سلوك علوى

سلوك علوى30%

سلوك علوى نویسنده:
گروه: امام علی علیه السلام
صفحات: 200

سلوك علوى
  • شروع
  • قبلی
  • 200 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 180073 / دانلود: 3647
اندازه اندازه اندازه
سلوك علوى

سلوك علوى

نویسنده:
فارسی

سلوك علوى (راهبردهاى امام على (ع) در تربيت فرزندان)

مؤلف : سيد حسين اسحاقى

۱

پيش گفتار

بسم الله الرحمن الرحيم

مقتداى راهمان على عليه السلام است ، همو كه واژگان ، تاب بزرگى روحش ‍ را ندارند. با كدامين واژه مى توان به توصيف آفتاب نشست ؟ آن گاه كه از روى سينه عبدود برخاست ، اخلاص معنا گرفت . چون به همراه همسر و فرزندانش افطار خود را سه شب پياپى به مسكين و يتيم و اسير بخشيد، خودخواهى ها رخت بربست و دگر خواهى معنا و مفهومى تازه يافت . آن شب كه ضربه شمشير ابن ملجم بر فرق نازنينش نشست ، واژگان محبت و گذشت در برابرش ، به زانو درآمد. او كه عارفان و مجتهدان ، پدر عرفان و پيشواى زاهدان مى نامندش . همو كه شجاعان و دليران ، او را مظهر شجاعت و جوانمردى ، عدل پيشگان و دادخواهان ، او را سرمشق دادگسترى ، حكمرانان و كارگزاران ، حكومتش را نمونه اعلاى حكومت انسانى ، فيلسوفان و انديشمندان ، او را در قله هاى حكمت و دانايى و مددكاران عالم ، وى را نمونه دستگيرى مى دانند. به راستى ، گفتار و كردار آن پيشواى سترگ مانند آب حياتى از چشمه سار زلال هستى مى جوشد و در جويبار اجتماع جارى مى شود و روح تعالى مى دمد. درخشش نور حق در جمال على عليه السلام چنان تابناك است كه ديده ها را توان تماشاى آن نيست . على عليه السلام اقيانوسى است كه كرانه اش سراسر هستى را پوشانيده است . خورشيد محبت على عليه السلام روشناى دل هاى عاشقان و نورافشان پرده هاى زمان است .

اينك كه كالبد زمان ، با نام زيباى او جانى تازه يافته ، در درياى مواج كرامت هايش غور مى كنيم و

۲

در واژه هايى از فضل و تربيت برمى چينيم و آن را ره توشه راهمان مى سازيم . آموزه هاى نورانى اش را پاس مى داريم ؛ زيرا پويا،شيوا، انسان ساز و حيات آفرين است . بر عجز و ضعف خويش ‍ معترفيم ؛ چه از اقيانوس بيكران كلامش همان قدر مى دانيم كه آن ايستاده بر ساحل دريا از عمق و وسعت و عجايب دريا مى داند، جز هيمنه اى از امواج ، چيزى در گوش نداريم و جز به قدر وسعت ديدمان نمى بينيم . واپسين كلاممان اين است : اى على ! اى كه زادگاهت بيت الله ، زندگانى ات عبدالله ، وجودت محو ذات الله ، پيكارت فى سبيل الله ، سخنانت نورالله ، سيمايت تجسم صفات الله و سرانجامت فناى فى الله است ! ما را از زلال هدايتت نصيب فرما، دل هايمان را از درياى كمالاتت سيراب و مشام جانمان را از بوى خوش علوى ، سرمست گردان ، كه در هر حال ، پيوندمان با اهل بيت عليه السلام ناگسستنى است .

در اينجا لازم است از مركز پژوهش هاى اسلامى صداوسيما كه زمينه انجام اين تحقيق را فراهم آورده و نيز از همكارى مسئولان محترم بوستان كتاب قم كه امكان انتشار اين اثر را فراهم آوردند، سپاسگذارى نمايم . اميد آن كه تلاش ما مقبول طبع بلند شما تربيت يافتگان مكتب اهل بيت عليه السلام قرار گيرد كه بى گمان پذيرشتان قبول حضرت حق را در پى خواهد داشت . در هر حال ، پنجره ديدگانمان را به سوى رهنمودهاى سودمندتان مى گشاييم .

سيد حسين اسحاقى

مقدمه

تربيت از ابتدايى ترين و اساسى ترين نيازهاى زندگى بشرى است . نه تنها تربيت لازمه جدايى ناپذير زندگى است ،

۳

بلكه انسان ، تنها در پرتو تربيت صحيح مى تواند موجودى هدفمند و انديشه ورز بوده ، به اهداف و آرمان هاى خود دست يازيده و قله رفيع سعادت را فتح كند. انسان مسلمان ، براى پيمودن راه سعادت و بندگى ، نيازمند الگوهاى مطمئن در عرصه عمل است . تنها معصومين عليه السلام هستند كه از گوهر عصمت و مصونيت برخوردار و از خطا و اشتباه به دورند. آنان بهترين و مطمئن ترين الگوهاى تربيتى اند و ارائه ديدگاه هايشان ، ضرورتى انكارناپذير براى پويندگان عرصه تعليم و تربيت است . در اين ميان ، الگوى تربيتى امام على عليه السلام جايگاه ويژه اى دارد. آشنا ساختن فرزندان با علوم اهل بيت عليه السلام ، از جمله عناصر مهم تربيت دينى در فرهنگ شيعى و علوى است . بايد بكوشيم تا فرزندانمان را با معارف غنى ، متقن و روشنگر اهل بيت عليه السلام آشنا سازيم و آنان را با تعليم معارف و محاسن دانش ناب اهل بيت عليه السلام در حريم امن عقيده و عمل قرار دهيم و در برابر هجوم عقايد و انديشه هاى ناپاك ، سدى مستحكم ايجاد كنيم ؛ همان گونه كه حضرت على عليه السلام مى فرمايند: به كودكان خود، آن مقدار از دانش ما را، كه به حال آنان مفيد است ، تعليم دهيد تا انديشه مخالفان و مرجئه ، بر آنان غالب نشود. (۱)

در سيره تربيتى معصومين عليه السلام تربيت ، پيش از تولد آغاز مى شود؛ بدين معنا كه پدران و مادران موظفند زمينه هايى را فراهم آورند كه فرزندانمان به اعمالى چون نماز كه بارزترين و مهم ترين مصداق تربيت دينى است و تلاوت قرآن كريم كه سرچشمه معارف الهى است و دعا و همه فضيلت ها و ارزش هاى دينى و اخلاقى ديگر در آنان ملكه شود.

_________________________

۱- حر عاملى ، وسائل الشيعه ، ج ۱۵، ص ۱۹۷ .

۴

 ضرورت و اهميت تربيت

توجه به تربيت ، توجه به حياتى ترين مقوله انسانى است . همه بسامان ها و نابسامانى ها، صلاح ها و فسادها وسعادت ها و شقاوت ها به نوع تربيت باز مى گردد. تربيت از حياتى ترين ابعاد زندگى انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نايل مى شود. بزرگ مربى اسلام حضرت على عليه السلام بارها و بارها در سخنان خود، به بيان اين مهم پرداخته و آثار و نتايج مثبت تربيت فرزند و پى آمدهاى منفى بى توجهى به آن را بيان كرده اند. امام على عليه السلام به تربيت فرزند، فراتر از تاءمين نيازهاى جسمى و عاطفى آن نگريسته و آن را عطيه اى الهى شمرده اند كه در پرتو تربيت سازنده به كمالات انسانى خواهد رسيد. ايشان تربيت و ادب آموزى را ميراثى بى مانند تلقى كرده اند. (۲) على عليه السلام ثمره و محصول تربيت را پرورش فرزند ناصالح دانسته اند. ايشان فرزند صالح را نيكوترين يادگار، بلكه مساوى با همه يادگارهاى باقى مانده از والدين معرفى (۳) و از ديگر سو فرزند ناصالح را مايه نابودى شرف و بلند مرتبگى پدران ، و پيشينيان آنان معرفى مى كنند. (۴) فرزند ناصالح نه تنها خويشتن خود را گم مى كند و گوهر بندگى و انسانيت خويش را از دست مى دهد بلكه گاهى ممكن است پدر صالح و شايسته را به انسانى ناصالح تبديل كند. حضرت على عليه السلام درباره زبير مى فرمايند: پيوسته زبير مردى از ما اهل بيت بود تا اين كه فرزند شوم و ناخلف او، عبدالله بزرگ شد (۵)

_________________________

۳- همان ، ص ۲۳. ولد الصالح اءحد الذكرين .

۴- همان ، ص ۲۲۲. ولد السؤ يهدم الشرف و يئسين السلف .

۵- نهج البلاغه ، كلمات قصار، ش ۴۵۳.

۵

(و او را از ما جدا كرد) بنابراين ، تربيت ، بستر خوشبختى و بدبختى انسان ها و جوامع مختلف را فراهم مى سازد. انسان به سبب تربيت درست ، متخلق به اخلاق ربانى مى شود و با تربيت نادرست ، از سير كمال باز مانده و به بيراهه مى رود. البته انسان ها در پذيرش تربيت متفاوتند. حضرت على عليه السلام مى فرمايند:  الناس ثلاثه : فعالم ربانى و متعلم على سبيل نجاه و همج رعاع اتباع كل ناعق يميلون مع كل ريح لم يستضيوا بنور العلم و لم يلجؤ ا الى ركن وثيق ؛ (۶) مردم سه دسته اند: دانايى كه خداشناس است ؛ آموزنده اى كه در راه رستگارى كوشا است و فرومايگانى رونده به چپ و راست ، كه در هم آميزند و پى هر بانگى را گيرند و با هر باد به سويى خيزند، نه از روشنى دانش فروغى يافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند.

انسان مى تواند به سبب تربيت ، به كمالات انسانى دست يابد يا به پايين ترين مراتب انسانى تنزل كند و از حقيقت وجودى خويش بى بهره بماند. پرداختن به تربيت ، در حقيقت ، توجه به ضرورى ترين امور انسان و جامعه انسانى است . امير مؤمنان عليه السلام مى فرمايند: عدم الادب سبب كل شر ؛ (۷) فقدان ادب ، سبب هر شر و بدى است .

پيشوايان معصوم عليه السلام مسئله تربيت و هدايت مردم را در راءس ‍ برنامه هاى خود قرار داده بودند. آنان در سخت ترين شرايط نيز به اين مهم عنايت داشتند.نمونه بارز اين مسئله ، در پاسخ حضرت على عليه السلام به معترضانى كه پس از بازپس گيرى شريعه آب از سپاه معاويه و

_________________________

۶- همان ، حكمت ۱۴۳.

۷- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه ، ج ۲۰، ص ۲۵۸.

۶

سپس آزاد گذاشتن آن براى استفاده لشگريان دشمن ، خرده مى گرفتند، مشهود است :  اءما قولكم : اءكل ذلك كراهيه الموت ! فوالله ما اءبالى ؛ دخلت الى الموت اءو خرج الموت الى . و اءما قولكم شكا فى اءهل الشام ! فوالله ما دفعت الحرب يوما الا و اءنا اءطمع اءن تلحق بى طائفه فتهتدى بى و تعشو الى ضوئى و ذلك اءحب الى من اءن اءقتلها على ضلالها و ان كانت تبوء باثامها ؛ (۸)

اما سخن شما كه اين همه تاءمل و درنگ مرا حمل بر ترس و كشته شدن كرده ايد! پس سوگند به خدا هيچ باكى ندارم از داخل شدن در مرگ (كشته شدن در ميدان كارزار) يا اين كه ناگاه مرگ مرا دريابد. اما سخن شما كه با مرا شك و ترديدى است . (و فرمان جنگيدن نمى دهم)، پس سوگند به خدا يك روز جنگ كردن را به تاءخير نينداختم ، مگر آن كه مى خواهم گروهى (از آنان)به من ملحق گرديده و هدايت شوند(دست از گمراهى كشيده به راه راست قدم نهند) و با چشم كم نور خود، روشنى راه مرا ببينند و اين تاءمل و درنگ در كارزار، نزد من محبوب تر از اين است كه آن گمراهان را بكشم و اگر چه ايشان دست از ضلالت و گمراهى برندارند سرانجام كشته مى شوند و در روز قيامت با گناهانشان (كه مخالفت با امام و پيروى از دشمنان است)باز مى گردند. حضرت على عليه السلام گاهى در ميدان هاى جنگ ، علاوه بر تربيت گروهى ، به تربيت فردى نيز مبادرت مى ورزيدند. در اين باره نقل شده است كه در جنگ جمل ، از بين لشكريان حضرت ، فردى برخاست و عرض كرد: آيا اعتقاد شما بر اين است كه خدا يكى است ؟ اصحاب امير مؤمنان عليه السلام از اين سؤ ال در آن شرايط حساس تعجب كردند و گفتند:

_________________________

۸- نهج البلاغه ، خطبه ۵۴.

۷

مگر نمى بينى امام در اين جبهه با چه مسائلى مواجه است . حضرت على عليه السلام فرمودند: بگذاريد جواب سؤ ال خود را بگيرد و درباره خداى خود شناختى كسب كند؛ زيرا او همان را مى خواهد كه ما آن را دشمن خود (در جنگ)مى خواهيم ؛ يعنى هدف ما از جنگ ، تربيت و بيدارى مردم است و مبارزه و جنگ ، اصالت ندارد و هدف نيست ، سپس با كمال خون سردى در ميدان جنگ ، مسئله توحيد و خداشناسى را براى او تشريح كردند تا وى كاملا قانع شد. (۹)

 تسريع در تربيت فرزندان

براى موجوداتى كه در طريق تغيير، تحول ، رشد و تكامل هستند معمولا موسم مناسبى وجود دارد كه در آن زمان رشد آنان سريع تر صورت مى گيرد. گل ها در موسم بهار مى رويند، چشمه ها در زمستان جارى مى شوند، ابرها در همين فصل بارور مى گردند و درختان در گرماى تابستان به بار مى نشينند و ثمر مى دهند. تربيت فرزند نيز موسم مناسب مى طلب كه زمان آن در كودكى ، نوجوانى و عنفوان جوانى است ؛ آن گاه كه فرزند، قلبى آسمانى دارد و هواهاى نفسانى و خواهش هاى غيرانسانى به سرزمين پاك و بى آلايش او رسوخ نكرده اند، هنوز پليدى ها و زنگارها ميهمان ناخواسته وجود نگشته و كشتزار دل او آماده پذيرش هر بذرى است . على عليه السلام به اين مهم توجه نموده و در منشور تربيتى خويش فرموده اند: فرزند دلبندم ! چون ساليانى را پشت سر نهاده و به سستى در افتاده ام ، بدين وصيت براى تو مبادرت كردم و خصلت هايى را در آن برشمردم پيش از آن كه مرگ بشتابد و

_________________________

۹- شيخ صدوق ، التوحيد، باب سوم ، ج ۳.

۸

مرا دريابد و آنچه در انديشه دارم به تو ناگفته ماند يا انديشه ام هم چون تنم نقصان به هم رساند يا پيش از نصيحت من ، پاره اى خواهش هاى نفسانى بر تو غالب گردد يا فريبندگى هاى دنيا تو را بفريبد و هم چون شترى گريزان و نافرمان باشى . به درستى كه دل جوان هم چون زمين ناكشته است هر چه در آن افكنند بپذيرد. پس به ادب آموختنت پرداختم پيش از آن كه دلت سخت شود و خردت هوايى ديگر گيرد. (۱۰)

امام عليه السلام در قسمت ديگرى از نامه مى فرمايند:

چون به كار تو مانند پدرى مهربان عنايت داشتم ، بر ادب آموختنت همت گماشتم ، چنان ديدم كه اين عنايت در عنفوان جوانى و در بهار زندگانى كه نيتى پاك و نفسى صاف و بى آلايش دارى ، به كار رود. (۱۱)

امروز كه فرزندان ما در خطر تهاجم فرهنگى دشمنان قرار گرفته اند و با كمترين غفلت و بى توجهى ، فرزندانمان به عناصرى ناپاك و ناخلف تبديل مى شوند بسيار ضرورى است كه خانواده به عنوان اولين و اساسى ترين نهاد تربيتى ، تلاش مضاعفى را متحمل شود و هيچ گاه از توجه به وظيفه خطير تربيت فرزند كوتاهى نكند؛ چه در آن صورت كسى جز خود را نتوان ملامت كرد.

_________________________

۱۰- نهج البلاغه ، ترجمه سيد جعفر شهيدى ، نامه ۳۱، ص ۲۹۷.

۱۱- همان ، ص ۲۹۸.

۹

بخش اول : تربيت و مسائل اساسى آن از ديدگاه امام على عليه السلام

  تعريف تربيت

واژه تربيت از ريشه ربوبه معناى زيادت ، فزونى ، رشد و برآمدن گرفته شده است . (۱۲) و در اصطلاح ، به معناى فراهم كردن زمينه مناسب براى پرورش استعدادهاى جسمانى ، روحانى و هدايت آن ها در جهت مطلوب و جلوگيرى از وقوع انحرافات و ناهنجارى ها است . البته تربيت ، به معناى رسيدن به رشد، هدايت به حق و كمال ، رسيدن به حد بلوغ و تشخيص تزكيه نفس و اخلاق و به معناى ادب كردن هم آمده است . كلمه ادب را در احاديث مى توان تعبيرى از تربيت يا حتى مترادف آن دانست . حضرت على عليه السلام فرمودند:

 ما نحل والد ولدا نحلا اءفضل من اءدب حسن ؛ (۱۳)

هيچ بخششى از جانب پدر به فرزند، برتر از ادب و تربيت نيكو نيست .

در خصوص فراهم نمودن زمينه مناسب براى پرورش ، دل اشخاص ، مانند زمين آماده اى است كه استعداد رويش هر گياهى در آن وجود دارد؛ بر اين اساس ، امير مؤمنان عليه السلام در وصاياى خود به امام حسن مجتبى عليه السلام مى فرمايند:  انما قلب الحدث كالاءرض الخاليه ما اءلقى فيها من شى ء قبلته مبادرتك بالاءدب قبل اءن يقسر قلبك و يشتغل لبك لتستقبل بجد راءيك من الاءمر ما قد كفاك اءهل التجارب بغيته و تجربته ؛ (۱۴)

_________________________

۱۲- معجم مقاييس اللغه .

۱۳- مستدرك الوسائل ، ج ۲، ص ۱۵.

۱۴- نهج البلاغه ، ترجمه و شرح فيض الاسلام ، ص ۹۱۳.

۱۰

همانا دل فرد جوان مانند زمين دست نخورده اى است كه هنوز بذرى در آن پاشيده نشده است و هر بذرى كه در آن افكنده شود به خود مى گيرد و آن را مى روياند. پس به ادب و تربيت تو، قبل از آن كه دلت سخت شود و حقايق را نپذيرد و عقلت به امور ديگر مشغول گردد، اهتمام ورزيدم تا در سايه انديشه و تفكر، به امور مربوط به خود اقدام كنى و از تجربه هاى مكرر و انجام آزمايش هايى كه اهل تجربه انجام داده اند، معاف گردى .

انسان داراى استعدادهاى نهفته اى است كه با تربيت صحيح ، مورد بهره بردارى قرار مى گيرد. به وسيله تربيت مى توان تمامى استعدادهاى جسمانى و روحانى و عقلانى و عاطفى را رشد داد. از آن گذشته ، تربيت جنبه عملى هم دارد؛ يعنى انسان به هنگام تربيت ، علم و آگاهى خود را به كار مى گيرد و از دانسته هاى خود، استفاده كاربردى مى نمايد.

 ويژگى هاى تربيت اسلامى

اسلام در تربيت ، چهره ممتازى دارد و برخلاف نظام هاى متداول تربيتى كه فاقد جهت متعالى و هدف الهى هستند، داراى زيربناى معنوى و جهان بينى خدايى است و جهان را از دايره تنگ ماده پرستى و طبيعت گرايى فراتر مى برد و در آن آموزش و پرورش بر اساس متافيزيك و اعتقاد به اصول دين و پايه هاى انسانى شكل مى گيرد. تربيت اسلامى زمينه هدايت ، پويايى و شكوفايى عقلانى انسان را فراهم مى سازد و به تربيت جسم ، عقل و روان انسان مى پردازد. شاخص هاى تربيت اسلامى را مى توان به اختصار در محورهاى زير جست وجو كرد:

۱۱

 ۱. تزكيه و اصلاح خويش

اسلام ، هر كسى را مسئول اعمال و رفتار خود مى داند و بر اين اساس ، دستور اكيد به خودسازى مى دهد. هيچ كس مسئوليت اعمال و رفتار خود را نمى تواند برگردن ديگران بگذارد. اگر نيكى كند به خود او باز مى گردد و اگر بدى هم كند گريبان گير شخص او خواهد بود. اسلام مى خواهد، انسان قبل از اين كه ديگران را هدايت كند ابتدا به تزكيه و اصلاح خود پرداخته حرف و عملش يكى شود حضرت امير عليه السلام مى فرمايند:

 لعن الله الامرين بالمعروف التاركين له و الناهين عن المنكر العاملين به ؛ (۱۵)

لعنت خدا بر آنان كه به معروف فرمان دهند و خود آن را واگذارند و از منكر باز دارند و خود آن را به جا آورند.

حضرت بارها فرمودند: هيچ سخنى نگفتم و هيچ دستورى به شما ندادم ، مگر اين كه خود، قبل از شما به آن عمل نمودم .

 ۲. هدايت و حفاظت از ديگران

هر مسلمانى وظيفه دارد ديگران را به سوى خدا دعوت كرده و آنان را با احكام اسلامى آشنا سازد و راه صحيح را به ديگران بنماياند. خداوند كسانى را كه به اين رويه عمل مى كنند ستوده و مى فرمايد:

 و من اءحسن قولا ممن دعا الى الله و عمل صالحا و قال اننى من المسلمين؛(۱۶)

_________________________

۱۵- همان ، خطبه ۱۲۹.

۱۶- فصلت (۴۱) آيه ۳۳.

۱۲

چه كسى گفتارش بهتر است از آن كسى كه دعوت به سوى خدا مى كند و عمل صالح انجام مى دهد و مى گويد من از مسلمينم .

حضرت امير عليه السلام مى فرمايند:

 و انهوا غيركم عن المنكر و تناهوا عنه فانما اءمرتم بالنهى بعد التناهى ؛ (۱۷)

نهى كنيد ديگران را از ارتكاب منكر و خودتان هم دست بكشيد؛ زيرا شما ماءمور شده ايد كه نهى از منكر نماييد، پس از آن كه خود، از منكر اجتناب كرديد.

بنابراين ، انسان نه تنها مسئول اعمال و رفتار خود است ، بلكه بايد در صورت امكان از ديگران نيز در برابر كجروى ها حفاظت نمايد و آنان را با ارشاد راهنمايى ، امر به معروف و نهى از منكر به راه راست بازگرداند. از پيامبر گرامى اسلام عليه السلام نقل شده است :

بدانيد همه شما نگهبانيد و همه در برابر كسانى كه ماءمور نگهبانى آن ها هستيد مسئوليد، امير و رئيس حكومت اسلامى ، نگهبان مردم است و در برابر ايشان مسئول است . زن نيز نگهبان خانواده ، شوهر و فرزندان است و در برابر آنان مسئول ، بدانيد همه شما نگهبانيد و در برابر كسانى كه ماءمور نگهبانى آنان هستيد مسئوليد. (۱۸)

بنابراين انسان ، مسئول اعمال ديگران مخصوصا خانواده خويش است . در همين زمينه حضرت على عليه السلام مى فرمايند:

 علموا اءنفسكم و اءهل بيتكم الخير و اءدبوهم ؛ (۱۹)

_________________________

۱۷- نهج البلاغه ، خطبه ۱۰۴.

۱۸- مجموعه ورام ، ج ۱، ص ۶.

۱۹- درالمنثور، ج ۶، ص ۱۴۴.

۱۳

به خود و خانواده تان نيكى بياموزيد و آن ها را ادب كنيد.

قرآن مجيد هم در بيانى زيبا مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسان ها و سنگ ها است نگه داريد.(۲۰)

 ۳. ناظر دانستن خدا براعمال خويش

از ديگر ويژگى هاى تربيت اسلامى اين است كه مسلمان را به گونه اى تربيت مى كند كه عالم را محضر خدا و او را بر تمام امور شاهد و ناظر مى داند. او اين درس را از قرآن مجيد و اولياى الهى (مفسران حقيقى قرآن) آموخته است ، او مى داند كه  والله شهيد على ما تعلمون (۲۱)  خداوند شاهد و گواه براعمال و رفتارتان است .

خداوند در همه جا، خود را همراه با ما مى داند و مى فرمايد:

 هو معكم اءين ماكنتم والله بما تعلمون بصير ؛ (۲۲)  هر جا باشيد خدا با شما است و خداوند به آنچه انجام مى دهيد بينا است . امام على عليه السلام مى فرمايند: در هر حال ، انسان بايد خداى متعال را حاضر و ناظر بر اعمال خود بداند: فرحم الله امرءا راقب ربه و تنكب ذنبه ، و كابر هواه ، و كذب مناه امرءا زم نفسه من التقوى بزمام و اءلجمها من خشيه ربها بلجام ، فقادها الى الطاعه بزمامها، و قدعها عن المعصيه بلجامها،

_________________________

۲۰- تحريم (۶۶) آيه ۶ يا اءيها الذين آمنوا قوا اءنفسكم و اءهليكم نارا و قودها الناس و الحجاره...

۲۱- آل عمران (۳) آيه ۹۸؛ هم چنين ر.ك : نساء (۴) آيه ۳۲؛ مائده (۵) آيه ۱۷؛سباء(۳۴) آيه ۴۷؛ يونس (۱۰) آيه ۴۶؛ فصلت (۴۱) آيه ۵۳؛ بروج (۸۵) آيه ۹ فجر (۸۹) آيه ۱۴.

۲۲- حديد (۵۷) آيه ۴.

۱۴

رافعا الى المعاد طرفه ، متوقعا فى كل اءوان حتفه دائم الفكر ؛ (۲۳)

خدا رحمت كند انسانى را كه هميشه پرورگارش را در نظر داشته ، از گناه كناره گيرد و با خواهش دل بجنگد و آرزوى دنيايى خود را تكذيب كند؛ آن انسانى كه نفس سركش خود را با تقوا و پرهيزگارى مهار كند و با لگام ترس از پروردگار خويش بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوى طاعت و فرمان بردارى خدا كشاند و از نافرمانى و معصيت بازش دارد. آن بنده اى كه ديده به روز معاد دوخته و هرآنى انتظار مرگ خود را دارد و پيوسته در تفكر و انديشه به سر مى برد.

 ۴. مقدم بودن حيات اخروى بر حيات دنيوى

اسلام ، دنيا را مقدمه نيك بختى آخرت مى داند و بر بهره ورى سالم از مواهب دنيا نيز تاءكيد دارد. در اسلام ترك دنيا و گوشه گيرى و انزوا هم مردود است ، اما اصل ، زندگى اخروى است همان گونه كه خداوند مى فرمايد:

 و الاخره خير واءبقى ؛ (۲۴)

در حالى كه آخرت بهتر و پايدارتر است .

حضرت على عليه السلام پس از نكوهش كسانى كه تنها براى دنيا كار مى كنند به طورى كه از آخرت باز مى مانند مى فرمايند:

_________________________

۲۳- الكافى ، ج ۸، ص ۱۷۲.

۲۴- اعلى (۸۷) آيه ۱۷.

۱۵

و عامل عمل فى الدنيا لما بعدها فجآءه الذى له من الدنيا بغير عمل ، فاءحرز الخطين معا و ملك الدارين جميعا، فاءصبح و جيها عندالله ، لايسال الله حاجه فيمنعه ؛ (۲۵)

يكى در دنيا براى آخرت كار مى كند و آنچه بر او (مقدر) است از دنيا مى رسد، پس هر دو بهره را جمع نموده و هر دو سرا را به دست آورده است و نزد خدا با آبرو گشته و از او حاجتى نخواهد كه روا نسازد. (زيرا آبرومندى او نزد خدا مستلزم روا شدن در خواست هاى او است).

 ۵. جامعيت و شمول

در منطق تربيتى اسلام ، همه ابعاد وجودى انسان محترم و ارزشمند است و سعى مى كند هم به ابعاد وجودى او توجه نمايد. هم به جسم و جانش و هم به عقل و روانش . تعاليم اسلام ، همه جهات انسانى را شامل مى شود، اجازه ضرر و زيان به ابدان نمى دهد و تلاش مى كند تا هر مؤمن و مسلمانى در صيانت و به كارگيرى عقل و منويات آن كوشا بوده و در تزكيه آن تلاش كند. قرآن مجيد مى فرمايد:  قد اءفلح من زكيها . اسلام همان گونه كه عقل را ميزان سنجش صواب از ناصواب معرفى مى كند، قلب را نيز كانونى براى به ثمر رسيدن عواطف عالى انسانى مى شمارد.

حضرت على عليه السلام مى فرمايد:

 كفاك من عقلك ما اءوضح لك سبل غيك من رشدك ؛ (۲۶)

_________________________

۲۵- نهج البلاغه ، ترجمه و شرح فيض الاسلام ، ص ۱۲۱۷.

۲۶- همان ، حكمت ۴۲۱.

۱۶

از خرد، تو را اين بس است كه راه گمراهى ات را از راه رستگارى ات نمايان مى سازد.

اگر بر اساس تربيت اسلامى ، عقل به درستى به كار گرفته شود، مفاسد و مصالح را مى شناسد و راه سعادت و كمال را به انسان نشان مى دهد؛ زيرا تفكر، عاقبت انديشى و واقع نگرى كار عقل است . عقل با تفكر صحيح مى تواند واقعيات را كشف و سعادت و كمال واقعى انسان را تاءمين كند، مبداء آفرينش جهان را بشناسد و از دستورهايش پيروى كند، فضايل و مكارم اخلاق را بشناسد و خودسازى كند، رذايل اخلاقى را تشخيص دهد و از آن ها اجتناب كند.

حضرت درباره تربيت قلب فرموده است :

به رگى از (رگ هاى) اين انسان ، پاره گوشتى آويخته شده كه آن شگفت ترين چيزى است كه در او است و آن قلب است كه براى آن اوصاف پسنديده و ناپسنديده اى است . اگر اميد و آرزو به آن رو كند، طمع و آز خوارش ‍ مى گرداند و اگر طمع در آن بجوشد، حرص تباهش سازد. اگر نوميدى به آن دست دهد، حسرت و اندوه او را مى كشد. اگر غضب و تندخويى بران آن پيش آيد، خشم به آن سخت گيرد. اگر رضا و خشنودى آن را همراه شود، خوددارى (ازناپسندى ها) را فراموش كند. اگر ناگهان ترس او را فراگيرد، دورى جستن (از كار) مشغولش سازد و اگر ايمنى و آسودگى آن فزونى نگيرد، غفلت آن را مى ربايد. اگر به آن مصيبت و اندوه رخ دهد، بى تابى رسوايش كند. اگر مالى بيابد، توانگرى او را ياغى گرداند اگر بى خبرى آن را بيازارد، بلا و سختى گرفتارش كند. اگر گرسنگى بر آن سخت گيرد، ناتوانى از پايش در مى آورد.

۱۷

اگر سيرى آن بسيار گشته ، از حد بگذرد، شكم پرورى به رنجش مى اندازد، پس هر كوتاهى از حد آن را زيان رساند و هر بيشى در حد، آن را تباه گرداند. (۲۷) (بنابراين قلبى كه اعتدال و ميانه روى را از دست نداده و به حكمت رفتار كند، دارنده آن سود دنيا و آخرت خواهد برد.)

 ۶. عبادت بودن تربيت اسلامى

در اسلام آن قدم هايى را كه انسان براى رشد و كمال خود و پرورش ديگران برمى دارد و در جهت رضاى خداوند است ، عبادت محسوب مى شود. عبادت كردن ، محدود به آن لحظات كوتاهى كه انسان مشغول مراسم عبادى ، از قبيل نمازگزاردن و دعاكردن است ، نمى شود. عبادت ، هنگامى ارزش خود را بروز مى دهد كه به صورت راه و رسم زندگى درآيد. ارزش آن در مواقعى است كه شيوه رفتار و كردار و تفكر و همه شئون زندگى فرد را فراگيرد. عبادت به معناى ايجاد پيوند بين قلب انسان و خدا است . اسلام فرد را چنان تربيت مى كند كه در همه حال با خدا مرتبط باشد. عبادت ، وسيله اى براى اصلاح نفس و اصلاح زندگى است و تمام منافع و عوايد آن نصبب خود انسان مى شود و او را رستگار مى سازد. در حقيقت ، دستورات عبادى اسلام ، هم در برگيرنده فوايد شخصى است و هم داراى منافع اجتماعى . حضرت على عليه السلام در خطبه معروف همام فرموده اند:

_________________________

۲۷- همان ، ص ۱۱۳۶ - ۱۱۳۷.

۱۸

 ان الله سبحانه خلق الخلق حين خلقهم غنيا عن طاعتهم ؛ امنا عن معصيتهم ؛ لاءنه لا تضره معصيه من عصاه ، ولا تنفعه طاعه من اءطاعه ؛ (۲۸) همانا خداوند مخلوقات را آفريد و از اطاعت و عبادت آنان بى نياز و از گناه و معصيت آنان ايمن است ؛ زيرا معصيت افراد، ضررى به وى نمى زند و اطاعت آنان ، براى او نفعى ندارد.

اگر انسان نيات خود را خالص گرداند و قصد قربت كند كه در تلاش تربيتى براى خودسازى و ديگرسازى ، رضاى الهى را در نظر بگيرد، در همه حال ماءجور خواهد بود.

 ۷. هماهنگى با فطرت انسان

برنامه ها و اقدامات تربيت اسلامى بر فطرت آدمى استوار است و مى كوشد تا حجاب هاى فطرت را بزدايد و آن را شكوفا سازد. تربيت فطرى ، متناسب با وجود آدمى و نيازهاى او و در خور حقيقت انسانى است ؛ تربيتى است كه عشق به كمال مطلق و انزجار از نقص را جلوه مى دهد. تربيتى كه در خلاف جهت حقيقت جويى ، زيبادوستى ، علم جويى ، آزادى ، راءفت گرايى ، عدالت خواهى و حق گرايى گام بردارد؛ تربيتى است خلاف فطرت . رسالت تربيتى است همه انبياى الهى ، تربيت فطرى بوده است . حضرت على عليه السلام در بيان هماهنگى تربيت اسلامى با فطرت مى فرمايند:

_________________________

۲۸- همان ، خطبه ۱۸۳.

۱۹

و اصطفى سبحانه من ولده اءنبياء، اءخذ على الوحى ميثاقهم ، و على تبليغ الرساله اءمانتهم ، لما بدل اءكثر خلقه عهد الله اليهم فجهلوا حقه ، و اتخذوا الاءنداد معه و اجتالتهم الشياطين عن معرفته ، و اقتطعهم عن عبادته ، فبعث فيهم رسله و واتر اليهم اءنبياءه ليستاد و هم ميثاق فطرته و يذ كروهم منسى نعمته ؛ (۲۹)

خداى سبحان از فرزندان آدم عليه السلام پيامبرانى برگزيد و به زبان وحى پيمان هر يك از ايشان را شنيد كه امانت او نگاه دارند و حكم خدا را به ديگران برسانند و اين هنگامى بود كه بيشتر آفريدگان از فطرت خويش ‍ بگرديدند و طومار عهد در نور ديدند. حق او را نشناختند و برابر او خدايانى ساختند. شيطان ها، آنان را از خداشناسى به گمراهى كشيدند و پيوندشان را با پرستش خدا بريدند. پس هر چندگاه پيامبرانى فرستاد و به وسيله آنان به بندگان هشدار داد تا حق ميثاق فطرت بگزارند نعمت فراموش كرده را به ياد آورند.

براى شكوفا شدن فطرت و استعدادها محيط تربيتى لازم است و گرنه استعدادهاى درونى انسانى در جهت خير و صلاح رشد نمى يابد. اسلام براى تطابق روش تربيتى خود با فطرت انسان به همه جهات تربيتى و مراحل رشد آدمى توجه دارد و براى هر وضعيت و موقعيتى دستورهاى تربيتى خاصى ارائه مى دهد.

 اهداف تربيت

در نظام تربيتى اسلام ، بحث اهداف از كليدى ترين مباحث است ؛ زيرا بدون داشتن هدف و تعيين آن ،

_________________________

۲۹- همان ، خطبه ۱.

۲۰

21

22

23

24

25

26

27

28

29

30

31

32

33

34

35

36

37

38

39

40

41

42

43

44

45

46

47

48

49

50

51

52

53

54

55

56

57

58

59

60

61

62

63

64

65

66

67

68

69

70

71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

121

122

123

124

125

126

127

128

129

130

131

132

133

134

135

136

137

138

139

140

از اين رو، حضرت على (عليه السلام) در تاءكيد به عادت دادن به عمل نيك مى فرمايند:

 عود نفسك فعل المكارم ، و تحمل اءعباء المغارم ، تشرف نفسك و تعمر آخرتك ، و يكثر حامدوك ؛ (۲۹۶)

نفس خودت را به انجام كارهاى نيك و تحمل بار غرامت هاى مردم عادت بده تا نفس تو شريف و آخرتت آباد شود و ستايش كنندگانت بسيار گردند. در بيانى ديگر مى فرمايند:

خويشتن را به نيكوكارى عادت بده ؛ زيرا آنچه را از تو پديد آيد، زيبا مى سازد و پاداشت را نزد خدا بسيار و كامل مى گرداند. (۲۹۷)

باز هم مى فرمايند:

 عود لسانك لين الكلام و بذل السلام يكثر محبوك ، و يقل مبغضوك ؛ (۲۹۸)

زبانت را به نرمى سخن و سلام كردن عادت بده تا دوستانت بسيار و دشمنانت كم شوند.

و در بيانى ديگر مى فرمايند:

 كفى بفعل الخير حسن عاده ؛ (۲۹۹)

براى نيكوكارى ، عارت به آن كافى است .

 _________________________

۲۹۶- همان ، فصل ۵۲، ش ۴.

۲۹۷- همان ، ش ۱.

۲۹۸- همان ، فصل ۵۳، ش ۳.

۲۹۹- همان ، فصل ۶۵، ش ۳۶.

۱۴۱

ويژگى روش عادت

  ترك عادات

از طرفى بايد توجه كرد كه ترك عادت بسيار دشوار و احيانا محال است . حضرت على (عليه السلام) نيز به اين مهم اشاره مى فرمايند:

اءصعب السياسات نقل العادات ؛ (۳۰۰)  دشوارترين كارها تغيير عادت است .

امام على (عليه السلام) غلبه بر عادت رانوعى فضيلت شمرده و مى فرمايند:

 الفضيله غلبهه العاده ؛ (۳۰۱)

غلبه بر عادت (بد) يك فضيلت است . غالبوا اءنفسكم على ترك العادات ، و جاهدوا اءهواء كم تملكوها ؛ (۳۰۲)

در ترك عادت ها بر نفس خودتان غلبه و با خواسته هاى نفس مبارزه كنيد تا نفس خويش را در اختيار بگيريد.

 روش پيشگيرى

رفتار و كردار انسان ، متاءثر از شرايط اجتماعى ، عوامل طبيعى ، دوستان و نزديكان است . در تربيت فرزندان بايد اين شرايط را مهار كرد و فرزندان را به سوى اهداف تربيتى رهنمون شد. بايد همواره ياور فرزندان بود و آنان را از خطرات و آسيب هاى فردى و اجتماعى حفظ كرد. از بدترين خطراتى كه انسان را تهديد مى كند، مصاحبت و هم نشينى با دوستان ناباب است . امام على (عليه السلام) به اين مهم تاءكيد داشته و مى فرمايند:

_________________________

۳۰۰- همان ، فصل هشتم ، ش ۱۳۲.

۳۰۱- همان ، فصل اول ، ش ۴۱۱.

۳۰۲- همان ، فصل ۵۷، ش ۳۸ به نقل از ماه مهر پرور.

۱۴۲

صديقك من نهاك و عدوك من اءغراك ؛ (۳۰۳)

دوست تو كسى است كه تو را نهى كند و دشمن تو كسى است كه تو را بفريبد.

بنابراين ، افرادى كه انسان را به سوى گناه و نافرمانى خدا دعوت كنند، در واقع دشمن انسانند. هم چنين ايشان انسان را از هم نشينى با افراد دروغگو برحذر مى دارند و مى فرمايند:

 اياك و مصادقه الكذاب فانه كسراب يقرب عليك البعيد و يبعد عنك القريب؛ (۳۰۴)

از دوست شدن با فرد دروغگو پرهيز كن ؛ زيرا او همانند سراب است . دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد.

هم ايشان انسان را از هم نشينى با بدان برحذر داشته و فرموده اند:

 اياك و مصاحبه الفساق ؛ فان الشر بالشر يلحق ؛ (۳۰۵)

از مصاحبت با فساق بپرهيز؛ چون شر با شر پيوند مى خورد.

 روش خاطرات خوشايند

يكى از شيوه هاى جالب توجه در تربيت فرزندان ، همراه ساختن امور دينى و معنوى با خاطرات خوشايند است ؛

_________________________

۳۰۳- همان ، ج ۷، ص ۲۰۳.

۳۰۴- نهج البلاغه ، كلمه ۳۸.

۳۰۵- غرر الحكم به نقل از: اصول و روش ها در نظام تربيتى اسلام ، ج ۱، ص ۲۰۱.

۱۴۳

بدين صورت كه رفتار و آداب دينى و مذهبى را در يك فضاى مطبوع و همراه با ايجاد خوشايندى و مطلوبيت به فرزندان القا كرد؛ مثلا هنگامى كه فرزند را همراه خود به مجالس مذهبى يا نماز جمعه مى بريم ، حتى الامكان براى آنان هديه يا خوراكى تهيه كرده و يا آنان را بيشتر در مجالس ائمه كه همراه با شادى و پذيرايى است ببريم تا خاطره شيرينى از اين مجالس براى هميشه در ذائقه آنان باقى بماند و رغبت و تمايل بيشترى براى حضور در چنين مجالسى از خود نشان دهند. حضرت على (عليه السلام) در حديثى به اين شيوه جذاب و مؤثر اشاره فرموده اند:

 طرفوا اءهاليكم فى كل جمعه من الفاكهه كى يفرحوا بالجمعه ؛ (۳۰۶)

در هر جمعه ، مقدارى ميوه براى خانواده تان تهيه كنيد تا آنان از فرا رسيدن جمعه ها شادمان باشند (و جمعه ها را دوست داشته باشند).

 روش سياحت

مكان هاى مختلف با ويژگى هاى متفاوتشان بر روحيه انسان آثار متفاوتى به جا مى گذارند، قرآن مجيد انسان را به سير و سياحت در روى زمين دعوت مى كند و اين روش را براى تحقق اهداف عمده زير مفيد و مؤثر مى داند:

۱. براى شناخت خدا؛ آن جا كه مى فرمايد:

ما به زودى نشانه هايمان را در سراسر جهان و در درون انسان ها به آنان نشان خواهيم داد تا ثابت شود كه خداوند حق است . (۳۰۷)

_________________________

۳۰۶- مسعودى ، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج ۲، ص ۳۷۵ به نقل از: على همت بنارى ، فرهنگ كوثر، ش ۳۵.

۳۰۷- فصلت (۴۱) آيه ۵۳. سنريهم آياتنا فى الافاق و فى اءنفسهم حتى يتبين لهم اءنه الحق .

۱۴۴

۲. باور كردن معاد؛ قرآن مى فرمايد:

اگر انسان سياحتش همراه با تاءمل و تفكر باشد؛ از اين طريق مى تواند به وجود عالمى ديگر به نام قيامت رهنمون گردد. (۳۰۸)

۳. آشنايى با سرنوشت منحرفان ؛ اگر انسان به قصرها و مكان هايى كه روزى طاغيان و ستم كاران در آن به سر مى بردند، برود، پايان كار مجرمان را مشاهده مى كند. خداوند به پيامبرش مى فرمايد:

به مردم بگو كه در روى زمين به سياحت بپردازيد تا از پايان كار مجرمان آگاه شويد. (۳۰۹)

حضرت على (عليه السلام) نيز در نامه تربيتى خود به امام حسن (عليه السلام) اهميت سياحت در روى زمين را به فرزندش بازگو نموده مى فرمايند:

 و سر فى ديارهم و آثارهم فانظر فيما فعلوا و عما انتقلوا و اءين حلوا و نزلوا؛ (۳۱۰)

در سرزمين و آثار باقى مانده از آن ها سفر كن و به دقت تاءمل نما كه آن ها چه كارهايى انجام داده اند و از كجا منتقل شده اند و در كجا فرود آمده (قبر) و در كجا منزل گزيده اند.

_________________________

۳۰۸- عنكبوت (۲۹) آيه ۲۰ قل سيروا فى الاءرض فانظروا كيف يداء الخلق ثم ينشى ء النشاه الآخره ان الله على كل شى ء قدير .

۳۰۹- نمل (۲۷) آيه ۶۹ قل سيروا فى الاءرض فانظرواكيف كان عقبه المجرمين .

۳۱۰- نهج البلاغه ، نامه ۳۱.

۱۴۵

بخش سوم : وظايف و مسئوليت هاى متوليان تربيت

  مقاوم سازى نسل ، وظيفه اى همگانى

در عصرى بس خطير زندگى مى كنيم كه مى توان آن را عصر بحران ها و تهاجم ها ناميد. عوامل آشوب آفرين و مفسده جو رو به گسترش و فزونى هستند. از آن جا كه دشمن براى مبارزه با انقلاب اسلامى از ترفند جنگ افروزى طرفى نبسته است ، جبهه جديدى با چهره فرهنگى گشوده كه بسيار خطرناك تر و آسيب زننده تر از جبهه نظامى است ؛ زيرا نسل آسيب پذير و تهاجم پذير - كه متاءسفانه رقم آنان نيز اندك نيست - به علت ضعف فرهنگى و محدوديت هاى فكرى ، مقاومت و پايدارى لازم را در برابر تهاجمات ندارند. بر اين خطر بايد افرادى را افزود كه به دلايلى در خط مكتب نبوده و در سايه تربيت غلط، آب غرب در كامشان گواراتر است و به صورت مستقيم يا غيرمستقيم مبلغ انديشه هاى غربند و با الگوگيرى از شيوه زندگى و راه و رسم آنان به نشر و گسترش ايده ها و آرمان هاى غرب مى پردازند. در چنين شرايطى ،مسئوليت متوليان امرتربيت سنگين تر است .

در شرايط موجود سه وظيفه اوليه فرا روى ما است :

 ۱. شناخت درد؛

ضرورى است كه متوليان تربيت ، پيش از هر چيز درد را بشناسند و بدانند در جامعه و در سطح نسل جوان و خانواده ها چه مى گذرد. نگاهى به رفتار و كردار، اخلاق فردى و اجتماعى داشته و آن را با خطوط و تعاليم اسلامى ارزيابى كنند، آنگاه به خود و نسل خويش هشيار باشند و دريابند كه جامعه چه سمت و سويى دارد و نسل ما در معرض چه خطراتى قرار دارد.

۱۴۶

 ۲. ارزيابى و تخمين

ارزيابى حقايق و واقعيت ها و هم چنين تاءمل در آن ها و پاسخ به اين سؤ الات ضرورى است كه آيا شيوه هاى رفتار و گفتار، پوشش ها و كوشش ها، عملكردها و مواضع در جامعه ما همان است كه اسلام خواستار آن است ؟ آيا نظم و انضباط، پايبندى نسل جوان به باورها و اعتقادات همان است كه اسلام مى خواهد؟ شيوه حيات ما غربى است يا اسلامى ؟ چگونه بايد مظاهر فرهنگ خودى و فرهنگ بيگانه را شناخت ؟ به چه ميزانى از آرمان ها و رنگ و صيغه الهى به دور افتاده ايم و براى بازگشت به سير واقعى به چه امكاناتى نيازمنديم ؟

 ۳. برنامه ريزى در جهت اصلاح ؛

اگر در جمع بندى به اين نقطه برسيم كه در راهكارها و برنامه ريزى ها اشكالاتى وجود دارد، اصلاح برنامه ها و تلاش در جهت زدودن آثار نامطلوب تهاجم فرهنگى دشمن و حداقل مقاوم سازى در برابر آن ضرورى است . براى ريشه كنى ، قيامى همگانى و جدى لازم است ؛ اما خط مقاوم سازى ، مهم ترين برنامه امروزى ما است امروز بيش از هر عصر و دوره اى ، نياز به نسلى بااراده و مقاوم داريم كه در برابر تهاجمات نلرزد و در برابر صدمه آفرينى هاى خصم جاى خالى نكند. ما خواستار نسلى مبارز، ميدان دار و تلاشگر در عرصه علم و عمل هستيم .

 مقصود از مقاوم سازى چيست ؟

واژه مقاومت عبارت است از ايستادگى كردن ، برابرى كردن ، پايدارى كردن، و به معناى پاى داشتن ، ثبات ورزيدن وپافشارى كردن هم آمده است . بنابراين مقاومت بر مبناى ايستادگى در برابر يك خواسته يا يك توقع تحميلى است .

۱۴۷

مقاوم كسى است كه در برابر آن خواسته فرياد اعتراض و نارضايتى سرمى دهد و پايدار و تسليم ناپذير است . هنگامى كه در تربيت ، بحث از مقاوم سازى به ميان مى آيد، هدف ، تربيت نسلى است كه در برابر تحميلات ناصواب و تهاجم ها و نيز در برابر اعمال زور و قدرت و القاى آرمان هاى خلاف ، ايستادگى كند و تسليم نشود. هدف اين است كه نسلى را بپرورانيم تا در برابر شرايط دشوار و ناهماهنگ ، در برابر بيعت خواهى و حتى در برابر صدمه آفرينى و حمله نظامى خصم ، استوار بماند و با ريشه هاى عميق اعتقادى ، در برابر تندباد حوادث از جا نجنبد. (۳۱۱)

در جريان زندگى انسان فشارها، تحميلات و ناملايماتى وجود دارند كه واكنش و موضع همه افراد در برابر آن ها يكسان نيست . گروهى در برابر آن تسليم اند و با هر باد و طوفانى ، چون خس و خاشاكى سبك و بى وزن به حركت و جنبش در آمده و به جهتى كه طوفان در حركت است ؛ راه مى افتند. اينان در پيشگاه داورى اسلامى محكومند و به فرموده على (عليه السلام)  اءتباع كل ناعق (۳۱۲) مى باشند. گروه ديگر، اندك مقاومتى دارند؛ ولى مقاومتشان ريشه دار نيست . ترس ها، ضعف ها و احساس حقارت ها نمى گذارد آن چنان كه بايد، به سوى مقصد پيش ‍ بروند.اما دسته سوم ، در برابر دشوارى ها و تحميل ها، مقاومت ورزيده و به دفاع برمى خيزند، رنج و زحمت ناشى از آن را به جان مى خرند و در برابر گرسنگى ، تشنگى ، زندان و تبعيد مى ايستند و باكى از غير خدا ندارند. هدف نهايى تربيت اسلامى نيز اين دسته اند.

_________________________

۳۱۱- ر.ك : نهج البلاغه ، خطبه ۱۱.

۳۱۲- همان ، كلمات قصار، ش ۱۴۷.

۱۴۸

حضرت على (عليه السلام) در وصفشان مى فرمايند:

 المؤمن اءصلب من الصلد ؛ (۳۱۳)

مؤمن از سنگ سخت تر است .

حضرت درباره مقاومت و پايدارى در برابر دشمن ، راهبردى جاودانى به فرزندش محمد حنيفه ياد مى دهند كه دواى دردهاى ما است :

 تزول الجبال و لاتزل عض على ناجدك اءعر الله جمجمتك تدفى الاءرض قدمك ارم ببصرك اءقصى القوم و عض بصرك واعلم اءن النصر من عندالله سبحانه ؛ (۳۱۴)

ممكن است كوه ها از هم فروپاشند، ولى تو سست و بى پاى مباش ، دندان هايت را بر هم بفشار جمجمه و سرت را به خدا بسپار. گامت را در زمين چون ميخ استوار بدار. با چشم خود دور دست ترين نقطه دشمن را بنگر. ديدگانت را بر هم بنه و بدان كه پيروزى از سوى خداى سبحان است .

البته مقاومت نيز بايد همانند ايمان در تمام اعضا و جوارح ريشه دوانده و كل وجود به صورت واحد و يك پارچه درآيد:

- در بدن و اعضا بايد مقاومتى پديد آيد تا به سوى عصيان و گناه ميل نكند. در زبان بايد مقاومتى باشد تا به هرزه گويى آلوده نشود، مقاومت در چشم ، غريزه و... هر كدام مى تواند سازنده باشد.

- افكار و اذهان بايد مقاوم شود تا در مقابل وسوسه ها، خيالات واهى و تصورات ناصواب بايستد.

_________________________

۳۱۳- شرح غرر الحكم ، ج ۲، ص ۱۲۴.

۳۱۴- نهج البلاغه ، خطبه ۱۱.

۱۴۹

- فهم و بصيرت ها بايد مقاوم شود تا زرق و برق دنيوى ما را نفريبد. مادام كه براى آدمى سيرى باطنى و بى رغبتى درونى پديد نيايد مقاومت بى فايده است .

- در مسئله خط دارى ، ايمان به ارزش هاى آرمانى ، اصل است . بايد به امور و جريانات انحرافى حساس بود عوامل مخل رشد را شناخت و در مقابل آن پايدار بود. مقاومان و مقاومت آفرينان بايد جريان شناس و موج شناس ‍ باشند و از خطوطى كه در عرصه هاى ملى و بين المللى وجود دارد، آگاه باشند و بدانند در چه عصر و دوره اى زندگى مى كنند و چه خطوطى در جريان براندازى جامعه اسلامى و نسل ما است .

- چه بسيارند عوامل تبليغى كه مردم رادر راه مبارزه با عوامل انحرافى ، عافيت طلب ، آرام ، خاموش و مصلحت انديش بار مى آورند و از درون تهى مى سازند، انسان مقاوم ، بايد موضع داشته باشد. دين دارى متعهدانه ، بينش دارى مؤ منانه ، خط دارى مسئولانه و جريان شناسى موشكافانه ، آدمى را به موضع دارى مى كشاند.

در نهايت مى گوييم : در برابر تهاجم دشمن ، دو راه پيش روى ما است :

۱. ريشه كنى عوامل فساد و تهاجم ؛

۲. مقاوم سازى نسل در برابر هجوم دشمن به گونه اى كه در مقابل تبليغات از خود بيگانه نشود، در مقابل زرق و برق ها خود را نبازد و بادشمن هم آوا نشود. در راه مقاوم سازى خود، خانواده و اجتماع نياز به ابزارى است كه توجه به آن ها كار گشا خواهد بود:

۱۵۰

 الف) درك هويت خود؛

غرض از هويت ، هويت ذاتى ، فطرى ، تشريعى ، فرهنگى و در يك كلام هويت اسلامى ما است . ما انسان هايى هستيم كه فطرت ما رنگ خدايى دارد و در سايه رهنمودهاى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين (عليهم السلام) پرورش يافته ايم . سير و سلوك ما در زندگى من الله و الى الله است و فرجام ما نيز عندالله است .

 ب) ايمان و باور؛

در راه مقاوم سازى ، باورى راستين لازم است ؛ باورى كه در عمق جان ما ريشه دوانيده و نوآفرين باشد. ايمانى كه خصوصيات آن را حضرت على (عليه السلام) در خطبه همام فرموده اند. (۳۱۵)

 ج) عزت نفس ؛

بايد خود را گرانقدر و باارزش بدانيم و وجود خود را ارزان معامله نكنيم . ما مسلمانيم و موجودى گرامى و خداوند نيز بر اين كرامت انسانى صحه نهاده است . حضرت على (عليه السلام) مى فرمايند:

 اءلا و اءن ليس لاءبدانكم ثمن الا الجنه فلا تبيعوها بغبرها ؛ (۳۱۶)

بهاى وجود شما، بهشت است مبادا آن را به غير بهشت بفروشيد.

 د) اعتماد به نفس ؛

بايد به خود و نسلمان اعتماد و به خداوند تكيه كنيم و با اين تكيه گاه و پناهگاه متين و محكم در برابر ناملايمات ايستادگى كنيم كه قرآن مى فرمايد:

_________________________

۳۱۵- نهج البلاغه ، خطبه همام .

۳۱۶- نهج البلاغه ، كلمات قصار.

۱۵۱

الله ولى الذين آمنوا ؛ (۳۱۷)

خدا ولى كسانى است كه به او ايمان آورده اند.

 ومن يتو كل على الله فهو حسبه ؛ (۳۱۸)

هر كس به خدا توكل كند، خدا او را كافى است .

 ه) صبر و استقامت ؛

ما در راه پيشبرد مقاصد خود نيازمند صبريم . صبر در زبان قرآن و روايت نوعى مقاومت و پايدارى است نه تسليم ، ناروايى و سازشكارى . خداوند در آيه سى ام فصلت مى فرمايد:

 ان الذين قالوا ربنا الله ثم اءستقاموا تتنزل عليهم الملائكه اءلا تخافوا و لا تحزنوا ؛

آنان هدف خود را الله قرار دهند و در راه آن ثبات و استقامت بورزند، خداوند فرشتگان رحمت و عنايت خود را به كمك آنان مى فرستد كه در راه تلاش و حركت به سوى هدف نهراسند و محكم و استوار به پيش روند.

 و) وظيفه شناسى و مسئوليت پذيرى ؛

كه به علت اهميت و حساسيت اين مسئله پس از بررسى عوامل مؤثر در تربيت ، آن را مورد ارزيابى و موشكافى دقيق تر قرار خواهيم داد. (۳۱۹)

_________________________

۳۱۷- بقره (۲) آيه ۲۵۷.

۳۱۸- طلاق (۶۵) آيه ۳.

۳۱۹- على قائمى ، تربيت و مقاوم سازى نسل ، ص ۳۶.

۱۵۲

عوامل مؤثر در تربيت از منظر امام على (عليه السلام)

به طور كلى عوامل مؤثر در تربيت را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: عوامل وراثتى و عوامل محيطى ؛ عوامل وراثتى قبل از تولد تاءثير گذار است ، هر چند نمود و تجلى تاءثيرات آن ها پس از تولد فرزند و رشد او آشكار مى شود، اما تاءثير عوامل محيطى عمدتا پس از تولد است . هر دو دسته عوامل مورد توجه امام على (عليه السلام) قرار گرفته است :

 ۱. عوامل وراثتى

هر چند در ميزان تاءثير عامل وراثت در تربيت اختلاف است ، اما در مجموع تاءثير آن غير قابل انكار است . عامل وراثت از طريق ژن ها بر فرزندان تاءثير مى گذارد و بسيارى از ويژگى هاى ظاهرى و روانى والدين به كودكان منتقل مى شود. امام على (عليه السلام) باوقوف و آگاهى به اين مهم ، در انتخاب همسر بسيار دقيق بوده اند؛ زيرا همسر به عنوان يك ركن خانواده ، در تربيت فرزندان مؤثر خواهد بود. حضرت على (عليه السلام) در نامه خود به مالك اشتر نيز ملاك انتخاب فرماندهان سپاه را برخوردارى از اصالت خانوادگى و ريشه داربودن برشمرده اند. آن جا كه مى فرمايند:

 ثم اءلصق بذوى الاءحساب و اءهل البيوتات الصالحه ؛ (۳۲۰)

... و از آنان كه گوهرى پاك دارند و از خانواده هاى صالح و شايسته اند. هم چنين در بيان ويژگى هاى كارگزاران مى فرمايند:

 وتوخ منهم اءهل التجربه والحياء من اءهل البيونات الصالحه ؛ (۳۲۱)

_________________________

۳۲۰- نهج البلاغه ، نامه ۵۳ با استفاده از: فرهنگ آفتاب ، ج ۹، ص ۴۷۳۷.

۳۲۱- بحار الاءنوار، ج ۱۰۴، ص ۱۳۶.

۱۵۳

براى كارها، كسانى را برگزين كه از تجربه و نجابت بهره مندند واز خانواده هاى ريشه دار، شايسته و پيشتاز، پيش از پيروزى اسلام ، برخاسته اند؛ كه چنين كسانى در اخلاق ، برتر و در آبرومندى ، سالم ترند، به آزمندى هاى مادى ، كمتر نظر دارند و به پايان كارها بيشتر مى انديشند. (۳۲۲)

 ۲. عوامل محيطى

علاوه بر عوامل وراثتى ، عوامل محيطى نيز در تربيت مؤثرند. منظور از عوامل محيطى ، همه عواملى است كه پس از تولد كودك او را تحت تاءثير قرار مى دهند و در شكل گيرى شخصيت او مؤثرند. اين عوامل شامل خانواده ، دوستان ، همسايگان ، انجمن ها، تشكل ها و مانند آن ها هستند. آن حضرت به اين مسائل توجه دارند و بيش از همه روى عامل خانواده و دوستان تاءكيد كرده اند.

 نگاهى گذرا به مسئوليت خانواده و اجتماع

سدر جامعه پذيرى (socialization) در اثر تمهيداتى انسان از هنگام تولد با جامعه ، فرهنگ و ارزش ها و هنجارهاى آن انطباق مى يابد. نظام هاى تاءثير گذار را در گذشته به دو دسته خانواده و جامعه تقسيم مى كردند و بر اساس ‍ آن مراحل اجتماعى شدن رانيز به دو بخش نخستين و دومين تقسيم بندى مى كردند؛ اما امروز اين تشخيص حاصل شده است كه در درون جامعه نيز انسان ها به يك نسبت ، تحت تاءثير نيستند و هر دسته از آن ها مى تواند تحت تاءثير عوامل متفاوت قرار گيرد و لذا در مراحل مختلفى اجتماعى شدن را طى مى كند؛

_________________________

۳۲۲- بحار الاءنوار، ج ۱۰۴، ص ۱۳۶.

۱۵۴

مسيرى مثل مدرسه ، دانشگاه ، محيط كار، محيط آموزش ، در خارج و داخل و هم چنين راديو، تلويزيون ، مطبوعات و... كه هر يك به گونه اى مى تواند بر روى انسان ها و تطبيق آن ها با جامعه تاءثيرگذار باشد.

عوامل مؤثر بر رشد و شكل گيرى شخصيت در درجه اول به آن بستگى دارد كه اوليا و مربيان چه اهدافى را دنبال مى كنند. از آن جا كه بناى اين نوشتار بر اختصار است ، از بين مراحل مختلف اجتماعى شدن ، دو سيستم خانواده و جامعه را به طور گذرا و با نگاهى كاربردى مورد بررسى قرار مى دهيم . يكى از معيارهاى پرورش صحيح در جامعه سلامت كامل جسمى ، روانى ، فكرى عاطفى و... خانواده هاى آن است . تاءثيرات متقابل فرد و جامعه بر يكديگر تحقيقا انكارناپذير است . بنابراين ، يك جامعه سالم به طور مسلم در برگيرنده خانواده هاى سليم است . خانواده هاى سالم با پرورش فرزندانى سالم ، درهاى سلامت و سازندگى را به روى جامعه مى گشايند.

 مسئوليت خانواده در تربيت

خانواده از ديرزمان ، ركن طبيعى و اساسى جوامع انسانى به شمار مى رفته كه هم با ضروريات زندگى وهم با سرشت و طبيعت انسانى سازگار بوده است . در اهميت و ارزش خانواده همين بس گفته اند: خانواده نخستين آموزشگاه و پرورشگاه انسان و انتقال دهنده فرهنگ تمدن در محل كسب ارزش ها و فضايل اخلاقى و زمينه ساز تكامل و تحول است . در يك جمله ، سعادت و شقاوت جامعه در گرو تامين سلامت يا عدم سلامت خانواده است . آغاز تربيت اجتماعى از جامعه كوچك خانواده آغاز شده و فرزندان نخستين برخوردهاى اجتماعى را درون مى آزمايند.

۱۵۵

رفتار با پدر، مادر، برادران و خواهران ، ابتدايى ترين ارتباط اجتماعى است . اگر فرزندان بتواند توافق و سازگارى مناسب داشته باشند و آن را در خانه و با نزديكان خويش به درستى تجربه كنند، در اجتماع بزرگ تر نيز نقش ‍ اجتماعى خود را به درستى ايفا خواهند كرد.

اين نكته مورد توجه حضرت على (عليه السلام) قرار گرفته و به امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) مى فرمايند:

 يا بنى ! عاشروا الناس عشرة ان غبتم حنوا اليكم و ان فقدتم بكوا عليكم (۳۲۳)

فرزندم !بامردم به گونه اى معاشرت و ارتباط داشته باشيد كه اگر از نظرشان دور شديد، دل در هواى شما داشته باشند و اگر مرديد بر شما بگريند.

امام على (عليه السلام) در سيره تربيتى خويش ، براى برقرارى ارتباط درست و سالم با ديگران و نيز برخورد با آن ها معيار و ملاك كليدى را به فرزندان خود ارائه فرموده اند:

 يا بنى ! اجعل نفسك ميزانا فيما بينك و بين غيرك .

فرزندم !خود را در ميان خويشتن و ديگرى ميزان قرار ده .

سپس در ادامه فرموده اند:

پس آنچه را براى خود دوست مى دارى ، براى غير خود نيز دوست داشته باش و آنچه را براى خود خوش ندارى براى ديگران نيز خوش مدار، ستم نكن چنان كه دوست ندارى به تو ستم شود و نيكى كن چنان كه دوست دارى به تو نيكى كنند. (۳۲۴)

_________________________

۳۲۳- تنبيه الخواطر و نزهة الظواهر، ص ۳۹۴ به نقل از على همت بنارى فرهنگ كوثر، ش ۳۵.

۳۲۴- نهج البلاغه ، نامه ۳۱.

۱۵۶

ايجاد چنين بينش درستى ، بر عهده والدين نهاده شده ؛ زيرا خانواده ، مهم ترين و مؤ ثرترين عامل تربيت فرزند است . اهميت خانواده آن جا دو چندان مى شود كه از سويى در عامل وراثت نقش ‍ دارد و از سوى ديگر، در تعيين و زمينه سازى ديگر عوامل محيطى . خانواده مى تواند زمينه پيداكردن دوستان شايسته ، مدرسه مناسب ، محله مناسب و همسايه هاى مناسب را فراهم آورد. از اين رو، شرط توفيق آنان در اين مسئوليت مهم ، شايستگى شخصيتى هر يك و نيز توافق ، هماهنگى و صميميت بين آنان است تا در پرتو آن ، محيطى امن ، آرام ، پاكيزه و سالم براى فرزندان فراهم كنند.

 نقش پدر و مادر در خانواده

در سيره تربيتى امام على (عليه السلام) وظيفه سنگين پدر مورد توجه قرار گرفته است . گرچه مسئوليت عمده پدر سياست گذارى و اداره امور بيرونى است ؛ اما در عين حال همكارى او در امور خانه و ايجاد جو صميمانه نيز در نظر امام بوده است . حضرت على (عليه السلام) با اين كه مسئوليت هاى بزرگ اجتماعى داشته و در مقطعى هم وظيفه حكومتى بر شانه ايشان سنگينى مى كرد، اما از امور منزل و همكارى با همسر غافل نبوده اند. ايشان مى فرمايند:

رسول خدا وارد منزل ما شد، در حالى كه فاطمه در كنار ديگ نشسته و من درحال پاك كردن عدس بودم . رسول خدا فرمودند: اى اباالحسن ! كسى كه در خدمت عيال خود باشد و خدمت به عيال را ننگ نداند، خداوند نام او را در ديوان شهدا ثبت مى كند. (۳۲۵)

_________________________

۳۲۵- هاشم حسينى بحرانى ، حيله الابرار، ج ۱، ص ۳۶۶ به نقل از: على همت بنارى ، فرهنگ كوثر.

۱۵۷

هم چنين هشام بن سالم از امام صادق (عليه السلام) نقل مى كند:

 كان اءمير المؤمنين (عليه السلام) يحتلب و يستقى و يكنس و كانت فاطمه عليهاالسلام تطحن و تعجن و تخيزه ؛ (۳۲۶)

على (عليه السلام) هيزم جمع آورى مى كرد، آب فراهم مى كرد، خانه را جاروب مى كرد و حضرت زهراعليهاالسلام آردتهيه وخمير مى كرد ونان مى پخت .

هم چنين سفارش مى فرمايند كه رعايت حال همسر بشود و با خوش ‍ رفتارى ، كانون خانواده را گرم و زندگى مشترك را سرشار از صفا و صميميت كند. امام على (عليه السلام) به فرزندش محمد حنيفه فرموده اند:

فرزندم ! اگر بتوانى زن را از انجام كار هايى كه فراتر از توان او است بازدارى ، چنين كن ؛ چه اين كه چنين كارى زيبايى و جمال او را حفظ و خيال او را آسوده تر مى كند و به حال او نيكوتر است ؛ زيرا زن ، ريحانه و گل است نه قهرمان ، پس در هر حال باهمسر مدارا كن و هم نشينى و مصاحبت با او را نيكو گردان تا اين كه زندگى و عيش تو باصفا و بدون دغدغه شود. (۳۲۷)

ديگر اين كه سعى كند در كسب حلال كوشا باشد و درآمد حلال به خانه برد و فرزندان خود را از لقمه حلال بهره مند گرداند. براين اساس مى فرمايند:

 عليك بلزوم الحلال و حسن البر بالعيال ؛ (۳۲۸)

_________________________

۳۲۶- شيخ صدوق ، من لايحضره الفقيه ، ج ۴، ص ۳۳۳.

۳۲۷- شرح غرر الحكم ، ج ۴، ص ۲۹۴.

۳۲۸- طريحى ، مجمع البحرين ، ج ۳، ص ۲۱۹.

۱۵۸

بر تو باد تهيه روزى حلال و نيكو احسان كردن بر خانواده .

بنابراين ، در ديدگاه على (عليه السلام) بيش از تاءمين معيشت ، حلال بودن آن مهم است و اگر غذايى حلال نباشد، توسعه غذايى بر خانواده ارزش ‍ چندانى ندارد.

هم چنين از منظر امام على (عليه السلام) توجه به روحيه اعضاى خانواده به تناسب ويژگى هاى فردى و روانى آنان از اهميت ويژه اى برخوردار است . البته توجه به علايق و خواسته هاى اعضاى خانواده ، توجه لجام گسيخته و بدون ضابطه نيست ، بلكه مراد، توجه به خواسته هاى واقعى ، به حق و مشروع آنان است .

علاء پسر زياد حارثى از برادرش به امام على (عليه السلام) شكايت كرد كه او جامه پشمين به تن كرده و از دنيا روى برگردانده و اين باعث گرديده كه خانواده و فرزندانش محزون و مغموم شوند. امام فرمودند: او را نزد من بياوريد. چون به نزدش آوردند، فرمودند: اى دشمنك خويش !شيطان سرگشته ات كرده و تو را از راه به در برده است . آيا تو بر زن و فرزندانت رحم نمى كنى و چنين مى پندارى كه خدا آنچه را پاك تر است بر تو روا فرموده ، اما ناخشنود است كه از آن استفاده كنى ؟ او گفت : اى اميرمؤ منان !تو نيز لباس خشن به تن دارى و غذاى نامطبوع استفاده مى كنى . حضرت فرمودند: واى بر تو !من مانند تو نيستم . خداوند بر پيشوايان دادگر واجب كرده تا خود را با مردم ناتوان برابر كنند تا فقر و تنگدستى بر انسان فقير غلبه نكند و او را به هيجان واندارد. (۳۲۹)

_________________________

۳۲۹- كلينى ، فروع الكافى ، ج ۲، ص ۹۳.

۱۵۹

مادر خانواده كه ركن ديگر خانواده است ، همانند پدر نقش عمده اى در تربيت فرزندان دارد. مادر علاوه بر اين كه از عوامل وراثتى به حساب مى آيد، نقش تعيين كننده اى در تاءثير محيطى نيز دارد. مادر، در تاءمين فضاى عاطفى و ايجاد محيط امن و آرام براى فرزندان مؤ ثر است . نقش مادر براى فرزندان تا رسيدن به سن آموزش و رفتن به مدرسه ، در مقايسه با نقش پدر بسيار حساس تر است . در سيره تربيتى امام على (عليه السلام) در شكل گيرى روانى و اخلاقى به اهميت شير مادر تاءكيد شده است . حضرت مى فرمايند:

از زنان كودن و نادان براى فرزندانتان طلب شير نكنيد؛ زيرا شير بر سرنوشت غلبه مى كند. (۳۳۰)

بنابراين ، برخوردارى از پرورش صحيح در خانواده كه نخستين پايگاه تربيتى به شمار مى رود به فرد كمك مى كند و به او اين فرصت را مى دهد كه در اجتماع موفق و قابل احترام باشد. خانواده ماءمن آسايش و آرامش و آبراه كوچكى است كه فرد را به اقيانوس جامعه پيوند مى دهد. خانواده ها بر اساس نحوه هماهنگى در تربيت فرزندان به دو الگوى اصلى تقسيم مى شوند:

 الف) خانواده هاى يك قطبى (هماهنگ):

پدر و مادرانى كه در تربيت فرزندان به گونه اى يكپارچه و متحد عمل مى كنند و انتظاراتى تقريبا يك سان و مشخص از فرزندانشان دارند، فرزندان در يك مركز مديريت واحد قرار مى گيرند. و به روشنى مى دانند كه ديگران از آن ها چه انتظاراتى دارند.

_________________________

۳۳۰- نهج البلاغه ، نامه ۳۱.

۱۶۰

161

162

163

164

165

166

167

168

169

170

171

172

173

174

175

176

177

178

179

180

181

182

183

184

185

186

187

188

189

190

191

192

193

194

195

196

197

198

199

200