شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد ۱

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت0%

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

نویسنده: رضا کوشاری
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 9991
دانلود: 18301


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 16 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9991 / دانلود: 18301
اندازه اندازه اندازه
شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد 1

نویسنده:
فارسی


نور و بينايى


بينايى چشم به واسطه نور است

 براى شناخت نور، كه آن يك رشته مهم در علم فيزيك است راه پر پيچ و خمى دارد چون براى نور، برنامه ها و قانونهايى است كه داستان آن شرح بسيار مفصلى دارد.

و اكنون به يك نكته از اساسى ترين موضوع از اصول علمى رابطه ديد چشم و نور را براى شما به طور خلاصه بيان مى كنيم: مى دانيم كه ماه از خود نورى تابش نمى كند بلكه نور خورشيد را باز مى تاباند. پس اگر نور خورشيد بر آن نمى تابد ما آن را نمى توانستيم ببينيم و اين نور است كه ما به توسط آن اشياء را مى بينيم، در واقع نور عامل انتقال است براى ديدن هر چيزى را كه در نظر بگيريم.

خورشيد و لامپ و آتش، هر كدام چشمه و منبع مولد نور هستند، نور خورشيد و نور لامپ و نور آتش، به اين علت ديده مى شوند كه نور ديده شده توسط ما به چشم ديده مى رسد و اشيائى كه كه از خود نور توليد مى كنند هنگامى ديده مى شوند كه نور يك چشمه مانند نور خرشيد كه از سطح آن ها برگردد، و به چشم ما برسد، برگشت نور از سطح اشياء را، باز تابش نور گويند و شى ء كه هيچ نورى را باز نمى تواند تاباند ديده نمى شود، انسان اجسام را در راستاى پرتوهاى نورى مى بيند كه به چشم او مى رسد، به همين دليل به نظر مى رسد كه نور از نقطه مبدا آمده است و در واقع آن چرا كه شخص مى بيند، وجود خارجى ندارد

امام صادقعليه‌السلام درباره ى بينايى چشم و نور سخنان بسيار مهمى دارد كه بشر پيشرفته امروز در پرتو علم و دانش و ابزار مدرن، اكنون به اين حقيقت علمى رسيده است. فاءبصر بالنور پس چشمان انسان بينا شد به نور.

 ولو لا ما ابصر و لا عقل : و اگر چنانچه نور نبود، هيچ گاه چشمهاى انسان بينا نمى شد و به عقل و به درك نمى رسيد.(۴۶)

و بالاتر از آن امام صادقعليه‌السلام شكل گيرى و به وجود آمدن عقل را در پس بينايى مى داند كه شايد علم و دانش تا اين لحظه به اين نكته مهم علمى پى نبرده است و راز آن ناشناخته ماند، به اميد آنروز كه دانشمندان موفق به كشف اين موضوع گردند كه اين رشته اى از علم است كه براى خود اهميت بسزاى دارد

علت ظاهرى اين كه آن حضزت عقل را بعد از بينايى بيان فرمودند چون از ديدن است كه آدمى بعقل مى آيد و داراى خرد مى شود.

اكثريت مردم بينا هستند و ندرتا اگر يكفرد نابينا بود او چون كه در ميان آدمهاى بينا زندگى مى كند و در ميان آن ها پرورش مى يابد لذا عقل و خرد را از آن ها اقتباس مى كند.


نور عامل بينايى است

 چشم يكى از حواس پنجگانه ما است، ساختمان چشم از اجزاء متعدد و متنوعى تشكيل يافته كه در آن، سيستم بسيار پيچيده اى وجود دارد و اكنون به يك جمله از دعايى كه از حضرت امام صادقعليه‌السلام است توجه مى فرمايد: واجعل النور فى بصرى پروردگار همواره نور را در چشمان من قرار بده؛ يعنى تا اين كه هميشه بينا باشم.

در زمانى كه مسايل ساده و اوليه ى فيزيك به وجود نيامده بود و كسى از درون چشم و سيستم آن خبر نداشت، آن حضرت جمله اى را به كار مى برد كه در آن، موضوع اساسى بينايى چشم را بيان فرمود، و اين كلام نشان دهنده ى آگاهى آن حضرت از مسايل فيزيكى چشم است.

آن حضرت عامل اصلى بينايى چشم را نور مى داند، لذا از خدا مى خواهد كه چشم بينا باشد و گيرنده نور در، درون چشم، همواره صحيح و سالم برقرار باشد، يعنى آن سيستم درون چشم بتواند نور را دريابد تا هميشه بينا بماند.

امروز در پرتو تكامل فيزيك، دانسته شد كه رنگ هر جسمى بستگى به رنگ نورى دارد كه از آن به چشم ما مى رسد، و در واقع بدون نور، رنگ وجود ندارد.

درون چشم انسان داراى سلولهاى حساس به رنگ نور است كه به محض ‍ برخورد نور به چشمان ما، آن سلولهاى تحريك مى شوند، بنابراين گيرنده نور در ته چشمان مااست كه به توسط آن، چشم بينايى دارد، پس چشم سالم، به توسط وجود نور است كه مى بيند.

آن حضرت وقتى كه اين چنين مى گويد، به اين معنى است كه او تمام ذرات و زواياى درون چشم و سيستم آن آگاه است و از نور كه دانش وسيعى است آشنايى كامل دارد، پس با اين وضع مى توان گفت كه آن حضرت از مسايل فيزيكى اين دو در رابطه با همديگر، حتما باخبر است.

ما با خواندن هر دعايى، شايد، آن را بارها در فرصتهاى مناسب بخوانيم و در اين تكرارها حقيقتهايى نهفته است كه شايد پس از چند با خواندن، نكات و موضوعات عرفانى و علمى مهمى در آن دعا را متوجه شويم مثل اين دعا كه در مفاتيح الجنان آمده، در واقع آن حضرت به توسط دعا مى خواهد حقيقتى را به ما بفهماند و اين موضوع مهم را به ما برساند و اين جمله كلام او، همچون تابلويى است كه مى خواهد ما را به چيزى جلب و راهنمايى كند تا ما دنباله اين كار مهم را جستوجو و پيگيرى كنيم تا به نتيجه هاى خوب و مفيدى برسيم.


كور رنگى

 يكى از مسائلى كه اخيرا دانسته شد موضوع كور رنگى است، كور رنگى در افراد بر دو نوع است، عده اى از آن ها هيچگونه رنگى را نمى بينند و دنيا را سرتاسر خاكسترى مى بينند و دنيا دا همان گونه مى بينند كه ما به تلويزيون سياه و سفيد، تكرنگ مى بينيم و عده اى از آن ها نمى توانند بين دو يا چند رنگ را تميز بدهند و باى تشخيص رنگها با مشكل روبرو مى شوند و تشخيص ندادن رنگها، در تمام موارد زندگى تاءثير نامطلوبى دارد و افرادى كه به كور رنگى مبتلا هستند، تعداد آن ها بسيار نادر است.

امام صادقعليه‌السلام در اين باره مى فرمايد:

 فخلق البصر ليدرك الالوان، فلو كانت الالوان و لم يكن بصر يدر كها، لم تكن فيها منفعه .(۴۷)

و اوست كه چسم را آفريد تا رنگها را دريابد و اگر رنگها باشد ولى چشمى آن را درك نكند، در آن چشم خير و فايده اى نباشد.

يعنى بينايى چشم اگر كامل نباشد ناقص و منافع آن بسيار كم است. پس ‍ فرق بسيار است بين آن ها كه طبيعت دنياى زيبا را همان گونه كه هست ببيند و آن ها كه همه چيز طبيعت را سياه و سفيد مى بينند.

چشم سالم از نعمتهاى بزرگ الهى است چون، انسان با چشم خود از طبيعت رنگانگ لذت مى برد ولى آن ها كه اين دنياى قشنگ را تك رنگ و همه چيز را خاكسترى مى بينند، هيچ گاه از زيباييها و جلوه هاى دلرباى طبيعت خبر ندارند و از اين نعمت بزرگ محروم و به دورند و چه زيبا و آگاهانه، امام صادقعليه‌السلام در اين باره سخنان بسيار مهم و جالبى بيان فرمودند كه چشمى كه رنگها را درك نكند در آن سود و فايده اى نيست.

دانستن كوررنگى مسئله مهمى است چون بايد فيزيك تكامل يافته باشد و آگاهى وسيعى از درون چشم و سيستم آن نيز باشد و به علاوه وسايل و امكانات، با فراهم بودن همه و همه ى اين موارد، آن گاه موضوع كوررنگى كاملا دانسته مى شود و قابل تشخيص است.

دالتون يك فيزيكدان انگليسى بود كه براى اولين بار متوجه كور رنگى خود شد و به همين جهت، كوررنگى به دالتونيسم ناميده مى شود. اگر دالتون، خود دچار اين مشكل كور رنگى نبود و سالها فيزيك هم نخوانده بود، حتما او هم متوجه اين قضيه نمى شد.

امام صادقعليه‌السلام هزار و سيصد سال پيش از دالتون، با اين كه چشمان وى صحيح و سالم بود و با اين كه در آن زمان موضوع فيزيك وجود نداشت مى بينيم كه آن حضرت موضوعات بسيار متنوع فيزيك، نور و رنگهاى آن و عوامل حساس چشم به رنگها و از همه مهمتر، موضوع كوررنگى را به طور مكرر بيان فرموده است ولى آن حضرت به خاطر انگليسى و يا اوروپايى نبودن، اكنون در تمام مؤ سسات علمى و تحقيقاتى جهان، كور رنگى را به نام دالتونيسم معروف و ثبت شده است.

پس اگر وجدان و انصافى در دنيا باشد لااقل بداند و بگويد كه شخصى به نام جعفر صادقعليه‌السلام در اعماق تاريخ، اين موضوع را نيز گفته بود.


رنگهايى كه چشم آن ها را نمى بيند

 در آيات و احاديث و دعاها، كلمه «بصيرا» بسيار آمده است.

بصيرا: به معناى «اءى بيناترين» و اين عنوان تنها شايسته خداوند است، چون او است كه به خوبى مى بيند و آگاه است از آن چه را كه آفريده و بوجود آورده است.

به گوشه اى از بيانات حضرت امام جوادعليه‌السلام توجه كنيم

... و كذالك سميناه بصيرا، لانه لا يخفى عليه، ما لا يدرك بالاءبصار من لون... (۴۸)

و همچنين او را بصير، يعنى بيناترين، خطاب مى كنيم، چون بر او پنهان نمى شود، رنگهايى را كه چشمها آن را نمى بيند و درك نمى كند.

وقتى كه بينايى در حد وسيع باشد همه چيز را مى بيند، از جانداران ناديدنى كوچك گرفته تا از اشياء ريز و ديگر و از رنگهاى نامرئى و غيره، يعنى خيلى چيزها هست كه انسان و هر موجود، آن را كاملا نمى بيند. مى دانيم كه انسان با چشم خود تمام رنگها را مى بيند، پر رنگ و كم رنگ آن ها را به خوبى تشخيص مى دهد.

موضوع سخن امام جوادعليه‌السلام در مخاطب دادن خداوند به بينايى از رنگهايى كه چشم قادر به ديدن آن ها نيست، يكى از موارد منظور آن حضرت در اين فرمايشات اين است كه ما را از وجود رنگ هايى باخبر مى كند كه چشم آن را نمى بيند و اين سخن در زمانى بيان مى شود كه ملاك آن روز، بينايى و حقيقت، ديد چشم بود و مردم غافل و بى خبر از خيلى چيزها بودند و در زمان ما كه دانش و پيشرفت در سطح بالايى رسيده و انسان خيلى موارد را به خوبى دريافته، و منجمله آن ها از رنگهاى نامرئى نور هم با خبر شده و تازه متوجه شد كه چشم، همه چيزها را نمى بيند و خيلى چيزها هست كه نديده و نخواهد ديد مگر با كمك ابزارهاى مدرن و بسيار قوى، تا بتواند مشاهده كند و گاهى چيزهايى هست كه با ابزار مدرن هم قابل رؤيت نيست و چه بسا علم در آينده، با توسعه و پيشرفت بيشتر، بتواند موضوعات علمى ديگرى را كشف و از آن ها با خبر شويم.

يكى از مواردى كه بچشم ديده نمى شود، رنگهاى نامرئى نور است، و بنظر مى رسد كه نور خورشيد تنها يك رنگ دارد، آن هم رنگ سغيد، ولى در حقيقت نور آن، از همه ى رنگهاى رنگين كمان تشكيل يافته است، رنگها با هم تركيب شده اند، و نتيجه آن، سفيد رنگ به نظر مى آيد. گذشته از اين ها، نور خورشيد انواع ديگرى از «نور» ها را به همراه دارد، كه قابل روئيت نيستند، مثل مادون قرمز و ماواء بنفش و چندين اشعه ديگر، كه بر اثر بسيار كم رنگ بودن اين ها، متخصصان نام اشعه را بر آن ها نهاده اند، بنابراين سخن امام جوادعليه‌السلام از وجود رنگهايى كه چشم قادر بديدن اين ها نيست به اين معنا است و از اولين هاى خبر و صحت رنگهاى نامرئى، در زمان بسيار قديم بود، و امروز، اين موضوع يك حقيقت علمى است و كسى سخن آن حضرت را دور از تصور و مورد شك و ترديد قرار نمى دهد.


رنگها و اجسام نامرئى كه چشم آن ها را نمى بيند

 حضرت علىعليه‌السلام چندين بار از وجود رنگهاى نامرئى و اشياء بسيار ريز و ناديدنى مهم را به ما خبر مى دهد و در چند بعد تعريف و توصيف مى نمايد تا يان كه در پرتو آن، مردم به اهميت موضوع پى ببرند و به كاوش و تحقيق آن ها همت كنند و به گوشه هايى از اسرار آفرينش ‍ پروردگار آگاه شوند.

مبداء خلقت تنها رحم مادر نيست كه ما از آن به وجود مى آييم و تنها خاك، رحم گياه و درخت و غيره نيست كه به وجود آورنده ى اين هاست و تنها نور، مبداءو مصدر روشنايى نيست بلكه اهميت آن ها وابسته به ابعاد چيزهايى است ناديدنى تر و پنهان و دور از ديد چشمان ماست كه آن ها عوامل اصلى و تشكيل دهنده ى حيات زمين و هستى هر آن چه كه در آن مى باشد.

خداوند هيچ چيزى را بى حكمت نيافريده، پس نورهاى نامرئى و اشياء بسيار ريز و ناديدنى، داراى حكمت و اهميت و منافع بسيارند لذا حضرت علىعليه‌السلام اين موارد را مكررا به مردم زمان خود گوشزد مى كند و امروز اهميت اين موضوع و حقيقت وجود آن چه را كه آن حضرت بيان فرموده است عيان و بر همه آشكار است.

حضرت، علىعليه‌السلام مى فرمايند:

 و كل بصير يعمى عن خفى الالوان و لطيف الاجسام (۴۹)

و هر ديده كه مى بيند، غير از آن چيزهايى است كه چشم ناتوان از ديدنش ‍ هست از رنگهاى بسيار پنهان و نامرئى و اجسام بسيار ريز و لطيف و نامحسوس.

 و كل ظاهر غيره غير ظاهر : و هر ظاهرى غير از آن چيزهايى هست كه نا آشكار است».

 و كل باطن غيره غير باطن : و هر باطنى، غير از آن چيزهايى هست كه غير باطن و آشكار است».

و هر چشم بينايى كه مى بيند غير از آن جسمهاى كوچكى است كه آن ها را هيچ گاه نمى بيند و گويى آن چشم كور است و نمى بيند مانند موجودات ميكروسكوپى و ذره هاى بسيار كوچك «اتم» كه هر چيز ظاهرى كه ديده مى شوند همانند آن هست كه ديده نمى شوند مثل موجودات نامرئى كه اين ها داراى روح و زندگى و اعضاء بدن و حواس هستند، همانند اتم ها كه براى خود انواع حركت و تلاش و چرخش و خواصى هستند.

و هر چيز باطن يعنى پوشيده و نهان از چشم و نامرئى است غير از آن آثار و خواص و منافع آن آشكار هست كه ما حس نمى كنيم، مثل موجودات ميكروسكوپى كه خيلى از آن ها در سلامتى و دوام طبيعت و زندگى ما نقش ‍ مؤ ثر و حساسى دارند كه ما ظاهرا متوجه نمى شويم.

و اتمها ذرات گوناگون در عناصر مختلف كه همه چيز ما از همين ذرات تشكيل شده مانند يك قطعه آهن و مس و آب و خاك و غيره، بنابراين ذرات ناپيداست ولى خواص اين ها آشكار و منافع آن بسيار و لازم و ضرورى است در ادامه مى فرمايند:

 و ما اسبغ نعمك فى الدنيا و ما اصغرها فى نعم الاخره

و خدايا چه بسيار و فراوان و بى شمار است نعمتهاى تو در اين دنيا و چقدر اين نعمتهاى دنيا ناچيز و پست است در مقابل نعمتهاى آخرت.

بله آن حضرت اين چنين به ما مى گويد كه اين موجودات و پديده هاى نامرئى و ناپيدا، مهمتر از آن چه كه ديده مى شوند.

و همچنين به ما مى گويد كه اين نعمتهاى گوناگون و بسيار دنيا، در مقابل آن چه را كه از نعمات در آخرت هست ناچيز و اندك است.

مى دانيم كه نور در واقع هفت رنگ است و ديده نمى شود و بنا به علل فيزيكى، ما آن را تنها سفيد مى بينيم و علاوه بر آن، رنگهايى نامرئى اخير كشف شده مثل مادون قرمز و ماوراء بنفش و اشعه ايكس و گاما و غيره كه اين ها رنگهايى بسيار كم رنگ و نامرئى هستند و دانشمندان بر آن ها اشعه، نام نهاده اند و چه بسا در آينده نورهاى نامرئى ديگر نيز كشف شود.

بله همان گونه كه سخن آن حضرت امروز به حقيقت پيوشت و ما از پديده هاى عجيب و غريب باخبر شديم و مشاهده كرديم، همان طور است سخن آن حضرت درباره ى برترى و بيشتر بودن نعمتهاى آخرت، كه اميدواريم در آخرت آن ها را ببينيم و از نعمات بى نهايت و نامحدود الطاف الهى نصيبمان شود و اين حاصل نمى شود جز با عمل صالح و ايمان راستين.