زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام0%

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

نویسنده: احمد صادقى اردستاني
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 5949
دانلود: 2369

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 16 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 5949 / دانلود: 2369
اندازه اندازه اندازه
زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السلام

نویسنده:
فارسی

اين نوشته براى عموم خوانندگان ارجمند، مفيد و قابل استفاده بوده، و با مطالعه آن بيشتر آشنا ميشويم، چرا حضرت عبدالعظيم حسنى عليه‌السلام را زيارت ميكنيم؟ و چگونه بايد او را زيارت كنيم؟
و در اين نوشته هم از آثار آنان بهره جسته ايم، كه تا آنجائيكه اينجانب برخورد كردم، كتابهاى مستقل در اين زمينه، به اين ترتيب است:
1 - جنة النعيم، تأليف: ملا باقر مازندارنى. اين كتاب بيش از 500 صفحه دارد، و در سال 1296، يعنى حدود 70 سال پيش از اين نوشته شده است.
2 - الخصائص العظيميه، تأليف: شيخ جواد فرزند مهدى لاريجانى. اين كتاب هم خصوصيات زندگى حضرت عبدالعظيم عليه‌السلام را معرفى مى كند، و از تاريخ تأليف آن 55 سال بيشتر ميگذرد و اكنون كمياب است.
3 - عبدالعظيم الحسنى عليه‌السلام، حياته و مسنده. تأليف: دانشمند محقق، شيخ عزيز الله عطاردى، اين كتاب هم در سال 1343 يعنى 23 سال قبل از اين نوشته شده، داراى 320 صفحه مى باشد و اثر عالمانه اى است.
بنابراين، همانطور كه ملاحظه كرديد، اولا از تاريخ تأليف كتابهاى ياد شده ساليانى مى گذرد، و آنها عموما ناياب يا كمياب شده است، ثانيا همانطور كه اشاره شد، اين كتابها مفصل مى باشد، و براى استفاده دانشمندان و اهل علم و تحقيق مناسبتر خواهد بود.

زندگانى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام

نویسنده: احمد صادقى اردستانى

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.


مقدمه را حتما بخوانيد

 بسم الله الرحمن الرحيم

هر وقت بزيارت حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام مشرف ميشدم، از اينكه مشاهده مى كردم، براى آشنائى عموم زائرين محترم آن بزرگوار، كتاب ساده و سبك و سودمندى در دسترس نيست، ناراحت شده و رنج ميبردم!

و هر گاه خود نيز تصميم مى گرفتم، زندگى نامه ساده و مفيدى براى مطالعه زائرين و شيفتگان، و نيز جهت معرفى مقام اين امامزاده عظيم الشأن بنويسم، زيادى مشغله، خاصه نياز بكار و تلاش پس از انقلاب شكوهمند اسلامى، چنان همه اوقاتم را گرفته بود كه، كمتر فرصتى براى انجام چنين خدمتى دست ميداد!

تا اينكه براى اداى حاجتى، به آن بزرگوار متوسل شدم و نذر كردم، چنانچه به حاجت خود برسم، بمنظور يك خدمت دينى و فرهنگى، كه نسبت بساير خدمات مادى، اصالت و ارزش بيشتر و سازنده ترى داشته باشد، درباره زندگى و موقعيت و مقام اين ميهمان عزيز شرحى بنويسم.

اكنون كه به فضل پروردگار و معنويت آن بزرگوار، حاجت روا گشته و خواسته خود را دريافت داشته ام، اين نوشته را كه ميتواند براى عموم خوانندگان ارجمند، مفيد و قابل استفاده بوده، و با مطالعه آن بيشتر آشنا ميشويم، چرا حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام را زيارت ميكنيم؟ و چگونه بايد او را زيارت كنيم؟ تقديم مى دارد.

از باب قدردانى و سپاس از عالمان و خدمتگزاران به علم و فرهنگ جامعه، تذكر اين معنى نيز مفيد خواهد بود، كه بدانيم قبل از اين هم، تعدادى از دانشمندان سخت كوش، در اين زمينه، كتابهائى نوشته اند، و در اين نوشته هم از آثار آنان بهره جسته ايم، كه تا آنجائيكه اينجانب برخورد كردم، كتابهاى مستقل در اين زمينه، به اين ترتيب است:

۱ - جنة النعيم، تأليف: ملا باقر مازندارنى. اين كتاب بيش از ۵۰۰ صفحه دارد، و در سال ۱۲۹۶، يعنى حدود ۷۰ سال پيش از اين نوشته شده است.

۲ - الخصائص العظيميه، تأليف: شيخ جواد فرزند مهدى لاريجانى. اين كتاب هم خصوصيات زندگى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را معرفى مى كند، و از تاريخ تأليف آن ۵۵ سال بيشتر ميگذرد و اكنون كمياب است.

۳ - عبدالعظيم الحسنىعليه‌السلام ، حياته و مسنده. تأليف: دانشمند محقق، شيخ عزيز الله عطاردى، اين كتاب هم در سال ۱۳۴۳ يعنى ۲۳ سال قبل از اين نوشته شده، داراى ۳۲۰ صفحه مى باشد و اثر عالمانه اى است.

بنابراين، همانطور كه ملاحظه كرديد، اولا از تاريخ تأليف كتابهاى ياد شده ساليانى مى گذرد، و آنها عموما ناياب يا كمياب شده است، ثانيا همانطور كه اشاره شد، اين كتابها مفصل مى باشد، و براى استفاده دانشمندان و اهل علم و تحقيق مناسبتر خواهد بود.

بدين خاطر، اين نويسنده، براى اينكه اولا، به نذر خود وفا كرده باشد، و ثانيا، درباره حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام مطالبى را بصورت تازه و زنده تر، و براى استفاده عموم افراد ساده تر و مفيدتر ارائه كرده باشد، نوشته اى را كه در پيش روى داريد، تأليف كرده است.

اين را هم بايد اضافه كرد، اين كتاب به تعداد ائمه معصومعليه‌السلام در ۱۲ فصل تنظيم شده، و در فصلهاى پايانى، غير از زيارت و آداب زيارت حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام مطالبى درباره برخى ديگر از امامزاده هاى معروف «شهر رى» مانند: امامزاده حمزه، امامزاده طاهر، امامزاده مطهر، و امامزاده ابو عبدالله حسين (معروف به امامزاده عبدالله) و نيز گوشه اى از زندگى و آثار عالمان و خدمتگزارانى مثل: ابوالفتوح رازى، وابن بابويه، آمده است.

باميد اينكه مطالعه اين كتاب، موجب معرفت بيشتر همگان نسبت به اوليأ الهى گردد، و بهنگام دعا و زيارت، براى پيروزى رزمندگان اسلام در جنگ تحميلى عراق عليه ايران اسلامى، و عزت و سربلندى مسلمانان جهان دعا كنيم، مقدمه را به پايان برده و شما را به مطالعه دقيق همه فصلهاى زندگانى عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام دعوت مى كند.

قم: احمد صادقى اردستانى

۱۴ / ۱۰ / ۱۳۶۶

مطابق با ۱۳ جمادى الاول ۱۴۰۸ روز وفات فاطمه زهرا (سلام الله عليها)


يادداشت بر چاپ دوم

 كتاب «زندگانى حضرت عبدالعظيم -عليه‌السلام » بر اساس ‍ منابع معتبر تاريخى پديد آمده و از مآخذ و آثارى كه رؤ يت نشده و استفاده نگرديده، يادى به ميان نياورده است، و ادعاى افراد كم پرواى قبل و بعد از انقلاب اسلامى را، درباره اين كتاب، تحريفگرانه و بى اساس ‍ مى داند.

در چاپ جديد، اشكالات فنى صفحه هاى ۱۰۹ - ۱۰۷ رفع گرديده، در آخر كتاب هم بيش از شصت صفحه مطلب اضافه شده، و زيارتنامه هاى: حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام ، امامزاده حمزه، و امام زادگان طاهر و مطهر نيز بطور جداگانه و با خط درشت آورده شده است.

مؤلف

۲۵ / ۵ / ۱۳۷۳


فصل اول: تاريخچه زندگى، وفات حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام

 عبدالعظيم معروف به سيدالكريم و كينه «ابوالقاسم» فرزند عبدالله، فرزند على بن حسن، فرزند حسن بن زيد، فرزند زيد بن حسنعليه‌السلام فرزند على بن ابيطالبعليه‌السلام است، كه ريشه خانوادگى او، با چهار واسطه به امام حسنعليه‌السلام و با پنج واسطه به علىعليه‌السلام ميرسد.

ملا «باقر مازندرانى» سلسله نسبى آن حضرت را بدين صورت به شعر در آورده است:

ليس بينه و بين المجتبى

غير عينين وحأ، ثم زاى(۱)

يعنى، ميان عبدالعظيم و امام حسن مجتبىعليه‌السلام ، بيش از دوعليه‌السلام و يك (ح) و يك (ز) فاصله نيست. منظور از دوعليه‌السلام عين عبدالله پدر او و عين دوم على بن حسن جد اوست، و منظور از (ح) حرف اول حسن بن زيد جد دوم، و منظور از (ز) حرف اول زيد بن حسن، جد سوم حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام مى باشد.

عبدالله پدر حضرت عبدالعظيم، غير از وى داراى هشت پسر بنامهاى: احمد، قاسم، حسن، محمد، ابراهيم، على اكبر، على اصغر، و زيد بوده(۲) ، كه از شرح زندگى برادران هشتگانه وى، و فرزندان ديگر عبدالله، اطلاع دقيقى به چشم نمى خورد، اما طبق تحقيق اندكى كه درباره اجداد حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام ، بعمل آمد، شرح كوتاهى از وضعيت زندگى آنان، بدين صورت مرقوم مى گردد:


على بن حسن

 جد اول حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام ابوالحسن، على بن حسن بوده است، كه وى به همراه پدر خود، با تعدادى از سادات حسنىعليه‌السلام بدستور منصور دوانقى، خليفه عباسى در مدينه دستگير شدند و در بغداد زندانى گرديدند، و پس از تحمل مدت زمانى زندان، على بن حسن، در زندان جان خود را از دست داد، و زندگى را بدرود گفت(۳) .


حسن بن زيد

 ابو محمد «حسن بن زيد» كه پدر جد حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام محسوب مى گردد، وى مدت پنج سال از سوى منصور دوانقى به حكومت مدينه و حومه آن شهر منصوب شد، اما طولى نكشيد كه عملكرد او با نظريه خليفه مخالف تشخيص داده شد، و به همين جهت او را دستگير و روانه زندان كرد، و تمام اموال و دارائى او را مصادره و تصرف نمود، و آن بزرگوار آنقدر در زندان بغداد بسر برد، تا اينكه منصور دوانقى از دنيا رفت و سپس حسن از زندان آزاد گرديد، و مدتى در مدينه زندگى كرد، و سرانجام در سن هشتاد سالگى در مسير مدينه به مكه، در منزل (حاجر)، از دنيا رفت(۴) .


زيد بن حسن

«زيد» پس از شهادت حضرت ابوالفضلعليه‌السلام در كربلا بسال ۶۱ هجرى، با همسر آن حضرت بنام «لبابه» دختر عبدالله بن عباس ازدواج كرد، و آن بانوى بزرگوار، براى زيد دو فرزند زائيد، كه نام آنها را حسن و نفيسه، گذاشتند(۵) .

«شيخ مفيد» در تعريف و توصيف وى نوشته است: زيد بزرگترين فرزند امام حسن مجتبىعليه‌السلام و متصدى امور صدقات رسول خدا بود، وى مردى بزرگوار، خوش نفس و خوش اخلاق و داراى روحيه سخاوت بود.

وقتى «سليمان بن عبدالملك» بخلافت رسيد، بفرماندار خود در مدينه نوشت: زيد را از توليت اموال و صدقات رسول خدا بركنار نمايد، و اين مسئوليت را به يكى از بستگان سليمان واگذار كند(۶) .

اين بود شرح كوتاهى، از وضعيت آبأ و اجداد حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام .


تاريخ ولادت و وفات حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام

 افرادى كه شخصيت والاى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را از نظر مقام ايمانى و علمى، و نيز از لحاظ هجرت و جهاد او، مورد بررسى قرار داده اند، درباره تاريخ ولادت و وفات يا شهادت او، كمتر سخن بميان آورده اند، اما مرحوم «آغا بزرگ تهرانى» در كتاب بسيار پراهميت «الذريعه الى تصانيف الشيعه» از كتابى بنام «الخصائص ‍ العظيميه» در شرح زندگى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام نام ميبرد، و نويسنده آن كتاب را «شيخ جواد بن مهدى لاريجانى» متوفاى ۳ / ج ۲ / ۱۳۵۵، معرفى مى كند، و مى گويد: اين نويسنده كتاب ديگرى بنام «فوز الافاق» دارد، كه اين كتاب در سال ۱۳۴۴ بچاپ رسيده است، و در اين كتاب از كتاب «الخصائص العظيميه» روايت كرده است: ولادت آن حضرت بسال ۱۷۳ هجرى در مدينه واقع شد، و آن بزرگوار، در ۱۵ شوال ۲۵۲ هجرى، در «شهر رى» وفات يافت(۷) .

روى اين حساب، با توجه به اينكه شهادت امام موسى جعفرعليه‌السلام در سال ۱۸۳ هجرى اتفاق افتاده، حضرت عبدالعظيم بهنگام شهادت آن امام بزرگوار ده ساله بوده، و تا اين حد حيات امام هفتم را درك كرده است.

و با توجه به اينكه امام هادىعليه‌السلام در سال ۲۵۴ به شهادت رسيد، وفات حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام كه در سال ۲۵۲ هجرى اتفاق افتاده، وى دو سال قبل از شهادت امام دهم، زندگى خود را در شهر رى به درود گفته است.

بنابراين، روى اين حساب، حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام ۷۹ سال عمر كرده، و با توجه باينكه وفات يا شهادت وى در سال ۲۵۲ هجرى واقع گرديده، اكنون كه سال ۱۴۰۸ هجرى قمرى است، از تاريخ وفات وى ۱۱۵۶ سال گذشته است.


همسر و فرزندان حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام

 همسر حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام بانوى بزرگوارى بنام «خديجه» دختر عموى او، حسن بن حسنعليه‌السلام بوده(۸) و آن حضرت از خديجه داراى دو فرزند بنامهاى: محمد و «ام سلمه» گرديده است.

محدث قمى مى نويسسد: محمد مرد بزرگوارى بود، و در مقام زهد و عبادت شهرت داشت، «ام سلمه» هم به ازدواج «عمر بن ابراهيم» درآمد، و فرزندان و نسلى كه از حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام بجاى مانده، صرفا از راه دختر وى «ام سلمه» بوده اند، زيرا از فرزند پسرى او «محمد» نسلى بوجود نيامده است(۹) .


امامان هم عصر حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام

 همانطور كه در بالا بيان شد، روزگار زندگى حضرت عبدالعظيم، بين سالهاى ۱۷۳ و ۲۵۲ هجرى بوده، وى در زمان امامت موسى بن جعفرعليه‌السلام بدنيا آمده، ده سال از مدت عمر خود را، در عصر امام هفتم سپرى كرده، اما چون كودك و كوچك بوده، در سن و سالى نبوده كه، بتواند در آن زمان بحضور امام برسد، و به عنوان شاگرد با صحابى او مطرح گردد، ولى روزگار امام رضاعليه‌السلام را درك نموده، و با واسطه از محضر آن بزرگوار كسب فيض و علم كرده، و احاديثى هم از امام هشتم روايت كرده است.

اما زمان و حضور امام جوادعليه‌السلام و امام هادىعليه‌السلام را درك كرده، و از آن دو امام بزرگوار بطور مستقيم كسب علم و دانش نموده و از ياران و اصحاب آنان محسوب ميشده، و احاديث فراوانى را هم نقل كرده است، كه برخى از احاديث وى را، از امام رضاعليه‌السلام و امام جوادعليه‌السلام و امام هادىعليه‌السلام ، در فصلهاى جداگانه اى در همين كتاب، مورد مطالعه قرار خواهيم داد.

بنابرين، مطلبى كه در زندگى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام بسيار درخور اهميت مى باشد، اينست كه خداوند، اين توفيق بزرگ را نصيب او كرده كه هم عصر با چهار امام معصوم باشد، با ياران امام موسى بن جعفرعليه‌السلام معاشرت و ارتباط داشته، مطالب و معارف دين را با واسطه از امام هشتم كسب كند، و بتواند بحضور امام جوادعليه‌السلام و امام هادىعليه‌السلام برسد و اخبار و احاديث و معارف اسلام را از خاندان وحى فرا بگيرد، و در پخش و نشر فرهنگ ناب اهل بيتعليه‌السلام براى آگاهى و سازندگى پيروان خاندان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقش فعال داشته باشد، چنانكه پس از اين، خدمات علمى و تربيتى او را بيشتر مطالعه خواهيم كرد.


كتاب صاحب بن عباد

 از جمله كسانيكه براى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام شرح زندگى خلاصه اى نوشته اند «صاحب بن عباد» است. «ابوالقاسم» اسمائيل بن عباد، معروف به «صاحب» و «كافى الكفاه» از دانشمندان و رجال معروف عصر ديلميان، در سال ۳۳۶ هجرى در طالقان متولد شد، در جوانى در «رى» بخدمت ديوان «ابوالفضل بن عميد» در آمد(۱۰) ، و چون مرد كاردان و لايق و دانشمندى بود، به وزارت «مويد الدوله ديلمى» رسيد، و در سال ۳۵۸ هجرى در «رى» وفات كرد(۱۱) . و جسد او را به اصفهان منتقل كردند، و در محله «طوقچى» در خانه خود او را بخاك سپردند.

«صاحب» در زمينه تاريخ و حديث و شعر و بسيارى از علوم ادبى و انسانى، آنچه موجود است و آنچه مفقود و نابود گرديده، جمعا ۲۹ جلد كتاب و رساله تأليف كرده است. يكى از رساله ها و نوشته هاى وى، كتاب كوچكى است، كه در شرح حال حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام حدود ۱۰۴۸ سال قبل از اين آنرا نوشته است.

نسخه خطى اين كتاب كوچك چهار صفحه اى را يكى از افراد «آل بويه» به خط خود نوشته، و اين رساله را محدث بزرگوار و مشهور «حاج ميرزا حسين نورى» كه ۷۸ سال پيش از اين وفات يافته، در سال ۱۳۱۹ يعنى ۸۹ سال قبل از اين آنرا در خاتمه كتاب كم نظير «مستدرك الوسائل» كه در قطع رحلى چاپ شده و ۲۱۲۶ صفحه دارد، آنرا آورده است.

اينجانب نيز در عين حالى كه قسمتهائى از مطالب «صاحب بن عباد» را در بخشهاى ديگر اين كتاب آورده است، اكنون بپاس تقدير از زحمات آن بزرگواران، كه اين سند تاريخى را حفظ كرده اند، ترجمه همه آن رساله را به منظور آشنائى بيشتر خوانندگان گرامى، با شرح حال حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام در اينجا ميآورد:


شرح حال حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام

«محدث نورى» روايت مى كند، صاحب بن عباد، در جواب شخصى كه از حسب و نسب حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام جويا شده بود، فرموده است:

از دودمان عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام كه در مزار درختدار مدفون است، از من سؤال كردى، و درخواست نمودى ترا از عقائد و علم و پرهيزگارى او مطلع كنم، منهم بتوفيق الهى بطور خلاصه در باره آن بزرگوار مطالبى را ياد آور ميشوم:

وى، ابوالقاسم عبدالعظيم فرزند عبدالله فرزند على، فرزند حسن، فرزند زيد، فرزند حسن بن على بن ابيطالب است، او داراى تقوى و پرهيزگارى و صاحب دين صحيح و عبادت كاملى بود، و در امانتدارى و صداقت و درستكارى شهرت داشت.

عبدالعظيم، در مسائل دين آشنا و آگاه، و بمعارف مذهب و احكام قرآن شناخت و معرفت زيادى داشت و حقايق اسلام را خوب درك مى كرد، و نيز به توحيد و عدل پروردگار كه از شرائط اعتقادى هر مسلمانى است اعتقاد محكمى داشت.

حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام اخبار و احاديث فراوانى نقل كرده، از امام جواد و امام هادىعليه‌السلام روايت حديث نموده، و آن دو امام بزرگوار براى او نامه ها و پيامهائى داده اند، وى از گروهى از اصحاب موسى بن جعفر و امام رضاعليه‌السلام نيز احاديثى نقل كرده است، عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام دارى كتابها و تأليفاتى نيز بوده كه يكى از آنها كتاب «روز و شب» است، و افراد بزرگ و دانشمندى مانند: احمد بن ابى عبدالله برقى، و احمد بن محمد بن خالد، و ابوتراب رويانى از او، حديث نقل مى كرده اند.

عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام از حكومت زمان خود، وحشتناك شده، و مورد ترس و تهديد بود، و به همين دليل، وطن خود را ترك كرد، به طور ناشناس از اين شهر بآن شهر ميگريخت، تا اينكه وارد «شهر رى» شد، و در محله «ساربانان» در خانه يكى از شيعيان در «كوى بردگان» ساكن گرديد، و بعبادت پروردگار مشغول شد.

وى، روزها را در «سرداب» خانه بسر ميبرد و روزه ميگرفت، و شبها را بنماز و مناجات ميگذرانيد، و گاهى هم به صورت ناشناس از خانه بيرون مى آمد و قبرى را كه اكنون مقابل قبر اوست زيارت مى كرد، و ميان خانه اى كه وى در آن زندگى مى كرد، تا آن قبر راهى باز شده بود. عبدالعظيمعليه‌السلام درباره صاحب آن قبر مى گفت: اين قبر يكى از فرزندان موسى بن جعفرعليه‌السلام است.

پس از اين مرحله، طولى نكشيد كه خبر آمدن عبدالعظيم بآنشهر، بگوش ‍ يكى پس از ديگرى از شيعيان رسيد، و دوستداران و علاقمندان به اهل بيتعليه‌السلام از وضع او مطلع شده و بيشتر با او آشنا شدند و ارتباط و رفت و آمد برقرار كردند، و طبيعى است كه از علم و دانش او بهره مند مى شدند.

در همان روزها بود كه يكى از شيعيان خوابى ديد، در عالم خواب رسول خدا به او اطلاع داده بود كه، بزودى مردى از خانواده من، در «مرحله ساربانان» از دنيا خواهد رفت! و در باغ «عبدالجبار» نزديك درخت سيبى به خاك سپرده خواهد شد!

آن مرد وقتى از خواب بيدار شد، براى خريدارى آن باغ راهى خانه صاحب باغ شد، و جريان خواب خود و مطلب رسول خدا را با وى در ميان گذاشت، و منظور خود را از خريدارى باغ بيان كرد، صاحب باغ نيز اظهار داشت، اتفاقا من هم چنين خوابى ديده ام، و اكنون خود تصميم دارم باغ را براى افراد شريف و نيز براى شيعيان وقف كنم، تا آنان اموات خود را در زمين آن دفن كنند.

سرانجام پس از آن خوابها، و وقف زمين باغ، حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام از دنيا رفت، و در جاى آن باغ كه اكنون بقعه و بارگاه وى قرار دارد، به خاك سپرده شد(۱۲) .

وقتى حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام را براى غسل برهنه مى كردند، در جيب او ورقه اى كشف شد، كه روى آن نوشته بود: من، ابوالقاسم فرزند عبدالله، فرزند على، فرزند حسن، فرزند زيد، فرزند حسن بن على بن ابيطالب هستم(۱۳) .

مرحوم «ملا باقر مازندرانى» مى نويسد: با توجه به اينكه حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام متوارى و تحت تعقيب دشمن بوده، و نيز مخفيانه از دنيا رفته است، احتمال داده مى شود، دشمنان جاسوس، او را مخفيانه شهيد كرده باشند(۱۴) .

مرحوم «صاحب بن عباد» پس از بيان اين مرحله، داستان مردى از شهر «رى» را كه در «سامرا» به حضور امام هادىعليه‌السلام رسيده، و براى او موضوع فضيلت و زيارت حضرت عبدالعظيمعليه‌السلام مطرح شده، و سپس سرگذشت «ابو حماد رازى» و ملاقات وى را با حضرت هادىعليه‌السلام در «سامرا» و معرفى عبدالعظيم به عنوان نماينده آن حضرت، براى هدايت و آموزش ‍ احكام دين مطرح كرده، ونيز بعضى از رواياتى را كه از عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام نقل شده، آورده است، كه چون آن روايات در جاهاى ديگر همين كتاب آمده، احتياجى به مطرح كردن آن در اينجا احساس ‍ نمى شود.

اين بود آنچه را توانستيم در مورد ولادت، زندگى، وفات و خصوصيات حضرت عبدالعظيم حسنىعليه‌السلام از لابلاى كتابها و متون تاريخى بدست آوريم. به منظور اينكه مقام و موقعيت آن بزرگوار براى شيعيان و علاقه مندان به خاندان اهل بيتعليه‌السلام روشنتر گردد، و زائرين و ارادتمندان نيز زيارت خود را با معرفت بيشتر انجام داده و درك فيض و فضيلت آستان آن جليل القدر را، با كوشش وسيع ترى پيگيرى كنند.