خلاصه اى از اصول كافى

خلاصه اى از اصول كافى0%

خلاصه اى از اصول كافى نویسنده:
گروه: متون حدیثی

خلاصه اى از اصول كافى

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: محمد بن يعقوب كلينى
گروه: مشاهدات: 10637
دانلود: 1966

توضیحات:

خلاصه اى از اصول كافى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 83 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10637 / دانلود: 1966
اندازه اندازه اندازه
خلاصه اى از اصول كافى

خلاصه اى از اصول كافى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

كوچك شمردن گناهان و اصرار بر آنها

از امام صادقعليه‌السلام در تفسير آيه شريفه :

( الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ ) (٣٥).

(آن كسانى كه كناره گيرند از گناهان بزرگ و هرزگيها بجز از گناهان كوچك)، فرمود: هرزگيها، زنا و دزدى است ولمم آنست كه مردى در پرتگاه گناه افتد و خدا را از آن آمرزش جويد. راوى گفت : عرض كردم مابين گمراهى و كفر آيا مرتبه اى هست ؟ فرمود: چه بسيار است رشته ها و حلقه هاى ايمان !

امام صادقعليه‌السلام در خبر ديگر به زراره فرمود: در كتاب علىعليه‌السلام كبائر هفت است : اول كفر بخدا. دوم قتل نفس سوم عقوق والدين چهارم خوردن ربا بعد از علم بحرمتش پنجم خوردن مال يتيم از روى ستم ششم فرار از جبهه جنگ هفتم تعرب بعد از هجرت

زراره گويد گفتم يابن رسول الله اينها بزرگترين گناهانند؟ فرمود: بلى گفتم پس خوردن يك درهم مال يتيم از روى ظلم گناهش بزرگتر است يا ترك نماز؟ فرمود ترك نماز. عرض كردم ، پس شما نماز را جزو كبائر نشمرديد؟ فرمود: آنچه اول به تو گفتم چه بود؟ زراره گويد گفتم كفر بود، فرمود: مسلما تارك نماز كافر است (تارك نماز كه بدون سبب و عذرى ترك نماز كند).

در خبر ديگر از امام صادقعليه‌السلام ، پس از شرح كبائر هفتگانه ، از حضرت سئوال شد بفرمائيد مرتكب گناه كبيره اگر بى توبه از آن گناه بميرد، آيا از ايمان بدر مى شود؟ و اگر بدان گناه معذب شود، آيا عذاب او مانند عذاب مشركان است و يا اينكه منقطع مى شود؟ حضرت فرمود: اگر گمانش ‍ اين بود كه آن گناه حلال است از اسلام خارج مى شود و به همين جهت بسخت ترين عذاب ها معذب مى گردد و اگر اعتراف كند كه گناه كبيره و ارتكاب آن حرام است و بدان سبب معذب مى شود و اينكار حلال نيست در اين صورت معذب مى گردد ولى عذاب اين قسم سبك تر از اولى است و اين اعتراف با ارتكاب آن او را از ايمان خارج مى سازد ولى از اسلام خارج نمى سازد.

امام صادقعليه‌السلام در تفسير آيه مباركه :

( يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا ) كثيرا - البقره (٢٦٩).

(و به هر كس حكمت داده شود همانا خير كثيرى داده شده است).

فرمود: آن ، شناختن امام و اجتناب از گناهان كبيره ايست كه خداوند بر آنها آتش جهنم را لازم كرده است

گناهان كبيره باستناد به آيات قرآن

حديث از امام محدتقىعليه‌السلام است فرمود شنيدم پدرم مى فرمود كه شنيدم پدرم موسى بن جعفرعليه‌السلام مى فرمود: عمرو بن عبيد خدمت امام صادقعليه‌السلام رسيد و پس از آنكه سلام كرد و نشست اين آيه را تلاوت نمود:

( وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ ) - النجم (٣٢):

(آن كسانى كه از گناهان بزرگ و هرزگيها اجتناب مى ورزند) سپس سكوت كرد. امام صادقعليه‌السلام فرمود: چه چيز تو را به سكوت واداشت ؟ عمرو عرض كرد دوست دارم گناهان كبيره را از روى قرآن كريم بشناسم امام صادقعليه‌السلام فرمود: بلى اى عمرو بزرگترين گناهان عبارتند از:

١ - شرك بخدا است ، زيرا خداوند مى فرمايد:

( مَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّـهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ ) المائده - (٧٢):

(و كسى كه شريك براى خدا قائل شود خداوند بهشت را بر او حرام كرده است).

٢ - ياءس و نوميدى از رحمت خدا، زيرا كه خداى تعالى مى فرمايد:( وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّـهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ ) یوسف- (٧٨):

(براستى نوميد نشود از رحمت خدا جز مردمى كه كافر باشند).

٣ - ايمن بودن از مكر خداوند، زيرا كه خداوند مى فرمايد:( فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ ) الاعراف - (٩٩):

(ايمان نشويد از مكر خدا جز مردمى زيانكار).

٤ - عقوق والدين است ، زيرا كه خداوند سبحان در قرآن كريم عاق والدين را جبار ناميده است

٥ - قتل نفسى كه محترم باشد، زيرا كه خداى تعالى مى فرمايد:( وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا ) - النساء (٩٣):

(هر كس مؤمنى را عمدا بكشد، سزاى او آتش دوزخ است و در آن آتش ‍ مخلد باشد).

٦ - قذف محصنه يعنى زنان عفيف و پارسا را به زنا متهم كردن زيرا كه خداى تعالى مى فرمايد:

( لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ )

(آنان كه زنان عفيف مؤمنه را نسبت به زنا دهند در دنيا و آخرت از رحمت خدا بدور باشند و براى آنانست عذاب بس بزرگ).

٧ - خوردن مال يتيم ، زيرا كه خداى تعالى مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ) النساء - (١٠):

(آن كسانى كه اموال يتيمان را بنا حق و از روى ستم مى خورند، همانا در شكمهايشان آتش مى خورند و بزودى شعله آتش دوزخ آنان را فرا گيرد.)

٨ - فرار از جبهه جنگ ، زيرا كه خداى عزوجل مى فرمايد:

( وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ) - الانفال (١٦):

(و كسى كه در روز نبرد پشت به دشمن كند - مگر بجهت تغيير وضع جبهه جنگ و يا بجهت پيوستن به دسته ديگر از سربازان اسلام براى كمك بدانها – به تحقيق كه بازگشته است به خشمى از خدا - يعنى گرفتار خشم و غضب خداى تعالى گرديده است - و جايگاهش دوزخ است و بد بازگشتگاهى است دوزخ).

٩ - خوردن ربا، زيرا كه خداى تعالى مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ) - البقره (٢٧٧)

(آن كسانى كه ربا مى خورند برنمى خيزند از جايشان - و يا از قبرهايشان در روز قيامت در وقت نفخ صور - مگر بمانند كسى كه شيطان در اثر تماس با او، او را مخبط و ديوانه كرده باشد).

١٠ - سحر و جادو، زيرا كه خداوند در آيه ١٠٢ سوره بقره مى فرمايد:

( وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا ) :

(و پيروى كردند آنچه را كه شياطين بر ملك سليمان خواندند و سليمان كافر نشد ولى شياطين كفر ورزيدند و به مردم سحر و جادو را مى آموختند و آنچه را كه بر آن دو فرشته بنام هاروت و ماروت نازل شد و نمى آموختند كسى را مگر اينكه مى گفتند ما آزمايشيم براى مردم مبادا كافر شوى پس ياد مى گرفتند از آندو فرشته چيزى را كه جدائى بياندازند بوسيله آن بين مرد و همسرش و آنها به احدى زيان رسان نبودند جز باذن خدا و ياد مى گرفتند آنچه را كه ضرر مى رسانيد آنها را و سود نمى بخشيد...

١١ - زنا، زيرا كه خداى تعالى در آيه ٦٩ سوره الفرقان مى فرمايد:

( وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا ﴿ ٦٨ ﴾ يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا ) :

(و آن كسانى كه نمى خوانند با خدا معبود ديگرى را، و نمى كشند نفس ‍ محترمى را كه خدا حرام كرده كشتن او را مگر بحق يعنى در برابر قصاص ، و زنا نمى كنند، و كسى كه مرتكب اين اعمال شود، و يا زنا كند سزاى گناه خود را بيند. عذابش در روز قيامت دو چندان باشد و در آن عذاب دائما بخوارى بماند).

١٢ - سوگند خوردن به دروغ در راه تبهكارى ، (مثل اينكه سوگند بخورد كه مال مردم را بناحق بخورد و يا بفلانى ستم كند) زيرا كه خدايتعالى در آيه ٧٧ آل عمران مى فرمايد:

( إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّـهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَـٰئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّـهُ وَلَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ )

(آنان كه مى فروشند پيمان با خدا و سوگندهاى خود را به بهاى اندكى ، براى آنها بهره اى در آخرت نيست و خدا با آنان تكلم نمى كند و نظر رحمت بسوى آنها نمى افكند و پاكشان نمى كند و براى آنهاست عذاب دردناك .)

١٣ - غلول ، و آن خيانت و دزدى از غنيمت جهاد است ؛ زيرا خداى تعالى در آيه ١٦ سوره آل عمران مى فرمايد:

( الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ) :

هر كس از غنيمت دزدى كند روز قيامت او را با آنچه دزديده است به محشر مى آورند.

١٤ - منع زكات واجب ، زيرا خداى تعالى در آيه ٣٥ سوره توبه مى فرمايد:

( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ )

(آنان كه طلا و نقره را در خزانه ها انباشته و در راه خدا انفاق نمى كنند آنها را مژده بده به عذابى دردناك ، روزى بيايد كه آنها را در آتش جهنم سرخ و تافته كنند و پيشانيها و پهلوها و پشتهاى آنان را داغ كنند و به آنها بگويند اينست آنچه را كه براى خود انباشتيد، پس بچشيد عذابى را كه خود براى خود ذخيره و آماده ساختيد...).

١٥ و ١٦ - شهادت زور و كتمان شهادت ، زيرا خداى تعالى در آيه ٢٨٣ سوره بقره مى فرمايد:

( وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ ۚ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ )

(گواهى بر حق را كتمان نكنيد، هر كس كتمان كند گواهى بر حق را، راستى كه دلش گناهكار است (٢٩).

١٧ - شرب خمر، زيرا خداى تعالى از آن نهى فرموده همچنانكه از عبادت بتها نهى فرموده است

١٨ - و ١٩ - ترك نماز از روى عمد و يا ترك حكمى از احكامى كه خداوند واجب كرده است

زيرا كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده است :

من ترك الصلوه متعمدا فقد برى من ذمه الله و ذمه رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

(كسى كه عمدا نماز را ترك كند از عهد خدا و عهد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بيزارى جسته است

٢٠ - و ٢١ - عهد شكنى و قطع رحم زيرا كه خداى تعالى در آيه ٢٥ سوره رعد مى فرمايد:

( وَالَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ) :

(و آنان كه پيمان خدا را بعد از بستن مى شكنند، و آنچه را كه به وصل آن فرمان داده است قطع مى كنند، و در روى زمين افساد مى كنند، آنانند كه مشمول لعنت اند و براى آنهاست بدى آخرت

گناهان كبيره ، بنابر استنباط مجلسى اولرحمه‌الله از اخبار، هفتاد است

علامه مجلسىرحمه‌الله گناهان كبيره را بنا بنقل پدرش كه از اخبار استنباط نموده در ٧٠ گناه شمار كرده در دو قسمت بشرح ذيل :

قسم اول گناهانى كه قطعا كبيره شمرده شده اند

١ - شرك بخدا ٢ - نوميدى از رحمت خدا ٣ - ايمنى از مكر خدا ٤ - قتل نفس ٥ - عقوق والدين ٦ - نسبت زنا به مؤمن و مؤمنه دادن ٧ - خوردن مال يتيم بناحق ٨ - فرار از جبهه جهاد ٩ - رباخوارى ١٠ - سحر و جادو ١١ - كاهنى ١٢ - زنا ١٣ - لواط ١٤ - دزدى مخصوصا از غنيمت ١٥ - قسم دروغ ١٦ - ترك واجبات الهى چون نماز و روزه ماه رمضان و تاءخير حج از سال استطاعت بدون عذر ١٧ - شهادت ناحق و كتمان شهادت حق ١٨ - شرب خمر و هر مسكر ديگر ١٩ - نقض قرارداد ٢٠ - نقض عهد با خدا و با خلق ٢١ - قطع رحم ٢٢ - تعرب بعد از هجرت ٢٣ - دروغ بستن بر خدا و رسول و ائمهعليهم‌السلام ٢٤ - غيبت ٢٥ - بهتان

قسم دوم - گناهانى كه احتمالا كبيره شمرده شده است

٢٦ - ترك همه مستحبات ٢٧ - منع آب زيادى از رهگذران تشنه با عدم حاجت خود ٢٨ - بى احتياطى از بول ٢٩ - وسيله سازى براى دشنام به پدر و مادر ٣٠ - اضرار در وصيت ٣١ - خشم از قضاى الهى ٣٢ - اعتراض بر مقدرات الهيه ٣٣ - تكبر ٣٤ - حسد بردن ٣٥ - دشمنى با مؤمنين ٣٦ - الحاد در حرم مكه و مدينه ٣٧ - سخن چينى ٣٨ - بريدن عضوى از مؤمن بناحق ٣٩ - خوردن مردار و نجاسات ديگر ٤٠ - جاكشى ٤١ - اصرار بر صغيره ٤٢ - امر به منكر و نهى از معروف بنابر احتمالى ٤٣ - دروغ و خلف وعده ٤٤ - خيانت ٤٥ - لعن بر مؤمن ٤٦- دشنام به مؤمن ٤٧ - آزار نمودن مؤمن ٤٨ - زدن خدمتكار بيش از استحقاق ٤٩ - منع آب مباح از ذيحق آن ٥٠ - سد راه مردم ٥١ - تضييع عيال ٥٢- تعصب ٥٣ - ظلم ٥٤- دغلى ٥٥ - دوروئى ٥٦ - خوار شمردن مؤمن ٥٧ - عيب جوئى از مؤمن ٥٨ - سرزنش مؤمن ٥٩ - افتراء بر مؤمن ٦٠ - دشنام دادن بمؤمن ٦١ - بدگمانى به مؤمن ٦٢ - ترسانيدن مؤمن ٦٣ - كم دادن در پيمانه و ترازو ٦٤ - ترك امر به معروف و نهى از منكر ٦٥- همنشينى با فاسقان بخصوص در مجالس مى خوارى بى عذر ٦٦ - بدعت در دين ٦٧ - همنشينى با بدعت گذاران ٦٨ - كوچك شمردن گناه ٦٩ - قمار كردن ٧٠ - حرام خوردن

كوچك شمردن گناهان و اصرار بر آنها

امام صادقعليه‌السلام در اين باره فرموده است :

اتقوا المحقرات من الذنوب فانها لا تغفر.

(از گناهان ناچيز و بى اعتبار بپرهيزيد زيرا ممكن است آمرزيده نشوند).

راوى پرسيد: محقرات كدام گناهان است ؟

حضرت فرمود: مردى گناهى مى كند، بعد مى گويد: خوشا بحال من كه اگر غير از اين ، گناه ديگرى نداشته باشم

در خبر ديگرى حضرت ابوالحسنعليه‌السلام فرموده :

نيكيهاى بسيار خود را زياد نشماريد و گناهان اندك خود را هم كم بشمار نياريد زيرا كه گناه اندك ، كم كم جمع مى شود و بسيار مى گردد، و از خدا در نهان بترسيد تا در اداى حقوق از خود انصاف بخرج دهيد.

در خبر ديگرى امام صادقعليه‌السلام فرمود:

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : روزى در زمينى هموار و بى گياه و درختى فرود آمدند. سپس به اصحاب و يارانش فرمودند. برويد براى من هيزم بياوريد. اصحاب عرض كردند يا رسول الله ما در زمينى بى گياه و صافى فرود آمده ايم ، اينجا هيزم وجود ندارد. فرمود هر كس هر چه مى تواند جمع كند و بياورد. اصحاب رفتند خرده خرده جمع كردند و مقابل آن حضرت ريختند كه انبارى انباشته شد. رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: گناهان هم همينطور جمع مى گردند و بسيار مى شوند. سپس ‍ فرمود:

اياكم و المحقرات من الذنوب ، فان لكل شى ء طالبا. الا و ان طالبها يكتب ما قدموا و اثارهم و كل شى ء احصيناه فى امام مبين :

يعنى بپرهيزيد از گناهان كوچك و بى اعتبار زيرا كه براى هر چيزى خواهانى است و خواهان آن گناهان نيز مى نويسد آنچه مردم انجام دهند و هر اثرى كه از خود باقى گذارند. چنانچه آيه كريمه مى فرمايد: و هر چيزى را شماره كرديم در پيشواى روشنى كه آن لوح محفوظ و يا نامه اعمال و يا قرآن است و در بعضى اخبار امام مبين اميرالمؤمنينعليه‌السلام تفسير شده است

درباره اصرار بر گناهان نيز حضرت امام صادقعليه‌السلام فرموده است :

لاصغيره مع الاصرار و لا كبيره مع الاستغفار.

يعنى گناه كوچك نيست با اصرار و تكرار و گناه كبيره نمى ماند با استغفار و آمرزش خواهى

در خبر ديگر امام باقرعليه‌السلام فرموده : اصرار اينست كه انسان گناهى را بكند و از خداوند آمرزش نطلبد و در فكر توبه نباشد، اين خود اصرار بگناه است

در اصول كفر و اركان آن

حضرت امام صادقعليه‌السلام فرمود: اصول كفر سه چيز است : الحرص و الاستكبار و الحسد. حرص يعنى آز و طمع و تكبر ورزى و بخل و حسد. اما حرص ، بجهت اينكه آدمعليه‌السلام وقتى كه از خوردن شجره منهيه منع شد، حرص و آز باو غلبه كرد و او را واداشت از آن بخورد. و اما استكبار، بجهت اينكه ابليس وقتيكه ماءمور بسجده آدم شد. ابا كرد و تكبر ورزيد. و اما حسد نتيجه اش چنان است كه دو فرزند آدم يكى ديگرى را از روى حسد به قتل رسانيد يعنى قابيل هابيل را كشت

در خبر ديگر به نقل از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

اركان الكفر اربعه : الرغبه ، و الرهبه و السخط، و الغضب

اركان كفر چهار تا است اول رغبت به دنيا و پيروى شهوات - دوم ترس از فوت منافع و اعتبارات دنيوى يا بيم از كشته شدن در راه خدا و يا بيم از فقر در صورت اداى حقوق واجبه مثل زكات و خمس - سوم سخط يعنى راضى نبودن بقضاى الهى و دلتنگى از احكام الهى - چهارم غضب يعنى انتقام جوئى براى امور دنيوى

در خبر ديگر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: علت العلل نافرمانى خدا شش چيز است : ١ - حب دنيا ٢ - حب مقام و رياست ٣ - حب طعام ٤ - حب خوابيدن ٥ - حب راحتى و آسايش ٦ - حب زنان

در خبر ديگر فرمود مردى از قبيله خثعم نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و عرض كرد: يا رسول الله ، كدام عمل نزد خدا مبغوض تر است ؟

فرمود: شرك بخدا.

عرض كرد: پس از آن كدام عمل ؟ فرمود: قطع رحم

عرض كرد: سپس چه كارى ؟ فرمود: امر به منكر و نهى از معروف

امام باقرعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در يك سخنرانى به مردم فرمود: آيا خبر ندهم شما را به بدترين مردم ؟

عرض كردند: چرا يا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم .

فرمود:

الذى يمنع رفده و يضرب عبده و يتزود وحده فظنوا ان الله لم يخلق خلقا هو شرا من هذا.

(بدترين مردم كسى است كه از دستگيرى حاجتمندان دريغ ورزد، بنده و نوكر خود را بزند، توشه خود را به تنهائى بخورد و مردم گمان كنند كه خداوند مخلوقى بدتر از آن نيافريده است).

سپس فرمود: آيا خبر ندهم شما را به بدتر از آن كس ؟

گفتند: چرا، يا رسول الله

فرمود:

المتفحش اللعان الذى اذا ذكر عنده المؤمنون لعنهم و اذا ذكروه لعنوه :

(زشتكار پر لعنتى ، كه چون نام مؤمنان نزد او ذكر شود آنان را لعن فرستد و چون مؤمنان نام او را ببرند لعنتش كنند.

امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ثلاث من كن فيه كان منافقا و ان صام و صلى و زعم انه مسلم : من اذا ائتمن خان ، و اذا حدث كذب ، و اذا وعدا خلف :

(سه علامت در هر كه باشد منافق است اگرچه روزه بگيرد و نماز بخواند و گمان كند كه مسلمان است ؛ و آن كسى است كه چون مورد اعتماد مردم قرار گيرد و امانتى باو بسپارند خيانت در امانت كند. و چون سخن گويد، دروغ بگويد، و چون وعده اى بكسى دهد خلف وعده كند.) در تاءييد اين روايت از كتاب خدا آيات ذيل است كه فرموده :

ان الله لايحب الخائنين :

خدا خيانتكاران را دوست ندارد - ٥٨ انفال - و فرموده :

ان لعنه الله عليه ان كان من الكاذبين :

(و اينكه لعنت خدا بر دروغگويان باد).

و در آيه ٥٤ مريم فرموده :

( وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ).

(و ياد كن در كتاب ، اسمعيل را، زيرا كه صادق الوعد يعنى وعده هايش ‍ راست و رسول و پيامبر بود)

در خبر ديگرى رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

آيا خبر ندهم شما را به دورترين شما از جهت شباهت به من ؟

گفتند: چرا يا رسول الله

فرمود: زشتكار هرزه گوى بى شرم ، بخيل متكبر كينه توز حسود قسى القلب ، و دور از هر چيزى كه اميدوارى بدان باشد، و غير ماءمون از جانب او از هر شرى كه از آن پرهيز مى شود.

در خبرى كه سندش به سلمانرضي‌الله‌عنه مى رسد چنين آمده : وقتى كه خدا بخواهد بنده اى را هلاك سازد شرم و حيا را از او ببرد، و چون شرم و حياى او رفت نيابى او را جز خيانتكار و خيانت پيشه و كسى كه خيانت پيشه گرديد، امانت از او رخت بربندد و چون امانت از او رخت بربست به او برنخورى مگر آنكه او را بدخلق و سخت دل يابى و چون بدخلق و سخت دل گشت رشته ايمان از او كنده شود و چون رشته ايمان از او كنده شد بر نخورى به او مگر آنكه او را شيطانى ملعون بينى

از امام صادقعليه‌السلام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: سه كس در اثر اعمال بدشان ملعونند: ١- كسى كه در سايبان هائيكه كار و آنها استراحت مى كنند، تغوط كند ٢- كسى كه جلو استفاده مردم را از آبهاى عمومى بگيرد. ٣- كسى كه راه عبور و مرور مردم را ببندد.

از امام باقرعليه‌السلام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

خمسه لعنتهم و كل نبى مجاب : الزائد فى كتاب الله ، و التارك لسنتى ، و المكذب بقدر الله ، و المستحل من عترتى ما حرم الله و المستاثر بالفى [و] المستحل له :

پنج كس را لعنت كردم و هر پيامبر مستجاب الدعوه اى هم لعنت كرده است : يكى آنكه در كتاب خدا چيزى بيفزايد - دوم آنكه سنت مرا ترك كند - سوم آنكه قدر الهى را تكذيب كند (مقصود يا مفوضه اند كه مى گويند خدا در كار بنده ها هيچ قدرتى ندارد و يا كسانى هستند كه منكر قضا و قدر هستند) - چهارم آنكه حرمت عترت مرا كه خدا لازم شمرده نگه ندارد - پنجم آنكه غنيمت را مخصوص خود سازد و آنرا بر خودش حلال داند.

چند خبر در ريا و خودنمائى

ريا و يا خودنمائى آنست كه كسى عملى را براى نشان دادن به مردم و خوش ‍ آيند مردم انجام دهد. اين قبيل اعمال در نظر اسلام بسيار مذموم و بى ارزش ‍ است و هيجده خبر از ناحيه معصومينعليهم‌السلام وارد شده كه بچند خبر جامع آن اكتفا مى گردد.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

كل رياء شرك ، انه من عمل للناس كان ثوابه على الناس و من عمل لله كان ثوابه على الله :

هر ريائى شرك است ، مسلم است كه هر كس براى مردم كار كند پاداشش بر مردم است و هر كس براى خدا كار كند پاداشش بر خدا است

در خبر ديگر از امام صادقعليه‌السلام در آثار عمل ريائى و عمل خالص ‍ مى فرمايد: «... هيچ بنده اى نيست كه عمل خيرى كند و آنرا از انظار مردم پنهان بدارد و روزگارى بر آن بگذرد مگر اينكه خداوند نتيجه عمل خير او را آشكار سازد. و هيچ بنده اى نيست كه عمل بدى مرتكب شود و آنرا نهان دارد و روزگارى بگذرد مگر آنكه خداوند اثر كار بد او را بر او بنماياند.

امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت نموده كه آن حضرت فرمود: فرشته اى با خرسندى اعمال بنده اى را كه بگمانش همه حسناتند بالا مى برد و چون بالا رسيد خداى متعال خطاب مى فرمايد كه آن عمل ها را در دفتر بدكاران قرار دهيد زيرا آن بنده در انجام اين كارها غير مرا قصد كرده بود و بخاطر ديگران انجام داده است

اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام فرموده : آدم رياكار خودنما داراى سه نشانه است ، اول - در اجتماع مردم كه مى رسد نسبت به عبادت و عمل خير، از خود نشاط نشان مى دهد. دوم در خلوت و تنهائى با حال كسالت رو بعبادت مى كند. سوم اينكه دوست دارد در تمام كارهايش او را ستايش ‍ كنند.

از امام صادقعليه‌السلام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

سياءتى على الناس زمان تخبث فيه سرآئرهم و تحسن فيه علانيتهم طمعا فى الدنيا، لايريدون به ما عند ربهم يكون دينهم رياء لايخالطهم خوف يعمهم الله بعقاب فيدعونه دعاء الغريق فلا يستجيب لهم :

(بزودى زمانى بر مردم بيايد كه در آن زمان باطنشان پليد و ظاهرشان نيكو جلوه كند بجهت طمع دنيوى در آن زمان مردم هر كارى كنند براى رضاى خدا نباشد، ديندارى شان براى خودنمائى است ، ترس از خدا در اعمالشان نباشد. آنوقت است كه خداى متعال آن مردم را به كيفر كردارشان عقوبت نمايد پس آنها دعاى غريق بخوانند و خدا دعايشان را مستجاب نفرمايد.

امام صادقعليه‌السلام فرمود: حفظ و نگهدارى عمل خير مشكل تر از انجام آن عمل است يكى از اصحاب پرسيد: يابن رسول الله ، نگهدارى عمل خير چگونه است ؟ حضرت فرمود: مثلا مردى صله اى بجا مى آورد و يا در راه خدا انفاقى مى كند، آن كار خير در دفتر اعمال نهانى ثبت مى گردد. سپس آن را براى كسى تعريف مى كند در نتيجه آن كار از دفتر اعمال نهانى محو گشته و در دفتر اعمال آشكار نوشته مى شود بار ديگر به كسى ديگر بازگو مى كند، از آن دفتر هم محو شده و يك عمل ريائى برايش نوشته مى شود.

در مذمت كسى كه مردم براى مصون بودن از شرش پرهيز مى كنند

سماعه از اصحاب حضرت صادقعليه‌السلام گويد: به خدمت امام صادقعليه‌السلام رفتم و آن حضرت به من فرمود: اى سماعه ، اين چه جنجالى بود ميان تو و شتربانت برخواسته بود؟! مبادا دشنام گو و بدزبان و لعنت كن باشى عرض كردم بخدا جريان اين بود كه او به من ستم كرده بود. فرمود: اگر او به تو ستم كرده بود تو بر او پيش افتادى ، اين حركات از كردارهاى ما نيست و شيعيان خود را نيز به چنین حركاتى امر نمى كنيم از پروردگار خود آمرزش بخواه و دوبار تكرار مكن

در مذمت كسى كه مردم براى مصون بودن از شرش پرهيز مى كنند

امام صادقعليه‌السلام فرمود: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بدترين مردم نزد خدا در روز قيامت كسانى هستند كه مردم براى مصون بودن از شر آنها اكرامشان مى كنند.

در خبر كوتاه ديگرى امام صادقعليه‌السلام فرمود:

من خاف الناس لسانه فهو فى النار.

كسى كه مردم از زبان او بترسند جايش در آتش است

سركشى و تعدى

از امام صادقعليه‌السلام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرموده :

ان اعجل الشر عقوبه البغى

سريع ترين بديها از نظر عقوبت و كيفر، سركشى و تعدى است

در خبر ديگر امام صادقعليه‌السلام فرمود: شيطان به ماءموران خود مى گويد ميان فرزندان آدم حسد و بغى يعنى سركشى بياندازيد، زيرا اين دو در نزد خدا با شرك برابرند.

قساوت و سخت دلى

از على بن عيسى روايت شده كه : خداى متعال در مناجات با موسى ابن عمرانعليه‌السلام فرمود: «اى موسى ، آرزوى خود را در دنيا دراز مدار كه دلت سخت مى شود و آدم قسى القلب و سخت دل از من دور است».

امام صادقعليه‌السلام از اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: در دل مردم دو خصلت خطور مى كند: خصلتى از شيطان و خصلتى از فرشته خصلتى كه از ملك و فرشته خطور مى كند رقت و فهم است و خصلتى كه از شيطان خطور مى كند سهو و سخت دلى است

ظلم و ستمكارى

بيست و سه حديث درباره ظلم و عقوبت آن صادر شده كه بعضى از آنها از نظر خوانندگان محترم مى گذرد.

امام باقرعليه‌السلام فرمود: ظلم بر سه نوع است : ظلمى كه خدا مى بخشد و ظلمى كه نمى بخشد و ظلمى كه صرف نظر نمى كند. اما ظلمى كه خدا نمى بخشد، شرك به خدا است و ظلمى كه مى بخشد ظلم به نفس ‍ است كه شخص بين خود و خداى متعال مرتكب مى شود. و اما ظلمى كه خدا صرف نظر نمى كند، ديونى است كه مردم به همديگر دارند.

در خبر ديگرى مرد با شخصيتى از قبيله نخع به خدمت امام باقرعليه‌السلام آمد و عرض كرد من از زمان حجاج تاكنون فرماندار بودم ، آيا راه توبه براى من باز است ؟ آن حضرت سكوت كرد و پاسخ نفرمود. من دوباره سئوالم را تكرار كردم ، فرمود: نه تا اينكه حق هر صاحب حقى را به خودش ‍ رد نمائى

در خبر ديگر فرمود: چون پدرم على بن الحسينعليه‌السلام هنگام وفاتش فرا رسيد مرا احضار نمود و به سينه چسبانيد سپس فرمود: اى فرزندم ، تو را وصيت مى كنم به آنچه پدرم هنگام وفاتش مرا وصيت نموده و به آنچه كه پدرش به آن جناب سفارش فرموده ، و آن اينست كه :

يا بنى اياك و ظلم من لا يجد عليك ناصرا الا الله

اى فرزند گرامى ، مبادا ستم كنى بر كسى كه ياورى در مقابل تو بجز خدا نيابد.

امام صادقعليه‌السلام در حديثى و با نقل از قول رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

من اصبح لاينوى ظلم احد غفر الله له ما اذنب ذلك اليوم ما لم يسفك دما او ياءكل مال يتيم حراما:

هر كس بامداد كند و قصد ظلم به كسى نداشته باشد، هر گناهى كه در آنروز مرتكب شده خداوند بيامرزد مادامى كه خون حرامى نريزد و يا مال يتيمى را به حرام نخورد.

در خبر ديگر فرمود: هر كه ظلم كند خداوند مسلط گرداند بر او كسى را كه ظلم كند بر او يا به فرزند او يا به فرزند فرزندش راوى خبر گفت عرض كردم يابن رسول الله به چه مناسبت كسى ظلم مى كند خداوند ظالمى را به فرزندش ‍ يا فرزند فرزندش مسلط مى گرداند؟ فرمود: خداى تعالى مى فرمايد:

( وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّـهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ) - النساء - (٩).

بايد آن كسانى كه اولادى از خود باقى مى گذارند و از ستم بر آنها مى ترسند بايد كه خدا را پرهيزكارى كنند و گفتار درست و محكمى بگويند(٣٢).