ابواب رحمت

ابواب رحمت0%

ابواب رحمت نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

ابواب رحمت

نویسنده: آيت الله شيخ على نمازى شاهرودى
گروه:

مشاهدات: 17184
دانلود: 2253

توضیحات:

ابواب رحمت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 80 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17184 / دانلود: 2253
اندازه اندازه اندازه
ابواب رحمت

ابواب رحمت

نویسنده:
فارسی

باب يازدهم : خوش گمانى به خدا

باب يازدهم از ابواب رحمت خوش گمانى به خداست

در سوره فتح خدا فرموده : كسانى كه به خدا گمان بد مى برند، بر آنان باد دايره بد. (يعنى بديها آنان را احاطه مى كند مثل دايره .) و غضب كرده خدا بر ايشان و لعنت كرده آنان را. و مهيا فرموده براى آنان جهنم را. و بدجايى است

در كتاب كافى به سند صحيح از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: يافتم در كتاب اميرالمؤ منينعليه‌السلام كه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بر منبر فرمودند:

قسم به آن كسى كه نيست خدايى مگر ذات او، داده نشده به هيچ مؤ منى هرگز خير دنيا و آخرت مگر به خوش گمانى و اميدوارى او به خدا و خوش خلقى و اجتناب كردن او از غيبت مؤ منين

و قسم به آن ذات مقدس ، عذاب نمى كند خدا مؤ منى را بعد از توبه و استغفار مگر به بدگمانى و تقصير او در اميدوارى به خدا و بد خلقى و غيبت كردن او مؤ منين را.

و قسم به آن ذات مقدس كه خوش گمان نمى شود بنده مؤ من به خدا مگر آنكه خدا مطابق با همان گمانش با او رفتار خواهد كرد. چون خدا كريم است و به يد قدرت اوست تمام خيرات ، حيا مى كند كه بنده گمان خوب به او برد پس گمان و اميد او را قطع كند. پس خوش گمان شويد به خدا و رغبت كنيد به سوى او.

به سند صحيح ديگر از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده كه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند كه : ذات مقدس حق مى فرمايد: عمل كنندگان و عبادت كنندگان ، بايد اعتماد بر اعمال خود نكنند، براى آنكه آنان هر چه جديت كنند در عبادت ، باز مقصرند و عبادات آنان به اندازه نعمات و احسانات من نيست و بايد وثوق و اعتماد به رحمت من داشته باشند، و اميدوار به فضل من باشند، و اطمينان به خوش گمانى به سوى من داشته باشند؛ كه در اين هنگام رحمت من به آنان مى رسد...

و به سند صحيح ديگر از امام هشتم حضرت رضاعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: خوش گمان باش به خدا؛ كه خدا مى فرمايد: من نزد گمان بنده مؤ من مى باشم اگر گمان خوب داشت ، با او خوب رفتار خواهد شد. و اگر گمان بد داشت ، بد خواهد ديد.

و در روايت ديگر امام صادقعليه‌السلام فرمود: خوش گمانى به خدا اين است كه اميدوار نباشى مگر به خدا و نترسى مگر از گناه خود.

حقير گويد: مراد اين است كه به تمام اعمال و عبادات كه مى كنى اعتماد و اميدوار نباش ، بلكه به رحمت و فضل خدا اميدوار باش ، و نترس مگر از گناه خود.

و در تفسير قمى در سوره حم سجده به سند صحيح نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: آخر بنده اى كه امر مى شود او را ببرند به سوى آتش ، التفاتى مى كند. خداى تعالى مى فرمايد: براى چه التفات كردى ؟ عرض ‍ مى كند: اى پروردگار من اين طور به تو گمان نداشتم خدا مى فرمايد: پس چه گمان داشتى ؟ عرض مى كند: گمان من اين بود كه مرا بيامرزى و در بهشت جاى دهى

خداوند كريم جبار مى فرمايد: اى ملائكه من ، قسم مى خورم به عزت و جلال و آلاء و علو مرتبه خودم كه اين بنده يك ساعت به من گمان خوب نبرده است هرگز. و اگر يك ساعت گمان خوب به من مى داشت ، من او را به آتش نمى ترساندم دروغ او را قبول كنيد و او را داخل بهشت كنيد...

و اين حديث از ثواب الاعمال نيز به سند صحيح نقل شده است و همچنين از كتاب حسين بن سعيد اهوازى كه از بزرگان اصحاب حضرت رضا و جوادعليه‌السلام ما بوده است نقل شده با سند صحيح

در كتاب محاسن برقى نقل كرده از حضرت ابوجعفرعليه‌السلام (امام باقر يا جوادعليه‌السلام ما) كه فرمود: بنده اى را در روز قيامت نگه مى دارند براى حساب پس امر مى شود او را به سوى آتش برند. پس مى گويد: قسم به عزت تو اين طور گمان نداشتم پس خدا مى فرمايد: چه گمانى داشتى ؟ عرض كرد: گمان داشتم كه مرا بيامرزى خدا مى فرمايد: من تو را آمرزيدم

امامعليه‌السلام فرمود: والله در دنيا يك چشم به هم زدن به خدا گمان خوب نداشت اگر به اندازه يك چشم به هم زدن در دنيا گمان خوب داشت ، به آن ترس و شدت نمى رسيد.

به سند صحيح نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: بنده اى گناهكار را مى آورند در قيامت خدا به او مى فرمايد: آيا امر نكردم تو را اطاعت كنى مرا؟! و آيا نهى نكردم تو را از معصيت ؟! عرض مى كند: اى پروردگار من ، ولكن شهوت بر من غالب شد. اگر عذاب فرمايى ، پس به سبب گناه من مرا عذاب كردى و ظلم به من نكردى

پس امر مى فرمايد خداوند كه او را به آتش برند. پس عرض كرد: من اين طور گمان نداشتم پس خدا مى فرمايد: چه بود گمان تو به من ؟ عرض مى كند: گمان خوب داشتم پس امر مى فرمايد: او را به سوى بهشت برند. و خدا مى فرمايد: گمان خوب تو در اين ساعت به تو منفعت رسانيد.

از امالى شيخ از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده كه فرمود: گمان خوب به خدا قيمت بهشت است

باب دوازدهم : خوف از خدا

باب دوازدهم خوف از خداست و مؤ من بايد هميشه مابين خوف و رجا باشد. و در آيات زياد تاءكيد و امر شده به خوف از خدا و وعده بهشت داده شده به كسى كه از خدا بترسد.

پس فرموده : «و لمن خاف مقام ربه جنتان». يعنى : كسى كه بترسد از مقام پروردگارش ، دو بهشت براى او هست

و فرموده( إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ) . يعنى : كسانى كه مى ترسند از پروردگارشان در پنهانى ، براى آنهاست آمرزش و اجر بزرگ

و غير اين آيات كه در مدح و فضيلت خوف و خشيت از پروردگار عظيم به عظمت غير متناهى و قادر به قدرت غير متناهى فعال ما يشاء و الحاكم لما يريد زياد است به همين اكتفا مى شود.

در كتاب كافى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: در وصيت لقمان عجايبى است و عجيبترين آنها اين است كه فرمود به پسر خود: بترس از خدا به طورى كه بترسى كه اگر محشور شوى با عبادت و كارهاى خير جن و انس ، باز هم تو را عذاب كند. و اميدوار باش به خدا به طورى كه اميدوار باشى كه اگر گناه جن و انس داشته باشى ، باز رحمت او شامل تو شود.

پس فرمود امام صادقعليه‌السلام كه : پدرم امام باقرعليه‌السلام مى فرمود: هيچ مؤ منى نيست مگر آنكه در قلب او دو نور است ؛ يكى نور ترس و ديگرى نور اميدوارى به رحمت و هيچ يك زيادتى ندارد بر ديگرى

و ذيل اين حديث را به سند ديگر نيز نقل كرده است و صدر آن از امالى نيز نقل شده است و از اميرالمؤ منينعليه‌السلام نيز صدر اين حديث نقل شده است

در كتاب خصال نقل كرده از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود: ذات قدوس حق مى فرمايد قسم به عزت و جلال خودم ، جمع نمى كنم براى بنده خودم دو ترس و دو امنيت را. اگر در دنيا از من ايمن بود و نترسيد، مى ترسانم او را در قيامت و اگر در دنيا از من ترسيد، ايمن مى كنم او را در قيامت

در كتاب امالى صددوق از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: اميدوار باش به خدا به نحوى كه باعث جراءت تو بر معصيت نشود. و بترس از خدا ترسى كه نااميد نكند تو را از رحمت حق تعالى

از نهج نقل شده از اميرالمؤ منينعليه‌السلام كه فرمود: لا تاءمنن على خير هذه الامه عذاب الله يعنى ايمن نباش بر بهترين اين امت عذاب خدا را. براى آنكه خداوند مى فرمايد: در قرآن «فلا ياءمن مكر الله الا القوم الخاسرون». يعنى : ايمن نمى شود از مكر عذاب خدا مگر جماعت خاسرين و ماءيوس نباش براى بدترين اين امت از رحمت خدا. چرا كه خدا در قرآن مى فرمايد: لا يياءس من روح الله الا القوم الكافرون يعنى : ماءيوس نمى شود از رحمت خدا مگر كفار.

از ترسهاى مهمى كه در پيش است ترس از معامله خداست با بنده خود به عدل چون خدا مختار است كه با بنده خود به عدل رفتار كند يا به فضل و اگر ذات مقدس حق به فضل و رحمت رفتار نكند، احدى به سعادت دنيا و آخرت نخواهد رسيد.

قال تعالى :( وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا ) : يعنى : اگر فضل و رحمت خدا بر بندگان نباشد، احدى خوب و پاكيزه نخواهد شد.

قال تعالى:( وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّـهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا )

و به حكم نقل و عقل ظاهر است كه خدا مجبور نيست به قبول كردن حسنات بندگان پس اگر روز قيامت حسنات را قبول نكرد و در حساب بنده خود نياورد، قبيح نكرده است چون بندگان از حد تقصير هيچ وقت خارج نمى شوند؛ چنانكه خودش فرموده در روايت صحيحه اى كه در باب قبل ذكر شد.

در تفسير برهان در سوره رعد در تفسير آيه شريفه : «و يخافون سوء الحساب» از شيخ طبرسى از هشام بن سالم از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: سوء الحساب اين است كه گناهان حساب شود و حسنات حساب نشود...

و اين حديث را از عياشى نيز نقل كرده است

و در روايت ديگر فرمود: آن است كه قبول نكند حسنات آنان را و مؤ اخذه كند ايشان را به گناهان و اين روايات را در بحار ٧/٢٦٦ نقل كرده است

و از اين گذشته باز مى گوييم : بر فرض اينكه حسنات قبول شد و در حساب آمد، جايز است به حكم عقل و نقل كه خدا بفرمايد: انا اولى بحسناتك منك و انت اولى بسيئاتك منى يعنى : من اولى و سزاوارترم به حسنات تو از خودت چون تمام آن را به حول و قوه و توفيق و تاءييد و نعمات من انجام دادى كه اگر نمى دادم نابود صرف بودى و اما به سيئات ، پس تو اولى و سزاوارترى به آن از من

و اگر از اين غمض نظر بكنيم و خدا حسنات را در حساب بنده آورد و به بنده ببخشد، باز رواست كه بگويد: تمام حسنات تو به اندازه يك نعمت از نعمتهايى كه من به تو لطف كرده ام نيست پس حسنات عوض يكى از نعمتها و در مقابل آن نمى تواند قرار بگيرد چه رسد به تمام نعمات كه هرگر تمام حسنات در مقابل تمام نعمات واقع نخواهد شد.

در بحار از كتاب حسين بن سعيد اهوازى از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: روز قيامت سه ديوان براى بنده مى باشد: يكى ديوان نعمتهاى خدا، و دوم ديوان اعمال خير، و سوم ديوان اعمال شر. پس مقابل مى شود بين ديوان نعمتها و بين ديوان اعمال خير، پس فرا مى گيرد آن را. و باقى مى ماند ديوان گناهان

در بحار از امالى شيخ طوسى از اميرالمؤ منينعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: بنده را در محكمه عدل الاهى نگه مى دارند. پس ‍ خدا مى فرمايد: بسنجيد نعمتهاى مرا كه به او لطف كردم با اعمال او. پس فرا مى گيرد نعمتها اعمال بنده را. پس خدا مى فرمايد: ببخشيد نعمتهاى مرا به بنده من و مقايسه كنيد اعمال خير و شر او را.

پس اگر اعمال خير با اعمال شر مساوى بود، خداوند كريم رحيم شر را محو مى فرمايد و او را داخل بهشت مى فرمايد. و اگر اعمال خير او بيشتر بود، خدا عطا مى فرمايد به او به فضل و كرمش هر چه بخواهد. و اگر اعمال شر او زيادتر بود و بنده از اهل تقوا باشد و اهل شرك به خدا نباشد و از شرك اجتناب كرده باشد، اين بنده از اهل مغفرت است ، مى آمرزد او را به رحمت خود - اگر بخواهد - و تفضل مى فرمايد بر او به عفو و بخشش خود.

باب سيزدهم : احسان به والدين

باب سيزدهم احسان به والدين است كه در عده اى از آيات شريفه قرآن بعد از امر به عبادت آن را فرموده است

پس در سوره اسراء مى فرمايد:( وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ) . ترجمه آن اين است كه : حكم فرمود پروردگار تو اينكه عبادت نكنيد مگر ذات مقدس يكتاى بى همتا را و به والدين خوبى كردن اگر اين دو يا يكى از ايشان پير شدند و نزد تو بودند، پس اف به آنان نگو، و داد بر ايشان نزن و گفتار خوب به آنان بگو. و كوچكى به آنان نما از روى مهربانى و بگو: پروردگارا، رحم فرما آنان را، چون من كوچك بودم و مرا تربيت و نگهدارى كردند...

و در سوره لقمان مى فرمايد: شكر كن مرا و والدين خود را. و اگر وادار كردند تو را مشرك شوى به من ، پس اطاعت نكن آنان را. و معاشرت كن با آنان به طريق خوب

از اين آيه استفاده مى شود كه در غير طريقه معصيت و حرام بايد اطاعت كند آنان را. و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امر به اطاعت آنان فرموده ؛ چنانكه در روايت محمد بن مروان خواهد آمد - ان شاء الله تعالى

از كتاب محاسن برقى از امام صادقعليه‌السلام از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده كه در ضمن حديثى فرمود: اطاعت كنيد پدران خود را در آنچه به شما امر كردند. و اطاعت نمى كنيد آنان را در معصيت خداى تعالى

در كافى به سند صحيح از ابى ولاد حناط نقل كرده كه گفت : سوال كردم از امام صادقعليه‌السلام از معنى كلام خدا:( وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ) چيست اين احسان ؟ فرمود: احسان اين است كه خوب نمايى معاشرت خود را با آنان و رفع احتياجات آنان را كن كه محتاج به سوال از تو نشوند هر چند ايشان غنى باشند.

تا آنكه فرمود: اگر پير شدند، اف به ايشان نگو و داد بر آنان نزن ، هر چند تو را اذيت كنند و بزنند. و گفتار خوب به آنان بگو. و اگر تو را زدند، پس بگو خدا شما را بيامرزد. اين گفتار كريم است كه خدا امر فرموده

و فرمود: چشمهاى خود را نينداز به آنان مگر به رحمت و مهربانى و صداى خود را از صداى آنان بلندتر نكن و دست خود را به طرف آنان بلند مكن و در راه رفتن مقدم بر آنان نشو.

و اين حديث شريف در من لا يحضر به طريق صحيح از ابى ولاد نقل شده است و از عياشى نيز نقل شده است

در كتاب كافى از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: كمتر عقوق و كوچكتر آن اف گفتن است و اگر خدا مى دانست كوچكتر از آن را هر آينه نهى مى فرمود.

و به سند ديگر نيز اين حديث را نقل كرده است و دو روايت ديگر از امام صادق و امام باقرعليه‌السلام ما نقل كرده كه فرمودند: عاق والدين بوى بهشت را نمى شنود.

از اين روايات با ساير روايات كافى و تفسير برهان استفاده مى شود كه كوچكتر درجه عقوق اف گفتن است ، و ما فوق تمام درجات قتل است و خدا اين دو درجه را و هر چه مابين اين دو درجه است حرام فرموده است

در كافى به سند صحيح نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه نظر كند به پدر و مادرش از روى دشمنى ، هر چند آنان به او ظلم كرده باشند، خدا نماز او را قبول نكند.

در روايت ديگر امام صادقعليه‌السلام فرمود: از عقوق است اگر نظر كند شخصى به ابوين خود از روى تندى و غضب

و اين حديث از كتاب حسن بن سعيد نيز نقل شده است

در كتاب كافى از محمد بن مروان نقل كرده كه فرمود: شنيدم از امام صادقعليه‌السلام كه فرمودند: مردى آمد خدمت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد: يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مرا وصيت فرما.

فرمود: شريك قرار نده براى خدا چيزى را نه به قلب و نه به زبان ، هر چند تو را به آتش بسوزانند و عذاب كنند، مگر وقت تقيه كه به زبان تقيه كنى و قلب تو مطمئن به ايمان باشد. و نسبت به پدر و مادر، پس اطاعت كن آنان را و خوبى كن به ايشان ، چه زنده باشند و چه مرده و اگر امر كردند تو را كه از اهل و مال خارج شوى ، پس اطاعت كن ؛ كه اين از كمال ايمان است

از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: مردى آمد خدمت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد: من خيلى ميل به جهاد در راه خدا دارم پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: جهاد كن در راه خدا؛ كه اگر در جنگ كشته شوى ، خواهى بود در نزد خدا زنده و روزى داده مى شوى از نعمتهاى بهشتى و اگر در بين راه مرگ به تو رسيد، اجر و ثواب تو نزد خدا خواهد بود. و اگر از جهاد برگشتى ، از گناه پاك مى شوى مثل روزى كه از مادر متولد شدى

عرض كرد: يا رسول الله ، پدر و مادر من پير شدند و ماءنوس مى باشند به من و ميل ندارند از نزد آنان دور شوم حضرت فرمود: قرار بگير نزد پدر و مادرت قسم به آن كسى كه جان من به دست قدرت اوست ، انس پدر و مادر به تو يك شبانه روز بهتر است از جهاد يك سال

اين روايت از كتاب امالى صدوق و غيره نيز نقل شده است

و به سند ديگر نقل كرده كه : جوانى آمد خدمت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد: من جهاد را دوست دارم ، لكن مادرى دارم ميل ندارد.

حضرت فرمود: برگرد و در خدمت مادر باش قسم به آن كسى كه مرا به حق فرستاده ، انس مادر به تو يك شب ، بهتر است از جهاد در راه خدا مدت يك سال

و به سند ديگر نقل كرده كه : عمار مشرف شد خدمت امام صادقعليه‌السلام و نقل كرد كه فرزندش اسماعيل به او خوبى مى نمايد. حضرت فرمود: من او را دوست داشتم و حال دوستى من به او زياد شد. به درستى كه خواهر رضاعى رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم (دختر حليمه سعديه كه شير دهنده پيامبر بود) آمد خدمت حضرت ، چشم پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او افتاد، خوشحال شد و فرشى براى او پهن كرد و مشغول تكلم شد با او، و او خنده مى كرد به صورت او و با او مهربانى مى كرد، تا آنكه حركت كرد و رفت بعد برادرش آمد و با او آن طور رفتار نكرد. عرض كردند: يا رسول الله ، با خواهر رفتارى كردى كه با برادر نكردى حضرت فرمود: براى اين بود كه خوبى خواهر به پدر و مادرش بيشتر بود.

و به سند صحيح از عبدالله بن مسكان - كه به اتفاق علما از بزرگواران ثقات اصحاب امام كاظمعليه‌السلام بود - نقل كرده از ابراهيم بن شعيب كه گفت عرض كردم خدمت امام صادقعليه‌السلام پدرم خيلى پير شده و ضعف او زياد شده و طورى است كه ما او را برمى داريم و براى قضاى حاجت مى بريم

حضرت فرمود: اگر مى توانى خودت مباشر اين كار باش و به غير واگذار نكن ، و به دست خود لقمه بر دهن او گذار؛ كه اين سپرى است از آتش براى تو در فرداى قيامت

و اين حديث از كتاب حسين بن سعيد و غيره نيز نقل شده است و به سند صحيح نقل كرده كه : مردى مشرف شد خدمت امام صادقعليه‌السلام عرض كرد: پدر و مادر من مخالفند (يعنى عارف به حق شما نيستند) حضرت فرمود: خوبى كن به آنان همان طورى كه به دوستان ما خوبى مى كنى

به سند ديگر نقل كرده از امام باقرعليه‌السلام كه فرمود: سه چيز است كه خدا براى احدى رخصت در ترك آن نداده : اداى امانت به سوى صاحبش ، خوب باشد يا بد؛ و وفا كردن به عهد و قرارداد، با خوب و بد؛ و خوبى كردن به پدر و مادر، چه خوب باشند و چه بد.

و اين روايت از خصال به دو سند نقل شده است

و به سند ديگر نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: مردى آمد خدمت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كرد: من دخترى داشتم چون بزرگ شد، او را لباس پوشيدم و زينت كردم و به چاه انداختم كفاره اين گناه چيست ؟ فرمود: آيا مادرت زنده هست ؟ عرض كرد: نه حضرت فرمود: خاله ات زنده است عرض كرد: بلى فرمود: خوبى كن به خاله ات كه او به منزله مادر است تا كفاره گناه تو شود...

تمام اين روايات را از كتاب كافى نقل كردم

در بحار از امالى صدوق و شيخ نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه دوست دارد كه خدا سبك كند بر او سكرات مرگ را، پس صله رحم كند و به والدين خود خوبى كند. اگر اين طور كرد، سكرات مرگ بر او آسان شود و فقر هرگز به او نرسد.

در روايت اربعمائه اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمودند: كسى كه افسرده كند والدين خود را، پس عقوق والدين كرده

در روايات عيون در مكاتبه حضرت رضاعليه‌السلام براى ماءمون فرموده است : خوبى به والدين واجب است ، هر چند مشرك باشند؛ لكن اطاعت نكند آنان را در چيزهايى كه معصيت خالق باشد.

از امالى شيخ نقل كرده از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود: فرزند خوبى كننده به پدر و مادر هر نظرى كه به پدر و مادر خود مى كند از روى مهربانى و رحمت ، هست براى او به هر نظرى ثواب حج قبول شده عرض كردند: يا رسول الله ، اگر روزى صد مرتبه نظر كند؟ حضرت فرمود: بلى

و اين حديث از روضه الواعظين نيز نقل شده است

از قرب الاسناد نقل شده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: داخل بهشت نمى شود عاق والدين ، و مداومت كننده در خوردن شراب ، و منت گذارنده در كارهاى خيرى كه مى كند.

از امالى شيخ از اميرالمؤ منينعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: سه گناه است كه عقوبت آن تعجيل مى شود و تاءخير به آخرت نمى افتد: عقوق والدين ، و ظلم كردن بر مردم ، و كفران احسانات مردم

از كتاب علل صدوق از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: عقوق والدين از گناهان كبيره است براى آنكه خداى عزوجل قرار داده عاق را عصى شقى

حقير گويد: در روايات كثيره كه بيان گناهان كبيره شده ، از جمله آن عقوق والدين شمرده شده است

از بصائرالدرجات نقل كرده از ابراهيم بن مهزم كه گفت : شبى در خدمت امام صادقعليه‌السلام بودم در مدينه وقتى كه مراجعت كردم به منزل ، بين من و مادرم كلماتى واقع شد و من درشتى كردم در كلام خود با مادرم فردا كه آمدم خدمت امام صادقعليه‌السلام ابتدائا فرمود: چرا ديشب با مادر درشتى كردى ؟ نمى دانى كه در شكم او مدتى مسكن داشتى و در دامن او پرورش يافتى و از پستان او شير خوردى ؟ عرض كرد: بلى فرمود: پس درشتى نكن بر او.

از كنز كراجكى از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: ملعون است ، ملعون است آن كسى كه پدر و مادر خود را بزند. ملعون است ، ملعون است آن كسى كه بدى كند به پدر و مادر خود. ملعون است ملعون است آن كسى كه قطع رحم كند.

و غير اين روايات زياد است و اين مختصر گنجايش ذكر تمام را ندارد.

بدان كه : حقوق ابوين به موت آنان ساقط نمى شود و بايد اولاد بعد از موت آنان اداى ديون آنها را بكند. اگر ميت مال داشت ديون مالى او از اصل مال برداشته مى شود. و اگر مال نداشت يا ممكن نشد كه از اصل مال بردارند جهت ظلم ظالمى يا مانع ديگر، جديت كنند در اداى آن از هر چه ممكن شد.

در كتاب كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: بنده خوبى مى كند به ابوين خود در حال حيات آنان ، پس وقتى كه موت آنان رسيد، اگر ادا نكند دين آنان را و استغفار نكند براى آنان ، مى نويسد خدا او را عاق و اگر عاق بوده در حيات آنان و بدرفتارى كرده بوده به آنان ، پس بعد از موت آنان ادا كند دين آنان را و استغفار كند براى ايشان ، مى نويسد خدا او را از جمله خوبى كنندگان و از عقوق خارج مى شود.

در مستدرك از سبط شيخ طبرسى در كتاب مشكاه الانوار از كتاب محاسن از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: از جمله حق والدين بر فرزند اين است كه دينهاى آنان را ادا كند و وفا نمايد نذرهاى آنان را. (يعنى اگر آنان نذرى كردند و موفق به انجام آن نشدند، فرزند اداى اين تكليف واجب آنان را بكند) و كارى نكند كه مردم به ابوين او بد بگويند. اگر اين طور كند، نوشته مى شود از جمله خوبى كنندگان به ابوين ، هر چند در حيات آنان عاق بوده و اگر ادا نكند دينهاى آنان را و انجام ندهد نذرهاى آنان را و كارى كند كه مردم به ايشان بد گويند، عاق مى شود، هر چند خوبى مى كرده به آنان در حياتشان

و قريب به اين مضمون است روايت دعوات راوندى از امام صادقعليه‌السلام .

شهيد در كتاب ذكرى نقل كرده از سيد ابن طاووس در كتاب غياث سلطان الورى ٣٤ خبر كه ٢٤ خبر به نحو خصوص و ده خبر به نحو عموم دلالت مى كند كه :

مستحب است بر مؤ منين جهت اموات خودشان تبرعا و تقربا الى الله تعالى انجام دهند عبادات و اعمال خير را، كه ثواب براى خودشان مضاعف مى شود و اموات نيز منتفع مى شوند و اگر در سختى و عذاب باشند، به سبب اين تخفيف داده مى شود از آنان

مثلا اگر انجام داده شود براى اموات نماز و روزه و زكات و حج و صدقه و غير آن از كارهاى خير، ثواب آن به اموات مى رسد و اگر چيزى از اينها بر عهده اموات ثابت بوده ، به انجام او ساقط مى شود، و از اجر و ثواب عمل كننده هيچ كسر نمى شود، بلكه ثواب او مضاعف مى شود. و اين حكم ثابت است بر تمام مؤ منين و نسبت به اولاد تاءكيد شديد وارد شده