تفسير نور (سوره ى شُعراء)

تفسير نور (سوره ى شُعراء)0%

تفسير نور (سوره ى شُعراء) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسير نور (سوره ى شُعراء)

نویسنده: حجة الاسلام محسن قرائتي
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7081
دانلود: 2635

تفسير نور (سوره ى شُعراء)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7081 / دانلود: 2635
اندازه اندازه اندازه
تفسير نور (سوره ى شُعراء)

تفسير نور (سوره ى شُعراء)

نویسنده:
فارسی

اين سوره دويست و بيست و هفت آيه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سوره ى بقره، داراى بيشترين آيات است. اين سوره به خاطر ستايش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بيهوده گوى، كه در چهار آيه ى آخر آن آمده، شُعراء ناميده شده و نام ديگر آن طسم است.

تفسير نور (سوره ى شُعراء)

نام نویسنده : حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.


سيماى سوره ى شُعراء

 اين سوره دويست و بيست و هفت آيه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سوره ى بقره، داراى بيشترين آيات است. اين سوره به خاطر ستايش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بيهوده گوى، كه در چهار آيه ى آخر آن آمده،شُعراء ناميده شده و نام ديگر آن طسم است.

سرگذشت پيامبرانى همچون حضرت موسى، ابراهيم، نوح، لوط، صالح، هود و شعيبعليهم‌السلام ، و برخوردهاى لجوجانه ى مردم با آنان در اين سوره آمده است و در پايان هر داستان مى فرمايد:اِنّ فى ذلك لاية و ما كان اكثرهم مؤمنين و اِنّ ربّك لهو العزيز الحكيم لذا اين آيه هشت بار تكرار شده تا مايه ى دلدارى پيامبر اسلام باشد و به او بگويد از لجاجت مردم مكّه دلهره نداشته باش، زيرا همه ى انبيا گرفتار چنين مردمى بوده اند.

آرى تاريخ، بهترين وسيله براى تقويت روحيّه مؤمنين، بالا رفتن بصيرت و صعه ى صدر و آينده نگرى در برابر تهديد دشمنان است. لذا رهبران جامعه بايد از تاريخ جامعه آگاه باشند.


بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

 ترجمه:

به نام خداوند بخشنده مهربان


۱ - طسم

 

۲ - تِلْكَ ءَايَتُ الْكِتَبِ الْمُبِينِ

 ترجمه:

طا، سين، ميم. اين است آيات كتاب روشنگر.


۳ - لَعَلَّكَ بَخِعٌ نَّفْسَكَ اءَلا يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ

 ترجمه:

گويى مى خواهى به خاطر آن كه مشركان ايمان نمى آورند، جان خود را از دست بدهى.


نكته ها:

 درباره ى معناى حروف مقطّعه، سخنان بسيارى گفته شده است و شايد بهترين آنها اين باشد كه خداوند با آوردن اين حروف در ابتداى برخى سوره هاى قرآن (۲۹ سوره)، مى خواهد اين مطلب را بيان كند كه قرآن، معجزه ى جاويد من از همين حروف است، شما هم اگر مى توانيد از همين حروف الفباى عربى، كتابى همسنگ آن بياوريد. آيه ى اوّل سوره ى شورى كه بعد از حروف مقطّعه مى فرمايد:كذلك يُوحى ، اين قول را تاءييد مى كند.

 كلمه ى باخِع به معناى هلاك كننده است.


پيام ها:

 ۱- يك مكتب جامع بايد داراى منطقى قوى، قاطع، مكتوب و روشمند باشد، به گونه اى كه همگان به آن دسترسى داشته باشند.تِلك آياتُ الكتابِ المبين

۲- قرآن، مقامى بس بلند دارد.تلك (تلك اشاره به دور است كه مقام بسيار بلند را مى رساند)

۳- هر جا به بن بست رسيديد، قرآن روشنگر شماست.الكتابِ المبين

۴- تكرار، يكى از اصول تربيت است. (آيه ىتلك آياتُ الكتابِ المبين در ابتداى سوره هاى يوسف، قصص و شعراء، بدنبال حروف مقطّعه تكرار شده است).

۵- تلاش و سوز، در همه جا كارساز نيست.لعلّك باخِع...

۶- دلدارى افراد غمگين، كارى است الهى.تلك آيات... لعلّك باخع

۷- انبيا براى انجام تكليف خود، بيش از حدّ انتظار تلاش مى كردند.لعلّك باخع

۸- يكى از صفات بارز انبيا، سوز است.باخع نفسك (سوز، نشانه ى عشق به مكتب و امّت است).

۹- اگر زمينه ى تاءثير نباشد، از بهترين كتاب و مربّى نيز نتيجه و اثرى به دست نمى آيد.اَلاّ يكونوا مؤمنين


۴ - إِن نَّشَاءْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَآءِ ءَايَةً فَظَلَّتْ اءَعْنَقُهُمْ لَهَا خَضِعِينَ

 ترجمه:

اگر بخواهيم، معجزه اى از آسمان بر آنان فرود آوريم، تا در برابر آن، گردن هايشان خاضع گردد (وبا اكراه واجبار مؤمن شوند، امّا سنّت الهى چنين نيست).


پيام ها:

 ۱- سنّت و قانون خداوند، اختيار و مهلت دادن به مردم است.اِن نشاء

۲- توجّه به قدرت الهى، بهترين وسيله آرامش روح است.لعلّك باخع... اِن نشاء

۳- ايمان بايد اختيارى و انتخابى باشد نه اجبارى.فظلّت اعناقهم لها خاضعين


۵- وَمَا يَاءْتِيهِم مِّن ذِكْرٍ مِّنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلا كَانُواْ عَنْهُ مُعْرِضِينَ

 ترجمه:

هيچ تذكّر تازه اى از (طرف) خداوند مهربان برايشان نيامد، مگر آن كه از آن روى گردان بودند.


۶ - فَقَدْ كَذَّبُواْ فَسَيَاءْتِيهِمْ اءَنبَؤُاْ مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ

 ترجمه:

پس آنان تكذيب كردند، و به زودى اخبار (كيفر) آنچه را كه به مسخره مى گرفتند به آنان خواهد رسيد.


نكته ها:

 در اين آيات براى كفّار سه خصلت بيان شده است: اعراض، تكذيب، استهزا. آرى انسان به تدريج و گام به گام به سقوط كشيده مى شود، ابتدا به حقّ بى اعتنايى و اعراض مى كند، سپس آن را تكذيب و آن گاه حقّ را مسخره مى كند. ولى بدترين حالت و صفت انسان، مسخره كردن حقّ است، لذا در اين آيه مى فرمايد: در آينده، خبرهاى مسخره كردن آنان به آنها خواهد رسيد. و نمى فرمايد: كيفر اعراض و تكذيب به آنان خواهد رسيد.


پيام ها:

 ۱- قرآن به تدريج نازل شده است.ما يَاءتيهم مِن ذكر... مُحدث

۲- تذكّرهاى قرآن، يكى از الطاف دائمى خداوند است.ذكر مِن الرّحمن

۳- هيچ تذكّرى در افراد سنگدل، كارساز نيست.من ذكرٍ

۴- خداوند با تذكّر، تكرار ونوآورى، با كفّار اتمام حجّت مى كند.ذكر... محدث

۵- انسان نبايد به سنّت هاى كهن خود آن گونه دلبستگى داشته باشد كه هر حرف تازه اى را بشنود با آنكه حقّ است، باور نكند.ذكر... محدث... عنه معرضين

۶- دين، عامل هوشيارى است، نه تخدير.من ذكر

۷- گروهى از مردم به جاى پذيرش حقّ، از قبل راه لجاجت را انتخاب كرده اند. (اعراض ودورى از حقّ، شيوه دائمى گروهى از مردم است).كانوا

۸- اعراضى كه برخاسته از استكبار وتكذيب باشد، خطرناك است.معرضين كذّبوا

۹- بى اعتنايى به خطرها و كيفرهاى آينده رمز قهر الهى است.انباؤ ا ما كانوا

۱۰- آنان كه حقّ و پيروان آن را مسخره مى كنند، كارشان بى پاسخ نخواهد ماند.ما كانوا به يستهزؤ ن (يا در دنيا، يا در هنگام مرگ، يا در برزخ، يا در رجعت و يا در قيامت پاسخ كارهاى زشت خود را خواهند ديد.)


۷ - اءَوَلَمْ يَرَوْاْ إِلَى الاَْرْضِ كَمْ اءَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ

 ترجمه:

آيا به زمين نگاه نكردند كه از هر نوع (روييدنى) نيكو چقدر رويانديم؟


۸- إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ

 ترجمه:


۹ - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

 ترجمه:

قطعاً در اين (آفرينش نيكو) عبرت و نشانه اى است، ولى بيشترشان ايمان آورنده نيستند. و به راستى پروردگار تو همان نفوذ ناپذير مهربان است.


نكته ها:

 در اواسط قرن هجده ميلادى، لِينه گياه شناس معروف سوئدى براى اوّلين بار به كشف مساءله ى زوجيّت در بعضى گياهان موفّق شد. او گفت: نر و مادگى در گياهان نيز هست و براى بارور شدن گياهان، لقاح لازم است. قرآن كريم قانون زوجيّت را شامل گياهان و غير گياهان مى داند.(۱)


پيام ها:

 ۱- مطالعه درباره ى موجودات هستى و زيبايى هاى آن، بهترين راه خداشناسى است.اءوَلم يروا

۲- قرآن كسانى را كه با ديد عميق به جهان نگاه نمى كنند، توبيخ مى كند.اءوَلم يروا الى الارض

۳- يكى از نشانه هاى قدرت خداوند، زوج بودن گياهان است.اَنبتنا... زوج كريم

۴- در همه ى گياهان فوايدى هست، گرچه ممكن است فايده ى بعضى براى ما كشف نشده باشد.(۲) من كلّ زوج كريم

۵- اگر قابليّت و زمينه ى پذيرش حقّ در كسى نباشد، از همه ى هستى نيز درس نمى گيرد.اءوَلم يروا... ما كان اكثرهم مؤمنين

۶- همه جا اكثريّت، نشانه ى حقّانيّت نيست.ما كان اكثرهم مؤمنين

۷- پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله تحت عنايت خاصّ خداوند است.اِنّ ربّك لهو العزيز الرّحيم

۸- رحم خداوند بر اساس عجز نيست، او در حالى كه شكست ناپذير است مهربان است و به مخالفان مهلت مى دهد تا شايد برگردند و توبه نمايند.العزيز الرّحيم


۱۰ - وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى اءَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ

 ترجمه:

و (يادكن) زمانى كه پروردگارت موسى را ندا داد كه به سوى قوم ستمكار برو.


۱۱ - قَوْمَ فِرْعَوْنَ اءَلاَ يَتَّقُونَ

 ترجمه:


۱۲ - قَالَ رَبِّ إِنِّى اءَخَافُ اءَن يُكَذِّبُونِ

 ترجمه:

قوم فرعون ؛ آيا پروا نمى كنند؟! (موسى) گفت: پروردگارا! مى ترسم مرا تكذيب كنند.


نكته ها:

 در اين سوره، هفت بار اين جمله تكرار شده است: اءلا تتّقون، اءلا يتّقون آرى، اگر تقوا نباشد، سخن پيامبران مؤ ثّر نيست.


پيام ها:

 ۱- تاريخ انبيا نبايد فراموش شود. (اذ يعنى ياد كن آن زمان را)

۲- هم هدف وسيره انبيا بهم شباهت دارد وهم برخوردهاى مخالفان انبيا يكسان است. بنابراين آشنايى با تاريخ آنان مى تواند راهگشاى پيامبر اسلام باشد.واذ نادى ربّك

۳- فرستادن پيامبران به سوى مردم، از شئون ربوبيّت است.نادى ربّك

۴- مبارزه با طاغوت، در راءس برنامه هاى انبيا قرار دارد.اِئتِ القوم الظالمين

۵- در نهى از منكر، گاهى بايد به استقبال خطر رفت.اءن ائت القوم الظالمين

۶- قيام انبيا، بر اساس معيار است، نه كينه و انتقام.القوم الظالمين

۷- فراموش كردن خدا وپيروى از طاغوت، بزرگ ترين ظلم است.القوم الظالمين

۸- براى نهى از منكر به سراغ سرچشمه هاى فساد برويد.قوم فرعون

۹- طاغوت ها، بدون يارى مردم قدرتى ندارند.قوم فرعون

۱۰- بى تقوايى مردم، زمينه ى رشد طاغوت هاست.الا يتّقون

۱۱- هدايت مردم، بار سنگينى است كه به امداد الهى نياز دارد.ربّ انّى اءخاف...


۱۳ - وَيَضِيقُ صَدْرِى وَلاَ يَنطَلِقُ لِسَانِى فَاءَرْسِلْ إِلَى هَرُونَ


۱۴ - وَلَهُمْ عَلَىَّ ذَنبٌ فَاءَخَافُ اءَن يَقْتُلُونِ

 ترجمه:

و سينه ام تنگ مى گردد و زبانم باز نمى شود، پس هارون را (نيز) رسالت بده (تا مرا يارى كند). وآنان بر (گردن) من (ادّعاى) گناهى دارند، پس مى ترسم مرا بكشند (و اين رسالت به پايان نرسد).


۱۵- قَالَ كَلا فَاذْهَبَا بََايَتِنَآ إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ

 ترجمه:

خداوند فرمود: چنين نيست، پس (تو وهارون) همراه با معجزات ما حركت كنيد كه ما با شما وشنونده (گفتگوهايتان) هستيم.


۱۶ - فَاءْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولاَ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

به سراغ فرعون برويد و بگوييد: ما فرستاده ى پروردگار جهانيانيم.


۱۷ - اءَنْ اءَرْسِلْ مَعَنَا بَنِى إِسْرَءِيلَ

 ترجمه:

بنى اسرائيل را (آزاد كن و) همراه با ما بفرست.


نكته ها:

 مراد از گناه حضرت موسى كه در آيه ى ۱۴ آمده، ماجرائى است كه در سوره ى قصص آيه ى ۱۴ به آن اشاره شده است: موسى قبل از نبوّت وارد شهرى شد و ديد يكى از طرفدارانش با يكى از (قِبطيان) ياران فرعون درگير شده اند. طرفدار موسى از او كمك خواست و موسى به حمايت از او مشتى بر قبطى زد كه او جان داد.

اين ماجرا در منطقه موجى ايجاد كرد كه موسى مجبور به فرار شد و اين عمل موسى گرچه به قصد كشتن آن شخص نبود، بلكه براى حمايت از مظلومى بود، ولى باعث شد تا موسى نزد فرعونيان چهره اى قاتل پيدا نمود، و هنگامى كه موسى به مقام نبوّت رسيد به خداوند گفت: مى ترسم ماجراى كشته شدن آن مرد قِبطى مانع كارم شود. (از كلمه ى كلاّ استفاده مى شود كه عمل موسى قتل عمد نبوده است و گرنه خداوند به قاتل عمدى نمى فرمايد: طورى نيست به تو اطمينان حمايت مى دهم.)


پيام ها:

 ۱- ظرفيّت افراد حتّى پيامبران محدود است. (جز خداوند، همه كس و همه چيز محدودند).يَضيق صَدرى

۲- به هنگام پذيرش مسئوليّت لازم است انسان نقاط ضعف خود را بيان كند.يَضيقُ صدرى

۳- صراحت و صداقت، از صفات بارز انبيا است.يَضيقُ صَدرى

۴- رهبرى، هدايت، تبليغ و ارشاد، به سعه ى صدر نياز دارد.و يَضيق صَدرى

۵- در نهى از منكر و مبارزه، گاهى بايد چند نفرى حركت كرد.فاذهبا

۶- نقاط ضعف را جبران كنيد، ولى از زير بار مسئوليّت، شانه خالى نكنيد.يَضيق صَدرى ولايَنطلق لسانى فَاءرسل الى هارون پذيرش يا اعطاى مسئوليّت هاى بزرگ با وجود ضعف ها و كمبودهاى قابل جبران، مانعى ندارد.

۷- افراد سالم و بى غرض، انسان هاى شايسته ى ديگر را براى قبول مسئوليّت هاى بزرگ معرّفى مى كنند.فَاءرسل الى هارون

۸- سوابق افراد، در موفقيّت آنان مؤ ثّر است.و لهم عَلىَّ ذَنب

۹- قانون قصاص، سابقه اى بس طولانى دارد.ولهم عَلىَّ ذَنب فاخاف اَن يَقتلون (شهادت، آرزوى پيامبران است ولى ترس و نگرانى آنان براى اين بود كه شايد به اهداف مقدّس خود نرسند.)

۱۰- مديريّت تبليغى به چند مساءله ى مهم نيازمند است، از جمله: بررسى اوضاع اجتماعى، آينده نگرى وفراهم كردن زمينه هاى مؤ ثّر تبليغ.اَخاف لهم علىّ ذنب فارسل الى هارون

۱۱- در بيان حقّ، نه از كمى طرفداران حقّ بترسيد و نه از زيادى مخالفان حقّ.فاذهبا

۱۲- پيشنهاد مفيد و مناسب را خدا هم مى پذيرد.فاَرسَل الى هارون... فاذهبا

۱۳- دلدارى و كمك به كسانى كه نگرانى دارند، كارى الهى است.انّا معكم

۱۴- خداوند پشتيبان انبيا است.انّا معكم

۱۵- آگاهى دقيق و لحظه به لحظه در ماءموريّت هاى مهم، يك ضرورت است.انّا معكم مستمعون

۱۶- معجزات پيامبران، ابزار ارشاد و هدايت و ره توشه ى آنان براى امّت هاست.بآياتنا

۱۷- خداوند بر جزئيّات كارهاى ما آگاه است.مستمعون خداوند همه جا حاضر و ناظر است.

۱۸- براى مبارزه با نظام هاى تشكيلاتى و فاسد، اوّل به سراغ سرچشمه ها برويد.فاءتيا فرعون

۱۹- در تبليغ و دعوت ديگران به حقّ، صراحت و صلابت داشته باشيد.انّا رسول ربّ العالمين

۲۰- فرستادن پيامبر براى مردم، از شئون ربوبيّت خداوند است.رسول ربّ

۲۱- تمام هستى، نوعى رشد دارند.ربّ العالمين

۲۲- تمام هستى در تحت تدبير اوست.ربّ العالمين

۲۳- همه ى انبيا يك هدف دارند.انّا رسول ونفرمود:انّا رسولا

۲۴- در برابر كسى كه مى گويد:اءنَا ربّكم الاَعلى ) بايد گفت:ربّ العالمين .

۲۵- اگر در يك زمان دو پيامبر مبعوث شوند، رهبرى با يكى از آنهاست.انّا رسول

۲۶- آزاد كردن مردم از اسارت طاغوت ها، در راءس برنامه هاى انبيا قرار دارد.اَرسِل مَعنا بنى اسرائيل


۱۸- قَالَ اءَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيداً وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ

 

۱۹ - وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِى فَعَلْتَ وَاءَنتَ مِنَ الْكَفِرِينَ

 ترجمه:

(فرعون) گفت: آيا ما تورا در كودكى نپرورديم و ساليانى از عمرت را در نزد ما نماندى؟ و با اين حال انجام دادى آن كارى را كه انجام دادى (و يكى از افراد ما را با مشت كشتى)، در حالى كه تو از ناسپاسانى.


نكته ها:

 فرعون با دو جمله، نبوّت موسى را زير سؤال برد: الف: تو نزد ما قاتل هستى و قاتل كه پيامبر نمى شود. ب: ما تو را بزرگ كرديم، چگونه الطاف ما را كفران و ناسپاسى مى كنى، ناسپاس كه پيامبر نمى شود. آيات بعد پاسخ موسى را بيان كرده است.


پيام ها:

 ۱- منّت گذاشتن و به رخ كشيدن، از ويژگى هاى مستكبران است.اءلم نُربّك فينا

۲- اراده ى الهى، موسى را در دامن فرعون پرورش مى دهد.اءلم نُربّك

۳- اگر كسى را بزرگ كرديم، يا حرفه اى به او آموختيم، يا در امر ازدواج و مسكن و امثال آن به او كمكى كرديم، نبايد با اين دليل و بهانه، سخن حقّ او را نپذيريم.اءلم نُربّك فينا وليداً

۴- اولياى خدا نمك گير نمى شوند و محيط و جامعه در آنها اثر نمى گذارد.لَبِثتَ فينا من عُمُرِك سنين (موسى نگفت ما كه مدّت ها سر سفره ى فرعون بوده ايم يا حال كه همه تسليم او هستند و جامعه بر محور او مى چرخد، كمى كوتاه بيائيم و سكوت اختيار كنيم.)

۵- حقّ نان و نمك آن نيست كه صاحب حقّ را به حال خود رها كنيم و اشتباهات او را هم بپذيريم. (حضرت موسى نان و نمك فرعون را خورده بود، ولى او را به حال خود رها نكرد.)نربّك فينا... لَبثتَ فينا

۶- به توقّعات نابجاى مستكبران اعتنا نكنيم. ناسپاسى در برابر مستكبر، بد نيست.و انت من الكافرين


۲۰ - قَالَ فَعَلْتُهَآ إِذاً وَ اءَنَاْ مِنَ الضَّآلِّينَ

 

۲۱ - فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِى رَبِّى حُكْماً وَجَعَلَنِى مِنَ الْمُرْسَلِينَ

 ترجمه:

(موسى) گفت: آن (قتل) را زمانى انجام دادم كه از سرگشتگان بودم. و چون از شما ترسيدم از نزد شما گريختم، سپس پروردگارم به من حكمت (و دانش) بخشيد و مرا از پيامبران قرار داد.


نكته ها:

 مراد از حُكم در آيه ؛ يا حكومت و سرپرستى بنى اسرائيل است و يا حكمت و دانش.

 در اين دو آيه، حضرت موسىعليه‌السلام ايرادهاى فرعون را كه در آيه قبل گفتيم، پاسخ مى دهد.

 چنانكه گذشت حضرت موسى به خاطر طرفدارى از يكى از ياران خود، مشتى به مخالف او زد و شخص مخالف با همان ضربه مُرد. اين قتل نه از روى عمد بود و نه با آلت قتل انجام گرفت، بلكه يك حادثه ى ناخواسته و يك لغزش عملى بدون سوء نيّت بود كه قبل از نبوّت موسى آن هم به خاطر طرفدارى از يك مظلوم اتّفاق افتاده بود. بنابراين، ضالّ در آيه ى مذكور، يك انحراف عملى بدون قصد است كه ضربه اى به عصمت نمى زند و يا به معناى تحيّر است، نظير آيه ى ۷ سوره ى ضُحى:و وَجَدك ضالا فَهَدى .

 از اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام پرسيدند: چرا بعد از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله حقّ خود را با شمشير نگرفتيد، و چرا همان گونه كه با طلحه و زبير و معاويه جنگ كرديد با خلفاى پيش از خود جنگ نكرديد؟ حضرت فرمود: گاهى سكوت لازم است. مگر ابراهيم به مردم نفرمود: من از شما كناره مى گيرم: و اعتزلُكم و ما تَدعون من دون اللّه (۴) مگر هارون نفرمود:اِنّ القوم استضعَفونى و كادوا يَقتلونَنى (۵) مردم مرا به ضعف كشاندند و نزديك بود مرا بكشند؟ مگر يوسف نفرمود:ربّ السِجنُ اَحبّ الىّ (۶) پروردگارا! زندان براى من بهتر از استجابت تقاضاى آنهاست؟ مگر پيامبر اكرم در غار نرفت و من جاى او نخوابيدم؟ مگر موسى نفرمود:ففَررتُ منكم لما خِفتكم همين كه ترسيدم فرار كردم، و مگر حضرت لوطعليه‌السلام در برابر تقاضاى گنهكاران نفرمود:لو اَنّ لى بكم قُوّة او آوى الى رُكنٍ شديد ) اى كاش قدرتى داشتم (تا شما را از اين عمل ننگين باز مى داشتم) و يا به جايگاه محكم و اءمن پناه مى بردم (و از شرّ شما درامان بودم).(۸) بنابراين ساير اولياى خدا نيز گاهى در شرايطى مجبور به سكوت و انزوا مى شدند.


پيام ها:

 ۱- گاهى اقرار، يك ارزش است.قال فَعَلتُها

۲- فرار از طاغوت، مقدّمه ى دريافت الطاف الهى است.ففررت منكم... فوهب

۳- انبيا از الطاف خاصّ خداوند برخوردارند.فَوَهبَ لى و جَعَلنى

۴- نبوّت، يك جريان در طول تاريخ است، انبياى بسيارى قبل از موسى بوده اند پس تعجّب فرعون نابجاست.من المرسلين


۲۲ - وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَىَّ اءَنْ عَبَّدتَ بَنِى إِسْرَءِيلَ

 ترجمه:

و (آيا) اين كه بنى اسرائيل را بنده ى خود ساخته اى نعمتى است كه منّتش را بر من مى نهى؟ (چرا نبايد من در خانه ى پدرم رشد كنم؟)


۲۳ - قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

(فرعون) گفت: پروردگار جهانيان چيست؟


نكته ها:

 موسى به فرعون گفت: من بايد در خانه ى پدرم بزرگ مى شدم، چرا پدرم را به بردگى كشاندى كه من به اجبار در خانه ى تو بزرگ شوم، آيا اين، نعمت است كه آن را سپاس گزارم و يا اسارت است؟! گرچه در كاخ تو همه ى وسائل رفاه براى من بود، ولى من از اين كه بنى اسرائيل گرفتار بودند، ناراحتم.

 از قرآن استفاده مى شود كه فرعون در درون خود، خدا را مى شناخت ؛قال لقد عَلِمتَ ما انزل هولاء الاّ ربّ السموات والارض (۹) ولى به ظاهر خود را ربّ اعلاى مردم مى دانست، مثل مديرى كه بر افرادى تسلّط دارد، ولى در عين حال خود را تحت امر ديگرى مى داند.(۱۰)


پيام ها:

 ۱- تكبّر، زشتى ها را نزد انسان زيبا جلوه مى دهد.تلك نعمة تَمنّها علىَّ

۲- به استكبار و منّت هاى او با صلابت پاسخ دهيد.تلك نعمة...

۳- گاهى مستكبران به خاطر حفظ تاج و تخت، خود را به نادانى مى زنند.و ما ربّ العالمين

۴- سؤال مستكبرين، مغرورانه و همراه با تحقير ديگران است. فرعون گفت:و ما ربّ العالمين و نگفت:و مَن ربّ العالمين (حرفما در زبان عرب براى جمادات به كار مى رود.)


۲۴ - قَالَ رَبُّ السَّمَوَتِ وَالاَْرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَآ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ

 ترجمه:

(موسى) گفت: پروردگار آسمان ها وزمين وآنچه ميان آنهاست، اگر باور داريد.


۲۵- قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ اءَلاَ تَسْتَمِعُونَ

 ترجمه:

(فرعون) به اطرافيان خود گفت: آيا نمى شنويد (چه حرف هايى مى زند)؟


۲۶ - قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ ءَابَآئِكُمُ الاَْوَّلِينَ

 ترجمه:

(بار ديگر موسى) گفت: او پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست.


نكته ها:

 قرآن مى گويد: دعواى انبيا با مخالفانشان بر سر ربوبيّت خداوند يعنى مديريّت و قانونگذارى خداوند و لزوم اطاعت از دستورات اوست وگرنه مخالفان آنان، اللّه را به عنوان خالق جهان قبول داشتند. سخن كسانى كه امروز مى گويند: دين از سياست جداست، همانند سخن كسانى است كه مى گويند: حساب آفريدن جهان به اراده خداوند از حساب اداره كردن آن جداست. (خداوند خلق كند، ولى ما حكومت كنيم) قرآن و عقل، حقّ ربوبيّت و تكليف كردن و اطاعت شدن را تنها از كسى مى داند كه خالق است، نه ديگران. كسى كه آفريد مى داند چه قانونى وضع كند.الا يعلم مَن خَلق (۱۱)

 بعضى جمله ى ان كنتم موقنين را اين گونه معنا كرده اند كه موسى گفت: من مى دانم كه سؤال شما براى فهميدن نيست، بلكه براى طفره رفتن است، ولى اگر شما در جستجوى حقيقت باشيد، در نظم ونظام هستى فكر كنيد، ربوبيّت ويكتايى او را خواهيد فهميد.


پيام ها:

 ۱- بايد به سؤال هاى اعتقادى، پاسخ صريح و روشن داد.قال و ما ربّ العالمين قال ربّ السموات والارض

۲- تمام هستى يك خدا دارد.ربّ السموات والارض (بر خلاف مشركان كه به خدايان متعدّد عقيده داشتند).

۳- تمام هستى تحت يك تدبير، نظارت وحركت تكاملى قرار دارند.ربّالعالمين

۴- ذات خداوند قابل شناسايى نيست، بايد او را از راه آفريده هايش شناخت و معرّفى كرد.ربّ السموات والارض (فرعون از چيستى وچگونگى خداوند سؤال كرد، ولى موسى از آفريده هاى او پاسخ داد چون ذات قابل شناخت نيست)

۵- هر كسى نمى تواند وحدت تدبير تمام هستى را درك كند.ان كنتم موقنين اهل يقين هرگاه به آفرينش آسمان ها و زمين نگاه عميق كنند، ربوبيّت الهى را درك مى كنند.

۶- جوسازى، حقّپوشى و حرف منطقى ديگران را قطع كردن، ابزار كار طاغوت هاست.اَلا تستمعون (مناظره ى موسى و فرعون علنى بود.)

۷- ربوبيّت خداوند نسبت به انسان هاى موجود، انسان هاى گذشته و آسمان و زمين يكسان است.ربّ السموات و الارض... ربّكم و ربّ آبائكم... (تدبير و نظارت ومديريّت خداوند بر آيات آفاقى (آسمان ها و زمين)، و آيات انفسى (انسان ها) يكسان است.)


۲۷ - قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِى اءُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ


۲۸- قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَآ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ

 ترجمه:

(فرعون) گفت: قطعا پيامبرتان كه به سوى شما فرستاده شده، سخت ديوانه است. (موسى) گفت: (او) پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آن دو است مى باشد، اگر تعقّل كنيد.


۲۹ - قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهاً غَيْرِى لاََجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ

 

۳۰ - قَالَ اءَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَىْءٍ مُّبِينٍ

 ترجمه:

(فرعون) گفت: (اى موسى!) اگر معبودى غير از من برگزينى قطعا تو را از زندانيان قرار خواهم داد. (موسى) گفت: (حتّى) اگر نشانه ى آشكارى برايت بياورم (كه رسالت مرا اثبات كند)؟


۳۱ - قَالَ فَاءْتِ بِهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّدِقِينَ

 ترجمه:

(فرعون) گفت: اگر راست مى گويى آن نشانه را بياور.


نكته ها:

 در آيه ى ۲۷ مى بينيم كه فرعون براى جبران حقارت خود، سخت ترين لحن ها را با زشت ترين نسبت ها در مورد موسى به كار برد. در ادبيات عرب براى تاءكيد يك مطلب از حروف و كلماتى استفاده مى كنند، كلمه ى اِنّ و حرف لام در كلمه ى لَمجنون و جمله ى اسميّه آوردن، نشانه ى تاءكيد بر نسبت نارواى اوست.


پيام ها:

 ۱- طاغوت ها هنگام روبرو شدن با حقّ طفره مى روند. (هر بار كه موسى استدلال و بيانى داشت، فرعون به جاى پاسخ دادن به موسى، چون نگران از دست دادن مردم بود، با آنان حرف مى زد.)قال لمَن حَوله قال اِنّ رسولكم