سلوك علوى

سلوك علوى30%

سلوك علوى نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 200

سلوك علوى
  • شروع
  • قبلی
  • 200 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 180016 / دانلود: 3647
اندازه اندازه اندازه
سلوك علوى

سلوك علوى

نویسنده:
فارسی

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40

41

42

43

44

45

46

47

48

49

50

51

52

53

54

55

56

57

58

59

60

61

62

63

64

65

66

67

68

69

70

71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

در اسلام راه ديگرى نيز براى اصلاح بدى ها معرفى شده و آن عبارت از احسان در برابر كردار بد است .

حضرت على (عليه السلام) نيز اين روش را يكى از راه هاى اصلاح انسان ها مى دانند و مى فرمايند:

 عاتب اءخاك بالاحسان اليه ، و ردد شره بالانعام عليه ؛ (۲۶۲)

برادرت را به وسيله احسان ملامت كن و به وسيله انعام از شراو جلوگيرى كن .

و در جاى ديگر مى فرمايند: الاحسان الى المسيى ء يستصلح العدو ؛ (۲۶۳) احسان به انسان بد رفتار، دشمن را اصلاح مى كند.

 تاءثير گفتار و كردار نيك

آن حضرت در ميزان تاءثيرگذارى اين روش در اصلاح ديگران مى فرمايند:

 اصلح المسى ء بحسن فعالك و دل على الخيربجميل مقالك ؛ (۲۶۴) كسى را كه به تو بدى مى كند، به وسيله احسان اصلاح كن و به وسيله سخن خوب ، افراد را به نيكى دعوت كن .

در تاءثير اين روش تربيتى در تاريخ آمده است ، در مدينه طيبه ، مردى پيوسته حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) را اذيت مى كرد و ناسزا مى گفت. هر وقت آن حضرت را مى ديد، به اميرمؤمنان (عليه السلام) دشنام مى داد.

_________________________

۲۶۲- همان ، ج ۷۱، ص ۴۲۷.

۲۶۳- غرر الحكم ، فصل اول ، ش ۱۵۵۴.

۲۶۴- همان ، فصل دوم ، ش ۸۱.

۱۲۱

يكى از اصحاب به آن حضرت عرض كرد: اجازه بدهيد اين مرد فاسق را به هلاكت برسانيم . امام (عليه السلام) او را از اين عمل جدا نهى فرمودند. يك روز پرسيدند: آن شخص كجاست ؟ گفتند: در مزرعه خود در اطراف مدينه مشغول كشاورزى است . حضرت به سوى مزرعه او حركت كرد، او را يافت و كنارش نشست . بعد از سلام و احوال پرسى با گشاده رويى از وى پرسيد: چه مقدار خرج اين زراعت كرده اى ؟ عرض كرد: يك صد اشرفى . فرمود: اميد دارى چه مقدار از آن سود ببرى ؟ عرض كرد: غيب نمى دانم . حضرت فرمود: گفتم چه مقدار اميد دارى ؟ عرض كرد: اميدوارم دويست دينار هم سود ببرم . پس حضرت كيسه پولى بيرون آورد كه سى صد اشرفى در آن بود. پول را به آن مرد داد و فرمود: اين پول را بگير، زراعت هم مال تو است ، اميدوارم خداى متعال به مقدارى كه اميد دارى به تو روزى بدهد.

مرد كه از جسارت هاى خود خبر داشت برخاست ، سر آن جناب را بوسيد و از جسارت هاى خود عذر خواست . امام (عليه السلام) تبسم كرد و به سوى مدينه حركت كرد. آن شب يا روز بعد كه امام (عليه السلام) به مسجد تشريف بردند، آن مرد نيز به مسجد آمده بود. وقتى نگاهش به آن حضرت افتاد. گفت :  الله يعلم حيث يجعل رسالته ؛ خدا بهتر مى داند كه رسالت خود را در كجا قرار دهد، دوستانش از روى تعجب گفتند: تو قبلا چنين نبودى ! داستان چيست ؟ گفت : من قبلا چنين نبودم و به اين مرد الهى توهين مى كردم ، ولى در اشتباه بودم . سپس شروع كرد به مدح و ثنا و دعا براى آن حضرت و در اين باره با آنان بحث و جدال مى كرد. وقتى امام به منزل برگشت به اصحاب فرمود: كدام بهتر بود؟

۱۲۲

آنچه اراده كرده بوديد يا آن چه من انجام دادم ؟ من با مقدارى پول او را اصلاح و شر او را برطرف كردم . (۲۶۵)

بنابراين ، راه تربيت منحصر به تنبيه و كيفر نيست ، بلكه به وسيله بخشش و احسان نيز مى توان به اصلاح بدى ها پرداخت . چنان كه انسان خطاكار از كيفر عبرت مى گيرد و خطاهايش را ترك مى كند. گاهى از احسان ديگران نيز فطرتش بيدار و از كردار بد خود پشيمان مى شود و به راه صواب مى گرايد. گاهى اين احسان ، نوعى تنبيه محسوب مى شود و طرف را به اظهار ندامت وامى دارد و اظهار مى كند: بيش از اين مرا چوب كارى نكن .

البته اعمال اين روش ، در همه جا، نسبت به همه كس و در هر شرايطى مؤثر و سازنده نيست . اگر به درستى انجام نگيرد، مى تواند آثار سويى نيز به همراه داشته باشد، پس بايد با بررسى درست ، هر جا كه صلاح باشد از اين روش استفاده كرد. در روايات ، به طور مطلق از اين روش دفاع نشده است ، بلكه تصريح شده است كه در برخى موارد، ممكن است روش عفو تاءثير منفى داشته باشد؛ مثلا در مورد افراد لئيم و پست تصريح شده است :

 العفو يفسد من اللئيم بقدر اصلاحه من الكريم ؛ (۲۶۶)

به همان حد كه عفو، افراد كريم و باشخصيت را اصلاح مى كند، به همان اندازه افراد پست را فاسد مى كند.

_________________________

۲۶۵- بحار الاءنوار، ج ۴۸، ص ۱۰۲.

۲۶۶- محمدى رى شهرى ، ميزاه الحكمه ، ج ۶، ص ۳۷۲.

۱۲۳

روش مجازات به قدر خطا

نبايد انتظار عصمت از ديگران داشت . احتمال صدور خطا و كار خلاف از هر انسان غير معصوم وجود دارد در صورت مشاهده كار ناستوده ، در درجه اول بايد طورى وانمود شود كه انگار از كار خلاف او اطلاعى ندارد روش تغافل . اگر اين روش امكان يا تاءثير نداشت ، بايد در گام دوم او را مورد عفو و بخشش قرار داد و از او خواست كه ديگر آن عمل ناشايست را انجام ندهد روش عفو، اگر اين مرحله هم كارساز نبود، بايد گام سوم را برداشت ؛ يعنى به اندازه خلافى كه مرتكب شده ، براى او تعيين مجازات كرد. البته در اين جا بايد عدالت رعايت شود.به فرمايش اميرمؤمنان على (عليه السلام):

 والعدل منها (دعائم الايمان) على اءربع شعب : على غائص الفهم ، و غور العلم و زهره الحكم و رساخه العلم ؛ (۲۶۷)

عدل از پايه هاى ايمان است و داورى عادلانه همراه با چهار ويژگى است . دقت در فهم ، فرورفتن در دانش ، قضاوت روشن و درست و بردبارى ثابت و پابرجا.

بنابراين بايد با سنجش دقيق تواءم با علم و دانش و همراه با بردبارى ، قضاوت روشن و درستى را در پيش گرفت و تخلف را به اندازه جرمش ‍ مورد مجازات قرار داد. براساس اين فرمايش اگر مجازاتى تعيين مى شود بايد تمام زوايا و ابعاد مسئله مورد مطالعه قرار گرفته و مجازات به عنوان خاموش كردن خشم نباشد. بايد با حفظ بردبارى و متانت درباره مجازات تصميم گرفت .

_________________________

۲۶۷- سيد اصغر ناظم زاده قمى ، جلوه هاى حكمت ، ص ۳۹۲.

۱۲۴

به يقين صدور چنين حكم عادلانه اى زينت مديريت و محكم ترين پايه براى هركارى است .

 روش امر به معروف و نهى از منكر

يكى از سازوكارهاى مهم كنترل فردى و اجتماعى ، امر به معروف و نهى از منكر است اين روش از اصول عملى اسلام است كه چون نماز، روزه ، حج و... بر مسلمانان واجب است و براى تشويق و ترغيب افراد به كار مى رود. معروف از ريشه لغوى عرف است . در مفردات راغب واژه عرف مرادف با معرفت و عرفان است و عبارت است از: ادراك چيزى از طريق تفكر و تدبر. معروف اسم است براى هر فعلى كه حسن آن به وسيله عقل يا شرع شناخته مى شود. عرف به معناى آن سنن و سيره هاى زيبا و جارى در متن جامعه است كه عقلاى جامعه آن را مى شناسند به خلاف آن اعمال نادر و غير مرسومى كه عقل اجتماعى آن را انكار مى كند. (۲۶۸)

امر به معروف عبارت است از طلب و درخواست براى انجام امور خير ونيك كه در اسلام بيش از موعظه و نصيحت حتى وصيت مورد تاءكيد قرار گرفته و جزء واجبات است . گر چه همواره امر به معروف و نهى از منكر با يكديگر مى آيد و اصولا مكمل يكديگرند، ولى از آن جا كه امر به معروف روشى است كه حاكى از ترغيب و انگيزش است از روش هايى كه حكايت از منع و نهى مى كند از هم جدا مى باشند. امر به معروف تنها با گفتار عملى نمى شود و لازم است با عمل تواءم شود تا تاءخير بيشترى داشته باشد.

_________________________

۲۶۸- تفسير الميزان ، ج ۱۶، ص ۳۰۸.

۱۲۵

از آن جا كه ترك كنندگان خير، از امر به معروف و افرادى كه مرتكب معاصى مى شوند، از نهى ازمنكر خوششان نمى آيد و مى ترسند از اين رهگذر آسيبى به آن ها برسد، لذا به آن اقدام نمى كنند. حضرت على (عليه السلام) اين حقيقت را بيان مى فرمايند كه اين دو فريضه نه تنها به آن ها آسيبى نمى رساند، بلكه ضامن سلامت فرد و جامعه خواهند بود.

 وان الاءمر بالمعروف والنهى عن المنكر لخلقان من خلق الله سبحانه ، و اءنهما لايقربان من اءجل ، ولا ينقصان من رزق ، وعليكم بكتاب الله ...؛ (۲۶۹)

همانا امر به معروف و نهى از منكر، دو خلق از خلق هاى پسنديده خداوندند. اين دو، مرگ را نزديك نمى گردانند و روزى را كم نمى كنند بر شما باد (مراجعه) به كتاب خدا.

حضرت راجع به پيمانه ها و ترازوهادر زمانى كه احتمالا در دادوستد وكم فروشى شايع بوده مى فرمايند:

فساد و تباهكارى نمايان شده است (معروف ، منكر و منكر، معروف گرديده) پس نيست شخصى كه آن را تغيير دهد و نه منع كننده اى كه از آن نهى نمايد. با اين رويه مى خواهيد در جوار رحمت خدا و از ارجمندترين دوستان او باشيد؟ چه دور و نادرست است انديشه شما. خدا را براى رفتن به بهشت او (با كردار زشت و گفتن اين كه كريم است) نمى توان فريفت ، رضا و خوشنودى او به دست نمى آيد، مگر به طاعت و بندگى كردن .

پس چنين مى فرمايند:

_________________________

۲۶۹- نهج البلاغه ، خطبه ۱۵۵.

۱۲۶

لعن الله الآمرين بالمعروف التاركين له ، والناهين عن المنكرالعاملين به ؛ (۲۷۰)

خداوند لعنت كند كسانى را كه به معروف امر مى كنند و خود آن را به جا نمى آوردند و منكر را نهى كرده و خود مرتكب آن مى شوند.

 ويژگى هاى اين روش

  امر به معروف و نهى از منكر، وسيله اصلاح

بنابر فرمايش حضرت امير (عليه السلام) براى اصلاح بايد نهى از منكر در هر زمان و مكانى انجام شود. البته هر كسى كه امر به معروف و نهى از منكر مى كند، بايد در درجه اول با عملش هم نشان دهد و الاگفتار بدون عمل ، سود چندانى ندارد و خود نوعى نفاق است . بايد توجه داشت كه با ترك امربه معروف و نهى از منكر هيچ گاه نمى توان اميد به قرب پروردگار داشت . مسلمان نمى تواند يك نظاره گر بى طرف باشد. قرآن مجيد به نظارت عمومى اهميت فراوان مى دهد و مى فرمايد:

 ولتكن منكم اءمه يدعون الى الخير وياءمرون بالمعروف وينهون عن المنكر واءولئك هم المفلحون ؛ (۲۷۱) بايد از بين شما دسته اى به نظارت حسن جريان امور بپردازند و دعوت به خوبى كرده و مردم را از كار زشت باز دارند. چنين مردمى رستگارند.

در آيه ديگر مى فرمايد: كنتم خير اءمه اءخرجت للناس تاءمرون بالمعروف وتنهون عن المنكر و تومنون بالله ؛ (۲۷۲)

_________________________

۲۷۰- همان ، خطبه ۱۲۹.

۲۷۱- آل عمران (۳) آيه ۱۰۴.

۲۷۲- همان (۳) آيه ۱۱۰.

۱۲۷

اگر شما امر به خوبى كنيد، از امور ناپسند باز داريد و مؤمن به خداوند باشيد، آن گاه بهترين جامعه و امت در بين جوامع اجتماعى خواهيد بود.

در اسلام براى اين نظارت شرايطى مقرر شده است كه عبارتند از:

الف) علم و آگاهى و شناخت از موضوع ؛

ب) احتمال اثربخشى و نتيجه دهى ؛

ج) نبودن ضرر و مترتب نشدن مفسده بر آن ؛

د) ادامه و اصرار متخلف به گناه و نادرستى . (۲۷۳)

بنابراين اگر امر به معروف و نهى از منكر به صورت حكم شرعى طرح شود از كارايى بيشتر برخوردار است ؛ زيرا مردم احساس تكليف شرعى مى كنند و به صورت فعال به رويارويى با آسيب هاى اجتماعى ، فردى و قانون شكنى ها برخاسته و در پاسدارى از هنجارهاى دينى در جامعه اسلامى به وظيفه شرعى خود عمل مى كنند و مانع كجروى هاى اجتماعى مى شوند. مردم خود را موظف مى دانند تا از فضيلت ها و نيكى ها در حريم خانواده و اجتماع پاسدارى و از اشاعه فساد جلوگيرى كنند.

وجود اين شرايط هم مانع افراد غير مسئول و ناآگاه مى شود و هم به افراد آگاه مى گويد كه چگونه نظارت خود را انجام دهند.

 راه هاى جلوگيرى از فساد

اسلام براى جلوگيرى از فساد، راه هاى مختلفى را پيش بينى كرده است كه مهم ترين آن ها عبارتند از:

_________________________

۲۷۳- شهيد مطهرى ، ده گفتار، ص ۴۹.

۱۲۸

۱. انذار

۲. نهى از منكر

۳. مبارزه با انحرافات

نحوه برخورد امام على (عليه السلام) با معاويه به صورتى است كه از انذار و هشدار شروع شده و سپس به نهى از منكر مى رسد و وقتى اين روش ها نتيجه اى نداد راه مبارزه را در پيش مى گيرند و مى فرمايند:

 و الله لو تظاهرت العرب على قتالى لما و ليت عنها، ولو اءمكنت الفرص من رقابها لسارعت اليها، و ساءجهد فى اءن اءطهر من هذا الشخص ‍ المعكوس و الجسم المركوس ؛ (۲۷۴)

سوگند به خدا اگر همه عرب در جنگ با من همراه شوند از ايشان روبرنمى گردانم و اگر فرصت ها به دست آيد به سويشان مى شتابم و كوشش ‍ مى كنم با زمين را از اين شخص وارونه و كالبد سرنگون (معاويه) پاك سازم .

حضرت براى رستگارى فرد و جامعه راه مبارزه با انحرافات را چنين گوشزد مى فرمايند:

 من اءنكره بالسيف لتكون كلمه الله هى العلياء و كلمه الظالمين هى السفلى ، فذلك الذى اءصاب سبيل الهدى ، وقام على الطريق ؛ (۲۷۵)

كسى كه ستم را با شمشير انكار كند تا كلمه خدا (دين خدا) بلندتر و كلمه ستمكاران پست تر باشد، كسى است كه به رستگارى رسيده و به را راست قيام كرده است .

_________________________

۲۷۴- نهج البلاغه ، نامه ۴۵.

۲۷۵- همان ، حكمت ۳۶۵.

۱۲۹

در المنجد نكر و نكور به معنى جهل داشتن و نشناختن است . انكار، ضد عرفان و به معنى نشناختن حق است . همان گونه كه گذشت اگر انذار و هشدار به نتيجه نرسيد، نهى از منكر به عنوان يك روش تربيتى براى جلوگيرى فرد از سقوط و فروافتادن در مهالك استفاده مى شود. اهميت اين روش به آن اندازه است كه در قرآن ، خداوند را ناهى از منكر و جلوگير از بدى ها معرفى كرده و مى فرمايد:

 وينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى ؛ (۲۷۶)

خداوند از اعمال ناپسند و زشتى ها و ستم نهى كرده و بازمى دارد.

 راه هاى شناخت مصاديق منكر

در رابطه با تشخيص و تميز منكرات ، پاره اى از مقياس ها و معيارهاى كلى تعيين شده است كه دقت كردن در آن ها در تصميم گيرى انسان براى انكار منكر حايز اهميت است . حضرت على (عليه السلام) درنامه خودبه حارث همدانى به پاره اى از اين معيارها اشاره مى فرمايند:

 و احذر كل عمل يرضاه صاحبه لنفسه و يكره لعامه المسلمين ؛

بپرهيز از هر كارى كه انجام دهنده ، آن را براى خود شايسته مى داند اما آن را براى ديگر مسلمانان نمى پسندد!

 و احذر كل عمل يعمل به فى السر ويستحيا منه فى العلانيه ؛

بپرهيز از هر كارى كه در نهان انجام پذيرد و در آشكارا شرمندگى بياورد!

 واحذر كل عمل اذا سئل عنه صاحبه اءنكره اءو اعتذر منه ؛

_________________________

۲۷۶- نحل (۱۶) آيه ۹۰.

۱۳۰

بپرهيز از هرعملى كه هرگاه از كننده آن بپرسندآن را انكاركند ياازآن عذربخواهد!

 واحذر صحابه من يفيل راءيه ، و ينكر عمله ؛ فان الصاحب معتبر بصاحبه؛(۲۷۷)

دورى كن از دوستى باكسى كه انديشه ضعيفى دارد و كردارش ناپسند است ؛ زيرا شخص را با دوستش موازنه مى كنند.

 مراحل نهى از منكر

حضرت امير (عليه السلام) مى فرمايند:

اى مؤمنان ! هر كس ظلم و ستمى را ببيند كه به كار مى برند و منكرى كه (مردم را) به آن دعوت مى كنند، اگر آن را در دانش انكار كند، پس رهايى يافته (از بازپرسى روز رستاخيز) و بيزارى جسته است (از گناه) و هر كس آن را به زبان انكار كند، اجر و مزد يافته و او افضل از دوستش است (كه فقط در دل انكار مى كرد) و هر كس انكار كند آن را با شمشير (زدوخورد) تا كلمه خدا (دين و توحيد) در مقام والا بماند و كلمه ظالمان (شرك و ضلالت و معصيت) پست شود، پس او كسى است كه به راه رستگارى رسيده و به راه راست قيام نموده و دلش به نور باور و يقين روشن شده است . (۲۷۸)

بنابراين براى نهى از منكر، سه مرحله وجود دارد و نهى كنندگان از منكر در يكى از اين سه درجه قرار مى گيرند:

_________________________

۲۷۷- نهج البلاغه ، نامه ۶۹.

۲۷۸- همان ، حكمت ۳۶۵.

۱۳۱

انكار در دل ، انكار با زبان و انكار با شمشير. حداقل عكس العمل مورد انتظار براى مؤمنان ، بيزارى در دل است كه بايد به شكلى در چهره و رفتارشان ظهور و بروز كند تا مجرمان بفهمند كه كارشان مورد نفرت است . در حكومت اسلامى انكار با شمشير توسط مجارى قانونى صورت مى گيرد. بنابراين ، فرآيند امر به معروف و نهى از منكر به اين ترتيب است :

۱. احساس تنفر در قلب و اعراض از فرد خاطى ؛ هر مسلمانى وظيفه دارد حداقل در قلب خود نسبت به انحرافات اجتماعى و ترك واجبات احساس ‍ تنفر كند و از فرد خاطى اعراض نمايد و به هر شكل ممكن نارضايتى خود را اعلام دارد.

۲. مرحله زبانى همراه با پند و اندرز؛

۳. مرحله شدت عمل ؛ در مواقعى است كه توصيه ها كارساز نباشد.

 ... والاءمر بالمعروف مصلحه للعوام والنهى عن المنكر ردعاللسفهاء ؛ (۲۷۹)

... و امر به معروف را براى اصلاح عوام و نهى از منكر را براى جلوگيرى كم خردان (واجب كرد).

مصلحت عوام آن است كه كسى آن ها را به راه سعادت و نيكبختى سوق دهد و در برابر افراد كم عقل و بى ملاحظه كه دست به شرارت و معصيت مى برند، افرادى بايد باشند كه آن ها را از بدى باز دارند.

_________________________

۲۷۹- همان ، حكمت ۲۴۴.

۱۳۲

آثار ترك فريضه امر به معروف و نهى از منكر

هم چنين آن حضرت ترك امر به معروف و نهى از منكر را از عوامل دورى از رحمت الهى مى دانند و مى فرمايند:

 فان الله سبحانه لم يلعن القرن الماضى بين اءيديكم الا لتركهم الاءمر بالمعروف ، و النهى عن المنكر، فلعن الله السفهاء لر كوب المعاصى ، و الحكماء لترك التناهى ؛

خداوند سبحان ، گذشتگان رااز رحمت خود دور نكرده است ، مگر به جهت ترك نمودن امر به معروف و نهى از منكر. پس خداوند، نافهم ها را از جهت گناه كردن و خردمندان را به جهت ترك نهى از منكر لعن فرمود (از رحمت خود دور كرد و به عذاب سخت گرفتار نمود). (۲۸۰)

 روش بيان قصه و داستان

يكى از وسايل رايج و عمومى تعليم و تربيت داستان است كه در بين همه اقوام ، ملل و اديان و در بين همه اقشار و اصناف مردم وجود دارد. همه انسان ها طبعا به داستان علاقه مندند. داستان ، علاوه بر اين كه به عنوان يك سرگرمى و تفريح سالم مورد استفاده قرار مى گيرد، وسيله اى است كه به طور غير مستقيم در اعماق روح خواننده و شنونده تاءثير مى گذارد. آگاهى از تاريخ ملت ها به انسان مى فهماند كه چه اعمالى درست و چه رفتارى ناپسند است . تاريخ امت ها نشان مى دهد كه كدام يك در اثر پيمودن راه حق و درستى به نيك بختى رسيدند و كدام يك در اثر گناه و نادرستى به هلاكت افتادند، بنابراين سرگذشت پيشينيان وسيله عبرت و آگاهى است .

_________________________

۲۸۰- مصطفى دلشادتهرانى ، ماه مهرپرور، (با تلخيص و تصرف ).

۱۳۳

به همين دليل قرآن مجيد نيز از اين روش به نيكويى ياد مى كند و مى فرمايد:

 لقد كان فى قصصهم عبره لاءولى الاءلباب ماكان حديثا يفترى ولكن تصديق الذى بين يديه و تفصيل كل شى ء و هدى و رحمه لقوم يؤمنون (۲۸۱)

سرگذشت آنان براى عبرت و پند گرفتن عاقلان است . آن سرگذشت ها مطالبى نيست كه به دروغ نقل شود، بلكه آنچه را كه پيش روى ما است تصديق مى كند و هر چيزى را بيان مى كند و تفصيل مى دهد و هدايت و رحمت براى افراد باايمان است .

بر اساس اين آيه نقل سرگذشت و داستان زندگى گذشتگان :

الف) براى عبرت و پندگرفتن است .

ب) بيان واقعيت ها است و آميخته با افترا و دروغ نيست .

ج) وقايع به صورتى آمده است كه گويا هم اكنون اتفاق مى افتد.

د) حقايق امور را بيان مى كند و تجزيه و تحليل مى يابد.

ه) وسيله هدايت و رحمت است .

 ويژگى اين روش

  نگاه به تاريخ ، وسيله هدايت

سير در تاريخ و توجه به سرگذشت انسان ها وسيله هدايت و تربيت است ، حضرت على (عليه السلام) در عبرت آموزى از امت هاى پيشين مى فرمايند:

از آلام ، مصيبت ها و رويدادهاى تلخى كه براى امت هاى پيشين در اثر زشتكارى ها و بدكارى هايشان پيش آمده بر حذر باشيد و عبرت بگيريد.

_________________________

۲۸۱- يوسف (۱۲) آيه ۱۱۱.

۱۳۴

حوادث مربوط به آنان را در نيكى و بدى به ياد آوريد و برحذر باشيد كه مانند آنان نباشيد. پس چنانچه درباره تفاوت وضع و حال آنان فكر كرديد، در آن راهى قدم بگذاريد كه موجبات سربلندى آنان را فراهم ساخت ، دشمنان آنان را نابود كرد و براى آنان تندرستى به ارمغان آورد، نعمت ها و خوشى را بر آنان ارزانى داشت و پيوند دوستى آنان را استوار نمود؛ يعنى از جدايى بپرهيزيد. به يكديگر مهربانى كنيد و دوستان خود را نيز به مهر و محبت به ديگران سفارش كنيد. هم چنين از راه و روشى كه كيان آنان را در هم ريخت و قدرتشان را از بين برد دورى كنيد؛ يعنى از كينه توزى ، دشمنى ، بدخواهى براى ديگران و يارى نكردن ديگران اجتناب كنيد.

درباره حالات مؤمنان پيش از خود بينديشيد و بينيد در موقع آزمايش هاى الهى و رويدادهاى جان فرسا چگونه بودند؟ آيا چنين نبود كه آنان بيش از ديگران سختى كشيدند و رنج بردند و با تنگدستى زندگى كردند؟ فرعون ها(حكمرانان ستم پيشه) آنان را به بدترين شيوه عذاب كردند و تلخى را جرعه جرعه به ايشان نوشانيدند، زيرا در سلطه و استيلاى آن ها بودند و چاره اى براى نافرمانى و دفاع نمى يافتند. تا آن گاه كه خداوند شكيبايى و پايدارى آنان را در راه محبت خود مورد نظر و توجه قرار داد و آنان را از گرفتارى هاى سخت رهايى بخشيد، در اين هنگام مؤمنان به فرمانروايى رسيدند و به آرزوهاى خود دست يافتند. (۲۸۲)

_________________________

۲۸۲- نهج البلاغه ، خطبه قاصعه .

۱۳۵

روش عقلانى

از جمله امتيازات انسان ، داشتن قدرت تفكر و انديشه است . عقل ، موجودى مجرد است ، اما مجرد تام نيست ، بلكه به بدن تعلق دارد و چون متعلق به ماده است ، حركت و تكامل دارد. چنان نيست كه عقل و نفس ‍ انسان از آغاز وجود تا آخر عمر يك نواخت باقى بماند، بلكه با استفاده از بدن به طور مداوم در حركت و تكامل است . انسان ها در مقدار عقل يك سان نيستند، بلكه هر انسانى در مرتبه اى از عقل قرار دارد .سعادت دنيوى و اخروى هر انسانى به مقدار عقل او است . خوشبختانه عقل قابل تربيت ، تقويت و تكامل است . هر انسانى مى تواند به عقل خويش بيفزايد و آن را كامل تر گرداند؛ از اين رو، اسلام به انسان ها توصيه مى كند در تكميل عقل خويش بكوشند. هر چه انسان از عقلش بيشتر استفاده كند، عقلش كامل تر خواهد شد به همين جهت قرآن از كسانى كه از عقل خويش استفاده نمى كنند به شدت انتقاد مى كند و مى فرمايد:

 اءفلا يعقلون .

از ميان اشياى عالم عقل از همه ارزشمندتر است . از امام على (عليه السلام) نقل است : جبرييل بر حضرت آدم (عليه السلام) فرود آمد و گفت : ماءمورم تو را ميان سه چيز مخير سازم تا يكى را برگزينى ، و دوتا واگذارى ، آن سه چيز عقل ، حيا و دين اند، آدم (عليه السلام) گفت عقل را برگزيدم . جبرئيل به حيا و دين گفت : شما برگرديد. گفتند: اى جبرييل ما دستور داريم كه همراه عقل باشيم هر جا كه باشد، گفت : اختيار با شما است و بالا رفت . (۲۸۳)

_________________________

۲۸۳- اصول كافى ، ج ۱، ص ۱۶.

۱۳۶

حضرت على (عليه السلام) در اهميت عقل مى فرمايند:

بينايى (آگاهى دل) با ديده ها و چشم ها نيست . چشم ها به صاحبشان دروغ مى گويند، ولى عقل به كسى كه از او پند بخواهد خيانت نمى كند. (۲۸۴)

 ويژگى هاى روش عقلانى

  راه هاى پرورش قدرت تفكر و تعقل

در بعضى از احاديث به اهميت تجربه در پرورش تفكر و تعقل اشاره شده است . حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 العقل غريزه تزيد بالعلم و التجارب ؛ (۲۸۵)

عقل ، استعدادى است كه به وسيله علم و تجربه زياد مى شود.

و در حديث ديگر فرموده اند:

 العقل عقلان : عقل الطبع ، و عقل التجربه ، و كلاهما يؤدى الى المنفعه ؛ (۲۸۶)

عقل دوگونه است : يكى عقل طبيعى كه به صورت استعداد است و ديگرى عقلى كه در اثر تجربه حاصل مى شود و هر دو به بهره ورى مى انجامد.

انسان عاقل ، هر كارى را كه مناسب است انجام مى دهد. حضرت على (عليه السلام) در جواب كسى كه از آن حضرت خواست تا عقل را توصيف كنند، فرمودند:

 هوالذى يضع الشى ء مواضعه ؛ (۲۸۷)

_________________________

۲۸۴- نهج البلاغه ، حكمت .

۲۸۵- غرر الحكم ، ص ۶۷.

۲۸۶- بحار الاءنوار، ج ۱۷، ص ۱۱۶.

۲۸۷- نهج البلاغه ، حكمت ۲۲۷.

۱۳۷

عاقل كسى است كه هر چيزى را در جاى خود مى گذارد و متناسب با وضعيت ها عمل مى كند.

يكى از راه هايى كه مى توان به وسيله آن به تقويت عقل پرداخت اين است كه انسان به خود عادت دهد كه قبل از شروع هر عملى ، كاملا در اطراف و جوانب آن بينديشد و در سود و منفعت آن تاءمل كند. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 من نظر فى العواقب آمن من النوائب ؛ (۲۸۸)

هر كس در عواقب امور خوب تاءمل كند، از مصيبت ها و دشوارى هاى آن ها در امان خواهد بود.

اميرمؤمنان (عليه السلام) مى فرمايند:

 التثبت راءس العقل ، و الحده راءس الحمق ؛ (۲۸۹)

عاقبت نگرى ، راءس عقل و تندروى راءس حماقت است .

يكى ديگر از راه هاى تقويت نيروى عقل ، مشورت كردن با عقلا و استعداد از افكار و آراى آن ها است . كسانى كه در كارها با ديگران مشورت و نظرخواهى مى كنند؛ چنان است كه گويا عقول ديگران را به استخدام خود در آورده اند. در صورتى كه مشورت كننده به قصد يافتن حق ، به سخنان آن ها خوب گوش دهد، مى تواند بهترين آن ها را انتخاب كند، آن گاه تصميم بگيرد و وارد عمل شود. انسان هر قدر هم عاقل باشد باز هم از مشورت بى نياز نيست ؛ هر چند تصميم گيرى نهايى با خود او است .

_________________________

۲۸۸- جامع اءحاديث الشيعه ، ج ۱۴، ص ۳۱۵.

۲۸۹- همان ، ج ۱۳، ص ۲۸۳.

۱۳۸

حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 من شاور ذوى الاءلباب دل على الرشاد ؛ (۲۹۰)

هم ايشان مى فرمايند:

 من لم يستشر يندم ؛ (۲۹۱)

هر كس مشورت نكند پشيمان خواهد شد.

 مصاحبت با نيكان و عدم مصاحبت با نادانان

انسان هايى كه در يك اجتماع زندگى مى كنند، نسبت به هم حالت تاءثير و تاءثر دارند. اگر انسان با دانشمندان و عقلا مصاحبت داشته باشد، غالبا علمى ، منطقى و عاقلانه رفتار مى كند؛ اما اگر با افراد جاهل و كم عقل رفت و آمد كند، رفته رفته به سوى نقصان و سقوط مى رود، به طورى كه بعضا چراغ عقل او خاموش مى شود. به همين علت ، در احاديث توصيه شده كه با دانشمندان و عاقلان معاشرت كنيد و از معاشرت با افراد جاهل و كم عقل تا حد ممكن اجتناب كنيد. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 من ترك الاستماع من ذوى العقول مات عقله ؛ (۲۹۲)

هر كس استماع از صاحبان عقل را ترك كند، عقلش مى ميرد.

ايشان توصيه مى فرمايند:

 صلاح الاءخلاق معاشره العقلاء ؛ (۲۹۳)

_________________________

۲۹۰- مستدرك الوسائل ، ج ۳، ص ۶۵.

۲۹۱- همان ، ص ۶۵.

۲۹۲- همان ، ج ۲، ص ۲۸۶.

۲۹۳- جامع اءحاديث الشيعه ، ج ۱۳، ص ۲۸۳.

۱۳۹

صلاح اخلاق در معاشرت با عقلا است .

از سوى ديگر هشدار مى دهند:

 فساد الاءخلاق معاشره السفهاء ؛

فساد اخلاق در معاشرت با سفيهان است .

 من صحب جاهلا نقص من عقله ؛ (۲۹۴)

هر كس كه با جاهل هم نشين باشد از عقلش كاسته مى شود.

 روش عادت

وقتى انسان عملى را به طور مستمر تكرار كرد، به تدريج با آن خو مى گيرد و حالتى در نفس به وجود مى آيد كه اصطلاحا عادت ناميده مى شود. انسان با عمل مزبور انس و الفتى خاص مى يابد و تمايل به ادامه آن پيدا مى كند. ممكن است انجام عملى در ابتدا براى انسان دشوار و حتى ناگوار باشد، ولى بعد از تكرار و حصول عادت ، همان عمل آسان و گوارا مى شود؛ به گونه اى كه گويا از طبيعت صادر مى شود و يك فعل طبيعى است . حضرت على (عليه السلام) در اين باره مى فرمايند:

 العاره طبع ثان ؛ (۲۹۵)

عادت ، طييعت ثانوى است .

علماى اخلاق ، تعليم و تربيت ، عادت دادن را يكى از روش هاى مهم تربيت مى دانند. اگر در زمان لازم انسان به كارهاى خوب عادت نكرد، بعدها هم چندان به آن عمل پايبندى نشان نمى دهد.

_________________________

۲۹۴- جامع اءحاديث الشيعه ، ج ۱۳، ص ۲۸۳.

۲۹۵- غرر الحكم ، فصل اول ، ش ۷۵۲.

۱۴۰

141

142

143

144

145

146

147

148

149

150

151

152

153

154

155

156

157

158

159

160

161

162

163

164

165

166

167

168

169

170

171

172

173

174

175

176

177

178

179

180

اميرمؤمنان (عليه السلام) در وصيت به فرزندش فرموده اند:

 من خالط العلماء وقر، ومن خالط الاءنذال حقر ؛ (۳۵۶)

كسى كه با علما و دانشمندان رفت و آمد داشته باشد، از آنان كسب بزرگى كند و كسى كه با افراد پست ارتباط داشته باشد پست و تحقير گردد.

 ۴. همسايگان

همسايگان نيز يكى از عوامل تاءثير گذار محيطى اند. آن ها به دليل ارتباط زيادى كه به طور طبيعى وجود دارد در يكديگر تاءثير مى گذارند. در اين ميان ، تاءثير فرزندان بر يكديگر و ارتباط آن ها با هم ، به خصوص اگر هم سال و هم جنس باشند چشم گيرتر است . در سيره تربيتى امام على (عليه السلام) اين عامل مهم ، مورد توجه قرار گرفته و توصيه شده كه انسان قبل از انتخاب محل زندگى از همسايگان و وضعيت اخلاقى آنان تحقيق كند. حضرت على (عليه السلام) به فرزندش امام حسن (عليه السلام) فرمودند:

 سل عن الرفيق قبل الطريق ، وعن الجار قبل الدار ؛ (۳۵۷)

فرزندم !قبل از مسافرت از وضعيت رفيق و هم سفرت سؤ ال كن و قبل از انتخاب خانه درباره همسايه (وضعيت اخلاقى آنان) پرسش نما!

 _________________________

۳۵۶- نهج البلاغه ، نامه ۳۱.

۳۵۷- نهج البلاغه ، ترجمه و شرح فيض الاسلام ، نامه ۳۱، ص ۹۳۸.

۱۸۱

توصيه هاى كاربردى به متوليان امور اجتماعى جهت كاهش مشكلات رفتارى

۱. كمك به برنامه ريزى صحيح براى اوقات فراغت و تقسيم بندى اوقات فراغت جهت درس ، تفريح و سرگرمى ، ورزش و هنر، مطالعه كتاب هاى مفيد، مباحثه با اشخاص مطلع و صالح ، شركت در اجتماعات مذهبى ، ترتيب دادن گردش هاى علمى ، نوشتن خاطرات روزانه ، رفتن به پارك ها و تماشاى تلويزيون ، به طورى كه باعث خستگى زياد جسمى و فكرى نشده و از اعتدال خارج نشود. در همه اين موارد فرد، انتخاب گر باشد و هيچ گونه اجبارى در ميان نباشد.

۲. دست اندركاران و برنامه ريزان بايد هدف هاى مناسب سياسى ، اجتماعى براى نوجوانان و جوانان مطرح و تعيين كنند تا آنان به راكد ماندن ، سكون ، پوسيدن و از بين رفتن نينديشند، بلكه به حركت ، جريان داشتن ، فراتر رفتن از مرزهاى خويشتن و زندگى روز مره فكر كنند. هدف هايى را براى آنان مشخص كنند كه نوجوانان و جوانان احساس كنند سرنوشت جامعه به دست آن ها است و آنان در سازندگى جامعه و حتى جهان نقش دارند. به صورتى كه اين رسالت و مسئوليت را بپذيرند و اين مهم ، امكان پذير نيست ، مگر اين كه آن ها را به سلاح علم ، كمال ، ايمان ، اخلاق ، اخلاص و ايثار مجهز كرده و روحيه آزادگى و حق طلبى را در آن ها تقويت كنند. مسئولان بايد از هدر رفتن اين همه هيجان و انرژى نسل جوان جلوگيرى كرده و آن را در كانال هاى صحيح سازندگى ، شكل و جهت دهند . با توجه به اين كه نوجوانان و جوانان يك دنيا شور و هيجان بوده و سكون و سكوت را دوست ندارند، اگر برنامه ريزى نباشد،

۱۸۲

 به وضع موجود راضى نشده و مشكلات عديده اى را به وجود مى آورند كه كنترل آن ها بسيار مشكل خواهد بود.

۳. الگوهايى كه در جامعه ، به نسل جوان و نوجوان ارائه مى شود، بسيار اهميت دارد و به خصوص صداو سيما، نقش بسيار مهمى در چگونگى ارائه دادن اين الگوها دارد تا از يك هم سويى و هماهنگى برخوردار باشد و گرنه جوانان خود الگوهاى ارائه شده از غير را انتخاب مى كنند.

۴. برچيدن مظاهر و مراكز فساد و از دسترس خارج كردن مواد مخدر، مجلات و فيلم هاى مبتذل و هر آنچه نوجوان را به طريق غير صحيح سرگرم كرده و او را به انحراف مى كشد، اهميت دارد. پركردن اين خلاء با ايجاد تفريحگاه هاى مناسب ، كتابخانه ها، باشگاه هاى ورزشى ، نمايشگاه هاى علمى و هنرى ، برقرارى مسافرت هاى علمى ، تحقيقى ، تفريحى و ايجاد انجمن هاى فرهنگى ، اجتماعى ، ورزشى و هياءت هاى مذهبى و... ضرورى است . مسئولان بايد نگران جوانانى باشند كه خودشان را از فعاليت هاى جامعه كنار كشيده و بى تفاوت شده اند؛ زيرا بى تفاوتى منشاء انحراف است .

۵. ايجاد مراكز مشاوره در همه نقاط كشور و استفاده از افراد مسئول ، متعهد، تحصيل كرده ، خوش فكر و صالح ، براى پاسخ گويى به چون و چراهاى آنان و بحث و گفتگو درباره سؤ الات و مسائل سياسى ، اجتماعى ، مذهبى ، اقتصادى ، فردى و خانوادگى ، يكى از مهم ترين اقداماتى است كه مسئولان براى جلوگيرى از انحرافات ، كاهش مشكلات و شكوفايى استعدادهاى بالقوه اين نسل بايد انجام دهند.

۱۸۳

به جوانان و نوجوانان بايد كمك كرد با بهتر خود، محيط، عقايد و امكانات خود رابشناسند. بايد چگونگى سازگارى مطلوب با محيط و اطرافيان را به آنان آموخت . جوانان و نوجوانان نيز بايد حقايق دينى را مورد مطالعه قرار داده و درباره آن ها با شخص مطلع و مورد اعتمادى به بحث و گفتگو بپردازند. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

هركس با عقلا مشورت كند، به راه راست هدايت مى شود. (۳۵۸)

۶. ايجاد اشتغال ، بسيار مهم است ؛ زيرا هر قدر بيكارى بيشتر باشد، ترس و اضطراب آن ها افزايش پيدا مى كند. بايد سعى كرد آنان را به وظيفه و فعاليتى معين هدايت كرد. در غير اين صورت ، او خود را در عرصه اقتصادى عنصرى نالايق و ناتوان خواهد يافت و دچار ياءس و نااميدى خواهد شد. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 من قصر فى العمل ابتلى بالهم ؛ (۳۵۹)

آن كه از كار و تلاش كوتاهى ورزد، به اندوه و غم دچار مى آيد.

۷. در راه ايجاد بينش درست عقيدتى بايد اعتقاد به مبانى دينى ، جهان بينى توحيدى ، خودشناسى ، نبوت ، معاد، امامت ، رهبرى و عدالت را بر اساس ‍ تفكر و برهان عقلى و بينش مذهبى در آن ها به وجود آورد و نيز كتب مناسبى را كه جوابگوى سؤ الات منطقى و استدلالى و اشكالات نوجوانان و جوانان باشد، به آنان معرفى كرد؛ زيرا آن ها در اين زمينه ها تشنه اطلاعاتند. طرز ارائه مسائل مذهبى به نوجوانان و جوانان بسيار بااهميت است .

_________________________

۳۵۸- مستدرك الوسائل ، ج ۲، ص ۶۵.

۳۵۹- نهج البلاغه ، صبحى صالح ، كلمات قصار، ش ۱۲۷.

۱۸۴

اين موضوعات بايد طورى طرح شود كه آن ها احساس كنند كه امور مذهبى، در زندگى روزمره ، قابل اجرا هستند. تنها موعظه كردن از طريق والدين ، مربيان و علماى دين ، در خانه ، مدرسه و مسجد كافى نيست ، بلكه بايد مسائل دينى را با تجربه و علمى تواءم كرد تا به آسانى از فكر نوجوان خارج نشود .تفكر مذهبى ، تقوا، فضيلت ، شجاعت ، پرهيزگارى ، ايمان ، اخلاق ، دفاع از محرومان و... را بايد از طريق الگوهاى درست به آنان آموخت . بايد علم و دين را با هم به نوجوانان آموزش داد و تذكر اين امر براى آن ها لازم است كه اين دو از يكديگر جدا نبوده و علاوه بر آن كه باهم هماهنگند، مطالب دينى ، عقلى و علمى هم هستند. بايد طورى آن ها را پرورش داد كه به تكيه گاه متين الهى ، متمسك شده و در مشكلات زندگى خود را نبازند و دچار شكست و تزلزل نشوند. پذيرش اين غايت ، به آن ها چنان قدرت و قوت روحى مى دهد كه در برابر مشكلات بايستند و مقاومت كنند. كسانى كه درباره دين ، با نوجوانان صحبت مى كنند، بايد الگوى واقعى دين باشند و به آنچه كه مى گويند عمل كنند. ايمان و اعتقاد قوى به مذهب داشته و از نظر اخلاقى ، الگوى اخلاص باشند. بااخلاص ، مهربان ، انسان دوست ، صاحب سعه صدر و وسعت نظر بوده و با حوصله ، صبور و باتدبير باشند در عين حال ظاهرى آراسته و تميز نيز داشته باشند.

بردن نوجوانان و جوانان به مجالس مذهبى كه مطالب مطرح شده در آن مجالس ، در خور سن و سال ، فهم و دانش آن ها باشد و هم چنين ديدار افراد سليم النفس ، پاك دل ، مؤمن ، متقى و عالم باعث مى شود كه روح دينى و فطرت مذهبى آن ها پرورش يابد.

۱۸۵

در مواقع دعا، دليل علمى و روانى و هم چنين آثار اين درخواست ها و توسلات براى آنان بيان شود؛ كه دعا عامل سكون و بى تحركى و ايستادن نيست ، بلكه عامل حركت و جهش و اميد بخش و سازنده است . روح و روان انسان را صفا و جلا مى دهد و او را به نيكى و سلامت رهنمون مى سازد. برقرارى درست ارتباط سازنده آن ها با خود، خدا، ديگران ، جهان هستى و كشف حقايق ناشى از آن برقرارى اين ارتباط يكى از وظايف سنگين متوليان امر تربيت است .

 توصيه هاى تربيتى و كاربردى امام على (عليه السلام)

امام على (عليه السلام) در نامه سى و يكم نهج البلاغه ، الگوى تربيت و خط مشى پرورش يافته انسان را ترسيم كرده اند تا اوليا، مربيان و نسل جوان در طول تاريخ از آن الهام گرفته و براساس آن زندگى خود را پايه گذارى كنند. به عنوان حسن ختام فرازهايى از اين نامه نورانى را انتخاب و تقديم مى كنيم تا در مسير رشد، تعالى و كمال ، سرمايه سعادتمان باشد و آموزه هاى آن را در كلاس زندگى به كار بنديم .

۱. فرزندم ! تو را به پاسدارى از مرزهاى الهى و خدمت و اطاعت او، سفارش مى كنم و بدان كه نيرو و دستاويزى بالاتر و برتر از دستاويز الهى نيست . در همه حال به آستان مقدسش پناهنده شوكه پناهگاهى امن است .

۲. دلت را با روح اندرز، زندگى بخش و انگيزه هاى ناروا و هوا و هوس را از سرزمين وجودت با نيروى زهد و تقوا بيرون كن و بدان كه اقامتگاه اصلى و دايمى ات آخرت است ، پس هرگز آخرتت را به دنيا مفروش .

۱۸۶

۳. از آنچه نمى دانى و تكليف ندارى ، سخن مگوى و در راهى كه در آن بيم گمراهى است وارد مشو!زيرا باز ايستادن به گاه سرگشتگى بهتر از راندن بر مركب خطرها است .

۴. مردم را به نيكى فراخوان و با زشتى ها و بدى ها با دست و زبان ستيزه كن !در راه خدا و احياى ارزش هاى الهى به پا خيز و در اين راه از ملامت هيچ سرزنشگرى مهراس .

۵. جان خويش را به زيور صبر بياراى و بدان كه تحمل صبر، در راه حق ، بسيار دلنشين و زيبا است .

۶. بدان كه دل نوجوان ، مانند زمينى آماده ، پذيراى هر بذرى است ، پس ‍ بكوش تا بذر عشق و ايمان در آن بكارى و گرنه سرزمين وجودش ، در محاصره نااهلان قرار مى گيرد.

۷. كردار و رفتار پيشينيان را به دقت زير نظر گير و در سرگذشت آنان تاءمل كن با اين كار زندگى ات تا امتداد تاريخ ادامه مى يابد. امور دنيا و زيست بر محور تكرار تاريخ است ، پس گذشته را چراغ راه آينده قرار بده .

۸. دست توسل و نيازت را به آستان بى نياز برآور و از هر گمانى كه تو را به شبهه در اندازد و يا به دست گمراهى ات سپارد، واگذار و با تاريكى و كژى دمساز مشو!

۹. هيچ گاه بر خود غره مشو و همواره به آفريدگار روزى بخش روى آور و بر دامنش چنگ بزن و بندگى و خاكسارى ت را به اثبات برسان ؛ زيرا مادر درياى عظمت حضرت حق ، پر كاهى بيش نيستيم .

۱۸۷

۱۰. اگر در تفكر دينى ، به مشكلى برخوردى ، بدان كه تو به آن دست نيافته اى نه اين كه راهى براى دست يابى به آن وجود ندارد.

۱۱. آنان كه به زندگى دنيوى واقع بينانه نگريستند و از ظواهر فريباى آن گذشتند، چون مسافرانى هستند كه از سرزمين سخت و قحطى زده ، آهنگ سفر به سرزمينى پرمنفعت و حاصل خيز كرده و رهسپار منطقه اى پر آب و گياه گرديدند.

۱۲. فرزندم !در روابط اجتماعى و حقوق متقابل ، خويشتن خويش را معيار سنجش قرار ده و باديگران چنان باش كه انتظار دارى با تو باشند و هر آنچه براى خود مى پسندى ، براى ديگران نيز بپسند نيكى كن همان گونه كه دوست دارى به تو نيكى كنند!

۱۳. از دست رنجت به ديگران ببخش و گنجور و مالدار ديگران مباش . بدان كه راهى دراز در پيش روى دارى و از دو چيز بى نياز نيستى : نخست جستجوى بهترين و نزديك ترين راه و ديگر ره توشه اى سبك سار كه زمين گيرت نسازد.

۱۴. برگ عيشى از پيش فرست تا بهترين اقامتگاه را برايت مهيا كند. اين پيشرو همان خشنودى الهى است كه اگر در اين دنيا فراهم نسازى ، ديگر مجال و فرصتى نخواهد بود، پس پيشاپيش توشه خود برگير و بار خود ببند و قبل از سفر، همسفرت را پيدا كن و پيش از تهيه خانه ، همسايه ات را بشناس !

۱۵. خداوند دل بركندن از گناه را عمل نيك شمرد و به گناه حساب ، گناهت را يك و عمل نيكت را ده

۱۸۸

نوشته است . هرگاه از سوز دل فرياد كنى ، بى هيچ كاستى مى شنود و درهاى رحمتش به سوى همگان باز است . پس به هوش باش و بترس از اين كه مرگ در حال گناه و زشتى در رسد و تو خود فريبانه ، وعده توبه را زمزمه كنى .

۱۶. ديده بگشا و بپرهيز كه مثل دنيا پرستان ، بر سر تصاحب مال فريفته شوى و به فكر پستى بيفتى !دنيا پرستان جز هياهو و جراحت به روح لطيفت طرفى نمى بندند. آنان در برهوت آشفتگى سرگشته اند و پرخورى و شهوت پرستى ، آن ها را از فرداى حساب غافل ساخته است .

۱۷. بدان كه هرگز بر قله بلند، آرزوهايت دست نخواهى يافت و از اجل محتوم گريزى نيست . پس هيچ گاه خود را به آب و آتش مزن و در كار و زندگى ، لطف و مدارا را پيشه ساز!از تكيه بر آرزوها بپرهيز كه دستمايه احمقان است !

۱۸. شخصيت خود را از هر پستى و پليدى پاس دار؛ چه بهاى شخصيت مال و مقام نيست . بنده ديگران مباش كه خدا آزاده ات آفريده است .

۱۹. تنها ولى نعمتت خدا است ، پس درگرفتن نعمت ، ميانجى مطلب ، كه در هرحال ، بهره ات را در يافت خواهى كرد و از هجوم لشكرله از بترس كه تو را به سختى بر زمين مى كوبد.

۲۰. نگهدارى آنچه در اختيار دارى ، محبوب تر است از خواهش آنچه در دست ديگران مى بينى . پس به آنچه دارى قانع باش !آنچه دفتر تقدير بر تو رقم زده است ، به زودى دريافت خواهى كرد.

۱۸۹

۲۱. فرزندم !بدان هر كه پرگويد، بيهوده گويد و آن كس كه به تفكر نشيند، صاحب بصيرت و بينش خواهد شد.

۲۲. همواره با خوبان و خيرانديشان هم نشين شو تا از آنان شوى و از بدان و بدكاران بپرهيز تا از شمار آنان نباشى .

۲۳. فوران خشمت را به يك باره فرو بر كه شيرين تر و نيكفرجام تر از آن نيافتم .

۲۴. به هنگام سخت گيرى دوستان ، مدارا كن و پذيراى پوزششان باش ؛ اما در همه جا چنين مباش و در برابر نااهلان كرنش مكن .

۲۵. اگر خواستى با برادرت قطع رابطه كنى ، راهى براى آشتى بگذار تا اگر روزى خواست از آن راه بازگردد، امكان بازگشت باشد.

۲۶. بردشمنت جوانمردى و كرامت كن ، كه شيرين ترين پيروزى است .

۲۷. با كسى كه درشتى مى كند نرمخويى كن ، باشد كه از سركشى فرود آيد و آرام شود.

۲۸. بدان كه پاداش كسى كه تو را شاد مى كند، آن نيست كه ناشادش كنى .

۲۹. زنانتان را در صدف حجاب بپوشانيد تا از چشم زخم بوالهوسان در امان باشند، پرسه زدن زن در كوچه و بازار، بسان فراخوانى نااهلان به حريم امن زندگى است .

۳۰. دودمان خويش را بزرگ دار كه آنان بال پرواز، دژ پناه بخش و دست كام بخش تو هستند.

۱۹۰

دين و دنياى تو را به خدا مى سپارم واز او خواستارم كه بهترين سرنوشت را براى امروز و فردا و دنيا و آخرتت رقم زند. (۳۶۰)

 سخن آخر

از آنچه گذشت ، دريافتيم كه امام على (عليه السلام) يك نظام جامع تربيتى ارائه كرده است ؛ زيرا در ديدگاه تربيتى على (عليه السلام) هم از اهميت و ضرورت تربيت و هم از ويژگى ها، اهداف و اصول سخن به ميان آمده و هم از شيوه هاى مؤثر در به كارگيرى اصول و مبانى تربيت كه در مجموع حكايت از جامعيت نظام تربيتى آن حضرت دارد. از منظر ايشان ، خانواده نقش كليدى و اساسى در تربيت دارد و اين بدان دليل است كه اولا، در تاءثير عامل وراثتى و ديگر عوامل محيطى نقش اساسى دارد. ثانيا، تا پيش از بلوغ ، در مجموع بيشترين بخش عمر فرزندان در كانون خانواده و تحت نظارت آنان سپرى مى شود و ثالثا، نقش الگويى والدين ، به ويژه در تربيت اخلاقى ، بسيار چشمگير است . از طرفى ، خانواده خود از عوامل تاءثير گذار محيطى در تربيت فرزندان است كه مى تواند از راه ارتباطات اجتماعى ، زمينه دوست يابى شايسته را براى فرزندان فراهم آورد.

هم چنين نقش پدر در زمينه سازى عوامل محيطى برجسته تر از ديگر اعضاى خانواده است . پس از خانواده ، گروه دوستان و هم سالان ، بيش از ديگر عوامل مورد توجه حضرت قرار گرفته است ؛ چون تاءثيرهاى مستقيم دوستان بر همديگر، انكارناپذير است .

_________________________

۳۶۰- سيد جمال دين پرور، فرزندم چنين باش (با تلخيص و تصرف ).

۱۹۱

علاوه بر گروه هم سالان ، نقش ‍ همسايگان ، انجمن ها، احزاب و علما نيز از ديدگاه امام على (عليه السلام) حائز اهميت است . در ديدگاه تربيتى حضرت ، به نكاتى برمى خوريم كه نشان از پيش تازى ايشان در طرح نظرياتى است كه در دنياى امروز صاحب نظران تعليم و تربيت به خصوص متفكران غربى داعيه ابتكار دارند؛ مثلا بحث تاءثير وراثت و محيط و مراحل تربيت و رشد كودك و شخصيت شناسى به نحو شايسته اى مورد توجه حضرت قرار گرفته است كه امروزه تحت عنوان روان شناسى رشد و شخصيت از آن ياد مى شود. بعدها نيز اين سيره تربيتى توسط فرزندان معصوم آن حضرت پى جويى شد. در اين زمينه واپسين كلام را فرمايش امام سجاد (عليه السلام) قرار مى دهيم كه در دامان پدر، مادر و نياكانى والا پرورش يافت . ايشان مى فرمايند:

 و اءما ولدك فتعلم اءنه منك و مضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره و شره ، واءنك مسؤ ول عما و ليته من حسن الاءدب ، والدلاه على ربه عزوجل ، و المعونه له على طاعته ، فاعمل فى اءمره عمل من يعلم اءنه مثاب على الاحسان اليه ، معاقب على الاساءه اليه ؛ (۳۶۱)

اما حق فرزندت اين است كه بدانى او را از تو و در زندگى دنيا خير و شر او وابسته به تو است و تو در سرپرستى او مسئول حسن تربيت و راهنمايى اش به سوى خداى عزوجل و كمك او بر طاعت وفرمان بردارى خدا هستى ، پس در مورد او چنان عمل كن كه خود را در مقابل نيكى به او ماءجور و در مقابل بدى به او معذب و معاقب بدانى .

_________________________

۳۶۱- تحف العقول ، ابن شعبه الحرانى ، ص ۲۶۳، پند ۲۳.

۱۹۲

بر اساس دو طرفه بودن حق و وظيفه ، هم چنان كه پدر، برگردن فرزند حقوقى دارد، فرزند نيز بر عهده پدر حقوقى دارد. خداى بزرگ اگر براى فرزندان در قبال والدين مسئوليتى قرار داده است ، پدر و مادر را نيز بدون تعهد نگذاشته است .غنچه نوشكفته اى به نام كودك و به عنوان نعمتى شيرين در اختيار والدين گذاشته شده كه نياز به محبت ، هدايت و تعليم و تربيت دارد. آنان كه در مقابل حوادث و بلاها، جسم فرزند خود را محافظت كرده و در تاءمين خوراك ، پوشاك و آسايش جسمى ميوه هاى دل خويش ‍ كوشش فراوان مى كنند، نبايد از روح ، روان ، قلب و انديشه او غفلت كنند. فراهم كردن امكانات تربيتى و آموزشى ، مجهز ساختن فرزند به آگاهى هاى لازم براى ورود به صحنه اجتماع از وظايف حتمى والدين است ؛ زيرا مرگ معنوى و اخلاقى به مراتب از نابودى جسمى زيان بخش تر است . در راه پرورش سازنده ، محبت ، اكسيرى است كه داروى هر دردى است . مولوى درباره نقش حساس محبت ، اين چنين سروده است :

 

۱۹۳

از محبت خارها گل مى شود

از محبت تلخ ‌ها شيرين شود
از محبت دردها صافى شود
از محبت خارها گل مى شود
از محبت نار نورى مى شود
از محبت سنگ روغن مى شود
از محبت حزن شادى مى شود
از محبت نيش نوشى مى شود
از محبت مرده زنده مى شود
اين محبت هم نتيجه دانش است

وز محبت مس ها زرين شود
وز محبت دردها شافى شود

وز محبت سركه ها مل مى شود
وز محبت ديو حورى مى شود
بى محبت موم آهن مى شود
وز محبت غول هادى مى شود
وز محبت شير موشى مى شود
وز محبت شاه بنده مى شود
كى گزافه بر چنين تختى نشست

خدايا! ما را در تربيت فرزندانمان يارى فرما.

آمين يارب العالمين

۱۹۴

منابع و مآخذ

۱. آنچه والدين و مربيان بايد بدانند، رضا فرهاديان ، انتشارات رئوف .

۲. اخلاق و تربيت اسلامى ، محمد حسن آموزگار، ج ۱، انجمن اولياء و مربيان جمهورى اسلامى ايران ، چاپ سوم ، پاييز ۱۳۷۵ ش .

۳. اسلام و تعليم و تربيت ، ابراهيم امينى ، انجمن اولياء و مربيان جمهورى اسلامى ايران ، چاپ دوم ، تابستان ۱۳۷۳ ش .

۴. اصول و روش هاى تربيت در اسلام ، دكتر سيد احمد احمدى ، بخش ‍ فرهنگى دفتر مركزى جهاد دانشگاهى ، چاپ دوم ، ۱۳۶۸ ش .

۵. با فرزند خود چگونه رفتار كنيم ، دكتر محمدرضا شرفى ، انتشارات جهاد دانشگاهى دانشگاه تهران ، چاپ دوم ، زمستان ۱۳۷۱ ش .

۶. بحار الاءنوار الجامعه لعلوم الاءئمه الاطهار، محمدباقر مجلسى (ت ۱۱۱۰ ق) الطبعه الثانيه ، داراحياء التراث العربى ، بيروت ، ۱۴۰۳ ق .

۷. تحف العقول ، ابن شعبه الحرانى ، تصحيح على اكبر الغفارى ، مؤسسه النشر اسلامى .

۸. تحف العقول عن آل الرسول ، ابومحمد الحسن بن على بن الحسين بن شعبه الحرانى ، مكتبه بصيرتى ، قم ۱۳۹۴ ق .

۹. تربيت و مقاوم سازى نسل ، على قائمى ، انتشارات تربيت ، چاپ اول .

۱۰. ترجمه و شرح رساله الحقوق امام سجاد (عليه السلام)، محمد سپهرى ، مؤسسه انتشارات دارالعلم ، چاپ اول ، ۱۳۷۰ ش .

۱۱. تعليم و تربيت در اسلام ، مرتضى مطهرى ، چاپ بيستم ، انتشارات صدرا، ۱۳۷۱ ش .

۱۹۵

۱۲. تفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى ، الطبعه الاولى ، تحقيق و نشر مدرسه الامام المهدى ، قم ۱۴۰۹ق .

۱۳. تفسير سوره حمد، امام روح الله خمينى ، دفتر انتشارات اسلامى ، قم .

۱۴. التوحيد، ابى جعفر محمدبن على بن الحسين بن بابويه قمى ، تحقيق سيد هاشم الحسينى الطهرانى ، مؤسسه النشر الاسلامى .

۱۵. جامع السعادات ، محمد مهدى بن ابى ذر النراقى ، تحقيق السيد محمد كلانتر، الطبعه الثانيه ، منشورات جامعه النجف الدينيه ، ۱۳۸۳ ق .

۱۶. چهل حديث ، امام روح الله خمينى ، چاپ ششم ، مؤسسه تنظيم ونشر آثار امام خمينى ، ۱۳۷۴ ش .

۱۷. الحياه ، محمدرضا حكيمى ، محمد حكيمى ، على حكيمى ، ترجمه احمد آرام ، چاپ اول ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، ۱۳۷۷ ش .

۱۸. درونى كردن ارزش هاى اسلامى در دانش آموزان ، دكتر عين الله خادمى ، اداره كل آموزش و پرورش ، تابستان ۱۳۷۹.

۱۹. سفينه البحار و مدينه الحكم و الآثار، عباس بن محمدرضا القمى ، مؤسسه انتشارات فراهانى .

۲۰. شرح غرر الحكم و دررالكلم ، جمال الدين محمد خوانسارى ، با مقدمه و تصحيح و تعليق ميرجلال الدين حسينى ارموى ، چاپ سوم ، دانشگاه تهران ، ۱۳۶۰ ش .

۲۱. شرح نهج البلاغه ، عزالدين عبدالحميد بن هبه الله ابن ابى الحديد المعتزلى ، به تحقيق محمدابولفضل ابراهيم ، الطبعه الاولى ، دار احياء الكتب العربيه ، مصر،۱۳۷۸ ق .

۱۹۶

۲۲. شرح نهج البلاغه ، كمال الدين ميثم بن على بن ميثم البحرانى ، دفتر تبليغات اسلامى قم ، ۱۳۶۲ ش .

۲۳. الشفاء بتعريف حقوق المصطفى ، ابوالفضل عياض بن موسى بن عياض ، تحقيق على محمد البجاوى ، دارالكتب العربى ، بيروت .

۲۴. غرر الحكم و دررالكلم ، عبدالواحد التميمى الآمدى ، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات ، بيروت ، ۱۴۰۷ ق .

۲۵. فرزندم چنين باش ، سيد جمال دين پرور، بنياد نهج البلاغه ، چاپ پنجم ، ۱۳۷۹ ش .

۲۶. فرهنگ فارسى ، محمد معين ، چاپ چهارم ، انتشارات امير كبير، ۱۳۶۰ ش .

۲۷. فرهنگ كوثر، آستانه مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام ، مقالات امام على (عليه السلام) و تربيت فرزند، على همت بنارى ، شماره هاى ۳۴ تا ۳۷، سال ۱۳۷۸.

۲۸. الكاشف ، سيد جواد مصطفوى ، دارالكتب الاسلاميه .

۲۹. الكافى ، ابو جعفر محمد بن يعقوب الكلينى ، صححه و علق عليه على اكبر الغفارى ، دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، ۱۳۸۸ ق .

۳۰. لسان العرب ، جمال الدين محمد بن مكرم ابن منظور، علق عليه و وضع فهارسه على شيرى ، الطبعه الاولى ، التراث العربى ، بيروت ، ۱۴۰۸ ق .

۳۱. لغتنامه دهخدا، على اكبر دهخدا، چاپ اول ، سازمان لغتنامه دهخدا، ۱۳۵۲ ش .

۱۹۷

۳۲. ماه مهر پرور، استاد مصطفى دلشاد، خانه انديشه جوان ، تهران ، چاپ دوم ، پاييز ۱۳۷۸ ش .

۳۳. مسايل نوجوانان و جوانان ، محمد خدايارى فرد، انجمن اولياء و مربيان جمهورى اسلامى ايران ، چاپ پنجم ، بهار ۱۳۷۷ ش .

۳۴. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ، حسين بن محمد تقى النورى الطبرسى ، الطبعه الثانيه ، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث ، بيروت ، ۱۴۰۸ ق .

۳۵. المحجه البيضاء فى تهذيب الاحياء، ملامحسن فيض الكاشانى ، صححه و علق عليه ، على اكبر الغفارى ، الطبعه الثانى ، دفتر انتشارات اسلامى .

۳۶. مطالب السؤ ول فى مناقب آل الرسول ، كمال الدين ابو معالم محمد بن طلحه النصيبى الشافعى ، طبح حجرى ، تهران ، ۱۲۸۷ ش .

۳۷. مطلوب كل طالب (من كلام على ابن ابى طالب عليه السلام)، رشيد الدين وطواط، تصحيح و تعليق دكتر محمود عابدى ، بنياد نهج البلاغه ، ۱۳۷۴ ش .

۳۸. معجم مقاييس اللغه ، ابوالحسين احمد بن فارس ، بتحقيق و ضبط عبدالسلام محمد هارون ، الطلبه الثانيه ، شركه مكتبه و مطبعه الحلبى ، مصر، ۱۳۸۹ ق .

۳۹. من لايحضره الفقيه ، ابى جعفر محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى (الصدوق)، صححه و علق عليه على اكبر الغفارى ، منشورات جامعه مدرسين قم .

۴۰. ميزان الحكمه ، محمدى رى شهرى ، دفتر تبليغات اسلامى ، قم ، ۱۳۶۲ ش .

۱۹۸

۴۱. الميزان فى تفسير القرآن ، السيد محمدحسين طباطبايى ، دارالكتاب الاسلامى ، قم ، ۱۳۹۳ ق .

۴۲. نهج البلاغه ، ابوالحسن محمد بن الحسين الموسوى (الشريف الرضى) ضبط نصه و ابنكر فهارسه العلميه صبحى الصالح ، الطبعه الاولى ، بيروت ، ۱۳۷۸ ق (و) انتشارات دارالهجره قم .

۴۳. نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، انتشارات فقيه .

۴۴. نهج السعاده فى مستدرك نهج البلاغه ، محمدباقر المحمودى ، الطبعه الاولى ، مؤ سسه الاعملى للمطبوعات ، مؤسسه التضامن الفكرى ، بيروت ، ۱۳۹۷ ق .

۴۵. وسائل الشيعه ، محمد بن حسن ، حر عاملى ، دار احياء التراث العربى ، بيروت ، ج ۴، ۱۳۹۱ه .ق .

۱۹۹

پيش گفتار. ۱

مقدمه. ۳

ضرورت و اهميت تربيت... ۵

تسريع در تربيت فرزندان. ۸

بخش اول : تربيت و مسائل اساسى آن از ديدگاه امام على عليه السلام  ۱۰

تعريف تربيت... ۱۰

ويژگى هاى تربيت اسلامى.. ۱۱

۱. تزكيه و اصلاح خويش.... ۱۲

۲. هدايت و حفاظت از ديگران. ۱۲

۳. ناظر دانستن خدا براعمال خويش.... ۱۴

۴. مقدم بودن حيات اخروى بر حيات دنيوى.. ۱۵

۵. جامعيت و شمول. ۱۶

۶. عبادت بودن تربيت اسلامى.. ۱۸

۷. هماهنگى با فطرت انسان. ۱۹

اهداف تربيت... ۲۰

۱. پرورش ابعاد وجودى و شخصيتى انسان. ۲۲

۲. حركت و سوق دادن انسان به سوى خدا ۲۳

۳. آگاه كردن انسان از پايگاه خويش در جهان و شكوفا كردن لطافت وجودى   ۲۵

۴. آخرت گرايى و پرواپيشگى.. ۲۶

اصول تربيت... ۲۸

اصل اعتدال. ۲۸

اصل تدرج و تمكن.. ۳۰

اصل تسهيل.. ۳۱

اصل تربيت عقلانى.. ۳۲

اصل تفكر. ۳۳

اصل تدبر. ۳۶

اصل كرامت... ۳۸

اصل عزت... ۳۹

آسيب شناسى تربيت... ۴۱

آسيب هاى فردى.. ۴۳

آسيب هاى اجتماعى.. ۴۵

آسيب هاى سياسى.. ۴۷

آسيب هاى اقتصادى.. ۵۰

بخش دوم : مهم ترين روش هاى تربيت از منظر امام على (عليه السلام) ۵۴

روش الگويى.. ۵۴

تاءثير گذارى الگوها در تربيت... ۵۷

ويژگى هاى الگو. ۶۰

مسئوليت الگو. ۶۰

اصلاح نفس.... ۶۱

عدم شكاف بين گفتار و كردار. ۶۳

روش محبت... ۶۴

ويژگى هاى روش محبت... ۶۷

محبت ستون و ركن دين.. ۶۷

اظهار محبت... ۶۷

محبت افراطى.. ۶۸

روش تذكر. ۶۹

ويژگى هاى متذكران. ۷۰

ياد خدا ۷۰

هوشيارى.. ۷۱

ذكر مداوم. ۷۲

ياد مرگ... ۷۴

روش عبرت... ۷۷

ويژگى هاى روش عبرت... ۷۸

تاريخ ، آينه عبرت... ۷۸

روش موعظه. ۸۲

ويژگى هاى روش موعظه. ۸۵

عامل بودن موعظه گر. ۸۵

رسا، بليغ و منطقى بودن موعظه. ۸۶

پذيرشگرى موعظه شونده ۸۷

طولانى نبودن موعظه. ۸۹

سرى و مخفى بودن موعظه. ۸۹

روش توبه. ۹۰

ويژگى هاى روش توبه. ۹۲

توبه ، انقلاب درونى.. ۹۲

اركان توبه. ۹۳

شتاب در توبه. ۹۳

مراحل توبه. ۹۴

آلوده شدن به گناه ۹۷

روش امتحان و ابتلا.. ۹۷

ويژگى هاى روش امتحان. ۹۹

امتحان مادى.. ۹۹

امتحان وسيله شكوفايى.. ۱۰۰

روش مراقبه و محاسبه. ۱۰۰

ويژگى هاى روش مراقبه و محاسبه. ۱۰۱

مشارطه. ۱۰۱

مراقبه. ۱۰۳

محاسبه. ۱۰۴

معاتبه. ۱۰۵

روش تشويق و تنبيه. ۱۰۶

ويژگى هاى روش تشويق و تنبيه. ۱۰۸

رفتار متناسب با شخص.... ۱۰۸

تقويت انگيزه ها با تشويق به جا ۱۰۹

ويژگى هاى روش تنبيه. ۱۱۲

دقت و ظرافت در امر تنبيه. ۱۱۲

تنبيه عامل بيدار كننده ۱۱۴

روش تكريم. ۱۱۵

ويژگى هاى روش تكريم. ۱۱۶

گرامى داشتن نفس ها ۱۱۶

كوچك شمردن شخصيت... ۱۱۷

روش تغافل.. ۱۱۸

روش عفو و چشم پوشى.. ۱۱۹

ويژگى هاى روش عفو. ۱۱۹

بهره گيرى در موارد خاص.... ۱۱۹

احسان در برابر بد رفتارى.. ۱۲۰

تاءثير گفتار و كردار نيك.... ۱۲۱

روش مجازات به قدر خطا ۱۲۴

روش امر به معروف و نهى از منكر. ۱۲۵

ويژگى هاى اين روش... ۱۲۷

امر به معروف و نهى از منكر، وسيله اصلاح.. ۱۲۷

راه هاى جلوگيرى از فساد. ۱۲۸

راه هاى شناخت مصاديق منكر. ۱۳۰

مراحل نهى از منكر. ۱۳۱

آثار ترك فريضه امر به معروف و نهى از منكر. ۱۳۳

روش بيان قصه و داستان. ۱۳۳

ويژگى اين روش... ۱۳۴

نگاه به تاريخ ، وسيله هدايت... ۱۳۴

روش عقلانى.. ۱۳۶

ويژگى هاى روش عقلانى.. ۱۳۷

راه هاى پرورش قدرت تفكر و تعقل.. ۱۳۷

مصاحبت با نيكان و عدم مصاحبت با نادانان. ۱۳۹

روش عادت... ۱۴۰

ويژگى روش عادت... ۱۴۲

ترك عادات... ۱۴۲

روش پيشگيرى.. ۱۴۲

روش خاطرات خوشايند. ۱۴۳

روش سياحت... ۱۴۴

بخش سوم : وظايف و مسئوليت هاى متوليان تربيت   ۱۴۶

مقاوم سازى نسل ، وظيفه اى همگانى.. ۱۴۶

۱. شناخت درد؛ ۱۴۶

۲. ارزيابى و تخمين.. ۱۴۷

۳. برنامه ريزى در جهت اصلاح ؛ ۱۴۷

مقصود از مقاوم سازى چيست ؟. ۱۴۷

الف) درك هويت خود؛ ۱۵۱

ب) ايمان و باور؛ ۱۵۱

ج) عزت نفس ؛ ۱۵۱

د) اعتماد به نفس ؛ ۱۵۱

ه) صبر و استقامت ؛ ۱۵۲

و) وظيفه شناسى و مسئوليت پذيرى ؛ ۱۵۲

عوامل مؤثر در تربيت از منظر امام على (عليه السلام) ۱۵۳

۱. عوامل وراثتى.. ۱۵۳

۲. عوامل محيطى.. ۱۵۴

نگاهى گذرا به مسئوليت خانواده و اجتماع. ۱۵۴

مسئوليت خانواده در تربيت... ۱۵۵

نقش پدر و مادر در خانواده ۱۵۷

الف) خانواده هاى يك قطبى (هماهنگ): ۱۶۰

ب) خانواده هاى دو قطبى (ناهماهنگ): ۱۶۱

راه هاى ايجاد محيط آرام در خانواده ۱۶۱

۱. وجود صميمت بين پدر و مادر؛ ۱۶۲

۲. هوشيارى و دقت و حسابگرى ؛ ۱۶۲

۳. رفتار اخلاقى و شخصيت تربيتى ؛ ۱۶۲

۴. برخورد منطقى با خطاهاى فرزندان ؛ ۱۶۲

۵. بها دادن به نقاط قوت فرزندان ؛ ۱۶۳

۶. ايجاد محيطى صميمانه براى بحث و گفتگو؛ ۱۶۳

۷. نظرخواهى از فرزندان در امور خانواده ؛ ۱۶۳

۸. ايجاد محيط همكارى و تقسيم مسئوليت ؛ ۱۶۳

۹. رعايت عدالت در بين فرزندان ؛ ۱۶۳

۱۰. ايجاد جهان بينى مشترك بين افراد خانواده ؛ ۱۶۴

راه هاى رسيدن اركان خانواده به اهداف متعالى.. ۱۶۴

۱. توجه به اهداف ارزشمند؛ ۱۶۴

۲. شناخت و ايفاى حقوق متقابل.. ۱۶۵

۳. ترجيح منفعت زندگى برمنافع شخصى ؛ ۱۶۵

۴. رعايت اقتصاد و اعتدال ؛ ۱۶۵

۵. تعادل در عواطف ؛ ۱۶۶

۶. هم گرايى و همدلى ؛ ۱۶۶

۷. مثبت گرايى ؛ ۱۶۶

۸. پرهيز از مردسالارى يا زن سالارى ؛ ۱۶۷

۹. اولويت فرزندان ؛ ۱۶۷

۱۰. عمل يك پارچه و صميمى ؛ ۱۶۷

۱۱. واقع بينى ؛ ۱۶۷

۱۲. اعتلاى سطح عشق و محبت ؛ ۱۶۸

۱۳. انتظارات متناسب از يكديگر؛ ۱۶۸

۱۴. تغافل و مدارا؛ ۱۶۸

۱۵. عيب پوشى ؛ ۱۶۹

۱۶. پرهيز از امر كردن ؛ ۱۶۹

۱۷. مهار خشونت ؛ ۱۶۹

۱۸. زندگى بر خوش بينى بنا شود؛ ۱۶۹

۱۹. خداباورى و اخلاص ؛ ۱۶۹

۲۰. همسان انگارى ؛ ۱۷۰

۲۱. مشاركت و مشورت در زتدگى.. ۱۷۰

۲۲. بايد به اصل تفاوت هاى فردى معتقد بود. ۱۷۱

۲۳. پاسدارى از حريم ؛ ۱۷۱

توصيه هاى كاربردى به خانواده ها جهت كاهش مشكلات رفتارى.. ۱۷۱

والدين بايد: ۱۷۱

پرورش روحيه اجتماعى در فرزندان. ۱۷۴

تاءثير عوامل محيطى بر انسان. ۱۷۸

۱. دوستان و هم سالان. ۱۷۸

۲. انجمن ها و گروه ها ۱۷۹

۳. علما و دانشمندان. ۱۸۰

۴. همسايگان. ۱۸۱

توصيه هاى كاربردى به متوليان امور اجتماعى جهت كاهش مشكلات رفتارى.. ۱۸۲

توصيه هاى تربيتى و كاربردى امام على (عليه السلام) ۱۸۶

سخن آخر. ۱۹۱

از محبت خارها گل مى شود. ۱۹۴

منابع و مآخذ. ۱۹۵

۲۰۰