شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد ۱

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت0%

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

نویسنده: رضا کوشاری
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 9983
دانلود: 18298


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 16 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9983 / دانلود: 18298
اندازه اندازه اندازه
شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد 1

نویسنده:
فارسی


صوت و شنوايى


محدوده ى ديدن و شنيدن با وسيله توسعه مى يابد

 فرضا اگر به زمان هزار و چهار صد سال پيش برگديم آن گاه از كسى بپرسيم كه وسيله و دستگاه گيرنده اى مثل راديو و بى سيم صداهايى را مى شنود كه گوش ما قادر به شنيدنش نيست، آن وقت در جواب به ما مى گفتند، راديو، بى سيم چيست و چطور مى شود كه گوش ما نشنود و آن ها شنوا هستند؟ و اگر در آن زمان از كسى بپرسيم كه به توسط چيزى مثل دستگاه ميكروسكوپ و دوربين ها، چيزهايى ديده مى شود كه چشم بدون آن ها قادر به ديدنشان نيست، آن وقت در جواب به ما مى گفتند چيزى كه چشم نمى تواند ببيند مگر ممكن است چيز جامدى مثل ميكروسكپ و دوربين آن ها را ببيند؟ در اين صورت مردم آن روز اين قبيل حرفها را نه تنها باور نمى كردند بلكه ما را به عنوان هذيان گفتن متهم مى كردند و ما را عاقل نمى دانستند، پس اصطلاحات بسيارى در زمان ما رواج دارد كه در زمان قديم اين جمله ها به كار نمى رفت چون مردم آن زمان به اين مسايل و وسيله دستگاه آشنايى نداشتند. امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

 عن اءبى عبدالله الباقر عليه‌السلام ... لا يدرك بالحواس الخمس،... سميع بغير جارحه و بصر بغير آله... (۵۰)

خداوند با حواس پنج گانه درك نمى شود،... او شنواترين است به غير عضوى و بيناترين است به غير واسطه ى آلتى است.

مى دانيم كه حواس انسان تنها همين حواس پنج گانه است، حواس هم تا يك اندازه و حدودى توانايى دارد، بنابراين خداوند بزرگتر از اين تصورات و ابعاد است.

امروز اين معانى بهتر درك مى شوند چون انسان با كمك وسايل و دستگاهها توانسته قدرت و محدوده شنوايى و ديد خود را بسيار توسعه دهد، و نكته جالب اين جا است كه آن حضرت مى فرمايد: خداوند خارج از بهره جستن از عضو، يا كمك آلتى است و اين ما هستيم كه يا يه عضوى از بدن مثل گوش و چشم تكيه داريم و يا اين كه از آلت كه به معناى وسيله و دستگاههاى متنوع موجود در زمان ما است استفاده مى كنيم، و بدون واسطه دستگاهى ممكن نيست قدرت شنوايى گوش و ديد چشمان خود را بتوانيم بيش از اين توسعه دهيم تا اين كه محدود اطلاع از چيزهاى بيشتر گسترش يابد و اين سخن حضرت چه بسا مردم را رهنمون مى سازد تا به فكر ساخت دستگاهى براى كمك به كاربرد بيشتر شنوايى و ديد وسيع تر سبب شود.

اكنون كه ما نمى توانيم به زمان هاى گذشته برگرديم و از آن مردم بپرسيم ولى آن حضرت در همان زمان گذشته به شيوه هاى مختلفى مردم را راهنمايى مى كند تا با تلاش و تحقيق و ابتكار مردم را وادار كند و آن حضرت در ذهن مردم مسائلى را مطرح مى كند تا از نتيجه آن به علوم گسترده و ابعاد وسيع طبيعت عظيم جهان دسترسى پيدا شود. پس همان گونه كه از سخنان آن حضرت دانسته مى شود اين است كه مى خواهد به مردم بفهماند كه با دستگاه و وسائل، محدوده ديدن و شنيدن توسعه مى يابد چون در غير اين صورت، انسان در طبيعت محدود و محصور مى ماند و آن حضرت اولين فردى بود كه اين نظريه را درباره ى بهره ورى از مسائل، براى توسعه ديد و شنيد است بيان نموده و اين مطلب بخود عامل محرك براى ساخت و پرداخت تا رسيدن به هدف راهيابى و اطلاع از مسايل پيچيده و نامرئى و ناشنيدنى ممكن شود.


صداهايى كه گوش ما آن را نمى شنود

 من و شما هر جا كه هستيم فضاى آن جا پر از سر و صداهاى عجيب و غريب است كه گوش ما هرگز قادر به شنيدن آن ها نيست. به طور مثال اگر در همان جا كه نشسته ايم راديو را روشن كنيم صداهاى بسيار گوناگون و با زبانهاى مختلف و آهنگ هاى متنوعى از راديو مى شنويم كه از فاصله هاى بسيار دور به گوش ما مى رسد كه هرگز بدوت راديو كه يك وسيله گيرنده است نمى توانيم آن ها را بشنويم، البته دستگاههاى گيرنده و فرستنده ها كه امروز بسيار و متنوع است، و صداهايى كه راديو آن ها را مى گيرد، بى سيم قادر به گرفتن آن ها نيست و همچنين بالعكس، رادارها و ماهوارها و دكل هاى مخابراتى و غيره آن ها نيز اينچنينند كه هر كدام روى نوع سيستم آن، مى تواند صدايى در فركانس هاى مخصوص خود را بگيرد.

صداها فقط اين ها نيستند، پرنده ها و حيوانات ريز و درشت، آن ها هم سر و صدايى دارند و حرفها و پيامهايى بين همنوعان خود مبادله مى كنند و يان ها هم براى خود هر كدام فركانسهاى خاصى دارند. و خيلى چيزها هست كه ما نمى دانيم، و خلاصه در اين هوا كه فضايى خالى و باز است سر و صدا بسيار در آن وجود دارد كه شنيده نمى شوند و هيچ گاه اين صداها در هم و مخلوط نمى گردد.

اكنون به نكته هاى بسيار جالب از سخنان حضرت علىعليه‌السلام در نهج البلاغه را براى شما نقل مى كنيم و اين موضوع در زمانى بيان شد. كه آهسته و نامحسوس ترين صدا، حرفهاى در گوش همديگر گفتن بود و آن زمانى اثرى از وسيله گيرنده و فرستنده همانند زمان ما، وجود نداشت.

 و كل سميع غيره يصم عن لطيف الاءصوات : و هر شنوايى كه مى شنود، غير از آن صداهايى هست كه گوش قادر به شنيدنش نيست، صداهايى هستند بسيار لطيف و نامحسوس.

 و يصمه كبيرها : و آن صداى نامحسوس، بلندش كر مى سازد.

 و يذهب عنه ما بعد منها : و از پيشش مى رود آن صداها به دورترين جا از او. آن حضرت مى فرمايد: كه غير از اين صداها كه گوش ما آن ها را مى شنود صداهايى بسيارند كه نمى شنويم، صداها آن قدر لطيف است كه بى حد نامحسوس هستند.

و در جمله دوم مى فرمايد: كه (آن صدا، بلندش كر مى سازد) امروز ما در زمانى هستيم كه به توسط وسيله گيرنده از قبيل راديو و غيره، آن صداى نامحسوس و پنهان را مى گيريم، و صداى راديو را اگر بخواهيم، مى توانيم به قدرى زياد كنيم كه گوش خراش باشد، يعنى آن صداى نامحسوس و نامرئى را با كمك وسيله، بلندتر و بزرگتر مى شود.

و در جمله سوم «و همچنين از پيشش مى رود صداها به دورترين جا از او» به توسط دستگاه فرستنده از قبيل راديو و تلفن و غيره، از همين جا كه هستيم صدايمان به دورترين جا مى رسد.

آن حضرت درباره ى گيرنده و فرستنده به طورى بيان نموده كه امروز معناى آن به خوبى فهميده مى شود و اگر در آن زمان به صورت واضح تر بيان مى نمود يعنى مى گفت چيزى چهار گوش مربع و مستطيل به نام راديو و بى سيم و غيره، مى توان با آن مكالمه راه دور انجام شود، به طور يقين مردم آن زمان اين حرفها را هرگز نمى توانستند تصور يا درك كنند و شايد هم اين حرف ها غير معقول به نظرشان مى آمد.


هوا عامل انتقال صدا

 بيان هر علمى، در واقع شرح گوشه اى از طبيعت اين جهان است، و در جهان ما علوم بسيارند و انواع آن كه تاكنون شناخته شده بيشمار است، و اين ها دلالت بر عظمت اين جهان است و دانش فيزيك ظريف ترين و حساس ترين علم در ميان بقيه علوم است چون فيزيك، اءصل و پايه و زير بناى تمام علوم است.

پيدايش و تكامل علم فيزيك آن چنان ساده به دست نيامده و آن حاصل دسترنج هزاران دانشمند و نابغه و با كمك اءنواع اءبزارهاى مدرن، و محاصبه هاى بسيار پيچيده و دقيق است كه امروز در اختيار ما قرار دارد.

بحث مفصل صوت «صدا» در علم فيزيك جايگاه ويژه اى دارد كه توضيح آن، خود رشته گسترده از دانش فيزيك است

و اكنون به چند جمله از سخنان حضرت صادقعليه‌السلام درباره ى صدا و پخش و جا به جايى آن از اين سو به آن سو توجه كنيم و در اين باره نظر علم فيزيك در رابطه با سخن آن حضرت به طور خلاصه مطابقت نموده ايم تا اءرزش و اءهميت كلام آن حضرت را بيشتر و بهتر درك كنيم.

 و اءنبئك عن الهواء بخله اءخرى، # فان الصوت اءثر، # يؤ ثره اصطكاك الاجسام فى الهواء، # والهواء يؤ ديه الى المسامع، # و الناس يتكلومن فى حوائجهم و معاملاتهم طول نهارهم و بعض ليلهم .

تو را از يك ويژگى و خاصيت ديگر هوا آگاه مى كنم، به يقين بدان كه صدا اءثر اصطكاك و برخورد اءجسام در هوا پديد مى آيد، و هوا آن را به گوشها مى رساند، و مردم با همين صداها در حاجتها و معاملات خود در طول روز و بخشى از شب، با يكديگر سخن مى گويند.

امام صادقعليه‌السلام به مفضل كه يكى از شاگردان او است درباره ى هوا و منافع حياتى آن و استفاده هاى گوناگون از قبيل تنفس براى رشد و زندگى هر جاندار و گياهى است و انتقال سرما و گرما و ايجاد تعادل در جسم و طبيعت و موارد بسيار ديگر، تعريف و توصيف بسيار دارد اكنون به گوشه هايى از درسهاى علمى آن حضرت درباره ى هوا مى فرمايد «كه تو را از يك ويژگى و خاصيت ديگر هوا آگاه مى كنيم» با اين شيوه سخن، آن حضرت مى خواهد موضوع مهمى را بازگو كند كه تا آن لحظه كسى خبر نداشته و اين آگاهى در بين مردم وجود نداشت و اين موضوع براى اولين بار در هزار و سيصد سال پيش به توسط آن حضرت مطرح شد.

صوت يعنى صدا(۵۱) امروز به توسط علم فيزيك معلوم شد كه صدا يك اءثر نامرئى است و اين اءثر عامل تحولاتى است كه در محيط اءطراف خود به خود مى آيد كه آن سبب جابه جايى و و انتقال صدا از جايى به نقطه ديگرى است، «اءثر اصطكاك و برخورد اءجسام در هوا پديد مى آيد» پس اين هوا است كه بر اءثر اين برخوردها باعث ارتعاش اءجسام مختلف مى شود و در محيط به صورت اءمواج منتشر مى شود و صداها را به گوش ما و ديگران مى رساند و اين اءمواج صوتى مى گوييم، به طور مثال اگر به يك نقطه از سطح آب، ضربه اى و يا سنگى بيندازيم، ذره هاى آب در محل ضربه به حركت در مى آيند و اءمواج بصورت حلقه هاى پى در پى از محل دور مى شوند و موج به صورت بر آمدگى و فرو رفتگى نمايان مى شوند.

آن حضرت مى فرمايد كه «هوا آن صداها را به گوشها مى رساند» و در جمله دوم وسوم نيز فرمودند كه صدا اءثرى است كه بر اءثر اصطكاك و برخورد اءجسام در هوا، پديد مى آيد» و هر جسم مرتعش در هوا اءمواجى را ايجاد مى كند، در هنگام صحبت كردن، تارهاى صوتى در حنجره انسان موجهاى صوتى را در هوا ايجاد مى كند و اين موجها در محيط مادى منتشر مى شوند و صداها از چشمه هاى دور دست به گوش مى رسند، ارتعاش اءجسام مختلف باعث ايجاد و انتشار موجهاى مكانيكى در محيطهاى مختلف مى شود، اين موجها در هوا منتشر شده انرژى مكانيكى را به گوش انسان مى رسانند، گوش انسان انرژى را از هوا دريافت كرده و ما احساس شنيدن مى كنيم، به موجهاى طولى كه انرژى مكانيكى را به گوش ‍ منتقل مى كنند، موجهاى صوتى مى گوييم، بنابر اين هوا عامل انتقال صدا است چون اين هوا باعث تحريك اءجسام و ارتعش آن ها به صورت اءمواج است و در جايى كه هوا نباشد صدايى هم شنيده نمى شود، به طور مثال اگر يك زنگ التريكى و يا ساعت شماطه دار در درون يك ظرف شيشه اى قرار دهيم، و هواى آن ظرف را با كمك تلمبه تخليه كنيم، صدا آن قدر ضعيف مى شود و بالاءخره در خلاء ديگر صدا به گوش نمى رسد.

نكته جالب اينجاست كه امام صادقعليه‌السلام درباره ى صدا و دانش ‍ آن، كلمات را به نحوى پشت سر همديگر تعريف نموده و امروز در اين زمينه وقتى كه به كتابهاى فيزيك نگاه مى كنيم مى بينيم آن ها هم يه همين ترتيب، اين كلمات را با توضوح بيشتر ذكر كرده اند در حالى كه علم فيزيك در اين قرن اءخير بود كه به تكامل رسيد.


موجهاى صوتى

 امام صادقعليه‌السلام درباره ى عجائب هوا و خواص و كاربردهاى آن، سخنان بسيارى دارد كه از جمله منافع اين هواى نامرئى مى فرمايد:

 وحسبك بهذا النسيم عبره و ما فيه من المصالح، و فيه تطرد هذه الاءصوات، فيودى الى البعد البعيد، و هو الحامل لهذه الارواح ينقلها من موضع الى موضه .(۵۲)

و تو درباره ى اين هوا جه مى پندارى؟ آيا مى دانى كه در آن شگفتيهاى بسيار و منافع و فايده هاى گوناگون است. هوا است كه اين صداها را به نقاط دور و دورتر مى راند. و اين هوا است كه حامل اين ارواح است و اين ارواح با جابه جايى و منتقل شدن گام به گام، به جاى دور مى رسند.

اكنون منظور و مقصود آن حضرت بيش از هر زمانى واضحتر و معلوم شده است و آن حضرت درباره ى فيزيك و مكانيزم امواج صوتى به نحوى بازگو مى كند كه گويى متخصصى در زمان ما اينحرفها را گفته و نه انگار در ۱۳۰۰ سال پيش بوده است.

نقش هوا در بحث قبل معلوم شد و در اين جا، گذشته از تمام موارد مذكور، نكات ديگرى را متذكر مى شود كه مكمل بحث قبلى است و تعريف كاملترى از فيزيك صوتى بيان شده است.

در معناى جمله دوم بيانات آن حضرت، از وجود يك انرژى باخبر مى شويم كه باعث ارتعاش اجسام مختلف مى شود، در هوا بر اثر برخورد اجسام ريز با همديگر، صدا به صورت امواج منتشر مى شود، و در حين انتشار موجهاى ميكانيكى در محيطهاى مختلف مى شود. در معناى جمله سوم از فرمايشات آن حضرت مى فهميم اين هوا است كه حامل اين ارواح است يعنى همان صداها است كه به صورت انتقال از ذره بذره يعنى از موضوعى به موضعى ديگر، صداها جابه جا مى شوند و ما احساس شنيدن مى كنيم و همچنين به گوش افراد دور مى رسد.

به موجهاى طولى كه انرژى ميكانيكى را به گوش انسان منتقل مى كنند موجهاى صوتى مى گوييم.

يكى از نكات بسيار مهم كه در كلام آن حضرت هست دانسته مى شود كه او با استفاده از كلمه «نقل» جابه جايى تدريجى را به ما مى رساند چون جابه جايى از ذره به ذره و شكل گيرى امواج پى در پى، باعث تاخير رسيدن امواج صوتى به قسمت دورتر است، يعنى در حين انتشار موج، ذره هاى محيط با يك بسامد ارتعاش مى كنند ولى اين ارتعاشها در جهت انتشار موج داراى تاءخير زمانى هستند، بدين معنا كه اجزاى محيط با هم به ارتعاش در نمى آيد، و يك جزء محيط وقتى مرتعشى مى شود كه موج به آن برسد، بنابراين فاصله زمانى از مبداء تا منطقه ى دورتر وجود دارد و اندازه گيرى زمان فاصله، بسيار مهم و حساس است، و عجيب تر از اين محاسبه، درك اين موضوع و بيان آن توسط آن حضرت است.


نقش مهم لاله ى گوش

 گفتن و شنيدن در ميان عامل رابطه و ساختار اجتماعى است و از نتيجه ى آن، تفاهم و تحول در جامعه پديد مى آيد و شنوايى در تربيت وتعليم و زندگى ما نقش بسيار مهمى ايفا مى كند و تنها راه تماس و بهره گيرى مردم از همديگر به توسط گوش اءنجام مى شود و اين گوش كه يكى از اءندامهاى حس ‍ است بايد از آن به خوبى مواظبت كنيم چون گوش از عناصر بسيار حساسى تشكيل شده است

لاله ى گوش صداها را مى گيرد و به داخل مجراى شنوايى هدايت مى كند، و يكى از وظايف گوش آن است كه صداى شديد و آزار دهنده و يا ناخواسته را از خود، تا آن حدكه ممكن است دور مى كند تا صداى مفيد و مورد نظر، بهتر شنيده شود و به طور مثال، در مجلسى كه مردم در آن جا جمع، و همه با همديگر مشغول صحبت هستند و سر وصدا بسيار درهم پيچيده است، و يا در خيابانى كه همه نوع صداهايى وجود دارد، مى بينيم كه گوش به حرفهاى كسى با دقت گوش فرا مى دهد و بقيه ى صداها را نمى خواهند، از خود دور مى كند و تمام توجه شنوايى به سخنان كسى به شنيدنش دارد كه با او در حال گفتگو هستيم بدون اعتنا به سرو صداهاى ديگر، و آن ها را طرد مى كند، يعنى در آن شرايط، آن صداها را نمى پذيرد و زمينه براى گفت و شنيد و تفاهم، مناسب تر مى شود.

امام صادقعليه‌السلام در حيات خود، براى رشد فكر مردم و ايجاد تحول و پيشرفت در جامعه تلاش بسيارى نموده و مردم در زمينه هاى مختلف علمى، مسايل گوناگونى را از آن حضرت جويا مى شدند و ايشان جواب آن ها را به نحو اءحسن بيان مى فرمودند و گاهى مردم در زمينه ها و موارد مهمترى قدرت درك و تشخيص چيزهايى را نداشتند، مى بينيم كه آن حضرت خود به طور سئوال و گفتن معما براى بيان موضوعات علمى مطرح مى كردند و خود نيز جواب مى داد، به طور مثال، كسى در آن زمان نمى دانست كه اين لاله ى گوش، داراى فايده و خواص و كاربردهاى بسيارى است لذا سئوال نمى كردند چون تشخيص نمى دادند كه داراى اهميت است، ولى آن حضرت پس از مطرح كردن موضوع، جواب خود را نيز مى دادند تا مردم بهتر دريابند و از موضوعات مهمى آگاه شوند.

آن حضرت درباره ى گوش و شنوايى سخنان بسيار جالبى دارد كه به چند نكته آن توجه كنيم.

 لم صار الاذن ملتويا كهياه اللولب؟ = الا ليطرد فيه الصوت، حتى ينهى الى السمع، وليسر حمه الريح، فلا ينكا فى السمع .(۵۳)

آيا مى دانيد كه چرا گوش درهم پيچيده و در آن تكه گوشتهاى بر آمده نمايان گشت؟ و آن نيست بجز اين كه براند صداها را، تا اين كه به شنوايى درست و مطلوب منتهى شود، و گرمى هوا را «براى تشكيلات اءندام حس ‍ شنوايى» بشكند، تا اين كه در شنوايى اخلال و آزار ايجاد نكند.

و از مجموعه سخنان آن حضرت اين چنين دانسته مى شود كه گوش ها در واقع همچون پالايشگاه صداهايند. و سخنان امام صادقعليه‌السلام در واقع كامل ترين بيانات علمى درباره ى گوش وشنوايى است كه در اءعماق تاريخ گذشته بيان شده و امروز با اين كه علم به پيشرفت و تكال رسيده، مى بينيم كه بيانات آنحضرت، گويى سخنان يك متخصص در زمان ما است و به جهت قديمى بودن سخنان آن حضرت، در معانى آن كلمات، كمى اشكال و يا مطابقت نداشتن با حرف طب روز، احساس نمى شود.

در زمان ما كه دانش پزشكى در بهترين مراحل پيشفت قرار دارد، انكه توانسته بيشتر نقاط بدن را به خوبى شناسايى كند و از اسرار و سيستم كار آن ها اطلاعت وسيعى را به دست آورده و امروز معلوم شد كه گوش و درون آن، اين دستگاه شنوايى درهم پيچشده و بسيار حساس است دستگاه شنوايى از لاله گوش تا درون آن، رويهم رفته اين اندام حسى، و تشكيلات پرپيچ و خمى دارد كه هر گوشه اى از آن وظيفه ى خاصى در كار شنوايى انجام مى دهد.

در جمله اول از بيانات آن حضرت اين است كه لاله گوش در هم پيچيده و در آن، تكيه گوشتهاى برجسته و نمايان ديده مى شود و كار و خاصيت آن، اين است كه لاله گوشت، اصوات را جمع آورى مى كند و به درون تشكيلات گوش مى فرستد و صداى خواسته را مشخص و صداى ناخواسته را نمى پذيرد تا اين كه شنوايى مطلوب و مقبول حاصل شود، و از گفته هاى آن حضرت اين چنين دانسته مى شود كه در آن صورت مى توان صداها را به خوبى بشنويم چون اگر تمركز حواس شنوايى به صداى مخصوص و مورد نظر ما در ميان بقيه صداها نبود، آن گاه ما همه ى صداها را به يك اندازه و در هم مى شنيديم و آن چه را كه خواسته ما است در ميان آن ها مشخص ‍ نمى گشت.

و يكى ديگر از خواص لاله گوش اين است كه از گرمى هوا مى كاهد تا به مجموعه تشكيلات شنوايى آسيب نرساند چون مى دانيم كه اندام شنوايى، بسيار ظريف است و از چند تكه گوشت نرم و ترد و پرده هاى نازك و رقيق تشكيل شده اند.

و از نتيجه پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌‌ و امامان معصوم، مثل اين سخنان امام صادقعليه‌السلام در اين زمينه و مسايل ديگر، باعث به وجود آمدن تحولات علمى پس از مطرح شدن آن موضوعات سبب مى شد و در اين جا ذهن مردم، و تمركز اهل انديشه روى اين مطلب جلب مى كرد و سخنان معصومينعليه‌السلام همچون بذر و نهالى است كه ميرودتا در آينده، درخت بزرگ و پر ثمرى شود يعنى پس از گذشت زمان، رفته، رفته بر توسعه و زمينه سازى علمى و پيدايش انديشمندان بسيارى منجر مى شد، چون مطلب علمى منتشر و ذهن ها را متوجه نكاتى جديد معطوف مى گشت و پس از آن بود كه اين مطلب به نظر خيلى از مردم جلوه گر و ارزش پيدا مى كرد لذا روى آن ها شروع به تحقيق مى شد و در اثر همين زحمات و تلاش آن حضرت و امامان ديگر بود كه سالها و قرنها پس از آن ها، سر منشاء تحولات علمى گرديد، هر چند كه درباره ى يك موضوع علمى وقتى دست به دست و ذهن به ذهن ديگران منتقل شود، در دراز مدت كم كم گوينده اصلى موضوع فراموش مى شد ولى اصل قضيه مى ماند كه همان مورد علمى است و مى بينيم كه پس از ائمهعليه‌السلام ، متفكران و انديشمندان اسلامى در علوم گوناگون به وجود مى آيند و پس از آن ها آثار علمى به اروپا مى رسد و بر اءثر آن، وضعيت علم و صنعت امروز شكوفا مى شود.