فلسفه بلاياى طبيعى و مصايب

فلسفه بلاياى طبيعى و مصايب0%

فلسفه بلاياى طبيعى و مصايب نویسنده:
گروه: مفاهیم عقایدی

فلسفه بلاياى طبيعى و مصايب

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: مسعود نادرى كلرودى
گروه: مشاهدات: 4880
دانلود: 1411

توضیحات:

فلسفه بلاياى طبيعى و مصايب
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 72 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 4880 / دانلود: 1411
اندازه اندازه اندازه
فلسفه بلاياى طبيعى و مصايب

فلسفه بلاياى طبيعى و مصايب

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

٩ - شراب خوارى ، اشتغال به موسيقى و آلات قمار و غنا

اين امور باعث عذاب و از دست رفتن بركت مى شود. علىعليه‌السلام فرمودند: ملائكه در خانه اى كه در آن شراب يا آلات قمار يا ساز باشد داخل نمى شوند و دعاهاى اهل آن مستجاب نمى شود و بركت از آنها برداشته مى شود(٧٧) .

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: چهار چيز است كه يكى از آنها داخل هيچ خانه اى نمى شود مگر آن كه خراب شود و هرگز بركت ندارد: خيانت در امانت ؛ دزدى ؛ شراب خوارى ؛ زنا(٧٨)

معصومعليه‌السلام درباره نشانه هاى آخرالزمان مى فرمايد: آلات لهو نواخته مى گردد و يك نفر نيست كه نهى از منكر كند و كسى بر نهى آن جراءت نمى كند.

همان طور كه در زمان ما مى بينيم در خانه ها، مغازه ها، خيابان ها و ماشين ها همه جا صداى موسيقى و ترانه به گوش مى رسد حتى ماشين هاى عمومى ، مثل اتوبوس ها و كسى هم نهى از منكر نمى كند. همه اينها عذاب الهى را در پى دارد.

حضرت صادقعليه‌السلام فرمودند: خانه اى كه در آن غنا خوانده مى شود، از مصيبت و بلاى ناگهانى ايمن نيست و دعا در آن مستجاب و فرشته داخل آن نمى شود(٧٩)

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: در امت من فرو رفتن در زمين و سنگباران ظاهر مى شود. گفته شد: اى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ! چه وقت اين طور مى شود؟ فرمود: هرگاه آلات موسيقى و خوانندگى زنان و شراب خوارى آشكار شود. به خدا قسم ! هر آينه مردمانى از امت من در شب ، خوش و سرگرم بازى هستند پس در صبح آن شب ، ميمون و خوك شده اند، براى آن كه حرام خدا را حلال و زنان خواننده را با خود جمع كردند و كار آنها شراب خوارى و ربا خوارى و پوشيدن حرير است(٨٠)

ما متاسفانه در زمان حاضر مى بينيم كه مجالس و جشن ها و عروسى هاى آن چنانى بر پا مى شود. در آن رقص و اختلاط زن و مرد وجود دارد و شراب خورده مى شود و اگر كسى در مراسم خود اين طور نبود و حرامى را مرتكب نشد او را مسخره مى نمايند. پس بايد منتظر قهر الهى ، زلزله ، سيل و...بود؛ زلزله اى كه بعد از شبى خوشگذرانى بيايد و زمين دهان باز كند و همه را ببلعد و نابود كند.

از گناهان ديگر كه سبب عذاب الهى در دنيا و آخرت مى شود، شكستن پيمان ذميان (اهل كتاب) ترك احسان ، هرزگى و ندادن زكات است

امام صادقعليه‌السلام فرمود: اذا فشا اءربعه ظهرت اءربعه : اذا فشا الزنى ظهرت الزلزله ، و اذا فشا الجور فى الحكم احتبس القطر، و اذا خفرت الذمه اءديل لاهل الشرك من اهل الاسلام ، و اذا منعت الزكاه ظهرت الحاجه ؛ چون چهار چيز شايع شود، چهار چيز ديگر پديدار گردند: چون زنا فاش شود زلزله پديدار مى شود؛ چون حكم به ناحق گسترش يابد باران بند آيد؛ چون پيمان اهل كتاب (يهوديان ، مسيحيان و زردشتيان) شكسته شود و طبق مقررات از آنها نگهدارى نشود مشركان بر مسلمانان غلبه كنند؛ چون زكات دريغ شود نياز و فقر پديدار گردد.(٨١)

امام باقرعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: پنج چيز است كه اگر درك كرديد، از آنها به خدا پناه بريد: هر گاه هرزگى در مردم آشكار شود تا جايى كه آن را علنى سازند، در ميان آنان طاعون و دردهايى كه در اسلاف گذشته نبود، پديدار گردد.(٨٢)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: پدرم فرمود: به خدا پناه مى بريم از گناهانى كه فنا را به شتاب آرند و مرگ را زود برسانند و خانه ها را ويران سازند و آنها، قطع رحم ، ناسپاسى پدر و مادر و ترك احسان و نيكوكارى است(٨٣)

از امام باقرعليه‌السلام منقول است فرمود: كه در كتاب رسول خدا يافتم هرگاه پس از من زنا پديدار گردد. مرگ ناگهانى فراوان شود؛ چون در مكيال و وزن كم و بيش شود خدايشان قحطى و كاستى پديدار آورد؛ هرگاه از زكات دريغ كنند زمين بركت خويش را دريغ مى كند؛ هرگاه حكم به ناحق كنند به ستم و عدوان همكار شوند؛ هرگاه پيمان شكستند خدا دشمنان را بر آنها چيره سازد؛ چون قطع رحم كنند خدا مال را به دست اشرار اندازد؛ هرگاه امر به معروف و نهى از منكر نكنند و پيروى از نيكان خاندان من ننمايند خدا بدانشان را بر آنها مسلط گرداند و نيكان آنها بر ايشان دعا كنند و اجابت نشود(٨٤) .

نكته : نكته داراى اهميت اين است كه ممكن است بلا و مصيبت به صورتهاى مختلف ، نظير سيل ، زلزله ، خشكسالى ، مرگ عزيزان ، بيمارى ، سرما و...به گروهى برسد. اين كه چرا اين بلا و مصيبت آمده است علت آن را خدا مى داند. در اين مورد نبايد زود قضاوت كنيم و بگوييم علت آن ، فلان گناه يا...بوده است علت آن را خدا مى داند و بس ، و ممكن است هر يك از موارد گذشته ، كه ذكر نموديم ، باشد و شايد هم نباشد. شايد در يك بلا و مصيبت ، همه آنها باشد: براى گروهى اجر و ثواب و رحمت ، براى گروهى عذاب ، براى گروهى توبه به خدا و... اين لطف و رحمت الهى است كه لباس بلا و مصيبت بر تن كرده نمايان شده است

سؤ ال : چرا در خيلى از نقاط دنيا گناه مى شود، ولى عقوبت نمى شوند و عذاب بر آنان نازل نمى شود؟

جواب : اولا، اين طور نيست ، بلكه بر آنها هم عذاب نازل مى شود همان طور كه داريم مى بينيم : انواع بلاياى طبيعى و غير طبيعى ، مانند سيل ، زلزله ، طوفان ، جنگ ، آدم كشى ، بيمارى هاى جسمى و روانى از هم پاشيدگى خانواده ها، مشكلات روحى ، نبودن كانون هاى گرم عاطفى ، عدم اعتماد خانواده به يكديگر.

ثانيا، آنها خودشان عين بلا و عقوبت هستند؛ يعنى افراد تا اندازه اى عقاب مى شوند و بعد از آن ، بالاترين عقاب ، رها شدن است خداوند آنها را رها مى كند كه هر كار دلشان مى خواهد بكنند و اين بدترين درجه عذاب است

ثالثا، دنيا ظرفيت هر گونه مجازاتى را ندارد و ممكن است كه گناه آنان آن قدر عظيم باشد كه در دنيا، عقاب آن امكان پذير نباشد و محل آن ، آخرت باشد.

رابعا، همه آنچه ما به صورت بلا و مصيبت مى بينيم عقاب و عذاب نيست ، بلكه خيلى از آنها عين رحمت الهى است و همان طور كه قبلا بحث كرديم چون اينها گناهشان عظيم است و مورد لطف الهى نمى باشند مصيبت و بلا براى آنها كمتر است و نيز گفتيم كه بلاها بيشتر براى اولياى الهى است

در قصص انبيا آمده است : مردى به شعيب پيغمبرعليه‌السلام گفت : چرا من اين همه گناه مى كنم و خداوند عقوبتم نمى كند؟ جواب آمد: تو گرفتار بدترين عقوبتها هستى و نمى دانى

راه هاى جلوگيرى از بلا و مصيبت

۱ - دعا

دعا خواندن خدا و راز و نياز با او و اظهار عجز و بندگى در برابر اوست ؛ يعنى بنده اعتراف كند كه ، اى قادر متعال ! همه چيز در دست قدرت توست و بدون خواست تو هيچ كس نمى توان به كارى انجام دهد «لا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم».

بارالها! من بنده ضعيف و ناتوان تو هستم و به تو احتياج دارم غير از تو كسى را ندارم كه صدا بزنم و اگر هم صدا بزنم آنها هم مثل من قادر به رفع حوايج و گرفتاريهاى من نيستند. آنها هم خودشان ضعيف و ناتوانند و تنها ذات اقدس توست كه كمال محض و بى نياز است

بارالها! از همه بريدم و نااميدم و حالا رو به سوى درگاه تو آوردم و تو را مى خوانم ؛ چرا كه خودت فرمودى :( ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ) (٨٥) ؛ بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را.

در دعاى كميل مى خوانيم كه ، الهى ! عظم سلطانك و علا مكانك و خفى مكرك و ظهر اءمرك و غلب قهرك و جرت قدرتك و لا يمكن الفرار من حكومتك ؛ خدايا! تسلطت بس بزرگ است و جايگاهت بس بلند و نقشه مجازاتت پنهان و فرمانت نمايان و چيرگى ات غالب و قدرتت روان ، و فرار از حكومتت ناممكن

انا عبدك الضعيف الذليل الحقير المسكين ؛ من بنده ناتوان ، خوار، پست ، بيچاره و درمانده توام

اين تواضع و فروتنى و عجز را امامان معصومعليه‌السلام در دعاهايشان به ما آموخته اند. پس بنده بايد در زندگى دعا كند و حاجات و رفع گرفتاريهايش را از خدا بطلبد قبل از اين كه گرفتارى ها، بلاها، بيمارى ها، زلزله ها و طوفان ها به سراغش بيايد.

امام علىعليه‌السلام فرمود: ادفعوا اءمواج البلاء عنكم بالدعاء قبل الورود البلاء(٨٦) ؛ امواج بلا را قبل از ورود آن با دعا دفع كنيد.

هميشه پيشگيرى بهتر و آسان تر است تا درمان اگر طوفان يا مرض نيايد بهتر است تا اين كه بيايد و بخواهيم درمان كنيم با دعا و راز و نياز نگذاريم بلاها بر ما و جامعه ما وارد شود.

( وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ) (٨٧) ؛ هرگاه بندگانم مرا از تو بخواهند من نزديكم خواسته آن كه مرا بخواند اجابت مى كنم

پس دست به دعا برداريم و بر دعا و خواسته مشروع خود پا فشارى كنيم امام صادقعليه‌السلام فرمود: الدعاء يرد القضاء بعد ما اءبرم ابراما فاكثر من الدعاء؛ فانه مفتاح كل رحمه و نجاح كل حاجه و لا ينال ما عند الله الا بالدعاء و ليس باب يكثر قرعه الا يوشك اءن يفتح لصاحبه(٨٨) ؛ دعا قضا و قدر را بعد از محكم شدن دفع مى كند. پس دعا كن كه آن كليد هر رحمت و وسيله بر آوردن هر حاجت است و آنچه پيش خداست جز از دعا به دست نمى آيد و هيچ درى نيست مگر اين كه بر اثر زياد كوبيدن بر روى كوبنده باز مى شود.

ان الدعاء و البلاء ليترافقان الى يوم القيامه ان الدعاء ليرد البلاء و قد ابرم ابراما(٨٩) ؛ به راستى كه دعا و بلا تا روز قيامت با يكديگر رفيقند و محققا دعا بلاى مبرم و محكم را بر مى گرداند.

امام زين العابدينعليه‌السلام مى فرمود: الدعاء يدفع البلاء النازل و مالم ينزل(٩٠) ؛ دعا بلاى نازل شده و نازل نشده را دفع مى كند.

داستان

در زمان حضرت داوودعليه‌السلام خشكسالى پديد آمد. مردم سه نفر از علماى خود را انتخاب كردند. آنها از شهر خارج شدند تا از خدا طلب باران نمايند. يكى از آنها گفت : خدايا! تو به ما فرمان دادى تا كسى را كه به ما ستم كرده ، ببخشيم ، اكنون ما به خود ظلم كرده ايم تو ما را ببخش

دومى گفت : خدايا! تو به ما دستور دادى كه بندگان را آزاد كنيم و اينك ما بندگان توييم ما را آزاد فرما.

سومى گفت : خداوندا! تو در تورات خود ما را فرمان كرده اى كه فقير و مسكين را از خود نرانيم و ما مسكين هستيم كه در خانه ات ايستاده ايم تو ما را محروم نكن وقتى كلمات اين سه عالم با عمل پايان پذيرفت ، خداوند باران رحمتش را بر مردم نازل فرمود(٩١) .

٢ - توسل

انسان بايد براى رسيدن به مقام قرب الهى و گرفتن حاجت از وسايل استفاده نمايد:( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) (٩٢) ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! پرهيز گارى پيشه كنيد و وسيله اى براى تقرب به خدا بجوييد و در راه او جهاد كنيد باشد كه رستگار شويد.

بهترين اين وسايل اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هستند، چرا كه آنها آبرومندان درگاه حق و واسطه فيض الهى اند. امام رضاعليه‌السلام از پدران بزرگوارشعليهم‌السلام از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت فرمود: الائمه من ولد الحسين من اءطائهم فقد اءطاع الله و من عصاهم فقد عصى الله هم العروه الوثقى و هم الوسيله الى الله عز و جل(٩٣) ؛ امامان از اولاد حسين هستند. كسى كه آنها را اطاعت كند اطاعت خدا كرده و هر كه نافرمانى كند نافرمانى خدا كرده است آنان ريسمان محكم الهى و وسيله به سوى خدايند.

انبياى الهىعليه‌السلام و بزرگان هر موقع كه در كارهايشان گره اى مى افتاد به اين بزرگواران توسل مى جستند و با توسل ، مشكلشان حل مى شد. توبه حضرت آدمعليه‌السلام با توسل او به آل عبا بود كه قبول شد. آن گاه كه طوفان نوح شروع شد و كشتى به روى امواج طوفان قرار گرفت نوح ترسيد از اين رو در آن جا به پنج تن آل عبا متوسل شد و رهايى يافت

داستان : دفع بلا

مرحوم آيت الله شيخ عبد الكريم حائرى موسس حوزه علميه قم فرمودند: اوقاتى كه در سامرا مشغول تحصيل علوم دينى بودم ، اهالى سامراء به بيمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اى مى مردند. روزى در منزل استادم مرحوم سيد محمد فشاركى جمعى از اهل سامراء بودند كه ناگاه آيه الله ميرزا محمد تقى شيرازى ، كه در مقام علمى مانند مرحوم فشاركى بود، تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وبا شد و اينكه همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم ميرزا فرمودند: اگر من حكمى بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه ؟ همه گفتند: آرى فرمود: من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را به مادر امام زمان حضرت نرجس خاتون هديه نمايند، تا اين بلا از آنان دور شود. اهل مجلس اين حكم را به همه شيعيان رساندند و مشغول زيارت عاشورا شدند. از فردا، هيچ شيعه اى نمرد، ولى غير شيعه مى مردند و بر همه مردم سامراء اين نكته واضح و ظاهر شد.

برخى از غير شيعه ، از آشنايان شيعه خود مى پرسيدند: سبب چيست كه از ما مى ميرند و از شما كسى نمى ميرد؟ به آنها گفته شد: همه زيارت عاشوراى امام حسين مى خوانند تا در معرض وبا و طاعون قرار نگيرند و خداوند هم دفع بلا مى كند(٩٤)

٣ - تقوا

تقوا و ايمان باعث نزول رحمت و بركت الهى مى شود و جلو عذاب الهى را مى گيرد و در مقابل آن ، گناه مانع نزول نعمت و سبب نزول عذاب مى شود.

در دعاى كميل مى خوانيم : اللهم اغفرلى الذنوب التى تغير النعم ، اللهم اغفرلى الذنوب التى تنزل البلاء؛ خدايا! بيامرز آن گناهانم را كه نعمت ها را تغيير مى دهد. خدايا! بيامرز آن گناهانم را كه بلا فرود مى آورد.

( وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَـٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ) (٩٥) ؛ اگر مردم روى كره زمين ايمان داشتند و تقوا پيشه مى كردند درهاى رحمتمان را از هر سو به سويشان باز مى كرديم ؛ ولى آنان حق را تكذيب كردند ما نيز به كيفر اعمال زشتشان گرفتيم

٤ - صدقه

صدقه موجب دفع بلا و طولانى شدن عمر مى گردد و هفتاد نوع مرگ بد را بر مى دارد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ان الصدقه تدفع مينه السوء عن الانسان(٩٦) ؛ صدقه مرگ بد را از آدمى دور مى كند.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: بيماران خود را با صدقه درمان و بلاها را با صدقه رد كنيد و رزق و روزى را با صدقه به سوى خود آوريد.

ممكن است براى شهر يا خانواده ما بلا و مصيبتى رقم خورده باشد ولى ما با صدقه مى توانيم آن را تغيير دهيم امام باقرعليه‌السلام فرمود: صدقه به فقيران بر عمل مى افزايد و فقر را از ميان مى برد و هفتاد نوع مرگ بد را دفع مى كند.

داستان : صدقه

امام صادقعليه‌السلام نقل كرده است كه روزى مردى يهودى بر حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گذشت و گفت : «السام عليك ؛ مرگ بر تو» حضرت در پاسخ فرمود: «السام عليك ؛ مرگ بر خودت» اصحاب گفتند: يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اين مرد يهودى بر شما، مرگ طلبيد. فرمود: من نيز همان را به سوى خودش باز گردانيدم امروز او را مارى مى گزد و مى ميرد. مرد يهودى هيزم شكن بود، از همان جا به صحرا رفت و هيزم خود را گرد آورد و بر پشت گرفت و بازگشت حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را ديد و به شگفت در آمد. فرمود: هيزم را به زمين بگذار. وقتى مرد يهودى ، هيزم را به زمين گذاشت ، مارى از ميان هيزم ها بيرون خزيد كه چوبى ميان دندانش گير كرده بود. حضرت فرمود: امروز چه كرده اى ؟ يهودى گفت : دو گرده نان داشتم ، يكى را به فقيرى دادم و يكى را خودم خوردم حضرت فرمود: خداوند با همان صدقه ، بلا را از تو دفع فرموده و چوب در دهان مار، گير كرده است ، سپس فرمود: صدقه مرگ بد را دفع مى كند(٩٧)

٥ - قرآن

ما بايد شفاى دردهايمان و مشكلاتمان را در قرآن جستجو كنيم دواى هر دردى در قرآن است پس بايد قرآن بخوانيم و به آن عمل كنيم تا رستگار شويم قرآن سبب مى شود عذاب بر فرد و جامعه قرآنى نازل نشود. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: لا يعذب الله قلبا وعى بالقرآن(٩٨) ؛ خداوند قلبى را كه قرآن در آن باشد عذاب نمى كند.

اميرالمومنينعليه‌السلام فرمودند: در خانه اى كه تلاوت قرآن و ياد خدا مى شود بركت و ملائكه نازل مى شوند و به اهل آسمان نور مى بخشد و شياطين را دفع مى كند و فرمود: به درستى كه خدا اراده عذاب اهل زمين مى كند كه يكى را زنده نگذارد پس چون نظر مى كند كه پيران قوم به سوى نماز و دعا بر مى دارند و اطفال قرآن ياد مى گيرند بر آنان رحم مى آورد و عذاب را به تاخير مى اندازد.

اما امروزه متاسفانه در بعضى از منازل از قرآن تنها در مجالس ختم و مرگ استفاده مى شود و به جاى آن ، صداى ساز و آواز به گوش مى رسد.

داستان : توجه به خلق يا خالق

شخصى همواره ملازم در خانه عمر بن خطاب بود. به خانه او مى آمد تا كمكى مادى نصيبش شود. عمر از دست او خسته شده و به او گفت : اى آقا! به در خانه خدا هجرت كرده اى يا به در خانه عمر؟ برو قرآن بخوان و قرآن بياموز، كه تو را از آمدن به در خانه ام بى نياز مى سازد. او رفت ، و ماه ها گذشت و ديگر نيامد. عمر جستجو كرد و آگاه شد كه او از مردم دورى كرده و در جاى خلوتى به عبادت اشتغال دارد. عمر به سراغ او رفت و به او گفت : مشتاق ديدار تو شدم (و آمدم حال تو را بپرسم). فلانى بگو بدانم ، چه چيزى سبب شد كه از ما دورى گزيدى ؟ او در پاسخ گفت : قرآن خواندم قرآن مرا از عمر و آل عمر بى نياز ساخت عمر گفت : كدام آيه را خواندى كه چنين تصميم گرفتى ؟ او گفت : قرآن مى خواندم و به اين آيه رسيدم :( وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ) (٩٩) ؛ روزى شما با آن چه به شما وعده داده اند در آسمان (به امر خدا مقدر) است

با خود گفتم : رزق و روزى من در آسمان است ؛ ولى من آن را در زمين مى جويم ، پس به راستى بد مردى هستم عمر تحت تاثير اين سخن قرار گرفت و گفت : راست مى گويى(١٠٠)

٦ - صله رحم و رضايت پدر و مادر

از جمله اعمالى كه موجب آبادانى و طول عمر و دفع مرگ نا به هنگام و زيادى رزق مى شود، صله رحم و خشنودى پدر و مادر است امام باقرعليه‌السلام فرمود:صدقه السر تطفى غضب الرب ، و بر الوالدين و صله الرحم يزيدان فى الاءجل(١٠١) ؛ صدقه نهانى آتش قهر خدا را خاموش ‍ مى كند و نيكى به والدين و صله رحم بر عمر مى افزايد.

در حديثى ديگر فرمودند: بخشش پنهانى و نيكى به پدر و مادر، تهيدستى را برطرف مى سازد و عمر را دراز و هفتاد قسم مردن بد را دور مى كند(١٠٢)

صله الرحم تعمر الديار و تزيد فى الاءعمار و تهون الحساب و تقى ميته السوء(١٠٣) ؛ صله رحم خانه ها را آباد و عمرها را زياد و حساب قيامت را آسان مى كند و مرگ بد و نا به هنگام را دور مى سازد.

داستان : جريح عابد

در بنى اسراعيل عابدى بود كه او را «جريح» مى گفتند و در صومعه خود عبادت خدا مى كرد. روزى در حال نماز خواندن او، مادرش ‍ آمد و او را خواند. او جواب نداد. مادر بار دوم آمد و او جواب نگفت بار سوم مادر آمد و او را خواند باز جواب نشنيد. مادر گفت : از خداى مى خواهم تو را يارى نكند! روزى ديگر زن زنا كارى نزد صومعه او آمد و در آن جا زاييد و گفت : اين بچه را از جريح به هم رسانيده ام مردم گفتند: آن كسى كه مردم را به زنا ملامت مى كرد خود زنا كرد. پادشاه امر كرد وى را به دار آويزند. مادر جريح آمد و سيلى بر روى خود مى زد. جريح گفت : ساكت باش از نفرين تو به اين بلا دچار شده ام مردم گفتند: اى جريح ! از كجا بدانيم كه راست مى گويى گفت : طفل را بياوريد. چون آوردند دعا كرد و از طفل پرسيد: پدر تو كيست ؟ آن طفل به قدرت الهى به سخن آمد و گفت : از فلان قبيله ، فلان چوپان پدرم است

جريح بعد از اين قضيه از مرگ نجات پيدا كرد و سوگند خورد كه هيچ گاه از مادر خود جدا نشود و به او خدمت كند.

٧ - وجود مومنين و علما

به سبب مومنين و علما در بين مردم هر منطقه اى خداوند بلا را از آن مردم دور مى گرداند، چرا كه آنان آبرومندان درگاه حقند، دعاهاى آنها مستجاب مى شود و وجودشان مايه بركت و رحمت است:( وَاللَّـهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ) (١٠٤)؛ خداوند سرپرست و سرور مومنان است

داستان : دفع بلا به جهت مومن

زكريا بن آدم اشعرى از اصحاب ائمه بود و به قدرى درجات معرفت و ايمانى او والا بود كه در سفرى از مدينه تا مكه همراه و هم كجاوه امام رضاعليه‌السلام شد. ايشان در شهر قم از طرف امام رضاعليه‌السلام ساكن بود و مردم مامور بودند مسائل دينى خود را از او بگيرند و وجودش مانع از عذاب بر اهل قم بوده است چنان كه خود زكريا به امام رضاعليه‌السلام عرض مى كند: مى خواهم از قم بيرون روم و با آنها قطع رابطه نمايم ، زيرا در بين آنان سفيهان و نادانان زيادند (و كارهايى مى كنند كه موجب خشم خداست). امام فرمود: چنين كارى نكن ، زيرا خدا به واسطه تو بلا را از مردم قم بر طرف مى سازد، چنانكه به وجود پدرم امام كاظم بلا را از بغداد دور مى ساخت(١٠٥)

٨ - پيروى از عقل

اءبى الله اءن يجرى الاءمور الا باءسبابها. اءبى الله اءن يجرى الاءشياء الا باءلاسباب فجعل لكل شى ء سببا و لكل سبب شرحا و جعل لكل شرح علما و جعل لكل علم بابا ناطقا(١٠٦) ؛ خداوند امتناع دارد كه امور عالم را جز از طريق وسايط و اسباب جارى گرداند. خداوند براى هر چيزى سببى و براى هر سببى حكمتى و براى هر حكمتى دانشى و براى هر دانشى دروازه گويايى قرار داده است

نظام هستى نظام على و معلولى است هر چيز از مجراى علل و اسباب خود ايجاد مى شود گه گاهى علل و اسباب مادى است و گاهى غير مادى اگر در ماده مى خواهد تغيير و تحولى به وجود آيد يقينا نزديك ترين عامل و سبب همان علل و مادى مى باشد. آن چه دانشمندان امروز درباره زلزله به آن رسيده اند اين است كه فعاليت هاى درونى زمين باعث وقوع زلزله مى شود و اين ، صحيح است و غير اين نمى شود و بايد از مجراى خود باشد. آنچه دانشمندان علم طبيعى درباره علل حوادث مى گويند تا حدودى صحيح مى باشد و به راه هايى هم كه براى جلوگيرى پيشنهاد مى كنند بايد عمل كرد: اگر در زلزله مى گويند بايد خانه ها با اين طرح و سيستم باشد و يا دكتر مى گويد براى تندرستى ، شما بايد اين كارها را انجام بدهيد و فلان چيز مفيد است يا مضر بايد بدان عمل كرد. آنها هم كه علم الهى را ياد گرفتند و بدان عمل كردند اجتماعشان را از بسيارى بلاهاى روحى ، روانى ، اجتماعى و...مصون نگه داشتند و آنها هم كه به دنبال علم مادى و تكنولوژى رفتند و ياد گرفتند و به كار بستند، جلو بسيارى از بلاها را گرفتند و پيشگيرى كردند؛ مثلا مى بينيم در ژاپن با پيشرفت تكنولوژى ، منازلى ضد زلزله ساخته مى شود كه با زلزله بيش از ٧ ريشتر نيز خراب نمى شود. آنان از عقل مادى خود به درستى استفاده كرده اند. خداوند به انسان عقل داده تا در امور دنيا و آخرت خود از آن استفاده كند. عقل راهنماى درونى و فصل مميز انسان با ديگر موجودات است و بايد در محدوده خودش از آن پيروى كرد. بنابراين اگر براى انسان پيشرفت و تكاملى به وجود مى آيد حاصل پيروى از عقل است و آن كه از عقل پيروى نكند در پيشگاه خداوند مسئول است يكى از علت هايى كه باعث مى شود دچار بسيارى از بلاها بشويم عدم پيروى از عقل است

عقل و علم مى گويند سيگار نبايد كشيد، سيگار مضر است و سرطان زاست و اگر كسى كشيد هر لحظه بايد منتظر بلا باشد، اما عده اى عمل نمى كنند. يا مهندسان ساختمان مى گويند بايد خانه ها را با اسلوب مهندسى و ضد زلزله ساخت و اگر عمل نشد و ساختمان ها ويران شد و افرادى كشته شدند. نبايد جز خود را ملامت كنند. از اين روست كه امام علىعليه‌السلام فرمود: (الجهل اصل كل شر(١٠٧) )؛ جهل و نادانى ريشه همه شرهاست

خلاصه ، عقل از لشكريان الهى است و حجت درونى و هر نوع عقلى چه الهى و چه نظرى و تجربى ، موجب ترقى و رشد و كمال انسان است ما در اين جا در صدد بررسى كيفيت تاثير امور معنوى در امور مادى نيستيم و مجارى على و معلولى اين جريان را نشان دهيم ، بلكه تنها مى خواهيم علل و عوامل به وجود آورنده و پيشگيرى كننده را، كه در آيات و روايات آمده ، بيان كنيم

چه بايد كرد؟

حالا كه انسان موجودى است مختار و مى تواند در سرنوشت خود دخيل باشد و با اعمال خود مى تواند قضا و قدر هم تغيير دهد، چه بايد بكند؟ انسان يك وظيفه كلى دارد و آن عمل به دستورهاى شرع مقدس و ترك گناهان است و يك وظيفه خاص دارد و آن عمل به بعضى از دستورهاى مخصوص در مورد بلاها و مصيبت ها، براى توضيح مطلب ، مقدمتا گفته مى شود براى حركت دو چيز لازم است : ١. علت ؛ ٢. عدم مانع

اگر بخواهيم ماشينى را ماشين حركت دهيم اول به يك نيروى حركت دهنده كه نيروى موتور است ، يا نيروى خارجى ، كه همان علت است ، نيازمنديم كه اگر اين نيرو نباشد حركت صورت نمى گيرد. علاوه بر آن بايد مانعى بر سر راه حركت ، مثل ترمز دستى يا سنگ بزرگ جلو چرخ ‌ها نباشد و در طول حركت بايد هر دو شرط وجود داشته باشد: هم علت هم عدم مانع بشر نيز در حادث شدن و به وجود آمدن ، احتياج به علت دارد و همچنين در ادامه زندگى بايد علت وجود داشته باشد و ديگر اين كه نبايد مانعى بر سر راه فيض الهى باشد.

خداوند به تمام موجودات از جمله انسان به اندازه ظرفيتشان افاضه وجود كرده است و مى كند، اما انسان موجودى است كه مى تواند با عمل به دستورهاى شرع مقدس ظرفيت خود را بالا ببرد و شرط دوم براى كمال و رشد، نبود مانع ، يعنى گناهان است ، چون گناه از رسيدن به فيض الهى به شخص جلو مى گيرد و نتيجه آن در آخرت و دنيا هر يك به صورت خاص ‍ خودش نمايان مى شود: در دنيا به صورت زلزله ، طوفان ، امراض ، مرگ و...، و در آخرت به صورت عذاب هاى گوناگون متناسب با نوع گناه پس وظيفه ماست با عمل به فرمان هاى الهى و ترك گناهان خود را آماده دريافت فيض ‍ الهى بكنيم واجبات دينى را هم انجام دهيم : نماز بگزاريم ، روزه بگيريم ، خمس و زكات بپردازيم ، امر به معروف و نهى از منكر كنيم ، دعا، صدقه و توسل را فراموش نكنيم و از گناهانى چون شراب خوارى ، دروغ ، زنا، ترك پيوند خويشاوندى ، عاق والدين و...، كه در مطالب گذشته گفته شد، بپرهيزيم و به هنگام نزول و وقوع بلا و مصيبت بايد توبه كنيم و از گذشته خود پشيمان شويم دست به دعا برداريم و به دامان امامان معصومعليهم‌السلام چنگ بزنيم ، همان طور كه انبيا و اولياى الهى بدانان متوسل مى شدند.

بعد از بلا و مصيبت چه بايد كرد؟

كسى كه به وظيفه خود عمل كرد و هيچ كوتاهى ننمود و هميشه خداوند را عادل و حكيم دانست و اين كه همه كارهاى او از روى حكمت و عدالت است ، نتيجه را به خداوند مى سپارد كه ما مامور به وظيفه هستيم نه نتيجه اگر خداى ناكرده مصيبتى يا بلايى بر او وارد شد، بى تابى نمى كند و در آن حكمتى مى بيند و وظيفه خود را شكيبايى و اداى تكليف مى داند.

١ - صبر

بايد در اين زمان صبر پيشه كنيم و استقامت كنيم و خداى را شكر.

امام معصومعليه‌السلام در دعا مى فرمايد: الهم انى اءسئلك صبر الشاكرين لك ؛ خدايا! از تو مى خواهم كه صبر سپاسگزاران را به من عنايت كنى

اين استقامت و پايدارى بلاها و مصايب را آسان مى كند. خداوند ما را به صبر توصيه فرموده است

( وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ) ؛ به صبر و نماز كمك جوييد.( وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ) ؛ به حق و به صبر سفارش مى كنند.

براى اين صبر اجر و پاداشى بس عظيم است امام صادقعليه‌السلام فرمود: من ابتلى من المومنين ببلاء فصبر عليه كان له مثل اءجر اءلف شهيد(١٠٨) ؛ هر مومنى به بلايى مبتلا شود و بر آن شكيبايى ورزد براى او چونان هزار شهيد پاداش خواهد بود.

داستان : وفات فرزند

ام سليم همسر ابو طلحه انصارى ، از زنان بزرگوار هاشمى بود. هنگامى كه ابو طلحه از او خواستگارى كرد گفت : تو مرد شايسته اى هستى ، اما چه كنم كه كافرى و من زنى مسلمانم ؛ اگر اسلام بياورى مهريه ، همان اسلام آوردنت باشد. ابو طلحه بعد از قبول اسلام از اصحاب بزرگ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شد. در جنگ احد پيش روى پيامبر تير اندازى مى كرد. پيامبر بر روى پنجه پا بلند مى شد تا هدف تير او را مشاهده كند. در اين جنگ خود را سپر جان پيامبر كرد و عرض مى كرد: سينه من سپر جان مقدس شما باشد پيش ‍ از آن كه تير به شما رسد، مايلم سينه مرا بشكافد. ابو طلحه پسرى داشت كه بدان بسيار علاقه مند بود. اتفاقا آن پسر بيمار شد. همين كه مادر احساس ‍ كرد فرزندش مى خواهد وفات كند همسرش ، ابو طلحه را خدمت پيامبر فرستاد. پس از رفتنش بچه از دنيا رفت ام سليم او را در پارچه اى پيچيد و كنار اتاق گذاشت فورا غذاى مطبوعى تهيه نمود و خويش را براى پذيرايى شوهر آراست وقتى ابو طلحه وارد شد حال فرزند خود را پرسيد، در جواب گفت : خوابيده است پرسيد: غذا آماده است ؟ گفت : آرى غذا را آورد با هم صرف كردند و پس از غذا از نظر غريزه جنسى نيز او را بى نياز ساخت در آن بين كه شوهر بهترين دقايق لذت جنسى را داشت ، ام سليم به ابو طلحه گفت : چندى پيش امانتى از شخصى نزد من بود، آن را امروز به صاحبش رد كردم ، از اين موضوع كه نگران نيستى ؟ گفت : چرا نگران باشم وظيفه تو همين بود. ام سليم گفت : پس در اين صورت به تو مى گويم فرزندت امانتى بود از خدا نزد تو، امروز خدا امانت را گرفت ابو طلحه بدون هيچ تغيير حالتى گفت : من به شكيبايى از تو كه مادر او بودى سزاوارترم از جا حركت كرد و غسل كرد و دو ركعت نماز گزارد. پس از آن خدمت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد و فوت فرزند و عمل ام سليم را به عرض آن جناب رسانيد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خداوند در آميزش امروز شما بركت دهد. آن گاه فرمود: شكر مى كنم خدايى را كه در ميان امت من نيز زنى همانند زن صابر بنى اسرائيل قرار داد(١٠٩)

٢ - تسليم

خدا فرمان داده است كه در برابر او تسليم باشيم( وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ) (١١٠) ؛ اين فرمان الهى به بندگان و وظيفه بنده اطاعت حق است امام باقرعليه‌السلام فرمود: احق خلق الله اءن يسلم لما قضى الله(١١١) ؛ سزاوارترين بندگان خدا كسانى هستند كه در مقابل قضاى الهى تسليمند.