ابواب رحمت

ابواب رحمت0%

ابواب رحمت نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

ابواب رحمت

نویسنده: آيت الله شيخ على نمازى شاهرودى
گروه:

مشاهدات: 17417
دانلود: 2362

توضیحات:

ابواب رحمت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 80 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17417 / دانلود: 2362
اندازه اندازه اندازه
ابواب رحمت

ابواب رحمت

نویسنده:
فارسی

فصل چهارم : حج ملائكه و حج حضرت آدم و انبياى كرام صلوات الله و سلامه على نبينا و آله و عليهم اجمعين

بدان كه : اول كسى كه حج كرد از اهل آسمان حضرت جبرئيلعليه‌السلام بود؛ چنانكه حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام در جواب مرد شامى فرمود.

و دو هزار سال قبل از آدمعليه‌السلام ملائكه مى آمدند و حج مى كردند؛ چنانكه حضرت صادقعليه‌السلام در روايت صحيح كافى و غير آن فرمودند.

در كتاب شريف من لا يحضر به طريق صحيح از بكير بن اعين از زراره نقل كرده كه گفت : عرض كردم خدمت امام صادقعليه‌السلام : خدا مرا فداى تو گرداند؛ مدت چهل سال است كه از شما مسائل حج را سوال مى كنم و جواب مى دهى و هنوز تمام نشده است فرمود: كعبه خانه اى است كه حج كرده مى شد قبل از آدم به دو هزار سال مى خواهى مسائل آن را در مدت چهل سال تمام كنى ؟!

بدان كه : به حسب روايات متواتره اسلام بنا شده بر پنج چيز: نماز و زكات و روزه و حج و ولايت اهل بيتعليه‌السلام م اجمعين و دين پيامبران به حسب كلام امام صادقعليه‌السلام در روايت مفصله مفضل اسلام بوده است پس پيامبرانعليهم‌السلام اين پنج عبادت را دارا بودند و ما به نحو اجمال حج پيامبران را بيان مى كنيم ان شاء الله تعالى

اما حج حضرت آدمعليه‌السلام ، به حسب كلام امام صادقعليه‌السلام در روايات كافى و روايت صحيحه تفسير قمى اين است :

جبرئيل آمد نزد حضرت آدمعليه‌السلام و او را امر كرد در روز ترويه (هشتم ذى الحجه) غسل كند و احرام ببندد و لبيك بگويد. و او را آورد در منا و شب نهم آنجا ماند.

وقتى كه صبح شد او را آورد به سوى عرفات روز عرفه ظهر كه شد، تلبيه را قطع كرد و امر كرد جبرئيل او را غسل كند. وقتى كه نماز عصر خواند، او را نگه داشت در عرفات و مشغول دعا و تضرع و گريه بود، و اعتراف به تقصير خود كرد هفت مرتبه ، درخواست كرد از خدا آمرزش و قبول توبه را هفت مرتبه

و ناميده شد عرفات براى آنكه آدمعليه‌السلام اعتراف كرد به تقصير خود. و سنت شد براى فرزندان كه آنجا اقرار به گناهان كنند همان طورى كه آدم كرد.

پس آدمعليه‌السلام در عرفات به همين حال باقى ماند تا غروب پس بعد از غروب جبرئيل او را آورد به سوى مشعرالحرام و در بين راه نزد هر كوهى از آن هفت كوه كه عبور مى كرد، جبرئيل امر كرد او را كه چهار تكبير بگويد، تا آنكه رسيد به مشعرالحرام در وقتى كه يك ثلث شب گذشته بود.

و چون به مشعر رسيد، جمع كرد بين نماز مغرب و عشا و امر كرد جبرئيل او را كه سنگريزه هاى جمرات را از مشعر بردارد. پس ‍ ماند تا صبح وقتى كه صبح شد امر كرد او را كه برود بالاى كوه مشعر و دعا و استغفار كند. و امر كرد آدمعليه‌السلام را كه چون آفتاب طلوع كند، اعتراف كند به تقصير خود هفت مرتبه و درخواست توبه و آمرزش كند هفت مرتبه پس به دستور عمل كرد.

پس جبرئيل آدم را آورد طرف منا. وقت چاشت به منا رسيد. پس امر كرد او را كه در مسجد منا دو ركعت نماز بخواند. پس امر كرد قربانى كند. پس قربانى كرد و آتشى آمد و قربانى او را سوزانيد.

پس جبرئيل عرض كرد: اى آدم ، خدا به تو احسان كرد و مناسك حج را تعليم تو كرد كه به سبب آن توبه تو را قبول كرد و قربانى تو را قبول فرمود.

پس سر خود را بتراش جهت تواضع براى خدا. پس جبرئيل ياقوتى از بهشت براى آدم آورد و حضرت آدم آن را بر سر خود كشيد، پس موهاى سرش ريخت پس جبرئيل دست آدم را گرفت او را آورد طرف مكه

و چون رسيد به جمره اول ، شيطان براى آدم ظاهر شد و عرض كرد: اى آدم كجا مى روى ؟ پس جبرئيل امر كرد: بينداز به او هفت سنگريزه و با هر سنگريزه يك تكبير بگو. پس آدم به دستور عمل كرد، پس شيطان رفت

پس چون آدم رسيد به جمره دوم ، باز شيطان ظاهر شد. پس جبرئيل مثل اول دستور داد و آدم عمل كرد و شيطان رفت

پس آدم آمد نزد جمره سوم باز شيطان ظاهر شد. و باز به امر جبرئيل مثل اول و دوم عمل كرد.

پس جبرئيل او را آورد به زيارت خانه كعبه و امر كرد او را كه طواف كند هفت مرتبه ، پس كرد.

پس امر كرد كه سعى كند بين صفا و مروه و ابتدا كند به صفا و ختم كند به مروه پس هفت مرتبه سعى كرد.

پس باز امر كرد كه طواف كند به خانه كعبه طواف النساء را، پس انجام داد. پس جبرئيل عرض كرد: اى آدم ، خدا تو را آمرزيد و توبه تو را قبول كرد و حلال كرد براى تو عيالت را.

حقير گويد: به حسب ظاهر اين روايات حج آدمعليه‌السلام همين بود به همين كيفيت ، و با شريعت پيامبر ما فى الجمله اختلافى دارد. چنانكه خواهى فهميد ان شاء الله تعالى

بدان كه : عمر حضرت آدمعليه‌السلام ٩٣٠ سال بوده و هفتصد مرتبه حج كرده و سيصد مرتبه عمره به جا آورده است

اما حج حضرت نوحعليه‌السلام ، پس تفصيل آن در روايات بيان نشده ، لكن اجمالا در چند روايت در بحار و كافى بيان طواف حج و سعى صفا و مروه و آمدن در منا و طواف النساء در ميان كشتى به سير كردن كشتى از آن حضرت نقل شده است

اما حج حضرت ابراهيم و اسماعيل على نبينا و آله و عليهما السلام ، پس در تفسير قمى روايت صحيحه مفصله از امام صادقعليه‌السلام در بيان آوردن حضرت ابراهيمعليه‌السلام اسماعيل ، و هاجر را به سوى مكه و آباد شدن مكه و جريان آب زمزم و بناى حضرت ابراهيم و اسماعيل خانه مكه را، تا آنكه امام صادقعليه‌السلام فرمود: وقتى كه بنا تمام شد، نازل شد جبرئيل روز ترويه بر حضرت ابراهيمعليه‌السلام و او را برد در منا، پس شب در منا ماند. پس انجام داد با ابراهيمعليه‌السلام به آن كيفيتى كه با آدمعليه‌السلام رفتار كرد.

ذوالقرنين با ششصد هزار نفر سواره حج كردند؛ چنانكه در بحار از قصص الانبيا از حضرت ابوجعفرعليه‌السلام نقل كرده است و ملاقات كرد ابراهيم خليلعليه‌السلام را.

اما حج حضرت موسى بن عمران على نبينا و آله و عليه السلام ، به حسب روايات كافى از امام باقر و صادقعليه‌السلام ما اين است : احرام بست از رمله مصر. در مجمع گفته : رمله مصر موضعى است در راه مصر كه معروف است و حج كرد با هفتاد پيامبر از بنى اسرائيل لبيك مى فرمودند و كوه ها جواب مى دادند و همراهى مى كردند. و مى فرمود: لبيك ، عبدك ابن عبدك و در روايت ديگر مى فرمود: لبيك يا كريم لبيك و تفصيل آن بيان نشده در روايات مباركات

حضرت داودعليه‌السلام حج كرد.

حضرت سليمانعليه‌السلام حج كرد با جن و انس و پرندگان و بادها و پوشانيد بر خانه پارچه قبطى را. و حج سليمانعليه‌السلام را در من لا يحضر نيز نقل كرده و از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه اول كسى كه پارچه پوشانيد به خانه كعبه سليمان بود كه پارچه قبطى به آن پوشانيد.

در بحار نقل كرده كه : سليمان با جن و انس و شياطين و حيوانات آمدند مكه و ماندند تا مناسك حج را تمام كردند. و هر روزى پنج هزار شتر و پنج هزار گاو و بيست هزار گوسفند قربانى كردند.

خاتم الانبياصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيست مرتبه حج كرد.

امام حسنعليه‌السلام بيست مرتبه پياده حج نمود از مدينه تا مكه

امام حسينعليه‌السلام بيست و پنج مرتبه پياده حج كرد و حال آنكه مركبها همراه بود.

امام سجادعليه‌السلام ، بيست مرتبه حج كرد.

فصل پنجم : بيان كيفيت حج و مناسك آن

بدان كه : در اين فصل مهمات احكام حج كه زياد مورد ابتلا مى شود بيان مى كنيم و فروع نادره را بيان نمى كنيم و از احكام متفق عليها تجاوز نمى كنيم ، براى آنكه هر كس در هر زمانى بتواند عمل كند و ما را از دعاى خير فراموش نفرمايد. و ما در اين جا اكتفا مى كنيم به احكام حج تمتع ، چون مورد ابتلاى غالب شيعه اين است و تفصيل آن در دو مقصد است :

مقصد اول در عمره تمتع ، و دوم در حج تمتع

مقصد اول : عمره تمتع

افعال عمره تمتع پنج است : احرام ، و طواف و دو ركعت نماز طواف ، و سعى بين صفا و مروه ، و تقصير.

اما احرام ؛ چون به ميقات رسيد غسل احرام به جا مى آورد و لباس احرام مى پوشد؛ يكى را لنگ قرار دهد كه مابين ناف و زانو را بپوشاند، و ديگرى ردا كه به شانه اندازد.

و احرام را عقب نماز واجب ادا يا قضا يا نماز مستحبى قرار دهد بهتر است و بعد از نماز نيت احرام كند و حمد و ثناى الاهى به جا آورد و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، و بعد دعاى وارده را بخواند، و بعد لبيك را بگويد و كيفيت آن چنانكه در كافى و وافى مذكور است اين است كه بگويد:

لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك ان الحمد و النعمه لك و الملك لا شريك لك لبيك و بهتر آن است كه اضافه كند به اين : ذاالمعارج لبيك لبيك داعيا الى دارالسلام لبيك لبيك غفار الذنوب لبيك لبيك اهل التلبيه لبيك لبيك ذاالجلال و الاكرام لبيك لبيك مرهوبا و مرغوبا اليك لبيك لبيك تبدى و المعاد اليك لبيك لبيك كشاف الكرب العظام لبيك لبيك عبدك و ابن عبديك لبيك لبيك يا كريم لبيك

مستحب است براى مردان كه بلند بگويند و تكرار آن كنند بعد از هر نماز واجب يا مستحب و وقتى كه به محل بلندى بالا مى روند يا پايين مى آيند، و بعد از بيدار شدن و وقت سحرها و طهارت شرط آن نيست

مستحب است هفتاد مرتبه تكرار كنند؛ كه در كافى نقل كرده از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود: كسى كه در وقت احرام هفتاد مرتبه تلبيه بگويد از روى ايمان و اخلاص ، شاهد مى گيرد خدا هزار هزار ملك را براى بيزارى او از آتش و از نفاق

و وقتى كه خانه هاى مكه را ديد، تلبيه را قطع كند.

و در لباس احرام شرط است كه لباسى باشد كه در آن نماز صحيح باشد. پس در حرير و اجزاى حيوان حرام گوشت و متنجس به نجاستى كه نماز با آن جايز نباشد صحيح نيست و در لباس سياه مكروه است و اگر نجس شد، تطهير كند يا عوض كند. و احوط ازاله نجاست است از بدن اگر نجس شد.

اما آنچه محرم بعد از تلبيه بايد ترك كند، پس آن ٢٤ چيز است :

اول : صيد حيوان وحشى صحرايى مگر در صورت خوف اذيت آن و حرام است كشتن و خوردن آن - هر چند مُحِل آن را صيد كرده باشد - و دلالت كردن صياد را به آن به هر نحو كه باشد. و اما صيد حيوان دريايى پس عيب ندارد. و همچنين حيوان اهلى گرفتن و كشتن آن باكى نيست

دوم : جماع كردن با زن و بوسيدن و بازى كردن و نگاه به شهوت ، بلكه مطلق التذاذ و استمتاع به زن

سوم : عقد كردن زن براى خود يا غير و همچنين شاهد شدن بر آن و اقامه شهادت كردن

چهارم : استمنا؛ يعنى طلب نزول منى به دست يا غير آن كردن

پنجم : استعمال طيب - يعنى : بوهاى خوش - به بوييدن يا ماليدن بر بدن يا خوردن يا پوشيدن لباس معطر. و رياحين را نيز استعمال نكند.

ششم : پوشيدن چيز دوخته و شبيه به دوخته براى مردان در حال اختيار. و براى زنان مانعى ندارد.

هفتم : سرمه كشيدن به سياهى كه در آن زينت باشد هر چند قصد زينت نكند. بلكه احواط اجتناب از مطلق سرمه است به قصد زينت خصوصا اگر بوى خوش داشته باشد.

هشتم : نگاه در آينه براى زينت

نهم : پوشيدن چكمه و جوراب و موزه و آنچه تمام پشت پا را بپوشد.

دهم : فسوق ؛ يعنى : دروغ گفتن و فحش دادن و مفاخره كردن

يازدهم : جدال به گفتن «لا والله» و «بلى والله» و احوط ترك مطلق يمين است و در مقام ضرورت جايز است

دوازدهم : كشتن جانوران بدن و انداختن آن و از جايى كه بهتر محفوظ است به جاى پست تر نقل كردن بنا بر احوط.

سيزدهم : انگشتر به قصد زينت به دست كردن بنابر احوط.

چهاردهم : پوشيدن زيور براى زن جهت زينت ، مگر آنچه عادت داشته قبل از احرام كه باكى نيست

پانزدهم : روغن به بدن ماليدن بنابر احوط.

شانزدهم : ازاله كردن مو از بدن خود يا غيره ، مگر جهت ضرورت كه باكى نيست و همچنين باكى نيست به آنچه بى قصد كنده مى شود در وقت وضو يا غسل

هفدهم : پوشانيدن مرد سر خود را به هر چه باشد در حال اختيار. و اما وقت ضرورت پس مانعى ندارد. و در حكم پوشانيدن سر است سر فرو بردن در آب كه جايز نيست

هجدهم : پوشانيدن زن است روى خود را به هر چه باشد بنابر احوط.

نوزدهم : سايه قرار دادن مردان بالاى سر خود را وقت منزل طى كردن در حال اختيار نه وقتى كه به منزل رسيد و نه در اضطرار كه مانعى ندارد مثل شدت سرما يا گرما يا مرض

بيستم : بيرون آوردن خون است از بدن خود بنابر احوط. و اما از بدن غير و وقت خوف اذيت خون پس مانعى ندارد.

بيست يكم : ناخن گرفتن مگر آنكه او را اذيت كند.

بيست و دوم : كندن دندان است بنابر احوط.

بيست و سوم : كندن درخت و گياهى كه در حرم روييده باشد، مگر آنكه در ملك او يا منزل او يا خودش او را كاشته باشد كه باكى نيست و همچنين باكى نيست به كندن اِذخِر و درخت ميوه ها و درخت خرما.

بيست و چهارم : سلاح برداشتن مثل شمشير و غيره مگر جهت ضرورت كه باكى نيست

اما طواف عمره : مستحب است غسل كند وقتى كه مى خواهد وارد حرم شود و همچنين براى وارد شدن در مكه معظمه ، و چون رسيد به درب مسجدالحرام ، دعاى وارد را بخواند، و با تاءنى وارد شود، و به نزديك حجرالاسود رود و دست بردارد و حمد و ثناى الاهى بكند و صلوات فرستد.

و مستحب است رو و بدن را به حجر الاسود بمالد و ببوسد. و اگر نشد، دست بمالد. و اگر نتواند، اشاره كند و دعاى وارده را بخواند و بگويد: امانتى اديتها و ميثاقى تعاهدته لتشهد لى بالموافاه يوم القيامه

و واجب است طواف واجب را با طهارت از حدث اصغر و اكبر انجام دهد. و اما اگر طواف مستحب باشد، طهارت از حدث اصغر شرط نيست

و واجب است حال طواف طهارت بدن و لباس از نجاسات هر چه باشد، و ختنه بودن ، و ستر عورت و نيت طواف كردن كه هفت مرتبه طواف مى كنم دور خانه براى اطاعت فرمان خداوند عالم ، و بعد شروع كند به طواف و از حجرالاسود شروع كند به طورى كه مرور به حجرالاسود كند. و خانه را به طرف چپ قرار دهد، در تمام اجزاى شوط به طورى كه شانه چپ مطابق كعبه باشد. و به حجرالاسود ختم كند. و حجر حضرت اسماعيل در مطاف واقع شود و در حال طواف داخل حجر نشود. و طواف او بين خانه و مقام باشد و روى شاذروان نباشد. و هفت مرتبه بگردد.

و بعد از تمام شدن طواف واجب ، واجب است دو ركعت نماز طواف را نزد مقام حضرت ابراهيمعليه‌السلام در پشت مقام - و اگر نشد، در طرف راست و يا طرف چپ آن - بخواند. و اما نماز طواف مستحب ، پس در همه مسجد مى تواند بخواند.

و در طواف مستحب موالات شرط نيست پس جايز است قطع كند براى حاجت خود يا حاجت برادر دينى يا قدرى استراحت كند يا جهت عيادت مريض كه جواز قطع جهت اينها مورد نصوص است پس وقتى كه برگشت از آنجا كه قطع كرده ، تمام كند، چه كمتر از نصف باشد يا بيشتر.

اما در طواف واجب احوط موالات است پس اگر بدون عذر قطع كرد، بايد از سر بگيرد، هر چند چهار شوط كرده باشد. و اگر با عذر مثل حدث قهرى يا حيض يا مرض قطع كرد، پس مشهور آن است كه اگر چهار شوط كرده بود، بقيه را انجام دهد، و اگر نه از سر بگيرد.

و جايز است تاءخير سعى صفا و مروه تا آخر آن روز اگر جهت خستگى يا گرمى هوا باشد. تاءخير تا شب هم جايز است و اما تا روز بعد، پس اختيارا جايز نيست و اما تاءخير با اضطرار مانع ندارد.

پس بعد از طواف و دور ركعت نماز طواف ، بيايد جهت سعى صفا و مروه

و مستحب است كه سعى را با طهارت از حدث اكبر و اصغر انجام دهد، پس برود بالاى كوه صفا و مقابل حجرالاسود بايستد و «الله اكبر» هفت مرتبه و تحميد و تهليل هفت مرتبه بگويد، بعد دعاى وارد را بخواند.

و مستحب است طولانى كند وقوف بر صفا را كه باعث زيادى مال مى شود و مشغول ذكر و دعا و صلوات باشد.

و اما واجبات آن ، پس نيت كند كه سعى مى كنم براى اطاعت فرمان خداوند عالم ، پس از كوه صفا ابتدا كند و برود تا مروه و احوط آنكه چهار زينه بالا رود. اين يك مرتبه و بعد برگردد طرف كوه صفا و چهار زينه بالا رود. اين دو مرتبه پس ، از صفا به مروه تا هفت مرتبه ، و رفتن و برگشتن دو مرتبه حساب مى شود. و ختم كند به مروه

و پياده سعى كند افضل است و مشغول دعا و ذكر باشد بهتر است و موالات در آن واجب نيست پس جايز است در بين قدرى بنشيند يا براى حاجتى خارج شود و بعد از همان جا كه قطع كرده تمام كند هر جا باشد.

و وقتى كه سعى تمام شد، پس تقصير كند به شارب گرفتن يا ناخن گرفتن ، يا قدرى از موى سر يا ريش بگيرد، لكن سر نتراشد. و اگر جاهلا و ناسيا تراشيد، باكى نيست و چيزى بر او نيست و اما در عمره مفرده مخير است بين سر تراشيدن و تقصير كردن

و چون تقصير كرد، تمام محرمات در حال احرام براى او حلال مى شود مگر صيد، آن نيز جهت حرم نه جهت احرام

و قبل از تقصير، طواف مستحب نكند، بلكه اگر مى خواهد طواف مستحب كند، بعد از تقصير باشد.

بدان كه : طواف مستحب قبل از حج افضل است از هفتاد طواف بعد از حج چنانكه امام صادقعليه‌السلام فرمود: و مستحب است در هر شبانه روزى ده طواف كند كه هر طواف هفت شوط است ؛ سه طواف اول شب ، و سه طواف آخر شب ، و دو در وقت صبح ، و دو بعد از ظهر.

و مستحب است براى حاجى ٣٦٠ طواف نمايد به عدد روزهاى سال پس اگر نتوانست ٣٦٠ شوط. و اگر نتوانست ، هر چه ممكن شد. و جايز است طوافها را متصل كند و بعد در هر جاى مسجد كه خواست براى هر طوافى دو ركعت نماز بخواند.

مقصد دوم : حج تمتع

بدان كه : مستحب است كه احرام ببندد به جهت حج روز هشتم ذى حجه و تاخير آن جايز نيست اما تا وقتى كه وقوف عرفات فوت نشود. و اگر مى ترسد كه فوت شود، واجب است كه عجله كند و احرام ببندد به همان كيفيت كه در احرام عمره تمتع گفتيم و نيت كند كه احرام مى بندم براى حج تمتع جهت اطاعت فرمان خداوند عالم

و معناى احرام اين است كه محروم مى كنم خودم را از ارتكاب محرمات حال احرام كه همان ٢٤ چيز است كه گذشت

و محل اين احرام مكه است در نزد علماى اعلام رضوان الله عليهم و احوط احرام از مسجد الحرام است و از هر جاى مسجد شد باكى نيست ، و افضل آن پشت مقام ابراهيمعليه‌السلام يا بين ركن و مقام يا در حجر اسماعيل است

و بهتر آنكه بعد از نماز واجب باشد، هر چند نماز قضا باشد، يا بعد از نماز نافله هر چند دو ركعت باشد. اول غسل كند و بعد لباس ‍ احرام بپوشد، پس نماز بخواند، و نيت احرام را بعد از نماز كند. و بعد تلبيه گويد به همان كيفيت كه گذشت و حركت كند طرف منا.

و مستحب است شب نهم در منا باشد و مشغول ذكر و دعا باشد و نماز را در مسجد خيف بخواند و بعد از طلوع آفتاب روانه عرفات شود و مشغول تلبيه باشد تا ظهر روز نهم ، و نيت كند كه مى باشم در عرفات از ظهر تا غروب براى اطاعت فرمان خداوند عالم ، مشغول ذكر و دعاهاى وارده و صلوات و دعا كردن براى مؤ منين و مؤ منات باشد، كه بهتر براى او مستجاب مى شود.

و در كتاب كافى از على بن ابراهيم قمى از پدرش نقل كرده كه گفت : ديدم عبدالله بن جندب را در موقف به بهترين حالتى دستها طرف آسمان با اشك ريزان و احدى را به اين حالت نديدم تا آنكه منصرف شدند مردم ، به او اظهار كردم گفت والله دعا نكردم مگر براى برادران دينى براى آنكه آقا موسى بن جعفرعليه‌السلام به من خبر داد: كسى كه در غياب براى برادر دينى دعا كند، ندا شود از عرش كه : براى تو صد هزار مقابل آن باشد.

پس نخواستم كه ترك آن صد هزار كنم و دعا گويم براى خود كه آيا مستجاب شود يا نشود.

و زيد نَرسى - كه صاحب كتاب و اصل معتمد است و در مستدرك بيان توثيق و جلالت او را كرده و از اصحاب امام صادق و كاظمعليه‌السلام ما مى باشد - نقل كرده در كتاب خود كه : ديدم معاويه بن وهب البجلى (ثقه جليل است به اتفاق علما) را در موقف مشغول دعا بود و تمام مردم را يك به يك اسم مى برد و دعا مى كرد و يك دعا براى خود نكرد. تا آنكه در اين موضوع به او مراجعه كردم گفت : شنيدم از آقاى اولين و آخرين و آقاى اهل آسمان و زمين امام صادقعليه‌السلام - و اگر دروغ نسبت دهم به آن حضرت كور و كر شوم و از شفاعت جدش محروم باشم - فرمود امامعليه‌السلام : كسى كه دعا كند براى برادر مؤ من خود در غياب او، ملكى از آسمان اول ندا كند: اى بنده خدا، براى تو باد صد هزار مقابل آنچه براى برادرت درخواست كردى و ملكى از آسمان دوم ندا كند: خدا به تو دويست هزار مقابل آن بدهد. و همين طور تا آسمان هفتم كه ندا كند: خدا به تو هفتصد هزار مقابل آن بدهد.

پس خداوند مى فرمايد: من كريم بى نهايتم براى تو هزار هزار مقابل آن باشد...

بدان كه : از ظاهر اين دو حديث اختصاص به موقف عرفات و روز عرفه فهميده نمى شود، بلكه شامل هميشه است

و واجب است كه باشد در عرفات تا غروب شرعى و اگر عمدا وقوف در عرفات را ترك كند، حج او باطل است و اما اگر اضطراب ترك شد، حج صحيح است و در شب دهم خود را در عرفات رساند، اگر ممكن شد. و اگر نشد، وقوف اختيارى مشعر او را كافى است

و چون غروب شرعى شد، حركت كند طرف مشعرالحرام و مشغول استغفار و ذكر و دعا باشد و نماز مغرب و عشا را تاءخير بيندازد تا وقتى كه برسد به مشعر. وقتى كه برسد، نماز مغرب و عشا را با هم بخواند، و هفتاد سنگريزه جمع كند براى رمى جمرات در روز عيد و ايام تشريق ، چنانكه بيايد ان شاء الله تعالى

و وقت اختيارى وقوف مشعر از اول طلوع صبح است تا اول آفتاب نيت كند وقوف مشعر مى كنم براى اطاعت فرمان خداى تعالى و آنجا بماند تا طلوع آفتاب و مشغول ذكر و دعا باشد براى خود و ديگران

و چون آفتاب طلوع كند، روانه شود طرف منا و مشغول ذكر استغفار باشد. و اگر سنگريزه را از مشعر نگرفته ، از منا جمع كند.

و وقتى كه رسيد به منا، واجب است در منا سه عمل انجام دهد: اول رمى جمره عقبه ، دوم قربانى كردن ، سوم سر تراشيدن

اما رمى جمره عقبه ، يعنى سنگريزه انداختن به جمره عقبه و وقت آن از طلوع آفتاب است تا غروب و شرط است در سنگريزه كه از حرم گرفته شده باشد و سنگريزه باشد - پس غير سنگ كافى نيست - و كسى ديگر او را در رمى استعمال نكرده باشد، پس ‍ مستعمل كافى نيست و مستحب است پاك باشد و به اندازه سر ناخن باشد و سياه و سرخ و سفيد نباشد به رنگ سرمه اى و نقطه دار باشد. پس نيت كند رمى جمره عقبه مى كنم قربه الى الله تعالى و واجب است كه بيندازد، نه آنكه بگذارد، و به جمره رساند، و يكى يكى اندازد، و هفت عدد باشد. و مستحب است با طهارت باشد و به دست راست اندازد و در نزد هر يك «الله الكبر» بگويد و وقت ظهر باشد.

و اما عمل دوم در منا قربانى است بايد گوسفند يا گاو يا شتر باشد و غير اينها كافى نيست و اگر قدرت بر خريدن نداشت ، يا آنكه حيوان نبود، ده روز روزه بگيرد؛ سه روز در ماه حج غير دهم و ايام تشريق ، و هفت روز بعد از برگشتن به وطن خود و اگر شتر باشد، بايد پنجساله داخل در شش باشد. و اگر گاو باشد، احوط آن است كه دو ساله داخل در سه باشد. و گوسفند يك سال داشته باشد. و اگر بز باشد، احوط دو ساله داخل در سه باشد.

و شرط است كه قربانى صحيح و تام الاجزاء باشد. پس كور و لنگ و بسيار پير و ناخوش كافى نيست و حيوان خايه كشيده و كوبيده شده نباشد.

و واجب است در منا قربانى كند در روز دهم يا يازدهم يا دوازدهم و تقديم جايز نيست و اگر عذر داشت به جهل يا فراموشى ، تاءخير تا آخر ذيحجه مانعى ندارد؛ چنانكه علما فرموده اند. و وقت ضرورت شب هم مانعى ندارد كه قربانى كند.

و اما عمل سوم سر تراشيدن است يا تقصير به گرفتن ناخن يا شارب درباره مردان ، و درباره زنان و خنثى سر تراشيدن جايز نيست و آن كسى كه صروره است ، يعنى حج اول اوست ، احوط و افضل سر تراشيدن است و نيت كند كه سر مى تراشم يا ناخن مى گيرم قربه الى الله تعالى

و وقتى كه سر تراشيد، تمام محرمات حال احرام حلال مى شود مگر زن و بوى خوش و اما صيد جهت حرم جايز نيست مادامى كه در حرم هست نه جهت احرام

و بدان كه : اين ترتيب اعمال منا بر عالم و عامد است و اگر از روى جهل و نسيان ترتيب به هم بخورد، مانعى ندارد.

و وقتى كه اعمال منا تمام شد، واجب است مراجعت به مكه براى طواف حج و دو ركعت نماز آن و سعى بين صفا و مروه و طواف النساء و نماز آن و جايز است تاءخير آن تا آخر ايام تشريق و كيفيت طواف و سعى گذشت

و وقتى كه طواف حج كرد و دو ركعت نماز آن را خواند و سعى صفا و مروه كرد، بوى خوش نيز بر او حلال مى شود. و چون طواف النساء و نماز آن را انجام داد، زن نيز بر او حلال مى شود، و اما صيد پس براى خاطر حرم جايز نيست

و شب يازدهم و دوازدهم واجب است در منا بيتوته كند. و اما شب سيزدهم ، پس اگر در حال احرام از صيد و زن اجتناب نكرده است پس واجب است كه در منا بيتوته كند. و اگر از صيد و زن اجتناب كرده ، پس واجب نيست و جايز است براى او كه روز دوازدهم بعد از ظهر كوچ كند و برود. و اگر اتفاقا نرفت و غروب در منا بود، واجب است شب در منا بماند و فردا كه روز سيزدهم باشد هر وقت كوچ كردند مانعى ندارد. و در بيتوته نيز نيت كند كه مى مانم امشب در منا قربه الى الله تعالى

واجب است در روزهايى كه شب آن در منا بود، رمى جمرات كند. اول جمره اول ، و دوم وُسطى ، و سوم جمره عقبه ، به ترتيب به همان كيفيت و شرايط كه در رمى روز عيد بيان كرديم و اگر ترتيب به هم خورد، بايد اعاده كند به طورى كه ترتيب محقق شود. مثلا اگر اول جمره عقبه را كرده و بعد وسطى و بعد جمره اول ، پس اعاده كند دوم و سوم را. و اگر سوم را بر دوم مقدم داشت ، پس سوم را اعاده كند. و اگر چهارم سنگ انداخت و بعد باقى را فراموش كرد، اعاده واجب نيست هر چند افضل است ، پس باقيمانده را قضا كند.

و جايز است براى صاحبان عذر آنكه شب رمى جمرات كنند. و اما اختيارا جايز نيست و اگر كسى فراموش كند رمى را، پس در فردا اول قضاى گذشته را انجام دهد و بعد وظيفه خود روز را به عمل آورد.

و اما مستحبات منا و تكبيرات ؛

بدان كه : كسانى كه در منا هستند تكبير مى گويند عقب پانزده نماز. از بعد از نماز ظهر روز عيد شروع مى كنند و در ساير شهرها عقب ده نماز. و صورت تكبير اين است : الله اكبر. الله اكبر. لا اله الا الله و الله اكبر. الله اكبر. و لله الحمد. الله اكبر على ما هدانا. الله اكبر على ما رزقنا من بهيمه الانعام

و مستحب است كه جميع نمازها را در مسجد خيف بخواند. و در حديث است : كسى كه در مسجد خيف صد ركعت نماز بخواند، معادل هفتاد سال عبادت باشد. و كسى كه در مسجد خيف صد مرتبه «سبحان الله» بگويد، نوشته شود براى او ثواب بنده آزاد كردن و كسى كه در آن صد مرتبه «لا اله الا الله» بگويد، برابر است با خراج عراقين كه در راه خدا صدقه دهد.

و مستحب است برگردد به مكه براى وداع خانه كعبه و داخل شود در خانه كعبه ، خصوصا آن كسى كه حج اول او باشد بيشتر تاءكيد شده كه داخل خانه شود. و در حديث است كه : داخل شدن در كعبه ، داخل شدن در رحمت خداست و بيرون آمدن از آن بيرون آمدن از گناهان است