انسان در عالم برزخ

انسان در عالم برزخ0%

انسان در عالم برزخ نویسنده:
گروه: کتابخانه عقائد

انسان در عالم برزخ

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد مظاهرى
گروه: مشاهدات: 11568
دانلود: 4762

توضیحات:

انسان در عالم برزخ
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 38 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11568 / دانلود: 4762
اندازه اندازه اندازه
انسان در عالم برزخ

انسان در عالم برزخ

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

فصل پنجم : برهوت كجاست ؟

يكى از مباحثى كه در ارتباط با عالم برزخ مطرح است «برهوت» است برهوت مانند وادى السلام جايگاه ارواح پس از مرگ است ، با اين تفاوت كه جايگاه ارواح مؤ منين وادى السلام و جايگاه ارواح كفار، مشركين و منافقين در برهوت است در مراحل متعددى از كتاب به مناسبتهاى مختلف ، سخن از «برهوت و وادى حضر موت» به ميان آمده ، از اين رو لازم دانستيم در اين مورد كه برهوت كجا و چگونه جائى است بحث كرده باشيم تا رفع هر گونه ابهامى از احاديث مورد بحث شده باشد، گرچه بيان معناى برهوت نيز از زبان احاديث است

١- مرحوم شيخ كلينى در كافى به نقل از حضرت صادقعليه‌السلام آورده است :

... عن ابى عبداللهعليه‌السلام عن آبائهعليهم‌السلام قال : قال امير المؤ منينعليه‌السلام : شر ماء على وجه الارض ، ماء برهوت و هو الذى بحضرموت ترده هام الكفار(٤٥)

بدترين آب هاى روى زمين آبى است كه در برهوت است و آن در بيابان حضرموت واقع است ، ارواح كفار را به آنجا مى برند.

٢- و نيز در همان كتاب به نقل از حضرت صادقعليه‌السلام آورده است :

... عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :... خير ماء على وجه الارض ماء زمزم ، و شر ماء على وجه الارض ماء برهوت ، و هو وادى بحضرموت يرد عليه هام الكفار و صداهم(٤٦)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بهترين آبهاى روى زمين آب زمزم ، و بدترين آبها، آب برهوت است كه در بيابان حضرموت واقع شده و ارواح كفار با بدن هاى مثالى خود به آنجا منتقل مى شوند.

٣- مرحوم مجلسىرحمه‌الله به نقل از شيخ كلينى در بحارالانوار از حضرت صادقعليه‌السلام آورده است كه فرمود:

... عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ان من وراء اليمن واديا يقال له : وادى برهوت ، و لايجاور ذلك الوادى الا الحيات السود و البوم من الطير، فى ذلك الوادى بئرء يقال لها: بلهوت ، يغدى ويراح اليها بارواح المشركين ، يسقون من ماء الصديد...(٤٧)

امام صادقعليه‌السلام فرموده است : پشت «يمن» بيابانى است كه به آن وادى حضرموت مى گويند، در اين بيابان از جانداران به جز مارهاى سياه و جغد، موجود زنده ديگرى يافت نمى شود. سپس فرمود: در اين بيابان چاهى است كه به آن «بلهوت» مى گويند، اين بيابان محل سكونت ارواح مشركين است ، آنها به آن چاه رفت و آمد مى كنند و از آب آن چاه كه مانند چرك و خون است مى آشامند.

٤- باز مرحوم كلينى به نقل از ضريس كناسى از امام باقرعليه‌السلام آورده است :

... و ان لله نارا فى المشرق خلقها ليسكنها ارواح الكفار و ياءكلون من زقومها و يشربون من حميمها ليلهم ، فاذا طلع الفجر هاجت الى واد باليمن يقال له : «برهوت» ، اشد حرا من نيران الدنيا، كانوا فيها يتلاقون ، ويتعارفون ، فاذا كان المساء عادوا الى النار، فهم كذلك الى يوم القيامه(٤٨)

خداوند در مشرق زمين جهنمى دارد براى اينكه شبها ارواح كفار را از وادى برهوت به آنجا منتقل كند و از زقوم و حميم(٤٩) آن به آنها بخوراند و چون فجر طلوع كند ارواح آنها را دوباره به وادى برهوت كه در يمن است كوچ مى دهد. داغى آن بيابان از آتشهاى دنيا داغ تر است ارواح كفار در آن بيابان همديگر را ملاقات مى كنند و يكديگر را مى شناسند و چون شب شود دوباره خداوند آنها به همان جهنم بر مى گرداند و اين كار تا برپائى قيامت ادامه دارد.

آنچه تا كنون از چهار حديث فوق استفاده شد عبارتند از:

الف» برهوت روى همين زمين است خصوصا كه جملاتى از قبيل «بدترين آب روى زمين ، پشت يمن بيابانى است ، وادى حضرموت» بر اين مدعا دلالت دارد.

ب» سرزمينى كه برهوت در آن قرار دارد، بيابانى خشك و شن زارى است كه به جز مارهاى سياه و آن مرغ معروف به جغد كه در عرف مردم ، به مرغ شوم معروف است جنبده ديگرى وجود ندارد، اين بيابان در جزيره العرب (يمن فعلى) است

ج» همانگونه كه طلوع و غروب خورشيد براى مؤ منين مشهود است و مسكن شب و روز آنها تفاوت دارد، براى كفار كه پس از مرگ به برهوت مى روند نيز طلوع و غروب خورشيد مشهود است ، شب در جايگاه مخصوصى در آتش هستند و روز به همان بيابان برهوت باز گردانيده مى شوند.

د» همان گونه كه گفتيم : اهل ايمان در عالم برزخ در بهشتند و از نعمتهاى آن استفاده مى كنند، كفار نيز در برهوت كه يكى از دركات جهنم است از زقوم و حميم آن مى خورند و از داغى و عذاب آن معذب مى شوند.

در كتب لغت و تفسير در مورد «برهوت» چنين آمده است :

١- مرحوم شيخ فخر الدين طريحى در كتاب مجمع البحرين آورده است :

برهوت : واد فى حضرموت ، فيه بئر يتصاعد منها لهيب الاسفلت مع صوت الغليان وريح كريهه ، واشتهر عنها،ان ارواح الكفار تجتمع فى هذه البئر و تصبح فى الليل من الالم قائله : يا دومه(٥٠)

برهوت بيابانى است در حضرموت و در آن چاهى است كه از آن گازهاى متعفن و بدبو فوران مى كند، مشهور است كه ارواح كفار در آن بيابان اجتماع مى كنند و از شدت ناراحتى فرياد مى زنند و در تب و تابند.

٢- فريد وجدى در دائره المعارف خود آورده است :

حضرموت : اقليم من جزيرت العرب على شاطى ء بحر عمان ، قليله الزرع و الخيرات ، امارتها فى يد شيوخ قبائلها و مدنها المشهوره : «تريم ، قصير ويروم» ، فى شمال حضرموت صحراء الاحقاف بسهوبها المشهوره بالوعوثه حتى انه لايطاء قدم حتى تغور فى الرمال لنعومتها، فيختفى فيها الرجل كما يختفى فى لجه من الماء(٥١)

حضرموت قسمتى از جزيره العرب در كنار درياى عمان است ، بهره هاى كشاورزى در آن سرزمين اندك است ، رياست اداره آن (بصورت كشور يمن) در دست شيوخ قبيله هاى آن است ، شهرهاى معروف و مشهور آن «تريم ، قصير و يروم» مى باشد. در شمال آن بيابان وسيع «احقاف» است ، راه رفتن در آن به قدرى مشكل است كه به علت وجود شن هاى نرم فراوان حتى برداشتن يك قدم هم ممكن نيست و همان گونه كه انسان در دريا غرق مى شود در شنهاى اين بيابان نيز مفقود مى گردد.

«احقاف» به بيابان بسيار وسيعى مى گويند كه شن هاى بادى فراوانى همه آنرا احاطه كرده باشد. آيه بيست و يكم از سوره احقاف نيز در مورد همين بيابان است ، قوم عاد در همين بيابان گرفتار آمدند و احاديث و كتب تفسير در اين مورد مطالب ارزنده اى دارند كه اين كتاب بدليل خارج شدن از موضوع پذيراى آن نيست

علاقه مندان به كتب مربوطه مراجعه كنند.(٥٢)

پس «برهوت» در همان بيابان معروف به «احقاف» واقع در حضرموت در كشور يمن است ، و با خصوصياتى كه از مجمع البحرين و دائره المعارف فريد وجدى دانستيم ، به حقيقت احاديث فوق مى رسيم كه :

الف» آب آن از بدترين آبهاى دنياست

ب» غير از مارهاى سياه و جغد، صاحب روح ديگرى در آن نيست

ج» در آن چاهى است كه ارواح كفار و مشركين در آن رفت و آمد دارند و از آب آن مى آشامند.

اميد است خداوند ما را از رسيدن به آن مصون بدارد انشاء الله تعالى

فصل ششم : جايگاه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه طاهرينعليه‌السلام در عالم برزخ

در بيان جايگاه ائمه طاهرينعليهم‌السلام در عالم برزخ فقط به يك حديث دست يافته ايم كه آنهم متاءسفانه از نظر سند و پيوستگى به امامان معصومعليه‌السلام قابل ترديد است ، گرچه مى دانيم ائمه نيز پس از ارتحال از اين عالم به عالم برزخ منتقل مى شوند. از طرفى ممكن است اين حديث از نظر واقع حقيقتى را بيان كرده و كمترين نقصى نداشته باشد.

مرحوم مجلسى به نقل از محاسن برقى آورده است :

ير، عن احمد بن محمد، عن جعفر بن محمد بن مالك ، عن محمد بن عمار، عن ابى بصير قال : كنت عند ابى عبداللهعليه‌السلام فركض برجله الارض ‍ فاذا بحر فيه سفن من قضه فركب و ركبت معه حتى انتهى الى موضع فيه خيام من فضه فدخلها ثم خرج فقال : راءيت الخيمه التى دخلتها اولا؟ فقلت نعم ، قال : تلك خيمه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و الاخرى خيمه اميرالمؤ منين ، والثالثه خيمه فاطمه والرابعه خيمه خديجه ، والخامسه خيمه الحسن والسادسه خيمه الحسين ، والسابعه خيمه على بن الحسين والثامنه خيمه ابى والتاسعه خيمتى ، وليس احدء منا يموت الا وله خيمه يسكن فيها(٥٣)

راوى حديث ابوبصير است ، مى گويد: حضرت صادقعليه‌السلام اشاره اى فرمودند و خداوند با دست قدرت خود دريائى نمايان فرمود كه روى آن چند كشتى از نقره وجود داشت حضرت سوار شدند من هم همراه آن حضرت سوار شدم ، مقدارى راه رفتيم تا به جائى رسيديم كه تعدادى خيمه سر پا بود، حضرت از كشتى پياده شدند و به داخل يكى از خيمه ها رفتند و بعد از چندى از آن خيمه خارج شدند و پيش من آمدند و فرمودند: آن خيمه اى كه در آن داخل شدم ديدى ؟ گفتم بلى ياابن رسول الله ، فرمود: آن خيمه از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود و خيمه بعدى از على بن ابيطالب است و خيمه سوم از فاطمه زهراست و چهارم از خديجه كبرى است و پنجم از امام حسن مجتبى و ششم از امام حسين و خيمه هفتم از امام سجاد و هشتمين خيمه از پدرم امام باقر و خيمه نهم از من است آنگاه فرمود: نمى شود يكى از ما بميرد مگر اينكه براى او خيمه اى است كه در آن سكونت خواهد نمود.

آنچه از حديث فوق (بر فرض صحت صدور آن از معصوم در اين مورد استفاده مى شود اين است كه : ائمه هدى نيز در عالم برزخ در جايگاه مخصوص به خود مى باشند، و اينكه حضرت صادقعليه‌السلام عالم برزخ را كه از عوالم غيب است براى ابوبصير ظاهر نموده يكى از كرامات و معجزات آن حضرت است

فصل هفتم : ارواح در عالم برزخ در چه صورت و قيافه اى هستند؟

اين كه ارواح پس از خارج شدن از بدن در عالم برزخ به چه صورت و قيافه اى ظهور مى كنند خود موضوع قابل توجهى است

گاهى از مردم عامى شنيده مى شود: ارواح پس از خارج شدن از بدن بصورت پرنده هاى كوچك (كبوتر، گنجشك ، مرغ سبز رنگ و...) در مى آيند، اين تصورات با آن واقعيتى كه احاديث بيان مى كنند تفاوت هاى فاحشى دارد و پس از آنكه تعدادى از احاديث صحيح را نقل كرديم خواهيم فهميد علت رسوخ اين گونه عقائد فاسد و باطل در اذهان شيعيان و پيروان ائمه معصومينعليه‌السلام چيست ؟

١- مرحوم كلينى به نقل از على بن ابراهيم آورده است

على بن ابراهيم ، عن ابيه ، عن الحسن بن محبوب ، عن ابى ولادالحناط، عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : قلت له : جعلت فداك يروون ان ارواح المؤ منين فى حواصل طيور خضر حول العرش ؟ فقال : لا، المؤ من اكرم على الله من ان يجعل روحه فى حوصله طير، ولكن فى ابدان كابدانهم(٥٤)

راوى حديث گفت : به حضرت صادق گفتم : جانم فداى شما باد، مى گويند: ارواح مؤ منين را پس از خارج شدن از بدن داخل چينه دان پرندگان سبز رنگ مى كنند و اين مرغها در اطراف عرش خدا در پروازند، درست است ؟ حضرت فرمودند: خير، احترام مؤ من در پيشگاه خداوند بيش از اين است كه روح او را در چينه دان مرغها قرار دهد. سپس فرمود: روح افراد پس از خارج شدن از بدن داخل بدنى همانند بدن دنيائى او قرار مى گيرد.

٢- باز مرحوم كلينى در كافى حديثى نقل فرموده ، اين حديث گرچه از نظر سند ضعيف است ولى چون از نظر معنا و مفهوم با احاديث صحيح مطابقت دارد، لذا تلقى به قبول شده و عينا آنرا ذكر مى كنيم :

... عن يونس بن ظبيان قال : كنت عند ابى عبداللهعليه‌السلام فقال : ما يقول الناس ‍ فى ارواح المؤ منين ؟ فقلت : يقولون : تكون فى حواصل طيور خضره فى قناديل تحت العرش ، فقال ابوعبداللهعليه‌السلام : سبحان الله ، المؤ من اكرم على الله من ان يجعل روحه فى حوصله طير. يا يونس اذا كان ذلك ، اتاه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و على و فاطمه و الحسن و الحسينعليه‌السلام و الملائكه المقربون ، فاذا قبضه الله عزوجل صير تلك الروح فى قالب كقالبه فى الدنيا فياكلون و يشربون فاذا قدم عليهم القادم عرفوه بتلك الصوره التى كانت فى الدنيا(٥٥)

يونس گفت : در خدمت حضرت صادقعليه‌السلام بودم ، حضرت پرسيدند: اين مردم(٥٦) در مورد ارواح مؤ منين پس از مرگ چه مى گويند؟ گفتم : مى گويند: ارواح مؤ منين در چينه دان مرغهاى سبز رنگ قرار مى گيرند و در زير عرش خداوند هستند. حضرت فرمودند: پاك و منزه است خداوند، مؤ من نزد خداوند گرامى تر از اين است كه روحش را در چينه دان مرغ قرار دهد. اى يونس وقتى هنگام مرگ مؤ من رسيد، پنج نور مقدس به همراه ملائكه مقرب خداوند بر بالين او حاضر مى شوند و پس از قبض روح وى خداوند روح او را در قالبى چون قالب دنيائى قرار مى دهد. پس مؤ منين در عالم برزخ در قيافه اى همچون قيافه دنيائى جلوه مى كنند و در حقيقت بدن برزخى همانند همين بدن دنيائى است با آن مى خورند و مى آشامند و اگر كسى پيش آنها آمد او را مى شناسند.(٥٧)

٣- همين حديث را با اندك اختلاف در متن و با سند ديگر مرحوم مجلسى به نقل از كتاب امالى شيخ طوسى در ص ٢٢٩ از ج ٦ بحارالانوار حديث ٣٢ نقل فرموده ، كه براى رعايت اختصار از ذكر آن خوددارى مى شود.

احاديث فوق و نظائر آن بر مطالب زير دلالت دارند:

الف» اعتقاد به اينكه «روح مؤ من و يا هر انسان ديگر پس از مرگ به صورت پرنده و يا در چينه دان پرنده اى داخل شود و به گردش عرش خدا رود» اعتقاد باطل و فاسدى است و از اخبار مجعول برخى فرق اسلامى نشاءت گرفته است

ب» همان گونه كه قبلا گفتيم ، فرق بين مؤ من و كافر در اين جهت نيست كه روح هر انسان پس از مرگ به قالبى مثل همين بدن دنيائى داخل مى شود و عالم برزخ را با آن بدن مى گذراند. اين قالب و بدن برزخى آنقدر با بدن دنيائى شباهت دارد كه وقتى كس ديگرى هم از دنيا برود و او را ببيند مى شناسد و او هم اين فرد تازه از دنيا رفته را مى شناسد.

البته اين نكته نيز قابل توجه است كه قالب مثالى منحصر به عالم برزخ و زمان پس از مرگ نيست و ممكن است هر فردى داراى چند قالب مثالى باشد و مثلا يك قالب مثالى براى مواقع خواب وجود داشته باشد كه روح انسان پس از به خواب رفتن به آن قالب منتقل شود با اين تفاوت كه در وقت خواب فقط روح انسانى و نفس ناطقه از بدن خارج مى شود ولى وقت مرگ هر چند روحى كه براى انسان تصور كرده اند، از بدن خارج مى شود.

مرحوم شيخ بهائىرحمه‌الله در كتاب مفتاح الفلاح در بخش اعمال وقت زوال تا غروب به نقل از حضرت صادقعليه‌السلام آورده است :

ما من مؤ من الا وله مثال فى العرش ، فاذا اشتغل بالركوع والسجود و نحو هما فعل مثاله مثل فعله ، فعند ذلك تراه الملائكه فيصلون و يستغفرون له ، و اذا اشتغل العبد بمعصيه ارخى الله تعالى على مثاله سترا لئلا تطلع الملائكه عليها. فهذا تاءويل «يا من اظهر الجميل و ستر القبيح»

هر مؤ منى در عرش خدا مثل و مانندى دارد، هرگاه مشغول عبادت شود و به ركوع يا سجده رود قالب مثالى او نيز در عرش خدا همين عمل را انجام مى دهد (درست مثل اينكه آئينه اى گذاشته و در مقابل آن كارى انجام دهيم و يا فردى در مقابل ما هر كارى كه مى كنيم او نيز انجام دهد) خداوند اين قالب مثالى در عرش را به ملائكه خود نشان مى دهد و آنها براى چنين بنده اى درود مى فرستند و استغفار مى كنند، و هرگاه مؤ من به معصيتى مشغول شود خداوند آن قالب مثالى را از چشم ملائكه دور نگه مى دارد تا او را در حال گناه مشاهده نكنند. آنگاه امامعليه‌السلام فرمود: اين معناى دعاى يامن اظهر الجميل و ستر القبيح است

پس ملاحظه مى كنيد كه با داشتن قالبها و بدنهاى مثالى نيازى به اين نيست كه روح مؤ من را در چينه دان مرغى قرار دهند و او را به تماشاى عرش خدا بفرستند.

در پايان اين بحث تذكر اين نكته خالى از لطف نيست كه : ارواح كفار و مشركين نيز پس از مرگ مانند ارواح مؤ منين در قالب هاى مثالى قرار مى گيرند ولى اينها بر خلاف مؤ منين به عذابهاى خداوند معذب مى شوند.

مرحوم مجلسىرحمه‌الله به نقل از حضرت صادقعليه‌السلام چنين آورده است :

وقد روى عن الصادقعليه‌السلام فى ماسئل عمن مات فى هذه الدار اين تكون روحه ؟ قالعليه‌السلام : من مات و هو ما حض للايمان او ما حض لكفر محضا نقلت روحه من هيكله الى مثله فى الصوره و جوزى باعماله الى يوم القيامه ، فاذا بعث الله من فى القبور انشاء جسمه ورد روحه الى جسده و حشره ليوفيه اعماله فالمؤ من ينتقل روحه من جسده الى مثل جسده فى الصوره فيجعل عى جنات من جنان الدنيا يتنعم فيها الى يوم المآب ، والكافر ينتقل روحه من جسده الى مثله بعينه و يجعل فى نار فيعذب بها الى يوم القيامه(٥٨)

حضرت صادقعليه‌السلام در جواب سؤ الى كه از آن حضرت در مورد روح پس از مرگ كردند فرمود: كسى كه از دنيا مى رود چه در درجه اعلاى ايمان و يا در درجه ادناى كفر باشد روحش به هيكلى كه مثل همين هيكل دنيائى است منتقل مى شود و تا روز قيامت با اعمال خود همراه است پس روح مؤ من وقتى از اين بدن خارج مى شود به بدنى مثل اين بدن داخل مى شود و تا روز قيامت از نعمتهاى خدا استفاده مى كند، روح كافر نيز وقتى از اين بدن خارج مى شود به بدنى مثل همين بدن داخل مى شود و در جهنم دنيا قرار مى گيرد تا قيامت برپا شود.

از حديث فوق نكات زير استفاده مى شود:

الف» در اين كه روح مؤ من و كافر پس از مرگ به قالب مثالى منتقل مى شوند فرقى وجود ندارد.

ب» هر يك از مؤ من و كافر در طول عالم برزخ همراه با اعمال خود مى باشد و پاداش يا مكافات آنرا مشاهده مى كند.

ج» وقتى قيامت برپا شود، دوباره همين بدنهاى پوسيده زنده مى شوند و مجددا روحها از بدن هاى مثالى به همين بدن منتقل مى شوند.

د» عالم برزخ و بهشت و جهنم آن در همين دنياست ولى از نظرها غايب هستند.

ه» روحهاى مؤ منين و كفار در قالب مثالى (بدن برزخى) هستند نه در چينه دان مرغهاى رنگارنگ

فصل هشتم : آيا ارواح يكديگر را ملاقات مى كنند؟

ارواح اموات (مؤ من و كافر) به حسب نقل روايات در عالم برزخ يكديگر را ملاقات مى كنند و با هم گفت و شنود دارند (البته هر يك از مؤ منين و كفار در مكانى مخصوص بخود). هرگاه مثلا مؤ منى از دنيا مى رود همه آنهائى كه با اين مؤ من دوستى ، خويشاوندى و يا هر علاقه ديگرى داشته اند او را ملاقات مى كنند و از او احوال آنهائى را كه هنوز در دنيا هستند مى پرسند. احاديثى كه در اين مورد به ما رسيده ، روايات عجيبى است براى نمونه به چند حديث از آن اشاره مى شود، اميد است مورد توجه علاقه مندان قرار گيرد.

١- مرحوم كلينى در كتاب كافى به نقل از ابى بصير از حضرت صادقعليه‌السلام آورده است :

... عن ابى بصير، عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ان الارواح فى صفه الاجساد فى شجره فى الجنهه تعارف وتسائل فاذا قدمت الروح على الارواح يقول : دعوها فانها فد افلتت من هول عظيم ثم يساءلونها ما فعل فلان و ما فعل فلان ؟ فان قالت لهم : تركته حيا ارتجوه و ان قالت لهم : قد هلك قالوا: قد هوى هوى(٥٩)

ابابصير گفت : حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: ارواح شبيه جسدها هستند(٦٠) در بهشت از ميوه هاى درختها استفاده مى كنند، همديگر را مى شناسند و از هم ديگر پرسش و پاسخ دارند. وقتى يكى از افراد دنيا بميرد، روحش به عالم برزخ مى رود و ارواح ديگر به ملاقات او مى آيند. يكى مى گويد: او را رها كنيد، او به تازگى از يك وحشت و هراس بزرگى آزاد شده ، خسته است بگذاريد استراحت كند. پس از مدتى به ملاقاتش مى روند و از او احوال آنهائى را كه در دنيا بوده مى پرسند، اگر جواب دهد در دنيا بوده اند، آرزو مى كنند آنها نيز پس از مرگ در جمع آنها قرار گيرند. ولى اگر بگويد: او قبل از من از دنيا رفته است نگران مى شوند و انگشت حسرت به دندان مى گيرند كه اى واى او در دركات جهنم افتاده است

به مناسبت حديث فوق به نقل يك رؤياى صادق مى پردازيم تا حديث شريف را عينيت خاصى ببخشيم :

عالم بزرگوار جناب مستطاب آيت الله حاج شيخ محمد صادق كرباسچى تهرانى فرمودند: عالم جليل القدر و عظيم المنزلت ، مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس تهرانى كه يكى از بزرگان علماء تهران بودند به رحمت ايزدى پيوستند، يكى از علاقه مندان آن فقيد سعيد كه در آن زمان كارمند بانك ملى قم بود و از كارمندان متدين بود گفت : دوست داشتم مرحوم شيخ را در خواب ملاقات كنم و از احوال او در آن عالم مطلع شوم ، شبهاى زيادى اعمالى كه در مفاتيح الجنان براى خواب ديدن اموات ذكر كرده مى خواندم تا اين كه شبى در عالم خواب خود را در بيابان بسيار وسيعى ديدم در ضمن حركت ، به يك درب باغ سبز رنگى رسيدم و در همان لحظه گويا به من الهام شد: اين باغ متعلق به مرحوم تهرانى است درب را زدم لحظه اى بعد درب باغ باز شد و كاغذى به من داده شد كه اين دو بيت روى آن نوشته شده بود:

مهمان جمال حور عين مى باشم

هم خسته زراه چون جنين مى باشم

امشب ز زيارت تو، من معذورم

محزون تو نباش ز مؤ منين مى باشم

از خواب بيدار شدم در حالى كه دو بيت در حافظه ام بود فهميدم وضع مرحوم شيخ در عالم برزخ خوب است

غرض از نقل اين رؤياى صادق ، بيان پيامهاى اين رؤيا و عينيت دادن به حديث بود:

الف» در حديث خوانديم كه : «وقتى يكى از افراد دنيا بميرد به ارواح ديگر گفته مى شود: او را رها كنيد خسته است : بگذاريد استراحت كند» در مصراع دوم از بيت اول نيز، چنين آمده است : «هم خسته زراه چون جنين مى باشم» در اين مصراع كه از سروده هاى عالم برزخ است ، مرحوم شيخ خود را به جنين ، و رفتن از اين عالم را به آمدن از عالم رحم به عالم دنيا تشبيه نموده و به خستگى راحل از اين دنيا به عالم برزخ نيز تصريح نموده و به كلام امامعليه‌السلام كه در حديث بود عينيت داده است ، و در ضمن فهمانده كه جنين نيز پس از آمدن به دنيا احساس خستگى دارد.

ب» در احاديث آينده در فصل يازدهم «اشراف ارواح مؤ منين بر اعمال و افكار زنده ها» را خواهيد خواند. در اين رؤيا به آن احاديث نيز عينيت داده شده ؛ به اين معنا كه با وجود اينكه مرحوم شيخ خواب بيننده را نديده و مقصود وى را نشنيده ولى از مقصود او مطلع بوده و مى دانسته خواب بيننده چه سؤ الى دارد، از اين رو در مصراع دوم بيت دوم چنين آورده است : «محزون تو نباش ز مؤ منين مى باشم» كه مرحوم شيخ در اين مصراع به وضعيت خوب خود در عالم برزخ اشاره كرده است

ج» در فصل دوم ثابت كرديم : طلوع و غروب خورشيد و ماه بر عالم برزخ مؤ ثر است مرحوم شيخ نيز در مصراع اول بيت دوم به شب و روز، در عالم برزخ اشاره كرده و كلمه «شب» را در شعرشان گنجانيده و چنين سروده اند كه : «امشب ز زيارت تو، من معذورم»

٢- مرحوم مجلسى در بحارالانوار به نقل از ابراهيم بن اسحاق آورده اند:

... قلت لابى عبداللهعليه‌السلام : اين ارواح المؤ منين ؟ فقال : ارواح المؤ منين فى حجرات فى الجنه ، ياءكلون من طعامها و يشربون من شرابها، ويتزاورون فيها ويقولون : ربنا اقم لنا الساعه لتنجز لنا ما وعدتنا(٦١)

به حضرت صادقعليه‌السلام گفتم : ارواح مؤ منين كجا هستند؟ حضرت فرمود: آنها در اطاقهائى در بهشت هستند و از طعام و شراب بهشتى مى خورند و به زيارت يكديگر مى روند و همديگر را ملاقات مى كنند...

اين حديث در فصل سوم ، در بحث «ارواح مؤ منين كجا هستند» مورد استفاده قرار گرفت و مقصود از تكرار آن ، بيان اين قسمت بود كه : «ارواح مؤ منين در عالم برزخ يكديگر را ملاقات مى كنند و از حال هم باخبر مى شوند.»

بنابراين دو حديث فوق بخوبى بيانگر اين حقيقت هستند كه ارواح مؤ منين در عالم برزخ با هم هستند، با يكديگر ملاقات مى كنند و از احوال هم مى پرسند مخصوصا از حديث «حبه عرنى» كه از حضرت امير المؤ منين نقل مى كرد كه فرمود آنها در وادى السلام مى آيند و حلقه ، حلقه اطراف هم مى نشينند و با هم سخن مى گويند.

فصل نهم : آيا ارواح اموات به ملاقات خويشان مى آيند؟

سخن قابل توجهى است كه : آيا وقتى انسان از دنيا مى رود، روحش با عالم دنيا و ساكنين اين عالم قطع ارتباط مى كند يا هنوز با آنها در ارتباط است ؟ در اين مورد احاديث فراوانى از ائمه طاهرينعليه‌السلام رسيده ولى براى رعايت اختصار به نقل چهار حديث اكتفا مى شود.

١- مرحوم شيخ كلينىرحمه‌الله به نقل از على بن ابراهيم قمى آورده است :

... عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ان المؤ من ليزور اهله ، فيرى ما يحب و يستر عنه مايكره ، و ان الكافر ليزور اهله فيرى ما يكره و يستر عنه ما يحب ، و منهم من يزور كل جمعه و منهم من يزور على قدر عمله(٦٢)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: روح مؤ من به زيارت فرزندان و خويشان خود مى رود، خداوند در اين ملاقات اعمال نيك فرزندان و خويشان را به او نشان مى دهد و اعمال ناپسند آنها را از وى پوشيده مى دارد. بعد فرمود: كافر هم به زيارت فرزندان و خويشان خود مى رود ولى خداوند در اين ملاقات آنچه را كه موجب شادى و خوشحالى كافر مى شود از او پوشيده مى دارد و آن اعمالى كه موجب نگرانى كافر است به او نشان مى دهد. سپس ‍ فرمودند: بعضى از ارواح در هفته ، يك مرتبه به زيارت و ملاقات خويشان مى روند و بعضى به اندازه عمل خود.

٢- مرحوم كلينى در كتاب كافى از قول ابابصير آورده است :

... عن ابى عبداللهعليه‌السلام قال : ما من مؤ من و لاكافر الا و هو ياتى اهله عند زوال الشمس ، فاذا راى المؤ من اهله يعملون بالصالحات حمد الله على ذلك ، و اذا راى الكافر اهله يعلمون بالصالحات كانت عليه حسره(٦٣)

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: هر مؤ من و كافرى كه از دنيا مى روند خويشان خود را ملاقات مى كند، پس اگر مؤ من فرزندان خود را در عمل صالح مشاهده كند خوشحال مى شود و شكر خدا مى كند ولى اگر كافر خويشان و فرزندان خود در حال عمل صالح ببيند براى او حسرت و نگرانى است

٣- مرحوم مجلسى به نقل از اسحاق بن عمار آورده است :

... عن ابى الحسن الاولعليه‌السلام قال : ساءلته عن الميت يزور اهله ؟ قال : نعم ، فقلت : فى كم يزور؟ قالعليه‌السلام : فى الجمعه ، وفى الشهر، و فى السنه على قدر منزلته(٦٤)

از حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام پرسيدم : آيا روح اموات به زيارت فرزندان و خويشان خود مى روند؟ فرمود: بلى ، پرسيدم : هر چند وقت يك بار؟ پاسخ دادند: اموات در اين امر متفاوتند؛ بعضى در هفته يك مرتبه و بعضى در ماه يك مرتبه ، و بعضى ديگر در سال يك مرتبه و در آخر فرمودند: آزادى مردگان براى رفتن به زيارت خويشان خود، بستگى به اعمال صالح و ناصالح آنها دارد.

٤- و در حديث ديگر به نقل از اسحاق بن عمار آورده است :

... قال : قلت لابى الحسن الاولعليه‌السلام : يزور المؤ من اهله ؟ فقال : نعم ، فقلت : فى كم ؟ قالعليه‌السلام : على قدر فضائلهم ، منهم من يزور فى كل يوم ، و منهم من يزور فى كل يومين ، و منهم من يزور فى كل ثلاثه ايام ، قال : ثم راءيت فى مجرى كلامه انه يقول : ادناهم منزله يزور كل جمعه ، قلت : فى اى ساعه ؟ قالعليه‌السلام عند زوال الشمس و مثل ذلك(٦٥)

گفت : از حضرت موسى بن جعفرعليه‌السلام پرسيدم : روح مؤ من فرزندان و خويشان خود را ملاقات مى كند؟ فرمودند: بلى ، پرسيدم هر چند وقت يكبار؟ فرمودند: بستگى به قدر و منزلت آنها نزد خداوند دارد؛ بعضى از آنها هر روز ملاقات مى كنند و بعضى دو روز يك مرتبه و بعضى سه روز يك بار تا آنجا كه فرمودند: بعضى هفته اى يك بار، در روزهاى جمعه پرسيدم : چه وقت روز جمعه ؟ فرمودند: ظهر و اين حدودها.

چهار حديث فوق از چند جهت قابل توضيح و توجه هستند:

الف» كلمه «اهل» در هر چهار حديث ذكر شده اين كلمه تغيير يافته از كلمه «آل» است المنجد كه در حقيقت كتاب استعمال لغات عربى است آنرا به معناى : «عشيره و ذوى القربى» گرفته و مجمع البحرين ، آنرا به معناى : «پيروان و تابعين و اهل ملت و كيش» هم دانسته است ، كه با توجه به اعتقادات شيعه ، هر دو معنا با بحث ما مطابقت دارد.

ب» عالم برزخ براى افراد بشر نمونه اى از آخرت و عالم قيامت است و هر يك از مؤ منين و كفار در عالم برزخ نمودارى از موقعيت خود در عالم قيامت را مشاهده خواهند نمود. حديث شريف نبوى نيز كه فرموده : «قبر يا باغى از باغهاى بهشت و يا گودالى از گودالهاى جهنم است» به همين معناست ؛ يعنى عالم برزخ براى نيكان و بندگان صالح خدا نمونه اى از بهشت و براى كفار و مشركين نمونه اى از جهنم است

بنابراين وقتى ارواح مؤ منين به ملاقات نزديكان خود مى روند خداوند براى اين كه آنها نگران و غمگين نشوند اعمال زشت و ناپسند آنها را از ارواح مؤ منين پوشيده مى دارد و بالعكس وقتى ارواح كفار و مشركين خويشان خود را ملاقات كنند، چه اعمال صالح آنها را مشاهده كنند و چه اعمال زشت و ناپسند آنها را، غمگين و نگران مى شوند و اين خود رنج و عذابى است كه آنها مى بينند.

ج» جملات على قدر عمله ، على قدر منزلته و على قدر فضائلهم كه در احاديث بكار گرفته شده بيان گر عظمت روحى و مقام و مرتبه ميت نزد خداوند است و اين بستگى به اعمال وى در دنيا دارد. اين كه در قرآن شريف آمده است : «گرامى ترين شما در پيشگاه خداوند متقى ترين و پرهيزگارترين شماست» براى همين است كه خداوند متعال خواسته بندگان خود را با پاك نمودن از رذائل اخلاقى جلوه ملكوتى دهد تا در عوالم پس از مرگ كه از جمله آنها عالم برزخ است ، در وسعت زايد الوصفى قرار گيرند و اين بشر خاكى بتواند از ملائكه علوى پران شود و آنچه در وهم نايد آن شود.

ائمه معصومينعليهم‌السلام خواسته اند با بكار گرفتن اين جملات معناى آيه شريفه را بيان فرموده و موقعيت انسانهاى صالح را مشخص كرده باشند. اگر مثلا مرحوم محدث قمى صاحب مفاتيح الجنان در عالم رؤيا فرزند خود را ارشاد مى كند و براى او پول حواله مى كند(٦٦) و يا آن تاجر تهرانى در سه شب متوالى به خواب فرزند خود مى آيد و او را از بدهى كه در ستون طلبكاران ثبت نكرده باخبر مى كند و... براى اين است كه آنها بوسيله اعمال صالحى كه در دنيا انجام داده در پيشگاه خداوند مقام و مرتبه بلندى دارند و بر اثر همين مقام و مرتبه اختياراتى به آنها داده شده كه بتوانند چنين كارهائى انجام دهند، و به ملاقات اهل و خويشان رفتن نيز از همين باب است ، هر كس مقامش بالاتر است اجازه و اختياراتش نيز بيشتر است