سقوط و اسارت
سقوط و اسارت
بر اقامه نماز، نتايج نيكوى فراوان ، مترتب است كه برخى از آنها را بيان كرديم ، به نظر آقاى كارل يكى از شرور ناشى از فقدان نيايش در ميان يك ملت ، سقوط آن ملت است ، بر اساس بينش آقاى كارل فيزيولوژيست معروف فرانسوى كه يك نظر تحقيقى و خردمندانه است ، مى توانيم بگوييم : بى نمازى ، پذيرش و بند اسارت بيگانه و مقدمه سقوط قطعى يك ملت اسلامى . و نماز، برج و بارويى است كه جامعه هاى مسلمان را از حملات و آسيب هاى شيطان حفظ مى كند و اين سخن پيشواى هوشيار مؤ منان ، على (عليه السلام) است :
الصلوة حصن من سطوات الشيطان (٦١٢)
و همان بزرگوار فرمودند:
الصلوة تسود را سيه روى مى كند.
آلكسيس كارل مى گويد: گويا هنگام نيايش ، خدا به انسان گوش مى دهد و به او جواب مى گويد، آثار نيايش ، واهى و خيالى نيست . نبايد احساس عرفانى را تا سطح اضطراب يك انسان در برابر خطرات و مجهولات جهان ، پايين آورد. و نيز نبايد از نيايش به آسانى ، يك شربت مسكن ، يك داروى ضد ترس ، ترس از درد و بيمارى و مرگ ، تهيه كرد. تقريبا در تمام ادوار، مردم غرب و نه تنها مردم غرب بلكه همه مردم دنيا نيايش كرده اند و مى كنند.
جامعه قدمى اروپا اصولا يك سازمان مذهبى بود، رومى ها همه جا معابد را بر پا مى داشتند. اجداد قرون وسطاى ما سرزمين مسيحيت را با كليساى بزرگ و محرابهاى گوتيك مى پوشاندند. در زمان ما هنوز بر فراز هر دهكده اى ناقوسى برپاست . مهاجرانى كه از اروپا آمده اند، نه تنها با دانشگاهها و با كارخانه ها بلكه به وسيله كليساها نيز در قاره جديد آمريكا تمدن غربى را بر پا كرده اند.
در طول تاريخ ما، نيايش در شمار احتياجات اوليه قرار داشته است . چنين به نظر مى رسد كه احساس عرفانى جنبشى است كه از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است . تغييرات و تحولات اين احساس ، همواره با تحولات و فعاليتهاى باطنى ديگر همچون احساس زيبايى بستگى دارد. اين احساس ، جزء بسيار مهمى از هستى ماست كه اجازه داديم به ضعف گرايد و غالبا به كلى نابود شود. وقتى اجازه مى دهيم چند فعاليت اصيل كه جزئى از سازمان فيزيولوژيكى ، فكرى و عاطفى انسان بشمار مى رود در ما بميرد، دست به يك ريسك خطرناك زده ايم . عدم رشد عضلات ، اسكلت و فعاليتهاى حياتى در مردمى كه صاحب نيروى عقلى هستند به همان قدر شوم و بدفرجام است كه ضعف قواى عقلى و احساس اخلاقى در ميان ورزشكاران و پهلوانان ، احساس اخلاقيى كه با احساس مذهبى و نيايش پيوند مستقيم دارد.
نمونه هاى بسيارى از خانواده هاى پر زاد و ولد و نيرومند هستند كه به خاطر عدم ارتباط با خدا و فقدان احساس اخلاقى ، جز ثمره معيوب به بار نمى آورند و يا رو به انقراض مى روند. پس از اضمحلال عقايد اجدادى و محو احترام و تعصب به عادات و رسوم خانوادگى با يك تجربه سخت دردناك و تلخ آموختيم كه : نبودن احساس اخلاقى در ميان اكثريت عناصر فعال يك ملت ، زمينه زوال قطعى آن ملت و انقياد آن در بند بيگانه را فراهم مى كند. سقوط يونان قديم معلول چنين عاملى بوده است . اضمحلال فعاليت هاى فكرى و روحى كه سرشت ما خواهان آن است با مساءله توفيق در زندگى مغايرت دارد. (٦١٣)
امام على (عليه السلام) فرمودند: از هر كارى كه مهره پشت پيشينيان را شكست و توانشان را سست كرده و گسست ، دورى كنيد و به هر آنچه ارجمندى را به حالشان پيوست پايبند شويد. (٦١٤)
نوميدى از رحمت حق
اگر كشاورزى همه قوانين كشاورزى را مراعات كند و انتظار برداشت داشته باشد، اين رجاى سالم است . اگر گاهى كوتاهى كرده است و باز هم اميد محصول دارد، اين امل است . اگر به كلى مقررات را زير پا گذاشته و اميد محصول دارد اين امنيه و خيال است و اگر جو بكارد و آرزوى برداشت گندم كند، اين حماقت است .
كسى كه اصول دين را قبول دارد و به فروعش عمل مى كند، بايد به لطف خدا اميدوار باشد، در بعضى از ادعيه مى خوانيم :
ان لنا املا طويلا كثيرا.
خداوندا! آرزوى دراز و اميد فراوان به عفوت داريم .
و آن كه اصول را قبول دارد و در عمل به فروع ، كوتاهى مى كند هم مى تواند اميد بزرگى به خدا داشته باشد:
ان لنا فيك رجاء عظيما
اما كسى كه مقررات دين و بويژه نماز را زير پا گذاشته است ، نبايد به لطف خدا اميد بندد، چنين اميدى (امنيه)؛ يعنى آرزوى لغو و بيهوده اى است . خداى تعالى فرمود:
تلك امانيهم (٦١٥)
آن آرزوهاى بيجاى اهل كتاب است .
و اگر اعمالش ضد احكام قرآن و اسلام است و اميد رحمت دارد، اين حماقت است ، چون توقع دارد كه خدا به خاطر او نظام هستى را در هم بريزد. كسى كه جو كاشته است ، بايد بداند كه گندم درو نخواهد كرد.
والعاقبة للمتقين (٦١٦)
سرانجام خوب ، از آن نمازگزاران پرهيزكار است .
خداشناسان بى نماز از لطف و رحمت حق ، محروم اند. (٦١٧) همچنان كه شيطان مستكبر، ترك نماز كرد، از امر خدا تخلف نمود و از درگاه او رانده شد و چون براى هميشه از رحمت حق ماءيوس شد او را ابليس ناميدند.
شاعرى در مقايسه شيطان و بى نماز گفته است :
شيطان كه رانده شد بجز يك خطا نكرد
خود را براى سجده آدم رضا نكرد
شيطان هزار مرتبه بهتر ز بى نماز
او سجده بر آدم اين بر خدا نكرد
نماز، درسهاى زيادى را به صراحت يا به كنايت به نمازگزاران مى آموزد، و آگاهيها و بينشهاى زيادى را در اختيارشان مى گذارد و هر نمازگزارى كم و بيش ، و به تناسب سطح نماز خويش ، از تعاليم ، و آثار و بركات آن برخوردار مى گردد، همچنان كه جامعه هاى نمازگزار از آنها بهره مند مى شوند. اما بى نمازان و جوامع بى نماز، نه تنها از تعاليم ، فوايد، و آثار نيكوى نماز كه در فصول گذشته به برخى از آنها اشاره شد، محروم مى مانند بلكه از مضار و آثار منفى بى نمازى آسيب مى بينند. و تقريبا در مقابل هر فايده اى كه براى نماز مطرح شود، مى توان زيان متقابلى را براى بى نمازى عنوان كرد.
از دست دادن شرط آدميت
بى نماز، بى ادب است و از آدميت و معرفت ، دور است . بى سبب نيست كه در آغاز اين دفتر اشعارى از نظامى گنجوى در باب معرفت گنجاندم و پايان بخش آن را داستانى از سعدى ، عليه الرحمه ، در شرط آدميت آوردم :
حكايت : ياد دارم كه شبى در كاروانى همه شب رفته بودم و سحر در كنار بيشه اى خفته ، شوريده اى كه در آن سفر همراه ما بود. نعره اى برآورد و راه بيابان گرفت و يك نفس ، آرام نيافت . چون روز شد، گفتمش : آن چه حالت بود؟ گفت بلبلان را ديدم كه به نالش در آمده بودند از درخت و كبكان از كوه و غوكان در آب و بهايم از بيشه ، انديشه كردم كه مروت نباشد همه در تسبيح و من به غفلت خفته . (٦١٨)
دوش مرغى به صبح مى نالد
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
يكى از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسيد به گوش
گفت باور نداشتم كه تو را
بانگ مرغى چنين كند مدهوش
گفتم اين شرط آدميت نيست
مرغ ، تسبيح گوى و من خاموش
سعدى (٦١٩)
مرگ دل
در قرآن و روايات اسلامى از مرگ دل ، تعبير به مهر خوردن آن يا طبع و ختم الهى شده است . مهر خوردن دل به معنى بسته شدن درهاى قلب و محروميت آن از ورود معنويات است . مهر خوردن قلب ، بى مقدمه نيست ، قلب ممهور شده ، ابتدا زنگار گرفته است و سپس دچار قساوت شده است و تشديد قساوت به ممهور شدنش منتهى شده است .
ترك مطلق عبادات ، موجب تيرگى و قساوت است . كاهل نمازى ، موجب قساوت قلب و بى نمازى ، باعث مرگ آن مى گردد.
سعدى ، عليه الرحمه ، در مجلس چهارم مى نويسد:
مهران ميمون ، گويد: وقتى به سلام عمر عبدالعزيز شدم ... گفت ... اى ميمون ! سه وصيت از من بشنو، و به قلم نياز بر تخته جان نقش كن و پيوسته در پيش دل دار كه نجات و عزت و شرف در آن است : در نماز، تقصير مكن كه بى نمازى را در دو جهان قيمت نيست و با هيچ ظالم در هيچ كار موافقت مكن كه يارى ظالمان جز عقوبت نيست و خدا را به وعده آن استوار بدار كه همت به رزق ، ايمان ببرد. (٦٢٠)
ترك عمدى نماز و اعراض از خدا، كفر است و كفر، مرگ دل است ؛ همچنان كه نماز و ارتباط با خدا، ايمان است ، حيات قلب و روح انسان است .
وراثت دوزخ
قرآن در سوره مدثر، چهار عامل جرم را براى دوزخى شدن افراد ذكر مى كند.
وقتى كه بهشتيان از مجرمان مى پرسند، چه چيز شما را به دوزخ در آورد، مى گويند: از نمازگزاران نبوديم ، مستمندان را طعام نمى كرديم ؛ يعنى زكات واجب مال خود را نمى داديم ، با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم ، روز حساب را دروغ مى شمرديم و به اين رفتار خود ادامه داديم و توبه نكرديم تا مرگمان فرا رسيد.
بنابراين ، در آمدن به دوزخ ، اثر و نتيجه علل و عواملى است كه بى نمازى در راءس آنها قرار دارد. زيرا همچنان كه نماز، راءس ايمان است ، بى نمازى ، راءس كفر و بى دينى است .
از اين آيات ، مى فهميم كه اولا؛ همچنان كه كفار، مكلف به اصول دين هستند، به فروع دين نيز موظفند. ثانيا امور چهارگانه نماز، زكات ، ترك مجالس اهل باطل و ايمان به قيامت ، اهميت و نقش در خورى در هدايت و تربيت دارد. ثالثا؛ دوزخ ، جاى نمازگزاران واقعى ، زكات دهندگان ، تاركان باطل و مؤ منان به قيامت نيست . (٦٢١)
آثار ترك نماز جمعه
١- پريشانى و پراكندگى
٢- رفع بركت
٣- حبط اعمال
٤- محروميت از درك ساعت استجابت دعا
٥- طبع و ختم الهى
٦- خوار و خرد شدن و به دوزخ در آمدن
جابربن عبدالله انصارى گفته است :
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) براى ما سخنرانى كرد و فرمود:
يا اءيها الناس ! توبوا الى الله قبل اءن تموتوا وبادروا بالاعمال الصالحة قبل اءن تشغلوا. و صلوا الذى بينكم و بين ربكم بكثرة ذكركم و كثرة الصدقة فى السر و العلانية . تزرقوا و تنصروا و تجبروا. واعلموا ان الله قد افترض عليكم الجمعة فى مقامى هذا، فى يومى هذا فى شهرى هذا، من عامى هذا الى يوم القيامة .
فمن تركها فى حياتى اءو بعدى و له امام عادل اءو جائر استخفافا بها اءو جحودا لها فلا جمع الله له شمله و لا بارك له فى اءمره . اءلا! و لا زكوة له و لا حج له و لا صوم له و لابر له حتى يتوب . فمن تاب تاب الله عليه (٦٢٢)
اى مردم ! پيش از آن كه بميريد، بسوى خدا برگرديد و پيش از آن كه مشغول شويد، به كارهاى شايسته بشتابيد و با بسيارى ياد خدا و صدقه دادن بسيار در نهان و آشكار، ميان خود و او رابطه برقرار كنيد تا روزى داده شويد، يارى شويد، و شكستگى كارهايتان جبران شود. و بدانيد كه به تحقيق خداى ، تعالى ، نماز جمعه را در همين جا كه ايستاده ام ، و در همين روز و در همين ماه و از همين سال تا روز قيامت بر شما فرض كرده است . پس هر كه آن را در حيات يا در ممات من از روى استخفاف يا انكار آن ترك كند، خدا پريشانى و پراكندگى اش را فراهم نياورد و در كارش بركت ننهد.
هان ! براى چنين كسى نه نمازى است ، نه زكاتى ، نه حجى ، نه روزه اى ، و نه كار نيكوى ديگرى تا آن كه از كار خود به خدا باز آيد پس آن كه به سوى خدا برگردد، خدا هم به سوى او باز آيد و توبه اش را قبول كند.
امير مؤ منان على (عليه السلام) نيز در يكى از خطبه هاى نماز جمعه فرمود:
اءلا ان هذا اليوم يوم جعله الله لكم عيدا و هو سيد اءيامكم و اءفضل اءعيادكم و قد اءمركم الله فى كتابه بالسعى فيه الى ذكره فلتعظم رغبتكم فيه و لتخلص نيتكم فيه و اءكثروا فيه التضرع و الدعاء و مساءلة الرحمة و الغفران فاءن الله ، عزوجل ، يستجيب لكل من دعاه و يورد النار من عصاه و كل مستكبر عن عبادته قال الله ، عزوجل : ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين و فيه ساعة مباركة لا يساءل الله ، عزوجل عبد مؤ من فيها شيئا الا اءعطاه . (٦٢٣)
آگاه باشيد! جمعه روزى است كه خدا آن را براى شما عيد قرار داده است . جمعه سرور روزها و برترين عيدهاى شماست . هر آينه خدا شما را در كتابش ماءمور كرده است به اين كه در آن به سوى ذكرش (نماز و خطبه جمعه) بشتابيد.
پس بايد رغبت شما به عبادت و نماز جمعه بزرگ باشد و بايد كه نيت شما در آن خالص باشد. در اين روز فراوان زارى و نيايش كند. نيازهاى خود را از او بخواهيد و رحمت و آمرزشش را طلب كنيد زيرا خداى عزوجل ، دعاى هر كس را كه او را به حقيقت بخواند، اجابت مى كند و هر كس را كه استكبار ورزد و از بندگى و فرمانبرداريش امتناع كند، وارد دوزخ مى كند.
خداى ، تعالى ، فرمود: محققا آنان كه از اطاعت من سركشى كنند به خوارى به دوزخ در آيند و در آن لحظه فرخنده اى است كه هيچ بنده مؤ منى در آن چيزى را از خداى ، عزوجل ، نمى خواهد مگر آن كه آن را به او عطا مى كند.
آن حضرت در دنباله همين سخنان فرموده اند:
و الجمعة واجبة على كل مؤ من الا على الصبى و المريض و المجنون و الشيخ الكبير و الاءعمى و المسافر و المراة و العبد المملوك و من كل على راءس فرسخين .
و نماز جمعه بر هر مؤ منى ، جز كودك ، بيمار، ديوانه ، پير فرتوت و ناتوان ، نابينا، مسافر، زن بنده مملوك ، و كسى كه در سر دو فرسخى باشد، واجب است .
قبلا گفته شده كه ترك نماز، موجب مهر خوردن قلب و مرگ آن مى گردد. و ترك نماز جمعه نيز چنين پيامدى دارد. نماز جمعه اى كه برخى آن را به خاطر مستحب بودنش مهم نمى شمرند.
از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت شده است كه :
من ترك ثلاث جمع تهاونا طبع الله على قلبه . (٦٢٤)
كسى كه سه بار نماز جمعه را از روى اهميت ندادن به آن رها سازد، خدا بر دلش مهر مى زند.
در روايت ديگرى تارك جمعه را منافقى دانسته اند كه نفاقش باعث مهر خوردن قلبش شده است :
من ترك ثلاث جمع متعمدا من غير علة طبع الله على قلبه بخاتم النفاق . (٦٢٥)
كسى كه سه بار متوالى ، نماز جمعه را از روى عمد و بدون علت ، رها كند، خدا با انگشترى نفاق ، بر دلش مهر مى زند.
و از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده اند كه فرمود:
من ترك الجمعة ثلاثا متواليات بغير علة طبع الله على قلبه . (٦٢٦)
آن كه سه آدينه پى در پى و بدون علت ، ترك نماز جمعه كند، خدا بر دلش مهر مى نهد.
شركت نكردن در نماز جمعه ؛ به معنى بى اعتنايى به امر پروردگار اسلام ، كشور و امت اسلام است و براستى كه يك قلب مرده مى تواند نسبت به خالق خود و سرنوشت خويش و كيش و همكيش و كشور خود اينگونه بى تفاوت و بى اعتنا باشد؛ چيزى كه مطلوب دشمن و تاءمين كننده منافع اوست . و از اين روست كه دشمنان براى تعطيل اين اجتماع بزرگ سياسى - عبادى به تهديدها و حيله ها متوسل شده اند و مى شوند و از همينجاست كه خداى ، تعالى ، دوستدار مؤ منان ، آنان را به شتافتن بسوى نماز جمعه كه ياد اوست تشويق و ترغيب مى كند. و رسول خدا فرمودند:
من ترك صلاته حتى تفوته من غير عذر فقد حبط عمله . (٦٢٧)
كسى كه نمازش را بدون عذر رها كند تا وقت آن بگذرد، عملش را فرو ريخته و از درجه اعتبار ساقط كرده است .
باز داشتن از نماز جمعه
باز داشتن ديگران از شركت در نماز جمعه ممنوع و مذموم است و باز دارنده از آن گنهكار است .
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
... و من استاءجر اءجيرا ثم حبسه عن الجمعة يبوء باءثمه و ان هو لم يحبسه اشتركا فى الاءجر (٦٢٨)
آن كه مزدورى را در روز جمعه بكار گيرد و او را از شركت در نماز جمعه باز دارد، به گنهكارى خود اعتراف كرده است و عقوبتش را گردن نهاده است . و چنانچه او را از نماز جمعه باز ندارد، در پاداش شريك اوست .
نيايش (١) برگزيده اى از دعاى كميل
يا الهى و سيدى و ربى اتراك معذبى بنارك بعد توحيدك و بعد ما انطوى عليه قلبى من معرفتك و لهج به لسانى من ذكرك و اعتقده ضميرى من حبك و بعد صدق اعترافى و دعائى خاضعا لربوبيتك ، هيهات ، انت اكرم من ان تضيع من ربيته او تبعد من ادنيته او تشرد من اويته او تسلم الى البلاء من كفيته و رحمته و ليت شعرى يا سيدى و الهى و مولاى اتسلط النار على وجوه خرت لعظمتك ساجدة و على السن نطقت بتوحيدك صادقة و بشكرك مادحة و على قلوب اعترفت باءلهيتك محققة و على ضمائر حوت من العلم بك حتى صارت خاشعة و على جوارح سعت الى اوطان تعبدك طائعة و اشارت باستغفارك مذعنه . ما هكذا الظن بك و لا اءخبرنا بفضلك عنك يا كريم يا رب . (٦٢٩)
معبودا! سيدا! پروردگارا! پس از آن كه تو را يگانه دانسته ام ، و به معرفتت دل نهاده ام ، و زبانم به ياد تو گوياست و دوستيت به نهادم گره خورده است ، و پس از اعتراف صادقانه و نيايش خاضعانه ام براى پروردگاريت ، آيا تو را بينم كه با آتشت شكنجه ام بدهى ؟! هرگز، بسيار دور است . تو كريم تر از آنى كه پرورده ات را از نظر دور دارى يا كسى را كه بسوى خود كشانده اى ، دور سازى يا آن را كه پناه داده اى آواره كنى يا كسى را كه سرپرستى كرده اى و به او مهر ورزيده اى ، به ورطه بلا بسپارى . اى آقا و معبود و مولايم ! كاش مى دانستم : آيا به چهره هايى كه براى بزرگيت به حال سجده به خاك افتادند و زبانهايى كه براستى به توحيد تو گويا و از روى سپاس ، ستايشگرت بودند، و دلهايى كه حق جويانه به معبوديت معترف شدند و نهادهايى كه از شناخت تو پر شدند و خاشع گشتند، و بر دست و پايى كه براى طاعتت به پرستشگاههايت شتافتند، و با اعتراف به تقصير، خواستار آمرزشت شدند، آتش مى رسانى ؟! اما اى كريم ! اى پروردگار من ! چنين گمانى به تو نيست و در آنچه از فضل تو گفته اند از تو چنين خبرى به ما نرسانده اند. (٦٣٠)
نيايش (٢) نيايش حضرت سجاد (عليه السلام) هنگام بازگشت از نماز در عيد فطر وآدينه
اى رحيمى كه دلسوزى ، و مهربانى مى كنى به آن كه بندگانت به او نرمى دلى نمى ورزند! اى پناهگاهى كه مى پذيرى كسى را كه كشورها پذيراى وى نمى باشند! اى معبود كه التماس كنندگان درگاه خود را نااميد نمى سازى ! اى مهرورزى كه دست رد به سينه اعتماد دارندگان به دوستى و الطاف خداوندى خويش ، و چشم دارندگان در تقاضا نمى نهى ! اى كسى كه پيشكش ناچيز را بر مى گزينى و در برابر اندك كارى كه برايت كنند، جزا مى بخشى ! اى بخشاينده اى كه عمل كوچك را مى پذيرى و پاداش بزرگ مى دهى ، و اى نزديك ترين كسى كه هر كس به تو نزديك شود، به او نزديك مى گردى ! و اى دعوت كننده اى كه هر كس تو روى برتابد، او را بسوى خويش مى خوانى ! اى آن كه نعمت خود را به نقمت بدل نمى سازى و در كينه كشى شتاب نمى ورزى ! اى كسى كه نهال كار نيكو را به بار مى نشانى تا آن را بيفزايى و از كار بد در مى گذرى تا ناپديدش سازى !
كاروان آرزوها پيش از رسيدن به پايانه كرمت ، با نيازهاى برآورده باز آمدند، جامهاى طلب به فيض بخشندگيت لبالب گشتند، و توصيف ها، نارسيده به كنه وصف تو از هم گسيختند زيرا بلندترين بارگاه والايى ، كه بر فراز هر والاست و والاترين دستگاه عز و رفعت ، كه بالاى هر شوكت است ، ويژه توست .
هر بزرگى در برابر بزرگيت كوچك و هر شريفى در كنار شرافتت خوار است . آنان كه بسوى غير تو كوچيدند، نااميد شدند. كسانى كه جز تو را طلبيدند، زيان بردند، آنان كه به درگاه كسى جز تو فرود آمدند، تباه شدند و نعمت خواهان از غير فضل ، تو مبتلا به قحطى گشتند. در خانه احسانت به روى خواهندگان ، باز، و عطايت براى درخواست كنندگان ، رايگان و فرياد رسى ات به داد خواهندگان نزديك است . اميدواران ، از تو نااميد نمى گردند، طلب كنندگان از عطاى تو محروم نمى مانند، و آمرزش خواهندگان ، به عقوبتت نگونبخت نمى گردند. خوان روزيت براى گنهكاران ، و بردباريت براى آنان كه با تو دشمنى كنند، آماده است . عادتت ، نيكويى درباره بد كنندگان است و طريقه ات ، ترحم بر متجاوزان ؛ چندان كه مداراى تو آنان را از بازگشتن به تو غافل كرده است و فرصت دادنت ، آنان را از باز ايستادن باز داشته است . در صورتى كه از آن روى با آنان مدارا كرده اى كه به فرمان تو برگردند و از آن جهت به آنان زينهار داده اى كه بر دوام پادشاهى خويش مطمئن بوده اى . پس هر كس را كه شايسته خوشبختى بوده است ، به نيكبختى فرجام داده اى و هر كه را سزاوار بدبختى بوده ، خوار و نگونبخت كرده اى . همگى در چنبر فرمان تو هستند و پايان كارش بسته به امر توست . طول مدت عصيانشان ، از چيرگيت كم نكرده است و از واپس افتادن بازخواستشان ، برهان تو باطل نگشته است . حجتت قائم و پادشاهيت بى زوال و پابرجاست . پس شكنجه پاينده براى كسى كه از تو رخ برتافته است و نوميدى خوار كننده براى آن كه از تو نوميد گشته است ، و بدترين بدبختى ها براى كسى است كه به حلم تو مغرور گشته است . چه بسيار شكنجه هاى گونه گون كه خواهد چشيد و چه اندازه سرگشتگى اش در پيگرد تو طول خواهد كشيد! و چه نوميديى كه از زود رها شدن خواهد ديد! اينهمه از روى داد در قضاى توست كه در آن بيداد نمى ورزى و از سر انصاف در داوريت ، كه در آن ستم روا نمى دارى ، چون تو پياپى اتمام حجت خويش كرده اى و از دير باز بيان رهنمودهاى خود را پيوسته داشته اى و تهديد خود را پيش از پديد گشتن حادثه ، آگاهانيده اى و در وادار سازى و شوق انگيزى ، آيين نرم رفتارى را بكار برده اى و براى تفهيم حقايق ، داستانها گفته اى و مثلها زده اى و با آن كه بر شتاب ، توانا بوده اى ، مدت زينهار را دراز كرده اى و زمان مؤ اخذه را به واپس افكنده اى . در حالى كه بر شتاب توانا بوده اى ، درنگ كرده اى ، و مدارايت ، نه از روى ناتوانى ، و زينهار دادنت ، نه از روى ضعف و خودداريت ، نه از روى بى خبرى است . و بر درنگ داشتن مؤ اخذه ات ، نه از روى مدارا، بل براى آن است كه حجتت رساتر، بخششت كامل تر، احسانت وافى تر و نعمتت تمام تر باشد. تمامى اين امور، از تواتر حجت ها، بيان دليلها، و مانند اينها، سنتى ازلى است كه جارى بوده است . در حالى كه تو از ازل بوده اى و نظامى ابدى است كه جارى خواهد ماند. در حالى كه تو تا هميشه خواهى بود. و حجتت ، اجل از آن است كه همه صفاتت به وصف در آيد و عزت و شرفت برتر از آن كه حقيقتش در حد و مرزى بگنجد. و نعمتت فزون تر از آن كه تمامى اش بشمار در آيد. و نيكوييت بيش از حد آن كه حتى بر كمترين آن شرط سپاس به پيشگاهت گزارده شود. و اكنون ، خاموشى ، مرا از ادامه و تكرار سپاس تو ناتوان ساخته است و خوددارى از تمجيدت ، زبانم را از جنبش انداخته است . اى معبود من ! آخرين حد تواناييم ، آن است كه از سر عجز - نه از بى رغبتى - به درماندگى اقرار كنم . پس اينك منم كه براى نياز خود آهنگ درگاه تو مى كنم . و پذيرش و كمك از تو مى خواهم . پس بر محمد و خاندانش درود فرست . راز مرا بشنو، دعايم را مستجاب كن ، روزم را با نوميدى به پايان مبر، در طلبم دست رد به سينه ام مگذار و رفتنم را از نزدت و باز گشتنم را بسوى خودت با احترام تواءم ساز زيرا تو در هر چه اراده كنى دچار سختى نمى گردى و از برآوردن خواهشها فرو نيست جز به نيروى عطا گشته از سوى خداى بزرگ و عاليقدر. (٦٣١)
بيا اى قطره ! يك دم اهل دل شو
بلوغ خوشنويسى ؛ حق نويسى است
مقيد خوانى و مطلق نويسى است
خوشا آنان كه از او مى نويسند
ز خط و خال و ابرو مى نويسند
الفبا ريزه خار مكتب اوست
تمام نقطه ها خال لب اوست
قلم تا وحى را بال و پر آمد
نماز كاتبان سنگين تر آمد
خوش آن كاتب كه در هفتاد منزل
مركب ساخت از خاكستر دل
مركب گر چه در صورت ، سياهى است
قلم كوبنده جهل و تباهى است
مساجد خانه نور و سرورند
تجلى گاه آيات حضورند
ز جا برخيز هنگام حضور است
اگر موسى شوى ، هر گوشه طور است
مسلمان ! بى نمازى ناسپاسى است
نماز، اول قدم در خودشناسى است
نگر گهگاه قرآن مبين را
مرورى كن صفت مؤ منين را
نماز، آرام جان مؤ منين است
ستون آسمان پيماى دين است
چنين فانونس آيا نور دارد؟
كه انسان در فروغش ره سپارد؟
ز كل من عليها فان چه ذاتى ؟
به خشكى از غم طوفان چه ذاتى
به اشكى چشم خواب آلوده تر كن
ويبقى وجه ربك را نظر كن
بياى اى قطره ! يكدم اهل دل شو
ز خود بگذر به دريا متصل شو
به دريايى كه بى سر و پا آمد
ز فهم و وهم ما درياتر آمد
مجوى امواج از دريا رون را
ببين انا اليه راجعون را
به دريا مى روى خواهى نخواهى
بزن دل را به درياى الهى
آغاسى (٦٣٢)
آزمون را يك زمانى خاك باش
اين همه گفتيم ، ليك اندر بسيج
بى عنايات خدا هيچيم ، هيچ
بى عنايات حق و خالصان حق
گر ملك باشد، سياهستش ورق
اى خدا! اى فضل تو حاجت روا!
با تو ياد هيچ كس نبود روا
اين قدر ارشاد تو بخشنده اى
تا بدين بس عيب ما پوشيده اى
قطره اى دانش كه بخشيدى ز پيش
متصل گردان به درياهاى خويش
قطره اى كه در هوا شد يا كه ريخت
از خزينه قدرت تو كى گريخت ؟
از عدمها سوى هستى هر زمان
هست يا رب كاروان در كاروان
خاصه هر شب جمله افكار و عقول
نيست گردد، غرق در بحر نغول
باز وقت صبح ، آن اللهيان
بر زنند از بحر سر، چون ماهيان
در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ
از هزيمت رفته در درياى مرگ
باز فرمان آيد از سالار ده
مر عدم را، كانچه خوردى باز ده
آنچه خورى بازده ، اى مرگ سياه
از نبات و دارو و برگ و گياه
اى برادر! عقل ، يك دم با خود آر
دم به دم در تو خزان است و بهار
باغ دل را سبز وتر و تازه بين
پر زغنچه ورد و سرو و سنبل است
اين سخن هايى كه از عقل كل است
بوى آن گلزار و سرو و سنبل است
بوى گل ديدى كه آن جا گل نبود
جوش مل ديدى كه آن جا مل نبود؟
بو، قلا و وزست و رهبر مر تو را
مى برد تا خلد و كوثر مر تو را
معنى مردن ز طوطى بد نياز
در نياز و فقر خود را مرده ساز
تا دم عيسى تو را زنده كند
همچو خويشست خوب و فرخنده كند
از بهاران كى شود سرسنگ سخت ؟
خاك شو، تا گل نمايى رنگ رنگ
سالها تو سنگ بودى دلخراش
آزمون را يك زمانى خاك باش
مولوى (٦٣٣)
پى نوشت ها ۱
۱- پنج گنج نظامى ، مثنوى هفت پيكر، ص ۱۹ - ۲۳، نشر آتليه هنر.
۲- پنج گنج نظامى ، مثنوى هفت پيكر، ص ۲۳ - ۲۶، نشر آتليه هنر.
۳- ديوان خواجوى كرمانى به اهتمام سعيد قانعى ، ص ۴۲۷.
۴- الماعون / ۴ - ۷.
۵- الماعون / ۴ - ۷.
۶- ديوان صائب تبريزى به خط خود شاعر، ص ۳۲۱، انتشارات دانشگاه ۲۲۸، چ تبريز، مهرماه ۱۳۵۶.
۷- الرحمن / ۳۳.
۸- اشاره است به حديث قدسى كنت كنزا مخفيا فاءحببت اءن اءعرف فخلقت الخلق لكى اءعرف . (مصابيح الانوار، سيد عبدالله شبر، ۲/۴۰۵).
۹- ديوان امام خمينى .
۱۰- نساء /۱۰۳.
۱۱- الاسراء /۱۰.
۱۲- نور /۵۵.
۱۳- الحج /۷۸.
۱۴- التوبه /۷۲.
۱۵- بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۲۳۳، س ۲۱، و ج ۸۴، ص ۲۵۸، س ۲۰.
۱۶- النحل /۱۲۳.
۱۷- بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۳۴۵ و ۳۴۶.
۱۸- بحار الانوار، ج ۸۰، ص ۳۳۵، س ۱۸ و ۳۴۵، س ۱۳ و ج ۸۱ ص ۴۷، س ۱ و ۲.
۱۹- بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۳۰۱، س ۱۳.
۲۰- المحجة البيضاء، ج ۱، ص ۲۹۷ و بحار الانوار، ج ۱۶، باب السواك .
۲۱- المحجة البيضاء، ج ۱، ص ۲۹۷ و بحار الانوار، ج ۱۶، باب السواك .
۲۲- المحجة البيضاء، ج ۱، ص ۲۹۶، فضيلة السواك و آدابه .
۲۳- ماءخذ اخير، ص ۲۹۷، س ۹ و علل الشرايع ، ج ۱، باب ۲۲۷ و من لايحضره الفقيه ، ص ۱۳، حديث ۹.
۲۴- ر.ك . به همان ماءخذ س ۱۰ و من لايحضره الفقيه ، ص ۱۳، حديث ۱۶.
۲۵- الكافى ، ج ۳، ص ۲۲ و سنن ابن ماجه حديث ۲۸۷ و المحجة البيضاء، ج ۱ ص ۲۹۷ و مسند احمد حنبل حديث ۹۵۲۷.
۲۶- جامع الصغير سيوطى ، ج ۱، ص ۲۹۴ حديث ۱۶۳۳.
۲۷- ر.ك . به ماءخذ شماره ۵ و ۶، س ۱۱ و كافى ، ج ۳ ص ۲۲ حديث ۱ و من لا يحضره الفقيه ، ص ۱۳، حديث ۹.
۲۸- با استفاده از مقاله مندرج در ويژه نامه دانشگاه علوم پزشكى آذربايجان غربى به مناسبت برگزارى هفتمين اجلاسيه نماز در اروميه ، مهرماه ۱۳۷۶.
۲۹- من لايحضره الفقيه ، ج ۱، حديث ۱۲۶، كتاب الطهاره و بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۳۴۶.
۳۰- النساء /۴۴.
۳۱- ميزان الحكمة ذيل كلمه البطن .
۳۲- الاسراء /۲۸.
۳۳- الاعراف /۳۲.
۳۴- مستدرك سفينة البحار الانوار، ج ۶، ص ۳۳۱.
۳۵- جامع الصغير سيوطى ، ج ۱، ص ۶۰۵، حديث ۳۹۲۲.
۳۶- ميزان الحكمة ذيل كلمه (الاكل).
۳۷- مستدرك الوسائل ، ج ۳، ص ۸۰.
۳۸- ميزان الحكمة ، ذيل كلمه (الاكل).
۳۹- بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۷۱ و مكارم الاخلاق ، ص ۱۵۰.
۴۰- كليات سعدى ، تصحيح فروغى ، ص ۱۰۱.
۴۱- مكارم الاخلاق ، ص ۱۵۰.
۴۲- پندنامه شيخ عطار، صفحات ۴۱ و ۴۶.
۴۳- مستدرك الوسائل ، ج ۳، ص ۸۰.
۴۴- مشكوة الانوار، ص ۲۵۶.
۴۵- مستدرك الوسائل ، ج ۳، ص ۸۱.
۴۶- كليات سعدى ، تصحيح فروغى ، ص ۱۰۱.
۴۷- كتاب نيايش ، نوشته الكسيس كارل ، ترجمه دكتر على شريعتى ، شماره ۸ از مجموعه آثار دكتر شريعتى .
۴۸- راه و رسم زندگى ، ص ۱۷۰ و خلوتگه راز، ص ۱۹۶ و ۱۹۷.
۴۹- خلوتگه راز، ص ۲۰۴ به نقل از كتاب نماز، ترجمه كاظمى .
۵۰- با استفاده از ويژه نامه دانشگاه علوم پزشكى آذربايجان غربى به مناسبت برگزارى هفتمين اجلاسيه نماز در اروميه ، مهرماه ۱۳۷۶.
۵۱- بحار الانوار، ج ۸۷، ص ۱۲۳.
۵۲- مجله ندا، شماره نوزدهم و بيستم ، ص ۳۵.
۵۳- مجله ندا، شماره نوزدهم و بيستم ، ص ۳۵.
۵۴- پنتكول (Pentecol) عيدى است كه پنجاه روز پس از عيد پاك ، به ياد نزول روح مقدس بر حواريون عيسى (عليه السلام) برگزار مى شود. طبق روايات اعمال رسولان روح المقدس ، در آن روز، در حواريون عيسى حلول نموده و به زبان هاى مختلف تكلم كرده و به بشارت انجيل پرداخته است .
۵۵- مجله ندا، شماره نوزدهم و بيستم ، ص ۳۷.
۵۶- الاسراء /۸۷.
۵۷- البقره /۹.
۵۸- زمر /۴۳.
۵۹- البقره /۴۸.
۶۰- يوسف /۵۳.
۶۱- الشمس /۷.
۶۲- الاعراف /۲۰۵.
۶۳- مريم /۱۲.
۶۴- الشعرا /۱۹۴.
۶۵- القدر /۴.
۶۶- الحجر /۲۹.
۶۷- الاسراء /۸۷.
۶۸- مجله ندا، شماره نوزدهم و بيستم ، ص ۳۸.
۶۹- ميزان الحكمة ، ذيل كلمه (الهوى).
۷۰- غررالحكم : ۴۹۰۲.
۷۱- ميزان الحكمة ، ذيل كلمه الهوى .
۷۲- ميزان الحكمة ، باب (الشيطان عدو الانسان).
۷۳- رساله جمهوريت ، اثر افلاطون : ترجمه فؤ اد روحانى ، نشر بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، چاپ ۱۳۳۵، ص ۵۸۰ - ۵۸۴.
۷۴- آنچه در اينجا تحت عنوان چند تحقيق به قلم نگارنده آمده است ، خلاصه و عصاره تحقيقاتى است كه در هفتمين اجلاسيه سراسرى نماز در اروميه توسط آقاى دكتر برجعلى مطرح شد.
۷۵- النمل /۶۳.
۷۶- ق / ۱۵.
۷۷- حديد /۴.
۷۸- البقره /۱۰۹.
۷۹- در اين مبحث از مقاله آقاى عليقلى بيانى سود برده ام .
۸۰- ديوان فيض .
۸۱- الرعد /۲۸.
۸۲- منتخب الغرر، ص ۲۲.
۸۳- نهج البلاغه ، خ ۲۱۵.
۸۴- البقره /۱۵۱.
۸۵- الرعد /۲۸.
۸۶- با استفاده از نوشتارى از استاد شهيد مرتضى مطهرى .
۸۷- با الهام از مقاله آقاى برجعلى (مندرج در كتاب نماز و نوسازى معنوى ، ص ۲۱۳.
۸۸- غررالحكم و دررالكلم .
۸۹- مفاتيح الجنان .
۹۰- در اين پاراگراف از برخى سخنان شفاهى آقاى دكتر افروز در سومين اجلاس نماز در بابلسر استفاده شد.
۹۱- آيين زندگى ، اثر ديل كارنگى ، ص و خلوتگاه راز، ص ۹۵.
۹۲- دين و روان ، ترجمه مهدى قائينى ، ص ۱۵۴.
۹۳- منتخب الغرر، ص ۲۲.
۹۴- اصول كافى ، ج ۱، كتاب العقل و الجهل ... و بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۱۶، س ۸.
۹۵- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، بيت ۲۶۳۳.
۹۶- معجم سى جلدى بحار الانوار، ج ۶۸، ص ۲۳۶.
۹۷- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، بيت ۲۶۳۸.
۹۸- الحديد /۲۴.
۹۹- يوسف /۸۸.
۱۰۰- الرعد /۲۹.
۱۰۱- نهج البلاغه /۲۲۴.
۱۰۲- نهج البلاغه ، خطبه ۲۱۸.
۱۰۳- آل عمران /۱۵۳.
۱۰۴- هود /۱۱۶.
۱۰۵- من لايحضره الفقيه ، ج ۱، حديث ۹۱۶.
۱۰۶- طه /۱۳۰.
۱۰۷- الحجر /۹۴، ۹۵، ۹۷، ۹۸ و ۹۹.
۱۰۸- همه مردم برابرند، ص ۱۰۷.
۱۰۹- آيين زندگى .
۱۱۰- كليات سعدى ، تصحيح فروغى ، ص ۹۰۶.
۱۱۱- المعارج /۲۴.
۱۱۲- راه و رسم زندگى ، ص ۱۷۰.
۱۱۳- دعا عامل پيشرفت يا ركود؟. ص ۲۱.
۱۱۴- البقره /۱۶۰.
۱۱۵- كتاب نيايش ، شماره ۸ از مجموعه آثار شريعتى ، ص ۹۰.
۱۱۶- هود /۱۱۶.
۱۱۷- النساء /۵۱ ان الله لايغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء
۱۱۸- النساء /۵۱ و من يعمل سوء او يظلم نفسه ثم يستغفر الله يجد الله غفورا رحيما
۱۱۹- الزمر /۵۱ قل يا عبادى الذين السرفوا على انفسهم لا تقنظوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا
۱۲۰- آل عمران /۱۲۹ والذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذنوب الا الله
۱۲۱- هود /۱۱۶.
۱۲۲- با استفاده از تفسير نمونه ، ج ۹، ص ۲۷۰.
۱۲۳- همه مردم برادرند، ترجمه محمود تفضلى ، ص ۱۰۶.
۱۲۴- خلوتگه راز، ص ۲۰۳ و ۲۰۴ به نقل از آيين زندگى ديل كارنگى .
۱۲۵- ترجمه نگارنده از دعاى ۵۰ صحيفه سجاديه .
۱۲۶- مستدرك الوسائل ، ج ۱، ص ۱۷۰.
۱۲۷- ميزان الحكمة ، باب (الذكر قوت الارواح).
۱۲۸- همه مردم برادرند، اثر گاندى ، ترجمه محمود تفضلى ، ص ۱۰۷.
۱۲۹- دين و روان ، ترجمه مهدى قائينى ، ص ۱۶۹.
۱۳۰- همان ماءخذ.
۱۳۱- الحشر /۲۲.
۱۳۲- الحديد /۱۷.
۱۳۳- الغاشيه /۲.
۱۳۴- النازعات /۹.
۱۳۵- طه /۱۰۸.
۱۳۶- الاسراء /۱۰۷ - ۱۰۹.
۱۳۷- الانبياء /۹۱.
۱۳۸- البقرة /۴۴ و ۴۵.
۱۳۹- المؤ منون /۲.
۱۴۰- مجموعه آثار شريعتى ، ج ۸، نيايش ، ص ۱۵۴ - ۱۶۰ (با حذف و اضافه و تغيير).
۱۴۱- اشاره به آيه ۱۹ از سوره غافر يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور.
۱۴۲- اشاره به آيه ۶۰ از سوره غافر ادعونى استجب لكم .
۱۴۳- البقرة /۱۸۷ و اذا ساءلك عبادى عنى فاءنى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان .
۱۴۴- ديوان شمس تبريزى .
۱۴۵- آل عمران /۱۹۲.
۱۴۶- تفسير و نقد و تحليل مثنوى ، استاد محمد تقى جعفرى ، ج ۱، ص ۸۳، ۸۴ و ۸۵ (با حذف و اضافه ها و تغييرات بسيار در عنوان و متن)
۱۴۷- دعائم الاسلام ، ج ۱، ص ۱۳۴ و بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۲۷.
۱۴۸- اصول كافى ، ج ۲، ص ۳۲۹، كتاب الحجة ، ابواب التاريخ ، باب مولد النبى (صلى الله عليه و آله و سلم) و وفاته ، حديث ۱۳.
۱۴۹- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، ص ۹۱.
۱۵۰- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، ص ۱۱۳۰.
۱۵۱- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، دفتر اول ، بيت ۳۰۹۵ تا ۳۰۹۹، ص ۱۳۸.
۱۵۲- تفسير و نقد و تحليل ، استاد محمد تقى جعفرى ، ج ۶، ص ۲۰۶ تا ۲۱۵ (با دخل و تصرف).
۱۵۳- طه /۱۴.
۱۵۴- البقره /۱۵۳.
۱۵۵- با استفاده از مجموعه آثار شهيد مطهرى ، ج ۲.
۱۵۶- همان ماءخذ.
۱۵۷- با استفاده از مجموعه آثار شهيد مطهرى ، ج ۲.
۱۵۸- بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۱۶۷، س ۱۹.
۱۵۹- نهج البلاغه ، نامه ۵۳، بند ۶۵.
۱۶۰- نهج البلاغه ، حكمت ۲۰.
۱۶۱- النساء /۱۰۴.
۱۶۲- بحار الانوار، ج ۸۰، ص ۱۳.
۱۶۳- بحار الانوار، ج ۸۰، ص ۲۵ به نقل از دعائم الاسلام ، ج ۱، ص ۱۳۷.
۱۶۴- بحار الانوار، ج ۸۰، ص ۹ به نقل از امالى شيخ مفيد، ص ۸۸.
۱۶۵- اسلام از ديدگاه دانشمندان ، تاءليف على آل اسحاق خوئينى ، ج ۱.
۱۶۶- ثواب الاعمال ، ص ۵۲۰.
۱۶۷- كنزالعمال ، ج ۷، ص ۶۳۳.
۱۶۸- جامع الاحاديث الشيعه ، ج ۶، ص ۴۷۴.
۱۶۹- اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، شهيد دكتر غلامرضا پاك نژاد (با تعبير در عبارات)، جلد ۲، ص ۹۱ و ۹۲.
۱۷۰- آنچه در اين مبحث از دانشمندان غربى آمده است ، اقتباس شده از كتاب اسلام از ديدگاه دانشمندان است .
۱۷۱- با استفاده از رموز نماز فريد نهاوندى .
۱۷۲- مستدرك الوسائل ، ج ۴، روايت ۴۲۵۱.
۱۷۳- بحار الانوار، ج ۹۳، ص ۱۵۸.
۱۷۴- بحار الانوار، ج ۷۶، ص ۳۱۸، س ۱۶ (ازمة الامور كلها بيدك).
۱۷۵- العنكبوت /۴۶.
۱۷۶- با الهام از سخنان شفاهى آيت الله حائرى شيرازى در سومين اجلاسيه نماز در بابلسر.
۱۷۷- ماءخذ اخير.
۱۷۸- الكسيس كارل ، نيايش ، ترجمه على شريعتى ، مجموعه آثار شريعتى ، ج ۸.
۱۷۹- راه تكامل ، ج ۷، ص ۲۱۵.
۱۸۰- قرآن و روانشناسى ، ص ۳۶۲.
۱۸۱- اين سخن ، مفاد آيه كريمه ۲۹ از سوره فتح است كه مى فرمايد: سيماهم فى وجوههم من اثر السجود.
۱۸۲- الكسيس كارل ، نيايش ، ترجمه على شريعتى ، مجموعه آثار شريعتى ، ج ۸.
۱۸۳- همان ماءخذ.
۱۸۴- الاعراف /۲۷.
۱۸۵- بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۹۲، س ۱ و ۲ ساءل رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) اصحابه عن المراة ما هى ، قالوا عورة : و بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۲۳۶، س ۲۰ (قالوا ان بيوتنا عورة) و در قرآن : (يقولون ان بيوتنا عورة).
۱۸۶- بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۸۸، س ۱۱.
۱۸۷- عبس /۱۷ تا ۲۰.
۱۸۸- بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۹۹، س ۸ و نيز ر.ك . به نهج البلاغه امام على (عليه السلام) حكمت ، ۱۲۱، بند ۲.
۱۸۹- بحار الانوار، ج ۶۱، ص ۹۹.
۱۹۰- نهج ، حكمت ۲۴۴.
۱۹۱- نهج ، خ ۲.
۱۹۲- نهج ، حكمت ۳۹۸.
۱۹۳- مصباح الشريعه ، الباب السابع فى اللباس .
۱۹۴- ابواب الجنان ، چاپ سنگى ، ص ۹۵.
۱۹۵- ماءخذ اخير.
۱۹۶- نهج ، خطبه ۲۳۴ (القاصعه) بندهاى ۳۴ و ۳۵ (ترجمه از نگارنده).
۱۹۷- العنكبوت /۴۵.
۱۹۸- ديوان اقبال لاهورى .
۱۹۹- ميزان الحكمة ، ذيل كلمه (الظلم).
۲۰۰- بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۱۹۸.
۲۰۱- الحجر /۱۰۰.
۲۰۲- مريم /۳۲.
۲۰۳- حديد /۱۶.
۲۰۴- البقره /۴۵.
۲۰۵- المعارج /۲۰ تا ۲۴.
۲۰۶- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۲۰، ص ۳۱۳.
۲۰۷- طه /۱۳۲.
۲۰۸- نهج البلاغه ، خ ۱۹۰، بند ۴ (ترجمه نگارنده).
۲۰۹- طه /۱۳۲.
۲۱۰- الاحزاب /۳۲.
۲۱۱- سفينة البحار، ج ۳، ص ۴۲ و بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۱۲.
۲۱۲- الاحزاب /۳۲.
۲۱۳- بحار الانوار، ج ۳۵، ص ۲۰۹.
۲۱۴- من لايحضره الفقيه ، ج ۱، ص ۱۳۶، حديث ۱۹ از باب ۳۰ و وسائل الشيعه ج ۳، ص ۹، حديث ۴۳۹۰ و جامع الاحاديث سيوطى ، نشر اوقاف مصر، ج ۹، ص ۲۶۳، رقم ۳۲۵۵۵/۳۵۳۰ (با اندك اختلاف).
۲۱۵- الماعون /۴ و ۵.
۲۱۶- نماز، نشانه حق گزارى ، مجموعه سخنرانيهاى ايراد شده در چهارمين اجلاسيه نماز.
۲۱۷- با الهام از مجموعه آثار شهيد مطهرى ، ج ۱، ص ۲۵۵ و ۲۵۶.
۲۱۸- مثنوى معنوى ، دفتر پنجم ، مثنوى قوام الدين خرمشاهى ، ص ۶۵۱ و ۶۵۲.
۲۱۹- مثنوى ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، ص ۳۴.
۲۲۰- آل عمران /۱۷۳.
۲۲۱- البقره /۸۴.
۲۲۲- پندهايى از رفتار علماى اسلام ، ص ۸.
۲۲۳- مصباح الشريعة ، الباب العاشر، فى الطهارة .
۲۲۴- مصباح الشريعة ، الباب العاشر، فى الطهارة .
۲۲۵- قرآن و روانشناسى ، ص ۳۶۳.
۲۲۶- البقرة /۳۹.
۲۲۷- دين و روان ، ترجمه مهدى قائينى .
۲۲۸- ق /۱۷.
۲۲۹- آل عمران /۱۹۲، با استفاده از تفسير و نقد و تحليل مثنوى استاد محمد تقى جعفرى ، ج ۱، ص ۸۵.
۲۳۰- مصيبت نامه شيخ عطار، ص ۵۷.
۲۳۱- ماءخذ اخير، ص ۵۹.
۲۳۲- همان ماءخذ، ص ۵۴.
۲۳۳- مثنوى رمضانى چاپ كلاله خاور، ص ۳۷۴، س ۲۲ و ۲۳.
۲۳۴- اصول كافى ، ج ۲، ص ۵۵ كتاب ايمان و كفر، باب تفكر، حديث ۳.
۲۳۵- بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۳۲۵، س ۶ و ج ۷۸، ص ۳۳۵.
۲۳۶- البقرة /۱۷۷.
۲۳۷- با استفاده از رموز نماز فريد نهاوندى
۲۳۸- فصلت /۳۱.
۲۳۹- اين حديث از روايات مشهود پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) است و در كتب روايى به صور مختلف ذكر شده است .
۲۴۰- مثنوى معنوى ، دفتر سوم ، نسخه قونيه بيت هاى ۴۷۸۱ - ۴۷۸۴.
۲۴۱- با استفاده از كتاب رموز نماز فريد نهاوندى .
۲۴۲- ديوان حافظ.
۲۴۳- بحار الانوار، مجلد ۳۱، جزء ۸۸، ص ۲۱۵۵ - نهج البلاغه ، نامه ۱۴.
۲۴۴- نهج البلاغه ، نامه ۱۴.
۲۴۵- بحار الانوار ۲۸/۱۴۶/۹.
۲۴۶- آثار الصادقين ، تاءليف احسان بخش ، باب الصلاة .
۲۴۷- بحار الانوار، ۱۰۰/۴۹/۲۴.
۲۴۸- بحار الانوار ۷۰/۷۱/۱۸.
۲۴۹- هود /۱۱۴.
۲۵۰- كشف الاسرار و عدة الابرار ۲/۶۷۸.
۲۵۱- نهج البلاغه ، خطبه ۷۵.
۲۵۲- بپرهيز! باز هم بپرهيز! و خدا در اين جهان و آنجهانت تو را ياور باد.
۲۵۳- امام خمينى (ره)، چهل حديث ، ص ۴۹۶.
۲۵۴- علامه مجلسى ، اعتقادات /۲۹.
۲۵۵- تفسير كشف الاسرار و عدة الابرار ۲/۶۷۶.
۲۵۶- تفسير كشف الاسرار و عدة الابرار ۲/۶۷۶.
۲۵۷- ص /۴۱ و ۴۲.
۲۵۸- صافات /۱۰۷.
۲۵۹- آل عمران /۳۹.
۲۶۰- ص /۲۴.
۲۶۱- صافات /۱۰۳.
۲۶۲- صافات /۱۴۰.
۲۶۳- شورى /۵.
۲۶۴- تفسير كشف الاسرار ۲/۶۷۷ (با تغيير اندك).
۲۶۵- بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۱۶۱، (باب فضل السجود و اطالته).
۲۶۶- جامع الاحاديث سيوطى ، نشر اوقاف مصر، ج ۹، ص ۳۰۰، حديث شماره ۳۲۷۵۷/۳۷۳۲.
۲۶۷- بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۲۱۹، س ۳.
۲۶۸- با استفاده از رموز نماز، يا اسرار الصلوة فريد نهاوندى .
۲۶۹- ماءخذ اخير.
۲۷۰- محجة البيضاء، ج ۳، ص ۵۸ تا ۷۲.
۲۷۱- البقرة /۱۸۳.
۲۷۲- محجة البيضاء، ج ۳، ص ۵۵.
۲۷۳- همان ماءخذ.
۲۷۴- همان ماءخذ.
۲۷۵- مستدرك سفينة البحار، ج ۶، ص ۳۱۱.
۲۷۶- الفرقان /۷۴.
۲۷۷- المدثر /۴۲.
۲۷۸- نماز راهى بسوى كاميابى ، ص ۱۱۰.
۲۷۹- بحار الانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۲۲.
۲۸۰- الروم /۲۰.
۲۸۱- المعارج /۲۱ - ۲۹.
۲۸۲- المعارج /۳۱.
۲۸۳- العنكبوت /۴۵.
۲۸۴- المعارج /۳۲ و ۳۳.
۲۸۵- المعارج /۱۹ - ۲۱.
۲۸۶- المعارج /۲۲ و ۲۳.
۲۸۷- المعارج /۲۲، ۲۴ و ۲۵.
۲۸۸- با استفاده از مجموعه آثار شهيد مطهرى ، ج ۲.
۲۸۹- الفتح /۲۸ و ۲۹.
۲۹۰- العنكبوت /۴۵.
۲۹۱- الفتح /۲۸ و ۲۹.
۲۹۲- فاطر /۱۰.
۲۹۳- بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۱۸۲، س ۱۳ و ص ۳۵۷ س ۱۸.
۲۹۴- وسائل الشيعه ، ج ۱، ص ۹۰.
۲۹۵- البقرة /۱۱۶.
۲۹۶- قريش /۲ - ۵.
۲۹۷- قريش /۴.
۲۹۸- الانفال /۶۴.
۲۹۹- آل عمران /۱۰۴.
۳۰۰- آل عمران /۶۴.
پى نوشت ها ۲
۳۰۱- الانبياء /۹۳ و ۹۴.
۳۰۲- مثنوى معنوى ، تصحيح بهاء الدين خرمشاهى ، بر اساس نسخه قونيه ، ص ۵۱۴.
۳۰۳- حجرات /۱۳.
۳۰۴- امام على (عليه السلام) نهج ، خ ۱۸۴، بند ۵.
۳۰۵- مسند احمد بن حنبل ، ج ۱، ص ۴۶۱.
۳۰۶- لهوف ، ص ۴۱.
۳۰۷- ديوان حافظ تصحيح دكتر خطيب رهبر، ص ۲۰۹ و ۲۱۰ چاپ پنجم ، ۱۳۶۸ انتشارات صفى عليشاه .
۳۰۸- الاعراف /۱۵۷.
۳۰۹- امام على (عليه السلام) نهج البلاغه ، خ ۲۳۴، فراز ۳۴ (ترجمه نگارنده).
۳۱۰- لقمان /۱۷.
۳۱۱- هود /۱۱۴ و ۱۱۵.
۳۱۲- البقره /۴۵.
۳۱۳- المعارج /۲۰.
۳۱۴- الانفال /۶۵.
۳۱۵- الانسان /۱۲.
۳۱۶- العنكبوت /۴۵.
۳۱۷- لقمان /۱۷.
۳۱۸- بحار الانوار، ج ۹۱، ص ۲۴۳ و طبع جديد مجلد ۳۱، ص ۵۹۲.
۳۱۹- ديوان حافظ.
۳۲۰- عيون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۸ و بحار الانوار، ج ۸۰، ص ۱۴، ج ۸۰، ص ۱۴.
۳۲۱- الحج /۴۲.
۳۲۲- جاده سجاده ، به اهتمام محمد رضا سنگرى ، ص ۴۹ و ۵۰.
۳۲۳- تحرير الوسيله ، شرايط نماز جمعه ، شرط چهارم .
۳۲۴- وسايل الشيعه ، ج ۵، كتاب الصلوة ، حديث ۱۰۶۸۵.
۳۲۵- وسائل الشيعه ، ج ۵، كتاب الصلوة ، حديث ۱۰۶۸۵.
۳۲۶- المائده /۳.
۳۲۷- وسايل الشيعه ، حديث ۱۰۶۸۵.
۳۲۸- وسايل الشيعه ، ج ۳، ص ۳۷۷.
۳۲۹- بحار الانوار، ج ۸۱، ص ۲ و ۳ و محاسن برقى ، ص ۴۸ و خصال صدوق ، ج ۲، ص ۴۰ و محجة البيضاء فيض ، ج ۱، ص ۳۵۶ با اختلاف در ذكر مروى عنه .
۳۳۰- كارنامه اسلام ، ص ۱۴۵.
۳۳۱- شرايط منبر را در كتاب كبريت الاحمر فى شرايط المنبر اثر مرحوم حاج شيخ محمد باقر گازارى ، فقيه و محدث بر جسته بيرجندى ملاحظه فرماييد.
۳۳۲- كليات سعدى ، تصحيح فروغى ، نشر امير كبير، ص ۲۹۸.
۳۳۳- نهج البلاغه فيض ، ص ۱۲۵۸، حكمت ۳۶۱.
۳۳۴- پيوند خلقو و خالق .
۳۳۵- ملك /۳.
۳۳۶- نهج البلاغه ، حكمت ۴۲۸ و بحار الانوار، ج ۹۱، ص ۱۳۶، س ۲.
۳۳۷- بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۱۱ تاريخ امير المؤ منين ، باب ۲۶، حديث ۱۲.
۳۳۸- المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوى ، ج ۱، ص ۳۷۱.
۳۳۹- المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوى ، ج ۱، ص ۳۷۱.
۳۴۰- نهج البلاغه /۱۲۷.
۳۴۱- نهج البلاغه / نامه ۴۷.
۳۴۲- حجرات /۱۰.
۳۴۳- مثنوى معنوى ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، ص ۵۱۴.
۳۴۴- بقره /۱۳۶.
۳۴۵- مثنوى معنوى ، تصحيح بهاء الدين خرمشاهى ، بر اساس نسخه قونيه ، ص ۵۱۴ - ۵۱۶.
۳۴۶- مسند احمد بن حنبل ، حديث ۱۵۶۶۱ و حديث ۱۵۶۷۳.
۳۴۷- من عمل صالحا من ذكر او اءنثى و هو مؤ من فلنحيينه حيوة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون . (النمل /۹۹)
۳۴۸- جامع الاحاديث سيوطى ، نشر اوقاف مصر، ج ۹، ص ۴۳۱، حديث ۳۲۹۷۷/۳۹۵۲.
۳۴۹- جامع الصغير سيوطى ، ج ۱، ص ۱۴۴ و ۴۸۹.
۳۵۰- سفينة البحار، ج ۱، ص ۱۷۶.
۳۵۱- جامع الاحاديث سيوطى ، نشر اوقاف مصر، ج ۹، ص ۳۴۱، حديث ۳۲۹۳۸/۳۹۵۳.
۳۵۲- انفال /۴۷.
۳۵۳- انعام /۱۵۲ و ۱۵۳.
۳۵۴- آل عمران /۱۰۳.
۳۵۵- تفسير روض الجنان ، نشر بنياد پژوهشهاى اسلامى ، ج ۴، ص ۴۵۹ و ۴۶۰.
۳۵۶- تفسير روض الجنان ، نشر بنياد پژوهشهاى اسلامى ، ج ۴، ص ۴۵۹ و ۴۶۰.
۳۵۷- تفسير روض الجنان ، نشر بنياد پژوهشهاى اسلامى ، ج ۴، ص ۴۵۹ و ۴۶۰.
۳۵۸- تفسير روض الجنان ، نشر بنياد پژوهشهاى اسلامى ، ج ۴، ص ۴۶۲ و ۴۶۴.
۳۵۹- تفسير روض الجنان ، نشر بنياد پژوهشهاى اسلامى ، ج ۴، ص ۴۶۲ و ۴۶۴.
۳۶۰- تفسير روض الجنان ، نشر بنياد پژوهشهاى اسلامى ، ج ۴، ص ۴۶۲ و ۴۶۴.
۳۶۱- نقشه هاى استعمار، محمد محمود صواف ، ص ۳۸.
۳۶۲- نگاهى به تاريخ جهان ، ج ۱، ص ۳۱۷.
۳۶۳- تاريخ تمدن اسلام و عرب .
۳۶۴- عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن ، ترجمه سيد غلامرضا سعيدى ، ص ۷۷.
۳۶۵- امام صادق (عليه السلام) وسائل الشيعه ، جزء پنجم ، ص ۵۳۵، روايت ۱۶۰۶۷.
۳۶۶- روم /۳۰.
۳۶۷- جاده سجاديه ، به اهتمام محمد رضا سنگرى ، ص ۴۹ و ۵۰.
۳۶۸- ديوان اديب الممالك فراهانى .
۳۶۹- با استفاده از مقاله آقاى دكتر جاسبى و همكاران ، قرائت شده در پنجمين اجلاسيه سراسرى نماز و مندرج در مجموعه مقالات همان اجلاسيه تحت عنوان نماز حقيقت درخشنده . ص ۱۳۹ و ۱۴۰.
۳۷۰- با استفاده از مقاله تحقيقى آقاى دكتر جاسبى و همكاران مندرج در ص ۱۴۱ از كتاب نماز حقيقت درخشنده (مجموعه مقالات پنجمين اجلاسيه سراسرى نماز).
۳۷۱- المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوى ، الجزء الاول ، ص ۳۷۱.
۳۷۲- جامع الاحاديث سيوطى ، نشر اوقاف مصر، ج ۴، ص ۲۹۷، حديث ۱۳۴۴۲.
۳۷۳- نهج البلاغه ، خ ۱۲۰.
۳۷۴- بحار الانوار، ج ۸۹، ص ۱۹۷ و طبع جديد، مجلد ۳۱، ص ۱۱۱.
۳۷۵- كارنامه اسلام ، ص ۱۴۵.
۳۷۶- در اين بحث نيز از مضامين مقاله آقاى دكتر جاسبى در پنجمين اجلاسيه سراسرى نماز در تبريز استفاده شده است .
۳۷۷- وسايل الشيعه ، ج ۷، روايت ۹۳۸۴.
۳۷۸- بحار الانوار، طبع جديد، مجلد ۳۱، ص ۱۱۱، جزء ۸۶، ص ۱۹۷.
۳۷۹- وسائل الشيعه ، ج ۵۴، ص ۴، حديث ۹۳۹۳.
۳۸۰- وسائل الشيعه ، ج ۵، ص ۳، حديث ۹۳۹۱.
۳۸۱- الجمعه /۹.
۳۸۲- پژواك عشق ، ص ۲۵ و ۲۶.
۳۸۳- ديوان پروين اعتصامى ، ص ۲۰۳.
۳۸۴- البقرة /۱۹۰.
۳۸۵- بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۱۱، س ۴.
۳۸۶- النحل /۱۰۰.
۳۸۷- بحار الانوار، ج ۸۹، ص ۱۷.
۳۸۸- منظور سرزمين قوم سباست .
۳۸۹- مثنوى معنوى ، دفتر سوم ، بر اساس نسخه قونيه ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، ص ۴۱۷.
۳۹۰- جامع الاحاديث سيوطى ، نشر اوقاف مصر، ج ۶، حديث ۲۳۰۷۸.
۳۹۱- النساء /۱۴۷ و ۱۴۸.
۳۹۲- النساء /۷۹.
۳۹۳- طه /۵۰.
۳۹۴- العلق /۲ - ۵.
۳۹۵- العنكبوت /۴۵.
۳۹۶- الزلزلة /۷ و ۸.
۳۹۷- لقمان /۱۵.
۳۹۸- اياك نعبد و اياك نستعين .
۳۹۹- بحول الله وقوته اقوم و اقعد.
۴۰۰- ص /۸۲ و ۸۳.
۴۰۱- ياسين /۶۰.
۴۰۲- نهج البلاغه تن خطبه ۱۶.
۴۰۳- تفسير نور الثقلين ، ج ۱، ص ۲۰.
۴۰۴- تفسير نور الثقلين ، ج ۱، ص ۲۱.
۴۰۵- تفسير نور الثقلين ، ج ۱، ص ۲۱.
۴۰۶- همان مآخذ.
۴۰۷- الانعام /۱۶۱.
۴۰۸- آل عمران /۹۶.
۴۰۹- الانعام /۱۵۳ و ۱۵۴.
۴۱۰- التوبة /۴۰.
۴۱۱- الزخرف /۲۷. تفسير روض الجنان ، ج ۱۷، ص ۱۶۶، نشر بنياد پژوهشهاى اسلامى .
۴۱۲- لقمان /۲۷.
۴۱۳- آل عمران /۱۳۹.
۴۱۴- بحار الانوار ج ۳۹، ص ۴۷، س ۱۲ (حديث مشهورى است كه مورد اعتماد و استناد شيعه و سنى است).
۴۱۵- الاسراء /۷۰.
۴۱۶- بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۶۵، س ۲۳ و ج ۷۵، ص ۳۰۰، س ۱۷.
۴۱۷- بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۲۸۷، س ۳.
۴۱۸- بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۹۱، س ۲۱ و ج ۴۴، ص ۲، س ۴.
۴۱۹- مدينة البلاغة ، ج ۲، ص ۵۳۰.
۴۲۰- الانبياء /۲۲.
۴۲۱- المدثر /۳۸.
۴۲۲- شورى /۳۸.
۴۲۳- بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۷۵، س ۱۱.
۴۲۴- حج /۴۱.
۴۲۵- شورى /۳۸.
۴۲۶- مثنوى معنوى ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، ص ۲۳۰ و ۲۳۱.
۴۲۷- بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۱۶.
۴۲۸- بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۱۶.
۴۲۹- بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۳۰۷.
۴۳۰- حج /۴۰.
۴۳۱- مثنوى معنوى ، دفتر سوم ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، ابيات ۱۸۴ - ۱۹۳.
۴۳۲- اسراء /۴۶.
۴۳۳- جامع الاحاديث سيوطى ، ج ۶، ص ۲۴۵، نشر اوقاف مصر، حديث ۲۱۱۸۳.
۴۳۴- جامع السعادات مولى مهدى نراقى ، فصل ۱۰۰ و مصباح الشريعه ، باب هيجدهم (با اختلاف اندك در لفظ).
۴۳۵- تحف العقول ، ص ۴۶.
۴۳۶- نهج البلاغه ، خطبه ۱.
۴۳۷- خورشيد بى غروب .
۴۳۸- نهج البلاغه ، خطبه ۱۵۴.
۴۳۹- ترجمه نگارنده .
۴۴۰- بقره /۲۳۲.
۴۴۱- طلاق /۶.
۴۴۲- آل عمران /۱۵۸.
۴۴۳- نهج البلاغه ، حكمت ۱۶۴.
۴۴۴- نهج البلاغه ، حكمت ۲۰۲.
۴۴۵- نهج البلاغه ، حكمت ۱۵۲.
۴۴۶- تفسير ابوالفتوح رازى ، نشر بنياد پژوهشهاى اسلامى ، ج ۵، ص ۱۲۶.
۴۴۷- تفسير مجمع البيان ، ج ۵، ص ۱۲۶.
۴۴۸- تحف العقول ، ص ۳۳۳، طبع تهران .
۴۴۹- تفسير ابوالفتوح رازى ، ج ۵، ص ۱۲۶.
۴۵۰- نهج البلاغه ، حكمت ۱۰۹.
۴۵۱- نهج البلاغه ، حكمت ۱۰۹.
۴۵۲- نهج البلاغه ، حكمت ۵۱.
۴۵۳- آل عمران /۱۵۸.
۴۵۴- مثنوى معنوى ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، ص ۹۰۹، دفتر ششم ، بيت ۲۶۱۱ تا ۲۶۱۹.
۴۵۵- مثنوى معنوى ، بر اساس نسخه قونيه ، تصحيح قوام الدين خرمشاهى ، دفتر دوم ، بيت ۲۲۶۶ تا ۲۲۸۴.
۴۵۶- ر.ك . به تفسير نمونه ، ج ۲، صفحات ۴۵۸ تا ۴۶۷.
۴۵۷- تفسير نمونه ، ج ۲، صفحات ۴۵۸ تا ۲۴۶۷
۴۵۸- تفسير مجمع البيان ، ذيل آيه مورد بحث .
۴۵۹- شورى ۳۸.
۴۶۰- رعد /۱۱.
۴۶۱- تفسير المنار، ج ۴، ص ۲۰۰.
۴۶۲- تاريخ اسلام ، دكتر فياض .
۴۶۳- آل عمران /۱۵۸.
۴۶۴- اين معنى در سخنان امام على (عليه السلام) نيز آمده است به نهج البلاغه رجوع كنيد.
۴۶۵- بحار الانوار، ج ۱۹، ص ۲۱۸، س ۲.
۴۶۶- بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۴۱۷، س ۱۶.
۴۶۷- الم نشرح لك صدرك (انشراح /۲).
۴۶۸- نهج البلاغه ، حكمت ۱۶۷.
۴۶۹- نهج البلاغه ، حكمت ۱۶۹.
۴۷۰- نهج البلاغه ، نامه ۵۰.
۴۷۱- نهج البلاغه ، نامه ۵۳.
۴۷۲- نهج البلاغه ، نامه ۵۳، بند۷.
۴۷۳- نهج البلاغه ، نامه ۳۱.
۴۷۴- بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۹۸، س ۶.
۴۷۵- بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۸، س ۲ و ج ۷۵، ص ۱۰۱، س ۸.
۴۷۶- مثنوى معنوى ، صحيح قوام الدين خرمشاهى ، ص ۵۹، دفتر اول ، بيت هاى ۱۰۴۳ و ۱۰۴۴.
۴۷۷- اليوم اءكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى ... (مائده /۳).
۴۷۸- تفسير نمونه ، ج ۲۰، ص ۴۶۳ (با حذف و اضافه و تغيير در عبادتها).
۴۷۹- نهج البلاغه ، خ ۲۷، بند ۱۱ تا ۱۴.
۴۸۰- ترجمه از نگارنده است .
۴۸۱- نهج البلاغه ، خ ۸۷، بند ۱ و۲.
۴۸۲- نهج البلاغه ، خ ۸۷، بند ۳ و ۴.
۴۸۳- نهج البلاغه ، خطبه ۸۷، بند ۵.
۴۸۴- ترجمه ها از نگارنده است .
۴۸۵- نهج البلاغه ، خ ۱۰۴، بند ۷.
۴۸۶- نهج البلاغه ، خ ۱۰۴، بند ۸.
۴۸۷- نهج البلاغه ، خ ۱۰۴، بند ۹.
۴۸۸- الحج /۳۹ تا ۴۲.
۴۸۹- السناء /۷۸.
۴۹۰- الحج /۴۲.
۴۹۱- آشنايى با معارف قرآن ، كتاب درسى مراكز تربيت معلم ، ص ۴۸، تحت عنوان تكاليف عبادى و اجتماعى مقدمه خدا شناسى و معرفت .
۴۹۲- اين جمله از اعلام الورى است .
۴۹۳- حيات القلوب ، ج ۴، تاريخ پيامبر اسلام ، مدينه ، انتشارات سرور، ص ۱۷۴۳ و ۱۷۴۴.
۴۹۴- اشاره به ضربت خوردن امام على (عليه السلام) در محراب عبادت است .
۴۹۵- مقدمه ابن خلدون ، ترجمه پروين گنابادى ، ج ۱، ص ۴۱۹ - ۴۲۲.
۴۹۶- مقدمه ابن خلدون ، ترجمه پروين گنابادى ، ج ۱، ص ۵۱۴ - ۵۱۸.
۴۹۷- نهج البلاغه ، نامه ۵۲.
۴۹۸- قبله عشق ، ص ۱۳.
۴۹۹- شعر در زندگى ، ص ۱۹.
۵۰۰- بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۳۶۰، س ۱۵.
۵۰۱- اسراء /۷۸.
۵۰۲- بقره /۱۸۸.
۵۰۳- بقره /۱۸۴.
۵۰۴- با استفاده از بحار الانوار، ج ۶۵، ص ۳۹۰ و ۳۹۱.
۵۰۵- كلمه الخوارزمى در اروپا به صورت الگارتمى استعمال شد. بعدها كلمهى لگاريتم عنوان دانشى است كه الگارتمى پايه گذار آن بود.
۵۰۶- اقتباس از كتاب كارنامه اسلام ، گفتار دوازدهم (با افزايش و تغيير در بعضى عبارتها).
۵۰۷- با استفاده از كارنامه اسلام ، زرين كوب ، فصل سيزدهم .
۵۰۸- كارنامه اسلام ، ص ۱۵۰، گفتار بيست و يكم (با تغيير در برخى از جملات و جابجايى عبارتها)
۵۰۹- تاريخ تمدن اسلام ، ترجمه على جواهر كلام ، ص ۶۲۱.
۵۱۰- ترجمه تاريخ تمدن اسلام ، جرجى زيدان ، ص ۶۲۴.
۵۱۱- به اهتمام سيد محمد باقر شهيدى ، دفتر انتشارات اسلامى حوزه انتشارات اسلامى حوزه علميه قم ، ص ۶.
۵۱۲- ديوان شمس تبريزى .
۵۱۳- راسل ، عرفان و منطق ، مبحث زمان .
۵۱۴- الرحمن /۲۹.
۵۱۵- دين و روان ، ترجمه مهدى قائينى ، ص ۱۵۴.
۵۱۶- دعا عامل پيشرفت يا ركود؟ طبق نقل خلوتگه راز، ص ۱۹۷.
۵۱۷- با استفاده از احكام قرآن خزائلى ، ص ۳۹۰.
۵۱۸- نماز، نشانه حكومت صالحان ، ص ۱۰۷ و ۱۱۰ (با تغيير و تصرف).
۵۱۹- ترجمه نگارنده از دعاى ۱۹ صحيفه سجاديه .
۵۲۰- ترجمه نگارنده از دعاى ۲۶ صحيفه سجاديه .
۵۲۱- مجموعه آثار شريعتى ، نيايش ، ص ۱۵۶ و ۱۵۷.
۵۲۲- دعا عامل پيشرفت يا ركود؟ ص ۲۱.
۵۲۳- ترجمهى نگارنده از دعاى ۴۳ صحيفه سجاديه .
۵۲۴- مؤ منون /۲.
۵۲۵- فلسفه نماز در اسلام .
۵۲۶- جامع الاحاديث سيوطى ، حديث ۱۷۶۴۲.
۵۲۷- تفسير كبير فخر رازى و مجمع البيان طبرسى ذيل آيه مورد بحث .
۵۲۸- مؤ منون /۳.
۵۲۹- النساء /۵۸.
۵۳۰- النحل /۹۱.
۵۳۱- جامع الاحاديث سيوطى ، ج ۱، حديث ۱۶۱، ص ۴۷، نشر اوقاف مصر.
۵۳۲- بحار الانوار، ج ۸، ص ۹۱.
۵۳۳- با الهام از تفسير نمونه ، ص ۹۲ تا ۲۰۳.
۵۳۴- رياض الصالحين ، ص ۴۸.
۵۳۵- من لايحضره الفقيه ، ج ۱، باب فضل الصلوة ، حديث ۳.
۵۳۶- الجن /۱۵.
۵۳۷- منظور امام خمينى (ره) است .
۵۳۸- جاده سجاده به اهتمام محمد رضا سنگرى .
۵۳۹- ديوان شهريار.
۵۴۰- شعر در زندگى ، ص ۱۸.
۵۴۱- الشورى /۳۸.
۵۴۲- مريم /۵۹.
۵۴۳- النساء /۱۴۲.
۵۴۴- ماءخذ اخير.
۵۴۵- الجمعه /۱۰.
۵۴۶- الجمعه /۸.
۵۴۷- نهج البلاغه ، نامه ۵۳، بند ۶۵ (ترجمه نگارنده).
۵۴۸- الماعون /۴ و ۵.
۵۴۹- الجمعه /۹.
۵۵۰- طه /۱۲۴.
۵۵۱- القيامة /۲۴ تا ۳۲.
۵۵۲- المائده /۵۸.
۵۵۳- البقره /۶۷.
۵۵۴- العلق /۴۰.
۵۵۵- نهج البلاغه ابن ابى الحديد، كلمات قصار.
۵۵۶- فلاح السائل ، ص ۱۲۷.
۵۵۷- فقه الرضا (۷)، ص ۱۶.
۵۵۸- بحار الانوار، ج ۸۰، ص ۲۱، حديث ۳۸.
۵۵۹- بحار الانوار، ج ۸۰، ص ۲۵ و مستدرك سفينة البحار، ج ۶، ص ۳۲۳ و ۳۲۴.
۵۶۰- مصيبت نامه شيخ فريدالدين عطار نيشابورى ، ص ۳۲۲.
۵۶۱- المنتخب الحسنى ، ص ۷۵ و مستدرك سفينة البحار، ج ۵، ص ۲۷ و ج ۶، ص ۳۳۵.
۵۶۲- امام صادق (عليه السلام) بحار الانوار، ج ۸۳، ص ۱۰ و ج ۸۴، ص ۲۰۵.
۵۶۳- وسايل الشيعه ، حديث ۴۷۹۹ و المجالس ، ص ۱۹.
۵۶۴- قرآن ۱۹، مريم ، ۵۹ و ۶۰.
۵۶۵- المنتخب الحسنى ، ص ۷۵، به نقل از جامع الاخبار.
۵۶۶- امالى صدوق ، ص ۲۴۰، و بحار، ج ۸۰، ص ۱۱.
۵۶۷- ثواب الاعمال ، ص ۲۰۶ و بحار، ج ۸۰، ص ۱۹.
۵۶۸- مستدرك الوسائل ، ج ۳ روايت ۵۰۵۸.
۵۶۹- وسائل الشيعه ، مجلد سوم ، ص ۶۳، حديث ۹۶۲۴.
۵۷۰- قبله عشق ، ص ۵۸.
۵۷۱- همان ماءخذ.
۵۷۲- المرسلات /۴۸.
۵۷۳- جامع الاحاديث سيوطى .
۵۷۴- اصول كافى ، كتاب ايمان و كفر، باب كفر و اركان آن .
۵۷۵- كليات سعدى ، تصحيح محمد على فروغى ، انتشارات امير كبير، ص ۲۹۸.
۵۷۶- الغافر (مؤ من) /۶۰.
۵۷۷- النساء /۱۷۲.
۵۷۸- السجدة /۱۵.
۵۷۹- نهج البلاغه ، خ ۲۳۴ / القاصعه ، بند ۱ (ترجمه نگارنده).
۵۸۰- نهج البلاغه ، خ ۲۳۴ / قاصعه ، بند ۱ (ترجمه نگارنده).
۵۸۱- برخى گفته اند: همچنان كه از ظاهر آيه بدست مى آيد، موضوع سجده ، آدم اين بوده است ليكن سجده بر آدم به معناى تعظيم در برابر او، و قبول مقام خليفه اللهى و ولايت وى بوده است كه ابليس از آن سر باز زد.
۵۸۲- الحجر /۲۹.
۵۸۳- نهج البلاغه ، خ ۲۳۴ / القاصعه ، بند ۲ و ۳ (ترجمه نگارنده).
۵۸۴- همان ماءخذ، بند ۳.
۵۸۵- خمسه نظامى ، اقبالنامه .
۵۸۶- نگارنده به ياد دارد كه چند امريكايى در زمان شاه در جاده هاى ايران تصادف كردند و در بيمارستان بسترى شدند. چند جوانمرد ايرانى حاضر شدند مقدارى از خون خود را براى تجات آنان هديه كنند اما آنان در كمال گستاخى و حق ناشناسى گفتند: ما حاضريم بميريم اما خون ايرانى را در رگهايمان تزريق نكنند.
۵۸۷- نهج البلاغه ، خطبه ۲۳۴، ترجمه نگارنده .
۵۸۸- معصومين (ع)، بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۶۷، و ج ۱۰، ص ۳۹۴.
۵۸۹- رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)، بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۲۲۷.
۵۹۰- دعائم الاسلام ، ج ۱، ص ۱۳۳.
۵۹۱- المستطرف فى كل فن مستظرف شهاب الدين محمد بن احمد الابشيهى ، جزء اول باب اول .
۵۹۲- نساء /۱۰۳.
۵۹۳- وسائل الشيعه ، ج ۳، ص ۳، باب وجوب الصلاة ، احاديث ۱ و ۲ و ۳.
۵۹۴- وسائل الشيعه ، ج ۳، ص ۲۹، حديث ۴.
۵۹۵- الحجر /۹۹.
۵۹۶- المدثر /۴۶ و ۴۷.
۵۹۷- قول مشهورى از امام على (عليه السلام).
۵۹۸- ترجمه رساله قشيريه ، ص ۴۵۶ (باب معرفت).
۵۹۹- وسايل الشيعه ، ح ۳، ص ۳ باب وجوب الصلاة ، احاديث ۱، ۲ و ۳.
۶۰۰- وسايل الشيعه ، ج ۳، ص ۲۹، حديث ۷.
۶۰۱- همان ماءخذ، حديث ۵.
۶۰۲- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۲۰، ص ۲۹۵.
۶۰۳- بحار الانوار، ج ۸۸، ص ۲۶.
۶۰۴- اصول كافى ، كتاب ايمان و كفر، باب گناهان كبيره ، حديث ۸ (ترجمه از نگارنده است).
۶۰۵- قرآن ، /۲۰، طه ۱۲۳ تا ۱۲۸.
۶۰۶- هفت پيكر نظامى ، نشر آتليه هنر محمد سلحشور، صفحات ۲۰ و ۲۱.
۶۰۷- الكسيس كارل ، نيايش ، ترجمه دكتر على شريعتى ، ج ۸، از مجموعه آثار شريعتى ، ص ۱۵ و ۱۶.
۶۰۸- اصول كافى ، كتاب الايمان و الكفر، باب العصبية .
۶۰۹- ماءخذ اخير.
۶۱۰- بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۲۲۷، س ۱۴.
۶۱۱- الحج /۱۹.
۶۱۲- غررالحكم و دررالكلم ، رقم ۲۲۳۶ و ميزان الحكمة ، ج ۵، ص ۳۶۷.
۶۱۳- مجموعه آثار دكتر على شريعتى ، ج ۸، ص ۲۸.
۶۱۴- نهج ، خ ۲۳۴، القاصعه ، بند ۴۰ و ۴۱ (ترجمه نگارنده).
۶۱۵- قرآن ۲۰ / البقره ، ۱۰۵.
۶۱۶- قرآن ، ۷ / الاعراف ، ۱۲۵.
۶۱۷- با استفاده از كتاب يكصد و چهارده ، تاءليف آقاى محسن قرائتى ، ص ۳۲، به نقل از اسرار الصلوة ملكى .
۶۱۸- كليات سعدى ، تصحيح محمد على فروغى ،، چ ۱۳۵۶، انتشارات امير كبير، ص ۸۴.
۶۱۹- كليات سعدى .
۶۲۰- كليات سعدى ، تصحيح فروغى ، ص ۹۰۹.
۶۲۱- با استفاده از تفسير نمونه ، ج ۲۵، ص ۲۵۵.
۶۲۲- سنن ابن ماجه ، باب ۷۸ (باب فرض الجمعة من السنن)، حديث ۱۰۸۱.
۶۲۳- لايحضره الفقيه ، طبع غفارى ، ج ۲، ص ۱۰۴ و ۱۰۵، حديث ۱۲۶۳.
۶۲۴- كنزالعمال ، حديث ۲۱۱۲۳ و وسائل الشيعه ، ج ۳، ص ۶، حديث ۲۵.
۶۲۵- وسائل الشيعه ، ج ۳، حديث ۲۶.
۶۲۶- ماءخذ اخير، ص ۴، حديث ۱۱.
۶۲۷- بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۰۳ و ميزان الحكمة ، ج ۵، ص ۴۰۳.
۶۲۸- وسائل الشيعه ، مجلد ۱۳، ص ۲۴۵، روايت ۲۴۲۴۷، باب كراهة استعمال الاجير قبل تعيين اجرته و عدم جواز منعه من الجمعة .
۶۲۹- با استفاده از تفسير نمونه ، ج ۲۵، ص ۲۵۵.
۶۳۰- الماعون ، /۴ و ۵.
۶۳۱- ترجمه بخشى از چهل و ششمين دعاى صحيفه سجاديه (به قلم نگارنده).
۶۳۲- نماز حقيقت درخشنده ، ص ۱۱۱ و ۱۱۲.
۶۳۳- مثنوى معنوى ، دفتر اول ، تفسير كريمه ماشاءالله كان بر اساس نسخه قونيه .