شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد ۱

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت0%

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

نویسنده: رضا کوشاری
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 9982
دانلود: 18298


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 16 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9982 / دانلود: 18298
اندازه اندازه اندازه
شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد 1

نویسنده:
فارسی


دانستنيهاى از كره ى زمين


وجود گازهاى سمى در اءعماق زمين

 اصطلاح جديد عقيم كننده و كشنده را امروز، گاه و بيگاه در رسانه ها مى خوانيم و يا مى شنويم كه يك سلاح شيميايى هولناكى است و باعث مسموميت است و برخى از آنها به نازايى و نابودى انسان منجر مى شود و كشورهايى مثل آمريكا و روسيه و غيره، قادرند انرا توليد و نگهدارى كنند تا با اصطلاح آنها در صورت بروز جنگ: از آن سلاح شوم بر عليه يكديگر استفاده شود.

و اين موضوع استفاده از گازهاى سمى و عقيم كننده را اگر صد سال پيش ‍ مطرح مى شد، نه كسى انرا مى فهميد و نه باور مى كردند، ولى در قرآن مجيد، هزار و چهار صد و بيست سال پيش به طور مكرر، اين موضوع ياد آورى شد كه خداوند قوم عاد را، به خاطر ستمكارى و فساد بيش از حد، به توسط نسيم و عقيم كننده نابود ساخت.

امام باقرعليه‌السلام بيش از هزار و سشصد سال پيش، موضوعات بسيار مهمى را مطرح مى كند:

 و اما الريح العقيم فانها ريح عذاب تخرج من الارضين البسع و ما خرجت منها ريح قط الا على قوم عاد حين غضب الله عليهم... فيجوز اءن يكون فى الماء مثل ذلك (۱۶)

و اما بدانيد كه آن نسيم عقيم كننده كه به يقين آن عذاب هولناكى است كه از درون هفت طبقه زمين خارج نشده مگر بر قوم عاد، آن گاه كه خداوند بر آن ها غضب كرد... و همان گونه است در آب درياها همانند آن ممكن است اين نسيم خارج شود.

بله اين سخنان در آن زمان بود كه مردم براى يافتن آب، چاهى را مى كندند تا به آب برسند و هيچ گاه پايين تر از آن نرفته اند و از اوضاع و احوال كمى پايين تر، خبر نداشتند ولى آن حضرت در همان زمان، از اعماق و دل كره ى زمين تعريف مى كند كه در آن جا مواد گداخته اى كه به توسط گازهاى گرم و متنوع در حال جوش و خروش است كه در صورت خروج آن از دل زمين، همچون هولناك است كه مى توان هوا و جو را آغشته و آلوده كند و حيات روى زمين را كاملا نابود سازد.

 تخرج من الاءرضين السبع «كه خارج مى شود از زير طبقه هفتم زمين». يعنى عميق ترين جاى زمين، كه اتفاقا دانشمندان و متخصصان زمان ما، زمين و درون آن را بر حسب مواد و عناصر و احوالات آن، بر چند طبقه و لايه، تشخيص و نامگذارى كرده اند.

و از نكات جالب ديگر در سخنان آن حضرت كه مى فرمايد همان طور كه از درون و عمق زمين، اين نسيم سمى روى سطح خشك زمين خارج مى شود، از زير آب درياها نيز همان گونه است يعنى در سطح قاره ها و كف آب درياها همچون لايه اى نازك بر زمين است و در زير آن، طبقات ديگر هست كه در صورت خروج آن مواد فرقى ندارد كه در خشكى و كوهستان فوران كند يا در درياها، كه گاه و بيگاه باخبر مى شويم كه در اين و آن كشور، آتشفشانى از درون زمين خارج مى شود و از مواد مذاب آن جزيره هايى شكل مى گيرد.

و بنا به تشخيص زمين شناسان، مواد گداخته اى كه اين چنين فوران مى كند و بالا مى آيد و بر سطح زمين و يا از كف درياها خارج مى شوند اين ها از لايه هاى روى گداخته هاى هسته زمين است و نه از اعماق آن، و همواره با مواد مذاب، گازهايى از چند عنصر به هوا فوران مى كند، و بزرگترين آتشفشانى را كه در نظر بگيريم، در واقع خارج شدن ذره اى از مواد مذاب كه از مواد مذاب كه از سطح جوشان بطن زمين و نه از عمق و هسته زمين، آن مواد مذاب يا عذاب، به همراه آن نسيم يا گازهاى خطرناك فوران كند و بر سطح زمين بيرون بيايد، آن گاه چه خواهد شد؟؟

با اين اوضاع و احوال، دانشمندان بر اين عقيده هستند كه، كره زمين همچون بمب بزرگ و پر قدرتى است كه ما روى آن، بى خيال و آسوده خاطر زندگى مى كنيم در حالى كه زير پاى ما، اقيانوسى از مواد مذاب و گازهاى سمى است و هر لحظه، خطر انفجار عظيمى در كمين ما است.

و گاه و بيگاه، هسته يا درون زمين گوشه ى چشمى به ما نشان مى دهد و به ما هشدار مى دهد، مثل زلزله ها و آتشفشانها كه در اين جا و آن جا، از آن با خبر مى شويم.

و نمونه اى از آن آتشفشان ها، سال ۱۸۸۳ در جزيره اى به نام «كار كاتوآ» در كشور اندونزى رخ داد، و كوه اين جزيره بر اثر آتشفشان منجر شد و اين جزيره بر اثر انفجار شديد ناپديد شد و انفجار آن، موجهاى عضيمى به وجود آورد كه در ساحلهاى مجاور فرو ريخت و ۱۶۳ دهكده را ويران كرد، بيش از سى و شيطان هزار نفر غرق شدند، انفجار با چنان صداى عضيمى رخ داد كه از فاصله ۵۰۰۰ كيلومترى شنيده شد، صخره ها تا ارتفاع پنجاه و پنج كيلومترى به هوا پرتاب شده اند، و تمامى اين ها براى ياد آورى ما است كه لحظه خطر مهيبى در كمين است با اين وضع، به لطف خدا، ما در نعمت و آسايش هستيم و زندگى با صفا داريم، پس جا دارد كه همواره شكر گذار درگاه خداوند باشيم و در محضر او مرتكب گناه و خطايى نشويم


زمين گهواره ى زندگى

 وظيفه انبياء راهنمايى مردم و هدايت آن ها به سوى خدا و سعادت دنيا و آخرت است و شيوه رفتار انبياء با مردم همواره اين چنين بود،

 و يحتجوا عليهم بالتبليغ و از راه تبليغ و منطق با مردم به گفتگو مى نشستند،

 و يروهم الاءيات المقتدره و آيات و معجزات را كه حكايت از نيروى توانمندى است به مردم نشان ميدادند.

 يثروا لهم ذفاين العقول و بر مى انگيختند عقل هاى مرده و به كار گرفته نشده شان تا دريابند مردم «همه ى امور و مسايل زندگى را».

 من سقف فوقهم مرفوع از سقفيكه بالاى سرشان افراشته و مرتفع است.

 و مهاد تحتهم موضوع و زمين گسترده زير پايشان همچون گهواره نهاده شده.

پيامبران از همه چيز اين هستى براى مردم بازگو مى كردند مثلا از زمين و وضعى كه دارد گرفته ته جو زمين كه همچون سقفى بر افراشته بالاى سرشان و غيره. سخن يا جوى كه بالاى سر مردم وجود دارد مرتفع و استوار و همچنين از زمينى كه زير پاى مردم همچمن گهواره اى وضع شده است. از اين سخنان حضرت علىعليه‌السلام در نهج البلاغه معلوم مى شود كه انبياء و خود علىعليه‌السلام ، نمى توانستند خيلى واضح تر و مفصل تر، موضوعات علمى را براى مردم زمان خود بازگو كنند، چون جايى براى درك و غهم مردم وجود نداشت و عقل هاى آن ها گويى از كار افتاده و مرده و آن ها همچون جاندار بى انديشه اى بودند. و با اين سخنان مختصر، عقل هاى خام و به كار گرفته نشده را بر مى انگيختند، و از راه آشنا كردن مردم با علم و طبيعت تواءم با خداشناسى، مردم را راهنمايى و ارشاد و اين چنين تبليغ مى كردند.

سخنان مختصر، وليكن پر محتوا بود و اين جمله ها براى بعضى ها كه انديشه آن ها تكان خورده و يا آن هايى كه بعد از اين مستعدتر مى شوند و تا حدودى ميتوانستند بيانديشند تا در پرتو تفكر و راهنمايى آن ها همچون جرقه اءول كارشان شود، و پس از اين كم كم آن ها دنباله كار را بگيرند و جستجو كنند و همين طور كم كم جامعه متحول به تعقل و ساخت و پرداخت و باعث دگرگونى در اضاع محيط و زندگى و توسعه و پيشرفت آن ها سبب شود، بنابراين با راهنمايى پيامبران نتيجه هاى خوبى نصيب مردم مى شد و آن ها بودند كه مردم را وادار به تعقل و. تفكر كنند و انديشه مردم را از بعد كم به ابعاد وسيع تر گسترش مى دادند و بمردم مى فهماندند كه دنيا همين نيست كه تصور ميكنند خود و كشاورزى ساده و حيوانات هستند بلكه دنيا وسيع تر و بزرگتر از اين حرفاها است و اين جهان، پروردگارى دارد و به مرور زمان، اندك اندك مردم را به دانش هاى گوناگون رهنمون مى ساختند.

«مهد» به معناى گهواره است، مى دانيم گهواره در عين حال كه در حركت است، اين حركت گهواره با طبيعت جسم و جان كودك سازگار و باعث آرامش و آسايش كودكى كه در آن است، و هر حركتى آرام بخش ‍ نيست، چه بسا باعث آشفتگى و دلهره آور هم باشد، بنابراين زمينى كه همچون گهواره اى در زير پاى انسان است و دلالت بر حركت طبيعى سازگار و سازنده است و مدام بر حركت دلالت دارد.

حركت گهواره رفت و برگشت در وضعى و جايگاه خاص است يعنى همان حركتها در حال تكرار است، پس اين زمين كه همچون گهواره سازگار انسان، و اين حركتى كه سازنده حيات همگانى است، و در صورتى كه گهواره و يا كره ى زمين بايستد، خواب كودك را آشفته و او بى تاب و بى قرار مى شود، ويا بهتر بگوييم كه در اين صورت نظم جهانى در هم فرو خواهد ريخت و همه چيز از هم مى گسلد و آن حضرت در آن زمان به مردم مى فهماند كه زمين همواره در حال حركت است و نظامى دارد و از جو به عنوان چتر نجات براى حيات مردم مى گويد و اين سخنان در زمانى بيان شد كه دانشمندان آن روز ا زمين را ثابت مى دانستند يعنى داراى هيچ حركتى نيست و اكنون گفته هاى آن ها باطل شده و كلام علىعليه‌السلام دقيق و تازه در دانش پيشرفته قرن ما مى درخشيد.

و دانش امروزى بشر با پيشرفت خود كه از همان راهنمايى هاى آغازين نشاءت گرفته از آن حضرت است امروز بدين حد كمال رسيده، مؤ يد سخنان علىعليه‌السلام مى باشد و حرفى بالاتر از اين ندارد.


كره زمين باربر ما، جو زمين سپر بلاى ما

 امام علىعليه‌السلام مى فرمايند:

۱-الا و ان الارض التى تحملكم : آگاه باشيد زمينى كه شما را بر روى خود حمل مى كند.

۲-و السماء التى تظلكم : و آسمانى كه شما را در پناه خود قرار مى دهد.

۳-مطيعتان لربكم : فرمانبر پروردگار شما هستند.

۴-و ما اصبحتا تجودان لكم ببر كتهما توجعا اليكم : كره و جو زمين هيچ گاه براى شما كارنيك و تلاش بسيار انجام نمى دهد يا به جهت منفعت رسانى براى شما.

۵-ولا زلفه اليكم : و نه به سبب تقرب جستن به شما و يا دلخوشى شما.

۶-ولا خيرتر جوانه منكم : و نه به خاطر اين كه اميدوار بخير و توقع نيكى از شما داشته باشند.

۷-ولكن امر تا بمنافعكم فاطاعتا : ولكن آن ها مامورند كه براى منافه شما كار انجام دهند و آن ها اطاعت امر كردند.

۸-و اقيمتا على حدود مصالحكم فاقامتا (۱۷) : و آنها بر اساس ‍ مصالح و منافع حياتبخش شما بر پا شدند و اين كار را بدين جهت انجام مى دهند.

آن حضرت در جمله اول اين را مى رساند كه همه ى ما بر اين كره، همچون بارى هستيم كه بر آن حمل مى شويم، بالطبع حامل به سوى جهتى و سمتى بارى را بر خود حمل مى كند و اين نشان دهنده حركت مدام كره ى زمين است در حالى كه ستاره شناسان آن زمان فكر مى كردند كه زمين ثابت است.

و جمله دوم را مى رساند كه جو آن، شما را در پناه خود قرار داده است.

قاعدتا پناه دادن به معناى مصون نگاه داشتن و حفاظت از بلاهاى گوناگون است.

در حالى كه آن زمان، مردم از جو و اوضاع و اهميت آن بى خبر بودند و علم امروز براى ما ثابت كرده كه در صورت نبودن اين جو، چه خطرات و بلاهاى هولناكى، كره ى زمين را تهديد مى كرد و آن را به نابودى مى كشاند، و اين جو، سپر بلاى ما است و ما را بلطف خدا محافظت مينمايند و در سايه و پناه آن، ما در امان هستيم. پس اين چنين نيست كه اين كره ى فعال، و جو خدمتگزار، از روى دوست داشتن ما و يا به خاطر دل ما، آن ها مدام در تلاش بى وقفه هستند.

و يا اين كه قصدشان اين باشد كه خير و بركت آن ها به ما برسد و يا دلشان براى ما بسوزد. و يا اين كه ارادت خودشان را بخواهند به ما نشان بدهند، و يا اين كه از ما توقع خدمت و انتظار خيرى داشته باشند، اين چنين نيست، بلكه بفرمان خداوند ماءمور شدند كه در خدمت ما، منافع طبيعى و حياتى در حدود مصالح لازمه زندگى و استمرار بقاى ما، در تلاش دائم ميباشند.


كره زمين بر حركت مداوم محكم و پايدار است

  و انشا الاءرض فاءمسكها من غير اشتغال «و زمين را بر پا ساخته، و آن را نگاهداشت بدون اين كه براى هميشه او را سرگرم و مشغول آن كند.»

بر پا نمودن كره ى زمين يكى از جلوه هاى آفرينش پروردگار است و يكى از عجايب اين پديده، اين است كه در هنگام تكامل آفرينش كره ى زمين با اين همه عظمت و وسعت، خداوند آن را به نحوى آفريد كه از آغاز شروع به كار تا به ابد همواره حيات و نظم و زندگى زمين برقرار است، و هيچ گاه خداوند سر گرم مراقب از ادامه حيات زمين و يا همواره مشغول آن باشد، اين چنين نيست، و كارى را كه خداوند انجام داده بسيار نيكو و تا اءبد محكم و پايدا است و چه است و چه زيبا است كلام علىعليه‌السلام در نهج البلاغه در اين باره كه مى فرمايد، بر پايى زمين بدون اين كه خداوند همواره مشغول و مراقب و سر گرم حيات آن باشد، كامل و ابدى آفريده است.

۲-و اءرساها على غير قرار (آن را «كره زمين» بر غير توقف و قرار داشتن، محكم و استوار ساخت). يعنى همواره در بى قرارى پايدار است، اين بى قرارى همان حركتهاى وضعى و انتقالى است يعنى كره ى زمين با حركت مداوم به حيات خود ادامه مى دهد، همان گونه كه حيات انسان در گرو حركت و فعاليت است و بدون تحرك و كار و تلاش مرده و بيجان است، و كره ى زمين نيز به حركت و فعاليت، محكم و پايدار است.

سخن با ارزش ح ۲ضرت علىعليه‌السلام از روى آگاهى و برخواسته از نيروى الهى است كه بر او پرتو افكنده، و براى مردم زمان خود كه غافل از همه چيز بودند وضع زمين را از بنياد كار آن تعريف مى نمايد و مردم آگاه و پيشرفته امروز، كلامى بالاتر از اين را ندارند كه عرضه كنند، و اگر همه ى دانشمندان متخصصان علوم متنوع، يك جا جمع شوند و آخرين كلام و عصاره نتيجه كل انديشه آن ها اين است كه حيات و بقاء كره ى زمين همواره وابسته و در گرو جريان حركت وضعى انتقالى است.

و يكى از معانى برخاسته از اين جمله كلام علىعليه‌السلام اين است كه دلالت بر كار و حركت وضعى و انتقالى كره ى زمين از روز نخست بوده كه به همين شكل و يكنواخت در جريان بوده است و آن حضرت هزار و دويست سال قبل از گاليله و غيره، به طور مكرر از كروى بودن و حركت كره ى زمين براى مردم گفته بود.

۳-و اقامها بغير قوائم «و كره ى زمين را بر پا ساخت بدون اين كه نگه دارنده اى در اطراف آن وجود داشته باشد» يعنى كره اى بسيار بزرگ و شنگين و با عظمت در فضاى خالى و باز آسمان نصب شده بدون اين كه به جايى نگه داشته شده باشد بر خلاف آن هايى كه در آن زمان اعتقاد داشتند كه زمين بر شاخ گاو قرار دارد و افكار غير معقول بسيارى كه در آن زمان وجود داشت.

۴-ورفعها بغير دعائم «و بلندش نمود در فضاى آسمان ها، بدون ستون هايى كه آن را زير نگه دارند».

۵-و حصنها من الاود و الاعوجاج «و آن را ايمن ساخت از فرسوده و كهنه شدن و همچنين از كج و تاب دار شدن كره ى زمين».

يعنى بدون اين كه از حالت كروى بدون، در آيد، چون احتمال دارد در صورتى كه كار محكم نباشد به مرور زمانهاى بسيار طولانى، كره ى زمين فرسوده و يا از نظم طبيعى بدر شود و يا از حالت و شكلى كه دارد تغيير كند و به شكل ديگر در آيد، و علىعليه‌السلام به ما مى رساند كه استوارى و ثباتت حيات كره و حفظ شكل و وضع آن را وابسته به حركت وضعى و انتقالى آن نسبت ميدهد

۶-و منها من التهافت و الانفراج «از باد كردن كره و يا از شكافتن و ترك برداشتن و متلاشى شدن آن جلوگيرى نمود». يعنى هيچ گاه از نظم و قاعده اى كه دارد خارج نخواهد شد، و سخن از وضع عجيبى است كه اگر خداى ناكرده تمام ذرات عناصر كره ى زمين از همديگر جدا شوند و فاصله بگيرند، آن گاه كره ى زمين متورم و باد مى كند و سپس ‍ متلاشى مى شود

۷-اءرسى اءوتادها كوههاى مرتفع و سر بر آورده را جايگاهى سخت و محكم گردانيد».

۸-و ضرب اءسدادها «بر بست مانعهايى همچون سد محافظ در تمام اطرافش». مى دانيم كه جو زمين همچون سد محافظ از گزند شهابها و از آسيب سرما و گرماهاى هولناك فضايى است و موصون مى كند كره ى زمين را از تابش هاى زياد نور خورشيد، و پالايش نور افشانى خورشيد بحد لازم زمين و موارد بسيارى ديگر، كه اگر اين سد و سپر محافظ نبود زمين در معرض آسيبها و خطرات گوناگون قرار مى گرفت

۹-و اءستفاض عيونها و چشمه ها و منابع آبى آن را. به جوش و خروش در آورد.

۱۰-و خد اءوديتها و اوست كه سرزمينهاى مرتفع وبر آمده را بر كره نمايان ساخت. «كه منظور همان قاره ها و جزاير است».

۱۱-فلم يهن ما بناه پس آن چه را كه ساخت سست و فرسوده نگشته.

۱۲-و لا ضعف ما قواه «و آن چه را كه محكم و سخت آفريده هرگز ناتوان و ضعيف نمى گردد.

اگر كارشناسان مختلف مسايل كره ى زمين، روى علل پايدار بودن كره و ادامه حيات و نظم آن تحقيقات دقيق و جدى اءنجام شود و بدانند كه با چه برنامه و شرايطى مى تواند باشد، و يا اين كه بر عكس يعنى اگر روزى فرا رسد كه كره ى زمين از هم فرو پاشد، بالاءخره لين هم نظم قاعده اى دارد، يعنى زمين بايد چه مراحلى را طى كند و چه برنامه هايى را از دست بدهند و آن گاه به اين روز و اين وضع منجر شود، تمام اين موارد در چند جمله كلام حضرت علىعليه‌السلام استنباط مى شود و به خوبى دانسته و معلوم مى شود و اين خود يكى از موارد مهمى است كه آن حضرت از آغاز كار و بنياد كره ى زمين از لحاظ علل ادامه حيات و حفظ بقاء آن و يا علل از بين رفتن كره و طرز فرو پاشى آن سخن گفته است، و اين خودش مسئله ساده اى نيست.


كره ى زمين از مسيرى كه دارد خارج نمى شود

 حضرت علىعليه‌السلام درباره ى وضعيت حركت كره ى زمين، براى ما اين چنين تعريف و توصيف دارد: فسكنت على حركتهامن اءن تميد باءهلها اءو تسيخ بحلمها اءو تزول عن مواضعها (۱۸) پس آرام و ساكن گشت كره ى زمين بر حركتى كه دارد، بدون اين كه اهل زمين را بجنباند. و يا اين كه آن ها را كه بر خود دارد آشفته و برنجاند. و يا اين كه از مواضعى كه دارد خارج شود.

يعنى كره ى زمين كه همواره در حال حركت و طى كردن مسيرى است در همان حال به نحوى حركت مى كند كه آرام و ساكن است به طورى كه هيچكس متوجه حركت آن نمى شود و گويى در يك جا مانده و هرگز ساكنان بر خود را، از بد حركتى نمى آزارد و هرگز از مسيرى كه در آن، همواره در حال حركت است خارج نمى شود.

در عنصر ناآگاهى و عدم توسعه و پيدايش علم و تكنولوژى، يعنى هزاروچهارصد سال پيش در سرزمين مجهول عربستان، حضرت علىعليه‌السلام نكات مهمى را از وضعيت كره ى زمين براى مردم زمان خود سخنانى بيان مى فرمايد، و زمان ما كه مردم سال ۲۰۰۰ را، در اوج توسعه علم و دانش هستند، دقيقا به جايى رسيده اند كه كلام آن حضرت را تاءييد و جز اين حرف بهترى را هم ندارند كه بگويند و ارايه بدهند.

كره ى زمين كه همواره در حال حركت است، ساكن و آرام است بر پايه همين حركت وضعى و انتقالى است و معمولا در هر حركتى پس از مدتى، خسته كننده و موجب آزردگى مى شود، و يا هر حركتى احتمال لرزش و تكان هاى شديدى در سر راه خود دارد، و يا مدام در حال حركت بودن امكان لغزش و انحراف و خارج شدن از مسير وجود دارد.

و تنها حركت كره ى زمين با آن سرعتى كه دارد آرام بخش و ساكن است، بدون اين كه عوارض و اثرات بد و خطرناك داشته باشد، حركتى كه عامل حيات و بقاء تمامى موجودات است و حركتى كه سازنده طبيعى زيبا و حركتى كه خير و بركت آن در هر چيزى و هر جانمايان است و اشاره آنحضرت بحركت داشتن زمين در مسير خاص، كه امروز بعنوان خط سير مدار گردش زمين» شناخته شده است


حركت كره زمين به دور خورشيد

 گفتيم كه در زمانى كه ستاره شناسان بر اين عقيده بودند كه زمين ثابت و مركز جهان است و خورشيد و ماه به دور زمين مى گردند، در همان زمان، امام، صادقعليه‌السلام درباره ى زمين بر خلاف اعتقاد و نظر دانشمندان وقت، كه قرنها با افكار خود در خطا به سر مى برند و نمى دانستند كه در چه اشتباهى قرار دارند، آن حضرت مى فرمايد:

 افلاترى كيف كان يكون للناس هذه الامور الجليله التى لم يكن عندهم فيها حيله فصارت تجرى على مجاريها لا تنفتل و لا تنخلف عن مواقتها لصالح العالم و ما فيه بقاؤ ها .(۱۹)

آيا مگر نمى بينى كه چگونه اين وضعيت براى حيات مردم، چه گرانبها است، و بدون آن، توانايى بودن ممكن نيست، همانا كه زمين همواره در حال چند گونه حركت در مدار و مسير معين و خاص خود است و به گونه اى حركت مى كند كه هيچ گاه منصرف و يا منحرف از آن مسير و جهت هاى معين نمى شود و از آن زمان معين كه در اين حركتها برايش ‍ مشخص شده عقب نمى ماند، چون اين برنامه ى منظم براى صلاح زمين و آن چه را كه در آنست مى باشد.

متخصصان علوم طبيعى در تحقيقات وسيعى كه انجام داده اند مى بينيم كه تمامى گفته هاى امام صادقعليه‌السلام مطابقت دارد با اين تفاوت كه آن حضرت بيش از هزار سال قبل از دانشمندان و مكتشفين و محققين، اين موضوعات را بيان فرموده است. و نتيجه تحقيقات و عصاره اندشه انديشمندان، اكنون بر اين است كه حيات زمين و تمامى پديده ها در گرو حركت چند گونه زمين به دور خورشيد وابسته و برقرار است.

و همچنين خبر از حركت چند گونه زمين، اهميت بسيارى دارد در حالى كه زمان آن حضرت، كسى از حركت چند گونه زمين خبر نداشت. وهمچنين اگر سرعت حركت كره ى زمين بيشتر از اين شود، آن گاه چه فاجعه عظيمى از به هم ريختن سازمان حيات زمين و موجودات فراهم مى شود و اگر از سرعت حركت معمولى كره ى زمين كاسته شود باز هم فاجعه اى بشكلى ديگر ببار مى آيد و نظم حيات را از هم ميگسلد، و اگر اين كره از مسير خاص ‍ خود به دور خورشيد رها شود و يا حركت آن از حركت خورشيد عقب بماند. به يقين كه فاصله سال و شب و روز و ماه و سال، از قاعده اى كه دارد خارج مى شود.

دانش امروز همان را مى گويد كه امام صادق در گذشته گفته بود. و وجود حيات و بقاء همه و همه چيز را در حركت زمين به دور خورشيد مى داند و دانستن موضوعات كلام با ارزش و پر محتواى آن حضرت، بحثهاى بسيار مفصلى دارد و ما به همين خلاصه اكتفا مى كنيم كه در زمان بدون آگاهى و دم و دستگاه مدرن، امام صادقعليه‌السلام از حركت و برنامه و قانون عواملى كه موجب آورنده ى حيات تمام موجودات است براى مردم زمان خود با زبان ساده بيان نموده و امروز حرف بالاترى از آن كلام نداريم.


گردش وضعى كره ى زمين

 از بيانات گهربار امام رضاعليه‌السلام درباره ى آفريدگار و آفرينش اين جهان، سخنان بسيار جالبى نقل مى كنيم كه بيانگر موضوعات مهمى است.

۱-علمت اءن لهذا البنيان بانيا : به يقين دانستم كه از براى برپايى اين جهان آفريدگارى است.

۲-فاقررت به مع مااءرى من دوران الفلك  پس به او ايمان آوردم به آن چه را كه مى بينم همچون گردش زمين.

۳-و انشاء السحاب و تصريف الرياح : و از برپايى ابرها و به راه افتادن بادها.

۴-و مجرى الشمس و القمر و النجوم : و از حركت خورشيد و ماه و ستاره ها در مسير هايى معين.

۵-و غير ذلك من الآيات العجيبات المتقنات : و غير از اين ها، نشانه هاى عجيب و دقيق و استوار بسيارى را كه ديدم.

۶-علمت اءن لهذا مقدرا و منشا (۲۰) : به خوبى دانستم كه براى تمام اين ها كسى هست كه همه چيز را در نظام هماهنگى قرار داده و او است كه تمام اين ها را آفريده است.

و در توضيح جمله دوم: آن حضرت بيش از هزار سال قبل از آن ها كه فهميدند زمين در حال چرخش است، به طور صريح و ساده، چرخش زمين را بيان فرموده است. و در توضيح جمله سوم: از بر پا شدن ابرها سخن مى گويد در حالى كه آن زمان كسى نمى دانست كه ابرها چگونه ساخته و پرداخته مى شوند و شكل مى گيرند چون نظر آن ها بر اين بود كه نوع ابرها در بالا هميشه وجود دارند.

و تصريف الرياح يعنى در راه اندازى و بحركت در آوردن بادها، عامل و سبب و منشاءى دارد كه هوا متراكم و بجهتى، بادها بحركت در مى آيند و امروز معلوم شده كه شكل گيرى ابرها بدون حركت بادها ميسر نمى شود و اين دو در رابطه با هم، مورد بحث و تحقيق قرار مى گيرند و شكل گيرى ابرها و حركت بادها در واقع نتيجه حاصل شده از گردش وضعى زمين است.

و در جمله چهارم، آن حضرت از حركت خورشيد و ماه و ستاره ها يعنى منظومه شمسى در مسير و جهتى معين، بيان فرموده است و اين در حالى است كه در قرن ما كشف حركت خورشيد با تمام منظومه آن در جهت و مسيرى معين را با عنوان كشف بزرگ انسان ناميده و آن را مهمترين كشف قرن به ثبت رسانده اند يعنى دانشمندان پس از هزار و سيصد و پنجاه سال بعد از آن حضرت، اين موضوع مهم را دانسته اند.

و توضيح جمله پنجم: از عجائب بيشمار آفرينش سخن گفته و آن ها را شگفتيهاى بسيار دقيق در رابطه باهمديگر و هماهنگ و محكم و استوارند و اكنون براى همه معلوم شده كه هر چه در نظام خلقت جهان هست همه زنجير وار به هم پيوند دارند و تمام آن حلقه ها، مكمل و پديد آورنده حياتند.

و توضيح جمله اول و آخر بيانات آن حضرت در رابطه با آفريدگار و مدبر اين جهان كه با چنين وضعى آفريده يعنى از راه طبيعت، وجود خداوند را براى ما استدلال مى نمايد.


از چرخش وضعى، مشرقهاومغربها شكل مى گيرد

 در زمانى كه تمامى ستاره شناسان بر اين عقيده بودند كه زمين مركز جهان و در يك جا ثابت است و اين خورشيد و ماه است كه به دور زمين مى گردند، دقيقا در همان زمان، امام صادقعليه‌السلام در اين بار سخنان بسيار و متنوعى از اوضاع جهان بيان نموده كه بر خلاف تمام افكار و نظريه دانشمندان و ستاره شناسان آن زمان بود و هر چند كه آن رو به حرفهاى آن حضرت از آن ها اعتنا نكردند ولى امروز دانش پيشرفته ستاره شناسى كه به اوج و كمال رسيده، مى بينيم كه مهر باطله بر تمامى حرفهاى ستاره شناسان آن زمان زده اند و گفته هاى آنها را بى اعتبار و دور از حقيقت و ياوه هاى عهد گذشته مى دانند، و در مقابل، سخن امام صادقعليه‌السلام و امامان و پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌‌ امروز بقدرى تازگى و مطابقت با علوم روز دارد به گونه اى كه دانش مدرن امروز، دقيقا بر اين عقيده هستند و حرفهايى را ميگويند كه امامان ما را در ۱۴۰۰ و ۱۳۰۰ سال پيش بيان نموده اند.

۷-فجعلت تطلع اءول النهار من المشرق فتشرق على ما قابلها من وجه المغرب، فتشرق على ما استتر عنها فى اول النهار، فلا يبقى موضع من المواضع الا اءخذ بقسطه من المنفعه منها و الاءرب التى قدرت له .

پس اين چنين شد كه خورشيد در آغاز روز از طرف مشرق طلوع كند و از جايى كه طلوع مى كند در مقابل از جاى ديگرى از كره ى زمين غروب مى كند، پس در جايى كه نور خورشيد شروع به تابش مى كند جايى است كه در پشت زمين قرار داشت و ديده نمى شود و پس از آن جايى روى كره نمى ماند مگر اين كه سهميه خود را از خواص و منافع خورشيد بگيرد و آن اندازه استفاده هاى سر شارى كه برايش تعيين شده بهره مند مى شوند.(۲۱)

در اين سخنان امام صادقعليه‌السلام چندين نكته مهم هست كه به ترتيب توضيح داده مى شود.

نكته اول: در زمانى كه مردم از كروى بودن زمين خبر نداشتند و علاوه بر آن، از چرخش وضعى زمين بى اطلاع بودند، آن حضرت مى فرمايد كه زمين هماره در حال چرخش وضعى است.

نكته دوم: آن حضرت جهت چرخش زمين را از سمت مغرب به طرف مشرق مى گويد و اين بر كروى بودن زمين هم دلالت دارد و اكنون مى دانيم كه زمين بر خلاف جهت حركت عقربه هاى ساعت، در حال چرخش ‍ وضعى است.

نكته سوم: از بيانات آن حضرت دانسته مى شود كه با پايدار شدن خورشيد از طلوع آن تا وقت غروب، نور خورشيد يكسان بر زمين نمى تابد و آن به جهت چرخش وضعى زمين در مقابل خورشيد است و امروز متخصصان علوم طبيعى با تقسيمات فرضى بر كره ى زمين، با محاسبات و اندازه گيرى، نصف النهارات را مشخص كرده اند و آن حضرت با ذكر جابه جايى موضع زمين در مقابل نور خورشيد همواره از طلوع تا غروب تغيير شكل اندازه روشنايى روز و تاريكى شب، كم و زياد آن پديدار مى شود و سخن آن حضرت دقيقا مشابه آن تقسيمات فرضى است.

نكته چهارم: آن حضرت درباره ى دقت و نظم كار چرخش وضعى و هميشه بودن وضعيت يكسان زمين را به ما مى گويد.

نكته پنجم: آن حضرت درباره ى وابستگى و ضرورت حيات تمام پديده ها به پرتو خورشيد و تاءثيرات مهم و حياتبخش نور خورشيد بر زمين كه با چرخش منظم از آن بهره مند مى شود و بدون تابش نور خورشيدو حركت وضعى زمين: حيات وجود ندارد و نور خورشيد سرمنشاء ساخت و ساز حيات بر زمين است و بدون اين تابش، امكان زندگى براى تمام موجودات وجود ندارد.

نكته ششم: مى فرمايد كره با شرايط خاصى كه برايش مقدر شده، در آن حركت و حيات هست و بدون نظم و برنامه معين، خير و خاصيتى براى تمام پديده ها حاصل نمى شود. و اگر به خوبى دقت كنيم مى بينيم كه نظريه هاى گوناگون چندين دانشمند و مكتشف مثل گاليله و غيره، در جمله هاى اين سخنان امام صادقعليه‌السلام نهفته است با اين تفاوت كه آن حضرت قرنها قبل از كشفيات دانشمندان، همان موضوعات را مطرح كرده بود، به طور مثال مى بينيم كه آن حضرت بيش از هزار و صد سال قبل از گاليله، از كروى بودن و چرخش وضعى آن، سخنان بسيارى در اين باره بيان فرموده است.

در زمانى كه اروپا و علم و صنعتى به كار نبود، اگر نقطه پيشرفت و رشد ما با آن سطح علمى از همان زمان امامان معصوم شروع مى شد و تا به امروز ادامه داشت، آيا مى توانيم تصور كنيم كه امروز مسلمانان در چه حال و روزى بودند؟ و آيا مردم جهان در زمان ما در چه سطح ترقى و پيشرفت و عدالت بودند؟ به يقين كه به مراتب، جلوتر و پيشرفته تر بوديم.