شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد ۲

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت0%

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

نویسنده: رضا کوشاری
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 9402
دانلود: 2403


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 82 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9402 / دانلود: 2403
اندازه اندازه اندازه
شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد 2

نویسنده:
فارسی


عجائب در آخرالزمان

 از آخرالزمان و اوضاع آن، در انجيل قديم هم موضوعاتى مطرح شده بود و با خواندن اين مطلب، ميتوانيم بفهميم كه بين انجيل قديم با انجيلى كه اكنون هست، تفاوت بسيار است و خيلى از مطالبى كه در آن بوده، امروز وجود ندارد و كاملا حذف شده است.

در كتاب بحارالانوار، آن بخش كه درباره حضرت مهدىعليه‌السلام است اين مطلب ديده ميشود

عن عبدالله ابن سليمان كان قارئا للكتب قال: قرات فى الانجيل، فى ذكر اوصاف النبى (صلى الله عليه و آله و سلم)، الى ان تعالى لعيسى عليه‌السلام : ارفعك الى ثم اهبطك فى آخر الزمان لترى من امه ذلك النبى العجائب، ولتعينهم على اللعين الدجال، و اهبطك فى وقت الصلوه لتصلى معهم انهم امه مرحومه

(شخصى بنام عبدالله ابن سليمان در زمان پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) فردى باسواد و از كتابخوانهاى معروفى بود، او ميگويد كه در كتاب انجيل درباره پيامبر اسلام ميخواندم، تا رسيدم به آنجا كه خداوند عزوجل به حضرت عيسىعليه‌السلام فرمود كه تو را به سوى خود به آسمانها ميبرم و پس از گذشت مدتى از زمان، تو را آنوقتى فرود مياورم بر زمين كه آخرالزمان است تا ببينى عجاعب و شگفتى هاى مردم در آنزمان از امت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و همچنين مؤمنين امت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) را عليه دجال ملعون، يارى كنى و تو را آنوقت فرود مى آوردم بر زمين كه وقت نماز است تا با آنها بخوانى و بيقين بدان كه آن امت، مردم خوبى هستند كه مورد رحمت و عنايت خداوند قرار دارند)

به امامت حضرت حجتعليه‌السلام بزرگترين نماز جماعت برپا ميشود آنوقتى كه آن حضرت ظهور كند و در اين باره احاديث بسيارى هست كه انبيا و اولياء بسيارى در آن نماز جماعت حاضر ميشوند و از آنجمله، حضرت عيسىعليه‌السلام مى باشند.

بله آن مردم خوب در آخرالزمان كه مورد عنايت خاص خداوند هستند همانهائى كه در بدترين وضعيت قرار ميگيرند با اينحال، ايمان خود را محكم و استوار نگه ميدارند و گسترش فساد و فحشا و بيدينى و فتنه ها در آنها تاثير نميگذارد، لذا آنها با گذشتن از سخت ترين شرايط، ايمان خود را حفظ ميكنند و از انجام هر گناه خوددارى ميكنند و آنها ميتوانند از ياران با وفا و راستين حضرت مهدىعليه‌السلام باشند چون به سلامتى از تمام زرق و برق و هوى و هوسهاى آنزمان توانستند بگذرند و به آن حضرت ملحق شوند، لذا خداوند به حضرت عيسى ميفرمايد كه آنها را مردمى خوب و مورد عنايت حقتعالى خطاب و توصيف ميكند، چون سختيهاى بسيارى را تحمل كردند و هيچگاه رنگ نباختند و پابرجا و استوار، خود را از روزگارى كه در و ديوار آن رنگ و بوى فساد و فحشا مى دهد از اين بحران فاسد چند ساله بسلامتى دين و ايمان بگذرند و خود را به صورت بقيه الله العظم برسانند.

ميدانيم كه خداوند حضرت عيسىعليه‌السلام را به آسمان برد، آنزمان كه يهوديان فكر ميكردند كه آن حضرت را با صليب به قتل رساندند و در واقع براى آنها خيالى بيش نبود بلكه خداوند، حضرت عيسى را زنده به آسمان، بالا برد و آن نابخردان در فكر باطل خود ناكام ماندند.

و همانطور كه خداوند در قرآن مجيد بيان فرموده، ما اعتقاد داريم كه حضرت عيسى نمرده، بلكه زنده بسوى آسمان عروج كرد و همچنين در گفتار پيامبر گرامى و ائمه معصومينعليه‌السلام احاديث بسيارى هست كه اينچنين ياد نموده اند كه حضرت عيسى در زمان ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام او مى آيد و به آن حضرت ملحق مى شود.

از دلائل و قرائن معلوم ميشود كه تمام اين موارد در انجيل ذكر شده بود، البته نه انجيلى كه امروز در دست مسيحيان قرار دارد چون ما بدلائل بسيار اعتقاد داريم كه انجيل اصلى اكنون وجود ندارد و خيلى از موضوعات آن مورد دستبرد و انحراف واقع شده است.

در موزه هاى محرمانه مسيحيان، انجيل هاى قديمى و گوناگون وجود دارد كه خيلى از موارد را بيان نموده و بخصوص درباره حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) كه او آخرين پيامبر و بعد از حضرت عيسىعليه‌السلام ، مژده آمدنش داده شده بود و خيلى از مسائل ديگر، كه امروز بناحق و بناروا، آنها را در كنج مخفيگاهاى موزه هايشان نهاده شده، تا مردم به انجيل كنونى كه در دست آنها است ايمان داشته باشند تا پيوندى با اسلام و قرآن پديد نيايد و همچنين آنها را از مسلمانان جدا كنند تا اعتقادات مردم به سمت حق و حقيقت اسلام تغيير نكند، و ما نمى دانيم كه قصد و هدف آنها در اين كار چيست؟ تنها خدا مى داند، ولى اينرا بطور يقين مى دانيم كه خورشيد، هميشه پشت ابر پنهان نمى ماند.

و از نكات جالب اين است كه در انجيل قديم از اوضاع آخرالزمان نيز نوشته بود كه در آن زمان عجايب و شگفتيهاى بسيارى كه واقعا ديدنى خواهد بود ياد شده است، و امروز بشر معاصر توانست در پرتو دانش پيشرفته خود، تمدن و صنايع عجيبى را پديد آورد، و از آسمانخراشها و هواپيماهاى جور واجور و شهرهاى آباد و هزاران چيز ديگر كه هيچگاه در زمانى ديگر، اين همه شگفتيها و عجايب وجود نداشت و اين پيش بينى كه امروز بحقيقت پيوسته، در واقع حقيقت انجيل زمانهاى گذشته را ميرساند و ثابت ميكند كه انجيل امروزى، خيلى از مسائل و حقايق را از آن حذف كرده اند، از آنجمله همين موضوع كه درباره حوادث و اوضاع آخرالزمان است.

عبدالله بن سليمان كسى كه اين موضوع را در انجيل خوانده بود، اكنون بيش از هزار و چهارصد سال از آن تاريخ گذشته، و خود آنمرحوم هم، حقيقت چگونگى اين گرفتار را بدرستى نفهميد ولى اين زمان كه ما در آن قرار داريم و اين عجايب را مى بينيم و آنرا آخرالزمان مى شناسيم، اكنون بهتر از او مى فهميم حقيقت و ماهيت آن نوشته را كه در انجيل خوانده بود.

دوره آخرالزمان زمانى است كه عمران و آبادانى و رونق آن قدرى است كه تاريخ زمين، همانند آنرا تاكنون كسى مشاهد نكرده، ولى متاسفانه ظلم و فساد هم در حالى كه در لفافه زرق و برق نمايان است همواره در حال توسعه و گسترش است و حاكمانى خود خواه مست و مغرور با نداى آزادى و دمكراسى آلوده به فساد و فحشا و شعار فريبنده و با عنوان ترقى، كارهاى تباه خود را اينچنين جلوه مى دهند و صداى آنها با تبليغات بسيار از اين گوشه و آن گوشه دنيا بلند است كه هر چه تفاوت در مليتهاى آنها ديده مى شود ولى همگى در لواى بى بندوبارى و ترويج هوسبازى و شهوترانى، متحدالشكل هستند، و ميرود تا روزى فرا رسد كه نداى گوناگون آنها به يك ندا تبديل و هماهنگ شود، نداى دجال كه در واقع قدرت نمايان صهيونيزم را كه زمام امور جهان بدست آنها خواهد بود و دنيا را بتسخير در مى آورند و مزدور آنها بنام دجال با قدرت و دغلكارى و توطئه، مردم عراق و كشورهاى خاورميانه را فريب و گمراه ميكند و هر جائى كه نداى ايمان راستين و اعتقادى به الله باشد سركوب خواهد كرد و تنها شعارى كه دارد آزادى در بى بندوبارى است.

نامش دجال نيست بلكه اين نام بيانگر اوصاف او است چون دجال بمعناى دغلكارى و تزويرگر است كه مى تواند با حيله و نيرنگهاى خبيثانه خود، مردم سست ايمان را فريب دهد و همه را دنباله رو خود گرداند، اما اينرا بدانيم كه او از براى آزادى و نجات مردم نمى آيد و تنها قصد او جهانخوارى و تسلط بر همه جا است و همه را مطيع و رام خود ميخواهد و پس از آن با نيت هاى شوم و زمينه سازى فساد و فحشا باعث مى شود نسل مردم را با عناوين مختلف، قطع كند و آثارى از ملتها و فرهنگها در ميان نماند و تنها خود را با دارو دسته اش ميخواهد كه به آرزوها و مطامع ديرينه اش در سرتاسر جهان حاكم شود و همانطور كه پيشوايان ما گفتند، دجال با ظاهر آزادى خواهانه و طرفدارى از دمكراسى ولى در باطن، دستهاى پليد صهيونيزم است كه ميخواهد دنيا را تسخير كند و قدرتى جز قدرت حضرت مهدى كه بفرمان خدا ظهور ميكند، تنها او مى تواند دنيا را از چنگال شوم و پليد صهيونيزم نجات دهد.

همانگونه كه پيشوايان ما از آخرالزمان و دجال گفته اند، در مى يابيم كه او يهودى است و تمام جهان را براى منافع يهوديان ميخواهد.

و چه كسى امروز نمى داند كه يهود حاكم بر اغلب نقاط جهان است و امريكا و ساير كشورها، در نفوذ و سيطره آنها است و هر خط فكرى كه با آن سازگاز نباشد، با شيوه ها و عناوين مختلف از سر راه خود برمى دارد و هر چه زمان بگذرد مى بينيم كه وضع بنفع يهود تمام مى شود و هر لحظه دايره قدرت و تسلط آنها بر جهان، وسيعتر مى شود.(۶۴)


سواريهاى تندرو و آهنى در آخرالزمان

 علىعليه‌السلام قبل از هر صنعتگر و مبتكر و مخترعى، بطور صريح به سواريهاى تندرو و آهنى كه با شتاب زياد، حركت مى كنند اشاره نموده است و در گذشته هيچ انديشمند و صنعتگرى در تمدنهاى گذشته، بجز آن حضرت، از اين پديده هاى آهنى، كسى نگفته است.

در كتاب بحارالانوار از حضرت علىعليه‌السلام نقل شده كه ايشان فرمودند.

اذا ركب الحديد على الحديد قرب البعيد .

(هر گاه آهنى بر آهن سوار شد، جاهاى بسيار دور، نزديك خواهد شد)

خلاصه معناى جمله اين است كه هر گاه زمانى فرا رسد كه مجموعه اى از قطعات آهنى بر همديگر ترتيب شود، يعنى همچون وسيله اى درآيد، در آنصورت، جاهاى بسيار دور، نزديك ميشود.

وسيله اى كه از مجموعه اى قطعات آهنى ترتيب شد است و اين وسيله، راهها و شهرها و جاهاى دور را نزديك مى كند. و اين نشاندهنده سرعت و حركت آن است.

در حاليكه هنرمدان در زينت دادن به سواريهاى پادشاهان كه اسب و گارى و شترهاى محمل دار بود همت و سليقه بسيارى از خود نشان مى دادند و تمام هوش و استعداد خود را به كار مى بردند تا منظره و نماى سوارهاى سلطنتى را زيباتر و باشكوهتر كنند، درست در همان زمان كه اوضاع، اينچنين بود علىعليه‌السلام سخنى را مى گويد كه غير از وضع معمولى و رايج آنزمان بود و درباره چيزى سخن گفت كه وجود نداشت.

دهها سال پيش وقتى كه ماشين و قطار و هواپيما بوجود آمد در ابتداى پيدايش، آنها بطور خيلى ساده و مختصر ساخته شدند و در پيشرفت ساخت آنها تحولات بسيارى بوجود آمد تا امروز كه مى بينيم اين مسائل با آن وسائل نقليه گذشته، فرق و تفاوت بسيار است و اكنون حدود صد سال ميگذرد از ساختن وسيله هاى آهنى، يعنى سواريهائى كه از مجموعه اى قطعات آهنى تركيب شده اند.

در زمانى كه صنعت آهن و ذوب آن طور ساده و ابتدائى، تازه شكل گرفته بود و مى توانستند سكه و شمشير و زره را بطور بسيار ساده بسازد و هنوز در بين مردم، هنر قطعه سازى براى كارهاى گوناكون وجود نداشت، علىعليه‌السلام سخنى را بيان مى كند كه آن روز اين وضعيت قطعه سازى آهن آلات متنوع همانند امروز در كار نبود بلكه در ذهن كسى نيز خطور نمى كرد، آن حضرت ميفرمايد زمانى فرا مى رسد كه از تركيب قطعات مختلف آهنى مى توان سواريهائى بسازند كه مردم بتوسط آن، شهرها و جاهاى دورى بروند و اين مركبهاى آهنى سرعت حركت آنها بقدرى زياد است كه جاهاى دور بر آن مردم نزديك ميشود و رفت و آمدها سهل و آسان ميگردد.

اين جمله كلام آن حضرت نمى تواند گفتارى حساب نشده و همينطورى بر زبان آمده باشد و امروز بطور اتفاقى و شناسى، درست از آب در آمده است ؟ در حاليكه آن حضرت با تاكيد و يقين، پديد آمدن اين وضعيت را در زمانهاى بعد از خود، پيش بينى ميكند.

علىعليه‌السلام در اين جمله كلام خود، از يك نوع وسيله خاصى براى سفر اشاره ننموده و باين معنا است كه آن حضرت از ساخته شدن انواع وسائل نقليه آهنى مثل ماشين و قطار و هواپيما، بخوبى آگاه بوده است و اين گرفتار آن حضرت، در واقع نشاندهنده تحولات علمى و پديده آمدن صنعت در زمان ما است.

علىعليه‌السلام فرديكه از روى آگاهى، پيش بينى پيشرفت صنعت آهن و فولاد و تجهيزات و ماشين آلات آهنى را بخوبى دريافته بود و بايقين و ميدانست كه اينچنين زمانى فرا ميرسد كه مردم ميتوانند با سواريهاى آهنى، بجاهاى بسيار دورى بروند و در كمترين زمان به مقصد برسند، آنزمان و همين زمان و عصر ما است كه ما در اين وضعيت قرار داريم و حقيقت گفتار آن حضرت را مشاهده مى كنيم، پس مى توانيم بفهميم كه علىعليه‌السلام از پديد آمدن خيلى از موارد علمى و حوادث و صنعت هاى گوناگون نيز باخبر بوده است.

علىعليه‌السلام درباره وسيله هاى آهنى، از تركيب قطعات آهنى اشاره نموده، و از بيان آن حضرت محدوديت در مقدار قطعات، دانسته نمى شود بلكه دلالت بر تركيب اين سواريها از قطعات بسيار است و قطعا، قطعات بسيار به شكلهاى مختلف است تا از تركيب انواع اين قتعات آهنى، وسيله اى بوجود آيد و با شتاب حركت كند و امروز مى دانيم كه هر وسيله نقليه از مجموعه صدها قطعه آهنى ريز و درشت تركيب شده تا بصورت يك ماشين در آيد.

و وسائل نقليه ديگر مثل قطار و هواپيما و غيره نيز همين وضعيت را دارند

در زمان گذشته، هر كسى نمى توانست سفر كند چون سفر با تحمل سختى و خطر و مشكلات بسيارى توام بود و علاوه بر آن پياده و يا با اسب و قاطر و شتر سفر كردن از شهرى به شهر ديگر، وقت و زمان بسيار لازم دارد چون سفر و حركت بصورت آهسته انجام مى شد.

لذا فاصله بين شهرها براى مردم آنزمان، مدت آن طولانى احساس ‍ مى شد

درست در همان شرايط آن روزگار، علىعليه‌السلام از نزديك شدن جاهاى دور بتوسط آن مركب هاى آهنى اشاره نموده كه بر اثر حركت سريع اين سواريها كه مردم بر آن مى نشينند، آنچنان سفرها به سرعت انجام مى شود كه در كمترين مدت به مقصد مى رسند و گوئى فاصله هاى زياد، كم شده و ديگر راه طولانى احساس نمى شود و سفرها مختصر و راحت شده است.

شايد كسى بپرسد كه چرا آن حضرت بطور مثال، ماشين را شرح بيشتر نداده و از قطعات و تركيب و شكل آنها، بطور واضح تر براى آن مردم سخن نگفته است؟

بايد گفت همانطور كه مى دانيم هر سخنى را باندازه درك مردم بايد گفت و چه بسا اگر آن حضرت، بيشتر از اين توضيح مى داد، آيا مردم آنزمان چگونه مى توانستند در ذهن خود، اين وسيله هاى نقليه نديده را تصور كنند؟

از نكات جالب ديگر اين است كه حتى علما و راويان حديث در قرنهاى گذشته نيز، معانى اين جمله را بخوبى نفهميدند لذا بر اين گونه احاديث، كمترين شرحى نداده اند.(۶۵)


آن چيزى كه مردم را از اوضاع جهان باخبر مى كند

 صد و بيست سال پيش، وقتى كه مخترع راديو، براى اولين بار، اين دستگاه ساده صوتى را ساخت و تا چند متر آن طرف تر، صدا را ميرساند، هر چند كه صداها ناصاف بود ولى اطرافيان او از اين ابتكار جديد متعجب شده بودند و در همه جا از اين كار دستى جالب، تعريف و توصيف ميكردند.

و پس از او، انديشمندان و هنرمندان ديگرى، دنباله كار را گرفتند و كم كم آن را توسعه دادند و در بهبود سيستم و پيشرفت آن، تلاش بسيار كردند تا به امروز كه مى بينيم راديو در اشكال و اندازه هاى مختلف و بسيار پيشرفته همواره ساخته ميشود و اكنون راديو يك از ضرورى ترين چيزى است كه همه به آن نياز دارند چون بتوسط آن از اخبار و احوال كشورها و مسائل روز و بحثهاى مختلف و آهنگهاى متنوع را از آن مى شنوند.

پيامبر گرامى در اين باره سخنى رابيان نموده كه مايه تعجب و شگفتى است و چگونه آن حضرت در آن زمان از اين دستگاه صوتى كه در آخرالزمان كه همين زمان ما است پيش گوئى نموده است.

قال نبى (صلى الله عليه و آله و سلم): يا سلمان، عندها يتكلم الرويبضه، قال سلمان: ما الرويبضه يا رسول الله فداك ابى و امى، قال (صلى الله عليه و آله و سلم): يتكلم فى امر العامه من لم يتكلم .

(پيامبر گرامى فرمود اى سلمان در آن زمان (آخرالزمان) رويبضه سخن مى گويد، سلمان پرسيد، اى پيامبر خدا رويبضه چيست؟

آن حضرت فرمودند آنكه در امر عموم مردم، سخن مى گويد، و سخنگو خودش نباشد يعنى سخن از خود او نيست) پيامبر گرامى درباره چيزى مى گويد كه مردم آنروز، قدرت تصور و درك آن را نداشتند و نمى دانستند كه چگونه آن چيز سخن مى گويد، و چگونه آن چيز درباره كليه امور مردم، يعنى اوضاع و احوال همه جاى جهان را بيان ميكند جز راديو، چيز ديگر نمى تواند باشد و اين راديو است كه از اخبار گوشه و كنار جهان، مردم را باخبر مى كند و اين وسيله صوتى كه امروز بنام راديو معروف است همانچيزى كه پيامبر گرامى از آن سخن گفته و بوجود آمدن اين پديده را در آخرالزمان پيش بينى نموده است.

آن حضرت درباره يكى از مشخصات اين دستگاه ميفرمايد اين خود او نيست كه اين سخنان را ميگويد يعنى سخن از او نباشد و رويبضه كه پيامبر گرامى از آن تعريف نمود امروز آن را به نام راديو مى شناسيم و ظاهرا سخن از جعبه راديو است ولى در حقيقت، سخن از او نيست بلكه از كسى است كه در پشت ايستگاه فرستنده راديو مى باشد كه ما را از اخبار جهان و مسائل روز و رخدادها را بازگو ميكند براى همين است كه اين گونه گفتارها كه از پيامبر و ائمه معصومينعليه‌السلام بيان شده است مى بينيم كه حتى قرنها پس از حيات آنها، هيچكس درباره اينگونه احاديث، شرح يا توضيحى نداده اند چون نمى دانستند كه درباره آن، چه بگويند و چگونه اظهار نظر كنند، و براى آنها يك موضوع مبهم و ناشناخته اى بود، لذا اين گونه احاديث، تنها در گوشه و كنار بعضى از كتابها بطور مختصر به آنها اشاره شده و حتى در صحبتها و منابر از اين گونه احاديث، ياد نمى شد و بقدرى اين احاديث متروك و منزوى شده بود كه گوئى اين گفتارها داراى فايده اى نمى باشد.

وقتى كه مخترع راديو، اين دستگاه را ساخت، در آن زمان تمام وسائل و ابزار كار، وجود داشت و انواع سيم و چسب و لحيم و قطعات متنوع در اختيار او بود و همچنين آگاهى از مسائل علمى دانش صوتى در حال توسعه بود و دوستان همفكر او، همواره در اين كار، كمك و راهنمائى خوبى بودند تا اينكه توانائى ساخت راديو در مبتكر آن بوجود آيد.

ولى پيامبر گرامى در بيش از چهارده قرن پيش كه مسائل اوليه و زمينه هاى ابتدائى و مقدماتى علوم، بكلى وجود نداشت و مردم بطور ابتدائى زندگى مى كردند، درست در همان زمان، آن حضرت بطور ساده و قابل فهم عموم، به موضوعى اشاره مى كند كه هزار و سيصد سال بعد از خود، كم كم اين پديده بنام راديو شكل گرفت.


پيدايش راديو و تلوزيون در آخرالزمان

 آيا مى توانيد پيش بينى كنيد كه فردا چه اتفاقى رخ مى دهد؟ هرگز و پيش ‍ بينى رخ دادن حوادث تا سال ديگر، حتما كارى مشكل تر است.

و پيش بينى حوادثى كه تا صد سال ديگر بوقوع مى پيوندد ممكن نيست تا چه برسد پيش بينى از سيزده و چهارده قرن آينده، كه اوضاع و احوال آن چگونه خواهد شد؟

و اين امرى بسيار خارق العاده است و اين كار، خارج از توان انديشه و تصور هر فردى مى باشد و پيش بينى براى آينده بسيار دور خارج از قانون فيزيكى توان درك و عقل و هوش انسان است.

الان مى توانيد حدس بزنيد كه وسائل و امكانات امروزى در آينده، پيشرفته تر و مدرن تر خواهد شد ولى چهارده قرن پيش كه زندگى مردم بطور ساده و ابتدائى بود و هيچگونه صنعت و تجهيزاتى وجود نداشت، هيچگاه مردم آن زمان نمى توانستند تصور كنند كه در قرنهاى بعد، احوال و اوضاع زندگى مردم به چه صورتى خواهد شد.

وضع و حال زمان ۱۴ قرن پيش، هيچ تشابه و تقارنى با زمان و عصر حاضر ندارد چون وضعيت اين دو زمان با همديگر، متفاوت است لذا نمى توان در آن زمان پيش بينى كرد كه عصر ما به چه وضعى در مى آيد.

از تمام اين حرفها كه بگذريم بايد بگوئيم كه در زمينه پيشگوئيها و بيان مسائل علمى گوناگون، پيشوايان ما كارهاى خارق العاده در تمام زمينه ها از خود نشان داده اند.

آنها بدون وجود تجهيزات متنوع، از فضا و كهكشان و احوالات منظومه شمسى، سخن بسيار دارند و آنها از موجودات ميكروسكوپى و اتم و نور و آثار طبيعى بسيارى را تعريف و توصيف كرده اند، و همانها نيز در زمينه پيش ‍ بينى وقوع حوادث و اوضاعى كه در چهارده قرن بعد از حيات آنها بوقوع خواهد پيوست، موارد بسيارى را پيش بينى كردند و تمامى موارد گفته هاى آنها در تمام زمينه ها، صد در صد بحقيقت رسيده است.

پيشوايان ما در زمينه پيشگوئى از آخرالزمان كه فاصله بين ما و آنها در حدود چهارده قرن است موضوعات بسيارى را بيان نموده اند و امروز شاهد و ناظر همان پيشگوئيهاى آنها هستيم و در اين باره، شايسته است كه هر فرد عاقل و با وجدانى كه اگر خوب بينديشد، او درك خواهد كرد آن بزرگواران دين و آئين ما، با نيروى الهى و استمداد از عنايت و فيض حقتعالى توانستند كه اينچنين توانائى را در خود بيابند، و در غير اين صورت، چه انديشه اى را در اين باره ميتوان براى آنها تصور كنيم.

و يكى از آن موارد از صدها مورد بسيار مهم، اين پيشگوئى امام صادقعليه‌السلام درباره پيشرفت علم و صنعت و بوجود آمدن امكانات ارتباط جمعى همانند راديو و تلوزيون و غيره، كه سخنان بسيار جالب و بى نظير است.

ياتى على الناس زمان يرى و يسمع من يعيش فى المشرق صوره و صوت من فى المغرب، و كل قوم يسمعون الصوت بلغتهم .

(زمانى بر مردم فرا مى رسد آنهائيكه در مشرق زمين هستند مى بينند و مى شنوند صدا و صورت آنها كه در مغرب زمين قرار دارند و هر ملتى، صداها را بزبان خودشان مى شنوند).

در جهان امروز، امكانات ارتباط جمعى بقدرى متنوع و توسعه يافته، كه هر روز، دانش آنها در حال گسترش بيشترى است و اكنون بطور مثال، وقتى كه پاى راديو و تلوزيون مى نشينيم، ايستگاههائى به تمام زبانهاى دنيا از آن شنيده و ديده مى شود و با فشار دكمه تلوزيون، در همينجا كه هستيم از تمامى نواحى كره زمين، برنامه هائى را به هر زبانى كه بخواهيم مى توانيم تماشا كنيم، يعنى ايستگاههاى تلوزيونى بقدرى زياد و متنوع است كه هر ملتى بزبان خود، از اوضاع و اخبار جهان مطلع مى شود، و اين نشاندهنده وجود تجهيزات پيشرفته و بسيار مدرن است، و بايد بگوئيم كه از اين همه تجهيزات بمراتب مهمتر، آن است كه امام صادقعليه‌السلام بيش از سيزده قرن پيش، از پيدايش اين پديده، پيشگوئى نموده بود.

معمولا هر چيز با هر دستگاهى را مى توان روز به روز مدرنتر ساخت و از توان استعداد انسان، اين كار بر مى آيد ولى پيش بينى و آينده نگرى از سيزده قرن بعد از اين كه چه خواهد شد، اين كار از قدرت و درك و هوش ‍ فيزيكى انسان خارج است.

بنابراين سخن آن حضرت در اين جملات، دو نكته بسيار مهمى را به ما ميرساند.

نكته اول اين است كه امروز صحت آنچه كه آن حضرت در زمينه دانش و تجهيزات صدا و سيما و ماهواره، فرموده بودند بخوبى ثابت شده و هر شخص عادى از هر ملت كه از هر جاى دنيا باشد بخوبى آگاه است.

نكته دوم اين است كه آن حضرت، حتما از دستگاه و تجهيزاتى كه قادر به اين كار هستند بخوبى خبر داشته و مى دانسته كه روزى، اينچينين دم و دستگاهى ساخته مى شود كه بتوسط آنها، ارتباطات سمعى و بصرى جهانى ممكن و ميسر خواهد شد، پس در واقع، سخن آن حضرت متضمن پيشگوئى ساخت تجهيزات مدرن در اين زمينه مى باشد.

امروز امكانات صوتى و تصويرى بقدرى متنوع است كه نمى توان انگشت روى يكى از آنها گذاشت ولى در مجموع، همه آنها وسيله ارتباطى بين مردم تمامى قاره ها است.

و يكى از نكات جالب ديگر، اين است كه راويان اين حديث و احاديث ديگر علمى، معنا و مفهوم اين جمله را نمى دانستند و حتى علماى شيعه در چند قرن گذشته، شرح و توضيحى براى آن ننوشته اند چون نمى دانستند كه معانى واقعى آن چيست.(۶۶)


گران شدن زمين و توسعه شهرها در آخرالزمان

 يكى از عوارضى كه در زمان ما پديد آمده و هيچگاه در زمانهاى گذشته وجود نداشت، گرانى زمين و مسكن است، چون افزايش جمعيت و توسعه اداره ها و پيدايش كارخانه ها، سبب و عامل اصلى توسعه شهرها مى شود.

علىعليه‌السلام قرنها پيش، از گران شدن زمين و توسعه شهرها در آخرالزمان خبر داده بود.

قال: خرج اميرالمومنين عليه‌السلام الى الحيره فقال: ليتصلن هذه بهده - واوما بيده الى الكوفه و الحيره حتى يباع الذراع فيما بينها بدنانير .

روزى حضرت علىعليه‌السلام از شهر كوفه عازم شهر حيره شد و اين شهر، چندين فرسخ آن سوى شهر كوفه بود، در راه بين اين دو شهر، آن حضرت به يكى از همراهان خود فرمودند، زمانى فرا مى رسد كه اين دو شهر بهمديگر متصل خواهد شد و در آن زمان وضع طورى مى شود كه يك وجب زمين در اين بيابان كه بين اين دو شهر واقع شده، دهها سكه طلا ارزش پيدا مى كند.

سخن آن حضرت در زمانى بود كه داخل شهر بزرگ كوفه، يك منزل مسكونى شايد چند سكه طلا ارزش داشت يعنى قيمت يك خانه از يك متر زمين در زمان ما كمتر بود.

شهر كوفه و حيره در آن زمان، آنچنان آباد و با رونق نبود ولى آن حضرت درباره رونق و آبادانى شهرها و فاصله بين اينها در آينده، ميفرمايد وضع طورى مى شود كه مردم، بيابان اين دو شهر را آباد خواهند كرد تا آنجا كه اين دو شهر به هم وصل شوند.

شايد سخنان آن حضرت براى مردم آنزمان، باور كردنش مشكل بود ولى امروز در همه جاى دنيا ديده مى شود كه شهرها بقدرى توسعه يافته اند كه بناچار، اطراف آن و مسير بين شهرها نيز از خانه و كارخانه و شهركها پر شده است و كار بجائى رسيده كه جاى خالى در فاصله بين برخى از شهرها كم ديده مى شود.

و امروز هر متر زمين در جاهائى از شهر بزرگ و مناطق مسكونى، بقدرى قيمت آنها افزايش يافته كه هر وجب آن، شايد دهها سكه طلا ارزش داشته باشد.(۶۷)


گرم شدن هوا در آخرالزمان

 در جلد اول اين كتاب موضوعى را خوانديم كه امام حسن عسگرىعليه‌السلام فرمودند:اذا ظهر الماء على الاءرض (۶۸) يكى از نشانه هاى ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام آن است كه آب بر زمين بالا بيايد و اين امر، سبب آن مى شود كه بسيارى از زمينهاى جهان بزير آب فرو مى رود، و اتفاقا در اوائل سال ۲۰۰۲ اين خبر در اخبار سراسرى پخش شد كه بر اثر بالا آمردن درياها كشور ايرلند در دهها سال آينده، كاملا بزير آب فرو خواهد رفت و ديگر كشورى بنام ايرلند در جغرافيا وجود نخواهد داشت، و تمام اينها بر اثر گرم شدن كره زمين و ذوب شدن تدريجى يخهاى قطب شمال و قطب جنوب مى باشد.

و اكنون به اين حديث كه درباره گرم شدن هوا در آخرالزمان اشاره دارد توجه كنيم.

قال: سمعت الرضا عليه‌السلام يقول هذا الامر بئوح، قال فلم ادر ما البئوح فحججت، فسمعت اعرابيا يقول: هذا يوم بئوح فقلت له: ما البئوح؟ فقال: الشديد الحر

در حديثى كه از امام رضاعليه‌السلام بدست ما رسيده، بر موضوعى بسيار مهم دلالت دارد.

يكى از علاقمندان به آن حضرت گفت شنيدم كه امام رضا فرمودند قبل از ظهور يعنى در آخرالزمان، گرماى شديد همه جا را فرا مى گيرد، و آن حضرت گرما را به مكان خاص مشخص ننموده است به اين معنا است كه زمين را گرماى شديد فرا خواهد گرفت

چند سالى است كه هر چند روز يك بار، مى بينيم كه راديو و تلوزيون و روزنامه ها، بطور مرتب و پى در پى، از گرمتر شدن كره زمين گفته ميشود، و همواره كارشناسان در اين باره چيزهاى تازه ترى مى گويند و علل مختلفى را براى آن ذكر مى كنند ولى آنچه كه مسلم است گرماى شديد در حال افزايش ‍ و طولانى شدن مدت آن در سال، همواره بيشتر مى شود و حقيقت گرما براى مردم دنيا در همه جا بخوبى احساس مى شود و زيست شناسان از تاثيرات مخرب گرما بر اكوسيستم طبيعت، همواره مواردى را متذكر مى شوند.

آنچه كه مهم است و ذهن هر شيفته و خردمندى را جلب و متوجه آن مى شود، همين جمله از امام رضاعليه‌السلام كه در هزارو سيصد سال پيش بيان شده، و از گرماى شديد در آخر الزمان خبر مى دهد.

آن شنونده كه اين گفتار را از امام شنيده، او بخوبى متوجه معنا و مفهوم آن نشد ولى اين ما هستيم كه بهتر از آن شنونده، معانى واقعى كلام آن حضرت را مى فهميم چون اكنون ما هستيم كه اين گرما را حس مى كنيم و جنجال بحث مفصل آن را بطور مرتب مى شنويم و از حقيقت آن گفتار و اين گرما آگاه هستيم.

آيا ممكن است گرماى آتشفشانى را كه مواد مذاب و گداخته و آتش از آن فوران ميكند، از فاصله بسيار زيادى احساس كنيم؟ هرگز - چون آن گرما هر چه باشد تا فاصله معين و تا حدودى كه مى توان گرماى آن را احساس كنيم و نه بيشتر.

آيا مى توان گرمائى را حس كنيم كه فردا و يا روزهاى آينده آن آتش ‍ برافروخته ميشود، امروز آن را حس كنيم؟ هرگز و هرگز - تا چه برسد به هزار و سيصد سال بعد از بيان اين گفتار، وضعيتى پديد آيد كه گرما همه جاى زمين را فرا گيرد.

بزرگان دين و آئين ما، از آخرالزمان براى مردم زمان خود سخن بسيار گفته اند و تعريف و توصيف بسيار نموده اند و بيشتر اوضاع و احوال اين زمان را براى مردم، گوشزد كرده اند و در واقع هشدار باشى نيز براى ما هم هست.

و يكى از آن پيش بينى ها كه اكنون به حقيقت پيوسته، همان است كه حضرت رضاعليه‌السلام وقتى كه درباره ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام تعريف مى نمود، مى گويند كه قبل از آن، گرماى شديد و طولانى مدت، همه جا را فرا مى گيرد.

شايد كسى بپرسد چگونه؟ مگر طبيعت و نظام آن بر هم مى خورد؟ بله ما امروز شاهد ويرانگرى در طبيعت و اكوسيستم آن مى باشيم و هر روز بر خطرات و آلودگى آن افزوده مى شود.

پيش بينى كردن و به حقيقت پيوستن، بسيار مهم است و كارى است الهى، و اين كار، تنها از برگزيدگان خدا بر ميايد.

و حرف آخر اين است كه ما عرض كنيم، اى رضا پيامت را كه گفته بودى شنيدم و گرمائى را پيش بينى نمودى، اكنون حس ميكنيم، آقاجان از خدا بخواه كه در اين وضعيت و شرايط زود گذر دوره آخرالزمان، ايمان ما را حفظ و مصون بدارد، و از شر آفت هوسها و بى بندوبارى در امان بدارد، و چشم ما را به جمال حضرت مهدىعليه‌السلام روشن بگرداند.

به اميد آن كه يارى از ياران خوب آن حضرت باشيم.(۶۹)