پاداشهاى نمازگزاران

پاداشهاى نمازگزاران0%

پاداشهاى نمازگزاران نویسنده:
گروه: اخلاق اسلامی

  • شروع
  • قبلی
  • 21 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 3973 / دانلود: 1188
اندازه اندازه اندازه
پاداشهاى نمازگزاران

پاداشهاى نمازگزاران

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

پاداشهاى نمازگزاران

نويسنده : رحيم كارگر محمديارى

تذکراین کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام گردیده است.

مقدمه

بسمه تعالى

پاداش و ثواب در اصطلاح به : مزد، سزا، جزا كار خوب و بد و... گفته مى شود و در شرع به معناى اجر و مزد است كه خداوند به شخص ‍ خداپرست و مومن مى دهد.

پاداش و ثواب و در مقابل آن عذاب و مكافات از امورى است كه حتمى و ٣٢٢مورد تاكيد خداوند متعال قرار گرفته است ، خداوند مى فرمايد:( وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ) (٣٩ - صافات) و جز به كردارتان مجازات نمى شويد.

( وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُواوَلِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ) (١٩ - احقاف)، و براى تمام (مردم) به مقتضاى اعمالشان درجاتى معين است و همه به پاداش اعمال خود كاملا مى رسند و هيچ ستمى بر آنها نخواهد شد.

خداى عادل براى انسانها مومن و صالح در مقابل اعمال نيكشان پاداشهاى نيكو عطا مى نمايد و براى يك كار خوب ، چندين برابر ثواب و حسنه برايش منظور مى فرمايد. او بهترين پاداشها و ثوابها را مى دهد و هر چيزى كه از طرف او و از ناحيه او برسد نيكوترين چيزهاست در قرآن مى فرمايد:( هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّـهِ الْحَقِّ ۚ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا ) (كهف ، ٤٤) آن جا ولايت و حكمفرمايى خاص خداست كه به حق فرمان دهد و بهترين اجر و ثواب و برترين عاقبت نيكو را هم او (به هر كه خواهد) عطا كند.

هر فرد مسلمان در برابر خدا، مسئول اعمال خويش است و در قيامت زشت و زيباى كارهاى او به قضاوت نهايى گذاشته مى شود و پاداش و مجازات مى بيند.

توهم از بار فرائض

رومتاب بر خورى از عنده حسن الماب انسان هر قدر وظائف خود را كه بر عهده اش گذاشته شده (براى سعادت و رستگارى و براى اينكه راه درستى را طى كند) بنحو احسن انجام بدهد، از پاداش بهترى برخوردار خواهد شد.

( وَاللَّـهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ) (آل عمران ١٩٥.)

و نزد خداست پاداش نيكو

( مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّـهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ) (نسا - ١٣٤)، ثواب دنيا و آخرت هر دو نزد خداست ، كه خدا(به دعاى حق) شنوا (وبه احوالشان) بيناست

پيامبران الهى پيوسته در دعوت به راه كمال مردم را بشارت مى دادند كه افراد مومن و نيكوكار در آخرت وارد بهشت مى شوند و در آنجا از نعمتهاى الهى بهره مى گيرند، حضرت اميرالمومنينعليه‌السلام فرمود: خداوند رسولان خويش را به وسيله وحى كه ويژه پيامبرانش است ، برانگيخت و آنان را حجت خويش قرار داد، تا اين كه بهانه اى در برابر خداوند در اثر نفرستادن راهنما نداشته باشند. و به اين ترتيب بندگان را با گفتار راست به سوى حق فرا خوانند: آگاه باشيد خداوند متعال پرده از اسرار درون بندگان (با آزمايشهاى خود) برداشت ، نه به خاطر اين كه او از آن چه انسانها در درون پنهان داشته اند و اسرارى كه فاش نكرده اند بى خبر باشد، بلكه براى آن است كه آنان را در معرض ‍ امتحان آورد تا هر كس كه عمل نيكوتر انجام مى دهد شناخته شود و در نتيجه پاداش و كيفر هر يك مفهوم صحيح خود را داشته باشد.(١)

و غير از اين ، تشويق به كارهاى خوب فرموده و با دادن پاداش و بشارت نعمتهاى جاويدان الهى و ترساندن از عذابها و مكافات آن جهانى باعث شده كه انسان اشتياق به بهشت و نعمتهاى خدايى پيدا كند و از عذاب و جهنم هراسان و گريزان باشد. حضرت علىعليه‌السلام فرموده اند: ان الله سبحانه وضع الثواب على طاعته و العقاب على معصيته ، زياده لعباده عن نقمته و حياشه لهم الى جنته(٢) خداى عزيز ثواب را براى فرمانبردارى از خود در نظر گرفته و كيفر را براى نافرمانى اش ، تا بدين وسيله بندگانش را از غضب خويش نجات دهد و آنان را به سوى بهشت كشاند.

پاداش و نعمتهاى الهى در گرو اعمال صالح و انجام دادن فرائض است و برترين فريضه ها نماز مى باشد، نماز چون ركن اصلى دين و از هر واجبى بزرگتر است ، پس پاداش و ثواب آن نيز نسبت به عبادتهاى ديگر بيشتر و افزون تر خواهد بود. انسانى كه در بحبوحه زندگى مادى ، رو به سوی معبود نموده نماز مى گزارد و هميشه اين واجب الهى را با خلوص و خشوع انجام مى دهد، شايسته و لايق است كه از لطائف بيكران خداوندى بهره مند گردد. تا آنجا كه موجب فخر و مباهات خداوند و ملائكه قرار مى گيرد. و در قرآن مجيد، مورد تمجيد واقع مى شود. در قرآن است كه :( رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿ ٣٧ ﴾لِيَجْزِيَهُمُ اللَّـهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ ) (٣٧ و ٣٨ نور) پاك مردانى كه هيچ كسب و تجارتى آنان را از ياد خدا غافل نگرداند و نماز بپادارند و... تا خدا در مقابل بهترين اعمال ايشان ، جزا و ثواب عطا فرمايد و از فضل و احسان خويش بر آنها بيافزايد.

حديثى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت شده كه نشان دهنده اهميت نماز مى باشد الصلوه ميزان من وفى استوفى(٣) نماز ترازو است ، پس هر كه آنرا كامل انجام دهد، مزد و پاداش خوب و كامل مى گيرد.

در اينكه وزن و ترازو چيست در قرآن آمده است كه :( وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) (اعراف ، ٨) معيار و ميزان سنجش ، در آن روز حق است ، پس آنان كه در آن ميزان حق وزين و نيكوكار باشند، البته رستگار خواهند بود.

هر چه قدر كفه ترازو شخص در قيامت - از نماز و ديگر عبادتها پرباشد، پاداش او نيز بيشتر خواهد بود.

( فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ) (السجده - ١٧)، هيچ كس نمى داند كه چيست آن پاداشى كه روشنى بخش ‍ چشمهاست و پنهان داشته شده است اين پاداش همان است كه انجام مى دادند.

بر ضيافت خانه فيض نوالت(٤) منع نيست

درگشاده است وصلا درداده ، خوان انداخته (آيه الله حسن زاده)

آدمى را سفرى بى نهايت و منزلهايى پرخوف و خطر در پيش است و بيشتر مردم از اين راه بى پايان و تحصيل اسباب نجات از مهلكه هاى آن غافل هستند.

چه بهتر است انسان بداند كه به كجا مى رود و بايد چه چيز با خود ببرد و چه چيزى به درد او مى خورد.

باركش زين منزل اى جان پدر

كاين به پايان جمله خوفست و خطر

مانى ارتنها، شود خونت هدر

دست غم زين بعد خواهى زد بسر

كار من اين بود كاخبارت(٥) كنم

قصه كوته بنده شو در كوى من

تا بدل بينى چو موسى روى من

زنده گردى چون مسيح از بوى من

عاشقانه چون كنى رو سوى من

در مقام قرب احضارت كنم

اى صفى من نور انوارت كنم

انسان سرگشته در روزگار ما را، اگر درمانى است نماز است ، و اگر نجاتى است در نماز است ، و چه نيكو منزلى است براى نهادن بار عواطف و احساسات و علايق و چه زيبا مونسى است براى انس ، هم جلوه دنيايى دارد و هم نتيجه آن جهانى

پاداشهاى نماز را چشيده و در ساحل پر منظر آن ، نظاره گر شكوه بى پايانش ‍ باشيم باشد كه توفيق نصيبمان گردد تا با كشتى نجات اهل بيتعليه‌السلام بار خود را به منزلگاه سعادت برسانيم

در فصل فصل اين دفتر، با استمداد از كتاب الهى و سخنان امامان معصومعليه‌السلام ، گوشه هايى از پاداشهاى نمازگزاران را بازگو نموده ايم و خود بيشتر به تماشا نشسته ايم ، چرا كه در محضر راز داران درگاه او، سكوت بهترين وسيله عرض ادب است

فصل اول : بزرگترين پاداش ، پرواز قله قربت

با طاعت قرب ايزد مى توان يافت

قدم درنه ، گرت هست استطاعت

حافظ

قرب ، يعنى نزديكى ، و آنچه كه در اينجا مورد نظر است ، قرب مقام و منزلت معنوى مى باشد. حضرت على در دعاى كميل فرموده اند:

واسئلك بجودك ان تدنينى من قربك (خدايا! درخواست مى كنم از توبه كردم و بخششت ، كه بسيار نزديك گردانى مرا به پيشگاهت)

خداوند متعال مى فرمايد: و به نماز و سجده خدا بپردازد و نزديك شو به پروردگار خود(آيه ١٩ سوره علق)

و پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز فرموده اند. اقرب ما يكون العبد من الله اذا كان ساجدا(٦) انسان به خدايش زمانى نزديكتر است كه در سجده باشد تقرب پيدا نمودن به محضر خداوند متعال از نعمتهاى بيكران الهى است اين نعمت در نماز بدست مى آيد و رسيدن به چنين مقامى حاصل نمى شود مگر در سايه عبادت و نماز و اين پاداشى شايسته و لايق افراد مومن و نمازگزار است

بر مقام جود تو سوگند باد

كه مرا نزديك سازى بروداد(٧)

تابه قربت گيردم دل برقرار

آنچنان نزديك گويى در كنار

عاشقان از اين گذر ره يافتند

برجمال يار خود، دل باختند

حضرت علىعليه‌السلام فرموده :

الصلاه قربان كل تق(٨) نماز موجب تقرب هر انسان پرهيزكار است

راوى مى گويد: از امام صادقعليه‌السلام پرسيدم :

... عن افضل ما يتقرب به العباد الى ربهم و احب ذلك الى الله - عزوجل - ماهو؟ فقال : ما اعلم شيا بعد المعرفه افضل من هذا الصلاه(٩)

پربهاترين طاعتى كه انسان را به خدا نزديك كند و هيچ طاعتى به درگاه خدا محبوبتر از آن نباشد، چه طاعتى است ؟ امامعليه‌السلام فرمودند: بعد از شناخت خدا هيچ طاعتى را با ارج تر و پربهاتر از نماز نمى شناسم

حضرت امام باقرعليه‌السلام فرمود: اذا استقبل المصلى القبله ، استقبل الرحمان بوجهه لا اله غيره گاهى كه نمازگزار رو به سوى قبله آورد، خداى رحمان به وجه و جمال خود او را استقبال فرمايد، خداى كه جز او خدايى نيست

حضرت علىعليه‌السلام فرمود: المتقرب باداء الفرائض و النوافل متضاعف الارباح(١٠) كسى كه با انجام واجبات و مستحبات به خداوند تقرب جويد، سودش چند برابر است

خداوند متعال (در حديث قدسى) فرمود: و ما تقرب الى عبدى بشى ء احب الى مما الفترضته عليه و انه ليتقرب الى بالنافله حتى احبه(١١) بنده ام به من نزديكى نمى جويد به چيزى كه ، دوست داشتنى تر از آن امورى باشد كه بر او واجب كرده ام ، و همانا او به وسيله نماز نافله به من تقرب پيدا مى كند، تا آنجا كه من او را دوست بدارم

راوى مى گويد: به امام صادقعليه‌السلام عرض كردم ، فدايت شوم مرا خبر ده ، در چه ساعتى بنده به خدا نزديك و خدا به بنده اش نزديكر است ؟

امام فرمودند: اذا قام فى آخر الليل و العيون هادبه ، فيمشى الى وضوئه ، حتى يتوضا باسبغ وضوء ثم يحبيئنى حتى يقوم فى مسجده ، فيوجه وجهه الى الله و يصف قدميه و يزفع صوته و يكجر و افتتح الصلاه و...(١٢)

هنگامى كه در آخر شب به پا مى خيزد در حالى كه چشمهاى ديگران در خواب است او به سوى وضو ساختن به راه مى افتد، تا اينكه وضوى كاملى مى سازد، سپس مى آيد تا آنكه در نماز گاهش مى ايستد و رويش را به سوى خدا مى كند و هر دو پا را كنار هم گذاشته و صدايش را به الله اكبر بلند مى كند و نماز را شروع مى كند،... ندا دهنده اى از سمت راست عرش از كرانه آسمان ، آواز مى دهد: اى بنده اى كه پروردگار خويش را ندا مى كنى ، همانا احسان و هديه الهى از كرانه آسمان ، همچنان بر سر تو افشانده مى شود و فرشتگان از قدمگاه تو تا كرانه آسمان گرداگرد تو را فرا گرفته اند،...

فصل دوم : خشنوى خدا

فراق و وصل چه باشد؟ رضاى دوست طلب كه حيف باشد از او، غير او تمنايى

رضايت ، عبادت از خشنودى و راضى شدن خداوند است يا از عمل بنده و يا از خود بنده ، بگونه اى كه انسان در ابتداى حركت به سوى خداوند كه حركتى معنوى است ، كارهايى انجام مى دهد كه خود آن كارها مورد رضاى حق است و در ادامه راه اين اعمال (نيك و پسنديده) بقدرى دل و جان آدمى را تسخير مى كند كه روح انسان جلوه هاى زيبا را، صاحب مى شود و در اين حال است كه خود بنده نيز (علاوه بر كارهاى خويش) مورد رضايت خدا قرار مى گيرد. تا اينكه مورد خطاب خدا قرار مى گيرد كه :( يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ﴿ ٢٧ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ) (١٣) روح به آرامش و اطمينان رسيده ، به سوى پروردگارت برگرد، در حالى كه تو از خدا راضى و خداوند نيز از تو راضى است

و اين مقام كه بار يافتن به بارگاه رضاى الهى است ، در سايه مواظبت بر نمازهاى واجب و مستحب حاصل مى گردد. رسيدن به مقامات ديگر، چون مقام محمود، قرار گرفتن در سايه عرش الهى و... از ديگر پاداشهايى است كه در اين فصل درباره آنها مطالبى ذكر خواهد شد.

خداوند در قرآن مى فرمايد:( وَعَدَ اللَّـهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ) (١٤)

خدا اهل ايمان را از مرد و زن وعده فرمود كه در بهشت ابدى درآورد،... و برتر و بزرگتر از هر نعمت مقام رضا و خشنودى خود را به آنان كرامت فرمايد، و آن به حقيقت پيروزى بزرگ است

قال رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : الصلاه من شرايع الدين و فيها مرضاه الرب عزوجل ، فهى منهاج الانبياء...(١٥)

نماز از شرايع دين است و رضاى پروردگار در نماز است ، نماز راه روشن انبياء به سوى الله مى باشد،...

هيچ فردى نمى تواند لذت اين نعمت بزرگ را در اين جهان ترسيم كند. خشنودى و رضايت خدا كه كعبه قلوب عارفان است ، آن چنان جذاب و نشاطانگيز است كه انسان تمام نعمتها را در برابر آن ناچيز مى شمارد، و مى گويد رضوان من الله اكبر رضايت خدا از بنده خويش بالاترين نعمتها و پاداش ها است(١٦)

و حضرت اميرعليه‌السلام فرمود: قيام الليل مصحه للبدن و رضاء الرب و...(١٧) نماز شب بدن را سالم و موجب خشنودى خداوند متعال مى باشد.

از رسول اكرم روايت است كه فرمود: هفت نفرند كه در سايه عرش الهى خواهند بود، روزى كه غير آن ، سايه اى نخواهد بود:

١- پيش نماز عادل ،

٢- جوانى كه در عبادت خدا رشد كند و بزرگ شود،

٣ و ٤- دو نفر مرد كه در راه عبادت با هم رقابت كنند،

٥- مردى كه دلش به مسجد تعلق داشته باشد و چون بيرون آيد بازگردد.

٦- دوستانى كه براى خدا با هم برادرى نمايند،

٧- و كسى كه خدا را ياد كند و اشكش جارى شود.(١٨)

امام صادقعليه‌السلام فرمود: لا يركع عبدالله ركوعا على الحقيقه لا زينه الله بنور بهائه واظله فى ضلال كبريائه و كساه كسوه اصفيائه(١٩)

هيچ بنده اى از روى حقيقت براى خدا ركوع نكند، مگر آنكه خداى تعالى او را با نور جمال خود مزين فرمايد، و در سايه كبريايش درآورد، و جامه برگزيدگان خود را به او بپوشاند.

روح القدس دمادم چون مهر مى ورزد.

جان رابدار سويش ، يابى جهان جان را

گاه نماز خواهم كز شوق و ذوق

نجوى از عرش بگذرانم ، آوازه اذان را

خداوند متعال به پيامبر برگزيده خودت حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمايد:( وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودً ) (٢٠) پاسى از شب را بيدار و شب زنده دار باش و نافله شب - كه خاص تست - بجا آور! باشد كه خدايت به مقامى پسنديده برساند.

يكى از بزرگان گفته است : مقام محمود، يعنى مقامى كه در آن تمام مردم ترا ستايش كنند و آن مقام شفاعت كبرى است(٢١)

و ديگرى در اين باره نوشته است : مانعى در كار نيست كه بگوييم هر فرد با ايمان و نماز خوان خالص و متخلق به اخلاق الهى ، مى تواند به اين مقام محمود و شفاعت برسد.(٢٢)

فصل سوم : در ستيغ سعادت

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ

از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود

واژه فلاح در قرآن و احاديث به معنى رستگارى و سعادت است ، آنهم به معنى واقعى آن ، توضيح اين كه : رسيدن به اهداف و آرمانها را نزد انسانها سعادت محسوب مى شود و كسى را كه بعد از عمرى زحمت و تلاش به هدف خود مى رسد، سعادتمند مى دانند. در حالى كه سعادت واقعى عبارت از آن است كه ، آدمى به هر آنچه در عالم خلقت براى آن هدف آفريده شده جامه عمل بپوشاند.

واژه فلاح در لغت ، عبارت از لحظه سر بر آوردن گياه از خاك است ، همان گياهى كه نخست بصورت دانه اى در دل زمين جاى مى گيرد و سپس با رشد درونى ، پوسته خود را شكافته بر خاك پيرامون خود ريشه دوانده و سپس ‍ لايه هاى مختلف خاك و سنگ را در نور ديده و سرانجام به فضاى بيرون خاك مى رسد. بنابراين ، سعادت و رستگارى نوعى رشد درونى و روحى و سپس از ميان برداشتن موانع است تا آدمى ، بتواند سر از فضاى معنويت و زندگى جاودانى ، درآورد بنابراين هر آنچه كه موجبات رسيدن آدمى به اين مرحله را فراهم آورد، براى انسان ارزش و اهميت حياتى داشت يكى از عوامل رشد آدمى و رسيدن به سعادت و رستگارى ، نماز است بدين سبب يكى از فقرات اذان و اقامه اين است كه : حى على الفلاح ، بشتابيد به سوى رستگارى كه از نماز حاصل مى شود.

امام خمينى بيان جالبى درباره اين كلمه دارد. حى على الفلاح فطرت را بيدار مى نمايد، زيرا كه فلاح و رستگارى ، سعادت مطلقه است زيرا كه فطرت ، كمال طلب و راحت طلب است و حقيقت سعادت ، كمال مطلق و راحت مطلق است و آن در نماز كه خيرالاعمال است ، قلبا و قالبا و ظهورا و بطونا حاصل آيد. (٢٣)

خداوند متعال در قرآن فرموده است( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿ ١ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿ ٢ ﴾وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿ ٣ وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ﴿ ٤ وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ) (٢٤) همانا اهل ايمان به سعادت و رستگارى رسيدند، همانانكه در نماز خاشع و خاضع هستند،... وآنانكه بر نمازشان محافظت مى نمايند.

و فرموده است( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) (٢٥)

اهل ايمان ! ركوع و سجود بنماييد و پروردگارتان را بپرستيد و كار نيكو بكنيد، باشد كه رستگار شويد.

حضرت علىعليه‌السلام فرمود: الصبر على مشقته العباده يتر فى بك الى شرف الفوز الاكبر(٢٦) صبر بر سختيهاى عبادت ، عبادت كننده را به شرف رستگارى عظيمى نايل نموده و ترقى مى دهد. رستگارى هميشگى و سعادت حقيقى انسان به زيادتى ذكر خداوند تامين مى شود، چنانكه مى فرمايد:

( وَاذْكُرُوا اللَّـهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ) (٢٧)

خدا را زياد ياد كنيد، تا رستگار شويد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در جنگ تبوك به معاذبن حبل فرمود:

و ان شئت انباتك بابواب الخير؟ قلت : اجل يا رسول الله ، قال : الصوم جنه والصدقه تكفر الخطيئه و قيام الرجل فى جوف الليل يبتغى وجه الله(٢٨)

مى خواهى درهاى خير و سعادت و رستگارى را به تو معرفى كنم ؟

معاذ گفت : بلى : اى رسول خدا. (پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: روزه كه سپر از آتش است و صدقه كه خطا را جبران مى كند و بيدارى انسان در دل شب (براى نماز) كه به خاطر خدا باشد.

فصل چهارم : در محراب محبت

حب ، يعنى ، دوستى ، محبت ورزيدن ، چنانكه در قرآن آمده است : فسوف ياتى الله بقوم يحبهم و يحبونه(٢٩)

پس زود باش كه خدايتعالى بياورد گروهى را كه خدا ايشان را و ايشان خدا را دوست مى دارند.

محبت خداوند به بندگانش ، نعمت دادن به آنها و موفق كردن به اطاعت و بندگى است و همچنين هدايت نمودن آنها به چيزى كه بدان رضايت دارد.

بعضى در اين باره گفته اند: محبت خداوند براى بنده اش عبارت است از: برداشتن حجاب از قلبش و فراهم نمودن امكان اينكه بنده در وادى قربت الهى وارد شود.(٣٠)

براساس روايات و احاديثى - كه ذكر خواهد شد - مشخص مى گردد كه حب خداوند شامل نمازگزاران و مومنان واقعى مى باشد و با نماز و عبادت مى توان حب و دوستى آفريدگار توانا را به خود جلب نموده و داخل در اين وادى سرسبز و خرم گرديد.

در حديث قدسى آمده است كه خداوند فرمود: ما تحبب الى عبدى باحب مما افترضت عليه(٣١) بنده من با هيچ كارى پيش من ، چون به جا آوردن آنچه كه بر او لازم ساخته ام دوست داشتنى تر نيست

ابن مسعود مى گويد: سالت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، اى الاعمال احب الى الله عزوجل ؟ قالصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : الصلاه لوقتها(٣٢)

- از پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيدم محبوبترين كار نزد خداوند چه كار است ؟

فرمود: نماز در وقتش

خداوند به پيامبرش چنين فرمود يا محمد! هر كه دوست دارد نماز جماعت را، خدا و ملائكه او را دوست دارند(٣٣)

امام صادقعليه‌السلام فرمودند: احب العباد الى الله عزوجل رجل صدوق فى حديثه ، محافظ على صلواته و ماافترض الله عليه(٣٤) محبوبترين بندگان پيش خداى عزيز و جليل ، مردى است كه راستگو باشد

و بر وقتهاى نماز و بر فرائض كه خدا واجب فرموده است ، محافظت كند.

امام صادقعليه‌السلام فرموده اند:

انى لاحب للرج المومن منكمن اذا قام فى صلاته ان يقبل بقلبه الى الله تعالى و لا يشغله بامر الدنيا، فليس من مومن يقبل بقلبه فى صلاته ان يقلبه الى الله تعالى و لا يشغله بامر الدنيا، فليس من مومن يقبل بقلبه فى صلاته الى الله ، لا اقبل لله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المومنين اليه بالمحبه له بعد حب الله اياه(٣٥)

من دوست مى دارم كه چون مومنى از شما به نماز ايستد، آيينه دل را به سوى خدا بگرداند و مشغول امر دنيا نگردد. هيچ صاحب ايمان در نمازش ‍ روى دل به سوى خدا نكند، مگر اينكه خداوند نيز روى خود به وى كند آنگاه كه خدا خودش او را دوست داشت دل مومنان را نيز متمايل به او و سرشار از محبت او مى سازد.

خداوند به يكى از صديقين وحى فرمود كه : مرا بندگانى است از ميان بندگانم ، كه آنان مرا دوست مى دارند، پس من نيز آنانرا دوست مى دارم آنان مشتاق منند و من نيز مشتاق آنها هستم ، آنان به ياد من و من به چنانكه قدم در راه آنان گذاشتى تو را دوست خواهم داشت و اگر از آنان عدول كنى ، دشمنت خواهم داشت .عرض كرد، پروردگارا! نشان آنان چيست ؟ فرمود: همانگونه كه چوپان مهربان به دنبال گله خود است ، آنان نيز تمام روز را به دنبال سايه ها هستند، تا ببينند كى به پايان مى رسد و به غروب آفتاب آنچنان علاقه مندند كه پرنده به هنگام غروب به آشيانه خود. پس چون شب آنان را فرا گرفت و بسترها گسترده شد و هر دوستى با دوست خود به خلوت رفت ، آنان نيز بر قدمهايشان در پيشگاه من مى ايستند و صورتهايشان را به سوى من گردانند تا فرش زمين كنند و با كلام من به مناجات مى پردازند. گاهى ناله مى كنند و گاهى گريه و گاهى آه پردرد دارند. آنان در طول شب يا نشسته اند و يا ايستاده و يا در ركوعند و يا در سجده(٣٦)

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ما اتخذ الله ابراهيم خليلا الا لا طعامه الطعام ، و صلاته بالليل و الناس نيام(٣٧) (خداى متعال ابراهيم را جز بخاطر دو كار دوست و خليل خود انتخاب نكرد: يكى گرسنگان را غذا دادنش و ديگرى نماز خواندنش ، در شبانگاه ، همان زمانى كه مردم در خوابند.

فصل پنجم : آفتاب آيينه

گرچه عشق حق ، به دل و جانت اوفتاد

بالله كز آفتاب فلك ، خوبتر شوى

يكى ديگر از پاداشها، نورانى شدن دل و جان ، روح و روان ، و لبهاى نمازگزار است انسان با اقامه نماز، ايمانش را كامل ساخته شرط بندگى را بجا مى آورد و قدم در وادى عشق و معرفت مى گذارد.

نهاد طوفانى آدمى ، با گلواژه نماز نورانى گشته و با ياد حق سرسبز و خرم مى شود و خود را از لايق ورود به مقام قرب الهى مى نمايد و به لقاء الله مى رسد.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: الصلاه نور المومن(٣٨)

نماز نور مومن است

و فرمود: صلاه الرجل نور فى قلبه ، فمن شاء منكم فلينور قلبه(٣٩)

نماز هر كس ، نورى در دل اوست ، هر كس خواست ، قلبش را(با اقامه نماز) نورانى بكند.

امام صادقعليه‌السلام فرمودند: ان الصلاه اذا ار تفعت فى وقتها، رجعت الى صاحبها، و هى بيضاء مشرقه ، تقول : حفظتنى حفظك الله (٤٠)

- براستى كه نماز در وقتش ، رو به عالم بالا دارد، آنگاه كه ارتفاع پيدا مى كند به صاحبش (نمازگزار) التفاتى مى كند و در حالى كه چون آفتاب سپيده مى درخشد، مى گويد: تو مرا پاس داشتى ، خدا تو را پاس دارد.

پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: بشر المشائين الى المساجد فى ظلم الليل بنور ساطع يوم القيامه(٤١)

مژده بده كسانى را كه در شبانگاهان (براى نماز) به مسجدها مى روند به نورى كه در روز قيامت (از آنها) مى درخشد.

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ان امتى الغر المحجلون من آثار الوضوء يوم القيامه(٤٢)

بدرستيكه امت من از آثار وضو، در روز قيامت رو سفيد خواهند بود. حضرت امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند: ان البيوت التى ، يصلى فيها بالليل بتلاوه القرآن ، تضيى ء لاهل السماء كما تضيى ء نجوم السماء لاهل الارض(٤٣)

خانه هايى كه شبها در آن نماز و قرآن نماز و قرآن خوانده شود، براى اهل آسمان مى درخشد چونانكه ستارگان براى اهل زمين مى درخشند.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود چون روز رستاخيز فرا رسد و خداى عزوجل همه مردم را در يك جا گرد آورد، فرشتگانى را از نور براى اذان گويان برمى انگيزد، كه پرچمها و شعارهايى از نور به همراه دارند، مركبهايى بيدك مى كشند كه زمامشان از زبر جد سبز است و نعل آنها مشك اذفر است ، موذنها بر آن مركبهاى نورانى سوار، و با طرز بسيار با شكوهى بر فراز آن مركبها مى ايستند، كه اذن را ايستاده گفته اند، و فرشتگان خدا جلودار آنانند، و به صداى بلند اذن مى گويند(٤٤)

حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده : من صلى بالليل حسن وجهه بالنهار(٤٥) هر كس در شب نماز بپا دارد، در روز صورتش زيبا و نيكو مى شود.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده : الا ترون الى المصلين بالليل و هم احسن الناس وجوها لانهم خلو بالليل لله سبحانه فكسا هم بنوره(٤٦) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: مگر نمى بينى نماز شب خوانان را كه چهره هايشان از همه زيباتر است ؟ براى آنكه آنان شب را با خداى سبحان خلوت كردند، پس خداى تعالى آنان را جامه اى از نور خود پوشانيد.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: صلاه الليل تبيض الوجوه و صلاه الليل تطيب الريح(٤٧) نماز شب چهره ها را نورانى و سفيد مى گرداند، نماز شب انسان را پاكيزه مى كند.

از امام زين العابدينعليه‌السلام سئوال شد: ما بال المتهجدين بالليل من احسن الناس وجها؟ قالعليه‌السلام : لانهم خلوا بربهم فكساهم من نوره(٤٨) چرا شب زنده داران از مردمان زيبا رويند؟

فرمودند: از آن رو كه آنان با پروردگار خودشان به خلوت نشستند پس ‍ خداى تعالى به آنان از نور خود پوشانيد

حكايت نور

شخصى پيوسته بر طهارت بود (هميشه با وضو بود) چون از دار دنيا رحلت كرد، بزرگى او را به خواب ديد كه در بهشت مى خراميد، و نور از دست و پا و از پيشانى او مى تابيد، چنانكه نور آفتاب در جنب آن نابود مى نمود. از او پرسيد كه اى درويش : ما در دنيا طاعت و عبادت زيادى از تو نديديم اين منزلت و كرامت به چه يافتى ؟! و اين نورها تو را از كجا پيدا شد؟

جواب داد كه : من در دنيا پيوسته بر طهارت (با وضو) بودم ، خداوند آن طهارت را نور من گردانيد و اين نور كه از اعضاى من مى تابد علامت آن وضوست كه در دنيا مى ساختم و هر ساعت بى واسطه نداى حق تعالى به من مى رسد كه : عبدى عشت طاهرا و دخلت القبر طاهرا فلم تزل كذلك حتى تلقانى ، فانى احب الطاهر المطهر(٤٩) اى بنده من در دنيا پاك زندگى كردى و داخل قبر شدى در حالى كه پاك بودى ، پس اين پاكى و طهارت از تو دور نمى شود، تا اينكه مرا ملاقات كنى ، پس من دوست دارم كسى كه پاك و مطهر است