گناه شناسى

گناه شناسى0%

گناه شناسى نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: اخلاق اسلامی

گناه شناسى

نویسنده: حجة الاسلام محسن قرائتي
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 6946
دانلود: 2543

توضیحات:

گناه شناسى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 13 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6946 / دانلود: 2543
اندازه اندازه اندازه
گناه شناسى

گناه شناسى

نویسنده:
فارسی

توبه و پاكسازى

توبه و پاكسازى 

از نشانه هاى رحمت و لطف وسيع الهى، نعمت توبه و پذيرش آن از سوى خداوند.

توبه به معنى ترك گناه، بازگشت به سوى خدا و عذرخواهى در پيشگاه خداوند است.

عذرخواهى بر سه گونه است؛

گاهى عذر آورنده مى گويد: من اصلاً فلان كار را انجام نداده ام. گاهى مى گويد: من به آن جهت اين كار را انجام دادم. و گاهى مى گويد: اين كار را انجام دادم ولى خطا كردم و بد كردم و اينك پشيمانم. اين همان توبه است.

توبه در اسلام داراى شرايطى است؛ ۱ ترك گناه. ۲ پشيمانى از گناه. ۳تصميم بر انجام ندادن دوباره ى گناه. ۴ تلافى و جبران گناه.(۴۴۰)

توبه همچون بيرون آوردن لباس چركين از بدن و پوشيدن لباس پاك و تميز است. توبه همچون شستشوى بدن آلوده و عطر زدن است.

قرآن در آغاز سوره ى هود مى فرمايد:

و ان استغفروا ربكم ثم توبوا اليه (۴۴۱)

و از پرودگار خود آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد.

آوردن استغفار و توبه در يك آيه، حاكى از آن است كه اين دو با هم تفاوت دارند، اولى به معنى شستشو و دومى به معنى كسب كمالات است. و كه انسان نخست بايد خود را از گناهان پاك سازد و سپس خود را به اوصاف الهى بيارايد، نخست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزدايد و سپس معبود حق را در آن جاى دهد، به قول حافظ:

تا نفس، مبرّا ز نواهى نكنى

دل، آئينه ى نور الهى نكنى

استغفار و توبه در قرآن 

در قرآن، ذات پاك خداوند، ۹۱ بار غفور، «بسيار آمرزنده» و ۵ بار غفّار، «بسيار بخشنده» ياد شده و در آيات بسيارى، مردم به استغفار و طلب آمرزش از درگاه خدا دعوت شده اند. وبيش از ۸۰ بار سخن از توبه و پذيرش توبه به ميان آمده است. در اينجا به ذكر چند آيه مى پردازيم :

۱. و الّذين اِذا فَعَلوا فاحِشَة اَو ظلموا اَنفُسهم ذكروا اللّه فَاستَغفروا لِذُنوبِهم (۴۴۲)

و از نشانه هاى پرهيزكاران آن است كه : هرگاه مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى افتند و براى گناهان خود از خدا طلب آمرزش ‍ مى كنند.

۲. و من يَعمَل سُوء او يَظلِم نَفسَه ثُمّ يَستغفِرِ اللّه يَجد اللّه غَفوراً رَحيماً (۴۴۳)

كسى كه كار بدى انجام دهد، يا به خود ستم كند، سپس از خداوند طلب آمرزش ‍ نمايد، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد يافت.

۳. وعد اللّه الّذينَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهم مَغفِرةٌ و اءجرٌعظيم (۴۴۴)

خداوند به آنها كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده ى آمرزش و پاداش عظيمى داده است.

۴. قُل يا عِبادِىَ الَّذينَ اءسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة اللّه إ نّ اللّه يَغفرُ الذُّنوبَ جَميعاً إ نَّه هو الغَفورُ الرّحيم (۴۴۵)

بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد، از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى آمرزد و او بسيار بخشنده و مهربان است.

تعبيراتى كه در اين آيه آمده مانند: «بندگان من»، «نااميد نشويد»، «رحمت خدا»، «آمرزش همه ى گناهان»، «غفور و رحيم بودن خدا»، همه حكايت از وسعت دامنه استغفار و پذيرش توبه و گستردگى رحمت الهى مى كند، بخصوص تعبير به عبادى «بندگان من»، كه بيانگر آن است كه همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است كه آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراين چشم انداز اميد به آمرزش، بسيار وسيع و گسترده است.

۵. و اِذا سَئَلكَ عِبادِى عَنّى فَانّى قَريبٌ اُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَليَستجيبوا لِى و ليُؤ مِنوا بى لَعلَّهُم يَرشُدون (۴۴۶)

هنگامى كه بندگانم از تو درباره من سوال كنند، (بگو) من نزديكم به دعا كننده به هنگامى كه مرا مى خواند پاسخ مى گويم، پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند و به مقصد برسند.

از لطايف و نكات بسيار ظريف در نزديك بودن خدا به انسان اينكه در اين آيه خداوند هفت بار، امور را به ذات پاك خود، بدون واسطه نسبت داده است : بندگان من، درباره من، من نزديكم، مرا مى خواند، من پاسخ مى گويم، دعوت مرا اجابت كند، به من ايمان آورد.

يار نزديكتر از من به من است

وين عجب بين كه من از وى دورم

۶... و تُوبُوا اِلى اللّهِ جَمعياً اَيُّها المؤمنون (۴۴۷)

اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد.

۷. وَ هُو الّذى يَقبِلُ التَّوبَة مِن عِبادِه (۴۴۸)

و خدا كسى است كه توبه بندگانش را مى پذيرد.

۸... اِنَّ اللّه يُحِبُّ التَّوّابِين (۴۴۹)

قطعاً خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.

۹. يا ايّها الَّذينَ آمَنوا تُوبُوا اِلَى اللّهِ تَوبَةً نَصُوحاً (۴۵۰)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد توبه حقيقى و خالص كنيد.

۱۰. و هُو الَّذى يَقبلُ التَّوبَة عَن عِبادِه و يَعفُوا عَنِ السّيّئات (۴۵۱)

او كسى است كه توبه ى بندگانش را مى پذيرد و از گناهان مى گذرد.

۱۱. اَفَلا يَتُوبُونَ اِلَى اللّه و يَستَغفِروُنَه و اللّهُ غَفُورٌ رَحيم (۴۵۲)

آيا توبه نمى كنند و به سوى خدا باز نمى گردند واز او طلب آمرزش نمى نمايند. خداوند آمرزنده مهربان است.

در اين آيه با استفهام انكارى كه بيانگر تاكيد است، خداوند انسان ها را به سوى توبه و استغفار دعوت مى نمايد و با ذكر دو صفت غفور و رحيم بودنش، عواطف آنها را تحريك مى نمايد تا شايد به سوى خدا باز گردند و با آب استغفار، گناهانشان را بشويند و در پرتو توبه بر كمالات و فضايل انسانى خود بيفزايند.

توبه از ديدگاه روايات 

با بررسى و تجزيه و تحليل روايات مربوط به توبه و استغفار، مطالب متنوع و جامعى، پيرامون توبه به دست مى آيد كه در اينجا به طور خلاصه به بخش مهمى از آن مى پردازيم :

۱. توبه راستين 

توبه ى راستين پنج ركن دارد: ۱ ترك گناه. ۲ پشيمانى از گناهان سابق. ۳ تصميم بر ترك گناه. ۴ جبران گناهانى كه قابل جبران است با اداى حق اللّه و حق النّاس. ۵ استغفار با زبان.

توبه نصوح چيست؟

چنانكه قبلاً ذكر شد در قرآن آمده :

تُوبُوا الى اللّه تَوبَة نَصُوحاً(۴۵۳)

به درگاه الهى توبه نصوح كنيد.

امام صادقعليه‌السلام در تفسير واژه «نصوح» چنين فرمودند:

هو الذَّنبُ الّذى لا يَعودُ فيه اَبداً(۴۵۴)

آن توبه اى است كه هرگز به آن گناه باز نگردد.

و امام هادىعليه‌السلام در معنى نصوح فرمود:

ان يكونَ الباطِنُ كالظاهِر و افضِل من ذلك(۴۵۵)

توبه ى نصوح، آن است كه باطن انسان مانند ظاهر بلكه بهتر از ظاهر باشد.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در معنى نصوح فرمودند:

اءن يَتُوب التائِب ثمّ لايَرجع فى ذَنبٍ كما لايَعود اللَبن الى الضَّرع(۴۵۶)

توبه كننده، هرگز به گناه باز نگردد، چنانكه شير به پستان باز نمى گردد.

امام علىعليه‌السلام در معنى نصوح مى فرمايد:

نَدمٌ بِالقَلب و استِغفار باللّسان و القَصد على ان لا يَعود(۴۵۷) پشيمانى قلبى و عذرخواهى با زبان، و تصميم جدى و مداوم بر ترك گناه.

۲. شرائط صحت و كمال توبه 

شخصى براى خودنمايى در محضر علىعليه‌السلام گفت : اءستغفر اللّه علىعليه‌السلام به او فرمود: مادرت به عزايت بنشيند آيا مى دانى استغفار (تنها به زبان نيست و) از درجه اعلى است؟ سپس ‍ فرمود:

استغفار و توبه داراى شش ركن است :

۱ پشيمانى از گناهان قبل. ۲ تصميم بر ترك گناه. ۳ اداى حق مردم. ۴ اداى حق الله. ۵ ذوب شدن گوشت بدن كه از غذاى حرام روييده شده با حزن و اندوه. ۶ بدن سختى طاعت خدا را بچشد همانگونه كه شيرينى گناه را چشيده است.(۴۵۸) در اين هنگام بگو: اءستغفر اللّه.(۴۵۹)

امام سجادعليه‌السلام فرمودند:

انّما تَوبَة، اَلعَمل و الرُّجوع عن الاَمر و ليستِ التَّوبة بِالكَلام(۴۶۰)

توبه يعنى كار شايسته و بازگشت از انحراف، نه لقلقه ى زبان.

يكى ديگر از شرايط توبه، جبران ضايعات گناه است.

قرآن در اين باره مى فرمايد:

اِلاّ الَّذينَ تابُوا مِن بَعدِ ذلِك وَ اَصْلحوا

مگر كسانى كه بعد از اين توبه كنند و به اصلاح و جبران بپردازند.

جمله و اصلحوا بيانگر اين است كه شرط مهم توبه اصلاح و جبران ضايعات گناه است.

يكى ديگر از شرايط كمال توبه اقرار به گناه است، تا آنجا كه امام باقرعليه‌السلام فرمودند:

و اللّه ما ينجو من الذّنب الاّ من اقربه

سوگند به خدا از گناه نجات پيدا نمى كند، مگر كسى كه به گناه اعتراف كند.(۴۶۱)

و حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

المُقرّ بالذَّنبِ تائِب(۴۶۲)

اعتراف كننده به گناه، توبه كننده است.

۳. انواع توبه و مراحل  آن

امام صادقعليه‌السلام در ضمن گفتارى فرمودند:

و كل فرقة من العباد لهم توبة.... و توبة الخاص، من الاشتغال بغير الله تعالى و توبة العام من الذنوب(۴۶۳)

هر گروهى داراى يك نوع توبه هستند.... توبه بندگان خاص و ممتاز، توبه كردن از لحظات غفلت از خدا و متوجه شدن به غير خداست و توبه توده ى مردم، توبه از گناهان است.

مطلب ديگر اينكه، پشيمانى از گذشته و تصميم بر ترك گناه، مرحله ى نخستين توبه است، مراحل بعد آن است كه توبه كننده از هر نظر به حالت روحانى قبل از گناه درآيد.

همچون بيمار و كسى كه تب دارد، كه با خوردن دارو، تب او قطع مى شود، ولى بعد از اين مرحله نياز به داروهاى تقويتى دارد تا با استفاده از آنها، بنيه ى جسمى او به مرحله ى قبل از بيمارى برسد و شايد سخن امام باقرعليه‌السلام بر همين اساس باشد كه فرمود:

التائِبُ من الذَّنب كَمَن لا ذَنبَ له و المُقيم على الذّنب و هو مستغفِرٌ منه كالمُستَهز(۴۶۴)

توبه كننده از گناه همانند كسى است كه گناه ندارد و آنكه در گناه بماند و در عين حال استغفار كند همانند مسخره كننده است.

۴. وسعت دامنه ى پذيرش توبه 

چنانكه قبلاً ذكر شد، خداوند مى فرمايد:

...لا تَقنطوا مِن رَحمَة اللّه اِنّ اللّهَ يَغفِرالذُّنوبَ جَميعاً (۴۶۵)

از رحمت خدا نااميد نشويد، خداوند همه گناهان را مى آمرزد.

اين آيه با صراحت بيان مى دارد كه راه توبه به روى همه كس باز است. تا آنجا كه نقل شده «وحشى» قاتل حضرت حمزهعليه‌السلام با شنيدن اين آيه به حضور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و اظهار توبه كرد.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله توبه او را پذيرفت فقط به او فرمود: از من غايب شو، چرا كه من نمى توانم به تو نگاه كنم.

بعضى سئوال كردند: آيا اين آيه درباره ى وحشى است يا شامل همه ى مسلمين مى شود؟ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: همه را شامل مى شود(۴۶۶)

وسعت و دامنه ى پذيرش توبه تا آنجا است كه روايت شده : شخصى در محضر حضرت رضاصلى‌الله‌عليه‌وآله گفت : خدا لعنت كند كسى كه با علىعليه‌السلام جنگيد. امام رضاعليه‌السلام به او فرمود:

قل الاّ مَن تاب و اَصلح(۴۶۷)

بگو مگر كسى كه توبه كرد و خود را اصلاح نمود.

و اين بيانگر لطف الهى نسبت به گنهكاران است اصولاً اسلام راه بازگشت به سوى خدا را به روى هيچ كس نمى بندد، حتى در مورد عذاب سخت شكنجه گران مى فرمايد:

اِنّ الَّذينَ فَتَنُوا الْمؤمنينَ و المؤمناتِ ثُمَّ لَم يَتُوبُوا فَلَهم عَذابُ جَهنَّم (۴۶۸)

براى آنانكه زنان و مردان با ايمان را شكنجه دادند، ولى توبه ننمودند عذاب دوزخ است.

جمله ثم لم يتوبوا حاكى از پذيرش توبه ى شكنجه گران است.

۵. محبت خاص خدا به توبه كنندگان 

در قرآن مى خوانيم :

اِنَّ اللّه يُحِبُّ التَّوّابين (۴۶۹)

خداوند قطعاً توبه كنندگان را دوست مى دارد.

امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

هر گاه مردى در شب تاريك شتر و توشه اش را در سفر گم كند و سپس پيدا كند، چقدر خوشحال مى شود، خداوند بيشتر از او نسبت به توبه كننده فرحناك مى شود.(۴۷۰)

و در سخن ديگر فرمودند:

الله افرح بتوبة عبده من العقيم الوالد، و من الضال الواجد، و من الظمان الوارد(۴۷۱)

خداوند به توبه بنده اش فرحناك تر است از مرد عقيمى كه داراى فرزند شود و از شخصى كه گمشده اش را پيدا كند، و از تشنه اى كه به آب مى رسد.

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:

هيچ موجودى در پيشگاه خدا، محبوبتر از مرد يا زن توبه كننده نيست.(۴۷۲)

نيز فرمودند:

التائبُ حَبيب اللّه(۴۷۳)

توبه كننده، محبوب خدا است.

۶. سرزنش از تاخير توبه 

انسان، هر لحظه مامور به توبه است و فرمان توبوا، «توبه كنيد» او را به تعجيل در توبه دعوت مى نمايد، بنابراين تاخير در توبه تاخير در انجام فرمان الهى است و چنين كسى در هر لحظه به عنوان ترك كننده ى فرمان خدا به حساب مى آيد.

امام جوادعليه‌السلام مى فرمايد:

تَاخير التُّوبَة اِغتِرار، و طُول التَسويف حَيرَة(۴۷۴)

تاخير توبه نوعى غرور و بى خبرى و طولانى نمودن آن نوعى حيرت و سرگردانى است.

مردى از اميرمؤمنان علىعليه‌السلام درخواست موعظه كرد، آن حضرت به او فرمود:

لا تَكُن ممّن يَرجوا الا خِرة بِغَير العَمَل و يُرَجِّى التَّوبَة بِطُول الاَمَل(۴۷۵)

از كسانى مباش كه بدون عمل، اميد سعادت آخرت را دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تاخير مى اندازند.

نيز فرمودند:

لا دينَ لِمُسَوّف بِتَوبته(۴۷۶)

آنكس كه توبه را به آينده موكول مى كند، دين ندارد.

امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

ايّاكَ و التَّسويف فَانَّه بَحرٌ يُغرَقُ فيه الهَلْكى(۴۷۷)

از تاخير انداختن (توبه) بپرهيز، زيرا تاخير انداختن (همچون) دريايى است كه درمانده در آن غرق مى گردد.

بايد توجه داشت كه توبه هنگام مرگ، ارزشى ندارد، چنانكه ايمان و توبه فرعون هنگام غرق شدن پذيرفته نشد و در آيه ۱۸ سوره نساء به اين مطلب تصريح شده است.

محمد همدانى مى گويد، از حضرت رضاعليه‌السلام پرسيدم : چرا خدا، فرعون را غرق كرد، با اينكه ايمان آورد و به توحيد اعتراف كرد؟

آن حضرت در پاسخ فرمود:

لانَّه آمَنَ عند رُؤ يَة البَاءس، و الايمانُ عِند رؤ يَةِ البَاءسِ غَير مَقبُول(۴۷۸) (۴۷۹)

زيرا فرعون هنگام ديدن عذاب، ايمان آورد. و ايمان در اين هنگام پذيرفته نيست.

و اين را نيز نبايد از نظر دور داشت كه در روايات متعدد آمده هرگاه مؤمن گناهى مرتكب شود، تا هفت ساعت به او مهلت داده مى شود كه اگر در اين هفت ساعت توبه كرد، گناه او در نامه عمل ثبت نمى گردد، در بعضى از روايات به جاى هفت ساعت از صبح تا شب ذكر شده است، امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

إ نّ العبد اذا اءذنب ذنباً اُجِّل من غَدوَةٍ الى الليل فانْ استغفر الله لم يكتب عليه(۴۸۰)

بنده وقتى كه گناه كند، از بامداد تا شب مهلت دارد اگر در اين مدت از درگاه خدا طلب آمرزش كرد، آن گناه بر او نوشته نشود.

۷. نتايج درخشان توبه 

توبه و قبولى آن از نعمت ها و مواهب كم نظير الهى است و داراى آثار و نتايج بسيار درخشانى است.

توبه حقيقى آنچنان انسان گنهكار را دگرگون مى كند، كه گويى اصلاً گناه نكرده است. چنانكه امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

التائب من الذنب كمن لا ذنب له(۴۸۱)

توبه كننده از گناه مانند آن است كه گناهى نكرده است.

توبه ى حقيقى موجب پرده پوشى و نابودى آثار گناه مى گردد، امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

هنگامى كه بنده توبه ى حقيقى كرد، خداوند او را دوست مى دارد، و در دنيا و آخرت گناهان او را مى پوشاند، هرچه از گناهان كه دو فرشته موكل بر او برايش نوشته اند از يادشان ببرد و به اعضاى بدن وحى مى كند كه گناهان او را پنهان كنيد. و به نقاط زمين (كه او در آن گناه كرده) فرمان مى دهد گناهان او را پنهان كنيد.

فيلقى اللّه حين اَلقاه و ليس شَيى يَشهد عليه بشى ء من الذّنوب(۴۸۲)

پس توبه كننده با خدا ملاقات كند به گونه اى كه هيچ چيز نيست كه در پيشگاه خدا گواهى بدهد كه او چيزى از گناه را انجام داده است.

در آيه ى ۸ سوره تحريم كه به توبه نصوح امر شده، به پنج ثمره و نتيجه ى توبه حقيقى اشاره شده كه عبارتند از:

۱ بخشودگى گناهان.

۲ ورود در بهشت پر نعمت الهى.

۳ عدم رسوايى در قيامت.

۴ نور ايمان و عمل، در قيامت به سراغ توبه كنندگان آمده و پيشاپيش ‍ آنها حركت نموده و ايشان را به سوى بهشت، هدايت مى كنند.(۴۸۳)

۵ توجه آنها به خدا بيشتر مى گردد، و تقاضاى تكميل نور و آمرزش ‍ كامل گناه خود مى كنند.

بطور خلاصه، توبه ى حقيقى انسان را محبوب خدا مى كند، آن هم به عنوان محبوبترين بندگان، چنانكه امام كاظمعليه‌السلام مى فرمايد:

و اَحَبّ العِباد الى اللّه تعالى المُفَتَّنون التَّوابون(۴۸۴)

و محبوب ترين بندگان در پيشگاه خدا، آنهايى هستند كه در فتنه (گناه) واقع شوند و بسيار توبه كنند.

و در روايت ديگرى از امام معصوم نقل شده(۴۸۵) كه خداوند به توبه كنندگان، سه موهبت عطا كرده كه اگر يكى از آنها را به همه ى اهل آسمان ها و زمين مى داد همه ى آنها نجات مى يافتند:

۱ بشارت به آنها كه خداوند آنانرا دوست دارد،(۴۸۶) و كسى كه خدا او را دوست بدارد او را عذاب نمى كند.

۲ حاملين عرش خدا و ره يافتگان در جوار عرش كبريايى خداوند براى توبه كنندگان، طلب آمرزش مى كنند و مقامات عالى را براى آنها آرزو مى نمايند.(۴۸۷)

۳ گناهان توبه كنندگان به حسنات و پاداش ها، تبديل مى گردد و خداوند به آنها نويد رحمت و امن داده است.(۴۸۸)

در پايان بحث توبه، با امام سجادعليه‌السلام همنوا شويم كه در فرازى از مناجات خود از مناجات هاى پانزده گانه اش به پيشگاه خداوند چنين عرض مى كند:

الهى اءنت فَتَحت لِعبادك باباً الى عَفوِك، سمّيتَه التّوبه، فقلت : توبوا الى اللّه توبة نصوحاً، فما عذر مَن اءغفل دخول الباب بعد فتحه؟(۴۸۹)

اى خداى من! تو آن كسى هستى كه درى به سوى عفوت براى بندگانت گشوده اى و نام آن را توبه نهاده اى و (در قرآن) فرموده اى : به سوى خدا باز گرديد و توجه خالص كنيد، اكنون عذر كسانى كه از وارد شدن به اين در گشوده غفلت كرده اند، چيست؟

جبران گناه

قبلاً يادآورى شد كه در توبه يكى از اركان مهم، جبران گناه است، كه موجب شستن آثار گناه شده و زدودن رسوبات گناه مى گردد.

از اين جبران، در اسلام با عنوان «كفارات و تكفير» «پوشاندن و پاك كردن» ياد مى شود.

«تكفير» در مقابل «اِحباط» است، احباط يعنى انسان با ارتكاب گناه، كارهاى نيك خود را پوچ و بى اثر كند، ولى تكفير يعنى انسان با كارهاى نيك، آثار گناهان از چهره جان خود بزدايد، به عبارت روشنتر توبه داراى دو مرحله است :

۱ قطع و ترك گناه (پاكسازى).

۲ تقويت جان با اعمال نيك (بهسازى).

همانند بيمارى كه درمان او داراى دو بعد است، يكى خوردن داروى هاى درمان كننده، دوم خوردن داروهاى نيروبخش، تا آثار و ضايعات بيمارى را از بين ببرد.

چنانكه خواهيم گفت : جبران گناهان گاهى به مرحله اى مى رسد، كه بايد گناهان سابق را تبديل به نيكى ها كند. يعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشويد، بلكه آثار درخشان كارهاى نيك را جايگزين آن بنمايد. به عنوان مثال اگر كسى مدت ها پدر يا مادرش را آزرده و اكنون توبه كرده، تنها قطع آزار كافى نيست. بلكه بايد با شيرينى محبت خود، تلخى آزار را جبران كند.

جبران گناه از ديدگاه قرآن 

۱. و يَدْرؤُونَ بِالحَسَنَةِ السَّيّئة (۴۹۰)

(انديشمندان) با كارهاى نيك، كارهاى بد خود را از بين مى برند.

۲. اِلاّ مَن تابَ و آمن و عَمل صالِحاً اُولئِك يُبدِّل اللّه سيِّئاتِهم حَسَنات (۴۹۱)

مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، كه خداوند گناهان اين گروه را به حسنات تبديل مى كند.

۳. و اَقِم الصَّلوةَ طَرَفَى النَّهار و زُلَفاً مِنَ الليل اِنَّ الحَسَنات يُذهِبْن السَّيّئات (۴۹۲)

نماز را در دو طرف روز و اوايل شب برپادار، چرا كه نيكى ها، بدى ها را بر طرف مى سازد.

۴. اِنْ تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تَنهَون عَنه نُكَفِّر عَنكُم سيِّئاتِكم (۴۹۳) اگر از گناهان كبيره اى كه از آن نهى شده ايد، اجتناب كنيد گناهان كوچك شما را مى پوشانيم.

۵. و الَّذينَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَنُكَفِّرنَّ عَنهُم سَيِّئاتِهم (۴۹۴)

كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دادند، قطعاً گناهان آنان را مى پوشانيم.

منظور از پوشاندن گناه محو آثار آن است.

۶... فَالَّذينَ هاجروا وَ اُخرِجوا مِن دِيارِهم و اُوذوا فى سَبيلى و قاتَلوا وَ قُتلوا لاُكَفِّرنَّ عَنهم سَيِّئاتهم (۴۹۵)

پس آنها كه در راه خدا هجرت كردند و از خانه هاى خود بيرون رانده شدند، و در راه من آزار ديدند و جنگ كردند و كشته شدند سوگند ياد مى كنم كه گناهان آنها را مى پوشانم و محو مى كنم.

از آيات فوق چنين نتيجه مى گيريم كه :

توبه اى مورد قبول است و موجب محو گناهان مى گردد كه با ايمان، عمل صالح، نماز، هجرت، جهاد و شهادت همراه باشد و گرنه ضايعات گناهان سابق، جبران نخواهد شد.

جبران گناه از ديدگاه روايات 

در روايات بطور صريح تاكيد شده كه در توبه ترك گناه و پشيمانى، كفايت نمى كند. بلكه بايد آثارى را كه گناهان در زندگى انسان پديد آورده اند با كارهاى نيك، جبران و اصلاح نمود.

اين جبران در چهره هاى مخصوصى بروز مى كند، تا عامل تربيت و تكامل انسان گردد. براى تكميل اين بحث، به روايات زير توجه كنيد:

۱ رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

اتَّقِ اللّه حيث كنت و خالط الناس بخلق حسن و اذا عملت سيئة فاعمل حسنة تمحوها(۴۹۶)

در هر جا هستى از خدا بترس و با مردم با خلق نيك بر خورد كن، و هرگاه گناهى كردى كار نيكى انجام بده كه آن گناه را محو كند.

۲ امام صادقعليه‌السلام در گفتارى فرمودند:

... مَن عَمل سيّئة فى السّر فليعمل حسنة فى السّر و من عمل سيّئة فى العَلانية فَليَعمل حَسنة فى العلانية(۴۹۷)

كسى كه در پنهانى گناه كند، پس در پنهانى كارنيكى انجام بدهد، و كسى كه آشكارا گناه كرد، پس آشكارا كار نيك انجام دهد.

۳ امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

التّائب إ ذا لم يَستبن اءثر التّوبة فلَيس بِتائب : يرضى الخصماء و يُعيد الصّلوات ويتواضع بين الخَلق يتّقى نفسه عن الشهوات..(۴۹۸)

هرگاه نشانه هاى توبه، از توبه كننده آشكار نگردد، او توبه كننده حقيقى نيست. (آشكار شدن نشانه هاى توبه اين است كه :) آنها را كه ادعاى حقى بر او دارند راضى كند، نمازهاى قضا شده اش را اعاده نمايد، در برابر مؤمنان متواضع باشد، و خود را از طغيان هوس هاى نفسانى حفظ نمايد...

۴ اميرمؤمنان علىعليه‌السلام فرمودند:

ثَمَرة التّوبة إ ستدراك فَوارط النّفس(۴۹۹)

ميوه و اثر توبه، جبران ضايعات نفس است.

۵ امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

ما اءحسن الحَسنات بَعد السّيئات(۵۰۰)

چقدر كارهاى نيك، بعد از گناهان شايسته و زيبا است.

۶ امام كاظمعليه‌السلام فرمودند:

من كفارات الذّنوب العِظام إ غاثة المَلهوف و التّنفيس عن المَكروب(۵۰۱)

از كفارات گناهان بزرگ، پناه دادن به انسان هاى پريشان و گرفتار و زدودن اندوه از اندوهگين است.

۷ شخصى از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسيد: كفاره ى گناه غيبت چيست؟

حضرت فرمودند:

تَستَغفر لِمَن إ غتَبته(۵۰۲)

براى كسى كه او را غيبت كرده اى، از خدا طلب آمرزش كن.

۸ امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

ثلاث كفّارات : إ فشاء السّلام و إ طعام الطّعام و التّهجُد باللّيل و النّاس ‍ نيام(۵۰۳)

سه كار كفاره و جبران كننده ى گناه است : ۱ بلند سلام كردن ۲ اطعام دادن ۳ نماز شب و عبادت در آن هنگام كه مردم خوابيده اند.

۹ امام باقرعليه‌السلام فرمودند:

اءربع مَن كنّ فيه و كان مِن قَرنه الى قَدمه ذُنوباً بَدّلها اللّه حَسنات : الصِّدق و الحَياء و حُسنُ الخُلق و الشّكر(۵۰۴)

اگر كسى داراى چهار خصلت باشد هر چند از سر تا قدمش را گناه فرا گرفته باشد خداوند آن گناهان را به نيكى تبديل مى كند:

۱ راستگويى. ۲ شرم وحيا. ۳ نيك خلقى. ۴ روحيه ى شكرگزارى.

۱۰ شخصى به حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و عرض ‍ كرد: گناهانم بسيار شده اند و اعمال نيكم اندك است. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

اءكثر السّجود فانّه يحطّ الذّنوب كما تحطّ الرّيح وَرق الشجر(۵۰۵)

سجده هاى بسيار بجا بياور چرا كه سجده، گناهان را آنچنان مى ريزد كه باد برگ هاى درخت را مى ريزد.

هماهنگى جبران با گناه

جبران گناه، با كارهاى نيك، ممكن است به صورت هاى گوناگون مانند كمك هاى مالى، جهاد در راه خدا، روزه گرفتن، شب زنده دارى و... انجام گيرد، ولى مناسب آن است كه جبران هر گناه متناسب با همان گناه باشد. مثلاً بى حجابى و ناپاكى را با حفظ كامل عفت و پاكدامنى، جبران كرد. گناه غيبت را با كنترل و مراقبت زبان، جبران نمود. گناه ظلم و بى رحمى را با احسان به مظلومان و دستگيرى از بينوايان، تلافى نمود. گناه چشم چرانى را با عفت چشم و نگاه هايى كه براى آن پاداش است مانند نگاه به قرآن و چهره عالم ربانى و نگاه به چهره ى پدر و مادر، جبران نمود. چنانكه از بعضى روايات اين مطلب استفاده مى شود؛

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

كفارة عمل السّلطان قَضاء حوائِج الاِخْوان(۵۰۶)

كفاره و جبران (گناه) كارمندى حاكم ظالم، رسيدگى و برآوردن نيازمندى هاى برادران است.

چند داستان در رابطه با جبران گناه

۱ پيشنهاد ابولبابه 

ابولبابه يكى از اصحاب پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بود، ولى يهود بنى قريظه با او خويشاوندى و آشنايى داشتند.

در جريان كارشكنى هاى يهود، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله تصميم گرفت تا همه ى طوايف يهود را كه همچون ستون پنجم دشمن در داخل مركز اسلامى عمل مى كردند، از اطراف مدينه تبعيد كند و گردنكشان آنها را بقتل رساند.

يهودِ بنى قريظه در قلعه ى خود در محاصره بودند، بعضى از مسلمانان از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله خواستند آنها را ببخشد، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به آنها فرمود: آيا راضى هستيد، حَكميّت در مورد آنها را به يكى از افراد شما واگذارم.

طايفه اوس جواب مثبت دادند، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله سعدبن معاذ را براى اين كار تعيين كرد، ولى بنى قريظه حَكميت سعد را نپذيرفتند. پيام دادند ابولبابه را بفرست تا با او مشورت كنيم، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله ابولبابه را به سوى آنها فرستاد تا با او مشورت كنند. آنها اطراف ابولبابه را گرفتند و اظهار ناتوانى كردند. از جمله به او گفتند: آيا ما به حكميت سعدبن معاذ راضى شويم؟

ابولبابه گفت : مانعى ندارد ولى با دست اشاره به گردن كرد، يعنى تسليم شدن به حكم سعد همان و گردن زدن همان.

به اين ترتيب او يكى از اسرار نظامى را نزد دشمن فاش ساخت. ولى بى درنگ به گناه خود متوجه شد و دريافت كه به پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله و مسلمين خيانت كرده است، همان لحظه توبه كرد. اما آيه ۲۷ و ۲۸ سوره ى انفال در نهى از خيانت به خدا و رسول، نازل گرديد.

ابولبابه از شدت ناراحتى و خجلت، نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله نرفت و مستقيم به مسجد پيامبر رفته و خود را به يكى از ستون هاى مسجد بست و مدت ده تا پانزده روز به همين منوال ماند و با مناجات و راز و نياز، از خدا مى خواست تا توبه اش را بپذيرد. سرانجام آيه ۱۰۲ سوره توبه نازل شد و قبول شدن توبه ابولبابه اعلام گرديد.

نكته اينجا است كه ابولبابه براى جبران گناه خود، به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله عرض كرد مى خواهم به شكرانه ى قبولى توبه ام، همه ى اموالم را صدقه بدهم، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: همه را اجازه نمى دهم. او عرض كرد: دو سوم اموالم را اجازه بدهيد. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: آن هم زياد است.

او عرض كرد: اجازه بده يك سوم اموالم را صدقه بدهم.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله اين پيشنهاد را پذيرفت و ابولبابه به قول خود وفا كرد.(۵۰۷)

۲ جبرانِ قطع رحم 

دو برادر كه يكى از آنها يعقوب مغربى نام داشت، با هم براى انجام حج به سوى مكه مسافرت كردند. در راه بين اين دو برادر نزاعى در گرفت و به يكديگر بد و ناسزا گفتند. و سرانجام از هم جدا شده و به گناه بزرگ قطع رحم، مبتلا گشتند.

در اين سفر يعقوب در مدينه به حضور امام موسى بن جعفرعليهما‌السلام رسيد، امامعليه‌السلام به او فرمود: تو در فلان مكان با برادرت نزاع كردى و به همديگر ناسزا گفتيد و اين گونه رفتار برخلاف دين من و دين پدرانم مى باشد از خدا بترس و اين را بدان كه قطع رحم باعث مى شود كه بزودى مرگ بين شما جدايى اندازد، برادرت در همين مسافرت قبل از رسيدن به وطن مى ميرد و تو پشيمان خواهى شد.

يعقوب كه سخت پريشان شده بود، عرض كرد: سرنوشت من چه خواهد شد؟

امام كاظمعليه‌السلام فرمود:

امّا انّ اءجلك قد حَضر حتّى وَصلت عَمّتك بما وَصلتَها به فى منزل كذا و كذا فَزيد فى اءجلك عِشرون

پايان عمر تو نيز (به خاطر قطع رحم) فرا رسيده بود، ولى در مسير راه در فلان منزلگاه، به سراغ عمه ات رفتى و از او احوال پرسيدى و صله رحم كردى، بر عمر تو بيست سال افزوده شد

همانگونه كه امام فرموده بود به وقوع پيوست، برادر يعقوب در سفر از دنيا رفت، و يعقوب بخاطر صله ى رحم ديگر بيست سال عمر كرد.(۵۰۸)

۳ اداى حق به حق دار 

يكى از بزرگان دودمان نخع به حضور امام باقرعليه‌السلام آمد و عرض كرد: من از زمان حكومت حجاج استاندار عبدالملك در كوفه پيوسته فرماندارِ حكومت طاغوتيان اموى بوده ام. فهل لى من توبة

«آيا راهى براى توبه من هست؟»

امام باقرعليه‌السلام سكوت كرد.

او دوباره پرسيد. امام باقرعليه‌السلام فرمود:

لا حتّى تُؤ دّى الى كُلّ ذى حقٍّ حقّه(۵۰۹)

نه، تا حق هر حقدارى را بپردازى.

۴ جبران يك گناه بزرگ 

ابوخديجه مى گويد: امام صادقعليه‌السلام فرمودند: مردى به حضور رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و عرض كرد: در زمان جاهليت داراى دخترى شدم. او را پروراندم تا به حد بلوغ رسيد، لباس و زيورش را بر تنش كردم، و او را به كنار چاهى آوردم و در ميان آن چاه انداختم و آخرين سخنى كه از او شنيدم اين بود كه گفت : يا اباه! (اى پدر جان!).

اينك پشيمانم و از شما مى خواهم بفرماييد كه اين گناه را چگونه جبران كنم؟ فما كفارة ذلك؟.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله به او فرمود: آيا مادرت زنده است؟ او گفت : نه.

فرمود: آيا خاله دارى؟ او گفت : آرى.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

فَابرِرها فاِنّها بمنزلة الاُمّ يُكَفِّر عنك ما صَنعتَ

به او نيكى كن، زيرا خاله همانند مادر است و نيكى به او، آن گناهت را جبران مى كند.

ابوخديجه مى گويد: از امام صادقعليه‌السلام پرسيدم، اين حادثه در چه زمانى واقع شد؟

امام فرمودند: در زمان جاهليت كه دختران را مى كشتند تا مبادا اسير گردند و در قبيله ى ديگر، داراى فرزند شوند.(۵۱۰)

۵ دستور امام به وزير براى جبران 

از داستان هاى معروف در مورد جبران گناه، ماجراى على بن يقطين وزير هارون الرشيد است. وى از دوستان امامانعليهم‌السلام بود، و مخفيانه از طرف امامعليه‌السلام اجازه داشت كه در مقام وزارت دستگاه هارون باشد و به مسلمين خدمت كند.

روزى شترچرانى كه ابراهيم نام داشت براى حاجتى نزد على بن يقطين رفت. ولى مقام وزارت باعث شد كه على بن يقطين به ابراهيم توجه نكرد و او را تحويل نگرفت و اجازه ورود به او نداد.

سال ها بعد، على بن يقطين عازم حج شد و در اين سفر به مدينه رفت و به در خانه ى امام كاظمعليه‌السلام رفت تا به حضور آن حضرت برسد، ولى امام به او اجازه ى ورود نداد.

او هر چه تلاش و كوشش كرد، موفق نشد كه به محضر امام برسد. سرانجام در بيرون خانه با امامعليه‌السلام ملاقات كرد و علت بى اعتنايى امام را پرسيد.

امام كاظمعليه‌السلام به او فرمود: چرا در فلان روز به ابراهيم ساربان بى اعتنايى كردى و اجازه ى ورود به او ندادى؟ به خاطر اين گناه، خداوند حج تو را قبول نمى كند، مگر اينكه ابراهيم را راضى كنى. (يعنى با كسب رضايت او گناه خود را جبران نمايى)

على بن يقطين به كوفه وارد شد و به منزل ابراهيم رفت و در نزد ابراهيم، صورتش را روى خاك زمين گذاشت و ابراهيم را سوگند داد كه پاى خود را روى صورتش بگذارد و به اين ترتيب از ابراهيم رضايت گرفت. آنگاه به مدينه بازگشت و به محضر امام كاظمعليه‌السلام رسيد. امام اجازه ورود به او داد و از اين عمل على بن يقطين تقدير كرد.(۵۱۱)

۶ دستور جبران به قيس 

قيس بن عاصم از اشراف قوم خود در جزيرة العرب بود، او در زمان جاهليت دوازده نفر از دختران خود را در فواصل نزديك زنده به گور كرد، سيزدهمين دخترش را كه همسرش از او پنهان مى داشت، نيز با بى رحمانه ترين روش زنده به گور نمود.

او پس از قبول اسلام به محضر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله آمد، در حالى كه از اين عمل شنيع خود پشيمان بود و عذرجويانه، جريان را شرح داد، قطرات اشك از ديدگان پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله سرازير گشت و زار زار گريست و به قيس فرمود: اى قيس! روز بدى را در پيش دارى، كسى كه رحم نكند مشمول رحمت خداوند نمى شود.

قيس عرض كرد: براى جبران و تخفيف بارگناهم چكنم؟

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

اِعْتِق عن كلّ مَوئُودَة نَسَمة

براى جبران گناه هر يك از آنها را كه زنده به گور كرده اى يك برده آزاد كن.

ابوبكر به قيس گفت : تو با اينكه از ثروتمندان بودى و ترس فقر و گرسنگى نداشتى، چرا دخترانت را كشتى؟

قيس در پاسخ گفت : تا با مثل تويى هم بستر نشوند.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مداخله كرد ونگذاشت نزاع ابوبكر با او ادامه يابد.(۵۱۲)

نكات و تذكرات 

در پايان لازم است بطور فشرده نكاتى را يادآورى كنيم كه نقش ‍ بسزايى در شناخت گناهان دارند:

۱ سه گونگى ظلم، و كيفر آن 

اميرمؤمنان علىعليه‌السلام فرمودند:

اءلا و إ نّ الظّلم ثلاثة : فَظُلم لا يغفر، و ظلم لا يترك، و ظلم مغفور لا يطلب

آگاه باشيد، ظلم بر سه گونه است : ظلمى كه هرگز بخشيده نمى شود و ظلمى كه بدون مجازات نيست و ظلمى كه (قابل بخشش است و) از آن بازخواست نمى شود.

اما ظلمى كه بخشيده نمى شود، شرك به خداست.(۵۱۳) چنانكه خداوند مى فرمايد:

اِنَّ اللّهَ لا يَغفِرُ اَنْ يُشركَ بِه (۵۱۴)

قطعاً خداوند شرك به خود را نمى بخشد.

اما ظلمى كه بخشيده مى شود، ظلمى است كه انسان با گناهان صغيره، به خود كرده است.

و اما ظلمى كه بدون مجازات نمى ماند، ظلم بعضى از بندگان به بعضى ديگر است كه كيفر و قصاص در اين مورد بسيار سخت است، و اين ظلم فقط مجروح ساختن با كارد و يا زدن با تازيانه نيست، بلكه چيزى است كه اين گونه مجازات ها در برابرش كوچك است.(۵۱۵)

۲ پست ترين گناهان 

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

اءقذَر الذّنوب ثلاثة : قَتل البَهيمة و حَبس مَهر السُّنة و مَنع الا جير اءجره(۵۱۶)

پست ترين گناهان سه چيز است : كشتن حيوان (بدون ذبح شرعى و بدون جهت) و خوددارى از دادن مهريه زن و ندادن مزد كارگر.

امام باقرعليه‌السلام فرمودند:

خداوند براى كارهاى بد قفل هايى قرار داد (مانند عقل و شرع و...) و كليدهاى آن قفل ها، شراب است، سپس فرمود:

الكِذب شرّ مِن الشّراب(۵۱۷)

دروغ بدتر از شراب است.

۳ بدترين انسان ها 

جابربن عبدالله انصارى مى گويد: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله به اصحاب رو كرد و فرمود: اءلا اُخبركم بشرار رجالكم

«آيا بدترين مردانتان را به شما معرفى كنم؟»

گفتيم : اى رسول خدا! به ما خبر بده. فرمود:

إ نّ مِن شرار رجالكم البَهّات الجَرى ء الفحّاش، الا كل وَحدَه، و المانع رِفدَه و الضّارب عَبده و المُلجِى ءُ عياله الى غيره(۵۱۸)

از بدترين مردان شما؛ تهمت زننده ى بى باك و بدزبان ناسزاگوست و آن كس كه تنها بخورد و از بخشش دريغ نمايد و برده اش را بزند و كسى كه عيالش را به ديگران پناه دهد. (در مخارج و نيازهاى آنها كوتاهى كند به طورى كه آنها مجبور شوند به ديگران پناه ببرند.)

۴ ريشه هاى كفر 

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

اصول الكفر ثلاثة : الحِرص و الاِستكبار و الحَسد

ريشه هاى كفر سه چيز است : حرص و تكبر و حسادت.

سپس فرمود: حرص، موجب شد كه آدمعليه‌السلام از درخت مورد نهى خورد و از بهشت رانده شد.

تكبر موجب شد كه ابليس فرمان خدا را در مورد سجده ى بر حضرت آدم نپذيرد. و حسادت باعث شد كه قابيل پسر آدم برادرش هابيل را كشت.(۵۱۹)

۵ نشانه هاى منافق 

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:

ثلاث مَن كنّ فيه كان منافقاً و ان صام و صلّى و زعم انّه مسلم : مَن اِذا ائتُمِنَ خانَ و اذا حَدّث كَذِب و اذا وعد اَخلَف سه خصلت است كه اگر در كسى باشد او منافق است گرچه روزه بگيرد و نماز بخواند و گمان كند كه مسلمان است :

هرگاه امانتى به دستش آيد، در آن خيانت كند. هرگاه سخن گويد، دروغ بگويد. و هرگاه كه وعده دهد، خلف وعده نمايد.(۵۲۰)

۶ بزرگترين گناهان 

اميرمؤمنان علىعليه‌السلام مى فرمايد:

اعظم الذنوب عند اللّه ذنب صغر عند صاحبه(۵۲۱)

بزرگترين گناهان در پيشگاه خدا، گناهى است كه به نظر صاحبش كوچك باشد.

شخصى از حضرت علىعليه‌السلام پرسيد: ما اءكبر الكبائر؟

«بزرگترين گناهان كبيره چيست؟». حضرت فرمودند:

اَلاَمنُ من مَكر اللّه و الياءس من روح اللّه و القُنوط من رَحمة اللّه

خود را ايمن دانستن از عذاب مخفى خدا (عذاب مهلت دادن خدا) و نوميدى از لطف خدا و نااميدى از رحمت خدا.(۵۲۲)

۷ جبران گناه 

شخصى از رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسيد: چه چيزى گناه مرا (بعد از توبه) نابود مى كند؟ پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله در پاسخ فرمود:

الدُّموعُ و الخُضوع و الاَمراض(۵۲۳)

اشك ريختن، خضوع و فروتنى و بيمارى ها.

۸ اسباب دورى از خدا 

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

اءبعد ما يكون العبد من اللّه اذا لم يَهُمُّه الاّ بَطنَه و فَرجَه(۵۲۴)

آنچه كه انسان را بيش از هر چيز از پيشگاه خدا دور مى سازد، اين است كه همّت انسان جز شكم و شهوتش نباشد.

۹ كيفر گناه و آثار احسان 

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

من يموت بالذُّنوب اكثر ممّن يَموت بالا جال و مَن يعيش بِالاِحسان اكثَر ممّن يَعيش بَالاَعمار

آنها كه به خاطر گناه مى ميرند، بيش از آنها هستند كه با اجل طبيعى مى ميرند، و آنها كه به خاطر نيكى زنده مى مانند (و طول عمر مى يابند) بيش از آنها هستند كه به عمر معمولى باقى مى مانند..

و نيز فرمودند:

إ نّ العمل السّيى اءسرع فى صاحبه من السِكّين فى اللحم(۵۲۵)

كار بد در (فناى) انسان، از كارد در گوشت سريعتر اثر مى كند.

در پايان همنوا با هم به پيشگاه خدا عرض مى كنيم :

ربّنا اغفرلَنا ذُنوبنا و إ سرافنا فى اءمرنا و ثَبّت اءقدامنا و انْصُرنا على القوم الكافرين(۵۲۶)

پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروى هاى ما در امور بگذر و قدم هاى ما را ثابت بدار و ما را بر كافران پيروز گردان.

و الحمدللّه اوّلاً و آخرا