شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد ۱

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت0%

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

نویسنده: رضا کوشاری
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 9984
دانلود: 18298


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 16 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9984 / دانلود: 18298
اندازه اندازه اندازه
شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد 1

نویسنده:
فارسی


ابر و باد


باد سر و دو بال دارد

 اين معناى كلام حضرت علىعليه‌السلام كه مى فرمايد:للريح راءس و جناحان .(۷۸) علىعليه‌السلام مستقيما از شكل گيرى باد و به حركت در آمدن آن، كاملا آگاه است.

«باد سر و دو بال دارد» اين جمله بر دو گونه معنا دلالت دارد.

اول، اين كه آن حضرت تعريف كلى شكل باد را به اين صورت تعريف و آن را همانند يك پرونده بزرگ كه در سطح وسيعى به پرواز در مى آيد و مسافت زيادى را طى مى كند:

۱- حركت جبهه باد همچون پرنده عظيمى مى ماند كه داراى كله اى در دو جمله و دو جناح گسترده است در دو طرف آن، برفراز زمين پيش مى رود.

۲- قسمت جلو يا سر آن، همان ناحيه پرفشار باد است و دو بال يا دو طرف آن كه در دو طرف و عقبتر كه دامنه آن در چندين كيلومتر گسترده است وسعت دارد.

۳- وقتى كه باد به حركت مى افتد، همه جاى آن باد به يك اندازه پر فشار نيست، آن قسمت كه اوج قدرت و فشار تند حركت باد است در وسط و جلو مى باشد و اطراف آن، باد داراى فشار و زور كمترى است.

وجه دوم از معناى كلام آن حضرت، تعريف علمى شكل گيرى باد است، سر به معناى ابتداى كار و مقدمه پيدايش وضعيت پديد آمدن باد است، و در كتابهاى علوم هواشناسى اين چنين آمده، فرو بار همان مقدمه و ابتداى كار پيدايش فرابار يا حركت هوا و شكل گيرى باد است، پس به حركت در آمدن هوا، از عوامل اصلى در ابتداى كار، همان سر منشاء، فروبار است.

تا دو نوع و يا دو جبهه هواى مخالف، يعنى سرد و گرم نباشد، هوا به حركت در نمى آيد و باد پديدار نمى شود

جناح: كه هم به معناى بال است و هم به معناى سمت فعال، كه در مقابل آن، سمت مخالف فعال دارد.

دو جناح همان فرابار است كه در اطراف فروبار و به سمت آن به حركت مى افتد و هوا را به راه مى اندازد و باد به پرواز در مى آيد.

ميان ناحيه فروبار و نواحى فرابار، هوا جابه جا مى شود، هواى انباشته شده در كانونهاى فرابار از مجاورات خاك به طرف كانونهاى فروبار جريان مى يابد، از اين جريان هوا، باد به وجود مى آيد، يعنى از اختلاف دو جبهه هواى سرد و هواى گرم، باد شكل مى گيرد و به راه مى افتد.

نكته ى جالب اين جاست كه مردم در هر منطقه اى كه باد، از سر آن ها مى گذرد نه فرابار و نه فروبار را حس مى كنند و منطقه فروبار و نواحى فرابار، در مقياس وسيع قاره اى و اقيانوسى است و نمى تواند محسوس و مشهود باشد و آن چه مردم ساكن يك سرزمين حس مى كنند همان راس باد يا خط جبهه است كه از اختلاط و تركيب دو جناح حاصل شده صورت باد واحد را پيدا مى كند.

براى فهميدن بيشتر اين مطلب به موضوع هواشناسى در كتابهاى علمى مراجعه كنيد تا بحث مفصل آن را بهتر بدانيد و ما نمى توانيم در اين كتاب كوچك: خيلى از موضوعات علمى را به طور مفصل توضيح دهيم.

دانش هواشناسى كه از سال ۱۸۶۰ ميلادى شكل گرفت و سالها پس از آن، كم كم توسعه يافت و اكنون دانش هواشناسى براى زندگى مردم و آگاهى از تحولات جهان، ضرورى و با اهميت بسيار مطرح است.

علىعليه‌السلام ۱۳ قرن قبل از به وجود آمدن اين تشكيلات، درباره ى هوا و باد، سخنى دارد كه از دريچه علم هواشناسى بسيار با ارزش است چون فهميدن موضوع به حركت در آمدن بادها، به قدرى پيچيده است كه حتما مى بايستى متخصصان هواشناسى در نواحى مختلف بين قاره اى به توسط بى سيم و تلگراف و تشكيلات وسيع و بخصوص ماهواره با همديگر در تماس مستقيم باشند و تمام جوانب امر را در نظر بگيريند و با بهره گيرى از ابزار و تجهيزات تخصص اين رشته شرورى است تا اين كه همه ى اين مجموعه با هم دريابيد كه منطقه فروبار كجا است و فرابار چگونه و از كجا، به سمت فروبار به حركت در آمده و بدون اين تشكيلات بين المللى، ممكن نيست كسى در هر جا، هب تنهايى از موضوع شكل گيرى و حركت بادها با خبر شود و اين طور نيست كسى بتواند در يك محدوده، فرابار و فرو بار مشاهده و آن را حس كند، وسعت محدود اين دو غالبا بيشتر از هزار كيلومتر رخ مى دهد، پس ممكن نيست كه يك نفر، آن هم بدون دم و دستگاه، اين دو وضعيت به وجود آمده را ببينيد و از آن باخبر شود.

علىعليه‌السلام با جمله اى بسيار كوچك، معناى كلى و مجمل، بادها را تعريف نموده و اين هنرى است كه انديشمندان متخصص اين رشته، هيچ گاه قادر نيستند اين گونه هنرمندانه از بادها و شكل گيرى آن، به اختصار و زيبايى تعريف كنند.


هوا هم وزن دارد

 شيخ حر عاملى اين دعا را از امام سجادعليه‌السلام نقل كرده است:

 سبحانك تعلم وزن الفى و الهواء : «پروردگار اين تويى كه ميدانى مقدار وزن سايه و هوا را».

علوم گوناگون بسيار و بيشمار است و علوم به تدريج به عرصه ظهور رسيدند و اين طور نيست كه تمامى علوم و آگاهى هاى متنوع آن، همه با هم يك جا و كامل به صحنه و آگاهى مردم رسيده باشد، بلكه با پيدايش هر علم و دانشى، سبب و عامل اين شد كه علمى ديگر، شناسايى و كم كم در ميان علوم ديگر مطرح شود و براى خود، جايى باز كند.

يكى از آن آگاهيها كه امروز شناخته شده و جايگاه مهمى دارد اين است كه سايه و هوا، هر كدام داراى وزنى هستند و براى شناخت اين موضوع، مى بايستى خيلى از مسايل و احوال جو، شناسايى و كشف شود تا به شناخت وزن هوا و عوارض و حالتهاى انقباض و انبساط سايه را دريابيم، پس دانشمندان راه طولانى و دشوار انديشه و تحقق را پيمودند تا اين دو موضوع را فهميدند و از احوالات آن باخبر شدند، پس بدون مقدمات شناسايى زمينه هاى متنوع علمى اوضاع جو، هيچ گاه ممكن نبود كه بفهميم وضه سايه و هوا كه هر كدام داراى وزن و خصوصيات ديگر دارند.

بر خلاف مردم قديم، كه هيچ گاه فكر نمى كردند سايه و هوا هم وزنى داشته باشد، درست در همان زمان، امام زين العابدينعليه‌السلام اين موضوع را در قالب دعا مطرح نمود و از آن زمان كه آن حضرت اين دعاها به مردم آموخت هزار و سيصد سال گذشته است، و شايد تا چند قرن بعد از آنحضرت، كسانى بودند كه با خواندن جملات اين دعاها، در اين فكر بودند كه چگونه ممكن است سايه و هوا داراى وزنى باشند؟ در حالى كه مردم، اين دو را هيچ و پوچ مى پنداشتند، به هر حال به ثواب خاندن اين دعا اكتفا و دلخوش بودند ولى امروز، دعا را مى خوانيم با يقين و انديشه استوار و با آگاهى كامل، بدرگاه خداوند به راز و نياز مى نشينيم.

ما روى سطح زمين زندگى مى كنيم و به عبارت ديگر، مى شود گفت كه نا در كف و ته اقيانوس عظيم هوا قرار داريم و اكنون دانسته شد كه هوا نيز مانند همه ى اجسمام، داراى وزن مخصوصى است و دقيقا آن را محاسبه نموده اند و ثابت شد كه هوا، روى هر سانتيمتر مربع از بدن ما، يك كيلو گرم فشار وارد مى كند، هوا با همه ى لطافت و سبكى بالاءخره داراى جرم و وزن است و هوا سنگينى دارد و ما اين سنگينى را احساس نمى كنيم.

امام سجادعليه‌السلام اولين فردى بود كه اين موضوع علمى مهم را مطرح كرد و قرنها پس از او بود كه انديشمندان در اين زمينه در اين زمينه ها با تحقيقات بسيار خود، اين موضوع و اهميت آن دانسته شد.

انقباض و انبساط ا يكى از عوامل مهم در طبيعت است كه نقش مؤ ثر و سازنده ى گوناگونى دارد.

عامل پيدايش حالت و خصوصيت انقباض و انبساط، سردى و گرمى است و تمامى اجسام در هواى سرد منقبض مى شوند يعنى به طور نامحسوسى جمع و كوچكتر مى گردند و در گرم شدن، اجسام منبسط و باز مى شوند كه در نتيجه، وضعيتى را به وجود مى آورند كه روى آن در تمام زمينه ها و معاملات فيزيكى، و در بيشتر مسايل و موارد علمى محاسبه مى كنند پس ‍ اكنون معلوم شد كه هر حجمى داراى اندازه و وزنى خاص براى انقباض و همچنين براى انبساط دارد و اين دو حالت داراى قدرت و فشار و وزنى را پديد مى آورند. و همانطور كه ميدانين يكى از اءصلى ترين عوامل انقباض و انبساط، تاريكى شب و روشنائى روز است و خود فشار جمع شدن و باز شدن اءشياء بر اساس يك نيرو قابل محاسبه است


در سرما، هوا متراكم و فشرده مى شود

 امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد كه سردى زمستان، خواص و فايده بسيارى بر نهاد طبيعت و اكوسيستم آن دارد و براى حيات همگانى لازم و ضرورى است و در اين جا يك جمله از بيانات آن حضرت را ذكر مى كنيم كه در رابطه با وضع و چگونگى هوا در سرد شدن و زمستان، داراى اهميت مى باشد با اين كه هوا نامرئى و احوالات آن پنهان است.ففى الشتاء... يتكثف الهواء : در زمستان، هوا فشرده و متراكم مى شود».(۷۹)

پس اين چنين دانسته مى شود كه هوا داراى دونوع سنگينى است: اول اين كه مى دانيم هوا هم داراى جرم است و هر جرمى داراى وزنى است و هوا مانند همه ى گازها سنگينى دارد، و اين سنگينى هوا هميشگى است، و نوع دوم بر اثر عارضه سرد شدن، هوا متراكم و فشرده مى شود كه در واقع يك سنگينى به حجم آن افزوده مى گردد.

هوا معمولا گرم و سرد مى شود، در روى يك سطح سرد، هوا سنگين است چون هواى سرد در اين جا پايين مى آيد و در مجاورت خاك بر روى هم انباشته مى شود كه در نتيجه، آن مى شود كه آن حضرت فرمود «در سرما هوا متراكم و فشرده مى شود» و در اين صورت هوا سنگين تر خواهد بود لذا در اين جا فشار قوى وجود دارد و امروز براى اندازه گيرى فشار هوا، وسيله اندازه گيرى دماى هوا، يا دماسنج ساخته شده كه براى اندازه گيرى و تشخيص دما به كار مى رود.

به كمك يك دماسنج مى توان دما را اندازه گرفت چون مى دانيم بر اثر گرما، جيوه يا الكل رنگى مخزن دماسنج منبسط و بر اثر سرما منقبض مى شود، از اين انبساط و انقباض مى توان دما را اندازه گرفت.

و سخن امام صادقعليه‌السلام درباره ى وضع كلى هوا، آن هم در رابطه با كيفيت و چگونگى تاءثير سرد شدن هوا است و معناى كلام آن حضرت، كلى است و بر مقدارى از هوا و يا كل هوا دلالت دارد لذا مى بينيم كه تاءثيرات سرما و گرما بسيار وسيع است، به طور مثال در قطب ها بر اثر سرد بودن آن منطقه، لايه ى مجاور سطح زمين «تروپوسفر» يا باصطلاح، هوا مى گوييم، قطر آن حدود شش كيلومتر است و در نواحى مدارى كه مناطق گرمتر است قطر آن در حدود ۱۷ كيلومتر مى باشد بنابراين هوا در مناطق بر اثر سرد بودن، هوا براى هميشه متراكم و فشرده است كه در نتيجه آن، سقف لايه ى هوا، قطر آن جاى ديگر همچون خط استوا كمتر مى باشد.

و آن حضرت در يك جمله كوچك و بسيار رسا و خلاصه، اءصل كلى هواشناسى را بيان نموده است چون مى دانيم بر اثر سرد شدن هوا، چه فصلى و چه موضعى و مقطعى، سبب ايجاد زمينه هاى فرابار و بحركت در آمدن باد و تراكم ابرها و بارش و موارد بسيار ديگر مى باشد.

براى فهميدن اين حقيقت كه هوا با سرد شدن و يا سرماى زمستان، هوا فشرده و سنگين مى شود لازم بود كه اطلاعات متفرقه و ابزار و دستگاه و هوا سنج و غيره باشد تا امكان پى در بردن به اين موضوع فراهم شود تا روى همرفته آگاهى هاى لازم در رابطه با هواشناسى كه دانش ظريف و حساس است دانسته شود.

امام سجادعليه‌السلام بدون وجود دماسنج و مسائل ديگر علمى، يه سنگينى هوا و وزن داشتن آن اشاره نموده ولى انديشمندان بعد از توسعه علوم و بوجود آمدن تجهيزات بود كه توانستند به وزن و سنگينى داشتن هوا و چكونگى آن، پى بردند رسم متعارف انديشيدن و تحقيق اينچنين است و با رسم و خط مشى اءولياء الله، تفاوت بسيارى دارد.


بادها سازنده ابرهاست

 هوا در همه جا راكد و آرام هست. ولى باد، هواى فشرده و در حال حركت: به جهتى است و اين باد پس از مدت كوتاهى با گذشتن، قطع و تمام مى شود و مجموعه پياپى بادهاى فشرده و بدنبال هم، مدت آن بسيار طولانى تر خواهد بود.

هوا هيچ گاه در هيچ جا خالى از بخار آب نيست و حداكثر تا حدود ۵۰ گرم در متر مكعب مى رسد ولى چنين اندازه رطوبت ها هيچوقت كفايت تشكيل ابر و ريزش باران هايى را كه مى بينيم نمى نمايد بلكه لازم است حتما و مرتبا امداد برسد، يعنى پس از تشكيل ابر و ريزش باران، هواهاى تازه حامل بخار آب پياپى برسد، باد مستمرا بوزد و مبداءاين بادها از درياها، يا از جنگلهاى انبوهى بوده توشه رطوبتى كافى باخود دارد.

علم هواشناسى در نيمه اين قرن اخير بود كه به توسعه و پيشرفت رسيد و اطلاعات خوبى به دست آورد و اين قسمت را تا كنون خوانديم نظر اين رشته علمى روزه بوده است و اكنون به اين حديث كه از پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌‌ است درباره ى باد و باران آن هم در چهارده قرن پيش ‍ بيان شده و اكنون ببينيم گفته آن حضرت با علم روز چه شباهتى دارد.

 قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌‌ : فو الذى بعث محمدا بالحق نبينا لقد نسجت الرياح فى الهواء الغيوم (۸۰)

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌‌ فرمودند: سوگند به آن خدايى كه محمد را به حق، به پيامبرى برگزيد، به يقين بادها در هوا ابرها را به هم مى بافند.

در كلام آن حضرت اول اشاره به يقين بودن و صحت مطلبى را با سوگند به ما مى رساند و امروز درستى اين موضوع بر همه عيان است و با اثبات اين مسئله علمى، پيامبرى اين شخص والامقام بر يقين و ايمان ما به مراقبت مى افزايد.

آن حضرت مى فرمايد كه بادها را به هم مى بافد يعنى ابرها به هم مى پيوندند همان گونه كه رشته هاى نخ يكسره به هم وصل است. و اين هواهاى تازه حامل بخار آب يا رسيدن پى در پى، ابرهاى در حال بارش را امداد رسانى مى كند و تا مدتها باران بدون انقطاع ادامه مى يابد، همچنين مى فرمايد كه اين بادها در هوا، ابرها را پى در پى به هم مصل و فشرده مى سازد.

دانستيم كه بدون اين بادها در هوا جمع و متراكم نمى شوند، و باد نيز قادر به جمع كردن ابر باران زا نمى باشد، و تنها بادهاى پى در پى مى توانند شرايط بارندگى و دوام آن را فراهم سازد و از كلام آن حضرت دانسته مى شود كه باد خاصيتى براى باران زايى ابرها ندارند چون باد به تنهايى در بارش ابر كافى بنظر نمى رسد و تنها بادهاى پى در پى مى توانند، بارندگى ابرها را فراهم كنند. حضرت در ادامه ى اين حديث مى فرمايند:

 و اءرعدت و اءبرقت و تحريك الناس كانهم يريدون التنحى عن المطر . «و پس از آن ابرها صداى غرش رعد و برق درخشانى پديدار مى شود و سپس مردم، گويى آماده مى شوند تا خود را از بارانى كه خواهد باريد كنار بكشند.

تخليه برق مابين توده هاى مختلف اين ابر است كه در اثر اصطلاك يا عوارض زمين و اجسام معلق در باد الكتريسيته هاى مخالف مى شوند، و اين تخليه تواءم با روشنايى و غرش شديد مى باشد و از كلام پيامبر گرامى دانسته شد كه نتيجه اين بادهاى گوناگون و پى در پى، رعد و برق ايجاد مى شود چون توده ابر بادها مختلف است و اين اختلاف، عامل تخليه برق از ميان آن ها است.


بهترين ابرها

 دانش هواشناسى امروز به ما مى گويد كه ابرها در آغاز به صورت رشته و تكه هاى پخش در اين جا و آن جاى آسمان ظاهر مى گردد، اين ابرها رفته رفته بر تعداد وسعتشان اضافه شده و به يكديگر متصل مى شوند و كم كم تمام سطح آسمان را مى پوشاند، طولى نمى كشد كه ابرهاى تيره تر، يعنى ضخيم تر برنگ خاكسترى روشن كه همان ابرهاى سفره اى هستند در افق نمايان مى گردند، در اينموقع ابرها تا حدود چهار كيلومتر از زمين فاصله دارند و هر قدر از ارتفاع ابرها كاسته شود تراكم و مقدار آب محتوى در آن ها بيشتر و صف بندى و اتصال بهتر مى شود، تا آن كه نوبت به توده هاى متراكم سياه چهره و گسترده شده ابرهاى فشرده يعنى ابرهاى سفره اى مى رسد اين ابرها كه در زير سنگين ترين طبقات هستند حامل قطرات نسبتا درشت و فراوان آب بوده مانند اسفنجى كه چلانده شود و رحمت الهى را بر سر زمين تشنه فرو مى ريزد.

حضرت علىعليه‌السلام در دعايى به نام «دعاى طلب باران» در نهج البلاغه به مردم مى آموزد تا هر وقت كه بارندگى كم شد و مردم در خطر بى آبى و پيامدهاى آن روبرو شدند اين دعا را بخوانند، و اكنون به گوشه اى از اين دعا توجه كنيم.

 اللهم اسقنا ذلل السحائب صعابها : «پروردگارا ما را آبى رسان از آن ابرهاى سر به زير و سنگين و پايين تر، نه از آن ابرهاى سركش و سر به بالا» از دعاى آن حضرت اين چنين بر مى آيد كه ابرها بر دو گونه اند:

۱- ابرهاى سركش و مرتفع ۲- ابرهايى پايين تر انبوه و متراكم كه در بالاى سرمان سايه افكنده و آن حضرت از خدا بارندگى از اين ابرها را مى طلبد. چون اين ابرها داراى رحمت بسيارند و اين باران است كه در و دشت را سيراب مى كند و سخنان آن حضرت دقيقا با دانش پيشرفته امروز مطابقت كامل دارد.

نكته جالب اين جاست كه علىعليه‌السلام با جمله مختصر به جاى تعريف كامل از ابر و بارندگى و شرايط مساعد آن را بيان نموده است.

و هر فرد كه اين جمله آن حضرت را بخواند و نام او را قبلا در جايى نشنيده باشد، او مى پندارد كه گوينده اين كلمات، متخصص علم هواشناسى است چون كلمات به نحوى بيان شده كه گويى يك كارشناس، با لهجه علمى رشته تحصيلى خود، با خداوند راز و نياز مى كند و دعايى را مى خواند و از خدا مى خواند و از خدا مى خواهد كه از ابر خاص و مورد نظر خود، باران بسيارى ببارد، چون او مى داند كه اين ابر بهترين نوع ابرها براى بارندگى است و اين نوع ابر، بارش زيادى دارد و مايه خير و بركت بيشتر است تا آن ابرها كه سركش و مرتفع هستند.


ابرهاى سنگين

 ابرها آن طور نيست كه دست مردم به آن برسد، بلكه حتما مى بايستى با كمك وسيله اى، بالا و در ميان ابرها برويم، وقتى كه انسان توانست با هواپيما و بالن بالا برود، تازه كسى نمى تواند ابر را به دست بگيرد، تا چه برسد انواع آن را شناسايى كند، يعنى يك نوع را سبك و نوع ديگرش را سنگين تشخيص بدهد و حتى در عصر ما اين چنين ترازوى هم ساخته نشده، و امروز به توسط دانش و تجهيزات پيشرفته و با شناسايى و تشخيص ‍ تمام و احوال جوى، آن گاه از قراين معلوم مى شود كه كدام ابر سنگين و كدام سبك است و از ابرها و فراهم شدن مقدمات بارش مى توانيم باخبر شويم.

امام زين العابدينعليه‌السلام نه به جو رفته و نه ابرها را وزن كرده و نه دم و دستگاهى بوده، ولى دقيقا موضوعى را بيان مى كند كه امروز، دانش ‍ هواشناسى آن را صد در صد تاءييد و همان را مى گويد.

كلام آن حضرت با كلام پدر با جد بزرگوارش فرقى نمى كند چون همه ى آن ها از يك منبع و فيض الهى تغذيه و آگاه شده اند، و اين چنين نيست كه كلمات آن حضرت و يا گفتار پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌‌ و ائمه معصومين در تمام زيمنه ها، بى برنامه و بدون اطلاع بر زبان آن ها جارى شده و اكنون به طور اتفاقى وشناسى درست از آب در آمده باشد بلكه برخواسته از دانش و لطف الهى است.

يكى از جمله هاى آن حضرت در دعاى پر از علم و معرفت «جوشن كبير» مى فرمايد:يا من الكبير المتعال، يا منشى الحساب الثقال «اى آن كه او بزرگترين و متعالى ترين است، و اى آن كه او بر پا كننده ابرهاى سنگين است.»

آن حضرت از توسيف بزرگى و عظمت خداوند، از خدايش آن بارانى را مى طلبد كه منشاء خير و نعمت بسيار است چون پيدايش نعمت ها، بستگى به ابرهايى دارد كه زمينه ساز بيشتر بركات الهى هستند. آن حضرت درباره ى تقسيم انواع ابرها، يعنى وجود سبك و سنگين آن ها را تشخيص ‍ داد و ما را از مفيدتر بودن كدام نوع از ابرها با خبر ساخت آن حضرت كه اين چنين درست شناخت، حتما از علل و عوامل شكل گيرى اين ابرهاى پر منفعت آگاه است.

آن حضرت از خوبى و نفع ابرهاى سنگين تعريف مى كند و در زمان ما، علم روز ثابت كرده كه همه ابرها يكسان نيست و انواع ابرها شناسايى شده، و معلوم شد كه همه ى آن ها با هم فرق دارند.

وقتى كه در بالا توده سرد شد، ابرها تراكم بيشترى پيدا مى كنند و اين گونه ابرها سنگين مى باشند چون ذرات آب آن درشت تر و سنگين تر مى گردد و سنگينى اين ذرات آب، موجب افتادن آن ها بر روى زمين مى شود و بدين ترين بارن به وجود مى آيد.

آن حضرت در آغاز جمله مى فرمايد: «يا منشى» «اى بر پا كننده» برپايى دلالت بر تشكيلاتى است كه باران از آن پديدمى آيد و براى برپايى لو به و جود آوردن صحنه بارش، مقدمات و فراهم بودن شرايطى بازم است تا عمل بارش صورت بگيرد و معناى كلمه «منشى» «بر پ كننده تشكيلات» خلاصه كل آن مقدمات و زمينه سازى و به وجود آمدن باران را مى رساند، يعنى بايد هوايى باشد و گرمايى، كار تبخير انجام دهد و هوا ذرات بسيار ريز آب را بر خود حمل كند تا ابرها تشكيل شود و بايد هواى سردى بالا باشد تا نقش خود را بازى كند و اين ذرات پراكنده را متراكم و به صورت ابر در آورد و مسايل بسيار ديگر...

و در صورت نقص در هر كدام از اين موارد ياد شده در سيستم اين تشكيلات، آن گاه بارانى پديد نمى آيد و ابرها از خود نم پس نمى دهند و از ابر سنگين كه بهترين نوع ابرها است سبزه و خرمى و شادى و اميد و روح در كالبد جسم همه دميده مى شود.