تفسير نور (سوره قصص)

تفسير نور (سوره قصص)28%

تفسير نور (سوره قصص) نویسنده:
گروه: شرح و تفسیر قرآن
صفحات: 128

تفسير نور (سوره قصص)
  • شروع
  • قبلی
  • 128 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 186468 / دانلود: 4741
اندازه اندازه اندازه
تفسير نور (سوره قصص)

تفسير نور (سوره قصص)

نویسنده:
فارسی

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

17

18

19

20

۱۱- براى آنكه دشمن به اهداف ما پى نبرد، حركات خود را در برابر او كنترل كنيم . و هم لايشعرون

 (۱۲) وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ اءَدُلُّكُمْ عَلَىَّ اءَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَصِحُونَ

ترجمه :

و ما (به دهان گرفتن سينه ى) زنان شيرده را از پيش بر او ممنوع كرديم ، پس ‍ (خواهر موسى كه ماءموران را در جستجوى دايه ديد) گفت : آيا مى خواهيد شما را بر خانواده اى راهنمايى كنم كه سرپرستى او را براى شمابپذيرند و براى او خيرخواه باشند؟

نكته ها :

«مراضع» جمع «مرضع»، يعنى زنان شيرده و دايه .

پيام ها :

۱- اگر خداوند نخواهد، تشكيلات عريض و طويلى همچون دستگاه فرعون نيز از تاءمين غذاى يك كودك عاجز مى ماند. حرّمنا

۲- ابتدايى ترين كارها مثل مكيدن نوزاد نيز با اراده ى الهى است و اگر او نخواهد، اتّفاق نخواهد افتاد. حرّمنا

۳- رضاع و سپردن نوزاد به دايه براى شيردادن ، سابقه اى تاريخى و طولانى دارد. المراضع

۴- وقتى سر انسان متكبّر به سنگ خورد، راهنمايى و پيشنهاد ديگران ، حتّى يك فرد ناشناس را نيز به راحتى مى پذيرد. فقالت هل ادلّكم

۲۱

۵- پيشنهادات خود را در رابطه با چيزى كه حساسيّت برانگيز است ، بطور عادّى مطرح كنيم . هل ادلّكم

۶- در برابر دشمن بايد زيرك بود. (خواهر موسى نامى از مادر موسى به ميان نياورد و نگفت : «عل ى اُمّه»، بلكه آن را به صورت ناشناس ذكر كرد.) على اهل بيتٍ

۷- نيازمندى هاى نوزاد، منحصر در غذا نيست ، بلكه او به خانواده وكانون محبّت نيز احتياج دارد و لذا خواهر موسى سخن از سرپرستى همه جانبه كرد، نه تنها تغذيه . يكفلونه

۸ پيشنهادات خود را به گونه اى مطرح كنيم كه مخاطب ، آن را به نفع خود بداند. يكفلونه لكم

۹- كفالتى ارزشمند است كه با خيرخواهى ومحبّت همراه باشد. يكفلونه لكم و هم له ناصحون

 (۱۳) فَرَدَدْنَهُ إِلَىَّ اءُمِّهِ كَىْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلاَ تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ اءَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقُّ وَلَكِنَّ اءَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ

ترجمه :

پس ما (اينگونه) او را به مادرش باز گردانيديم تا روشنى چشم او باشد و غم نخورد و بداند كه هماناوعده الهى حقّ است ، ولى بيشتر مردم نمى دانند.

نكته ها :

گاهى اوقات عناوين براى انسان ، مزاحم ومانعند. مثلا در اين ماجرا مادر موسى پذيرفت كه

۲۲

به عنوان دايه فرزندش را شير دهد، زيرا عنوان مادر، سبب قتل فرزندوآزار مادر مى شد.

پيام ها :

۱- وعده هاى الهى تخلّف ندارد. در آيه ى هفتم خداوند وعده داد كه نوزاد را به مادر برگرداند و در اين آيه مى خوانيم كه او را برگرداند. انّا رادّوه اليك رددناه الى اُمّه

۲- نوزاد، نور چشم مادر است . كى تَقَرّ عينها

۳- براى اهل حقّ، اهداف مهم است ، نه عناوين . رددناه الى اُمّه سرانجام ، فرزند به آغوش مادر بازگشت گرچه اين بار، مادر به عنوان دايه استخدام شد، ولى عنوان مهم نيست ، برگشتن نوزاد مهم است .

۴- مادر به واسطه ارتباط عميق با فرزند، بيشترين نقش را در زندگى او دارد. الى اُمّه (در اينجا نامى از پدر موسى به ميان نيامده است .)

۵ گاه رازدارى مادر وخواهر مى تواند حيات انسان را تاءمين نمايد. الى اُمّه (مادر وخواهر موسى ، سالها راز مادرى را كتمان كردند.)

۶- عاقبت ، سختى ها بسر آمده و فراق به وصال خواهد انجاميد. رددناه الى اُمّه كى تَقَرّ عينها (پس از مدّت ها نگرانى و غم ، سرانجام خداوند، موسى را به مادر بازگرداند. اِنّمع العسر يسرا)

۷- اگر خداوند بخواهد، يك انسان ، مايه اميد ونور چشم دو گروه متضاد (خاندان فرعون و خاندان موسى) مى شود. قُرّة عينٍ لى ولك تَقَرّ عينها

۸- انبساط وشادى ، وحزن واندوه ، در بينايى انسان تاءثير دارد. تَقَرّ عينها چنانكه دورى حضرت يوسف ، باعث نابينايى حضرت يعقوب گرديد.

۲۳

وابيَضّت عيناه من الحُزن (۱۵)

۹- ايمان به خداوند داراى مراحل و درجاتى است . مادر موسى بانويى مؤمنه بود، «رَبَطنا على قلبها لتكون من المؤمنين» امّا يك مؤمن نيز بايد به مرحله يقين و علم عميق برسد. لتَعلم اءنّ وعد اللّه حقّ

۱۰- فلسفه و دليل بعضى حوادث ، درك حقّانيّت وعده هاى الهى است . لتَعلم اءنّ وعد اللّه حقّ

۱۱- اكثر مردم ظاهربين هستند و دركى از اسرار حكيمانه ونقشه هاى مدبّرانه ى خداوند ندارند. اكثرهم لا يعلمون

 (۱۴) وَلَمَّا بَلَغَ اءَشُدَّهُ وَاسْتَوَىَّ ءَاتَيْنَهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذَلِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ

ترجمه :

چون موسى نيرومند شد و كامل گرديد، به او حكمت و دانش عطا كرديم و ما اينگونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم .

نكته ها :

«اءشدّ» از «شدّت»، به معنى نيرومند شدن و «استوى» از «استواء» به معناى كمال خلقت واعتدال آن است .

عبارت «حُكما و عِلما» سه مرتبه در قرآن مجيد آمده كه در همه موارد، حُكم بر علم مقدّم شده است . «حُكم» به معناى فهم درست و قدرت بر داورى صحيح و «عِلم» به معناى داشتن آگاهى و اطلاعات است .

_________________________

۱۵- يوسف ، ۸۴.

۲۴

پيام ها :

۱- اوّلين شرط پذيرش مسئوليّت ، بلوغ جسمانى و توان فكرى و روحى است . و لمّا بَلَغ

۲- بلوغ واقعى ، تنها به رشد جسمى و نيروى جنسى نيست ، بلكه به كمال فكر و عقل نيز وابسته است . و لمّا بَلَغ اءشدّه و استوى

۳- وعده هاى الهى ، تخلّف ناپذير است . جاعلوه من المرسلين ولمّا بَلغ ... آتيناه

۴- نزول الطاف الهى زمينه ى مناسب مى خواهد. و لمّا بَلَغ ... آتيناه

۵ حكمت بر علم مقدّم است . حُكما و علما

۶- لطف به نيكوكاران ، سنّت الهى است . وكذلك

۷- پاداش نيكوكاران ، منحصر به آخرت نيست . و كذلك نجزى المحسنين

(بهره مند شدن موسى از حكمت ودانش ، پاداش الهى در برابر احسان اوست.)

 (۱۵) ودَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ اءَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلاَنِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَثَهُ الَّذِى مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِى مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىفَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَنِ إِنَّهُ عَدُوُّ مُّضِلُّ مُّبِينٌ

ترجمه :

وموسى وارد شهر شد، در حالى كه مردم (از ورودش) بى خبر بودند، پس در آنجا به دو مرد برخورد كه با يكديگر نزاع مى كردند، اين يكى از طرفدارانش ‍ و آن (ديگرى) از دشمنانش بود.

۲۵

پس آن كه از پيروان موسى بود، از او در برابر دشمنش يارى خواست . پس موسى (به حمايت از دوست خود) مُشتى بر او زد كه كار او را ساخت (و با همان مشت كشته شد)، موسى (از اين پيشامد تكانى خورد و) گفت : اين از كار شيطان بود، همانا او دشمن گمراه كننده ى آشكارى است .

نكته ها :

ظاهرا حضرت موسى قبل از نبوّتش ، بيرون از شهر زندگى مى كرده است ، واين يا بخاطر حركات انقلابى او بوده كه در آنجا بسر مى برده و يا بخاطر اينكه كاخ فرعون كه موسى عليه السلام در آن زندگى مى كرده ، خارج از شهر قرار داشته است .

سؤ ال : اگر پيامبران خدا معصومند، پس مشت زدن و آدم كشتن موسى عليه السلام چه توجيهى دارد وچگونه تفسير مى شود؟

پاسخ : كلمه «هذا» در جمله ى «هذا من عمل الشيطان» به نزاع و ستيز آن دو مرد اشاره دارد نه به عمل حضرت موسى ، يعنى اين درگيرى كار شيطان است .

حضرت موسى قصد كشتن آن مرد را نداشت و فقط بخاطر دفاع از يك مؤمنى دست به اين كار زد. از اين روى خداوند از قتل او انتقاد نكرده و در جاى ديگر مى فرمايد: و قَتَلت نفسا فنجّيناك من الغَمّ (۱۶) تو يكى از فرعونيان را به قتل رساندى ودچار غم واندوه شدى و ما تورا از غم نجات داديم .

_________________________

۱۶- طه ، ۴۰.

۲۶

پيام ها :

۱- مصلحان جامعه بايد گاهى به صورت ناشناس و غير رسمى ، بدون نام و عنوان در ميان مردم حاضر شوند. دخل المدينة على حين غفلة من اهلها

۲- حضرت موسى قبل از نبوّت نيز داراى يار و پيرو بود. مِن شيعته

۳- گرچه موسى بزرگ شده كاخ فرعون بود، ولى مردم مستضعف به خاطر تفكّر ومنش ، او را حامى و رهبر خود مى دانستند.فاستغاثه

۴- دفاع و حمايت از مظلومان ، شيوه اولياى الهى است . فوَكَزه موسى

۵ انبيا، افرادى پرقدرت ، با غيرت ، جوانمرد، مظلوم نواز وظلم ستيز بوده اند. فوكزه موسى

۶- مردان خدا در صورت لزوم بادشمن درگير مى شدند و از زور بازو بهره مى بردند. فوَكَزه موسى

 (۱۶) قَالَ رَبِّ إِنِّى ظَلَمْتُ نَفْسِى فَاغْفِرْ لِى فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

ترجمه : (موسى) گفت : پروردگارا! همانا من به خويشتن ستم كرده ام ، پس ‍ مراببخش ، پس (خداوند) او را آمرزيدبدرستى كه او آمرزنده ى مهربان است .

نكته ها :

سؤال : جمله ى «ظَلمتُ نَفسى» به خودم ظلم كردم ، از زبان كسى كه به پيامبرى مى رسد چه معنايى دارد؟

پاسخ : مراد از ظلم به خود در اينجا، گرفتار شدن به آثار اجتماعى قتل غير عمد است ، نه گناه ، تا با مقام عصمت منافات داشته باشد. زيرا خداوند، حضرت موسى را مخلَص مى داند؛

۲۷

«اِنّه كانَ مُخلَصا» (۱۷) و كسى كه به اين درجه نائل گرديد ديگر گناه نمى كند، زيرا شيطان خود اقرار كرده است كه قدرت نفوذ در مخلصين را ندارد. «فَبِعزّتِك لاُغويّنّهم اَجمَعين اِلاّ عبادكَ منهُم المخلَصين» (۱۸)

پيام ها :

۱- در دعا، خداوند را با كلمه مباركه ى «ربّ» بخوانيم . قال ربّ

۲- هر چند كار خلاف ، عمدى نباشد ولى نبايد از آثار طبيعى و وضعى آن غافل بود. ظَلمتُ نفسى (حضرت موسى به قصد نجات يك مؤمن وارد صحنه شد و ناخواسته مرتكب قتل گرديد و در واقع گناهكار بحساب نمى آمد، امّا اين عمل ، كار او را دشوار كرد و اين يك آفت بود.)

۳- افراد صالح حتّى در برابر كجى هاى غير عمدى نيز بلافاصله استغفار مى كنند و از تبعات آن دورى مى گزينند. فاغفرلى

(حضرت موسى با استغفار خود چند چيز را از خداوند درخواست كرد، هم محو آثار اجتماعى كار خود را، هم برطرف شدن نگرانى از آينده را و هم دفع توطئه هاى انتقام جويانه ى فرعونيان را.)

۴- دعاى انبيا مستجاب است . فَغَفرلَه

_________________________

۱۷- مريم ، ۵۱.

۱۸- ص ، ۸۲ ۸۳.

۲۸

 (۱۷) قَالَ رَبِّ بِمَآ اءَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَلَنْ اءَكُونَ ظَهِيراً لِّلْمُجْرِمِينَ

ترجمه :

(سپس موسى) گفت : پروردگارا! بخاطر (قدرت و) نعمتى كه بر من ارزانى داشتى ، پس هرگز پشتيبان تبهكاران نخواهم بود.

نكته ها :

شايد مراد از نعمت در جمله ى «انعمت علىَّ»، غفران و بخشش الهى باشد.

پيام ها :

۱- قدرت جسمى ،از نعمت هاى الهى است . بما اَنعمتَ علىَّ (موسى قدرتى داشت كه با يك مشت توانست كافرى را از پا در آورد.)

۲- شكر نعمت هاى الهى ، دورى از ستم به ديگران است . بما اَنعمتَ علىّ فلَن اءكون ظَهيرا للمجرمين

شكرانه ى بازوى توانا

بگرفتن دست ناتوان است

۳- همكارى با گنهكاران نيز گناه است . فلن اءكونَ ظَهيرا للمجرمين

(به گفته ى روايات ، راضى بودن به گناه ديگران هم گناه بحساب مى آيد.)

 (۱۸) فَاءَصْبَحَ فِى الْمَدِينَةِ خَآئِفاً يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِى اسْتَنصَرَهُ بِالاَْمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَىَّ إِنَّكَ لَغَوِىُّ مُّبِينٌ

ترجمه :

۲۹

(ولى از آن پس ، موسى به سبب اين قتل) در شهر نگران و ترسان گرديد (و هر لحظه انتظار حادثه اى را مى كشيد) پس ناگهان (مشاهده كرد) همان كسيكه ديروز از او يارى طلبيده بود، با فرياد از او كمك مى خواهد!، موسى به او گفت : بدرستى كه تو در گمراهى آشكارى هستى !.

پيام ها :

۱- هر ترسى مذموم نيست ، ترس از نرسيدن به اهداف خود و يا دستيابى دشمن به آرزوهايش ، ترس پسنديده است . خائفا يَتَرقّب

۲- از بازتاب كارها و تصميمات خود مراقبت كنيم . يَتَرقّب

۳- با وجود آنكه موسى در كاخ فرعون زندگى مى كرد، ولى با مردم رابطه داشت و در ميان آنان به شخصى مصلح شهرت يافته بود. يَستَصرخُه

۴- اگر در جايى وظيفه تقيّه است و بايد به خاطر مصالحى اهداف مكتوم بماند، نبايد هر روز دست به تحرّك وآشوبى زد و عدم رعايت اين موضوع ، گناه محسوب مى شود. اِنّك لَغَوىُّ مُبين

۵ خودى هاى بى توجّه را بايد توبيخ كرد و نبايد به خاطر حزب و گروه ، خلاف آنان را ناديده گرفت . اِنّك لغَوىُّ مبين

 (۱۹) فَلَمَّآ اءَنْ اءَرَادَ اءَن يَبْطِشَ بِالَّذِى هُوَ عَدُوُّ لَّهُمَا قَالَ يَمُوسَىَّ اءَتُرِيدُاءَن تَقْتُلَنِىكَمَا قَتَلْتَ نَفْساً بِالاَْمْسِ إِن تُرِيدُ إِلاَّ اءَن تَكُونَ جَبَّاراً فِى الاَْرْضِ وَ مَاتُرِيدُ اءَن تَكُونَمِنَ الْمُصْلِحِينَ

ترجمه :

۳۰

پس چون (موسى) خواست به آن كسى كه دشمن هر دوى آنها بود حمله كند (و با او درگير شود، او) گفت : اى موسى ! آيا تصميم گرفته اى كه مرا (هم) به قتل برسانى ، همان گونه كه ديروز (نيز) انسانى را كُشتى ؟! تو جز زورگويى در روى زمين هدفى ندارى و نمى خواهى كه از مصلحان باشى .

نكته ها :

كلمه «بَطش» به معنى خشم همراه با شدّت وقدرت است .

پيام ها :

۱- انتقاد از خلاف دوستان ، نبايد سبب رها كردن و حمايت نكردن از حقّ آنان شود. (با اينكه حضرت موسى در آيه قبل با جمله «اِنّك لغوىّ مبين» از يار خود انتقاد كرد، ولى باز هم تصميم به حمايت از او گرفت) اءرادَ اءن يَبطش

۲- در همه جا موعظه كارساز و كافى نيست ، گاهى زور و قدرت لازم است . اءراد اءن يَبطش

(«وقار» به معناى وارفتگى و بى حالى نيست ، حضرت موسى دو روز پى در پى درگيرى خيابانى داشت .)

۳- در نظام استكبارى ، فرعون كه نوزادان معصوم را عمدا به قتل مى رساند، خدا خوانده مى شود! ولى موسى كه بدون قصد قتل به دشمن كافر ضربه اى وارد مى كند و منجر به مرگ او مى شود، جبّار معرّفى مى شود!! تَكون جبّارا فى الارض

۳۱

 (۲۰) وَجَآءَ رَجُلٌ مِّنْ اءَقْصَا الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَىَّ إِنَّ الْمَلاََيَاءْتَمِرُونَ بِكَلِ يَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّى لَكَ مِنَ النَّصِحِينَ

ترجمه :

و (در اين هنگام) مردى از دورترين نقطه شهر (كه مركز استقرار فرعونيان بود) شتابان (به سوى او) آمد و گفت : اى موسى ! همانا سران قوم در مورد تو مشورت مى كنند تا تو را بكشند، پس (فورا از اينجا) خارج شو، همانا كه من ازخيرخواهان و دلسوزان تو هستم .

 (۲۱) فَخَرَجَ مِنْهَا خَآئِفاً يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ

ترجمه :

پس (موسى) از شهر خارج شد در حالى كه نگران و ترسان بود. گفت : پروردگارا! مرا از (دست) اين گروه ستمگر نجات ده .

نكته ها :

مراد از كلمه ى «رَجُل» در اين آيه ، همان «مؤمن آل فرعون» است كه سوره ى «مؤمن» (غافر) به نام اوست . او ايمان خود را كتمان و در لباس تقيّه به موسى كمك مى كرد.

پيام ها :

۱- حضرت موسى در دربار فرعون ، عامل نفوذى و طرفدار داشت . جاء رجل

۳۲

۲- كمك به ظالم در هر شكلى حرام است ، ولى ورود و نفوذ در دستگاه براى كمك به اهل ايمان كارى پسنديده است . جاء رجل (حضور علىّ ابن يَقطين يكى از ياران امام كاظم عليه السلام در دستگاه ظلم بنى عبّاس نيز از همين باب بود.)

۳- طاغوت ها براى امنيّت و آسايش بيشتر خود، در ميان مردم و مركز شهر زندگى نمى كنند. اَقصَى المدينة

۴- در حفظ جان مردم ، نهايت تلاش خود را بكار ببريم . يَسعى

۵ گاه ، خبررسانى به موقع وسوز و سرعت در كار، سرنوشت يك ملّت را عوض مى كند. يسعى (چه بسا كه اگر اين مرد، اخبار را به موسى عليه السلام نمى رساند و آن حضرت از شهر بيرون نمى رفت ، بدست ماءموران فرعون كشته مى شد.)

۶- يك انسان انقلابى مثل موسى ، جبهه ى كفر و مهره هاى آن را به اضطراب و تكاپو مى اندازد. اِنّ المَلاء يَاءتَمِرون

۷- اطرافيان طاغوت ها نيز در جرم آنها شريك هستند. يَاءتَمِرون بك

۸ افشاى توطئه ها وطرحهاى خائنانه واجب است . يَاءتمِرون بك

۹- مصلحان جامعه بايد همواره آمادگى هجرت و آوارگى را داشته باشند. فَخَرج

۱۰- به هشدارهاى دلسوزانه بها دهيم و نصيحت ديگران را بپذيريم . فَاخرُج فَخَرَج

۱۱- شجاعت ، به معناى در دسترسِ دشمن قرار گرفتن نيست . فخَرَج

۳۳

۱۲- زندگى انبيا غالبا با آوارگى واضطراب همراه بوده است . فخَرَج

۱۳- سعى و همّت خود را بكار بريم ، ولى نتيجه را از خداوند بخواهيم . فخَرَج قال رَبّ نَجّنى

۱۴- دعا بايد با تلاش و حركت همراه باشد. فخَرَج منها قال رَبّ نَجّنى

۱۵- رهبران الهى ، در همه حالات از خداوند استمداد مى كنند. ربّ نَجّنى من القوم الظالمين ، ربّ اِنّى ظَلمتُ نفسى فاغفرلى (۱۹)، ربّ بما اءنعمتَ علّى فلن اءكونَ ظهيرا للمجرمين (۲۰) وربّ انّى لمااءنزلتَالىّ من خيرفَقير (۲۱)

 (۲۲) وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَآءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّىَّ اءَن يَهْدِيَنِى سَوَآءَ السَّبِيلِ

ترجمه :

و چون (موسى) به سوى مدين روى نهاد، گفت : اميد است كه پروردگارم مرا به راه راست هدايت فرمايد.

نكته ها :

«مَديَن» شهرى در جنوب شام وشمال حجاز، ونزديك تبوك است كه در آن زمان از قلمرو حكومت فرعون ، بيرون بوده است .

پيام ها :

۱- تحرّك ، هجرت و بكارگيرى تاكتيك هاى متفاوت از لوازم يك انقلاب است . و لمّا توجّه

_________________________

۱۹- قصص ، ۱۶.

۲۰- قصص ، ۱۷.

۲۱- قصص ، ۲۴.

۳۴

۲- اوّل حركت كنيم ، سپس دعا كنيم و اميدوار باشيم . و لمّا توجّه ... قال عسى ربّى اءن يهدين

۳- همواره در صدد انتخاب نزديك ترين وبهترين راه ها باشيم . سواء السبيل

۴- اميدوارى ، در همه ى حالات پسنديده است . عسى ربّى

۵ فراز ونشيب ها، يك سنّت الهى در راه تربيت انسان هاست . ولمّا توجّه ... قال عسى ربّى

۶- كار خود را با استمداد از پروردگار آغاز كنيم . و لمّا تَوجّه ... قال عسى ربّى ان يَهديَنى

۷- در محيطهاى طاغوت زده كه زمينه ى انحراف و تصميمات نابخردانه فراهم است ، از خداوند، هدايت بجوييم . يَهدِيَنى سواء السبيل

 (۲۳) وَلَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ اءُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَاءَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لاَ نَسْقِى حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَآءُ وَ اءَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ

ترجمه :

و چون موسى به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در اطراف آن ديد كه به سيراب كردن (چهار پايان خويش) مشغولند و در كنار آنان به دو زن برخورد كه مراقب بودند (تا گوسفندانشان با گوسفندان ديگر مخلوط نشوند. پس موسى جلو رفته و به آنان) گفت : منظور شما (از اين كناره گيرى) چيست ؟ گفتند: ما (براى پرهيز از اختلاط با مردان ، گوسفندان خود را) آب نمى دهيم تا اينكه همه ى چوپانان خارج شوند

۳۵

و (حضور ما در اينجا براى آن است كه) پدر ما پيرمردى كهنسال است .

 (۲۴) فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىَّ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّى لِمَآ اءَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ

ترجمه :

پس (موسى گوسفندانشان را) براى آنان آب داد، سپس رو به سوى سايه آورد وگفت : پروردگارا! همانا من به هر خيرى كه برايم بفرستى نيازمندم .

نكته ها :

«تذودان» از مادّه «ذود» به معناى منع كردن و جلوگيرى كردن است .

در اين آيه ، كلمه «وَجَدَ» دو مرتبه تكرار شده كه نشانه ى دو نگاه جداگانه است ، در حالى كه اگر مردان و زنان در كنار هم بودند با يك نگاه ديده مى شدند.

پيام ها :

۱- آبها از منابع ملّى هستند، نه اموال شخصى . ماء مدين ... النّاس ‍ يسقون

۲- از حيا و ضعف زنان ، سوء استفاده نكنيم . اگر قانون و حمايتى در كار نباشد، بسيارى از مردان ، حقوق زنان را ناديده مى گيرند. اُمّة ... يَسقون و وَجد من دونهم امراءتين

۳- حريم ميان زن و مرد يك ارزش است كه دختران شعيب آن را مراعات مى كردند. و وجَدَ من دونهم امراءتين

۴- از موقعيّت خود سوء استفاده نكنيم . وجد من دونهم امراءتين (اين دو زن، دختران شعيبِ پيامبر بودند،

۳۶

ولى از مردم نخواستند تا بخاطر پدرشان ، راه را براى آنان باز كنند.)

۵ دختران پيامبر خدا چوپانى مى كنند، ولى هرگز تن به ذلّت وگدايى نمى دهند. امراءتين تذودان

۶- چوپانى ، شغل بسيارى از انبياى الهى بوده است . و اءبونا شيخ كبير اگر پدر ما پير نبود، خودش چوپانى مى كرد.

۷- مشكلات شخصى ما را از حمايت ديگران باز ندارد. ماخَطبُكما (موسى كه جانش در خطر و در حال فرار بود، از كمك و حمايت ديگران دست برنداشت .)

۸ حمايت از زنان يك ارزش انسانى است . ما خَطبُكما

۹- گفتگوى مرد با زن در صورت لزوم مانعى ندارد. ما خَطبُكما

۱۰- سعى كنيم در حرف زدن با نامحرم ، خلاصه سخن بگوييم . ما خَطبُكما

۱۱- نسبت به آنچه در اطراف ما مى گذرد، بى تفاوت نباشيم . ما خطبكما

۱۲- كار زن در خارج از منزل اشكالى ندارد، به شرط آنكه :

الف : زن در محيط كار، تنها نباشد. امراءتين

ب : با مردان اختلاطى نداشته باشد. من دونهم لانسقى حتّى يصدر الرّعاء

ج : مردى كه توان كار داشته باشد، در خانواده نباشد. اءبونا شيخ كبير

۱۳- اگر در موضعى غير عادّى قرار داريم ، از خود دفع شبهه كنيم . اءبونا شيخ كبير

۱۴- وقتى پدر و نان آور خانواده از كار مى افتد، همه ى فرزندان حتّى دختران نيز مسئول هستند. اءبونا شيخ كبير

۳۷

۱۵- در كمك به ديگران ، شرطى قرار ندهيم و سريع اقدام كنيم . فسقى لهما

حضرت موسى همين كه دليل منطقى آن دو زن را شنيد، بدون هيچ گونه پرسش و درخواستى ، بى درنگ به رفع خواسته آنان پرداخت .

۱۶- خدمت به مردم را خالصانه انجام دهيم و حل مشكلات خود را از خداوند بخواهيم . فسقى لهما ربّ انّى (موسى گوسفندان آن دو دختر را سيراب كرد، ولى براى رفع گرسنگى خود به جاى استمداد از آنان ، از خدا كمك طلبيد.)

۱۷- همه چيز را از خداوند درخواست نماييم . ربّ انّى لما انزلت الىّ من خير فقير

۱۸- در دعا، براى خداوند تكليف ومصداق معيّن نكنيم . لما انزلت الىّ من خير فقير (حضرت موسى با اينكه گرسنه بود، ولى از خدا، نان و غذا طلب نكرد.)

 (۲۵) فَجَآءَتْهُ إِحْدَيهُمَا تَمْشِى عَلَى اسْتِحْيَآءٍ قَالَتْ إِنَّ اءَبِى يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ اءَجْرَ مَاسَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَآءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لاَتَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ

ترجمه :

پس (چيزى نگذشت كه) يكى از آن دو (زن) در حالى كه با حيا و عفّت راه مى رفت به نزد او آمد و گفت : همانا پدرم از شما دعوت مى كند تا مزد اينكه براى ما آب دادى به تو بپردازد. پس همين كه موسى به نزد آن پدر پير (حضرت شعيب) آمد و

۳۸

سرگذشت خود را براى او بازگو كرد، او گفت : نترس ، تو از (دست) گروه ستمگران نجات يافتى .

پيام ها :

۱- رفت وآمد زن در بيرون خانه بايد براساس حيا و عفّت باشد. تمشى على استحياء (حيا، از برجسته ترين كمالات زن در قرآن مى باشد.

۲- در دعوت ، مرد از مرد و زن از زن دعوت كند. اِنّ اءبى يَدعوك

۳- بدون دعوت ، خود را ميهمان نكنيم . اِنّاءبى يدعوك

۴- كسى كه از دامن طاغوت بگريزد، به خانه پيامبر خدا ميهمان مى شود. اِنّ اءبى يدعوك

۵ پدر، بايد از رفتار فرزندان خود آگاه باشد و در مقابل حركات آنان عكس العمل مناسب نشان دهد. اِنّ اءبى يدعوك (شعيب كه ديد دخترانش ‍ زودتر از روزهاى ديگر آمده اند، علّت را پرسيد و تصميم به تشكّر از موسى گرفت .)

۶- غريب نوازى ، از صفات بارز پيامبران الهى است . يدعوك

۷- براى خدمات مردم ، ارزش قائل شويم . ليجزيك

۸ قصد قربت ، با قدردانى ديگران منافاتى ندارد. اءجر ما سقيت (حضرت موسى كار را براى رضاى خدا انجام داد، ولى حضرت شعيب با پرداخت مزد از زحمات او تقدير كرد.)

۹- حوادث را براى خبرگان و اهل تفسير و تحليل بازگو نماييم . قصّ عليه القصص

۱۰- عاقبت اهل ايمان ، نجات و رستگارى است . نَجوتَ

۳۹

۱۱- در كنار اولياى خدا بودن ، خود يك نوع ايمنى و احساس امنيّت است. نَجَوتَ

۱۲- دعاى انبيا، مستجاب است . نجوتَحضرت موسى ديروز دعا كرد: ربّ نجّنى من القوم الظالمين (۲۲)، امروز مى شنود: لاتخف نجوت من القوم الظالمين

 (۲۶) قَالَتْ إِحْدَيهُمَا يََّاءَبَتِ اسْتَئْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَئْجَرْتَ الْقَوِىُّ الاَْمِينُ

ترجمه :

يكى از آن دو (دختر، خطاب به پدر) گفت : اى پدر! او را استخدام كن ، زيرا بهترين كسى كه (مى توانى) استخدام كنى ، شخصِ توانا و امين است .

نكته ها :

امام رضا عليه السلام فرمود: حضرت شعيب از دخترش پرسيد: چگونه امانت دارى اين جوان را فهميدى كه او را امين مى خوانى ؟ گفت : وقتى دعوت شما را به او ابلاغ كردم ، به من گفت : از پشت سر من ، مرا راهنمايى كن . (۲۳) تا مبادا به قامت من چشم بدوزد.

پيام ها :

۱- دختران نيز در خانواده بر اساس منطق و حكمت ، حقّ پيشنهاد دارند و فرقى با ديگران ندارند. قالت احداهما يا ابت استاءجره

_________________________

۲۲- قصص ، ۲۱.

۲۳- بحار، ج ۱۳، ص ۴۴.

۴۰

۲- روابط حسنه ميان والدين و فرزندان و آزادى بيان در خانواده ، يك ارزش ‍ است . يا اءبت استاءجره

۳- همه ى اعضاى خانه پيشنهاد بدهند، ولى تصميم نهايى با سرپرست خانواده است . اِستاءجره

۴- زنان عفيفه بدنبال آنند تا كمتر از منزل خارج شوند. استاءجره (براى كارهاى سخت خارج از منزل ، از مرد استفاده شود.)

۵ كار، عار نيست ، اولياى خدا نيز كار مى كرده اند. استاءجرت

۶- در گزينش ها، به بهترين ها توجّه كنيم . خير من استاءجرت

۷- براى استخدام ، دو عنصر توانايى (تخصّص) و امانتدارى (تعهّد)، لازم است . القوىّ الامين

۸ توانايى ها و امانتدارى ها را بايد در شرايط عادّى و بدون توجّه طرف ، شناسايى و احراز كرد. القوى الامين (غالب افراد با تصنّع ، تملّق و رياكارى ، واقعيّت خود را مى پوشانند. امّا حضرت موسى در يك صحنه طبيعى ، با يك كار حمايتى و برخورد عفيفانه ، خود را نشان داد.)

كار و كارگرى

خداوند از مردم ، عمران و آبادى زمين را خواسته كه بدون كار و تلاش محقّق نمى شود. (۲۴)

در سراسر قرآن بر عمل صالح كه داراى معناى بسيار گسترده اى است ، تكيه شده است .

انبياى الهى ، كشاورز، چوپان ، خيّاط و نجّار بوده اند.

_________________________

۲۴- هو اءنشاءكم من الارض و استعمركم فيها هود، ۶۱.

۴۱

كار در اسلام عبادت و به منزله ى جهاد است . (۲۵)

دعاى بيكار مستجاب نمى شود.

كار وسيله ى تربيت جسم و روح ، پركردن ايّام فراغت ، مانع فساد و فتنه ، عامل رشد و نبوغ و ابتكار، توسعه ى اقتصادى ، عزّت و خودكفائى و كمك به ديگران مى باشد.

قرآن مى فرمايد: ما زمين را براى شما رام قرار داديم پس از پشت آن بالا رويد و از رزق آن بخوريد. (۲۶)

اسلام براى كار بازويى احترام ويژه اى قائل شده است و مراعات حقّ كارگر و تحصيل رضاى او و پرداخت سريع مزد او و اضافه پرداخت بر مقدار تعيين شده و احترام به او همه و همه مورد سفارش اسلام است . همان گونه كه براى كشاورزى سفارش نموده تا آنجا كه سيراب كردن درخت ، پاداش سيراب كردن مؤمن دارد.

حضرت على عليه السلام به استاندارش سفارش مى كند كه كشاورزان مورد ستم قرار نگيرند و در گرفتن ماليات مراعات آنان را بكن .

كارهاى فكرى نيز از ارزش بالايى برخوردار است تا آنجا كه يك ساعت فكر مفيد از ساعت ها عبادت بهتر است .

كم كارى و سهل انگارى در كار، مورد انتقاد است تا آنجا كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند دوست دارد

_________________________

۲۵- وسائل ، ج ۱۲، ص ۴۳.

۲۶- هو الذى جعل لكم الارض ذلولا فامشوا فى مناكبها و كلوامن رزقه ملك ، ۶۷.

۴۲

هر كس كارى انجام مى دهد آن را به نحو اءحسن انجام دهد.

قرآن مى فرمايد: هرگاه از كار مهمى فارغ شدى به كار مهم ديگرى بپرداز. فاذا فَرَغتَ فَانصَب (۲۷) بنابراين بيكارى ، ممنوع .

آرى ، بيكارى مايه ى خستگى ، تنبلى ، فرسودگى ، فرصتى براى نفوذ شيطان ، ايجاد فتنه و گسترش گناه مى باشد.

البتّه اسلام براى كار، ساعت و مرز قرار داده و به كسانى كه در ايّام تعطيل كار مى كنند، لقب متجاوز داده است . (۲۸)

امام رضا عليه السلام فرمود: مؤمن بايد ساعات خود را بر چهار بخش تقسيم كند: ساعتى براى كار، ساعتى براى عبادت ، ساعتى براى لذّت و ساعتى براى دوستان و رسيدگى به امور اجتماعى كه در غير اين صورت انسان به صورت عنصرى حريص در آمده و مورد تمام انتقادهايى كه درباره حرص است قرار مى گيرد.

اسلام توجّه خاصّى به كيفيت كار دارد، نه به مقدار و كمّيت آن . (۲۹)

به هر حال اسلام به كار اهمّيت داده تا آنجا كه در حديث مى خوانيم : خداوند بنده پرخواب و انسان بيكار را دشمن دارد. (۳۰) امام باقر عليه السلام فرمود: كسى كه در كار دنيايش تنبل باشد، در كار آخرتش تنبل تر است . (۳۱)

_________________________

۲۷- انشراح ، ۷.

۲۸- الّذين اعتدوا منكم فى السبت بقره ، ۶۵.

۲۹-ايّكم اءحسنُعملاهود،۷.

۳۰- وسائل ، ج ۱۲، ص ۳۷.

۳۱- وسائل ، ج ۱۲، ص ۳۷.

۴۳

در حديث مى خوانيم : شخص فقير و بيكارى نزد پيامبر آمد و تقاضاى كمك كرد. حضرت فرمود: آيا كسى در منزلش تبرى دارد؟ يك نفر گفت : بله ، او تبر را آورد و پيامبر چوبى كه در كنارش بود دسته ى آن تبر قرار داد و به آن شخص بيكار تحويل داد و فرمود: اين ابزار كار، امّا تلاش با خودت .

از اين حركت چند نكته استفاده مى شود:

۱- انبيا در فكر زندگى مردم نيز هستند.

۲- ضعيف ترين فرد جامعه مى تواند با شخص اوّل جامعه ملاقات كند.

۳- جامعه نياز به تعاون و همكارى دارد. تبر از يك نفر و چوب آن از ديگرى ، هماهنگى و سازندگى و تبر سازى از شخص پيامبر.

۴- براى مبارزه با فقر، بايد ابزار توليد را در اختيار نيروهاى فعّال جامعه قرار داد.

 (۲۷) قَالَ إِنِّىَّ اءُرِيدُ اءَنْ اءُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَىَّ هَتَيْنِ عَلَىَّ اءَن تَاءْجُرَنِى ثَمَنِىَ حِجَجٍ فَإِنْ اءَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِندِكَ وَ مَآ اءُرِيدُ اءَنْ اءَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِىَّ إِن شَآءَ اللّهُ مِنَ الصَّلِحِينَ

ترجمه :

(حضرت شعيب به موسى) گفت : من قصد دارم تا يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم بر اين (شرط) كه هشت سال براى من كار كنى و اگر (اين مدّت را) به ده سال تمام كردى ، پس ‍ (بسته به خواست و محبّت) از ناحيه توست و من نمى خواهم كه بر تو سخت گيرم ، بزودى به خواست خداوند، مرا از صالحان خواهى يافت .

۴۴

نكته ها :

ما مى توانيم تمام كارهاى خود را رنگ الهى دهيم ، چنانكه قرآن مى فرمايد: صبغة اللّه و مَن اءحسن من اللّه صبغة (۳۲) مثلا هرگاه صورت خود را مى شوييم ، قصد وضو نماييم ، هرگاه مى نشينيم مثل پيامبر صلّى اللّه عليه و آله روبه قبله نشينيم ، به جاى مدرك و مقام ، براى رضاى خداوند درس بخوانيم ، لباسى كه براى همسر مى خريم ، به مناسبت اعياد مذهبى همچون عيد غدير يا تولّد حضرت زهرا عليهاالسلام باشد، هديه اى كه براى فرزند خود مى خريم به مناسبت كسب يك كمال معنوى باشد، همان گونه كه در اين آيه به جاى هشت سال فرمود: به اندازه ى هشت حج .

پيام ها :

۱- اگر كارى بر اساس جوانمردى و ضعيف نوازى انجام شود، علاوه بر اجر معنوى ، پاداش دنيوى نيز بدنبال دارد. قال اِنّى اُريد اءن اُنكِحُك (حضرت موسى كه تا ساعاتى پيش حتّى بر جان خود ايمن نبود، اينك علاوه بر امنيّت جانى ، صاحب زن و زندگى و كار مى شود.)

۲- سنّت هاى خوب ازدواج (همچون حضور در منزل دختر و گفتگو با حضور پدرش) را از انبيا بياموزيم . اِنّ اءبى يَدعوك - اِنّى اُريد اءن اُنكحك

۳- شناخت داماد پيش از اقدام به ازدواج ، امرى ضرورى است . فلما قَصّ عليه القصص قال اِنّى اُريد اءن اُنكحك (موسى سرگذشت خود را صادقانه به شعيب گفت و او به موسى اطمينان پيدا كرد،

_________________________

۳۲- بقره ، ۱۳۸.

۴۵

آنگاه پيشنهاد دامادى او را براى دخترش مطرح نمود.)

۴- اگر از امين بودن و توانايى و علاقمندى به كار جوان مطمئن شديم ، القوىّ الامين نداشتن امكانات و مسكن را مانع ازدواج قرار ندهيم . اِنّى اُريد اءن اُنكحك

۵ پيشنهاد ازدواج از جانب پدر دختر مانعى ندارد. اِنّى اُريد اءن اُنكحك

۶- رعايت نوبت ميان دختران ، و ازدواج دختر بزرگتر قبل از كوچكتر همه جا ضرورى نيست . احدى ابنتىّ (حضرت شعيب به موسى گفت : مى خواهم يكى از اين دو دخترم را به ازدواج تو درآورم وشرط نكرد كه دخترِ اوّل باشد يا دوّم .)

۷- پدر نبايد در امر ازدواج ميان دختران ، تفاوت بگذارد. اِحدى ابنتىّ هاتين

۸ دختر و پسر مى توانند در هنگام خواستگارى در برابر يكديگر قرار بگيرند. هاتين

۹- غريزه ى جنسى را جدّى بگيريم . حتّى در خانه ى نبوّت ، براى سلامت محيط خانه و كار، ابتدا به امر ازدواج اقدام و سپس به استخدام توجّه مى شود. اُريد اءن اُنكِحَك على اءن تاءجرنى

۱۰- ازدواج ، با مهريه همراه است . على اءن تاءجرنى

۱۱- لازم نيست مهريه مال وثروت باشد. حضرت شعيب به موسى گفت : دخترم را به ازدواج تو درمى آورم به شرط آن كه هشت سال براى من كار كنى. تاءجرنى (البتّه در شريعت اسلام مى بايست به فتاواى مراجع تقليد مراجعه كنيم.)

۴۶

۱۲- زمان بندى قراردادها را بر اساس زمان عبادات و امور معنوى قرار دهيم . ثمانِىَ حجج (به جاى هشت سال ، فرمود: هشت حج)

۱۳- يكى از راه هاى ترويج معروف ، بزرگداشت اوقات معنوى و «ايّام اللّه» است . ثمانِىَ حجج

۱۴- مقام نبوّت مانع از صحبت پيرامون مقدار مهريه و مال الاجاره نيست . ثمانِىَ حجج

۱۵- مراسم حج ، در اديان گذشته نيز سابقه داشته است . حِجَج

۱۶- در هنگام صحبت براى مهريه ، پدر عروس ، حدّاقل مورد قبول را انتخاب كند و پذيرش بيشتر را به اختيار داماد بگذارد. فاِن اءتمَمت عَشرا فمن عندك حضرت شعيب به موسى گفت : اگر هشت سال را به ده سال برسانى اختيار با شماست .

۱۷- در ميزان مهريه ، داماد را در تنگنا قرار ندهيد. فمن عندك

۱۸- پدر عروس در امر ازدواج سخت گيرى نكند. وما اُريد اءن اءشقّ عليك

۱۹- در پرداخت مهريه ، توان داماد را در نظر بگيريم . اَشُقّ عليك

۲۰- كسانى كه به كارگران و زيردستان خود سخت گيرى مى كنند، انسان هايى ناصالح هستند. ستَجدُنى اِن شاء اللّه من الصالحين

۲۱- داماد بايد از ناحيه بستگان جديد، آرامش خاطر داشته باشد. ستجدنى اِن شاء اللّه من الصالحين

۲۲- بدون استمداد از خدا وگفتن انشاء اللّه ، براى آينده وعده اى ندهيم . اِن شاء اللّه من الصالحين

۴۷

۲۳- اعتمادِ متقابلِ داماد و خانواده ى عروس لازم است . ستَجدُنى اِن شاءاللّه من الصالحين

اهمّيت ازدواج

در روايات مى خوانيم : ازدواج سبب حفظ نيمى از دين است . دو ركعت نماز كسى كه همسر دارد از هفتاد ركعت نماز افراد غير متاءهّل بهتر است . خواب افراد متاءهّل از روزه ى بيداران غير متاءهّل بهتر است . (۳۳)

آرى بر خلاف كسانى كه ازدواج را عامل فقر مى پندارند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمودند: ازدواج روزى را بيشتر مى كند.

همچنين فرمودند: كسى كه از ترس تنگدستى ازدواج را ترك كند، از ما نيست و به خدا سوءظن برده است . (۳۴)

در روايات مى خوانيم : كسى كه براى ازدواجِ برادران دينى خود اقدامى كند، در روز قيامت مورد لطف خاص خداوند قرار مى گيرد. (۳۵)

قرآن نسبت به تشكيل خانواده واقدام براى ازدواج ، دستور اءكيد داده است . (۳۶) و سفارش كرده كه از فقر نترسيد، اگر تنگ دست باشند، خداوند از فضل و كرم خود، شما را بى نياز خواهد كرد. (۳۷)

ازدواج وسيله ى آرامش است . (۳۸) در ازدواج فاميل ها به هم نزديك شده و

_________________________

۳۳- ميزان الحكمه .

۳۴- ميزان الحكمه .

۳۵- كافى ، ج ۵، ص ۳۳۱.

۳۶- نور، ۳۲.

۳۷- نور، ۳۲.

۳۸- روم ، ۲۱.

۴۸

دلها مهربان مى شود و زمينه ى تربيت نسل پاك و روحيه تعاون فراهم مى شود.(۳۹)

در روايات مى خوانيم : براى ازدواج عجله كنيد و دخترى كه وقت ازدواج او فرا رسيده ، مثل ميوه اى رسيده است كه اگر از درخت جدا نشود فاسد مى شود. (۴۰)

انتخاب همسر

معيار انتخاب همسر در نزد مردم معمولا چند چيز است : ثروت ، زيبايى ، حَسب و نَسب .

ولى در حديث مى خوانيم : «عليك بذات الدّين» تو در انتخاب همسر، محور را عقيده وتفكّر وبينش او قرار ده . (۴۱)

در حديث ديگر مى خوانيم : چه بسا زيبايى كه سبب هلاكت و ثروت كه سبب طغيان باشد. (۴۲)

رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هرگاه كسى به خواستگارى دختر شما آمد كه دين و امانت دارى او را پسنديد، جواب ردّ ندهيد و گرنه به فتنه و فساد بزرگى مبتلا مى شويد. (۴۳)

امام حسن عليه السلام به كسى كه براى ازدواج دخترش مشورت مى كرد

_________________________

۳۹- ميزان الحكمه .

۴۰- ميزان الحكمه .

۴۱- كنزالعمال ، ح ۴۶۶۰۲.

۴۲- ميزان الحكمه .

۴۳- بحار، ج ۱۰۳، ص ۳۷۲.

۴۹

فرمود: دامادِ با تقوا انتخاب كن كه اگر دخترت را دوست داشته باشد گراميش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد، به خاطر تقوايى كه دارد به او ظلم نمى كند. (۴۴)

در روايات مى خوانيم : به افرادى كه اهل مشروبات الكلى هستند و افراد بداخلاق وكسانى كه خط فكرى سالمى ندارند وآنان كه در خانوادهاى فاسد رشد كرده اند، دختر ندهيد. (۴۵)

ناگفته نماند كه ازدواج دو نوع است : دائم و موقّت كه براى هر دو در قرآن و روايات اسلامى توصيه ها و دستورات خاصّى آمده است ، متاءسّفانه ازدواج دائم ، بخاطر برخى آداب و رسوم بى منطق و بهانه گيرى بعضى بستگان و توقّعات خانواده عروس و داماد و آرزوهاى دور و دراز، به صورت يك معمّا و گردنه ى صعب العبور در آمده است و ازدواج موقّت نيز آن گونه زشت و ناپسند شمرده شده كه فحشا جاى آن را گرفته است .

 (۲۸) قَالَ ذَلِكَ بَيْنِى وَبَيْنَكَ اءَيَّمَا الاَْجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلاَ عُدْوَنَ عَلَىَّ وَاللّهُ عَلَى مَانَقُولُ وَكِيلٌ

ترجمه :

(موسى پيشنهاد شعيب را پذيرفت و) گفت : اين (قرارداد) بين من و تو (برقرار شد، البتّه) هر كدام از دو مدّت را كه به انجام رساندم ، پس ستمى بر من نخواهد بود، و خداوند بر آنچه ما مى گوييم (گواه و) وكيل است .

_________________________

۴۴- مكارم الاخلاق ، ج ۱، ص ۴۴۶.

۴۵- ميزان الحكمه .

۵۰

نكته ها :

عبارت «اَيّما الاَجلَينِ قَضيتُ فلاعُدوان عَلىَّ» دو گونه معنا شده است ؛ يكى اينكه مهريّه دختر خواه هشت سال باشد و خواه ده سال ، هيچ يك بر من ستم نيست و معناى ديگر اين كه بعد از پايان هر يك از اين دو مدّت ، اگر خواستم از نزد شما بروم نبايد مانعى در كار باشد. من همين مدّت قرارداد را مى مانم و بعد از آن اختيار با خودم مى باشد.

پيام ها :

۱- در عقد ازدواج (به خلاف طلاق)، حضور شهود لازم نيست . بَينى و بَينك

۲- در قراردادها براى خود، اختياراتى در نظر بگيريم ودست خودرا در محورهايى بازبگذاريم . ايّما الاَجلَين قَضيتُ فلاعدوان علىّ

۳- ايمان به خداوند، سلامت قراردادها را بيمه و تضمين مى كند. واللّه على ما نَقول وَكيل

 (۲۹) فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الاَْجَلَ وَسَارَ بِاءَهْلِهِ ءَانَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَاراً قَالَ لاَِهْلِهِ امْكُثُوَّاْ إِنِّىَّ ءَانَسْتُ نَاراً لَّعَلِّىَّ ءَاتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍاءَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ

ترجمه :

پس چون موسى ، مدّت (قرارداد خود با شعيب) را به پايان رساند و با خانواده اش رهسپار گرديد، از سوى (كوه) طور آتشى را ديد. به خانواده اش ‍ گفت : (همين جا) بمانيد، همانا من آتشى ديده ام ، (مى روم تا) شايد

۵۱

از آن خبرى بيابم يا مقدارى آتش برايتان بياورم تا (با آن) گرم شويد.

نكته ها :

كلمه ى «آنَستُ» به معناى مشاهده كردنى است كه در آن اُنس و آرامش باشد. كلمه «جَذوَة» به معناى قطعه و كلمه ى «تَصطَلون» از ريشه «صَلَى» به معناى گرم شدن با آتش است .

تمام خطاب هاى حضرت موسى به همسرش ، با ضمير جمع آمده است . «اُمكُثوا آتِيكم لَعلّكم تَصطَلون» شايد بخاطر آن كه حضرت در آن ده سالى كه با همسرش ‍ زندگى مى كرده ، صاحب فرزند يا فرزندانى شده است .

از جملات «سارَ باَهله»، «آتيكم بخَبَر» و «لعلّكم تَصطلون» در اين آيه و از جمله ى اَجِدُ على النّار هدىً (۴۶) در سوره طه استفاده مى شود كه حضرت موسى در شب حركت كرده است ، شبى سرد و ظلمانى كه در اين ميان راه را نيز گم كرده بود.

پيام ها :

۱- مؤمن ، به شرط و قرارداد خود، وفادار است . قضى موسى الاجل

۲- زن و فرزند نبايد مانع حركت ، هجرت و انجام مسئوليّت ها شوند، چنانكه مرد هم نبايد آنها را رها كند، بلكه بايد در كنار هم وهمراه يكديگر باشند. سارَ باهله

۳- در جايى كه اطمينان خاطر نداريم ، خانواده خود را نبريم . اُمكُثوا ديدن آتش ، به قرينه جمله ى «اِنّى آنَستُ نارا»، مخصوص حضرت موسى بوده و

_________________________

۴۶- طه ، ۱۰.

۵۲

براى آن حضرت مبهم بوده است ، لذا از خانواده اش خواست كه در همانجا منتظر بمانند تا خود تنها به نزد آتش رود و برگردد.

۴- هر كجا كه به تحقّق قول خود مطمئن نيستيم ، وعده ى قطعى ندهيم . لعلّى آتيكم لعلّكم تَصطلون (كلمه ى «لعلّ» به معناى شايد است ، يعنى شايد خبرى بياورم يا شايد قطعه آتشى براى گرم شدن بياورم .)

۵ مرد، مسئول رفع نيازمندى هاى همسر وخانواده خود است . لعلّكم تَصطلون

۶- براى رسيدن به مقامات عالى عرفان ، لازم نيست با زن وفرزند متاركه كنيم ، بلكه مى توان بطور عادّى وطبيعى و ساده زندگى كرد و به بالاترين درجات عرفان نيز رسيد. سار باهله ... قال لاهله ... لعلّكم تصطلون

 (۳۰) فَلَمَّآ اءَتَهَا نُودِىَ مِن شَطِئِ الْوَادِ الاَْيْمَنِ فِى الْبُقْعَةِ الْمُبَرَكَةِمِنَ الشَّجَرَةِ اءَنيَ مُوسَىَّ إِنِّىَّ اءَنَا اللّهُ رَبُّ الْعَلَمِينَ

ترجمه :

پس همين كه (موسى) به نزد آن (آتش) آمد، (ناگهان) از جانب راست آن درّه ، در آن منطقه مبارك و خجسته از (ميان) يك درخت ، ندا داده شد كه اى موسى ! همانا من ، اللّه ، پروردگار جهانيان هستم .

نكته ها :

كلمه ى «شاطِى» به معناى جانب وساحل ، و كلمه «وادى» به معناى رودخانه و درّه است .

۵۳

«بُقعة» به قطعه زمينى اطلاق مى شود كه با زمين هاى همجوارش ‍ تفاوت داشته باشد. (۴۷)

دست خداوند در شيوه ى وحى باز است . خداوند مى تواند به دلها الهام كند، يا اينكه بر انسان ها فرشته نازل نمايد و يا حتّى ازدرون درختى ايجاد صوت نموده با پيامبر برگزيده اش سخن بگويد. چنانكه در سوره شورى مى فرمايد:

و ما كان لبشر اءن يكلّمه اللّه الاّ وحيا او من وراء حجاب او يرسل رسولا (۴۸) خداوند با هيچ بشرى سخن نمى گويد مگر از طريق وحى يا از پشت حجاب يا اينكه فرشته اى بفرستد.

پيام ها :

۱- بعضى مكان ها داراى قداست هستند. البقعة المباركة

۲- در جايى كه زمينه ى تعجّب وجود دارد، بايد تاءكيد بيشترى كرد. (موسى كه برى اوّلين بار صدايى از درخت مى شنود، تعجّب مى كند و لذا كلام خداوند با «انّى و انَا» همراه تاءكيد آمده است .) اِنّى اَنا

۳- براى ناشناس ، خود را معرّفى كنيم . اِنّى اَنا اللّه

۴- خداوند براى اجراى اراده خود، فكرها وديدها را در مسير خاصّى قرار مى دهد. موسى در پى بدست آوردن آتشى براى پيدا كردن راه و گرم شدن خانواده اش ، به آن سوى كشيده شد، ولى هدف خداوند چيز ديگرى بود. اِنّى آتيكم بخبر... اِنّى انَا اللّه

_________________________

۴۷- تفسير الميزان .

۴۸- شورى ، ۵۱.

۵۴

 (۳۱) وَاءَنْ اءَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهْتَزُّ كَاءَنَّهَا جَآنُّ وَلَّى مُدْبِراً وَلَمْيُعَقِّبْ يَمُوسَىَّ اءَقْبِلْ وَلاَ تَخَفْ إِنَّكَمِنَ الاَْمِنِينَ

ترجمه :

و (از تو مى خواهم) اينكه عصايت را بيفكنى ! پس چون (موسى عصا را انداخت ناگهان) مشاهده كرد كه آن (عصا) چنان جست و خيز مى كند كه گويا مارى چالاك و كوچك است ، پشت كنان فرار كرد و به عقب (هم) نگاه نكرد! (به او ندا رسيد كه) اى موسى ! پيش بيا و نترس ، همانا تو درامان هستى .

پيام ها :

۱- خداوند از هر چيز مى تواند معجزه اى بيافريند. اَلقِ عصاك

۲- براى انجام ماءموريّت هاى بزرگ ، بايد برنامه را قبلا تمرين و تكرار كرد. اَلقِ عصاك (حضرت موسى مى بايست ابتدا خود، معجزه را ببيند تا بتواند آن را در برابر ديگران تكرار نمايد.)

۳- انبيا در جنبه ى بشرى ، همچون ساير انسان ها نسبت به امورى ، دغدغه وترس داشته اند. لاتَخَف

 (۳۲) اُسْلُكْ يَدَكَ فِى جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَآءَ مِنْ غَيْرِ سُوَّءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَنِكَ بُرْهَنَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلاَِيْهِ إِنَّهمْ كَانُواْ قَوْماً فَسِقِينَ

ترجمه :

(اى موسى ! اكنون) دستت را در گريبانت فرو ببر (خواهى ديد كه) بدون هيچ بيمارى ، و نقص و عيبى ، سفيد و درخشان بيرون خواهد آمد،

۵۵

و براى رهايى از (تعجب و) ترس ، بازوى خود را جمع كن ، پس اين (دو معجزه ، دو دليل روشن و) دو برهان از طرف پروردگارت به سوى فرعون و اشراف اطراف اوست ،بدرستى كه آنان گروهى فاسق بوده اند.

 (۳۳) قَالَ رَبِّ إِنِّى قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَاءَخَافُ اءَن يَقْتُلُونِ

ترجمه :

(موسى) گفت : پروردگارا! همانا من يكى از آنها (فرعونيان) را كشته ام ، پس ‍ مى ترسم كه مرا (به قصاص او) به قتل رسانند.

نكته ها :

جمله ى «واضمُم اليك جَناحَك من الرَّهَب» يا به معناى آن است كه «به هنگام وحشت ، دست هايت را بر روى سينه و يا زير بغل بگذار» (بر خلاف بعضى كه وقتى مى ترسند، دست هايشان را بالا مى برند) و يا به معناى كمر همّت بستن و مصمّم شدن و پيش رفتن است . (۴۹)

در تورات آمده است : وقتى موسى دست در گريبان برد، دستش مرض پيسى گرفت و مانند برف سفيد شد، (۵۰) ولى قرآن سفيدى دست موسى را از بيمارى نمى داند، بلكه آن را نشانه ى قدرت الهى مى داند كه در مقام ارائه برهان ، راه را بر هر گونه شبهه و انحراف ببندد. بيضاء من غير سوء

_________________________

۴۹- تفسير الميزان .

۵۰- تورات ، سِفر خروج ، باب ۴، جمله ۶.

۵۶

پيام ها :

۱- همراه با نمود قهر، نمودى از لطف نيز ضرورى است . تَهتَزّ كانّها جانّ تخرج بيضاء من غير سوء (در كنار مار ترسان ، دست درخشان لازم است)

۲- معجزات الهى ، نقصان و عوارض سوئى ندارد. من غير سوء

۳- ارشاد و دعوت بايد پشتوانه منطقى والهى داشته باشد. برهانان من ربّك

۴- مار شدن عصا و سفيد شدن دست ، نشانه اى از تشويق و تنبيه ، انذار و بشارت است كه دو عنصر اساسى در زمينه تربيت است . برهانان من ربّك

۵ براى اصلاح جامعه ، بايد ابتدا به سراغ ريشه ها و سرچشمه هاى فسق و فساد رفت . الى فرعون و ملائه

۶- قانون قصاص ، سابقه اى طولانى دارد. قَتَلتُ منهم نَفسا فَاءخاف اءن يَقتلون

۷- در پذيرش مسئوليّت ، موانع را مطرح و ارزيابى كنيم . فَاءخاف اءن يَقتلون

 (۳۴) وَ اءَخِى هَرُونُ هُوَ اءَفْصَحُ مِنِّى لِسَاناً فَاءَرْسِلْهُ مَعِىَ رِدْءاً يُصَدِّقُنِىَّ إِنِّىَّ اءَخَافُ اءَن يُكَذِّبُونِ

ترجمه :

و برادرم هارون را كه در بيان از من شيواتر است براى يارى ام با من بفرست تامرا تصديق كند، همانا مى ترسم كه (فرعونيان) مرا تكذيب كنند.

۵۷

 (۳۵) قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِاءَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَناً فَلاَ يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بَِايَتِنَآ اءَنتُمَا وَمَنِا تَّبَعَكُمَا الْغَلِبُونَ

ترجمه :

(خداوند) فرمود: (نگران مباش) ما بازوى تو را به واسطه (همراهى) برادرت محكم خواهيم كرد و براى شما، برترى و سلطه قرار خواهيم داد، پس به بركت آيات (و نشانه هاى) ما بر شما دست نخواهند يافت (و)شما و هركس پيروى تان كند، پيروز خواهيد بود.

نكته ها :

هارون (كه در لغت ، به معناى كوه نشين يا قاصد است) برادر بزرگ حضرت موسى ، از انبياى بنى اسرائيل بوده و در قرآن از او ستايش شده است .

حضرت موسى در انجام ماءموريّتش از دو چيز مى ترسيد، يكى قصاص قتل، «اِنّى اءخاف اءن يقتلون» و ديگرى تكذيب حقّ، «اِنّى اَخاف اءن يكذّبون»

در واگذارى مسئوليّت هاى سنگين ، بايد به همه ى ابعاد شخص ، توجّه كرد. گرچه حضرت هارون از نظر سنّ و سخن ، از حضرت موسى بزرگتر و خوش بيان تر بود، ولى حضرت موسى به خاطر صفات و لياقت هاى ديگرى كه داشت، در اين ماءموريّت مسئول و ماءمور شد. هر چند هارون نيز پيامبر الهى بود.

در شيوه تبليغ ، ارشاد، امر به معروف ونهى از منكر، گاهى بايد افراد دو نفرى يا بيشتر اقدام كنند. ارسله معى

در امر به معروف و نهى از منكر، محور اصلى اثر كردن است ؛ اگر با اشاره اثر مى كند بايد اشاره كرد، اگر فرياد اثر مى كند بايد فرياد زد.

۵۸

اگر با طومار و راهپيمايى و تحصّن و اعتصاب و تجمّع ، يا تهديد و تشويق ، بايد همان راه را طى كرد و به هر نحو ممكن ، قلبا و لسانا و عملا جلو مفاسد را گرفت ، حتّى اگر با تكرار اثر مى كند بايد امر ونهى را تكرار كرد.

پيام ها :

۱- اقرار به كمالات ديگران ، خود يك كمال وارزش است . هو اءفصح منّى حضرت موسى با اين كه پيامبر اولوالعزم بود، به كمال برادرش اقرار كرد.

۲- بيان روان ، از عوامل مؤثّر در جذب افراد وتبليغ موفّق است . هو اءفصح

۳- براى ارشاد و دعوت به حقّ، از بهترين ها استفاده كنيم . هو اءفصح

۴- هر نيرويى را در جاى خود بكار بگيريم . هو اءفصح (هارون داراى بيانى شيوا بود و در اين ماءموريّت تبليغى ، سخن رسا نقش اساسى داشت ، لذا حضرت موسى از خداوند همراهى او را درخواست كرد.)

۵- لازم نيست كه مسئولين ، در همه ى كمالات ، برترين باشند. هواءفصح منّى (با اينكه مسئول اصلى موسى بود، ولى در بعضى جهات هارون قوى تر بود.)

۶- در يك رسالت الهى ، نفر دوّم را نيز بايد خداوند تعيين فرمايد. سنشدّ عضدك باءخيك همان گونه كه ما معتقديم جانشين پيامبر را نيز بايد خدا تعيين كند.

۷- ايمان و حمايت بستگان ، در پشت گرمى مبلّغ و تاءثيرگذارى او در ديگران ، بسيار مؤثّر است . اءخى يُصدّقنى

۵۹

۸- دعا ودرخواست انبيا مستجاب است . ارسله معى سنشدّ عضدك حضرت موسى از خداوند درخواست كرد تا برادرش هارون را همراه و ياور او قرار دهد و خداوند آن را اجابت كرد.

۹- بهترين نوع برادرى ، برادرى در تاءييد حقّ و بازوى يكديگر بودن در مسير خداوند است . سنشدّ عضدك باخيك

۱۰- پيروزى انبيا، در سايه ى آيات الهى محقّق مى شود. فلايَصِلون اليكما باياتنا

۱۱- حتّى انبيا به اميد واطمينانِ خاطر نياز دارند. خداوند به موسى و هارون و پيروانشان وعده ى پيروزى داد و آنان را اميدوار كرد. انتما ومَن اتّبعكما الغالبون

 (۳۶) فَلَمَّا جَآءَهُم مُّوسَى بَِايَتِنَا بَيِّنَتٍ قَالُواْ مَا هَذَآ إِلا سِحْرٌ مُّفْتَرىً وَ مَا سَمِعْنَا بِهَذَافِىَّءَابَآئِنَا الاَْوَّلِينَ

ترجمه :

پس هنگامى كه موسى با (معجزات و) آيات روشن ما به سراغ آنان آمد، گفتند: اين چيزى جز سحر ساختگى نيست و ماچنين چيزى را در (ميان) نياكان خود نشنيده ايم .

پيام ها :

۱- تهمت ، بزرگ ترين حربه ى مستكبران عليه مصلحان است . ما هذا الاّ سحر مفترى

۶۰

61

62

63

64

65

66

67

68

69

70

71

72

73

74

75

76

77

78

79

80

81

82

83

84

85

86

87

88

89

90

91

92

93

94

95

96

97

98

99

100

101

102

103

104

105

106

107

108

109

110

111

112

113

114

115

116

117

118

119

120

121

122

123

124

125

126

127

128