در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)0%

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها) نویسنده:
گروه: حضرت فاطمه علیها السلام

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده: دكتر على قائمى
گروه:

مشاهدات: 22770
دانلود: 3030

توضیحات:

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 35 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 22770 / دانلود: 3030
اندازه اندازه اندازه
در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

در مکتب فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده:
فارسی

فصل 4: صبر و تحمل فاطمه (عليه‌السلام )

مقدمه

اينكه زندگى همه گاه بر وفق مراد باشد خواسته‏اى است ايده‏آل و به ندرت قابل تحقق، براى هر انسانى به تناسب نوع ديد و برداشتى كه از مسائل و وقايع دارد و هم اينكه در چه جو و شرايطى زندگى مى‏كند مصائب و دشوارى‏هائى وجود دارند كه موضعگيرى در قبال آنها متفاوت است.

برخى موضع‏شان موضع تسليم است و يا در قبال آن فرياد و آه و عجز ولابه، و عده‏اى هم در برابر آنها موضع تحمل توأم با مقاومت براى رفع و زدودن آنها دارند و راه و رسم عقلانى امور همين مسأله واقدام را ايجاب مى‏كند. در مورد فاطمه (عليه‌السلام ) دختر پيامبر (ص) قضيه از نوع دوم آن بود، شرح ناملايمات و فشارهاى روحى كه بر فاطمه (عليه‌السلام ) وارد آمده بود فراتر از حدى است كه براى انسانهاى عادى پديد مى‏آيد، اما فاطمه (عليه‌السلام ) هم انسان عادى نبود كوشيد مسائل و مشكلات را حل و هضم كند بدون اينكه خود در آن‏ها هضم شود. او يك زن است ولى در صبر و تحمل و استقامت و عشق اسطوره‏اى در جهان بشريت.

دوره‏هاى آزمايشى

او پيش از اينكه وارد عرصه حيات اجتماعى شود دوره‏هاى دشوار و مرارت بارى را گذراند كه به نظر ما براى او دوره‏اى آزمايشى بحساب مى‏آمدند. از همان آغاز زندگى ودوران خردسالى با مصائب و مشكلات مواجه شد كه در سايه هدايت و سرپرستى پيامبر آن‏ها را يكى پس از ديگرى گذراند اگر چه هر مرحله‏اى بمراتب سخت‏تر از مراحل قبل و آزمايش‏هاى آن دشوارتر بود.

او از همان دوره‏هاى اوليه آزمايشى تهديد، محروميت، گرسنگى، خشونت دشمن، سختى زندگى را گذرانده و حتى مرگ عزيزان، محروميت از مادر كه تنها همراز و هم سخن او در خانه بود ديده و با پدرى كه در ميان جمعى از شبح‏هاى انسانى تنها بود روزگار گذرانيده است.

پيامبر (عليه‌السلام ) خود در سايه برنامه دارى و تلاش سيمائى از فاطمه (عليه‌السلام ) در تاريخ ساخت كه در كوره‏هاى مختلف زندگى از پيش ذوب شده و تمرين‏هاى پى در پى زندگى را مورد توجه و نظاره قرار مى‏داد. آموزش‏ها و سازندگى‏هاى فكرى پيامبر او را پرورده و ناب ساخت و قدرت نفسانى عظيمى را تحويل تاريخ داد.

براى اينكه وضع و ميزان و كيفيت تحمل او در زندگى روشن گردد ما با رعايت اختصار آن را در سه دوره زندگى مورد بررسى قرار مى‏دهيم.باشد كه در سايه بررسى‏ها و تحليل‏هاى كوتاه براى ما رهيابى وهدايتى پديد آيد.

الف: دوران كودكى

فاطمه (عليه‌السلام ) از كودكى هم آغوش حوداث و محروميت‏ها بود. حوادث غم انگيزى از آغاز زندگى براى او پديد آمدند كه در برابر آنها بسيارى از بزرگسالان ذوب مى‏شوند. و دشوارى‏هائى در حيات ايجاد شدند كه هر يك بتنهائى براى به زانو در آوردن آدمى كفايت مى‏كردند. بعنوان نمونه به موارد زير توجه مى‏كنيم:

1- تحمل محروميت‏ها:

او در محيط سخت و محرومانه‏اى چشم به جهان گشود و در محيطى بحرانى توأم با فقر و محروميت اقتصادى تربيت شد. شايد براى خانواده او نسبتاً آسان بود كه زندگى رابا رفاهى نسبى بگذرانند اما ديدارنامرادى‏هاى مؤمنان خود براى آنها رنج دهنده و دشوارى آفرين بود. ميزان محروميت بحدى بود كه جز با شجاعت روحى و صبر و تحمل بى‏نظير نمى‏شد با آن مواجه گشت و فاطمه (عليه‌السلام ) در سايه سرپرستى پدر اين چنين زندگى گذراند.

2- تحمل فراق مادر:

او هنوز كودكى خردسال بود و به مادر نيازمند. اما دست اجل مهلت نداد و فاطمه (عليه‌السلام ) خيلى زود از نوازش و سرپرستى مادر محروم شد آن هم مادرى كه زجر ديده و زحمت كشيده بود و يادآورى صحنه‏هاى تحمل اين مادر براى فاطمه (عليه‌السلام ) خود مصيبت آفرين بود. گرد يتيمى بر سرش نشست او و پدرش تنها غم خوار خود را از دست دادند و از آن پس با دشوارى‏هاى بيشتر مواجه شدند كه تنها صبر و تحمل فاطمه (عليه‌السلام ) در اين زمينه چاره ساز بود.

3- تحمل آزار پدر

او از همان خردسالى به همراه پدر بود. در خانه كعبه حضور مى‏يافت و صدمه و آزار مشركان را تماشا مى‏كرد زخم زبان‏هاى آنها را مى‏شنيد و زجر دادن و سنگ زدن آنان را بر پدر مى‏ديد. او تماشا مى‏كرد كه پدرش را در مسجد الحرام كتك مى‏زدندو ناگزير به صبر و تحمل مى‏شد و گاهى هم مى‏كوشيد خود را سپر پدر قرار دهد وسنگ دشمن را بر سر و روى خود تحمل كند و براى اسلام آن‏ها را بپذيرد و اين خود

در تحمل رنج هجرت:

او تنها پناه ظاهرى خود را پدر مى‏شناخت ولى فشار خصم سبب شد كه رسول خدا (ص) تنها، و بدون فاطمه (عليه‌السلام ) از مكه به مدينه هجرت كند. تحمل آن براى فاطمه (عليه‌السلام ) دشوار بود ولى مى‏كوشيد قهرمانانه بايستد و سراجام براى روز موعود به همراه على (عليه‌السلام ) باديگر فواطم به مدينه هجرت كند و اينكه اين مدت چگونه بر او گذشت مسأله‏اى است كه خود فاطمه (عليه‌السلام ) بايد از آن سخن گويد.

در كل، او از آغاز زندگى و در خردسالى رنج اين جهان را كشيده و تلخى‏ها و مرارت‏هاى دنيا را شخصاً تحمل كرده وشاهد حوادث بحرانى و خطرناكى در جامه خود بوده است. در دشوارى‏ها چندان متحمل بود كه او را صابره خوانده‏اند ودر زجرها چندان با پدر همگامى كرد كه او را شريك پدر شمردند و در مهر ورزى به پدر چندان تلاش كرد كه مصداق ام ابيها گرديد.

ب: دوران زندگى با على (عليه‌السلام )

فاطمه (عليه‌السلام ) در سنين اندك و پائين با على (عليه‌السلام ) پيمان ازدواج بست مسائل و مشكلاتى كه بر اثر ازدواج و در زندگى انتخابى او و على (عليه‌السلام ) پديد آمدند باز هم اندك نيستند. او با على (عليه‌السلام ) هم خانه شد كه خود كوه استقامت بود و فاطمه (عليه‌السلام ) در بسيارى از موارد در جنبه صبر و استقامت به على (عليه‌السلام ) پناه جست صبر و تحمل او در اين جنبه نيز اندك نيست كه ما براى نمونه مقدارى از آن‏ها را در اين قسمت اشاره مى‏كنيم.

1- تحمل فقر او:

فاطمه (عليه‌السلام ) از بين خواستگاران على (عليه‌السلام ) را برگزيد كه در تقوا و شجاعت و انسانيت و اخلاق كم نظير ولى در فقر و نادارى سختى بود، ميزان فقر على (عليه‌السلام ) بحدى بود كه خانه در اغلب موارد خالى ازآذوقه بود و فاطمه (عليه‌السلام ) آن را تحمل مى‏كرد ولى اين تحمل دشوار بود مخصوصاً از آن بابت كه هر مادرى نگران وضع كودكان خردسال خويش است. در عين حال براى رضاى خدا آن را مى‏پذيرد و مختصر غذاى خود و خانواده را هم در راه خدا به فقيران ايثار مى‏كند.

2- تحمل سرزنش‏ها:

فاطمه (عليه‌السلام ) از سوى كسانى كه از فلسفه حيات و رمز و راز سعادت و شأن و مقام او و على (عليه‌السلام ) بى خبر بودند دائماً مورد سرزنش بود. سرزنش از اين بابت كه چرا با فردى ثروتمندتر ازدواج نكرده كه از مشكلات زندگى برهد؟ و چرا از ميان آن همه دواطلبان، ازدواج با او، على (عليه‌السلام ) را پذيرفته است؟ سرزنش از اين بابت كه او لباسى زيبا ندارد. خانه‏اش محقر و گلين است، درون خانه از بازار زندگى خالى است خود او را هم زينت و تجملى نيست. مگر مى‏توان براى هر فرد سرزنش كننده استدلال كرده و قانعش نمود؟ ناگزير آنهار ا متحمل مى‏شود و دم بر نمى‏آورد.

3- تحمل مشكلات زندگى:

اوبايد از بيرون براى خانه آب فراهم كند و در اين راه چندان تلاش كرد كه بند مشك روى سينه‏اى اثر گذارد(73) .بايد با آسياب دستى كار كند وگندم آرد نمايد، بايد خانه را جاروب و نظافت كند، بايد به فرزندان خود برسد، در عين حال بايد جو خانه را مساعد روح و پرواز على (عليه‌السلام ) بسازد و تازه اگر فرصتى بيابد به كارى اقتصادى براى ترميم زندگى اقدام كند.

4- تحمل و صبر در عبادت:

فاطمه (عليه‌السلام ) زنى عابده است حتى دوست ندارد دقايقى از عمر خود را به هدر دهد. او را مجسمه عبادت نام داده‏اند، آن هم عبادتى كه با وجود آن همه فقرها و نادارى‏ها و محروميت‏ها و در عين گرسنگى و خستگى ناشى از كار روزانه بود. بيدارى‏ها، شب زنده‏دارى‏ها، اشك ريزى‏ها، داشتن خشيت الهى در دل همه و همه از امورى هستند كه جانكاهند ولى شوق فاطمه (عليه‌السلام ) به انس باخدا همه اين نامرادى‏ها را از ميان بر مى‏دارند.

فاطمه (عليه‌السلام ) هم چنين در مسير تحمل مشكلات ديگر و شدائد اجتماعى است. در راه خدا گام بر مى‏دارد، براى هدايت زنان تلاش مى‏كند، فشارها و خفقان‏ها را بايد بپذيرد، حسادت‏ها و بدخواهى‏هاى ديگران درباره زندگى خوشبختانه اين زوج را بايد پذيرا شود و دم بر نياورد... و او در كل جرعه نوش جام بلا بود و خريدار رنج در راه خدا.

ج: پس از وفات پيامبر (ص):

فاطمه (عليه‌السلام ) پس از مرگ پدر عمر چندانى نكرد، فاصله وفات او با پيامبر (ص) را حدود 2 - 3 ماه ذكر كردند. ولى همين مدت كوتاه به تنهائى معادل با تمام رنجها و محنت‏هاى دوره‏هاى گذشته حيات بود. آنچه فاطمه (عليه‌السلام ) در گذشته از جام بلا نوشيده بود اينك تجديد خاطره شده و مجدداً با همان شدت و بلكه بيشتر در برابر او حضور يافتند.

براى اين كه ميزان دشوارى‏هاى حيات، و در مقابل آن درجه تحمل فاطمه (عليه‌السلام ) روشن گردد كافى است، وقايعى را كه در زندگى پس از وفات پيامبر (ص) براى او پديد آمده‏اند شماره كنيم؛ بخشى از آنها عبارتنداز از تشكيل سقيفه براى خليفه آفرينى، بردن على (عليه‌السلام ) به مسجد، جبراً براى بيعت، آتش زدن به درخانه او، سقط جنين او، غصب فدك او، تفرقه امت پدرش، فقر و نادارى ناشى از محروم كردن دوستان على (عليه‌السلام ) از بيت المال، استقرار ناحق، عدم همپروازى‏ها، تلاش خصم براى هضم على (عليه‌السلام ) و فاطمه (عليه‌السلام ) در اندرون دستگاه خلافت همدستى براى بريدن شاخه‏هاى اسلام و حتى على (عليه‌السلام ) كه تنه درخت اسلام بحساب مى‏آمد و... كلاً او چون پرنده‏اى مجروح بود كه در ميان دو حادثه و فاجعه سنگين گير كرده بود، مرگ پدر، نفاق خصم در برخورد با بازماندگان رسول. براى اينكه درجه صبر و تحمل او در برخورد با حوادث روشن گردد به چند نمونه و مورد آن اشاره مى‏كنيم:

1- تحمل شكست على (عليه‌السلام ):

على (عليه‌السلام ) عزيز جان پيامبر و همسر والاى فاطمه (عليه‌السلام ) است، تحمل همه چيز براى فاطمه (عليه‌السلام ) آسان است، اما تحمل نامرادى على (عليه‌السلام ) و شكست دادن او در صحنه سياست براى فاطمه (عليه‌السلام ) بسيار سخت است بويژه كه ببيند امت، اجماع بر هضم على (عليه‌السلام ) كرده‏اند. و حق او راكه حق خدا و حق مردم بود ناديده گرفته‏اند و اين خود قلب زهرا را شديداً مى‏فشرد. و فاطمه (عليه‌السلام ) براى خدا آن را تحمل كرد.

2- تحمل غصب حق:

فاطمه (عليه‌السلام ) گمان نمى‏كرد كه دشمن با اين سرعت در حق او و شوهرش طمع كند و با آن همه سفارش پيامبر (ص) درباره او، از ارث محرومش دارند. او و ارث پدر بود و حقش غصب شد. فدك را كه خالصه پيامبر (ص) و واگذاشته به فاطمه (عليه‌السلام ) بود از او گرفتند و فرياد فاطمه (عليه‌السلام ) كه در واقع دفاع از حق مردم بود به جائى نرسيد او در آمد فدك را در راه خدا صرف مى‏كرد آن را از او دريغ داشتند تا مردم از دورش پراكنده شوند و فاطمه (عليه‌السلام ) ناگزير آن را تحمل كرد و به فلج اقتصادى تن در داد.

3- تحمل نفاق‏ها:

آدمى چقدر بايد خون بخورد كه شاهد باشد به اسم دين، ريشه دين را قطع مى‏كنند و به اسم مذهب و در سايه تقدس مآبى اسلام را سركوب مى‏كنند. با حديثى جعلى مى‏خواهند قرآن را نسخ شده بينگارند و با تصنعى مى‏خواهند قلب واقعيت كنند. ارث او را ربودند با اينكه آيات قرآن آن را اثبات مى‏كند و آنها قصد خيانت دارند و فاطمه (عليه‌السلام ) از ترس فروباشى اسلام، آن را تحمل مى‏كند.

4- تحمل رياست‏طلبى‏ها:

خلفا در شرايطى بودند كه اگر به آنهاگفته مى‏شد براى رياست دست از دين بر دارند در قبول آن بى ميل نبودند - در عين حال مدعى بودند كه براى حفظ اسلام تن به خلافت داده‏اند و نمى‏خواهند آن را بپذيرند. براى رياست‏طلبى از قبح عمل ابا ندارند حتى از كتك زدن دختر پيامبر (ص). بگفته ابن ابى الحديد، آنها از آغاز اسلام را بخاطر طمع پذيرفتند و طبق ادعاى او آنان با يهود در رابطه بودند و آنچه بعنوان ملاحم در تورات آمده بود خبر يافته بودند و براى دستيابى به آن دست و پا مى‏زدند(74) و فاطمه (عليه‌السلام ) بايد اين رياست‏طلبى‏ها را تحمل كند و براى اسلام دم بر نياورد.

5- تحمل صدمه به اسلام:

او در شرايطى بود كه كشته‏هاى پدر و شوهرش را بر باد رفته مى‏ديد و دم بر نمى‏آورد. تحت فشار نامردمى قرار داشت كه همه چيز را حتى ببهاى از دست دادن اسلام مى‏پذيرفتند تا به مراد خود دست يابند. چه بسيار بودند زجرها و رنجها كه پيامبر (ص) و على (عليه‌السلام ) و صحابه بزرگوار تحمل كردند تا اسلام زنده بماند و اگر فاطمه (عليه‌السلام ) و على (عليه‌السلام ) بصورت جدى و مبارزه‏اى با آنها درگير مى‏شدند فاتحه اسلام خوانده مى‏شد و فاطمه (عليه‌السلام ) به همين خاطر صبر كرده بود.

6- تحمل آزار جسمى:

او ضربه خورد، ضربه‏اى سخت، بدان حد كه فرزندش در رحم شهيد شد. او را بين در و ديوار فشردند، بر بازويش ضربه زدند، بر پهلويش لگد زدند و در كل شرايطى پديد آمد كه فاطمه (عليه‌السلام ) به بستر كشانده شده و در شرايط مرگ قرار گرفت. روح لطيفش به گونه‏اى بود كه بايد گفت تنها مرگ پدر آن را كفايت مى‏كرد ديگر آزار مشركان براى او زيادى بود. ولى آن آزارها را هم صبورانه متحمل شد.

7- تحمل فراق پيامبر (ص):

كه اين امر براى او بسيار بسيار سنگين بود. او كسى است كه از شنيدن خبر مرگ خود از پيامبر (ص) كه وعده‏اش داده بود نخستين كس از خاندان اوست كه به او ملحق مى‏شود خرسند شده خنديد. حال با اين روحيه چگونه فراق پدر را تحمل كرد مسأله‏اى است كه بررسى، آن دفتر جداگانه‏اى را مى‏طلبد.

در كل فاطمه (عليه‌السلام ) پس از مرگ پدر به دشوارى‏هاى سختى مبتلا شد كه اگر نبود مقاومت و ايستادگى او، و اگر نبود ظرفيت بالاى روحى و تحمل فاطمه (عليه‌السلام )،ناگوارهاى سختى براى او پديد مى‏آمد. تنها همين زجر براى او كافى است كه پيامبر در مأموريت 23 ساله خود از مردم اجر و مزدى نخواست جز مودت ذوى القربى ولى مردم با تنها بازمانده رسول خدا (ص) حق‏شناسى كردند او را آزردند.

او پس از مگر پدر به دست مزدوران شيخين افتاد، اسير نفاق آنها و شكنجه شد و ضربه ديد، خلافت مخصوص على (عليه‌السلام ) را ناديده گرفتند، محسنش را شهيد كردند و فاطمه (عليه‌السلام ) راه تحمل را در پيش گرفت.

رمز و راز صبر فاطمه (عليه‌السلام )

در صبر و تحمل فاطمه (عليه‌السلام ) رموزى است كه اساس آن را خواستارى بقاى اسلام تشكيل مى‏دهد. او طبيبى الهى و درد آشناست اهل بصيرت و تشخيص است و مى‏خواهد به صورتى عمل كند كه فتنه‏اى ضد اسلام پا نگيرد، و زحمات پيامبر (ص)، وصحابه راستين او و شهيدان راه دين برباد نرود.

او خطرات ناشى از بى صبرى را مى‏شناسد و بدين نظر سعى دارد در بلايا متحمل باشد و خواستار توان تحمل از خداوند است؟ در دعاى فاطمه (عليه‌السلام ) مى‏خوانيم:

اللهم انّى اسئلك صبراً على بليتك...(75) از تو اى خداى بزرگ مى‏خواهم كه شكيبائى در بلايايت را بمن عنايت فرمائى.و تلقى او را از صبر و تحمل اين است كه آن نخستين گام در راه بندگى خداوند است، ومخصوصاً بايد با اخلاص همراه باشد و او اين درس را از پدر آموخته بود.

سفارش پيامبر (ص) هم در اين زمينه كه از پيش در او بسيار مؤثر و كار ساز بود. پيامبر خود وضع آينده را براى فاطمه (عليه‌السلام ) و على (ع) تشريح كرده بود. و به او سفارش فرمود كه بر خدا توكل كن، صبر كن، بهمانگونه كه پدران تو از پيامبران سلف ومادران تان و همسران آنها صبر كردند: توكّلى على الله، و اصبرى كما صبر آباوك من الانبياء و امهاتهم و ازواجهم.(76)

اينكه پيامبر فاطمه (عليه‌السلام ) را اين همه مى‏بوسد و در حضور جمع اورا مورد ستايش قرار مى‏دهد و اين همه احاديث و سخن ار درباره او مى‏فرمايد از يك سو براى تحكيم موقعيت اوست و از سوى ديگر دادن درس استقامت در مصائب و دشوارى‏ها به فاطمه (عليه‌السلام ) و از جهت سوم اتمام حجت به شنوندگان.

درجه تحمل او

او در مقام صبر و تحمل به درجه‏اى مى‏رسد كه به مقام رضا واصل مى‏شود. او در برابر بى‏تعهدى شيخين فرمود: نصبر فيكم على مثل حز المدى و وجز السنان فى الحشأ صبر مى‏كنم بمانند صبر كسى كه كارد برنده‏اى در دل فرو رفته دارد، و نيزه‏اى كشنده‏اى بر گلو و در درون جان.

(چه شبيه است اين سخنان با سخن على (عليه‌السلام ) همسر او كه فرمود: صبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجى(77) ، صبر كردم صبر كسى كه خار در چشم و استخوانى در گلو دارد. و حق هم همين بود زيرا كه بايد مشابهتى بين اين دو روح شريف باشد.)

او در صبر و تحمل به مقام شكر رسيد: الحمد لله على كل سراء و ضراء، سپاس خداى را در هر دشوارى و بدبختى و سختى كه براى بشر پديد آيد، و رضاء و مصيبة، و بلاء و عسر و غنى و فقر على كلّ حال سپاس خداوند را در هر حال، در حال خشنودى و مصيبت و گرفتارى و سختى،و آسانى و فقر و فى كل اوان و زمان و كل مثوى و منقلب و مقام(78) . سپاس خداوند را در همه زمان‏ها و در هر موقعيت و زمانى و در هر شرايطى و مقامى... الحمد لله الذى لم يجعلنى جاحداً من كتابه،الحمد لله الذى لم يجعلنى متحيراً فى شى‏ء من امره، سپاس خداوندى را هست كه مرا منكر كتابش قرار نداد و مرا در هيچ امرى متحير و سرگردان نكرد. (و اين چه سعادت بزرگى است كه آدمى در مسير زندگى راه را بشناسد و با بصيرت به پيش رود).

نقش آن در اسلام

اينكه صبر و تحمل فاطمه (عليه‌السلام ) داراى چه نقش اثرى بر اسلام بود، امرى است كه نيازمند به بررسى عميق و فراترى است ولى آنچه كه در اين مختصر قابل ذكر است اين است كه صبر و تحمل فاطمه (عليه‌السلام ) عاملى براى دوام و ريشه‏دارى اسلام بود. و وسيله‏اى براى جلوگيرى از هم پاشيدگى راه و رسم اسلام اگر چه صبرى تلخ و تحملى جان فرسا بود.

اسلام نوپا در زمان وفات پيامبر (ص) در مرحله‏اى از رشد و در حال جان گرفتن بود و اگر پس از وفات شمشيرى كشيده مى‏شد و يا برخوردارى كاملاً جدى در بين گروهها و دستجات پديد مى‏آمد، بى‏شك دشمنان از موقعيت خود دست بر نمى‏داشتند و منافقان نيز با آنها هم عنان شده و بساط اسلام را از هم مى‏پاشاندند و تحمل فاطمه (عليه‌السلام ) و خويشتندارى على (عليه‌السلام ) جلوى اين فاجعه در حال تكوين را گرفت و راه را بر دشمن سد كرد.

هم چنين او با صبر و تحملش فرزندانى تربيت كرد كه هر كدام وارث صفات و معنوياتى از پدر و مادر بودند. و در مواقع ضرور دندان بر جگر گذارده و نقش جانبدارى از اسلام را در پيش گرفتند. و حاصل چنان و ضح شرايطى قيام خونين حسين بود كه درست در موقع حساس و ضرورى بساط دشمن را بر چيد و حقانيت خاندان پيامبر (ص) را علنى ساخت و در پى آن قيام‏هاى ديگر نشأت گرفته از آن.

شهادت در راه صبر:

فاطمه (عليه‌السلام ) شهيده اسلام است. او جرعه نوش جام بلا شد تا اسلام زنده بماند. او در مسير حيات كوتاهش ستمها ديد ولى مظلومانه، داغدارانه و غيرتمندانه آنها را تحمل كرد او را از ارث پدر محروم كردند كه البته از نظر مالى براى او مسأله مهمى نبود ولى بر جان و دلش فشار وارد مى‏آمد از آن بابت كه بدعتى را بجاى حق قرار داده بودند و اين پايه‏اى براى ستمكارى‏هاى بعدى مى‏شد.

از پيامبرمان با آن همه عظمت و مقام دخترى بيش نماند كه او هم مقهور دشمن شد و تحت فشار بين در و ديوار قرار گرفت و ضربه‏اى سخت بر بازويش وارد آمد كه با غلاف شمشير دشمن بود و بر اثر اين ماجرا و صدمه به بستر افتاد و به شهادت رسيد و بگفته صدوق، طبرسى و مجلسى شهادت او از متواترات تاريخ است. (ان شهادة فاطمة من المتواترات) ام سلمه بر او وارد شد و پرسيد شب را چگونه به صبح رساندى؟ كيف اصبحت؟ فرمود شب را به صبح رسانيدم در حاليكه از فقدان پيامبر (ص) و از ظلمى كه بر جانشين او رفت دردمندور نجور بودم...(79) و اين دردها و رنجها را بر جان پذيرا شد و بخاطر خدا و حفظ منافع اسلام آنها را تحمل كرد. درود بر تو اى فاطمه (عليه‌السلام ) معصومه و مظلومه.

پاورقى ها:

1- كافى كتاب العقل.

2- كافى كتاب العقل.

3- امام صادق (عليه‌السلام ) - كافى 1 ص 43.

4- آيه 2 سوره صف.

5- ازكلمات امام صادق (عليه‌السلام ).

6- حديث نبوى.

7- آيه 160 سوره بقره.

8- طبقات ج 8 ص 17.

9- حديث نبوى.

10- ج 14 وسايل الشيعه.

11- مسند احمد ج 1 ص 101.

12- منتهى الامال ج 1.

13- آيه آخر سوره تكوير.

14- ص 331 الزهراء.

15- احتجاج طبرسى.

16- فاطمه الزهراء (عليه‌السلام ) - بخش خطبه‏ها.

17- همان منبع.

18- مناقب ابن شهر آشوب ج 2.

19- السيرة النبويه.

20- تحف العقول - مناجات موسى (عليه‌السلام ).

21- آيه 2 - 4 سوره مزمل.

22- آيه 64 سوره فرقان.

23- آيه 8 سوره علق.

24- آيه 30 سوره فجر.

25- على (عليه‌السلام ).

26- الميزان ج 11.

27- ص 246 طرائف الحكم.

28- ص 117 مجموع ورام.

29- بحار ج 43 ص 117.

30- آيه 37 سوره نور.

31- آيه 56 سوره ذاريات.

32- آيه 36 سوره نحل.

33- آيه 42 سوره احزاب.

34- آيه 30 سوره فجر.

35- بحار الانوار ج 43 ص 46.

36- خصايص فاطميه.

37- تحف العقول.

38- ص 131 كافى ج 3.

39- وسايل الشيعه - كتاب الطهاره.

40- آيه 30 سوره فصلت.

41- آيه 162 سوره انعام.

42- آيه 1 سوره حجرات.

43- وسايل الشيعه - باب الامر بالمعروف.

44- منتهى الامال ج 1 ص 133.

45- بحارالانوار ج 43.

46- آيه 10 - سوره انسان.

47- ص 81 طرائف الحكم.

48- ص 11 الميزان 29.

49- خصايص فاطميه.

50- مناقب ابن شاذان.

51- مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 112.

52- بحار 43 ص 17.

53- همان منبع ص 24.

54- آيه 24 سوره توبه

55- نهج البلاغه صفات المتقين.

56- ص 181 الزهراء - از ملا محسن فيض.

57- مسند احمد بن حنبل.

58- مفاتيح الجنان.

59- قسمتهائى از دعاى فاطمه (عليه‌السلام ) بنقل از كتاب فاطمة الزهرا (عليه‌السلام ) - الرحمانى.

60- ص 306 كافى - ج 3.

61- آيه 29 تكوير.

62- فرائد السمطين، ج ص 68.

63- زندگانى حضرت فاطمه زهرا (عليه‌السلام ) - عماد زاده.

64- روحيه كافى حديث 536.

65- آيه 10 سوره انسان.

66- آيه 9 سوره انسان.

67- زندگى حضرت زهرا (عليه‌السلام ).

68- بحار ج 43 ص 85.

69- فاطمه الزهرا (عليه‌السلام ) - الرحمانى.

70- امام صادق (عليه‌السلام ) - طرائف الحكم.

71- آيه 8 سوره انسان.

72- السيرة النبويه.

73- مسند احمد ج 3 ص 329.

74- ج 20 ابن الحديد ص 298.

75- تحفة الزائر.

76- ص 179 تفسير فرات.

77- نهج البلاغه.

78- عماد زاده.

79- ص 120 الزهراء.

بخش پنجم - مشى و روش فاطمه (عليه‌السلام )

در اين قسمت از سه مبحث سخن به ميان مى‏آوريم. فصلى از آن در بيان زندگى فاطمه (عليه‌السلام ) است و راه و روشى را كه او در زندگى برگزيد. در آن پس از ذكر مقدمه‏اى از وضع زندگيش در خانه پدر، در حيات مشترك با على (ع) و از برنامه دارى او بحث به ميان مى‏آوريم.

سپس از اصول مورد رعايت او در حيات و از زندگى ساده توأم با فقر و زهد قناعت او در عين انس و صفا و احياناً تجمل هدفدارش سخن گفته و توجه او را به حيات جاودانه مطرح خواهيم ساخت.

فصل دوم آن در مورد مشى اقتصادى فاطمه (عليه‌السلام ) است. در آن نخست از تلقى فاطمه (عليه‌السلام ) از دنيا و موضع او در قبال آن سخن گفته. و كارهاى او را بر خواهيم شمرد. آنگاه از مسأله بحث‏انگيز فدك سخن به ميان آورده و سعى خواهيم داشت مخصوصاً از ديد برادران اهل سنت راجع به آن بررسى كوتاهى داشته باشيم.

فصل سوم آن در رابطه با ترجيحات فاطمه (عليه‌السلام ) است و در آن مى‏خواهيم عرضه بداريم چه چيزهائى در نظر فاطمه (عليه‌السلام ) ارجح بحساب مى‏آيند. و سعى كرده‏ايم بخشى از ترجيحات او را در جنبه‏هاى مربوط به مذهب، در جنبه راحت‏طلبى، در جنبه حيات خانوادگى، در اخلاق و حيات اقتصادى عرضه داشته و ريشه و اساس اين ترجيحات را بيابيم.