ابواب رحمت

ابواب رحمت0%

ابواب رحمت نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

ابواب رحمت

نویسنده: آيت الله شيخ على نمازى شاهرودى
گروه:

مشاهدات: 17358
دانلود: 2341

توضیحات:

ابواب رحمت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 80 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17358 / دانلود: 2341
اندازه اندازه اندازه
ابواب رحمت

ابواب رحمت

نویسنده:
فارسی

فضيلت تسبيح و تنزيه خداوند از آنچه لايق به او نيست

اما تسبيح ، پس در آيات قرآن زياد ترغيب شده و بيان شده كه تمام اشيا تسبيح خداوند تبارك و تعالى مى گويند: و معنى «سبحان الله» تنزيه خداوند است از آنچه لايق به او نيست يعنى : خداوند منزه و مبراست از هر چه كفار و مشركين و ظالمين بگويند. و در پنج نماز در ركوع و سجود ١٥٣ تسبيح است هر ركعتى نُه عدد.

از كتاب توحيد و معانى الاخبار نقل شده كه سوال كردند از اميرالمؤ منينعليه‌السلام : چيست تفسير «سبحان الله»؟ فرمود: تعظيم جلال خداى عزوجل است و تنزيه خداست از هر چه هر مشركى بگويد. پس وقتى كه آن را بنده بگويد، تمام ملائكه بر او صلوات مى فرستند. يعنى طلب رحمت مى كنند از خدا براى او. و اين خبر را در مستدرك و بحار ج ١٩ در ابواب ذكر ص ٧ و در ج ٩ ص ٤٥٥ از كتاب فضائل ثقه جليل شاذان بن جبرئيل نقل كرده

جناب برقى نقل كرده از امام باقرعليه‌السلام كه فرمود رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : وقتى كه بنده بگويد: «سبحان الله» تنزيه كرده خدا را و حق است بر خدا كه او را يارى فرمايد.

و نيز از ابوبصير نقل كرده كه گفت : شنيدم او را (يعنى امام باقر يا صادقعليه‌السلام ما) كه مى فرمود: رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: كسى كه بگويد: «سبحان الله» بدون تعجب ، خداوند خلق فرمايد از كلام او پرنده سبزى كه در سايه عرش ‍ جاى گيرد و تسبيح كند و نوشته شود ثواب آن براى او تا روز قيامت

و در مستدرك و بحار ج ١٤/٨١، و ج ٩٣/١٨٤ از عده الداعى نقل كرده كه در ضمن حديثى حضرت سليمانعليه‌السلام فرمود: يك ذكر تسبيح كه خدا قبول فرمايد، بهتر است از تمام آنچه به آل داود داده شده است

و در حديث ديگر فرمود: اين ثواب براى اين است كه ثواب تسبيح باقى مى ماند و ملك سليمان فانى مى شود.

و در حديث ديگر در بحار ج ١٤/٨٣ فرمود: يك تسبيح در نامه عمل مؤ من ، بهتر است از آنچه به سليمان داده شده براى اينكه تسبيح باقى است و آن فانى است

و در ص ٧٢ نقل كرده از كتاب قصص الانبيا و تفسير قمى كه : ملكى از آسمان ندا كرد: ثواب يك تسبيح اعظم است از آنچه ديديد.

صدوق به سند صحيح نقل كرده از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه بگويد: سبحان الله و بحمده سبحان الله العظيم و بحمده بنويسد خدا براى او سه هزار حسنه ، و محو كند از او سه هزار گناه ، و بلند كند براى او سه هزار درجه ، و خلق فرمايد از آن كلام پرنده اى در بهشت كه تسبيح كند خدا را و ثواب تسبيح او براى گوينده اين كلام باشد.

در كتاب وسائل و بحار از معانى الاخبار به سند خود نقل كرده از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود: كسى كه بگويد: «سبحان الله و بحمده» بنويسد خدا براى او هزار هزار حسنه و محو كند از او هزار هزار گناه ، و بلند كند براى او هزار هزار درجه و اگر زيادتر گويد، خداوند زيادتر كند حسنات او را. و كسى كه استغفار كند خدا را، بيامرزد او را.

در كتاب مستدرك از سيد ابن طاووس در كتاب فلاح السائل از ربيع بن محمد المسلى در كتاب اصل خود به اسنادش از محمد بن طلحه از امام صادقعليه‌السلام كه فرمود: كسى كه بگويد: «سبحان الله و بحمده سبحان الله العظيم» بدون تعجب ، محو كند خدا از او هزار گناه ، و ثابت كند براى او هزار حسنه ، و بنويسد براى او هزار شفاعت ، و بلند كند براى او هزار درجه ، و خلق فرمايد خدا از اين كلمه پرنده سفيدى كه بپرد و بگويد: سبحان الله و بحمده سبحان الله العظيم تا روز قيامت و نوشته شود براى گوينده اين كلام

و روايات ديگر در بحار و وسائل و مستدرك در فضيلت تسبيح نقل كرده اند، براى رعايت اختصار ترك شد.

فضيلت و شرافت تسبيحات اربعه

تسبيحات اربعه يعنى : سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر.

قال تعالى :( وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا .)

باقيات صالحات بهتر است نزد پروردگارت از حيث ثواب و بهره

در روايات مباركات «باقيات صالحات» تفسير شده به تسبيحات اربعه

در كافى به سند صحيح از امام صادقعليه‌السلام كه در ضمن حديثى فرمود: رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: كسى كه صد مرتبه تكبير بگويد، هست افضل از صد بنده آزاد كردن كسى كه تسبيح بگويد صد مرتبه ، هست افضل از بردن صد بُدْنه (شتر يا گاو) به سوى قربانى مكه و كسى كه حمد كند خدا را صد مرتبه «لا اله الا الله» بگويد، افضل تمام مردم است از حيث عمل در آن روز مگر كسى كه زيادتر بگويد. و همين خبر را صدوق در كتاب ثواب الاعمال و غير آن نقل فرموده است

و نيز در كتاب كافى به سند خود از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده كه در ضمن حديثى فرمود: رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند به مردى : وقت صبح و شام بگو: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر كه به هر تسبيحى كه بگويى ده درخت در بهشت از انواع ميوه براى تو است و اين كلمات «باقيات صالحات» است

و در كافى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود: اميرالمؤ منينعليه‌السلام فرمودند: تسبيح نصف ميزان است و «الحمد لله» پر مى كند ميزان را. و «الله اكبر» پر مى كند مابين آسمان و زمين را. و اين روايت را در مستدرك از جعفريات و غيره نقل كرده است

در كافى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود: ثمن و قيمت بهشت «لا اله الا الله و الله اكبر» است

در كتاب امالى صدوق به سند خود از امام حسن مجتبىعليه‌السلام نقل كرده در روايات سوالات يهودى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه عرض كرد يهودى : يا محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خبر ده مرا از آن كلماتى كه اختيار كرد خداوند آنها را براى حضرت ابراهيمعليه‌السلام وقتى كه بنا كرد خانه كعبه را. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آن كلمات «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» است يهودى عرض كرد: تفسير آن چيست ؟ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

خداوند عزوجل دانست كه اولاد آدم دروغ مى بندند بر خدا، پس فرمود: «سبحان الله». يعنى مبرا و منزه مى باشم از آنچه مى گويند.

و اما «الحمد لله» پس خدا دانست كه بندگان ادا نمى كنند شكر نعمتهاى او را، پس حمد فرمود خودش را قبل از آن كه حمد كنند او را. و آن است اول كلام اگر اين كلمه نبود، خدا نعمتى به كسى نمى داد.

و اما «لا اله الا الله» پس اقرار به وحدانيت است قبول نمى كند خدا اعمال را مگر به بركت اين كلمه و آن است كلمه تقوا. سنگين مى كند خدا به اين كلمه ميزان اعمال را در روز قيامت

و اما «الله اكبر» پس اين اعلى كلمات است و محبوبترين كلمات است به سوى خداوند. يعنى : نيست چيزى بزرگتر از خدا و افتتاح نمى شود نماز مگر به اين كلمه ، براى كرامت و بزرگوارى اين كلمه نزد خدا. و آن است اسم اكرم خدا.

يهودى عرض كرد: راست فرمودى اى محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم . ثواب اين كلمات چيست ؟ فرمود:

وقتى كه بنده گويد: «سبحان الله» تسبيح كند با او آن چه دون عرش است و عطا مى شود به گوينده آن ده مقابل آنها.

و وقتى كه بگويد «الحمد لله» خدا انعام مى فرمايد به او نعمتهاى دنيا را در حالى كه متصل باشد به نعمتهاى آخرت و اين كلمه اى است كه اهل بهشت مى گويند وقتى كه داخل بهشت شوند.

و اما «لا اله الا الله» پس بهشت ثواب اوست

از كتاب امالى و ثواب الاعمال روايتى از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه آن حضرت از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل فرمود كه براى گوينده هر كلمه از اين چهار كلمه يك درخت در بهشت مى باشد.

از كتاب تفسير قمى به دو سند صحيح و امالى شيخ به سند ديگر از امام صادقعليه‌السلام نقل شده كه فرمود: پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وقت معراج به بهشت وارد شدند، ديدند ملائكه مشغول بنايى مى باشند، گاهى مى ايستند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: چرا توقف مى كنيد؟ عرض كردند: تا آنكه مخارج ما برسد. فرمود: مخارج شما چيست ؟ عرض كرند: مخارج ما گفتار مؤ من است در دنيا سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر. چون بگويد، مشغول شويم و چون نگويد، ما متوقف مى شويم

از كتاب ثواب الاعمال روايتى نقل شده از امام صادقعليه‌السلام از پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود: سپرى براى آتش ‍ جهنم تهيه كنيد به گفتن سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر و اين روايات را در كتاب وسائل نقل كرده است

عظمت و شرافت و ثواب شهادتين

بدان كه : شهادت به وحدانيت حق جل و علا و شهادت به رسالت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دو ركنى است براى اسلام و ايمان كه بدون اين كلمه شخص از كفر و شرك خارج نشود و داخل در سعادت ايمان نمى شود. و به آن دو از نجاست و خباثت و عداوت حق و رجاسَت و لعنت و نكبت كفر و شرك پاك و پاكيزه مى شود.

و اين دو اول طريق است به درجات سعادت و نيل به كمالات دنيا و آخرت اگر اين شهادت از روى اخلاص و حقيقت باشد، باعث نجات و سعادت دنيا و آخرت است و اگر از روى نفاق و تدليس باشد، باعث راحتى دنيا و پاكى بدن او و محفوظ بودن جان و مال او و امثال اين مى شود.

در كتاب كافى از امام باقرعليه‌السلام است كه فرمود: كسى كه بگويد: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله بنويسد خدا براى او هزار حسنه

صدوق از امام صادقعليه‌السلام از امام باقرعليه‌السلام نقل نموده كه فرمود: كسى كه فقط شهادت بدهد به «لا اله الا الله» نوشته شود براى او ده حسنه پس اگر شهادت به رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داد، نوشته شود براى او دو هزار هزار حسنه و همين روايت را جناب برقى به سند ديگر از امام باقرعليه‌السلام به همين طور نقل كرده است

صدوق به سند خود از پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود در تفسير آيه : «و ما كنت بجانب الطور» - الايه : خداوند ندا فرمود: اى امت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رحمت من سبقت گرفته بر غضب من عطا كردم شما را قبل از آنكه از من سوال كنيد. و آمرزيدم شما را قبل از آنكه استغفار كنيد. هر كس از شما ملاقات كند مرا و شهادت دهد اينكه نيست خدايى مگر من و اينكه محمد بنده من و رسول من است ، داخل مى كنم او را در بهشت به رحمت خود. و اين روايات را در وسائل نقل فرموده است

در كتاب مستدرك از امالى مفيد ثانى به سند خود از پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: قسم به آن كسى كه جان من به يد قدرت اوست ، نمى گويد اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله را احدى مگر آن كه خدا بدن او را بر آتش حرام مى كند.

صدوق در كتاب ثواب الاعمال به سند صحيح از فضيل بن يسار از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده كه فرمود: ده خصلت است كه هر كس ملاقات كند خدا را و آنها را دارا باشد، داخل بهشت شود: شهادت به لا اله الا الله ، و اينكه محمد رسول الله است ، و اقرار به آنچه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده و آورده از جانب خدا، و انجام نماز، و دادن زكات ، و روزه ماه رمضان ، و حج خانه خدا و انجام ولايت اولياء الله و بيزارى از دشمنان خدا، و اجتناب از هر مسكرى

و همين روايت را در كتاب خصال به دو سند نقل كرده است و برقى در كتاب محاسن به سند خود نقل فرموده است و روايات زياد در بيان ثواب و اقرار و شهادت به وحدانيت در بحار ج ٣/٢ - ١٥ مذكور است

و اميرالمؤ منينعليه‌السلام در خطبه وسيله كه در بحار ج ٧٧/٢٨٠ از تحف العقول نقل كرده مى فرمايد: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله دو شهادتى است كه رفيع و عالى مى كند قول را و مضاعف مى كند عمل را. سبك است ميزان حسناتى كه نباشد اين دو شهادت در آن و سنگين است اگر باشد در آن و به اين دو است فوز و سعادت به رفتن بهشت و نجات از آتش و جواز عبور از صراط. و به شهادت داخل بهشت مى شويد...

در بحار ج ٢٧/١ از احتجاج طبرسى روايت كرده كه قاسم بن معاويه گفت : عرض كردم خدمت امام صادقعليه‌السلام : اين مردم نقل مى كنند كه در شب معراج پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ديد بر عرش نوشته شده : لا اله الا الله محمد رسول الله ابوبكر الصديق حضرت فرمود: سبحان الله ! تغيير دادند تمام شريعت حتى اين را!؟ عرض كردم بلى پس امام فرمود:

به درستى كه خداى عزوجل وقتى كه عرش را خلق كرد، نوشت بر قائمه هاى عرش لا اله الا الله محمد رسول الله على اميرالمؤ منين

و وقتى كه آب را خلق فرمود، نوشت در مجراى آب : لا اله الا الله محمد رسول الله و على اميرالمؤ منين

و وقتى كه خلق كرد كرسى را، نوشت بر قائمه هاى آن : لا اله الا الله محمد رسول الله و على اميرالمؤ منين

و زمانى كه لوح را خلق فرمود: نوشت در آن : لا اله الا الله محمد رسول الله على اميرالمؤ منين

و وقتى كه اسرافيل را خلق كرد، نوشت بر جبهه او: لا اله الا الله محمد رسول الله و على اميرالمؤ منين

تا آنكه فرمود - بعد از بيان آنكه همين كلمات شريفه بر بال جبرئيل و اكناف آسمانها و اطباق زمين و سر كوه ها و بر خورشيد و ماه نوشته شده -: پس وقتى كه بگويد كسى «لا اله الا الله محمد رسول الله .» پس بايد بگويد: «على اميرالمؤ منين ولى الله».

فضيلت و ثواب صلوات

بدان كه : روايات زياد فوق حد تواتر در فضيلت و شرافت و عظمت ثواب صلوات وارد شده و در وسائل و مستدرك متجاوز از ١١٠ روايت نقل كرده و ما تيمنا و تبركا چند روايت ذكر مى كنيم :

در كتاب كافى به سند خود از ابوبصير از امام صادقعليه‌السلام است كه فرمود: وقتى كه ذكر شود پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پس زياد صلوات بر او فرستيد؛ كه هر كس يك مرتبه صلوات بفرستد، خداى تعالى هزار صلوات در هزار صف از ملائكه بر او فرستد و هيچ چيز از مخلوقات باقى نماند مگر آن كه بر اين بنده صلوات بفرستد براى صلوات خدا و ملائكه بر او. پس كسى كه رغبت در اين نكند، پس او جاهل است و مغرور و خدا و پيغمبر و اهل بيت از او بيزارند.

و همين روايت را صدوق نقل كرده و معنى صلوات خدا و ملائكه بيايد ان شاء الله تعالى

شيخ كلينى به سند صحيح از محمد بن مسلم از امام باقر يا صادقعليه‌السلام ما نقل كرده است كه فرمود: نيست در ميزان اعمال چيزى سنگين تر از صلوات بر محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم . و به درستى كه اعمال در ميزان گذاشته مى شود پس ‍ سبك مى باشد، پس صلوات را مى گذارند پس سنگين مى شود.

صدوق از امام باقرعليه‌السلام از پدرانش از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: من روز قيامت نزد ميزان اعمال مى باشم پس كسى كه سنگين شود سيئات او بر حسناتش ، مى آورم صلواتى كه او بر من فرستاده و به سبب آن حسنات او را سنگين مى كنم

در بحار ج ٩٤/٤٧ از كتاب عيون و امالى صدوق از امام رضاعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود: كسى كه قدرت ندارد بر چيزى كه كفاره گناهان او شود، پس زياد كند صلوات بر محمد و آلش را؛ كه اين گناهان را منهدم مى كند.

و فرمود: صلوات معادل است نزد خدا با تسبيح و تهليل و تكبير.

ابراهيم را خليل خود گرفت براى كثرت صلوات او بر محمد و آل محمدعليه‌السلام .

از كتاب معانى الاخبار از ابوحمزه نقل شده كه گفت : سوال كردم از امام صادقعليه‌السلام از كلام خدا: ان الله و ملائكته يصلون على النبى فرمود: صلوات خدا، فرستان رحمت است و از ملائكه ، تزكيه است و از مردم ، دعا مى باشد.

راوى عرض كرد: چگونه صلوات فرستيم ؟ فرمود: بگوييد: صلوات الله و صلوات ملائكته و انبيائه و رسله و جميع خلقه على محمد و آل محمد و السلام عليه و عليهم و رحمه الله و بركاته

راوى عرض كرد: ثواب آن چيست ؟ فرمود: والله از گناهان خارج شود مثل روزى كه از مادر متولد شده است

تمام اين روايات را در وسائل نقل كرده و در باب اول ذيل مطلب هفتم رواياتى در فضيلت صلوات گذشت

فضيلت اذان و اقامه و مقام مؤ ذن

بدان كه : در روايات مستفيضه وارد شده كه : هر كس نماز بخواند با اذان و اقامه ، دو صف از ملائكه پشت سر او نماز بخوانند. و اگر با اقامه تنها نماز بخواند، يك صف نماز بخوانند.

حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام در روايتى فرمود: دو طرف صف ديده نشود.

و در بعضى از روايات ديگر فرمودند: حد صف بين مشرق و مغرب است

مفضل سوال كرد از امام صادقعليه‌السلام چقدر است مقدار صف ؟ فرمود: اقل آن مابين مشرق و مغرب است و اكثر آن مابين آسمان و زمين مى باشد.

صدوق در كتاب شريف من لا يحضر نقل كرده است كه در حديث مناهى پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسى كه اذن بگويد محض رضاى پروردگار و اجر خود را از خدا بخواهد، عطا فرمايد خداى عزوجل به او ثواب چهل هزار شهيد و چهل هزار صديق ، و داخل مى شود به شفاعت او چهل هزار گناهكار از امت من در بهشت آگاه باشيد! وقتى كه مؤ ذن مى گويد: «اشهد ان لا اله الا الله» صلوات فرستد بر او هفتاد هزار ملك و استغفار كنند براى او، و هست در روز قيامت در سايه عرش تا آنكه حساب خلايق تمام شود. و مى نويسد ثواب قول مؤ ذن را كه مى گويد: «اشهد ان محمدا رسول الله» چهل هزار ملك

و در بحار اين روايت را از مجالس صدوق نيز نقل كرده است

و فرمود رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : براى مؤ ذن است در مابين اذان و اقامه مثل اجر شهيد آغشته به خون در راه خدا.

و همين روايت را در كتاب تهذيب ص ٢١٧ مسندا نقل كرده است

در تهذيب به سند صحيح از معاويه بن وهب از امام صادقعليه‌السلام از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمودند: كسى كه در بلدى از بلاد مسلمين يك سال اذان بگويد، واجب شود براى او بهشت

و همين روايت را صدوق در كتاب ثواب الاعمال به سند صحيح و در من لا يحضر مرسلا نقل فرموده است

و در هر سه كتاب از امام باقرعليه‌السلام است كه فرمود: كسى كه اذان بگويد هفت سال براى رضايت خدا، مى آيد روز قيامت و حال آنكه گناهى بر او نباشد.

در تهذيب ص ١٤٨ و غير تهذيب از ثقه الاسلام كلينى به سند خود از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود: آمرزيده مى شود براى موذن به اندازه مد و كشش صوتش و هر چيزى كه بشنود اذان او را، شهادت مى دهد براى او.

در كتاب من لايحضر روايت مفصلى از بلال از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در فضيلت اذان نقل كرده است كه از جمله بلال گفت : شنيدم از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هر كس در راه خدا اذان يك نماز را بگويد از روى ايمان و طلب اجر و ثواب خدا و تقربا الى الله تعالى ، خدا گناهان گذشته او را بيامرزد، و منت نهد بر او كه او را در باقيمانده عمر نگهدارى كند، و جمع كند بين او و بين شهدا در بهشت

در روايت علل فضل بن شاذان از حضرت رضاعليه‌السلام است كه در بيان علت اذان فرمود: جهت آنكه ابتدا شده در اذان به تكبير و ختم شده به تهليل ، اين است كه خداى عز و جل اراده فرموده كه ابتدا و ختم شود به ذكر او و اسم او. و اسم مقدس الله در اول تكبير است و در لا اله الا الله آخر مى باشد...

بدان كه : در جواز ترك اذان خلاف و اشكالى نيست و روايات صريحه بر آن وارد شده است و اما اقامه بايد مردان ترك نكنند آن را بنابر احتياط وجوبى چون روايت معتبرى كه ظاهر يا صريح باشد در جواز ترك اقامه نقل نشده است مگر روايت دعائم كه دلالت آن بر جواز ترك اذان و اقامه واضح است لكن از حيث سند معتبر نيست و باقى روايات راجعه به اقامه همه اثبات آن را مى كند. و خدشات آن كسانى كه قائل به استحباب اقامه هستند در ادله وجوب ، مورد اشكال و تاءمل مى باشد. پس حجتى تمام نشده براى ما در جواز ترك اقامه

و اما زنان ، پس روايات صريحه بر جواز ترك آنان اذان و اقامه را وارد شده است

و اذان و اقامه در غير نمازهاى يوميه مشروع نيست

تاءويل تكبيرات و افعال نماز

مجلسى در بحار فرموده : يافتم به خط شيخ محمد بن على الجبعى كه نقل فرمود از خط شهيد قدس الله روحهما فرمود شهيد: روايت كرده جابربن عبدالله انصارى از اميرالمؤ منينعليه‌السلام كه در مقام بيان تاءويل نماز فرمود:

تاءويل تكبير اول نماز اينكه خطور بدهى در قلب : خدا بزرگتر است از اينكه توصيف شود به صفت قيام و قعود.

و اما تاءويل تكبير دوم : بزرگتر است از اينكه توصيف شود به حركت يا سكون

و در تكبير سوم : بزرگتر است از اينكه توصيف شود به جسميت يا تشبيه شود به چيزى و ادراك شود به قياسى

و در تكبير چهارم : بزرگتر است از اينكه آنچه عارض مخلوق شود عارض بر او شود يا مرضى بر او وارد شود.

و در پنجم : بزرگتر است از آنكه توصيف شود به جوهر يا عرض ، يا حلول كند خدا در چيزى ، يا چيزى در او حلول كند.

و در ششم : بزرگتر است از آنكه محل صفات و حالات مخلوق واقع شود. و منزه است از زوال و انتقال و تغير از حالى به حالى شدن و كم و زياد شدن

و در هفتم : بزرگتر است از آنكه حواس ظاهره و باطنه او را ادراك نمايد.

و تاءويل كشيدن گردن در حال ركوع آنكه خطور در قلب دهى : خدايا، ايمان آوردم به تو هر چند گردن مرا بزنند.

و تاءويل سر برداشتن از ركوع وقتى كه بگويى : سمع الله لمن حمده الحمد لله رب العالمين آن است كه يعنى : اجابت كند خدا كسانى را كه حمد خدا مى كنند و تمام حمد براى خداى پروردگار عالميان است آن خدايى كه من نبودم پس مرا ايجاد كرد.

و تاءويل سجده اول آنكه در حال سجده خطور به قلب دهى كه : من از زمين خلق شده ام

و تاءويل سر برداشتن از سجده اول آنكه : خدايا، مرا از زمين بيرون كردى

و تاءويل سجده دوم آنكه : خدايا، مرا به زمين برمى گردانى

و سر برداشتن از سجده دوم يعنى : خدايا، مرا باز از قبر بيرون مى آورى براى روز قيامت

و تاءويل نشستن آنكه خطور دهى به قلب خود: خدايا، من اقامه كردم حق را و ميراندم باطل را.

و تاءويل تشهد تجديد ايمان و اسلام است و اما «السلام عليكم و رحمة الله و بركاته» ترحمى است از جانب خداى متعال و معناى او آنكه امان است براى شما از عذاب روز قيامت

پس فرمود اميرالمؤ منينعليه‌السلام : كسى كه اين تاءويلات را كه بيان كردم نداند، نماز او ناقص است

عظمت و اهميت «بسم الله الرحمن الرحيم»

بدان كه : آيه شريفه : «بسم الله الرحمن الرحيم» اعظم آيات قرآن است ؛ چنانكه امام صادقعليه‌السلام در روايت خالد بن مختار فرموده و آقا ابوالحسن الكاظمعليه‌السلام در روايت سليمان جعفرى فرموده است

و نيز اكرم آيات قرآن مى باشد؛ چنانكه امام باقرعليه‌السلام در روايت ابوحمزه و در روايت محمد بن الفضل الازدى تصريح فرموده است و اين روايات را در كتاب مستدرك و بحار و تفسير برهان از تفسير عياشى و غيره نقل فرموده اند.

و نيز افضل آيات سوره حمد است ؛ چنانكه امام صادقعليه‌السلام در روايات صحيحه تهذيب و در روايت سعدبن عمر الجلاب تصريح فرموده است

در تهذيب ص ٢١٨ به سند حسن از عبدالله بن يحيى الكاهلى از امام صادقعليه‌السلام از امام باقرعليه‌السلام است كه فرمود: «بسم الله الرحمن الرحيم» نزديكتر است به سوى اسم اعظم از ناظر چشم به سوى سفيدى آن

در كتاب تفسير برهان از صدوق به سند صحيح از امام رضاعليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود: «بسم الله الرحمن الرحيم» نزديك تر است به سوى اسم اعظم از سياهى چشم به سفيدى آن

اين روايت را به سند ديگر در تفسير برهان و كتاب وسائل و بحار نقل كرده اند. و در كتاب بحار به سند ديگر از امام عسكرىعليه‌السلام نقل كرده است

در كتاب كافى به سند خود از فرات بن احنف از امام باقرعليه‌السلام نقل كرده است كه فرموده :

اول هر كتابى كه از آسمان نازل شده «بسم الله الرحمن الرحيم» بوده است

و وقتى كه «بسم الله الرحمن الرحيم» گفتى ، پس باك نيست كه استعاذه نكنى

و وقتى كه بخوانى «بسم الله الرحمن الرحيم» را، مى پوشاند تو را در آنچه بين آسمان و زمين است مجلسى فرموده : يعنى مى پوشاند تو را از عذاب خدا، يا عيبهايت را از ملائكه يا از مردم و جن نيز. انتهى

در كتاب تفسير امام حسن عسكرىعليه‌السلام مذكور است كه امام صادقعليه‌السلام فرمودند: بسا مى شود بعضى شيعيان ما ترك كند در ابتداى كارهاى خودشان «بسم الله الرحمن الرحيم» را، پس خدا مبتلا فرمايد او را به بليه اى براى آنكه متنبه فرمايد او را بر شكرگذارى خدا و ثناگويى خداى عزوجل و محو كند از او عيب و عار اين نقص را كه ترك بسم الله نموده است

پس امام بيان فرمود قضيه عبدالله بن يحيى كه در محضر مقدس حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام روى كرسى نشست و چون «بسم الله الرحمن الرحيم» نگفت ، از كرسى به زمين افتاد و سر او شكست و خون جارى شد. حضرت فرمود:

آيا نمى دانى كه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حديث فرمود مرا از جانب خداى عزوجل كه : هر امرى كه اسم خداى در آن ذكر نشود، ابتر است يعنى عاقبت خير ندارد.

عبدالله بن يحيى عرض كرد: بلى - پدر و مادرم فداى تو باد - ديگر ترك بسم الله نمى كنم حضرت فرمود: در اين هنگام بهره و سعادت خواهى ديد.

عرض كرد: يا اميرالمؤ منين ، چيست تفسير «بسم الله الرحمن الرحيم»؟ حضرت فرمود: بنده در وقت قرائت قرآن يا هر كارى كه مى خواهد انجام دهد بگويد: «بسم الله الرحمن الرحيم» يعنى : به بركت اين اسم اين كار را انجام مى دهم و هر امرى كه ابتداى آن «بسم الله الرحمن الرحيم» باشد، آن مبارك است

تا آنكه فرمود: خداى عزوجل مى فرمايد: اى بندگان من كه محتاج به رحمت من باشيد، من در هر حال و در هر وقت احتياج و ذلت عبوديت را لازمه ذات شما قرار دادم پس به سوى من پناهنده شويد در هر كارى كه وارد مى شويد. و اميد تمامى آن را داريد، كه من اگر اراده كنم كه بخششى به شما نمايم ، كسى قدرت منع آن ندارد، و اگر اراده كنم كه منع كنم شما را، كسى قدرت ندارد غير من بر عطاى به شما. پس بگوييد در ابتداى هر كارى كوچك يا بزرگ «بسم الله الرحمن الرحيم».

تا آنكه فرمود: رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: هر كس محزون كند او را كارى ، پس بگويد «بسم الله الرحمن الرحيم» از روى اخلاص و اقبال و توجه قلب به سوى اين كلام شريف ، از يكى از دو كار خالى نيست ؛ يا به حاجت دنياى خود مى رسد، يا ذخيره مى شود براى او در آخرت نزد ذات مقدس حق و آنچه نزد خداست بهتر و باقى تر است براى مؤ منين

و فرمود اميرالمؤ منينعليه‌السلام «بسم الله الرحمن الرحيم» آيه اى است از فاتحه الكتاب و آن هفت آيه است ، تمام آن «بسم الله الرحمن الرحيم» است

شنيدم از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود: ذات مقدس حق فرمود: اى محمد و لقد آتيناك سبعا من المثانى و القرآن العظيم يعنى : «ما لطف كرديم به تو سبع المثانى را - كه سوره حمد است - و قرآن عظيم را.». پس خدا بر من منت نهاد به اين سوره شريفه و آن را معادل قرآن قرار داده و فاتحه الكتاب اعظم و اشرف گنجهاى عرش است

و خدا مخصوص كرد به آن محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را و مشرف كرد خدا او را به آن ، و احدى با او شريك نيست مگر حضرت سليمان كه «بسم الله الرحمن الرحيم» را خدا فقط به او داد.

پس كسى كه بخواند آن را در حالى كه معتقد باشد به ولايت محمد و آل طيبين او و منقاد باشد براى امر آنان و تصديق كننده باشد به ظاهر و باطن آنان ، خدا عطا فرمايد به او به هر حرفى از آن حسنه اى كه هر حسنه افضل باشد از دنيا و آنچه در دنياست و هر كس ‍ استماع كند آن را، به اندازه ثلث ثواب خواننده به او داده شود.

حقير گويد: شايد مراد اين باشد كه به حضرت سليمان لفظ «بسم الله الرحمن الرحيم» داده شده و مراد از روايت فرات كه گذشت آن باشد كه معنى «بسم الله ...» در اول هر كتابى به لسان قومى كه كتاب بر آنها نازل مى شده بوده است

برقى در كتاب محاسن به سند صحيح از امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه در ضمن حديثى فرمود: كسى كه وضو بگيرد و اسم خدا را نبرد، شيطان در وضوى او شركت دارد. و وقتى كه غذا بخورد، يا آب بياشامد، يا لباسى بپوشد، يا هر كارى ديگرى بكند، سزاوار است كه اسم خدا را بر آن ببرد. اگر نكرد شيطان در آن شركت مى كند.

و همين روايت را جعفر بن محمد بن شريح در كتاب خود از حميدبن شعيب از جابر جعفى از امام باقر يا صادقعليهما‌السلام نقل كرده است

در كتاب جامع الاخبار از ابن مسعود از پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل كرده كه فرمود: كسى كه بخواند «بسم الله الرحمن الرحيم» را، بنويسد خدا براى او چهار هزار حسنه ، و محو فرمايد از او چهار هزار گناه ، و بلند كند خدا براى او چهار هزار درجه

و روايت كرده است از پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم كه فرمود: كسى كه بخواند «بسم الله الرحمن الرحيم» را، بنا كند خدا براى او در بهشت هفتاد هزار قصر از ياقوت قرمز، در هر قصرى هفتاد هزار خانه از لؤ لؤ سفيد، در هر خانه هفتاد هزار تخت از زبرجد سبز، بالاى هر تختى هفتاد هزار فرش از سندس و استبرق و بر او حوريه اى است و براى اين حوريه هفتاد هزار گيسوست آراسته شده به در و ياقوت و نوشته شده بر رخسار راست او: «محمد رسول الله» و بر رخسار چپ : «على ولى الله» و بر پيشانى : «الحسن» و بر زنخدان : «الحسين» و بر دو لب او: «بسم الله الرحمن الرحيم».

راوى عرض كرد: يا رسول الله ، براى كيست اين كرامت ؟ فرمود: براى كسى است كه به حرمت و تعظيم بگويد: «بسم الله الرحمن الرحيم».

محدث قمى در كُنى و القاب و صاحب روضات الجنات نقل كرده اند كه : سبب توبه بِشر حافى آن بود كه در بين راه قطعه اى يافت كه در آن نوشته بود: «بسم الله الرحمن الرحيم» و قدمهاى مردم در راه بر آن واقع شده بود. اين قطعه را گرفت و تميز كرد و چند درهم عطر خريد پس قطعه ورقه را خوشبو نمود و در شكاف ديوار قرار داد. پس در خواب ديد گوينده اى مى گويد: اى بشر، اسم مرا خوشبو كردى و پاك نمودى ، من تو را طيب و پاكيزه قرار مى دهم در دنيا و آخرت پس صبح كه شد توبه كرد.

در كتاب تفسير حضرت عسكرىعليه‌السلام در ذيل آيه شريفه : «ليس البر» - الايه ، فرمود امامعليه‌السلام : به درستى كه خدا فضيلت داد محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به فاتحه الكتاب بر جميع پيامبران كه به احدى از پيامبران اين فضيلت را نداده مگر حضرت سليمان كه فقط به او «بسم الله الرحمن الرحيم» را لطف فرموده پس وقتى كه سليمان خواند اين آيه شريفه را، عرض كرد: اى پروردگار من ، چقدر كلمات شريفه اى است ! به درستى كه از جميع ممالكى كه به من بخشيدى نزد من عزيزتر و بهتر است خداوند فرمود: چگونه اين طور نباشد و حال آنكه نيست مردى يا زنى كه مرا نام نهد به اين نامها و اين آيه شريفه را بر زبان جارى كند مگر آنكه ثابت مى كنم براى او هزار مقابل ثواب كسى كه هزار مقابل ممالك تو را صدقه بدهد. اى سليمان ، اين آيه هفت يك سوره حمد است كه مى بخشم به محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سيد تمام پيامبران