ذكرهاى مستحبى

ذكرهاى مستحبى0%

ذكرهاى مستحبى نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: ادعیه و زیارات

ذكرهاى مستحبى

نویسنده: عباس عزيزى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 9276
دانلود: 3132

توضیحات:

ذكرهاى مستحبى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 21 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9276 / دانلود: 3132
اندازه اندازه اندازه
ذكرهاى مستحبى

ذكرهاى مستحبى

نویسنده:
فارسی

۱۵. ذكر يونسيه : لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين

۳۱۴. ذكر حضرت يونس در شكم ماهى

و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين، فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المومنين. (۳۱۱)

(ذاالنون (يونس) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت و چنين مى پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت (ولى هنگامى كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمت ها (ى متراكم) فرياد مى زد: خداوندا، جز تو معبودى نيست، منزهى تو، همانا من از ستمكاران بودم. ما دعاى او را به اجابت رسانديم و از آن اندوه نجاتش بخشيديم و همين گونه مؤمنان را نجات خواهيم داد.)(۳۱۲)

۳۱۵. تسبيح حضرت يونسعليه‌السلام

در قرآن كريم آمده است : فلولا انه كان من المسبحين للبث فى بطنه الى يوم يبعثون (اگر او (يونس) از تسبيح كنندگان نبود، تا روز قيامت در شكم ماهى مى ماند).(۳۱۳)

او در سايه تسبيح پروردگار مشغول عفو خاصش شد. تسبيح يونس اين بود كه مى گفت : لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين و در ميان ظلمتهاى متراكم فرياد زد كه : معبودى جز تو نيست، منزهى تو، من از ظالمين و ستمكاران بودم.

۳۱۶. سرگذشت حضرت يونس

۱- حضرت يونس در ميان قومش به دعوت و تبليغ مشغول بود، ولى هر چه كوشش كرد، ارشادهاى او در دل آنها مؤ ثر نيفتاد، خشمگين شد و آن محل را ترك كرد و به سوى دريا رفت، در آنجا بر كشتى سوار شد، در ميان راه دريا متلاطم گشت، چيزى نمانده بود كه همه اهل كشتى غرق شوند. ناخداى كشتى گفت : من فكر مى كنم در ميان شما بنده فرارى وجود دارد كه بايد به دريا افكنده شود، (و يا گفت كشتى زياد سنگين است و بايد يك نفر را به قيد قرعه به دريا بيفكنيم) به هر حال چند بار قرعه كشيدند و در هر بار به نام يونس در آمد. او فهميد در اين كار سرى نهفته است و تسليم حوادث شد. وقتى او را به دريا افكندند، نهنگ عظيمى او را در كام خود فرو برد و خدا او را به صورت اعجازآميز زنده نگاه داشت.

۲- سرانجام او متوجه شد ترك اولايى انجام داده، به درگاه خدا روى آورد و به تقصير خود اعتراف نمود، خدا نيز دعاى او را استجابت فرمود، از آن تنگنا نجاتش داد.(۳۱۴)

۳- سرانجام به خاطر همين ترك اولى (خسته شدن از تبليغ بين قوم خود) او را در فشار قرار داديم. نهنگ عظيمى او را بلعيد، فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت (و او (يونس) در آن ظلمتهاى متراكم صدا زد: خداوندا، جز تو معبودى نيست) سبحانك انى كنت من الظالمين (خداوندا، پاك و منزهى، من از ستمكاران بودم).

۴- هم بر خويش ستم كردم و هم بر قوم خودم، مى بايست بيش از اين شدايد و ناملايمات و سختى ها را پذيرا مى شدم. تن به همه شكنجه ها مى دادم، و شايد آنها به راه آيند.(۳۱۵)

۳۱۷. پندار يونس

از ابو جعفر امام باقرعليه‌السلام آمده كه در ذيل آيه و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فرمود: غضب وى از اعمال مردمش بود.

فظن ان لن نقدر عليه يونس پنداشت خدا او را به خاطر غضبش عذاب نمى كند.(۳۱۶)

۳۱۸. صاحب اولاد شد

مرحوم كلينى نقل مى كند: مردى خراسانى بين مكه و مدينه در زبده به امام صادقعليه‌السلام برخورد و عرضه داشت : فدايت شوم، من تاكنون فرزنددار نشده ام چه كنم؟ آن حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى، آيه و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر عليه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين را تا سه آيه بخوان، ان شاء الله فرزنددار خواهى شد.(۳۱۷)

۳۱۹. اجابت دعا

امام صادقعليه‌السلام فرمود: عجب دارم از كسى كه غم زده است، چطور اين دعا را نمى خواند: لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين چرا كه خدا به دنبال آن مى فرمايد: فاستجبنا له و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المؤمنين (ما او را پاسخ داديم و از غم نجات داديم و اين گونه مؤمنان را نجات دهيم).(۳۱۸)

۳۲۰. نجات از بيمارى

پيامبر گرامىصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: هر بيمار مسلمانى كه اين دعا را بخواند، اگر در آن بيمارى (بهبود نيافت) و مرد، پاداش شهيد به او داده مى شود و اگر بهبودى يافت، خوب شده در حالى كه تمام گناهانش آمرزيده شده است.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: آيا به شما خبر دهم از دعايى كه هر گاه گرفتارى و غم پيش آيد آن دعا را بخوانيد گشايش حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى، اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى يونس كه طعمه ماهى شد. لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين.(۳۱۹)

۳۲۱. درس سرنوشت

جمله پرمعنى كذلك ننجى المومنين نشان مى دهد آنچه بر سر يونس آمد از گرفتارى و نجات يك حكم خصوصى نبود، بلكه با حفظ سلسله مراتب، جنبه عمومى و همگانى دارد، بسيارى از حوادث غم انگيز و گرفتاريهاى سخت و مصيبت بار، مولود گناهان ما است، تازيانه هايى است براى بيدار شدن ارواح خفته، و يا كوره اى است براى تصفيه فلز جان آدمى، هر گاه انسان در اين موقع به همان سه نكته اى كه يونس توجه كرد توجه پيدا كند، نجات و رهايى حتمى است :

۱- توجه به حقيقت توحيد و اين كه هيچ معبود و هيچ تكيه گاهى به جز الله نيست.

۲- پاك شمردن و تنزيه خدا از هر عيب و نقص و ظلم و ستم و هر گونه گمان سوء درباره ذات پاك او.

۳- اعتراف به گناه و تقصير خويش.

حديثى است در درالمنثور، از پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقل شده است كه فرمود: يكى از نامهاى خدا كه هر كس او را با آن بخواند به اجابت مى رسد و هر گاه با آن چيزى را طلب نمايد، به او مى دهد، دعاى يونس است. شخصى عرض كرد: اى رسول خدا، آيا او مخصوص يونس بود يا شامل جماعت مسلمانان نيز مى شود. فرمود: هم مربوط به يونس و هم همه مومنان، هنگامى كه خدا را به آن مى خوانند. آيا گفتار خداوند را در قرآن نشنيده اى و كذلك ننجى المومنين. اين دليل بر آن است كه هر كس چنين دعايى كند، خداوند اجابت آن را تضمين فرموده است.(۳۲۰)

۳۲۲. حقيقت ذكر در جان انسان

نيازى به تذكر ندارد كه منظور، تنها خواندن الفاظ نيست، بلكه پياده شدن حقيقت آن در درون جان انسان است، يعنى همراه با خواندن اين الفاظ، تمامى وجود او با مفهوم آن هماهنگ گردد.

يادآورى اين نكته نيز لازم است كه مجازاتهاى الهى بر دو گونه است :

۱- يكى از آن مجازات ها عذاب استيصال است، يعنى مجازات نهايى كه براى نابودى افراد غير قابل اصلاح فرا مى رسد و هيچ دعايى در آن موقع سودمند نيست ؛ چرا كه بعد از فرو نشستن توفان بلا، همان برنامه ها تكرار مى شود.

۲- ديگر، مجازات هاى تنبيهى است كه جنبه تربيتى دارد. در اين موارد، به محض اين كه مجازات اثر خود را بخشيد و طرف بيدار و متوجه شد، بلافاصله از ميان مى رود و از اينجا است كه روشن مى شود يكى از فلسفه هاى آفات و بلاها و حوادث ناگوار، همان بيدارسازى تربيت است.(۳۲۱)

۳۲۳. فراغت حال براى ذكر و عبادت

از ابوبصير نقل شده است كه گفت : به امام صادقعليه‌السلام عرضه داشتم : به چه علت خدا عذاب را از قوم يونس برداشت، با اين كه تا بالاى سرشان آمد و بر سرشان سايه افكند و اين معامله را با هيچ قومى ديگر نكرد؟

امام فرمود: براى اين كه در علم خداى تعالى اين معنا بود كه به زودى عذاب را از آنان برمى گرداند به خاطر اين كه توبه مى كنند و اگر اين جريان را به اطلاع يونس نرساند، براى اين بود كه يونس فارغ براى عبادت او باشد و در شكم ماهى به مناجات بااو بپردازد و در عوض، مستوجب ثواب و كرامت او گردد.(۳۲۲)

۳۲۴. اذكار امام حسينعليه‌السلام در دعاى عرفه

امام حسينعليه‌السلام در دعاى عرفه اين گونه زمزمه مى كند:

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من از ستمكارانم.

لا اله الا انت سبحانك انى من المستغفرين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من از آمرزش خواهانم.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الموحدين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من از يكتا پرستانم.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الخائفين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من از هراسناكانم.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الوجلين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من از وحشت زدگانم.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الراجين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من از اميدوارانم.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الراغبين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من از مشتاقانم.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من المهلّلين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من از خدا گويانم.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من المسبحين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من تو را تسبيح گويانم.

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من المكبرين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است و من تو را تكبير گويانم.

لا اله الا انت سبحانك ربى و رب آبايى الاولين جز تو خدايى نيست، ذات تو منزه است، اى خداى من و پشينيان من.

۳۲۵. مداومت در ذكر يونسيه

عالم بزرگوار حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى گويد: مداومت ذكر يونسيه در شبانه روز ترك نشود، هر چه زيادتر، اثرش هم زيادتر. اقل اقل آن چهار صد مرتبه است، خيلى اثرها ديدم، بنده هم تجربه كرده ام، چند نفر هم مدعى تجربه اند.(۳۲۳)

۳۲۶. ذكر يونسيه در كلام عارفان

مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى (ره) مى نويسد: من استادى داشتم بزرگوار، عارف، عامل و كامل (مراد او آخوند ملاحسينقلى همدانى است) كه نظير او را نديده ام، از او درباره عملى كه مجرب، و در اصلاح قلب و تحصيل معارف مؤ ثر باشد، سؤ ال كردم.

ايشان در پاسخ فرمودند: براى اين امر، هيچ كارى مانند مداومت بر يك سجده طولانى در هر شبانه روز يك مرتبه كه در آن لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين گفته شود، نيست.

انسان اين ذكر را بگويد، در حالى كه خود را در زندان طبيعت زندانى و مقيد به قيد و بندهاى اين اخلاق رذيله ببيند، و اقرار داشته باشد كه ((خداوندا، تو مرا گرفتار اين پستى ها نكردى، و در حق من ظلم روا نداشتى، و تنها من به خويشتن ستم كردم.))(۳۲۴)

۳۲۷. توصيه بزرگان به ذكر يونسيه

بزرگان و اهل سلوك، فوايد و تأثیرات زيادى براى ذكر يونسيه بيان كرده و بهره ها و بركات بسيارى از آن ديده اند.

مقصود از ذكر يونسه دعايى است كه از قول يونس پيامبر - صلوات الله عليه - در آيه ۸۸ از سوره مباركه انبياء آمده است و درباره مداومت بر آن براى رفع گرفتارى ها.

۳۲۸. ذكر بعد از نماز مغرب و عشاء در شب جمعه

امام صادقعليه‌السلام دعايى را از حضرت امام محمد باقرعليه‌السلام و آن حضرت از امام زين العابدينعليه‌السلام و آن حضرت از امام حسين بن علىعليه‌السلام و آن حضرت از اميرالمومنينعليه‌السلام و آن حضرت از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و آن حضرت از جبرئيل - صلوات الله عليه - و جبرئيل هم از خداوند بزرگ، گرفته است، براى شفاى هر دردمند و گرفتارى نقل فرموده است.

آن دعا اين است كه در شب جمعه بعد از نماز مغرب و عشاء بگويد: لا اله الا سبحانك انى كنت من الظالمين (خدايا، جز تو خدايى نيست، تو از همه بديها و عيبها منزه و پاكيزه اى. من بودم كه در حق خود ستم كردم).(۳۲۵)

۳۲۹. تكرار ذكر در سجده اى طولانى

يكى از بزرگان - آيت الله امينى (ره) - مى گويد: در شبانه روز يك سجده طولانى انجام بده و به مقدارى كه حال دارى و با حضور قلب اين ذكر را تكرار كن : لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين. ادامه اين سجده طولانى مجرب است و آثار خوبى را در بردارد.

از بعضى از سالكين نقل شده كه در سجده چهار هزار مرتبه اين ذكر را تكرار مى نموده است.(۳۲۶)