تفسير نور (سوره يوسف)

تفسير نور (سوره يوسف)0%

تفسير نور (سوره يوسف) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسير نور (سوره يوسف)

نویسنده: حجة الاسلام محسن قرائتي
محقق: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 11388
دانلود: 6073

تفسير نور (سوره يوسف)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 115 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11388 / دانلود: 6073
اندازه اندازه اندازه
تفسير نور (سوره يوسف)

تفسير نور (سوره يوسف)

نویسنده:
فارسی

سوره يوسف از سوره هاى مكّى و داراى يكصد و يازده آيه است. نام حضرت يوسف، 27 مرتبه در قرآن آمده، كه 25 مرتبه آن در همين سوره است. آيات اين سوره به هم پيوسته و در چند بخش. جذاب و فشرده، داستان زندگى يوسف را از كودكى تا رسيدن او به مقام خزانه دارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئه هاى مختلف عليه او و جلوه هايى از قدرت الهى را مطرح مى كند.


۳۲ - قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِى لُمْتُنَّنِى فِيهِ وَلَقَدْ رَوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَّمْ يَفْعَلْ مَآ ءَامُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُوناً مِّنَ الصَّغِرِينَ

ترجمه:

(همسر عزيز مصر به زنانى كه دست خود را بريده بودند) گفت: اين همان كسى است كه مرا درباره او ملامت مى كرديد. و البته من از او كام خواستم ولى او پاكى ورزيد. و اگر آنچه را به او دستور مى دهم انجام ندهد، حتماً زندانى خواهد شد و قطعاً ازخوارشدگان خواهد بود.


نكته ها:

. شرايط اجتماعى و روانى، در نوع عكس العمل افراد تاءثير دارد. همسر عزيز آنگاه كه از افشاى كار زشت خود مى ترسد، غلقّت الابواب. درها را مى بندد، امّا هنگامى كه زنان مصر را همراه و همداستان خود مى بيند، علناً مى گويد: اءنا راودته. من او را فرا خواندم. در جامعه نيز وقتى حساسيت به زشتى از بين برود، گناه آسان مى شود. شايد براى جلوگيرى از همين اخلاق است كه در دعاى كميل مى خوانيم: اللّهم اغفر لى الذنوب التى تهتك العصم. خداوندا؛ گناهانى كه پرده حيا را پاره مى كند برايم بيامرز. زيرا گناه در ابتدا انجامش براى انسان سنگين است، امّا همينكه پرده ها برافتاد آسان مى شود.


پيام ها:

 ۱- ديگران را ملامت نكنيد كه خود گرفتار مى شويد.فذالك الذى لمتننّى فيه

۲- عشق گناه آلود، سبب رسوائى مى شود.لقد راودته

۳- دروغگو رسوا مى شود. كسى كه ديروز گفت: يوسف قصد سوء داشتهاراد باهلك سوء امروز مى گويد:اءنا راودته من قصد كام گرفتن از او را داشتم.

۴- گاهى دشمن هم به پاكى شخص مقابل، گواهى مى دهد.فاستعصم

(وجدان مجرم نيز گاهى بيدار مى شود.)

۵- سوء استفاده از قدرت، حربه ى طاغوتيان است.ليسجننّ

۶- تهديد به حبس وتحقير، حربه وشيوه ى طاغوتيان است.ليسجنن، الصاغرين

۷- عاشقِ شكست خورده، دشمن مى شود.ليسجنّن وليكوناً من الصاغرين

۸- روحيه كاخ ‌نشينى، غيرت را مى ميراند. (با آنكه عزيز خيانت همسر را فهميد و از او خواست كه توبه كند، ولى باز هم ميان او و يوسف فاصله نيانداخت.)

۹- پاكى لازمه ى نبوت است.فاستعصم...

۱۰- چه پاكانى كه به خاطر خودكامگان به زندان مى روند.فاستعصم... ليسجنن يوسف از دامان پاك خود به زندان مى رود


۳۳ - قَالَ رَبِّ السِّجْنُ اءَحَبُّ إِلَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنِىَّ إِلَيْهِ وَإِلا تَصْرِفْعَنِّى كَيْدَهُنَّ اءَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَاءَكُن مِّنَ الْجَهِلِينَ

ترجمه:

(يوسف) گفت: پرودگارا؛ زندان براى من از آنچه مرا به سوى آن مى خوانند محبوب تر است. و اگر حيله آنها را از من باز نگردانى من به سوى آنها تمايل مى كنم و از جاهلان مى گردم.


پيام ها:

 ۱- توجه به ربوبيت خدا، از آداب دعا مى باشد.ربّ

۲- اولياى خدا، فشار زندگى شرافتمندانه را، از رفاه در گناه بهتر مى دانند.ربّالسجن احبّ الىّ

۳- هر آزادبودنى ارزش نيست وهر زندان بودنى عيب نيست.رب السجن احبّ

۴- انسان با استمداد از خداوند، مى تواند در هر شرايطى از گناه فاصله بگيرد.ربّ السجن احبّ (هجرت از محيط گناه لازم است)

۵- رنج و سختى نمى تواند مجوز ارتكاب گناه باشد.رب السجن...

۶- دعا و نيايش و استمداد از خداوند، راه مصون ماندن از گناه و انحرافات جنسى است.رب السجن...

۷- شخصيت انسان به روح اوبستگى دارد، نه جسم او. اگر روح آزاد باشد، زندان بهشت است واگر روح در فشار باشد، كاخ هم زندان مى شود.السجن احبّ

۸- يا همه زنان عاشق يوسف شدند و پيغام دادند و يا او را براى پذيرش درخواست همسر عزيز تشويق كردند.كيدهن، يدعوننى

۹- راضى كردن مردم به قيمت ناخشنودى خدا، جهل است.ربّ... يدعوننى

۱۰- هيچ كس بدون لطف خداوند، محفوظ نمى ماند.الاّتصرف عنى... در شرايط بحرانى تنها راه نجات، اتكا به خداوند است.

۱۱- آزمايش هاى الهى هر لحظه سخت تر ميشود. (يوسف قبلاً گرفتار يك زن بود، حال گرفتار چندين زن شده است.)كيدهنّ اليهنّ

۱۲- گناه، موجب سلب علوم خدادادى و موهبتى است.اتيناه علما و حكما... اكن من الجاهلين

۱۳- جهل تنها بيسوادى نيست، انتخاب لذت آنى و چشم پوشى از رضاى خداوند، جهل محض است.اكن من الجاهلين


۳۴ - فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

ترجمه:

پس پرودگارش (در خواست) او را اجابت كرد و حيله زنان را از اوبرگرداند، زيرا كه او شنواى داناست.


پيام ها:

 ۱- مردان خدا مستجاب الدعوة هستند.فاستجاب له

۲- هر كس به خداوند پناه ببرد، محفوظ مى ماند.فصرف عنه كيدهنّ

۳- استجابت دعا، دليل بر قدرت شنوايى و بينايى و علم خداوند است.فاستجاب... هو السميع العليم


۳۵ - ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَاءَوُاْ الاَْيَتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ

ترجمه:

سپس بعد از آن همه نشانه ها و شواهدى كه (براى پاكى يوسف) ديدند، اينگونه برايشان جلوه كرد كه او را تا مدتى زندانى كنند.


پيام ها:

 ۱- زيبايى هميشه خوشبختى آور نيست، دردسر هم دارد.ثم بدالهم... ليسجننّه

۲- يك ديوانه سوزنى را در چاه مى اندازد، صد نفر عاقل نمى توانند آنرا در آورند. يك زن عاشق شد، مردان متعدد و رجال مملكتى نتوانستند اين رسوايى را، چاره انديشى كنند.بدالهم بعد ما راءوا

۳- در دربارها و كاخهاى طاغوتيان، دادگاه و محاكمه غيابى و تشريفاتى است، تا بى گناهان محكوم شوند.ليسجننّه

۴- كاخ ‌نشينى معمولاً با بى پروايى و پررويى همراه است.من بعد ما راءوا الايات ليسجننه با اين همه دليل بر پاكى يوسف، باز هم محكوم به زندان مى شود.


۳۶- َمَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ اءَحَدُهُمَآ إِنِّىَّ اءَرَيَنِى اءَعْصِرُ خَمْراً وَقَالَ الاَْخَرُ إِنِّىَّ اءَرَيَنِىَّ اءَحْمِلُ فَوْقَ رَاءْسِى خُبْزاً تَاءْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَاءْوِيلِهِ إِنَّا نَرَيَكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ

ترجمه:

وبا يوسف دو جوان ديگر وارد زندان شدند. يكى از آن دو (نزد يوسف آمد و) گفت: من در خواب خود را ديدم كه براى شراب (انگور) مى فشارم و ديگرى گفت: من خود را در خواب ديدم كه بر سرم نانى مى برم و پرندگان از آن مى خورند ما را از تعبير خوابمان آگاه ساز، كه ما ترا از نيكوكاران مى بينيم.


نكته ها:

. در حديث مى خوانيم: دليل آنكه يوسف را نيكوكار ناميدند اين بود كه به افراد مريض در زندان رسيدگى مى كرد و براى نيازمندان تلاش مى نمود و براى سايرين، جا باز مى كرد.(۴۴)


پيام ها:

 ۱- زندان و زندانى در تاريخ، سابقه ى طولانى دارد.دخل معه السجن

۲- زندان يوسف، عمومى بوده است.معه السجن

۳- احترام افراد را حفظ كنيد. قرآن از زندانى ها به فتيان. ياد مى كند.

۴- خواب ها را ساده نگيريم، در بعضى از آنها اسرارى نهفته است.ارانى اعصر خمراً (ممكن است انسان هاى عادى نيز خواب هاى مهمى ببينند.)

۵- اگر مردم اعتماد به كسى پيدا كنند، تمام رازهاى خود را با او در ميان مى گذارند.انّا نريك من المحسنين

۶- انسان هاى وارسته، در زندان نيز روى افراد تاءثير مى گذارند.انا نريك من المحسنين

۷- حتى مجرمان و گناهكاران نيز براى نيكوكاران، جايگاه شايسته اى قايلند.انانريك من المحسنين


۳۷ - قَالَ لاَ يَاءْتِيْكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلا نَبَّاءْتُكُمَا بِتَاءْوِيلِهِ قَبْلَ اءَن يَاءْتِيَكُمَاذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِى رَبِّىَّ إِنِّى تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَهُم بِالاَْخِرَةِ هُمْ كَفِرُونَ

ترجمه:

(يوسف به آن دو نفر كه خواب ديده بودند) گفت: من قبل از آنكه جيره غذايى شما برسد، تاءويل خوابتان را خواهم گفت. اين تعبير از چيزهايى است كه پرودگارم به من آموخته است. همانا من آئين قومى را كه به خدا ايمان نمى آورند و به قيامت كفرمى ورزند، رها كرده ام.


نكته ها:

. درترجمه بخش اوّل آيه، اين احتمال نيز وجود دارد كه معناى آيه اينگونه باشد: من از جانب خداوند مى دانم غذايى كه براى شما خواهند آورد چيست؟ پس. مى توانم خواب شما را هم تعبير كنم يعنى يوسف علاوه بر تعبير خواب از چيزهاى ديگر نيز خبر مى داده است. مثل حضرت عيسىعليه‌السلام كه از غذاى ذخيره شده در منازل و يا آنچه مى خوردند، خبر مى داد.

سؤ ال: چرا حضرت يوسفعليه‌السلام خواب آنان را فورى تعبير نكرد و آن را به وقت ديگر، و ساعتى بعد موكول كرد؟

پاسخ اين سؤ ال را از فخر رازى مى شنويم:

۱- مى خواست آنها را در انتظار قرار دهد تا كمى تبليغ و ارشاد كند، شايد شخص اعدامى ايمان آورد و با حسن عاقبت از دنيا برود.

۲- مى خواست با بيان نوع غذايى كه نيامده، اعتماد آنان را جلب كند.

۳- مى خواست آنها را تشنه تر كند، تا بهتر بشنوند.

۴- چون تعبير خواب يكى از آنها اعدام بود، كمى طفره مى رفت تا قالب تهى نكند.


پيام ها:

 ۱- گاهى براى تاءثيرگذارى بيشتر، لازم است انسان قدرت علمى و كمالات خود را به ديگران عرضه كند.نبّاتكما بتاءويله

۲- از فرصت ها، بهترين استفاده را بكنيد.نبّاتكما بتاءويله... انى تركت ملة

(يوسف قبل از تعبير خواب، كار فرهنگى و اعتقادى خود را شروع كرد.)

۳- معلومات و دانسته هاى خود را از خداوند بدانيم.علّمنى ربّى

۴- هدف از آموزشها نيز پرورش است.علّمنى ربّى

۵- خداوند حكيم است و بى جهت درى را به روى كسى باز نمى كند.علّمنى ربّى زيرا من ؛تركت ملّة قوم لايؤ منون

۶- كسى كه از ظلمات كفر فرار كند، به نور علم مى رسد.علمنى ربى انى تركت. (دليل علم من ترك كردن كفر است.)

۷- در تمام اديان، عقيده به توحيد و معاد در كنار يكديگر لازم است.قوم لايؤ منون باللّه و هم بالاخرة كافرون

۸- اساس ايمان، تبرّى و تولّى است. در اين آيه برائت از كفار و در آيه بعد ولايت اولياى الهى مطرح است.انى تركت - واتّبعت


۳۸ - وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ ءَابَآءِىَّ إِبْرَهِيمَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَآ اءَن نُّشْرِكَ بِاللّهِ مِنشَىْءٍ ذَ لِكَ مِن فَضْلِ اللّهِ عَلَيْنَا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ اءَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ

ترجمه:

و آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب را پيروى كرده ام. براى ما سزاوار نيست كه چيزى را شريك خداوند قرار دهيم. اين از فضل خدا بر ما وبر مردم است ولى بيشتر مردم سپاس گزارى نمى كنند.


نكته ها:

. اصالت خانوادگى، همچنانكه در ساختار شخصيت افراد مؤ ثر است، در پذيرش مردم نيز اثر دارد. لذا حضرت يوسف براى معرفى خود، به پدران خود كه انبياى الهى هستند تكيه مى كند، تا هم اصالت خانوادگيش را ارائه دهد و هم قداست دعوت خود را. اين همان روشى است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نيز در معرفى خود به كار مى برد و مى فرمود: من همان پيامبر امّى هستم كه نام ونشانم در تورات و انجيل آمده است. حضرت سيدالشهدا حسين بن على عليهماالسلام وامام سجادعليه‌السلام نيز در كربلا و شام در برابر مردم خود را چنين معرفى كردند: اَنا بن فاطمة الزّهرا.

كلمه ملّة. در قرآن به معناى آيين بكار رفته است. و در آيه ۷۸ سوره حج سيماى ملّة ابراهيم. اينگونه ترسيم شده است ؛ با تمام قُوا در راه خدا جهاد كنيد و اهل نماز و زكات و اعتصام به خدا باشيد. در دين سختى و حرجى نيست، تسليم خدا باشيد، اين است ملّت پدرتان ابراهيم


پيام ها:

 ۱- رسيدن به حق، در گرو شناخت باطل و ترك آن است.تركت ملة قوم لا يومنون و اتبعت ملة...

۲- جدّ انسان، در حكم پدر انسان است و كلمه اءب. به او نيز اطلاق شده است.ملّة ابائى ابراهيم و اسحق ويعقوب

۳- انبيا بايد از خاندان پاك باشند.ابائى ابراهيم و...

۴- پيامبران الهى از يك وحدت هدف برخوردارند.ملة ابائى ابراهيم واسحق و...

۵- نبوت و هدايت، توفيق وفضل الهى براى همه است.علينا و على الناس

۶- در كنار راههاى منفى، راه مثبت را نيز نشان دهيم.تركت ملّة... واتبعت ملّة...

۷- پرهيز از شرك و گرايش به توحيد، توفيق الهى مى خواهد.ذلك من فضل اللّه

۸- شرك در تمام ابعادش (ذات وصفات و عبادت)، منفور است.من شىء

۹- اكثريت، معيار شناخت صحيح نيست.اكثرهم لا يشكرون

۱۰- پشت كردن به راه انبيا، بزرگترين كفران نعمت است.لايشكرون

۱۱- شرك ورزى، ناسپاسى در برابر خداوند است.لايشكرون


۳۹ - يَصَحِبَىِ السِّجْنِ ءَاءَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اءَمِ اللّهُ الْوَحِدُ الْقَهَّارُ

ترجمه:

اى دو يار زندانى من، آيا خدايان متعدد و گوناگون بهتر است ياخداوند يكتاى مقتدر.


نكته ها:

. انسان ها سه دسته اند: گروهى قالب پذيرند، مثل آب و هوا كه از خود شكلى ندارند و در هر ظرفى به شكل همان ظرف در مى آيند. گروهى نفوذ ناپذير و مقاوم هستند، همچون آهن و فولاد كه در برابر فشار بيرونى ايستادگى مى كنند. اما گروهى امام و راهبرند كه ديگران را به رنگ حق درمى آورند. يوسف نمونه اى از انسان هاى دسته سوّم است كه در زندان نيز از مشرك، موحّد مى سازد.

در قرآن كريم در جاهاى مختلف، از روش مقايسه و پرسش. استفاده شده است كه به نمونه هايى از آن درباره خداوند اشاره مى كنيم:

 هل من شركائكم من يبداء الخلق ثمّ يعيده. (۴۵ ) ؛ آيا از شركايى كه براى خدا گرفته ايد كسى هست كه بيافريند و سپس آنرا برگرداند؟

 هل من شركائكم من يهدى الى الحق (۴۶ ) ؛ آيا از شركايى كه براى خدا قرار داده ايد كسى هست كه به حق راهنمايى كند؟

 اءغير اللّه اَبغى ربّاً و هو ربّ كلّ شى ء (۴۷ ) ؛ آيا غير خداى يكتا پروردگارى بپذيرم در حاليكه او پروردگار همه چيز است؟

 ءَاَّللّه خيرٌ امّا يشركون (۴۸ ) ؛ خداوند بهتر است يا آنچه (او را) شريك مى گردانيد؟


پيام ها:

 ۱- مردم را با محبت و عاطفه، صدا بزنيد.ياصاحبى

۲- از مكان ها وزمان هاى حساس براى تبليغ استفاده كنيد.ياصاحبى السجن ءارباب متفرّقون.. (يوسف در زندان همينكه مى بيند به تعبير خواب او نياز دارند، فرصت را غنيمت شمرده و تبليغ مى كند.)

۳- پرسش ومقايسه يكى از راه هاى ارشاد وهدايت است.ءارباب متفرّقون خير...


۴۰- ِن دُونِهِ إِلاَّ اءَسْمَآءً سَمَّيْتُتُموهَآ اءَنتُمْ وَ ءَابَآؤُكُم مَّآ اءَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَنٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلا لِلَّهِ اءَمَرَ اءَلا تَعْبُدُوَّاْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَ لِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ اءَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ

ترجمه:

شما غير از خداوند چيزى را عبادت نمى كنيد مگر اسم هايى (بى مسمّا) كه شما و پدرانتان نامگذارى كرده ايد (و) خداوند هيچ دليلى (برحقانيت) آن نفرستاده است. كسى جز خداوند حق فرمانروايى ندارد، او دستور داده كه او را نپرستيد. اين دين پا برجاى و استوار است ولى اكثر مردم نمى دانند.


پيام ها:

 ۱- معبودهايى غير او واقعى نيستند، بلكه ساخته خيال شما و نياكان شماست.ماتعبدون الا اسماء سمّيتموها انتم و اباؤ كم

۲- عقايد آدمى بايد متكى بر دليل وبرهان عقلى يا نقلى باشد.من سلطان

۳- در برابر هيچ فرمانِ غير الهى، كرنش نكيند. زيرا فرمان دادن تنها حق خداوند است.ان الحكم الاّ للّه

۴- هر قانونى جز قانون الهى، متزلزل است.ذلك الدين القيّم

۵- جهل و نادانى، زمينه ساز پيدايش شرك است.لا يعلمون

۶- بيشتر مردم جاهلند.اكثر النّاس لايعلمون (يا جاهل بسيط كه به جهل خود آگاه است يا جاهل مركب كه خيال مى كند مى داند ودر واقع نمى داند)

۷- بسيارى از قدرت ها، سازمان ها، مؤ سسات، سمينارها، قطعنامه ها، ملاقات ها وحمايت ها ومحكوميت ها وعناوين والقاب ديگر، اسمهاى بى مسمّى وبت هاى مدرن روزگار ما هستند كه خود ساخته ايم و به جاى خدا، دنباله رو آنان شده ايم.ما تعبدون... اسماء سمّيتموها


۴۱ - يَصَحِبَىِ السِّجْنِ اءَمَّآ اءَحَدُكُمَا فَيَسْقِى رَبَّهُ خَمْراً وَاءَمَّا الاَْخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَاءْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّاءْسِهِ قُضِىَ الاَْمْرُ الَّذِى فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ

ترجمه:

اى دوستان زندانيم، امّا يكى از شما (آزاد مى شود) و به ارباب خود شراب مى نوشاند و ديگرى به دار آويخته مى شود (و آنقدر بالاى دار مى ماند) كه پرندگان (با نوك خود) از سر او مى خورند، امرى كه درباره آن از من نظر خواستيد حتمى و قطعى است.


نكته ها:

. كلمه ى ربّ به حاكم، مالك و ارباب نيز اطلاق مى شود. مثل، ربّ الدار يعنى صاحب خانه. پس. جمله ى فيسقى ربّه خمرا يعنى به ارباب خود شراب مى دهد.


پيام ها:

 ۱- بعضى از رؤياها اگر چه از شخص غير موّحد باشد، مى تواند تعبير مهمّى داشته باشد.فيسقى ربّه خمراً

۲- كرامت افراد را رعايت كنيد هر چند در خط فكرى شما نباشند.يا صاحبى

۳- تعبير خواب يوسف پيش بينى و حدس نيست، بلكه خبر قطعى از جانب خداست.قضى الامر

۴- نوبت مراعات شود.اما احدكما... (اوّل كسى كه زودتر خوابش. را گفته است)


۴۲ - وَقَالَ لِلَّذِى ظَنَّ اءَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِى عِنْدَ رِبِّكَ فَاءَنسَهُ الشَّيْطَنُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ

ترجمه:

و (يوسف) به آن زندانى كه مى دانست آزاد مى شود گفت: مرا نزد ارباب خود بياد آور (ولى) شيطان يادآورى به اربابش را از ياد او برد، در نتيجه (يوسف) چند سالى در زندان ماند.


نكته ها:

. كلمه ى ظنّ به معناى اعتقاد و علم نيز استعمال شده است. زيرا در آيه قبل يوسف به صراحت وقاطعيت از آزادى يكى واعدام ديگرى خبر داده است. بنابراين ظنّ در اينجا به معناى گمان همراه با شك نيست.

كلمه ى بضع. به عدد زير ده گفته مى شود و اكثر مفسرين مدت زندان حضرت يوسف را هفت سال گفته اند. (واللّه اعلم)

 در بعضى تفاسير جمله فانسيه الشيطان. را اينگونهترجمه كرده اند كه شيطان ياد پروردگار را از ذهن يوسف برد و او به جاى استمداد از خداوند به ساقى شاه توجه كرد و اين براى يوسف ترك اولى بود و لذا سال هاى ديگرى را نيز در زندان ماند. امّا صاحب الميزان مى نويسد: اينگونه روايات خلاف قرآن است چون قرآن يوسف را از مخلصين دانسته و شيطان به مخلصين نفوذ ندارد. به علاوه در دو آيه بعد آمده كهقال الذى نجا منهما وادّكر بعد امّة فراموش كننده بعد از مدتها يوسف را به خاطر آورد، از اين معلوم مى شود كه فراموشى مربوط به ساقى بوده است نه يوسف.


پيام ها:

 ۱- انبيا نيز از طرق معمول، براى حل مشكلات خود اقداماتى را انجام مى داده اند، و اين با توحيد و توكل منافاتى ندارد.اذكرنى عند ربك

۲- هر تقاضايى رشوه نيست.اذكرنى عند ربك. يوسف براى ارشاد وتعبير خواب، مزد و رشوه اى درخواست نكرد، بلكه گفت: به شاه مظلوميتم برسان.

۳- معمولاً افراد بعد از رسيدن به پست و مقام و رفاه، دوستان قديمى را به فراموشى مى سپارند.فانسيه الشيطان

۴- خروج يوسف از زندان و رفع اتهام از او، با اهداف شيطان ناسازگار بود، لذا دسيسه نمود.فانساه الشيطان


۴۳ - وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّىَّ اءَرَى سَبْعَ بَقَرَ تٍ سِمَانٍ يَاءْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنبُلَتٍ خُضْرٍ وَ اءُخَرَ يَابِسَتٍ يََّاءَيُّهَا الْمَلاَ اءَفْتُونِى فِى رُءْيَ ىَ إِن كُنتُمْ لِلرُّءْيَا تَعْبُرُونَ

ترجمه:

و (روزى) پادشاه (مصر) گفت: من هفت گاو فربه كه هفت گاو لاغر آنها را مى خورند وهفت خوشه ى سبز و (هفت خوشه ى) خشكيده ى ديگر را (در خواب) ديدم، اى بزرگان قوم! اگر تعبير خواب مى كنيد درباره ى خوابم به من نظر دهيد.


نكته ها:

. تاكنون در اين سوره، سه خواب مطرح شده است ؛ خواب خود يوسف، خواب دو رفيق زندانى و خواب پادشاه مصر.

در تورات آمده ؛ پادشاه يك نوبت در خواب ديد گاوهاى لاغر گاوهاى فربه را مى خورند و نوبت ديگر، خوشه ى سبز در كنار خوشه هاى خشكيده را ديد.(۴۹)

 درباره ى اينكه عزيز مصر همان پادشاه مصر است يا دو نفر هستند، گفتگو واختلاف نظر است كه ما از آن مى گذريم، زيرا نقشى در بحث ندارد.

در كتاب روضه ى كافى آمده ؛ خواب ديدن سه نوع است: گاهى بشارت الهى، گاهى ايجاد وحشت از شيطان و گاهى خواب هاى بى سروته وپريشان.(۵۰)


پيام ها:

 ۱- خداوند با خواب ديدن يك شاه ظالم، (به شرطى كه تعبير كننده اش يوسف باشد) ملّتى را از قحطى نجات مى دهد.قال الملك انى ارى

۲- پادشاه مصر، روياى شگفت خويش را به طور مكرر ديده بود.ارى

۳- روسا و قدرتمندان با اندك خاطره ى ناگوارى، احساس خطر مى كنند كه مبدا قدرت از آنها گرفته شود.قال الملك انى ارى... افتونى

۴- براى تعبير خواب، بايد به اهل آن مراجعه كرد و نبايد به تعبير هركس توجه نمود.اءفتونى.... ان كنتم للرؤيا تعبرون


۴۴ - قَالُوَّاْ اءَضْغَثُ اءَحْلَمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَاءْوِيلِ الاَْحْلَمِ بِعَلِمِينَ

ترجمه:

(اطرافيان پادشاه) گفتند: خواب هايى پريشان است و ما به تعبيرخواب هاى آشفته دانا نيستيم.


نكته ها:

. كلمه ى اضغاث. جمع ضَغث. به معناى مخلوط كردن و ضِغْث. به معناى دسته چوب مختلط است.

كلمه ى احلام. جمع حلم. به معناى خواب پريشان است. اضغاث احلام. يعنى خواب هاى پراكنده ودرهمى كه معّبر نمى تواند سرنخى از آنرا به دست آورد.


پيام ها:

 ۱- ندانستن و جهل خود را توجيه نكنيد. (اشراف چون تعبير صحيح خواب را نمى دانستند گفتند: خواب شاه پريشان است)قالوا اضغاث احلام

۲- كار را بايد به كاردان سپرد. (كارشناس تعبير مى كند، ولى غير كارشناس مى گويد خواب پريشان و غير قابل تعبير است)ما نحن بتاءويل الاحلام بعالمين


۴۵ - وَ قَالَ الَّذِى نَجَا مِنْهُمَا وَ ادَّكَرَ بَعْدَ اءُمَّةٍ اءَنَاْ اءُنَبِّئُكُم بِتَاءْوِيلِهِ فَاءَرْسِلُونِ

ترجمه:

و آن كس از آن دو (زندانى) كه نجات يافته بود، پس از مدتى (يوسف را) به خاطر آورد، و (به عزيز مصر) گفت: مرا (به سراغ يوسف) بفرستيد تا (از تعبير خواب) شما را با خبر كنم.


نكته ها:

. اُمّة. گرچه به معناى اجتماع مردم است، ولى در اينجا به اجتماع روزها (مدّتها) اطلاق شده است.(۵۱)


پيام ها:

 ۱- خوبى ها دير يا زود اثر خود را نشان مى دهند.وادّكر بعد اُمة

۲- آگاهان را به جامعه معرفى كنيد تا مردم از آنان بهره مند شوند.فارسلون

۳- بعضى از كارشناسان در انزوا به سرمى برند از آنان غافل نشويد.فارسلون


۴۶ - يُوسُفُ اءَيُّهَا الصِّدِّيقُ اءَفْتِنَا فِى سَبْعِ بَقَرَتٍ سِمَانٍ يَاءْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلَتٍ خُضْرٍ وَ اءُخَرَ يَابِسَتٍ لَّعَلِّىَّ اءَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ

ترجمه:

(فرستاده شاه وارد زندان شد و گفت:) اى يوسف، اى مرد راستگوى درباره ى (اين خواب كه) هفت گاو فربه هفت گاو لاغر مى خورند و هفت خوشه ى سبز و (هفت خوشه ى) خشكيده ديگر، به ما نظر بده تا به سوى مردم برگردم، شايد آنان (از اسرارخواب) آگاه شوند.


نكته ها:

. صدّيق. به كسى گفته مى شود كه گفتار و رفتار و اعتقادش، همديگر را تصديق كنند. دوست يوسف چون رفتار و كلام يوسف را در زندان ديده بود و از سوى ديگر، تعبيرهاى خواب او نسبت به خودش و دوستش را مطابق واقع ديده بود يوسف را صدّيق صدا زد.

صدّيق. از القابى است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ به حضرت علىعليه‌السلام داده است.(۵۲)

 جمله لعلهم يعلمون. احتمال دارد به معنى واقف شدن مردم به وجود ارزشى يوسف باشد. يعنى ؛ به سوى مردم برگردم تا آنها بدانند كه تو چه گوهرى هستى.


پيام ها:

 ۱- قبل از درخواست، سزاوار است از كمالات شخص تجليل شود.ايّهاالصديق

۲- سؤ الات و مشكلات خود را از افراد خوش سابقه و صدّيق بپرسيد.ايّها الصديق اءفتنا


۴۷ - قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَاءَباً فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِى سُنبُلِهِ إِلا قَليلاً مِّمَّاتَاءْكُلُونَ

ترجمه:

(يوسف در جواب) گفت: هفت سال پى درپى كشت كنيد و آنچه را درو كرديد، جز اندكى را كه مى خوريد، در خوشه اش كنار بگذاريد.


نكته ها:

. يوسفعليه‌السلام بدون گلايه و شكوه از رفيق كه چرا او را فراموش كرده و بدون آنكه قيد و شرطى براى تعبير خواب پادشاه تعيين كند، فورى به تعبير خواب پرداخت، زيرا كتمان دانش. به ويژه در هنگام نياز جامعه به آن، امرى به دور از شاءن انسان هاى پاك و نيكوكار است.

يوسف به جاى تعبير خواب، راه مقابله با قحطى را با برنامه اى روشن بيان كرد تا نشان دهد علاوه بر علم تعبير خواب، قدرت برنامه ريزى و مديريت دارد.

 علم كشاورزى و سياست ذخيره سازى و لزوم صرفه جويى در مصرف از اين آيه استفاده مى شود.


پيام ها:

 ۱- مردان خدا بايد براى رفاه مردم، فكر كنند و طرح دراز مدت و كوتاه مدت داشته باشند.تزرعون سبع سنين

۲- گندم اگر به خوشه باشد بر عمرش اضافه مى شود.ذروه فى سنبله

۳- مى توان با برنامه ريزى، خود را براى مقابله با حوادث طبيعى همچون قحطى، زلزله و سيل آماده كرد.فذروه فى سنبله

۴- برنامه ريزى و تدبير براى آينده، منافاتى با توكل و تسليم در برابر امر خدا ندارد.فذروه فى سنبله (با تدبير به استقبال تقدير برويم)

۵- طرحها بايد قابليت عملى داشته باشند.فذروه فى سنبله (بهترين شيوه عملى در آن زمانِ بدون سيلو و تكنولوژى، واگذاردن گندم در خوشه بود.)

۶- هر تلخى بد نيست. همين قحطى مقدمه ى حاكميت يوسف شد وهمچنين مقدمه صرفه جويى وكار بيشتر در ميان مردم گشت.تزرعون، فذروه، الاّقليلا

۷- صرفه جويى امروز خودكفايى فردا و اسراف امروز نيازمند شدن فردا را به دنبال دارد.قليلاً ممّا تاءكلون

۸- آينده نگرى وبرنامه ريزى بلندمدت براى مقابله با مشكلات اقتصادى جامعه، لازمه مديريت كشور است.تزرعون... فذروه... الاّ قليلا

۹- كنترل حكومت بر روند توليد و توزيع، در شرايط بحرانى امرى ضرورى است.تزرعون... فذروه...

۱۰- روياى كافران نيز مى تواند بيانگر واقعيت ها و حاوى دستورالعمل هايى براى حفظ جامعه باشد.


۴۸ - ثُمَّ يَاءْتِى مِن بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَاءْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلا قَلِيلاً مِّمَّا تُحْصِنُونَ

ترجمه:

سپس بعد از آن، هفت سال سخت مى آيد كه مردم آنچه را برايشان از پيش ذخيره كرده ايد خواهند خورد جز اندكى كه (براى بذر) حفظ مى كنيد.


۴۹ - ثُمَّ يَاءْتِى مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ

ترجمه:

سپس بعد از آن سالى فرا مى رسد كه به مردم در آن سال باران مى رسد (ومشكل قحطى تمام مى شود) ودر آن سال مردم (بخاطر وسعت وفراوانى، از ميوه ها ودانه هاى روغنى) عصاره مى گيرند.


نكته ها:

. يغاث الناس. يا از غوث. است يعنى مردم از جانب خداوند يارى مى شوند و مشكلات ۱۴ ساله تمام مى شود و يا از غيث. است يعنى باران مى بارد و حوادث تلخ پايان مى پذيرد.(۵۳)

هفت گاو فربه و لاغر و هفت خوشه سبز و خشك كه در خواب آمده بود، توسط يوسف به ۱۴ سال نعمت و قحطى تعبير شد، امّا سال پانزدهم كه سال نزول باران و فراوانى بود و در خواب پادشاه نيامده بود، خبر از غيب است كه يوسف از جانب خداوند مطرح كرد، تا زمينه براى اعلام نبوتش فراهم باشد.ثمّ ياتى من بعد ذلك عام...

 شرايط يك مديريت كارآمد در جامعه:

۱- اعتماد مردم.انا لنريك من المحسنين

۲- صداقت.يوسف ايها الصديق

۳- علم و دانايى.علّمنى ربّى

۴- پيش بينى صحيح.فذروه فى سنبله

۵- اطاعت مردم. زيرا مردم طرح يوسف را اجرا كردند.


پيام ها:

 ۱- پس انداز وبرنامه ريزى براى ايام ناتوانى ارزشمن است.سبع شداد ياءكلن ماقدمتم

۲- در مصرف مقدارى را براى بذر وسرمايه ذخيره كنيد.(۵۴) الاّ قليلاً ممّاتحصنون

۳- روياها مى تواند بازگو كننده ى رخدادهاى آينده و رموز راهگشا براى انسان باشد.يغاث الناس و فيه يعصرون