تقویم شیعه

تقویم شیعه0%

تقویم شیعه نویسنده:
محقق: عبدالحسين نيشابورى
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: تاریخ اسلام

تقویم شیعه

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: عبدالحسين نيشابورى
محقق: عبدالحسين نيشابورى
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: مشاهدات: 29404
دانلود: 12189

تقویم شیعه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 465 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 29404 / دانلود: 12189
اندازه اندازه اندازه
تقویم شیعه

تقویم شیعه

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.


در تنظيم كتاب حاضر نكات زير در نظر گرفته شده است :
1. تقسيم اصلى كتاب بر اساس ماه هاى دوازده گانه قمرى در 12 بخش ‍ است. در هر بخش روزهاى هر ماه عنوان اصلى قرار داده شده، و وقايع هر روز با شماره گذارى و عنوان فرعى آورده شده است.
2. در پايان روزهاى هر ماه به ذكر وقايعى مى پردازيم كه در آن ماه رخ داده ولى روز آن تعيين نشده است.
3. در اكثر ولادت ها و شهادتها قولهاى نادر و خلاف مشهور وجود دارد، كه ما با انتخاب قول اقوى بقيه اقوال را در ذيل آنها يادآور شديم. در مواردى مانند شهادت حضرت زهرا عليهالسلام  كه چند روز در سال رسما مطرح است همه آنها ذكر مى شود.
4. وقايع مذكور در اين تقويم از ولادت پيامبر صلی الله علیه و آله تا آغاز غيبت كبرى است.
5. همچنين وقايع تاريخى بسيارى با سند و مدرك وجود دارد، كه به خاطر ربط نداشتن به معصومين عليهمالسلام  ذكر نشده است.
6. در برخى موارد با توجه به اهميت آنها تفصيل بيشترى داده شده است.
7. در آغاز هر بخش خلاصه اى از وقايع آن ماه و دورنمايى از آنها ذكر شده است.
اميد است اين تقويم، به پيوند زندگى هايمان با اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام  تحكيم بيشترى ببخشد، و با تذكر روزهاى غم آنان اندوهناك و با ياد روزهاى خوش آنان شاد باشيم. در اعتقاد ما لذت بردن از زندگى اين گونه است، و معنادار بودن زندگى جز اين نيست.

علی بن جعفرعليه‌السلام در عریض یا مدینه بود که اهل کوفه از ایشان درخواست کردند در کوفه نزول اجلال فرمایند. آن حضرت قبول فرموده و چندی درکوفه به نشر معالم دین و احادیث سیّد المرسلین و ائمه هدیعليهم‌السلام پرداخت. بعد از چندی مردم قم از ایشان خواستند به قم تشریف فرما شوند. آن بزرگوار از کوفه بهقم مهاجرت فرمود و در قم ماند تا به رحمت الهی پیوست و در خارج قم نزدیک دروازه جنوبی (قدیم) دفن شد.

در دو مکان دیگر قبری منسوبه ایشان وجود دارد: یکی درعریض یک فرسخی مدینه و دیگری در خارج شهرسمنان .(۲)

مسعودی روز وفات آن حضرت را۲۷ ذی الحجه و سال وفات را۲۳۳ هـ و عمر آن حضرت را۷۲ سال می داند.(۳)

۲۸ ذی الحجه

۱. منزل امام حسینعليه‌السلام تا کربلا: ۱۹ «عذیب الهجانات»

در این روز امام حسین به منزل «عذیب الهاجانات» رسیدند. در این منزل مجمّع و طرمّاح و نافع بخ امام حسین ملحق شدند و حرّ بن یزید ریاحی قصد داشت آنها را بگیرد یا برگرداند که امامعليه‌السلام فرمودند: «آنها اصحاب من هستند»، و حرّ مانع نشد.

به قولی در این منزل بود که خبر شهادت قیس بن مسهّر صیدوای را به آن حضرتعليه‌السلام دادند.(۴)

____________________

۱. اقتباس از کتابهای انوار المشعشعین، فصل الخطاب، عمدة الطالب: ج ۱، تاریخ انجم فروزان، ریاض الانساب رجال کبیر، رجال کشی، منتخب التواریخ.

۲. منتخب التواریخ: ص ۲۲۶.

۳. مروج الذهب: ج ۴، ص ۱۲۷.

۴. الامام الحسینعليه‌السلام و اصحابه: ج۱ ص۱۸۵.

۲۹ ذی الحجه

۱. منزل امام حسینعليه‌السلام تا کربلا: ۱۹ «قطقطانیه»

در این روز حضرت ابا عبدالله الحسینعليه‌السلام با اصحابشان به همراه لشکر حرّ به «قطقطانیه» رسیدند.(۱)

بنا بر روایتی امام صادق فرمود: هنگامی که در قطقطانیه نزول اجلال فرمودند چشم حضرت به خیمه ای بنا شده افتاد، و پرسید: این خیمه از آن کسیت؟ عرض کردند: از آن عبدالله بن حرّ جعفی است...(۲) و گفته شده که در قصر مقاتل عبدالله بن حر الجعفی با امام ملاقات داشته است.

آخر ذی الحجه

۱. مرگ پدر ابوبکر

در آخرسال ۱۳ هـ ابوقحافه عثمان بن عامر، پدر ابوبکر، درسن ۹۷، یا ۹۹ یا ۱۰۴ سالگی از دنیا رفت. ابوقحافه در روز فتح مکه اسلام آورد، و در زمان عمر، بعد از ششماه و چند روز از مرگ ابوبکر مُرد.(۳)

۲. مرگ هند جگرخوار

درسال ۱۳ هـ در روز مرگ ابوقحافه، هند جگرخوار همسر ابوسفیان و مادر معاویه بدرکات جحیم شتافت.(۴)

____________________

۱. الامام الحسینعليه‌السلام و اصحابه: ج۱ ص۱۸۶.

۲. امالی صدوق: ص۲۱۹. بحار الانوار: ج۴۴ ص۳۱۴.

۳. مستدرک سفینه البحار: ج ۵، ص ۲۱۰. التنبیه و الاشراف: ص۲۴۹. مروج الذهب مسعودی: ج ۲، ص ۳۰۷. طبقات الکبری: ج۳ ص۲۱۱. تاریخ طبری: ج۲ ص۶۱۷. تاریخ دمشق: ج۳۰ ص۴۶۱.

۴. تتمه المنتهی: ص ۴۳. بحار الانوار: ج۱۸ ص۱۷. التنبیه و الاشراف: ص۲۴۹. اسد الغابة: ج۵ ص۵۶۳. فتح الباری: ج۹ ص۴۱۹. البدایة و النهایة: ج۷ ص۶۰. استیعاب: ج۴ ص۱۹۲۳.

هند به ظاهر همسر ابوسفیان و مادر معاویه و عتبه و یزید بود(۱) ، اما از صاحبان پرچم بود که مردها به او مراجعه می کردند، و میل زیادی به غلامان سیاه داشت، ولی هرگاه بچه سیاهی را می زائید او را می کشت.

معاویه را به چهار کس نسبت می دهند:مسافر بن ابی عمرو، عماره بن ولید بن مغیره، عباس و صباح که این ملعون مغنی عماره بن ولید و جوانی خوش سیما بود و کارگری ابوسفیان می نمود. هند با او الفتی خاص داشت، و لذا علمای انساب عتبه بن ابی سفیان را هم از صباح می دانند.

هنگامی که هند به معاویه بارور شد مایل نبود او را در خانه بزاید. لذا کنار کوه اجیاد آمد و آنجا وضع حمل کرد و به این دلیل است که حسان می گوید:

لمن الصبی بجانب البطحاء

فی التراب ملقی غیر ذی مهد(۲)

فرزندی که در کنار بیابان مکه بدون گهواره روی زمین رها شده از آن کیست؟!!!

سوابق سوء خاندان معاویه با اسلام

از این زن و شوهر و فرزندش معاویه و نوه اش یزید، اذیت ها و جسارت ها به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسینعليهم‌السلام رسیده که در کتب تاریخ و روایات به تفصیل ذکر شده است.

از آن جمله در مسیر حرکت کفار قریش به طرف احد برای جنگ با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، هند قصد داشت قبر مادر آن حضرت جناب آمنه بنت وهبعليها‌السلام را نبش کند و جسارت کند، چه اینکه پدر و مادر و عموی هند در بدر کشته شده بودند. ولی کفار قریش

____________________

۱. تتمه المنتهی: ص ۵۰. بحار الانوار: ج ۲۰، ص ۵۴۹. حمزه سیّد الشّهداءعليه‌السلام : ص ۲۶ - ۲۸. منتخب التواریخ: ص ۵۱.

۲. بحار الانوار: ج۳۳ ص۲۰۱. الغدیر: ج۱۰ ص۱۷۰. النصائح الکافیة لمن یتولّی معاویة: ص۱۴۴. تتمة المنتهی: ص۴۷-۴۶. شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید: ج۱ ص۳۳۶.

مانع شدند و گفتند: «این رسم می شود و مرگان ما را هم این چنین می کنند». هند گفت: باید محمّد یا علی یا حمزه را بکشم! این بود که وحشی را بر این کار گماشت و وعده هائی به او داد. وحشی گفت: «قادر به کشتن پیامبر و علی نیستم ولی برای حمزه کمین می کنم »، با این مقدمه بود کهآن بزرگوار را حسب دستور هند ملعونه به شهادت رساند .

به دستور هند وحشی سینه مبارک حضرت حمزهعليه‌السلام را شکافت، و جگر آن بزرگوار را خارج کرد و مانند سگ به دندان گرفت ولی جگر مانند سنگ نقره ای رنگ شد و دندانش کارگر نشد، و آن را روی زمین انداخت و از آن روز ملقب به «آکلة الاکباد » شد. بعد خودش با خنجر گوش، بینی و... حضرت حمزه را برید و به گردن آویخت. با این جنایت، دل مبارک پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را آزرد و آن حضرت و امیرالمؤمنینعليهما‌السلام و فاطمه زهراعليها‌السلام و صفیه عمع پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و خواهر حمزه و دیگران گریستند. با این همه جنایت، پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اسلام هند و همسرش را - که با اکراه مسلمان شده بودند - پذیرفت.

ابن ابی الحدید: می گوید: هند با عده ای از زنهای قریش خدمت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمدند در حالی که نقاب زده بود و خود را پوشانده بود به خاطر کارهائی که بر ضد پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم انجام داده بود، مخصوصاً شهادت جناب حمزهعليه‌السلام ، و می ترسید که آن حضرت او را مؤاخذه فرماید.

حضرت عهد و پیمان از آنها گرفت که به خداوند متعال شرک نورزند و مطالبی دیگر را نیز شرط فرمود و آنها قبول کردند. هند کلامی گفت که معلوم شد همسر ابوسفیان است. حضرت فرمودند: آیا تو هندی؟ گفت بله و به ظاهر شهادتین را بر زبانش جاری نمود و تقاضای بخشش نمود. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: دیگر نباید زنا کنی. هند گفت: مگر زن حرّه زنا می کند؟ پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمودند: و نباید بچّه ها را بکشی! هند گفت: به جان

خودم سوگند من بچه ها را بزرگ کردم و شما آنها را در بدر کشتید. اینجا هم عمر چنان خنده ای کرد که بر پشت افتاد.(۱)

تتمه ذی الحجه

ولادت با سعادت حضرت کاظمعليه‌السلام

بنا بر فرمایش امام حسن عسکریعليه‌السلام ، حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام در ماه ذی الحجه سال ۱۲۷ هـ در «ابواء» بین مکه و مدینه بدنیا آمد.(۲)

اسم شریف آن حضرت موسی و کنیه مشهورش ابوالحسن و ابوابراهیم است. القاب آن حضرت: کاظم و صابر و صالح و امین است، اما لقب مشهور آن حضرت همان کاظم است یعنی خاموش و فرو برنده خشم.(۳)

پدربزگوارش حضرت امام جعفر صادقعليه‌السلام و مادر آن حضرت عُلیا مخدّره حمیده مصفّاة است.

حضرت صادقعليه‌السلام فرموده اند: «حمیده» تصفیه شده از هر دنس و بدی مانند شمس طلا است، و پیوسته ملائکه او را حراست و پاسبانی می نموند تا به من رسید؛ به سبب آن کرامتی که از حق تعالی است برای من و حجت بعد از من.(۴)

کمال الدین شافعی درباره حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام می گوید: او است امام کبیر القدر، عظیم الشأن، کثیر التهجّد، مُجدّ در اجتهاد، مشهور به عبادت، مواظب بر

____________________

۱. مجمع البیان: ج۹ ص۴۵۷. بحار الانوار: ج۲۱ ص۹۸. تاریخ طبری: ج۲ ص۳۳۸. تاریخ دمشق: ج۷۰ ص۱۸۱. طبقات الکبری: ج۸ ص۹، ۲۳۷.

۲. دلائل الامامة: ص ۳۰۳.

۳. تاریخ موالید الائمةعليهم‌السلام : ص۳۵. بحار الانوار: ج۴۸ ص۱۱.

۴. کافی: ج۱ ص۴۷۷. دلائل الامامة: ص ۳۰۸. بحار الانوار: ج۴۸ ص۶.

طاعات، مشهور به کرامات. شب را با سجده و قیام به روز می آورد، و روزی را با تصدق و صیام به آخر می رسانید، و سبب حلم بسیار و گذشتش از جرم تقصیرکنندگان در حقش «کاظم» خوانده شد. آن حضرت در مقاب کسی که به او بدی کرده بود احسان می کرد، و کسی را که به او جنایتی کرده مورد عفو قرار می داد. به جهت کثرت عبادتش «عبد صالح» نامیده شد و به «باب الحوائج الی الله» معروف شد، زیرا که هر کس متوسل به آن جناب شده به حاجت خود رسیده، کراماته تحار منها العقول.(۱)

دلائل ولادت آن حضرت در ماه ذی الحجه:

۱. روایت حضرت عسکریعليه‌السلام که فرموده اند: امام کاظم در ابواء بین مکه و مدینه در ماه ذی الحجه سال ۱۲۷ هـ به دنیا آمدند.(۲)

۲. ابوبصیر نقل می کند در سالی که حضرت کاظم متولد شدند من در خدمت حضرت صادقعليه‌السلام به سفر حج رفتم (ماه ذی الحجه ایام حج) چون به منزل ابواء رسیدیم حضرت برای ما چاشت طلبید، و غذای بسیار و نیکو آوردند. در اثنای خوردن طعام پیکی از جانب «حمیده» عیال حضرت به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد که حمیده می گوید: فرمودید چون اثر ظاهر شد شما را خبر کنم... پس حضرت شاد و خوشحال برخاست و رفت و بعد از اندک زمانی شکفته و خندان برگشت، در حالی که آستین های خود را بالا زده بود. عرض کردیم: خداوند دهان شما را همیشه خندان و دل شما را شاد گرداند، حال حمیده چگونه است؟ حضرت فرمود: حقتعالی پسری به من عطا کرد که بهترین خلق خداست....(۳)

۳. منهال قصاب می گوید: در ایام حج از مکه به قصد تشرف به مدینه بیرون رفتم. هنگامی که به ابواء رسیدم دیدم خداوند مولودی به حضرت صادقعليه‌السلام عطا فرموده

____________________

۱. کشف الغمة: ج۲ ص۲۱۲. الانوار البهیة: ص۱۷۹.

۲. دلائل الامامة: ص ۳۰۳.

۳. کافی: ج۱ ص۳۸۵. المحاسن: ج۲ ص۳۱۴. بحار الانوار: ج۴۸ ص۳. بصائر الدرجات: ص۴۶۰.

است. من زودتر از آن حضرت به مدینه وارد شدم و آن حضرت یک روز بعد از من وارد شد و سه روز مردم را اطعام کرد.(۱)

۴. (اگر چه احتمالی بیشتر نیست): در ۱۵ ماه ذی الحجه بنا بر مشهور ولادت حضرت هادیعليه‌السلام است، و حال اینکه از امام زمانعليه‌السلام این دعای شریف منقول است: اللهمّ اِنّی اَسئلک بالمولودین فی رجب محمد بن علی الثانی وابنه علی بن محمد المنتجب...(۲)

پس کلام امام عصرعليه‌السلام دلالت بر ولادت حضرت جواد و حضرت هادیعليهما‌السلام در ماه رجب دارد، و بنابر روایت ابن علاش ولادت حضرت هادیعليه‌السلام در ۲ یا ۵ رجب واقع شده است.(۳)

از طرفی کنیه مشهور امام کاظمعليه‌السلام ابوالحسن سپس ابوابراهیم است و کنیه امام هادیعليه‌السلام هم ابوالحسن است. شاید مطالبی که در مورد ولادت ابوالحسنعليه‌السلام در ذی الحجه ذکر شده مراد امام هادیعليه‌السلام نباشد، بلکه حضرت موسی بن جعفرعليهما‌السلام باشد چرا که روایت ولادت حضرت کاظمعليه‌السلام در ذی الحجه و ولادت امام هادیعليه‌السلام در ماه رجب است.

۱. نامه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به پادشاهان بزرگ

در این ماه درسال ۶ هـ پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نامه هایی به عنوان دعوت به اسلام و یکتاپرستی به پادشاهان کشورهای مختلف نوشته، همراه با نمایندگانی برای آنها فرستادند.(۴)

____________________

۱. المحاسن: ج۲ ص۴۱۸. وسائل الشیعة: ج۲۱ ص۴۰۱. بحار الانوار: ج۴۸ ص۴. منتهی الآمال: ج۲ ص۱۸۳.

۲. مصباح المجتهد: ص ۸۰۵. بحارالانوار: ج ۵۰، ص۱۴، ۱۱۶، ج۹۵ ص۳۹۴. اقبال: ج۳ ص۲۱۵.

۳. مصباح المجتهد: ص۸۰۴. بحار الانوار: ج۵۰ ص۱۱۶.

۴. بحار الانوار: ح۲۰ ص۳۸۲. تاریخ طبری: ج۲ ص۲۸۸. البدایة و النهایة: ج۴ ص۲۰۶، ۲۹۸. مکاتیب الرسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ج۱ ص۱۸۲.

۲. رحلت حضرت ابوذررحمه‌الله

در این ماه در سال ۳۲ هـ جناب ابوذررحمه‌الله در ربذه رحلت نمود.(۱) او سوم یا چهارم یا به قولی پنجمین کسی بود که اسلام آورد و سپس به قبیله خود مراجعت نمود. لذا در بدر و احد و خندق حاضر نبود. بعد از این سه جنگ به خدمت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسید و در کنار آن حضرت بود تا زمانی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شهادت رسید.

مکان و منزلت ابوذر نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم زیاده از آن است که ذکر شود. پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ابوذر را صدیق امت و شبیه عیسی بن مریمعليه‌السلام در زهد می دانست. آنچه از اخبار خاصه و عامه استفاده می شود آن است که بعد از رتبه معصومینعليهم‌السلام در میان صحابه کسی به جلالت قدر و رفعت شأن سلمان فارسی و ابوذر غفاری و مقداد نبوده است.

امام کاظمعليه‌السلام می فرماید: در روز قیامت منادی از جانب رب العزه ندا می کند: «کجایند حواریان و مخلصان محمد بن عبداللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که بر طریقه آن حضرت مستقیم بودند و پیمان او را نشکستند»؟ سلمان و ابوذر و مقداد برمی خیزند.(۲)

هنگامی که عثمان خلافت را غصب کرد، ابوذر در مدینه بود، او در مسجد رسول خدا می نشست و مردم دورش را می گرفتند و حدیث در طعن عثمان می گفت. وقتی به عثمان خبر رسید که ابوذر درباره اش سخن می گوید و تغییر و تبدیل در سنت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را برای مردم بیان می کند او را به شام فرستادم. ابوذر در شام هم ساکت نماند و همان سخنان را در شام بازگو می کرد و مردم را به ولایت خلیفه بر حق پیامبر حضرت امیرالمؤمنین فرا می خواند و مناقب آن حضرت را برای اهل شام بیان می کرد، به نحوی که بسیاری از ایشان را به تشیع مایل گردانید

____________________

۱. الغدیر: ج ۸، ص ۳۳۲. تتمة المنتهی: ص ۱۵ البدایة النهایة: ج ۷، ص ۱۸۵. تاریخ طبری: ج۳ ص۳۵۴. تاریخ دمشق: ج۶۶ ص۲۱۷.

۲. اختصاص: ص۶۱. بحار الانوار: ج۲۲ص۳۴۲. نهج السعادة: ج۸ ص۱۲۸. الشیعة فی احادیث الفریقین: ص ۵۱۸. الدرجات الرفیعة: ص ۴۳۲.

معاویه احوال ابوذر را به عثمان گزارش داد. عثمان در پاسخ او نوشت که ابوذر را بر مرکبی تندرو همراه با راهنمایی تندخو با شتاب به سوی مدینه روانه کن. معاویه ابوذر را که پیرمردی لاغر و بلند قد بود به ترتیبی که عثمان گفته بود روانه مدینه کرد.

هنگامی که ابوذر به مدینه رسید از شدت راه و بی جهازی شتر، دو پایش خونی شده بود و با بدنی کبود بر عثمان وارد شد و عثمان به او جسارت ها کرد و به کسی که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم او را راستگو خطاب نموده بود(۱) نسبت کذب داد.

سرانجام دستور تبعید او را به ربذه صادر کرد. در ضمن گفت: ابوذر حق ندارد احکام دین را برای مردم بیان کند، و هنگام خروج از مدینه کسی حق ندارد او را همراهی یا با او تکلم کند.

این خبر به امیرالمؤمنینعليه‌السلام که رسید آن قدر گریست که محاسن شریفش از اشک چشم مبارک خیس شد و فرمود: «آیا با صحابی رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین می کنند؟ انا للَّه و انا الیه راجعون »!

سپس حضرت همراه دو نور دیده خود امام حسن و امام حسینعليهما‌السلام و عقیل و عمار یاسر به مشایعت ابوذر رفتند و هنگامی که ابوذر امیرالمؤمنینعليه‌السلام را دید، به سوی آن حضرتعليه‌السلام رفت و دست مبارک آن حضرت را بوسید و گریست، سپس ابوذر گفت: من هرگاه شما و فرزندان شما را می بینم یادم از کلام رسول خدا در مورد شما می آید و نمی توانم گریه خود را نگه دارم. سپس هر یک با کلماتی ابوذر را دلداری می دادند، اگر چه مروان می خواست مانع شود ولی امیرالمؤمنینعليه‌السلام او را دور کردند.

به این صورت ابوذر به همراه خانواده خود به ربذه رفت، و در آنجا فرزندش و همسرش که دختر عموی پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود وفات کرده و به دخترش خبر از وفات خود داد که رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در بازگشت از تبوک به او فرموده بود.

____________________

۱. بحار الانوار: ج۲۲ ص۳۲۹، ۳۹۸، ۴۰۵، ۴۲۷، ج۳۱ ص۱۷۷، ۱۸۶، ۲۷۱. الغدیر: ج۸ ص۲۵۰، ۲۹۴، ۳۰۶، ۳۱۲، ۳۵۳. مستدرک حاکم: ج۳ ص۳۴۲، ج۴ ص۴۸۰. مسند احمد: ج۵ ص۱۹۷، ج۶ ص۴۴۲. طبقات الکبری: ج۴ ص۲۲۸. المصنف (ابن ابی شیبة): ج۷ ص۵۲۶، ج۸ ص۱۸۴.

بعد از رحلت ابوذر، کاروانی از عراق آمد و عبداللَّه بن مسعود بر او نماز خواند، و به دست مالک اشتر کفن و دفن شد.(۱)

ابوذر از کسانی بود که ایام غضب خلافت امیرالمؤمنینعليه‌السلام ، در مسجد در مقابل ابوبکر و مردم ایستاد و از امیرالمؤمنینعليه‌السلام دفاع کرد.(۲)

۳. مرگ ابوموسی اشعری

در ماه ذی الحجه سال ۴۴ هـ (و به قولی سال ۴۲ و یا ۵۲) عبداللَّه بن قیس مشهور به ابوموسی اشعری به درک واصل شد. او بعد از هجرت، در سال های آخر عمر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ظاهر اسلام آورد، و آن قدر در نفاق و همدلی با عمر مشهور بود که او را جزء حزب عمر شمرده اند.

ابوموسی در لیلة المبیت در شب هجرت و در لیلة العقبة در جنگ تبوک و نیز در بازگشت از غدیر در عقبه هرشی، جزء کسانی بود کهقصد قتل پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را داشتند و اقدام کردند ، ولی خدا پیامبرش را حفظ کرد.(۳)

____________________

۱. الغدیر: ج۸ ص۳۰۸ - ۲۹۲. منتخب التواریخ: ص۳۲. ابوذر غفاری: ص۳۰-۴۰. منتهی الآمال: ج۱ ص۱۱۷-۱۱۸. مراقدالمعارف: ج ۱، ص ۱۰۲ - ۱۰۱. تاریخ دمشق: ج ۶۶، ص ۲۲۳-۱۷۴.تاریخ یعقوبی: ج۲ ص۷۰. شرح نهج البلاغة: ج۳ ص۵۲، ج۸ ص۲۵۲. اسد الغابة: ج۱ ص۳۰۲، ج۵ ص۱۸۸.

۲. رجال برقی: ص ۱۵۰-۱۴۹. احتجاج: ج۱ ص۱۰۰. خصال: ص۴۶۳. بحار الانوار: ج۲۸ ص۱۹۶، ۲۱۱. الیقین: ص۳۳۹. مواقف الشیعة: ج۱ ص۴۲۶، ۴۳۴. اربعین قمی: ص۲۴۰. الدرجات الرفیعة: ص۲۳۷. نهج الایمان: ص۵۸۱. مجمع النورین: ص۸۶.

۳. الایضاح: ص ۶۱. ارشاد القلوب: ج۲ ص۳۳۲. امالی طوسی: ص۱۸۲. خصال: ص۴۹۹. الهدایة الکبری: ص۷۹. المسترشد: ص۵۹۷. بحار الانوار: ج۲۱ ص۲۲۳، ج۲۸ ص۱۰۰، ج۳۱ ص۶۳۲، ج۳۳ ص۳۰۶، ج۸۲ ص۲۷۶. الصراط المستقیم: ج۳ ص۴۴. مکاتیب الرسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ج۱ ص۶۰۲، ج۶۰۳، ۶۰۴، ۶۰۵، ۶۰۷. سفینة البحار: ج۴ ص۶۷۱. الدرجات الرفیعة: ص۲۶۳، ۲۸۶، ۲۹۹. اختیارات: ص۱۷. انوار العلویة: ص۷۴. منتخب التواریخ: ص۶۳. اغتیال النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ص۷۵. کشف الهاویة: ص۲۸۹. الغارات: ج۲ ص۹۲۲. شرح نهج البلاغة: ج۱۳ ص۳۱۵-۳۱۴، ج۱۴ ص۲۱. کنز العمال: ج۱۳ ص۶۰۸، ج۱۴ ص۸۶. تاریخ دمشق: ج۳۲ ص۹۳. استیعاب: ج۳ ص۹۸۰. المصنف (ابن ابی شیبة): ج۸ ص۵۸۸. مسند احمد: ج۵ ص۳۹۱. الکامل: ج۲ ص۳۶۲. صحیح مسلم: ج۸ ص۱۲۳. تفسیر ابن کثیر:ج۲ ص۳۸۷. تاریخ طبری: ج۳ ص۵۰۱.

او اولین کسی بود که به عمر «امیرالمؤمنین» خطاب کرد. عمر هم به خاطر اعتمادی که به ابوموسی داشت او را چهار سال والی بصره قرار داد، با اینکه بیش از یک سال کسی را در رأس کاری قرار نمی داد. ابوبکر به او مسئولیتی نداد و عثمان او را از حکومت بصره عزل کرد.

او در واقعه جمل مانع از رفتن مردم برای یاری امیرالمؤمنینعليه‌السلام می شد تا آنکه امام حسنعليه‌السلام آمده مردم را به یاری حضرت دعوت کردند و مردم هم اجابت نمودند.

سرانجام در ماجرایحَکَمین در دومه الجندل با عمروعاص تبانی کرده امیرالمؤمنینعليه‌السلام را از خلافت خلع کرد. بعد از آن از ترس اصحاب امیرالمؤمنینعليه‌السلام به مکه گریخت.(۱)

۴. وفات زرارهرحمه‌الله

در این ماه درسال ۱۴۸ هـ ، دو ماه بعد از شهادت آقا و مولایمان حضرت صادقعليه‌السلام جناب زراره بن اعین وفات کرد. او در روز شهادت امام صادقعليه‌السلام در بستر بیماری بود.(۲) بعضی وفات زراره را در سال ۱۵۰ ه گفته اند.(۳)

او از اصحاب امام باقر و امام صادق و امام کاظمعليهم‌السلام بود، و نزد آن بزرگواران دارای منزلت و مقام خاصی بود.

مردی فقیه، متکلم، شاعر و ادیب بود، و مشهور است که آن بزرگوار از اولین فقهای اصحاب ائمهعليهم‌السلام بود.

____________________

۱. بحار الانوار: ج۳۳ ص۳۲۴-۲۹۷. منتخب التواریخ: ص۶۳، ۱۶۶، ۲۱۴. اغتیال النبیصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ص۷۸-۷۲. تتمة المنتهی: ص۳۱، ۴۱. شرح نهج البلاغة (ابن ابی الحدید): ج۱۳ ص۳۱۵-۳۰۳. تاریخ دمشق: ج۳۲ ص۱۰۰-۱۴. تذکرة الحافظ: ج۱ ص۲۴.

۲. رجال کشی: ص ۱۴۲. مسند زرارة بن اعینرحمه‌الله : ص۲۴-۲۳. معجم رجال الحدیث: ج۸ ص۲۲۸، ۲۴۱.

۳. رجال کشی: ص ۱۷۵. مسند زرارة بن اعینرحمه‌الله : ۲۶.

اسم آن بزرگوار عبد ربه، و لقب او زراره، و کنیه اش ابوالحسن و گاهی نیز ابوعلی خوانده می شود. پدرش اعین بن سنسن نام دارد. اولاد زراره حسن، حسین، رومی، عبید، عبداللَّه و یحیی هستند.

او مردی خوش سیما و جسیم بود، که آثار عبادت از پیشانی او ظاهر بود و هیبتی خاص و نیکو داشت. مردم برای دیدن او جمع می شدند و انتظار می کشیدند، و گاهی چنان ازدحام بود که زراره به خانه باز می گشت.(۱)

ابن ابی عمیر که از بزرگان شیعه است، می گوید: زمانی که از محضر جمیل بن درّاجرحمه‌الله استفاده می کردم به او گفتم: «چه نیکوست محضر تو و چه زینت دارد افاده از مجلس تو»! جمیل گفت: «امّا به خدا قسم ما نزد زراره به منزله اطفال مکتبی هستیم، که نزد معلّم خود باشند ».(۲)

____________________

۱. مسند زراره بن اعینرحمه‌الله : ص ۲۹. الفوائد الرجالیة: ج۱ ص۲۳۲. منتهی الامال: ج ۲، ص ۱۷۱.

۲. رجال کشی: ص۱۳۴. الکنی و الاقاب: ج۱ ص۲۸۳. معجم رجال الحدیث: ج۸ ص۲۳۱. تهذیب المقال: ج۵ ص۱۴. منتهی الآمال: ج ۲، ص ۱۷۱.

منابع

۱.ابصار العین فی انصار الحسین عليه‌السلام ، شیخ محمد سماوی، مکتبة بصیرتی، قم ۱۴۰۸ ق

۲.ابوبکر بن ابی قحافة ، علی خلیل

۳.ابوذر الغفاری رحمه‌الله ، کمال السید، مؤسسه انصاریان، قم

۴.ابوطالب عليه‌السلام حامی الرسول و ناصره ، نجم الدین شرف عسکری، الآداب، نجف الأشرف

۵.الاتحاف بحب الأشراف ، شبراوی شافعی

۶.اثبات الوصیة ، مسعودی، دار الأضواء، قم، بیروت

۷.اثبات الهداة ، محمد بن حسن حر عاملی

۸.اجساد جاویدان ، علی اکبر مهدی پور، مطبوعات حاذق، ۱۳۷۷ ش

۹.الآحاد و المثانی ، ابن ابی عاصم، دار الدرایة، ریاض، ۱۴۱۱ ق

۱۰.الأحادیث المختارة ، ابی عبدالله حنبلی مقدسی، مکتبة النهضة الحدیثة، مکه، ۱۴۱۰ق

۱۱.الاحتجاج ، شیخ طبرسی، انتشارات دار النعمان، نجف اشرف، ۱۳۸۶ق

۱۲.احقاق الحق وازهاق الباطل ، قاضی نور الله حسینی شوشتری مرعشی

۱۳.الأحکام ، ابن حزم اندلسی، ناشر: زکریا علی یوسف، مطبعة العاصمة، قاهره

۱۴.احکام القرآن ، جصاص، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۵ ق

۱۵.احیاء علوم الدین ، ابوحامد محمد غزالی

۱۶.الأخبار الطوال ، دینوری، دار احیاء الکتب العربیة، ۱۹۶۰ م

۱۷.اختران تابناک ، ذبیح الله محلاتی، انتشارات اسلامیة، ج۱۳۴۹:۱ ش، ج۱۳۶۱:۲ ش

۱۸.الاختصاص ، شیخ مفید، النشر الاسلامی، قم ۱۴۱۸ ق، مکتبة بصیرتی، قم

۱۹.اختیارات ، علامه مجلسی، کتابفروشی اسلامیة، تهران، الثالثة

۲۰.اختیار معرفة الرجال ، شیخ طوسی، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۴ ق

۲۱.الأخلاق الحسینیة عليه‌السلام ، جعفر البیاتی، نشر انوار الهدی، ۱۴۱۸ ق

۲۲.الأربعین ، شیخ ماحوزی، تحقیق سید مهدی رجائی، ۱۴۱۷ ق

۲۳.الأربعین ، محمد طاهر قمی شیرازی، ناشر: محقق، ۱۴۱۸ ق

۲۴.الارشاد ، شیخ مفید، مؤسسه آل البیتعليهم‌السلام ، قم ۱۴۱۶ ق

۲۵.ارشاد الساری شرح صحیح البخاری ، احمد قسطلانی، دار صادر، بیروت ۱۴۰۳ ق

۲۶.ارشاد القلوب ، حسن بن ابی الحسن دیلمی، انتشارات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۲ ق

۲۷.از مدینه تا مدینه ، سید محمد جواد ذهنی تهرانی، نشر پیام حق، تهران ۱۳۷۹ ش

۲۸.ازواج النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و بناته ، نجاح طائی، دار الهدی لا حیاء التراث، بیروت ۱۴۲۲ ق

۲۹.اسباب نرول الآیات ، واحدی نیشابوری، مؤسسه الحلبی و شرکائه، قاهره ۱۳۸۸ ق

۳۰.الاستغاثة فی بدع ثلاثة ، ابی القاسم علی بن احمد کوفی

۳۱.الاستیعاب ، ابن عبد البر، دار الجیل، بیروت ۱۴۱۲ ق

۳۲.اسد الغابة فی معرفة الصحابة ، ابن الأثیر، اسماعیلیان، تهران ۱۳۸۰ ق

۳۳.اسرار الامامة ، عماد الدین الطبری، آستان قدس رضوی، مشهد

۳۴.اسرار الشهادة ، ملا آقا دربندی، انتشارت اعلمی، تهران ذوی القربی، قم

۳۵.الأسرار الفاطمیة عليها‌السلام ، محمد فاضل مسعودی، مؤسسه زائر، قم، ۱۴۲۰ ق

۳۶.اسرار فدک ، محمد باقر انصاری وسید حسین رجائی، نشر الهادی، قم ۱۳۷۵ ش

۳۷.اسعاف الراغبین ، محمد بن صبان مصری، در حاشیه نور الأبصار، مصر

۳۸.آسیاب تبری ، سید مجتبی عصیری ۳۹.الاصابة ، ابن حجر عسقلانی، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق

۴۰.اضواء علی السنة المحمدیة صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، محمود ابو ریة، دار الکتاب الاسلامی