سلوك علوى

سلوك علوى20%

سلوك علوى نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 200

سلوك علوى
  • شروع
  • قبلی
  • 200 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 180015 / دانلود: 3647
اندازه اندازه اندازه
سلوك علوى

سلوك علوى

نویسنده:
فارسی

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40

41

42

43

44

45

46

47

48

49

50

51

52

53

54

55

56

57

58

59

60

61

62

63

64

65

66

67

68

69

70

71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

121

122

123

124

125

126

127

128

129

130

131

132

133

134

135

136

137

138

139

140

از اين رو، حضرت على (عليه السلام) در تاءكيد به عادت دادن به عمل نيك مى فرمايند:

 عود نفسك فعل المكارم ، و تحمل اءعباء المغارم ، تشرف نفسك و تعمر آخرتك ، و يكثر حامدوك ؛ (۲۹۶)

نفس خودت را به انجام كارهاى نيك و تحمل بار غرامت هاى مردم عادت بده تا نفس تو شريف و آخرتت آباد شود و ستايش كنندگانت بسيار گردند. در بيانى ديگر مى فرمايند:

خويشتن را به نيكوكارى عادت بده ؛ زيرا آنچه را از تو پديد آيد، زيبا مى سازد و پاداشت را نزد خدا بسيار و كامل مى گرداند. (۲۹۷)

باز هم مى فرمايند:

 عود لسانك لين الكلام و بذل السلام يكثر محبوك ، و يقل مبغضوك ؛ (۲۹۸)

زبانت را به نرمى سخن و سلام كردن عادت بده تا دوستانت بسيار و دشمنانت كم شوند.

و در بيانى ديگر مى فرمايند:

 كفى بفعل الخير حسن عاده ؛ (۲۹۹)

براى نيكوكارى ، عارت به آن كافى است .

 _________________________

۲۹۶- همان ، فصل ۵۲، ش ۴.

۲۹۷- همان ، ش ۱.

۲۹۸- همان ، فصل ۵۳، ش ۳.

۲۹۹- همان ، فصل ۶۵، ش ۳۶.

۱۴۱

ويژگى روش عادت

  ترك عادات

از طرفى بايد توجه كرد كه ترك عادت بسيار دشوار و احيانا محال است . حضرت على (عليه السلام) نيز به اين مهم اشاره مى فرمايند:

اءصعب السياسات نقل العادات ؛ (۳۰۰)  دشوارترين كارها تغيير عادت است .

امام على (عليه السلام) غلبه بر عادت رانوعى فضيلت شمرده و مى فرمايند:

 الفضيله غلبهه العاده ؛ (۳۰۱)

غلبه بر عادت (بد) يك فضيلت است . غالبوا اءنفسكم على ترك العادات ، و جاهدوا اءهواء كم تملكوها ؛ (۳۰۲)

در ترك عادت ها بر نفس خودتان غلبه و با خواسته هاى نفس مبارزه كنيد تا نفس خويش را در اختيار بگيريد.

 روش پيشگيرى

رفتار و كردار انسان ، متاءثر از شرايط اجتماعى ، عوامل طبيعى ، دوستان و نزديكان است . در تربيت فرزندان بايد اين شرايط را مهار كرد و فرزندان را به سوى اهداف تربيتى رهنمون شد. بايد همواره ياور فرزندان بود و آنان را از خطرات و آسيب هاى فردى و اجتماعى حفظ كرد. از بدترين خطراتى كه انسان را تهديد مى كند، مصاحبت و هم نشينى با دوستان ناباب است . امام على (عليه السلام) به اين مهم تاءكيد داشته و مى فرمايند:

_________________________

۳۰۰- همان ، فصل هشتم ، ش ۱۳۲.

۳۰۱- همان ، فصل اول ، ش ۴۱۱.

۳۰۲- همان ، فصل ۵۷، ش ۳۸ به نقل از ماه مهر پرور.

۱۴۲

صديقك من نهاك و عدوك من اءغراك ؛ (۳۰۳)

دوست تو كسى است كه تو را نهى كند و دشمن تو كسى است كه تو را بفريبد.

بنابراين ، افرادى كه انسان را به سوى گناه و نافرمانى خدا دعوت كنند، در واقع دشمن انسانند. هم چنين ايشان انسان را از هم نشينى با افراد دروغگو برحذر مى دارند و مى فرمايند:

 اياك و مصادقه الكذاب فانه كسراب يقرب عليك البعيد و يبعد عنك القريب؛ (۳۰۴)

از دوست شدن با فرد دروغگو پرهيز كن ؛ زيرا او همانند سراب است . دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد.

هم ايشان انسان را از هم نشينى با بدان برحذر داشته و فرموده اند:

 اياك و مصاحبه الفساق ؛ فان الشر بالشر يلحق ؛ (۳۰۵)

از مصاحبت با فساق بپرهيز؛ چون شر با شر پيوند مى خورد.

 روش خاطرات خوشايند

يكى از شيوه هاى جالب توجه در تربيت فرزندان ، همراه ساختن امور دينى و معنوى با خاطرات خوشايند است ؛

_________________________

۳۰۳- همان ، ج ۷، ص ۲۰۳.

۳۰۴- نهج البلاغه ، كلمه ۳۸.

۳۰۵- غرر الحكم به نقل از: اصول و روش ها در نظام تربيتى اسلام ، ج ۱، ص ۲۰۱.

۱۴۳

بدين صورت كه رفتار و آداب دينى و مذهبى را در يك فضاى مطبوع و همراه با ايجاد خوشايندى و مطلوبيت به فرزندان القا كرد؛ مثلا هنگامى كه فرزند را همراه خود به مجالس مذهبى يا نماز جمعه مى بريم ، حتى الامكان براى آنان هديه يا خوراكى تهيه كرده و يا آنان را بيشتر در مجالس ائمه كه همراه با شادى و پذيرايى است ببريم تا خاطره شيرينى از اين مجالس براى هميشه در ذائقه آنان باقى بماند و رغبت و تمايل بيشترى براى حضور در چنين مجالسى از خود نشان دهند. حضرت على (عليه السلام) در حديثى به اين شيوه جذاب و مؤثر اشاره فرموده اند:

 طرفوا اءهاليكم فى كل جمعه من الفاكهه كى يفرحوا بالجمعه ؛ (۳۰۶)

در هر جمعه ، مقدارى ميوه براى خانواده تان تهيه كنيد تا آنان از فرا رسيدن جمعه ها شادمان باشند (و جمعه ها را دوست داشته باشند).

 روش سياحت

مكان هاى مختلف با ويژگى هاى متفاوتشان بر روحيه انسان آثار متفاوتى به جا مى گذارند، قرآن مجيد انسان را به سير و سياحت در روى زمين دعوت مى كند و اين روش را براى تحقق اهداف عمده زير مفيد و مؤثر مى داند:

۱. براى شناخت خدا؛ آن جا كه مى فرمايد:

ما به زودى نشانه هايمان را در سراسر جهان و در درون انسان ها به آنان نشان خواهيم داد تا ثابت شود كه خداوند حق است . (۳۰۷)

_________________________

۳۰۶- مسعودى ، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص ۳۷۵ به نقل از: على همت بنارى ، فرهنگ كوثر، ش ۳۵.

۳۰۷- فصلت (۴۱) آيه ۵۳. سنريهم آياتنا فى الافاق و فى اءنفسهم حتى يتبين لهم اءنه الحق .

۱۴۴

۲. باور كردن معاد؛ قرآن مى فرمايد:

اگر انسان سياحتش همراه با تاءمل و تفكر باشد؛ از اين طريق مى تواند به وجود عالمى ديگر به نام قيامت رهنمون گردد. (۳۰۸)

۳. آشنايى با سرنوشت منحرفان ؛ اگر انسان به قصرها و مكان هايى كه روزى طاغيان و ستم كاران در آن به سر مى بردند، برود، پايان كار مجرمان را مشاهده مى كند. خداوند به پيامبرش مى فرمايد:

به مردم بگو كه در روى زمين به سياحت بپردازيد تا از پايان كار مجرمان آگاه شويد. (۳۰۹)

حضرت على (عليه السلام) نيز در نامه تربيتى خود به امام حسن (عليه السلام) اهميت سياحت در روى زمين را به فرزندش بازگو نموده مى فرمايند:

 و سر فى ديارهم و آثارهم فانظر فيما فعلوا و عما انتقلوا و اءين حلوا و نزلوا؛ (۳۱۰)

در سرزمين و آثار باقى مانده از آن ها سفر كن و به دقت تاءمل نما كه آن ها چه كارهايى انجام داده اند و از كجا منتقل شده اند و در كجا فرود آمده (قبر) و در كجا منزل گزيده اند.

_________________________

۳۰۸- عنكبوت (۲۹) آيه ۲۰ قل سيروا فى الاءرض فانظروا كيف يداء الخلق ثم ينشى ء النشاه الآخره ان الله على كل شى ء قدير .

۳۰۹- نمل (۲۷) آيه ۶۹ قل سيروا فى الاءرض فانظرواكيف كان عقبه المجرمين .

۳۱۰- نهج البلاغه ، نامه ۳۱.

۱۴۵

بخش سوم : وظايف و مسئوليت هاى متوليان تربيت

  مقاوم سازى نسل ، وظيفه اى همگانى

در عصرى بس خطير زندگى مى كنيم كه مى توان آن را عصر بحران ها و تهاجم ها ناميد. عوامل آشوب آفرين و مفسده جو رو به گسترش و فزونى هستند. از آن جا كه دشمن براى مبارزه با انقلاب اسلامى از ترفند جنگ افروزى طرفى نبسته است ، جبهه جديدى با چهره فرهنگى گشوده كه بسيار خطرناك تر و آسيب زننده تر از جبهه نظامى است ؛ زيرا نسل آسيب پذير و تهاجم پذير - كه متاءسفانه رقم آنان نيز اندك نيست - به علت ضعف فرهنگى و محدوديت هاى فكرى ، مقاومت و پايدارى لازم را در برابر تهاجمات ندارند. بر اين خطر بايد افرادى را افزود كه به دلايلى در خط مكتب نبوده و در سايه تربيت غلط، آب غرب در كامشان گواراتر است و به صورت مستقيم يا غيرمستقيم مبلغ انديشه هاى غربند و با الگوگيرى از شيوه زندگى و راه و رسم آنان به نشر و گسترش ايده ها و آرمان هاى غرب مى پردازند. در چنين شرايطى ،مسئوليت متوليان امرتربيت سنگين تر است .

در شرايط موجود سه وظيفه اوليه فرا روى ما است :

 ۱. شناخت درد؛

ضرورى است كه متوليان تربيت ، پيش از هر چيز درد را بشناسند و بدانند در جامعه و در سطح نسل جوان و خانواده ها چه مى گذرد. نگاهى به رفتار و كردار، اخلاق فردى و اجتماعى داشته و آن را با خطوط و تعاليم اسلامى ارزيابى كنند، آنگاه به خود و نسل خويش هشيار باشند و دريابند كه جامعه چه سمت و سويى دارد و نسل ما در معرض چه خطراتى قرار دارد.

۱۴۶

 ۲. ارزيابى و تخمين

ارزيابى حقايق و واقعيت ها و هم چنين تاءمل در آن ها و پاسخ به اين سؤ الات ضرورى است كه آيا شيوه هاى رفتار و گفتار، پوشش ها و كوشش ها، عملكردها و مواضع در جامعه ما همان است كه اسلام خواستار آن است ؟ آيا نظم و انضباط، پايبندى نسل جوان به باورها و اعتقادات همان است كه اسلام مى خواهد؟ شيوه حيات ما غربى است يا اسلامى ؟ چگونه بايد مظاهر فرهنگ خودى و فرهنگ بيگانه را شناخت ؟ به چه ميزانى از آرمان ها و رنگ و صيغه الهى به دور افتاده ايم و براى بازگشت به سير واقعى به چه امكاناتى نيازمنديم ؟

 ۳. برنامه ريزى در جهت اصلاح ؛

اگر در جمع بندى به اين نقطه برسيم كه در راهكارها و برنامه ريزى ها اشكالاتى وجود دارد، اصلاح برنامه ها و تلاش در جهت زدودن آثار نامطلوب تهاجم فرهنگى دشمن و حداقل مقاوم سازى در برابر آن ضرورى است . براى ريشه كنى ، قيامى همگانى و جدى لازم است ؛ اما خط مقاوم سازى ، مهم ترين برنامه امروزى ما است امروز بيش از هر عصر و دوره اى ، نياز به نسلى بااراده و مقاوم داريم كه در برابر تهاجمات نلرزد و در برابر صدمه آفرينى هاى خصم جاى خالى نكند. ما خواستار نسلى مبارز، ميدان دار و تلاشگر در عرصه علم و عمل هستيم .

 مقصود از مقاوم سازى چيست ؟

واژه مقاومت عبارت است از ايستادگى كردن ، برابرى كردن ، پايدارى كردن، و به معناى پاى داشتن ، ثبات ورزيدن وپافشارى كردن هم آمده است . بنابراين مقاومت بر مبناى ايستادگى در برابر يك خواسته يا يك توقع تحميلى است .

۱۴۷

مقاوم كسى است كه در برابر آن خواسته فرياد اعتراض و نارضايتى سرمى دهد و پايدار و تسليم ناپذير است . هنگامى كه در تربيت ، بحث از مقاوم سازى به ميان مى آيد، هدف ، تربيت نسلى است كه در برابر تحميلات ناصواب و تهاجم ها و نيز در برابر اعمال زور و قدرت و القاى آرمان هاى خلاف ، ايستادگى كند و تسليم نشود. هدف اين است كه نسلى را بپرورانيم تا در برابر شرايط دشوار و ناهماهنگ ، در برابر بيعت خواهى و حتى در برابر صدمه آفرينى و حمله نظامى خصم ، استوار بماند و با ريشه هاى عميق اعتقادى ، در برابر تندباد حوادث از جا نجنبد. (۳۱۱)

در جريان زندگى انسان فشارها، تحميلات و ناملايماتى وجود دارند كه واكنش و موضع همه افراد در برابر آن ها يكسان نيست . گروهى در برابر آن تسليم اند و با هر باد و طوفانى ، چون خس و خاشاكى سبك و بى وزن به حركت و جنبش در آمده و به جهتى كه طوفان در حركت است ؛ راه مى افتند. اينان در پيشگاه داورى اسلامى محكومند و به فرموده على (عليه السلام)  اءتباع كل ناعق (۳۱۲) مى باشند. گروه ديگر، اندك مقاومتى دارند؛ ولى مقاومتشان ريشه دار نيست . ترس ها، ضعف ها و احساس حقارت ها نمى گذارد آن چنان كه بايد، به سوى مقصد پيش ‍ بروند.اما دسته سوم ، در برابر دشوارى ها و تحميل ها، مقاومت ورزيده و به دفاع برمى خيزند، رنج و زحمت ناشى از آن را به جان مى خرند و در برابر گرسنگى ، تشنگى ، زندان و تبعيد مى ايستند و باكى از غير خدا ندارند. هدف نهايى تربيت اسلامى نيز اين دسته اند.

_________________________

۳۱۱- ر.ك : نهج البلاغه ، خطبه ۱۱.

۳۱۲- همان ، كلمات قصار، ش ۱۴۷.

۱۴۸

حضرت على (عليه السلام) در وصفشان مى فرمايند:

 المؤمن اءصلب من الصلد ؛ (۳۱۳)

مؤمن از سنگ سخت تر است .

حضرت درباره مقاومت و پايدارى در برابر دشمن ، راهبردى جاودانى به فرزندش محمد حنيفه ياد مى دهند كه دواى دردهاى ما است :

 تزول الجبال و لاتزل عض على ناجدك اءعر الله جمجمتك تدفى الاءرض قدمك ارم ببصرك اءقصى القوم و عض بصرك واعلم اءن النصر من عندالله سبحانه ؛ (۳۱۴)

ممكن است كوه ها از هم فروپاشند، ولى تو سست و بى پاى مباش ، دندان هايت را بر هم بفشار جمجمه و سرت را به خدا بسپار. گامت را در زمين چون ميخ استوار بدار. با چشم خود دور دست ترين نقطه دشمن را بنگر. ديدگانت را بر هم بنه و بدان كه پيروزى از سوى خداى سبحان است .

البته مقاومت نيز بايد همانند ايمان در تمام اعضا و جوارح ريشه دوانده و كل وجود به صورت واحد و يك پارچه درآيد:

- در بدن و اعضا بايد مقاومتى پديد آيد تا به سوى عصيان و گناه ميل نكند. در زبان بايد مقاومتى باشد تا به هرزه گويى آلوده نشود، مقاومت در چشم ، غريزه و... هر كدام مى تواند سازنده باشد.

- افكار و اذهان بايد مقاوم شود تا در مقابل وسوسه ها، خيالات واهى و تصورات ناصواب بايستد.

_________________________

۳۱۳- شرح غرر الحكم ، ج ۲، ص ۱۲۴.

۳۱۴- نهج البلاغه ، خطبه ۱۱.

۱۴۹

- فهم و بصيرت ها بايد مقاوم شود تا زرق و برق دنيوى ما را نفريبد. مادام كه براى آدمى سيرى باطنى و بى رغبتى درونى پديد نيايد مقاومت بى فايده است .

- در مسئله خط دارى ، ايمان به ارزش هاى آرمانى ، اصل است . بايد به امور و جريانات انحرافى حساس بود عوامل مخل رشد را شناخت و در مقابل آن پايدار بود. مقاومان و مقاومت آفرينان بايد جريان شناس و موج شناس ‍ باشند و از خطوطى كه در عرصه هاى ملى و بين المللى وجود دارد، آگاه باشند و بدانند در چه عصر و دوره اى زندگى مى كنند و چه خطوطى در جريان براندازى جامعه اسلامى و نسل ما است .

- چه بسيارند عوامل تبليغى كه مردم رادر راه مبارزه با عوامل انحرافى ، عافيت طلب ، آرام ، خاموش و مصلحت انديش بار مى آورند و از درون تهى مى سازند، انسان مقاوم ، بايد موضع داشته باشد. دين دارى متعهدانه ، بينش دارى مؤ منانه ، خط دارى مسئولانه و جريان شناسى موشكافانه ، آدمى را به موضع دارى مى كشاند.

در نهايت مى گوييم : در برابر تهاجم دشمن ، دو راه پيش روى ما است :

۱. ريشه كنى عوامل فساد و تهاجم ؛

۲. مقاوم سازى نسل در برابر هجوم دشمن به گونه اى كه در مقابل تبليغات از خود بيگانه نشود، در مقابل زرق و برق ها خود را نبازد و بادشمن هم آوا نشود. در راه مقاوم سازى خود، خانواده و اجتماع نياز به ابزارى است كه توجه به آن ها كار گشا خواهد بود:

۱۵۰

 الف) درك هويت خود؛

غرض از هويت ، هويت ذاتى ، فطرى ، تشريعى ، فرهنگى و در يك كلام هويت اسلامى ما است . ما انسان هايى هستيم كه فطرت ما رنگ خدايى دارد و در سايه رهنمودهاى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين (عليهم السلام) پرورش يافته ايم . سير و سلوك ما در زندگى من الله و الى الله است و فرجام ما نيز عندالله است .

 ب) ايمان و باور؛

در راه مقاوم سازى ، باورى راستين لازم است ؛ باورى كه در عمق جان ما ريشه دوانيده و نوآفرين باشد. ايمانى كه خصوصيات آن را حضرت على (عليه السلام) در خطبه همام فرموده اند. (۳۱۵)

 ج) عزت نفس ؛

بايد خود را گرانقدر و باارزش بدانيم و وجود خود را ارزان معامله نكنيم . ما مسلمانيم و موجودى گرامى و خداوند نيز بر اين كرامت انسانى صحه نهاده است . حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 اءلا و اءن ليس لاءبدانكم ثمن الا الجنه فلا تبيعوها بغبرها ؛ (۳۱۶)

بهاى وجود شما، بهشت است مبادا آن را به غير بهشت بفروشيد.

 د) اعتماد به نفس ؛

بايد به خود و نسلمان اعتماد و به خداوند تكيه كنيم و با اين تكيه گاه و پناهگاه متين و محكم در برابر ناملايمات ايستادگى كنيم كه قرآن مى فرمايد:

_________________________

۳۱۵- نهج البلاغه ، خطبه همام .

۳۱۶- نهج البلاغه ، كلمات قصار.

۱۵۱

الله ولى الذين آمنوا ؛ (۳۱۷)

خدا ولى كسانى است كه به او ايمان آورده اند.

 ومن يتو كل على الله فهو حسبه ؛ (۳۱۸)

هر كس به خدا توكل كند، خدا او را كافى است .

 ه) صبر و استقامت ؛

ما در راه پيشبرد مقاصد خود نيازمند صبريم . صبر در زبان قرآن و روايت نوعى مقاومت و پايدارى است نه تسليم ، ناروايى و سازشكارى . خداوند در آيه سى ام فصلت مى فرمايد:

 ان الذين قالوا ربنا الله ثم اءستقاموا تتنزل عليهم الملائكه اءلا تخافوا و لا تحزنوا ؛

آنان هدف خود را الله قرار دهند و در راه آن ثبات و استقامت بورزند، خداوند فرشتگان رحمت و عنايت خود را به كمك آنان مى فرستد كه در راه تلاش و حركت به سوى هدف نهراسند و محكم و استوار به پيش روند.

 و) وظيفه شناسى و مسئوليت پذيرى ؛

كه به علت اهميت و حساسيت اين مسئله پس از بررسى عوامل مؤثر در تربيت ، آن را مورد ارزيابى و موشكافى دقيق تر قرار خواهيم داد. (۳۱۹)

_________________________

۳۱۷- بقره (۲) آيه ۲۵۷.

۳۱۸- طلاق (۶۵) آيه ۳.

۳۱۹- على قائمى ، تربيت و مقاوم سازى نسل ، ص ۳۶.

۱۵۲

عوامل مؤثر در تربيت از منظر امام على (عليه السلام)

به طور كلى عوامل مؤثر در تربيت را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: عوامل وراثتى و عوامل محيطى ؛ عوامل وراثتى قبل از تولد تاءثير گذار است ، هر چند نمود و تجلى تاءثيرات آن ها پس از تولد فرزند و رشد او آشكار مى شود، اما تاءثير عوامل محيطى عمدتا پس از تولد است . هر دو دسته عوامل مورد توجه امام على (عليه السلام) قرار گرفته است :

 ۱. عوامل وراثتى

هر چند در ميزان تاءثير عامل وراثت در تربيت اختلاف است ، اما در مجموع تاءثير آن غير قابل انكار است . عامل وراثت از طريق ژن ها بر فرزندان تاءثير مى گذارد و بسيارى از ويژگى هاى ظاهرى و روانى والدين به كودكان منتقل مى شود. امام على (عليه السلام) باوقوف و آگاهى به اين مهم ، در انتخاب همسر بسيار دقيق بوده اند؛ زيرا همسر به عنوان يك ركن خانواده ، در تربيت فرزندان مؤثر خواهد بود. حضرت على (عليه السلام) در نامه خود به مالك اشتر نيز ملاك انتخاب فرماندهان سپاه را برخوردارى از اصالت خانوادگى و ريشه داربودن برشمرده اند. آن جا كه مى فرمايند:

 ثم اءلصق بذوى الاءحساب و اءهل البيوتات الصالحه ؛ (۳۲۰)

... و از آنان كه گوهرى پاك دارند و از خانواده هاى صالح و شايسته اند. هم چنين در بيان ويژگى هاى كارگزاران مى فرمايند:

 وتوخ منهم اءهل التجربه والحياء من اءهل البيونات الصالحه ؛ (۳۲۱)

_________________________

۳۲۰- نهج البلاغه ، نامه ۵۳ با استفاده از: فرهنگ آفتاب ، ج ۹، ص ۴۷۳۷.

۳۲۱- بحار الاءنوار، ج ۱۰۴، ص ۱۳۶.

۱۵۳

براى كارها، كسانى را برگزين كه از تجربه و نجابت بهره مندند واز خانواده هاى ريشه دار، شايسته و پيشتاز، پيش از پيروزى اسلام ، برخاسته اند؛ كه چنين كسانى در اخلاق ، برتر و در آبرومندى ، سالم ترند، به آزمندى هاى مادى ، كمتر نظر دارند و به پايان كارها بيشتر مى انديشند. (۳۲۲)

 ۲. عوامل محيطى

علاوه بر عوامل وراثتى ، عوامل محيطى نيز در تربيت مؤثرند. منظور از عوامل محيطى ، همه عواملى است كه پس از تولد كودك او را تحت تاءثير قرار مى دهند و در شكل گيرى شخصيت او مؤثرند. اين عوامل شامل خانواده ، دوستان ، همسايگان ، انجمن ها، تشكل ها و مانند آن ها هستند. آن حضرت به اين مسائل توجه دارند و بيش از همه روى عامل خانواده و دوستان تاءكيد كرده اند.

 نگاهى گذرا به مسئوليت خانواده و اجتماع

سدر جامعه پذيرى (socialization) در اثر تمهيداتى انسان از هنگام تولد با جامعه ، فرهنگ و ارزش ها و هنجارهاى آن انطباق مى يابد. نظام هاى تاءثير گذار را در گذشته به دو دسته خانواده و جامعه تقسيم مى كردند و بر اساس ‍ آن مراحل اجتماعى شدن رانيز به دو بخش نخستين و دومين تقسيم بندى مى كردند؛ اما امروز اين تشخيص حاصل شده است كه در درون جامعه نيز انسان ها به يك نسبت ، تحت تاءثير نيستند و هر دسته از آن ها مى تواند تحت تاءثير عوامل متفاوت قرار گيرد و لذا در مراحل مختلفى اجتماعى شدن را طى مى كند؛

_________________________

۳۲۲- بحار الاءنوار، ج ۱۰۴، ص ۱۳۶.

۱۵۴

مسيرى مثل مدرسه ، دانشگاه ، محيط كار، محيط آموزش ، در خارج و داخل و هم چنين راديو، تلويزيون ، مطبوعات و... كه هر يك به گونه اى مى تواند بر روى انسان ها و تطبيق آن ها با جامعه تاءثيرگذار باشد.

عوامل مؤثر بر رشد و شكل گيرى شخصيت در درجه اول به آن بستگى دارد كه اوليا و مربيان چه اهدافى را دنبال مى كنند. از آن جا كه بناى اين نوشتار بر اختصار است ، از بين مراحل مختلف اجتماعى شدن ، دو سيستم خانواده و جامعه را به طور گذرا و با نگاهى كاربردى مورد بررسى قرار مى دهيم . يكى از معيارهاى پرورش صحيح در جامعه سلامت كامل جسمى ، روانى ، فكرى عاطفى و... خانواده هاى آن است . تاءثيرات متقابل فرد و جامعه بر يكديگر تحقيقا انكارناپذير است . بنابراين ، يك جامعه سالم به طور مسلم در برگيرنده خانواده هاى سليم است . خانواده هاى سالم با پرورش فرزندانى سالم ، درهاى سلامت و سازندگى را به روى جامعه مى گشايند.

 مسئوليت خانواده در تربيت

خانواده از ديرزمان ، ركن طبيعى و اساسى جوامع انسانى به شمار مى رفته كه هم با ضروريات زندگى وهم با سرشت و طبيعت انسانى سازگار بوده است . در اهميت و ارزش خانواده همين بس گفته اند: خانواده نخستين آموزشگاه و پرورشگاه انسان و انتقال دهنده فرهنگ تمدن در محل كسب ارزش ها و فضايل اخلاقى و زمينه ساز تكامل و تحول است . در يك جمله ، سعادت و شقاوت جامعه در گرو تامين سلامت يا عدم سلامت خانواده است . آغاز تربيت اجتماعى از جامعه كوچك خانواده آغاز شده و فرزندان نخستين برخوردهاى اجتماعى را درون مى آزمايند.

۱۵۵

رفتار با پدر، مادر، برادران و خواهران ، ابتدايى ترين ارتباط اجتماعى است . اگر فرزندان بتواند توافق و سازگارى مناسب داشته باشند و آن را در خانه و با نزديكان خويش به درستى تجربه كنند، در اجتماع بزرگ تر نيز نقش ‍ اجتماعى خود را به درستى ايفا خواهند كرد.

اين نكته مورد توجه حضرت على (عليه السلام) قرار گرفته و به امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) مى فرمايند:

 يا بنى ! عاشروا الناس عشرة ان غبتم حنوا اليكم و ان فقدتم بكوا عليكم (۳۲۳)

فرزندم !بامردم به گونه اى معاشرت و ارتباط داشته باشيد كه اگر از نظرشان دور شديد، دل در هواى شما داشته باشند و اگر مرديد بر شما بگريند.

امام على (عليه السلام) در سيره تربيتى خويش ، براى برقرارى ارتباط درست و سالم با ديگران و نيز برخورد با آن ها معيار و ملاك كليدى را به فرزندان خود ارائه فرموده اند:

 يا بنى ! اجعل نفسك ميزانا فيما بينك و بين غيرك .

فرزندم !خود را در ميان خويشتن و ديگرى ميزان قرار ده .

سپس در ادامه فرموده اند:

پس آنچه را براى خود دوست مى دارى ، براى غير خود نيز دوست داشته باش و آنچه را براى خود خوش ندارى براى ديگران نيز خوش مدار، ستم نكن چنان كه دوست ندارى به تو ستم شود و نيكى كن چنان كه دوست دارى به تو نيكى كنند. (۳۲۴)

_________________________

۳۲۳- تنبيه الخواطر و نزهة الظواهر، ص ۳۹۴ به نقل از على همت بنارى فرهنگ كوثر، ش ۳۵.

۳۲۴- نهج البلاغه ، نامه ۳۱.

۱۵۶

ايجاد چنين بينش درستى ، بر عهده والدين نهاده شده ؛ زيرا خانواده ، مهم ترين و مؤ ثرترين عامل تربيت فرزند است . اهميت خانواده آن جا دو چندان مى شود كه از سويى در عامل وراثت نقش ‍ دارد و از سوى ديگر، در تعيين و زمينه سازى ديگر عوامل محيطى . خانواده مى تواند زمينه پيداكردن دوستان شايسته ، مدرسه مناسب ، محله مناسب و همسايه هاى مناسب را فراهم آورد. از اين رو، شرط توفيق آنان در اين مسئوليت مهم ، شايستگى شخصيتى هر يك و نيز توافق ، هماهنگى و صميميت بين آنان است تا در پرتو آن ، محيطى امن ، آرام ، پاكيزه و سالم براى فرزندان فراهم كنند.

 نقش پدر و مادر در خانواده

در سيره تربيتى امام على (عليه السلام) وظيفه سنگين پدر مورد توجه قرار گرفته است . گرچه مسئوليت عمده پدر سياست گذارى و اداره امور بيرونى است ؛ اما در عين حال همكارى او در امور خانه و ايجاد جو صميمانه نيز در نظر امام بوده است . حضرت على (عليه السلام) با اين كه مسئوليت هاى بزرگ اجتماعى داشته و در مقطعى هم وظيفه حكومتى بر شانه ايشان سنگينى مى كرد، اما از امور منزل و همكارى با همسر غافل نبوده اند. ايشان مى فرمايند:

رسول خدا وارد منزل ما شد، در حالى كه فاطمه در كنار ديگ نشسته و من درحال پاك كردن عدس بودم . رسول خدا فرمودند: اى اباالحسن ! كسى كه در خدمت عيال خود باشد و خدمت به عيال را ننگ نداند، خداوند نام او را در ديوان شهدا ثبت مى كند. (۳۲۵)

_________________________

۳۲۵- هاشم حسينى بحرانى ، حيله الابرار، ج ۱، ص ۳۶۶ به نقل از: على همت بنارى ، فرهنگ كوثر.

۱۵۷

هم چنين هشام بن سالم از امام صادق (عليه السلام) نقل مى كند:

 كان اءمير المؤمنين (عليه السلام) يحتلب و يستقى و يكنس و كانت فاطمه عليهاالسلام تطحن و تعجن و تخيزه ؛ (۳۲۶)

على (عليه السلام) هيزم جمع آورى مى كرد، آب فراهم مى كرد، خانه را جاروب مى كرد و حضرت زهراعليهاالسلام آردتهيه وخمير مى كرد ونان مى پخت .

هم چنين سفارش مى فرمايند كه رعايت حال همسر بشود و با خوش ‍ رفتارى ، كانون خانواده را گرم و زندگى مشترك را سرشار از صفا و صميميت كند. امام على (عليه السلام) به فرزندش محمد حنيفه فرموده اند:

فرزندم ! اگر بتوانى زن را از انجام كار هايى كه فراتر از توان او است بازدارى ، چنين كن ؛ چه اين كه چنين كارى زيبايى و جمال او را حفظ و خيال او را آسوده تر مى كند و به حال او نيكوتر است ؛ زيرا زن ، ريحانه و گل است نه قهرمان ، پس در هر حال باهمسر مدارا كن و هم نشينى و مصاحبت با او را نيكو گردان تا اين كه زندگى و عيش تو باصفا و بدون دغدغه شود. (۳۲۷)

ديگر اين كه سعى كند در كسب حلال كوشا باشد و درآمد حلال به خانه برد و فرزندان خود را از لقمه حلال بهره مند گرداند. براين اساس مى فرمايند:

 عليك بلزوم الحلال و حسن البر بالعيال ؛ (۳۲۸)

_________________________

۳۲۶- شيخ صدوق ، من لايحضره الفقيه ، ج ۴، ص ۳۳۳.

۳۲۷- شرح غرر الحكم ، ج ۴، ص ۲۹۴.

۳۲۸- طريحى ، مجمع البحرين ، ج ۳، ص ۲۱۹.

۱۵۸

بر تو باد تهيه روزى حلال و نيكو احسان كردن بر خانواده .

بنابراين ، در ديدگاه على (عليه السلام) بيش از تاءمين معيشت ، حلال بودن آن مهم است و اگر غذايى حلال نباشد، توسعه غذايى بر خانواده ارزش ‍ چندانى ندارد.

هم چنين از منظر امام على (عليه السلام) توجه به روحيه اعضاى خانواده به تناسب ويژگى هاى فردى و روانى آنان از اهميت ويژه اى برخوردار است . البته توجه به علايق و خواسته هاى اعضاى خانواده ، توجه لجام گسيخته و بدون ضابطه نيست ، بلكه مراد، توجه به خواسته هاى واقعى ، به حق و مشروع آنان است .

علاء پسر زياد حارثى از برادرش به امام على (عليه السلام) شكايت كرد كه او جامه پشمين به تن كرده و از دنيا روى برگردانده و اين باعث گرديده كه خانواده و فرزندانش محزون و مغموم شوند. امام فرمودند: او را نزد من بياوريد. چون به نزدش آوردند، فرمودند: اى دشمنك خويش !شيطان سرگشته ات كرده و تو را از راه به در برده است . آيا تو بر زن و فرزندانت رحم نمى كنى و چنين مى پندارى كه خدا آنچه را پاك تر است بر تو روا فرموده ، اما ناخشنود است كه از آن استفاده كنى ؟ او گفت : اى اميرمؤ منان !تو نيز لباس خشن به تن دارى و غذاى نامطبوع استفاده مى كنى . حضرت فرمودند: واى بر تو !من مانند تو نيستم . خداوند بر پيشوايان دادگر واجب كرده تا خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقر و تنگدستى بر انسان فقير غلبه نكند و او را به هيجان واندارد. (۳۲۹)

_________________________

۳۲۹- كلينى ، فروع الكافى ، ج ۲، ص ۹۳.

۱۵۹

مادر خانواده كه ركن ديگر خانواده است ، همانند پدر نقش عمده اى در تربيت فرزندان دارد. مادر علاوه بر اين كه از عوامل وراثتى به حساب مى آيد، نقش تعيين كننده اى در تاءثير محيطى نيز دارد. مادر، در تاءمين فضاى عاطفى و ايجاد محيط امن و آرام براى فرزندان مؤ ثر است . نقش مادر براى فرزندان تا رسيدن به سن آموزش و رفتن به مدرسه ، در مقايسه با نقش پدر بسيار حساس تر است . در سيره تربيتى امام على (عليه السلام) در شكل گيرى روانى و اخلاقى به اهميت شير مادر تاءكيد شده است . حضرت مى فرمايند:

از زنان كودن و نادان براى فرزندانتان طلب شير نكنيد؛ زيرا شير بر سرنوشت غلبه مى كند. (۳۳۰)

بنابراين ، برخوردارى از پرورش صحيح در خانواده كه نخستين پايگاه تربيتى به شمار مى رود به فرد كمك مى كند و به او اين فرصت را مى دهد كه در اجتماع موفق و قابل احترام باشد. خانواده ماءمن آسايش و آرامش و آبراه كوچكى است كه فرد را به اقيانوس جامعه پيوند مى دهد. خانواده ها بر اساس نحوه هماهنگى در تربيت فرزندان به دو الگوى اصلى تقسيم مى شوند:

 الف) خانواده هاى يك قطبى (هماهنگ):

پدر و مادرانى كه در تربيت فرزندان به گونه اى يكپارچه و متحد عمل مى كنند و انتظاراتى تقريبا يك سان و مشخص از فرزندانشان دارند، فرزندان در يك مركز مديريت واحد قرار مى گيرند. و به روشنى مى دانند كه ديگران از آن ها چه انتظاراتى دارند.

_________________________

۳۳۰- نهج البلاغه ، نامه ۳۱.

۱۶۰

 ب) خانواده هاى دو قطبى (ناهماهنگ):

در مقابل نمونه بالنده و سرزنده خانواده هماهنگ ، با نمونه هاى ديگرى از خانواده ها با مديريت متفاوت روبه رو مى شويم ، اگر خانواده ها به صورت دو قطبى باشند و پدر ومادر در سياست هاى تربيت خودشان هماهنگى و وحدت نظر نداشته باشند، چنين خانواده هايى دو قطبى ناميده مى شوند. يك قطب پدر و قطب ديگر مادر. تاءثير خانواده هاى دو قطبى در پيدايش ‍ روحيه اى به نام تعارض بسيار مؤثر است . تعارض يك اصطلاح روان شناسى و يك وضعيت بد روانى است . زمانى كه دو مسئله در عرض هم قرار گيرند كه از جهت شدت كيفيت و تقويت هر دو جاذبه و دافعه شان يك سان باشد و فرد ناچار باشد يكى را انتخاب كند، در اين حال وضعيت دشوارى ايجاد مى شود؛ زيرا امكان چشم پوشى از يك طرف بسيار دشوار مى شود.

 راه هاى ايجاد محيط آرام در خانواده

با تدابيرى مى توان محيط خانواده را صميمى كرد تا فرزندان درد دل هايشان را با والدين مطرح كنند و حرف هايشان را بزنند. اگر چيزى مى خواهند، از آنان بخواهند. گاهى مى شنويم كه پدرى با پسر جوانش ‍ دوست است يا با او به مسافرت مى رود، راه مى رود و درد دل مى كند؛ اما گاهى رابطه ها تشريفاتى است . احوالى پرسيده مى شود و به سلام و عليكى قانع هستند؛ يعنى آن قدر فاصله زياد است كه حرفى براى گفتن ندارند. صميميت وجود ندارد. براى ايجاد محيطى آرام و صميمى اصول زير مى تواند كارگشا باشد:

۱۶۱

 ۱. وجود صميمت بين پدر و مادر؛

اگر مى خواهيم فرزندان با ما صميمى بوده ، همكارى و اطاعت داشته باشند بايد خودمان با هم صميمى باشيم . عمل صميمانه اعضاى خانواده مى تواند راه و جهت صحيح را به فرزندان منتقل كند. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

مردم را با غير زبانتان - عملا - به خوبى ها دعوت نماييد. (۳۳۱)

 ۲. هوشيارى و دقت و حسابگرى ؛

اگر فرزند احساس كند اوليايش انسان هاى هوشيار و مشكل گشايى هستند، در آن ها ايجاد صميميت و اعتماد مى شود. اگر خانواده ساده لوح ، ضعيف و غير هوشيار باشد، فرزندان احساس صميميت نمى كنند، موضع گيرى مى كنند و كار خودشان را انجام خواهند داد.

 ۳. رفتار اخلاقى و شخصيت تربيتى ؛

بايد فرزندان خاطره خوبى از رفتار اخلاقى و شخصيت تربيتى والدين داشته باشند و احساس كنند كه والدينشان راستگو، عادل و رستگارند.

 ۴. برخورد منطقى با خطاهاى فرزندان ؛

نبايد با ديدن كوچك ترين تخلف فرزند، عكس العمل شديد نشان داد. برخورد منطقى با خطاها و لغزش فرزندان از اصول مهم ايجاد صميميت است .

_________________________

۳۳۱- اصول كافى ، ج ۳، ص ۱۲۴.

۱۶۲

 ۵. بها دادن به نقاط قوت فرزندان ؛

امتياز دادن و تشويق كردن فرزندان در برابر كارهاى مثبت ، نقش ارزنده اى در ايجاد صميميت دارد.

 ۶. ايجاد محيطى صميمانه براى بحث و گفتگو؛

انسان بايد وقت كافى در اختيار فرزندان بگذارد، براى آن ها قصه و داستان بگويد، موضوعى را طرح و پيرامون آن به بحث و گفتگو بپردازد. موقع صحبت كردن فرزند، كاملا گوش دهد، به او نگاه كند و لبخند بزند و به بحث و بررسى موضوع بپردازد.

 ۷. نظرخواهى از فرزندان در امور خانواده ؛

اين روش براى پرورش شخصيت فرزندان بسيار سازنده است ؛ زيرا ايشان نيز داراى فكر و عقيده اند و دوست دارند در خانواده با آن ها مشورت شود كه اگر به اين مهم توجه شود به تدريج آن ها نيز در هنگام مشكلات شخصى ، براى مشورت به سراغ خانواده مى آيند و به سوى غريبه ها و بيگانگان نخواهند رفت .

 ۸. ايجاد محيط همكارى و تقسيم مسئوليت ؛

كارها را بايد خيلى منطقى و عادلانه تقسيم كرد. اگر تقسيم كار نباشد و بى حساب عمل شود گاهى غير عادلانه كارى به يكى از فرزندان تحميل مى شود و نتايج بدى را به بار مى آورد.

 ۹. رعايت عدالت در بين فرزندان ؛

اگر مى خواهيم فرزندانى وفادار و صميمى داشته باشيم . بايد با آن ها رفتار عادلانه داشته باشيم .

۱۶۳

 ۱۰. ايجاد جهان بينى مشترك بين افراد خانواده ؛

ما كتاب هايى خوانده ايم ، مطالبى شنيده ايم ، جلساتى رفته ايم كه فرزندان ما با آن ها آشنا نيستند. آنان كتاب هاى ديگرى مى خوانند، جلسات ديگرى مى روند و تلقى و برداشت هاى ما با هم متفاوت مى شود. در نتيجه ، رفته رفته فاصله ما با آنان بيشتر مى شود. بايد به همديگر نزديك شويم با به تدريج به جهان بينى مشتركى دست پيدا كنيم . (۳۳۲)

 راه هاى رسيدن اركان خانواده به اهداف متعالى

۱. توجه به اهداف ارزشمند؛

در هيچ حال والدين نبايد در تربيت فرزندان برومند از توجه به اهداف ارزشمند و متعالى غفلت بورزند؛ زيرا پدر و مادر پايه گذاران شخصيت فرزندان و معماران خوشبختى آنان هستند. آن ها بايد از موقعيت به دست آمده ، نهايت استفاده را ببرند و همواره شرايط مطلوب را از دست ندهند. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

براى قلب انسان حالت اقبال و ادبارى است . (۳۳۳)

يعنى انسان ها در مواردى با نشاط و انبساط و سرحال هستند چنانچه در بعضى از زمان ها، گرفته و كسل هستند. بايد در زمان آمادگى اقدام نمود.

_________________________

۳۳۲- دكتر خدايارى ، مسايل نوجوانان و جوانان (با تلخيص و اضافات ).

۳۳۳- سيد جواد مصطفوى ، الكاشف ، ماده دبر، ص ۱۳۹.

۱۶۴

 ۲. شناخت و ايفاى حقوق متقابل

شناخت حقوق متقابل يكديگر و ايفاى اين حقوق نسبت به همديگر و خوددارى از مصاحبت و همنشينى با خانواده هاى ناباب ؛ حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

نيازى به سؤال كردن از شخصيت افراد نيست . شخصيت افراد همان است كه در دوستان آنان وجود دارد. (۳۳۴)

 ۳. ترجيح منفعت زندگى برمنافع شخصى ؛

براى بقا و تداوم و تعالى خانواده و دست يابى به كانونى ارزشمند، مصلحت زندگى را بر منفعت شخصى ترجيح دهند و در راه رسيدن به اهداف متعالى از خود انعطاف پذيرى نشان دهند؛ حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

با لجاجت دوستى حاصل نمى شود. (۳۳۵)

 ۴. رعايت اقتصاد و اعتدال ؛

از دل سختى ها و كوره مذاب زندگى ، آسانى پديد مى آيد. انسان در زندگى با مشكلات گوناگونى مواجه مى شود. همسران متعادل كسانى هستند كه در همه مسائل زندگى ، احساس مشاركت و سهيم بودن مى كنند. اقتصاد و اعتدال زندگى را مراعات و از اسراف و تبذير خوددارى مى كنند. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

_________________________

۳۳۴- همان ، ماده قرن ، ص ۳۴۹.

۳۳۵- شرح غرر الحكم ، ش ۱۰۴۳۵.

۱۶۵

فردى كه اصول اقتصادى را رعايت كند، هرگز به فقر و ندارى گرفتار نخواهد شد. (۳۳۶)

هم چنين مى فرمايند:

خداوند رحمت كند كسى كه اندازه خويش را بشناخت و از حد خويش ‍ درنگذشت . (۳۳۷)

 ۵. تعادل در عواطف ؛

خانواده متعادل ؛ خانواده اى است كه در بيان عواطف از افراط و تفريط بپرهيزد.

 ۶. هم گرايى و همدلى ؛

زوجين بايد سعى كنند به مرز تفاهم و صميميت برسند. از لجاجت و رقابت ناسالم با همسرتان جدا پرهيز كنيد. جاى آن را به يك دلى و يك رنگى وصميميت بدهيد.

 ۷. مثبت گرايى ؛

شناخت نقاط مثبت شخصيت همسر و تقويت و تشويق كردن آن ، هم چنين شناخت نقاط ضعف و نارسايى او و در صورت امكان برطرف ساختن يا تحمل كردن آن مؤثر است . حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

اگر برادر دينى تو عمل غير صحيحى را انجام داد، براى آن عمل عذرى بتراش

_________________________

۳۳۶- سفينه البحار، باب اقتصاد، ج ۲، ص ۴۳۱.

۳۳۷- المناقب ، ص ۳۷۵.

۱۶۶

و اگر نتوانستى عذر و بهانه اى بياورى بكوش تا از سوى خود، انجام آن عمل را به نوعى توجيه كنى . (۳۳۸)

 ۸. پرهيز از مردسالارى يا زن سالارى ؛

در مديريت درست خانواده ، همواره از حق پيروى كنند و از دامن زدن زه مسئله مرد سالارى يا زن سالارى جدا پرهيز كنند.

 ۹. اولويت فرزندان ؛

در خانواده متعادل و مورد نظر اسلام ، فرزندان جايگاه ارزشمندى دارند و در تصميم گيرى ها و برنامه ريزى ها شركت مى كنند. كمى سن ، دليل برناصواب بودن راءى و نظر نيست . حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

در گوينده سخن منگر، به آنچه مى گويد، نگاه كن . (۳۳۹)

 ۱۰. عمل يك پارچه و صميمى ؛

در تربيت فرزندان ، بايد با رفتارى عادلانه ، يك پارچه ، صميمى و هماهنگ عمل كرد و در توزيع توجه ، محبت و نگاه با نهايت عدالت و انصاف با يكديگر و فرزندان رفتار كرده و از مقايسه رنج آور بين فرزندان پرهيز كرد.

 ۱۱. واقع بينى ؛

بايد در نگرش به مسائل ، به جاى بدبينى و يا خوش بينى ساده لوحانه ، ديدى واقع بينانه داشت .

_________________________

۳۳۸- سفينه البحار، ج ۲، ص ۱۱۰.

۳۳۹- شرح غرر الحكم ، ش ۱۰۱۸۹.

۱۶۷

 ۱۲. اعتلاى سطح عشق و محبت ؛

محبت جوششى زلال است كه از قلوب متصاعد شده و دل ها را زير نفوذ قرار مى دهد. محبت نيروى محركه زندگى است كه وجود آن در زندگى لازم و ضرورى است .

 ۱۳. انتظارات متناسب از يكديگر؛

توقعات و انتظارات بايد متناسب با امكانات و توانمندى يكديگر باشد. به يقين هم خوانى خواسته ها و انتظارات منطقى ، روح تفاهم ، همدلى و شادابى زندگى را افزايش مى دهد. از همديگر انتظار بى جا نداشته باشيد، چنانچه حضرت على (عليه السلام) فرموده اند:

كارى كه از عهده زنان خارج است به ايشان تحميل مكن . (۳۴۰)

 ۱۴. تغافل و مدارا؛

براى دست يابى به يك زندگى سالم و متعادل ، عفو و تغافل از بعضى گفته ها و رفتارها و ناديده انگاشتن بعضى از اشتباهات و بهره گيرى از سعه صدر و بزرگ منشى ، از رموز اساسى تحكيم بنيان خانواده است . حضرت على (عليه السلام) فرموده اند:

انسان عاقل كسى است كه نيمى از وجودش را تحمل ونيمى ديگر را تغافل تشكيل داده باشد. (۳۴۱)

_________________________

۳۴۰- نهج البلاغه ، ماده ريحانه ، ص ۶۳۹.

۳۴۱- الكاشف ، ماده غفل ، ص ۳۱۷.

۱۶۸

 ۱۵. عيب پوشى ؛

از موشكافى عيوب و عيب جويى و به رخ كشيدن آن ها پرهيز شود. بايد عيب پوشى ، سرلوحه مناسبات قرار گيرد تا امنيت روحى و آرامش روانى ، در كانون خانواده برقرار باشد.

 ۱۶. پرهيز از امر كردن ؛

در ارتباط و گفتگوها از لحن آمرانه و تحكمى خوددارى شود و نظرها درباره بهبود زندگى و برخورد مناسب با فرزندان يا ديگران به صورت پيشنهاد ارائه شود. هر كلمه از گفتار انسان ، در بردارنده بار عاطفى و روانى است كه مى تواند تاءثير منفى يا مثبت ايجاد كند. سعى شود از كلمات تواءم با احترام و محبت استفاده شود. حضرت على (عليه السلام) در اين باره مى فرمايند:

خوى نيكو از همه آداب بهتر است . (۳۴۲)

 ۱۷. مهار خشونت ؛

هنگام عصبانيت اين گفتار مشهور على (عليه السلام) مد نظر قرار گيرد:

به هنگام خشم نه تنبيه ، نه دستور، نه تصميم .

 ۱۸. زندگى بر خوش بينى بنا شود؛

با اين نگرش ، سلامت و نشاط زندگى به اطرافيان اهدا مى شود.

 ۱۹. خداباورى و اخلاص ؛

در تمام مراحل زندگى و در ارتباط خانوادگى ، خداوند در نظر باشد و در گفتار و برخورد با همسر و ساير اعضاى خانواده ، نيت خالص شود.

_________________________

۳۴۲- نهج البلاغه ، حكمت ۳۸.

۱۶۹

ايمان و پرهيزگارى ، عامل مهمى در رعايت حقوق متقابل است .

حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

بندگان خدا!پرهيزگارى ، قلعه اى بس استوار و مستحكم است و بدانيد هر كه از درون خود واعظ و زاجرى نداشته باشد، عوامل بيرونى فايده اى نخواهد داشت . (۳۴۳)

 ۲۰. همسان انگارى ؛

نبايد خود را برتر و بالاتر از همسر دانست . او شريك زندگى است . درجات تحصيلى ، موقعيت اجتماعى ، وضعيت سنى و امكانات مالى بايد بر ميزان فروتنى و خضوع بيفزايد. به خصوص زمانى كه در پيشرفت هاى تحصيلى و موفقيت هاى مادى ، همسر هم نقش اساسى داشته است .

 ۲۱. مشاركت و مشورت در زتدگى

نبايد همه كارها را به تنهايى انجام داد، بلكه بايد از همسر و فرزندان نيز كمك گرفت . بايد به جنبه هاى مشترك فكرى و روحى همسر توجه كرد و سعى نمود خصايص مثبت و سازنده هر دو به تدريج بيشتر شود. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

هر كس مشورت نكند، پشيمان خواهد شد. (۳۴۴)

هم چنين مى فرمايند:

خودپسندى از بدترين امور است . (۳۴۵)

_________________________

۳۴۳- الكاشف ، ماده وقى ، ص ۴۶۳.

۳۴۴- مستدرك الوسائل ، ج ۲، ص ۶۵.

۳۴۵- غرر الحكم ، فصل ۴۱، ش ۵۱.

۱۷۰

 ۲۲. بايد به اصل تفاوت هاى فردى معتقد بود.

انسان ها از نظر هوش ، استعداد، علايق و خصايص جسمانى و اخلاقى تفاوت هايى دارند. بايد مكمل و متمم يكديگر بود و در تكامل و رشد يكديگر كمك كرد. بايد همسر را فردى باارزش و برخوردار از كرامت انسانى دانست .

 ۲۳. پاسدارى از حريم ؛

بايد حريم يكديگر را مراعات و از جرو بحث خوددارى كرده و مطالب بى جا را با سكوت و يا ارائه پيشنهاد مناسب ، به گفتگوهاى سازنده ثمر بخش ‍ تبديل كرد. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

هركس زبان او خوش باشد برادران او بسيار مى شوند. (۳۴۶)

 توصيه هاى كاربردى به خانواده ها جهت كاهش مشكلات رفتارى فرزندان

  والدين بايد:

۱. نوجوانان و جوانان را از محبت سيراب كنند تا آنان به هر آشنا و بيگانه اى روى نياورند، به سوى افراد فاسد و اماكن فساد كشيده نشوند؛ چرا كه بسيارى از انحرافات به خاطر كمبود محبت ها است.

۲. خانواده را براى فرزندان ، محلى امن و پناهگاهى مستحكم سازند. به خصوص در حضور آنان به يكديگر احترام بگذارند و از اشتباهات و خطاهاى يكديگر چشم بپوشند. به مشاجره نپردازند و عيوب يكديگر را بازگو نكنند.

۳. به فرزندان خود احترام بگذارند و به آنان كمك كنند تا نواقص خود را رفع كنند.

_________________________

۳۴۶- شرح غرر الحكم ، ش ۷۷۶۱.

۱۷۱

نصايح و تذكرات خود را با استدلال و منطق و در خلوت با آنان در ميان نهند.هرگز در حضور ديگران به خصوص هم سالان به پند و اندرزدادن نپردازند، در ضمن سخنى به آنان نگويند كه خود بدان عمل نمى كنند.

۴. با فرزندان خود صحبت كرده و به سخنان آنان نيز گوش فرادهند. به آنان توجه كنند و زمينه اى راايجاد كنند تا نوجوانان و جوانان حرف ها و رازهاى خود را برايشان بازگو كنند. والدين را غمخوار و يار خيرخواه خود بدانند نه كسانى كه با خشونت و تحميل تصميمات خود، با آنان رفتار مى كنند.

۵. نوجوانان و جوانان خود را به خاطر ضعف هايى كه دارند، تحقير نكنند و آنان را با هم سن و سالان خود مقايسه نكرده و صفات نيكوى ايشان را به رخشان نكشند.

۶. بيش از حد توان و ظرفيت از فرزندانشان انتظار و توقع نداشته باشند و با درك دنياى آنان به هر مقدار كه تلاش مى كنند، از ايشان قدردانى كنند.

۷. به نوجوانان و جوانان بياموزند كه از مشكلات نبايد گريخت ، بلكه راه هاى مبارزه با مشكلات و راه حل آن ها را به فرزندان خود آموزش ‍ بدهند.

۸. فرزندان خود را در مضيقه شديد مالى قرار ندهند و آن ها را بدون كمك رها نكنند. در اين دوره زندگى از آنان حمايت كنند و امكانات و آموزش لازم را براى كسب درآمد در اختيار آنان قرار دهند و در حد امكان ضمن تحصيل ايشان ، حرفه اى نيز به آن ها بياموزند.

۹. امكانات ازدواج را هر چه زودتر براى فرزندان فراهم كنند با به فساد چشم ، دل و عمل مبتلا نگردند.

۱۷۲

۱۰. روح مذهب و معنويت را در فرزندان تقويت كنند و ارزش هاى انسانى ، مذهبى و اخلاقى را با ايمان و اعتقاد به مبانى الهى به طور صحيح در آنان ايجاد كنند.

۱۱. به فرزندان خود مسئوليت هاى مختلف زندگى را واگذار كنند تا آن ها اهل تفكر و كار و سازندگى شوند.

۱۲. بدانند كه جوان در صدد است راه مستقلى براى خود انتخاب كند. در نتيجه ، عاقلانه نيست كه الگوهاى بزرگسالى خود را بر او تحميل كنند،

بلكه بايد متناسب با تفاوت هاى فردى ، او را در رشد كردن آزاد بگذارند. انتخاب الگوها، به جاى آن كه از خارج و بازور انجام پذيرد، بهتر است درونى آزادانه باشد.

۱۳. به فرزندان خود كمك كنند تا درباره دوست ، درست بينديشند و باادب و نزاكت ، حالت عصبى و طغيان احساسات آن ها را فرو نشانند. اشتباهات ، بى تفاوتى ، سنگدلى و بى توجهى آنان را به دوستانشان گوشزد كرده و شوق بهتر شدن ، با لياقت بودن ، پاكى و عفت در دوستى را در آن ها به وجود آورند. بديهى است چنين نظارتى مى تواند فرزندان را ازهم نشينى با دوستان ناباب برحذر دارد؛ زيرا در غير اين صورت :

۱۷۳

صد هزاران دام و دانه ست اى خدا
دم به دم ما بسته دام نويم
چشم باز و گوش باز و دام پيش

ما چو مرغان حريصى بينوا
هر يكى گر باز و سيمرغى شويم

سوى دامى مى پرد با پر خويش (۳۴۷)

 پرورش روحيه اجتماعى در فرزندان

در تاءثير اجتماع برتربيت انسان جاى هيچ گونه شك و شبهه اى نيست . انسان پس از اين كه ساليانى چند در كنار خانواده به سر مى برد، به محيط اجتماعى گام مى نهد. آداب و رسوم ، معاشرت و... را از اجتماع مى آموزد. انسان زمانى كه به اجتماع مى پيوندد درصدد برآوردن نيازهاى خود است . بعضى از نيازها منحصرا در جامعه برآورده مى شوند، نمونه آن نيازهايى است كه هرناى (horney) آن ها را برشمرده است :

الف) نياز به مورد پسند ديگران واقع شدن ؛ ب) نياز به پشتيبان ؛ ج) نياز به بهره بردارى از ديگران ؛ د) نياز به تحسين و تمجيد.

البته وى نيازهاى ديگرى را هم برمى شمارد كه عبارتند از: ۱. نياز به قدرت ؛ ۲. نياز به حيثيت و آبرو؛ ۳. نياز به احساس امنيت ؛ ۴. نياز به كمال و انتقاد ناپذيرى . (۳۴۸)

اجتماعى بودن ، خصيصه اى ذاتى است كه در همه انسان ها وجود دارد. همه آدميان ، حتى كسانى كه روان گسيخته بوده و به ظاهر از اجتماع گريزان هستند، مايلند كه در اجتماع باشند.

_________________________

۳۴۷- مولوى .

۳۴۸- ر.ك : هرناى نظريه هاى شخصيت ، ترجمه دكتر سياسى ، ص ۱۲۹ به بعد.

۱۷۴

البته اگر انسانى كه به اجتماع مى پيوندد به منظور برآورده كردن نيازهاى خورد، خوراك ، پوشاك ، نوشاك و نظاير آن باشد، اين گونه اجتماعى بودن ، حالتى يك سويه است و اين تفكر، ناشى از يك حس خودخواهى و خودبينى است . اين افراد، جامعه اى ساخته و پرداخته براى خود مى خواهند و هيچ نقش سازنده اى را هم به عهده نمى گيرند. به راستى شخصى كه براى استقلال كشور فكرى نكرده و گامى برنداشته ، چگونه مى تواند خود را صاحب خوى اجتماعى بداند؟ منظور از سازندگى اجتماعى آن است كه انسان طورى ساخته شود كه چه سودى (مادى يا مقامى) در بين باشد يا نباشد، همواره براى خدمت به اجتماع به اعتقاد ما دين عالى ترين و بهترين روش ها را داراست كه مى تواند اجتماع بشر را منظم ساخته و بيش از هر روش ديگر، مردم را به رعايت قوانين اجتماعى وادار نمايد. امتياز جامعه دينى در پرورش روح اجتماعى ، به واسطه خصوصيت هاى زير است :

الف) فطرت خداجويى ؛ اگر فطرت انسان در اثر تكرار معاصى ، با تيرگى ها پوشيده نشده باشد، با خلوص و صفا به اجتماع مى پيوندد، فطرت پاك ، به انسان الهام مى كند كه در مقابل افراد اجتماع ، وظايف و تكاليفى داراست كه نمى تواند بى تفاوت از كنار آن ها بگذرد.

ب) اعتقاد توحيدى ؛ شخص دين دار، خداوند را ناظر و عالم به احوال خويش و حسابگر و مراقب و منتقم مى بيند، لذا از انجام كارهاى ضداجتماعى پرهيز مى كند و در صدد ايفاى نقش هاى سازنده اجتماعى برمى آيد؛ زيرا خداوند به تعاون ، احسان ، وفاى به عهد، امر به معروف و نهى از منكر و... فرمان مى دهد،

۱۷۵

از سوى ديگر خداوند به خوددارى از دروغ ، تعدى ، تجاوز، ظلم ، عداوت ، عدم پيروى از هوا، غيبت ، افترا، تمسخر و... دستور مى فرمايد. در نتيجه ، شخص خداشناس و خداپرست نه تنها در حال انضباط معتقدات خويشتن است و از عمل ضداجتماعى بيم دارد، بلكه ظريف تر از آن ، از انجام آن نيز احساس شرم مى كند.

ج) اعتقاد به نبوت ؛ شخص دين دار به انبياى الهى عشق مى ورزد و آن ها را اسوه مى داند و مايل است تا دستورات آن ها را انجام داده و به نوعى شبيه سازى كند. از آن جا كه انبيا در خدمت بشر بوده و از روحيه ايثار و تعاون بسيار بالايى برخوردار بوده اند، لذا شخص با اعتقاد نيز، سعى مى كند كه چون آن ها رفتار نموده و ارتباط حسنه و دوستانه اى با افراد اجتماع پيدا كند. در نتيجه ، محبت به انبيا، اوليا و اهل بيت عليهم السلام تبديل به عامل وحدت بخش مى شود.

د) وجود ضابطه حل اختلاف ؛ انسان در مقابل مقررات آزاد نيست و نمى تواند از خود قانونى مباين با قوانين الهى پديد آورد. ظوابط قانونى كه مطاقبت با احكام الهى دارند. متناسب با خلقت و فطرت انسان و عادلانه است و پذيرش آن ها براى انسان سليم و مؤمن دلپذير است . در اين صورت وقتى اختلافى پيدا مى كنند و به حكم خداوند آگاه مى شوند، زودتر حل اختلاف كرده و به تفاهم مى رسند.

ه) نرم خويى در اعمال روش ؛ هر توصيفى كه از خلق و خو و رفتار پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار عليهم السلام مى شود، خود سفارشى است كه همه مؤمنان رفتار خود را مشابه آنان نموده و

۱۷۶

در روابط اجتماعى چون آن ها رفتار كنند. رفتارى تواءم با ملاطفت و راءفت با زيردستان ، چشم پوشى از لغزش ها، مشورت با مردم ، مسئوليت پذيرى ، توكل در انجام كارها، احسان ، تعاون و... .

در خاتمه بايد گفت كه هر كدام از واجبات ، علاوه بر آن كه داراى آثار نفسانى و فردى زيادى است آثارى در تربيت روحيه اجتماعى دارند؛ مثلا درباره نماز توصيه شده كه به جماعت و حتى الامكان در مساجد به جا آورده شود؛ زيرا نماز انسان رااز فحشا و منكر باز مى دارد و در نتيجه ، در تحكيم مبانى اجتماعى نيز اثرگذار است . روزه ، صفت صبر و برد بارى را پرورش مى دهد و انسان صبور روابط بهترى با ديگران برقرار مى كند. علاوه بر اين كه پرداخت فطريه در پايان ماه رمضان عملى انسانى و اجتماعى است . خمس و زكات هر كدام روشى براى تعديل ثروت و توزيع امكانات مالى ميان اقشار كم درآمد و موجب بركت اموال است . رعايت آن ها براى هم بستگى اجتماعى بسيار مفيد است . حج اجتماع عظيمى از مسلمانان جهان و بهترين فرصت براى هماهنگى ميان قبايل ، ملت ها و دولت هاى اسلامى است . حج علاوه بر بعد عبادى داراى ارزش هاى اجتماعى ، سياسى ، اقتصادى و فرهنگى است . جهاد و دفاع ، مسئله نظامى است و دفاع ، ضامن حفاظت از حدود و حرم الهى و نگهدارنده مرزهاى كشورهاى اسلامى و ماءيوس كردن طمع كاران از دست اندازى به سرزمين مسلمانان است . پرورش روحيه دفاع و رزم جويى از با ارزش ترين عبادات نيز محسوب مى شود.

۱۷۷

امر به معروف و نهى از منكر، مؤثرترين روشى است كه مى توان براى آموزش اطلاعات دينى ،اجتماعى و پرورش روحيه اجتماعى به حساب آورد.

 تاءثير عوامل محيطى بر انسان (۳۴۹)

۱. دوستان و هم سالان

دوستان و هم سالان ، از مهمترين عوامل تاءثير گذار بر تربيت فرزندان به حساب مى آيند. فرزندان به خصوص در دوران نوجوانى و جوانى ، گرايش ‍ زيادى به دوستان دارند فرصت زيادى را به هم نشينى با آنان اختصاص ‍ مى دهند و همين هم نشينى و رفاقت زمينه تاءثير پذيرى آنان را فراهم مى سازد. امام على (عليه السلام) توجه ويژه اى به نقش تربيتى دوستان دارند و فرزندان خود را به رفاقت با دوستان صالح توصيه مى كنند و خطاب به فرزندش امام حسن (عليه السلام) مى فرمايند:

قبل از پرسش از راه و مسير (در مسافرت) از (اخلاق و خصوصيات) رفيق و همراهت پرسش نما. (۳۵۰)  هم چنين در توصيه به محمد حنيفه مى فرمايند:

فرزندم !از بهترين بهره هاى انسان ، دوست و هم نشينى صالح است . با نيكوكاران هم نشين شو تا از آنان باشى و از بدكاران و اهل شر و كسانى كه به واسطه كارهاى باطل و سخنان مهيج و ساختگى ، تو را از ياد خدا و مرگ بازمى دارند، دورى كن تا از آنان نباشى . (۳۵۱)

_________________________

۳۴۹- در تهيه مطالب اين بخش از مقاله جناب آقاى على همت بنارى در مجله فرهنگ كوثر، ش ۳۷ استفاده شده است .

۳۵۰- صدوق ، من لايحضره الفقيه ، ج ۴، ص ۳۲۹.

۳۵۱- نهج البلاغه ، ترجمه سيد جعفر شهيدى ، حكمت ۳۸، ص ۳۶۹.

۱۷۸

حضرت پس از معرفى نمونه هايى از دوستان ناصالح در موعظه اى به فرزندش امام حسن (عليه السلام) مى فرمايند:

فرزندم !از دوستى نادان بپرهيز؛ زيرا او آنچه را سخت بدان نيازمندى از تو دريغ دارد و از دوستى تبهكار بپرهيز كه به اندك بهايى تو را بفروشد و از دوستى دروغگو بپرهيز كه او به سرابى ماند كه دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور مى نماياند. (۳۵۲)

البته والدين نقش مؤثرى در دوست يابى فرزندان دارند و مى توانند به طور غير مستقيم به فرزندانشان كمك كنند. امام على (عليه السلام) با ديدگاهى ظريف به اين مسئله توجه داده و مى فرمايند كه والدين با افراد صالح و شايسته كه فرزندان صالحى دارند رابطه دوستى و هم نشينى پيدا كنند تادر پرتو ارتباط والدين فرزندان نيز با هم دوست و هم نشين گردند. ايشان فرموده اند

 موده الآباء قرابه بين الاءبناء ؛ (۳۵۳)

دوستى پدران ، سبب نزديكى فرزندان به هم مى گردد.

 ۲. انجمن ها و گروه ها

انجمن ها و گروه ها و تشكل ها نيز از عوامل محيطى مؤثر برتربيت فرزندان هستند. فرزندان آن گاه كه به گروه و تشكلى احساس تعلق پيدا كنند، در مجالس و محافل آنان شركت كرده و تحت تاءثير ويژگى ها و رفتارهاى آن ها قرار مى گيرند. اگر آن گروه استنادى يا مرجع ، داراى ويژگى هاى مثبت و سازنده باشد،

_________________________

۳۵۲- همان ، حكمت ۳۰۸.

۳۵۳- خوانسارى ، شرح غرر الحكم و دررالكلم ، ج ۶، ص ۱۳۲.

۱۷۹

بر فرزندان تاءثير مثبت مى گذارد و الا باعث انحراف نوجوانان و جوانان خواهد شد. امام على (عليه السلام) در وصيت به فرزندش امام حسن مجتبى (عليه السلام) مى فرمايند:

 قارن اءهل الخير تكن منهم ، و باين اءهل الشر تبن عنهم ؛ (۳۵۴)

باگروه خوبان و نيكوكاران هم نشين شو تا از آنان باشى و از گروه بدان و شرور دور باش تا از آنان نباشى .

حضرت على (عليه السلام) در حديث ديگر به عنوان يك پدر دلسوز و مراقب فرزندش را حضور در مجالس و محافل نامطمئن و جاهايى كه انسان در مظان اتهام قرار مى گيرد، بر حذر داشته و در وصيت به امام حسن (عليه السلام) مى فرمايند:

 اياك و مواطن التهمه و المجلس المظنون به السوء؛ لاءن قرين السوء يغير جليسه ؛ (۳۵۵)

از حضور در محل هاى تهمت زا و مجلسى كه گمان بدى در آن مى رود، بپرهيز؛ چون هم نشين بد، هم نشين خود را دگرگون مى سازد.

 ۳. علما و دانشمندان

از ديگر عوامل تاءثير گذار بر تربيت انسان ، هم نشينى با علما و دانشمندان است . آنان به خاطر برخوردارى از فضايل علمى و عملى ، تاءثير شگرفى در ديگران به خصوص شاگردان خود دارند. اگر عالمى وارسته و دنياگريز باشد، ارتباط با وى در تهذيب نفس و الگوپذيرى اخلاقى بسيار مؤثر است .

_________________________

۳۵۴- امالى مفيد، به نقل از: وصاياء الرسول و الائمه عليهم السلام ، ص ۱۶۴.

۳۵۵- حرانى ، تحف العقول ، ص ۵۰۸۹.

۱۸۰

181

182

183

184

185

186

187

188

189

190

191

192

193

194

195

196

197

198

199

200