فصل هشتم: دستور العمل هاى اخلاقى از حضرت آيت الله العظمى بهاء الدينى (قدس سره)
اخلاق
در سفارش هاى اخلاقى ايشان، بيشتر تاكيدشان بر اخلاص بود، تا مى ديد يك شرك عملى در كسى پيدا شده توى ذوقش مى زد اما اين را از كجا متوجه مى شد نمى دانستم!؟ ايشان فرمود «معنا ندارد انسان در نماز حواسش پرت شود» گاهى هم به طور غير مستقيم با آوردن مثالى فردى را متوجه مى كرد.
آثار وجودى
يك وقتى برخى از رفقاى ما به ايشان پيشنهاد مى كردند كه اگر به فلان منطقه يك مسافرتى بفرماييد خوب است ولى ايشان قبول نمى كردند، عرض مى شد آقا چرا قبول نمى كنيد، مى فرمود «من آثار دينى در اين مسافرت نمى بينم».
آقايى نقل مى كردند يك بار به يكى از روستاهاى اطراف قم رفته بودم يك نفرى گفته بود چون فلانى اينجا آمده است به احترام ايشان من يك مسجد مى سازم جايى كه آثار نداشت نمى رفتند.
ارزش نمازهاى يوميه
از مولانا على بن ابى طالب است كه فرمود: «مثل الصلوه مثل الحمه على باب الرجل»
نماز، مثل حمام در خانه است. كه انسان هر روز پنج مرتبه خود را در آن مى شويد. اگر انسان روزى پنج بار خود را در حمام بشويد «ايبقى معه الدرن» آيا كثافات باقى مى ماند؟ نه، منتها نماز، درن و كثافات معنوى را از بين مى برد «ان الصلوه تنهى عن الفحشا و المنكر»
حمام كثافات ظاهرى را پاك مى كند. اجمالا، نماز سازنده است، اگر انسان به وسيله نماز تطهير شد همه چيز عوض مى شود اگر نماز مقبول واقع نشد معلوم است كه تطهيرش نكرده است و چيزهاى ديگر هم قبول نمى شود، اگر نماز قبول شد، انسان از بسيارى از معاصى فاصله مى گيرد.
اربعين كليمى
من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمه على قلبه و منه على لسانه
كسى كه چهل روز با اخلاص صبح كند ينابيع (چشمه ها) حكمت بر قلبش ريزش مى كند و از آنجا به زبانش، و شايد ما تجربه كرده ايم. همين طور است البته تجربه نمى خواهد مطلب حقيقت دارد. ولى من تجربه هم كرده ام تا آنجا كه بتوانيد اخلاص پيدا كنيد بقيه آن را از خدا بخواهيد، به ائمهعليهمالسلام
متوسل شويد.
حضور قلب در نماز
سوال: براى اينكه در نماز توجه و حضور قلب داشته باشيم چه بايد كرد؟
جواب: بايد انشاء الله با اطاعت خدا كم كم جهات ايمانى براى شما روشن شود.
يعنى وجدان كنيد كه خدايى هست. نه اين فقط بشنويد. شنيدن تنها چندان فايده اى ندارد، اين كه آدم مطالب را بفهمد، غير شنيدن است.
سوال: چگونه بايد جهات ايمانى را وجدان كرد؟
جواب: از طريق بندگى خدا - يعنى بايد عبادت خدا را كرد. بايد به دستگاه خدا اخلاص پيدا كرد و كار را براى خدا انجام داد. حرف براى خداوند زد، حركت براى خدا كرد. در اين صورت، آنچه ديگران نمى فهمند شما مى فهميد.
شرط مقبوليت نماز «نماز خواندن يا معلق بازى»
سوال: خواندن نماز در پنج وقت بهتر است يا جمع كردن بين آنها؟
ج: اين موضوعات از جزئيات است و زياد مهم نيست، آنچه اصل است و روح نماز است اين است كه اگر ديديد نماز شما مورد قبول است يا نه از اين جا تجربه كنيد كه اگر ديديد نماز شما جلو دروغ و فساد و منكرات را مى گيرد، بدانيد نماز شما مقبول است، كار نماز اين است، همان طور كه آتش مى سوزاند و آب خاموش مى كند نماز هم انسان را از منكرات نجات مى دهد. آن زمانى كه انسان به فكر منكر افتاد اگر ديد نمازش مانع دروغ گفتن اوست، به او گفت، تو كه نماز مى خوانى، عبادت خدا را مى كنى، اين كار را نكن! و اين كار را نكرد، بداند نمازش مورد قبول است. «ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنكر
» در كلمات حضرت اميرعليهالسلام
آمده است: «مثل الصلوه مثل الحمه على باب الرجل» مثل نماز، مثل حمام در خانه است، انسانى كه پنج مرتبه در شبانه روز حمام مى رود آيا بدن او آلوده است. اين نماز را هم اگر كسى آن گونه كه بايد آن را انجام دهد، روحش را از كثافات و معصيت ها تطهير مى كند، اگر ديديد از معاصى پاك شديد، دروغ نمى گوييد، خيانت نمى كنيد، كلك و حقه بازى را كنار گذاشتيد، بدانيد نماز خوانده ايد، وگرنه بدانيد معلق بازى كرده ايد، نماز نخوانده ايد.
مراقبت از نماز
سوال - مراقبت در نماز يعنى چه؟
ج - محافظت در نماز در اين است كه به اوقات نماز اهتمام ورزيد، يك مراقبت و محاسبه اى هم مال آدم است. و آن اين است كه انسان در هر شبانه روز فكر كند كه امروز از صبح كه حركت كرده ايم تا به حال كه مى خواهيم بخوابيم چند كار خوب كرده ايم و چند كار بد كرده ايم. اين مراقبت مربوط به انسان است اگر ديد امروز خرابى هاى شما كمتر است خوشبخت شويد. اساس كار خود شماست. خانواده ها و فاميل هاى شما وقتى به شما نگاه مى كنند، دلشان مى خواهد كه مثل شما باشند، خيال نكنيد كه فقط خودتان درست شده ايد، اين دار و دسته اى كه با شما هستند همه وضعشان عوض مى شود. به خصوص اگر پدر و مادر هم داشته باشيد، پدر و مادر شما هم خوشحال مى شوند آخر از يك انسانى كه خرابى ندارد، خدمتگزار است، به درد مى خورد، كسى بدش مى آيد؟ اين چنين انسانى، ناراحتى ندارد، همه ناراحتى مال چاقوكش ها و شياطين و توطئه گران است.
عقل كليد مشكل ها، دروغ بدتر از شراب
ان الله عزوجل جعل الشر اقفالا و جعل مفاتيح تلك الاقفال الشراب و الكذب شر من الشراب
خداوند براى معاصى و شرور، قفل هايى قرار داده است، باب دروغ و شر و معصيت خدا بسته شده است و قفل آن عقول انسانى است. اگر كسى هتاكى و سفاكى كند خانه كسى را خراب كند، هر عاقلى به او مى گويد، چرا اين كار را مى كنى؟ عقلش به او مى گويد چرا خانه مردم را خراب مى كنى؟! عقل ها كه زايل شد در برابر معاصى و شرور مانعى نيست، پس شراب كليد همه قفل هاست. يعنى همه قفل ها را شراب باز مى كند.
آدم مست لايعقل، هر معصيت و خراب كارى را مرتكب مى شود.
با اينكه شراب اين چنين ستمى دارد. «الكذب شر من الشراب» دروغ بدتر از شراب است، براى اينكه شراب عقل شرابخوار را در خطر مى اندازد؛ ولى دروغ عقول ذوى العقول را در معرض خطر قرار مى دهد ممكن است به خاطر يك دروغ هزاران نفر به اشتباه بيفتند، پس دروغ وضعش بدتر از شراب است. انشاء الله موفق شويد كه جزء صديقين شويد.
دو عمل مهم
اگر اين دو كار را انجام دهيد، خيلى پيشروى كرده ايد:
يكى اين كه نماز را اول وقت بخوانيد و ديگر اينكه دروغ نگوييد. خيال نكنيد ضرر مى كنيد. ان شاء الله مورد توفيقات خدا هم واقع مى شويد، و آن وقت اگر اين كارها را كرديد، فهم شما هم عوض مى شود.
يعنى درك ديگر پيدا مى كنيد. الان شايد نتوانيد اين مطالب را از ما قبول كنيد ولى وقتى خودتان به آن رسيديد قبول مى كنيد.
ولايت، نور الهى
سوال: حقيقت ولايت چيست؟
ج: ولايت همان تصرف است در نفوس و در عصر ظهور، حضرت در عقول تصرف مى كنند و عقل ها همه كامل مى شود و حضرت در آن عصر، اعمال ولايت مى كنند. چون بدون آن نمى توان با تجهيزات قدرت ها مقابله كرد. البته اين به حسب فكر ماست كه مى گوييم حضرت اين چنين مى كند.
كسى كه ولايت دارد نظرش تغيير نمى كند، چون با ولايت حقيقت روشن است و غير قابل تغيير است، ولايت نور الهى است. هميشه نظرات يكسان است چون به واقع رسيده است. «اللهم نوّر قلبى» اين عمل نورى است.
نياز استاد در سير و سلوك
سوال: آيا تهذيب و سير و سلوك نياز به استاد دارد؟
ج: نفوس مستعد نيازى به استاد ندارد و افراد غير مستعد استاد مى خواهند، كه معلوم نيست چه كاره از آب دربيايند.
تهذيب يا تحصيل
سوال: ما براى نماز شب بلند مى شويم و نماز شب مى خوانيم، ولى نشاطى نداريم و خسته مى شويم؟
ج: بايد به خدا معرفت داشت.
سوال: از كجا شروع كنيم؟
ج: دنبال هوى و هوس نرويد، فقط رضايت خدا را در نظر بگيريد.
تهذيب مقدم است يا تحصيل؟
ج: البته تحصيل هم براى تهذيب است، تهذيب بندگى خداست، تهذيب بر همه چيز مقدم است، تحصيل و مطالعه هم براى تهذيب است.
آغاز خود سازى
سوال: چگونه و از كجا بايد خود سازى را آغاز كرد؟
ج: پايه و اساس تمام كمالات انسان، توحيد و منشاء تمام بدبختى هاى انسان شرك است و در ابتداى امر، بايد تمام كوششمان بر اين بود كه موحد شده و خودمان را از هر گونه شرك تزكيه كنيم، توحيد و برائت از شرك، در لفظ بسيار ساده است و با بهترين صورت با بيانى خوش مى توان از آن صحبت كرد، اما در عمل چنان مشكل است كه نمى شود آن را تصور كرد. از اين رو موحد و مومنى كه از مرحله لقلقه زبان گذشته و توحيد و ايمان را وجدان كرده باشد كه اين از تمام معارف اسلام بالاتر است.
البته معارف و مدارك ايمان، ذات تشكيك (داراى درجات) است، مانند نور مراتب مختلفى دارد، مرتبه اعلاى آن مخصوص پيامبر و اولياء خداست و ما نمى توانيم به آن برسيم. ولى نبايد از تلاش غفلت كنيم. بايد در همان مسير بكوشيم تا هر چه بيشتر به اولياء خدا نزديك شويم.
پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآله
به مرتبه اقامه صلات معراجيه رسيده است. صلاتى كه در «اياك نعبد و اياك نستعين» آن، حصر عبوديت خدا و سلب استعانت از ماسواى حق است. انقطاع از ما سوى الله است. اين صلات منتهاى تكامل بشرى است. انسان بايد در نتيجه معارف، عبادات و ترك محرمات به اين صلات برسد، صلاتى كه با يك شرك هم منافات دارد.