شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد ۲

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت0%

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

نویسنده: رضا کوشاری
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 9407
دانلود: 2404


توضیحات:

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 82 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9407 / دانلود: 2404
اندازه اندازه اندازه
شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت

شگفتى هاى آفرينش در كلام اهل بيت جلد 2

نویسنده:
فارسی


كانون پيدايش زلزله

 دانش زلزله شناسى يكى از پيچيده ترين دانشهاى زمان ما است كه علاوه بر تخصص گوناگون از زمين شناسى، مى بايستى از ابزار و تكنيك و فنون بالائى در دم و دستگاه يارى جست و بدون همه اين موارد ياد شده، امكان شناخت از زلزله، ميسر نمى شود.

و تمامى اين موارد ياد شده، دانش زلزله شناسى، كمتر از صد سال است كه شكل گرفته و كم كم توسعه و تكامل يافت و امروز زلزله شناس ها در سطح بالائى از مراكز و دانش علمى قرار دارند.

با اين حال زلزله پديده بسيار عجيب و مرموز است و متخصصان با اين همه تعريف و توصيف شناخت زلزله و علل و عوامل اصلى و سر منشاء آنها كه از كجا و چيست، هنوز هم اظهار عجز مى كنند و در مانده از شناخت كامل اين پديده هولناك هستند.

يكى از نكات جالب علوم پيشوايان ما اين است كه آنها در زمانى كه دانشهاى گوناگون و تجهيزات وجود نداشت، درباره موضوعات علمى بسيار مهم، بياناتى فرموده اند و اينك تمامى گفتار آنها، صد در صد به حقيقت پيوسته است.

يكى از آن موارد كه بيانات خارق العاده مهم است اين جمله از سخنان امام رضاعليه‌السلام در كتاب عيون اخبار الرضا، جلد اول نقل شده كه داراى معانى جالب و خواندنى درباره چگونگى وقوع زلزله است.

و اما المره فانها الارض اذا اهترت رجفت بما فوقها

(و اما به يقين بدانيد كه زهره درون زمين، هر گاه بر اثر تكانهاى شديد، مضطرب شد، آن گاه روى سطح زمين به لرزه در مى آيد).

انديشمندان و متخصصان زلزله شناسى درباره زلزله، نظرهاى متعددى دارند و روى هم رفته آراء همه آنها نزديك و در رابطه با هم ديگر است و آنچه كه از نظريه هاى آنها مسلم است آن است كه كانون زلزله، ناشى از تحولات پديد آمده از درون زمين است.

محققين درباره كانونهاى زلزله، يعنى مراكز پيدايش اضطراب كه عامل به وجود آمدن زلزله بر سطح زمين است اين چنين شناسائى كرده اند.

۱. زلزله هاى سطحى تا عمق نزديك به ۵۰ تا ۶۰ كيلومتر حادث مى شود

۲. زلزله هاى نيمه عميق در عمق ۷۰ تا ۳۰۰ كيلومتر حادث مى شود.

۳. زلزله هاى عميق در عمقى بين ۳۰۰ تا ۷۲۰ كيلومتر حادث مى شود.

در اين تقسيم بندى، زلزله هاى سطحى داراى كانونى در پوسته زمين، و زلزله هاى عميق داراى كانونى در گوشته زمين مى باشد.

زلزله داراى علل گوناگون است و هر چه هست برخواسته از عوامل درون زمين ميباشد.

نكته جالب اينجا است كه متخصصان دانش زلزله شناسى مى گويند، قبل از وقوع زلزله، در رفتار برخى از حيوانات، تغييراتى مشاهده مى شود و مثل اين است كه از وقوع يك حادثه بزرگ اطلاع دارند.

رفتار حيوانات قبل از وقوع زلزله با هم ديگر، عكس العمل متفاوتى دارند و هر نوع از حيوانات، ترس و اضطراب خود را به شكل خاصى نشان مى دهند.

آن حضرت مى فرمايد::اذا اهتزت رجفت بما فوقها (اگر هر آينه جائى در اندرون زمين، اضطرابى به وجود آيد، بالاى همانجا، بر سطح زمين به صورت زلزله پديدار مى شود

متخصصان علوم طبيعى و زلزله شناسى، پس از شكل گيرى و پيدايش ‍ دانشهاى گوناگون و به تكامل رسيدن دانش آنها در زمان ما، آنهم با اين همه تجهيزات مدرنى كه به وجود آمد، تازه به اين نكته رسيدند ولى حضرت نزديك به چهارده قرن پيش، همين موضوع را بيان نموده بود.

يعنى مركز بيرونى زلزله در روى زمين، مستقيما در بالاى مركز درونى زلزله واقع مى شود و امواج حاصل از زلزله در درجه اول بدانجا مى رسد و از اين نقطه حركت نوسانى كه همان امواج زلزله هستند انتشار مى يابد.

و نكته جالب ديگر در اين جمله از سخنان آن حضرت، اين است كه مى فرمايد:: هر گاه در درون زمين، اهتزاز به وجود آيد، بر اثر آن اهتزارها، لرزشهائى در بالاى همان محل (كانون زلزله) بر سطح زمين به صورت زلزله پديدار مى شود.

اهتزاز: به معناى تكانهاى خروشان و بسيار شديد است.

رجفت: به معناى لرزشهاى خفيف تر از تكانهاى اهتزاز است.

به اهتزازهاى درونى، اضطراب و ناآرامى هم مى شود گفت، يعنى وضعيتى به وجود مى آيد كه ناآرامى بسيار نيرومندى در كانون زلزله شكل مى گيرد، درست همانگونه كه آن حضرت در قرنها پيش فرموده بودند، اينك دانشمندان و كارشناسان به اين عقيده رسيده اند كه مركز درونى زلزله يا كانون زلزله، نقطه اى در اعماق زمين واقع شده و همان نقطه، محل توليد و تجمع انرژى است و انرژى آزاد شده توسط زلزله، فوق العاده زياد است و اگر به صورت همان جوش و خروش و اظطرابات درونى زمين، يعنى به همان اندازه، زلزله شديدى بود، چه بسا زلزله ها با دهها ريشتر، زمين را مى لرزاند كه در آن صورت كليه آثار حيات كاملا از بين مى رفت پس، اهتزاز درون زمين، بسيار بيشتر از لرزشهاى رجف كه بر سطح زمين حادث مى شود.

معمولا زهره دل انسان و حيوان را در زبان عربى مره مى گويند و خيلى از آشفتگيهاى ظاهر جسم انسان از همان ناشى مى شود.

وقتى كه زهره درون يك فرد در سلامتى و تندرستى او موثر است، همچنين در مريضى و آثار بدش نيز عامل موثر است

به همان معنا است كه از اظطراب درون زمين، زلزله ها در سطح، يعنى بيرون پيكر زمين نمايان مى شود.

آن حضرت در تشبيه مركز و كانون زلزله از اصطلاح زهره استفاده نموده و در واقع، تشبيهاى درست و بجا است چون همان عامل و كانون زلزله در عمق زمين واقع شده است.

به درون اعماق زمين هر چه بيشتر پائين برويم با مواد قليائى مثل انواع گازها و غيره، بيشتر مواجه خواهيم شد و اينها عامل و كانون زلزله اند، پى همان چيزها خواه از هر مواد و عناصرى كه باشد، تركيبى است همچون زهره دل انسان و كارهايش، شباهت بسيار با آن دارد - چون مواد قليائى در زهره دل، وقتى كه به عللى به جوش و خروش و اضطراب و طلاطم در مى آيد همانند عارضه تهوع و استفراغ، و ناسلامتى از ظاهر انسان نمايان مى شود.

در زمانى كه هنوز كسى نمى دانست زمين كروى و درون و هسته دارد - آن حضرت زلزله را از اضطرابات به وجود آمده از اعماق زمين معرفى مى كند و از معناى كلام آن حضرت، به خوبى داسته مى شود كه درون زمين، عواملى مثل مواد قليائى و گازها، همواره سبب پيدايش كانون زلزله اند.(۱۶)


عمر طولانى زمين و تمدنهاى گذشته

 هر چند روز يك بار مى شنويم كه متخصصان زيست شناسى و باستان شناس در جائى موفق به كشف جديدى از يك آثار باستانى از دوره ها و زمانها بسيار قديم شده اند و آثار بجا مانده از گذشته هاى بسيار دور، بسيار و متنوع است مثل سنگ نوشته ها و يا لوازم گلى و يا اسكلت انسانهاى گذشته و يا سنگواره هاى جانداران منقرض شده و نقوش برگها و خزندگان و غيره مى باشد كه اينها از عمر بسيار طولانى زمين حكايت مى كند و بر وجود تمدنهاى گذشته دلالت دارد و همواره راديو و تلوزيون و مطبوعات اين موضوعات را منتشر مى كنند و گوئى كه از پيدا شدن پى در پى آثار قديمى از گذشته هاى بسيار دور، پايانى ندارد و شايد اين كشفها تا قرنها ادامه يابد، به هر حال آنچه كه بسيار مهم و جلب نظر مى كند نكته اى است كه شايد خيلى از مردم، به آن فكر نكرده اند و آن، همواره تاريخ حيات و موجودات روى زمين، با كشف هاى تازه ترى، مى بينيم كه تاريخ و مدت زمان آنها به طور متوالى به عقب تر بر مى گردد

مثلا گاهى نسبت دادن يك چيز كشف شده به هزار سال ميرسد، و پس از آن، چيز ديگرى كشف مى شود كه قدمت آن به پنج هزار سال گذشته بوده، و كشف ديگر با قدمت دهها هزار سال و همينطور عدد و ارقام، آنقدر بالا رفته كه اكنون از ميليونها سال حرف زده مى شود، يعنى حيوان منجمدى و يا بقاياى اسكلتى را يافته اند كه به سيصد مليون سال گذشته، نسبت مى دهند و همواره عدد و ارقام تاريخ عمر زمين، بالاتر مى رود.

انسان در مورد علم و دانش خود با تجهيزات دقيق و مدرن و محاسبات پيچيده اش متكى و معتقد است و با تجربه ثابت شده كه انسان معاصر، تاكنون توانسته به پيشرفتهائى از كشف حقايق طبيعى و شناخت اسرار نهفته در دل طبيعت را شناسائى كند و از خيلى چيزها با خبر شود و اعتقاد تجربى و علمى به علم، تا كنون هر چه بوده به حقيقت پيوسته و صحت آن ثابت شده است و يكى از آن حقايق كه مورد باور و اعتقاد همه است دانش ‍ زيست شناسى است كه هر چه كشف و كاوش كند درست است و مورد تاييد تمامى متخصصان علوم طبيعى مى باشد.

اما آنچه كه در اين راستا جلب نظر مى كند حديثى از امام زين العابدينعليه‌السلام است كه در رابطه با اوضاع زمين و عمر آن و از گذشته هاى بسيار دور اشاره نموده و به يكى از ياران خود، اين چنين مى فرمايد:

و الله لقد خلق الله الف الف آدم

والف الف عالم

و انت و الله فى آخر تلك العوالم

(به خدا سوگند به يقين بدان كه خداوند پيش از حضرت آدمعليه‌السلام هزاران حضرت آدم آفريده است و همچنين هزاران همچون دنياى ما، در گذشته هاى بسيار دور پديد آورده است، و تو بدان كه به خدا سوگند در آخر يكى از آن عالمها هستى كه تا كنون بر زمين وجود داشته است) شايد اهل فن و آنها كه در زمينه زيست شناسى و باستان شناسى، كار و تحقيق دارند، بهتر از ديگران به اهميت اين كلمات پى مى برند و ما چاره اى جز خلاصه گفتن نداريم چون نمى توانيم براى هر حديثى توضيح مفصل بدهيم و چه بسا اين كار، باعث مى شود كه اين كتاب، تبديل به چندين جلد شود.

آن حضرت در آن زمانى كه اين سخنان را بيان نمود، هنوز از كشفهاى امروز خبرى نبود و كسى اطلاع نداشت كه چهارده قرن آينده، يعنى عصر حاضر، دانشى با نام زيست شناسى و باستان شناسى به وجود مى آيد و به كشفهاى عجيبى موفق مى شوند و از حقايق اوضاع و عمر طولانى زمين در گذشته بسيار دور باخبر مى شوند.(۱۷)


مردم زمين و مردم كرات ديگر

 لو اجتمع اهل السماء و االارض ان يصفوا الله بعظمته لم يقدروا

(اگر مردم كرات ديگر در آسمانها و مردم زمين، همه جمع شوند تا اين كه بخواهند عظمت آفرينش خدا را وصف كنند، به يقين كه هرگز نمى توانند).

امام سجاد در آغاز سخن خود، اول مردم كرات ديگر آسمانها را ياد مى كند و سپس مردم زمين را ذكر نموده است و قصد و غرض آن حضرت از اين كار، اهميت دادن به وجود جهانهاى ديگر و حيات وسيعتر و به مراتب بزرگتر و بيشتر از آنچه كه ما برزمين مى بينيم.

انديشمندان و متخصصان علوم فضا و ستاره شناسى با اين كه تعداد آنها بسيار است و در چندين مركز عالى و تحقيقاتى در اقصى نقاط جهان، با مدرنترين دم و دستگاه، بطور دائم مشغول تحقيق و تلاش براى شناخت بيشتر و بهتر از اوضاع در فضاى آسمانها هستند و هر روز با كشف و مطرح كردن موضوع جديدى از يافته هاى خود مى بينيم كه تازه، يك مقدار ناچيزى از شگفتيهاى پايان ناپذير آسمانها بر ما آشكار و جلوه گر مى شود كه تمامى اينها حكايت از عجايب آفرينش خداوند است كه اين چنين با عظمت آفريده، و ما اكنون به معناى واقعى كلام آن حضرت پى مى بريم كه او مى فرمايد:، عظمت خداوند هيچگاه قابل وصف نيست و از عهده وصف مردم زمين كه هيچ، بلكه اگر مردم كرات ديگر هم جمع شوند، تمامى آنها قادر نخواهند بود كه اين همه شگفتى و زيبائى، عظمت و شكوه و آفرينش ‍ اين گيتى را كه در آن، نشانه هاى عظمت خالق در آن تجلى يافته است از وصف آن ناتوان هستند

انديشمندان علوم فضا، هيچگاه از عدم وجود حيات در كرات ديگر آسمانها، سخنى نگفته اند و احتمال وجود حيات در كرات ديگر، بيشتر از نفى آن مى دانند.

و اين سخن امام سجاد در زمانى بيان شد كه مردم، هيچگاه ماهيت ستاره ها فضا را نمى داستند كه آن چيست و چگونه است تا چه برسد به اين كه از وجود حيات و جهانهاى بزرگتر سخنى گفته باشند.

عظمت خداوند فراتر از وصف مردم زمين و كرات ديگر است، اين سخن امام زين العابدينعليه‌السلام است و در زمانى بيان شد كه جهل و نا آگاهى بر همه جا حاكم بود و هيچكس در اين فكر نبود كه به توسط وصف عظمت خداوند، از مرزهاى بى نهايت آسمانها تصورى شود و از ابعاد وسيعتر فضا سخنى گفته باشد. پس عظمت خداوند فراتر از وصف مردم و كرات ديگر است(۱۸)


كرات خاكى در فضاى آسمانها بسيارند

 همانطور كه مى دانيم ستاره ها از ما فاصله بسيار زيادى دارند و تشخيص ‍ جنس هر ستاره از راه دور، واقعا كارى مشكل است.

پس از اين كه تمام زمينه هاى علمى و صنعتى در قرن اخير به وجود آمد و به مراحل عالى از ترقى و پيشرفت رسيد، به اين ترتيب بود كه دانشمندان علوم فضا و ستاره شناسى، با دلائل و قرائن علمى بسيار كه به دست آوردند، همواره با تجهيزات مافوق مدرنى كه ساخته شد و در اختيار آنها قرار گرفت، در اين شرايط بود كه آنها بر اساس تمام زمينه هاى علمى و امكانات فراهم شده، مى توانند برخى از ستاره ها را از لحاظ جنس و ماهيت، تا حدود زيادى آنها را تشخيص دهند و ستاره مورد نظر كه از چه مواد و عناصرى تشكيل شده، براى ما بازگو كنند.

در حالى كه انديشمندان قديم هيچگاه نمى دانستند كمترين شناختى از ستاره ها را به دست بياورد ولى در احاديث و دعاهاى پيامبر گرامى و ائمه معصومين، ديده مى شود كه آنها درباره اين موضوع، بياناتى دارند و حقيقت گفتارشان، اينك بيش از هر زمان ديگر جلوه بهترى يافته است.

دعاى الحال منسوب به امام زين العابدينعليه‌السلام است و بيشتر موارد آن، در زمينه بيان گوشه هائى از عظمت آفرينش پروردگار است و اكنون به يك جمله از اين دعا كه داراى اهميت است توجه كنيم

يارب الارضين و السموات

(اى پروردگار كرات زمينى بسيار و آسمانهاى وسيع) به كره زمين در زبان عربى (ارض) مى گويند (ارضين) كلمه جمع است و بر تعداد بسيارى (ارض) دلالت دارد

(ارضين) در اين جمله تعبيرى ديگر از نوع خاصى از ستاره ها است و به معناى اين است كه جنس ستاره ها انواع است و با همديگر متفاوت مى باشد.

نجم و نجوم به معناى كلى ستاره ها است كه شبها در آسمان، همچون نقطه هاى نورانى ديده مى شوند.

(كواكب و سيارات) اين اصطلاح ها هر كدام بيان كننده وضع و موقعيت برخى از ستاره ها است ولى در اين جمله امام سجادعليه‌السلام (ارضين) را ذكر ميكند كه اين بر معنائى، دلالت خاصى دارد و اين اسم از اسمهاى ياد شده، مستثنى مى باشد و اصطلاحى همانند اصطلاح زمين كه نام كره ما است بر آنها نهاده شده و آن به معناى ستاره هائى كه همانند زمين و از جنس آن است و امروز به توسط پيشرفت علوم و تجهيزات، دانسته شد كه ستاره ها از جنس آن است و امروز به توسط پيشرفت علوم و تجهيزات، دانسته شد كه ستاره ها از جنس هاى گوناگونى تشكيل شده و همه آنها از يك جنس نمى باشند، ولى (ارضين) كه به معناى تعداد بسيارى (ارض) دلالت دارد و در اينجا تعريفى ديگر از نوع خاصى از ستاره ها همچون زمين كه از خاك است.

به طور مثال در همين منظومه شمسى، عطارد و زهره و زمين و مريخ از جنس خاكى هستند و زحل و مشترى و اورانوس و نپتون و پلوتون، از جنس ‍ گازها تشكيل شده اند، و بقيه ستاره ها در هر جاى عالم، نوع جنس آنها نيز با هم ديگر متفاوت است.

در جلد اول كتاب، حديثى از پيامبر گرامى نقل شده كه در عروج آن حضرت به آسمانها، ستاره هائى را در سر راه خود ديده كه جنس آنها از هوا است و به اصطلاح امروز از جنس گازها مى باشد، و همچنين احاديث بسيارى هست كه بر وجود ستاره هائى همانند زمين اشاره نموده، يعنى آنها نيز كرات خاكى هستند كه مجموعه اى از خاك و سنگ، مواد اصلى و اساسى آنها تشكيل شده است.

در نيمه قرن بيستم يعنى پس از چهارده قرن از زمان پيشوايان ما، اكنون دانشمندان و متخصصان عاليرتبه علوم فضائى، براى اولين بار به يكى از رازهاى مهم خلقت ستارگان پى بردند و آن اين بود كه تمامى ستاره ها از جنس خاصى نمى باشد و آنها از جنسهاى گوناگون مى باشند.

و معناى ديگر كه از اين جمله آن حضرت دانسته مى شود اين است كه (سموات) بر فضاى وسيع و نامحدود اين عالم دلالت دارد و نكته جالب اينجا است كه در رسانه هاى گروهى، هر روز شاهد پخش خبر تازه ترى كه نشان دهنده وسعت بيشتر آسمانها و فضاى بسيار وسيعتر آن را مى شنويم و همچنين از معناى اين جمله مى فهميم كه در هر جاى اين آسمانها، ستاره هائى همانند زمين وجود دارد كه آنها نيز از خاك و سنگ تشكيل شده اند.

اگر قرار است زندگى و موجودات و طبيعتى در ستاره اى وجود داشته باشد، به طور حتم بايد در اين ستاره هاى خاكى باشد، چون ستاره هاى گازى براى حيات و نشانه هاى طبيعت، امكان پذير نيست و هيچ زمينه مناسب براى حيات در آن فراهم نيست.

بايد بدانيم كه از روى زمين، آن هم بدون دم و دستگاه، و در زمانى كه از علوم متنوع و گسترده، خبر و اثرى نبود، تشخيص نوع جنس ستاره ها، كار ساده اى نمى باشد و امام زين العابدينعليه‌السلام با ذكر ستاره هاى مشابه از نوع (ارض) از آنها ياد آورى نموده كه اين نشان دهنده آگاهى آن حضرت است.(۱۹)


وجود كرات خاكى و گازى در فضاى آسمانها

 در حاليكه هيچكس از وضع و ماهيت و جنس ستاره ها خبر نداشت، پيامبر گرامى اسلام، به عناوين مختلف از ستاره ها سخن گفت و از نوع جنس آنها براى مردم تعريف نموده است.

آن حضرت مى فرمايد: وقتى كه به آسمانها عروج نمودم، در فضاى بيكران آسمانها كراتى را مشاهده كردم كه آنها همچون كره زمين بودند، يعنى با همين وضعيت مشابه زمين مى باشند.

در حالى كه در جاى ديگر، پيامبر گرامى مى فرمايد: كه در اين سفر، كراتى را نيز مشاهده نمودم كه جنس آنها از هوا است.

در جلد اول اين كتاب، موضوعى به نام (وجود كرات غير جامد) در آن حديثى از پيامبر گرامى نقل شده كه فرمودند، در عروج خود به آسمانها، ستاره هائى را ديده كه جنس آنها از هوا يا به اصطلاح امروز، از گازها تشكيل شده، مشاهده نموده است.

شايد اين معنى براى مردم آن زمان، مفهوم آنچنانى نداشت كه چگونه ستاره هائى از هوا (گازها) مى تواند وجود داشته باشد حتى قدرت تصور آن را نداشتند به هر حال، دانش امروز، اين موضوع را ثابت كرده و مشخص ‍ نموده كه بسيارى از كرات آسمانى، گازى هستند، يعنى بر خلاف زمين كه جنس آن از خاك است و اين ادعا آن هم در آن زمان، بسيار عجيب است كه چگونه يك فرد بر زمين باشد و از يك سفر آسمانى سخن بگويد و براى مردم حقايقى را بازگو كند و اكنون كه عصر فضا ناميده مى شود، بعد از هزار و چهار صد سال اين موضوع به اثبات رسيده و حقيقت آن بيش از هر زمان ديگر جلوه گر شده است و در واقع، آن حضرت اولين كسى بود كه در اعماق زمانهاى گذشته از وجود كرات گازى در فضاى آسمانها سخن گفتند.

پيامبر گرامى خاطرات ديدنى بسيارى را از اين سفر آسمانى خود كه به نام معراج پيامبر معروف است از آنچه كه در آنجا مشاهده نموده، قسمتى از مشاهدات خود را بيان نموده است.

و اكنون به اين حديث كه از بيانات امام كاظمعليه‌السلام است توجه كنيم او مى فرمايد: (جدم پيامبر گرامى پس از سفر خود به آسمان فرمودند، در آنجا ميدانهائى ديد همانند ميدانهاى زمينى كه ما بر آن هستيم)

از تعريف آن حضرت اين چنين دانسته و معلوم مى شود كه پيامبر گرامى آن كرات را از نزديك و با فاصله بسيار كم، مشاهده نموده است چون مى فرمايد، ميدانهائى ديدم، يعنى بر سطح آن كرات، سرزمينها و پهن دشتهاى وسيعى را ديده است و همانطور كه مى دانيم از فاصله هاى دور، چيزى به طور واضح ديده نمى شود و به خوبى مشخص نمى باشد.

ميدان به معناى مناطق وسيعى است كه بر آن كرات ديده، درست همانگونه كه بر زمين وجود دارد.

تا اوائل قرن پيش، هيچ دانشمند و نابغه اى نداشتيم كه به تنهائى و بدون بهره گيرى از تجهيزات بسيار مدرن و دانش سطح بالائى از وجود كرات خاكى و گازى، سخنى گفته باشد در حالى كه هنوز كسى از انواع گازها و ماهيت هوا، چيزى نمى دانست و همچنين دانش فيزيك، حتى مقدمات اوليه آن، هنوز به وجود نيامده بود و به اين مرحله عالى نرسيده بود، و در قرن اخير بود كه متخصصين و كارشناسان علوم فضا آن هم با كمك انواع دم و دستگاه پيچيده و مدرن بود كه به اين موضوع پى بردند كه ستاره هائى وجود دارد جنس آنها از خاك نيست و بدون پيدايش و پيشرفت علوم متنوع و بخصوص، شناخت انواع گازها و تكامل دانش فيزيك و تجهيزات گوناگون، آن هم در زمانهاى قديم، براى كسى ممكن نبود كه از وجود ستاره هاى گازى سخن بگويد در حالى كه مردم از گازهاى موجود در زمين و جو آن، بيخبر و نا آشنا بودند، ولى پيامبر گرامى، آن كرات را با چشمان خود، آن هم از نزديك مشاهده نموده كه اين چنين وضعى داشتند، و سخنانى را در اين باره بيان نموده كه واقعا هر فرد منصف و منطقى، اگر درست و دقيق بينديشد، مات و متحير از بيانات و سفر آن حضرت خواهد شد و اين سفر، در واقع، عجيب ترين معجزه و پديده اى است كه در ميان تمامى حوادث و عجايب تاريخ جهان، بى سابقه و بى نظير است، حادثه اى كه بر تمام حوادث مى درخشد و مايه اعجاب است و نشان دهنده مقام و لياقت آن پيامبر گرامى در نزد خداوند است، و شايد مردم قديم به دقت و به درستى، معناى كلمات آن حضرت درباره كرات خاكى و گازى را كسى نمى توانست چگونگى آن را تصور و باور كند، ولى اينك در زمان ما كه دانش به سطح بالائى از ترقى و توسعه و پيشرفت رسيده است، در باز بينى گفتار آن حضرت، كمترين خلل و اشكالى ديده نمى شود.(۲۰)


سيارك: كوچكترين ستاره

 آسمان در شب، پر از ستاره است و به هر جا كه در آسمان بنگريم، انبوه ستاره هاى ريز و درشتى را مشاهده ميكنيم اما چرا وضع ستاره ها اينطور است، كسى علت آنرا نمى داند و در زمانهاى گذشته، براى كسى ممكن نبود كه بتواند از وضعيت ستاره ها تصور صحيحى داشته باشد و در ذهن كسى خطور نمى كرد كه ستاره ها چه عرض و طولى دارند.

آن مرد شامى كه نسبت به علىعليه‌السلام هيچگونه علاقه و ارادتى نداشت با آمدنش در جمعى كه آن حضرت در آنجا حضور داشت مى خواست كه با سئوالى مشكل و عجيب، آن حضرت را غافلگير كند تا او را به اصطلاح در مخمصه و درماندگى از پاسخ دادن قرار دهد و آن حضرت را...!

ولى آن حضرت فورا و خيلى راحت، جواب سئوالش را مى دهد وقتى كه آن حضرت از بزرگى و عظمت خورشيد تعريف ميكند، آنشخص در تعجب و حيرت فرو ميرود و از روى غرض ورزى دوباره از آن حضرت، سئوالى برعكس ميكند و منظور او از كوكبى كه كوچكترين ستاره به نظرش ميرسد كه عرض و طول آن، چقدر است، آن حضرت جواب اين سئوالش را ميدهد بدون اينكه آن شخص، قصد داشته باشد كه از وضع ستاره ها آگاه شود و چيزى بداند چون او ستاره شناس نبود و اين سئوال و جواب براى فايده نداشت.

وسئله كم طول الكوكب و عرضه؟

قالعليه‌السلام اثنى عشر فر سخا فى مثلها

عرض و طول كوكب چقدر است؟ آن حضرت در جواب فرمودند: دوازده فرسخ در دوازده فرسخ. و سئوالهاى ديگرى پرسيد كه اكنون، مورد بحث ما نيست. دوازده ضرب در دوازده، ميشود يكصدو چهل و چهار فرسخ، و به عبارت محاسبات امروزى، ۸۶۴ كيلومتر ميشود.

دانشمندان علم فضا و ستاره شناسى در زمان ما، ستاره هاى كوچكى در اين حجم و مقدارى كوچكتر و يا بزرگتر كه آن حضرت فرموده، تعداد بسيارى را كشف و شناسائى كرند و به آنها سيارك مى گويند.

اختر شناسان تاكنون تقريبا سه هزار سيارك را كشف و شناسائى كرده اند و براى هر كدام از آنها، اسم خاصى گذاشته اند و ميگويند كه شايد صدها هزار سيارك ديگر نيز وجود داشته باشد كه هنوز كشف نشده اند بطور مثال (وستا) يكى از سياركهاى بزرگ است كه قطر آن در حدود ۴۸۰ كيلومتر است. (چيرون) اختر شناسان تصور ميكنند كه قطر آن، احتمالا ۶۵۰ كيلومتر باشد. (سريس) پهناى اين سيارك تقريبا به ۹۶۰ كيلومتر ميرسد و در ميان همه سياركهاى كشف شده، سريس از همه بزرگتر است و تاكنون سياركى بزرگتر از آن ديده نشده، ولى دهها سيارك كه قطر آنها بيش از ۱۶۰ كيلومتر است پيدا شده اند.

از زمانهاى گذشته تا اءواخر قرن نوزدهم، هيچكس از وجود سياركها با خبر نبود و گروهى از اختر شناسان كه هر شب با تلسكوپ به آسمان، خيره مى شدند بر حسب تصادف، سياره جديدى را يافتند و آن سيارك سريس ‍ بود كه كشف شد و پس از آن تا به امروز، بترتيب سياركهاى زيادى كشف و شناسائى شدند.

سياركها آنقدر كوچكند كه حتى از درون تلسكوپهاى قوى، آنها را چون نقطه هائى نورانى شبيه به ستاره به نظر ميرسد مشاهد مى كنند.

سياركها اندازه و شكلهاى بسيار متفاوتى دارند، برخى از آنها به ما بسيار نزديك ميشوند و بعضى ديگر از ما بسيار دورند.

اختر شناسان به اين جرمهاى كوچك، سيارك ميگويند و در فضاى منظومه شمسى، هزاران جرم ريز و درشت به نام سيارك وجود دارند و به آنها سياركهاى منظومه شمسى ميگويند.

وستا: يكى از درخشانترين سياركها در آسمان است به قدرى نورانى است كه گاهى ميتوان آن را بدون تلسكوپ مشاهده كرد و متخصصان علوم ستاره شناسى، علت نورانى بودن اين سيارك چهارصدوهشتاد كيلومترى را ندانسته اند.

علىعليه‌السلام قبل از چهاده قرن، از وجود ستاره هاى درخشان بسيار كوچك ما را باخبر نمود و بايد كه براى شناخت ستاره هاى كوچك، دو شرط اساسى لازم است و در غير اينصورت، هيچگاه ممكن نيست كسى بتواند سياركها را كشف كند و از آنها باخبر شود، اول اينكه وجود دانش ‍ پيشرفته و انديشمندان آگاه و عاليرتبه بايد باشند و دوم اينكه، تلسكوپهاى قوى بايد وجود داشته باشد ولى آن حضرت، بدون شرايط ياد شده، از وجود ستارهاى كوچك، يا باصطلاح امروز، سيارك را تعريف و از آنها براى اولين بار ياد ميكند. آن حضرت كه ميگويد عرض و طول آن انقدر كيلومتر است، حتما از كوچكتر و بزرگتر آن ها نيز باخبر است و او حتما از سياركهاى ديگر هم آگاه بوده است.

در زمانيكه مردم از ماهيت فضا و ستاره ها بيخبر بودند و آن حضرت از عرض و طول و مساحت بزرگى همچون خورشيد، و ستاره كوچكى همچون سياركها، تعريف نموده و در واقع، علىعليه‌السلام اولين كسى در تاريخ بود كه اقدام به تعريف مساحت ستاره ها سخنانى بيان نموده و اين اولين انديشه اى بود كه در اين زمينه مطرح شد.(۲۱)


در فضا سنگهاى ريز و درشت بسيارى هست

 از زمانهاى بسيار قديم تا اوائل قرن گذشته كسى نمى دانست كه در فضاى آسمان، سنگهاى ريز و درشت بسيارى هست.

فرضا اگر من و يا شما به پانصد سال پيش برمى گشتيم و به مردم آن زمان مى گفتيم كه در آسمان، سنگهاى بسيارى يافت مى شود، حتما كسى باور نمى كرد و از اين حرفهايمان شايد ما را هم عاقل به حساب نمى آوردند چون نمى توانستند تصور كنند كه چگونه در فضاى آسمان، پر از سنگهاى پراكنده و رها و يا در مدار وجود دارد.

در بيش از هزار و سيصد سال پيش، امام زين العابدينعليه‌السلام در دعاى خود، نكته مهمى را مطرح مى كند و اين چنين مى فرمايد::

و قد علمت انك قادر على ان تقول.... وللسماء امطريه حجاره فتمطرنى

(پروردگارا به خوبى مى دانم كه اگر اراده كنى، توانائى كه بگوئى... به آسمان كه بر ما سنگهاى فراوان ببارد، پس آن وقت سنگباران خواهيم شد).

اين جمله اى بود از دعاى معروف به (انجيليه الكبرى) كه يكى از دعاهاى معروف و منسوب به امام سجاد است و اين جمله دعا جلب توجه مى كند چون بيانگر يكى از نشانه هاى عظمت و قدرت خداوند است، و در واقع آن حضرت از وضعيت و احوالات فضا نيز براى مردم اشاره اى نموده است.

وقتى امام چنين مى گويد، به اين معنا است كه آن حضرت از وجود سنگهاى انبوه در فضاى آسمان، باخبر است و بدين جهت مى فرمايد: در صورتيكه خداوند بخواهد به نحوى از آسمان بر ما سنگ همچون باران خواهد باريد.

آنگاه كه خداوند اراده كند، مردمى را به عذاب هولناك و مرگبار سنگباران شدن فضائى، گرفتار مى كند و زمينه هاى آن در فضا، مهيا و فراهم است و همواره اطراف زمين پر از سنگهاى ريز و درشت است كه از كنار و اطراف زمين مى گذرند از قديم تا به امروز، مردم در شب، ستاره ها را مشاهده مى كنند ولى هيچگاه سنگهاى ريز و درشت در فضاى آسمان، براى آنها قابل رويت نبود و كسى در گذشته از وجود آنها خبر نداشت.

آن حضرت زمانى به اين موضوع اشاره نمود كه هنوز كسى به فضا نرفته بود و صحنه ها را از نزديك، نديده بود و خبر از وجود ميلياردها سنگهاى ريز و درشت در فضاى آسمان، به صورت تك تك و يا بطور جمعى وجود دارد كسى خبر نداشت.

از نكات جالب دانسته شده از كلام آن حضرت، اين است كه تنها درباره وجود انبوه سنگ در فضاى آسمان دلالت دارد و اين موضوع، سوا و جدا از بحث شهاب ها است و معناى دانسته شده از اين حديث، ربطى به شهاب ها ندارد، چون بر اثر برخورد سنگهاى فضائى به جو زمين، آنها مشتعل مى شوند لذا مردم درك خاص و شناختى از ماهيت واقعى شهاب ها نداشتند.

در قرآن مجيد و احاديث درباره عذابهاى الهى و انواع مختلفى، ياد و تعريف شده است و يكى از آن موارد، فرو افتادن سنگهاى بسيارى همچون باران بر مردم منطقه اى، خود نوعى از عذابهاى الهى است، لذا آن حضرت به طور ماهرانه و بسيار جالب، موضوعى را مطرح مى كند كه علاوه بر آگاه كردن مردم، از حقيقتى كه در فضاى آسمان وجود دارد، نيز اشاره نموده است كه اگر خداوند اراده نمايد اين چنين وضعى، پيش ميآيد و در ضمن، هشدار به مردمى است تا آنها از هر عذاب الهى بترسند و كفر و ستم و فساد نكنند.

معمولا آيات الهى و احاديث، درباره مردمى كه حق و عدالت در ميان آنها حاكم باشد مى بينيم كه آنها را به نيكى و رحمت و خير و سعادت دنيا و آخرت، همواره به آنها سفارش و مژده مى دهد.

و اگر مردم يك جامعه غرق در فساد و گناه و كفر باشند، يعنى اينجا است كه آيات و احاديث همواره به مردم گنه كار، هشدار مى دهد و چه بسا از اين هشدار به اصطلاح خود برآيند.

در كتابهاى علمى از قدرت تخريب سنگهاى آمده از فضا، تعريف بسيارى شده و از شدت سرعت آنها كه به مراتب از گلوله ها سريعتر حركت مى كنند و همچنين از آثار بد آن كه در تخريب طبيعت بجاى مى گذارند موضوعات بسيارى را مطرح كرده اند و اكنون حقيقت گفته آن حضرت درباره اين عذاب وحشتناك الهى سنگباران فضائى، اينك واقعيت آن به خوبى در زمان ما دانسته شده است.

شايد كسى بپرسد كه آيا اين چنين ممكن است در زمان ما رخ دهد

در يك كتاب علمى، رويدادى كه بطور اتفاقى و غير منتظره رخ داد اين بود كه يك سنگ بزرگ از آسمان وارد جو زمين شده بود، اين سنگ بر فراز آيدهو وارد جو مى شود و از فراز درياچه جكسون مى گذرد، اختر شناسان اظهار نظر كردند كه قطر اين سنگ يا به اصطلاح علمى سيارك، هشتاد متر و سرعت آن پنجاه و سه هزار كيلومتر در ساعت است و وزن آن حدود يك ميليون تن بوده، و اين سيارك به فاصله ۵۸ كيلو مترى زمين رسيده و ۱۴۷۳ كيلومتر در جو زمين، حركت كرد و سپس به فضا باز گشت.

اين يك حادثه اى مهم بود و خوشبختانه از آن، عكس و فيلم گرفته شده و از قبيل اين حوادث كوچك و بزرگ در گوشه و كنار دنيا، زياد شنيده مى شود.

در كتابهاى علمى، عكسهاى جالبى ديده مى شود كه در فضاى آسمان و بخصوص اطراف سيارات اين منظومه، انبوهى از سنگهاى پراكنده هست كه قسمت عمده اى از آن در فضارها هستند و مقدار بسيارى از آن سنگها، درشت تر مى باشند و در مدارهاى خاصى به صورت گروهى ديده مى شوند.(۲۲ )