گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام0%

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عباس رحيمى
گروه: مشاهدات: 10859
دانلود: 2100

توضیحات:

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 114 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10859 / دانلود: 2100
اندازه اندازه اندازه
گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

گفتگو در محضر اميرالمومنين على علیه السلام

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

توبه

٣٦٢ - حقيقت توبه چيست ؟

التوبه ندم بالقلب و استغفار باللسان و ترك بالجوارح و اضمار ان لا يعود

توبه عبارت است از پشيمانى قلبى ، طلب آمرزش با زبان ، ترك گناه و تصميم بر عدم تكرار آن

٣٦٣ - آيا توبه گناهان را پاك مى كند؟

آرى ، توبه دلها را تطهير و گناهان را شستشو مى دهد.

التوبه تطهر القلوب و تغسل الذنوب

٣٦٤ - از كجا بفهميم همين قدر كه توبه با شرايط آن انجام گيرد آمرزش ‍ حاصل است مع الا نابه تكون المغفره(٣٦٩)

٣٦٥ - آيا ممكن است كسى توبه كند و قبول نشود؟

خير، هر كه توفيق توبه پيدا كند از پذيرش آن محروم نمى شود.

من اعطى لتوبه لم يحرم القبول

٣٦٦ - خوشبخت اين دنيا كيست ؟

خيرى نيست مگر براى دو نفر، يكى آن كس كه گناهى كرده با توبه پاكش ‍ كند و ديگرى آن كس كه با نفس خود در راه اطاعت خدا و انجام فرمان او جهاد نمايد.

لا خير الا لرجلين : رجل اذنب ذنوبا فهو بتداركها بالتوبه و رجل بجاهد نفسه على اطاعه الله سبحانه

٣٦٧ - آيا داناى باتجربه فهميده تر است يا دانايى كه درس ‍ خوانده ؟

تجربه مقدم است المجرب احكم من طبيب فرد آزموده و با تجربه كارش ‍ بهتر و داناتر از طبيب درس خوانده ولى بى تجربه است

٣٦٨ - زيبائى باطن به چيست ؟

جمال الباطن حسن السريره

زيبايى و جمال باطن رفتار نيكو است

٣٦٩ - جمال و زيبايى مرد در چيست ؟

جمال الرجل الوقار.

زيبايى مرد در وقار و سنگينى و با تقوا بودن است

٣٧٠ - آدم هاى زيباروى كه خداوند به آنان نعمت زيبايى عطا نموده چه كنند كه در دام شيطان نيفتند؟

بايد تلاش كنند عفت و پاكدامنى داشته باشند و خود را از گناه مصون دارند.

زكاه الجمال العفاف

زكات زيبارويى ، پاكدامنى است

٣٧١ - بهشت را چگونه بايد به دست آورد؟

ثمن الجنه العمل الصالح

بهاى بهشت عمل صالح و كارهاى شايسته است

(يعنى پاداش انجام عمل صالح بهشت خواه بود).

٣٧٢ - ما علاقه داريم اهل بهشت باشيم ولى نمى دانيم چه بايد بكنيم ؟

من اشتاق الى الجنه سلا عن الشهوات

هر كه مشتاق بهشت باشد (بايد) شهوات (حرام) را فراموش ‍ نمايد.

جهل و نادانى

٣٧٣ - از صفات ناپسند در انسان كدام يك خطرناك ترند؟

الجهل فى الانسان اضر من الاكله فى البدن

جهل و نادانى بدترين خطر است جهل انسان ، از بيمارى خوره ، در بدن زيانبارتر است

٣٧٤ - یعنى جهالت و نادانى تا اين حد خطرناك است ؟

بله بزرگترين مصيبت انسان جهل اوست اعظم المصائب الجهل

٣٧٥ - بدترين نوع جهل كدام است ؟

بدترين نادانى ها، جهل انسان به خود و امور خود است (خودشناسى)

اعظم الجهل جهل الانسان امر نفسه

٣٧٦ - جهل تا چه اندازه مضر است ؟

جهل ريشه تمام بدبختيها و فسادهاى انسان است

الجهل فساد كل امر الجهل اصل كل شر.

جهل اساس هر بدى است

٣٧٧ - چرا دشمنان و مخالفان دانشمندان از ميان افراد جاهل بروز مى كنند؟ زيرا انسان دشمن چيزى است كه خود به آن جاهل است

الناس اعداء ما جهلو.

٣٧٨ - چه چيز انسان را از جهنم دور نگه مى دارد؟

من اشفق من النار اجتنب المحرمات

كسى كه از آتش جهنم بترسد از گناهان دورى مى كند (دورى از گناه دورى از جهنم)

٣٧٩ - هيزم آتش دوزخ چيست ؟

و قود النار يوم القيامه كل غنى بحل بماله على الفقراء و كل عالم باع الدن بالدنيا

هيزم آتش جهنم در قيامت ، هر ثروتمندى است كه از انفاق بر فقيران بخل ورزد و هر عالمى كه دين را به دنيا بفروشد.

٣٨٠ - اى مولاى پرهيزكاران ، كسى كه خود را دوست شما معرفى مى كند ولى اعمالش با اعمال و گفتار شما تطبيق نمى كند آيا مورد قبول شما است ؟

خير، كسى كه دوست ما است بايد مثل ما عمل كند و جامه ورع و پاكى را بر تن كند.

من احبنا فاليعمل بعملنا و اليجتلب الورع

٣٨١ - چه كنم كه جزء حزب الله پيروز باشم ؟

ايسرك ان تكون من حزب الله الغالبين ؟

اتق الله سبحانه و احسن فى كل امورك فان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون

از خدا بترس و در تمام امورت درستى و نيكى كن كه خدا با اهل تقوا و نيكوكاران است

٣٨٢ - دورانديشى به چيست ؟

الحرم النظر فى العواقب و مشاوره ذوى العقول(٣٧٠)

دورانديشى به اين است كه در عاقبت كار دقت كنى و با افراد خردمند و عاقل مشورت نمائى

٣٨٣ - براى بدست آوردن نام نيك و ماندنى چه بايد كرد؟

من احب الذكر الجميل فاليبذل ماله

هر كه دوست دارد نام نيك او به جا ماند از مالش بذل و بخشش كند (به نيازمندان).

٣٨٤ - رحمت خداوند شامل چه كسى مى شود؟

من احسن الى الرعيه نشر الله عليه جناح رحمته و ادخله فى مغفرته

هر كه (هر حاكم و فرمانروايى كه) به مردم و رعيت خود احسان و نيكى كند خداوند بال رحمت خود را بر او بگشايد و او را مشمول مغفرت خود گرداند.

٣٨٥ - آيا ممكن است توطئه گر و كسى كه نقشه شومى براى ديگران مى كشد خودش در دام بيفتد؟

البته كه ممكن است

من حفر بئرا لاخيه المومن اوقع فيها.(٣٧١)

كسى كه براى برادر مومن خود چاهى بكند (و توطئه اى بكند) خودش در آن چاه مى افتد.

كينه توزى

٣٨٦ - بدترين عيوب آدمى چيست ؟

راس العيوب الحقد.

سرآمد همه عيوب كينه توزى و حقد است

٣٨٧ - ريشه فتنه ها در چيست ؟

سبب الفتن الحقد.(٣٧٢)

ريشه فتنه ها كينه داشتن است

٣٨٨ - منشا كينه چه مى باشد؟

شده الحقد من شده الحسد.(٣٧٣)

شدت كينه از شدت حسادت است

٣٨٩- آيا با افراد كينه اى مى توان دوست شد؟

خير آدم كينه توز، داراى مودت و دوستى نيست

لا مودة لحقود.(٣٧٤)

و ليس لحقود اخوة

براى آدم كينه توز برادرى و اخوت مطرح نيست

٣٩٠- رستگار، چه كسى است ؟

من عمل بالحق افلح

هر كه به حق عمل كند، رستگار مى گردد.

٣٩١ - رهبرى از آن كيست ؟

من اتخذ الحق لجاما اتخذه الناس اماما.(٣٧٥)

هر كه حق را لجام و محور خود قرار دهد (حق محور باشد) مردم ، او را به امامت و رهبرى برگزينند.

٣٩٢ - زيانكارترين مردم چه كسى است ؟

اخسر الناس من قدر على ان يقول الحق و لم يقل(٣٧٦)

زيانكارترين مردم كسى است كه بتواند حق را بگويد، ولى نگويد.

٣٩٣ - از چه بهراسيم ؟

از باطل ، تو را مانوس نسازد چيزى ، مگر حق ؛ و تو را چيزى به وحشت نيندازد، مگر باطل

لا يويسنك الا الحق و لايو حشنك الا الباطل(٣٧٧)

٣٩٤ - كجا بايد حق را گفت ؟

آنجا كه شنونده مناسبى بيابى

لا تمسك عن اظهار الحق اذا وجدت له اهلا(٣٧٨)

اگر فرد لايقى يافتى كه حق را بشنود از گفتن آن خوددارى مكن

احتكار

٣٩٥ - كسانى كه حق مردم را احتكار مى كنند آيا خير هم مى بينند؟

هرگز، زيرا احتكار خود عامل بى بركتى و محروميت است

الاحتكار داعيه الحرمان

٣٩٦ - آيا ممكن است آدمهايى كه ادعاى اسلام دارند اجناس مورد نياز مردم را احتكار نمايند؟

خير، آدم مسلمان احتكار نمى كند و به هم نوع خود زيان نمى رساند. زيرا احتكار شيوه آدم هاى پست و بى دين است الاحتكار رذيله - الاحتكار شيمه الفجار(٣٧٩)

٣٩٧ - زشت ترين كارها چيست ؟

اقبح شيى ء جور الولاه(٣٨٠)

زشت ترين كار، ستمكارى حاكمان و زمامداران است

٣٩٨ - جمال و زيبائى حكومت به چيست ؟

به انصاف داشتن الانصاف زين الولاه

٣٩٩ - چه سفارشى به واليان و حاكمان داريد؟

اذا وليت فاعدل(٣٨١)

اگر به حكومت و رياستى رسيدى (فقط) به عدل رفتار كن

٤٠٠ - آفت رياست را در چه مى بينى ؟

در تكبر و فخرفروشى آفه الرياسه الفخر.(٣٨٢)

٤٠١ - سياست را در چه مى بينيد؟

سياسه العدل فى ثلاث : لين فى حرم ، و استقصاء فى عدل و افضال فى قصد(٣٨٣)

سياست عادلانه بر سه پايه استوار است ، نرمش همراه با دور انديشى ، پيگيرى كامل در اجراى عدالت ، و ميانه روى در بخشش و عطا.

٤٠٢ - در برابر احكام الهى چه وظيفه اى داريم ؟

همانا خداوند امورى را واجب گردانيده ، آنها را ضايع مكنيد، و حدودى را برايتان مقرر نموده ، از آن تعدى نكنيد، و چيزهايى را بر شما حرام نمود، حرمت آن را مشكنيد، و چيزهايى را برايتان نگفته بدون اينكه آنها را فراموش كرده باشد، پس خود را براى (فهم) آنها به زحمت نياندازيد.

ان الله افترض عليكم الفرائض فلا تضيعوها و حد لكم حدودا فلا تعتدوها، ونهاكم عن اشياء فلاتهتكوها و سكت لكم عن اشياء و لم يدعها بسيانا فلا تتكلفوها(٣٨٤)

٤٠٣ - موقعيت علماء شيعه ، اين هدايتگران جامعه ، كه چون شمع مى سوزند تا در ظلمت ها نورافشانى كنند چگونه است ؟

من كان من شيعتنا عالما بشر يعتنا فاخرج ضعفاء شيعتنا عن ظلمه جهلهم الى نور العلم االذى حبوناه به جاء يوم القيامه و على راسه تاج من نور يضيى لاهل جميع العرصات(٣٨٥)

هر كس از عالمان شيعه ما، كه به دين ما آگاه باشد و شيعيان ضعيف ما را از تاريكى جهل برهاند و به نور علمى كه ما به او بخشيده ايم درآورد، در حالى وارد محشر مى شود كه تاجى از نور بر سر دارد كه همه اهل محشر را روشنى مى بخشد.

٤٠٤ - آيا اجداد شما همه اهل ايمان و خداپرست بودند و اگر بودند بر چه دينى بودند؟

به خدا سوگند پدرم (ابو طالب) و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف هرگز بتى را نپرستيدند آنها بر دين حضرت ابراهيمعليه‌السلام بودند و با تمسك به آن ، به جانب كعبه نماز مى خواندند.

والله ما عبد ابى و لا جدى عبدالمطلب و لا هاشم و لا عبد مناف صنما قط كانوا يصلون الى البيت على دين ابراهيم متمسكين به(٣٨٦)

٤٠٥ - اساس دين بر چه استوار است ؟

دين توسط چهار گروه از مردم برپا است ، دانشمندى كه علم خود را به كار برد (و مردم را هدايت كند)، و نادانى كه براى آموختن و رفع جهل خود سرباز نزند، و ثروتمندى كه در بخشش بخل نورزد، مستمندى كه آخرت خويش را به دنيا نفروشد.

قوام الدين باربعه : عالم مستعمل علمه و جاهل لا يستنكف ان يتعلم و بجواد لا يبخل بمعروفه و فقير لا يبيع آخرته بدنياه(٣٨٧)

٤٠٦ - آيا عمل به عهد و پيمان با دشمن لازم است ؟

البته ، اگر با دشمنت پيمان بستى و در ذمه خود، او را امان دادى به عهد خويش وفا كن و آنچه را بر ذمه دارى ، ادا نما.

ان عقدت بيتك و بين عدوك عقده البسته منك ذمه فحط عهدك بالوفاء وارع ذمتك بالامانه(٣٨٨)

فرج قائم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله چه روزى محقق مى شود و تا كى بايد صبر كرد؟

نااميد نباشيد، ظهور و فرج قائم آل محمد را انتظار بكشيد و از رحمت خداوند نااميد نباشيد كه محبوبترين اعمال نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است

انتظروا الفرج و لا تياسوا من روح الله فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج(٣٨٩)

هدف از پست و مقام

٤٠٧ - هدف مسئولين در قبول مسئوليت چه بايد باشد؟

نبايد بهره و هدف تو از زمامدارى ، كسب قدرت و مال يا فرونشاندن خشمى باشد بلكه بايد هدفت از ميان بردن باطل و زنده نگه داشتن حق باشد.

اما بعد، فلايكن حظك فى و لايتك ما لا تستفيده و لا غيظا تشفيه ولكن امانه الباطل و احياء حق(٣٩٠)

رفتار با مردم

٤٠٨ - در رفتارهاى اجتماعى و رعايت حقوق انسان ها چگونه بايد بود؟

ابذل لاخيك دمك و مالك و لعدوك عدلك و انصافك و للمعامه بشرك و احسانك(٣٩١)

جان و مال خويش را براى برادر مومن خود فدا كن ، و نسبت به دشمنت با عدل و انصاف رفتار كن ، و خوشروئى و احسانت را از عموم مردم دريغ مدار.

٤٠٩ - چه بايد كرد تا در زندگى ، گزندى به ما نرسد و كارها بر وفق مراد پيش برود؟

اگر بتوانى از چهار چيز دورى كنى سزاوار است كه به تو مكروه گزندى نرسد، شتابزدگى ، خيره سرى (لجاجت)، خودپسندى و كاهلى

من استطاع ان يمنع نفسه من اربعه اشياء فهو خليق ان لا ينزل به مكروه ابدا... العجله ، و اللجاجه ، و العجب و التوانى(٣٩٢)

٤١٠ - به اساتيد و معلمان كه رهبران جامعه اند چه توصيه اى مى فرمائيد؟

آنكه خود را پيشواى مردم قرار مى دهد، پيش از ادب كردن ديگرى بايد به ادب كردن خويش بپردازد، و پيش از آن كه به گفتار تعليم نمايد، بايد به كردار ادب نمايد؛ و آن كه ديگرى را تعليم دهد، شايسته تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.

من نصب نفسه للناس اماما فليبدا بتعليم نفسه قبل تعليم غيره و اليكن تاديبه بسيرته قبل تاديبه بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس و مودبهم ٤١١ - نعمتهاى الهى كه در دست ماست چگونه از دست خواهد رفت ؟(٣٩٣)

ان لله فى كل نعمه حقا فمن اداه زاده منها و من قصر عنه خاطر بزوال نعمته

خدا را در هر نعمتى حقى است ، هر كه آن حق را ادا كند (شكر نعمت كند و آن را در جهت صحيح مصرف نمايد)، نعمت را بر او افزون كند، و هر كه در اداء حق نعمت كوتاهى كند، آن را در معرض خطر از دست رفتن قرار داده است

٤١٢ - مفيدترين سخنى كه بايد آن را آموخت چيست ؟

قرآن : كتاب خدا را بياموزيد كه نيكوترين و رساترين موعظه و اندرز است ، و قرآن را درست بفهميد كه بهار و زنده كننده دلهاست ، و از نور آن شفا (براى دردهاى باطن خود) بجوئيد كه شفابخش بيمارى هاى دل هاست ، و آنرا نيكو تلاوت كنيد كه نيكوترين داستان هاست

تعلموا كتاب الله تبارك و تعالى فانه احسن الحديث و ابلغ الموعظه و تفقهوا منه فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و احسنوا تلاوته فانه احسن القصص(٣٩٤)

عقل زندگى ، هديه خدائى

٤١٣ - اگر قرار باشد خداوند به بنده اى هديه بدهد چه چيزى مى دهد؟

عقل زندگى : اگر خداوند بخواهد به بنده اش خيرى برساند، ميانه روى در معيشت و حسن تدبير در زندگى را به او عنايت بفرمايد، و او را از سوء تدبير و اسراف دور سازد.

اذا اراد الله بعبد خيرا الهمه الاقتصاد و حسن التدبير و جنبه سوء التدبير و الاسراف(٣٩٥)

٤١٤ - نماز را در چه وقتى و چگونه انجام دهيم كه شرمنده آن نباشيم ؟

صل الصلوه لوقتها الموقت لها و لا تعجل وقتها لفراغ و لا توخرها عن وقتها لاشتغال و اعلم ان كل شى ء من عملك تبع لصلواتك(٣٩٦)

نماز را در وقتى كه برايش تعيين شده بگزار و آن را نه بخاطر بيكارى پيش از وقت بخوان و نه به سبب كار و گرفتارى از وقتش تاخير بيانداز و بدان كه تمام اعمال تو (از نظر رد و قبول) تابع نماز تو است

منزلت خداوند در نزد بنده

٤١٥ - اگر بخواهيم از منزلت و مقام خود نزد خداوند آگاه شويم از چه طريقى ممكن است ؟

هرگاه فردى از شما بخواهد بداند كه منزلت او نزد خداوند چگونه است ، بنگرد كه در هنگام مواجه شدن با گناهان منزلت خداوند در نزدش چگونه است ، به همانسان نزد خداوند منزلت دارد.

من اراد منكم ان يعلم كيف منزلته عند الله فلينظر منزله الله منه عند الذنوب ، كذلك تكون منزلته عند الله تبارك و تعالى(٣٩٧)

٤١٦ - در مورد آداب نامه نگارى و نويسندگى چه نظرى داريد؟

اذا كتبت كتابا فاعد فيه النظر قبل ختمه فانها تختم على عقلك(٣٩٨)

هرگاه نامه اى يا كتابى نوشتى پيش از مهر و امضاء نمودنش ، آنرا مرور كن ، زيرا با مهر و امضاء آن خرد و انديشه ات را مهر مى كنى

تقسيم بندى مردم

٤١٧ - مردم جامعه را چگونه مى بينيد؟

مردم سه دسته اند: دانشمندى خداشناس ، آموزنده اى كه در راه رستگارى كوشاست ، و فرومايگانى كه به هر طرف روند، و از پى هر صدائى راه افتند، و با هر بادى به هر سوئى خيزند، نه از روشنى دانش فروغى جسته و نه بسوى پناهگاهى استوار شتافتند.

الناس ثلاثه : فعالم ربانى و متعلم على سبيل نجاه و همج رعاء اتباع كل ناعق ، يميلون مع كل ريح ، لم يستضيئو بنور العلم و لم بلجاوا الى ركن وثيق(٣٩٩)

٤١٨ - چه روزى را عيد مى دانيد؟

هر روزى كه در آن گناه نشود، آن روز عيد است : كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد(٤٠٠)

بقاء و زوال دولت ها

٤١٩ - دوام دولت ها به چيست ؟

به عدالت ، ثبات و دوام دولت ها به اقامه روش هاى عدل و قسط است : ثبات الدول باقامه سنن العدل(٤٠١)

٤٢٠ - شكست دولت ها به چيست ؟

به كار گرفتن فرومايگان و افراد بى لياقت است : زوال الدول باصطناع السفل(٤٠٢)

٤٢١ - چگونه دولت ها به دست آدم هاى پست متلاشى مى شود؟

هنگامى كه دست افراد خوب از حكومت قطع شود و فساد و تباهى همه جا را بگيرد:

اذا ملك الا راذال هلك الافاضل(٤٠٣)

هرگاه آدم هاى پست فرمانروا شوند، افراد با فضيلت ، خانه نشين يا نابود مى شوند.

٤٢٢ - يعنى فروپاشى دولت ها نتيجه اعمال دولتمردان است ؟

بلى ، اگر افراد پست و بى لياقت و يا تازه به دوران رسيده ، عهده دار حكومت و پست هاى حكومتى بشوند، باعث انحلال و زوال و پس روى حكومتها مى شوند.

تولى الاراذل و الاحداث الدول ، دليل انحلالها و ادبارها(٤٠٤)

انفاق از كيسه خليفه !

٤٢٣ - هديه دادن و بذل و بخشش مسئولان و مديران از اموال دولتى چگونه است ؟

جود الولاه بفيى ء المسلمين جور و ختر.(٤٠٥)

بذل و بخشش مسئولين و حاكمان از بيت المال مسلمين ، ستم و فساد كارى است (آنها بايد امانتدار اموال مسلمين باشند و در موارد قانونى و شرعى خود هزينه كنند).

قسم خوردن

٤٢٤ - بعضى عادت به قسم خوردن (براى هر موضوعى هر چند بى اهميت را) دارند، كار اينان چگونه است ؟

سوگند ياد كردن كار درستى نيست سعى كن عادت به قسم خوردن نكنى كه هر كس زياد سوگند خورد عاقبت در گناه خواهد افتاد.

لا تعود نفسك اليمين ، فان الحلاف لا يسلم من الاثم(٤٠٦)

٤٢٥ - قسم دروغ چه ؟

آن كه ديگر جاى خود را دارد، آن گناهى كه در اسرع وقت عقوبتش به انسان مى رسد همان قسم دروغ است

اسرع شيى ء عقوبه ، اليمين الفاجره(٤٠٧)

٤٢٦ - حق اهل بيت پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بر امت چيست ؟

عليكم بحب آل نبيكم فانه حق الله عليكم و الموجب على الله حقكم الاترون الى قول الله تعالى : قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى(٤٠٨). (٤٠٩)

اهل بيت پيامبرعليه‌السلام را دوست داشته باشيد تا بر خداوند حق پيدا كنيد، مگر نه اين كه خداوند در قرآن به پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: بگو: من مزد و اجرى جز محبت اهل بيتم از شما نخواهم

٤٢٧ - آيا مردم در برابر شما اهل بيت وظيفه ديگرى هم دارند؟

لنا على الناس حق الطاعه و الو لايه و لهم من الله سبحانه حسن الجزاء(٤١٠)

آرى ، آنان در برابر ما وظيفه دارند كه از ما اطاعت كنند و ولايت و دوستى (با امامت) ما را بپذيرند و بر خداوند است كه بهترين پاداش را به آنها بدهد.

٤٢٨ - تكليف كسانى كه از شما اهل بيت بريده اند، چيست ؟

من ركب غير سفينتنا غرق و من تخلف عنا محق(٤١١)

هر كه بر كشتى نجات ما سوار نشود و بر كشتى ديگران سوار گردد غرق مى شود و هر كه تخلف كند و به ما ملحق نشود هلاك مى گردد.

احمق و نادان

٤٢٩ - در برابر آدم هاى نادان و كم عقل چه موضعى بگيريم ؟

سكوت كنيد، زيرا سكوت در برابر آدم احمق و حرفهايش ، بهترين پاسخ به اوست

السكوت على الاحمق افضل جوابه(٤١٢)

٤٣٠ - ديگر چه مى توان كرد؟

قطيعه الاحمق حزم

جدا شدن از احمق خود نوعى دورانديشى است

٤٣١ - احمق ترين آدمها كيست ؟

احمق الناس من ظن انه اعقل الناس(٤١٣)

كم عقل ترين مردم كسى است كه گمان مى كند، عاقل ترين آنهاست

٤٣٢ - نشانه ديگر؟

من امارات الا حمق كثره تلونه

از نشانه هاى احمق و نادان اين است كه بسيار رنگ عوض مى كند (و داراى ثبات فكرى و عقيدتى نيست).

كار راه اندازى

٤٣٣ - در مورد راه اندازى كار مردم چه عقيده اى داريد؟

نياز و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى خداست (كه شما را لايق اين امر دانسته) پس آن را مغتنم بشماريد و از مراجعه مردم خسته و ملول نگرديد كه مبادا خداوند آن را از شما بگيرد و شما را عقوبت كند.

ان حوائج الناس اليكم نعمه من الله عليكم فاغتنموها و لا تملوها فتتحول نقما(٤١٤)

٤٣٤ - در نيازهاى اجتماعى و فردى به چه كسى رجوع كنيم ؟

به آنانى كه داراى روحى بزرگ ، و نظرى بلند هستند، و اصالت و ريشه خانوادگى دارند.

عليكم فى طلب الحوائج بشراف النفوس و ذوى الاصول الطيبه .

٤٣٥ - در انجام كار مردم و رفع نياز، آنها چه اصولى را بايد رعايت كرد تا نتيجه بهترى عايد شود؟

سه مساله مهم را بايد رعايت كرد تا رفع حاجت مفيد و جاودانه افتد: كارى را كه انجام دادى كوچك بشمارى ، تا در نزد خداوند بزرگ جلوه كند، و آن را پنهان و مستور دارى ، تا آشكار گردد، و در انجام آن شتاب كنى تا گوارا افتد.

لا يستقيم الحوائج الا بثلاث : بتصغيرها لتعظم و سترها لتظهر و تعجيلها لتهناء. (٤١٥)

حياء

٤٣٦ - پس از تقوا چه عالمى مى تواند انسان را از افتادن در مفاسد باز دارد؟

حيا و شرم ؛ داشتن صفت حيا مانند لباسى است كه آدمى را از بسيارى از خطرها حفظ مى كند. نيكوترين لباس دين ، حيا داشتن است

احسن ملابس الدين الحياء.(٤١٦)

٤٣٧ - بهترين نوع حيا كدام است ؟

شرم و حياء از خداوند كه در حضور او گناه نكنى ، (همان طور كه در حضور شخصى از آدميان دست به خطا نميزنى).

افضل الحياء استحيائك من الله

با فضيلت ترين نوع حيا آن است كه از خداوند متعال حيا كنى

٤٣٨ - داشتن حيا چگونه مى تواند از گناه جلوگيرى كند؟

البته حيا مانع انجام كارهاى زشت مى شود.

الحياء يصد عن فعل القبيح(٤١٧)

و شرم از خدا بسيارى از گناهان را نابود مى كند.

الحياء من الله يمحو كثيرا من الخطايا.

٤٣٩ - آيا داشتن حيا، در عفت و پاكدامنى زنان و دختران موثر است ؟

بله كاملا، اصولا عفاف و پاكدامنى زنان ، نتيجه حياء آنان است :

ثمره الحياء العفه ، الحياء قرين العفاف

حياء همدم و همراه عفاف است (اگر حيا نباشد عفاف هم نيست و بزرگترين عامل پاكدامنى زنان و مردان بخصوص جوان ها، داشتن شرم و حيا است سبب العفه الحياء حيا، عامل پاكدامنى است

٤٤٠ - آيا همه جا و در همه وقت بايد حيا داشت ؟

خير، حيا در ياد گرفتن احكام دين و در تعليم امورى كه بر انسان واجب است يا در شغل و كسب و كار و يا گفتن حق كه بطور كلى مانع انجام وظيفه است نكوهيده است

ثلاث لا يستحيى منهن : خدمه الرجل ضيفه ، و قيامه عن مجلسه لابيه و معلمه و طلب الحق و ان اقل .(٤١٨)

سه چيز است كه نبايد از آنها شرم كرد، پذيرايى از مهمان ، برخاستن پيش ‍ پاى پدر و معلم ، و دنبال حق رفتن هر چند كه اندك باشد.

٤٤١ - آيا بى حيائى لطمه اى به ايمان ميزند؟

آرى ، هر كه حيا نداشته باشد تقواى خود را از دست ميدهد.

من قل حيائه قل ورعه

٤٤٢ - پس بايد نتيجه گرفت كه مومن ، با حياست ؟

درست است ؛ آدم بى حيا ايمان هم ندارد.

نعم قرين الايمان الحياء.

شرم و حيا همدم و قرين خوبى براى ايمان است

٤٤٣ - بنابراين نمى توان روى آدم هاى بى حيا حساب كرد؟

خير، هر كه شرم و حيا نداشته باشد خيرى در او نيست

من لا حياء له لا خير فيه

٤٤٤ - آيا خصلت هاى خوب ديگر، به پاى حيا مى رسند؟

خير، هيچ خصلت خوب ديگرى به پاى حيا نمى رسد.

لاشيمه كالحياء.

٤٤٥ - مولاى من آيا ممكن است كسى از خدا حيا كند، ولى از خلق خدا حيا نكند؟

باورتان نشود، ممكن نيست آدم بى حيا، كه از مردم شرم و حيا ندارد، از خدا شرم كند.

من لم يستحبى من الناس لا يستحيى من الله

كسى كه از مردم شرم نكند از خدا نيز شرم نمى كند.

منبع خير بايد موثق باشد

٤٤٦ - آيا مى توان خبرى را بر اساس شنيده ها نقل كرد؟

خير، خبرى نقل مكن مگر از فردى كه مورد اعتماد باشد وگرنه دروغگو به حساب مى آيى ، و دروغگويى موجب ذلت و سبكى است :

لا تخبرن الا عن ثقه فتكون كذابا فان الكذب مهانه و ذل

٤٤٧ - چه وقت مى توان به كسى اعتماد كرد؟

هنگامى كه او را امتحان و آزمايش كردى ، اگر پيش از شناختن اعتماد كنى ، پشيمان مى شوى :

من اطمان قبل الاختيار ندم

٤٤٨ - چه رفتارهايى باعث بى اعتبار شدن انسان در جامعه مى شود؟

پنج طايفه اند كه اگر سبك شمرده شدند و مورد بى مهرى قرار گرفتند حقشان است : يكى كسى كه وارد بر دو نفر شود يا وارد بحث آن دو نفر گردد، در حالى كه او را دخالت نداده اند؛ ديگرى ، مهمانى كه بر صاحبخانه فرمان دهد، و كسيكه بى دعوت بر سر سفره اى حاضر شود، و كسى كه سخن بگويد در حالى كه ديگران به حرفش گوش نمى دهند، و آن كس كه بر مسندى كه حقش نيست ، بنشيند.

خمسه ينبغى ان يهانوا: الداخل بين اثنين لم يدخلاه فى امرهما؛ و المتامر على صاحب البيت فى بيته ؛ و المتقدم على مائده لم يدع اليها و المقبل بحديثه على غير مستمع و المجالس التى لا يستحقها

٤٤٩ - خير دنيا و آخرت در چيست ؟

در چهار چيز: راستگوئى ، امانت دارى ، عفت شكم (غذاى حرام نخوردن)، و اخلاق نيكو.

اربع من اعطيهن فقد اعطى خير الدنيا و الاخره صدق الحديث ، و اداء امانه و عفه بطن و حسن خلق(٤١٩)

٤٥٠ - گاهى انسان در انجام كار خير بى حال و كسل است آيا زيان مى كند؟ بلى كسى كه در انجام كار خير كوتاهى كند، هم زيان كرده و هم پشيمان خواهد شد.

من قصر عن فعل الخير، خسر و ندم(٤٢٠)

٤٥١ - انجام كار خير چه ثمرى دارد؟

كسى كه درخت خير بكارد، شيرين ترين ميوه را خواهد چيد.

غارس الخير تجتنيها احلى ثمره

خوارى گناه

٤٥٢ - مولا جان ، بعضى ها غرق در گناه و فساد شده اند و بسيارى از جوانان كه گل هاى بوستان انقلابند نيز گرفتار گناه مى شوند، آيا سفارشى در اين مورد داريد، و اصولا عاقبت به كجا ختم مى شود؟

من عصى الله ذل قدره(٤٢١)

هر كه گناه و نافرمانى خدا را بكند خوار و ذليل مى شود. و از رتبه انسانى خود سقوط مى كند.

٤٥٣ - يعنى گناه باعث سرافكندگى و ذلت انسان مى شود؟

آرى ، كسى كه براى خوشگذرانى در مقام معصيت خدا در آيد، خداوند او را سرافكنده و خوار نمايد.

من تلذذ بمعاصى الله اروثه ذلا.(٤٢٢)

٤٥٤ - آيا گناه ، روى زندگى و از دست رفتن نعمت ها اثر مى گذارد؟

بلى ، هيچ نعمت ، رفاه يا عيشى از شما گرفته نمى شود مگر به وسيله گناهانى كه مرتكب مى شويد. و خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمى كند.

ما زالت عنكم نعمه و لا غضاره عيش الا بذنوب اجتر حتموها و ما الله بظلام للعبيد

٤٥٥ - ماهيت گناه چيست و چه مى شود كه انسان گناه مى كند؟

گناه يك بيمارى (قلبى) است كه داروى شفابخش آن توبه و استغفار و شفاى آن وقتى است كه ديگر به سوى آن باز نگردى

الذنوب الداء و الدواء الاستغفار، و الشفاء ان لا تعود

٤٥٦ - كدامين گناه سختتر است ؟

گناهان همه اش بد است ، ولى بدترين و سخت ترين آنها (از نظر عقاب و اثر) گناهان آشكار و علنى است (كه حرمت جامعه نيز شكسته مى شود)

اياك و المجاهره بالفجور فانها من اشد الماثم

بر تو باد كه از آشكار كردن گناه دورى نمائى كه آن ، از سخت ترين گناهان است

٤٥٧ - بزرگترين گناه كدام است ؟

آن گناهى كه صاحبش به انجام آن اصرار ورزد.

اعظم الذنوب ذنب عليه عامله(٤٢٣)

٤٥٨ - آيا ارتباط نسبى با پيامبر مى تواند مجوز گناه باشد؟

خير، گناهكار دشمن پيامبر است هر چند ارتباط خويشاوندى داشته باشد.

ان عدو محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله من عصى الله و ان قربت قرابته(٤٢٤)

٤٥٩ - پاكى و ترك گناه تا چه اندازه در قرب انسان موثر است ؟

بسيار، اگر شما خود را از گناه منزه و پاك ساختيد، خداوند شما را دوست خواهد داشت : ان تنزهوا عن المعاصى يحبيكم الله(٤٢٥)

٤٦٠ - حرامهاى الهى ، تعبدى است يا عقل انسان هم مى تواند فرمان دهد؟

گناه و زشتى آن ، به حدى است كه هر عاقلى از آن دورى مى كند هر چند خداوند آن را نهى نمى فرمود.

لو لم ينه الله سبحانه عن محار مه لوجب ان يجتنبها العاقل

اگر خداوند سبحان از امور حرام هم نهى نكرده بود باز بر آدم عاقل و خردمند لازم بود از آنها دورى نمايد. (چون جز روسياهى و ذلت چيزى در پى نخواهد داشت).

شناخت نظريه ها

٤٦١ - در برخى مسائل گاهى نظريه ها و آراء متفاوت عرضه مى شود و هر كس مدعى است كه نظريه خودش درست است و نه ديگرى ! به نظر شما معيار درستى يا نادرستى آراء مختلف چيست ؟

خير الاراء ابعدها عن الهوى و اقربها من السداد(٤٢٦)

بهترين نظريه ها آن فكرى است كه از روى هوى و هوس نباشد و به حسن و راه درست زندگى نزديكتر باشد.

٤٦٢ - نظريه هايى كه با دين سازگار نيستند، چگونه اند؟

شر الاراء ما خالف الشريعه

بدترين طرح ها و نظريه ها، آنهايى هستند كه بر خلاف شريعت و دين اند.