فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)0%

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) نویسنده:
محقق: حبیب چایچیان
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

نویسنده: علامه امينى (ره)
محقق: حبیب چایچیان
گروه:

مشاهدات: 11724
دانلود: 2972

توضیحات:

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11724 / دانلود: 2972
اندازه اندازه اندازه
فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

نویسنده:
فارسی

بخش دوم: فاطمه سلام الله عليها از ديدگاه روايات

مقدمه

چنان كه گفته شد، اخبار و احاديث مردود اطمينان كه از فريفتن (شيعه و سنی) در منقب حضرت صديقه سلام الله عليها وارد شده است، به دو بخش تقسيم می شود:

بخش اول:

احاديثی كه در ذيل آيات شريفه نقل شده است، و ما آنها را به عنوان «فاطمه سلام الله عليها از ديدگاه روايات بررسی و تشريح كرد. اين احاديث دو دسته است، يك دسته اشتراكی، يعنی رواياتی در منقبت حضرت رسول اكرم، اميرالمؤ منين و حسنين سلام الله عليهم می باشد كه حضرت زهراعليه‌السلام نيز در آن مناقب اشتراك دارد.

دسته دوم احاديث اختصاصی است، يعنی رواياتی كه مخصوص است به مدايح و فضايل حضرت صديقه سلام الله عليها، و ما اخبار دسته اول را در پانزده موضوع رده بندی و مورد بحث و بررسی قرار می دهيم.

موضوع اول

زهرا سلام الله عليها يكی از علل آفرينش

در اين موضوع اخبار بسياری از فريقين (شيعه و سنی) روايت شده است كه به موجب آنها ثابت می شود، حضرت صديقه سلام الله عليها سبب آفرينش (عالم) بوده است، همانگونه كه پدربزرگوارش، اميرالمؤ منين و حسنين سلام الله عليهم، علت خلقت بوده اند.

ما برخی از اخبار مربوط به اين موضوع را در بخش اول در ذيل آيات شريفه ذكر كرديم و اينك حديثی در اثبات اين مطلب، كه راوی آن «ابوهريره» است:

«قال رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : لما خلق الله تعالی آدم اباالبشر و نفخ فيه من روحه، التفت آدم يمنه العرش فاذا فی النور خمسة اشباح سجدا و ركعا، قال آدم: (علی نبينا و آله وعليه‌السلام ) هل خلقت احدا من طين قبلی؟

قال: لا يا آدم! قال: فمن هولاء الخمسه الاشباح الذين اراهم فی هيئتی و صورتی؟

قال: هولاء خمسة من ولدك، لولا هم ما خلقتك، هولاء خمسه شققت لهم خمسة اسماء من اسمائی لولا هم ما خلقت الجنة و النار، و لا العرش، ولا الكرسی، ولا السماء و لا الارض و لا الملائكة، و لا الانس، و لا الجن.

فانا المحمود، و هذا محمد، و اناالعالی و هذا علی، و انا الفاطر وهذه فاطمة.

و انا الاحسان و هذالحسن، و اناالمحسن و هذالحسن...

اليت بعزتی ان لا ياتينی احد مثقال ذرة من خردل من بغض احدهم الا ادخله ناری، ولا ابالی يا آدم، هولاء صفوتی بهم انجيهم و بهم اهلكهم فاذا كان للك الی حاجة فبهولاء توسل»

«رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هنگامی كه خدای تعالی حضرت آدم ابوالبشر را آفريد و از روح خود در او بدميد، آدمعليه‌السلام به جانب راست عرش نظر افكند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و ركوع مشاهده كرد، عرض كرد:

خدايا قبل از آفريدن من، كسی را از خاك خلق كرده ای؟ خطاب آمد: نه، نيافريده ام.

عرض كرد: پس اين پنج شبح كه آنها را در هيئت و صورت همانند خود می بينم چه كسانی هستند؟ خدای تعالی فرمود:

اين پنج تن: از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمی آفريدم، نامهای آنان را از اسامی خود مشتق كرده ام (يعنی من خود، آنها را نامگذاری كرده ام) اگر اين پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را می آفريدم، نه عرش و كرسی، نه آسمان و زمين را خلق می كردم، و نه فرشتگان و انس و جن را...

منم «محمود» و اين «محمد» است، منم «عالی» و اين «علی» است، منم «فاطر» و اين «فاطمه» است، منم «احسان» و اين «حسن» است، و منم «محسن» و اين «حسين» است.

به عزتم سوگند، هر بشری به مقدار ذره بسيار كوچكی، كينه و دشمنی آنها را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ می افكنم، يا آدم،... اين پنج تن، برگزيدگان منند، و نجات و هلاك هر كس وابسته به حب و بغضی است كه نسبت به آنها دارد. يا آدم، هر وقت از من حاجتی می خواهی، به آنان توسل كن.

ابو هريره می گويد، پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در ادامه سخن فرمود: «نحن سفينه النجاة، من تعلق بها نجی، و من حاد عنها هلك، فمن كان له الی الله حاجت فليسئل بنا اهل البيت »

«ما (پنج تن) كشتی نجاتيم، هر كس با ما باشد، نجات يابد، و هر كس كه از ما روگردان شود، هلاك گردد. پس هر كس حاجتی از خدا می خواهد پس به وسيله ما اهل بيت از حضرت حق تبارك و تعالی مسئلت نمايد».

اين روايت را «شيخ الاسلام حموينی» در «فرائد» - «حافظ خوارزمی» در «مناقب» - و چند تن ديگر از دانشمندان اهل سنت نقل كرده اند، همچنين دانشمندان بزرگ شيعه اين حديث شريف را روايت نموده اند، و با بررسی آن، به طور خلاصه، می توان به شش مطلب، و يا شش منقبت پی برد، كه هر يك از پنج تن در آن مناقب و فضائل، به طور يك نواخت و همرديف، مشترك هستند.

مطلب اول: خلقت پنج تن و انوار آنان قبل از آفرينش آدم بوده است، و غير از روايت مذكور احاديث بسياری نيز از فريقين (شيعه و سنی) در اين باره وارد شده است.

از حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، نسبت به مدت زمانی كه پنج تن، قبل از آدم بوجود آمده اند رواياتی منقول است كه در برخی ٢٠٠٠ سال و در بعضی به طور مختلف ذكر گرديده است كه گمان می رود - اين ارقام تقريبی است نه قطعی.

مطلب دوم: پنج تن سبب و علت آفرينش جهان بوده اند.

مطلب سوم: اسامی آنها از نامهای خدای تعالی مشتق شده است.

مطلب چهارم: جزای دشمنی و كينه توزی نسبت به آنان، سوختن در آتش قهر الهی است.

مطلب پنجم: پنج تن، برگزيدگان حضرت حق تبارك و تعالی هستند، و هلاك و نجات هر بشری، وابسته به حب و بغضی است كه نسبت به آنها دارد.

مطلب ششم: هنگام حاجت خواستن از خدای تعالی بايد آنها را وسيله استجابت دعا قرار داد و به آنها متوسل شد.

با توجه به اين شش مطلب كه بيان شد، اگر اشخاصی واجد اين شش منقبت بوده باشند، می توان معتقد بود و يقين كرد كه آنها يك بشر عادی نيستند، افرادی كه خدای تعالی از همان ابتدای خلقت به آدم ابوالبشر معرفی و نشان داده است كه علت خلقت تو و اولاد تو اينها هستند، اگر حاجتی داری بايد به در خانه اينان بروی، اينها برگزيدگان من اند، من خود اينها را نامگذاری كرده ام.

بنابر آنچه گفته شد، پنج تن در شش منقبت مذكور هيچ فرقی با يكديگر ندارند و در اين مورد هيچ تفاوتی ميان پيغمبر اكرم، علی، و حسنينعليهم‌السلام با حضرت صديقه سلام الله عليها وجود ندارد، همه در اين مناقب يك نواخت، هم رتبه، و هم درجه اند.

اگر چه از جهات و اعتبارات ديگر ممكن است قائل به فضليت و برتری برخی بر بعضی باشيم، مثلا پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منصبی دارد كه ديگران ندارند.

اگر درشان پنج تن به جز اين شش منقبت نبود، همرديف بودن آنها در اين مناقب نشان می دهد كه هر يك از پنج تن، از همه پيامبران، از همه صديقين، از آدم تا خاتم خلاصه از جميع مخلوقات خدای تبارك و تعالی افضل و برترند.

زيرا اگر آنها آفريده نمی شدند، اين خوان رحمت، و اين سفره خلقت گسترده نمی شد هر كس كه به عالم هستی پا نهاده است (يعنی هر بزرگی، هر شريفی، هر نبيی، هر وصيی، هر خليفه ای، هر امامی، هر عالمی كه به وجود آمده است) در حقيقت كنار سفره رحمت آنها نشسته، و از نعمت وجودشان برخوردار گشته، و نان خور و پرورش يافته و عائله رحمت و بركت وجود پنج تن بوده است، از اين جهت است كه حضرت سجاد سلام الله عليها در يكی از ادعيه شريفه اش كه ائمه را معرفی می كند، می فرمايد:

«نحن رحمة من استرحمك، و غوث من استغاث بك »

«مائيم رحمتی كه مردم از تو می طلبند، مائيم غوث و پناه كسی كه از تو پناه می جويد» آری، آنان در پيش آمدها پناه، و در طلب حوائج ملجا همه مردمند، اغلب انبيا (از آدم تا خاتم) در هنگام مشكلات و طلب حاجت به آنان متوسل شده اند و از آبرومندی آنها در نزد خدا، حاجت روا گشته اند، آنها محترمند، معظمند، معززند، علت خلقتند برگزيدگان خدا هستند، و با توجه به اينكه پنج تن در مناقب گفته شده، همدرجه و همرديف هستند، حضرت صديقه سلام الله عليها نيز در اين مورد كوچكترين فرقی با پدر بزرگوارش نداشته است.

موضوع دوم

موضوع دوم از فضائل مشترك اينكه نام پنج تن بر ساق عرش و بر در بهشت نوشته شده است و آن موجودات مقدس به همه فرشتگان معرفی شده اند و ملائك آنها را ديده و شناخته اند.

«ابن عباس» از رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل می كند كه حضرت فرمود:

«ليلة عرج بی الی السماء رايت علی باب الجنة مكتوبا: لا اله الاالله، محمد رسول الله، علی حبيب الله. الحسن والحسين صفوة الله، فاطمة خيرة الله، علی مبغضيهم لعة الله » در شب معراجم به سوی آسمان، اين كلمات را ديدم كه بر در بشهت نوشته شده بود:

نيست خدائی جز خدای بی همتا، «محمد» پيامبر خداست، «علی» محبوب خداس «فاطمه» و «حسن» و «حسين» برگزيدگان خدا هستند، لعنت خدا بر كسانيكه كينه و دشمنی آنان را دارند.»

اين روايت را جمعی از علمای شيعه، و از رجال عامه (سنی)، «خطيب بغدادی» در تاريخش - «ابن عسا كرد» در تاريخش - «حافظ گنجی» در كتاب كفايه اش‍ - «حافظ خوارزمی» در كتاب مناقبش - «بدخشانی» در مفتاح النجاتش - و جماعتی ديگر از دانشمندان نقل كرده اند.

درباره «فاطمه خيرة الله» حديث ديگری «حافظ عاصمی» در كتاب «زين الفتی» آورده است كه پيغمبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خطاب به اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود:

«ان الله عزوجل اشرف علی الدنيا فاختارنی منها علی رجال العالمين، ثم اطلع الثانية فاختارك علی رجال العالمين بعدی، ثم اطلع الثالثة فاختار الائمة من ولدك علی رجال العالمين، ثم اطلع الرابعة فاختار فاطمه علی نساء العالمين »

«خدای تبارك و تعالی به دنيا (يعنی جميع بشر) نظری افكند و از همه مردان عالم مرا انتخاب كرد، آنگاه بار دوم نظر فرمود و از جميع مردان جهان ترا برگزيد، و بار سوم ائمه ای كه از فرزندان تو هستند انتخاب فرمود، سپس بار چهارم از جميع زنهای عالم، «فاطمه» را برگزيد.»

به طرق متعدد از حضرت صادق سلام الله عليه درباره اين روايت سؤال شده است كه آيا مراد از جمله «علی نساءالعالمين» چيست؟ حضرت فرمود: يعنی «فاطمه» بانوی بانوان جهان از اولين و آخرين می باشد.

راوی گويد كه سؤ ال شد: آيا در زمان خودش؟ حضرت فرمود: بانوی بانوان در عصر خودش حضرت مريمعليه‌السلام بود، ولی فاطمهعليه‌السلام سيده زنان جهان و مهين بانوی عالم است از اولين و آخرين.

در نتيجه حديث مذكور به ما می آموزد كه چهارده معصومعليه‌السلام برگزيدگان خدا هستند و در اين مقام، همدرجه و يكسان می باشند.

روايت ديگری از حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده است كه می فرمايد:

«لما خلق الله تعالی آدم و عطس، فاستوی جالسا، قالت الملائكه يرحمك الله يا ابا محمد »

هنگامی كه خدای تعالی آدمعليه‌السلام را آفريد، حضرت آدم عطسه كرد و نشست، فرشتگان به او گفتند: رحمت خدا بر تو باد ای «پدر محمد» ادامه حديث از پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنين است:

«فرخ راسه فاذا هو مكتوب علی ساق العرش: لا اله الاالله، محمد رسول الله، علی حب الله، والحسن والحسين صفوة الله، فاطمة خيرة الله ».

«حضرت آدم هنگامی كه مباركش را بلند كرد، اين كلمات را مشاهده كرد كه بر ساق عرش نوشته شده است: «نيست خدائی جز خدای بی همتا، محمد پيامبر خداست، علی محبوب خداست، حسن و حسين و فاطمه برگزيدگان خدا هستند»

به اين ترتيب به آدمعليه‌السلام آموخته شد كه اين پنج تن انتخاب شده از جانب خدا هستند و، فرشتگان نيز به هرسو می نگريستند، نام مبارك پنج تن را مشاهده می كردند.

اين هم منقبتی است كه هر يك از پنج تن به طور يكسان در اين رتبه مشتركند.

موضوع سوم

سومين منقبتی كه حضرت صديقه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش اشتراك دارد منور بودن بهشت است با تصوير او.

«انس» از حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت می كند كه آن حضرت فرمود:

«ان آدم صلوات الله عليه نظر فی الجنتة فلم ير صورت مثل صورته فقال: الهی ليس فی الجنة صورة مثل صورتی؟ فاخبره الله تعالی و اشار الی جنة الفردوس فرای قصرا من ياقوته بيضاء فد خلها فرای خمس صور مكتوب علی كل صورة اسمها: انا محمود و هذا «احمد»، انا الاعلی و هذا «علی»، انا الفاطر و هذه «فاطمه»، انا المحسن و هذا «حسن»، انا ذوالاحسان و هذا «حسين».» «حضرت آدمعليه‌السلام چون در بهشت به هر سو نگريست و صورتی را به شكل و قيافه خود نيافت، عرض كرد: خدايا، صورتی نظير چهره من نيافريده ای؟

خدای متعال او را متوجه بهشت فردوس كرد و حضرت آدمعليه‌السلام در آنجا قصری از ياقوت سفيد ديد و هنگامی كه وارد آن قصر شد، پنج تصوير مشاهده كرد كه اسامی هر يك از آنها نيز به اين شرح نوشته شده بود.

من محمودم و اين «احمد» است، من اعلی هستم و اين «علی» است، من فاطرم و اين «فاطمه» است، من محسنم و اين «حسن» است من ذوالاحسانم و اين «حسين» است.

حديث ديگری در همين موضوع «شيخ عبدالرحمان صفوری» در «نزهت المجالس»، و «مولامحمد مبين» در «معارج النبوة» از حضرت صادق سلام الله عليه روايت می كند كه آن حضرت فرمود:

«كان آدم و حواء جالسين فجائهما جبرئيل و اتی بهما الی قصر من ذهب و فضة شرفاته من زمرد اخضر فيه سرير من ياقوتة حمراء و علی السرير قبة من نور فيها صورة علی راسها تاج، و فی اذنيها قرطان من لولو، و فی عنقها طرق من نور، فتعجبوا من نورها حتی ان آدم نسی حسن حواء فقال: ما هذه الصورة؟

قال جبرئيل: «فاطمه»، و التاج ابوها، و الطوق زوجها، و القرطان، الحسن والحسين، فرفع آدم راسه الی القبة فوجد خمسة اسماء مكتوبة من نور: انا المحمود و هذا «محمد»، و انا الاعلی و هذا «علی» و ان االفاطر و هذه «فاطمة»، و انا المحسن و هذا «الحسن»، و منی الاحسان و هذا «الحسين» فقال جبرئيل: يا آدم احفظ هذه الاسماءفانك تحتاج اليها، فلما هبط آدم بكی ثلاثمائة عام ثم دعا بهذه الاسماء و قال يا رب: بحق محمد وعلی، و فاطمة، والحسن والحسين، يا محمود يا اعلی، يا فاطر يا محسن اغفرلی و تقبل توبتی، فاوحی الله اليه يا آدم لوسئلتنی فی جميع ذريتك لغفرت لهم»

«آدمعليه‌السلام و حوا، در كنار هم نشسته بودند كه جبرئيل بنزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصری از طلا برد، در آنجا تختی از ياقوت قرمز بود و بالای آن تخت قبه ای بود نور افشان، و در ميان آن قبه چهره ای غرقه در نور، كه تاجی بر سر نهاده و دو گوشوار از لولو در گوشش، و گردن بندی از نور بر گردنش آويخته بود. هر دو از نورانيت حيرت انگيز آن تمثال در شگفت شدند به حدی كه حضرت آدمعليه‌السلام زيبائی همسرش حواء را فراموش نمود (زيرا شاهد يك زيبائی بی سابقه و حسن بی نظيری بود) لذا روی به جبرئيل كرد و پرسيد اين صورت كيست؟ جبرئيل گفت: اين فاطمه است، و آن تاجش احمدنما، گردن بندش حيدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسين اوست. آنگاه حضرت آدمعليه‌السلام سر خويش را به سوی قبه نور بلند كرد، و در آنجا اين پنج اسم را با خط نور نوشته ديد:

من محمودم و اين «محمد» است، من اعلی هستم و اين «علی» است، من فاطرم و اين «فاطمه» است، من محسنم و اين «حسن» است، و احسان از من است و اين «حسين» است»

پس از قرائت اين نامها جبرئيل گفت: يا آدم، اين نامها را به خاطر بسپار كه بعدها يقينا به آنها نيازمند می شوی، و آن اسماء مشكل گشای تو خواهند بود.

بعد از آنكه حضرت آدم مرتكب آن ترك اولی شد و در نتيجه بر زمين فرود آمد، بعد از ٣٠٠ سال اشك ريختن (بياد آن نامهای مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارك دعائی ترتيب داد و به پيشگاه خدای متعال چنين معروض داشت:

پروردگارا به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسين، يا محمود، يا اعلی، و يا محسن، يا فاطر از خطای من در گذر و توبه مرا قبول فرما. در آن هنگام از جانب خدای تعالی خطاب آمد كه يا آدم اگر (در آن حال دعا) در خواست می كردی كه گناهان همه فرزندانت را بيامرزم همه آنها را می بخشيدم.

آری برای خدای متعال هرگز سنگينی ندارد كه از بركت اين دعا جميع گناهان ما را نيز ببخشد، لذا جا دارد كه ما نيز بگوئيم:

«يا رب بحق محمد، و علی، و فاطمه، والحسن والحسين، يا محمود يا اعلی يا فاطر يا محسن اغفرلنا و تقبل توبتنا » حديث مفصل ديگی جناب سلمان نقل می كند كه حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«خدای تعالی از اسامی خودش نامهای ما را مشتق فرموده است: خدا محمود است و من محمدم، خدای اعلی است و نام برادرم علی است، خدا فاطر است و اسم دخترم فاطمه است، خدا محسن است و نام دو فرزند من حسن و حسين است.»

«اين روايت را نطنزی» در «خصائص علويه»، و عده ای ديگر از دانشمندان بزرگ شيعه و سنی نقل فرموده اند، و اگر به جز اين روايت، حديث ديگری در دست ما نباشد از همين خبر، مطالب مهمی را می توان استفاده كرد، و با توجه به اين كه بعد از سيصد سال اشك ريختن، در هنگام درماندگی و احتياج، اين نامهای مقدس مشكل گشا و نجات بخش آدم ابوالبشر بوده اند، كاملا واضح است كه تمام فرزندان آدم در سختی ها نيازمند آنان بوده و در طلب حاجت و رفع گرفتاريها با توسل به اين اسماء مبارك كامروا خواهند بود.

موضوع چهارم

چهارمين منقبتی كه وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش مشترك است، در اهتاء و اقتداء و تمسك است يعنی هدايت يافتن و پيروی كردن مردم از آنان و در موقع نياز، متوسل شدن به آنها.

«انس» روايت می كند:

«صلی بنا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صلوة الفجر فلما انقتل من الصلوة اقبل علينا بوجهه الكريم، فقال: معاشر المسلمين، من افتقد الشمس فليستمسك بالقمر، و من افتقد القمر فليستمسك بالزهرة، و من افتقد الزهرة، فليستمسك بالفرقدين. فقيل: يا رسول الله، ما الشمس و القمرو هها الزهرة و ما الفر قدان؟ فقال: انا الشمس و علی القمر... و كتاب الله لا يفترقان حتی يردا علی الحوض»

«روزی پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با ما نماز صبح بجای آورد، و پس از فراغت از نماز روی مباركش را به سوی ما گردانيد: و فرمود: ای جماعت مسلمانان، هر كس كه آفتاب را از دست بدهد، پس بايد به ماه تمسك جويد، و در فقدان ماه دست به دامان زهره شود، و اگر زهره را نيابد، به دو ستاره (فرقدان) پناه آورد. از پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سؤال شد كه يا رسول الله مقصود از آفتاب و ماه و زهره و (فرقدان) دو ستاره نور افشان چيست؟ فرمود: من آفتابم، علی ماه، و فاطمه زهره است و دو ستاره حسنين اند. آنان به كتاب خدا دو دستاويز بشرند و همواره بهم پيوسته اند و هرگز از يكديگر جدا نمی شوند تا در كنار حوض (كوثر) به من ملحق شوند.

روايت ديگری را «ابو اسحق ثعلبی» در «عرايس» - و «نطنزی» در «خصايص علويه» نقل كرده اند كه حضرت رسولصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«اطلبوا الشمس، فاذا غابت، فاطلبوا القمر، و اذا غاب القمر، فاطلبوا الزهره، و اذا غابت الزهره، فاطلبوا الفرقدين، قلنا يا رسول الله، ما الشمس؟ قال انا، قلنا من القمر؟ قال علی، قلنا فمن الزهره؟ قال فاطمه، قلنا فمن فرقدان؟ قال الحسن والحسين»

«آفتاب را بيابيد، و اگر آفتاب غروب كرد، ماه را طلب كنيد. در صورتيكه ماه از نظرها پنهان شد، زهره را بطلبيد، و اگر زهره ناپديد شد، دو ستاره (فرقدين) را بجوئيد.

سؤ ال شد يا رسول الله مقصود از شمس و قمر و زهره فرقدين چه كسانی هستند؟

فرمود: من آفتابم، علی ماه، و فاطمه زهره است، و حسن و حسين دو ستاره (فرقدان).

اين روايت را صاحب «روضة الصفا» و «حبيب السير» با عبارات ديگر از «جابربن عبدالله» نقل كرده است كه حضرت رسولصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«اهتدوا بالشمس، فاذا غابت الشمس، فاهتدوا بالقمر، و اذا غاب القمر فاهتدوا بالزهره، و اذا غاب فاهتدوا بالفرقدين، فقيل يا رسول الله من الشمس؟ قال انا. من القمر؟ علی بن ابيطالب، من الزهرة؟ الزهراء سلام الله عليها، والفرقدان هما الحسنان»

اين روايت را جمعی از دانشمندان شيعه نيز از «جابر بن عبدالله» نقل كرده اند. «صدوق» رحمت الله عليه نيز در «معانی الاخبار» اين حديث را ذكر نموده اند است با اين تفاوت كه بجای كلمه «اهتدوا» كلمه «اقتدوا» آورده است، و در تمام ای روايات كه از شيعه و سنی منقول است گفتار پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با جمله «كتاب خدا با عترت من بهم پيوسته است و هرگز از يكديگر جدا نمی شوند، تا در كنار حوض (كوثر) به من ملحق شوند» خاتمه می يابد و خود با اين مطلب، موضوع بسيار فوق العاده و مهمی است.

از روايات مذكور كاملا روشن است كه حضرت صديقه سلام الله عليها در مراتب و مناقب گفت شده، رديف رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، اميرالمؤ منينعليه‌السلام و حسينعليه‌السلام است و در مقام تمسك، اهتداء، و اقتداء همانند آنها می باشد، و اگر در ولايت عصمت نظير پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، علیعليه‌السلام ، و حسنينعليه‌السلام نبود، امر هدايت يافتن، و پيروی مردم از او، و توسل هر بشری در مشكلات به او، كاری بيهوده و گزاف می بود. حضرت زهراعليه‌السلام يكی از ذخائری است كه حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بعد از خود باقی گذاشته است و در اين باره می فرمايد:

«انی مخلف فيكم الثقلين كتاب الله و عترتی »

«من در ميان شما دو وزنه سنگين باقی می گذارم، كتاب خدا و خاندان من» و حضرت صديقه سلام الله عليها يك تن از عترت پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و زهره ای است كه در مدار عصمت و ولايت، با شمس و قمر و فردين همرتبه و همدرجه است اگر چه نور شمس و قمر بر نور زهره غلبه دارد، و با وجود خورشيد و ماه نمی توان نور زهره را مشاهده كرد، و گوئی پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (با تقدم و تاءخر اسامی پنج تن در همه روايات و با ترتيب مشخص و معين) می خواهد بيان فرمايد كه اميرالمؤ منينعليه‌السلام از زهراء افضل است، و مقام زهراء تالی و بلافاصله بعد از اميرالمومينعليه‌السلام است و اگر چنين نبود، شايسته بود كه اول نام حضرت زهراعليه‌السلام ذكر شود.

ترتيب اسماء پنج تن، در آسمانها، در عرش، در كرسی، در جنت و در ساير مواقف كه نوشته شده يا مورد خطاب خدائی بوده اند به همين ترتيب و به همين سبك (نسق) بوده است.

رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در هر جا كه سخن از پنج تنعليه‌السلام است، ابتدا نام خودش را ذكر می كند، بعد اميرالمؤ منينعليه‌السلام و سپس حضرت صديقهعليه‌السلام را، و در تمام اخبار و احاديث اين ترتيب اسماء مراعات شده است، لذا معلوم می شود كه مقام حضرت زهراء سلام الله عليها تالی و (بلافاصله) بعد از اميرالمؤ منينعليه‌السلام است، اگر چه، پنج تنعليه‌السلام در منال و فضائل و مطالبی كه گفته شد، همرديف، همدرجه و يكسانند، با وجود اين مقام آنان در مراتب و مدراج ديگر ممكن است با هم اختلاف داشته باشد، ولی آنچه محققا از ترتيب اسامی آنها در كلام پيامبر می توان استفاده كرد، اين است كه رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دارای عاليترين مقام، و اميرالمؤ منينعليه‌السلام پس از پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و حضرت زهرا سلام الله عليها بعد از او، حسنينعليه‌السلام پس از فاطمهعليه‌السلام ، صاحب والاترين مقام در جهان آفرينش هستند.

و ما اين مطلب را نيز ثابت خواهيم كرد كه حضرت زهرا سلام الله عليها از يازده امام ديگر افضل تر و برتر می باشد، و اگر جز اين يك منقبت، فضيلت ديگری درشان او نبود، همين برای اثبات مقام ولايت آن حضرت كافی بود. پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای امت خود، همزمان و مكان، در زمينه های علمی، عملی، تمسكی، اقتدائی، و اهتدائی و.... جوابگوی جميع نيازهای بشری باشند.

حضرت صديقه سلام الله عليها در تمام شئون مذكور سهيم و مشترك است، به عبارت ديگر چنان كه علی بن ابيطالبعليه‌السلام مقتدای ما، هادی ما، رهنمای ما، و ولی ماست، عينا حضرت زهرا سلام الله عليها نيز همانگون است، نه تنها برای ما مسلمانان، بلكه برای جميع بشر از اولين و آخرين.