خلاصه اى از اصول كافى

خلاصه اى از اصول كافى0%

خلاصه اى از اصول كافى نویسنده:
گروه: متون حدیثی

خلاصه اى از اصول كافى

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد بن يعقوب كلينى
گروه: مشاهدات: 10763
دانلود: 2038

توضیحات:

خلاصه اى از اصول كافى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 83 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10763 / دانلود: 2038
اندازه اندازه اندازه
خلاصه اى از اصول كافى

خلاصه اى از اصول كافى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

در معنى ورع

ورع بمعنى پارسائى است اگر چه در اخبار به ترك مطلق محرمات تعبير شده است و مرحوم علامهرحمه‌الله آنرا به ترك مشتبهات و بلكه پاره اى مباحات تفسير كرده ولى از نظر متن لغت و استعمال بيشترى ، نظر بخوددارى از شهوت بزنان دارد و روايتى مذكور است (كه اگر در مردى ورع باشد بانوان پشت پرده هم بزودى از حال او مطلع مى شوند) اشاره به اين معنى كرده ، زيرا زنان هرچه مستور و محجوب باشند و با حجاب كامل به كوچه و بازار آيند، باز هم زودتر از روحيه و توجهات مردى كه بدنبال آنها هستند مطلع مى گردند و چون غريزه جنسى بر مزاج مردان و زنان از همه اقسام شهوات عمومى تر و مسلط تر است ، اگر كسى پارسا باشد و از اين ورطه شهوت جنسى بخوبى بگذرد و بر نفس خود تسلط يابد و فكر و انديشه خود را مهار نمايد چشمان خود را كنترل نموده و گامى از حد فراتر ننهد، ترك محرمات ديگر بر او آسان تر است

عفت (پاكدامنى)

از امام باقرعليه‌السلام : خداى تعالى به هيچ يك از عبادات ، بهتر از عفت پرستش نشده است

در حديث ديگر فرموده :

ان افضل العباده عفه البطن و الفرج

بهترين عبادات پاك نگهداشتن شكم و عورت است

اميرالمؤمنينعليه‌السلام نيز فرموده : بهترين عبادات عفيف بودن است رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم به صحابه مى فرمود: اكثر موجبات دوزخ رفتن امتم دو چيز ميان تهى است : يكى شكم است و ديگرى عورت ؛ و در خبر ديگرى فرمود: از سه چيز براى امتم پس از رفتنم بيمناكم ١ - گمراه شدن پس از هدايت ٢ - از فتنه هاى گمراه كننده ٣ - شهوت شكم و عورت

و به همين مضمون اخبار ديگرى رسيده است و اين دو موضوع يعنى شهوت غذا و اطفاء غريزه جنسى چون تمام افراد مردم اعم از زن و مرد گرفتارند و هر كس به دنبال شكم خوارگى و خواهش نفسانى و كاميابى از غريزه جنسى رفت تا سرش به سنگ گور نخورد از كار خود نايستد بعلاوه كسى كه بدنبال اين دو لذت رفت ناچار بحقوق بسيارى از مردم تجاوز مى نمايد و چه بسا مفاسد پرماجرا و جبران ناپذيرى به بار مى آيد بدين جهت عفت و بازداشتن نفس از اين دو لذت بخصوص بهترين عبادات بشمار رفته است

در اجتناب محرمات

امام صادقعليه‌السلام در تفسير آيه مباركه( وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ) - الرحمن ٤٦ فرمود: كسى كه بداند خداى تعالى در همه احوال ناظر اوست و هرچه بگويد او مى شنود و هر كار خير يا شرى انجام دهد مى بيند، اين توجه ، او را از ارتكاب اعمال ناپسند باز مى دارد و همچون كسى است كه از مقام پروردگارش ترسان و خود را از هواى نفس ‍ بازداشته است

امام باقرعليه‌السلام فرمود: روز قيامت هر ديده اى گريان است مگر سه ديده : ديده اى كه در راه خدا بيدارى كشيده و ديده اى كه از ترس خدا اشك ريخته ، و ديده اى كه از محرمات فروبسته شده است

امام صادقعليه‌السلام در روايتى فرمود: بهترين وظيفه اى كه خداوند بر بندگانش واجب گردانيده اينست كه او را بسيار ياد كنند. سپس فرمود بسيار ياد خدا كردن اين نيست كه بسيار بگويند:

سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر. گرچه اين هم از ذكر خدا است ، ولى مقصود ياد خدا است در آنچه حلال و يا حرام كرده است ، اگر اطاعت خدا است انجام دهد و اگر معصيت است ترك كند.

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز روايت شده كه كسى كه گناهى را براى خاطر ترس از خداوند متعال ترك كند، خداوند روز قيامت او را خشنود سازد.

در اداى واجبات الهى

امام سجادعليه‌السلام فرمود:

من عمل بما افترض الله عليه فهو من خير الناس

هر كس به واجباتى كه خدا بر او واجب گردانيده عمل كند، و او از مردان خوب است

امام صادقعليه‌السلام در تفسير آيه( اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا ) (آل عمران - ٢٠٠) فرمود در انجام فرائض استوار باشيد - در مصائب همدردى كنيد - و پيوند خود را با ائمه نگهداريد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نيز فرمود: اعمل بفرائض الله تكن اتقى الناس : به واجبات خدا عمل كن تا پرهيز كارترين مردم باشى

در حديث ديگر امام صادقعليه‌السلام فرمود: خداى تعالى فرموده بنده من دوستى مرا جلب نمى كند به چيزى كه نزد من محبوبتر باشد از عمل بدانچه بر او واجب نموده ام

ذيل اين عنوان (اداى واجبات) بابى نيز بعنوان «استواء العمل و المداومه عليه» مشتمل بر ٦ حديث وارد شده كه مضمون آنها اينست كه هر عمل عبادتى (از مستحبات) كه براى خود انتخاب مى كنى در انجام آن استوار باش و تا يكسال بر آن عمل مداومت نما و اگر خواستى تغيير دهى پس از يكسال تغيير بده زيرا ممكن است در ظرف يكسال با درك شب قدر و جهات ديگر ارزش زيادى را از آن عمل درك بنمائى

عبادت و فوايد آن

امام صادقعليه‌السلام فرمود: در تورات چنين مذكور است كه : «اى فرزند آدم ، خود را براى عبادت من خالص كن ، تا دلت را مملو از توانگرى كنم و به خودت وانگذارم ، و بر من است كه در اينحال راه فقر و نياز را بر تو ببندم ، و دلت را از ترس خودم پر كنم ؛ و اگر به عبادت من دل نبندى ، دلت را مملو از توجه به دنيا نمايم ، و درهاى فقر و نيازمندى را بروى تو بگشايم و تو را بخودت واگذارم .»

در حديث ديگرى فرمود: خداى متعال فرموده : اى بندگان راستگوى من ، در دنيا به عبادتم برخوردار باشيد چنانكه در آخرت هم بدان برخوردار خواهيد بود.

علامه مجلسىرحمه‌الله گفته : صديقان و مقربان از عبادت خدا لذت مى برند و روحشان بدان تقويت مى يابد و نزد آنها بزرگترين لذتهاى روحى عبادت است

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده : بهترين مردم كسى است كه عاشق عبادت باشد و آنرا در آغوش كشد و از دل دوست بدارد و با تن بدان در آميزد و خود را براى آن فارغ سازد. اين چنين كسى باك ندارد كه در دنيا بمشقت افتد و يا در رفاه باشد.

راوى حديث عيسى بن عبدالله از امام صادقعليه‌السلام پرسيد: قربان ، عبادت چيست ؟

آنحضرت فرمود: خوش بينى در طاعت ، از راههائى كه خداوند از آن راهها اطاعت مى شود. اى عيسى ، بدان كه مؤمن نباشى تا اينكه ناسخ را از منسوخ بشناسى

گويد، عرض كردم : قربانت ، شناختن ناسخ از منسوخ چگونه است ؟

فرمود: آيا حال تو چنين نيست كه با امامى كه با حسن نيت دل به اطاعتش ‍ بسته اى و آن امام مدتش سرآمده و در مى گذرد و امامى بر حق ديگر بجاى او مى آيد، با همان حسن نيت دل در طاعت او مى بندى ؟

راوى گفت : عرض كردم بلى ، فرمود: اينست شناختن ناسخ از منسوخ

عبادت كنندگان سه طايفه اند

امام صادقعليه‌السلام فرمود: عبادت كنندگان سه گروهند: گروهى خدا را از روى ترس مى پرستند، اين قسم ، عبادت بردگان است گروهى ديگر به طمع ثواب مى پرستند، اين عبادت مزدوران است گروه سوم ، خدا را براى دوستى و محبتى كه بخدا دارند مى پرستند. و اين قسم ، عبادت آزادگان است و اين بهترين نوع عبادت است

نيت در عمل

حضرت على بن الحسينعليه‌السلام فرموده :

لا عمل الا بنيه :

عملى نيست مگر با قصد (خصوصا در عبادات كه بدون قصد و نيت هيچ عبادتى مقبول نيست).

امام صادقعليه‌السلام فرمود كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى فرمود:

نيه المؤمن خير من عمله ، ونيه الكافر شر من عمله ، و كل عامل يعمل على نيته

نيت مؤمن بهتر از انجام كار او و نيت كافر بدتر از ارتكاب عمل ناپسند اوست ؛ و هر كارگرى مطابق قصد و نيتى كه دارد كار مى كند.

توضيح - اين حديث از احاديث مشهوره ميان خاصه و عامه است و در آن وجوهى را متذكر شده اند؛

١ - مقصود از نيت ، اعتقاد به اصول حقه است و شكى نيست كه اين اعتقاد از نفس عمل بهتر است و نتيجه اش خلود در بهشت است

٢- نيت بى عمل از عمل بى نيت بهتر است و بدين قول اعتراض شده كه عمل بى نيت باطل است و خيرى ندارد كه نيت بهتر از آن باشد.

٣ - در علل الشرايع مرحوم شيخ صدوق از امام باقرعليه‌السلام روايت كرده كه نيت مؤمن بهتر از عمل اوست ، زيرا چه بسا كارهاى خيرى قصد مى كند كه موفق به درك آن نمى شود. و نيت كافر بدتر از عمل اوست زيرا كافر چه بسا بديهائى را قصد مى كند كه به انجام آن موفق نمى شود. تا آخر حديث

امام رضاعليه‌السلام نيز فرمود: رحم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اما مانند به عرش آويخته كه هر امامى مى گويد: اللهم صل من قطعنى : خدايا، كسى كه با من بپيوندد تو هم به او بپيوند و كسى كه با من قطع كند تو هم از او قطع كن سپس فرمود: اين جريان در مورد مؤمنين نيز سارى است آنگاه اين آيه را تلاوت نمود:( وَاتَّقُوا اللَّـهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ) : بپرهيزيد از خدائيكه باو و به ارحام از همديگر سئوال مى كنيد.

بر الوالدين (نيكى به پدر و مادر)

در اين باب بيست و يك حديث وارد شده كه در اينجا آنچه را كه جامع تر و مفيدتر بنظر رسيد، به رشته تحرير در آورديم

گندم فروشى بنام ابى ولاد مى گويد از امام صادقعليه‌السلام پرسيدم منظور از گفتار خداى متعال كه مى فرمايد( وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ) و به پدر و مادرتان احسان كنيد، اين احسان و نيكى چيست ؟

فرمود: با آنها نيكو مصاحبت كنى و خوشرفتارى نمائى و آنها را واندارى كه آنچه را كه بدان نياز دارند، از تو بخواهند، اگر چه توانگر باشند (يعنى حوائج آنها را نگفته فراهم كنى) مگر نه اينستكه خداى متعال مى فرمايد:

(لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ) به حقيقت بر (احسان و نيكى) نرسيد مگر از آنچه براى خود دوست داريد انفاق كنيد راوى گفت : سپس امام صادقعليه‌السلام فرمود:

اما گفتار خداى متعال :

( إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا ) :

(هر گاه يكى از آنها يا هر دو، نزد تو به دوران پيرى برسند، به آنها اف نگو و با آنها درشتى نكن) فرمود يعنى اگر عرصه را براى تو تنگ بنمايند و ناراحتت كنند، در مقابل آنها اف مگو. و اگر تو را كتك زنند با آنها درشتى مكن و با آنها به احترام سخن بگو و بگو خدا شما را بيامرزد. گفتار كريمانه اينست

و فرمود:

( وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا )

(از روى مهربانى) در برابر آنها اظهار كوچكى و فروتنى كن) يعنى : چشم بآنها خيره مكن و جز با مهر و عطوفت نظر بسوى آنها مينداز و صدايت را بلندتر از صداى آنها مكن و دست بالاتر از دست آنها دراز منما، و در راه رفتن بر آنها پيشى مگير.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: مردى خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد و عرض كرد يا رسول الله مرا وصيتى فرما. آن حضرت فرمود:

«چيزى را با خدا شريك مگير اگر چه به آتش بسوزانند و شكنجه ات دهند مگر آنكه دلت به ايمان آرامش يابد؛ و پدر و مادرت را اطاعت نما و به آنها نيكى كن ، چه زنده باشند و چه مرده ؛ و اگر تو را از خانه و دارائى خود باز دارند اطاعت نما زيرا كه اين امر از ايمان است».

امام كاظمعليه‌السلام فرمود: مردى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پرسيد: يا رسول الله ، حق پدر و فرزند چيست ؟ فرمود: از حق پدر بر فرزند اينست كه او را بنام نخواند، و پيش روى او راه نرود و پيش او ننشيند، و كارى نكند كه اسباب دشنام دادن به او را فراهم نمايد.

در خبر ديگر از حضرت صادقعليه‌السلام در ضمن توضيحى كه به پرسش يكى از شيعيان از معناى آيه :

( وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا )

(و سفارش نموديم انسان را به نيكى درباره پدر و مادرش ...) مى داد فرمود: دنبال اين آيه را بجمله

( وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ ) :

عطف فرموده است كه اگر از در مبارزه با تو در آيند و بكوشند كه براى من چيزى را از روى نادانى شريك قرار دهى ، در اين صورت پيروى آنها مكن

و فرمود: اين جمله مهمتر و عظيم تر است از آنكه در اول به احسان وصله با آنها و رعايت حق آنان در همه حال امر فرموده است

بنابراين حاصل فرمايش امام صادقعليه‌السلام اينست كه : خداى متعال در اين آيه انسان را امر مى كند بر صله و نيكى در حق پدر و مادر هر چند كه پدر و مادر با او بر شرك خدا مبارزه نمايند. منتها در مورد دعوت آنها بشرك ، امر آنها را نبايد اطاعت نمود ولى باقى احترامات لازمه را بايد مراعات نمود. اما غير از پدر و مادر اگر كسى به طرفدارى شرك و كفر در آيد مبارزه باوى لازم است

امام صادقعليه‌السلام در خبر ديگرى فرمود: چه مانع است مردى از شما را به نيكى كردن به پدر و مادرش ، چه زنده باشند چه مرده ؛ براى آنها نماز بخواند، از طرف آنها صدقه دهد، و به نيابت آنها حج نمايد و از عوض ‍ آنها روزه بگيرد؛ كسى كه چنين كند آنچه در حق آنها انجام داده به آنها مى رسد و مانند آن در نامه عمل او مى نويسند. و خداى متعال به نيكى وصله او خير فراوانى عطا مى فرمايد.

در خبرى ديگر است كه امام صادقعليه‌السلام فرمود: مردى نزد پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت يا رسول الله به چه كسى احسان كنم ؟ حضرت فرمود: به مادرت عرض كرد سپس به كى ؟ فرمود: به مادرت !. مرتبه سوم گفت سپس به كى ؟ باز حضرت فرمود: به مادرت ! مرد گفت : پس از آن ؟ حضرت فرمود به پدرت(١٧)

در خبرى ديگر فرمود: مردى خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسيد و عرض كرد: يا رسول الله ، من شوق جهاد دارم و براى جهاد با نشاط و نيرومندم حضرت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: پس برو جهاد كن در راه خدا، زيرا اگر كشته شوى پيش خدا زنده اى و روزى مى خورى و اگر بميرى پاداش تو بر عهده خداست و اگر سالم برگردى ، از گناهان پاك مى شوى همچون روزى كه از مادر زائيده شدى

آن مرد گفت : يا رسول الله ، من پدر و مادر پيرى دارم دلشان خوش است كه به من انس دارند و رفتن مرا به جهاد خوش ندارند. و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: پس با پدر و مادرت بمان كه سوگند بخدائى كه جان من بدست اوست هر آينه يك شبانه روز انس گرفتن آنان با تو بهتر از يكسال جهاد در راه خدا است

مردى به امام صادقعليه‌السلام عرض كرد: پدر و مادرى دارم مخالف مذهب منند فرمود: به آنها احسان كن چنانكه به مسلمانان احسان مى كنى در تاءييد اين خبر، از امام باقرعليه‌السلام ، حديثى وارد شده كه فرموده : سه چيز است كه خداى عزوجل در آنها براى احدى رخصت قرار نداده يعنى معذور نيستند: يكى اداى امانت است به نيكو كار و بدكردار - دوم وفاى بعهد است در برابر نيكوكار و بدكردار و سوم احسان به پدر و مادر، چه نيكوكار باشند و چه بدكردار.

در حديث آخر اين باب از امام باقرعليه‌السلام نقل مى كند كه آنحضرت فرمود: ممكن است بنده اى در حيات پدر و مادرش نسبت به آنها نيكوكار و حق شناس باشد ولى پس از مرگشان بواسطه نپرداختن بدهى هائى كه داشتند و يا طلب مغفرت و آمرزش نخواستن براى آنان خدا او را عاق والدين مى نويسد به عكس ممكن است يكى در حيات پدر و مادر عاق والدين بوده ولى پس از مرگشان بدهى شان را بپردازد و يا طلب مغفرت براى ايشان كند و خدا او را نيكوكار و حق شناس پدر و مادر بنويسد. و از اين حديث چنين معلوم مى شود كه نپرداختن ديون پدر و مادر بلكه ترك استغفار براى آنها در شمار عقوق والدين قرار گرفته و عقوق والدين از گناهان كبيره است بنابراين پرداخت ديون والدين و استغفار بر آنها پس از مردن بر فرزند واجب و لازم است

اهتمام به امور مسلمين و نصيحت و خير خواهى نسبت به آنان

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

و من اصبح لايهتم بامور المسلمين فليس بمسلم :

كسى كه بامداد كند با وجود توانائى به بر آوردن مهمات مسلمانان و اهتمام نورزد مسلمان نيست يعنى مسلمان كامل نيست

بدين مضمون چند حديث ديگر نيز از آن حضرت به الفاظ مشابه صادر شده است

امام صادقعليه‌السلام در حديث ديگر از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت كرده كه فرمود: مردم عيال خدايند، پس محبوبترين مردم نزد خدا كسى است كه به عيال خدا سود رساند و بر خاندانى اسباب سرور و شادى فراهم نمايد.

در حديث ديگر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسى كه از مسلمان ضرر هجوم آبى يا آتشى را باز گرداند بهشت بر او واجب مى شود.

امام باقرعليه‌السلام در تفسير فرمايش خداوند:

( وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا )

فرمود: براى مردم بگوئيد بهترين چيزى را كه دوست داريد براى شما بگويند.

گرامى داشتن سالمندان و پيران

سه حديث در اين مورد از امام صادقعليه‌السلام ماءثور است در حديث اول آن حضرت فرمود: حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده : از بزرگداشت خداست بزرگداشت پيران سپيد موى مسلمان

دوم - فرمود: از ما نيست كسى كه بزرگ ما را احترام نكند و با كوچك ما مهر نورزد.

سوم - فرمود:

عظموا كباركم و صلوا ارحامكم و ليس تصلونهم بشى ء افضل من كف الاذى عنهم

يعنى بزرگ بداريد بزرگ سالان خود را وصله ارحام نمائيد يعنى با خويشان خود رفت و آمد نمائيد و در پيوند با خويشان هيچ چيز بهتر از اين نيست كه جلو آزار آنان را باز داريد و موجب اذيت و آزار آنان را فراهم نسازيد.

مؤمنين با يكديگر برادرند

از امام باقر و امام صادقعليهما‌السلام يازده حديث در اين مورد صادر شده كه چند تاى آنها كه جامع معانى كلى است ذكر مى شود.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

انما المؤمنين اخوه بنواب وام و اذا ضرب على رجل منهم عرق سهرله اخرون

همانا مؤمنان برادرند، فرزندان يك پدر و مادرند و هرگاه رگى از ايشان زده شود ديگران برايش از شدت ناراحتى بى خواب مى گردند.

جابر جعفى گويد: روزى در محضر امام باقرعليه‌السلام اندوهى بر من عارض شد. به حضرتش عرض كردم ، قربانت ، گهگاهى اندوه بر من عارض ‍ مى شود بدون اينكه مصيبتى تو يا گرفتارى ناگوارى به من برسد تا جائيكه خاندان و احبابم آثار اندوه را در رخساره ام نظاره مى كنند. فرمود: اى جابر، آرى ، خداى متعال مؤمنان را از گل بهشت آفريده و از نسيم روحش در آنان دميده ، از اينرو مؤمن برادر مؤمن است ، برادر پدرى و مادرى ، و چون يكى از اين ارواح را آزارى رسد و اندوهگين شود تمام آن ارواح اندوهگين شوند زيرا كه تمام ارواح مؤمنين وابسته بهمديگرند.

حضرت صادقعليه‌السلام فرمود:

المؤمن اخو المؤمن عينه و دليله لا يخونه و لايظلمه و لايغشه و لايعده عده فيخلفه

يعنى مؤمن برادر مؤمن است ، چشم و راهنماى اوست ، به او خيانت نكند، ستم روا ندارد، فريبش ندهد، و عده اى كه به او بدهد، خلف وعده نكند.

چند حديث ديگر نيز به همين مضامين است

از حديث دهم اين باب بر مى آيد كه مؤمنين اجنه نيز بر اين معنى مؤمن و معترفند. چنانكه فضيل بن يسار گفت از امام باقرعليه‌السلام شنيديم فرمود: چند تن از مسلمانان به سفرى بيرون شدند در حين سفر راه را گم كردند و تشنگى شديد عارضشان شد، پس كفن پوشيدند و به تنه درخت چسبيدند. پيرى سفيدپوش نزد آنان آمد و گفت برخيزيد، بر شما باكى نيست ، اين هم آب آن عده برخواستند و آب نوشيدند و سيراب شدند، و از وى پرسيدند: تو كيستى ، خدايت رحمت كند، گفت من از جمله اجنه اى هستم كه با رسول خدا بيعت كردند، من از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنيدم كه مى فرمود:

المؤمن اخوا المؤمن عينه و دليله فلم تكونوا تضيعوا بحضرتى :

مؤمن برادر مؤمن است ، چشم و راهنماى اوست ، و شما نبايد پيش من خود را ضايع نمائيد.

حقوق برادران مؤمن بر يكديگر و اداى حق آنها

در اين مورد شانزده حديث از امام باقر و امام صادقعليها‌السلام صادر شده كه جامعترين آنها را به عرض خواننده محترم مى رساند.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: از حقوقى كه مؤمن بر برادر مؤمن خود دارد اينست كه اگر گرسنه باشد سيرش كند، اگر عريان باشد بپوشاند،

گرفتاريش بر طرف نمايد، قرضش را ادا نمايد، چون بميرد، بجاى او از خاندان و فرزندانش سرپرستى كند.

معلى بن خنيس از امام صادقعليه‌السلام پرسيد حق مسلمان بر مسلمان چيست ؟ حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: هفت حق براى او واجب است ؟ اگر يكى از آنها را ضايع كنى از ولايت و طاعت خدا بيرون شده اى

اول - دوست بدارى براى او آنچه را كه براى خود دوست دارى ، و بد دارى آنچه را كه براى خود بد دارى

دوم - از به خشم آوردن او خود دارى كنى و موجبات خشنودى او را فراهم نمائى و فرمان او را اطاعت كنى

سوم اينكه كمك او باشى با جان و مالت و زبان و دست و پايت

چهارم اينكه چشم او، و راهنماى او؛ آئينه او باشى

پنجم اينكه تو سير نباشى و او گرسنه و تو سيراب نباشى و او تشنه ، و تو پوشيده باشى و او برهنه

ششم اينكه اگر تو خدمتكارى دارى و او ندارد واجب است خدمتكار خود را بفرستى تا لباسهاى او را بشويد و غذاى او را بپزد و رختخواب او را بگستراند.

هفتم اينكه به سوگند او وفادارى كنى و دعوت او را بپذيرى ، اگر بيمار شدى عيادتش نمائى ، به جنازه او حاضر شوى و هرگاه بدانى كه حاجتى دارد براى بر آوردن حاجتش پيشدستى كنى و نگذارى مجبور شود از تو بر آوردن حاجتش را بخواهد، بلكه قبل از اظهار حاجت براى بر آوردن حاجتش ‍ بشتابى چون چنين كنى دوستى خود را بدوستى او و دوستى او را بدوستى خدا پيوسته اى

امام صادقعليه‌السلام در پاسخ سئوال يكى از اصحاب در مورد وظايف بندگان فرمود:

از مهمترين وظايفى كه خداى متعال بر بندگانش واجب نموده سه چيز است :

اول - اينكه مرد در نفس خود نسبت به برادران دينى خود انصاف ورزد، چندانكه براى برادرش از جانب خويش راضى نشود مگر به آنچه راضى شود براى خويش از جانب او. به عبارت ديگر آنچه را كه بر خود نمى پسندد به برادر دينى خود نپسندد.

دوم - مواسات و برابرى با برادر دينى بمال و دارائى خود.

سوم - ذكر خدا در همه حال و ذكر خدا سبحان الله و الحمدلله گفتن نيست ، بلكه ذكر خدا آنست كه در برخورد با هر آنچه خداوند حرام نموده خدا را بياد آورد و آن حرام را وانهد.

امام صادقعليه‌السلام در حديثى ديگر به ابراهيم بن عمريمانى فرمود: حق مسلمان بر مسلمان اينست كه : او سير نباشد و برادرش گرسنه ، او سيراب نباشد و برادرش تشنه ، او پوشيده نباشد و برادرش برهنه ، وه ! چقدر بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمانش !!

و فرمود: بايد دوست داشته باشى براى برادر مسلمانت آنچه را كه براى خود دوست مى دارى ، هرگاه نيازمند شدى از او بخواهى ، و اگر او روى نياز به تو آورد حاجت او را بر آورى انجام هيچ كار خيرى درباره او تو را دلتنگ ننمايد و همچنين انجام كار خير او را درباره تو دلتنگ نسازد. هميشه پشتيبان او باشى و همچنان او بايد پشتيبان تو باشد. چون از پيش تو دور شود در غيابش نگهبان او باشى و چون حاضر شود از او ديدن كنى و او را بزرگ شمارى و گرامى ش بدارى ؛ زيرا كه او را از تست و تو از او، و چون در موردى گله مند شود از او جدا نشوى تا رضايت او را فراهم نمائى ، و اگر نعمتى به او رسد خدا را بر آن نعمت سپاس گزارى و اگر براى او گرفتارى رخ دهد در رفع گرفتاريش بكوشى و اگر دامى برايش گستردند براى نجاتش ‍ قيام كنى

و فرمود: اگر مسلمانى به برادر مسلمانش بگويد: «اف بر تو» دوستى ميانشان بريده شود، و اگر بگويد تو دشمن منى ، يكى از آن دو كافر شوند(١٨) و اگر او را متهم سازد يا افتراء ببندد ايمان در دلش منحل شود چنانكه نمك در آب حل مى شود.

و فرمود: راستى كه مؤمن نور ايمانش براى اهل آسمانها مى درخشد چنانكه ستارگان آسمان براى اهل زمين مى درخشند.

و فرمود: راستى كه مؤمن دوست خداست ، خدا او را يارى مى كند و براى او وسيله خير فراهم مى سازد. مؤمن براى خدا سخنى بجز حق نمى گويد و غير از خدا از احدى نمى ترسد.

ديگر از حقوق مسلمان بر برادر مسلمانش ، بطوريكه از ساير روايات استفاده شده اينست كه چون همديگر را ملاقات نمايند سلام كنند و چون يكى بيمار شد ديگرى به عيادتش برود و چون يكى بميرد ديگرى در تشييع جنازه اش حاضر شود. اگر برادر مؤمنش فقير و او ثروتمند است قسمتى از ثروت خود را به او ببخشد، بلكه در مواردى ايثار نمايد.

در حديث يازدهم اين باب ، شخصى بنام ابى اسماعيل به امام صادقعليه‌السلام عرض مى كند قربانت ، نزد ما شيعه زياد است آن حضرت فرمود: آيا توانگران بر مستمندان توجه و مهر مى ورزند؟ و آيا نيكوكار از بدكار گذشت و اغماض مى كند؟ و با يكديگر مواسات دارند؟ ابى اسماعيل عرض كرد، نه ؛ فرمود: پس اينان شيعه نيستند، شيعه كسى است كه داراى اين صفات باشد.

ديدار برادران دينى

شانزده حديث در اين مورد وارد شده كه اهم آنها بشرح زير در معرض ‍ استفاده خوانندگان قرار مى گيرد.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه برادر دينى خود را براى خدا ديدن كند - نه براى غير خدا - بخاطر وعده هاى خدا و بدست آوردن آنچه نزد خداست ، خداوند هفتاد هزار فرشته ماءمور كند كه ندا كنند: بدان كه تو پاك شدى از گناه و گوارايت باد بهشت

خيثمه گفت نزد امام باقرعليه‌السلام رفتم كه با آن حضرت وداع كنم ، فرمود: اى خيثمه از دوستان ما هر كه را ديدى سلام برسان و آنان را به پرهيزكارى خداى بزرگ سفارش كن و به اينكه توانگرانشان بر فقيرانشان و نيرومندشان بر ضعيفشان سركشى كنند و زنده شان بر جنازه مرده شان حاضر شوند و در خانه هايشان بملاقات يكديگر روند، زيرا كه ملاقات آنان موجب زنده شدن امر ما است ، خدا رحمت كند بنده اى را ما را زنده بدارد.

اى خيثمه ، به دوستان ما اين پيغام ما را برسان كه ما نمى توانم در پيشگاه خدا كارى بنفع آنها انجام دهيم مگر به كردار نيكوى آنها و اينكه آنها بمقام ولايت و دوستى ما نائل نشوند مگر به ورع و پرهيزكارى ؛ و براستى كه پر حسرت ترين مردم در روز قيامت كسى است كه عدل و داد را براى ديگران توصيف كند و خودش درباره ديگران بر خلاف عدالت رفتار نمايد.

حديث از امام باقرعليه‌السلام است كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: جبرئيل به من گفت كه : خداى متعال فرشته اى را به زمين فرستاد و آن فرشته در زمين راه مى رفت تا گذرش بر در خانه اى افتاد كه مردى در خانه ايستاده و منتظر اجازه صاحب خانه بود. فرشته از وى پرسيد: با صاحب اين خانه چكار دارى ؟ گفت : برادر دينى من است و مى خواهم در راه خدا با او ديدن كنم فرشته گفت فقط براى همين آمدى ؟! در پاسخ گفت جز براى اينكار نيامدم فرشته گفت من فرستاده خدايم بسوى تو و خداى تعالى سلامت مى رساند و مى فرمايد: بهشت براى تو واجب است آنگاه گفت : خداى متعال مى فرمايد:

هر مسلمانى كه مسلمانى را زيارت كند، او را زيارت نكرده بلكه مرا زيارت كرده و ثواب او بر من است كه بهشت را باو دهم

امام صادقعليه‌السلام فرمود: زيارت برادر مؤمن براى رضاى خدا بهتر است از آزاد كردن ده بنده مؤمن و هر كس يك بنده مؤمن را آزاد كند هر عضوى از او يك عضو آزاد كننده اش را از آتش دوزخ باز مى دارد.