تلقی آدم»

«اميرالمؤ منين سلام الله عليها می فرمايد: از پيغمبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم معنای آيه شريفه( فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ) را سؤال كردم، فرمود: هنگامی كه خدای تعال، آدم را در هند، و حوا را در جده فرود آورد....

(حضرت آدم مدتها گذشت كه اشك غم بر چهره می ريخت) تا اينكه خدای تعالی جبرئيل را نازل كرد و فرمود:

يا آدم، آيا من ترا بدست (قدرت) خودم نيافريدم؟ آيا از روح بر تو ندميدم؟ و ملائك را به سجده كردن بر تو فرمان ندادم؟ و حوا كنيز خود را به تو تزويج نكردم؟

حضرت آدم عرض كرد: بلی، خطاب آمد: پس اين گريه (مداوم) تو از چيست؟ عرض كرد: خدايا، چرا گريه نكنم، كه از جوار رحمت تو رانده شده ام. خدای تعالی فرمود: اينك فراگير اين كلمات را كه به وسيله آن، خدا توبه ترا قبول می كند و گناهت را می بخشد، بگو يا آدم: خدايا، پاك و منزهی تو، نيست خدائی جز تو، بد كردم و بخود ستم روا داشتم، پس به حق محمد و آل محمد، مرا ببخش، بدرستيكه اين توئی بسيار بخشنده مهربان. پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در پايان سخن فرمود: اين است آن كلماتی كه خدای تعالی به حضرت آدم آموخته است، گوئی خدای تعالی حضرت آدم را با اين كلمات تسلی داده است، كه اگر از جوار رحمت من دور شده ای، اينكه ارزش فراگرفتن اين كلمات گرانقدر، عوض، هم سن و برابر جوار رحمان و هم تراز فردوس و جنان است، و جبران آن نعمتی كه از آن محروم شده ای.

روايت ديگری در همين موضوع جناب ابن عباس‍ از پغمبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می كند كه آن حضرت فرمود:

«لما خلق الله عزوجل آدم، و نفخ فيه من روحه عطس، فالهمه الله: الحمدلله رب العالمين.

فقال له ربه يرحمك ربك، فلما سجد له الملائكه تداخله العجب.

فقال: يا رب خلقت خلقا احب اليك منی؟ فلم يجب، ثم قال الثانيه، فلم يجب، ثم قال الثالثة، فلم يجب ثم قال الله عزول له: نعم، و لولاهم ما خلقتك.

فقال: يا رب ارنيهم، فاوحی الله تعالی الی ملائكة الحجب، آن ارفعوا الحجب فلما رفعت الحجب، اذا آدم بخمسة اشباح قدام العرش، فقال يا رب من هولاء؟ قال: يا آدم هذا محمد نبی، و هذا علی اميرالمؤ منين ابن عم النبی ووصيه، و هذه فاطمة انبة نببی، و هذآن الحسن والحسين انبا علی و ولدا نببی، ثم قال: يا آدم هم ولدك ففرح بذلك. فلما اقترف الخطيئه.

قال: يا رب اسالك بحق محمد و علی و فاطمة والحسن والحسين لما غفرت لی فغفرالله له بهذا فهذا الذی قال الله عزوجل: «فتلقی آدم من ربه كلمات فتاب عليه» فلما هبط الی الارض، صاق خاتما، فنقش عليه (محمد رسول الله و علی اميرالمؤ منين) و يكنی آدم بابی محمد»

بعد از آنكه خدای عالی آدمعليه‌السلام را آفريد، حضرت آدم عطسه كرد و با الهام خدائی «الحمدلله رب العالمين» گفت. خدای تعالی در جواب فرمود «يرحمك ربك» رحمت خدا بر تو باد (خوشا، آن بشری كه جواب عطسه اش خطاب الهی باشد).

هنگاميكه فرشتگان بر حضرت آدم سجده كردند، تكبر به او راه يافت و در حالكيه بر خود می باليد عرض كرد: پروردگارا، آيا مخلوقی كه نزد تو محبوبتر از من باشد، آفريده ای؟ و اين سؤال را سه بار تكرار كرد و هر سه بار بی جواب ماند، دفعه سوم كه حضرت آدمعليه‌السلام پرسش خود را بازگو كرد، متوجه گرديد كه سؤ ال بی پاسخ او، سخن بجائی نبوده است، آنگاه از جانب پروردگار خطاب آمد:

بلی، يا آدم مخلوقاتی از تو محبوبتر دارم، كه اگر آنها بوجود نمی آمدند، ترا نيز نمی آفريد.

عرض كرد: پروردگارا آنها را به من نشان بده.

در آن هنگام خدای تعالی به فرشتگان حاجب درگاه الهی وحی شد: پرده ها را كنار بزنيد (بلی. آفريننده جهان، در پشت پرده غيب موجوداتی دارد كه سبب تربيت آدم و اولاد آدمند).

چون حجابها برداشته شد، از پشت پرده غيب، پنج شبح ظاهر شدند كه در پيشگاه عرش ايستاده بودند.

خطاب آمد: اين پيامبر من، اين علی اميرالمؤ منين پسر عم او، اين فاطمه دخترش و اين دو، حسن و حسين، پسر آن علی، فرزندان پيامبر من هستند. و پس از معرفی نامهای آنها، خدا تعالی فرمود: يا آدم، اينان مقام اول را دارا هستند و درجاتشان بسيار عالی است، و مرتبه تو تالی مقام و والای اينها می باشد.

و بعدها وقتی كه حضرت آدم مرتكب و مبتلای آن ترك اولی شد، عرض كرد:

پروردگارا، از تو مسئلت دارم كه به حق محمد، و علی، و فاطمه، و حسن و حسين از خطای من درگذری، پس دعايش مستجاب شد و مشمول عفو و آمرزش خدای تعالی قرار گرفت و اين است معنای آيه شريفه كه خدا می فرمايد: پس آدم كلماتی از پروردگارش فرا گرفت كه به وسيله آن كلمات توبه او مورد قبول واقع گرديد.

ابن عباس، سپس روايت را چنين ادامه می دهد كه پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

هنگاميكه آدمعليه‌السلام بر زمين فرود آمد، انگشتری برای خود ساخت كه نقش آن نام مبارك پيامبر اعظم «محمد رسول الله» بود، و «ابی محمد» (پدر محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) كنيه او شد.

«حاف ابن النجار» كه يكی از بزرگان عامه (سنی) است به سند خودش از ابن عباس روايت می كند:

«سالت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عن الكمات التی تليها آدم من ربه فتاب عليه، قال: سال بحق محمد، و علی، و فاطمة، والحسن والحسين الا تبت علی فتاب الله عليه تبارك و تعالی»

«از پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سوال كردم: آيا آن كلمات كه حضرت آدم از پروردگار خود فرا گرفت و به وسيله آن توبه او مورد قبول واقع شد چيست؟ حضرت فرمود: آدمعليه‌السلام با اين كلمات از خدا درخواست كرد كه توبه او را بپذيرد:

«به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسين، توبه مرا قبول فرما» پس خدای تبارك و تعالی توبه او را پذيرفت.

اين روايت را «سيوطی» در «درالمنثور»، «بدخشانی» از «حافظ كبير دارقطنی» و از «ابن النجار» و «ابن مغازلی» در مناقبش، با ذكر سند نقل كرده اند، و با توجه به مطالبی كه گفته شد از اين آيه هم استفاده می شود كه وجود مقدس حضرت صديقه سلام الله عليها سبب خلقت عالم و «ولية الله» بوده است.

آيه چهارم:

( وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ )

«هنگامی كه پروردگار حضرت ابراهيم را با كلماتی امتحان فرمود و آن كلمات را تمام كرد» همانطوريكه در آيه قبل گفته شد كه مقصود از كلمات چيست، در اين آيه نيز مراد از كلمات عبارتند از رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، اميرالمؤ منين، حضرت صديقه و حسنين سلام الله عليهم.

در اين باره ((مفضل بن عمر)) يكی از بزرگان صحابه حضرت صادق سلام الله عليه، كه حكيم، فيلسوف و فقيهی فوق العاده است، روايتی از آن حضرت نقل می كند و می گويد:

قول الله عزوجل «و اذا بتلی ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن» ما هذه الكلمات؟

قال هی الكلمات التی تلقيها آدم من ربه فتاب عليه، و هو انه قال: اسالك بحق محمد و علی و فاطمه والحسن والحسين الا تبت علی، فتاب الله عليه، انه هو التواب الرحيم. قلت له: يا بن رسول الله فما يعنی عزوجل بقوله: ((فاتمهن))؟ قال يعنی: اتمهن الی القائم اثنی عشر اماما تسعة من ولد الحسينعليهم‌السلام ))

از حضرت صادق سلام الله عليه معنی آيه شريفه( وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ) را پرسيدم كه مقصود خدای تعالی از اين كلمات چيست؟ فرمود: اين كلمات، همان كلمات است كه حضرت آدم، از خدای تعالی فرا گرفت و چنين عرض كرد:

«پروردگارا، به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسين از تو درخواست می نمايم كه توبه مرا بپذيری، پس توبه اش مورد قبول واقع گرديد، بدرستيكه خدا، بسيار توبه پذير و مهربان است»

مفل بن عم می گويد، سپس از حضرت صادقعليه‌السلام پرسيدم مقصود خدای تعالی از (اتمهن) در اين آيه چيست، فرمود:

يعنی نام نه امام اگر ديگر از اولاد حسين بن علیعليه‌السلام تا قائم آل محمدعليه‌السلام را به پنج تن محلق نمود لذا كلماتی كه حضرت ابراهيم به وسيله آنها آزموده شد، جامع تر، بالاتر، عالی تر، از كلماتی است كه حضرت آدمعليه‌السلام فرا گرفت.

اين كلمات همان است كه حضرت صادق سلام الله عليه، در رواتی می فرمايد: «نحن الكلمات » يعنی مائيم آن كلمات كه خدا در قرآن به آنها اشاره می فرمايد. چهارده معصومعليه‌السلام را از اين جهت «كلمه» ناميده اند كه نامهای آنها در عرش نوشته شده است و همچنين به ملاحظه آن كلمه ای است كه دوبار بر شانه آنان نقش بسته است يك بار در رحم مادر و بار دوم بعد از ولادت.

هنگامی كه نطفه امام سلام الله عليه منعقد می شود، بعد از دميده شدن روح، بر دوش او نوشته می شود:

«و تمت كلمة صدقا و عدلا، لا مبدل لكماته »

«از روی راستی و عدالت كلمه پرورگارت به حد كمال رسيد، هيچكس تبديل و تغيير كلمات خدائی نتواند كرد» وقتی كه امام سلام الله عليه از مادر متولد می شود، آنگاه نيز بر شانه چپش آيه مذكور نقش می بندد و درباره اين كلمات است كه حضرت ولی عصر سلام الله عليه در دعای رجبيه اش می فرمايد:

«لا فرق بينك و بينها الا انهم عبادك و خلقك فتقها و رتقها بيدك، بدوها منك و عودها اليك، اعضاد و اشهاد و مناة و ادواد و حفظة و رواد ...»

هرگز امكان ندارد اشخاص كه در منطق وحی، ((كلمات الهی)) ناميده شوند، و انبياء به آنان متوسل شده باشند، ولی خودشان عاری از ولايت باشند، و حضرت صديقه سلام الله عليها نيز داخل اين كلمات است، جزء اين كلمات است كه (معرفت) آنها را به حضرت آدم، به حضرت موسی، به حضرت عيسی و ساير انبياء آموخته اند، و همه انبياء به آنان متوسل شده اند و باز تكرار می كنيم، هرگز معقول نيست كه كسی ((كملة الله)) باشد، و انبيا به او توسل كنند، ولی مقام ولايت نداشته باشد. لذا اين آيه هم از آياتی است كه می توان از آن را اثبات مقام ولايت حضرت صديقه سلام الله عليها استفاده كرد.

آيه پنجم:

( قل لا اسئكم عليه اجرا الا المودة فی القربی )

«بگو (ای پيامبر) من برای انجام رسالتم، پاداشی از شما نمی خواهم، مگر مودت با خويشان نزديكم».

پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، اجر رسالت خودش را، از طرف حضرت حق تبارك و تعالی، مودت نزديكان خويش اعلام می دارد، يعنی فقط مودت خويشان حضرت رسول اكرم را می توان اجر و مزد رسالت عظمای احمدی دانست.

درباره اين آيه بادی به طور تفصيل بحث و بررسی كرد تا روشن شود كه آيا اين آيه شريفه درشان كيست؟ و اين مودت ارزنده، مودت چه كسانی است و مقدار و اندازه آن چگونه است؟ مودتی كه هم سنگ، هم كفه، و هم وزن اجر رسالت محمدی است.

به اجمع فريقين (شيعه و سنی) و جميع مسلمين، اين آيه در شان اهل بيت عصمت و قداست نازل شده است يعنی: علی، فاطمه، حسن و حسين سلام الله عليهم.

«احمد بن حنبل» در «مناقب» - «حافظ ابن منذر» - «حافظ اين ابی حاتم» - «حافظ طبرانی» - «حافظ ابن مردويه» - «واحدی مفسر» - «ثعلبی مفسر» - «حافظ ابراهيم« - «بقوی مفسر» - و «فقيه ابن المغازلی» از «ابن عباس» روايت می كند كه می فرمايد:

«لما نزلت هذه الايه، قبل يا رسول الله من قرابنك، هولاء الذين وجبت علينا مودتهم فقال،: علی و فاطمه وابناهما »

«بعد از نزول اين آيه از پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سؤال شد: خويشان نزديك تو كه مودت آنان بر ما واجب است، چه كسانی هستند؟ حضرت در جواب فرمود: علیعليه‌السلام ، فاطمهعليه‌السلام ، و دو فرزند آنها (حسن و حسينعليه‌السلام ).

«محب الدين طبری» در «ذخاير» - «زمخشری» در «كشاف» - «حموينی» - در «رايد» - «نيشابوری» در تفسيرش - «ابن طلحه شافعی» در «مطالب السئول» - «رازی» در تفسيرش - «ابوسعيد» در تفسيرش - «ابوحيان» در تفسيرش - «نسفی» در تفسيرش - «حافظ هيثمی» در «مجمع» - «ابن صباغ مالكی» در «فصول» - «حافظ گنجی» در «كفاية الطالب» - نيز روايت مذكور را ذكر كرده اند.

«قسطلانی» در «المواهب اللدنيه» می فرمايد: «الزم الله مودة قرباة كافة و بريته و فرض محبة جمله اهل بيته المعظم و ذريته. فقال تعالی: قال لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فی القربی »

((خدای تعالی مودت خويشان نزديك پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بر همگان واجب كرده است و درباره وجوب محبت اهل بيت معظم حضرت رسول او ذريه اوست كه خدا می فرمايد:

بگو ای پيامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدی نمی خواهم به جز مودت خويشان نزديكم، روايت مذكور را «زرقانی» در «شرح المواهب» - «ابن حجر» در «صواعق» - «سيوطی» در «احاءالميت» و در «اتحاف» - «شبلنجی» در «نورالابصار» - و «صبان» در «اسعاف الراغبين» ذكر كرده اند.

در اين موضوع روايت ديگری «حافظ ابوعبدالله ملا» در سيره اش نقل كرده است كه می فرمايد:

«آن رسول الله قال: آن الله جعل اجری عليكم المودة فی اهل بيتی و انی سائلكم غدا عنهم».

«رسول خدا فرمود: بدرستكيه خدای تعالی مزد (رسالتم) را كه بر عهده شماست مودت خويشان نزديكم قرار داده است، و من در روز قيامت نسبت به اين مودت از شما بازخواست خواهم كرد، يعنی آنچه در روز قيامت همه در مقابل آن مسئول هستند، عبارت از ولايت چهارده معصومعليه‌السلام است كه از جمله ولايت حضرت صديقه سلام الله عليهاست.

روايت ديگری از جابر بن عبدالله نقل شده است كه می فرمايد: «جاء اعرابی الی النبی و قال: يا محمد، اعرض علی الاسلام.

فقال: تشهد آن الا اله الا الله وحده لا شريك له و آن محمدا عبده و رسوله.

قال: تسالنی عليه اجرا؟ لا، الا المودة فی القربی،

قال: قرابتی او قرابتك؟ قال قرابتی. قال: هات، ابايعك، فعلی من لا يحبك و لا يحب قرابتك لعنة الله، فقال النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : آمين.»

يك عرب بايده نشين آمد حضور پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و عرض كرد: يا محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اسلام را به من عرضه بدار، فرمود: شهادت بده يكتائی خدای تعالی، و اينكه محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، بنده و فرستاده اوست.

اعرابی عرض كرد: يا رسول الله در مقابل اين رسالت كه مرا هدايت فرمودند آيا از من مزدی هم می خواهيد؟

پيامبر فرمود: نه، بجز مودت خويشان نزديك، كه اجر رسالت من است.

اعرابی گفت: خويشان نزديك خودم را دوست بدارم يا خويشان ترا يا رسول الله؟

پيامبر فرمود: خويشان نزديك مرا.

اعرابی عرض كرد: يا رسول اله اينك دستت را بدست من بده، تا برای دوستی تو و نزديكانت با تو بيعت كنم، خدا لعنت كند كسی را كه تو را و خويشان ترا دوست ندارد.

پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اين دعای او آمين فرمود: پس هر كس ايمان و اعتقاد به ولايت و مودت حضرت صديقه سلام الله عليها نداشته باشد نفرين شده است به زبان پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و در روايت ديگری «طبری»، و «ابن عساكر»، و «حاكم حسكانی» در «شواهد التنزيل» به چند طريق از «ابی امامه باهلی» نقل كرده اند كه حضرت پيغمبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

آن الله خلق الانبياء من اشجار شتی و خلقنی من شجرة واحدة، فنا اصلها، و علی فرعها و فاطمة لقاحها، والحسن والحسين ثمرها تعلق بغصن من اعصانهانجی،. و من زاع عنها هوی ولو آن عبدا عبدالله بين الصفا و المروة الف عام ثم عام ثم الف عام ثم لم يدرك صحبتنا، اكبه الله علی منخريه فی النار ثم تلی: قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فی القربی»

بدرستيكه خدای تعالی نهال وجود پيامبر آن را متفاوت متفرق آفريد، ولی درخت وجود من را جداگانه، واحد، و منحصربفرد خلق فرمود.

من خود استقلال دارم، كسی در اصالت وجود من شريك من نيست، من اصل آن درختم، علی (سلام الله عليه)، ساقته آن، فاطمهعليه‌السلام لقاح (مايه باروری آن) و حسنعليه‌السلام و حسينعليه‌السلام ميوه های درخت وجود من هستند، هر كس شاخه ای از شاخه های آن درخت را دستاويز خود كند نجات يافته است و هر كس از آن دور شود به گمراهی افتد و اگر بنده ای از بندگان خدا سه هزار سال بين صفا و مروه خدا را عبادت كند ولی صحبت ما پنج تن را درك نكرده باشد خدای تعالی او را به رو در آتش افكند، سپس پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين آيه را تلاوت فرمود:

( قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ )

بنابراين، اگر بشری، بنده خدائی، موحدی، مسلمانی، مقدسی كه به خدا و پيامبر او معتقد باشد، و خدا را عبادت كند، نه اينكه بت پرستی نمايد، كجا عبادت كند؟

بين صفا و مروه، نه در مكان گناه آلوده ای، به مدت عبادت كند؟ سه هزار سال؛ ليكن به ولايت پنج تن در نتيجه به ولايت حضرت صديقه زهراء سلام الله عليها ايمان و اعتقاد نداشته باشد، عبادت او به حساب نخواهد آمد و مورد قبول واقع نخواهد شد و جای او در آتش دوزخ است. اين مودت، همان است كه در آيه شريفه ديگر بنام «حسنه» عنوآن شده است كه خدای می فرمايد:

( وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا )

«هر كس حسنه ای را بدست آورد، ما (عاقبت) بخيری را برای او می افزائيم» كه مراد از حسنه در اينجا مودت است.

چنان كه «احمد بن حنبل» و ابوحاتم از «ابن عباس» روايت می كنند كه مراد از «حسنه» در آيه مذكور مودت آل محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.

«حافظ ابوالشيخ ابن حبان» در كتاب «الثواب» از «واحدی» روايتی از اميرالمؤ منين سلام الله عليه نقل می كنند آن حضرت فرمود:

«فينا آل حم آيه لا يحفظ مودتنا الا كل مومن، ثم قرا اميرالمؤ منين سلام الله عليه: قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فی القربی»

در قرآن آيه ای است كه درشان ما (آل حم) است، و مودت ما را نگهداری نمی كند، مگر كسی كه مؤ من است. (يعنی هر كس مودت آل محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را محافظت نكند مؤ من نيست، و از او سلب ايمان می شود) و سپس اميرالمؤ منين سلام الله عليه آيه:

( قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ )

را قرائت فرمود. در نتيجه هر كس به ولايت فاطمه سلام الله عليها ايمان نداشته باشد، مؤمن (به اعتقادات اسلامی) نيست.

در آن روز كه اميرالمؤ منين سلام الله عليه شهيد شد، حسن بن علی سلام الله عليه خطبه ای انشاد كرد و در آن خطبه فضايل اميرالمؤ منينعليه‌السلام را بر شمرد، و از جمله فرمود:

«ايها الناس، لقد فارقكم رجل ما سبقه الا ولون يدركه الا خرون، لقد كان رسول الله يغطيه الرايه فيقاتل جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن يساره فما يرجع حتی يفتح الله عليه، و لقد قبضه الله فی الليلد التی قبض فيها وصی موسی و عرج بروحه فی الليلة التی عرج فيها بروح عيسی بن مريم... ايها الناس، من عرفنی فقد عرفنی و من لم يعرفنی فانا الحسن بن محمد.

ثم تلی هذه الايه قول يوسف: و اتبعت ملة آبائی ابراهيم و اسحاق و يعقوب. ثم اخذ فی كتاب الله، ثم قال انا ابن البشير، وانا ابن النذير، انا ابن النبی، انا ابن الداعی الی الله باذنه، و انا ابن السراح المنير، و انا ابن الذی ارسل رحمة للعالمين و انا من اهل البيت الذين اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا و انا من اهل البيت الذين افترض الله عزوجل مودتهم و ولايتهم، فقال فينا انزل علی محمد: قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فی القربی»

«ای مردم امروز مردی را از دست داده ايد كه به تحقيق كسی از اولين و آخرين به (مرتبه) او نرسيده و از او پيشی نگرفته است، هم او بود كه پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرچمش را بدست او می داد، و در هنگام جنگ جبرئيل از طرف راست، و ميكائيل از جانب چپ هم رزم و هميار او بودند، و هرگز از ميدان نبردی مراجعت نمی كرد مگر اينكه خدا بدست او پيكار را پيروزمندانه پايان داده بود.

خدا او را در همان شبی كه وصی موسی جان سپرد و عيسی بن مريم به آسمان عروج كرد قبض روح فرمود.

ای مردم، هر كس مرا می شناسد كه شناخته است، و اگر نمی شناسد اينكه بداند:...

من، حسن، فرزند محمدم،... منم فرزند پيامبری كه بشارت دهنده به رحمت، و ترسانده از عذاب الهی بود، و مردم را (به اذن خدا) بسوی خدا دعوت می كرد، منم فرزند چراغ نور افشان، منم فرزند آنكسی كه رحمت (خدا) در دو جهان است. منم از خاندانی كه خدا پليدها را از آنان دور گردانيده و منزه و پاكشان كرده است، منم از آن خانواده ای كه خدای تبارك و تعالی مودت و ولايت آنان را بر همگان واجب فرموده است.

و درشان ما اهل بيت است كه خدا بر پيامبرش اين آيه را نازل فرموده است:

( قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ )

اين روايت را ((حاكم زرندی)) نقل كرده است و چنين ادامه می دهد كه حضرت حسن سلام الله عليه فرمود:

«انا من اهل البيت الذين كان جبرئيلعليه‌السلام ينزل فينا و يصعد من عندنا و انا من اهل البيت الذين افترض الله تعالی علی كل مسلم و انزل الله فيهم: قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فی القربی»

«من از خاندانی هستم كه جبرئيل بر ما نازل می شد و سپس از نزد ما بر آسمان صعود می كرد، من از خانواده ای هستم كه خدای تعالی مودت آنان را بر همه مسلمانان واجب كرده است (يعنی هر كس ادعای مسلمانی كند، بايد دارای مودت اهل بيت پيامبر باشد و فردی از افراد مسلمين در اين مورد استثناء نشده است) و درشان آنهاست كه خدا می فرمايد: بگو ای پيامبر، من برای انجام رسالتم مزدی از شما نمی خواهم، بجز مودت خويشان نزديكم»

ما همان خاندانيم كه آيه مذكور و آيه( وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا ) درشان ما نازل شده است، و كسب حسنه عبارت است از بدست آوردن مودت ما اهل بيت.

اين روايت را «حافظ بزاز» - «حافظ طبرانی» در «معجم» - «ابوالفرج» در «مقاتل الطالبين» - «ابن ابی الحديد» در شرح «نهج» - «هيثمی» در «مجمع» - «ابن الصباغ» در «فصول» - «حافظ گنجی» در «كفاية» - «حافظ نسائی» از «هبيره» - «ابن حجر» در «صواعق» - «صفوری» در «نزهت المجالس» - و «حضرمی» در «رشفتة الهادی» آنرا ذكر كرده اند. حضرت علی بن الحسينعليه‌السلام در سفرش به دمشق به آيه مودت استدلال كرد و خطاب به يكی از روايان چنين فرمود:

اقرات القرآن؟ فقال: نعم. قال: فقرات آل حم؟ قال: قرات القرآن و لم اقرا آل حم. قال: ما قرات:

قل لا اسالكم عليه اجرا الا المودة فی القربی.

قال: و انكم لانتم هم؟! قال: نعم.

«آيا قرآن خوانده ای؟ عرض كرد: بلی. حضرت فرمود:

آل حم را خوانده ای؟ عرض كرد: چگونه می شود قرآن را قرائت كرده باشم و آل حم را نخوانده باشم. حضرت فرمود: آيا آيه ((بگو (ای پيامبر) من برای رسالتم پاداشی از شما نمی خواهم مگر مودت نسبت به خويشان نزديكم)) را نخوانده ای؟

عرض كرد راستی شما همان خانواده هستيد؟ حضرت در جواب فرمود: بلی.

اين روايت را «ثعلبی» در تفسيرش - «ابوحيان» در تفسيرش - «سيوطی» در «درالمنثور» - «ابن حجر» در «صواعق» - و «رزقانی» در «شرح مواهب» ذكر كرده اند.

«طبری» در تفسيرش می نويسد «سيعد بن جبير»، و «عمروبن شعيب»، در موضوع اينكه خويشان نزديك پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چه كسانی هستند، از «زمخشری» چنين نقل می كنند:

«آل محمد، هم الذين يعود امرههم اليه فكل من كان امرهم اليه اشد و اكمل كانوا هم الآل، ولا شك آن فاطمد و عليا والحسن والحسين، كان التعلق بهم و بين رسول الله اشد التعلقات و هذا كالمعلول بالنقل المتواتر وجب آن يكونوا هم الآل»

خلاصه كلام اينكه: مسلما علیعليه‌السلام ، فاطمهعليه‌السلام و حسنينعليه‌السلام ، آل پيغمبرند و قطعا حب فاطمهعليه‌السلام ضميمه اجر نبوت و نشان دهند ولايت اوست.

آيه ششم:

( و يطعمون الطعام علی حبه مسكينا و يتيما و اسيرا (8) إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا )

«(آنانكه)، در راه دوستی خدا طعام (خود) را به فقير و يتيم و اسير می دهند، (و می گويند) ما فقط برای رضای خدا بشما طعام می دهيم و از شما هيچ پاداشی و سپاسی هم نمی طلبيم» از اين آيه هم در منقبت حضرت صديقه زهراء سلام الله عليها می توان استفاده كرد:

اين موضوع هم از مسلمات فريقين (شيعه و سنی) است كه يقينا حضرت صديقه سلام الله عليها از جمله اشخاصی است كه سوره «هل اتی» درشان آنها نازل شده است و هيچكس در اين مطلب كه اين سوره در فضائيل اهل بيت است (و حضرت صديقه سلام الله عليها نيز يكی از آنان می باشد) هيچگونه اشكالی را عنوان نكرده است.

ما ابتدا حديثی را كه «ابن عباس» راوری آن است، نقل می كنيم، و بعد به بررسی سند روايت و ذكر نام راويان حديث می پردازيم.

«قال ابن عباس رضی الله عنه آن الحسن والحسين مرضا فعادهما رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وسلم فی ناس معه، فقالوا: يا ابالحسن لو نذرت علی ولدك.

فنذر علی و فاطمة و فضة جارية لهما، آن برئا مما بهما، آن يصوموا ثلاثه ايام، فشفيا و ما معهم شبی فاستفرض علی من شمعون الخيبری اليهودی ثلاث اصواع من شعير فطحنت فاطمة صاعا و اختبزت خمسة اقراص علی عددهم فوضعوها بين ايديهم ليفطروا، فوقف عليهم سائل فقال: السلام عليكم اهل بيت محمد، مسكين من مساكين المسلمين.

اطعمونی اطعمكم الله من موائد الجنة فاثروه و با توالم يذوقوا الا الماء و اصبحوا صياما، فلما امسوا و وضعوا الطعام بين ايديهم وقف عليهم يتيم فاثروه، و وقف عليهم اسير فی الثالثة ففعلوا مثل ذلك، فلما اصبحوا اخذ علی رضی الله عند بيدالحسن والحسين و اقبلوا الی رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وسلم فلما ابصرهم و هم يرتعشون كالفراخ من شدة الجوع.

قال: ما اشد ما يسوءنی ما اری يكم؟! و قام فانطلق معهم، فرای فاطمة فی محرابها قد التصق ظهرها ببطنها، و غارت عيناها، فساه ذلك، فنزل جبرئيل و قال: خذها يا محمد؟ هناك الله فی اهل بيتك فاقراه السورة.»

«ابن عباس» می فرمايد: حسنينعليه‌السلام بيمار شدند، پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با جمعی از مردم به عيادت آنان آمدند برخی پيشنهاد كردند يا «ابالحسن» چه خوب است برای شفای فرزندانت نذری بنمائی، آنگاه علیعليه‌السلام و فاطمهعليه‌السلام و فضه (كه جاريه آنها بود) نذر كردند كه اگر حسنينعليه‌السلام شفا يافتند سه روز روزه بگيرند هنگاميكه حسنينعليه‌السلام سلامتی خود را باز يافتند در خانه علیعليه‌السلام چيزی برای افطار موجود نبود، لذا اميرالمؤمنين سلام الله عليه از شمعون يهودی خيبری سه صاع جو وام گرفت، و فاطمه سلام الله عليها از يك صاع آن پنج قرص نان پخت و در سفره افطار نهاد، هنگامی كه آماده افطار شدند، ندای سائلی برخاست: سلام بر شما ای خاندان محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، مسكينی از مساكين مسلمين بر در خانه شما آمده است، اطعام كنيد، خدا از مائده های بهشتی شما را روزی فرمايد، خاندان وحی نان افطار خود را ايثار كردند، و فضه نيز تبعيت از آنان نمود و همگی شب را بدون غذا صبح كردند و جز آب چيز ديگری به كامشان نرسيد....

فردای آن شب را نيز روزه گرفتند، و چون شب فرا رسيد، و نان افطارشان در سفره نهاده شد، يتيمی بر در خانه آمد و باز، به همان ترتيب همگی غذای خود را به آن يتيم ايثار كردند. روز سوم، اسيری از راه رسيد و مطالبه طعام كرد، بار سوم نيز آنچه در سفره بود (قبل از افطار) از طرف خاندان پيامبر به آن اثر ايثار شد.

صبح روز چهارم، علی سلام الله عليه دست حسنينعليه‌السلام را گرفت و به سوی رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روان گرديدند، پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هنگاميكه چشمش به حسنينعليه‌السلام افتاد كه همانند مرغكان از شدت گرسنگی می لرزيدند، فرمود:

چه سخت است برای من كه شما را به اين حال می بينم، رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فورا از جای برخاست و همراه آنان به خانه حضرت زهراعليه‌السلام آمد، و او را محراب عبادتش مشاهده فرمود، اما چه مشاهده ای، از شدت گرسنگی بطن مباركش به پشت چسبيده، و چشمهايش در گودی نشسته بود.... از اين منظره پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بسيار افسرده خاطر گرديد، در آن هنگام جبرئيل فرود آمد و چنين گفت: بگير يا محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، مبارك باد بر تو اين خاندان تو و سپس سوره «هل اتی» را قرائت نمود.

روايت كه نقل شد مورد تاءييد و تصديق پيشوايان علمی حضرات (سنی و شيعه) و عموم مسلمين می باشد، و اينك نام دانشمندانی از اهل سنت كه اين روايت را نقل كرده اند:

«ابو جعفر اسكافی» متوفای ٢٤٠ ه‍ ق - حكيم ترمذی متوفای ٢٨٥ ه‍ ق - محمد بن جليل طبری متوفای ٣١٠ ه‍ ق - ابن عبدربه متوفای ٣٢٨ ه‍ ق - حاكم ابوعبدالله نيشابوری متوفای ٤٠٥ ه‍ ق - حافظ ابن مردويه متوفای ٤١٦ ه‍ ق - ابواسحاق ثعلبی مفسر كبير متوفای ٤٢٧ ه‍ ق - ابوالحسن واحدی مفسر كبير متوفای ٤٦٨ ه‍ ق - حافظ ابوعبدالله اندلسی حميدی متوفای ٤٨٨ ه‍ ق - ابوالقاسم زمخشری در كشاف متوفای ٥٣٨ ه‍ ق - اخطب خوارزمی متوفای ٥٦٨ ه‍ ق - حافظ ابوموسی متوفای ٥٨١ ه‍ ق - ابوعبدالله رازی متوفای ٦٠٦ ه‍ ق - شرخانی متوفای ٦٤٣ ه‍ ق - محمدبن طلحه شافعی متوفای ٦٥٢ ه‍ ق - ابوالمظفرسبط ابن جوزی متوفای ٦٥٤ ه‍ ق - عزالدين عبدالحميد متوفای ٦٥٥ ه‍ ق - حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی متوفای ٦٥٨ ه‍ ق - قاضی ناصرالدين بيضاوی متوفای ٦٨٥ ه‍ ق - حافظ محب الدين طبری متوفای ٦٩٤ ه‍ ق - حافظ ابو محمد ابوحمزه عضدی اندلسی متوفای ٦٩٩ ه‍ ق - حافظ الدين نسفی متوفای ٧٠١ ه‍ ق - شيخ السلام حموئی متوفای ٧٢٢ ه‍ ق - نظام الدين قمی نيشابوری مفسر معروف متوفای قرن هشتم هجری - علاءالدين علی بن محمد خازن بغدادی متوفای ٧٤١ ه‍ ق - قاضی عضدالدين ايجی متوفای ٧٥٦ ه‍ ق - حافظ ابن حجر متوفای ٨٥٢ ه‍ ق - حافظ جلال الدين سيوطی متوفای ٩١١ ه‍ ق - ابوسعود عمادی حنفی متوفای ٩٨٢ ه‍ ق - شيخ اسماعيل بروسی متوفای ١١٣٧ ه‍ ق - شوكائی متوفای ١١٧٣ ه‍ ق - محمد سليمان محفوظ از علمای قرن دوازدهم، و علاوه بر آنها جماعتی ديگر از علماء عامه اين حديث شريف را در ذيل آيه مذكور آورده اند.

( انا عرضنا الامانه علی السوات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشففن منها و حملها الانسان انه كان ظلوما جهولا ) (1)

آيه مذكور نيز از آياتی است كه در اثبات ولايت حضرت صديقه سلام عليها می توان از آن استفاده كرد امانتی كه خدای تعالی به آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرده است و آنها زير بار نرفته اند، و اين همان امانت ولايت پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤ منين و فاطمه و حسنينعليهم‌السلام و ائمه بعد از آنان می باشد.

«مفضل بن عمر» می گويد حضرت صادق سلام الله عليه فرمود: «آن الله تبارك و تعالی خلق الارواح قبل الاجساد بالفی عام فجعل اعلاها و اشرفها ارواح محمد و علی و فاطمة والحسن والحسين و الائمه بعد هم صلوات الله عليهم فعرضها علی السماوات و الارض و الجبال، فغشيها نورهم، فقال الله تبارك و تعالی للسماوات و الارض و الجبال: هولا احبائی و اوليائی و حججی علی خلقی و ائمة بريتی ما خلقت خلقا احب الی منهم، و لمن تولاهم خلقت جنتی، و لمن خالفهم و عاداهم خلقت ناری.

فولايتهم امانة عند خلقی، فايكم يحملها باثقالها و يدعيها لنفسه دون خيرتی؟ فابت السماواتت و الارض و الجبال ان يحملنها و اشفقن من ادعاء منزلنها و تمنی محلها من عظمة ربها، فلما اسكن الله عزوجل آدم و زوجته الجنة قال لهما: «كلا منها رغدا حيث شئتما ولا تقربا هذه الشجرة فتكونا من الظالمين» فنظرا الی منزلة محمد و علی و فاطمة والحسن والحسين و الائمة بعدهم فوجداها اشرف منازل اهل الجنة فقالا: يا ربنا لمن هذه المنزلة؟

فقال الله جل جلاله: ارفعا رؤ وسكما الی ساق عرشی، فرفعا رؤ وسهما فوجدا اسم محمد، و علی، و فاطمة، والحسن والحسين و الائمة صلوات الله عليهم مكتوبة علی ساق العرش بنور من نور الجبار جل جلاله، فقالا: يا ربنا ما اكرم اهل هذه المنزلة عليك! و ما احبهم اليك! و ما اشرفهم لديك!

فقال الله جل جلاله: لولاهم ما خلقتكما، هولاء خزنة علمی و امنائی علی سری.

____________________

1 - آيه ٧٣ سوره احزاب

«خدای تعالی ارواح را دو هزار سال قبل از خلقت بدنها افريد، و از اولين و آخرين، از آدم ابوالبشر تا روز قيامت، شريف ترين، و برترين روحها، ارواح محمد، علی، فاطمه و حسنين و ائمه نه گانه از نسل حسين بن علی (يعنی چهارده معصومعليه‌السلام ) هستند كه خدای تعالی آنان را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرد، نور چهارده معصوم همه جا را فرا گرفت و جهانگير شد، آنگاه از جانب حق تبارك و تعالی خطاب آمد كه اينانند دوستان و اولياء من، و اينها هستند حجتهای من بر همه مخلوقات من.

(لذا حضرت صديقه سلام الله عليها، حجت الله و ولية الله است به نص خود حضرت احديت (جلت عظمته) هيچيك از آفريدگانم نزد من محبوبتر از آنان نيست، بهشتم را برای دوستان آنها، و آتش‍ دوزخم را برای مخالفين و اذيت كنندگان آنان آفريده ام، پس ولايتشان امانت من است در نزد مخلوقاتم... به جز اين برگزيدگان من، آيا كيست كه بتواند اين بار امانت را با تمام سنگينش بر دوش كشد و يا مدعی اين مقام باشد؟....

هنگامی كه خدای عزوجل آدم و همسرش حوا را در بهشت ساكن گردانيد و آنها به مكان و منزلت چهارده معصوم صلوات الله عليهم نظر افكندند و مشاهده كردند كه مقامات آنان اشرف منازل اهل بهشت است، عرض كردند: پروردگارا، اين مقام والای چه كسانی است؟

خطاب آمد كه سر بلند كنيد و به ساق عرش من نظر افكنيد. آدم و حوا، هنگامی كه سر به سوی عرش الهی بلند كردند، مشاهده كردند كه نام محمد، علی، فاطمه، حسن، و حسين و ائمه بعد از آنها با خط نور از جانب خدای جبار بر ساق عرش نوشته شده است، عرض كردند:

پروردگارا، اين چه كرامتی است كه به اين چهارده تن داده ای، و اين مقام و منزلتی است كه به آنان عطا فرموده ای؟ خدايا، سبب چيست كه اين موجودات در نزد تو شريف ترين و محبوب ترين مخلوقاتند، خدای عزوجل فرمود:

يا آدم، اگر اين چهارده تن نبودند تو و همسرت را نمی آفريدم، اينان خزانه داران علم من و امينان اسرار من هستند.

بنابر اين حضرت صديقه زهراء سلام الله عليهما يكی از گنجوران دانش و امانت داران اسرار خدائی است.

در ادامه روايت شريفه پس از اينكه حضرت صادقعليه‌السلام موضوع ارتكاب ترك اولای آدم و حوا را شرح می دهد چنين می فرمايد:

«فلما ارادالله عزوجل ان يتوب عليهما جائهما جبرئيل فقال لهما: انكما ظلمتنا انفسكما بتمنی منزلة من فضل عليكما، فجزاؤ كما ما قد عوقبتما به من الهبوط من جوارالله عزوجل الی الرضه، فسلاربكما بحق الاسماء التی رايتموها علی ساق العرش حتی يتوب عليكما فقالا: اللهم انا نساللك بحق الاكرمين عليك محمد، و علی، و فاطمة، والحسن ، والحسين، و الائمة الا تبت علينا و رحمتنا» فتاب الله عليهما، انه هوالتواب الرحيم، فلم يزل انبياءالله بعد ذالك يحفظون هذه الامانة و يخبرون بها، اوصياءهم و المخلصين من اممهم...»

«هنگامی كه خدای عزوجل اراده فرمود توبه آدم و حوا را قبول كند، جبرئيل نازل شد، و خطاب به آنها چنين گفت: شما بر نفس خود ستم روا داشتيد، اينك از پروردگار خود بخواهيد كه به حق آن نامهائی كه برساق عرش الهی مشاهده كرديد، توبه شما را قبول فرمايد. آنگاه آدم و حوا چنين معروض داشتند:

پروردگارا، از تو درخواست می كنيم به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسين و ائمه (عليهم‌السلام ) كه نزد تو از همه گرامی ترند، توبه ما را بپذيری و ما را مشمول رحمت خود قرار دهی و بعد از آنكه آدم و حوا اين دعا را خواندند و اين توسل بجای آوردند، خدای تعالی توبه آنها قبول فرمود، بدرستيكه اوست بسيار توبه پذير و مهربان»

در ادامه حديث، حضرت صادق سلام الله عليه می فرمايد:

بعد از اين جريان، فرستادگان الهی، در سايه ولايت چهارده معصومعليه‌السلام نگهدارنده اين امانت و معرف آن بوده اند، و به اوصياء خود و مخلصين امت خويش نيز اين موضوع را بيان می كردند.

در نتيجه حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها نيز «وليه» انبيا بوده است چنانكه پيغمبر اعظم و علی و يازده امام ديگر سلام الله عليهم ولی آنها بوده اند، يعنی عمه انبيا به خضوع و فروتنی و در مقابل اين چهارده وجود مقدس ايمان و اعتقاد داشته اند، چنانكه در بعضی از احاديث آمده است كه از جمله اعمال امت حضرت موسی و حضرت عيسی در زمان نبوت آن دو پيامبر، ذكر صلوات بر محمد و آل محمد بوده است، و اين خود نشان دهنده اعتراف بر ولايت چهارده معصومعليه‌السلام می باشد.

از امام سلام الله عليه سؤ ال می كنند كه منظور از صلوات چيست؟ حضرت می فرمايد:

صلوات اعتراف به ولايت محمد و آل محمد است و سپس اضافه می نمايد كه اين ولايت، همان است كه خدا می فرمايد:

و ذلك قول الله عزوجل:

«انا عرضنا الامانه علی السماوات و الارض والجبال، فا بين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان، انه كان ظلوما جهولا»

اين بود هفت آيه ای كه برا شناسائی مقام والای حضرت صديقه سلام الله عليه می توان از آنها استفاده كرد.


3

4

5

6

7

8

9

10