فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)0%

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) نویسنده:
محقق: حبیب چایچیان
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

نویسنده: علامه امينى (ره)
محقق: حبیب چایچیان
گروه:

مشاهدات: 11697
دانلود: 2938

توضیحات:

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 47 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11697 / دانلود: 2938
اندازه اندازه اندازه
فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)

نویسنده:
فارسی

موضوع چهاردهم

منقبت چهاردهم مقام ركوب (سواره بودن) در روز قيامت، در بهشت، و در هنگام سير در مواقف ديگر است، كه حضرت زهرا سلام الله عليها با پدر بزرگوارش و اميرالمؤ منينعليه‌السلام و حسنينعليه‌السلام اشتراك دارد، و هيچ زنی در عالم، از اولين و آخرين، دارای اين مقام نيست، فاطمهعليها‌السلام در اين رتبه نيز بين بانوان جهان بی همتاست، تنها اوست كه سواره وارد عرصه محشر می شود، فرق او با زنهای ديگر، بلكه با جميع انبياء و مرسلين است.

«بريده» از پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت می كند كه آن حضرت فرمود:

«يبعث الله ناقة صالح، فيشرب من لبنها هو و من آمن به من قومه ولی حوض كما بين عدن الی عمان، اكوابه عدد نجوم السماء فيستقی الانبياء »

«خدای تعالی ناقه حضرت صالحعليه‌السلام را در روز رستاخيز بر می انگيزد، پس حضرت صالحعليه‌السلام و ايمان آورندگان به او از شير آن شتر می نوشند و سيراب می شوند، ليكن مرا حوضی است به پهنای عدن و تا عمان، كه تعداد جامهای آن به شمار ستارگان آسمانی است، و من، انبيا را سيراب می كنم»

و در ادامه سخن پيامبر اكرم چنين می فرمايد:

«و يبعث الله صالحا علی ناقته، قال معاذ: يا رسول الله، و انت علی العضباء؟ قال لا، انا علی البراق، خصنی الله به من بين الانبياء... و قال: فاطمة ابنتی علی العضباء »

خدای تعالی «در روز حشر، صالحعليه‌السلام را سوار بر ناقه اش بر می انگيزد، «معاذ» از پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيد يا رسول الله آيا شما نيز سوار بر (شتر) عضباء به محشر وارد می شويد، آن حضرت در جواب فرمود: نه، مركب اختصاصی من «براق» است، كه خدای تعالی مرا در ميان انبياء به اين مركب مخصوص گردانيده است، و «عضباء» مركب مخصوص دخترم فاطمهعليه‌السلام است.»

اين روايت را «حافظ ابن عساكر» در تاريخش ذكر كرده است و علماء شيعه نيز آن را نقل كرده اند. «عضباء» نام شتری است كه هر وقت علیعليه‌السلام از جانب پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برای تبليغ اسلام ماءموريت داشت بر آن سوار می شد، چنانكه جهت قرائت سوره برائت (توبه) در برابر كفاره نيز علیعليه‌السلام بر اين مركب مخصوص سوار بود.

«كثير ابن مره حضرمی» گويد، از حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيدم كه فرمود:

«حوضی اشرب منه يوم القيامة و من آمن بی، و من استسقانی من الانبياء و تبعث ناقة ثمود الصالح، فيحتلبها فيشرب من لبنها هو والذين آمنوا معه من قومه ثم يركيها من عند قره، حتی توافی به المحشر، فقال معاذ: اذا تركب العضباء يا رسول الله، قال لا، تركبها ابنتی زهراء و انا علی البراق، اختصصت به من دون الانبياء»

«در روز قيامت مرا حوضی است كه من و هر كس كه به من ايمان آورده است از آن سيراب می شويم، و از پيامبران نيز آنكه بخواهد سيراب می گردد، در آن روز، ناقه ثمود برای صالحعليه‌السلام برانگيخته می شود، صالحعليه‌السلام و آنان كه از قومش به او ايمان آورده اند از شير آن شتر می نوشند، سپس صالحعليه‌السلام در كنار قبرش بر آن ناقه سوار می شود و به صحنه محشر می آيد.

«معاذ» عرض كر: يا رسول الله آيا در آن هنگام شما هم برشتر «عضباء» سوار می شويد؟ فرمود: نه، «عضباء» مركب دخترم فاطمه است، و مركب من «براق» است كه در ميان انبياء به آن اختصاص يافته ام.

«ابوهريره» می گويد شنيدم از پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود:

«تبعث الانبياء يوم القيامة علی الدواب و يبعث صالح علی ناقته، و ابعث علی البراق »

«و تبعث فاطمة امامی علی العضباء، و يبعث ابنی فاطمه الحسن والحسين علی ناقتين

«و علی ابن ابيطالب علی ناقتی »

«در روز قيامت انبياءعليه‌السلام سوار بر مركبها هستند، و صالحعليه‌السلام سوار با ناقه اش مبعوث می شود، و من نيز بر «براق» و فاطمهعليه‌السلام در پيشاپيش من بر «عضباء» و دو فرزند فاطمه، حسنعليه‌السلام و حسينعليه‌السلام بر دو ناقه ديگر، و علی ابن ابيطالبعليه‌السلام بر ناقه مخصوص من، همگی سوار مبعوث می شويم».

مركب انبياء (چنان كه را روايات استفاده می شود) از مركبهای عمومی بهشتی است نه اختصاصی، و با توجه به روايت قبل، كه پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمايد سواره مبعوث شدن در روز قيامت بين انبياءعليه‌السلام مخصوص من است، در حشر سواره بودن بعد از آن حضرت، مخصوص اميرالمؤ منينعليه‌السلام و فاطمهعليه‌السلام و حسنين سلام الله عليهما می باشد.

در تمام مواقف، آنجا كه از مسير پنج تن سخن رفته است، رديف و ترتيب حركت چنين است: فاطمهعليه‌السلام از همه جلوتر، و رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پشتر سر فاطمهعليه‌السلام ، و اميرالمؤ منينعليه‌السلام بعد از پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، حسنين پشت سر آنان هستند، حتی ورود پنج تنعليهم‌السلام به بهشت نيز به همين ترتيب است.

دانشمندانی كه اين روايت «ابوهريره» را نقل كرده اند عبارتند از: محب الذين طبری در «ذخاير العقبی» - حاكم در «مستدرك» كه صحت آنرا بررسی و تأييد كرده است - «ابن عساكر» در تاريخش - «خطيب» در تاريخش - «سيوطی» ضمن نقل اين حديث از «ابوالشيخ» و «حاكم» و «خطيب» و «ابن عساكر» چنين نتيجه می گيرد كه اين روايت آن احاديثی را كه از طريق شيعه درباره پيشگام بودن فاطمهعليه‌السلام در هنگام سير پنج تن نقل شده است، تأييد می كند، «حافظ سيوطی» با ذكر اسناد و مدارك در كتاب «جمع الجوامع» آورده است كه حضرت رسولصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

«اول شخص يدخل الجنه فاطمة بنت محمد »

«اولی كسی كه به بهشت وارد می شود فاطمه دختر محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است»

و در حديث ديگر:

«ان اول من يدخل الجنة: انا، و علی، وفاطمة، والحسن والحسين »

«ما پنج تن قبل از همه كس به بهشت وارد می شويم»

از اين دسته اخبار، و احاديث ديگری كه در اين موضوع از پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وارد است، معلوم می شود كه فاطمهعليها‌السلام دارای مركبهائی است مخصوص به خود، كه گاهی از نور، گاهی از ياقوت، و گاهی از زمرد است، و يكی از مركبهای آن حضرت نيز «عضباء» است.

فاطمه سلام الله عليها هنگام سير در مواقف متعدد، مركبهای مختلفی دارد، موقع ورود به محشر، هنگام داخل شدن به بهشت، وقت سير در جنت، و مراحل ديگر در موقفی سوار بر مركب مخصوص می باشد، و اينكه در احاديثمركبهای آن حضرت را متنوع ذكر كرده اند، به سبب همين تعداد مواقف و منازل است. اين منقبت فاطمه سلام الله عليها كه در ميان جميع زنان، از اولين و آخرين، تنها بانوئی است كه سوار بر مركب محشور دارد، خود برهان روشن و قاطعی است كه آن حضرت دارای مقام شامخ ولايت بوده، و از شئون همين رتبه والاست كه جميع زنان عالم در محشر پياده اند، و او كه ولية الله است، سوار بر مركب مخصوص به خود.

موضوع پانزدهم

دليل ديگری كه «ولية الله» بودن حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها را اثبات می كند، استقلال اوست در موضوع صلوات فرستادن بر آن حضرت و كيفيت زيارتش، كه همانند صلوات بر پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤ منينعليه‌السلام و حسنينعليه‌السلام و زيارات آنان است، يعنی همانگونه كه به صلوات بر آن چهار وجود مقدس و زيارتشان امر شده است، نسبت به حضرت زهراعليه‌السلام نيز در اين موارد، همگان مامور، و ماجورند.

فاطمهعليها‌السلام كه مشمول آيه تطهير و از اهل بيت پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يعنی آل محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كيفيت صلوات بر او را رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بصراحت چنين بيان داشته است:

«لا تصلوا علی صلوة بتراء، ان تصلوا علی و تكستوا عن آلی»

«بر من صلوات بريده شده (ناقص) نفرستيد، سول شد يا رسول اللهصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صلوات بريده شده چيست؟» «فرمود: اينكه بر من صلوات بفرستيد ولی در باره «آل من» ساكت باشيد.»

صلواتی كه شامل علی، فاطمه و حسنينعليهم‌السلام نباشد، مقطوع و بريده، و مورد قبول خدا و رسولش نمی باشد، لذا حضرت صديقه زهراعليه‌السلام همرديف و برابر افرادی است كه جميع مسلمين با ايمان جهان (از شيعه و سنی) هر شبانه روز در تشهد نمازهای پنجگانه بر او درود می فرستند، و او در اين مقام، همتای محمد بن عبداللهصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و علیعليه‌السلام ، و حسنينعليه‌السلام است و همين لزوم صلوات بر فاطمه عليهالسلام در هنگام اقامه نماز، يك منقبت و فضيلت ساده نيست، بلكه نشانگر مرتبه اعلی و منصب والای آن حضرت است كه اينچنين در جنب صاحبان رسالت و امامت قرار گرفته است، و بدون ترديد بايد فاطمهعليه‌السلام خود «ولية الله» و دارای مقام ولايت بوده باشد، تا همرديف و همتای اولياء خدا، مورد خضوع و مشمول صلوات و درود جميع مومنين جهان در هر زمان و مكان باشد.

پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمايد:

«من صلی عليك يا فاطمة غفرالله له والحقه حيث كنت من الجنة »

«يا فاطمه هر كس بر تو صلوات فرستد، خدای تعالی از او در گذرد، و او را در بهشت به من ملحق گرداند.»

چنان كه در موضوعهای قبلی مشروحا بيان شد، مقصود از تعبيرات (همدرجه شدن با رسول اللهصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) يا (ملحق شدن به پيامبر اكرم در بهشت) و يا (همسايه بودن با آن حضرت) كه در روايات مكرر بكار رفته است، جمع شدن جميع مؤ منين در مرتبه (درجة الايمان) است كه جامع تمام آن كسانی است كه با عقايد درست، و با ايمان به آنچه از رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ما رسيده است، از جهان رفته اند. در آن درجه همه مؤ منين يكسانند و در كنار هم، ولی جای هيچگونه ترديدی نيست كه مراتب و درجات ديگر كه شمار آنها برابر تعداد افراد بشر و بسيار متفاوت است، كاملا محفوظ بوده، و مقام هر كس مخصوص به خود او می باشد.

حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حديثی يكی از فضائل حضرت فاطمهعليه‌السلام را چنين بيان می فرمايد:

«اتانی الروح، قال ان فاطمة اذا قبضت و دفنت يسئلها الملكان فی قبرها، من ربك ؟»

«فتقول الله ربی، فيقولان فمن نبيك؟، فتقول ابی، فيقولان فمن وليك؟، فتقول هذا » «القائم علی شفير قبری علی ابن ابيطالب، الا و ازيدكم من فضلها » «جبرئيل (روح) آمد به نزد من و گفت: هنگامی كه فاطمهعليه‌السلام قبض روح می شود و دفن می گردد، دو ملك در قبر از او سؤ ال می كنند: پروردگار تو كيست؟، می فرمايد (الله) پروردگار من است. سپس می پرسند پيامبرت كيست؟، در پاسخ می فرمايد: پدرم. آنگاه سؤ ال می كنند: ولی تو كيست؟ در جواب می گويد: علی بن ابيطالبعليه‌السلام ، همين كسی كه در كنار قبرم ايستاده است.

پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در پايان سخن می فرمايد: آيا باز هم فضائل ديگر زهراعليه‌السلام را بيان كنم؟

شايد پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می خواهد بدينوسيله تذكر دهد كه فاطمهعليه‌السلام تنها كسی است در عالم، كه پدرش «رسول الله و همسرش «ولی الله» است».

در يك روايت ديگر پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمايد:

«ان الله قد و كل بها رعيلا من الملائكه، يحفظونها من بين يديها و من خلفها و عن يمينها و عن شمالها و هم معها حياتها، و عند قبرها و عند موتها يكثرون الصلوة عليها و علی ابيها و بعلها و بنيها، فمن زارنی بعد وفاتی فكانما زارنی فی حياتی، و من زار فاطمة فكانما زارنی، و من زار علی ابن ابيطالب فكانما زار فاطمه، و من زار الحسن و الحسين فكانما زار علينا، و من زار ذريتهما فكانما زارهما »

«همانا، خدای تعالی يك دسته از فرشتگان را برای محافظت فاطمهعليه‌السلام گماشته است، تا از چهار طرف نگهبان او باشند، و اين ملائك در حال حيات، و هنگام مرگ او، و كنار قبرش پيوسته در خدمت او هستند، و كارشان صلوات فرستادن بر فاطمه و پدرش و همسر و فرزندان اوست (يعنی در منطق ملائك و لسان فرشتگان، صلوات بر پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علیعليه‌السلام و حسنينعليه‌السلام همواره بايد با صلوات بر فاطمهعليها‌السلام توام باشد، و در اين منقبت نيز آن حضرت برابر و همرديف آن چهار وجود مقدس ديگر می باشد) سپس پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنين به سخن ادامه می دهد:

هر كس مرا بعد از وفاتم زيارت كند، مثل اين است كه مرا در حال حيات زيارت كرده است، و كسی كه فاطمهعليه‌السلام را زيارت كند، گوئی مرا زيارت نموده است، و هر كس علی ابن ابيطالبعليه‌السلام را زيارت نمايد مثل زيارت كردن حسنين است، و آن كسی كه زيارت كند ذرية آنان را، همانند زيارت خود آنهاست، لذا زيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را در شهر ری، بازيارت حسين بن علیعليه‌السلام در كربلا همانند دانسته اند، و اين مطلب را علماء عامه (سنی) هم عنوان كرده اند، مخصوصا موضوع صلوات بر فاطمه سلام الله عليها را.

چنان كه «سهيلی» در كتاب «روض الانف» در ذيل مطلبی می نويسد:

«و من صلی عليها فقد صلی علی ابيها »

«هر كس بر فاطمهعليه‌السلام صلوات فرستد، در حقيقت بر پدر او صلوات فرستاده است» و از اين حديث نيز ولية الله بودن حضرت زهرا سلام الله عليها استنباط می شود.

چهل منقبت

نتيجه و خلاصه آنچه در پانزده موضوع بيان داشتيم، چهل منقبت و يا چهل مطلب است كه بسياری از آنها از شئون ولايت و از خصوصيات ولی الله است، و اينكه حضرت صديقه زهرا سلام عليها در اين چهل منقبت با پدر و همسر و فرزندانش سهيم و شريك و همسان و كاملا برابر با آنها می باشد، خود حاكی از مقام والای «ولية الهی » آن حضرت است حاصل گفتار و نتيجه بحث ما، همين چهل منقبت است كه به ترتيب و بطور اختصار يك به يك اشاره می كنيم:

منقبت اول

«خلقتها قبل الناس، شان ابيها و بعلها و بنيها، و هم انوار يسبحون الله و يقد سوته و يهللونه و يكبرونه » آفرينش زهرا سلام الله عليها قبل از خلقت ديگران، همانند پدر و همسر و فرزندانش، آن انوار مقدسی كه پيش از آفرينش كليه عوالم علوی و سفلی، و خلقت بشر، در پيشگاه عرش عظمت حق تبارك و تعالی، در حال تسبيح و تقديس و تهليل و تكبير خدای يكتا بوده، و در عبادت استاد و آموزگار جبرئيل و ساير فرشتگان بوده اند.

منقبت دوم

«خلقها من نور عظمة الله تبارك و تعالی، وهی ثلث النور المقسوم بينها و بين ابيها و بعلها »

آفرينش زهرا عليها سلام از نور عظمت حضرت حق تبارك و تعالی، همان نور واحدی كه حضرت رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علی ابن ابيطالبعليه‌السلام نيز از آن آفريده شده اند، و مايه خلقت فاطمهعليها‌السلام يك سوم همان نور بوده است. و هو نور مخزون مكنون فی علی الله.

نروی نهفته در خزينه علم خدای، نور قدس، نور جلال، نور كمال، و نور كبريائی الهی.

منقبت سوم

«عليتها فی خلقه السماء والارض، و الجنة النار، و العرش و الكرسی والملائكه و الانس و الجن، شان ابيها و بعلها و بنيها »

فاطمهعليها‌السلام ، همتای پدر و همسر و فرزندانش، سبب آفرينش آسمانها و زمين، بهشت و دوزخ، عرش و كرسی و فرشتگان، و انس و جن بوده است.

وجود مقدس زهرا سلام عليها، يكی از پنج تن است، همان كسانی كه علت آفرينش جهان، و آدم و آدميان بوده اند اگر آنها نبودند انبياء و اولياء صديقين و شهداء ملك و ملكوت زمينها و آسمانها، نار و نور، بهشت و دوزخ، و ساير مخلوقات جهان بوجود نمی آمدند، اگر حضرت زهراسلام عليها نبود، اثری از آدم و اولاد آدم نبود، اگر او نبود موسیعليه‌السلام و عيسیعليه‌السلام و نوحعليه‌السلام و ابراهيمعليه‌السلام آفريده نمی شدند، اگر او نبود از اسلام و خداشناسی و توحيد خبری نبود.

منقبت چهارم

«تسميتها من عند رب العزة شان ابيها و بعلها و بنيها » نامگذاری زهراعليها‌السلام است از طرف خداوند متعال همانند اسم گذاری محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و علی و حسن و حسينعليهم‌السلام ، و همين مطلب دلالت دارد برای اينكه اين پنج نفر از خود هيچگونه اختياری ندارند، و تمام امورشان حتی انتخاب نامشان مربوط به خدای تعالی بوده و به كسی در مورد آنان اجازه دخالت داده نشده است.

حضرت محمد بن عبداللهصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هرگز مجاز نيست كه از جانب خدا فاطمه و حسن و حسينعليهم‌السلام را نامگذاری كند، همچنين در اسم گذاری علی ابن ابيطالب كه مولود كعبه و خانه زاد، خداست، پيامبر گرامیصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ابوطالب را اختياری نيست.

منقبت پنجم

«اشتقاق اسمها من اسماء الله تبارك و تعالی،شان ابيها و بعلها و بنيها »

«نام فاطمهعليه‌السلام از اسمائی خدای تبارك و تعالی مشتق شده است، همانند نام پدر و همسر و فرزندانش»

منقبت ششم

«توسل الانبيا بها و باسمائهاشان ابيها و بعلها و بنيها »

تسول انبياء است به فاطمهعليها‌السلام و نامهای او، همتای پدر و همسر و فرزندانش، و تمسك به اوست كه وسيله نجات انبياء و اوصياء و ساير افراد بشر از مشكلات بوده است.

«من امن بها فقد نجی و من لم يومن بها فقد هلك »

«هر كس كه به او ايمان آورد، همانا رستگار شد، و هر كس به او اعتقاد نداشت به تحقيق هلاك گرديد»

منقبت هفتم

«كتابه اسمها علی ساق العرش وابواب الجنة لدة ابيها و بعلها و بنيها »

نام فاطمهعليها‌السلام ، همرديف پدر و همسر و فرزندانش، بر ساق عرش و درهای بهشت نوشته شده است.

شگفتا...! اين چه مقام والائی است كه با وجود انبياء اوصياء مخلصون، و فرشتگان مقرب نام هيچ موجودی بر عرش الهی، آن پايتخت عظمت و جلال خدائی نگاشته شده است، مگر اسامی مقدس پنج تن، كه زينت بخش تمام مراكز معنوی، و عالی ترين منازل اخروی است.

منقبت هشتم

«كونها شبحا عن يمنة العرش و صورة فی الجنه، ردف اشباح ابيها و بعلها و بنيها و صورهم »

«وجود شبح زهراسلام عليها در راستای عرش الهی، و تصويرش در بهشت، همرديف اشباح و تصاوير پدر و همسر و فرزندانش»

خدای تعالی، نه تنها اسامی مقدس پنج تن زا زينت بخش عوالم بالا قرار داده است بلكه با اشباح و تصاوير نورانی آنان، عرش عظمت خويش و بهشت رحمتش را مزين فرموده، و يمين عرش برين را ميمنتی بيشتر بخشيده است.

لذا آدمعليه‌السلام هنگاميكه به عرش نظر می افكند، اشباح پنج ترين را می بيند، و چون به بهشت روی می آورد، تصاوير زيبای آنان را مشاهده می كند، و به هر جا كه می نگرد آثار جلال و جمال آن اركان خلقت منظر چشمان اوست.

منقبت نهم

«اشتراكها فی الاهتداء، والاقتداء، و التمسك بها، ردف ابيها و بعلها و بنيها »

هر فرد مسلمان و مؤ منی كه با محمدبن عبداللهصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيعت كرده، و به او ايمان آورده، و رسالت و اطاعتش را پذيرفته، و آن حضرت را پيام آور از جانب خدای خود می داند، و پيشوايانش علیعليه‌السلام و اولاد علیعليه‌السلام هستند، ناگزير حضرت زهراعليه‌السلام «وليه» او، رهنمای او، و مرجع او، و در مشكلات «همانند پدر و همسر و فرزندانش» دستاويز و پناهگاه اوست.

منقبت دهم

«اشتراكها فی العصمة، و دخولها فی آية التطهير »

اشتراك فاطمهعليها‌السلام با پيامبراكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤ منينعليه‌السلام و حسينعليه‌السلام در مقام عصمت و طهارت، كه او نيز عصمت الله و مورد خطاب آيه تطهير می باشد.

منقبت يازدهم

«كونها من الامانة المعروضة علی السموات و الارض و الجبال »

ان امانيت كه از جانب خدای تعالی بر آسمانها و زمين كوهها عرضه شد، و آنها زير بار آن امانت وزين (و مسئوليت سنگين) نرفته، و از قبولش امتناع نمودند ولی بشر آنرا پذيرا شد، همانا ولايت پنج تنعليهم‌السلام بوده است، و وجود مقدس زهراسلام الله عليها ولية الله و جزء امانت معروضه می باشد.

منقبت دوازدهم

«اشتراكها مع رسول الله فی الركنية لعلی ابن ابيطالب »

فاطمهعليه‌السلام ، در مقام ركن بودن نسبت به اميرالمؤ منينعليه‌السلام با پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همسان و همتا بوده است، و اين منقبت منحصر است به رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و صديقه زهراعليه‌السلام و مقصود از (ركنيت) در ذيل روايات مربوطه اش به طور تفصيل بيان گرديد.

منقبت سيزدهم

«اشتراكها فی تطهير مسجد رسول الله لها نظير ابيها و بعلها و بنيها »

اشتراك فاطمه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود به مسجد پيغمبراكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و پاك بودنش در هر زمان و در هر حال.

منقبت چهاردهم

«كونها محدثة كالائمة، امير المؤ منين و اولاده »

(محدثه) بودن فاطمهعليها‌السلام است، به اين معنی كه فرشتگان با او سخن می گفتند، و اين مقام شئون اميرالمؤ منينعليه‌السلام و يازده اولاد معصوم اوست، و با وجود اينكه حضرت زهراعليه‌السلام منصب امامت نداشت، هم صحبت ملائك بوده است.

منقبت پانزدهم

«اشتراكها مع اميرالمؤ منين و اولاده فی التبشير بشيعتها و محبيها »

چنانكه رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شيعيان و دوستان امير المؤمنينعليه‌السلام و يازده اولادش، مژده رستگاری داده است، در موارد بسيار به شيعيان و محبان فاطمهعليها‌السلام نيز بشارت نجات و رهائی از عذاب داده است، و اين خود از شئون مخصوص صاحبان ولايت است.

منقبت شانزدهم

«ركوبها يوم القايمة كبايها و بعلها و بنيها »

سواره محشور شدن زهراعليها‌السلام ، همانند پدر و همسر و فرزندانش.

منقبت هفدهم

رسول اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمايد: در روز قيامت من دست به دامان جبرئيل می شوم (گويا مقصود پيامبرصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين باشد كه جبرئيل نماينده خدای متعال است و من متمسك به دامان رحمت الهی هستم)، سپس در ادامه سخن چنين می فرمايد: دخترم زهراعليه‌السلام دست به دامان من، و علی ابن ابيطالب متمسك به فاطمهعليها‌السلام است، و يازده فرزندش ‍ دست به دامان علیعليه‌السلام هستند.

منقبت هجدهم

«كانت تحدث امها و هی فی بطنها، و تصبرها »

سخن گفتن فاطمهعليها‌السلام با مادرش، آنگاه كه در رحم مادر بود، و او را به شكيبائی دعوت می فرمود، و اين خود از نشانه های مقام ولايت می باشد.

منقبت نوزدهم

«تكلمها بالشهاد تين حين الولادة و بذكر امير المؤ منين و اولاده الاسباط كاالائمة »

حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها نيز همانند اميرالمؤ منينعليه‌السلام و فرزندان معصومش، در هنگام ولادت لب به شهادتين گشوده است، و اين خود از شئون مخصوص ‍ صاحبان ولايت است.

منقبت بيست

«اشتراكها مع ابيها و بعلها و بنيها فی العلم بما كان و ما يكون و ما لم يكن الی يوم القيامة »

اشتراك فاطمهعليها‌السلام با پدر و همسر و فرزندانش در علم به آنچه در گذشته واقع شده است و آنچه در آينده بوقوع خواهد پيوست، و آنچه تا روز قيامت واقع شدنی نيست و اين دانش نيز مخصوص اولياء خداست و دارا بودن چنين علمی از نشانه های مقام ولايت می باشد.

منقبت بيست و يكم

«ولادتها طاهرة مطهرة زكية، ميمونة تقية، كما يعتقد فی الائمة الاطهار »

فاطمهعليها‌السلام همانند ائمه اطهارعليه‌السلام مبارك و با طهارت و پاك و پاكيزه از مادر تولد يافته است.

منقبت بيست و دوم

«نموها فی اليوم و الشهر مثل ما جاء فی نمو الائمة الاطهار »

رشد حضرت صديقه زهراعليها‌السلام ، همسان با ائمه اطهارعليه‌السلام در هر ماه به قدر يكماه، و در هر ماه به اندازه يك سال.

ممكن است در اينجا مقصود نمو معنوی و روحی باشد نه رشد جسمانی، در هر حال و به هر معنای كه درباره ائمه اطهارعليهم‌السلام متصور است عينا در فاطمهعليها‌السلام نيز آن چنان است.

منقبت بيست و سوم

«دخول نورها حين ولدت بيوتات مكه كولاده ابيها »

هنگام ولادت فاطمهعليها‌السلام نور او تمام خانه های مكه، شرق و غرب را فرا گرفت چنان كه در تولد پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز تمام جهان از نور مباركش روشن شد، گوئی با نور افشانی اين موجود مقدس، خدای تعالی به اهل آسمان و زمين، به فرشتگان و تمام مخلوقات اعلام می فرمايد:

اينك تولد يافت، آن، بشری كه نور جهانيان از اوست، و سبب خلقت علميان و علت آفرينش تمام مخلوقات بوده است، آن وجود مقدسی كه باعث شد موجودات از ظلمات عدم به عالم نور ظهور چشم گشايند و به لباس آفرينش مزين گردند.

منقبت بيست و چهارم

«تبشير اهل السماء بعضهم فعضا كما فی رسول الله و الائمه »

در آن هنگام كه حضرت زهراسلام الله عليها از جانب خديجهعليها‌السلام ولادت يافت، فرشتگان ميلاد او را به يكديگر بشارت می دادند و تهنيت می گفتند، چنانكه در تولد پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه اطهار نيز ملائك مقدم مباركشان را به يكديگر مژده می دادند، و بايد اين چنين باشد، زيرا فاطمهعليها‌السلام يكی از اسباب آفرينش و علت العلل بوده است، و فرشتگان نيز همانند ساير موجودات در سايه خلقت او و از يمن وجودش آفريده شده اند.

منقبت بيست و پنجم

«فی وجوب حبها كحب بعلها و بينها اجرا للرسالة الخاتمه »

حب فاطمهعليها‌السلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (كه اجر رسالت خاتم الانبياء است) بر همگان واجب است حتی به رسول خداصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

پيامبر اكرمصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می فرمايد: خدای تعالی مرا به دوستی اين چهار نفر فرمان داده است: علیعليه‌السلام ، فاطمهعليه‌السلام ، حسنعليه‌السلام و حسينعليه‌السلام .

البته وجوب دوستی و محبت آنان نه به انی جهت است كه آن چهار نفر داماد و دختر و فرزندان پيامبرند بلكه رسول خدا نيز همانند ساير بندگان مؤ من، بايد معتقد و معترف به مقام ولايت فاطمهعليها‌السلام بوده و به اين امر شهادت دهد.

منقبت بيست و ششم

«اشتراكها مع ابيها و بعلها و بنيها فی درجة الوسيلة فی الجنة »

اشتراك زهراسلام الله عليها و همرديف و همدرجه بودن اوست، با پدر و همسر و فرزندانش در قبد الوسيله يا درجة الوسيله بهشت، آنجا كه پايتخت (عظمت) حضرت حق تبارك و تعالی است وجز پنج تنعليهم‌السلام از انبياء و مرسيلن و صالحين و فرشتگان مقرب كسی را به آن مقام والا راه نيست.

منقبت بيست و هفتم

«اشتراكها مع ابيها و بعلها و بنيها يوم القيامة فی قبة تحت العرش »

اشتراك فاطمهعليها‌السلام با پدر و همسر و فرزندانش در قبه ای از نور كه زير عرش بر پا می شود و جز پنج تنعليهم‌السلام كسی را به آن رتبه والا راه نيست، و اين مقام غير از «درجه الوسيه» است كه قبلا بيان شد.

منقبت بيست و هشتم

«فی الدخول الی الجنة قبل الناس مع ابيها و بعلها و بنيها و هی قبل الجميع »

ورود پنج تنعليهم‌السلام به بهشت قبل از همه، درحالی كه فاطمهعليها‌السلام در پيشاپيش پدر و همسر و فرزندانش، نخستين كسی است كه وارد بهشت می شود.

منقبت بيست و نهم

«فی انها من الكمات التی تلقيهاآدم بها ابراهيم ربه »

فاطمهعليها‌السلام يكی از كلماتی است كه حضرت آدمعليه‌السلام فراگرفت، و حضرت ابراهيم نيز با همان كلمات امتحان شد، يعنی با كلمات: محمد، علی، فاطمه، حسن، و حسينعليهم‌السلام .

منقبت سی ام

«دخولها فی اية المباهلة بين ابنائنا و انفسنا »

فاطمهعليها‌السلام يكی از افرادی است كه آيه مباهله درشان آنها نازل شده است و آن وجود مقدس، بين چهار معصوم قرار گرفته است يعنی انفسنا محمدصلی‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و علیعليه‌السلام و ابنائنا حسنعليه‌السلام و حسينعليه‌السلام .