تفسير نور (سوره ى انعام)

تفسير نور (سوره ى انعام)0%

تفسير نور (سوره ى انعام) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

تفسير نور (سوره ى انعام)

نویسنده: حجة الاسلام محسن قرائتي
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 11640
دانلود: 3427

تفسير نور (سوره ى انعام)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 14 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11640 / دانلود: 3427
اندازه اندازه اندازه
تفسير نور (سوره ى انعام)

تفسير نور (سوره ى انعام)

نویسنده:
فارسی

پيام اصلى آيات اين سوره، مبارزه با شرك و دعوت به توحيد است. از آنجا كه مشركان جزيرة العرب به اعتقاد خود، بعضى چهارپايان را حلال و برخى را حرام مى دانستند، قرآن در مقام مبارزه با اينگونه خرافات و باورهاى غلط، از آيه ى 136 اين سوره به بعد، احكامى را در مورد چهارپايان بيان مى دارد كه بدين جهت اين سوره، انعام نام گرفته است.


۱۶۱- قُلْ إِنَّنِى هَدَينِى رَبِّىَّ إِلَى صِرَ طٍ مُسْتَقِيمٍ دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إِبْرَهِيمَ حَنِيفاً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

 ترجمه :

بگو: همانا پروردگارم مرا به راهى راست هدايت كرده، دينى استوار كه همان آيين حقّ گراى ابراهيمى است، و او از مشركان نبود.


نكته ها :

 كلمه ى قِيَم و قيّم، به معناى راستى، استوارى و پايدارى است، آرى، دينى استوار و جاويد مى ماند كه به مسائل مادى و معنوى اين جهان و آن جهان مردم توجّه كند.

 امام حسينعليه‌السلام فرمود: هيچ كس جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيمعليه‌السلام نيست.(۳۰۰)


پيام ها :

 ۱- سخنان و تعاليم پيامبر، نظر شخصى او نيست، بلكه متن وحى الهى است، كه بايد به مردم اعلام كند.قل

۲- راه مستقيم، راه پيامبر است.هدانى ربّى الى صراط مستقيم

۳- هدايت، تنها كار خداست، انبيا هم با هدايت الهى راه مستقيم را پيدا مى كنند.هدانى ربّى

۴- هدايت، از شئون ربوبيّت است.هدانى ربّى

۵- راه ابراهيمعليه‌السلام ، همان يكتاپرستى است، نه افكار شرك آلود.حنيفاً و ما كان من المشركين (مشركان، عقائد انحرافى خود را به ابراهيمعليه‌السلام نسبت مى دادند)

۶- بت شكنى و اعراض از شرك، تنها كار پيامبر اسلام نيست، بلكه او به پيروى از حضرت ابراهيم چنين مى كرده است.ملّة ابراهيم حنيفاً

۷- اساس اديان توحيدى در طول تاريخ، يكى بوده است. اسلام، همان آيين حضرت ابراهيم است و تنفّر از شرك، راه همه ى پيامبران مى باشد.قل انّنى...ملّة ابيكم ابراهيم و ما كان من المشركين


۱۶۲- قُلْ إِنَّ صَلاَتِى وَنُسُكِى وَمَحْيَاىَ وَمَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ

 ترجمه :

بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانيان است.


۱۶۳- لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أمِرْتُ وَأنَاْ أوَّلُ الْمُسْلِمِينَ

 شريكى براى او نيست و به آن (روح تسليم و خلوص و عبوديّت) مأمور شده ام و من نخستين مسلمان و تسليم پرودرگارم.


نكته ها :

 روايت شده كه رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ در آستانه ى نماز اين آيات را مى خواند.(۳۰۱)

 مرگ، بر حيات احاطه دارد و حيات بر نُسُك، و نُسُك بر نماز. بنابراين، نماز، هسته ى مركزى در درون عبادات است.

 اسلام، به معناى تسليم بودن در برابر امر خداوند است و به همه ى انبيا نسبت داده شده است. حضرت نوحعليه‌السلام خود را مسلمان دانسته است،اُمرت اَن اكون من المسلمين (۳۰۲) حضرت ابراهيمعليه‌السلام از خداوند مى خواهد كه او و ذريّه اش را تسليم او قرار دهد.و اجعلنا مسلمين لك و من ذريّتنا اُمّة مسلمة لك (۳۰۳) ، حضرت يوسفعليه‌السلام نيز از خداوند مسلمان مردن را درخواست مى كند:توفّنى مسلما (۳۰۴) و پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نيز اوّلين مسلمان است،و انا اوّل المسلمين به اين معنا كه يا در زمان خودش، يا در رتبه و مقام تسليم، مقدّم بر همه است.


پيام ها :

 ۱- راه و روش و هدف خود را در برابر راههاى انحرافى، با صراحت و افتخار اعلام كنيم.قل

۲- با آنكه نماز، جزو عبادات است، ولى، جدا ذكر شده تا اهميّت آن را نشان دهد.صلاتى و نُسُكى

۳- انسان هاى مخلص، مسير تكوينى (مرگ و حيات) و مسير تشريعى خود (نماز و نُسُك) را فقط براى خداوند عالميان مى دانند.انّ صلاتى و نُسُكى و محياى و مماتى للّه

۴- آنگونه كه در نماز قصد قربت مى كنيم، در هر نفس كشيدن و زنده بودن و مردن هم مى توان قصد قربت كرد.محياى و مماتى للّه...

۵- مرگ و حيات مهم نيست، مهم آن است كه آنها براى خدا و در راه خدا باشد.محياى و مماتى للّه

۶- آنچه براى خدا باشد، رشد مى كند.للّه ربّ العالمين

۷- مرگ و زندگى دست ما نيست، ولى جهت دادن به آن دست ماست.للّه

۸- اخلاص در كارها، فرمان الهى است.بذلك امرت

۹- پيشواى جامعه، بايد در پيمودن راه و پياده كردن فرمان الهى، پيشگام باشد.اوّل المسلين


۱۶۴- قُلْ أغَيْرَ اللّهِ أبْغِى رَبّاً وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَىْءٍ وَلاَ تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلا عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُم مَرجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكْم بِمَا كُنْتُم فِيهِ تَخْتَلِفُونَ

 ترجمه :

بگو: آيا جز خداوند يكتا پروردگارى بجويم ؟ در حالى كه او پروردگار هر چيز است و هيچ كس (كار بدى) جز به زيان خويش نمى كند و هيچ كس بار (گناه) ديگرى را بر دوش نمى كشد، بازگشت شما به سوى پروردگارتان است كه شما را به آنچه در آن اختلاف مى كرديد، آگاه مى كند.


نكته ها :

 موضوع عدل الهى در كيفر و اينكه هيچ كس گناه ديگرى را به دوش نمى كشد، نه تنها در اسلام، بلكه به تصريح قرآن، در صُحُف ابراهيم وموسى ۸ نيز آمده است.ام لم يُنبّأ بما فى صُحُف موسى. وابراهيم الّذى وَفّى. ألاّ تَزِرُ وازِرة وِزرَ اُخرى (۳۰۵)

 سؤ ال : اگر كسى گناه ديگران را بر دوش نمى كشد، پس آنچه در قرآن آمده است كه رهبران گمراه و منحرف، گناهان پيروان را هم به عهده مى گيرند چيست ؟ليحملوا أوزارهم كاملة يوم القيامة و من أوزار الّذين يضلّونهم بغير علم (۳۰۶)

پاسخ : اين امر بى دليل نيست، زيرا سرانِ گمراهى، سبب انحراف ديگران شده اند و در واقع، گناهِ گمراه كردن و اضلال را به دوش مى گيرند.

 زن حامله اى كه مرتكب زنا شده بود را براى مجازات نزد عمر آوردند و او دستور سنگسار داد. حضرت علىعليه‌السلام فرمود: گناه طفل در رحم مادر چيست ؟ سپس اين آيه را تلاوت فرمود:لاتزر وازرة وزر اُخرى (۳۰۷)


پيام ها :

 ۱- در برخورد با منكران و مشركان، موضع بر حقّ خود را قاطعانه اعلام كنيم.قل أغير اللّه

۲- وجدان بيدار، بهترين پاسخ دهنده به سؤ الات درونى است.أغير اللّه أبغى

۳- چون خداوند، يگانه پروردگار همه ى هستى است، پروردگار من هم هست.و هو ربّ كلّ شى ء

۴- كفر و شرك و نيكى و فساد مردم، ضررى به خدا نمى زند، بلكه دامنگير خودشان مى شود.لا تكسب كلّ نفس الاّ عليها

۵- در پيشگاه خداوند مسئوليّت عمل هر كس، بر عهده ى خود اوست.لا تزر وازرة وزر اُخرى

۶- برپايى قيامت و بازخواست انسان، پرتويى از ربوبيّت خداوند است.ثمّ الى ربّكم مرجعكم

۷- دنيا نيز پايانى دارد،ثمّ الى ربّكم مرجعكم و سرانجام به حقّانيت آنچه لجوجانه با آن مخالفت كرده ايم، آگاه خواهيم شد.فينبّئكم بما كنتم فيه تختلفون


۱۶۵- وَهُوَ الَّذِى جَعَلَكُمْ خَلََّئِفَ الاَْرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَ تٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِى مَأاتَكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمُ

 ترجمه :

و اوست كه شما را جانشينان (يكديگر در) زمين قرار داد و درجات بعضى از شما را بر بعضى ديگر برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده، بيازمايد. همانا پروردگارت زود كيفر است والبتّه او حتما آمرزنده ومهربان است.


نكته ها :

 سوره ى انعام با حمد الهى آغاز شدالحمد للّه الّذى خلق... و با رحمت الهى پايان مى پذيرد.انّه لغفور رحيم

 منظور از خلائف الارض، يا جانشيان خدا در زمين هستند و يا جانشينى انسان امروز از امّت هاى پيشين.


پيام ها :

 ۱- انسان، خليفه ى خدا و امير زمين است، نه اسير هستى.و هو الّذى جعلكم خلائف الارض

۲- تفاوت هاى مردم و آزمايشات الهى، حكيمانه و در مسير رشد و تربيت انسان است و از ربوبيّت خداوند سرچشمه مى گيرد.و هو ربّ كلّ شى ء...رفع بعضكم فوق بعض...

۳- تفاوت و برترى بعضى در داده هاى خداوند، ملاك برترى نيست، وسيله ى آزمايش است.ليبلوكم فى ما آتاكم

۴- آنچه را در اختيار داريم، از خدا بدانيم.فى ما آتاكم

۵- معيار و مقدار آزمايش هر كس، به ميزان داده ها و امكانات اوست.ليبلوكم فى ما آتاكم

۶- پس از آزمايش، خداوند نسبت به مردودينسريع العقاب است و نسبت به قبول شدگانغفور رحيم.

۷- بيم و اميد بايد در كنار هم باشد.سريع العقاب...لغفور رحيم

الحمد للّه ربّ العالمين


پی نوشت ها :

۱- تفسير اطيب البيان.

۲- اَوِستاى فعلى، اهريمن را خداى ظلمات و اهورا مزدا را خداى نور دانسته و ميان آن دو تضادّ قائل است. تفسير الكاشف.

۳- تفسير نورالثقلين.

۴- تفسير عيّاشى ؛ بحار، ج ۹، ص ۳۵۵.

۵- مستدرك الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۴۹.

۶- كافى، ج ۱، ص ۱۴۷.

۷- فاطر، ۱۱.

۸- تفسير نورالثقلين ؛ توحيد صدوق، ص ۱۳۳.

۹- اگر علم خداوند نسبت به آشكار و نهان آدمى تفاوت داشت، جمله ى يعلم تكرار مى شد و مى فرمود: يعلم سرّكم و يعلم جهركم

۱۰- تفسير مراغى.

۱۱- اقرب الموارد.

۱۲- تفاسير الميزان وكبيرفخررازى.

۱۳- تفسير مجمع البيان ذيل آيه ۵۲ سوره هود.

۱۴- حج، ۴۱.

۱۵- سبأ، ۳۵.

۱۶- علق، ۶ ۷.

۱۷- تفاسير كبير فخررازى و نورالثقلين.

۱۸- فرقان، ۷.

۱۹- مؤ منون، ۳۴.

۲۰- تفسير مراغى.

۲۱- تفسير نمونه.

۲۲- ليل، ۱۲.

۲۳- هود، ۶.

۲۴- انعام، ۱۲.

۲۵- مجادله، ۳۱.

۲۶- كنزالعمّال، ج ۳، ص ۱۶۲ وتفسير فى ظلال القرآن.

۲۷- تفسير فى ظلال القرآن.

۲۸- اعراف، ۱۵۶.

۲۹- شورى، ۲۸.

۳۰- اعراف، ۵۷.

۳۱- قصص، ۷۳.

۳۲- انبيا، ۱۰۷.

۳۳- جاثيه، ۲۰.

۳۴- هود، ۱۷.

۳۵- اعراف، ۷۲.

۳۶- روم، ۲۱.

۳۷- روم، ۵۰.

۳۸- زمر، ۵۳.

۳۹- تفاسير مجمع البيان و نورالثقلين.

۴۰- نهج البلاغه، نامه ۳۱.

۴۱- تفسير درّالمنثور.

۴۲- تفسير صافى.

۴۳- فاطر، ۲۳.

۴۴- عنكبوت، ۵۰.

۴۵- تفسير عيّاشى.

۴۶- كافى، ج ۱، ص ۴۱۶.

۴۷- فتح، ۲۹.

۴۸- مفاتيح الجنان.

۴۹- كافى، ج ۱، ص ۶۷.

۵۰- تفسير مجمع البيان.

۵۱- لسان العرب.

۵۲- مجادله، ۱۸.

۵۳- تفسير كنزالدّقائق.

۵۴- تفسير عيّاشى.

۵۵- صف، ۵.

۵۶- لسان العرب.

۵۷- الغدير، ج ۷ و۸ ؛ الصحيح من السيره، ج ۱، ص ۱۳۴۱۴۲.

۵۸- مؤ منون، ۱۰۰.

۵۹- مؤ منون، ۱۰۷.

۶۰- جاثيه، ۳۳.

۶۱- زمر، ۴۸.

۶۲- طه، ۱۳۱.

۶۳- مؤ منون، ۱۰۰.

۶۴- انفال، ۲۴.

۶۵- بقره، ۱۷۹.

۶۶- نحل، ۹۷.

۶۷- يونس، ۱۸.

۶۸- تفسيرالميزان.

۶۹- تفسير اطيب البيان.

۷۰- تفسير نورالثقلين.

۷۱- مفردات راغب.

۷۲- تفسير عيّاشى.

۷۳- صافّات، ۱۷۱ ۱۷۳.

۷۴- مجادله، ۲۱.

۷۵- روم، ۴۷.

۷۶- غافر، ۵۱.

۷۷- حج، ۴۰.

۷۸- اسرأ، ۹۰.

۷۹- اسرأ، ۹۳.

۸۰- تفسير مجمع البيان.

۸۱- انعام، ۱۱۱.

۸۲- جاثيه، ۴.

۸۳- تفسير مراغى.

۸۴- نحل، ۸۹.

۸۵- هود، ۶.

۸۶- نسأ، ۱۱۴.

۸۷- نسأ، ۵.

۸۸- مائده، ۱۰۱ ؛ تفسير نورالثقلين.

۸۹- نمل، ۱۸.

۹۰- نمل، ۲۲.

۹۱- نمل، ۲۲ ۲۶.

۹۲- اسرأ، ۴۴.

۹۳- نحل، ۴۹.

۹۴- نمل، ۱۷.

۹۵- نمل، ۱۶.

۹۶- تكوير، ۵.

۹۷- نور، ۴۱.

۹۸- تفسير قرطبى.

۹۹- عنكبوت، ۶۹.

۱۰۰- ابراهيم، ۲۷.

۱۰۱- انعام، ۲۳.

۱۰۲- تفاسير صافى و نورالثقلين.

۱۰۳- تفسير الميزان.

۱۰۴- بقره، ۲۱۶.

۱۰۵- نهج البلاغه، حكمت ۲۵.

۱۰۶- تفسير مجمع البيان.

۱۰۷- تفسير عيّاشى.

۱۰۸- معانى الاخبار، ص ۲۵۲.

۱۰۹- حاقّه، ۸.

۱۱۰- واقعه، ۶۵.

۱۱۱- واقعه، ۷۰.

۱۱۲- ملك، ۳۰.

۱۱۳- قصص، ۷۱ ۷۲.

۱۱۴- انعام، ۴۶.

۱۱۵- تفسير نورالثقلين.

۱۱۶- يونس، ۲۴ ؛ تفسير روح المعانى.

۱۱۷- احقاف، ۲۴ ؛ تفسير اطيب البيان.

۱۱۸- انفال، ۲۵.

۱۱۹- هود، ۳۱.

۱۲۰- يس، ۱۱.

۱۲۱- فاطر، ۱۸.

۱۲۲- تفسير الميزان.

۱۲۳- قمر، ۲۵.

۱۲۴- زخرف، ۳۱.

۱۲۵- تفسير اطيب البيان.

۱۲۶- انفال، ۳۲.

۱۲۷- اعراف، ۷۰ و ۷۷ ؛ هود، ۳۲.

۱۲۸- تفسير الميزان.

۱۲۹- يس، ۱۲.

۱۳۰- تفسير فى ظلال القرآن.

۱۳۱- تفسير الميزان.

۱۳۲- رعد، ۱۱.

۱۳۳- زخرف، ۸۰.

۱۳۴- تحريم، ۶.

۱۳۵- تفاسير مجمع البيان و نورالثقلين.

۱۳۶- نهج البلاغه، كلام ۳۰۰.

۱۳۷- تفسير اطيب البيان.

۱۳۸- تفسير نورالثقلين.

۱۳۹- تفسير نورالثقلين.

۱۴۰- انعام، ۱۰۷.

۱۴۱- غاشيه، ۲۲.

۱۴۲- ق، ۴۵.

۱۴۳- مائده، ۹۹.

۱۴۴- يونس، ۹۹.

۱۴۵- بقره، ۲۵۶.

۱۴۶- فاطر، ۲۳.

۱۴۷- تفسير مجمع البيان.

۱۴۸- زمر، ۶۵.

۱۴۹- حاقّه، ۴۴.

۱۵۰- تفسير نورالثقلين.

۱۵۱- وسائل، ج ۱۶، ص ۲۶۶.

۱۵۲- وسائل، ج ۱۶، ص ۳۶۵.

۱۵۳- شايد بتوان براى تحريم كتب و برنامه هاى ضالّه، به اين آيه استناد كرد.

۱۵۴- تفسير نورالثقلين.

۱۵۵- سجده، ۳۰.

۱۵۶- حجر، ۳.

۱۵۷- نحل، ۱۲۷.

۱۵۸- يوسف، ۳۹.

۱۵۹- معانى الاخبار، ص ۱۴۶.

۱۶۰- ص، ۲۷.

۱۶۱- بقره، ۱۳۳.

۱۶۲- بحار، ج ۱۶، ص ۳۶۴.

۱۶۳- ابراهيم، ۴۱.

۱۶۴- تفسير الميزان.

۱۶۵- توبه، ۱۱۴.

۱۶۶- توبه، ۱۱۴.

۱۶۷- تفسير الميزان.

۱۶۸- تفسير اطيب البيان.

۱۶۹- قاموس، معجم الوسيط.

۱۷۰- تفسير روح المعانى.

۱۷۱- تفسير نورالثقلين.

۱۷۲- تفسير الميزان.

۱۷۳- تفسير نمونه.

۱۷۴- تفسير نورالثقلين.

۱۷۵- تفسير الميزان.

۱۷۶- تفسير اطيب البيان.

۱۷۷- تفسير نمونه.

۱۷۸- تفسير نورالثقلين.

۱۷۹- تفسير نورالثقلين ؛ كافى، ج ۲، ص ۳۹۹.

۱۸۰- تفسير راهنما.

۱۸۱- بحار، ج ۲۳، ص ۳۶۷.

۱۸۲- تفسير الميزان.

۱۸۳- تفسير نورالثقلين.

۱۸۴- تفسير نمونه.

۱۸۵- تفسير نمونه.

۱۸۶- غيبت نعمانى، ص ۳۱۶.

۱۸۷- تفسير مراغى.

۱۸۸- تفسير نورالثقلين.

۱۸۹- تفسير عيّاشى.

۱۹۰- انفال، ۳۱.

۱۹۱- تفسير نورالثقلين ؛ كافى، ج ۲، ص ۵.

۱۹۲- تفسير نورالثقلين.

۱۹۳- تفسير نورالثقلين.

۱۹۴- شايد از اينكه ماه و خورشيد، وسيله ى حساب در اين آيه شمرده شده، بتوان استفاده كرد كه هم سال شمسى معتبر است، هم سال قمرى. و شايد رمز حساب ونظم دقيق يك پارچه باشد، نظير زيد عدل كه زيد را به تمامه عادل مى داند.

۱۹۵- تفسير كنزالدقائق.

۱۹۶- تفسير نورالثقلين.

۱۹۷- تفسير نمونه.

۱۹۸- توبه، ۳۰.

۱۹۹- صافّات، ۱۵۸.

۲۰۰- اعراف، ۵۴.

۲۰۱- مفردات راغب.

۲۰۲- تفسير برهان.

۲۰۳- اعراف، ۱۴۳.

۲۰۴- قيامت، ۲۳.

۲۰۵- تفسيرالمنار.

۲۰۶- تفسير صافى.

۲۰۷- بقره، ۲۸۶.

۲۰۸- فصّلت، ۴۶.

۲۰۹- اسرأ، ۷.

۲۱۰- نحل، ۱۰۳.

۲۱۱- فرقان، ۴.

۲۱۲- فرقان، ۶۳.

۲۱۳- حجر، ۳.

۲۱۴- آل عمران، ۱۷۳.

۲۱۵- مائده، ۴۲.

۲۱۶- توبه، ۷۳.

۲۱۷- بقره، ۱۹۴.

۲۱۸- انعام، ۴۳.

۲۱۹- نهج البلاغه، كلام ۲۰۶.

۲۲۰- تفسير الميزان.

۲۲۱- هود، ۱۸.

۲۲۲- توبه، ۱.

۲۲۳- تفسير مجمع البيان.

۲۲۴- تفاسير مجمع البيان و نمونه.

۲۲۵- ناس، ۵.

۲۲۶- اسرأ، ۲۷.

۲۲۷- تفاسير نمونه و المنار.

۲۲۸- بقره، ۱۴۶ ؛ انعام، ۲۰.

۲۲۹- اعراف، ۱۳۷.

۲۳۰- نسأ، ۱۷۱.

۲۳۱- بحار، ج ۲۴، ص ۱۷۴.

۲۳۲- نسأ، ۸۷.

۲۳۳- تفسير نمونه.

۲۳۴- تفسير اطيب البيان.

۲۳۵- اين بيان تفصيلى، اشاره به آيه ۱۱۵ سوره ى نحل است. تفسير الميزان.

۲۳۶- تفسير الميزان.

۲۳۷- بقره، ۲۸.

۲۳۸- فاطر، ۹.

۲۳۹- بقره، ۲۴۳.

۲۴۰- زمر، ۳۰.

۲۴۱- تفسير الميزان.

۲۴۲- تفسير الميزان.

۲۴۳- مفاتيح الجنان.

۲۴۴- تفسير كنزالدقائق.

۲۴۵- طه، ۲۵.

۲۴۶- شراح، ۱.

۲۴۷- يس، ۶۲.

۲۴۸- تفسير اطيب البيان.

۲۴۹- تفسير كشف الاسرار.

۲۵۰- آيات اوّل سوره ى جنّ و آيه ۲۸ سوره ى احقاف.

۲۵۱- حج، ۷۵.

۲۵۲- شعرأ، ۲۰۸.

۲۵۳- اسرأ، ۱۵.

۲۵۴- فاطر، ۱۵.

۲۵۵- نجم، ۲۱.

۲۵۶- واقعه، ۶۴.

۲۵۷- نحل، ۵۹.

۲۵۸- اسرأ، ۳۱.

۲۵۹- فجر، ۵.

۲۶۰- غافر، ۷۹.

۲۶۱- تفسير نمونه.

۲۶۲- تفسير نورالثقلين.

۲۶۳- فرقان، ۶۷.

۲۶۴- بحار، ج ۹۳، ص ۹۶.

۲۶۵- برهان، ج ۱، ص ۵۵۷.

۲۶۶- كافى، ج ۳، ص ۵۶۵.

۲۶۷- تفسير برهان، ج ۱، ص ۵۵۸.

۲۶۸- انعام، ۱۴۵ ونحل، ۱۱۵.

۲۶۹- بقره، ۱۷۳ و مائده، ۳.

۲۷۰- تفسير نمونه.

۲۷۱- تورات، سِفر لاويان، فصل ۱۱.

۲۷۲- تفسير نمونه.

۲۷۳- آل عمران، ۹۳.

۲۷۴- آل عمران، ۵۰.

۲۷۵- نحل، ۳۵.

۲۷۶- حجر، ۳۹.

۲۷۷- تفسير نورالثقلين.

۲۷۸- بقره، ۸۳، نسأ، ۳۶، انعام، ۱۵۱ و اسرأ، ۲۳.

۲۷۹- كافى، ج ۲، ص ۱۵۷؛ بحار، ج ۷۱، ص ۳۹.

۲۸۰- مؤ منون، ۱۴.

۲۸۱- تين، ۴.

۲۸۲- زمر، ۲۳.

۲۸۳- هود، ۷.

۲۸۴- انعام، ۱۵۲.

۲۸۵- نحل، ۱۲۵.

۲۸۶- زمر، ۱۸.

۲۸۷- مؤ منون، ۹۶.

۲۸۸- تفسير مراغى.

۲۸۹- تفسير نورالثقلين.

۲۹۰- هود، ۱۷.

۲۹۱- بقره، ۷۹.

۲۹۲- بحار، ج ۲، ص ۲۶۴.

۲۹۳- الحياة، ج ۲، ص ۳۴۴.

۲۹۴- بحار، ج ۷۲، ص ۲۱۶.

۲۹۵- كنزالعمّال، حديث ۱۱۱۵.

۲۹۶- بحار، ج ۲، ص ۲۶۲.

۲۹۷- فرقان، ۷۰.

۲۹۸- مائده، ۱۵.

۲۹۹- نسأ، ۱۷۳.

۳۰۰- تفسير نورلثقلين.

۳۰۱- تفسير قرطبى.

۳۰۲- يونس، ۷۲.

۳۰۳- بقره، ۱۲۸.

۳۰۴- يوف، ۱۰۱.

۳۰۵- نجم، ۳۷ ۳۸.

۳۰۶- نحل، ۲۵.

۳۰۷- بحار، ج ۷۶، ص ۴۹.