تفسير نور (سوره ى شُعراء)

تفسير نور (سوره ى شُعراء)0%

تفسير نور (سوره ى شُعراء) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسير نور (سوره ى شُعراء)

نویسنده: حجة الاسلام محسن قرائتي
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7124
دانلود: 2673

تفسير نور (سوره ى شُعراء)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 15 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7124 / دانلود: 2673
اندازه اندازه اندازه
تفسير نور (سوره ى شُعراء)

تفسير نور (سوره ى شُعراء)

نویسنده:
فارسی

اين سوره دويست و بيست و هفت آيه دارد كه در مكّه نازل شده و بعد از سوره ى بقره، داراى بيشترين آيات است. اين سوره به خاطر ستايش از شاعران مؤمن و مذمّتِ شاعران بيهوده گوى، كه در چهار آيه ى آخر آن آمده، شُعراء ناميده شده و نام ديگر آن طسم است.

۷- مهربانى در عين قدرت، يك صفت الهى است.العزيز الرّحيم

۸- اى پيامبر! نگران انحراف اكثريّت مباش، زيرا تو تحت حمايت مخصوص ما هستى.و ما كان اكثرهم مؤمنين و اِنّ ربّك لهو العزيز الرّحيم

۹- مهلتى كه خداوند به منحرفان مى دهد به خاطر عجز و ناتوانى نيست، بلكه به خاطر رحمت و لطف است تا شايد برگردند.العزيز الرّحيم


۱۰۵- كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ

 ترجمه:

قوم نوح، انبيا را تكذيب كردند.


۱۰۶ - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ نُوحٌ اءَلاَ تَتَّقُونَ

 

۱۰۷ - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ

 ترجمه:

زمانى كه برادرشان نوح به آنان گفت: آيا (از خدا) پروا نمى كنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم.


۱۰۸- فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 

۱۰۹ - وَمَآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

پس، از خداوند پرواكنيد واطاعتم نماييد. و من براى اين رسالت هيچ مزدى از شما درخواست نمى كنم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست.


۱۱۰ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 

۱۱۱ - قَالُواْ اءَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الاَْرْذَلُونَ

 ترجمه:

پس نسبت به خداوند تقوا پيشه كنيد و (دستوراتم را) فرمان ببريد. آنان (به جاى ايمان آوردن) گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه فرومايگان از تو پيروى كرده اند؟


نكته ها:

 نام حضرت نوح ۴۳ بار در قرآن آمده است و خداوند حضرت ابراهيم را شيعه ى او دانستهو اِنّ مِن شِيعَته لابراهيم (۳۷) و سوره اى به نام نوح در قرآن آمده است. سلام خداوند به نوح، سلام خصوصى است:سلامٌ على نوح فى العالَمين (۳۸) در حالى كه خداوند بر حضرت موسى و هارون و ابراهيمعليهم‌السلام نيز سلام نموده است، ولى جمله ىفى العالَمين را ندارد.

 آشنايى با تاريخ انبيا، انسان را شيفته ى آنان مى كند و روح صبر واستقامت را در آدمى زنده مى سازد.


پيام ها:

 ۱- همه ى انبيا داراى هدفى واحد هستند، لذا تكذيب يك پيامبر به منزله تكذيب همه ى پيامبران است.كَذّبت قومُ نوحٍ المرسلين (قوم نوح تنها حضرت نوح را تكذيب كردند، ولى قرآن مى فرمايد:المرسلين يعنى تمام انبيا)

۲- قبيله ها و امّت ها را با نام رهبران و شخصيّت هاى آنان مى شناسند.قوم نوح

۳- قبل از نوح، پيامبران متعدّدى بوده اند.المرسلين

۴- در تبليغ دين، از عواطف استفاده كنيد.اَخوهم

۵- اخلاق و رفتار انبيا با مردم زمان خود، برادرانه بوده است.اَخوهم

۶- اطّلاع از فرهنگ، زبان، آداب، رسوم و نقاط ضعف و قوّت مردم، براى مبلّغ ضرورى است.اَخوهم كسى كه برادر مردم است، از افكار، آداب ونقاط ضعف وقوّت آنان آگاه است.

۷- يكى از وظايف برادرى دينى، ارشاد برادران ديگر است.اَخوهم... اَلا تَتّقون

۸- با سؤال، وجدان ها را بيدار كنيد.اَلا تَتّقون

۹- پذيرفتن دعوت انبيا و اطاعت از آنان، روحيّه ى تقوا لازم دارد.اَلا تَتّقون

۱۰- نبوّت، به نفع بشريّت وبراى نجات انسان هاست.اِنّى لكم رسولٌ اءمين

۱۱- امين بودن وحسن سابقه ودلسوزى، شرط نفوذ كلام است.لكم رسول اءمين

۱۲- شرط اصلى در فرستاده و حامل پيام، امين بودن است.رسول اءمين

۱۳- بيان كمالات خود، در مواردى لازم است.انّى لكم رسول اءمين

۱۴- ديندارى، از اطاعت از رهبرى الهى جدا نيست.فاتّقوا اللّه و اَطيعون آرى تبلور تقوا در پيروى از انبياست.

۱۵- دعوت به خود، براى احياى فرمان خدا مانعى ندارد.اَطيعون در كنارفاتّقوا اللّه آمده است.

۱۶- مبلّغ دينى نبايد از مردم توقّع مادّى داشته باشد و از آنان چيزى درخواست كند. (اخلاص، شرط نفوذ كلام است).ما اءسئلكم عليه من اءجر

۱۷- كسى كه بر خدا توكّل كند، مى تواند از مردم بى نياز باشد.ما اءسئلكم... اِن اءجرى الاّ على ربّ العالمين

۱۸- خداوند پاداش مبلّغان دينى را برخود لازم كرده است.اِن اءجرى الاّعلى ربّ...

۱۹- رهبر دينى نبايد در موضع تهمت دنياپرستى باشد.و ما اءسئلكم عليه من اءجر

۲۰- راه هاى بهانه را ببنديد و كارهاى معنوى را به نيّت اجر و مزد مادّى انجام ندهيد.ما اءسئلكم عليه من اءجر در سوره ى قلم آيه ۴۶ نيز مى خوانيم:اءم تَسئلهم اءجراً فهم من مَغرَم مُثقَلون

۲۱- ايمان به خدا و تقواى الهى، زمينه ى ايمان به رسول و اطاعت از اوست.فاتّقوا اللّه و اَطيعون

۲۲- در مسير تربيت و تكامل، تكرار لازم است. (در اين چند آيه، چند بار فرمان تقوا صادر شده است)فاتّقوا اللّه...

۲۳- اشرافى گرى مى تواند مانع ايمان آوردن باشد. زيرا مؤمنين در نظر مستكبران، اراذل و فرومايگان هستند.و اتّبعك الاَرذَلون

۲۴- بيشتر ياران انبيا، فقرا و گمنامان بودند.و اتّبعك الارذَلون

۲۵- حرف حقّ و مكتب حقّ را نبايد به خاطر طرفداران گمنام آن تحقير كرد.و اتّبعك الارذَلون

۲۶- تعاليم انبيا، تبعيض هاى غلط اجتماعى را از بين مى برد.و اتّبعك الارذَلون


۱۱۲ - قَالَ وَمَا عِلْمِى بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ

 ترجمه:

(نوح) گفت: من به عملكرد گذشته (كسانى كه شما اراذل مى خوانيد) آگاهى ندارم. (يا مرا با اعمال گذشته ى آنان كارى نيست).


۱۱۳ - إِنْ حِسَابُهُمْ إِلا عَلَى رَبِّى لَوْتَشْعُرُونَ

 ترجمه:

حساب آنان جز بر پروردگارم نيست، اگر شما درك كنيد.


نكته ها:

 در اسلام، ما ماءمور به ظاهريم و اگر كسى به اسلام گرويد حقّ نداريم بگوييم تو در قلبت ايمان ندارى.و لاتَقولوا لمَن اءلقى اليكم السّلام لَستَ مؤمنا (۳۹)

 قرآن، در آيه اى ديگر به پيامبر دستور مى دهد: كسانى را كه شب و روز براى قرب به خدا او را مى خوانند از خود دور مكن. حساب آنان با خداست. نه تو مسئول حساب آنان هستى و نه آنان مسئول حساب تو، و اگر آنان را طرد كنى از ستمگرانى.(۴۰)


پيام ها:

 ۱- پيامبران، بدون خواست الهى از اعمال گذشته ى افراد آگاه نيستند.وماعلمى

۲- گفتنِنمى دانم، عيب نيست.وماعلمى

۳- بنده شناس خداوند است و حسابگر اوست، ما را چه كار كه ردّ يا قبول كنيم.و ما عِلمى...

۴- تجسّس وعيبجويى از زندگى خصوصى افراد، ممنوع است.وما عِلمى...

۵- براى قضاوت درباره ى ديگران، ايمان صادقانه و عمل صالحِ امروزِ آنان را بنگريد و گذشته ى افراد را به رُخ آنان نكشيد.بما كانوا يعملون

۶- سوابق بد، مانع تغيير و تحوّل و توبه ى مردم نيست.كانوا يعملون

۷- وظيفه ى انبيا، اصلاح مردم ودعوت به توحيد است. آنان متولّى حساب و كتاب افراد نيستند.اِن حسابهم الاّ على اللّه


۱۱۴ - وَمَآ اءَنَاْ بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ

 

۱۱۵- إِنْ اءَنَاْ إِلا نَذِيرٌ مُّبِينٌ

 ترجمه:

(امروز كه آنان ايمان آورده اند،) من طرد كننده ى مؤمنان نيستم. من جز هشدار دهنده اى روشنگر نيستم.


۱۱۶ - قَالُواْ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ

 

۱۱۷ - قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِى كَذَّبُونِ

 ترجمه:

مردم به نوح گفتند: اى نوح! اگر (از دعوت خود) دست برندارى قطعاً از سنگسار شدگان خواهى شد. نوح گفت: پروردگارا! همانا قوم من مرا تكذيب كردند.


۱۱۸- فَافْتَحْ بَيْنِى وَبَيْنَهُمْ فَتْحاً وَنَجِّنِى وَمَن مَّعِىَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

 ترجمه:

پس ميان من و آنان (داورى كن و) راه روشنى بگشا و مرا و هر كس از مؤمنان را كه با من است (از شرّ اين كفّار) نجات بده.


نكته ها:

 مستكبران حتّى از انبيا نيز توقّع طرد فقراى گمنامِ با ايمان را داشتند و همه انبيا دست رد به اين پيشنهاد مى زدند. خداوند در آيه ۲۸- سوره كهف به پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله دستور مى دهد:وَ اصبر نفسك مع الّذين يَدعون ربّهم بالغَداة والعَشىّ يُريدون وَجهَه ولاتَعدُ عيناك عنهم تُريد زينَة الحَياة الدّنيا و لاتُطِع مَن اءغفَلنا قَلبه عن ذكرنا واتّبَعَ هَواه و كان اءمرُه فُرُطا خود را با مؤمنانى كه هر صبح وشام خالصانه خدا را مى خوانند قراربده و به خاطر رسيدن به زينت هاى دنيا از آنان چشم پوشى نكن و از غافلان و هواپرستان و متجاوزان پيروى نكن.

 جمله ى مِنَ المرجومين به جاىلَنَرجُمنّك، نشان مى دهد كه قبل از حضرت نوح نيز افرادى را سنگسار نموده بودند.


پيام ها:

 ۱- با پيشنهادات و توقّعات نابجاى متكبّران، قاطعانه برخورد كنيد. (طرد فقراى باايمان جايز نيست، حتّى اگر به قيمت ايمان آوردن گروهى ديگر باشد)وما اَنَا بطارد...

۲- ملاك ارزش، ايمان است، نه جايگاه اجتماعى و اقتصادى.وما اَنا بطارد...

۳- جاذبه بايد در حدّ اعلى باشد، ولى دافعه تنها در موقع ضرورت لازم است.و ما اَنَا بطارد...

۴- بيم وهشدار و انذار انبيا، بيش از بشارت آنان است. در قرآن جمله ىاِن اَنا الاّ نذير آمده، ولى جمله ىان انا الا بشير نيامده است.

۵- ترساندن غافل از خطرها، بهترين شيوه ى ارشادى است.اِن اَنا الاّ نذير

۶- يكى از مهم ترين حربه هاى مخالفان انبيا تهديد است.من المرجومين

۷- سنگسار كردن، يكى از قديمى ترين انواع شكنجه هاست.من المرجومين

۸- در برابر تهديدهاى دشمن به خدا متوسّل شويم.قال ربّ

۹- ناله ى حضرت نوح به خاطر تكذيب مكتب بود، نه تهديد و سنگسار.رِبّ انّ قومى كذّبون و نفرمود:يرجمون

۱۰- خشونت نااهلان، از عواطف پدرى و برادرى شما نكاهد.اِنّ قومى

۱۱- گره گشا خداست.فافتح

۱۲- اوّل براى حلّ مشكلات مردم و جامعه دعا كنيد، بعد براى نجات خود.فافتَح نَجّنى

۱۳- با وجود تهديد وخفقان، گروهى از مردم به انبيا ايمان مى آوردند.ومَن معى من المؤمنين

۱۴- آنچه مهم است، همراهىِ عملى ومكتبى است، نه فيزيكى وظاهرى.ومَن مَعىَ من المؤمنين

۱۵- مؤمنين مشمول دعاى انبيا هستند.نجّنى و مَن معِىَ من المؤمنين

۱۶- ايمان به تنهايى كافى نيست، پيروى و همراهى لازم است.و مَن مَعىَ چنانكه در موارد ديگر نيز قرآن مى فرمايد:والّذين آمنوا معه (۴۱)


۱۱۹ - فَاءَنجَيْنَهُ وَمَن مَّعَهُ فِى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

 

۱۲۰ - ثُمَّ اءَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ

 ترجمه:

پس ما نوح و هر كس از مؤمنان را كه در آن كشتىِ گران بار، با او بود نجات داديم. سپس باقيماندگان را غرق كرديم.


۱۲۱ - إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَمَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ

 ترجمه:

البتّه در اين (ماجرا) نشانه ى بزرگى است، ولى اكثر مردم ايمان آورنده نيستند.


۱۲۲ - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

 ترجمه:

و قطعاً پروردگارت همان صاحب عزّت و مهربان است.


نكته ها:

 مراد از گران بار بودن كشتىالفُلك المَشحون ، اين است كه آنچه مورد نياز بود، حضرت نوح در كشتى قرار داده بود. امام باقرعليه‌السلام فرمود:الفلك المشحون كشتى مجهّزِ آماده حركت است. وحضرت علىعليه‌السلام فرمود: در آن كشتى، نود جايگاه براى چهارپايان ساخته بود.(۴۲)


پيام ها:

 ۱- دعاى انبيا و مظلومين مستجاب است.فانجَيناه

۲- مؤمنين در پرتو انبيا بيمه هستند.فانجَيناه و مَن معه

۳- جدايى از انبيا سبب هلاكت است.ثمّ اَغرقنا بعدُ الباقين

۴- داستان نجات نوح و يارانش و غرق كفّارو مخالفان، نمودى از سنّت خداوند در يارى حقّ و سركوبى باطل است.اِنّ فى ذلك لاية

۵- اگر به كفّار مهلتى مى دهد، به خاطر رحمت است نه ناتوانى.العزيز الرّحيم


۱۲۳ - كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ

 

۱۲۴ - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ هُودٌ اءَلاَ تَتَّقُونَ

 ترجمه:

قوم عاد (نيز همچون قوم نوح) انبيا را تكذيب كردند. آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمى كنيد؟


۱۲۵- إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ

 

۱۲۶ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 ترجمه:

همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خدا پرواكنيد ومرا پيروى نماييد.


۱۲۷ - وَمآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

و من براى رسالتم هيچ مزدى از شما نمى خواهم، (زيرا كه) مزد من فقط بر عهده ى پروردگار جهانيان است.


نكته ها:

 عاد ، نام جدّ بزرگ قوم حضرت هود است و آن قوم به نام جدّشان مشهور شده اند. قوم عاد طايفه اى از عرب بودند كه در سرزمين خوش آب و هواىيمن در منطقه اى به ناماحقاف در نزديكى دريا زندگى مى كردند. كشورشان آباد بود، مردم شهر نشين بودند و پيامبرشان حضرت هود بود. نامشان در قرآن كريم ۲۴ بار تكرار شده است. همچنين در قرآن، سوره اى به نام احقاف وسوره اى به نام هود داريم.


پيام ها:

 ۱- چون هدف و محتواى دعوت تمام انبيا يكى است، تكذيب يك پيامبر، به منزله ى تكذيب همه ى پيامبران است.كذّبت عادٌالمرسلين

۲- دعوت پيامبران، برادرانه بود.اَخوهم (حتّى كلمه ىاَبوهم نياورده تا عمق صفا و تواضع و صداقت را بيان كند).

۳- تقوا، سرلوحه ى دعوت انبيا است.اَلا تَتّقون

۴- دعوت به تقوا، لازمه ى اُخوّت وبرادرى است.اَخوهم هود اَلا تَتّقون

۵- رسالت انبيا براى رشد مردم است، نه سلطه بر آنها.لكم

۶- پيامبران، از خود حرفى نداشتند، هر چه مى گفتند پيام الهى بود.رسول اءمين

۷- لحن همه ى انبيا و شيوه ى تبليغ و محتواى مطالب و خط فكرى آنان مشترك است. (تكرار آيات شاهد اين سخن است).

۸- تقواى الهى، زمينه ساز اطاعت از رهبرى است.فاتّقوا اللّه و اَطيعون پيروى از رهبران الهى، تبلور تقواى الهى است.

۹- اخلاص و بى توقّعى، رمز موفقيّت است.و ما اءسئلكم

۱۰- اخلاص و توكّل، لازمه ى تبليغ است.اِن اءجرى...

۱۱- كسى كه هستى را اداره مى كند، زندگى مرا نيز اداره خواهد كرد.اِن اءجرى الا على ربّ العالمين

۱۲- نظام هستى از عوامل مختلفى تشكيل شده كه همه ى آنها تحت يك تدبير و در حال رشد هستند.ربّ العالمين


۱۲۸- اءَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيْعٍ ءَايَةً تَعْبَثُونَ

 

۱۲۹ - وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ

 ترجمه:

(هود به مردم گفت:) آيا بر هر تپه اى بنا وقصرى بلند از روى هوا و هوس مى سازيد؟ و كاخ ‌هاى استوار مى گيريد، به اميد آنكه جاودانه بمانيد؟


۱۳۰ - وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ

 

۱۳۱ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 ترجمه:

و هر گاه كسى را كيفر مى دهيد، همچون زورگويان كيفر مى دهيد؟ پس، از خداوند پروا كنيد و مرا فرمان بريد.


نكته ها:

 ريع به معناى دامنه ى كوه و تپه است.مَصانع دژ و قصر محكم و بلند را گويند. و كلمه ىبَطش به معناى گرفتن با قهر و غلبه و قدرت است.

 در اين آيات، قرآن از اصل ساختمان سازى در دامنه ى كوه و ساختن دژ و داشتن قدرت انتقاد نمى كند. آنچه مورد انتقاد است، هدف هاى نامقدّس،تَعبَثون و خيال هاى واهى،لعلّكم تخلدون و تجاوز از اعتدال است.جبّارين

 در روايات مى خوانيم: يكى از ياران رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله بر بام خانه اش قبّه اى ساخته بود. حضرت از ديدن آن ناراحت شد. صاحب خانه چون چنين ديد، قبّه را خراب كرد. رسول خدا بار ديگر كه قبّه را نديد، پرسيد: قبّه چه شد؟ گفتند: همين كه صاحبش ديد شما ناراضى هستيد آن را خراب كرد. پيامبر فرمود: اِنّ كلّ بناء وبال على صاحبه الاّ ما لابدّ منه هر ساختمانى كه مورد نياز نباشد، در قيامت وبال صاحبش خواهد بود.(۴۳)


پيام ها:

 ۱- سابقه ى بناهاى بلند به زمان هود مى رسد.اءتبنون بكلّ ريع آية

۲- حرص، انسان را رها نمى كند.بكلّ ريع

۳- آنچه در چشم دنياپرستان جلوه دارد، در نظر اولياى خدا خوار است و مردم را به خاطر آن سرزنش مى كنند.اءتبنون... تعبثون

۴- تمدن و رفاه كاذب، عامل غرور و مانع حقّ پذيرى است.اءتبنون

۵- شروع كار انبيا با انتقاد از وضع نابسامان موجود و بيدار كردن وجدان ها از طريق سؤال است.اءتبنون بكلّ ريع...

۶- كارهاى ستمگران، يا براى مطرح كردن خود استآية يا براى بقاى خودتخلدون يا استثمار و استعمار مردم است.جبّارين

۷- در هر كارى بايد هدفى والا داشت.اءتبنون... تعبثون

۸- ثروت، سرمايه وساختمان هاى بلند در دست نااهلان، براى ارضاى هوا و هوس است.تعبثون

۹- انتقاد قرآن از روحيّه ى كاخ ‌نشينى و عيّاشى است، نه اصل ساختمان.تعبثون (توليد، ابتكار، هنر و بكارگيرى امكانات و نيروى انسانى و... بايد در مسير نياز واقعى باشد، نه بيهوده)

۱۰- قصرها وكاخ ‌ها، زندگى را جاودانه نمى كنند.تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

۱۱- آفات ساختمان، چهار چيز است:

الف: حرص و اسراف.بكلّ ريع

ب: تفاخر و خودنمايى.آية

ج: بُلهوسى.تَعبَثون

د: دنيا گرايى و غفلت.لعلّكم تخلدون

۱۲- قوانين كيفرى بايد عادلانه باشد. (قرآن از كيفرهاى ظالمانه انتقاد مى كند)بَطَشتم جبّارين

۱۳- ديندارى، محور و رهبر و الگو لازم دارد.فاتّقوا اللّه و اَطعيون

۱۴- ديندارى، هم پرواى قلبى است و هم اطاعت عملى.فاتّقوا اللّه و اَطعيون

۱۵- بى تقوايى عامل همه ى مفاسد است. حضرت هود پس از انتقاد از فكر و عمل كافران فرمود:فاتّقوا اللّه...


۱۳۲ - وَاتَّقُواْ الَّذِى اءَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ

 

۱۳۳ - اءَمَدَّكُم بِاءَنْعَمٍ وَبَنِينَ

 ترجمه:

و از خداوندى كه مى دانيد چقدر كمكتان كرده پروا كنيد. او شما را با (بخشيدن) چهار پايان و فرزندان مدد كرده است.


۱۳۴ - وَجَنَّتٍ وَعُيُونٍ

 

۱۳۵- إِنِّى اءَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

 ترجمه:

و باغ ها و چشمه سارها (به شما داده است. اگر كفران كنيد) من بر شما از عذاب روز بزرگ مى ترسم.


۱۳۶ - قَالُواْ سَوَآءٌ عَلَيْنَآ اءَوَعَظْتَ اءَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَعِظِينَ

 ترجمه:

(قوم عاد به حضرت هود) گفتند: پند دهى يا از پند دهندگان نباشى، براى ما برابر است (و ما تو را نمى پذيريم).


نكته ها:

 حضرت هود مردم را هم به خدا متوجّه كرد: فاتّقوا اللّه هم به نبوّت:واَطيعون و هم به معاد:اِنّى اءخاف عليكم عذاب يوم عظيم

 مراد از روز بزرگ در اين جا، همان قيامت است، گرچه در داستان حضرت شعيب به دنيا نيز روز عظيم گفته شده است. فاَخذَهم عذاب يوم الظّلة اِنّه كان عذاب يوم عظيم عذاب روز ابرِ آتشبار آنان را گرفت كه آن عذاب روز بزرگى بود.(۴۴)

پيام ها:

۱- تقوا بهترين راه تشكّر از خداوند است.واتّقوا الّذى اَمدّكم

۲- هر كس خود مى داند چقدر مورد لطف خداوند قرار گرفته است.اَمدّكم بماتعلمون

۳- كاخ ‌ها و ساختمان هاى قوم عاد، با دامدارى وباغ ها و چشمه ها همراه بود.بكلّ ريع آية... انعام... جنّات و عيون

۴- اگر آمادگى و قابليّت نباشد، موعظه ى انبيا نيز اثرى ندارد.سواء علينا


۱۳۷ - إِنْ هَذَآ إِلا خُلُقُ الاَْوَّلِينَ

 

۱۳۸- وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ

 ترجمه:

اين (دعوت تو يا بت پرستى ما) جز شيوه پيشينيان نيست. وما عذاب نخواهيم شد.


۱۳۹ - فَكَذَّبُوهُ فَاءَهْلَكْنَهُمْ إِنَّ فِى ذَلِكَ لاََيَةً وَ مَا كَانَ اءَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ

 ترجمه:

پس هود را تكذيب كردند آنگاه ما آنان را هلاك كرديم. البتّه در اين (داستان) بى شك نشانه ى بزرگى است، و(لى) اكثر مردم ايمان آورنده نيستند.


۱۴۰ - وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

 ترجمه:

و همانا پروردگار تو، همان خداوند عزيز و مهربان است.


نكته ها:

 در اين كه كلمه ى هذا به چه چيز اشاره دارد، احتمالاتى است:

الف: اين ادّعاى پيامبرى تو، چيزى جز تقليد از مدّعيان قبلى نبوّت نيست.

ب: اين خانه هاى بلند بر روى تپه ها و ساير كارهاى ما، شيوه ى نياكان ماست.

ج: اين تكذيب و بت پرستى ما، همان تكذيب و بت پرستى نياكان ماست.

 قرآن، بارها از اكثريّت مردم انتقاد كرده است. در اين سوره نيز چند بار آيهو ما كان اكثرهم مؤمنين در پايان نقل تاريخ انبيا بيان شده است.


پيام ها:

 ۱- سابقه و رفتار نياكان، دليل حقّانيّت نيست.اِن هذا الاّ خُلُق الاوّلين (در صورتى كه مراد ازهذا ، رفتار مشركان باشد)

۲- تقليد نابجا و تعصّب، مانع پندپذيرى است.سواء علينا اء وَعَظتَ... اِن هذا...

۳- انحراف نياكان، زمينه ى انحراف نسل هاى بعدى است.اِن هذا الاّ خُلُق الاوّلين

۴- گاهى بت پرستى و هر رفتار ديگر، جزو جوهره ى انسان مى شود. (كلمه ىخُلق به معناى روحيّه ى ثابت است)

۵- بت پرستان، انحراف خود را با شيوه ى نياكان توجيه و از خود سلب مسئوليّت مى كردند.و ما نحن بمُعذّبين

۶- سرنوشت انسان به دست خود اوست.فكذّبوه فاهلكناهم

۷- از تكذيب و هلاكت ديگران عبرت بگيريد.لاية

۸- اكثريّت، شما را فريب ندهد. حقّ را در زيادى جمعيّت جستجو نكنيد، ملاك شناخت حقّ و باطل، كميّت نيست.و ما كان اكثرهم مؤمنين


۱۴۱ - كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ

 

۱۴۲ - إِذْ قَالَ لَهُمْ اءَخُوهُمْ صَلِحٌ اءَلاَ تَتَّقُونَ

 ترجمه:

قوم ثمود (نيز) پيامبران را تكذيب كردند. آنگاه كه برادرشان صالح به آنان گفت: آيا (از شرك و انحراف) پروا نمى كنيد؟


۱۴۳ - إِنِّى لَكُمْ رَسُولٌ اءَمِينٌ

 

۱۴۴ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 ترجمه:

من براى شما پيامبرى امين هستم. پس از خداوند پروا كنيد واز من اطاعت نماييد.


۱۴۵- وَمَآ اءَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِىَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه:

و من بر اين رسالتم هيچ پاداشى از شما نمى خواهم. پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست.


نكته ها:

 در اين سوره، داستان چند تن از پيامبران نقل شده، ولى آغاز ماجراى آنان با كلمه ىكذّبت شروع مى شود(۴۵) و اين، به خاطر آن است كه در اين داستان ها نقطه ى مهم، مساءله ى تكذيب پيامبران از سوى اقوام گذشته و هلاكت آنهاست. آرى در نوشتن و گفتن بايد مطالب مهم، سرفصل قرار بگيرد.

 در بيان تاريخ، بايد به نكات مهم توجّه شود، نه به مسايلى كه دانستن يا ندانستن آنها سود و ضررى ندارد. در اين داستان ها، درباره ى تعداد مردم و نام مكان و تاريخ حادثه و جزئيات ديگر، مطلبى بيان نشده است، زيرا آنچه مايه ى عبرت است، نشان دادن جلوه هاى حقّ و باطل و بيان پيروزى حقّ بر باطل است.


پيام ها:

 ۱- روش دعوت تمام انبيا يكى است. در داستان نوح، هود، صالح، لوط و شعيب، همه ى آنان يك كلام و يك شعار داشتند:

همه مى گفتند:اَلا تتّقون

همه مى گفتند:فاتّقوا اللّه واَطيعون

همه مى گفتند:اِنّى لكم رسول اءمين

همه مى گفتند:ما اءسئلكم عليه من اءجر

و خلاصه ى پيام همه ى آنان چند چيز بود: برادرى، تقوا، پيروى از رهبر، بى توقّعى، توكّل بر خدا و اطمينان دادن به مردم كه ما به نفع شما و امين شما هستيم. (پيام هاى اين چند آيه نيز مانند پيام هاى آيات قبل است كه درباره ى پيامبران ديگر در همين سوره عنوان شد.)


۱۴۶ - اءَتُتْرَكُونَ فِى مَا هَهُنَآ ءَامِنِينَ

 ترجمه:

آيا (فكر مى كنيد) شما در آنچه در اين دنيا داريد، در اءمن وامان رها خواهيد شد؟


۱۴۷ - فِى جَنَّتٍ وَعُيُونٍ

 

۱۴۸- وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ

 ترجمه:

در باغ ها و چشمه ها. و كشتزارها و نخل هايى كه شكوفه اش لطيف و بر هم نشسته است. (و هيچ مسئوليّت و بازگشتى نخواهيد داشت؟)


۱۴۹ - وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً فَرِهِينَ

 ترجمه:

و شما (ماهرانه) از كوه ها خانه هايى براى خوشگذرانى مى تراشيد.


۱۵۰ - فَاتَّقُواْ اللّهَ وَاءَطِيعُونِ

 

۱۵۱ - وَلاَ تُطِيعُواْ اءَمْرَ الْمُسْرِفِينَ

 ترجمه:

پس، از خدا پروا كنيد و مرا پيروى نماييد. واز اسرافكاران فرمان نبريد.


۱۵۲ - اءَلَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ وَلاَ يُصْلِحُونَ

 ترجمه:

آنان كه در زمين فساد مى كنند و اهل اصلاح نيستند.


نكته ها:

 اگر مردم دنيا تنها به همين جمله ىلا تُطيعوا امر المسرفين عمل كنند، تمام حكومت هاى طاغوتى اسرافكار، سقوط مى كنند.

 قوم ثمود، هم كشاورزى خوبى داشتند، فى جنّات و عُيون و زُروع هم تمدّن و خانه سازىمن الجبال بيوتا و هم رفاه و امنيّت.فارِهين... آمِنين

 كلمه ى طَلع به شكوفه ى خرما گفته مى شود كه قبل از ميوه طلوع مى كند و گاهى به نوبَر و اوّلين خرما نيز گفته مى شود.

  هَضيم به معناى شكوفه ى لطيف و بر هم نشسته است. يعنى شكوفه هاى خرما از انبوهى و پر حاصلى و طراوت بر هم سوار شده است.

 با اينكه كلمه ى جنّات شامل درخت خرما نيز مى شود، ولى نام درخت خرما جداگانه برده شده است، كه شايد اشاره به اهميّت خرما در ميان قوم ثمود بوده است.

 كلمه ى فارهين مى تواند از كلمه ىفره به معناى شادى باشد كهبيوتا فارهين يعنى در خانه ها سرمست بودند و مى تواند از ريشه ىفراهت به معناى مهارت باشد كهبيوتا فارهين يعنى با مهارت خانه هايى را از كوهها مى تراشيدند.