راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ

راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ0%

راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: تقى ژاله فر
گروه: مشاهدات: 15854
دانلود: 2117

توضیحات:

جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 15854 / دانلود: 2117
اندازه اندازه اندازه
راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ

راز آفرينش از آغاز خلقت تا جهان بعد از مرگ

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

مكاشفه در زمان مرگ

يكى از باشكوه ترين لحظات يك فرد مؤمن حقيقى ، زمانى است كه در انتظار مرگ و انتقال به عالم برزخ بسر مى برد؛ زيرا در اين لحظه ، براساس ‍ اعمال شايسته وى ، لطفى از سوى خداوند تعالى و ائمه معصومينعليهما‌السلام نسبت به او صورت مى پذيرد كه نمى توان بهايى بر آن قائل گرديد.

چنين لحظه با عظمتى ، مشاهده مكاشفه اى بسيار باشكوه مى باشد كه فرد مؤمن با آن روبرو مى گردد.

جريان اين مكاشفه بسيار باشكوه را از زبان مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام مورد مطالعه قرار مى دهيم

ابان بن عثمان گويد؛ شنيدم كه مولاى بزرگوار، ابوعبداللّه صادقعليه‌السلام مى فرمودند:

«موقعى كه آخرين نفس در سينه حبس مى شود، بنده مؤمن مى بيند.»

عرض كردم ؛ قربانت گردم ، چه مى بيند؟ فرمودند:

«رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مى بيند كه به او مى فرمايد؛ منم رسول اللّه ، مژده باد كه رستگار گشتى و على بن ابى طالبعليه‌السلام را مى بيند كه مى فرمايد؛ منم على بن ابى طالب كه دوست دار او بودى مى خواهى كه امروز پشت و پناهت باشم ؟(١٢٦) »

عرض كردم آيا ممكن است كه انسان به اين مرحله برسد و مجددا به دنيا بازگردد؟

«فرمودند: نه ! اگر به اين مرحله برسد ديگر جز حركت به سوى آخرت ، راهى ندارد.»

و فرمودند: اين موضوع در قرآن است كه خداى عزوجل مى فرمايد:

( الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿ ٦٣ ﴾ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّـهِ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ) (يونس ، ٦٤/٦٣)

«همان كسانى كه ايمان آورده اند و تقوى ورزيده اند، مژده بشارت را در زندگى دنيا و آخرت دريافت مى كنند، سخن خدا دگرگون نخواهد شد.(١٢٧) »

اگر انسان به مرحله اى از ايمان برسد كه شايستگى آن را داشته باشد در زمان ارتحال ، چنين مكاشفه باشكوهى نصيب وى گردد، ارزش و بهاى چنين حالتى با جهانى نمى تواند برابرى نمايد؛ زيرا كه لطف خداوند متعال در چنين مرحله اى براساس اعمال شايسته بنده اش ، شامل حال وى مى گردد و او مشاهده گر صحنه اى مى گردد كه بزرگترين و والاترين آرزوى يك انسان واقعى مى باشد.

مشاهده چنين مكاشفه اى مى تواند آرامش قلبى و اطمينان نفس را در فرد ايجاد بكند و او با خاطرى آسوده جان به جان آفرين تسليم كند و او را به خاطر لطفى كه در حق بنده اش مرحمت فرموده ، شاكر و سپاسگزار باشد.

چنين مكاشفه باشكوهى ، تنها براى فرد مؤمنى كه در حال احتضار است ، ميسر مى گردد و ديگران از حال او بى خبرند و تنها از رفتار فرد محتضر مى توان فهميد كه آيا به چنين موهبت عظيمى نايل گرديده است ؟

علامت وجود چنين مكاشفه اى را در كلامى ارزنده از مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام مى توان بررسى قرار داد.

يحيى بن سابور گويد؛ شنيدم امام صادقعليه‌السلام مى فرمودند:

«افراد مؤمن كه به هنگام جان دادن ، قطرات اشكى از گوشه چشم فرو مى ريزند، بدين علت است كه رسول خدا را با حال رضايت ديدار مى كنند و مسرور مى شوند.

نديده ايد كه هنگام مسرت و شادى ، قلب انسان شكفته مى شود و اشك از ديدگانش فرو مى ريزد؟(١٢٨) »

در چنين لحظاتى بايد همواره مشاهده گر فرد مؤمن بود و واكنش هاى او را مورد بررسى قرار داد و اگر آثار لطف خداى تعالى در رفتار او ظاهر گرديد، شرط ادب در حضور پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه معصومينعليهما‌السلام بجاى آورد؛ زيرا كه در چنين لحظات باشكوهى ، مكاشفه اى در حالت وقوع است كه افراد ديگر از وجود آن بى خبرند و تنها فرد محتضر از آن آگاهى دارد.

نكته بسيار جالبى در اين لحظه وجود دارد آن است كه افراد ديگرى نيز ممكن است به طريقى از حضور پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه معصومينعليهما‌السلام آگاهى پيدا كنند و اين رازى است كه تنها افراد باايمان از آن آگاهى دارند و به زبان درنمى آيد؛ زيرا اثر چنين مكاشفه اى در قلب افراد باايمان كه در كنار فرد محتضر مى باشند، گاهى قابل ادراك مى شود.

پيوستگى فرد باايمان با ائمه معصومينعليهما‌السلام ، در حال حيات او، موجب به ثمر رسيدن چنين لحظاتى مى شود. افرادى كه در اين عالم ، همواره اين پيوستگى را حفظ نمايند، بدون ترديد براساس لطف خداى تعالى ، اين پيوستگى در زمان مرگ و عالم قيامت همچنان استوار و پايدار خواهد ماند.

مولاى بزرگوار امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

«كسى كه دل او براى ما به درد آيد، روزى كه هنگام مردنش باشد، ما را مى بيند؛ چنان شادمان مى شود كه اين شادمانى در دلش مى ماند تا در حوض كوثر بر ما وارد شود و حوض براى دوستان ما شاد شود؛ آنگاه بر آن وارد شوند؛ آنقدر از خوردنى ها به او بچشانند تا جايى كه راضى نمى شود از آنجا به جاى ديگر برود.(١٢٩) » تاءثير خدمتگزارى و ارادت به ائمه معصومينعليهما‌السلام در حال حيات و در زمان ارتحال بسيار قابل توجه است بطور يقين ائمه معصومينعليهما‌السلام افراد فداكار و خدمتگزار به اسلام را در همه حال ، بخصوص در زمان مرگ هرگز فراموش نمى كنند و او را با شكوه خاصى كه شايسته آنان است ، روانه عالم برزخ مى نمايند.

توجه و لطف ائمه معصومينعليهما‌السلام در زمان ارتحال ، مقدمه و بشارت بسيار باشكوه لقاءاللّه است ؛ زيرا فرد مؤمن با مشاهده چنين صحنه اى ، اميدوار مى شود كه اعمال او قبول درگاه حضرت بارى تعالى فراگرفته و او را شايسته رسيدن به لقاءاللّه گردانيده است

مولاى بزرگوار اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمايند:

«...به آنچه خدا دستور فرموده ، چنگ زنيد. ميان هيچيك از شما و آنچه مورد غبطه است و دوستش مى دارد، فاصله اى نيست مگر آن كه رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در دَم مرگ نزد تو بيايد؛ و آنچه نزد خداست ، بهتر و ماندگارتر است و سوگند به خدا، مژده اى از جانب خدا به آن بنده اى خواهد رسيد كه چشمش روشن شود و مشتاق لقاء خداوند متعال گردد.(١٣٠) »

مشاهده پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه معصومينعليهما‌السلام در زمان ارتحال ، با عامل بسيار مهمى در ارتباط است كه اگر اين ارتباط وجود نداشته باشد، امكان رسيدن به چنين مرحله باشكوهى بطور يقين وجود نخواهد داشت

كسانى كه در ايام زندگى خود، اعمالشان براساس دستورات پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ائمه معصومينعليهما‌السلام باشد، بطور يقين ، به چنين موهبت عظيمى در زمان مرگ نايل خواهند گرديد اما كسانى كه طريق ديگرى جز اين راه را انتخاب كرده باشند، بطور يقين به رسيدن چنين لحظه باشكوهى موفق نخواهند گرديد.

عمار بن مروان گويد، از مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام شنيدم كه فرمودند:

«چون يكى از شيعيان به حال احتضار رسد و رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اميرالمؤمنينعليه‌السلام و جبرئيل و ملك الموت نزد او حاضر شوند... ملك الموت به او نزديك شده و مى گويد: بنده خدا، حكم آزادى خود را گرفته اى ؟ امان برائت را اخذ كرده اى ؟ در دنيا به عصمت كبرى چنگ زده اى ؟ پس خدا تو را توفيق دهد، گويد: آرى ،

ملك الموت گويد: آن كدام است ؟

جواب دهد:

ولايت على بن ابى طالبعليه‌السلام ...(١٣١) »

اين روايت ارزنده ارتباط قبولى اعمال براساس ولايت را با تاءكيد فراوانى مورد تاءييد قرار مى دهد؛ زيرا كسى كه در زمان حيات ، اعمالش با دستورات ائمه معصومينعليهما‌السلام مطابقت داشته باشد، بدون ترديد در زمان مرگ ، آن بزرگواران ، او را فراموش نمى كنند و به يارى وى مى شتابند كه آثار چنين انتخابى ، در زمان مرگ آشكار خواهد گرديد و آن ايجاد نفس مطمئنه در قلب بنده مؤمن مى باشد.

سدير صيرفى گويد؛ به مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام عرض ‍ كردم :

يابن رسول اللّه فدايت شوم ، آيا مؤمن قبض روح خود را مكروه مى دارد؟

فرمودند:

«به خدا نه ، وقتى كه فرشته مرگ براى تحويل گرفتن روح او مى آيد، ناله مى كند!

فرشته مرگ به او مى گويد؛

اى دوست خدا ناله مكن

به خدايى كه محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مبعوث كرده ، من به تو از يك پدر مهربان ، نيكوكارتر و مهربان ترم ! چشمت را باز كن و ببين !در آن وقت رسول خدا و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و امامان از ذريه آنهاعليهما‌السلام بر وى متمثل مى شوند و به او مى گويند؛

اين رسول خدا و اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين و امامان ، دوستان تو هستند.آن وقت چشم باز كرده و نگاه مى كند؛روح او را از جانب خداى باعزت ندا كننده اى ندا كرده و مى گويد:

هان اى نفس مطمئنه به محمد و اهل بيتش ، به سوى پروردگارت كه تو از او خشنودى و به ولايت اهل بيت كه با ثواب الهى ، از تو خشنود است ، بازگرد. و در زمره بندگان من ؛ يعنى محمد و اهل بيت او، درآى ، و به بهشت من داخل شو.

در آن وقت هيچ چيز خوشايند تر از آن نيست كه روح از بدنش كشيده شود و به منادى ملحق گردد.(١٣٢)

ملاحظه مى شود كه باشكوه ترين زمان افراد باايمان كه داراى ايمانى خالص ‍ و مطابق دستورات ائمه معصومينعليهما‌السلام باشند، در زمان مرگ چگونه آثار خود را آشكار مى سازد.

بدون ترديد چنين لطفى در اثر عمل شايسته افراد مؤمن به آنان ارزانى مى گردد و افرادى كه در قبول و عمل به دستورات آن بزرگواران كوتاهى كرده باشند، از اين نعمت عظمى بى بهره خواهند گرديد.

سؤ ال در برزخ

يكى از موضوعات بسيار جالبى كه ممكن است در ذهن انسان وجود داشته باشد، اين است كه آيا فردى كه روح او از بدنش مفارقت نموده و به جسدى غيرمتحرك تبديل گشته است و ديگر حواس پنجگانه و مغز او كار نمى كند، آيا حرف انسانها زنده را مى شنود، و اگر مى شنود، چگونه است ؟

بايد گفت شنيدن انسان حتى در زمان زنده بودن توسط روح (نفس ناطقه قدسيه) صورت مى گيرد؛ زيرا اثر محركات (صداهايى كه در محيط وجود دارند) به وسيله حس شنوايى و به وسيله اعصاب حسى ، به مغز منتقل مى گردد و سپس اين محركات توسط روح ، به ادراك در مى آيند.

اكنون كه روح از بدن فرد مفارقت نموده و در عالم برزخ بسر مى برد، مى توان گفت كه او از زمانى كه در اين عالم ماده بود، شنواتر است و بطور مسلم تمام حرفهاى اطرافيان را مى شنود؛ زيرا نفس ناطقه قدسيه كه عامل شنوايى و بينايى و... مى باشد، از بين نرفته است و تمام ادراكات و اطلاعاتى كه فرد در طول حيات خويش كسب كرده بود، در آن منعكس ‍ است ؛ زيرا كه ادراكات و اطلاعات ، با عارضه مرگ ، از بين نمى روند.(١٣٣)

براى اثبات اين حقيقت ، مى توان روايتى از پيامبر بزرگوار را مورد بررسى قرار داد و درستى آن را اثبات نمود.

از پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده كه آن حضرت در پايان جنگ بدر، كنار چاه بدر ايستاد و به مشركين كه آن روز كشته شده بودند و آنها را به چاه بدر انداخته بودند، فرمود:

«بطور تحقيق شما براى پيامبر خدا همسايه هاى بدى بوديد، او را از منزلش بيرون كرديد، و او را از وطنش آواره نموديد، سپس بر عليه او گرد آمديد و با او به جنگ برخاستيد.

آنچه را كه پروردگارم به من وعده داده بود حق يافتم ، آيا شما هم آنچه را كه پروردگارتان به شما وعده داده بود، حق يافتيد؟(١٣٤) »

عمربن خطاب گفت : يا رسول اللّه ، به جسدهايى كه مُرده اند، چه مى فرمائيد!؟

فرمودند:

«اى پسر خطاب ، به خدا سوگند، تو از آنها شنواتر نيستى و ميان آنها و فرشته ها كه آنها را با عمودهاى آهنين برسرشان مى زنند، جز آنكه صورتم را اينطور از آنها برمى گردانم(١٣٥) »

اين روايت ، شنيدن افراد را پس از جداشدن روح از بدن ، مورد تاءييد قرار مى دهد.

برهمين اساس مى توان گفت كه روح فرد در عالم برزخ شنواتر از زمان حيات خويش مى باشد و به همين دليل است كه فرموده اند، در زمان مرگ و پس از به خاك سپارى مُردگان ، به آنها تلقين دهيد.

بايد توجه داشت كه تلقين زمان مرگ براى فرد بسيار مشكل گشا است و مى تواند او را در لحظات آخر عمر و ورود به عالم برزخ يارى دهد.

مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

«شما به افرادى كه در آستانه مرگ مى باشند، لا اله الا اللّه تلقين مى كنيد (كه با كلمه توحيد بميرند) ولى ما به افراد در حال مرگ «محمد رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم » را تلقين مى كنيم (كه با گواهى دادن به رسالت هم بميرند(١٣٦) »

تلقين زمان مرگ براى كسى كه در حال احتضار است ، همانند دارويى است كه به بيمار تزريق مى شود؛ زيرا فردى كه در حال ارتحال است ، نياز شديدى به تلقينى كه بر وى ارائه مى شود، خواهد داشت و بدين جهت تلقين در زمان مرگ و در زمان به خاك سپارى مُردگان با تاءكيد فراوانى همراه بوده است

اسحاق بن عمار از مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام روايت مى كنند كه فرمودند:

«...سپس دست چپ خود را بر بازوى چپ ميت مى گذارى و او را به شدت حركت داده و مى گويى :

اى فلان بن فلان ، چون مورد سؤ ال قرار گرفتى ،

بگو: اللّه پروردگار من است ، محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پيامبر من و اسلام دين من و قرآن كتاب من و على امام من است ، بعد هم امامان را تا آخر ذكر مى كنى و بعد دوباره براى او مى خوانى و مى گويى :

آيا فهميدى ؟

او در جواب مى گويد:

آرى فهميدم .بعد مى گويى : خدا تو را در قول راست و صراط مستقيم هدايت فرمايد و خدا در قرارگاه رحمت خويش ، ميان تو و ائمه معصومين آشنايى برقرار فرمايد.(١٣٧)

مفاهيم و اطلاعاتى كه در زمان خاك سپارى مردگان به آنها تلقين مى گردد، بسيارى از مشكلات روحى آنان را برطرف مى نمايد؛ زيرا به محض اينكه مرده را به خاك مى سپارند، زمان سؤ ال در قبر (عالم برزخ) آغاز مى شود و فرشتگان الهى به پرسش سؤ الاتى از فرد مى پردازند. اين سؤ الات به منزله آزمون ورودى به عالم برزخ مى باشد و اگر فرد در اين آزمون سربلند و موفق بگردد، زندگى او در عالم برزخ آسان تر خواهد گرديد و اگر از اين آزمون موفقيتى به دست نياورد، زندگى سختى در اين عالم خواهد داشت

مولاى بزرگوار امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

«در قبر از پنج چيز مرده سؤ ال مى شود: از نمازش ، زكاتش ، حجش ، روزه اش و ولايتش نسبت به ما اهل بيت

ولايت از گوشه قبر به آن چهار گويد: هر نقصى كه داشته باشيد، اتمام آن برعهده من است(١٣٨) »

موقعيتى كه براى فرد در لحظه ورود به عالم برزخ ايجاد مى شود، بسيار تعيين كننده است و با عقايد و اعتقادات او در اين جهان ارتباط كامل دارد؛ زيرا اگر فرد در اين عالم ، با ايمان باشد و اعمال شايسته اى انجام داده باشد، در لحظه ورود به عالم برزخ ، در مقابل سؤ الات فرشتگان مى تواند پاسخگو باشد و خود را از خطرات برهاند؛ اما اگر فرد داراى عقايد كفرآميز و شرك آلود باشد، در زمان ورود به اين عالم ، دچار مشكلاتى خواهد گرديد.مولاى بزرگوار، امام موسى كاظمعليه‌السلام مى فرمايند:

«به مؤمن در قبر (عالم برزخ) گفته مى شود: خدايت كيست ؟

مى گويد: اللّه

گفته مى شود: دينت كدام است ؟

مى گويد: اسلام

گفته مى شود پيامبرت كيست ؟

مى گويد: محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

گفته مى شود: امامت كيست ؟

مى گويد: علىعليه‌السلام و يازده فرزندش

گويند: اينها را از كجا دانسته اى ؟

مى گويد: عقيده اى است كه خدايم بدان هدايت فرموده و در آن استوارم كرده است گويند: بخواب ، خوابى كه در آن پريشانى نيست (مانند) خواب عروس سپس درى از بهشت براى او گشوده مى شود و از روح و ريحان آن بر وى وارد مى گردد. مى گويد: خدايا قيامت را زود برسان تا بطرف اهل و مال خود برگردم

به كافر گفته مى شود: پروردگارت كيست ؟

گويد: اللّه

گويند: پيامبرت كيست ؟

گويد: محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

گويند: دينت چيست ؟

گويد: اسلام

گفته مى شود: از كجا اين را دانسته اى ؟

گويد: شنيدم مردم اينطور مى گفتند، من هم گفتم

او را با ضربه اى مى زنند كه جن و انس طاقت آن را ندارند...(١٣٩)

ارزش عمل انسان به هنگام ورود به عالم برزخ با واقعيتى حيرت انگيز همراه است ؛ زيرا اگر فرد در حال حيات خويش اهل نماز و زكات و حج و روزه باشد و اعمالش بر اساس ولايت صورت گرفته باشد، احتمال رهايى از شكنجه هاى عالم برزخ برايش وجود دارد ولى اگر فرد، داراى عقايدى سست و متزلزل باشد و اهل نماز و روزه و زكات و حج نباشد و از همه مهمتر اعمالش تابع دستورات ائمه معصومينعليهما‌السلام نباشد، روزگار سختى در اين عالم خواهد داشت

بايد توجه داشت كه سؤ ال در عالم برزخ ، تنها اختصاص به افراد مؤمن و يا افراد كافر دارد و انسانهايى كه نه مؤمن هستند و نه كافر، هيچگونه سؤ الى از آنان به عمل نمى آيد.

روايتى از مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام بيانگر اين حقيقت مى باشد، آن بزرگوار مى فرمايند:

«در قبر جز از مؤمن محض و يا كافر محض سؤ ال نمى شود(١٤٠) ».

بنابراين مى توان گفت كه سؤ ال در عالم برزخ براى مؤمنين و كافران ، به منزله آزمون ورودى خواهد بود؛ اگر از اهل ايمان باشند، زندگى لذت بخشى در اين عالم خواهند داشت و اگر از كافران باشند، زندگى عذاب آورى در انتظارشان خواهد بود.

نقش ولايت در زمان مرگ

يكى از موضوعات بسيار مهمى كه در زندگى انسان و اعمال وى داراى ارزش و اهميت است ، عامل ولايت است ؛ زيرا اگر اعمال انسان براساس ‍ توصيه هاى ائمه معصومينعليهما‌السلام نباشد، اعمالش بى ارزش خواهد بود.انسان زمانى مى تواند به درستى اعمال خود اطمينان داشته باشد كه عملش ‍ براساس رهنمودهاى ائمه معصومينعليهما‌السلام باشد.

بيدار شدن نفس لوامه در عالم برزخ

افرادى كه اعمالشان بدون تاءييد ولايت باشد، نتيجه اى از اعمال خود خواهند ديد؛ زيرا هيچ عملى بدون تاءييد ولايت ، مورد قبول درگاه الهى قرار نمى گيرد.

ابوحمزه ثمالى گويد:

مولاى بزرگوار امام سجادعليه‌السلام از ما پرسيدند:

چه سرزمينى برترين مكانها است ؟

عرض كردم : خدا و رسول و فرزند رسولش داناترند.

آن بزرگوار فرمودند:

«بهترين مكانها، بين ركن و مقام است اگر مردى مانند نوح ، نهصد و پنجاه سال در آن مكان روز را به روزه و شب را به عبادت سپرى كند ولى عبادتش ‍ برمحور رهبرى هاى ما نباشد، از عبادت خود بهره اى نخواهد برد.(١٤١) »

كلام ارزنده مولاى بزرگوار، بيانگر حقيقتى شگفت انگيز و هشداردهنده مى باشد؛ زيرا عبادتى كه براساس رهنمودهاى ائمه معصومينعليهما‌السلام نباشد، مورد قبول درگاه الهى واقع نخواهد گرديد و بر همين اساس ‍ مى توان گفت كه راه رسيدن به سعادت ، جز از طريق رهنمودهاى ارزنده آن بزرگواران نمى تواند باشد و هر كس بخواهد خود را به سرچشمه اين حقيقت شگفت انگيز برساند، بايد رهنمودهاى آن بزرگواران را چراغ راه خود قرار دهد.

اگر عمل انسان براساس دستورات پيامبر بزرگوارصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و ولايت باشد، آثار آن در زمان مرگ و انتقال به عالم برزخ كاملا آشكار و نمايان مى گردد؛ زيرا شيطان در اين لحظه بسيار حساس ، سعى مى كند انسان را به سوى دوزخ سوق دهد؛ اما وسوسه اش در مقابل افراد باايمان و معتقد به ولايت بى اثر مى گردد.

مولاى بزرگوار، امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند:

«شيطان در هنگام مرگ يكى از مواليان ما مى آيد تا او را از ولايت ما باز بدارد؛ از طرف راستش مى آيد، حريف نمى شود و از طرف چپش مى آيد، باز حريف نمى شود. و همين موقف است كه خداى تعالى فرموده است :

( يُثَبِّتُ اللَّـهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّـهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّـهُ مَا يَشَاءُ ) (ابراهيم ، ٢٧)

«خداوند مؤمنان را در زندگانى دنيا و آخرت به سخن استوار، پايدار مى دارد.(١٤٢) » تاءثير عمل به دستورات ائمه معصومينعليهما‌السلام و نقش ولايت در زمان مرگ ، در اين روايت به خوبى قابل مطالعه مى باشد؛ زيرا كسى كه دوستدار آن بزرگواران بوده و اعمالش براساس رهنمودهاى آن بزرگواران باشد، بدون ترديد، لطف خداى تعالى در زمان مرگ شامل حالش مى شود و او را در لحظه بسيار حساس ، كه شيطان قصد انحراف او را دارد، از اين خطر هولناك نجات مى بخشد.