خلاصه اى از اصول كافى

خلاصه اى از اصول كافى27%

خلاصه اى از اصول كافى نویسنده:
گروه: متون حدیثی

خلاصه اى از اصول كافى
  • شروع
  • قبلی
  • 83 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12516 / دانلود: 2848
اندازه اندازه اندازه
خلاصه اى از اصول كافى

خلاصه اى از اصول كافى

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.


1

بخش سوم : اقسام كفر - نفاق و منافقين - شرك - شرك و مسائل ديگر

در اقسام كفر

امام صادقعليه‌السلام در جواب سائلى بنام ابى عمرو كه از اقسام كفر در كتاب آسمانى قرآن سئوال نموده بود فرمودند: اقسام كفر پنج است :

١ - كفر انكارى كه آن بر دو قسم است

قسم اول انكار ربوبيت است و آن گفتار كسى است كه مى گويد: پروردگارى نيست ، بهشتى نيست ، دوزخى نيست و اين ، گفتار دو دسته از زنادقه است كه به آنها دهرى مذهب مى گويند و اينانند كه مى گويند:

و مايهلكنا الا الدهر - الجاثيه - ٢٣.

و نابود نكند ما را مگر زمان

- و اين ، دينى است از روى پسند و خوش آيند خويش بدون تحقيق و كاوش براى خويش وضع نمودند. خداى متعال درباره اين گروه مى فرمايد:

ان هم الا يظنون

يعنى اين اعتقاد آنها پايه و اساسى ندارد بلكه گمان مى كنند كه بر پايه اى استوار است و مى فرمايد:

ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم اءم لم تنذرهم لا يؤ منون - البقره - ٦.

آنان كه ربوبيت حق تعالى را منكرند، چه بترسانيشان چه نترسانى براى آنان يكسانست ، ايمان نمى آورند.

قسم دوم - انكار با معرفت است و آن اينست كه انكار نمايد با اينكه مى داند حق است و مطلب در ضمير و وجدان او ثابت است خداى متعال در اين مورد فرموده است :

( وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا ۚ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ) - النحل - ١٤.

و آنرا انكار نمودند با اينكه بدان يقين دارند - از روى ظلم و بلند پروازى

و در سوره بقره آيه ٨٩ مى فرمايد:

( وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ) .

يهود مدينه قبل از هجرت پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به مدينه در آرزوى پيروزى بر كفار بسر مى بردند، و چون آنچه را كه شناخته بودند (يعنى وجود پيغمبر خاتمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را كه مطابق نشانه ها و دلايلى كه در دست داشتند شناخته بودند) نزد آنها آمد، بدان كافر شدند و انكار نمودند، پس لعنت خداوند بر منكرين باد.

قسم سوم از اقسام كفر، كفر نعمتهاى خدا است كه در اصطلاح مشهور كفران نعمت مى گويند و شاهد مثال بر اينگونه كفر، گفتار خداى تعالى در حكايت حضرت سليمان در سوره نمل كه است فرمود:

( هَـٰذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ .)

(اين از فضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد كه آيا شكر گزارم يا كفر ورز، و هر كس شكرگزار باشد همانا براى خود شكرگزارى كرده و هر كه ناسپاسى كند، پس پروردگارم بى نياز و كريم است

و فرمود:

( وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ) - ابراهيم - ٧

اگر شكر نعمت هاى مرا بجا آريد برايتان افزون مى كنم و اگر ناسپاسى كنيد حقا كه عذاب من سخت است

و در سوره بقره فرمود:

( فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ ) :

مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و شكر مرا بجا آريد و ناسپاسى به من نكنيد:

قسم چهارم از اقسام كفر، ترك ما امرالله است يعنى آنچه را كه خداوند فرموده انجام دهند. ترك كنند شاهد مثال از كلام خداى متعال آيه ٨٤ و ٨٥ از سوره بقره را بيان فرموده كه خدا در مقام عتاب بر يهوديان خطاب مى فرمايد كه :

«وقتى كه از شما پيمان گرفتيم كه خونهاى يكديگر را نريزيد و نزديكان و خويشان خود را از خانه هاى خود بيرون نكنيد، سپس شما اقرار كرديد و بر اين اقرار بوديد - يعنى يقين داشتيد كه اين پيمان را از هم گرفته ايم سپس ‍ همنوعان و كسان خود را كشتيد و گروهى از آنها را از خانه هايشان بيرون كرديد، از روى نافرمانى و كينه ورزى با آنها متفق شديد... تا اينكه فرمود:

( أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن يَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُوَن ) .

آيا به بعضى از دستورات كتاب ايمان آورده و به بعضى ديگر كه مطابق اميال نفسانى شما نيست كفر مى ورزيد، پس سزاى آنكه ايده اش چنين باشد چيست بجز رسوائى در زندگانى دنيا و روز واپسين نيز سوق دهند آنان را بسوى سخت ترين شكنجه ها و عذاب ها و خداوند از كردار شما بى خبر نيست

پس ملاحظه مى شود كه خداوند آنان را به ايمان آوردن نسبت داده ولى از آنها نپذيرفته بجهت ترك پاره اى از دستورات الهى ، و ايمان ظاهرى به آنها سود نمى بخشد.

قسم پنجم از اقسام كفر، كفر برائت است يعنى بيزارى جستن از عمل قومى يا شخصى ، چنانكه خداوند در حكايت حضرت ابراهيمعليه‌السلام مى فرمايد:

( كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ وَحْدَهُ ) - ٤.

ما به شما كافريم يعنى از كردار و اعمال شما بيزاريم - و ميان ما و شما دشمنى و بغض هميشه برقرار است تا اينكه ايمان بخداى يكتا بياوريد.

در آيه ٢٢ از سوره ابراهيم حكايت بيزارى جستن شيطان را از دوستداران خود شاهد مى آورد كه شيطان مى گويد:

( إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ ) يعنى من بيزارم بدانچه پيش از اين - يعنى در دنيا - مرا شريك بارى - تعالى قرار داديد و بخاطر اينكه بارى تعالى را اطاعت مى كرديد، مرا اطاعت كرديد و از اطاعت حق تعالى سرپيچى كرديد...

و امام معنى لغوى كفر = راغب در مفردات مى گويد: كفر در لغت پوشيدن چيزى است شب را كافر گويند كه اعيان اشخاص را مى پوشد و زارع را كافر خوانند كه دانه را در خاك نهان سازد. كفر و كفران نعمت ، نهان كردن آنست در برابر شكر كه اظهار آنست - تا آنكه گويد: كافر يعنى ساتر و نهان كننده حق و از اين رو كافر فاسق باشد و كفر مطلق بزرگترين فسق است و مقصود از آن كسى است كه انكار حق خدا كرده و از فرمان او رو برتافته باشد. و هر كار خوبى از ايمان و هر كار بدى از كفر باشد...

كفر از شرك پيشتر و پليدتر و بزرگتر است

زراره از امام باقرعليه‌السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود:

بخدا سوگند كه كفر از شكر پيشتر و پليدتر و بزرگتر است

سپس كفر ابليس را كه خداوند امر كرد بر آدم سجده كند و او ابا كرد بيان نمود و فرمود: پس كفر اعظم از شرك است ، و هر كه ديگرى را بر خدا گزيند و از اطاعت او سر باز زند و مرتكب گناهان كبيره شود او كافر است و كسى كه دينى بجز دين مؤمنان علم كند پس او مشرك است مجلسىرحمه‌الله در شرح اين حديث گفته است آنچه از اخبار بدست مى آيد غرض بيان كفر كسى است كه امامت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام را انكار نموده و بر او پيشى گرفته و با او جنگيده و چنين كسى از مشرك پليدتر است و شرك آنست كه براى خدا از خلق او شريكى بتراشد در عبادت يا طاعت اعم از اينكه از راه عناد باشد يا از نادانى و گمراهى ، و فرموده ترك طاعت خدا دانسته و فهميده از روى عناد و تكبر از شرك پليدتر است زيرا همان گناه ابليس است كه نخستين گناه و خلاف است كه ظاهر شد.

زراره گويد از امام صادقعليه‌السلام از معنى قول خداى متعال كه مى فرمايد:

( وَمَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ) مائده - ٥.

(هر كس به ايمان كفر ورزد به تحقيق عملش محو و باطل گردد)، پرسيدم ، فرمود: يعنى عملى كه بدان اعتراف و اقرار كرده است ترك كند، از اين قبيل است كسى كه نماز را بدون عذر و بيمارى و گرفتاريى ترك كند.

اطلاق كافر بر زانى جايز نيست ، اما بر تارك الصلاه جايز است

امام صادقعليه‌السلام در پاسخ سائلى كه پرسيد: علت چيست كه زناكار را كافر نمى نامى ولى تارك الصلاه را كافر مى خوانى و دليل اين فرق چيست ؟

فرمود: براى آنكه زناكار و امثال آن ، اين كارهاى ناشايسته را بخاطر غلبه شهوت مرتكب مى گردند ولى تارك الصلاه نماز را ترك نمى كند جز از روى استخفاف و سبك شمردن آن بنابراين زناكارى را نمى يابى كه با زنى نزديكى كند جز آنكه از نزديك شدن به او لذت مى برد ولى هر كس نماز را ترك كند، ترك نماز براى او لذتى ندارد.

پس چون لذت نباشد استخفاف به حكم واقع شود چون استخفاف به ميان آمد كفر واقع شود(٣٧).

ستون هاى كفر و شعبه هاى آن

از اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام روايت شده كه فرمود:

بنى الكفر على اربع دعائم : الفسق ، و الغلو، و الشك ، و الشبهه :

كفر بر چهار پايه نهاده شده : بر فسق و غلو و شك و شبهه :

١ - فسق ، كه آن بر چهار شعبه منشعب مى گردد: بر جفاء و كورى دل و غفلت و سركشى كسى كه جفا كار باشد، حق را سبك شمارد و فقها را دشمن دارد و بر گناهان بزرگ اصرار ورزد.

كسى كه كوردل باشد، ذكر خدا را فراموش كند، و پيرو گمان باشد، و با آفريننده اش در مقام مبارزه برآيد، و شيطان بر او چيره شود، و بدون توبه و تذلل و خوارى در مقام ربوبيت طلب آمرزش نمايد.

كسى كه در غفلت باشد بر خود خيانت كرده و بقهقرا برگشته ، گمراهى خود را رشد پنداشته و آرزوهايش فريبش داده ، چنين كسى چون كار از كار گذشت و عمرش به پايان رسيد و پرده هاى غفلت كنار رفت و آنچه گمان نداشت بر او آشكار گرديد انگشت حسرت و ندامت بدندان گزد.

كسى كه از فرمان خدا سركشى كند به شك افتد و هر كه بشك افتد، خدا بر او تعالى فرمايد و به سلطنت خود او را خوار سازد و به جلالتش او را خرد نمايد همچنانكه او در حق پروردگار كريمش فريب خورد و در امتثال فرمان او تقصير نمود.

٢ - غلو، و آن نيز بر چهار شعبه است : تعمق در راءى - نزاع در راءى - انحراف و شقاق

كسى كه در راءى و نظر تعمق و موشكافى كند بحق نگرايد و بجز فرو رفتن در تاريكيهاى ظلمات حاصلى نفزايد، و هيچ گرفتاريى از او برطرف نشود مگر گرفتارى ديگرى او را احاطه نموده و پرده دينش را پاره كند و در كار پيچ در پيچ در افتد.

كسى كه نزاع در راءى كند و دشمنى ورزد به حماقت مشهور گردد بخاطر لجبازى مداوم با مردم

كسى از راه حق منحرف گردد نيكى ها در نظر او زشت و زشتيها نيكو جلوه كند.

كسى كه شكاف در اجتماع مسلمين ايجاد كند و بر امام بحق بشورد و راههاى زندگى بر او تيره شود و امر او با مخالفت روبرو شود و از هر درى قصد خروج كند به تنگنا افتد براى اينكه راه مؤمنين را پيروى ننموده است

٣ - شك ، و آن نيز بر چهار شعبه باز مى گردد: بر مريه و هوى و تردد و استسلام : و اينست گفتار خداى تعالى در آيه ٥٥ النجم كه مى فرمايد:

( فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَى )

(به كدام از نعمت هاى پروردگارت جدال و ستيزه مى جوئى).

هر كس از آنچه در پيش او است بهراسد به قهقرا بر مى گردد.

و هر كس در دين دو دل باشد در شك و ترديد در جازند و پيشتازان از مؤمنين بر او پيشى گيرند و دنبال روان او را دريابند و لگدمال شياطين گردد. و هر كس خود را تسليم هلاكت دنيا و آخرت نمايد در ميان آن دو بهلاكت رسد و هر كس از آن بسلامت رهد از زيادى يقين او است و خداوند چيزى كمياب تر از يقين نيافريده است

مقصود از جمله اخير اينست كه خودباخته دنيا هلاك شود و خودباخته به آخرت نيز در معرض هلاكت باشد و صاحب يقين را مقام ديگرى است كه دنيا و آخرت هر دو را در حد اعتدال خود با پيروى از پيامبر و امام بر حق نگهدارد.

٤ - شبهه ، و آن نيز چهار شعبه دارد: تجمل پرستى - خودآرائى - كج منشى و حق را بباطل آميختن و اين براى آنست كه : تجمل پرستى انسان را از كشف حقيقت باز مى دارد و خودآرائى موجب افتادن در شهوات است و كجروى صاحبش را به انحراف عظيم از راه راست وامى دارد، و حق را بباطل در آميختن ، تاريكيهائى است بر بالاى هم انباشته اينست كفر و ستونهاى آن و شعباتش

نفاق و صفات منافقين

اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام فرمود: نفاق داراى چهار ستون است :

١ - هوسرانى ٢ - سهل انگارى ٣ - كينه توزى ٤ - آزمندى

هوسرانى بر چهار شعبه است : ستمكارى - دشمنى - شهوترانى و سركشى ؛

كسى كه ستمكارى كند، گرفتاريش زياد شود و مردم از او دورى كنند و بر عليه او اقدام كنند، و كسى كه دشمنى كند از هلاكتها نياسايد و دلش سالم نماند و بر نفس خود از جلوگيرى شهوات مسلط نشود، و هر كس مهار نفس ‍ خود را در شهوات در حد اعتدال نگه ندارد در پليديها و بدمنشى ها افتد؛ و هر كسى سركشى كند، عمدا و بدون دليل خود را بگمراهى اندازد.

سهل انگارى ، نيز بر چهار شعبه است : بى توجهى - آرزو - ترس - و مسامحه و تعلل ؛ و اين بجهت آنست كه ترس و بى جراءتى انسان را از اجراى حق باز مى دارد. مسامحه و تعلل در كارها موجب تفريط و نقصان در عمل و كردار مى شود تا اينكه ناگهان اجل انسان را دريابد؛ و اگر آرزو نباشد انسان حساب كارش را مى داند از نيك و بدى كه انجام داده و اگر بداند آنچه را كه بكار بسته (از كردار و اعمال ناشايسته اى كه از روى جهل و نادانى مرتكب شده و بجاى اتيان اعمال حسنه ، بار گناه و معصيت ذخيره روز واپسين نموده) از ترس و هراس بميرد بى توجهى نيز دست انسان را از اعمال شايسته كوتاه مى سازد.

كينه توزى ، نيز چهار شعبه دارد: كبر - فخر و مباهات - حميت (بى پروائى) و عصبيت

كسى كه تكبر ورزد، پشت به حق كند - و كسى كه بر خود فخر و مباهات كند به هرزگى افتد. و كسى كه بى پروا باشد بر گناهان اصرار ورزد، و كسى كه تعصب ورزد، ستمكارى كند...

آزمندى ، نيز بر چهار شعبه است : خوشحالى - شادمانى - لجبازى - افزون طلبى

خوشحالى (و سرور از تمايلات نفسانى) نزد خدا مكروه است شادمانى و خوش گذرانى نيز انسان را به غرور و خودپسندى كشاند. لجبازى نيز بلاى كسى است كه مبتلاى آن را بكشيدن بار گناهان وامى دارد. افزون طلبى هم بازيچه و سرگرمى است و تبديل چيز نفيس و گرانبهائى است به پست تر و بى ارزش

اينست نفاق و ستونها و شعبه هاى آن و خداوند بر بندگانش غالب است ، نامش بلند است و جهش(٣٨) والا. هر چه را آفريده زيبا و نيكو ساخته است و دو دست جود و كرمش گشاده است و گشايش رحمتش همه چيز را فرا گرفته است ، امر او آشكار و نورش تابان و بركاتش در فيضان و جريان و حكمتش روشنى بخش دلهاى روشن و كتابش استوار و حجتش عيان و دينش خالص و سلطنتش محكم و نمايان و سخنانش حق و پايدار و موازين و ترازوهايش بر عدل و داد استوار، فرستادگانش رسانيدند، بديها را گناه شمرد و گناه را فتنه قرار داد و فتنه را چركين اعمال صالحه را موجب خشنودى خود، و خشنودى او موجب بازگشت و توبه ، و توبه را پاك كننده از گناهان دانست پس هر كه توبه نمود هدايت يافت و هر كه فتنه انگيزى نمود گمراه شد مادامى كه بسوى خدا بازنگشت و توبه ننمود و اعتراف بگناهان نكرد. بر خدا دليرى نكند مگر كسى كه نابودى خود را خواهد. تا آخر حديث

شرك و كمترين حد آن

محمد بن فضيل گفت به ابى الحسنعليه‌السلام نامه اى نوشتم و از مساءله اى پرسش كردم ، در پاسخ نوشت :

( إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّـهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَىٰ يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّـهَ إِلَّا قَلِيلًا ) - النساء - ١٤٢.

(براستى كه منافقان با خدا نيرنگ بازى مى كنند و حال اينكه خدا نيرنگ كند با آنان - يعنى خدا كيفر مكر و نيرنگشان را بخودشان باز - مى گرداند - و هرگاه به نماز ايستند با كسالت ايستند، بين مردم تظاهر و خودنمائى نمايند و خدا را ياد نمى كنند مكر اندكى (آنهم براى خودنمائى) ميان دو گروه در ترددند، نه مانند مؤمنين از روى اخلاص اظهار ايمان كنند و نه مانند مشركان و كفار اظهار كفر نمايند، و هر كه را كه خدا گمراه سازد هرگز راهى بسوى هدايت آنان نيابى ، نه از كفار بشمار آيند، نه از مسلمانان ، اظهار ايمان نمايند و بكفر و تكذيب گرايند. خدا لعنتشان كند.

ديگر از نشانه هاى منافقين حديث ذيل است بنقل ابى حمزه از على بن الحسينعليهما‌السلام :

قال : ان المنافق ينهى ولاينتهى و ياءمربها لاياءتى و اذا قام الى الصلوه اعترض الخ

فرمود: براستى كه منافق ، مردم را از كارهاى زشت نهى مى كند و خود را نهى نمى كند. و ديگران را به كارى كه خود انجام نمى دهد، فرمان مى دهد، و هرگاه به نماز ايستد رو برگرداند يعنى توجه ندارد، و هرگاه ركوع كند، خود را مانند گوسفند به زمين اندازد، شب مى كند و همتى بجز صرف شام ندارد در حالى كه روزه دار نبوده ، و صبح مى كند و سعيش بر خوابيدن باشد با اينكه شب زنده دار نبوده ، اگر سخنى گويد دروغ بگويد و اگر گراميش بشمارى و امانت نزد او بسپارى ، خيانت كند، و اگر از حضور او دور شوى غيبت و بدگوئى از تو كند و اگر وعده اى بدهد تخلف نمايد.

امام صادقعليه‌السلام از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روايت نموده كه آن حضرت فرمود:

مثل المنافق مثل الجذع ، اراد صاحبه ان ينتفع به فى بعض بنائه فلم يستقم له فى الموضع الذى اراد، فحوله فى موضع آخر فلم يستقم له فى الموضع الذى اراد، فحوله فى موضع آخر فلم يستقم له فكان آخر ذلك اءن احرقه النار.

يعنى مثل منافق بمانند تنه درخت خرمائى است كه صاحب آن مى خواهد در بناى ساختمانى از آن استفاده كند و در آنجائى كه مى خواهد آنرا بكار برد استوار نمى گردد، او را بجاى ديگر منتقل مى كند كه در آنجا بپا دارد، آنجا نيز استوار نمى ماند و آخرين چاره اش اينست كه آنرا در آتش بسوزاند.

و نيز رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حديث ديگر فرموده : هر اندازه كه خشوع اعضا و جوارح انسان از خشوع قلب زيادتر باشد نزد ما نفاق محسوب مى شود.

توضيح - چون وجود منافقين از صدر اسلام تا زمان حاضر از نظر اسلام حائز اهميت بوده و زيان هاى فاحش و غير قابل جبران پيوسته از اين دسته به پيكر اسلام و اجتماع مسلمين وارد آمده و مسلمانان از شراين صنف مردم در امان نبوده و نمى باشند، بلكه بسا ممكن است زيان هائى كه از اين گروه به اجتماع مسلمانان وارد آيد بمراتب شديدتر و خطرناكتر از زيان هاى وارده از جانب كفار و مشركين باشد بنابراين لازم است مسلمانان بهوش ‍ باشند و اين شيادهاى بدتر از كفار حربى را كه خداوند جايگاه آنان را اسفل السافلين جهنم قرار داده و فرموده است :

( إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ ) :

يعنى بتحقيق جايگاه منافقين در پست ترين طبقه جهنم و شديدترين عذاب آتش دوزخ است)، خوب بشناسند.

بنابراين ، مناسب است بحث در اين باب را قدرى توسعه داده با استفاده از آيات كريمه قرآن كه صفات منافقين را توصيف نموده است مردم منافق را بهتر بشناسيم

و لذا پس از ترجمه چند حديث از احاديث وارده در اين باب كه متضمن شش حديث مى باشد مبنى بر معرفى و شرح ستون ها و شعبه هاى نفاق از بيان اميرالمؤمنينعليه‌السلام و سئوال محمد بن فضيل از ابى الحسنعليه‌السلام و جواب آن حضرت به آيه مباركه كه از سوره نساء، ترجمه آياتى را كه درباره منافقين و معرفى آنها در سوره بقره نازل شده باين بحث مى افزائيم

در اول سوره بقره ضمن آيات ٨ و ٩ در وصف حال منافقين خداى متعال به پيامبر گرامى خود مى فرمايد:

( وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ )

«پاره اى از مردم ، كسانى هستند كه مى گويند ما ايمان آورديم بخدا و روز قيامت در حالى كه ايمان نياورده اند، بلكه مى خواهند بدين وسيله بخدا و كسانى كه ايمان آورده اند نيرنگ بزنند ولى خود را نيرنگ مى زنند و نمى فهمند در دلهاى آنان بيمارى است و خدا بيمارى دلشان را افزون نمود، و به سبب دروغگوئى شان و نيرنگ بازيشان كيفر دردناكى را خواهند ديد».

در شاءن نزول اين آيه چنانكه در تفسير ابوالفتوح رازى و بعضى از تفاسير معتبر ديگر نوشته اند منافقين صدر اسلام دو دسته بودند يك دسته منافقين يهود و نصارى مثل عبدالله بن ابى و امثال او، و يكدسته منافقان قريش كه به زبان اظهار ايمان مى كردند و در دل بر اعتقاد باطل خود و بت پرستى ثابت بودند و مقصودشان اين بود كه از اسرار مسلمانان باخبر شوند ضمنا از شرافت و حرمت اسلام نيز برخوردار باشند لذا بخدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مى آمدند و شهادت مى گفتند و اظهار اسلام مى كردند حق تعالى در اين آيه از اسرار باطن ايشان به رسول گرامى خود خبر مى دهد كه بعضى از مردم به تو مى گويند، كه ما بخدا و رسول ايمان داريم ولى مؤمن نيستند و به زعم باطل خود مى خواهند خدا را فريب دهند و مقصود از خدعه و مكر با خدا، خدعه و مكر با رسول اوست زيرا رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نماينده اوست و هر كس با رسول خدا خدعه كند چنانست كه با خدا خدعه كرده است و مى فرمايد جز خود را فريب نمى دهند يعنى ضرر مكرشان در دو جهان عايد خودشان مى گردد و ممكن نيست كه به مكر و حيله شان ضررى بخدا و رسول خدا برسانند.

و در آيه ١٢ تا ٢٠ همان سوره صفات ديگرى از آنان و مال و عاقبت كارشان را توصيف مى فرمايد به بيان زير:

«و چون به منافقين گفته شود ايمان بياوريد و مؤمن شويد، همچنانكه ساير مردم ايمان آوردند، در جواب گويند آيا ما هم مانند سفيهان كه ايمان آوردند، مؤمن شويم ؟، بدانيد كه آنها خود سفيهانند ولى نمى دانند».

«وقتى كه مؤمنين را ببينند، گويند ايمان آورديم به آنچه به محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل شده ، و چون با شياطينشان و رؤ سا و رفقايشان خلوت مى كنند مى گويند ما با شمائيم ، همانا ما مؤمنين به محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را مسخره مى كنيم و به دروغ مى گوئيم ايمان آورديم».

خداى تعالى در رد گفتار آنها مى فرمايد:

- «خداى متعال آنها را مسخره مى كند - يعنى كيفر استهزاء آنان را به خودشان باز مى گرداند و به استدراج هلاكشان مى كند - و مى كشاند آنها را در طغيانشان تا حيران بمانند».

- «اين منافقين كسانى هستند كه گمراهى را در برابر هدايت خريده اند - و كفر را بجاى ايمان اختيار نموده اند - و اين تجارتى كه كرده اند سود نمى كند و هرگز راه يافته و بهره مند نباشند».

آنگاه خداوند با ايراد مثلى حال منافقين را چنين توصيف مى فرمايد:

- «مثل منافقين مثل آن كسى است كه شب در بيابان تاريكى وامانده باشد و آتشى روشن كند تا از روشنائى آن استضائه نمايد و راه خود را بيابد آنگاه كه آتش برافروخت و دوروبر خود را كمى روشن ديد بناگاه خداوند آتش او را خاموش نمايد و در بيابان تاريك و ظلمانى بمانند و چشمشان جائى را نبيند».

توضيح اينكه : منافقين كه به دروغ خود را در ميان اجتماع مسلمين جا مى زنند و ظاهرا ادعاى ايمان و اسلام مى كنند ممكن است چند روزى مورد احترام مسلمانان قرار گرفته و كسب آبروئى نمايد اما چون ايمان واقعى ندارند بزودى نفاقشان آشكار و آبرو و احترامشان زائل مى گردد.

مثل ديگر از كلام خدا اينكه :

«و يا حال منافقين مانند حال آن كسانيست كه گرفتار بارانى سخت و تندى در شب ظلمانى شده باشند كه تواءم با رعد و برق شديد است از ترس ‍ صداى صاعقه ها و رعد و برق انگشتها را در گوشهايشان فرو برند كه مبادا هلاك شوند - در حالى كه خداوند به كافران احاطه كامل دارد - نزديك است برق (يعنى دلايل و بينات روشن و آشكار و نورانى قرآن كه به مثابه برق خيلى قوى مى باشند) چشمان منافقان را بربايد، هر وقت كه برق مى درخشد به روشنى آن راه مى روند و همينكه تاريك مى شود در جاى خود مى ايستند و اگر خدا بخواهد هر آينه گوش و چشم منافقان را از بين مى برد زيرا خداى تعالى بر هر كارى توانا است

مفسران اين تشبيه و مثال را چنين توجيه كرده اند كه :

اسلام بمنزله باران رحمت است زيرا همانطور كه باران سبب حيات و زندگانى خلق بخصوص حيوانات و نباتات است اسلام نيز سبب حيات دلهاى مردم است و كفر باطنى منافقان بمنزله ظلمات و تاريكيهاى شب است ، و فرمان جهاد مايه بيم و وحشت كفار و مشركان است مانند رعد، و اظهار اسلام كه منافقان بوسيله آن جان و مال خود را محفوظ مى دارند در حكم برق و روشنى آن ، و زواجر قرآن يعنى آيات تهديد و تخويف بمنزله صاعقه هاست حاصل اينكه هر كس در شب تاريك دچار باران سخت و تاريكى رعد و برق و صاعقه شده جز در هنگام درخشيدن برق نمى تواند قدم از قدم بردارد، همچنين منافقين و اهل شك كه يقين بديانت حقه ندارند بلكه از روى تقليد و يا عادت و يا غرض شخصى اظهار اسلام مى كنند هر وقت از اسلام و مسلمين نفعى مى يابند و يا حكمى از احكام اسلام را موافق سليقه و منافع خود مى بينند اسلام و مسلمين را تصديق مى كنند و در مواردى كه منافعشان در خطر است منكر اسلام و مخالف دين و در ظلمات كفر و نفاق و شك متحير و سر گردانند.

آيات ديگرى نيز در وصف منافقين و شرح خرابكارى و توطئه هاى ضد اسلامى آنها در صدر اسلام و در مدت رسالت پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در سور ديگر قرآن نازل گشته كه ذكر تمام آن آيات محتاج به نگارش كتاب جداگانه اى است از خداى متعال مسئلت داريم مترجم و خوانندگان گرامى را از شر نفاق و منافقين محفوظ بدارد.

شرك و كمترين حد آن

هشت حديث در اين باب وارد شده كه چند حديث آن ذيلا مذكور مى گردد.

بريد عجلى گويد: از امام باقرعليه‌السلام پرسيدم بهترين چيزى كه بنده بواسطه آن مشرك مى شود چيست ؟ فرمود هر كس به هسته بگويد سنگريزه است و يا به سنگ بگويد هسته است و بدان معتقد گردد مشرك است(٣٩).

از امام صادقعليه‌السلام مى فرمود: مردم وظيفه دارند ما را بشناسند و بما مراجعه كنند و بما تسليم شوند. اگر روزه بگيرند و نماز بخوانند و شهادت دهند كه بجز خدا معبودى نيست ولى پيش خود قرارداد كنند كه بما مراجعه ننمايند بدين جهت مشرك باشند.

در حديث ديگر فرمود: اگر مردم خداى يگانه بى شريك را بپرستند و نماز بپا دارند و زكات بدهند و حج خانه خدا بجا آورند و ماه مبارك رمضان را روزه بگيرند، سپس به چيزى كه خدا ساخته و يا پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تشريع نموده است بگويند چرا خدا يا رسول خدا چنين ساخته و چنان نساخته يا اينكه تصور اين اعتراض در دلشان پيدا شود هر چند بزبان نياورند بدين سبب مشرك باشند(٤٠). سپس امام صادقعليه‌السلام آيه ٦٤ سوره نساء را كه خداوند مى فرمايد:

«نه ، قسم به پروردگارت داراى ايمان نمى باشند، تا اينكه تو را در اختلافات و نزاعشان حكم قرار دهند و سپس بدانگونه كه تو راءى و نظر دادى در دل خود رنجش و ناراحتى نيابند، و با جان و دل تسليم امر تو باشند...».

شاگردان و صاحبان اجازه روایت و اجتهاد از ایشان

در این بخش ، بعضی از شاگردان و صاحبان اجازه اجتهاد و روایت از آیه اللّه العظمی دهکردی را برمی شماریم

۱ رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی ایران ، حضرت آیه اللّه العظمی امام خمینیقدس‌سره .

حضرت امام خمینی در اوّل کتاب شریف اربعین حدیث به این امر تصریح نموده و درباره استاد اجازه خود چنین می نویسند :

«أخبرنی إجازهً مکاتبهً و مشافههً عِدَهٌ مِن المشایخ العظام و الثقات الکرام . و منهم السیِّدُ العالم الثقه الثبت السید أبوالقاسم الدهکردی الاصفهانیقدس‌سره عن السید السند الأمجد الآقامیرزامحمّدهاشم الاصفهانی عن العلامه الانصاری»(۳۴)

۲ حضرت آیه اللّه العظمی بروجردیقدس‌سره ، یکی دیگر از مجُازین از آیه اللّه العظمی دهکردی اصفهانی می باشند

مرحوم سید مصلح الدین مهدوی مشایخ اجازه آیه اللّه العظمی بروجردی را این چنین نقل کرده است :(۳۵)

«۱ مرحوم آخوند ملاّمحمّد کاظم خراسانی

۲ مرحوم حاج میرزا فتح اللّه شیخ الشریعه اصفهانی

۳ مرحوم آقا شیخ محمّدتقی نجفی اصفهانی معروف به آقانجفی

۴ مرحوم آقا سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی

۵ مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ طهرانی

۶ مرحوم سید علم الهدی نقوی کابلی ملایری ، از خواص اصحاب مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری »

اجازه اجتهاد و روایت آیه اللّه العظمی

سید ابوالقاسم دهکردیقدس‌سره به آیه الله العظمی بروجردیقدس‌سره (سال ۱۳۲۰ ه ق )

۳ علامه نسّابه حضرت آیه اللّه العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفیقدس‌سره .

آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی طبق فرموده خودشان بارها در اصفهان و قم به خدمت آیه اللّه العظمی دهکردیقدس‌سره رسیده و از ایشان اجازه روایت مفصّلی (در حدود ده صفحه) دریافت نموده اند ایشان درباره استاد اجازه خود می فرمایند :

«سید الفُقهاء الکِرام ، حجه الاسلام والمسلمین ، آیه اللّه ، الحاج السید أبوالقاسم الحسینی الدهکردی ، أحد مراجع الشیعه بإصفهان صاحب کتاب منبر الوسیله ، فی السّیر والسلوک و الأخلاق»(۳۶)

و در جای دیگر می نویسند :

«و مِمَّن أروی عنه سید الفقهاء والمتکلمین ، حجه الإسلام ، آیه اللّه ، الحاج السید أبوالقاسم الحسینی الدهکردی . له مؤلفات کثیره منها : بشارات السالکین و جنه المأوی و رساله عملیه و غیرها یَرْوی عن عدّه منهم : العلامه المیرزا حسن الهزار جریبی النجفی عن عدّه ، منهم شیخه صاحب الجواهر بطریقه»(۳۷)

آیه اللّه دهکردی در اجازه روایت به آیه الله مرعشی نجفی می نویسد :

« . و بعد فلمّا کان طراز الأوّل من سلفنا الصالحین و الحاملین للعلم من الأقدمین إلی الآخرین اعتنوا بالإجازه تیمناً و تحفظاً و إدخالاً لأنفسهم فی رُواه أخبار أهل بیت النبوه و متلبساً بخلع الخلافه و مفتخراً بمنصب الحکومه ، و کما غاب نجمٌ منهم طلع نجم آخر حتی وصل النوبه الی وارث علم الأوّلین و عین وجود الآخرین ، نُور حَدَقَه أساطین العلماء و نور حدیقه بساتین الفقهاء ، العالم العلیم و الفاضل الجمیل

، أس أساس النباله و غصن شجره السیاده ، مروّج شریعه سید المرسلین ، أخونا و سیّدنا السّید شهاب الدین الحسینی المرعشی لا زال فیوضات وجوده مبسوطاً علی أراضی قلوب الطالبین ما اظلت السماوات الأرضین ، فإنّی أجزته عامَه أن یروی عنّی کلّما صحت لی روایته و أباحت لی إجازته من الأحادیث المرویه عن أهل بیت النبوّه المتعلقه بأصول الدین و فروعه و المعارف و الأخلاق و المواعظ و الأمثال . »(۳۸)

شرح زندگانی آیه اللّه العظمی دهکردیقدس‌سره به خط معظّم له

که به درخواست آیه الله العظمی مرعشیقدس‌سره نوشته شده است

۴ حضرت آیه اللّه سید محمّد رضا خراسانیقدس‌سره (رئیس حوزه علمیه اصفهان در زمان خود)

ایشان در حدود سال ۱۳۰۲ قمری به دنیا آمده و پس از خواندن مقدمات و سطوح ، درس خارج را از محضر بزرگانی چون آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی و آیه اللّه حاج میرزا صادق یزدآبادی و آیات دیگر اصفهان استفاده نموده تا به مدارج عالیه فقاهت و اجتهاد ارتقاء یافته و از مدرسین و مراجع به نام اصفهان گردیده است(۳۹) وفات آیه اللّه خراسانی در سال ۱۳۹۷ قمری واقع شد و ایشان در جوار فاضل هندی صاحب

«کشف اللثام» در تخت فولاد اصفهان دفن شدند

۵ حضرت آیه اللّه سید عبدالحسین طیّبقدس‌سره ، صاحب تفسیر «اطیب البیان»

وی از شاگردان حضرت آیه اللّه دهکردی است که بنابر کلام خودشان در درس فقه آن فقیه ربّانی شرکت می کرده اند ، آیه اللّه طیّب سال ها در نزد اساتید حوزه علمیه اصفهان و قم و نجف اشرف تلمّذ کرده و از اساتیدی ، چون سید محمّد باقر دُرچه ای ، شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، آغا ضیاءالدین عراقی ، میرزای نائینی رضوان اللّه تعالی علیهم دارای اجازه اجتهاد می باشند(۴۰)

آیه اللّه حاج آقا میرزا دهکردی وآیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب

۶ حضرت آیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب اصفهانیقدس‌سره (۱۲۹۷ ۱۳۹۶ ه ق )

آیه اللّه ارباب مقدمات و سطوح را در اصفهان در خدمت حاج میرزا بدیع و آیه اللّه سید محمّد باقر دُرچه ای و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی فرا گرفتند و فلسفه و هیئت و ریاضیات را از محضر حکیم جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی معروف به آخوند کاشیقدس‌سره آموختند

آیه اللّه اربابقدس‌سره سال ها در حوزه علمیه اصفهان مُدرّس علوم معقول و منقول بودند و جمع کثیری از علما از محضر ایشان بهره مند گشتند(۴۱)

۷ حضرت آیه اللّه سید محمّد تقی موسوی اصفهانی ، صاحب «مکیال المکارم»(۱۳۰۱ ۱۳۴۸ه ق )

ایشان عالمی جلیل و فاضل و خطیبی بارع بوده اند ، و از طرف آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی دارای اجازه روایت و اجتهاد می باشند در قسمتی از

این اجازه ، فقیه دهکردی می نویسد :

« . و ممّن وجدناه فی قرننا هذا ، سالکاً مسلک الرشاد و ناهجاً منهج السداد ، ناشراً لأخبار الأئمه المعصومین ، متفقّهاً فی الدین ، جناب العالم العامل و الفاضل الکامل ، الجامع للکمالات النفسانیّه و الحائز للمراتب الایمانیّه ، المهذّب الصّفی والألمعیّ الزکیّ ، أخونا و صدیقنا الحاج میرزا محمّدتقی أدام اللّه تأییده فإنّا قد وجدناه بعد قراءته علینا شطراً من المباحث الاُصولیه و المسائل الفقهیه ، صاحب الذهن الوقّاد و الفهم الفقّاد . و بالغاً رتبه الاجتهاد . و اَوصیه أدام اللّه توفیقاته بملازمه التقوی و التورّع عن المکاره و حُسن الظنّ باللّه تعالی و الاصلاح بین النّاس فانّه من أفضل عامّه الخیرات و الاعتزال عن مجالس الحسره و الإکثار فی الکلام المُوجب للندامه والتقلیل فی الطعام والکلام و المنام و ملازمه صُحبه الکرام فانّه یوجب قُوّه القلب و شهامه النّفس و أسأله أن لاینسانی من صالح الدعاء . (سنه ۱۳۳۴ ه ق )» السیّد ابوالقاسم الدهکردی ثُمَّ النجفی

ایشان دارای تألیفاتی هستند از جمله :

۱ ابواب الجنّات در آداب الجُمعات

۲ مکیال المکارم فی فوائد الدُعاء للقائم

۳ وظیفه الأنام فی زمن غیبه الامامعليه‌السلام .

۸ بانوی مجتهده ایرانی سیده نصرت امین (۱۳۰۸ ۱۴۰۳ه ق )

ایشان نزد عدّه ای از علما من جمله آیه اللّه سید علی نجف آبادی و آیه اللّه میرزا علی آقا شیرازی و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی تحصیل علم و معرفت نمودند بانو امین از عده ای از علما و فقها دارای اجازه اجتهاد و روایت هستند ، از جمله : آیه اللّه شیخ محمّدرضا نجفی ، شیخ محمّد کاظم شیرازی ، شیخ عبدالکریم حائری

تألیفات زیادی دارند که از آن جمله است :

۱ اربعین هاشمیه; ۲ تفسیر مخزن العرفان (در ۱۵ جلد); ۳ مخزن اللئالی; ۴ معاد یا آخرین سیر بشر(۴۲)

۹ حضرت آیه اللّه شیخ محمّدرضا جرقویی اصفهانی(۴۳)

ایشان دارای حوزه درسی در کربلای مُعلی بوده اند در کتاب زندگانی آیه اللّه چهارسوقی می نویسد :

« . بلکه قیام حوزه علمیه کربلای معلی را می توان به وجود ایشان (آیه اللّه میلانی) و آیه اللّه عظیم الشأن ، محقق مدقق عالی قدر و مجتهد بارع ، آقای حاج شیخ محمّدرضا جرقویی اصفهانی حائری دامت برکاته بسته و منوط دانست

ایشان در مدرسه هندیه کربلا به تدریس کلام و اخبار و فقه مشغول و ظهر و شب در مسجد صافی اقامه جماعت می کند و نماز جمعه را در این زمان واجب عینی دانسته که در مسجد مذکور به پا می دارد(۴۴)

۱۰ حضرت آیه اللّه سید حسن چهارسوقی

از نوادگان صاحب روضات الجنّات که در درس خارج فقه آیه اللّه دهکردی شرکت می نموده است وی در نزد عده ای از علمای اصفهان ، امثال مرحوم آیه اللّه سید محمّد باقر درچه ای ، حاج شیخ محمّدعلی نجفی مسجد شاهی ، شیخ محمّدتقی اصفهانی تحصیل نموده و از عده ای از مشایخ عظام و علمای اعلام دارای اجازه روایت و اجتهاد می باشد(۴۵)

۱۱ حضرت آیه اللّه سید مرتضی دهکردی ، معروف

به حاج آقا میرزا دهکردی

آیه اللّه حاج آقا میرزا دهکردی در سال ۱۳۱۳ قمری متولد شد پس از گذراندن مقدمات در شهرکرد به اصفهان آمدند و نزد علمایی چون آیه اللّه سید محمّد نجف آبادی و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی (عمو و پدرزن خود) و حاج آقا رحیم ارباب و شیخ محمّد خراسانی تحصیل علم نمود در سال ۱۳۴۱ قمری پس از فوت پدرش به شهرکرد مراجعت نمود و به امامت جماعت و جمعه مسجدخان و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی مردم پرداختند تا این که در سال ۱۳۵۳ قمری بعد از فوت آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی ، بنابر وصیّت ایشان به اصفهان برگشتند و در مسجد سُرخی (سفره چی) به اقامه جماعت و ایراد سخنرانی های پرشور و حال و ارشاد و وعظ ، به خصوص در ماه مبارک رمضان و شب های قدر پرداختند ، و روزهای جمعه در زینبیه اصفهان نیز نماز جمعه را اقامه می نمودند(۴۶) سرانجام حاج آقا میرزا دهکردی در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۹ شمسی به رحمت ایزدی پیوستند و پس از تشییع جنازه باشکوهی ، پیکر مطهّرشان در تخت فولاد اصفهان (تکیه لسان الارض) دفن شد رحمه اللّه علیه رحمهً واسعهً

۱۲ حضرت آیه اللّه سیدمحمّد باقر رجاییقدس‌سره (۱۳۱۹ ، ۱۴۱۱ ه ق )

ایشان در سال ۱۳۱۹ قمری در اصفهان در خاندان علم و روحانیت متولد گردیدند در اصفهان مقدمات علوم را نزد جمعی از اساتید از آن جمله برادر فقیه خود آقا حسین فرا گرفتند ، سپس به درس خارج اساتید

حوزه علمیه اصفهان از آن جمله آیه اللّه دهکردی و حاج میرمحمّد صادق خاتون آبادی حاضر شده ، سپس به نجف اشرف عزیمت نموده از درس آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی ، محقق آغا ضیاء عراقی ، سید عبدالهادی شیرازی ، آقا شیخ محمّد کاظم شیرازیقدس‌سره استفاده کردند پس از وصول به مقام شامخ اجتهاد و دریافت اجازت روایی و گواهی اجتهاد از مشایخ و اساتید خویش ، آیه اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و آیه اللّه العظمی سید عبدالهادی شیرازی ، به اصفهان مراجعت و به درس و بحث و اقامه جماعت مشغول گشتند معظم له در روز چهارشنبه ۲۶ ربیع الثانی سال ۱۴۱۱ هجری قمری در اصفهان وفات یافتند ، سپس جنازه شریفشان را به قم منتقل و در آن جا به خاک سپردند(۴۷)

۱۳ عالم ربّانی حضرت آیه اللّه ملاّ حسینعلی صدیقین ، یکی دیگر از شاگردان آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی می باشند

در «تذکره القبور» درباره ایشان می نویسد :

«عالم فاضل زاهد متقی ، از علمای پرهیزکار که به زهد و تقوا معروف خاص و عام و مورد وثوق و احترام کلیه طبقات بود در اصفهان خدمت جمعی از اکابر درس خوانده و مراتب عرفان را خدمت حاج محمّد جواد بیدآبادی تکمیل نموده و سال ها به ریاضت و تصفیه باطن گذرانیده تا جامع مراتب صُوری و مقامات معنوی شد ، الحق مَلکی بود به صورت بشر ایشان در مسجد درب کوشک امامت و در مدرسه آن تدریس می نمودند و از طرف آیه اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانی نماینده تام الاختیار بودند

وفات ایشان

در شب جمعه دوم صفر سال ۱۳۶۸ ه ق به سنّ متجاوز از هفتاد سالگی واقع شد و در یکی از حجرات تکیه کازرونی مدفون گردید(۴۸)

۱۴ حضرت آیه اللّه مرتضی مظاهری نجفی(۴۹)

ایشان در سال ۱۳۱۶ قمری به دنیا آمدند مقدمات و سطح را در اصفهان در نزد بزرگانی چون سید ابوالقاسم دهکردی ، مولی محمّد حسین فشارکی ، مولی عبدالکریم جزی ، الحاج میرمحمّد صادق احمدآبادی به پایان رسانده ، سپس نجف اشرف مشرّف گشته و از محضر بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزای نائینی ، آغا ضیاء عراقی ، سید ابوتراب خوانساری ، شیخ جواد بلاغی کسب فیض نموده و به درجه علم و اجتهاد رسیده و از بزرگان زیادی دارای اجازه اجتهاد می باشند بعد از مراجعت از نجف اشرف در اصفهان ساکن شدند ایشان دارای تألیفاتی هستند که من جمله «مَقبَسُ الیاقوت فی فضل السکوت» و «قلع الغیبه» را می توان نام برد(۵۰) وفات ایشان در سال ۱۳۶۸ شمسی در اصفهان واقع شد و در باغ رضوان این شهر به خاک سپرده شدند

۱۵ عالم عامل حضرت آیه اللّه حاج سید یوسف خراسانیقدس‌سره .

ایشان در نجف اشرف متولد گردیدند ، و مقدمات علوم را در آنجا فرا گرفته و سپس به اصفهان مراجعت کرده و از محضر علما و آیات عظام آقا سید ابوالقاسم دهکردی ، آقا سید محمّد باقر درچه ای ، آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی ، برادر علامه اش حاج سید مرتضی خراسانی ، آقا سید مهدی دُرچه ای استفاده نموده ، معظم له در حدود پنجاه سال امامت جماعت مسجد حاج سید یوسف ، واقع در خیابان عبدالرّزاق اصفهان را عهده دار بودند(۵۱)

۱۶ مرحوم میرمحمّد مهدی امام جمعه ، از نوادگان علامه مجلسیقدس‌سره .

اجازه اجتهاد و روایتی که آیه اللّه العظمی دهکردی به مرحوم میر محمّد مهدی ، ملقّب به سلطان العلما ، داده اند در نزد دانشمند محقق آقای سید محمّد علی روضاتی موجود است(۵۲)

۱۷ سید محمّد حسین رضوی کاشانی(نقل از دو گفتار آقای سید محمّد علی روضاتی)

۱۸ عالم ربّانی ملاّ علی ماربینی

۱۹ سیدابوالقاسم فریدنی (نقل از تاریخ اصفهان جابری ، ص۲۶۲)

۲۰ عالم ربّانی ، سید علی اکبر هاشمی

۲۱ حجه الاسلام و المسلمین آقا حسین دهکردی ، فرزند آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۲ حضرت آیه اللّه سید احمد نوربخش دهکردی ، برادر آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۳ حضرت آیه اللّه سید محمّد باقر امامی ، برادرزاده آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۴ حضرت آیه اللّه سید محمّد جواد نجفی ، برادرزاده و داماد آیه اللّه دهکردی(۵۳)

تألیفات

مقدمه

یکی دیگر از برکات و خدمات گرانبهای آیه اللّه دهکردیقدس‌سره تألیف کتاب در علوم و فنون مختلف ، چون فقه و اصول و تفسیر و اخلاق و معارف و عرفان می باشد اگرچه جز چند جلد از آنها تاکنون چاپ نشده است ، ولی امیدواریم در آینده ای نزدیک این کتاب ها که نُسخ خطی آن نزد نوه مرحوم مؤلف است به زینت طبع آراسته گردد(۵۴)

کتاب های فقهی

۱ شرح بر شرایع ، در دو جلد ، در طهارت و بیع

۲ المتاجر ، تقریر درس محقق رشتیرحمه‌الله

۳ حاشیه بر جامع عبّاسی شیخ بهاییرحمه‌الله (مطبوع)

۴ حاشیه بر نُخْبِه حاجی کلباسیرحمه‌الله (مطبوع)

۵ حاشیه بر مکاسب شیخ انصاریرحمه‌الله

۶ رساله ای در طهارت

۷ رساله فقهیّه در قبض

۸ رساله عملیّه جهت مقلّدین به نام «هدایه الأنام» (مکرر چاپ شده است)

کتاب های اُصولی

۹ تنقیح الاُصول ، تقریرات درس محقق رشتیرحمه‌الله با نظریات مؤلف در بحث الفاظ

۱۰ حاشیه بر رسائل شیخ انصاریرحمه‌الله

کتاب های تفسیر و حدیث :

۱۱ ینابیع الحکمه در تفسیر

۱۲ حاشیه بر تفسیر صافی

۱۳ شرح بر اصول کافی (چنان که در منبر الوسیله ، ج ۱ فرموده اند)

۱۴ شرح کتاب من لایحضره الفقیه ، از کتاب قضا به بعد فارسی

۱۵ حاشیه بر وافی

۱۶ اللَمعات فی شرح دعاء السمات

۱۷ الذَخیره فی الأدعیه و الخُتومات المُجرّبه

۱۸ شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد (در منبر الوسیله ذکر شده)

کتاب های اخلاقی و عرفانی

۱۹ جنه المأوی در اخلاق

۲۰ الاخلاق

۲۱ منبر الوسیله ، در دو جلد(۵۵)

۲۲ بشارات السالکین یا واردات غیبیه

۲۳ السوانح و اللوائح (تاریخ اقامت ایشان در شیراز)

۲۴ الفوائد ، مجموعه ای پرفایده

جلد کتاب منبر الوسیله(ج ۱) که اخیراً چاپ شده است

مبارزات

مرحوم آیه اللّه دهکردی از جمله بزرگانی هستند که با مرحوم آیه اللّه شیخ محمّد تقی نجفی و حاج آقا نوراللّه نجفی ، همفکری و همکاری در مبارزه داشته اند از جمله مبارزات ایشان این که همراه مرحوم آقانجفی به عنوان اعتراض به قم مهاجرت می کنند ، و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی یکی از علمای مبارزی بوده اند که با سلطه بازار خارجی در ایران مخالفت نموده اند که ذیلاً ذکر می گردد :

قرارداد ۱۳ تن از علمای اصفهان و رکن الملک شیرازی

«این خُدّام شریعت مطهّره ، با همراهی جناب رکن الملک ، متعهّد و ملتزم شرعی شده ایم که مهما امکن بعد ذلک ، تخلّف ننماییم ، فعلاً پنج فقره است :

اولاً : قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود اگر بر کاغذهای دیگر نویسند مهر ننموده و اعتراف نمی نویسیم قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد امضا نمی نماییم ، حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی شویم ، ماها به این روش متعهدیم

ثانیاً : کفن اموات ، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر غیر ایرانی باشد متعهد شده ایم بر آن میّت

ماها نماز نخوانیم دیگری برای اقامه صلوه بر آن میّت بخواهند ، ماها را معاف دارند

ثالثاً : ملبوس مردانه جدید ، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می شود ، قرار دادیم مهما امکن ، هر چه بدلی در ایران یافت می شود لباس خودمان را از آن منسوج نماییم و منسوج غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی کنیم و حرام نمی دانیم لباسهای غیر ایرانی را ، امّا ماها ملتزم شده ایم حتی المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته ایم ممنوع نیست استعمال آن

رابعاً : میهمانی ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد ، چه عامه چه خاصه ، باید مختصر باشد; یک پلو و یک چلو و خورش و یک افشره اگر زاید بر این تکلّف ، احدی ما را به محضر خود وعده نگیرد خودمان نیز به همین روش میهمانی می نماییم هرچه کمتر و مختصرتر از این تکلیف کردند ، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود

خامساً : وافوری اهل وافور را احترام نمی کنیم و به منزل او نمی رویم ، زیرا که آیات باهره :

( إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ) و (لاتُسرفوا انّ اللّه لایحب المسرفین) و( وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ) ، و حدیث : «لا ضرر و لا ضرار» ، ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عِرضی و شغلی آن محسوس و سری است و خانواده ها و ممالک را به باد داده بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری ، به نظر توهین و خفت می نگریم»

صورت دستخط و امضای آقایان گرام و علمای فخام کثّر اللّه امثالهم :

محل خاتم مبارک سرکار ثقه الاسلام آقای حاج نوراللّه نجفی

بسم اللّه الرحمن الرحیم ، الاحقر حسین بن جعفر الفشارکی به ترتیب مرقومه معمول می دارد و در ترویج همین مناهج حاضرات ، وفقنا اللّه و اخواننا لذلک بمحمّد و آله صلی اللّه علیه و علیهم جمادی الاوُلی ۱۳۲۴

بعون اللّه تعالی به همین ترتیب معمول می شود

محل خاتم مبارک حجه الاسلام آقا نجفی دام ظلّه العالی

محل خاتم شریف آقای شیخ مرتضی اژه

محل خاتم جناب رکن الممالک

محل مهر جناب حاجی سید محمّد باقر بروجردی

بسم اللّه تعالی : طوبی للعامل بها ثم طوبی له ، محل مهر جناب آقا میرزا علی محمّد

قراردادی که جنابان آقایان حجه الاسلام (آقا نجفی) و آقا ثقه الاسلام (حاج آقا نوراللّه نجفی) و سایر آقایان عظام و فقهای فخام دام ظلّه علی رئوس المسلمین فرموده اند ، خیر مسلمانان است و مستلزم اعانت کسبه و ضعفا می باشد البته جمیع مسلمانان اطاعت می کنند ، هر که مخالفت کند توهین شرع انور نموده البته همین قسم معمول می دارم فی جمادی الاول سنه ۱۳۲۴

محل مهر شریف جناب مستطاب آقای حاج میرزا مهدی جویباره دام ظلّه العالی

بسم اللّه الرحمن الرحیم ، خوب قراردادی است ، جمله از آن را حقیر مدتی است ملتزم هستم ، بعد از این خودم و بستگان خودم به مراتب مرقوم شده عمل می کنیم

حررته من السابع عشر من شهر جمادی الاول سنه ۱۳۲۴

و انا الاحقر سید ابوالقاسم الدهکردی

محل خاتم مبارک

محل مهر سرکار آقای سید ابوالقاسم زنجانی دام ظلّه

محل مهر آقای محمّد جواد قزوینی

محل مهر آقا سید محمّد رضا ، شهیر به آقا میرزای مسجد شاهی

محل مهر آقای آقا حسن بیدآبادی حفظه اللّه (۵۶)

آخوند خراسانی طی حکمی برای تولیت اوقاف اصفهان و حومه

سه تن از بزرگان ، من جمله آیه الله العظمی دهکردی

را معین نمودند که حکم صادره فوق نمونه ای از آن است

____________________

پی نوشت ها

۲۹ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۹۳

۳۰ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۳۵

۳۱ صُقع : ناحیه ، کرانه ، گوشه زمین ، اصقاع جمع ، فرهنگ عمید ، ص ۸۷۶

۳۲ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۹۴

۳۳ نُقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۶۱

۳۴ اربعین حدیث ، حضرت امام خمینی ، ص ۳ اصل این اجازه یا نمونه ای از آن یافت نشد که در اینجا نقل کنیم

۳۵ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر ، ج ۲ ، ص ۲۲۷

۳۶ المسلسلات ، ج ۲ ، صص ۳۱ ۳۲

۳۷ الاجازه الکبیره ، ص ۱۷; قبسات ، ص ۴۰

۳۸ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۲۸

۳۹ گنجینه دانشمندان ، ج ۳ ، ص ۹۱ ، چاپ اسلامیه ، ۱۳۵۲ ش

۴۰ مجله حوزه ، ش ۳۳ ، مصاحبه

با آیه اللّه طیّب

۴۱ مجموعه ارباب معرفت (یادنامه آیه اللّه ارباب) ، صص ۷۴ و ۹۹

۴۲ بانوی مجتهده ایرانی ، ص ۳۲

۴۳ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۳۱

۴۴ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۳۳

۴۵ همان ، صص ۵۸۵۹

۴۶ شناخت سرزمین چهارمحال ، ج ۲ ، ص ۲۵

۴۷ یادنامه آیه اللّه سید بحرالعلوم میردامادی ، صص ۵۵۵۶

۴۸ تذکره القبور ، ص ۳۰۵ حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی معتمدی دام ظلّه ابوالزوجه نگارنده ، می فرمودند که آیه اللّه صدیقین شاگرد آیه اللّه دهکردی بوده اند

۴۹ لازم به ذکر است که ایشان ابوالزوجه حضرت آیه اللّه شیخ حسین مظاهری دام ظلّه می باشند

۵۰ اقتباس از مقدمه مقبس الیاقوت فی فضل السکوت ، از تألیفات آیه اللّه مظاهریرحمه‌الله

۵۱ یادنامه آیه اللّه سید بحرالعلوم میردامادی ، ص ۵۳

۵۲ به نقل از صدیق گرامی ، طلبه فاضل آقای رحیم قاسمی ، در ضمن از راهنمائی های ایشان کمال تقدیر و تشکر را می نمایم

۵۳ شرح حال این چهار نفر عالم ربانی در خاندان آیه اللّه دهکردی ذکر می گردد

۵۴ تألیفات ذکر شده از مصنّفقدس‌سره در این کتاب ها مسطور است : ریحانه الأدب ، ج ۲ ، ص ۲۴۴; نقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۶۶; تذکره القبور ، صص ۹۳ ۹۴; المسلسلات ، ج ۲ ، صص ۳۱ ۳۵

۵۵ لازم به تذکر است

این کتاب که اثری بس مفید و علمی در اصول عقاید اسلامی ، به سبک فلسفی و عرفانی می باشد ، به تحقیق بنده و از طرف مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم جلد اوّل آن چاپ گردیده و جلد دوم آن بزودی چاپ می شود

۵۶ حکم نافذ آقا نجفی ، موسی نجفی ، صص ۸۲ ۸۵ ، نقل از روزنامه حبل المتین سال ۱۳۲۴ قمری

فصل سوم

تلاش در عبادت و تحصیل ایشان

ایشان با تهذیب نفس و پاسداری از دل و پارسایی در عمل ، به ملکوت اُنس گرفته و حقایقی از ماوراء عالم طبیعت را با چشم دل مشاهده می کرده اند ، اینک به بعضی از این مکاشفات اشاره می شود

در کتاب «منبر الوسیله» ، ذیل حدیث «مَنْ عَرف نفسه فقد عرف ربّه»(۵۷) می فرمایند :

«و این (معرفه النفس) طریقه این ضعیف سراپا قصور و تقصیر است که در زمان فرار الی اللّه در طریق سیر به سوی بُقعه مبارکه یعنی تخته فولاد اصفهان به دست گیری ولیّ مطلق و کلمه باقیه الهیّه ، صاحب العصر والزمان روحی له الفداء و نفسی له الوِقاء از برکت توسّل به آن بزرگوار از نظر تدبّر در آیه شریفه( سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ) (۵۸) نوری از مشرق عالم غیب ، از افق قلب تابش نمود و خار و خَس شُکوک و شُبهات و ظلمات جهل را بالمره برطرف نمود»(۵۹)

خود ایشان در این رابطه می نویسد :

« . . فادرکتنی الرّحمه الرحمانیّه ، و اقبلت علی العباده و قضاء الصلوات و إصلاح الحال و

المجاهدات ، فَرَأَیْتُ ما رَأَیْتُ و شاهَدْتُ ما شاهَدْتُ ، و اشتغلت بتحصیل العلوم و المعارف علی النهج المرغوب ، و اتّصلت کدّ الأیّام بسهر اللیالی ، و ما زلت فی جمیع الحالات ملتجئاً الی اللّه تعالی الرؤوف بعباده ، و متوسّلاً بأولیائه سادات الأنام و شفعاء الضعفاء و الأیتام ، حتی بلغت من السّن الی خمسه و عشرین ، فاعطانی اللّه تبارک و تعالی القُوه القدسیه و ترکت المتابعه و التقلید و صدقونی علی ذلک بالاجتهاد المطلق . »(۶۰)

فراست آیه اللّه دهکردی

در روایات ما یکی از صفات شخص مؤمن را فِراست و زیرکی او برشمرده اند ، چنانچه در روایتی امام باقرعليه‌السلام از رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می فرماید که حضرتش فرمودند :

«إتّقوا فِراسَه المُؤمن فإنّه یَنْظُرُ بِنُورِ اللّه»(۶۱) ; بترسید از زیرکی مؤمن زیرا او با نور خدا می بیند

اینک نمونه ای از فراست آیه اللّه دهکردیقدس‌سره نقل می گردد :

مرحوم آیه الله بحرالعلوم میردامادی

حضرت آیه اللّه سید بحرالعلوم میر دامادیقدس‌سره (۶۲) می فرمودند : نقل شده شخصی مدّتها خود را جزء ارادتمندان ایشان قرار داده و در نماز جماعت ایشان حاضر می شده و خیلی به ایشان اظهار ارادت می نموده ، تا بعد از مدّتی مقدار قابل توجّهی پول از وجوهات به ایشان پرداخت می نماید ، و این درحالی بوده که ایشان احتیاج به این پول برای مخارج اولیه زندگی خود داشته اند ولی این پول را کنار می گذارند و مصرف نمی کنند ، مدتی می گذرد و آن شخص به ظاهر مُرید قباله ای در رابطه با زمینی که می خواسته به تصرّف درآورد به خدمت آیه اللّه دهکردی می آورد و از ایشان طلب تأیید و امضا می کند ، معظّم له که می فهمند این شخص می خواهد حق و ملک دیگران را تصرف کند ، از امضاء خودداری می کنند و لذا آن شخص ریاکار با عصبانیت از ایشان می خواهد که پول هایی که جهت وجوهات داده بوده به او برگردانند و ایشان تماماً پول های او را که داده بود برمی گردانند :( فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ )

دو رؤیای صالحه در نجف اشرف(نقل از آیه اللّه دهکردی)

اول : «در رؤیای صالحه در نجف خدمت ولی مطلق ، صاحب شجره طُوبی رسیدم ، عرض کردم : آقا ! علمی می خواهم که صاف و زلال باشد فرمود : فعلا حاصل است عرض کردم : ایمان می خواهم فرمودند : ایمان عمل می طلبد»(۶۳)

دوم : «حقیر مؤلف در رؤیای مفصل به حضرت مولای متّقیان امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کردم : آقا ! پای شما ببوسم ، و خواستم ببوسم نگذاشتند و دست مبارکش بوسیدم و به صورت مالیدم و به سینه مالیدم : «فافهم اِنْ کُنْتَ مِنْ أهله»(۶۴)

شاگردان و صاحبان اجازه روایت و اجتهاد از ایشان

در این بخش ، بعضی از شاگردان و صاحبان اجازه اجتهاد و روایت از آیه اللّه العظمی دهکردی را برمی شماریم

۱ رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی ایران ، حضرت آیه اللّه العظمی امام خمینیقدس‌سره .

حضرت امام خمینی در اوّل کتاب شریف اربعین حدیث به این امر تصریح نموده و درباره استاد اجازه خود چنین می نویسند :

«أخبرنی إجازهً مکاتبهً و مشافههً عِدَهٌ مِن المشایخ العظام و الثقات الکرام . و منهم السیِّدُ العالم الثقه الثبت السید أبوالقاسم الدهکردی الاصفهانیقدس‌سره عن السید السند الأمجد الآقامیرزامحمّدهاشم الاصفهانی عن العلامه الانصاری»(۳۴)

۲ حضرت آیه اللّه العظمی بروجردیقدس‌سره ، یکی دیگر از مجُازین از آیه اللّه العظمی دهکردی اصفهانی می باشند

مرحوم سید مصلح الدین مهدوی مشایخ اجازه آیه اللّه العظمی بروجردی را این چنین نقل کرده است :(۳۵)

«۱ مرحوم آخوند ملاّمحمّد کاظم خراسانی

۲ مرحوم حاج میرزا فتح اللّه شیخ الشریعه اصفهانی

۳ مرحوم آقا شیخ محمّدتقی نجفی اصفهانی معروف به آقانجفی

۴ مرحوم آقا سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی

۵ مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ طهرانی

۶ مرحوم سید علم الهدی نقوی کابلی ملایری ، از خواص اصحاب مرحوم آقا سید مرتضی کشمیری »

اجازه اجتهاد و روایت آیه اللّه العظمی

سید ابوالقاسم دهکردیقدس‌سره به آیه الله العظمی بروجردیقدس‌سره (سال ۱۳۲۰ ه ق )

۳ علامه نسّابه حضرت آیه اللّه العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفیقدس‌سره .

آیه اللّه العظمی مرعشی نجفی طبق فرموده خودشان بارها در اصفهان و قم به خدمت آیه اللّه العظمی دهکردیقدس‌سره رسیده و از ایشان اجازه روایت مفصّلی (در حدود ده صفحه) دریافت نموده اند ایشان درباره استاد اجازه خود می فرمایند :

«سید الفُقهاء الکِرام ، حجه الاسلام والمسلمین ، آیه اللّه ، الحاج السید أبوالقاسم الحسینی الدهکردی ، أحد مراجع الشیعه بإصفهان صاحب کتاب منبر الوسیله ، فی السّیر والسلوک و الأخلاق»(۳۶)

و در جای دیگر می نویسند :

«و مِمَّن أروی عنه سید الفقهاء والمتکلمین ، حجه الإسلام ، آیه اللّه ، الحاج السید أبوالقاسم الحسینی الدهکردی . له مؤلفات کثیره منها : بشارات السالکین و جنه المأوی و رساله عملیه و غیرها یَرْوی عن عدّه منهم : العلامه المیرزا حسن الهزار جریبی النجفی عن عدّه ، منهم شیخه صاحب الجواهر بطریقه»(۳۷)

آیه اللّه دهکردی در اجازه روایت به آیه الله مرعشی نجفی می نویسد :

« . و بعد فلمّا کان طراز الأوّل من سلفنا الصالحین و الحاملین للعلم من الأقدمین إلی الآخرین اعتنوا بالإجازه تیمناً و تحفظاً و إدخالاً لأنفسهم فی رُواه أخبار أهل بیت النبوه و متلبساً بخلع الخلافه و مفتخراً بمنصب الحکومه ، و کما غاب نجمٌ منهم طلع نجم آخر حتی وصل النوبه الی وارث علم الأوّلین و عین وجود الآخرین ، نُور حَدَقَه أساطین العلماء و نور حدیقه بساتین الفقهاء ، العالم العلیم و الفاضل الجمیل

، أس أساس النباله و غصن شجره السیاده ، مروّج شریعه سید المرسلین ، أخونا و سیّدنا السّید شهاب الدین الحسینی المرعشی لا زال فیوضات وجوده مبسوطاً علی أراضی قلوب الطالبین ما اظلت السماوات الأرضین ، فإنّی أجزته عامَه أن یروی عنّی کلّما صحت لی روایته و أباحت لی إجازته من الأحادیث المرویه عن أهل بیت النبوّه المتعلقه بأصول الدین و فروعه و المعارف و الأخلاق و المواعظ و الأمثال . »(۳۸)

شرح زندگانی آیه اللّه العظمی دهکردیقدس‌سره به خط معظّم له

که به درخواست آیه الله العظمی مرعشیقدس‌سره نوشته شده است

۴ حضرت آیه اللّه سید محمّد رضا خراسانیقدس‌سره (رئیس حوزه علمیه اصفهان در زمان خود)

ایشان در حدود سال ۱۳۰۲ قمری به دنیا آمده و پس از خواندن مقدمات و سطوح ، درس خارج را از محضر بزرگانی چون آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی و آیه اللّه حاج میرزا صادق یزدآبادی و آیات دیگر اصفهان استفاده نموده تا به مدارج عالیه فقاهت و اجتهاد ارتقاء یافته و از مدرسین و مراجع به نام اصفهان گردیده است(۳۹) وفات آیه اللّه خراسانی در سال ۱۳۹۷ قمری واقع شد و ایشان در جوار فاضل هندی صاحب

«کشف اللثام» در تخت فولاد اصفهان دفن شدند

۵ حضرت آیه اللّه سید عبدالحسین طیّبقدس‌سره ، صاحب تفسیر «اطیب البیان»

وی از شاگردان حضرت آیه اللّه دهکردی است که بنابر کلام خودشان در درس فقه آن فقیه ربّانی شرکت می کرده اند ، آیه اللّه طیّب سال ها در نزد اساتید حوزه علمیه اصفهان و قم و نجف اشرف تلمّذ کرده و از اساتیدی ، چون سید محمّد باقر دُرچه ای ، شیخ عبدالکریم حائری یزدی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، آغا ضیاءالدین عراقی ، میرزای نائینی رضوان اللّه تعالی علیهم دارای اجازه اجتهاد می باشند(۴۰)

آیه اللّه حاج آقا میرزا دهکردی وآیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب

۶ حضرت آیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب اصفهانیقدس‌سره (۱۲۹۷ ۱۳۹۶ ه ق )

آیه اللّه ارباب مقدمات و سطوح را در اصفهان در خدمت حاج میرزا بدیع و آیه اللّه سید محمّد باقر دُرچه ای و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی فرا گرفتند و فلسفه و هیئت و ریاضیات را از محضر حکیم جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی معروف به آخوند کاشیقدس‌سره آموختند

آیه اللّه اربابقدس‌سره سال ها در حوزه علمیه اصفهان مُدرّس علوم معقول و منقول بودند و جمع کثیری از علما از محضر ایشان بهره مند گشتند(۴۱)

۷ حضرت آیه اللّه سید محمّد تقی موسوی اصفهانی ، صاحب «مکیال المکارم»(۱۳۰۱ ۱۳۴۸ه ق )

ایشان عالمی جلیل و فاضل و خطیبی بارع بوده اند ، و از طرف آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی دارای اجازه روایت و اجتهاد می باشند در قسمتی از

این اجازه ، فقیه دهکردی می نویسد :

« . و ممّن وجدناه فی قرننا هذا ، سالکاً مسلک الرشاد و ناهجاً منهج السداد ، ناشراً لأخبار الأئمه المعصومین ، متفقّهاً فی الدین ، جناب العالم العامل و الفاضل الکامل ، الجامع للکمالات النفسانیّه و الحائز للمراتب الایمانیّه ، المهذّب الصّفی والألمعیّ الزکیّ ، أخونا و صدیقنا الحاج میرزا محمّدتقی أدام اللّه تأییده فإنّا قد وجدناه بعد قراءته علینا شطراً من المباحث الاُصولیه و المسائل الفقهیه ، صاحب الذهن الوقّاد و الفهم الفقّاد . و بالغاً رتبه الاجتهاد . و اَوصیه أدام اللّه توفیقاته بملازمه التقوی و التورّع عن المکاره و حُسن الظنّ باللّه تعالی و الاصلاح بین النّاس فانّه من أفضل عامّه الخیرات و الاعتزال عن مجالس الحسره و الإکثار فی الکلام المُوجب للندامه والتقلیل فی الطعام والکلام و المنام و ملازمه صُحبه الکرام فانّه یوجب قُوّه القلب و شهامه النّفس و أسأله أن لاینسانی من صالح الدعاء . (سنه ۱۳۳۴ ه ق )» السیّد ابوالقاسم الدهکردی ثُمَّ النجفی

ایشان دارای تألیفاتی هستند از جمله :

۱ ابواب الجنّات در آداب الجُمعات

۲ مکیال المکارم فی فوائد الدُعاء للقائم

۳ وظیفه الأنام فی زمن غیبه الامامعليه‌السلام .

۸ بانوی مجتهده ایرانی سیده نصرت امین (۱۳۰۸ ۱۴۰۳ه ق )

ایشان نزد عدّه ای از علما من جمله آیه اللّه سید علی نجف آبادی و آیه اللّه میرزا علی آقا شیرازی و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی تحصیل علم و معرفت نمودند بانو امین از عده ای از علما و فقها دارای اجازه اجتهاد و روایت هستند ، از جمله : آیه اللّه شیخ محمّدرضا نجفی ، شیخ محمّد کاظم شیرازی ، شیخ عبدالکریم حائری

تألیفات زیادی دارند که از آن جمله است :

۱ اربعین هاشمیه; ۲ تفسیر مخزن العرفان (در ۱۵ جلد); ۳ مخزن اللئالی; ۴ معاد یا آخرین سیر بشر(۴۲)

۹ حضرت آیه اللّه شیخ محمّدرضا جرقویی اصفهانی(۴۳)

ایشان دارای حوزه درسی در کربلای مُعلی بوده اند در کتاب زندگانی آیه اللّه چهارسوقی می نویسد :

« . بلکه قیام حوزه علمیه کربلای معلی را می توان به وجود ایشان (آیه اللّه میلانی) و آیه اللّه عظیم الشأن ، محقق مدقق عالی قدر و مجتهد بارع ، آقای حاج شیخ محمّدرضا جرقویی اصفهانی حائری دامت برکاته بسته و منوط دانست

ایشان در مدرسه هندیه کربلا به تدریس کلام و اخبار و فقه مشغول و ظهر و شب در مسجد صافی اقامه جماعت می کند و نماز جمعه را در این زمان واجب عینی دانسته که در مسجد مذکور به پا می دارد(۴۴)

۱۰ حضرت آیه اللّه سید حسن چهارسوقی

از نوادگان صاحب روضات الجنّات که در درس خارج فقه آیه اللّه دهکردی شرکت می نموده است وی در نزد عده ای از علمای اصفهان ، امثال مرحوم آیه اللّه سید محمّد باقر درچه ای ، حاج شیخ محمّدعلی نجفی مسجد شاهی ، شیخ محمّدتقی اصفهانی تحصیل نموده و از عده ای از مشایخ عظام و علمای اعلام دارای اجازه روایت و اجتهاد می باشد(۴۵)

۱۱ حضرت آیه اللّه سید مرتضی دهکردی ، معروف

به حاج آقا میرزا دهکردی

آیه اللّه حاج آقا میرزا دهکردی در سال ۱۳۱۳ قمری متولد شد پس از گذراندن مقدمات در شهرکرد به اصفهان آمدند و نزد علمایی چون آیه اللّه سید محمّد نجف آبادی و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی (عمو و پدرزن خود) و حاج آقا رحیم ارباب و شیخ محمّد خراسانی تحصیل علم نمود در سال ۱۳۴۱ قمری پس از فوت پدرش به شهرکرد مراجعت نمود و به امامت جماعت و جمعه مسجدخان و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی مردم پرداختند تا این که در سال ۱۳۵۳ قمری بعد از فوت آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی ، بنابر وصیّت ایشان به اصفهان برگشتند و در مسجد سُرخی (سفره چی) به اقامه جماعت و ایراد سخنرانی های پرشور و حال و ارشاد و وعظ ، به خصوص در ماه مبارک رمضان و شب های قدر پرداختند ، و روزهای جمعه در زینبیه اصفهان نیز نماز جمعه را اقامه می نمودند(۴۶) سرانجام حاج آقا میرزا دهکردی در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۹ شمسی به رحمت ایزدی پیوستند و پس از تشییع جنازه باشکوهی ، پیکر مطهّرشان در تخت فولاد اصفهان (تکیه لسان الارض) دفن شد رحمه اللّه علیه رحمهً واسعهً

۱۲ حضرت آیه اللّه سیدمحمّد باقر رجاییقدس‌سره (۱۳۱۹ ، ۱۴۱۱ ه ق )

ایشان در سال ۱۳۱۹ قمری در اصفهان در خاندان علم و روحانیت متولد گردیدند در اصفهان مقدمات علوم را نزد جمعی از اساتید از آن جمله برادر فقیه خود آقا حسین فرا گرفتند ، سپس به درس خارج اساتید

حوزه علمیه اصفهان از آن جمله آیه اللّه دهکردی و حاج میرمحمّد صادق خاتون آبادی حاضر شده ، سپس به نجف اشرف عزیمت نموده از درس آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی ، محقق آغا ضیاء عراقی ، سید عبدالهادی شیرازی ، آقا شیخ محمّد کاظم شیرازیقدس‌سره استفاده کردند پس از وصول به مقام شامخ اجتهاد و دریافت اجازت روایی و گواهی اجتهاد از مشایخ و اساتید خویش ، آیه اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و آیه اللّه العظمی سید عبدالهادی شیرازی ، به اصفهان مراجعت و به درس و بحث و اقامه جماعت مشغول گشتند معظم له در روز چهارشنبه ۲۶ ربیع الثانی سال ۱۴۱۱ هجری قمری در اصفهان وفات یافتند ، سپس جنازه شریفشان را به قم منتقل و در آن جا به خاک سپردند(۴۷)

۱۳ عالم ربّانی حضرت آیه اللّه ملاّ حسینعلی صدیقین ، یکی دیگر از شاگردان آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی می باشند

در «تذکره القبور» درباره ایشان می نویسد :

«عالم فاضل زاهد متقی ، از علمای پرهیزکار که به زهد و تقوا معروف خاص و عام و مورد وثوق و احترام کلیه طبقات بود در اصفهان خدمت جمعی از اکابر درس خوانده و مراتب عرفان را خدمت حاج محمّد جواد بیدآبادی تکمیل نموده و سال ها به ریاضت و تصفیه باطن گذرانیده تا جامع مراتب صُوری و مقامات معنوی شد ، الحق مَلکی بود به صورت بشر ایشان در مسجد درب کوشک امامت و در مدرسه آن تدریس می نمودند و از طرف آیه اللّه العظمی سید ابوالحسن اصفهانی نماینده تام الاختیار بودند

وفات ایشان

در شب جمعه دوم صفر سال ۱۳۶۸ ه ق به سنّ متجاوز از هفتاد سالگی واقع شد و در یکی از حجرات تکیه کازرونی مدفون گردید(۴۸)

۱۴ حضرت آیه اللّه مرتضی مظاهری نجفی(۴۹)

ایشان در سال ۱۳۱۶ قمری به دنیا آمدند مقدمات و سطح را در اصفهان در نزد بزرگانی چون سید ابوالقاسم دهکردی ، مولی محمّد حسین فشارکی ، مولی عبدالکریم جزی ، الحاج میرمحمّد صادق احمدآبادی به پایان رسانده ، سپس نجف اشرف مشرّف گشته و از محضر بزرگانی چون سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزای نائینی ، آغا ضیاء عراقی ، سید ابوتراب خوانساری ، شیخ جواد بلاغی کسب فیض نموده و به درجه علم و اجتهاد رسیده و از بزرگان زیادی دارای اجازه اجتهاد می باشند بعد از مراجعت از نجف اشرف در اصفهان ساکن شدند ایشان دارای تألیفاتی هستند که من جمله «مَقبَسُ الیاقوت فی فضل السکوت» و «قلع الغیبه» را می توان نام برد(۵۰) وفات ایشان در سال ۱۳۶۸ شمسی در اصفهان واقع شد و در باغ رضوان این شهر به خاک سپرده شدند

۱۵ عالم عامل حضرت آیه اللّه حاج سید یوسف خراسانیقدس‌سره .

ایشان در نجف اشرف متولد گردیدند ، و مقدمات علوم را در آنجا فرا گرفته و سپس به اصفهان مراجعت کرده و از محضر علما و آیات عظام آقا سید ابوالقاسم دهکردی ، آقا سید محمّد باقر درچه ای ، آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی ، برادر علامه اش حاج سید مرتضی خراسانی ، آقا سید مهدی دُرچه ای استفاده نموده ، معظم له در حدود پنجاه سال امامت جماعت مسجد حاج سید یوسف ، واقع در خیابان عبدالرّزاق اصفهان را عهده دار بودند(۵۱)

۱۶ مرحوم میرمحمّد مهدی امام جمعه ، از نوادگان علامه مجلسیقدس‌سره .

اجازه اجتهاد و روایتی که آیه اللّه العظمی دهکردی به مرحوم میر محمّد مهدی ، ملقّب به سلطان العلما ، داده اند در نزد دانشمند محقق آقای سید محمّد علی روضاتی موجود است(۵۲)

۱۷ سید محمّد حسین رضوی کاشانی(نقل از دو گفتار آقای سید محمّد علی روضاتی)

۱۸ عالم ربّانی ملاّ علی ماربینی

۱۹ سیدابوالقاسم فریدنی (نقل از تاریخ اصفهان جابری ، ص۲۶۲)

۲۰ عالم ربّانی ، سید علی اکبر هاشمی

۲۱ حجه الاسلام و المسلمین آقا حسین دهکردی ، فرزند آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۲ حضرت آیه اللّه سید احمد نوربخش دهکردی ، برادر آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۳ حضرت آیه اللّه سید محمّد باقر امامی ، برادرزاده آقا سید ابوالقاسم دهکردی

۲۴ حضرت آیه اللّه سید محمّد جواد نجفی ، برادرزاده و داماد آیه اللّه دهکردی(۵۳)

تألیفات

مقدمه

یکی دیگر از برکات و خدمات گرانبهای آیه اللّه دهکردیقدس‌سره تألیف کتاب در علوم و فنون مختلف ، چون فقه و اصول و تفسیر و اخلاق و معارف و عرفان می باشد اگرچه جز چند جلد از آنها تاکنون چاپ نشده است ، ولی امیدواریم در آینده ای نزدیک این کتاب ها که نُسخ خطی آن نزد نوه مرحوم مؤلف است به زینت طبع آراسته گردد(۵۴)

کتاب های فقهی

۱ شرح بر شرایع ، در دو جلد ، در طهارت و بیع

۲ المتاجر ، تقریر درس محقق رشتیرحمه‌الله

۳ حاشیه بر جامع عبّاسی شیخ بهاییرحمه‌الله (مطبوع)

۴ حاشیه بر نُخْبِه حاجی کلباسیرحمه‌الله (مطبوع)

۵ حاشیه بر مکاسب شیخ انصاریرحمه‌الله

۶ رساله ای در طهارت

۷ رساله فقهیّه در قبض

۸ رساله عملیّه جهت مقلّدین به نام «هدایه الأنام» (مکرر چاپ شده است)

کتاب های اُصولی

۹ تنقیح الاُصول ، تقریرات درس محقق رشتیرحمه‌الله با نظریات مؤلف در بحث الفاظ

۱۰ حاشیه بر رسائل شیخ انصاریرحمه‌الله

کتاب های تفسیر و حدیث :

۱۱ ینابیع الحکمه در تفسیر

۱۲ حاشیه بر تفسیر صافی

۱۳ شرح بر اصول کافی (چنان که در منبر الوسیله ، ج ۱ فرموده اند)

۱۴ شرح کتاب من لایحضره الفقیه ، از کتاب قضا به بعد فارسی

۱۵ حاشیه بر وافی

۱۶ اللَمعات فی شرح دعاء السمات

۱۷ الذَخیره فی الأدعیه و الخُتومات المُجرّبه

۱۸ شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد (در منبر الوسیله ذکر شده)

کتاب های اخلاقی و عرفانی

۱۹ جنه المأوی در اخلاق

۲۰ الاخلاق

۲۱ منبر الوسیله ، در دو جلد(۵۵)

۲۲ بشارات السالکین یا واردات غیبیه

۲۳ السوانح و اللوائح (تاریخ اقامت ایشان در شیراز)

۲۴ الفوائد ، مجموعه ای پرفایده

جلد کتاب منبر الوسیله(ج ۱) که اخیراً چاپ شده است

مبارزات

مرحوم آیه اللّه دهکردی از جمله بزرگانی هستند که با مرحوم آیه اللّه شیخ محمّد تقی نجفی و حاج آقا نوراللّه نجفی ، همفکری و همکاری در مبارزه داشته اند از جمله مبارزات ایشان این که همراه مرحوم آقانجفی به عنوان اعتراض به قم مهاجرت می کنند ، و آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردی یکی از علمای مبارزی بوده اند که با سلطه بازار خارجی در ایران مخالفت نموده اند که ذیلاً ذکر می گردد :

قرارداد ۱۳ تن از علمای اصفهان و رکن الملک شیرازی

«این خُدّام شریعت مطهّره ، با همراهی جناب رکن الملک ، متعهّد و ملتزم شرعی شده ایم که مهما امکن بعد ذلک ، تخلّف ننماییم ، فعلاً پنج فقره است :

اولاً : قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود اگر بر کاغذهای دیگر نویسند مهر ننموده و اعتراف نمی نویسیم قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد امضا نمی نماییم ، حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی شویم ، ماها به این روش متعهدیم

ثانیاً : کفن اموات ، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر غیر ایرانی باشد متعهد شده ایم بر آن میّت

ماها نماز نخوانیم دیگری برای اقامه صلوه بر آن میّت بخواهند ، ماها را معاف دارند

ثالثاً : ملبوس مردانه جدید ، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می شود ، قرار دادیم مهما امکن ، هر چه بدلی در ایران یافت می شود لباس خودمان را از آن منسوج نماییم و منسوج غیر ایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی کنیم و حرام نمی دانیم لباسهای غیر ایرانی را ، امّا ماها ملتزم شده ایم حتی المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته ایم ممنوع نیست استعمال آن

رابعاً : میهمانی ها بعد ذلک و لو اعیانی باشد ، چه عامه چه خاصه ، باید مختصر باشد; یک پلو و یک چلو و خورش و یک افشره اگر زاید بر این تکلّف ، احدی ما را به محضر خود وعده نگیرد خودمان نیز به همین روش میهمانی می نماییم هرچه کمتر و مختصرتر از این تکلیف کردند ، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود

خامساً : وافوری اهل وافور را احترام نمی کنیم و به منزل او نمی رویم ، زیرا که آیات باهره :

( إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ) و (لاتُسرفوا انّ اللّه لایحب المسرفین) و( وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ) ، و حدیث : «لا ضرر و لا ضرار» ، ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عِرضی و شغلی آن محسوس و سری است و خانواده ها و ممالک را به باد داده بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری ، به نظر توهین و خفت می نگریم»

صورت دستخط و امضای آقایان گرام و علمای فخام کثّر اللّه امثالهم :

محل خاتم مبارک سرکار ثقه الاسلام آقای حاج نوراللّه نجفی

بسم اللّه الرحمن الرحیم ، الاحقر حسین بن جعفر الفشارکی به ترتیب مرقومه معمول می دارد و در ترویج همین مناهج حاضرات ، وفقنا اللّه و اخواننا لذلک بمحمّد و آله صلی اللّه علیه و علیهم جمادی الاوُلی ۱۳۲۴

بعون اللّه تعالی به همین ترتیب معمول می شود

محل خاتم مبارک حجه الاسلام آقا نجفی دام ظلّه العالی

محل خاتم شریف آقای شیخ مرتضی اژه

محل خاتم جناب رکن الممالک

محل مهر جناب حاجی سید محمّد باقر بروجردی

بسم اللّه تعالی : طوبی للعامل بها ثم طوبی له ، محل مهر جناب آقا میرزا علی محمّد

قراردادی که جنابان آقایان حجه الاسلام (آقا نجفی) و آقا ثقه الاسلام (حاج آقا نوراللّه نجفی) و سایر آقایان عظام و فقهای فخام دام ظلّه علی رئوس المسلمین فرموده اند ، خیر مسلمانان است و مستلزم اعانت کسبه و ضعفا می باشد البته جمیع مسلمانان اطاعت می کنند ، هر که مخالفت کند توهین شرع انور نموده البته همین قسم معمول می دارم فی جمادی الاول سنه ۱۳۲۴

محل مهر شریف جناب مستطاب آقای حاج میرزا مهدی جویباره دام ظلّه العالی

بسم اللّه الرحمن الرحیم ، خوب قراردادی است ، جمله از آن را حقیر مدتی است ملتزم هستم ، بعد از این خودم و بستگان خودم به مراتب مرقوم شده عمل می کنیم

حررته من السابع عشر من شهر جمادی الاول سنه ۱۳۲۴

و انا الاحقر سید ابوالقاسم الدهکردی

محل خاتم مبارک

محل مهر سرکار آقای سید ابوالقاسم زنجانی دام ظلّه

محل مهر آقای محمّد جواد قزوینی

محل مهر آقا سید محمّد رضا ، شهیر به آقا میرزای مسجد شاهی

محل مهر آقای آقا حسن بیدآبادی حفظه اللّه (۵۶)

آخوند خراسانی طی حکمی برای تولیت اوقاف اصفهان و حومه

سه تن از بزرگان ، من جمله آیه الله العظمی دهکردی

را معین نمودند که حکم صادره فوق نمونه ای از آن است

____________________

پی نوشت ها

۲۹ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۹۳

۳۰ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۳۵

۳۱ صُقع : ناحیه ، کرانه ، گوشه زمین ، اصقاع جمع ، فرهنگ عمید ، ص ۸۷۶

۳۲ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۹۴

۳۳ نُقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۶۱

۳۴ اربعین حدیث ، حضرت امام خمینی ، ص ۳ اصل این اجازه یا نمونه ای از آن یافت نشد که در اینجا نقل کنیم

۳۵ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر ، ج ۲ ، ص ۲۲۷

۳۶ المسلسلات ، ج ۲ ، صص ۳۱ ۳۲

۳۷ الاجازه الکبیره ، ص ۱۷; قبسات ، ص ۴۰

۳۸ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۲۸

۳۹ گنجینه دانشمندان ، ج ۳ ، ص ۹۱ ، چاپ اسلامیه ، ۱۳۵۲ ش

۴۰ مجله حوزه ، ش ۳۳ ، مصاحبه

با آیه اللّه طیّب

۴۱ مجموعه ارباب معرفت (یادنامه آیه اللّه ارباب) ، صص ۷۴ و ۹۹

۴۲ بانوی مجتهده ایرانی ، ص ۳۲

۴۳ المسلسلات ، ج ۲ ، ص ۳۱

۴۴ زندگانی آیه اللّه چهارسوقی ، ص ۱۳۳

۴۵ همان ، صص ۵۸۵۹

۴۶ شناخت سرزمین چهارمحال ، ج ۲ ، ص ۲۵

۴۷ یادنامه آیه اللّه سید بحرالعلوم میردامادی ، صص ۵۵۵۶

۴۸ تذکره القبور ، ص ۳۰۵ حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی معتمدی دام ظلّه ابوالزوجه نگارنده ، می فرمودند که آیه اللّه صدیقین شاگرد آیه اللّه دهکردی بوده اند

۴۹ لازم به ذکر است که ایشان ابوالزوجه حضرت آیه اللّه شیخ حسین مظاهری دام ظلّه می باشند

۵۰ اقتباس از مقدمه مقبس الیاقوت فی فضل السکوت ، از تألیفات آیه اللّه مظاهریرحمه‌الله

۵۱ یادنامه آیه اللّه سید بحرالعلوم میردامادی ، ص ۵۳

۵۲ به نقل از صدیق گرامی ، طلبه فاضل آقای رحیم قاسمی ، در ضمن از راهنمائی های ایشان کمال تقدیر و تشکر را می نمایم

۵۳ شرح حال این چهار نفر عالم ربانی در خاندان آیه اللّه دهکردی ذکر می گردد

۵۴ تألیفات ذکر شده از مصنّفقدس‌سره در این کتاب ها مسطور است : ریحانه الأدب ، ج ۲ ، ص ۲۴۴; نقباء البشر ، ج ۱ ، ص ۶۶; تذکره القبور ، صص ۹۳ ۹۴; المسلسلات ، ج ۲ ، صص ۳۱ ۳۵

۵۵ لازم به تذکر است

این کتاب که اثری بس مفید و علمی در اصول عقاید اسلامی ، به سبک فلسفی و عرفانی می باشد ، به تحقیق بنده و از طرف مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم جلد اوّل آن چاپ گردیده و جلد دوم آن بزودی چاپ می شود

۵۶ حکم نافذ آقا نجفی ، موسی نجفی ، صص ۸۲ ۸۵ ، نقل از روزنامه حبل المتین سال ۱۳۲۴ قمری

فصل سوم

تلاش در عبادت و تحصیل ایشان

ایشان با تهذیب نفس و پاسداری از دل و پارسایی در عمل ، به ملکوت اُنس گرفته و حقایقی از ماوراء عالم طبیعت را با چشم دل مشاهده می کرده اند ، اینک به بعضی از این مکاشفات اشاره می شود

در کتاب «منبر الوسیله» ، ذیل حدیث «مَنْ عَرف نفسه فقد عرف ربّه»(۵۷) می فرمایند :

«و این (معرفه النفس) طریقه این ضعیف سراپا قصور و تقصیر است که در زمان فرار الی اللّه در طریق سیر به سوی بُقعه مبارکه یعنی تخته فولاد اصفهان به دست گیری ولیّ مطلق و کلمه باقیه الهیّه ، صاحب العصر والزمان روحی له الفداء و نفسی له الوِقاء از برکت توسّل به آن بزرگوار از نظر تدبّر در آیه شریفه( سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ) (۵۸) نوری از مشرق عالم غیب ، از افق قلب تابش نمود و خار و خَس شُکوک و شُبهات و ظلمات جهل را بالمره برطرف نمود»(۵۹)

خود ایشان در این رابطه می نویسد :

« . . فادرکتنی الرّحمه الرحمانیّه ، و اقبلت علی العباده و قضاء الصلوات و إصلاح الحال و

المجاهدات ، فَرَأَیْتُ ما رَأَیْتُ و شاهَدْتُ ما شاهَدْتُ ، و اشتغلت بتحصیل العلوم و المعارف علی النهج المرغوب ، و اتّصلت کدّ الأیّام بسهر اللیالی ، و ما زلت فی جمیع الحالات ملتجئاً الی اللّه تعالی الرؤوف بعباده ، و متوسّلاً بأولیائه سادات الأنام و شفعاء الضعفاء و الأیتام ، حتی بلغت من السّن الی خمسه و عشرین ، فاعطانی اللّه تبارک و تعالی القُوه القدسیه و ترکت المتابعه و التقلید و صدقونی علی ذلک بالاجتهاد المطلق . »(۶۰)

فراست آیه اللّه دهکردی

در روایات ما یکی از صفات شخص مؤمن را فِراست و زیرکی او برشمرده اند ، چنانچه در روایتی امام باقرعليه‌السلام از رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله نقل می فرماید که حضرتش فرمودند :

«إتّقوا فِراسَه المُؤمن فإنّه یَنْظُرُ بِنُورِ اللّه»(۶۱) ; بترسید از زیرکی مؤمن زیرا او با نور خدا می بیند

اینک نمونه ای از فراست آیه اللّه دهکردیقدس‌سره نقل می گردد :

مرحوم آیه الله بحرالعلوم میردامادی

حضرت آیه اللّه سید بحرالعلوم میر دامادیقدس‌سره (۶۲) می فرمودند : نقل شده شخصی مدّتها خود را جزء ارادتمندان ایشان قرار داده و در نماز جماعت ایشان حاضر می شده و خیلی به ایشان اظهار ارادت می نموده ، تا بعد از مدّتی مقدار قابل توجّهی پول از وجوهات به ایشان پرداخت می نماید ، و این درحالی بوده که ایشان احتیاج به این پول برای مخارج اولیه زندگی خود داشته اند ولی این پول را کنار می گذارند و مصرف نمی کنند ، مدتی می گذرد و آن شخص به ظاهر مُرید قباله ای در رابطه با زمینی که می خواسته به تصرّف درآورد به خدمت آیه اللّه دهکردی می آورد و از ایشان طلب تأیید و امضا می کند ، معظّم له که می فهمند این شخص می خواهد حق و ملک دیگران را تصرف کند ، از امضاء خودداری می کنند و لذا آن شخص ریاکار با عصبانیت از ایشان می خواهد که پول هایی که جهت وجوهات داده بوده به او برگردانند و ایشان تماماً پول های او را که داده بود برمی گردانند :( فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ )

دو رؤیای صالحه در نجف اشرف(نقل از آیه اللّه دهکردی)

اول : «در رؤیای صالحه در نجف خدمت ولی مطلق ، صاحب شجره طُوبی رسیدم ، عرض کردم : آقا ! علمی می خواهم که صاف و زلال باشد فرمود : فعلا حاصل است عرض کردم : ایمان می خواهم فرمودند : ایمان عمل می طلبد»(۶۳)

دوم : «حقیر مؤلف در رؤیای مفصل به حضرت مولای متّقیان امیرالمؤمنینعليه‌السلام عرض کردم : آقا ! پای شما ببوسم ، و خواستم ببوسم نگذاشتند و دست مبارکش بوسیدم و به صورت مالیدم و به سینه مالیدم : «فافهم اِنْ کُنْتَ مِنْ أهله»(۶۴)


5

6

7

8

9

10

11